نام پژوهشگر: مرتضی خسرو نژاد
عباس شعبانی باب اناری مرتضی خسرو نژاد
هدف کلی این پژوهش، تعیین ویژگی های تربیت زیبایی شناسانه ی دینی بر مبنای عرفان اسلامی پرداخته بوده است. با توجه به این هدف کلی، ابتدا به تعیین نسبت بین زیبایی شناسی و دین بر مبنای عرفان اسلامی پرداخته شده است. در ادامه، به تعیین اهداف و روش های تربیت زیبایی شناسانه ی دینی مبتنی بر عرفان اسلامی، به ترتیب به عنوان اهداف جزیی، اقدام شده است. تحقیق حاضر از نوع کیفی و در ردیف طرح های پیدایشی قرار گرفته است. داده های مورد نیاز با روش اسنادی جمع آوری گردیده است. اسناد مورد پژوهش در رابطه با زیبایی شناسی و زیبایی شناسی دینی، متون عرفانی-اسلامی بوده است و ضمن مراجعه به آیات قرآنی، تفسیرالمیزان نیز مورد استفاده قرار گرفته است. رویکرد مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله، رویکرد تفسیری-تجریدی و اعتمادسنجی این پژوهش، ساخت یک مسیر بررسی و تائید هیات داوران بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تربیت زیبایی شناسانه ی دینی مبتنی بر عرفان اسلامی، بر مبنای عشق و جذبه ی عشق الهی مبتنی بر سه اصل معرفت میثاقی، صعودگرایی و اصل حیرت می باشد که با کسب مقامات زیبای ابعاد زیبایی شناسانه ی دینی (ایمان، اخلاق و....) به عنوان مقامات زیبایی عشق الهی در مسیر جذبه ی عشق الهی قرار گرفته و به معرفتی شهودی از عشق و زیبایی های باری تعالی می رسد. این نوع تربیت بر خودعاملی فرد تاکید دارد، تربیتی که روش های آن به عنوان معاشقه با حق، جهت نیل به مقامات زیبا به عنوان اهداف تربیتی مطرح می باشد. ضمن آنکه، اهداف گاه به عنوان روش تربیتی و روش گاه به عنوان اهداف در یک سلسله مراتب مکمل یکدیگر مطرح می شوند.
بشری سادات میرقادری حسین کیانی
ادبیات کودک گونه ای ویژه از ادبیات است که مخاطب خویش را در میان کودکان می جوید. لازمه ی گرایش کودکان به این نوع ادبی این است که نویسنده، با نگاهی ویژه، کودکان را آن گونه که هستند، بپذیرد و او را در فعالیت های کتاب مشارکت دهد. با وجود اهمیت حضور ادبیات کودک در زندگی کودک، این ادبیات آن گونه که باید راه پیشرفت را نپیموده است. که عدم وجود نقدی روش مند، یکی از علل عمده در این زمینه است. میان کودک، ادبیات کودک، آفریننده ی این ادبیات و نقد ادبیات کودک رابطه ای چند سویه و ژرف برقرار است، نقد می تواند که هم بین آفریننده ی اثر و اثر، و هم بین کودک و اثر قرار گیرد و بر ژرفای تعامل آنان بیفزاید. در این میان، بایستی روش نقدی وجود داشته باشد که کودک را در مقام خواننده به حساب آورد و او را در درون متن جای دهد. روش نقدی که به درک بهتر از کتاب یاری رساند و کمک کند تا خواننده ای که کتاب در پی آن است، کشف شود. چنین روش نقدی، توسط ایدن چمبرز، در سال 1985 ارائه شده است. وی معتقد است که ادبیات شیوه ای برای بیان مطلبی است. بنابراین به خواننده ای نیاز دارد که کار اثر ادبی را به پایان برساند. و اگر چنین است، این هم باید درست باشد که نویسنده، هنگام نوشتن کسی را مخاطب قرار می دهد؛ کسی که او را خواننده ی نهفته می نامیم. در ادبیات عربی، لینا کیلانی، نویسنده ی سوری، بیش از سه دهه از عمر خویش را صرف نوشتن برای کودکان کرده است و در این سال ها محبوبیت خاصی میان کودکان و نوجوانان یافته و آثار وی مورد توجه ناقدان ادبیات کودک قرار گرفته و از جانب موسسات مختلف، جوایز ارزشمندی کسب نموده است. با وجود این در عرصه ی نقد آثار ادبی برای کودکان، نقد روش مندی بر آثار وی دیده نمی شود. غفلت از این گونه نقد بر آثار کیلانی از یک سو و اهمیت نقد و نظریه ی خواننده ی نهفته در تبیین کیفی ادبیات کودک از سوی دیگر، این پژوهش را بر آن داشت تا به نقد و بررسی خواننده ی نهفته در داستان های لینا کیلانی بپردازد. بنابراین پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این سوال که: خواننده ی نهفته ی داستان های لینا الکیلانی کیست؟، به پنج فصل تقسیم شد. پس از پرداختن به کلیات و مقدمات، در فصل دوم نظریه ی خواننده ی کودک نهفته به صورت کامل معرفی می گردد. در فصل سوم، لینا کیلانی و زندگی علمی و ادبی وی بررسی خواهد شد. فصل چهارم به نقد و بررسی داستان های کیلانی براساس نظریه ی خواننده ی نهفته اختصاص خواهد یافت و سرانجام آخرین فصل، نتایج این پژوهش را بررسی خواهد کرد.
ندا کدخدایی مرتضی خسرو نژاد
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی مولفه های حقیقت جویی در داستان های کودکان بوده است. داستان های مورد بررسی در این پژوهش شامل پانزده داستان ایرانی و خارجی، متناسب برای گروه سنی مختلف بوده که توسط متخصصین ادبیات کودک انتخاب شده اند. این متون داستانی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که در میان کتاب های داستانی معرفی شده نه مولفه اصلی حقیقت جویی شامل اشتیاق به یادگیری، شناخت خود، داشتن دید منتقدانه، تلاش برای بهبود زندگی دیگران، مهارت حل مسئله، رشادت در بیان دیدگاه خود، احترام به دیدگاه های مختلف، عاقبت اندیشی، توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران شناسایی شده است. موانع اصلی حقیقت جویی همگرابودن، ریاکاری، نداشتن روحیه نوع دوستی، عادت پذیری می باشند
فاطمه جعفر زاده زرندی مرتضی خسرو نژاد
هدف از پژوهش حاضر بررسی نگاه فلسفی وتخیل در داستانهایی که کودکان می گویند بود. این پژوهش درپارادایم تحقیقات کیفی، با رویکرد توصیفی – تفسیری و با روش تحلیل محتوا انجام گرفت. به این منظور 60 کودک دختر در سه گروه سنی7-8 سال، 9-10 سال و11-12 سال که در کلاسهای نوشتن خلاق کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان کرمان ثبت نام کرده بودند، به صورت هدفمند انتخاب شدند تا در مدت سی دقیقه با موضوع ابر، داستانی بنویسند. مولفه های تفکر فلسفی در این پژوهش برگرفته از نظرات اسمیت (1970) و متیوز(1994) وعناصر تخیل در داستانهای کودکان از پژوهش ترلکیسیتی (2009) استخراج شدند. در مجموع 60 داستان به روش تحلیل محتوای قیاسی در بخش تخیل بررسی شدند وتعدادی از داستانها نیز با روش تحلیل نمادگرایانه به منظور تبیین نگاه فلسفی کودکان مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل عناصر تخیل درداستان ها نشان داد عنوان داستان، تخیل کلامی، آغاز و پایان داستان، و جان دارپنداری از مواردی بودند که تخیل کودکان در آنها بیشتر دیده شد. همچنین مقایسه سه گروه سنی در این مورد نشان داد کودکان سنین پایین درداستان های خود از عناصر تخیل بیشتر استفاده کردند. در قسمت تحلیل نمادین داستان ها نیز نتایج نشان داد کودکان از نمادهایی همچون خورشید، آب، درخت ورنگ که می تواند نشانگر نگاه فلسفی آنان باشد بهره گرفتند. این بررسی نشان داد که نتیجه گیری در باره ی نگاه فلسفی کودکان نیازمند تحقیقهایی پیچیده تر است که احتمالا به ابزارهایی سنجیده تر نیز نیاز دارد
سعیده روستا مرتضی خسرو نژاد
محققان هدف از نقل قصه و افسانه را سرگرمی می دانند اما علاوه بر سرگرمی شنوندگان هدف آن ها بیان رفتارها و کنش های شخصیت های قصه و افسانه است. رفتارهایی که گاه بر پایه ی مکر و نیرنگ است .در این پایان نامه مکر و حیله در افسانه های صبحی بررسی شده و تعریف هایی مطرح گردیده است. مکر و نیرنگ یکی از آن مضامین دوگانه به شمار می رود که اگرچه اغلب زشت و ناپسند است، گاه مطابق منطق قرآن در برابر ماکرین، رنگ و بوی الهی به خود می گیرد و نیکو و پسندیده است.بر این اساس و با توجه به تقسیم بندی مکر از جانب بزرگان به دو صورت مکر ممدوح و مکر مذموم، چنانچه اقدام فردی در جهت مثبت و برای رهایی از ظلم و ستم باشد نیکو و از آن به عنوان چاره اندیشی تعبیر می کنیم اما در صورتی که در جهت منفی و برای آسیب رساندن به اشخاص دیگر باشد آن را مکر می دانیم. بر اساس این تقسیم بندی می توانیم بر ادعای گذشتگان مبنی بر مکار بودن زنان خط بطلان کشید زیرا در اکثر موارد در این داستان ها زنان برای رهایی خود از ظلم و ستم چاره ای می اندیشند اما مردان برای کسب ثروت، مقام و ارضای امیال نفسانی خود مکر به کار می برند.
مهناز جوکاری سعید حسام پور
حضور ایدئولوژی در متن، به ویژه متن های آفریده شده برای مخاطبان کم سال، ضرورت بررسی متون را بیش از پیش آشکار می کند و در این میان، بررسی ایدئولوژی های پنهان اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا این ایدئولوژی ها تأثیری ژرف تر بر خواننده می گذارند و ممکن است در جامعه، به عنوان ارزش و هنجار شناخته شوند و ارائه ی آن ها در متن به منزله ی نوعی مشروعیت بخشی به آن ها تلقی شود. یکی از ابزارهای پنهان کردن ایدئولوژی، زبان و فن ها و شگردهای زیبایی شناختی موجود در آن است. همچنین این مسئله بارها توسط نظریه پردازان مطرح شده است که باید خواننده را از چگونگی عمل ایدئولوژی ها در متن آگاه کنیم تا مخاطب بتواند در فرایند خوانش حضور داشته باشد و بدین وسیله خود را از فشارهای ایدئولوژی های متن برهاند. آموزش روش خوانش انتقادی به مخاطبان یکی از مهمترین شیوه های این آگاه سازی است. درحالی که به نظر می رسد فرایند خوانش انتقادی باید از سوی بزرگ سال به کودک آموزش داده شود، نظام های آموزش و پرورش و مابان کمتر به این امر توجه دارند. بنابراین، می توان انتظار داشت که مولفان آثار، خود دست به چنین اقدامی بزنند و در ضمن ارائه ی ایدئولوژی خود، راه خوانش انتقادی آن را نیز بر خواننده باز گذارند. مطالعه ی داستان ها و رمان های نوجوان که در دهه ی اخیر در ایران منتشر شده است، نشان از توجه نویسندگان این آثار به چنین امری دارد. پژوهش حاضر به دنبال کشف فن ها و شگردهایی است که نویسندگان داستان ها و رمان های نوجوان ایران، برای گسترش توانایی خوانش انتقادی خوانندگان کم سال خویش به کار می گیرند. فن ها و شگردهایی که سازوکارهای شناختی و عاطفی لازم را برای رهایی از بندهای ایدئولوژی حاکم بر متن در اختیار مخاطب قرار می دهند و او را از خواننده ای پذیرای متن به منتقد آگاه اثر بدل می کنند. این پژوهش با رویکردی ایدئولوژیک به بررسی گفتمان روایی در ? رمان نوجوان ایرانی پرداخته است که به گونه ای هدفمند نمونه گیری شده اند. نتیجه ی این بررسی حکایت از آن دارد که در رمان های نوجوان دهه ی اخیر، نویسنده ها از تکنیک ها و شگردهایی درجهت خوانش انتقادی استفاده کرده اند، اما همچنان رمان های نوجوان ایرانی زیر سیطره ی ایدئولوژی قرار دارند. می توان گفت که رمان های دهه ی اخیر در مسیر خوانش انتقادی گام برداشته اند، اما هنوز در ابتدای این مسیر قرار دارند و این تکنیک ها گاه به القای هرچه بیشتر ایدئولوژی ها نیز منجر شده است.