نام پژوهشگر: جهانشیر امینی
معصومه تبرایی جهانشیر امینی
چکیده بیماری بوته میری(damping off) یکی از مهم ترین بیماری های گیاه طالبی می باشد که خسارت قابل توجهی به این محصول وارد می نماید. یکی از مهم ترین عوامل ایجاد کننده ی این بیماری قارچ phytophthora drechsleri است. در این بررسی اثر همستیزی سودوموناس های فلورسنت جدا شده از ریزوسفر طالبی، در کنترل زیستی این بیماری مطالعه گردید. بعد از جداسازی بیمارگر از خاک و طوقه ی بوته های بیمار، به وسیله ی آزمون اثبات بیماریزایی، قوی ترین جدایه برای مطالعات آزمایشگاهی و گلخانه ای انتخاب شد. اثرهمستیزی 210 جدایه باکتری روی جدایه ی p. drechsleri بر اساس ناحیه ی بازدارندگی از رشد قارچ، بررسی شد. حدود 45 درصد جدایه ها دارای خاصیت همستیزی بودند. در نهایت 16 جدایه انتخاب و شناسایی شدند. در بررسی های آزمایشگاهی تقریبا تمامی جدایه ها با تولید آنتی بیوتیک و ترکیبات خارج سلولی توانستند از رشد میسلیوم جدایه ی p. drechsleri ممانعت کنند، ولی توانایی جدایه ها در تولید ترکیبات فرار ناچیز بود. در تست تولید سیانید هیدروژن نیز تنها دو جدایه ی sch از گونه ی p. putida و zp از p. aeroginosa واکنش مثبت نشان دادند. جدایه هایsg1 و zh2 از p. aeroginosa، sg2 و zh1 از p. putida و ,ssh zk2 و zk1 از p. fluorescens نیز با تولید سیدروفور از جوانه زنی اسپورهای قارچ geotrichum candidum جلوگیری نمودند. جدایه های za،ssh و su1 از p. fluorescens و جدایه های sch، sg2 و sg1 تولید آنزیم پروتئاز و جدایه یzk1 نیز تولید سلولاز کرد و تقریبا تمامی جدایه ها اسید ایندول استیک تولید کردند. در بررسی های گلخانه ای، از آزمون تیمار بذر، تیمار خاک در زمان کاشت بذر، تیمار خاک یک هفته بعد از کاشت بذر، قبل از تلقیح بیمارگر و تیمار خاک با باکتری های همستیز و بیمارگر قبل از انتقال گیاهچه استفاده شد. در آزمون تیمار بذر جدایه های zk2 و sg1 و در آزمون تیمار خاک در زمان کشت بذر جدایه های sg2 و zh1 بیشترین تاثیر را در کاهش درصد تلفات داشتند. تیمار خاک در روش سوم موفقیت آمیز نبود و در روش آخر نیز جدایه ی sch بیشترین تاثیر را داشت. همچنین تقریبا کلیه ی جدایه ها باعث تحریک رشد گیاه و افزایش ارتفاع، وزن خشک اندام های هوایی و ریشه در گیاهچه های طالبی شدند. بر اساس نتایج باکتری های سودوموناس در کنترل زیستی بیماری بوته میری طالبی موثر واقع شدند اگر چه تحقیقات بیشتر برای درک سازوکارهای کنترل بیماری و بررسی کنترل بیماری در شرایط مزرعه نیاز است.
کاوه حاجی اللهوردیپور غلامرضا بخشی خانیکی
دومین منبع مهم غذایی بشر ، پس از غلات ، حبوبات هستند در میان حبوبات، گیاه زراعی نخود از نظر سطح زیر کشت و تولید از جایگاه ویژه ای برخوردار است. نخود به عنوان یک منبع سرشار از پروتئین در جیره غذایی انسان به خصوص در برنامه غذایی طبقات کم درآمد جامعه نقش مهمی را ایفا می کند. یکی از مهمترین محدود کننده های تولید نخود، پژمردگی فوزاریوی نخود با عامل fusarium oxysporum f.sp ciceri می باشد. پژمردگی فوزاریومی یکی ازبیماری های مهم نخود در ایران و بسیاری از کشورهای جهان می باشد.در بجش مطالعات بیماری شناسی جهت جداسازی قارچ بیمارگر، نمونه برداری هایی از مزارع نخود شهرستان های استان کردستان در سال 1387 به عمل آمد. نمونه های مورد نظر از شهرستان های سنندج (دوشان، حسن آباد)، دیواندره، مریوان، دهگلان، کامیاران، جمع گردید. جدایه های به دست آمده بااستفاده ازکلیدهای شناسایی تشخیص داده شدند.. آزمون بیماری زایی جدایه ها در گلخانه و با استفاده از مایه تلقیح قارچی انجام گرفت. نتایج نشان داد که 11 جدایه بیماریزا بودندواختلافات معنی داری بین هم از نظر شدت بیماری زایی داشتند. ایزوله های f6 ، f3وf10 که درآزمون بیماریزایی از ایزوله های دیگر بیماریزا تر بود جهت ادامه آزمایشات انتخاب شد. مقاومت ژرم پلاسم ها در برابر سه ایزوله بیماریزا در سه آزمایش مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه خوشه ای ژنوتیپ ها را بر اساس مقاومت به بیماری پژمردگی نخود به دو کلاستر مجزایعنی مقاوم و حساس تقسیم کرده است در بخش مطالعات مولکولی ارزیابی ژنتیکی ژنوتیپ های مورد استفاده با استفاده از آغازگرهای issr انجام شد. آغازگرهای مورد استفاده که برای آنالیز ژنوتیپ نخود مورد استفاده قرار گرفتند در مجموع توانستند 61 مکان را شناسایی کنند که 44 مکان از آنها چند شکلی نشان دادند.درصد پلی مورفیسم مشاهده شده1/72% بود.از میان پرایمرها، پرایمر ubc-841 با پلی مورفیسم 100% بیشترین میزان پلی مورفیسم را داشت و پرایمر ubc-864 با پلی مورفیسم 40% کمترین میزان پلی مورفیسم را داشت. متوسط تعداد باندهای تولید شده توسط هر آغازگر 77/6 ومتوسط تعداد باندهای پلی مورف هر88/4 آغازگر بود دندوگرام حاصل از تجزیه خوشه ای بر اساس ضریب تشابه دایس (dice) و به روش upgmaرسم گردید.دندوگرام حاصله در سطح تشابه 7/0 برش داده شد که 10 گروه ایجاد شد.بخش بعدی استفاده از دو روش تابع تشخیص و رگرسیون لجستیکی برای انتخاب تعدادی مارکر محدود و مرتبط با بیماری از میان تعداد زیاد مارکر به دست آمده است به گونه ای که مارکرهای انتخاب شده توانایی تشخیص ژنوتیپ های مقاوم و حساس را از هم داشته باشد استفاده از سه مارکر انتخاب شده ubc035، ubc008 وubc010 موجب دستیابی به 80% طبقه بندی صحیح ژنوتیپ ها به دو گروه حساس و مقاوم شد.
حامد بهتویی جهانشیر امینی
امروزه به دلیل بروز مشکلات ناشی از استفاده ی بی رویه سموم شیمیایی در مزارع کشاورزی، گرایش زیادی به استفاده از مواد بیولوژیکی از جمله متابولیت های ثانویه گیاهی جهت کنترل بیماری ها و آفات گیاهی ایجاد شده است. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثرات ضدقارچی برخی اسانس های گیاهی و قارچکش های شیمیایی به منظور کنترل بیماری پژمردگی فوزاریومی در چند گیاه مختلف انجام گردید. بدین منظور نمونه های نخود ایرانی از استان کردستان، نمونه های گوجه فرنگی از شهرستان مرودشت استان فارس و نمونه های طالبی از شهرستان ساوه استان مرکزی جمع آوری گردید. پس از جداسازی و خالص سازی (به دو روش تک اسپور و نوک ریسه)، آزمون بیماریزایی انجام گردید. برای فرم مخصوص fusarium oxysporum f. sp. lycopersici جدایه های f27 و f37، f. oxysporum f. sp. ciceri جدایه های f3 و f6 و برای f. oxysporum f. sp. melonis جدایه های f12 و f22 برای انجام مراحل بعدی تحقیق انتخاب گردید. اسانس های دارچین (cinnamomum zeylanicum)، زنیان (carum copticum) و زیره ایرانی (bunium persicum) به روش تقطیر با آب و بخار استخراج و ترکیبات اسانس به روش گاز کروماتوگرافی با طیف سنجی جرمی (gc-ms) شناسایی گردید. بر این اساس در ترکیب اسانس دارچین 28 ماده [(51/77%) cinnamaldehyd، (13/11%) ? - linalool]، اسانس زنیان 37 ماده [(95/52%) thymol ، (53/13%) ? - terpinene و (28/11%) p - cymene] و اسانس زیره ایرانی 48 ماده [(02/24%) ? - terpinene ، (1/20%) cuminaldehyde، (09/13%) para - cymene، (01/13%) benzenemethanol,.alpha - propyl] شناسایی گردید. همچنین دو قارچکش شیمیایی بنومیل و رورال تی - اس (اپیرودیون + کاربندازیم) مورد استفاده قرار گرفتند. در مرحله ی بعد اثرات ضدقارچی اسانس های گیاهی و قارچکش های شیمیایی علیه جدایه های انتخاب شده از عامل پژمردگی فوزاریومی گوجه فرنگی، عامل زردی فوزاریومی نخود ایرانی و عامل پژمردگی فوزاریومی طالبی و خربزه به روش اختلاط با محیط کشت در 5 غلظت ( 100، 200، 300، 400 و 500 ppm) بررسی گردید. با توجه به نتایج به دست آمده، در شرایط آزمایشگاه اسانس های مورد مطالعه روی رشد میسلیومی قارچ های مورد مطالعه اثر بازدارندگی نشان دادند اما اسانس دارچین اثر بازدارندگی مناسب تری نسبت به سایر اسانس ها از خود نشان داد و در غلظت های بالاتر از ppm 100 از رشد جدایه های مختلف هر سه قارچ جلوگیری نمود. اسانس زیره ایرانی از بین جدایه های مختلف روی جدایه f22 مربوط به f. oxysporum f. sp. melonis اثر مطلوب تری نسبت به سایر جدایه ها از خود نشان داد. دو قارچکش مورد مطالعه هم اثر بسیار مطلوبی داشته و در غلظت ppm 100 به طور کامل از رشد تمام جدایه های قارچی جلوگیری نمودند. در شرایط گلخانه نیز اسانس دارچین و قارچکش های بنومیل و رورال تی - اس اثرات مناسب تری نسبت به اسانس های زنیان و زیره ایرانی از خود نشان دادند.
مرضیه کاظمی جهانشیر امینی
جنس فوزاریوم یکی از قارچ های مهم بیماریزای گیاهی متعلق به شاخه ascomycota، زیرشاخه pezizomycotina،کلاس sordariomycetes، راسته hypocreales و خانواده nectriaceae می باشد که خسارت زیادی به محصولات مختلف کشاورزی از جمله گوجه فرنگی وارد می کند. متخصصین مختلف این قارچ تاکنون بیش از 100 گونه و زیر گونه برای این جنس معرفی نموده اند. در سالهای اخیر بر اساس داده های مولکولی و مورفولوژیکی گونه های بیشتری برای این جنس معرفی شده است. طی نمونه برداری-های انجام شده در سال های 1389-1388 تعداد 96 جدایه قارچ با مشخصات جنس fusarium از اندام های مختلف گیاه گوجه فرنگی جداسازی، خالص سازی و مورد بررسی های مورفولوژیکی قرار گرفتند. بررسی های مورفولوژیکی جدایه ها روی محیط های کشت pda، sna، cla و wa+kcl تحت شرایط کنترل شده (دمای 25-22 درجه سانتی گراد و زیر نور nuv در شرایط نوری/ تاریکی 12:12 ساعته) انجام شدند. برای شناسایی گونه های این جنس از صفات مورفولوژیکی مختلفی نظیر طول و عرض کنیدی ها، شکل ماکروکنیدی ها، کلامیدوسپورها و نحوه ی تشکیل میکروکنیدی ها استفاده شد. براساس مطالعات مورفولوژیکی چهار گونه از این جنس شاملf.equiseti ، f. solani، f. pseudoanthophilumو f. oxysporum شناسایی شدند. گونه f. pseudoanthophilum و f. solani برای اولین بار از گوجه فرنگی از ایران گزارش می شوند.گونه f. equiseti با 10 و گونه های f. solani با 46 جدایه به ترتیب کمترین و بیشترین فراوانی را داشتند. f. oxysporum با % 33 بیشترین علائم بیماری را نشان داد. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار sasو مقایسه میانگین ها با آزمون lsd انجام شد. نتایج نشان داد که بین گونه ها از نظر بیماریزایی اختلاف معنی داری وجود دارد.
نسرین بابایی نصیر جهانشیر امینی
یکی از محصولات مهم استان همدان سیر (.allium sativum l) است که بیماری های قارچی مهمی آن را تهدید می کند. از جمله آنها می توان پوسیدگی سفید سیر ناشی ازsclerotium cepivorum.berk را نام برد. در این تحقیق، بعد از جداسازی بیمارگر از گیاهان آلوده، با آزمون اثبات بیماری زایی مناسب ترین جدایه برای مطالعات آزمایشگاهی و گلخانه ای انتخاب گردید. هم-چنین، به منظور کنترل زیستی این بیماری با باکتری های آنتاگونیست، 62 نمونه خاک به طور تصادفی از مزارع سیر استان همدان جمع آوری و با استفاده از روش های آزمایشگاهی از جمله رقیق سازی و کشت در محیط غذایی آگار غذائی 175 جدایه باکتری از آنها جداسازی گردید. پس از بررسی فعالیت آنتاگونیستی جدایه ها بر اساس تشکیل هاله بازدرندگی در آزمون چهار نقطه ای و آزمون کشت متقابل، 15 جدایه بر اساس درصد بازدارندگی جداسازی شدند. جدایه ها بر اساس واکنش گرم، آزمون رشد هوازی/ بی هوازی، تشکیل اسپور و عدم رشد بر روی محیط کشت kb، به عنوان جنس باسیلوس شناخته شده و گونه های bacillus subtilis, b. megaterium, b. cereus, b. circulans شناسایی گردید. جدایه ها در آزمون ترکیبات فرار و تولید ترکیبات خارج سلولی باعث جلوگیری از رشد میسلیومی قارچ شدند. هیچ کدام ازجدایه ها نتوانستند سیانید هیدروژن تولید کنند و در آزمون تولید پروتئاز نیزجدایه ها اثر متفاوتی نشان دادند. در آزمون های گلخانه ای اثر باکتری های آنتاگونیست، به دو روش آغشته سازی خاک و آغشته سازی غده بر روی شدت بیماری، وقوع بیماری و فاکتورهای رشدی گیاه میزبان مورد ارزیابی قرار گرفت. در نتیجه در بررسی تیمار آغشته سازی غده، از بین باکتری های آنتاگونیست جدایه های b12, b21, b40, b93, b5, b15,b3 و در تیمار خاک همزمان باکاشت سیر، جدایه های b12, b21 و در تیمارخاک با دوبرگی شدن گیاهچه های سیر، جدایه b12 به طور معنی داری باعث کاهش شدت بیماری نسبت به شاهد آلوده شدند. در بررسی تیمار باکتری های آنتاگونیست بر روی فاکتورهای رشدی گیاه میزبان، اثرات متفاوتی دیده شد.
جمال نحوی مقدم جعفر عبداله زاده
چکیده بیماری¬های قارچی مختلفی در تنه و شاخه¬های اصلی انگور ایجاد خسارت می¬کنند که از آن جمله می¬توان به بیماریهای مهم اسکا، پتری، شانکر و سرخشکیدگی ناشی از گونه¬هایeutypa و قارچ¬های تیره بوتریوسفریاسه اشاره کرد. مجموعه این بیماری¬ها به ویژه دو بیماری اسکا و پتری به عنوان بیماری زوال انگور شناخته می¬شوند. به منظور مطالعه عوامل قارچی مرتبط با بیماری زوال مو از درختچههای دارای علائم مشکوک به این بیماریها در باغات انگور شهرستان¬های سنندج و مریوان در تابستان و پاییز سالهای 1391 و 1392 نمونه¬ برداری صورت گرفت. نمونه ها با ذکر نام محل و تاریخ جمع آوری در پاکت های جداگانه قرار داده شده و جهت انجام مراحل بعدی تحقیق به آزمایشگاه منتقل شدند. بعد از جداسازی و خالص¬سازی جدایه¬ها در مجموع 133 جدایه قارچی بدست آمد که براساس خصوصیات مورفولوژیکی و مولکولی (با تکثیر ناحیه¬ی its با استفاده از دو پرایمر its1 و its4) جدایه¬ها در 14 جنس و 21 گونه شامل acremonium sclerotigenum، bionectria ochroleuca، botryosphaeria dothidea، cadophora malorum، chalastospora gossypii، diplodia seriata، neocytalidium dimidiatum، paecilomyces formosus، peyronellaea glomerata، phaeoacremonium aleophilum، phaeoacremonium parasiticum، phaeoacremonium cf. rubrigenum، phaeoacremonium sp.، phaeomoniella chlamydospora، phoma cf. eupyrena، phoma herbicola ، microsphaeropsis cf. olivacea، seimatosporium sp. 1، seimatosporium sp. 2، seimatosporium sp. 3 و trancatella angustata قرار گرفتند. علاوه بر گونه¬های شناسایی شده هم¬چنین تعداد 80 جدایه cytospora جداسازی شدند که فقط در حد جنس شناسایی شدند.
وحید فرهنگ جهانشیر امینی
امروزه بروز مشکلات ناشی از استفاده ی بی رویه سموم شیمیایی در مزارع کشاورزی، گرایش زیادی به استفاده از مواد بیولوژیکی از جمله متابولیت های ثانویه گیاهی جهت کنترل بیماری ها و آفات گیاهی را بهمراه داشته است. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثرات ضد قارچی برخی اسانس-های گیاهی و قارچ کش های شیمیایی به منظور کنترل بیماری بوته میری های فیتوفتورایی در چند گیاه مختلف انجام گردید. بدین منظور، نمونه های فلفل، خیار و طالبی مشکوک به بیماری بوته میری از دشت مغان استان اردبیل جمع آوری و پس از جداسازی و خالص سازی، آزمون بیماری زایی انجام گرفت. گونه های phytophthora capsici، p. drechsleriوp. melonis برای انجام مراحل بعدی تحقیق انتخاب گردید. اسانس های سیر (alliumsativuml.)، علف لیمو (cymbopogoncitratus(dc)stapf)، آویشن کرکی (thymuseriocalyx(ronniger)jalas) و ریحان (ocimumbasilicuml.) به روش تقطیر با آب و بخار استخراج و ترکیبات اسانس به روش گاز کروماتوگرافی با طیف سنجی جرمی (gc-ms) شناسایی گردید. عصاره اسپند (peganumharmalal.) نیز با استفاده از حلال اتانولی بدست آمد. بر این اساس در ترکیب اسانس سیر 25 ماده [(32/31%) diallyltetrasulfide ، (78/26%) allyldisulfide]، اسانس علف لیمو 42 ماده [(16/39%) ?-citral و (95/30%) z- citral]، اسانس آویشن کرکی 35 ماده [(86/35%) thymol] و اسانس ریحان 27 ماده [(06/60%) borenol و (51/10%) ?-ocimen] شناسایی گردید. همچنین دو قارچ کش شیمیایی مانکوزب و متالاکسیل-مانکوزب مورد استفاده قرار گرفتند. در مرحله ی بعد اثرات ضد قارچی اسانس ها و عصاره ی گیاهی به همراه قارچ کش های شیمیایی علیه گونه های انتخاب شده از عامل پژمردگی ریشه و طوقه فلفل، بوته میری جالیز و بوته میری کدوییان به روش اختلاط با محیط کشت در 7 غلظت مختلف برای هر اسانس و برای هر گونه بررسی گردید.با توجه به نتایج به دست آمده، در شرایط آزمایشگاه اسانس های مورد مطالعه روی رشد میسلیومی قارچ های مورد مطالعه اثر بازدارندگی نشان دادند اما اسانس آویشن کرکی اثر بازدارندگی مناسب تری نسبت به سایر اسانس ها و در برخی موارد نسبت به مانکوزب از خود نشان داد و کمترین ec50 و بیشترین بازدارندگی را روی رشد گونه های مختلف phytophthorasppداشت. دو قارچ کش مورد مطالعه هم اثر بسیار مطلوبی داشتند. در شرایط گلخانه نیز اسانس سیرو قارچ کش متالاکسیل-مانکوزب اثرات مناسب تری نسبت به سایر ترکیبات از خود نشان دادند.
آسو حاجی زاده جهانشیر امینی
بلوط از جمله مهمترین درختان جنگلی استان کردستان می باشد.کیفیت و ارزش اقتصادی درختان بلوط تحت تاثیر عوامل مختلف غیر زنده و همچنین عوامل زنده مختلف از قبیل آفات و عوامل بیماریزا قرار می گیرند. تعدادی از عوامل قارچی روی بلوط بیماریزا بوده و خسارت وارد میکنند. قارچ های مختلفی به صورت ساپروفیت، پارازیت و اندوفیت در اندام های مختلف در ارتباط با بلوط هستند. هدف از انجام این تحقیق شناسایی این قارچ ها با استفاده از ویژگی های مورفولوژیکی و مولکولی بود. در این تحقیق نمونه برداری از تنه، شاخه و برگ درختان بلوط مناطق مختلف استان کردستان صورت گرفت و در مجموع 155 جدایه قارچی جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت. بر¬اساس نتایج مطالعات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و داده های توالی its جدایه¬ها در 12 جنس و 13 گونه شامل asordaria sibutii ، chaetomium subaffine ، cladosporium tenellum ، microphaeropsis olivacea ، paecilomyces formosus ، petriella guttulata ، peyronellaea glomerata ، truncatella angustata ، ulocladium botrytis ، preussia australis ، seimatosporium sp.، trichoderma citrinoviride و trichoderma atroviride قرار گرفتند. که گونه های asordaria sibutii، cladosporium tenellum، paecilomyces formosus، petriella guttulata و preussia australis برای اولین بار از ایران گزارش می شوند و گونه¬ seimatosporium sp. با توجه به خصوصیات مورفولوژیکی و نتایج حاصل از توالی ناحیه its برای فلور قارچی دنیا جدید می باشد.
همایون زارع مهیار شیخ السلامی
پوسیدگی طوقه بادام ناشی از phytophthora cactorum یکی از بیماری های مهم این محصول، به خصوص در نهالستانها بوده که باعث سبز خشک شدن نهال ها می¬شود. در این تحقیق از حدود 60 نمونه جمع آوری شده از خاک و بافت آلوده نهال های بادام نهالستان های شهرستان صحنه تعداد 6 جدایه از گونه p. cactorum جداسازی گردید. به منظور اثبات بیماری زایی و یافتن جدایه مهاجم، این جدایه ها پس از خالص سازی، مجددا روی دانهال¬های بادام مایه زنی شدند. جداسازی گونه های تریکودرما از خاک با استفاده از محیط کشت های عمومیpda و wa به روش کشت سوسپانسیون خاک انجام گردید. بعد از خالص سازی نمونه¬های جدا شده، با استفاده از ویژگی های مورفولوژیکی کنیدیوفورها، فیالیدها و فیالوسپورها براساس کلیدهای شناسایی معتبر اقدام به شناسایی گونه ها گردید. از نمونه های خاک، 10 جدایه از جنس تریکودرما و گونه t. harzianum جداسازی و شناسایی شد. تریکودرماهای جدا شده به همراه 15 جدایه از گونه t. harzianum از یک منبع و 15 جدایه از گونه¬های t. arundinaceum،t. virens، t. virescenes، t. longibrachicatum، t. atroviridae، t. harzianum و t. brevicomapctum از منبع دیگر که به صورت آماده دریافت گردید در بررسی های آزمایشگاهی و گلخانه ای استفاده شدند. در آزمایش کشت متقابل روی محیط کشت cma همه جدایه ها به صورت معنی دار باعث کاهش رشد قارچ بیماریزا شدند، به طوری که جدایه ی th7 از گونه t. harzianum با 70% بیشترین میزان بازدارندگی در میان جدایه ها را به خود اختصاص داد. در بررسی تاثیر متابولیت های فرار جدایه های آنتاگونیست قارچی در جلوگیری از رشد میسلیوم قارچ p. cactorum ، جدایه th9با 54% بیشترین میزان بازدارندگی را به خود اختصاص داد. همچنین بررسی تاثیر متابولیت های غیرفرار جدایه های آنتاگونیست قارچی در جلوگیری از رشد میسلیوم قارچ p. cactorum در دو غلظت 15 و 30 % انجام گرفت که به ترتیب در غلظت 15% جدایه th6 با 6/35% بیشترین میزان بازدارندگی را به خود اختصاص داد و در غلظت 30 % جدایه th7با 64% بیشترین میزان بازدارندگی را به خود اختصاص داد. در بررسی میزان تاثیر تیمارهای جدایه های آنتاگونیستی در افزایش رشد نهال های بادام بدون بیمارگر، بیشترین میزان رشد بوته مربوط به جدایه th6 به میزان 25% بوده است. در آزمون گلخانه ای در بین این جدایه ها بیشترین میزان پیشروی بیماری مربوط به تیمار th14 از گونه t. harzianum و t16 از گونه t. brevicomapctum با 25/15 سانتی متر بوده است.
ساسان فیضی جهانشیر امینی
در این تحقیق توانایی عوامل بیوکنترل گونه های trichoderma harzianum، t. brevicompactum، t. atroviride، t. viridescens، t. arundinaceum، t. lngibrachiatum، t. virens و t. pseudokoningii (55 جدایه) و باکتری جنس باسیلوس( 32 جدایه) که از ناحیه ریشه و ریزوسفر گیاه توت فرنگی جداسازی و شناسایی شده بودند روی بیماری کپک خاکستری با عامل botrytis cinereaدر شرایط آزمایشگاهی در محیط کشت pda و na مورد بررسی قرار گرفت. بعد از غربال سازی در شرایط آزمایشگاهی، 25 جدایه از گونه های تریکودرما و 10 جدایه از گونه های bacillus subtilis که در آزمون کشت متقابل بیشترین تاثیر بازدارندگی را روی عامل بیماری داشتند برای مطالعات بعدی انتخاب شدند. همچنین آزمون های تولید مواد فرار، تولید مایع خارج سلولی، تولید آنزیم پروتئاز و سیانید هیدروژن جدایه های آنتاگونیست انتخاب شده، تاثیر آنها رو بیماری کپک خاکستری مورد بررسی قرار گرفت. تاثیر بیوکنترلی آنتاگونیست ها روی رشد میسلیوم و توان جوانه زنی قارچ بیماری کپک خاکستری در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. همه جدایه ها توانایی تولید آنزیم پروتئاز را داشتند در حالی که هیچ کدام از جدایه های باکتری باسیلوس تولید گاز سیانید هیدروژن را نداشتند. نتایج نشان داد که همه جدایه ها به طور معنی داری باعث جلوگیری از رشد میسلیوم و کاهش توان جوانه زنی قارچ b. cinereaبوسیله تولید آنتی بیوتیک-ها و مواد خارج سلولی شدند. آنالیز داده ها نشان داده که جدایه های تریکودرما(t13، t25، t32، t2، t42، t28) و جدایه های باکتریایی باسیلوس(b28، b2، b16) بیش ترین بازدارندگی از رشد میسلیوم بیمارگر را داشتند. همچنین جدایه های تریکودرما(t32، t20، t35، t15، t7) و جدایه های باکتریایی باسیلوس(b3، b14، b18، b1) بیش ترین تاثیر در کاهش توان جوانه زنی اسپور یا کنیدی قارچ b. cinereaایجاد کردند. نتایج ما نشان داد که گونه های تریکودرما و bacillus subtilisمی تواند جایگزین مناسب و قوی مواد شیمیایی در کنترل این عامل بیماری رو محصول توت فرنگی باشند. لذا ضرورت دارد که تحقیقات بیشتری در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای انجام شود.
روژین مرادی جهانشیر امینی
بیماری زنگ زرد گندم با عامل puccinia striiformis f. sp. tritici در جهان دارای پراکندگی وسیعی بوده و به خاطر ایجاد خسارت بالا در محصول گندم بسیار مورد توجه است. با توجه به این که استفاده از ارقام مقاوم موثرترین و مناسب¬ترین روش مدیریت این بیماری شناخته شده است، پایش خصوصیات نژادهای بیمارگر و تغییرات آن¬ها، خصوصیات ژنتیکی و ژن¬های مقاومت ارقام مختلف جهت به کارگیری آن¬ها در ارقام مقاوم جدید، عکس¬العمل ارقام مقاوم و تغییرات آن¬ها همگام با تغییرات نژادهای بیمارگر و همچنین تعیین فاکتورهای بیماری¬زایی عامل بیماری الزامی است. در این پژوهش به منظور تعیین فاکتورهای بیماری¬زایی عامل بیماری در استان کرمانشاه، 40 ژنوتیپ شامل ارقام افتراقی و ایزوژنیک لاین¬ها در شرایط مزرعه به روش رولفز و همکاران (1992) برای تیپ آلودگی و روش پترسون و همکاران (1948) برای شدت آلودگی، ارزیابی گردید. با توجه به نتایج، برای نژاد یا نژادهای عامل بیماری در منطقه، روی ژن¬های yr2، yr6، yr7، yr9، yr17، yr18، yr24، yr25، yr26، yr27، yra و yrsu ویرولانس یا بیماری¬زایی دیده شد. همچنین عکس¬العمل 55 رقم تجاری و 71 لاین امیدبخش گندم نان نسبت به نژاد 6e158a+ در شرایط مزرعه بررسی گردید. بر اساس نتایج، در خزانه ارقام تجاری 11 درصد ارقام دارای تیپ آلودگی (r)، چهار درصد تیپ آلودگی (mr)، 38 درصد تیپ آلودگی (ms)، 41 درصد تیپ آلودگی (s) و شش درصد ارقام فاقد هرگونه علائم آلودگی o)) بودند. در خزانه لاین¬های امیدبخش نیز، هشت درصد دارای تیپ آلودگی (r)، 13 درصد تیپ آلودگی (mr)، 27 درصد تیپ آلودگی (ms)، 37 درصد دارای تیپ آلودگی (s) و 15 درصد لاین¬ها فاقد علائم آلودگی (o) بودند. تجزیه خوشه¬ای داده¬های مربوط به سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری بر مبنای روشward و فاصله اقلیدسی برای هر دو خزانه انجام شد و ارقام تجاری و لاین¬های امیدبخش به ترتیب به چهار و پنج گروه تقسیم شدند. در آزمایش گلخانه¬ای 24 ژنوتیپ منتخب گندم نان در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار نسبت به نژاد 6e158a+ بررسی شدند. سه گروه از تجزیه خوشه¬ای ژنوتیپ¬ها بر اساس صفات تیپ آلودگی و دوره کمون به روش upgma و مجذور فاصله اقلیدسی به دست آمد. همچنین مقایسه¬ای بین مقاومت مرحله گیاهچه¬ای و مرحله بلوغ 24 ژنوتیپ منتخب انجام شد. از تجزیه خوشه¬ای داده¬های مربوط به تیپ آلودگی برگ اول گیاهچه و سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری بر مبنای روش ward و فاصله اقلیدسی، شش گروه تشکیل شد.
اسماعیل خالدی جعفر عبداله زاده
در مجموع تعداد 110 جدایه قارچی از بافت¬های آلوده جداسازی و خالص سازی شد. براساس ویژگی¬های مورفولوژیکی و آنالیز توالی نواحی its و بتاتوبولین جدایه¬ها در 11 جنس و 16 گونه شامل acremonium sclerotigenum، acremonium sp.، bionectria ochroleuca، botryosphaeria dothidea، cadophora malorum، alternaria malorum، alternaria chlamydosporigena، neoscytalidium novaehollandiae، peyronellaea glomerata، peyronellaea pinodella، phaeoacremonium aleophilum، phaeomoniella chlamydospora، phoma sp.1، phoma sp.2 ، seimatosporium sp.1 و seimatosporium sp.2 قرار گرفتند. گونه¬های bionectria ochroleuca، neoscytalidium novaehollandiae، peyronellaea pinodella و cadophora malorum برای اولین بار از ایران گزارش می¬شوند و تعداد 5 گونه نیز براساس داده¬های موجود با تاکسون های توصیف شده تفاوت داشته که در آینده به عنوان گونه-های جدید برای فلور قارچی دنیا به صورت رسمی نامگذاری و معرفی خواهند شد. علاوه بر گونه¬های شناسایی شده تعداد 80 جدایه cytospora نیز جداسازی شد که فقط در حد جنس شناسایی شدند. آزمون بیماری¬زایی برای تمام گونه¬های شناسایی شده در شرایط مزرعه روی ارقام رشه و بیدانه سفید انجام شد. بعد از گذشت 3 ماه، بیماری¬زایی گونه¬های neoscytalidium novaehollandiae، botryosphaeria dothidea و phaeoacremonium aleophilum روی رقم رشه و گونه های neoscytalidium novaehollandiae، botryosphaeria dothidea، phaeoacremonium aleophilum و peyronellaea glomerata روی رقم بیدانه سفید با رعایت اصول کخ ثابت شد.
زهرا آقاپور جهانشیر امینی
بیماری پژمردگی و زردی نخود با عامل fusarium oxysporum f. sp. ciceris یکی از محدود کننده های کشت این محصول به شمار می رود. در این تحقیق امکان کنترل زیستی بیماری پژمردگی فوزاریومی نخود در شرایط آزمایشگاه و گلخانه با استفاده از جدایه های باکتری streptomyces مورد ارزیابی قرار گرفت. در نمونه برداری های انجام شده از مزارع استان کردستان 10 جدایه مربوط به بیمارگر جداسازی و شناسایی شد و براساس تست بیماری زایی جدایه f1 جهت انجام آزمایشات بعدی انتخاب گردید. 112 جدایه رایزوباکتر از نمونه هایی از خاک ناحیه فرا ریشه گیاه سالم نخود بر اساس خصوصیات مورفولوژیک پرگنه بر روی محیط کشت اختصاصی (sca) starch casein agar جداسازی گردیدند. هفت جدایه در بررسی اثرات همستیزی با قارچ عامل بیمارگر پژمردگی فوزاریومی نخود به روش کشت متقابل بر روی محیط کشت pda هاله بازدارندگی ایجاد کردند و برای مطالعات بعدی آزمایشگاهی و گلخانه ای انتخاب شدند. همچنین در این بررسی از چهار سویه استـاندارد (s. griseoflavus ptcc 1130،s. griseofuscus ptcc 1628، s. griseus ptcc 1125 و s. griseus ptcc 1124) تهیه شده از سازمان پژوهش های علمی و صنعتی ایران نیز در مطالعات تکمیلی استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از آزمون های فنوتیپی و همچنین بر اساس توالی ژن 16s rdna جدایه ها به جنس streptomyces تعلق گرفتند. جدایه ها با تولید آنتی بیوتیک و ترکیبات فرار توانستند از رشد میسلیومی قارچ بیمارگر جلوگیری کنند. همچنین جدایه ها از نظر تولید متابولیت هایی همچون سیدروفور، پروتئاز و کیتیناز نتایج متفاوتی داشتند، به صورتی که همه جدایه ها در آزمون کیتیناز مثبت ارزیابی شدند. در مطالعات گلخانه ای به روش آغشته سازی بذر، شدت بیماری، وقوع بیماری و فاکتور های رشدی مورد ارزیابی قرار گرفت. همه ی جدایه ها به طور معنی داری نسبت به شاهد آلوده شدت بیماری را کاهش دادند، اما وقوع بیماری در همه تیمار ها مشاهده شد و جدایه ها نسبت به شاهد آلوده تأثیر معنی داری در کاهش وقوع بیماری از خود نشان ندادند. نتایج تأثیر جدایه های همستیز بر روی فاکتورهای رشد، نشان داد که همه جدایه ها غیر از جدایه های s12 و s55 به طور معنی داری نسبت به شاهد سالم طول ریشه، ساقه، وزن تر و خشک گیاه را افزایش دادند. نتایج کلی نشان داد که جدایه های streptomyces جهت کنترل زیستی بیماری پژمردگی فوزاریومی نخود موثر هستند و لازم است که آزمایشات تکمیلی در مزرعه هم جهت تأثیر آن ها روی بیماری پژمردگی فوزاریومی نخود انجام گیرد.