نام پژوهشگر: منصور بیرامی
سیده آیدا موسوی مقدم منصور بیرامی
اختلال اضطراب فراگیر که اختلالی شایع و ناتوان کننده است، با نگرانی گسترده، مفرط و کنترل ناپذیر مشخص می شود. یکی از معمول ترین رواندرمانی ها برای gad، درمان شناختی-رفتاری است. اما علی رغم این که این نوع درمان تا حدی در درمان اختلال اضطراب فراگیر موثر بوده است، درصد زیادی (تقریبا30% تا 40%) از افراد مبتلا به gad از موثرترین درمان یعنی cbt سود نمی برند.هدف این پژوهش معرفی الگوی جدید فراشناختی اختلال اضطراب فراگیر و بررسی میزان کارایی درمان فراشناختی ولز برای این اختلال است. نتیجه ای که می توان از این پژوهش استنباط کرد این است که رویکرد درمانی مبتنی بر مدل فراشناختی ولز در کاهش شدت علایم اختلال اضطراب فراگیر موثر بوده است.
رامین حبیبی کلیبر میر محمود میر نسب
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش راهبرد کمک خواهی بر مولفه های حل مساله ریاضی دانش آموزان بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است که در اجرای آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد.آزمودنی های پژوهش شامل 100 نفر( 54 دختر و 46 پسر ) از دانش آموزان سال دوم راهنمایی شهر اهر در سال تحصیلی 91-1390 بودند که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به طور تصادفی در هر یک از گروه های آزمایشی و کنترل قرار گرفتند.آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه آموزش های راهبرد کمک خواهی را دریافت کردند. گروه کنترل نیز همزمان به برنامه های عادی کلاسی خود ادامه دادند. پرسشنامه اهداف پیشرفت الیوت و مک گروگر( 2001) و پرسشنامه های خودتنظیمی مارش و همکاران (2006)، رفتار کمک خواهی حبیبی و سرمد(1385)، پیش آزمون های محقق ساخته عملکرد حل مسئله و درک محتوای ریاضی قبل از شروع آموزش اجرا شدند. بعد از آموزش، فرم های موازی آزمون های محقق ساخته عملکرد ریاضی و درک محتوای ریاضی و همچنین پرسشنامه های خودتنظیمی و رفتار کمک خواهی مجدداً بر روی آزمودنی های هر دو گروه و در هر دو جنس اجرا گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمونt تجزیه و تحلیل شد. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد نمره های دانش آموزان گروه آزمایشی در پس آزمون های عملکرد حل مساله، درک محتوای ریاضی و اقدام به کمک خواهی(در سطح معنی داری 001/0 >p و اندازه اثر قوی) بالاتر از گروه کنترل شده است. بنابراین آموزش راهبرد کمک خواهی منجر به افزایش عملکرد حل مسئله ریاضی و درک محتوای ریاضی و اقدام به کمک خواهی دانش آموزان می گردد. آموزش کمک خواهی فقط توانست مولفه خودکارآمدی دانش آموزان را افزایش دهد(در سطح معنی داری 031/0 >p و اندازه اثر متوسط) و بر سایر مولفه های خودتنظیمی تاثیری نداشت. نتایج نشان داد که اثر تعاملی گروه و جنسیت بر درک محتوای ریاضی معنادار نیست. همچنین اثر تعاملی گروه و جنسیت بر درک محتوای ریاضی نیز معنادار نیست. پژوهش حاضر کاربردهایی برای معلمان ریاضی دارد که می توانند از طریق آموزش مستقیم راهبرد کمک خواهی در کلاس های ریاضی و مشارکت دانش آموزان در فعالیت های کلاسی و نیز درگیر نمودن آنها در فرایند حل مسئله از طریق کمک خواهی، پیشرفت ریاضی را بهبود بخشند.
غلامرضا چلبیانلو عباس بخشی پور رودسری
زمینه و هدف: اختلال شخصیت مرزی، بیماری است که وجه مشخصه آن بی ثباتی در روابط بین فردی ، احساس هویت و تجلیات هیجانی می باشد. یکی از اصلی ترین الگوهای رفتاری مبتلایان، ابراز رفتارهای تکانشی و اقدام به خودآسیب زنی در قالب رفتارهای خودزنی می باشد که گاهی این خودزنی ها، منجر به خودکشی های موفق در این بیماران می گردد. کرول و همکاران (2009) مدلی مفهومی را برای تبیین عوامل سبب شناختی مربوط به این اختلال ارائه نمودند که این پژوهش به دنبال بررسی الگوی ارتباطی بین مجموعه ی متغیرهای تاثیرگذار در رفتار خودزنی مبتلایان براساس مدل ذکر شده بود. روش: تعداد 46 نفر از بیمارانی که براساس معیارهای تصریح شده در dsm-iv-tr به عنوان افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تشخیص گذاری شده بودند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از تمامی شرکت کنندگان در پژوهش، نوار مغزی گرفته شد و توان آلفای ناحیه فرونتال آنها در مرحله آرامش، بااستفاده از نرم افزارهای مربوطه مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین تمامی آنها پرسشنامه های سیستم فعالیت مغزی رفتاری کارور، سرشت و منش کلونینجر و مقیاس ویژگی های شخصیت مرزی را تکمیل نموده و نقص در پردازش های هیجانی و کارکردهای اجرایی آنها نیز با استفاده از تکالیف رایانه ای تمایز هیجانی، استروپ وgo/no go مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر در نرم افزار lisrel مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها : براساس تحلیل های انجام شده، مشخص گردید در لایه پیش بین توان مطلق آلفا در ناحیه فرونتال و دو بعد روی آوری و بازداری از سیستم مغزی رفتاری توام با ابعاد سرشتی آسیب پرهیزی و پافشاری و همچنین ابعاد منشی خودراهبری، همکاری و خودفراروی توانستند تا با واسطه گری ابعاد هیجانی ( خشم ،نفرت و ترس) و همچنین حساسیت پاسخ و محافظه کاری از تکلیف بازداری پاسخ رفتار خودزنی مبتلایان را بهتر و با توانی بالاتر پیش بینی نمایند. شاخص cfiبرابر 98/0، ifi به میزان 99/0 و gfi برابر با 97/0 به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر ضمن تائید مدل ارائه شده توسط کروول و همکاران (2009) نشان داد که مجموعه ای از عوامل زیستی در تعامل با عوامل روانشناختی در تبیین رفتار خودزنی نقش بارزی برعهده دارند. اما در این میان، نقش عوامل زیستی ومغزی پررنگ تر می باشد که نشان می دهد همانند ادعای گاندرسون (2009) اختلال شخصیت مرزی، یک بیماری مغزی با پیش آگهی مناسب می باشد.
ساناز کبیرنژاد مجید محمود علیلو
اختلال وسواسی - اجباری ، از جمله اختلالاتی است که از سوی سازمان بهداشت جهانی علت عمده ناتوانی برآورد شده است . این اختلال با درجات مختلفی از همبودی با اختلالات افسردگی، اضطرابی و اسکیزوفرنی مربوط است. شواهد تجربی متعددی بر ارتباط احتمالی بین اختلال وسواسی - اجباری و اسکیزوفرنی و اسکیزوتایپال تاکید می کنند. که در این میان بر نقش آمیختگی فکر - عمل ، تفکر جادویی و خودزاد تاکید شده است.بدین منظور هدف از پژوهش حاضر، برازش روابط علّی – ساختاری بین نشانه های شخصیت اسکیزوتایپی و وسواسی-اجباری با توجه به نقش میانجی آمیختگی فکر-عمل ، تفکر خودزاد و تفکر جادویی بود. در این راستا،300 دانشجوی کارشناسی دانشگاه تبریز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و پرسشنامه های وسواسی – اجباری مادزلی، صفات شخصیت اسکیزوتایپال، آمیختگی فکر –عمل ، تفکر جادویی و پرسشنامه افکار ناخوانده وسواسی را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. تحلیل داده ها نشان داد که آمیختگی فکر - عمل احتمال ، تفکر خودزاد و تفکر جادویی قادرند در روابط بین اسکیزوتایپال و نشانه های وسواسی – اجباری ، نقش میانجی ایفا کنند. مبتنی بر این نتایج می توان بیان داشت که بین اسکیزوتایپال و نشانه های وسواسی - اجباری پیوستگی وقوع وجود دارد و در این میان عوامل شناختی به ویژه آمیختگی فکر - عمل و شناخت واره ها می توانند نقش واسط ایفا کنند. این یافته ها تلویحات عملی در مداخلات بالینی دارند.