نام پژوهشگر: محمدهادی پهلوانی
عفت قدیرزاده خورزوقی محمدهادی پهلوانی
چکیده فوزاریوم سنبله گندم (fhb) یکی از مخربترین بیماری های گندم در سراسر جهان می باشد. عامل اصلی فوزاریوم سنبله گندم fusarium graminearm می باشد. اهمیت این بیماری در محصول گندم به علت کاهش عملکرد و تجمع مایکوتوکسین در دانه های برداشت شده از سنبله های آلوده است که این ترکیبات برای انسان و حیوان خطرناک است. اصلاح برای ایجاد واریته های مقاوم از موثرترین روش های کنترل این بیماری محسوب می شود. هدف از این بررسی، برآورد پارامترهای ژنتیکی مقاومت و تشخیص تغییرات احتمالی ایجاد شده در سطح رونوشت 4 ژن پاسخ دفاعی، تحت تنش fhb در گندم بوده است. بدین منظور دو آزمایش در ایستگاه تحقیقات عراقی محله گرگان در طی دو سال زراعی 87-86 و 88-87 انجام شد. در آزمایش اول مقاومت 7 رقم گندم بهاره و جمعیت f1 حاصل از تلاقی دای آلل یک طرفه بین آن ها با یک ایزوله قارچ fusarium graminearum جمع آوری شده از گرگان مورد بررسی قرار گرفت. بیست و هشت ژنوتیپ در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار کشت شدند. درصد وقوع بیماری، شدت بیماری، audpc، درصد دانه های آلوده، شاخص بیماری و شاخص isk مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه دای آلل به دو روش گریفینگ و جینکز و هیمن انجام شد. قابلیت ترکیب پذیری عمومی (gca) برای تمام شاخص های مورد ارزیابی معنی دار بود، ولی قابلیت ترکیب پذیری خصوصی (sca) تنها برای شدت بیماری و درصد دانه های آلوده معنی دار بود. تجزیه واریانس ژنتیکی نیز نشان داد که نقش واریانس ژنتیکی افزایشی بیش از غالبیت می باشد. لذا انتظار می رود که انتخاب برای مقاومت به فوزاریوم سنبله در نتاج حاصله از تلاقی ارقام مورد آزمایش موثر باشد. در آزمایشی دیگر، الگوی بیان ژن های glu-2، glu-3، chi-i و pr1.2 در طی پاسخ دفاعی به f. graminearum در دو رقم فلات و سومای تری مورد بررسی قرار گرفت. از سنبله-های آلوده در زمان های 1، 3 و 7 روز بعد از آلودگی مصنوعی نمونه برداری شد و استخراج rna کل و ساخت cdna صورت گرفت. نتایج qrt-pcr نشان داد که بیان ژن های glu-2، glu-3 و pr1.2 در رقم حساس بطور معنی داری کاهش یافت، درحالی که بیان آن ها در رقم مقاوم بطور معنی داری افزایش یافت. بنابراین نتایج نشان داد پروتئین های pr ممکن است نقش مهمی را در پاسخ دفاعی گندم نسبت به قارچ f. graminearum ایفا می نماید.
الهام پالوج محمدهادی پهلوانی
گلرنگ با نام علمی carthamus tinctorius از جمله گیاهان دانه روغنی ست که کشت آن همواره با محدودیت هایی از جمله بیماری های خاکزی مواجه بوده است. این مطالعه با هدف یافتن منابع مقاومت ژنتیکی نسبت به بیماری مرگ گیاهچه گلرنگ طی 2 سال صورت گرفت. آزمایش سال اول به صورت طرح کرت های خرد شده در 4 تکرار اجرا شد که در آن بستر کشت با 2 سطح استریل و غیراستریل به عنوان فاکتور اصلی و 15 ژنوتیپ به عنوان فاکتور فرعی بودند. در سال دوم طرح پایه کاملاً تصادفی بود. به منظور ایجاد آلوده سازی از کشت پراگنه های بیمارگر در ماسه استریل شده، همراه با سوسپانسیون بیمارگر با غلظت 105 زئوسپور در میلی لیتر استفاده گردید. صفات مورد ارزیابی شامل درصد سبزشدن، سرعت سبزشدن، درصد افراد از دست رفته و درصد بوته های بر جای مانده بودند. نتایج به دست آمده نشان داد که بوته میری ناشی ازp. ultimum بیش از هر صفت دیگری بر سرعت سبزشدن در مزرعه موثر است و اختلاف معنی داری بین 2 محیط آلوده و استریل از نظر سرعت سبزشدن مشاهده شد. پس از دسته بندی ژنوتیپ ها، مشاهده شد ژنوتیپ های دسته سوم شامل زرقان-259 و 34040 از مقاومت بیشتری برخوردار بوده اند. در سال دوم، واکنش6 ژنوتیپ از 15 ژنوتیپ مورد بررسی نسبت به بیمارگر p. ultimum مورد ارزیابی قرار گرفت. به این معنی که از میان آنها بذور بوتههای باقیمانده مربوط به 3 ژنوتیپ مقاومتر بهعنوان افراد مقاوم و 3 ژنوتیپ به عنوان حساس انتخاب شدند. آزمایش مورد ارزیابی در سال دوم (1388) شامل بذور بوتههای مقاوم و بذور بوتههای کشتشده در خاک استریل (بوتههای انتخاب نشده یا شاهد) مربوط به شش ژنوتیپ مورد نظر بود. نتایج نشان داد که انتخاب موجب بهبود واکنش ژنوتیپ 34040 گردیده است و افزایش در هر 3 صفت مورد بررسی پس از انتخاب مشاهده گردید. مشاهده پاسخ معنیدار به انتخاب در این ژنوتیپ نشان میدهد که مقاومت به بیمارگر p. ultimum تحت کنترل ژنهایی عمدتاً با اثرات افزایشی قرار دارد. در مورد سایر ژنوتیپهای دیگر انتخاب تغییر معنیداری در این خصوصیات ایجاد ننمود. میزان توارث پذیری خصوصی مقاومت به بیماری 59 درصد برآورد شد. به طور کلی می توان گفت که تأثیر این بیمارگر بر ژنوتیپ های گلرنگ و نحوه واکنش آنها به p. ultimum، از نظر سرعت سبزشدن بوته ها در مزرعه بارزتر از سایر صفات بود. نتایج این مطالعه نشان داد که بهبود واکنش به p. ultimum در برخی از ژنوتیپهای گلرنگ با انجام انتخاب ممکن است ولی در برخی دیگر از ژنوتیپها باید سایر روشهای اصلاحی را مورد بررسی قرار داد.
الهام پالوج محمدهادی پهلوانی
چکیده گلرنگ با نام علمی carthamus tinctorius از جمله گیاهان دانه روغنی ست که کشت آن همواره با محدودیت هایی از جمله بیماری های خاکزی مواجه بوده است. این مطالعه با هدف یافتن منابع مقاومت ژنتیکی نسبت به بیماری مرگ گیاهچه گلرنگ طی 2 سال صورت گرفت. آزمایش سال اول به صورت طرح کرت های خرد شده در 4 تکرار اجرا شد که در آن بستر کشت با 2 سطح استریل و غیراستریل به عنوان فاکتور اصلی و 15 ژنوتیپ به عنوان فاکتور فرعی بودند. در سال دوم طرح پایه کاملاً تصادفی بود. به منظور ایجاد آلوده سازی از کشت پراگنه های بیمارگر در ماسه استریل شده، همراه با سوسپانسیون بیمارگر با غلظت 105 زئوسپور در میلی لیتر استفاده گردید. صفات مورد ارزیابی شامل درصد سبزشدن، سرعت سبزشدن، درصد افراد از دست رفته و درصد بوته های بر جای مانده بودند. نتایج به دست آمده نشان داد که بوته میری ناشی ازp. ultimum بیش از هر صفت دیگری بر سرعت سبزشدن در مزرعه موثر است و اختلاف معنی داری بین 2 محیط آلوده و استریل از نظر سرعت سبزشدن مشاهده شد. پس از دسته بندی ژنوتیپ ها، مشاهده شد ژنوتیپ های دسته سوم شامل زرقان-259 و 34040 از مقاومت بیشتری برخوردار بوده اند. در سال دوم، واکنش6 ژنوتیپ از 15 ژنوتیپ مورد بررسی نسبت به بیمارگر p. ultimum مورد ارزیابی قرار گرفت. به این معنی که از میان آنها بذور بوتههای باقیمانده مربوط به 3 ژنوتیپ مقاومتر بهعنوان افراد مقاوم و 3 ژنوتیپ به عنوان حساس انتخاب شدند. آزمایش مورد ارزیابی در سال دوم (1388) شامل بذور بوتههای مقاوم و بذور بوتههای کشتشده در خاک استریل (بوتههای انتخاب نشده یا شاهد) مربوط به شش ژنوتیپ مورد نظر بود. نتایج نشان داد که انتخاب موجب بهبود واکنش ژنوتیپ 34040 گردیده است و افزایش در هر 3 صفت مورد بررسی پس از انتخاب مشاهده گردید. مشاهده پاسخ معنیدار به انتخاب در این ژنوتیپ نشان میدهد که مقاومت به بیمارگر p. ultimum تحت کنترل ژنهایی عمدتاً با اثرات افزایشی قرار دارد. در مورد سایر ژنوتیپهای دیگر انتخاب تغییر معنیداری در این خصوصیات ایجاد ننمود. میزان توارث پذیری خصوصی مقاومت به بیماری 59 درصد برآورد شد. به طور کلی می توان گفت که تأثیر این بیمارگر بر ژنوتیپ های گلرنگ و نحوه واکنش آنها به p. ultimum، از نظر سرعت سبزشدن بوته ها در مزرعه بارزتر از سایر صفات بود. نتایج این مطالعه نشان داد که بهبود واکنش به p. ultimum در برخی از ژنوتیپهای گلرنگ با انجام انتخاب ممکن است ولی در برخی دیگر از ژنوتیپها باید سایر روشهای اصلاحی را مورد بررسی قرار داد.
مجتبی زراعت پیشه فرهاد خرمالی
ماده آلی بیشتر خاک ها کمتر از 5 درصد وزنی است با این وجود همین مقدار کم تاثیر چشمگیری بر ویژگی های خاک دارد تا آنجایکه اختصاص دادن مدیریت در خاک ها در نگهداری و حفظ کربن برای کمک به کاهش هدر رفت گاز کربنیک از خاک، باعث می شود که بررسی مکانیزم های مرتبط با ماده آلی و شناخت بیشتر و دقیق تر آنها لازم و ضروری باشد. تحقیق حاضر به منظور بررسی نقش اقلیم در توزیع کربن آلی، تکامل و خصوصیات خاک در ارتباط با اقلیم و همچنین عوامل معدنی کنترل کننده ذخیره کربن آلی انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش بارندگی و کاهش دما بر تکامل خاک ها افزوده شده است بطوریکه در رژیم رطوبتی اریدیک خاک های جوان اریدی سولز و انتی سولز وجود دارند و در رژیم رطوبتی یودیک خاک های تکامل یافته تر مالی سولز با افق زیر سطحی آرجیلیک و کلسیک وجود دارد. اقلیم با تاثیر بر ویژگی های خاک باعث کاهش حفرات از نوع کانال، میکروساختمان های ضعیف تر با درجه خاکدانگی کمتر و غالب شدن بی فابریک کریستالیتیک با حرکت از منطقه مرطوب به سمت منطقه خشک شده است. کانی های موجود خاک های مورد مطالعه: کانی های ایلیت، کلریت، اسمکتیت، ورمیکولیت، کائولینیت و کانی های مختلط بودند. مقدار کانی ایلیت و کلریت با شاخص اقلیمی رابطه معکوس نشان دادند و از طرف دیگر کانی اسمکتیت با افزایش این شاخص رابطه مثبت نشان داده است. در منطقه خشک بیشتر کانی های به ارث رسیده از مواد مادری هستند در حالیکه با عبور از این منطقه بر میزان کانی های تشکیل شده در خاک افزوده می شود. خاکدانه های کوچکتر از 053/0 میلی متر در اکثر پروفیل ها کمترین سهم از ماده آلی را دارا می باشند و با افزایش اندازه خاکدانه ها میزان ذخیره کربن آلی در خاکدانه ها در اکثر پروفیل ها افزایش می یابد. در بررسی رابطه کربن آلی با کانی های رس بجز در مورد کانی ایلیت و کلریت رابطه معنی داری در هیچ یک از موارد پیدا نشد در این ارتباط می توان گفت که احتمالاً کربن آلی در ابتدا توسط شاخص اقلیمی کنترل می شود و سهم کانی های رس خیلی کم و محدود می باشد. آهن اگزالات با کربن آلی رابطه مثبت دارند ولی این رابطه در خصوص آهن دیتونیت صدق نمی کند. رابطه بین کربن آلی خاک و سطح ویژه خاک رابطه مثبت معنی دار بوده بطوریکه میزان همبستگی این رابطه برابر 71/0 و میزان معنی داری آن برابر با 07/0 می باشد. بخش کربن ناپایدار خاک با شاخص اقلیمی رابطه مثبت داشته بطوریکه با افزایش این شاخص پتانسیل هدر روی کربن آلی افزایش می یابد، همانند آنچه برای کربن آلی کل مشاهده گردید. مقدار کربن آلی ناپایدار بین 49/0 تا 64/16 گرم بر کیلو گرم بود و پتانسیل هدر رفت کربن آلی بین 28/1 تا 12/46 مگا گرم کربن بر هکتار، بر افق سطحی خاک تخمین زده شد.
الهام نیک منش محمدهادی پهلوانی
خسارات ناشی از عوامل بیماریزا یکی از موانع اصلی کشت و تولید گلرنگ به شمار می رود. مطالعه اخیر به منظور بررسی نحوه واکنش ژنوتیپ های گلرنگ در برابر اثرات حاصل از pythium ultimum طی سال های 1388 و 1389 در شرایط مزرعه انجام شد. این تحقیق شامل دو بخش ارزیابی والدین و انتخاب (سال 1388) و ارزیابی نتاج انتخاب شده (سال 1389) بود. آزمایش اول در سال 1388 به صورت طرح پایه بلوک کامل تصادفی در 8 تکرار با 6 ژنوتیپ شامل بذور انتخاب شده (بذور بوته های مقاوم) و انتخاب نشده (بذور کشت شده در خاک استریل) بود. آزمایش دوم در سال 1389 در 3 مرحله (3 محیط) انجام شد. این محیط ها به ترتیب دو محیط آلوده به بیمارگر (محیط های 1 و 2) و محیط استریل (محیط 3) بودند. کشت در خاک آلوده در دو مرحله اسفند 1388 (محیط 1) و اردیبهشت 1389 (محیط 2) انجام شد. به منظور آلوده سازی خاک از سوسپانسیون بیمارگر با غلظت 105 زئوسپور در میلی لیتر استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که بوته میری ناشی از p. ultimum باعث کاهش سرعت سبز شدن بذور گردید. دو نسل انتخاب موجب شد تا درصد سبز شدن ژنوتیپ زرقان از 25/29 به 75/40، سیریان از 37 به 46 و 34074 از 66/41 به 25/64 افزایش یابد. در مورد سایر ژنوتیپ ها انتخاب تأثیری بر بهبود مقاومت نداشت. اگرچه مقادیر توارث پذیری برای شاخص حساسیت چندان زیاد نبودند که بتوان روش انتخاب را به عنوان بهترین روش اصلاح برای مقاومت گلرنگ به بیمارگر p. ultimum پیشنهاد نمود ولی با توجه به تاثیر دو نسل انتخاب بر افزایش درصد سبز شدن و کاهش حساسیت به بیماری، انتخاب روش موثری در بهبود مقاومت به این بیماری در برخی از ژنوتیپ ها می باشد. در مورد سایر ژنوتیپ ها روش هایی که اثرات غیرافزایشی ژن ها را به نحوه موثری استفاده می کنند نظیر تولید واریته های هیبرید قابل توصیه است. واژه های کلیدی: سبز شدن، ژنوتیپ، افزایشی، بذر، سوسپانسیون
مظفر قادری محمدهادی پهلوانی
گلرنگ زراعی با نام علمی carthamus tinctorius l. یکی از گیاهان دانه روغنی است که خسارات ناشی از عوامل بیماریزا یکی از موانع اصلی کشت و تولید این گیاه به شمار می رود. این تحقیق به منظور بررسی مقاومت به بیماری بوته میری ناشی از pythium ultimum در دو تلاقی مقاوم×حساس گلرنگ با استفاده از تجزیه میانگین نسل ها (gma) انجام شد. آزمایش به صورت گلدانی در سال های 1387 و 1388 در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اجرا شد. طرح آزمایشی به صورت اسپلیت پلات با دو فاکتور محیط (استریل و آلوده) به عنوان فاکتور اصلی و نسل (والدین، f1، f2، f3، bc1 و bc2) به عنوان فاکتور فرعی با 4 تکرار بود. تلاقی های مورد بررسی شامل 34074×aceteria و اراک2811×lrv-5151 و خصوصیات مورد ارزیابی در هر دو تلاقی شامل درصد و سرعت سبزشدن، درصد بذور سبزنشده، نسبت مرگ ومیر به سبزشدن، سرعت مرگ ومیر و شاخص حساسیت بیماری بودند. تجزیه میانگین هفت نسل p1، p2، f1، f2، f3، bc1 و bc2 برای خصوصیات مرگ ومیر شامل درصد بذور سبزنشده، نسبت مرگ ومیر به سبزشدن، سرعت مرگ ومیر و شاخص حساسیت به بیماری صورت گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد بین دو محیط استریل و آلوده از لحاظ درصد سبزشدن تفاوتی وجود نداشت در صورتی که سرعت سبزشدن بذور در محیط آلوده به بیمارگر p. ultimum بیشتر بود. تجزیه میانگین نسل ها نشان داد که مقاومت گلرنگ به این بیمارگر تحت کنترل اثرات ژنتیکی ساده و متقابل قرار دارد. اهمیت نسبی اثرات ژنتیکی افزایشی و غالبیت در کنترل مقاومت به این بیمارگر در هر دو تلاقی ارزیابی شده متفاوت بود. وجود اثرات ژنتیکی افزایشی معنی دار حاکی از این بود که روش انتخاب در اصلاح ارقام مقاوم گلرنگ به بوته میری پیتیومی موثر خواهد بود. بالا بودن میزان r2 در تجزیه میانگین نسل ها نشان دهنده این بود که مقاومت به این بیمارگر در گلرنگ تحت تأثیر عوامل محیطی نیز قرار دارد. منفی بودن پارامتر غالبیت [d] برای شاخص حساسیت به بیماری و سرعت مرگ ومیر گیاهچه نشان داد که مقاومت نسبت به حساسیت غالب است.
مایده کمالی محمدهادی پهلوانی
گندم معمولی یا گندم نان با نام علمی triticum aestivum l. مهمترین گیاه زراعی در سطح دنیا است و نقش مهمی در امنیت غذایی جهان ایفا میکند. زنگ زرد گندم یکی از بیماریهای مهم گندم در سطح دنیا است که خسارت اقتصادی شدیدی وارد میکند. شیوع این بیماری طی دهه های گذشته در ایران نیز باعث کاهش سطح زیرکشت ارقام پرعملکرد تجن و فلات در منطقه شمال ایرن شده است. یکی از موثرترین راه های کاهش اثرات این بیماری استفاده از ارقام متحمل می باشد. به منظور افزایش مقاومت ارقام پرعملکرد تجن و فلات آزمایشی طی سال های 1390-1388 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و مزرعه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام شد. در این تحقیق سعی بر این بود که این ارقام از لاین های پیشرفته (f6) مقاوم به این بیماری که در شجره خود از این ارقام بهره می بردند بازیابی شوند. روش اصلاحی مورد استفاده تلاقی برگشتی به کمک نشانگرهای مولکولی بود. فرض های پایه این پژوهش وجود تنوع بین افراد نسل f6 از نظر میزان مقاومت به بیماری و همچنین شباهت ژنتیکی به والد مورد نظر بود. در سال زراعی اول افراد این نسل از نظر میزان مقاومت به بیماری و شباهت ژنتیکی با والد مورد نظر ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که بوته های مختلف از نظر میزان مقاومت تفاوت دارند. میزان شباهت ژنتیکی افراد این نسل با والد مربوطه در شباهت ژنتیکی افراد این نسل با والد مربوطه در جمعیت فلات از 38 تا 85 درصد و در جمعیت تجن از 62 تا 90 درصد متغیر بود. با توجه به سطح مقاومت و همچنین شباهت ژنتیکی با والد مربوطه، بوته های با میزان مقاومت و شباهت بالاتر شناسایی و بذرهای حاصل از تلاقی برگشتی آنها با والد (تجن یا فلات) به عنوان والدین نسل بعد انتخاب شدند. بذرهای حاصل کشت شده و نسل bc1f2 ایجاد شد. افراد این نسل نیز از نظر میزان مقاومت به بیماری و شباهت ژنتیکی با والد دوره ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که افراد این نسل نیز از هر دو جنبه دارای تنوع می باشند. دامنه تغییرات شباهت به فلات در این نسل از 60 تا 90 درصد متغیر بود در حالی که این مقدار در جمعیت تجن از 64/43 تا 73/92 درصد متغیر بود. در این نسل نیز با توجه به میزان مقاومت و شباهت به والد دوره ای بذرهای حاصل از تلاقی برگشتی بوته های انتخاب شده که دارای مقاومت و شباهت بیشتر با والد دوره ای بودند به عنوان والدین نسل بعد انتخاب شدند. با توجه به اینکه تشخیص تنوعی که از نظر میزان شباهت به والد در نسل های در حال تفکیک وجود دارد با استفاده از روش های ارزیابی فنوتیپی مشکل می باشد استفاده از نشانگرهای مولکولی در امر انتخاب می تواند باعث افزایش کارایی انتخاب و کاهش طول دوره اصلاحی و در بلند مدت صرفه جویی در هزینه ها گردد.
علی رضا قدیانی محمدهادی پهلوانی
گلرنگ یکی از مهم ترین گیاهان دانه روغنی جهان است. عامل مرگ گیاهچه ناشی از پیتیوم یکی از مخرب ترین بیماری های گلرنگ می باشد. هدف از این مطالعه جداسازی، همسانه سازی، توالی یابی و تعیین خصوصیت ژن های درگیر در پاسخ به آلودگی پیتیوم در گلرنگ با استفاده از روش cdna-aflp بود. برای این منظور از گیاهچه های آلوده پس از آلودگی نمونه برداری گردید و rna کل استخراج شد. پس از تخلیص mrna، رشته اول و دوم cdna ساخته شد. cdna دو رشته ای با استفاده از آنزیم های taqi و psti مورد هضم قرار گرفت از مجموع 60 جفت ترکیب آغازگرهای انتخابی cdna-aflp مورد استفاده در این تحقیق، 43 جفت (5/71 درصد) باعث ایجاد چند شکلی شدند. در مجموع نزدیک به 4400 نوار مورد بررسی قرار گرفت. از این میان 338 نوار چند شکل از روی ژل پلی اکریل آمید جداسازی شد. پس از جداسازی نوار های دارای بیان افتراقی از روی ژل اکریل آمید، قطعات همسانه سازی شده پس از توالی یابی، با استفاده از نرم افزار های bioedit، multalin و blastx مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. پس از بررسی توالی ها مشخص شد که برخی ژن های جداسازی شده به طور مستقیم و یا غیرمستقیم در مقاومت به بیماری نقش دارند. از این میان حدود 5 ژن تحت عنوان ژن های کاندیدا پاسخ دهنده به آلودگی پیتیومی گلرنگ شناخته شد. ژن کیتیناز به عنوان مهم ترین ژن کاندیدا در پاسخ به بیماری شناسایی شد. کیتیناز ها مربوط به پروتئین-های مرتبط با مقاومت به بیماری و گروه پروتئین های pr3 هستند. ژن گلوتیون ردوکتاز یکی دیگر از ژن های کاندیدا پاسخ دهنده به آلودگی پیتیومی گلرنگ در این آزمایش بود. این آنزیم که یک آنتی اکسیدانت مهم سلولی هستند و با تولید آنتی اکسیدانت در مقاومت به بیماری شرکت می کنند. پیش بینی می شود این ژن یکی از ژن هایی باشد که در مراحل اولیه و پس از شناسایی بیمارگر وارد عمل می شود. ژن اینتگرین نیز یکی از ژن های کاندیدا بود که در مقاومت گیاه نسبت به قارچ پیتیوم نقش ایفا می کند. پیش بینی می شود این ژن نقش مهمی را در شناسایی بیمارگر پیتیومی در مرحله گیاهچه ای ایفا می کند. ممکن است این ژن در فرایند انتقال سیگنال در این بیماری نقش داشته باشد.
حامد بگ محمدی محمدهادی پهلوانی
این مطالعه با هدف بررسی تنوع ژنتیکی و واکنش سه گونه گلرنگ در مقابل بیمارگر pythium ultimum در شرایط مزرعه ای و آزمایشگاهی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام شد. برای بررسی واکنش به بیمارگر از هشت ژنوتیپ متعلق به گونه زراعی carthamus tinctorius l.، دو توده از گونه وحشیcarthamus oxyacaanthus از تهران و اصفهان و یک توده از گونه وحشی carthamus lanatus از گلستان به عنوان فاکتور فرعی، و دو محیط استریل و آلوده به سوسپانسیون زئوسپور بیمارگر پیتیوم اولتیموم به عنوان فاکتور اصلی در طرح اسپیلت پلات استفاده شد. برای ایجاد آلودگی از سوسپانسیون زئوسپور با غلظت نهایی 105 زئوسپور در هر میلی لیتر استفاده گردید. علایم بیماری در محیط آلوده بصورت پوسیدگی بذر، ریشه و طوقه و همچنین مرگ گیاهچه مشاهده گردید. بر اساس نتایج تجزیه واریانس، تفاوت بین ژنوتیپ های مورد مطالعه از نظر درصد و سرعت جوانه زنی در محیط های استریل و آلوده، درصد و سرعت مرگ و میر گیاهچه در محیط آلوده و درصد جوانه زنی واقعی در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. با توجه به معنی دار بودن اثر متقابل ژنوتیپ × محیط برای صفات درصد و سرعت جوانه زنی، مقایسه میانگین در محیط آلوده و استریل بصورت جداگانه انجام شد. در محیط آلوده توده اکسیاکانتوس اصفهان از لحاظ درصد مرگ و میر گیاهچه نسبت سایر ژنوتیپ ها برتری داشت، همچنین از لحاظ سرعت مرگ و میر گیاهچه و درصد جوانه زنی واقعی جزء ژنوتیپ های برتر بود که نشان دهنده پتانسیل مقاومت آن در برابر بیمارگر بود. همچنین داده ها وجود تنوع بین و درون گونه ای در واکنش به بیمارگر را تأیید نمودند. برای بررسی تنوع ژنتیکی با استفاده از نشانگرهای بین ریزماهواره ای، از هشت ژنوتیپ گونه زراعی، نه و 10 نمونه تصادفی به ترتیب از توده اکسیاکانتوس اصفهان و تهران و 11 نمونه تصادفی از گونه لاناتوس، dna استخراج شد. از 10 آغازگر بین ریزماهواره ای استفاده شده، نه آغازگر چندشکلی را آشکار نمودند و تمام 38 نمونه مورد بررسی بر اساس چندشکلی بدست آمده از یکدیگر تفکیک شدند. نتایج نشان داد که تنوع ژنتیکی بسیار بالایی درون توده های گونه اکسیاکانتوس و بخصوص توده اصفهان وجود داشت. همچنین براساس نتایج تجزیه بین و درون گونه ای داده های مولکولی و تجزیه به مختصات اصلی، دو گونه زراعی و اکسیاکانتوس در فاصله ژنتیکی نزدیکتری در یک گروه قرار گرفتند که حاکی از رابطه خویشاوندی نزدیکتر این دو گونه با یکدیگر در مقایسه با گونه لاناتوس بود. در این مطالعه همچنین، کارایی آغازگرهای بین ریزماهواره ای برای بررسی تنوع ژنتیکی و روابط خویشاوندی در گونه های جنس کارتاموس آشکار گردید. بررسی تلاقی پذیری گونه ها نشان داد که بذور حاصل از تلاقی گونه اکسیاکانتوس و گونه زراعی دارای قابلیت جوانه زنی بودند، اما بذر قابل جوانه زنی از تلاقی گونه لاناتوس با گلرنگ زراعی تولید نشد. وجود مقاومت به پیتیوم در گونه اکسیاکانتوس، وجود قرابت ژنتیکی با گونه زراعی و موفقیت در تولید بذر دورگ؛ پتانسیل این گونه برای انتقال ژن های مقاومت و همچنین سایر صفات مطلوب به گونه زراعی را اثبات می نماید.
وجیهه قندهاری اسدالله احمدی خواه
شمشاد (buxus hyrcana)، گونه درختی نادر و در معرض خطر در بعضی نواحی جنگل های هیرکانی شمال ایران است که نقش مهمی را در نگهداری از چشم انداز و اکوسیستم بازی می کند. در این مطالعه، نشانگرهای rapd و issr به منظور بررسی تنوع ژنتیکی سه جمعیت طبیعی شمشاد استفاده شدند. 4 آغازگر rapd 39 باند با 37 (87/94%) چند شکلی را تولید کردند و 4 آغازگر issr 42 باند با 38 (5/90%) چند شکلی را افزودند. تنوع ژنتیکی به وسیله شاخص شانون و تنوع ژنی نئی تخمین زده شد و به ترتیب 87/44%، 14/29% (بواسطه rapds) و 47/50%، 14/34% (بواسطه issrs). هر دو آنالیزهای rapd و issr سطح بالایی از تنوع ژنتیکی در جمعیت های شمشاد را آشکار کردند. به علاوه، آنالیز خوشه ای با استفاده از نرم افزار ntsys انجام شد. رویشگاه قرن آباد بیشترین تفاوت را با سایر توده ها نشان داد و در گروه مجزا قرار گرفت و بیشترین شباهت بین توده های بندرگز و سیسنگان مشاهده شد. نتایج همچنین نشان داد که روش rapd و issr برای ارزیابی تنوع ژنتیکی میان توده های شمشاد با دقت بالا بسیار مناسب به نظر می رسد. هدف، ارزیابی سطح تنوع ژنتیکی شامل اختلاف ژنتیکی درون و بین جمعیت های طبیعی شمشاد و فراهم کردن اطلاعات مقدماتی به منظور برنامه حفاظت بوده است. کلمات کلیدی: شمشاد، rapd، issr، شاخص شانون، تنوع ژنی نئی.
امیر معروفی نیا اسدالله احمدی خواه
برنج یکی از مهمترین گیاهان زراعی راهبردی و همچنین منابع اصلی تأمین غذای بیش از نیمی از مردم جهان است. برای ارزیابی تغییرات ژنتیکی و مورفولوژیکی 13 لاین موتانت برنج (m3) حاصل از جهش زایی رقم ندا با موتاژن اتیل موتان سولفانات(ems)، از نشانگرهای ریزماهواره (ssr) و ریزماهواره داخلی (issr) استفاده شد. از 53 آغازگر ssr برای تکثیر dnaی ژنومی گیاهان استفاده شد که 41 مکان ژنی امتیاز دهی شدند، ولی تنها 13 مکان ژنی (7/31 درصد) پلی مورفیسم نشان دادند. میانگین تنوع ژنی شاخص نئی 6/10 درصد و میانگین شاخص اطلاعات شانون 16 درصد به دست آمد. همچنین درصد هتروزیگوتی و هموزیگوتی مشاهده شده به ترتیب برابر با 5/5 درصد و 4/94 درصد بود که با مقدار هتروزیگوتی و هموزیگوتی مورد انتظار تفاوت محسوسی داشتند. براساس دندروگرام حاصل از تجزیه داده های ssr با استفاده از ضریب تشابه نئی و الگوریتم upgma، لاین های مورد مطالعه به دو گروه جداگانه تقسیم شدند. همچنین بر اساس آغازگر های issr در کل 96 مکان ژنی امتیازدهی شدند که از این تعداد 74 مکان (08/77 درصد) چند شکلی نشان دادند. میانگین تنوع ژنی نئی 30 درصد و میانگین شاخص اطلاعات شانون نیز 96/43 درصد به دست آمد. برای گروه بندی لاین ها از روش تجزیه خوشه ای با استفاده از ضریب تشابه جاکارد با روش upgma استفاده گردید که لاین های مورد مطالعه را به دو گروه مجزا دسته-بندی نمود. نتایج حاکی از وجود تنوع بالا در بین لاین های مورد مطالعه بود. برای بررسی صفات مورفولوژیک، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اجرا شد. تجزیه واریانس نشان داد تیمار های مورد مطالعه از لحاظ کلیه صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع بوته، طول خوشه، تعداد پنجه، بیوماس و عملکرد و اجزای آن مانند تعداد کل دانه، دانه پر، دانه پوک و وزن صد دانه از لحاظ آماری اختلاف معنی داری را نشان دادند که نشان دهنده تأثیر گسترده جهش بر عملکرد و اجزای آن بین لاین های مورد مطالعه می باشد. دندروگرام تجزیه خوشه ای داده های کمّی نیز براساس ضریب تشابه اقلیدسی و روش گروه-بندی upgma با بیشترین مقدار ضریب کوفنتیک، لاین های مورد مطالعه را به دو گروه (در هر دو بلوک ارتفاع و عملکرد) دسته بندی نمود. بهترین لاین از لحاظ عملکرد و اجزای آن نسبت به لاین مادری (رقم ندا)، لاین mt-a و همچنین بهترین لاین از نظر ارتفاع و دیگر خصوصیات اندازه-گیری شده دو لاین mt58 و mt22 بودند.
مهدیه پودینه محمدهادی پهلوانی
ارزش نانوایی در گندم های هگزاپلوئید یک صفت بسیار پیچیده ای است که توسط فاکتورهایی از جمله میزان و کیفیت پروتئین گلوتن کنترل می شود. میزان گلوتن آرد گندم، تحت کنترل عوامل ژنتیکی و محیطی قرار دارد در حالی که کیفیت گلوتن عمدتا تابعی از نسبت دو جزء اصلی به وجوآورنده آن یعنی گلیادین و گلوتنین است. خواص فیزیکی و توانایی کشسانی گلوتن عمدتا ناشی از نسبت و ویژگی های بخش گلوتنین بویژه وزن مولکولی آن است. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی برخی از ارقام گندم مورد کشت در استان گلستان از نظر خواص کیفی نان، از نشانگرهای مولکولی sts مرتبط با ژن glu-1 (یکی از ژنهای کنترل کننده میزان گلوتنین با وزن مولکولی بالا) استفاده شد. بذر ارقام مورد مطالعه در مزرعه آموزشی و پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان کشت شده و برگ گیاهان در مرحله دو تا سه برگی برای استخراج دی ان آ مورد استفاده قرار گرفتند. شش جفت آغازگر اختصاصی بر اساس مکان های ژنی glu-a1، glu-b1 و glu-d1 برای انجام واکنش های زنجیره ای پلیمراز استفاده شد. پس از انجام واکنش زنجیرهای پلیمراز و الکتروفورز افقی به منظور گروه بندی ژنوتیپ ها بر اساس زیرواحدهای با وزن مولکولی بالا مرتبط با کیفیت نانوایی دندروگرام با استفاده از نرم افزارntsys ترسیم شد. و ارقام مورد مطالعه، تنوع ژنتیکی نشان داده و در پنج گروه مختلف قرار گرفتند. که ژنوتیپ های گروه چهارم و پنجم زیرواحدهای با وزن مولکولی بالای بیشتری را داشتند و در نتیجه از کیفیت بالاتری برخوردار بودند. هر دو گروه تقریباً دارای زیرواحدهای d1x5، d1y10، و a1x بودند و تفاوت این دو گروه به دلیل حضور زیرواحد a1x2 در گروه چهارم و زیرواحد a1x1 در گروه پنچم می باشد.در گروه سوم فقط ژنوتیپ دریا قرار گرفت که ضعیف ترین کیفیت نانوایی را به دلیل حضور باند برای زیرواحدهای d1x2، d1y12 و axnull داشت. نتایج بدست آمده از تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد که دو مولفه اول در مجموع 15/70 درصد از کل تغییرات را توجیه کرد. سهم مولفه اول در میزان تنوع مشاهده شده 15/49 درصد بود. و مولفه دوم 21 درصد از کل تغییرات را توجیه کرد. زیر-واحدهای d1y10 و d1x5 به ترتیب با سهم 4508/0 و 4434/0 بیشترین تاثیر را در مولفه اول به خود اختصاص داده است. این دو زیرواحد در 17 ژنوتیپ تشکیل باند با اندازه های 576 جفت باز و 450 جفت باز دادند که می تواند توجیهی برای اهمیت و میزان تاثیرگذاری این دو زیرواحد در تنوع کیفیت نانوایی باشد. علاوه بر این تحقیق حاضر نشان داد که تعیین قوت و ضعف ارقام گندم از نظر ارزش نانوایی در مکان های ژنی glu-d1، glu-b1 و glu-a1 با استفاده از آغازگرهای اختصاصی آنها در کوتاه ترین زمان فراهم می شود.
محمد ایمانی اقبلاغ محمد مهدی شریفانی
به¬منظور مطالعه اثر برخی ترکیبات طبیعی و شبه هورمونی بر عمر¬انباری و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی انگور رقم شاهانی (رنگ پوست قرمز) و رقم صاحبی (رنگ پوست سفید)، از اسانس آویشن شیراز با غلظت 5 میکرولیتر بر لیتر، متیل جاسمونات با غلظت 0.2 میلی مول بر لیتر و اسید سالیسیلیک با غلظت 2 میلی مول بر لیتر، با 4 تکرار در قالب فاکتوریل و بر پایه طرح کاملا تصادفی استفاده شد، و برخی خصوصیات ماندگاری و کیفی میوه در زمان¬های 0، 15، 30 و 45 روز پس از انبارداری اندازه گیری شد. نتایج نشان داد تیمار¬های اسید سالیسیلیک و اسانس آویشن شیراز سبب کاهش فساد قارچی و موجب حفظ سفتی بافت میوه گردید. تیمار اسید سالیسیلیک در هر دو رقم با کاهش از دست دهی آب میوه کاهش وزن میوه را کنترل و کاهش داد و موجب افزایش سفتی و ثبات مواد جامد محلول نسبت به نمونه شاهد در مراحل انبارداری گردید. تمامی تیمارها اثر چندانی بر تغییر اسیدیته و درجه اسیدی میوه نداشتند، جز اینکه تیمار متیل جاسمونات در رقم شاهانی در زمان انتهای انبارداری باعث حفظ بیشتر اسیدیته میوه گردید. میزان ترکیبات فنلی کل در هر دو رقم در طول مدت انبارمانی افزایش یافت ولی این افزایش در نمونه شاهد نسبت به سایر تیمار¬ها بیشتر بود. تغییرات مواد کربوهیدراتی شامل قند کل و گلوکز به ترتیب صعودی و نزولی بود. کمترین افزایش در میزان قند کل مربوط به تیمار سالیسیلیک اسید بود که می¬تواند به دلیل آب از دست دهی کم باشد. کاهش در میزان گلوکز نیز در تمامی تیمار¬ها مشاهده شد که می¬تواند به دلیل مصرف شدن آن در جریان تنفس و سوخت و ساز به جای ساکارز باشد. از نظر آنتوسییانین تغییرات در رقم صاحبی معنی¬دار نبود ولی در رقم شاهانی تیمار سالیسیلیک اسید با تاثیر بر مسیر سنتز این ماده و آنزیم های دخیل در آن میزان آنتوسیانین را فقط در مرحله انتهای انبارداری نسبت به سایر تیمار¬ها افزایش داد.
مژده اکبرزاده للکامی محمدهادی پهلوانی
خویشاوندان وحشی منبع مهمی از ژن های مربوط به صفات مطلوب و سازگاری به شرایط محیطی هستند که می توانند برای غنی سازی ذخیر? ژنی گلرنگ زراعی مورد استفاده قرار گیرند. در این مطالعه، تنوع ژنتیکی بین و درون گونه ای 18 نمونه از سه گون? جنس کارتاموس شامل تینکتوریوس، لاناتوس و اکسیاکانتا با استفاده از آغازگرهای آی اس اس آر مورد بررسی قرار گرفت. تفکیک باندها روی ژل آگارز و پلی آکریل آمید صورت پذیرفت. از 9 آغازگر آی اس اس آر در مجموع 169 باند ایجاد گردید که 5/96 درصد آنها چندشکلی نشان دادند. در کل 40 باند اختصاصی برای سه گون? مورد بررسی شناسایی شد که بیشتر آنها توسط دو آغازگر 5 و 6 تولید شدند و گون? زراعی (تینکتوریوس) با 20 باند بیشترین را به خود اختصاص داد. برای دو گون? لاناتوس و اکسیاکانتا نیز به ترتیب 12 و 8 باند اختصاصی کشف گردید. از نظر توانایی ایجاد چندشکلی بین گونه ای، آغازگر 1 در گون? تینکتوریوس و در بررسی درون گونه ای آغازگر 6 در گون? لاناتوس بهترین بودند. برای گون? اکسیاکانتا میزان چندشکلی هم? آغازگرهای مورد بررسی مشابه بود. نتایج ماتریس تشابه نشان داد که از نظر درون گونه ای، بیشترین شباهت بین ژنوتیپ های گون? زراعی وجود داشت و از نظر بین گونه ای نیز بیشترین شباهت بین گون? زراعی و اکسیاکانتا وجود داشت. تجزی? خوشه ای بر اساس ضریب جاکارد با روش گروه بندی upgma، نمونه ها را به سه گروه تقسیم کرد که هر یک متعلق به یکی از سه گون? مورد بررسی بود. با استفاده از این نشانگرهای اختصاصی شناسایی شده، تاکسونومی و تمایز سه گون? جنس گلرنگ با دقت بالا و بدون نیاز به ارزیابی های مورفولوژیکی ممکن می گردد. نتایج این تحقیق همچنین کمک شایانی در افزایش کارایی انتقال ژن های مفید از خویشاوندان وحشی به گون? زراعی خواهد کرد.
فرناز پورعلی قهفرخی فرشید قادری فر
این پژوهش به منظور مقایسه دقت روش¬های مختلف محاسبه سرعت جوانه¬زنی و استفاده از آن برای تعیین دماهای کاردینال جوانه¬زنی بذر پنبه، در سال 1392 در آزمایشگاه تحقیقات بذر دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام شد. ارقام مورد مطالعه در این پژوهش شامل 9 رقم ورامین، ساحل، اولتان، بختگان، گلستان، خرداد، ارمغان، سپید و مهر بودند. بعد از کرک¬زدایی بذرهای هر رقم، به منظور انجام آزمون جوانه¬زنی، بذرها در داخل حوله کاغذی در انکوباتور با دماهای مختلف (15، 20، 25، 30، 35 ، 40 و 45) درجه سانتی¬گراد قرار گرفتند. پس از یادداشت برداری تعداد بذرهای جوانه¬زده در کلیه دماها و رقم¬ها در فواصل مشخص طی دوره آزمایش، سرعت جوانه¬زنی با مدل¬های مختلف ریاضی از جمله مدل رگرسیون غیر¬خطی(4 پارامتره هیل، نمایی، گامپرتز، ویبول و لجستیک) و برخی مدل¬های ساده محاسبه شد. برای تعیین دماهای کاردینال، به داده¬های سرعت جوانه زنی (یکی از مدل¬های منتخب) در مقابل دما مدل¬های دندان مانند، بتا و دوتکه¬ای برازش داده شد. نتایج حاکی از آن است که تمامی روش¬های استفاده شده برای محاسبه زمان تا 50 درصد جوانه زنی، به استثنای mgt (میانگین زمان جوانه¬زنی) برآورد یکسانی داشتند و محققان می-توانند برای برآورد این پارامتر جوانه¬زنی از هر روشی به دلخواه استفاده کنند. همچنین، تابع دندان¬مانند برازش مناسبی به داده¬های سرعت جوانه زنی ارقام پنبه در مقابل دما و تعیین دمای کاردینال داشت. بنابراین، می¬توان از این مدل در تعیین دمای کاردینال پنبه استفاده کرد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین ارقام پنبه معمول در استان از لحاظ دمای پایه، دمای مطلوب فوقانی و سقف اختلاف معنی¬داری وجود دارد. در نهایت، مشاهده شد که بیش¬ترین توارث¬پذیری در tc (دمای سقف) و کم¬ترین آن در to1 (دمای مطلوب تحتانی) وجود دارد. وجود توارث پذیری بالا برای tc (دمای سقف) نشان می¬دهد تنوع ژنتیکی بیش¬تری برای این صفت در مقایسه با سایر صفات مورد بررسی وجود داشته است.
مریم اسماعیل زاده محمدهادی پهلوانی
پژوهش حاضر در برخی ارقام گندم نان ایرانی برای تعیین تنوع ژنتیکی بر اساس صفات مورفولوژیک، تعیین تنوع در سطح ژنوم بر اساس نشانگرهای بین ریزماهواره و بررسی وجود رابطه بین نشانگرهای ریزماهواره و صفات مورفولوژیک انجام شد. به منظور تعیین تنوع ژنتیکی بر اساس صفات مورفولوژیک، تعداد 43 لاین خالص گندم نان ایرانی در قالب طرح آگمنت با سه شاهد کشت و مورد ارزیابی قرار گرفت. صفات روز تا گلدهی، طول سنبله، ارتفاع بوته، تعداد دانه در سنبله، وزن صد دانه، طول ده دانه، عرض ده دانه، طول برگ پرچم، طول پدانکل و طول ریشک بررسی شد. نتایج آمار توصیفی صفات نشان داد که بیشترین ضریب تغییرات فنوتیپی مربوط به صفت طول ریشک و کمترین مقدار آن برای صفت روز تا گلدهی بود. ضرایب همبستگی ساده نشان داد که صفت وزن صد دانه بیشترین میزان همبستگی مثبت و معنی¬دار را با صفت عرض ده دانه داشت. تجزیه خوشه¬ای بر اساس صفات مورفولوژیک و به روش وارد ژنوتیپ¬ها را در چهار گروه قرار داد. در این پژوهش به منظور بررسی تنوع ژنتیکی در سطح ژنوم 36 ژنوتیپ گندم نان از بین 43 ژنوتیپ گندم فوق، 10 نشانگر issr استفاده گردید. در مجموع 126 نوار تشکیل گردید که 70 نوار چندشکل بودند. تجزیه خوشه¬ای با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش کلینک ژنوتیپ¬ها را به سه گروه تقسیم کرد. در پژوهش حاضر وجود ارتباط بین ده صفت کمی و هر یک از هشت نشانگر ssr روی کروموزوم¬های 4b و 7d مورد بررسی قرار گرفت و در پنج صفت عرض ده دانه، طول ده دانه، روز تا گلدهی، طول پدانکل و ارتفاع بوته رابطه آماری معنی¬دار مشاهده شد. نکته جالب توجه این بود که این تحلیل آماری برای صفت عرض دانه، آلل اختصاصی در نشانگر xgwm998-4b معرفی نمود؛ به طوری که آلل 199 جفت باز در این نشانگر با بیشتر شدن عرض دانه همراه بود. چون در گندم نان این صفت دارای همبستگی بالا با وزن هزار دانه است، انتخاب این آلل در این نشانگر می¬تواند برای رسیدن به وزن هزار دانه بیشتر در برنامه های اصلاحی گندم نان مورد استفاده قرار گیرد.
عفت طالبی زاده علیرضا موحدی نایینی
پتاسیم (k+) که یک عنصر درشت مغذی ضروری است فراوان ترین کاتیون در گیاهان عالی به شمار می آید. این عنصر غذایی نقشی ضروری برای فعالسازی آنزیم ها، سنتز پروتئین ها و فتوسنتز بازی می کند. تحقیق حاضر در راستای بررسی کاربرد کودهای فسفره با بنیان های آمونیوم، کلسیم و پتاسیم و تاثیر آن ها بر جذب پتاسیم توسط گندم زمستانه دیم (رقم زاگرس) انجام پذیرفت. لذا جهت انتخاب مناسب ترین کود فسفاته در یک خاک لسی با محدودیت پتاسیم قابل استفاده گیاه، این تحقیق در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 14 تیمار کودی در 3 تکرار طی سال زراعی 87- 86 در اراضی زراعی دانشکده علوم زراعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار اوره، سولفات پتاسیم، سوپرفسفات تریپل، سوپرفسفات تریپل به صورت pop-up (معادل 20 کیلوگرم در هکتار)، اوره + سولفات پتاسیم، اوره + سولفات پتاسیم + سوپرفسفات تریپل، اوره + سولفات پتاسیم + دی آمونیوم فسفات، دی آمونیوم فسفات، کل اوره + سولفات پتاسیم، دی آمونیوم فسفات + سولفات پتاسیم، دی پتاسیم فسفات، اوره + دی پتاسیم فسفات، نیترات پتاسیم و شاهد (عدم مصرف کود) بود. میزان عملکرد ماده خشک گیاه، اجزای عملکرد در مرحله برداشت، و عملکرد ماده خشک گیاه در شش مرحله از رشد گیاه گندم مورد بررسی قرار گرفت. ازت نیتراته و آمونیومی خاک، پتاسیم قابل جذب خاک با دو عصاره گیر استات آمونیوم و تترافنیل بران سدیم ، فسفر، کلسیم و منیزیم در دو مرحله قبل خوشه دهی و برداشت گندم اندازه گیری شدند. در این دو مرحله پتاسیم، فسفر، کلسیم و منیزیم در بافت گیاه اندازه گیری شدند. در این تحقیق نشان داده شد که حداکثر عملکرد دانه و کاه و کلش در مرحله برداشت گندم از طریق افزایش تعداد خوشه در واحد سطح با افزایش پتاسیم (مهمترین عامل محدود کننده رشد گیاه) در تیمارهای اوره + سولفات پتاسیم + دی آمونیوم فسفات و اوره + دی پتاسیم فسفات حاصل شد. مقایسه دو تیمار کودی کل اوره (کل اوره به صورت سرک و همزمان با کشت) + سولفات پتاسیم و تقسیط همان مقدار اوره + سولفات پتاسیم نشان داد که تقسیط اوره در اختلاط با کود سولفات پتاسیم نسبت به کاربرد کل کود اوره، اثر بیشتری بر افزایش عملکرد و جذب پتاسیم توسط ریشه گیاه داشت. نیز نشان داده شد که عملکرد دانه با اوره+سولفات پتاسیم+ سوپر فسفات تریپل از عملکرد دانه با اوره+سولفات پتاسیم کمتر است، بنابراین فسفر در افزایش عملکرد موثر نیست و حتی ممکن است کلسیم همراه با فسفر در سوپر فسفات موجب حالت آنتاگونیستی با پتاسیم و کاهش عملکرد دانه شده باشد. کاربرد کود سوپرفسفات تریپل به صورت pop-up هیچ اثری بر عملکرد نداشت. در مطالعه حاضر نشان داده شد که با وجودی که نیتروژن مصرفی با کود اوره از دی آمونیوم فسفات بیشتر است، در اثر هدرروی اوره به شکل گاز آمونیاک از سطح خاک، راندمان اثر مصرف مستقیم یون آمونیوم توسط کود دی آمونیوم فسفات بیشتر از مصرف کود اوره بود. در خاک های با سطح ویژه بالا و لایه دوگانه منقطع پخشیده با حضور رس ایلایت ممکن است مقادیر معنتابهی پتاسیم در لایه دوگانه موجود باشد ولی بدلیل نسبت کم آب موجود در خلل وفرج به آب موجود در لایه دوگانه الکتریکی پخشیده و پخشیدگی کند، این پتاسیم با سرعت کافی برای جدب و رشد گیاه مناسب نیست. افزایش پتاسیم و آمونیوم می تواند موجب افزایش غلظت پتاسیم و آمونیوم در ddl و افزایش سرعت پخشیدگی پتاسیم به محیط ریشه گردد. در تیمارهایی که بیشترین عملکرد را داشتند، مقدار جذب پتاسیم نیز افزایش یافته به طوری که بیشترین همبستگی بین جذب عناصر غذایی و عملکرد دانه با عنصر غذایی پتاسیم در مرحله قبل خوشه دهی دیده می شود. و نیز با توجه به سطح ویژه بالای خاک های ایلایتی مورد مطالعه، لایه دو گانه پخشیده الکتریکی در این خاک منقطع است،و بدین گونه غلظت پتاسیم عصاره گیری شده در لایه دوگانه این خاک ها بالا می رود. از این رو میزان زیاد پتاسیم عصاره گیری شده با روش استات آمونیوم، مبین مقدار زیاد پتاسیم قابل استفاده توسط گیاه نیست. عصاره گیری با تترافنیل بران سدیم جذب پتاسیم توسط ریشه را تقلید کرد و با میزان عملکرد و جذب پتاسیم به ویژه در مرحله قبل خوشه دهی، همبستگی بالایی را نشان داد.
مرتضی بری دیزج محمدحسن سرایلو
در این تحقیق تأثیر چهار غذای مختلف (تخم بید غلات، لاشهی حشرات کامل بید غلات، شتهی سبز پنبه و شپشک آردآلود مرکبات) در قالب یک طرح کاملا تصادفی و در شرایط آزمایشگاهی بر برخی از شاخصهای زیستی بالتوری سبز مورد بررسی قرار گرفت. تخم های بالتوری سبز از مزارع گوجهفرنگی و کدوی اطراف گرگان جمع آوری شدند و بعد از تفریخ به منظور خالصسازی، 5 نسل متوالی روی تخم شبپرهی مدیترانه ای آرد پرورش یافتند. لاروهای به دست آمده به صورت انفرادی و در دمای 2 ± 26 درجهی سانتیگراد، رطوبت نسبی 5 ± 60 درصد و دورهی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی نگهداری و با طعمههای مورد نظر تغذیه شدند. حشرات کامل نیز به صورت یک نر و یک ماده در داخل لوله های پولیکا با غذای مصنوعی شامل مخلوطی از مخمر و ساکارز تغذیه گردیدند. نتایج نشان داد که تغذیه از تخم بید غلات و شتهی سبز پنبه در مقایسه با لاشهی حشرات کامل و شپشک آردآلود مرکبات باعث کاهش طول دورهی لاروی و شفیرگی، افزایش وزن لاروها و شفیره ها و نیز کاهش میزان مرگ و میر لاروها گردید و لذا، جهت پرورش بالتوری سبز مناسبتر تشخیص داده شدند. نوع طعمه ی مورد استفاده در دوره ی لاروی، بر شاخص های زیستی حشرات کامل تأثیر معنی داری نداشت. نامطلوب بودن حشرات کامل بید غلات از نظر فیزیکی (مانند وجود فلس روی بدن) و یا چسبناک بودن سطح بدن پوره های شپشک آردآلود مرکبات باعث عدم توانایی لاروها در تغذیه از آنها شد و در نتیجه، دورهی لاروی شکارگر طولانی تر گردید و میزان مرگ و میر آنها افزایش یافت و لذا به عنوان غذای مناسب برای پرورش انبوه شکارگر تشخیص داده نشد.