نام پژوهشگر: لیلا پژوهنده

گفتگوی عرفا با ابلیس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم 1388
  مریم افرافر   لیلا پژوهنده

بررسی ابلیس، تصویرها، نمودها، جایگاه و ویژگی هایش، در حوزه ی ادیان و با تأکید بر قرآن و نیز نزد عرفا و تعامل و گفتگوی او با عارفان در برخی از متون عرفانی مسائلی است که در این رساله بدان پرداخته شده است. غرض از این تحقیق، بدست دادن چشم انداز تازه ای از ابلیس است، زیرا شیطان در ادب عرفانی جایگاه ویژه ی داشته و نظریات ظاهراً متناقضی پیرامونش وجود دارد. از آن جا که حضور ابلیس در ادبیات عرفانی پررنگ است و دفاعیات نسبتاً گسترده ای از او صورت گرفته، این پژوهش می تواند جایگاه درخشان ابلیس و تأثیرگذاری او بر متون عرفانی را روشن تر کند، و نیز تجارب عرفانی، تعامل عرفا با وی، زمان و مکان گفتگوها، تصویر ابلیس، قدرت و ضعف او و نیز عناصر داستان در این مناظرات را بهتر تبیین نماید.روش تحقیق، کتابخانه ای می باشد که، پس از شناسایی منابع معتبر در ارتباط با موضوع، فیش برداری و سپس تحلیل و تألیف گشته است. نتیجه ی بدست آمده نشان می دهد که، برخی از عرفا با ابلیس مناظراتی داشته اند، و بسیاری از گفتگوها در زمانِ بی زمانی و در مکانِ بی مکانی صورت گرفته است. زبان مناظرات ساده و خالی از صور خیال اما، آهنگین و زیبا و بارعایت کامل اصول نحوی می باشد. برخی از این مناظرات شبیه حکایات قدیمی است؛ عناصر داستان در آن ها قوی نیست زیرا هدف نویسنده داستان پردازی، آن هم به شیوه ی امروزی نبوده است.

حقوق اجتماعی انسان در مثنوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  نیره کریمی   محمد رضا یوسفی

حقوق انسان از مهمترین دغدغه های نظامهای حقوقی جهان است.با دقت در متون مختلف حقوقی روشن می شود که پنج حق اساسی کرامت ،حیات،آزادی،تعلیم و تربیت و عدالت به عنوان اصول مشترک، مورد تایید است.در این پژوهش حقوق پنج گانه فوق در مثنوی مولوی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و مشخص شد که آموزه های مولوی در این پنج حق مبتنی بر تعالیم قرآن است.همچنین در فصلی مشترکات و تمایزات آن با اعلامیه حقوق بشر مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که حق کرامت بعنوان زیر بنای دیگر حقوق انسان،از مهمترین مضامین مورد توجه در مثنوی است که مولانا با تمسک به تعالیم قرآن زیر بنای این حق را کرامت ذاتی انسان می داند اما به کرامت اکتسابی توجه بیشتری دارد ،در حالی که اعلامیه تنها به کرامت ذاتی انسان معتقد است و آن را مستند به خالق هستی نمی داند.مولوی با تاکید بر حق حیات و آزادی،آن را محدود به رعایت حقوق الهی و در دایره کرامت انسانی می داند ولی اعلامیه این حقوق را بطور مطلق به رسمیت شناخته است.مولانا هدف از تعلیم و تربیت را رشد و ارتقای عقل واندیشه انسان در جهت وصول به خداوند می داند ولی اعلامیه تنها رسیدن به آمال مادی بشر را هدف این حق معرفی می کند.اگرچه که حق عدالت در اعلامیه مورد تاکید قرار گرفته و بر اجرای مساوات در همه زمینه ها تصریح شده است، اما با دقت در تعالیم مثنوی در می یابیم که اجرای عدالت به معنای واقعی آن (اعطا کردن حق هر ذی حق) با مساوات مورد نظر اعلامیه تفاوت اساسی دارد.به نظر می رسد به رغم نیت خیرخواهانه تدوین کنندگان اعلامیه ،تفکر اومانیستی حاکم بر فضای تدوین آن،باعث ایجاد کاستی هایی در آن شده است.در حالی که مثنوی با تکیه بر آموزه های قرآن ارزشمندی و جامعیت بیشتری دارد.

مقایسه ی افکار و اندیشه های پائولو کوئلیو با مولانا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مریم حسین قلی زاده   بهاءالدین اسکندری

موضوع این رساله، بررسی و نقد افکار و تعالیم پائولو کوئلیو و مقایسه ی تحلیلی- تطبیقی آن با اندیشه ها و آموزه های مولاناست. کوئلیو، نویسنده معاصر و مشهور برزیلی است که آثارش، در همه ی جهان از جمله ایران، با استقبال گسترده ای روبه رو بوده است. آثار او از دو جهت صوری و محتوایی قابل بررسی است. از جهت صوری، به دلیل استفاده از قالب قصه، زبان هنری و واژگان و تعابیر ذوقی و مخاطب پسند و از جهت محتوایی، به دلیل درک صحیح کوئلیو از ناکارآمدی تکنولوژی در جبران خلأ معنوی و روحی کنونی بشر، همچنین استفاده از تعابیر و اندیشه های عرفانی و اخلاقی اندیشمندان، اقوام و آیین های مختلف دنیا که همه در موفقیّت و شهرت کوئلیو تأثیر بسزایی داشته است. کوئلیو بر روی جان های تشنه ی معنویت و معرفت، دنیایی نو و نمادین را می گشاید که در نگاه اوّل، آرمانی و جذّاب جلوه می کند، اما با نگاهی دقیق و علمی، وهمی و تخیّلی بودن و فاقد ضمانت اجرایی بودن آن در زندگی واقعی و حل چالش های معنوی و روحی بشر، آشکار می شود. کوئلیو سعی دارد که به مخاطبان خود بقبولاند، با نگاهی نو به دنیا و لذّات آن، جست وجوی افسانه شخصی، توجه به نشانه ها و ندای درون، سحر و جادو و پرستش خدای مادینه، می توان همه ی واقعیت های این جهان مانند: عشق، خود خویشتن، شیطان و حتی خدا را مطابق میل و خواست خویش شکل و سامان بخشید تا هم افسانه و رویای شخصی خود را تحقق بخشید و هم به شادی و آرامش دنیایی رسید. در میان عارفان و اندیشمندان بزرگ جهان اسلام، مولانا، با نگاهی اسبابی به امور مادی و دنیایی و نگاهی استقلالی و عالی به روح و حقیقت معنوی انسان، مسأله ی ارتباط بین دین و دنیا، مادیّت و معنویّت را سامان بخشیده، کمال و قرب الهی را هدف غایی انسان و تعدیل نیازهای مادی و غریزی انسان را وسیله ای برای رسیدن به این هدف می داند. در باور مولانا، سعادت و آرامش حقیقی انسان در سایه ی ارتباط عاشقانه با خداوند، تلاش برای خودشناسی و تعالی و مبارزه با هواهای نفسانی و ابلیس، امکان پذیر خواهد بود. مولانا و کوئلیو هر دو انسان گرا هستند، با این تفاوت اساسی که مولانا، انسان گرای معنوی نگر و خدا محور است و کوئلیو، انسان گرای مادی نگر و خود محور.

تحلیل رابطه تجربه و زبان عرفانی در اثار ابوالحسن خرقانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - پژوهشکده ادبیات 1394
  مرضیه صفایی مهر   لیلا پژوهنده

تجربه عرفانی به عنوان یکی از اقسام تجارب دینی، شیوه ای خاص از ادراک جان و جهان و تفسیر انسان است.عارفان و عرفان پژوهان شرق و غرب، پیوسته بر این نکته تاکید ورزیده اند که تجربیات و دریافت های روحانی عرفا که در قلمرو ورای جهان مادی رخ می دهد، قابل توصیف نیست. به همین جهت همواره از تنگنای زبان شکایت می کنند و موانع مختلفی را بر سر راه بیان تجربه های درونی و احوال بلند عرفانی خود یادآور می شوند. با این حال،عارفان از امکانات تصویری زبان و سطوح مختلف زبان عرفان در انتقال بخشی از بار معرفتی این نوع تجربیات بهره گرفته اند. پژوهش حاضر که به روش توصیفی و تحلیلی فراهم آمده است،به رابطه ی زبان و تجربه در سطح تناقضی و محاکاتی آثار خرقانی می پردازد. به طور کلی، بلاغت خرقانی بر محور تناقضی و پارادوکسی است و خرقانی در لحظات اوج هیجان و شور عارفانه ی خویش شطحیاتی به زبان آورده است که در نوع خود بی نظیر و بی سابقه است،با این حال،بیان وی تمثیلی است و از«تمثیل»و«تشبیه»بیش از سایر شگردهای بلاغی بهره می گیرد.وی همچنین از خاستگاه های مختلف به خصوص«امور کیهانی و کهکشانی»در خلق تصاویر بدیع مدد می گیرد. کلمات کلیدی: تجربه، زبان عرفانی، ابوالحسن خرقانی، سطح محاکاتی، سطح تناقضی

جایگاه، ویژگی ها وکارکردهای کوهستان درادیان، اساطیر وحماسه با تأکید برشاهنامه ی فردوسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1394
  زهرا حسینی   لیلا پژوهنده

کوه بلندترین نقطه ی زمین است که از ارزش های رمزی و مذهبی و آیینی بی شماری برخوردار است. پژوهش حاضر، به بررسی جایگاه، ویژگی ها وکارکردهای کوهستان در اساطیر ایران و ملل، ادیان الهی و آثار حماسی باتاکید برشاهنامه فردوسی می پردازد. بدین منظوربا جستجو در منابع متقدم و پژوهش های متاخردر حوزه ی اسطوره شناسی، ادیان وحماسه، بانگاهی تحلیلی و تطبیقی به جمع بندی و تحلیل کارکرد های نمادین و اساطیری کوهستان در رابطه با گیتی، جهان مینوی، شخصیت ها و رویدادهای برجسته در تاریخ باستانی وحماسی پرداخته ایم. با این رویکرد تحقیق حاضر، درچهارفصل تدوین شده است. اشاره به حیات کوه ها، رابطه ی کوه (البرز) با کهن الگوی بهشت، محل تولد نخستین انسان، وجودکودکان رهاشده درکوه، مسکن ایزدان، رستنگاه گیاه هوم (ایزد هوم)، قربانی برای ایزدان، جایگاهی برای دژهای مستحکم، استقرار آتشکده ها، سرازیر شدن رود مینوی اناهید از فراز کوه (هوگر)، جایگاه چینودپل، دروازه ی دوزخ و محل اجتماع دیوان، اژدها وافسونگران، قرارگاه سیمرغ ؛ زیستگاه چمروش، و مواردی چون بلعیده شدن تهمورث توسط اهریمن و تیراندازی سرنوشت ساز آرش بر فراز کوهستان، ازجمله ویژگی ها وکارکردهای کوهستان است که در این پژوهش بدان پرداخته ایم.

نقد و تحلیل مقام شکر در آثار منظوم عرفانی تا قرن هفتم هجری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  لیلا محمد خانی گنجه   لیلا پژوهنده

ه شُکر از مقامات عرفانی است که بر خاستگاه قرآنی و دینی تکیه دارد و در میراث ادبی اخلاقی و فرهنگی به جا مانده ازصوفیه از برجستگی و نمود قابل ملاحظه ای بر خوردار است ؛ به طوری که هم در آثار منظوم و هم در آثار منثور عرفانی بدان توجه شده است و عرفا ذیل این مقام عرفانی ، موضوعات بسیاری را مطرح نموده و به آن ها پرداخته اند.در این پژوهش تلاش شده است تا این مقام عرفانی در آثار عرفانی منظوم از قرن چهارم تا قرن هفتم هجری مورد نقد و تحلیل قرار گرفته و سیر تحول آن ، در این برهه ی زمانی بررسی شود. این پژوهش شامل سه فصل می باشد که درفصل اول ، مفهوم شکر در قرآن و احادیث و روایات و برخی تفاسیر قر آنی و هم چنین در ادبیات صوفیانه تا فرن پنجم هجری بررسی شده است. در فصل دوم ،مقام شکر در آثار سنایی و در فصل های سوم و چهارم در آثار عطار و مولانا مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است.نتایجی که از این پژوهش به دست می آید به این قرار است که : مقام شکر در منابع دینی و آثار عرفا و متصوفه ، تا قرن پنجم هجری ، دارای اهمیت می باشد به طوری که در این آثار ، موضوعاتی چون ، ماهیت، جایگاه، انواع و امکان شکر و درجه ی شکر و شاکران ، نتایج و دستاوردهای شکرو آسیب های ناشکری انسان مطرح و مورد توجه واقع شده است.هم چنین ؛با بررسی شکر در آثار منظوم (سنایی ، عطار و مولانا ) وبررسی سیر تحول آن تا قرن هفتم ، می توان دریافت که در قرن هفتم (آثار مولانا) نسبت به قرون پیشین (آثار سنایی و عطار) مقام شکر هم از نظر صوری هم از نظر محتوایی، از بسط و گسترش بیش تری برخوردار است چنان که به لحاظ دسته بندی ها ، دسته بندی های کامل تر ی از نتایج شکر وآسیب های نا شکری ارایه گردیده است همچنین؛ توجه و تاکید بر موضوعات ژرف و عمیقی چون شکر دیگر موجودات از انسان، رابطه ی تنعم و رفاه با شکر ، برتری شکر بر نعمت و رویکرد های تازه در موارد شکر و پیامدهای آن، از عمق و وسعت موضوع در آثار متأخر (مولوی) - ضمن تایید متون متقدم (سنایی و عطار) - حکایت می کند. کلیدواژه: شُکر، مقامات عرفانی، سنایی، عطار، مولوی