نام پژوهشگر: نادعلی باباییان
لیلا فهمیده عمران عالیشاه
جهت بررسی باززایی پنبه از طریق جنین زایی سوماتیکی و از طریق باززایی مستقیم، آزمایشی با استفاده از آزمایش فاکتوریل بر مبنای طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در موسسه تحقیقات پنبه گرگان در سال 1390-1388 انجام شد. جوانه زنی بذور در محیط کشت1/2ms بدون هورمون در شرایط دمایی 2±28 درجه سانتی گراد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی صورت گرفت. فاکتورهای آزمایش در بررسی باززایی پنبه از طریق جنین زایی سوماتیکی شامل ژنوتیپ (کوکر312، l-349،c1211 ، 4-s-4 و ساحل)، نوع ریزنمونه (هیپوکوتیل و کوتیلدون) و نوع محیط کشت (دو نوع محیط کشت msbشامل نمک های ms و ویتامین های b5) بود. ریزنمونه های 14-7 روزه هیپوکوتیل و برگ کوتیلدونی به منظور تحریک کالوس روی محیط کشت msb1و msb2 کشت شدند. پس از کشت، شروع کال زایی، درصد کال زایی و درصد کال جنین زا در هر پتری دیش شمارش شد. نتایج نشان داد که ژنوتیپ4-s-4 زودتر از سایر ژنوتیپ ها شروع به کال[زایی کرد و درصد کال زایی آن نیز بیشتر بود. ریزنمونه های هیپوکوتیل نیز از نظر کال زایی و درصد کال جنین زا نسبت به کوتیلدون برتر بودند. کال[های تولید شده جهت تحریک جنین زایی، بلوغ جنین ها و باززایی گیاهچه روی محیط کشت های msb با دو روش مختلف (روش اول msb1a و msb2a و روش دوم msb1b، msb2b و msb3b) انتقال یافتند. گیاهچه های کامل (با استفاده از روش اول و دوم) به ترتیب در مدت زمان 11-8 و 8-5 ماه باززایی شدند. به منظور بررسی باززایی ژنوتیپ های پنبه به روش باززایی مستقیم، از ریزنمونه جوانه نوک ساقه 14-7 روزه استفاده گردید. با گذشت 10-5 روز از کشت ریزنمونه جوانه نوک ساقه ژنوتیپ ها (کوکر312، l-349،c1211 ، 4-s-4 و ساحل) روی محیط کشت ها (محیط کشت msb3، msb4 و ms5)، ریزنمونه ها شروع به تولید همزمان ساقه، برگ و ریشه نمودند. در بین ژنوتیپ ها و محیط کشت ها، تفاوت معنی داری از لحاظ باززایی مستقیم گیاهچه مشاهده نشد. باززایی موفق و ریشه زایی گیاهچه از ریزنمونه نوک ساقه در 5 ژنوتیپ مختلف پنبه در مدت زمان 6-5 هفته انجام شد. در این مطالعه آنالیز سیتوژنتیکی تعداد کروموزوم و تعداد سلول های پلی پلوئید در برخی از کالوس های3، 6 و 12 ماهه 5 ژنوتیپ تتراپلوئید پنبه(gossypium hirsutum l.) انجام شد. سطوح پلوئیدی سلول ها با شمارش تعداد کروموزوم ها تعیین شد. در کالوس های 3 ماهه، دامنه سطح پلوئیدی مشاهده شده بین x2 تا x6 (78-26 کروموزوم) و کالوس های 6 و 12 ماهه گستره سطح پلوئیدی بین x2 تا x8 (104-26 کروموزوم) قرار گرفت. میانگین درصد سلول های آنیوپلوئید با افزایش زمان کشت رابطه مستقیم داشت و در کشت های 3، 6 و 12 ماهه، به ترتیب با یک میانگین تکرار حدود 17، 29 و 42 درصد در همه سلول های مورد بررسی مشاهده شد. بین ژنوتیپ ها برای سطوح پلوئیدی در کشت های 3، 6 و 12 ماهه اختلاف معنی داری وجود داشت. ژنوتیپ های 4-s-4، کوکر312، و l-349 بیشترین سلول هایی با تعداد کروموزوم طبیعی (52 کروموزوم) را در مقایسه با سایر ژنوتیپ ها دارا بودند.
لیلا نیری پسند نادعلی باباییان
در این تحقیق ارتباط شش ژن شامل hd1، hd3a، hd5، hd6، ehd1 و ehd3 با زمان خوشه دهی برنج مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 45 رقم برنج محلی و اصلاح شده در شرایط آب و هوایی گرگان مورد ارزیابی فنوتیپی قرار گرفتند و با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن های فوق در واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) تعیین ژنوتیپ شدند. نتایج نشان داد که ارقام محلی به طور متوسط 9 روز زودرس تر از ارقام اصلاح شده بودند و تفاوت زمان خوشه دهی آنها معنی دار بود. آغازگرهای اختصاصی همه ژن های فوق چندشکلی بین ارقام مورد مطالعه را آشکار نمودند. تجزیه ارتباط در جمعیت مورد مطالعه نشان داد که ژن های hd1، hd3a و ehd1 تاثیر بیشتری بر زمان خوشه دهی داشتند، به طوریکه به ترتیب 18/2، 16/1 و 12/1 درصد از واریانس فنوتیپی را توجیه نمودند. اثر افزایشی دو ژن hd1 و hd3a در جهت زودرسی به ترتیب 3/9-، 5/1- روز و اثر افزایشی ژن ehd1 در جهت دیررسی معادل 3/4 روز برآورد شد. سه ژن دیگر (hd5، hd6 و ehd3) تاثیر کمی بر زمان خوشه¬دهی داشتند، به طوریکه به ترتیب 4/8، 5/5 و 5/4 درصد از تغییرات زمان خوشه دهی را توجیه نمودند و اثر افزایشی آن¬ها در جهت زودرسی یا دیررسی معادل 2/6، 2/4- و 2/2 روز برآورد شد. تجزیه ارتباط پس از تفکیک جمعیت به دو گروه ارقام اصلاح شده و محلی نشان داد که اثر ژن های hd1، hd3a و hd6 در گروه ارقام اصلاح شده (به ترتیب 24/1، 26/5 و 17/6 درصد) و اثر ژن hd5 در گروه ارقام محلی (16/2 درصد) قوی تر بود، اما اثر بقیه ژن ها در دو گروه فوق ناچیز بود. بر اساس نتایج این تحقیق می توان نتیجه گیری نمود که اصلاح ارقامی با آلل های زودرس کننده ژن های hd1، hd3a و ehd1 امکان پذیر می باشد.
آرمیندخت یزدان پناه نادعلی باباییان
چکیده ندارد.
رقیه مومنی لاریمی نادعلی باباییان
چکیده ندارد.
حسن امینی دیلمی جواد مظفری
یونجه های یکساله به عنوان منابع تامین علوفه و در تناوب با غلات در دیمزارهای با بارندگی سالانه بیش از 250میلی متر یکی از اجزاء مهم سیستم های زراعی پایدار محسوب می شوند. این گیاهان با یک بار کشت و مدیریت صحیح می توانند مراتعی را ایجاد نمایند که همه ساله بذر سال بعدشان را بطور خودکار تامین نمایند. یونجه های یکساله تاثیر معنی داری در افزایش ارزش غذایی علوفه مراتع، افزایش عملکرد غلات در کشت بعدی از طریق تثبیت و افزایش نیتروژن دارند. موطن اصلیشان در نواحی مدیترانه ای و ایران بوده و تا مناطقی از جنوب آفریقا، آمریکا و همچنین استرالیا گسترش یافته اند. طی تحقیقاتی که تا کنون بر روی کلکسیون یونجه های یک ساله بانک ژن گیاهی ملی ایران (بیش از 1000 توده) صورت گرفته است، تنوع بالایی در بین و داخل گونه ها برای صفات زراعی - موفولوژیکی مشاهده شده است. این تنوع قابل استفاده در اصلاح ارقام زراعی برتر یونجه های یکساله و چند ساله می باشد. علیرغم اینکه ایران وجود تنوع ژنتیکی بسیار بالا در یونجه های ایران تاکنون در برنامه های اصلاحی داخل کشور کمتر به کار گرفته شده اند. در صورتیکه که در خارج از کشور ارقام با ارزشی با استفاده از ذخایر ژنتیکی یونجه های ایران ایجاد شده اند. در این تحقیق قابلیت تلاقی پذیری گونه های یونجه یکساله ایران در داخل و بین گونه ها مورد بررسی قرار گرفت و از تکنیک نجات جنین برای غلبه بر محدودیت رشد جنین های حاصل از تلاقی های بین گونه ای استفاده گردید. که تلاقی ها را به صورت کلاسیک بر روی هشت گونه m. rigidula m. noeana m. minima, m. turbonita, m. polymorpha, m.orbicularis, , m. scutellata و m. constricta انجام شد. هیبرید بودن نتاج تلاقی های بین گونه ایی بر اساس ارزیابی مورفولوژیکی و در مقایسه با والدین بررسی شد. بیشترین موفقیت در تلاقی بین گونه ای m. scutellata × m. turbinata با تشکیل نیام در 40 در صد تلاقی ها و کمترین موفقیت در تلاقی m. rigidula × m. polymorpha با تشکیل نیام در 2/5درصد تلاقی ها حاصل شد. در تلاقی های درون گونه ای نیز بیشترین موفقیت در گونه m. scutellata با 36/84 درصد و کمترین موفقیت در گونه m. minima با 6/45درصد بدست آمد. تکنیک نجات جنین بیشترین کارایی در حفظ نتاج را در تلاقی m. orbicularis × m. scutellata با 6/25 درصد و در تلاقی m. turbinate × m. scutellata با 4/76 درصد نشان داد. علاوه ارزیابی مورفولوژیکی نتاج هیبرید بودن نتاج بین گونه ای حاصل، با استفاده از نشانگرهای مولکولی rapd و بر اساس الگوی باندی حاصل از هشت آغازگر مورد تایید قرار گرفت. در تجزیه کلاستر داده های حاصل از نشانگر های rapd گونه های یونجه یکساله بهمراه نتاج هیبرید ، تاج هیبرید در یک شاخه جداگانه ولی در کلاد والدین و نزدیکتر به والد پدر قرار گرفت که تایید مجددی بر هیبرید بودن آن می باشد.
مهتاب صمدی گرجی نادعلی باباییان
کلزا یکی از مهمترین گیاهان روغنی جهان به شمار می آید. دانه کلزا با داشتن 40 تا 50 درصد روغن، منبع با ارزشی برای تأمین روغن خوراکی می باشد. بنابراین ایجاد واریته های مناسب کشت در شرایط مختلف مهم ترین پیشنیاز توسعه زراعت این محصول تلقی می گردد. در کنار روش های اصلاحی کلاسیک، اصلاح موتاسیونی جهت ایجاد خصوصیات مطلوب در محصولات زراعی استفاده می شود که اساس آن بر ایجاد تنوع، انتخاب، ارزیابی و افزایش ژنوتیپ های مطلوب است. در این تحقیق جهت بررسی اثر پرتودهی اشعه گاما بر خصوصیات مورفولوژیکی کلزا، دو رقم (rgs003 وpf)، پنج دز اشعه گاما (500، 700، 900، 1100و 1300 گری) و شاهد (بدون دز) در شرایط آزمایشگاهی و مزرعه ای به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در دو سال زراعی 86-1385 و87-1386 مورد مطالعه قرار گرفتند. بر اساس نتایج بررسی آزمایشگاهی، بالاترین ضریب تنوع نسبی، گسترده ترین دامنه تنوع و بیشترین میزان تغییر واریانس تیمار نسبت به شاهد در رقم pf مشاهده شد. و این امر نشان می دهد که عکس العمل این رقم به تیمارهای موتاژنی بیشتر بوده است. در بررسی مزرعه ای در گیاهان m2 تحت تیمارهای آزمایشی، تنوع ژنتیکی معنی داری در اکثر صفات مورد مطالعه مشاهده شد. بطوری که ارتفاع گیاه در هر دو رقم در اکثر موارد نسبت به شاهد کاهش یافت. همچنین پرتودهی روی میانگین طول غلاف و وزن هزار دانه در هر دو رقم روند افزایشی داشته است. به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی القایی با استفاده از نشانگر مولکولی ،واکنش های pcr با استفاده از 6 نشانگر rapd روی dna مورد نظر صورت گرفت. بر اساس نتایج حاصل از دندروگرام داده های مولکولی و مورفولوژیکی، تفاوت هایی در گروه بندی بین شاهد و لاین های تحت تیمار در هر دو دندروگرام مشاهده شده است. بطور کلی بر اساس نتایج بدست آمده می توان بیان نمود که پرتودهی اشعه گاما در ژنوم کلزا تنوع قابل ملاحظه ای ایجاد کرده است لذا می توان از تنوع مطلوب ایجاد شده در برنامه های اصلاحی استفاده کرد.