نام پژوهشگر: مژگان جهان آرا

سیری در نقشمایه های گیاهی و جانوری دوره صفوی، مطالعه موردی تالار طبقه سوم کاخ عالی قاپو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1389
  سمیه جعفری   مژگان جهان آرا

دوره صفویه یکی از دوره های شکوفایی هنر در ایران است که بیشترین جلوه گری هنر این دوران را در اصفهان، پایتخت اکثر شاهان صفوی، می توان نظاره گر بود. مجموعه میدان نقش جهان که در دوره صفویه ساخته شده و هم اکنون در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملی یونسکو قرار دارد، یادآور عظمت آن دوره زمانی است. بنای کاخ عالی قاپو واقع در ضلع غربی میدان نقش جهان، یکی از منحصر به فردترین بناهای عهد صفوی است که قسمت اعظم دیوارهای داخلی آن، از کف تا سقف مزین به نقوش گیاهی و حیوانی است. این نقوش که در طراحی های آن از فرم های بدیع و متنوع به گونه ای ماهرانه و خلاقانه استفاده شده به خوبی می تواند گوشه ای از تاریخ، شیوه های بصری و نقوش مورد استفاده در آن دوره را بر ما و بر آیندگان روشن سازد. در این جهت حاصل مطالعه و بررسی نقوش طبقات مختلف این کاخ می تواند به عنوان یکی از بهترین منابع مطالعاتی واقع شود. تالار طبقه سوم کاخ عالی قاپو به دلیل ویژگی های خاص نقوش گیاهی و جانوری آن و کاربرد این تالار به عنوان محل پذیرایی از میهمانان و سفرا، به عنوان نماینده ای از این کاخ شش طبقه، به خوبی می تواند گویای هنر این دوران باشد. در این رساله سعی شده است ضمن بررسی و تفکیک نقوش تالار، نکات برجسته ای چون رنگ بندی، ساختار و آرایش نقوش و تکنیک های اجرا و نمونه های مشابه به کار رفته از آن ها در طراحی آثار دیگر دوره صفوی نظیر طراحی فرش و پارچه نیز مورد مطالعه قرار گیرد. حاصل این تحقیق علاوه بر این که می تواند ما را با گوشه ای از نقش مایه های رایج دوره صفوی آشنا سازد؛ می تواند قدمی باشد در جهت فراهم آوردن مجموعه مطالعاتی از نقوش کاخ عالی قاپو که به عنوان یکی از گنجینه های غنی تصویری در زمینه های مختلف هنری، در دوره معاصر مورد توجه قرار گیرد و برای پژوهشگرانی که به مطالعه در زمینه سیر تحول و تطور نقوش می پردازند نیز قابل استفاده باشد. هم چنین به حفظ آثار و ابنیه ی تاریخی و جاودانه ساختن آن ها که جزء سرمایه های ملی و فرهنگی محسوب می شوند از طریق مکتوب کردن آن ها کمک نماید. این تحقیق از نوع توصیفی، تاریخی و کاربردی است و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و میدانی اعم از عکسبرداری، مشاهده و مصاحبه صورت گرفته است

بررسی و مقایسه طراحی لباس و شخصیت پردازی در نگاره های عصر تیموری و صفویه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1389
  شهریار آریافر   مهدی حسینی

بررسی طراحی لباس و نوع پوشش در دوره تیموری و صفویه (تبریز دوم)‏ با توجه به نگارهای موجود در این دوره ها صورت پذیرفته است. بخصوص با توجه به نگارهای موجود در دو شاهکار این دوره یعنی شاهنامه بایسنقری در دوره تیموری و شاهنامه شام تهماسبی در دوره صفویه0تبریز دوم)و همچنین تاثیرات تجارت با کشورهای همسایه و تاثیر مذهب و دین در طرز پوشش مردمان این دوره موردبررسی و تطبیق قرار گرفته است.

بررسی تطبیقی تصویر زن در آثار هنرمندان مکتب اصفهان (رضا عباسی و محمدقاسم) با هنرمندان اوکیوا (هارونوبو و اوتامارو) در دوره ادو (ژاپن) – پروژه عملی: بازسازی نقوش برگرفته از نگارگری در دو مکتب صفوی و اوکیوا جهت تزئین البسه زنانه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1391
  صدیقه پرویزی   مهناز شایسته فر

در آغاز، به پیوندهای تاریخی و فرهنگی دو کشور اشاره شده است و سپس روند نگارگری ایران به سمت پیکره نگاری مورد بررسی قرارگرفته و مکتب اصفهان و نگارگران پیشگام در پیکره نگاری و آثارشان معرفی می شوند. در بخش ژاپن نیز تاریخچه ای از نقاشی ژاپن و چگونگی بوجود آمدن سبک اوکیو-اِ ذکر شده و هنرمندان شاخص آن معرفی شده اند. سپس وضعیت زنان در دو جامعه ی صفوی و توکوگاوا، مورد ارزیابی قرار گرفته است. در پایان نیز آثار هنرمندان مورد نظر این پژوهش در عرصه مصور سازی زنان، معرفی شده و بررسی تطبیقی بین آثار صورت گرفته است. نتایج به دست آمده، به پیوندی عمیق و ریشه ای بین دو سرزمین ایران و ژاپن در گذشته ای دور، اشاره دارد و اینکه این ریشه ها در بستر آثار هنری، رشد کرده و به ثمر نشسته اند.

نقش شمسه و مفهوم آن در هنر ایران، دوران اسلامی مطالعه موردی: شمسه هشت پر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای کاربردی 1387
  فهیمه قربانی   مژگان جهان آرا

چکیده ندارد.

نقش تمثال نگاری خدایان در زندگی پس از مرگ در تانکاهای تبت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1388
  نغمه خرازیان   مژگان جهان آرا

یکی ازجلوه های آن در آثار هنری ، مرگ و هراس ناشی از آن است؛ امری که به اعتقاد بسیاری از روانکاوان ، خود سوق دهنده آدمی به خلاقیت است. در تبت ، اندیشیدن به مرگ از این رو حائز اهمیت است که جسارت هنرمند تبتی در خیره شدن در چشمان هیولای مرگ و خلاقیتش برای صورت بندی این تجربه را به نمایش می گذارد. این پژوهش به این منظور انجام پذیرفته است که این صورت بندی ها که به شکل تمثال ها نمود می یابند چه تأثیری در زندگی و تداوم آن در زندگی پس از مرگ خواهند داشت. پژوهشگر با گذری از سیر مذهبی به منظور بررسی ارتباط مذهب و هنر به بیان مفهومیِ هنر در این سرزمین و تکنیک های نقاشی رایج در آنجا پرداخته و با بیان مقوله مرگ و ارائه تعریفی از تمثال سازی در این منطقه به نوعی جمع بندی دست یافته است. بررسی این آئین ها و اعتقادات می تواند جنبه ذهنی و ایدئولوژیک مرگ و زندگی را از منظر سهاکنان تبت برای مخاطب بازگو کند. نیز بررسی و تحلیل آن گامی موثر در جهت شناخت فرهنگ و تمدن این ناحیه از مشرق زمین است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تمثال های خدایان در هنر .تبت و نمود آن در پرده هایی موسوم به تانکا به نوعی نمود عینی برای کمک به ایجاد تصویری ذهنی هستند