نام پژوهشگر: نیلوفر میکاییلی
سید عارف اکبری الهاشم نیلوفر میکاییلی
بررسی اثربخشی آموزش بازسازی شناختی درکاهش میزان درماندگی آموخته شده دانش آموزان چکیده مشکل پیشرفت تحصیلی در دوره متوسطه یکی از دغدغه های مهم آموزش و پرورش کشور ماست. تحقیقانی که در مورد علل عدم پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام گرفته است، یکی از مهمترین علت ها را اسناد غلط دانش آموزان و نبودن خدمات مشاوره تحصیلی ذکر کرده است . هدف این پژوهش بررسی میزان تأثیر بازسازی شناختی بر سبک إسناد و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان خلخال بود. برای انجام پژوهش حاضر طرح آزمایشی، پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه مورد استفاده قرار گرفت. بدین منظور 30 دانش آموز دختر دوره متوسطه به طور تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش 15 نفر و گواه 15 نفر جایگزین شدند. تعداد 8 جلسه آموزش بازسازی شناختی به شیوه گروهی برای گروه آزمایش برگزار شد.آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه سبک اسناد و معدل نمرات سال قبل در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. فرضیه کلی تحقیق عبارت بود از: آموزش بازسازی شناختی بر سبک إسناد و عملکرد تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارد. به منظور تحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی، واریانس چند متغیری (مانوا) و t تست دو گروه مستقل بکار رفت. تحلیل نتایج نشان داد که آموزش بازسازی شناختی باعث افزایش اسنادهای درونی، پایدار و کلی برای رویدادهای مثبت و کاهش همین إسنادها برای رویدادهای منفی می شود. همچنین، آموزش بازسازی شناختی بر افزایش معدل درسی دانش آموزان گروه آزمایش موًثر بود.
سمیرا رحمانی جوانمرد نیلوفر میکاییلی
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه فرسودگی شغلی، رفتار تیپ a و کمال گرایی با بهزیستی روان شناختی پرسنل مراکز آتش نشانی شهر خرم آباد بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان آتش نشانی شهر خرم آباد که در بخش عملیات مشغول به کار هستند می باشد. حجم جامعه آماری برابر با 115 نفر است و نمونه مورد نظر 100 نفر در نظر گرفته شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه های فرسودگی شغلی مارنات، رفتار تیپ a نجاریان، کمال گرایی تری – شورت و بهزیستی روان شناختی ریف اجرا شد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که فرسودگی شغلی و ابعاد آن، رفتار تیپ a و کمال گرایی منفی با بهزیستی روان شناختی رابطه منفی و معنی داری و کمال گرایی مثبت با بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد که متغیرهای عدم کارایی فردی، رفتار تیپ a و کمال گرایی منفی 44/0 از واریانس بهزیستی روان شناختی را تبیین می کنند. با توجه به نقش منفی فرسودگی شغلی، کمال گرایی و رفتار تیپ a در بهزیستی روان شناسی، جهت حفظ و ارتقاء بهزیستی روان شناختی کارکنان مراکز آتش نشانی تعدیل این خصوصیات ضروری به نظر می رسد
حسن سواری حسین قمری گیوی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری وذهن آگاهی بر پیشگیری از عود وسلامت روان مصرف کنندگان کراکبود.روش پژوهش حاضر آزمایشی وشامل دو گروه آزمایش ویک گروه کنترل بود .حجم جامعه ی آماری تقریبا1000نفر بود. 48نفر از مصرف کنندگان کراک که دوره ی 21روزه ی ترک بدون دارو را درخانه های بهبودی(کمپ)شهرستان اهواز گذرانده اند به صورت تصادفی انتخاب وپس از تکمیل آزمون تجدید نظر شده ی علائم روانی(scl90_ir)و رعایت ملاکهای ورود و خروج درسه گروه درمان شناختی رفتاری،ذهن آگاهی و گروهکنترل جایگزین شدند. داده های پژوهش با کمک آزمایش ادرار وآزمون تجدید نظر شده علائم روانی(scl90-ir)در پایان درمان و پساز دوماه پیگیری جمع آوری شدند.برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون خی2،تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.یافته های آزمون خی2نشان داد که هر دو روش درمان شناختی رفتاری و ذهن آگاهی در پیشگیری از عود مصرف کراک اثربخشی معناداری دارند واثربخشی ذهن آگاهی دراین زمینه اندکی بیشتر بود (اگرچه معنادارنبود).یافته های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هردو روش درمانی به طور معنی داری بر افزایش سلامت روان تاثیر دارند واز حیث میزان اثربخشی بین آنها تفاوت معنی داری وجود ندارد..بر اساس یافته ها درمانهای شناختی رفتاری و ذهن آگاهی منجر به کاهش معنی دار شکایتهای جسمانی،وسواس-اجبار،افسردگی،حساسیت در روابط بین فردی،اضطراب و پرخاشگری شد اما اثربخشی معنی داری بر کاهش ترس مرضی،افکار پارانوئید وعلائم روانپریشی مصرف کنندگان کراک نداشت.
لیلا قلی زاده نیلوفر میکاییلی
هدف این پژوهش بررسی نقش خودپنداره تحصیلی و سبک های تفکر در پیش بینی پیشرفت و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان می باشد. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 400 دانش آموز دختر بود که از میان دانش آموزان دختر مقطع سوم و چهارم دبیرستان شهر اردبیل به صورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودپنداره مربوط به مدرسه، سبک های تفکر و فرسودگی تحصیلی ، و به منظور اندازه گیری پیشرفت تحصیلی از معدل ترم گذشته دانش آموزان استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که بین خودپنداره تحصیلی، سبک های تفکر قانونی، قضایی و سلسه مراتبی با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنادار و بین سبک تفکر محافظه کار با پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معنادار وجود دارد. بر اساس نتایج رگرسیون چند متغیری سبک تفکر سلسله مراتبی قویترین پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی بالا و سبک تفکر محافظه کار قویترین پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی پایین بود. همچنین بر اساس نتایج رگرسیون سبک های تفکر بیرونی، جزئی و سلسله مراتبی قویترین پیش بین های فرسودگی تحصیلی پایین و سبک تفکر محافظه کار قویترین پیش بین فرسودگی تحصیلی بالا بود. همچنین یافته های جانبی نشان داد که پیشرفت تحصیلی با فرسودگی تحصیلی رابطه منفی معنادار دارد و نیز از بین زیرمقیاسهای فرسودگی تحصیلی، بی علاقگی تحصیلی بیشترین نقش را در عملکرد تحصیلی پایین دارد.
فاطمه تیزدست نیلوفر میکاییلی
هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افرادعادی می باشد. این تحقیق از نوع علی مقایسه ای می باشد که در آن از طرح مورد شاهدی استفاده شده است. در راستای هدف فوق الذکر 31 نفر از افراد اسکیزوفرنی و 29 نفر مادران افراد عادی انتخاب شده اند. از مادران این افراد دعوت شد تا پرسشنامه شخصیت میلون 3 و پرسشنامه سبک دلبستگی هازان و شیور را پر کنند. داده ها بوسیله آزمون تحلیل واریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مادران افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و مادران افراد عادی در ویژگی های شخصیتی و سبک دلبستگی با هم تفاوت معنا داری دارند. مادران افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از لحاظ ویژگی های شخصیتی افسردگی، هیستیری، نارسیستیک، ضد اجتماعی، سادیسم، اضطراب، الکلیسم، مرزی، افسردگی اساسی، جسمانی شکل، مانیک، پارانوئید، اسکیزوتایپال با مادران افراد عادی تفاوت دارند و سبک دلبستگی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بیشتر سبک دلبستگی مضطرب دو سویه بود اما مادران افراد عادی نمرات بالاتری را در سبک دلبستگی ایمن و پس از آن اجتنابی گرفتند. پس می توان نتیجه گرفت: مادران افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از لحاظ ویژگی های شخصیتی و سبک دلبستگی تفاوت معناداری با مادران افراد عادی دارند.
میترا قدم خیر حسین قمری گیوی
هدف : این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش رویکرد منطقی-عاطفی-رفتاری در افزایش صمیمیت زناشویی بود. روش:این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است و حجم نمونه شامل 30 نفر(زن) میباشد که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه ی تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند..ابزار پژوهش: برای جمع آوری داده ها از مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون استفاده شد. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم بندی شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان می دهد که تفاوت میان میانگین های پیش آزمون، پس آزمون در عامل آموزش و عامل گروه از نظر آماری معنا دار است. با توجه به مقدار آماره (p < 0/05) و رد فرضیه صفر، نتیجه می گیریم که بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد به عبارت دیگر عامل آموزش سبب افزایش نمرات مولفه ی صمیمیت گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. نتایج نشان داد که: عامل آموزش باعث ایجاد تفاوت نمرات صمیمیت زنان در گروه کنترل و آزمایش شده و به عبارتی آموزش راهبردهای رویکرد منطقی- عاطفی- رفتاری باعث افزایش صمیمیت زنان می شود
مرتضی صادقی حسین قمری گیوی
این پژوهش با هدف بررسی بخشش درمانی بر کنترل درونی و بیرونی خشم پسران نوجوان کانون اصلاح و تربیت شهر تهران طراحی و اجرا شد.این پژوهش از نظر روش از نوع شبه آزمایشی محسوب می شود و طرح آن دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال1391 (تقریباً 300 نفر) می باشد. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی ساده است و حجم نمونه شامل 30 نفر از پسران کانون اصلاح و تربیت بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش 10 جلسه تحت آموزش بخشش درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را دریافت نکردند. ابزار به کار رفته شامل پرسشنامهخشماسپیلبرگرstaxi-2 برای اندازه گیری خشم و پرسشنامه انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب بود که بر روی تمام افراد نمونه به عنوان پیش آزمون و پس آزمون اجرا شدند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد که درمان آموزش بخشش بر اساس مدل فرایندی انرایت در سطح 0.001 بر افزایش کنترل خشم افراد به لحاظ آماری تاثیر معنادار دارد، این مدل آموزشی هم کنترل برون ریزی خشم و هم کنترل درون ریزی خشم را افزایش داده است. همچنین این پژوهش نشان داد که آموزش بخشش سبب کاهش شاخص کلی پرخاشگری و افزایش بخشش بین فردی افراد گروه آزمایش گردیده است. اما در مورد برون ریزی و درون ریزی خشم نتایج نشان داد که آموزش بخشش تفاوت معناداری را در بین دو گروه آزمایش و کنترل ایجاد نکرده است.
مریم مشهدی پور نیلوفر میکاییلی
چکیده: هدف از اجرای این تحقیق، مقایسه اثربخشی درمان یکپارچه توحیدی و درمان شناختی رفتاری در کاهش علائم مبتلایان به اختلالات اضطرابی در دانش آموزان دختر بود. به این منظور از بین دانش آموزان دختر مدارس شهرستان لاهیجان، ابتدا 260 نفر به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند سپس آن هایی که دارا نمره ی بالاتر از نمره ی برش (42) بودند شناسایی شده و از میان آن ها 45 نفر انتخاب شده و به طور تصادفی در سه گروه درمان یکپارچه توحیدی، درمان شناختی رفتاری و گروه کنترل گمارده شدند. با استفاده از پرسشنامه اضطراب صفت حالت اسپیلبرگر پیش تست و پس تست اجرا شد. جلسات درمانی یک بار در هفته و در مجموع 8 جلسه برگزار شد. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس نشان داد که هر دو روش درمان یکپارچه توحیدی و درمان شناختی رفتاری در کاهش علائم اختلال اضطرابی موثر بوده است و تفاوت معناداری بین آن ها دیده نشد. تحلیل های اضافی نشان داد که سن و ضعیت اقتصادی و اجتماعی آزمودنی ها بر روی نتایج تأثیری ندارند. بر این اساس درمان یکپارچه توحیدی همپای درمان شناختی رفتاری بوده و می توان با توجه به زمینه فرهنگی و مذهبی افراد به عنوان روش موثری برای کاهش اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار گیرد.