نام پژوهشگر: منصور علی آبادیان
سعید شهابی منصور علی آبادیان
چکیده: جنس calomyscus مدتها با گونه c. bailwardi به عنوان یک جنس تک گونه در نظر گرفته می شد. ولی براساس مطالعات اخیر، هشت گونه کروموزومی معرفی شده است: c. bailwardi (zagros mountains calomyscus), c. baluchi (pakistan calomyscus), c. elburzen-sis (goodwin, s calomyscus), c. grandis (noble calomyscus), c. hotsoni (hotson, s calomys-cus), c. mystax (great balkhan calomyscus), c. tsolovi (syrian calomyscus), c. urartensis (urar calomyscus) این جنس ازیک سری جمعیت های منزوی تشکیل شده که دردامنه کوه های صخره ای یا نواحی مرتفع آن زیست می کنند. دامنه پراکنش گونه های این جنس شامل کشورهای سوریه، آذربایجان، ایران، ترکمنستان، افغانستان وپاکستان می باشد. ازهشت گونه موجود دراین جنس، پنج گونه آن درایران زیست می کنند که عبارت انداز:c. bailwardi درکوه های زاگرس واقع در جنوب و غرب ایران; c. elburzensis در کوه های کپه داغ، واقع در شمال شرق ایران( استان خراسان شمالی ورضوی) وشرق استان سمنان; c. grandis دررشته کوه های البرز مرکزی (استان تهران ومازندران); c. urartensis دررشته کوه های شمال غربی ایران(آذربایجان) وc. hotsoni در رشته کوه های بیرک واقع درجنوب شرق ایران یافت می شوند. نمونه های مورد مطالعه دراین جنس از یازده ایستگاه نمونه برداری در ایران (شمال، جنوب، شرق ومرکز ایران) جمع آوری شد. تاکنون کاریوتیپ گونه های c. bailwardi، c. elburzensis، c. grandis، c. mystax و c. urartensis مطالعه شده است. دراین پژوهش کاریوتیپ c. hotsoni که تاکنون نامشخص بود با نمونه برداری از نزدیکی محل تایپ این گونه دراستان سیستان و بلوچیستان در شهرستان سراوان مشخص گردید. همچنین چند کاریوتیپ جدید از این جنس در نمونه های مربوط به استان خراسان رضوی، خراسان شمالی و یزد مطالعه شد که معرف تغییرات کروموزومی درون گونه ای دراین جنس می باشد. مطالعات ملکولی برروی ژن میتوکندریای co1 شامل637 جفت نوکلئوتید، انجام گردید. درخت های فیلوژنتیکی bayesian، حداکثرپارسیمونی(maximum parsimony) وحداکثر درست نمایی(maximum likelihood) تاکسنومی امروزی این چهار گونه مورد مطالعه درجنس calomyscus را تایید کرده و این گونه ها را به دوکلاد اصلی c. grandis ،c. elburzensis و c. bailwardi ،c. hotsoni تقسیم می کنند. مطالعات ریخت سنجی تک متغیره و چند متغیره انجام شده برروی صفات دندانی، جمجمه ای وآرواره پایین به همراه چهار متغیرصفات خارجی در84 نمونه متعلق به چهارگونه از این جنس شامل c. elburzensi, c. grandis, c. bailwardi و c. hotsoni نشان می دهد کلیه صفات جمجمه ای در c. grandis بزرگترین ودر c. hotsoni به جز میانگین های طول کندیلوبازال ، پهنای زایگوماتیک و اندازه های آرواره ای کوچکترازسه گونه دیگراست. c. bailwardi نسبت به سه گونه دیگرکوچکترین ابعاد دندانی را دارا می باشد. فاصله اقلیدوسی بین نمونه ها محاسبه شد وماتریس حاصله به صورت نمودارفنتیک یا دندروگرام، نشان می دهدکه c. elburzensis ازلحاظ مورفومتری به c. bailwardi نزدیکتراست درحالی که مطالعات ژنتیکی برروی ژن co1 نشان می دهد که c. elburzensis به c. grandis نسبت به دو گونه دیگرنزدیکتر می باشد. داده های ملکولی، کاریولوژی و مورفومتریک ما نشان می دهدکه گونه c. elburzensis از شمال شرق تا مرکز ایران (استان خراسان رضوی، خراسان شمالی و یزد) گسترش دارد وجمعیت یزد به عنوان یک ایزولای جغرافیایی ازجهت البرزی کاملا جداست که وضعیت فیلوجغرافیایی آن نیاز به مطالعات ملکولی تکمیلی دارد. واژه های کلیدی: calomyscus، co1، فیلوژنی، سیستماتیک
سپند ریاحی منصور علی آبادیان
گنجشک خانگی پرنده ای کوچک متعلق به خانواده گنجشک های دنیای قدیم (passeridae) است و در میان تمام پرندگان خشکی زی بیشترین پراکنش جفرافیایی را در کل جهان دارد. پراکنش طبیعی این گونه محدود به قاره های اروپا، آسیا و افریقای شمالی است که احتمالاً توسط همزیستی با انسان کشاورز در حدود 10000 سال پیش از خاورمیانه به سایر نقاط منتشر شده است. پیشنهاد شده است که پیش از ظهور کشاورزی، بروز یک یخبندان باعث شکل گیری دو محدوده جدا از گنجشک خانگی یکی در خاورمیانه و دیگری در شبه قاره هند شده است. بر طبق این فرضیه، تمایز در طی این دوره جدایی منجر به شکل گیری دو گروه گونه ای (گروه domesticus و گروه indicus) شده است. شاید بهترین مکان مطالعه تغییرات در گونه گنجشک خانگی کشور ایران باشد، چون ایران منطقه تماس دو گروه گونه ای indicus و domesticus است. همچنین در این کشور 5 زیرگونه از این گونه وجود دارد. هدف در این مطالعه بررسی وجود این دو گروه ِگونه ای در ناحیه پالئارکتیک و بررسی طریقه انشعاب و گسترش گنجشک خانگی در سطح جهان است یا به بیانی دیگر بررسی فیلوجغرافیایی ِگنجشک خانگی در ناحیه پالئارکتیک می باشد. بدین منظور در این مطالعه ابتدا نمونه برداری از ایران آغاز شد و در ادامه مناطق وسیعی (13 کشور ) از پالئارکتیک را پوشش داد. در ایران 144 نمونه از 14 منطقه جمع آوری شد، به نحوی که تمام پنج زیرگونه موجود در ایران را به خوبی پوشش دهد. با نمونه برداری از سایر نقاط پالئارکتیک، تعداد زیر گونه های تحت پوشش به هفت عدد افزایش یافت. در این مطالعه 667 نوکلئوتید از قطعه d-loop متعلق به ژن میتوکندریایی control region و 629 نوکلئوتید از ناحیه سیتوکروم اکسیداز1 میتوکندری از 103 نمونه گنجشک خانگی که از 23 ناحیه (14 کشور) در ناحیه پالئارکتیک جمع آوری شده بودند، تعیین توالی گردید. همچنین 102 نمونه گنجشک خانگی که از 13 ناحیه از ایران جمع آوری شده بودند، از لحاظ ریخت شناسی و ریخت سنجی هندسی (روش outline) مورد مطالعه قرار گرفت. صفات ریخت شناسی ظاهری به کار رفته عبارتند از: طول بدن، طول بال، طول دم، طول پا، طول منقار ازجمجمه، طول منقار از سراخ بینی، نسبت طول بدن / طول بال، نسبت طول بال/طول دم و نسبت طول بال/طول پا. صفات ریخت شناسی جمجمه ای به کار رفته عبارتند از: طول جمجمه، عرض جمجمه، طول نوک، عرض جمجمه در ناحیه استخوان اشکی، عرض بین دو حدقه چشم، ارتفاع جمجمه، طول فک پایین و ارتفاع نیم آرواره پایین. اگرچه بعضی از جمعیت ها از نظر صفات ریخت شناسی متمایزند ولی مرز آشکاری در زیرگونه ها دیده نمی شود و هم پوشانی در صفات ریختی بسیار زیاد است. در تحلیل های مولکولی، تمایزی بین گروه های سنتی indicus و domesticus یافت نگردید. این نتیجه موید این حقیقت است که تمایز ریخت شناسی بین domesticus و indicus احتمالاً بیانگر یک انشعاب اکولوژیکی-سازشیِ معاصر، به جای جدایی ناشی از یخبندان قدیمی است. میزان کم تمایز جمعیتی و همین طور تغییرات ژنتیکی کم درون جمعیت ها با یک گستردگی اخیر جمعیت مطابقت دارد که احتمالاً از یک ناحیه اصلی در خاورمیانه در جایی که کشاورزی اولین بار ظهور کرده ، شروع شده است.
بنت الهدی زارعی منصور علی آبادیان
هامستر دم دراز (calomyscidae) خانواده کوچکی از جوندگان است و طبق جدیدترین رده بندی ارائه شده دارای 8 گونه در جنس هامستردم دراز (calomyscus) می باشد. تاکنون در ایران 5 گونه هامستر دم دراز گودوین ((c. elburzensis، هامستر دم دراز کوه های زاگرس (c. bailwardi)، هامستر دم دراز نجیب ( c. grandis)، هامستر دم دراز یورار c. urartensis)) و هامستر دم دراز هاتسون (c. hotsoni) گزارش شده است. همچنین جنس nesokia از نظر سیستماتیکی در خانواده muridae قرار می گیرد. این جنس در ایران شامل یک گونه به نام موش ورامین (nesokia indica) می باشد. موش ورامین زندگی زیر زمینی دارد و به علت داشتن ساختار لانه بسیار پیچیده شناسایی آن به سادگی امکان پذیر نیست . از سوی دیگر شناسایی آن برای مبارزه و کنترل این جونده بسیار مهم است . هدف از این تحقیق، بررسی جدایی گونه های جنس calomyscus و تغییرات درون گونه ای گونه موش ورامین در ایران با استفاده از روش ژئومتریک مورفومتریک بود. بدین منظور 75 نمونه calomyscus از 11 منطقه (خواجه مراد، آق دربند، تندوره، تربت جام، دشت بجنورد، یزد، تهران، کرمان، گنو، سراوان و شیراز) و 71 نمونه nesokia از 7 منطقه (بمپور، بجنورد، فردوس، طبس، تربت جام، مشهد و گرگان) مورد مطالعه قرار گرفت. مطالعات ریخت سنجی هندسی (لندمارک آرواره پایین و خط پیرامونی دندان m/1 آرواره پایین و m1 آرواره بالا) بر روی نمونه های جنس calomyscusو گونه موش ورامین انجام شد و مطالعات مورفولوژی بر روی جنس calomyscus و کروموزومی و مورفومتریک بر روی گونه indica nesokia انجام شد. مطالعات مورفولوژیک با استفاده از آینه ترسیم انجام شد و نتایج نشان داد که جمعیت تهران (گونه grandis c.) از بقیه جمعیت ها جدا می شود. مطالعات انجام شده توسط ریخت سنجی هندسی (لندمارک و خط پیرامونی) در این جنس نشان داد که گونه هامستر دم دراز نجیب c. grandis و هامستر دم دراز هاتسون c. hotsoni از سایر گونه ها جدا می شوند و دو گونه هامستر دم دراز گودوین ((c. elburzensis، هامستر دم دراز کوه های زاگرس (c. bailwardi) هم پوشانی دارند. مطالعه کاریوتایپ نمونه ها با روش شستشوی مغز استخوان نشان داد که تعداد کروموزومها گونه indica nesokia 42 عدد است و تعداد بازوهای کروموزومی در نرها و ماده ها 58 عدد می باشد. مطالعات مورفومتریک این گونه با بررسی 23 صفت جمجمه ای و دندانی نشان داد که 12 صفت اختلاف معنی دار دارند. نتایج بدست آمده بر اساس مطالعات مورفومتریک بیانگر آن است که جمعیت indica nesokia جنوب شرق ایران (بمپور) از سایر جمعیت ها جدا می شود. همچنین نتایج حاصل از مطالعات ریخت سنجی هندسی (لندمارک (landmark) و خط پیرامونی) این گونه در تایید نتایج مورفومترک سنتی نشان داد که جمعیت جنوب شرق ایران (بمپور) از سایر جمعیت ها جدا می شود.
ملاحت دیانت منصور علی آبادیان
allactaga گروهی از جوندگان است که شامل 5 گونه، دوپای ویلیامز (a. williamsi)، دوپای هاتسون (a. hotsoni)، دوپای فیروز (a. firouzi)، دوپای پنج انگشتی کوچک (a. elater) و دوپای پنج انگشتی توسی (a. toussi) در ایران می باشد. اخیراً دو گونه از این جنس، a. firouzi و a. hotsoni ، بر اساس آنالیز های مورفولوژیکی به عنوان یک گونه شناخته شده اند. به منظور بازنگری در سطح گونه، 27 نمونه از مناطق مختلف از مکان تیپ این نمونه ها در ایران بدست آمد. روابط فیلوژنتیکی گونه ها با استفاده از زیر واحد یک سیتوکروم اکسیداز (cox1) و آنالیز های مورفومتری بررسی گردید. آنالیز های ماکزیمم پارسیمونی (mp)، ماکزیمم لاکلیهود (ml) و بیشین (baysian) نشان داد کهa. firouzi و a. hotsoni با داشتن واگرایی مولکولی بسیار کم، یک گونه هستند. همچنین صفات جمجمه ای و دندانی نیز یکی بودن این دو گونه اخیر را تأیید کردند. به علاوه آنالیز های مولکولی و مورفومتری جدایی دوپای ویلیامز را از دو گونه دوپای پنج انگشتی کوچک و دوپای هاتسون مشخص کردند. علاوه بر این، آنالیز ها جایگاه تاکسونومیکی دوپای پنج انگشتی توسی را به عنوان گونه جدید تأیید کردند، اگرچه قبلاً توسط داده های مورفومترک مورد تأیید قرار گرفته بودند. به طور کلی فیلوژنی جنس allactaga نیازمند بررسی بیشتری است.
عصمت جمیلی منصور علی آبادیان
چکیده: تنوع زیستی بالا در عنکبوت ها آنها را به عنوان مدلی مهم برای مطالعه سیستم های اجتماعی، رفتارشناسی و مطالعه دو ریختی جنسی درآورده است. اما به دلیل وجود مشکلات آرایه شناسی این گروه در سطح گونه، کار بر روی این گروه محدود می باشد. اخیراً یک سیستم شناسایی بر مبنای dna با بکارگیری تنوع توالی در قطعه استانداردی از ژنوم میتوکندریایی کد کننده cox1 راه حلی کلی برای رفع این مشکل آرایه شناسی پیشنهاد کرده است. این مطالعه قصد دارد تا با کمک صفات ریخت شناختی و با استفاده از dna بارکدینگ، فون عنکبوت های شهرستان اسفراین را شناسایی و بررسی نماید. بدین منظور طی 12 مرتبه نمونه برداری از مناطق مختلف شهرستان اسفراین حدود 1160 نمونه جمع آوری و پس از تثبیت در الکل 96 درصد، به آزمایشگاه منتقل گردید. در مرحله اول نمونه ها از نظر ریخت شناختی مورد بررسی و شناسایی قرار گرفتند. صفات ظاهری از قبیل کاراپاس، کلیسرها، چشم ها، خارها و ژنیتالیا با استفاده از استرئومیکروسکوپ بررسی و با استفاده از آیینه ترسیم ترسیم گردیدند. در کل 17 خانواده، 33جنس و 50 گونه از منطقه مورد مطالعه مورد شناسایی قرار گرفتند. برای شناسایی بر مبنای صفات ریختی از یک کلید شناسایی معتبر (1978) kaston استفاده گردید. به نظر می رسد duninia baehvae رکورد جدیدی برای فون عنکبوت های ایران باشد. در مرحله بعد به منظور مطالعات تکمیلی، 35 نمونه از میان خانواده های شناسایی شده به تصادف انتخاب و از لحاظ مولکولی مورد مطالعه قرار گرفتند. داده توالی های cox1 حاصل از نمونه های مورد مطالعه توسط تحلیل های میانبرترین درخت، محتمل ترین درخت و درخت بیزین مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از این آنالیز ها صحت مطالعات ریخت شناسی را مورد تأیید قرار دادند و قابلیت اطمینان توالی های cox1 را به عنوان ابزار مولکولی موثر در شناسایی گونه های عنکبوت ها نشان دادند. کلمات کلیدی: عنکبوت ها; تبارشناسی; زیرواحد یک سیتوکروم اکسیداز (cox1); بارکدینگ dna
هما مهدیزاده منصور علی آبادیان
چکیده جنس چکچک (oenanthe) بخش مهمی از گونه های پرندگان بومی بیابانی و خشک را از آفریقا گرفته تا چین، در نقطه پالئارتیک به خود اختصاص داده است. مطالعات ریخت سنجی و مولکولی زیادی بر روی آنها صورت گرفته است. گونه های این جنس شباهت های زیادی را از نظر رنگ آمیزی، رفتار و زیستگاه نشان می دهند. در این مطالعه آنالیزهای لازم بر روی 21 متغیر ریخت سنجی مربوط به 22 گونه چکچک و داده های مولکولی ژن cox1 با 694 نوکلئوتید برای 67 نمونه از 17 گونه چکچک انجام شد. آنالیزهای بهینه ترین درخت، محتمل ترین درخت و بیزین بر روی داده های مولکولی صورت گرفت و نتایج حاصل از آنالیز بیزین دو کلاد اصلی را نشان می دهد. کلاد اول شامل گونه های o. bottae, o. deserti, o. hispanica, o. pleschanka, o.oenanthe, o. pileata, o. isabellina و کلاد دوم شامل گونه های o. lugens, o. picata, o. leucura, o. leucopyga, o. albiniger, o. finschii, o. chrysopygia, o. monacha, o. moesta می باشد. رابطه خواهری گونه های o. isabellina, o. bottae, o. hispanica, o.pleschanka و o.leucura, o. leucopyga وo. chrysopygia, o. lugens نشان داده شد. گونه o. monticola از سایر گونه های چکچک جدا نشان داده شد. آنالیز داده های ریخت سنجی نیز دو کلاد اصلی را نشان داد. کلاد اول شامل گونه هایo, bottae, o. pileata, o. moesta, o. isabellina, o. oenanthe و کلاد دوم شامل گونه های o. leucopyga, o. leucura, o. monacha, o. cyprica, o. deserti, o. heuglini, o. lugubris, o. picata, o. alboniger, o. hispanica, o. pleschanka می باشد. o. chrisopygia, o. xanthoprymna, o.finschii شاهت زیاد دو گونه o. hispanica و o. pleschanka در این دندوگرام تایید شد. کلاد اول شامل o. pleschanka, o. cyprica, o. phillipsi, o. picata, o. finschii, o. deserti, o. hispanica و کلاد دوم شامل o. isabellina, o. pileata, o. leucura, o. moesta, o. alboniger, o. leucopygia, o. monticola, o. monacha, o. oenanthe, o. bottae, o. chrysopyga می باشد که در آن شباهت بسیار زیاد o. bottae و o. isabellina تایید شد در حالیکه دندروگرام آن را نشان نداد. بر اساس صفات ریخت سنجی کلید شناسایی گونه های جنس چکچک کامل گردید. کلمات کلیدی: چکچک- dna میتوکندری- صفات مورفومتری- دندروگرام-cox1.
سمیه خوبان منصور علی آبادیان
گونه چکچک کردی (oenanthe xanthoprymna) در بخش های جنوب شرق ترکیه و در ایران در درون کوههای زاگرس در غرب و جنوب غرب ایران زادآوری دارد و گونه چکچک ایرانی (oenanthe chrysopygia) بیشتر در شمال شرق و بخش های شرقی ایران و افغانستان زاد آوری دارد. محدوده پراکنش این دو گونه در شمال غرب و غرب ایران به یکدیگر نزدیک است و احتمال داده می شود این دو گونه در این ناحیه (غرب ایران) با یکدیگر تماس داشته باشند و هیبرید ایجاد کنند. روابط فیلوژنتیکی هیبرید احتمالی، چکچک ایرانی و چکچک کردی با استفاده از دو زیر واحد میتوکندریایی cytochrome oxidase subunit i (cox1) dehydrogenase subunit 2 (nd2) و ژن هسته myoglobin (myo) بررسی گردید. تحلیل های های بیزین (baysian)، محتمل ترین درخت (ml) و میان برترین درخت (mp)، واگرایی ژنتیکی کمی را بین هیبرید و چکچک ایرانی نشان داد و آنها را از نظر ژنتیکی نزدیک به یکدیگر و در یک کلاد قرار داد. مقایسه درخت ریخت سنجی با درخت های مولکولی روابط مشابه ای را نشان داد و این در حالی است که چکچک های ایرانی منطقه تماس (کرمانشاه) و خارج منطقه تماس از یکدیگر جدا شده است.
الهام میرزازاده منصور علی آبادیان
خاورمیانه منطقه مهمی برای بسیاری از پرندگان شرق و غرب پالئارکتیک و کمربند بیابانی آفریقا می باشد. در این راستا نقشه توزیع جغرافیایی گونه های سبک بالان خاورمیانه با کمک نرم افزار v.4 worldmap رقومی شدند. سپس نقشه ها همپوشانی داده شده و الگوهای غنا گونه ای مورد بررسی وتحلیل قرار گرفتند. در این نرم افزار منطقه خاورمیانه به شبکه هایی با مساحت مساوی km2 4062 تقسیم شده و اندازه هر شبکه یک درجه طول و عرض جغرافیایی به صورت متغیر در نظر گرفته شده است با توجه به نقشه های همپوشانی بالا ترین غنای گونه ای در دامنه های جنوبی دریای خزر و آذربایجان دیده می شود و کمترین همپوشانی در بخش های جنوبی خاورمیانه شامل یمن، صحرای آفریقا، صحرای عربستان، اردن، سوریه، عمان، کویت، عراق، بحرین و قسمت های مرکزی ایران می باشد. شمال و شمال غربی ایران و آذربایجان در برگیرنده غنای گونه ای سبک بالان خاورمیانه می باشد. در نقشه های همپوشانی استان خراسان رضوی بالاترین غنا گونه ای در قسمت های شرق و شمال شرق این استان دیده می شود.سرخس، درگز، قوچان، کلات و مشهد در این ناحیه قرار دارند. نقشه غنای گونه ای سبک بالان با نقشه عوامل اقلیمی تاثیر گذار بر پراکندگی سبک بالان مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحلیل ها نشان می دهد که دو عامل میانگین طول روز و بارندگی می تواند بر میزان توزیع سبک بالان در خاورمیانه تاثیر گذار باشد. لغات کلیدی : جغرافیای زیستی، رابطه غنا گونه و اقلیم، hotspots ، مدل های مکانی، شیب تنوع، مدل های اقلیمی
لیلا نورانی منصور علی آبادیان
استان خراسان رضوی به لحاظ اقلیمی در ناحیه معتدل شمالی و از نظر جغرافیای جانوری در ناحیه پالئارکتیک قرار گرفته است. گونه های غرب پالئارکتیک در نهایت گسترش شرقی خود به مناطق شمالی و ارتفاعات البرز مرکزی و زاگرس رسیده اند، حال آن که گونه های شرق پالئارکتیک به شمال شرق ایران تا مناطق مرتفع و کوهستانی خراسان وارد شده اند. از تعداد 527 گونه پرندگان در ایران، 105 گونه از 53 جنس متعلق به 18 خانواده از سبک بالان در استان خراسان رضوی گزارش شده اند. در این مطالعه تعیین توالی ژن میتوکندریایی cox1 با 666 جفت نوکلئوتید برای 71 آرایه و ژن هسته ای rag1 با 951 جفت نوکلئوتید برای 44 آرایه از سبک بالان استان خراسان رضوی انجام گرفت. میانگین فاصله مولکولی k2p تغییرات درون گونه ای و بین گونه ای برای مارکر میتوکندریایی cox1 و مارکر هسته ای rag1 محاسبه گردید. نتایج بیانگر میزان تغییرات بین گونه ای حدود 5/18 برابر تغییرات درون گونه ای در ژن cox1 برای نمونه های این منطقه می باشد. به منظور بررسی کارآیی مارکر میتوکندریایی cox1 در برابر مارکر هسته ای rag1، تحلیل درخت های نزدیکترین همسایه و بیژین صورت گرفت و نمونه ها با مجموعه داده بزرگتری از توالی های ژنوم کامل میتوکندریایی مقایسه گردید. نتایج نشان دادند که ژن های nd5, nd2, atp8 در مجموعه مورد بررسی توانستند واگرایی بهتری را نسبت به ژن cox1 به عنوان بارکد جهانی نشان دهند. همچنین ژن هسته ای rag1 مارکر قوی و مناسبی برای بررسی واگرایی های عمیق پرندگان در مطالعات قبلی است که با استفاده از مارکرهای میتوکندریایی و هسته ای کمتر موفق بوده اند و می تواند مکملی برای dna بارکدینگ کلاسیک با استفاده از مارکر cox1 باشد.
راضیه شهابی فر امید میر شمسی
چکیده سوسک سر شاخه خوار رزاسه (osphranteria coerulescens) متعلق به راسته coleoptera و خانواده cerambycidae می باشد و یکی از گونه های بسیار مهم این خانواده در ایران بوده که اولین بار در سال 1323 از استان تهران جمع آوری و شناسایی شد. در سال های اخیر جمعیت این گونه در منطقه جنوب خراسان به شدت افزایش یافته و موجب خشک شدن و از بین رفتن تعداد زیادی از درختان میزبان گردیده است. لذا به منظور مطالعه بیوسیستماتیک گونه بر اساس روش های ریخت سنجی، ریخت شناختی و ارایه توصیف تاکسونومیک و مطالعه مراحل رشد و نمو در شرایط زیستی، نمونه ها از سه منطقه فردوس، قاین، گناباد جمع آوری گردید. مدل سازی توزیع جغرافیایی بوسیله نرم افزار maxent با استفاده از داده های اقلیمی حال و آینده نشان داد که کشور ایران با داشتن اقلیم گرم و خشک مناسب ترین زیستگاه برای این گونه بوده و در اکثر استانها نظیر استان فارس، اصفهان، لرستان ، ایلام، خراسان، سمنان ،یزد به عنوان آفت درختان خانواده rosaceae بویژه بادام و زرد آلو وجود دارد. حشرات کامل در اواخر اردیبهشت ماه ظاهر و در حاشیه دمبرگ ها تخم ریزی می نماید . برخی از خصوصیات زیستی از قبیل طول دوره تخم گذاری10-12روز، تعداد تخم گذاشته شده در حدود 28-40 عدد، طول دوره شفیرگی 12-15 و دوره خروج حشرات کامل 20-25 روز در این مناطق ارزیابی شد. با استفاده از این مطالعات کشت گیاهان تله از قبیل هویج و پیاز و هرس سر شاخه های آلوده جهت مهار و کنترل o. coerulescens پیشنهاد گردید. کلمات کلیدی: osphranteria coerulescens،cerambycidae، max ent
بهنوش مودی امید میرشمسی کاخکی
تمام پرندگان حداقل به یک نوع از انگل های خارجی آلوده هستند. با وجود تنوع بالای گونه های انگل های خارجی در پرندگان و سایر موجودات هنوز تعداد بسیار کمی از آن ها معرفی شده اند. در این مطالعه به بررسی انگل های خارجی گنجشک سانان استان های خراسان پرداختیم. تعداد 106 پرنده از 13 منطقه متفاوت در استان مورد بررسی قرار گرفتند. شپش های جدا شده از این پرندگان متعلق به خانواده ricinidae شامل جنس ricinus، خانواده menoponidae شامل جنس های myrsidea و menachantus و خانواده philopteridae شامل جنس های brueelia، philopterus، campanulotesو sturinodecusبودند و مایت های جدا شده به خانواده trombiculidae شامل جنس های ericotrombidium و neochoengastia، خانواده macronyssidae شامل جنس ornithonyssus، خانواده epidermoptidae شامل جنس promyialges، خانواده proctophyllodidae شامل جنس هایproctophyllodes و dolichodectes، خانواده analgidae شامل جنس strelkoviacarus و خانواده dermanyssidae شامل جنس dermanyssus تعلق داشتند. در این مطالعه به منظور بررسی میزان گونه زایی همزمان بین انگل ها و میزبان هایشان از داده های مربوط به ژن co1 انگل و میزبان متعلق به شپش های جنس myrsidea و گنجشک سانان استفاده شد. با استفاده از تحلیل های صورت گرفته توسط نرم افزارهایpaup و treemap 3.0 نشان داده شد که روابط بین درخت های انگل و میزبان معنادار بود و حداکثر نه واقعه گونه زایی مشترک بین درخت های انگل و میزبان تشخیص داده شد.
سارا ا زغدی شاهرخ نویدپور
جنس odontobuthus از جمله عقرب های حفاری است که گونه های آن در محدوده پنج کشور ایران، هند، پاکستان، عراق و عمان دارای پراکندگی می باشند. حضور این جنس در ایران به وسیله حداقل دو گونهo. doriae و o. bidentatus شناخته می شود. بر اساس حضور جمعیت های نامشخص از این جنس (o. sp.) در نواحی شرقی ایران (استان های خراسان رضوی، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان) احتمال تایید حضور رکوردی جدید برای فون عقرب های ایران یا شناسایی گونه ای جدید برای این جنس در نواحی شرقی ایران وجود دارد. در این مطالعه، بررسی نمونه های سه گونه o. sp. جمع آوری شده از استان خراسان رضوی و جنوبی و نمونه های مربوط به گونه های o. doriae و o. bidentatus بر اساس بررسی های ریخت شناسی، ریخت سنجی (روش های آماری تک و چند متغیره) و بررسی های مولکولی با استفاده از توالی های دو ژن(cox1) cytochrome c oxidase, subunit i و16s ribosomal rna (16s rrna) انجام شد. نتایج حاصل از بررسی های ریخت شناسی و تحلیل های آماری بر روی 27 متغیر ریخت سنجی، جدایی کامل نمونه های مربوط به گونه o. sp. را از دو گونه تایید شده o. doriae و o. bidentatus نشان می دهند. همچنین داده های مولکولی حاصل از تحلیل های میانبرترین درخت (maximum parsimony)، محتمل ترین درخت (maximum likelihood)، درخت بیزین (bayesian) و شبکه هاپلوتایپی برای ژن های میتوکندریایی coxi با 671 جفت نوکلئوتید و ژن 16s با 360 جفت نوکلئوتید نیز جدایی کامل نمونه های گونه o. sp.از دو گونه o. doriae و o. bidentatus را نشان می دهند.
سمیه پورابراهیمی منصور علی آبادیان
گونه چکچک شمالی (oenanthe oenanthe) گونه ای متعلق به جنس چکچک می باشد که به دلیل گستره ی پراکندگی منحصر به فرد که تمام ناحیه جغرافیایی پالئارکتیک و نئارکتیک را در بر می گیرد و پوشش خاکستری رنگ در ناحیه پشت بدن از سایر گونه های این جنس جدا می شود. این گونه در حال حاضر دارای پنج زیرگونه به نام های o. o. oenanthe, o. o. libanotica, o. o. leucorhoa, o. o. seebohmi و o. o. phillipsi می باشد. برخی پرنده شناسان با تکیه بر خصوصیات ریخت شناسی، معتقدند زیرگونه o. o. phillipsi گونه ای مستقل می باشد و زیرگونه ی o. o. seebohmi را گونه ای ابتدایی معرفی می کنند. با توجه به اینکه نظریات فوق تنها بر پایه صفات ریختی بنا شده است، در این پژوهش سعی شده که علاوه بر پرداختن به مطالعات ریخت سنجی با استفاده از سه ژن cox1, 16srrna و rag-1 به بررسی وضعیت آرایه شناختی این همتافت گونه بپردازیم. در این مطالعه تعیین توالی ژن های اطلاع بخش میتوکندریایی cox1 با 616 نوکلئوتید برای 33 نمونه، 16s با 542 نوکلئوتید برای 38 نمونه و ژن هسته rag-1 با 948 نوکلئوتید برای 26 نمونه انجام شد. جهت انجام آزمایشات از نمونه های خون، پر و عضله مربوط به جمعیت های گونه چکچک شمالی متعلق به موزه های جانورشناسی آمستردام (zoological museum of amsterdam, zma) و موزه تاریخ طبیعی بریتانیا (british museum of natural history) استفاده شده است. نتایج تحلیل ریخت سنجی، آنالیز ممیزی و مولفه های اصلی و فنوگرام حاصل از آنالیز خوشه بندی، نشان داد که زیرگونه o. o. seebohmi در کنار سایر زیرگونه های گونه چکچک شمالی و بسیار نزدیک به زیرگونه o. o. libanotica قرار می گیرد و زیرگونه o. o. phillipsi رابطه نزدیکی با اعضای گونه چکچک شمالی ندارد. نتایج حاصل از تحلیل های مولکولی میانبرترین، محتمل ترین درخت و بیزین به وسیله ژن cox1 زیرگونه های چکچک شمالی را در دو کلاد اصلی قرار داد. زیرگونه seebohmi در هر دو کلاد در کنار سایر زیرگونه ها قرار داشت. نتایج حاصل از تحلیل درخت های میانبرترین، محتمل ترین و بیزین ژن 16s به طور قطع جدایی زیرگونه phillipsi را از سایر زیرگونه های چکچک شمالی تأیید کردند. شبکه هاپلوتایپی متعلق به ژن 16s نیز این نتیجه را تأیید کرد. زیرگونه seebohmi به همراه سایر زیرگونه های چکچک شمالی درون یک شبکه هاپلوتایپی قرار گرفت. بررسی های صورت گرفته با استفاده از ژن هسته rag-1 نشان داد میانگین فاصله ژنتیکی بین و درون زیرگونه ای در محدوده تغییرات درون گونه ای قرار دارد.
مهرناز توسلی منصور علی آبادیان
آوازهای پرندگان مدل های مناسبی از بازتاب تنوع رفتاری و بررسی تکامل سیگنال های صوتی در بین مهره داران می باشند. آواهای مختلف پرندگان اعضای هر گونه، را قادر به شناسایی همنوع خود می کند و به عنوان عاملی مهم در تمایز گونه ها مطرح می شود. گونه های مختلف چکچک دارای آوا های متنوعی می باشند. در این مطالعه آواهای 18گونه جنس چکچک (genus. oenanthe) که به عنوان گونه های مهم پرندگان بومی بیابانی و خشک با پراکنش از آفریقا تا فلات چین و تبت در منطقه ی پالئارکتیک پراکنده اند مورد بررسی قرار گرفته است. این جنس شباهت های زیادی را از لحاظ رنگ آمیزی، رفتاری و زیستگاه نشان می دهد. در این بررسی ساختار آوایی گونه های چکچک از نواحی مختلف پالئارکتیک با استفاده از نرم افزار تخصصی تحلیل و اندازگیری صدا version1.3 raven pro، مورد مطالعه و اندازگیری قرار گرفت. با استفاده از داده های مربوط به 20 متغیر آوازی (شامل متغیرهای مربوط به فرکانس و زمان در قسمت های مختلف آواز) و 6 متغیر ندای هشدار، میانبرترین درخت برای گونه های این جنس ترسیم گردید و درخت حاصل از این تحلیل با درخت های مربوط به نتایج ملکولی و ریخت شناسی مقایسه شد. نتایج بیانگر تنوع بالا در ساختار آوایی گونه های چکچک می باشند. میانبرترین درخت بر اساس داده-های آوازی رابطه نزدیک گونه های o. isabellina، o. oenanthe، o. pileata، o. bottae را نشان می دهد که این نتایج تا حدودی با داده های مولکولی همخوانی دارد. مقایسه درخت آواز ی و درخت مولکولی نشان داد گونه های خویشاوند o. isabellina، o. oenanthe، o. pileata، o. bottae و گونه های o. pleschanka، o. cyprica، o. hispanica در ساختار آواز خود عناصر مشابه ای دارند، و تحلیل های آوازی رابطه خواهری بین گونه o. pleschanka و o. hispanica را که توسط تحلیل های مولکولی و ریخت شناسی نشان داده شده بود، نیز تایید نمود.
ملیحه موسوی نژاد منصور علی آبادیان
خانواده کلاغ ها corvidae)) بزرگ ترین خانواده از راسته گنجشک سانان (oscine passerine) هستند که شامل 23 جنس و 116 گونه می باشند. در این تحقیق به منظور تعیین موقعیت جنسpodoces و با بررسی ژن های cox1 cytb nd2, nd4 ptilosmus وnucifraga نزدیکترین جنس ها به جنس podoces معرفی شدند. این جنس دارای چهار گونه p. hendersoni, p. bidulphi,p. panderi, p. pleskei می باشد. در این تحقیق با مطالعات میدانی در دو منطقه دشت لاغری و منطقه پروند مشخص شد زاغ بور در اواخر اسفند ماه وارد فصل تولید مثلی می شود، به طور معمول چهار تخم می گذارد و هر دو جنس نر و ماده در زادآوری و تغذیه جوجه ها مشارکت دارند. در این تحقیق طول دوره انکوباسیون 15 روز و دوره لانه گزینی 12روز تخمین زده شد. در بخش دیگر این تحقیق ارزیابی زیستگاه زاغ بور با استفاده از نرم افزار maxent انجام شد که نتایج نشان داد قسمت عمده زیستگاه مطلوب زاغ بور در نواحی شرقی و مرکزی ایران می باشد. و هم چنین به دلیل وابستگی زاغ بور به منابع زیستی این پرنده حاشیه نشینی را به زندگی در دل کویر ترجیح می دهد. در خارج از ایران نیز نواحی غربی افغانستان و همچنین مرز غربی پاکستان نیز به عنوان زیستگاه مطلوب پیش بینی شد. این نتایج نشان می دهد در مورد بومی بودن زاغ بور با احتیاط بیشتری باید صحبت کرد. در بخش انتهایی تحقیق برای بررسی ژنتیک جمعیت زاغ بور در سه منطقه دشت لاغری و منطقه پروند و دشت توران از داده های ژن cox1 برای21 نمونه زاغ بور استفاده شد. نتایج حاصل از شبکه هاپلوتیپ و درخت های فیلوژنی ml, mp, baysianنشان داد، نمونه های دو منطقه حفاظت شده دشت لاغری و دشت پروند واگرایی ژنتیکی اندکی دارند و با هم در یک کلاد قرار می گیرند. نمونه های جمعیت توران به دلیل فاصله بیشتر نسبت به دو جمعیت دیگر واگرایی ژنتیکی بیشتری دارند. در نتیجه با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان کرد که زمین زی بودن زاغ بور به تنهایی سبب تفکیک خزانه ژنتیکی جمعیت ها نمی شود و به مدت زمان طولانی برای این جدایی نیاز می باشد.
سمیه سعیدزاده جمشید درویش
زیرخانواده ی crocidurinae milne- edwards, 1872 متعلق به خانواده ی soricidae می باشد. آن ها به عنوان حشره خورهای (shrews) دندان سفید شناخته می شوند. این پستانداران کوچک خصوصیات مورفولوژیکی مشابهی را نشان می دهند و اغلب شناسایی افراد متعلق به یک گونه مشکل می باشد. در این مطالعه جنس crocidura متعلق به این زیرخانواده مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 41 آرواره پایین متعلق به چهار گونه شامل c. caspica ، c gmelini ، c. suaveolens و c. susiana مورد آنالیز قرار گرفتند. از روش ریخت سنجی هندسی بر پایه لندمارک برای تفکیک گونه های این جنس استفاده شد. بر این اساس گونه های این جنس از یکدیگر تفکیک شدند. دو گونه c. gmelini و c. suaveolens ارتباط نزدیکتری با یکدیگر داشتند. صفاتی چون طول و عرض راموس، عرض زائده کرونوئید و محل منفذ منتال از صفات تشخیصی مهم برای تفکیک گونه های این جنس مشخص گردید.
الهام رمضانی منصور علی آبادیان
در رده بندی های مختلف تعداد خانواده های مربوط به پرندگان شکاری روزفعال متفاوت بیان شده است. بدین منظور برای بازسازی روابط تبارزایی در این گروه می توان از مقایسه توالی نشانگر های ملکولی استفاده کرد. در این مطالعه از 638 جفت باز ژن coxi برای بدست آوردن فاصله ژنتیکی درون و بین گونه ای 89 نمونه پرندگان شکاری روزفعال ایران استفاده شده است. در این مطالعه میزان واگرایی ژنتیکی بین گونه ای در خانواده قوشیان براساس داده های توالی ژن coxi13 برابر بیشتر از میزان واگرایی ژنتیکی درون گونه ای است. براساس نتایج درخت ملکولی بیژین دو خانواده قوشیان و شاهینیان دو کلاد جدا از هم تشکیل می دهند. البته برای رسیدن به نتایج قطعی نیاز به مقایسه توالی ژن های بیشتر، صفات شاخص تاکسونومیکی و محاسبات آماری بیشتری می باشد. همچنین در این مطالعه به تحلیل ریخت-شناسی پر پرداخته شده است. صفات ریخت شناسی خارجی به طور متداول در مطالعات آرایه شناسی بکار می روند. در این راستا صفات خارجی بسیاری با توجه به نوع موضوع مورد مطالعه پیشنهاد و ارائه گردیده است که از این میان صفات میکروسکوپی با توجه به تغییرات آنها و قابلیت اندازه گیری دقیق تر اهمیت خاص دارند. در این مطالعه تعداد 74 نمونه پر در پرندگان شکاری روزفعال از نقاط مختلف ایران جمع آوری گردید. مطالعه صفات شاخص پر در سطح ماکروسکوپی و میکرسکوپی به منظور تهیه کلید شناسایی برای پرندگان شکاری روزفعال مورد بررسی قرار گرفت. صفات میکروسکوپی جداکننده تاکسون ها در سطح خانواده می باشند.
احمد محمودی منصور علی آبادیان
نمونه های ول نیمه شمالی ایران بر اساس صفات مورفولوژی ظاهری، دندانی، ریخت سنجی هندسی، کاریوتایپ و داده های مولکولی مطالعه شد. برطبق داده های مورفولوژی ظاهری و مورفومتریک، مشخص شد که دو گروه گونه از زیر جنس میکروتوس (microtus; sumeriomys argyropulo, 1993) در ششمال ایران وجود دارد (گروه گونه آروالیس (arvalis) و گروه گونه سوشیالیس (socialis). مطالعات کاریولوژی حضور گونه m. qazvinensis را در شهر قیدار-استان زنجان، نشان داد. مطالعات ریخت سنجی هندسی بیشترین تفاوت های شکلی آرواره پایین بین گونه ها را در زایده آرتیکولار، زایده مفصلی (آرتیکولار) و زایده آنگولار مشخص کرد. در نهایت ژنهای سیتوکروم اکسیداز b و c برای مقایسات بین گونه ای استفاده شدند. آنالیزهای محتمل ترین درخت (maximum likelihood)، میان برترین درخت (maximum parsimony)، آنالیز بیزین (bayesian) و شبکه هاپلوتایپی، تفاوت ژنتیکی واضحی را بین گونه ها نشان دادند. داده های ما اعتبار گونه ای m. qazvinensis و m. transcaspicus را تایید کرد و نشان داد که m. sp شمال خراسان در واقع گونه m. paradoxus می باشد. داده های مولکولی همچنین، حضور m. obscurus را در شمال غرب ایران نشان داد، که تا به امروز به اشتباه m. arvalis شناسایی شده بود. برای بررسی روابط فیلوژنتیکی تاکسون های زیر جنس میکروتوس، توالی های ژن سیتوکروم اکسیداز b زیرجنس میکروتوس از بانک ژنی دانلود شدند. نتایج ما نشان می دهد که سه گروه گونه "سوشیالیس"، "آروالیس" و "گوئنتری" در این زیر جنس وجود دارد.
محمدشریف آرین مل جمشید درویش
چکیده این تحقیق به بررسی گنجشک سانان استان کابل (افغانستان) می پردازد. در مورد این راسته از پرندگان تاکنون تصور بر این بوده است که گروهی تک نیا می باشند. با این حال مطالعات جدید نشان می دهد که بسیاری از خانواده های گنجشک سانان در رده بندی های سنتی تک نیا نمی باشند و درک کاملتر فیلوژنی گنجشک-سانان تنها با انجام مطالعات مولکولی گسترده امکان پذیر است. نمونه برداری از ده ایستگاه طی سه مرحله در سالهای 1390 و 1391 در استان کابل شامل ده سبز، بگرامی، سروبی، خاک جبار، شکر دره، گل دره، پغمان، چار آسیاب، جاده اندرابی و کافروشی صورت گرفت، 190 نمونه با استفاده از تور نامرئی (miss net) جمع آورری گردیده و 148 نمونه به آزمایشگاه منتقل شدند. از این میان 110 نمونه گنجشک سان و 38 نمونه غیر گنجشک سان می باشند. گنجشک سانان صید شده متعلق به 13 خانواده، 23 جنس و 35 گونه می باشند که خانواده زرده پره ها با 7 گونه بیشترین تنوع و خانواده گنجشک ها با 45 فرد بیشترین فراوانی را دارند. پس از انجام مورفومتری، نمونه ها جهت انجام مطالعات مولکولی به آزمایشگاه منتقل شدند و استخراج dna و توالی یابی ژن cox1جهت شناخت گونه ها و بررسی فواصل مولکولی صورت گرفت. از 7704 جفت فواصل ژنتیکی درون گونه ای، تغییرات بین صفر تا 6 درصد، درحالی که از 814700 جفت فواصل ژنتیکی بین گونه ای، تغییرات بیشتر از صفر تا 25 درصد نشان داده شد. درخت ترسیم شده به روش bayesian موقعیت قرارگیری جنس ها وگونه ها در درون خانواده ها و فوق خانواده ها را نشان می دهد. در این تحقیق جنس passer با چهار گونه، جنس motacilla با یک گونه، جنس carduelis بایک گونه، جنس emberiza با شش گونه و جنس serinusa با یک گونه در فوق خانواده passerioiodea قرار گرفتند. جنسcorvus با یک گونه و جنس lanius نیز با یک گونه در کلادcorvida قرارگرفتند. دو گونه از جنس luscinia با یک گونه از جنس muscicapa و یک گونه از جنس acridotheres در فوق خانوادهmuscicapoidea قرارگرفتند. دوگونه از جنس hirundo، یک گونه از جنس phylloscopus، یک گونه از جنس ripria، یک گونه از جنس sitta، یک گونه ازجنس sylvia و یک گونه ازجنس eremophila در فوق خانواده sylvioidea قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که ژل cox1 قابلیت شناسایی 97درصد نمونه هارادرسطع گونه به خوبی دارا می باشد. کلمات کلیدی: گنجشک سانان، افغانستان، استان کابل، ژن coxi.
محمد حسن جعفری فرشته قاسم زاده
چکیده تاکنون مطالعات اندکی در رابطه با فون جانوران افغانستان صورت گرفته است و بررسی های انجام شده تنها محدود به مطالعات هسینگر، خوشحال حبیبی و بعضی از موسسات اکتشافی داخلی و خارجی می شود، لذا هدف از این مطالعه شناسائی بیشتر تنوع جانوران افغانستان با تاکید بر فون جوندگان منطقه است. در این راستا جهت شناسایی و بررسی بیوسیستماتیکی فون پستاندارن کوچک استان های بامیان، کابل و بغلان از تابستان سال 1389 تا خرداد ماه سال 1391 در اکوسیستم های مختلف استان های فوق اعم از جنگلی، استپی، کوهستانی و مناطق پست و هموار، همچنین مناطق شهری و روستایی با استفاده از تله زنده گیر و مرده گیر نمونه برداری انجام شد. در کل 95 نمونه متعلق به 15 گونه و 7 خانواده از پستانداران صید شد. با بررسی های بیوسیستماتیکی (کروموزومی، مورفولوژی و مورفومتری) نمونه ها تا سطح گونه شناسایی شدند که عبارتند از: calomyscidae: calomyscus baluchi; cricetidae: cricetulus migratorius, ellobius foscocapilus, microtus transcaspicus; dipodidae: allactaga vinogradvi; muridae: apodemus uralensis, apodemus witherbyi, meriones libycus, mus musculus, rattus pyctoris, rattus rattus, rattus sp.; mustelidae: martes foina; ochotonidae: ochotona rofescens; sciuridae: marmota (marmota) caudata چهار گونه allactaga vinogradovi apodemus uralensis ، apodemus witherbyi و یک گونه از جنس rattus که بطور کامل شناسایی نشد، گزارش های جدید از این استان ها می باشند. کلمات کلیدی: افغانستان، پستانداران کوچک، جوندگان، مورفولوژی، مورفومتری.
سید محمود قاسمپوری بهرام کیابی
زیر خانواده saxicolinae از گنجشک سانان همچنان دارای برخی ابهامات آرایه شناختی هستند. چک چک ابلق (oenanthe pleschanka) با پراکنش در نواحی شرقی پالئارکتیک و چک چک گوش سیاه (o.hispanica) با گسترش در اروپا و شمال آفریقا، در بخش هایی از ایران و عرض های شمالی تر مناطق تماس ثانویه ایجاد می کنند. این مطالعه به منظور روشن شدن جایگاه تبارشناسی و وضعیت آرایه شناسی دو گونه از چک چک های هیبرید در شمال ایران انجام شد. نمونه برداری در سال های 1389 تا 1390 از دره منجیل تا سرخس انجام شد. علاوه بر آن نمونه های موجود در موزه جانوری دانشگاه بن نیز مطالعه گردید. در بخش مطالعات ریخت شناسی، روش های آماری تک متغیره قادر به جداسازی 30% از صفات برای افراد هیبرید بوده است. این تفاوت ها در تحلیل های چند متغیره بصورت گروه-هایی با تفکیک بالاتر ظاهر می شود. مطالعه مولکولی ژن های cox1 و cytb در درخت های میانبرترین، محتمل ترین و بیزین، چهار کلاد اصلی آرایه شناختی و پنج کلاد داخلی فیلوجغرافیایی را جدا می کند. نمونه های هیبرید و زیرگونه o.hispanica melanoluca همراه با تعداد معدودی o.pleschanka در یک کلاد قرار می گیرند. با توجه به مادری بودن ژنوم میتوکندریایی این پدیده حاکی از انتقال صفات و جریان ژنتیکی از جمعیت ماده ابلق به جمعیت گوش سیاه دارد. انتقال طوق و اتصال آن به سیاهی بال در چک چک گوش سیاه ایران به عنوان تاییدی بر این فرض است. مدلسازی نیچ اکولوژیک تکامل مستقل و همگرا را در هاپلوتایپ های مشابه اما غیر متصل تایید می کند. بعلاوه، واگرایی ژنتیکی بالا (08/0 ± 18/5) در دو زیرگونه چک چک گوش سیاه ایران (o.hispanica melanoleuca) و چک چک گوش سیاه اروپا (o.hispanica hispanica) در کنار صفات ریخت شناسی و ریخت سنجی موید جدایی دو زیرگونه و حضور دو گونه جغرافیایی و ژنتیکی جدا از هم می باشند. این نتیجه بر اساس مفاهیم اولیه بارکدگذاری dna و میانگین فاصله مولکولی k2p گونه جدیدی به جنس oenanthe اضافه شده است.
سحر جواهری طهرانی محمد جواد نجف زاده
بیشترین تنوع در میان پرندگان زنده مربوط به راسته گنجشک سانان می باشد و به عنوان بزرگترین آرایه پرندگان شامل تقریبا 60% از کل پرندگان می باشند. شهرستان سرخس در شمال شرقی ترین نقطه ایران و در مجاورت صحرای قره قوم ترکمنستان با وجود دشتهایی به ارتفاع 250 متر از سطح دریا و مناطق کوهستانی با ارتفاعی نزدیک به 2000 متر دارای زیستگاههای متنوعی شامل کوهستانهای صخره ای صعب العبور، دشتهای هموار و پوشیده از ماسه بادی، اراضی جنگلی و مرتعی، رودخانه های دائمی و فصلی و همچنین دریاچه های طبیعی و مصنوعی می باشد که این تنوع در زیستگاه باعث تنوع در گونه های جانوری و گیاهی در سطح شهرستان شده است. در این راستا، این مطالعه به منظور شناسایی و بررسی زیای گنجشک سانان زادآور شهرستان سرخس با کمک صفات ریخت شناختی و با استفاده از روش های dna بارکدینگ و طراحی پروب های تخصصی انجام شد. بدین منظور نمونه برداری طی فصول بهار و تابستان سال 1391 از مناطق مختلف شهرستان سرخس انجام گردید و از حدود 153 نمونه صید شده، پر گرفته شد و جهت استخراج dna و بررسی های بعدی به آزمایشگاه مولکولی منتقل گردید. نمونه ها ابتدا بر مبنای صفات ریختی و با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر شناسایی گردیدند و سپس به منظور مطالعات تکمیلی، از لحاظ مولکولی مورد آزمایش و بررسی قرار گرفتند. تعیین توالی ژن میتوکندریایی cox1 با 666 جفت نوکلئوتید برای 61 آرایه از گنجشک سانان شهرستان سرخس انجام گرفت ودر کل 12 خانواده، 20 جنس و 29 گونه از منطقه مورد مطالعه مورد شناسایی قرار گرفتند. داده توالی های cox1 حاصل از نمونه های مورد مطالعه به کمک تحلیل های درخت های نیاشناسی، نزدیک ترین همسایه و بیژین مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین فاصله مولکولی k2p تغییرات درون گونه ای و بین گونه ای برای ژن میتوکندریایی cox1 محاسبه گردید. نتایج بیانگر میزان تغییرات بین گونه ای حدود 100 برابر تغییرات درون گونه ای در ژن cox1 برای نمونه های این منطقه می باشد. هم چنین، پروب تخصصی برای یکی از گونه های متعلق به این راسته، گونه زاغ بور(podoces pleskei) طراحی گردید. نتایج حاصل از این آنالیزها صحت مطالعات ریخت شناسی را مورد تایید قرار داده و بارکد 61 نمونه تهیه گردید. نتایج اطمینان توالی هایcox1 و پروب های تخصصی را به عنوان ابزارهای مولکولی موثر در شناسایی گونه های گنجشک سانان نشان دادند.
سارا صانعی باجگیران امید میرشمسی کاخکی
پژوهش حاضر به بررسی فون عنکبوت های lycosidae در شمال شرق ایران به کمک صفات ریخت شناسی و با استفاده از dna بارکدینگ پرداخته است. بدین منظور 1200 نمونه از مناطق مختلف استان های گلستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی جمع آوری گردید. عنکبوت ها از روی زمین، زیر سنگ ها، علف ها و همچنین حین حرکت از روی آب به روش دستی جمع آوری و پس از تثبیت در الکل 96% به آزمایشگاه جهت شناسایی منتقل شدند. سپس مطالعه ریخت شناسی با استفاده از کلید های شناسایی بر اساس صفات پیکری مانند تعداد خارهای اندام حرکتی، تعداد دندانه های کلیسر، فاصله و موقعیت چشم ها همچنین بر اساس صفات ژنیتالیا با کمک استریو میکروسکوپ و ترسیم صفات شاخص به کمک آینه ترسیم صورت گرفت. در این مطالعه 27 گونه متعلق به 14 جنس از خانواده عنکبوت های lycosidae شناسایی شد. یک جنس و 14 گونه شامل گونه های alopecosa cursor، arctosa cf. stigmosa، aulonia kratochvili، bogdocosa baskunchakensis، evippa cf. apsheronica، e. cf. badchysica، e. caucasica، pardosa italica، p. morosa، p. nebulosa orientalis، p. proxima، p. zonsteini، trochosa hispanica، wadicosa fidelis برای اولین بار از ایران گزارش می شود. همچنین هفت گونه شامل allohogna singoriensis، alopecosa accentuata، arctosa cinerea، arctosa tbilisiensis، a. cf leopardus، geolycosa atroscopulata، pirata piraticus نیز برای اولین بار از شمال شرق ایران گزارش شده است. سپس به منظور مطالعات تکمیلی 24 نمونه متعلق به هشت جنس و 16 گونه انتخاب و براساس آرایه شناسی dna ژن coi مورد مطالعه قرار گرفتند و نتایج حاصل از آن ها صحت مطالعات ریخت شناسی را مورد تایید قرار دادند.
ملیحه صراطی منصور علی آبادیان
مدیریت حیات وحش اغلب بر حفاظت، تکثیر و پرورش جمعیت های حیات وحش و نیز فراهم کردن زیستگاه مناسب مورد نیاز برای زندگی حیات وحش استوار می باشد. بر اساس سوابق 10 ساله خسارت وارده از ناحیه حیات حش، گراز در 20 استان کشور به عنوان اولین اولویت آسیب رسان معرفی شد که به دلیل گستره وسیع پراکنش، ویژگی های رفتاری، انقراض دشمنان طبیعی، حرام گوشت بودن و سازش پذیری بالای این گونه می باشد. بی شک اولین گام در پیشگیری از خسارت، شناسایی وضعیت گونه می باشد. از دیگرسو، اعضای تیره خوک-شکلان یکی از موفق ترین پستانداران بوده اند، اما به لحاظ نیاشناسی و آرایه شناسی مورد بررسی قرار نگرفته اند. این دلایل لزوم مطالعه بر روی این گونه آسیب رسان را مضاعف می کند. از خانواده خوک ها تاکنون یک گونه در ایران شناسایی شده است. در این مطالعه، dna میتوکندری 33 گراز وحشی شمال شرق با روش نمکی استخراج و سپس توالی 647 نوکلئوتید ناحیه کنترل به منظور بررسی تنوع ژنتیکی بر اساس این ناحیه از ژن با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز تکثیر گردید. داده های مولکولی به روش های محتمل ترین درخت (maximum likelihood)، میان بر ترین درخت (maximum parsimony)، درخت بیزین (baysian)، اتصال همسایگی (neighbour joining) و شبکه های هاپلوتایپی که با کمک نرم افزارهای paup 4 beta، mega 5، mrbayes 3.1، tcs و network 4 ترسیم گردیدند، مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاکی از وجود جریان ژنی موثر میان جمعیت های این گونه در استان های مازندران، گلستان و سمنان با جمعیت های امتداد دامنه های شمالی البرز در خراسان رضوی می باشد اگرچه این ارتباط موثر به طور جداگانه ای میان جمعیت های گراز وحشی در امتداد دامنه های جنوبی رشته کوه البرز در خراسان رضوی را نشان می دهد. این نتایج لزوم مدیریت وسیع مبنی بر اصول بوم شناختی، اقتصادی و جامعه شناختی جهت کنترل جمعیت های گراز وحشی را تایید می کند.
علی غلامحسینی منصور علی آبادیان
بیش از ده درصد پرندگان در طبیعت دورگه¬زایی دارند. بررسی دینامیک زمانی- فضایی نواحی دورگه¬زایی حائز اهمیت است چرا که حرکت و جابجایی ناحیه دورگه¬زایی می¬تواند پیامدهای تکاملی آن را تغییر دهد. مطالعات نشان می¬دهد برخی آرایه¬های پالئارکتیک غربی و پالئارکتیک شرقی از پرندگان، در نواحی البرز مرکزی روراندگی پراکنشی داشته و ایجاد دورگه نموده¬اند. از جمله از این موارد، ناحیه تماس بین زردپره سرسرخ و زردپره سرسیاه (راسته گنجشک¬سانان) به عنوان دو گونه خواهری در جنوب شرق دریای خزر می¬باشد. بعد از گذشت حدود 75 سال از اولین گزارش دورگه¬زایی بین این دو گونه در سال 1940 و آخرین گزارش در سال 1977، همچنان بسیاری از سوالات درباره این ناحیه مجهول باقی مانده است. در این مطالعه نخست به بررسی یک فرضیه آزموده نشده در مورد دورگه-زایی پرداخته شد که بیان می¬کند فراوانی دورگه¬زایی بین گونه¬های خواهری بیش از گونه¬های غیرخواهری است. سپس ناحیه دورگه¬زایی بین دو این گونه زردپره، بر اساس صفات ریخت¬شناختی و ریخت¬سنجی، ژن¬های میتوکندریایی و هسته¬ای، صفات صوتی و متغیرهای اقلیمی بررسی گردید. برای شناسایی دورگه¬ها و تخمین میزان دورگه¬زایی ابتدا تنوع درون گونه¬ای بررسی و سپس دورگه¬ها شناسایی شدند. نتایج نشان داد در پرندگان فراوانی دورگه¬زایی بین گونه-های خواهری بیش از گونه¬های غیرخواهری است و تفاوت از نظر آماری معنی¬دار است. همچنین مشخص شد در مقایسه با مطالعات قبلی، موقعیت و گستره ناحیه دورگه¬زایی بین این دو گونه زردپره از سال 1977 تاکنون در حدود 170 کیلومتر (میانگین پنج کیلومتر در سال) به سمت غرب گسترش یافته است. ناحیه روراندگی پراکنشی و دورگه-زایی هم اکنون حدود 250 کیلومتر امتداد دارد و میزان دورگه¬زایی بر اساس نمونه¬های جمع¬آوری شده حدود 44 درصد تخمین زده می¬شود. مدل¬سازی پراکنشی گونه (sdm) نیز نشان داد که پردازه اکولوژیک دو گونه از نظر فاکتورهای اقلیمی دما و بارندگی با هم تفاوت معنی¬داری را نشان می¬دهند، اما این فاکتورها ناحیه دورگه¬زایی را محدود نکرده¬اند و هر دو گونه در کل محدوده شمال ایران پتانسیل پراکنش دارند. حرکت ناحیه دورگه¬زایی به سمت غرب در ارتباط با افزایش گستره پراکنش تولیدمثلی زردپره سرسرخ می¬باشد. بر اساس مدل¬ها احتمال گسترش و حرکت بیشتر ناحیه دورگه¬زایی به سمت غرب وجود دارد. آنالیزهای چند متغیره نشان داد که دورگه¬ها از نظر صفات ریخت¬سنجی به خوبی گروه¬بندی می¬شوند و در بسیاری از صفات رنگی و ریخت¬سنجی، الگوی حدواسط را نشان می-دهند. گرچه شبکه هاپلوتایپی در ژنوم میتوکندری و هسته¬ای وابسته به جنس، هاپلوتایپ مشترکی را نشان نداد اما ژن¬های ریزماهواره¬ای (میکروستلایت) تبادل ژن دو طرفه را همراه با آمیزش¬های بازگشتی تایید نمود که در تطابق با داده¬های ریخت شناختی و درصد بالای دورگه¬زایی بین این دو گونه در ناحیه روراندگی پراکنشی می¬باشد. بر اساس نتایج آنالیزهای دموگرافیک، احتمالا تماس بین این دو گونه مربوط به بعد از آخرین یخبندان پلئیستوسن می¬باشد. آنالیز صفات صوت، واگرایی آواز را در ناحیه دورگه¬زایی مخصوصا در زردپره سرسرخ نشان داد که به عنوان یکی از سدهای مهم جدایی تولیدمثلی پیش از تشکیل زیگوت عمل می¬نماید.
حسن ملوندی منصور علی آبادیان
تغییرات در تنوع ژنتیکی می تواند پاسخی از جمعیت های طبیعی باشد هنگامی که با یک آلاینده جدید روبه رو می شوند. عناصر سمی از مهمترین آلاینده های محیط زیست بوده که می توانند به عنوان مواد جهش زا، ماده وراثتی (dna) موجودات را تحت تاثیر قرار دهند. در این مطالعه، ارتباط بین تجمع عناصر سمی و تنوع ژنتیکی درسیاه ماهی capoeta capoeta gracilis مطالعه شد. نمونه های رسوب و بافت از ایستگاه های رودخانه های چشمه کیله، سیاهرود، تجن و زرین گل واقع در حوضه جنوبی دریای خزر جمع آوری شده و غلظت چهار عنصر سمی جیوه، کادمیوم، سرب و مس در آن ها اندازه گیری شد. همچنین تنوع ژنتیکی سیاه ماهی از مکان های مشابه با استفاده از نشانگرهای میتوکندریایی (mtdna) و هسته ای (ndna)، یعنی ژن های cytb، nd2 و rag1 سنجش شد. محدوده میانگین غلظت عناصر (میکروگرم بر گرم) در رسوب برای جیوه: 0250/0-0422/0، کادمیوم: 7339/0-7160/1، سرب: 1876/28-7286/71 و مس: 8476/39-0492/98 و در بافت عضله برای جیوه: 1298/0-2492/0، کادمیوم: 2319/0-2586/0، سرب: 3857/2-0760/3 و مس: 3271/6-4506/11 بودند. تعیین درجه آلودگی رسوبات با استفاده از شاخص های زمین انباشتگی (igeo)، فاکتور آلودگی (cf) و شاخص بار آلودگی (pli) انجام شد. در کل نتایج نشان داد که بیشترین درجه آلودگی را رودخانه تجن و سپس رودخانه سیاهرود و کمترین درجه آلودگی را دو رودخانه زرین گل و چشمه کیله داشتند. تحلیل محورهای اصلی مختصات (pcoa) و درخت تبارزایی نزدیکترین همسایه الگوی مرتبط آلودگی-ساختار ژنتیکی بین ایستگاه های آلوده و رفرنس را ارائه دادند. در حالی که بر اساس تحلیل های آنالیز واریانس مولکولی (amova)، همبستگی و mantel، علی رغم وجود همبستگی، ارتباط معنی داری بین واگرایی مولکولی، شاخص زادآوری، تنوع هاپلوتیپی و تنوع نوکلئوتیدی در ایستگاه های آلوده و رفرنس مشاهده نشد. با توجه به نتایج به نظر می رسد تنوع ژنتیکی در جمعیت های سیاه ماهی مورد مطالعه به طور زیادی تحت تاثیر آلودگی چهار عناصر سمی مطالعه شده قرار نمی گیرند و بنابراین عوامل دیگری می تواند پاسخ گوی این تغییرات باشد که نیازمند استفاده از سایر نشانگرهای dna و همچنین بررسی سایر ترکیبات آلاینده و عوامل محیطی موثر است.
محبوبه سادات حسین زاده اسکندر رستگارپویانی
جکوی خانگی (hemidactylus) جنسی از خانواده جکونیده(gekkonidae) با بیش از 132 گونه است که پراکنش گسترده ای در تمام خشکی های نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری قاره ای و صدها جزایر اقیانوسی، از آسیای جنوب شرقی به سمت غرب فراتر از آفریقا تا دنیای جدید دارند. پنج گونه از جکوی خانگی از ایران گزارش شده است که شامل جکوی خانگی پارسی(hemidactylus persicus) ، جکوی خانگی شکم زرد(hemidactylus flaviviridis) ، جکوی خانگی هی دن(hemidactylus heyden) ، جکوی خانگی مدیترانه ای(hemidactylus turcicus) ، جکوی خانگی رومشکان(hemidactylus romeshkanicus) می باشد. حضور سوال برانگیز جکوی خانگی مدیترانه ای در ایران و وضعیت آرایه شناختی همتافت گونه جکوی خانگی پارسی و همچنین گزارش جکوی خانگی رومشکان بر اساس یک نمونه، از یک سو، عدم مطالعه ی جامع تبارزایی و آرایه شناختی گونه های جکوی خانگی در ایران، از سویی دیگر، اهمیت انجام این مطالعه را پررنگ می کند. در این رساله ابتدائاً نقش خانواده جکونیده بعنوان یکی از غنی ترین خانواده خزندگان با دراختیار داشتن 17 درصد گونه های بومی و غیر بومی ایران، در غنای گونه ای خزندگان ایران با استفاده از 13 فاکتور اقلیمی و نرم افزار sam (spatial analysis in macroecology) مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه نقشه های غنای گونه ای خزندگان خشکی زی ایران، حاکی از انطباق یکی از نقاط تنوع زیستی در شرق کشور با تمرکز گونه های خانواده جکونیده در مورد گونه های بومی و غیر بومی است. همچنین 25 صفت اندازشی و شش صفت شمارشی برای بررسی گونه های جنس جکوی خانگی مورد استفاده قرارگرفت. تک نیایی جنس جکوی خانگی و روابط تبارزایی بین گونه های جنس جکوی خانگی با استفاده از دو ژن میتوکندریایی(cytochrome b, 12srrna) و یک ژن هسته ای (porotooncogene mos, cmos) مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاکی از تفاوت عمیق ژنتیکی بین جمعیت های جکوی خانگی پارسی است در حالیکه جمعیت های جکوی خانگی شکم زرد و هی دن تفاوت های ژنتیکی نشان نمی دهند. بعلاوه، حضور جکوی خانگی مدیترانه ای کاملاً رد و حضور جکوی خانگی هی دن تأیید شده است. نتایج شامل کلاد های درخت تبارزایی، شبکه های هاپلوتایپی متعدد و مجزا، فاصله ژنتیکی زیاد را بین جمعیت های همتافت جکوی خانگی پارسی نشان می دهد. این تمایز عمیق فرضیه بیان گونه های نهان برای جکوی خانگی برگرفته از همتافت گونه جکوی خانگی پارسی را مطرح می کند. همچنین وضعیت پراکنش دقیق کنونی و آینده جکوی خانگی شکم زرد بعنوان گونه معرفی شده با مطالعات میدانی و نرم افزارهای پردازه بوم شناختی مورد مطالعه قرار گرفته است.
علی رنجبر جعفرآبادی منصور علی آبادیان
آبسنگ های مرجانی یکی از مهمترین سیستمهای حیات بخش بر روی کره زمین هستند. ابزارهای مولکولی برای ترسیم مرزهای گونهای و آشکارساختن الگوهای تکاملی و تنوع زیستی آنها مورد نیاز می باشند. مطالعه آلاینده های نفتی در مرجانها و رسوبات پیرامونی به منظور حفاظت و مدیریت اکوسیستم های مرجانی ضروری است. ازاینرو، مطالعه کنونی با هدف شناسایی گونه های مرجانی بوسیله ژن های میتوکندریایی وهسته ای its2 its1 و s 5/8 باروش dna بارکدینگ، اندازه گیری و مقایسه غلظت و منشأ آلکانهای نرمال و هیدوکربن های آروماتیک چندحلقهای(pahs )در رسوبات بخشهای مختلف جزایر مرجانی لارک و خارک و نیز کلنی های مرجانی صورت گرفت.به منظور مطالعات مولکولی، 88 نمونه برای ژن coi و 88 نمونه برای ژن های هسته ای its1، its 2 و s 5/8 استخراج گردید. تعداد گونه های شناسایی شده 8 گونه از 8 جنس متعلق به 9خانواده از مرجان های سخت و 4 خانواده از مرجان های نرم بودند. در ژن coi ، فاصله ژنتیکی k2pبرای تغییرات درون گونه ای از 0 تا 038/0 برای تغییرات بین گونه ای از 0 تا 361/0بود.میانگین تغییرات بین گونه ای 203/0 و میانگین تغییرات درون گونه ای 0039/0را نشان دادند. در نتایج ژن های هسته ای، فاصله ژنتیکی k2p برای تغییرات درون گونه ای از 0 تا 125/0 و برای تغییرات بین گونهای از 0 تا 180/0بود. میانگین تغییرات بین گونه ای 06/ 0 و میانگین تغییرات درون گونه ای 017/ 0 را نشان دادند.عدم هماهنگی بین درختهای ژنهای میتوکندریایی و هسته ای که بیان کننده گونه زایی هیبرید و تکامل مشبک است،به عنوان یکی از مهمترین مکانیسمهای ایجاد تنوع در بین برخی از جنسهای مرجانهامورد مطالعه مشاهده شد. به منظور اندازهگیری و مقایسه غلظت و منشأ آلکانهای نرمال و هیدوکربنهای آروماتیک چند حلقهای ) pahs ( در رسوبات سطحی و مرجان ها، 450 نمونه رسوب سطحی از 48 ایستگاه و 50 نمونه مرجان از 1 ایستگاه به طورتصادفی در دو مرحله )مردادماه و بهمن ماه 39 ( از هردو جزیره نمونهبرداری و بوسیله دستگاه کروماتوگرافی مجهز به طیفسنج جرمی gc-ms )آنالیز شد. میزان غلظت ترکیبات فوق در رسوبات سطحی و نیز کلنی های مرجانی جزیره خارک بیشتر از لارک محاسبه شدند. همچنین غلظت ترکیبات سنجش شده در مرجان های نرم بیشتر از سخت بود. الگوی توزیعی آلکان های نرمال و pahs به همراه نسبت های تشخیصی مختلف بکار رفته برای آن ها، منشأ غالب پتروژنیک را برای هر دو آلاینده در رسوبات و بافت های سخت و نرم مرجانی تایید کردند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون رابطه منفی معنادار بین غلظت کل آلکانهای نرمال و pahsبا تراکم زوگزانتله(05/0 > p) و درنتیجه کلروفیل a (0/05> p)را در مرجانهای سخت و نرم هر دو جزیره نشان داد. همچنین نتایج آزمون t جفتی وجود اختلاف معنادار(0/05> p) بین میانگین تراکم زوگزانتله ) و نیز کلروفیل (a بافت نرم گونه های آبسنگ ساز مشابه در هر دو جزیره را نشان داد که این اختلاف معنادار نیز بین میانگین غلظت کل pahsو آلکانهای نرمال موجود در بافت نرم مرجانهای آبسنگ ساز مشابه در هر دو جزیره مشاهده شد. عدم همبستگی مثبت و معنادار بین غلظت کل pahs و آلکان های نرمال در مرجان ها با کلروفیل a و در نتیجه تراکم زوگزانتله نشان داد که تجمع زیستی و توزیع ترکیبات pah و آلکان نرمال در مرجان یک فرآیند پیچیده بوده و زوگزانتله احتمالا منبع اصلی جذب pahs و آلکان نرمال در بافتهای مرجانی نیستند. مطالعات بیشتر برای ارزیابی و شناخت اثرات این آلاینده های شیمیایی آلی بر بیولوژی مرجان ها و جلبک همزیست در مرجان ها ضروری است.
احسان صالحی احمد آسوده
در این مطالعه، قارچ aspergillus oryzae ch93 از فلور خاکی شناسایی شده و به وسیله میکروسکوپ الکترونی sem و آزمایشات مولکولی مورد بررسی قرار گرفت. برای استخراج پروتئاز، گونه قارچی در دمای 28 درجه سانتی گراد و 6 ph = و در حضور گلوگز و عصاره مخمر 1% برای 96 ساعت رشد داده شد. یک پروتئاز 5/47 کیلودالتونی از a. oryzae ch93 به کمک رسوب با آمونیوم سولفات و ستون کروماتوگرافی q- sepharose تخلیص شد. ph و دمای بهینه آنزیم به ترتیب 8 و 50 درجه سانتی گراد به دست آمد. سدیم-دودسیل سولفات (sds)، ستیل تری متیل آمونیوم بروماید ctab)) و هیدروژن پراکسید (h2o2) باعث کاهش فعالیت آنزیم شدند، درحالی که triton x-100 و فنیل متیل سولفونیل فلوئوراید (pmsf) اثر مهاری بر روی آنزیم نداشتند. از طرف دیگر، 2- مرکاپتواتانول و اتیلن دیامین تترا استیک اسید (edta) باعث کاهش فعالیت پروتئاز شدند. ایزوآمیل الکل و استون (در غلظت 30%) باعث افزایش فعالیت پروتئازی و 2- پروپانول و ایزوپروپانول و دی متیل سولفوکساید (در غلظت 30%) باعث کاهش فعالیت آنزیم شدند. نیمه عمر آنزیم در دمای بهینه ی آن، 100 دقیقه، به دست آمد. فعالیت پروتئازی در حضور پنج سوبسترای سرم آلبومین گاوی (bsa)، n- استیلl- تیروزین اتیل استر مونوهیدرات (atee)، آزوکازئین، کازئین و ژلاتین بررسی شد که نشان داد بهترین سوبسترا کازئین می باشد. حداکثر سرعت آنزیم و ثابت میکائیلیس- منتن برای پروتئاز به ترتیب µg/min 208 و µg/ml 64/2 به دست آمد. در نتیجه پروتئاز استخراجی از a. oryzae ch93 به عنوان یک پروتئاز با منبع قارچی، ویژگیهای بیوشیمیایی ای را داراست که می تواند در کاربردهای عمومی مفید باشد.