نام پژوهشگر: محمدحسن صالحی
مرتضی بهمنی محمدحسن صالحی
آگاهی از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و کانی شناسی خاک ها در تفسیر چگونگی تشکیل و تحول آنها و حل مسائل تغذیه ای مانند تثبیت و رهاسازی عناصری مانند پتاسیم مفید است. منحنی های کمیت-شدت (q/i) پتاسیم برای ارزیابی قابلیت استفاده پتاسیم خاک و مدیریت مصرف کودهای پتاسه مفید هستند. تحقیق حاضر به منظور مقایسه برخی از ویژگی های فیزیکی، شیمیایی، کانی شناسی بخش رس و پارامترهای نمودارهای (q/i) در خاک های ورتی سول و کلسی سول دو استان اصفهان و چهارمحال وبختیاری به ترتیب، دارای رژیم رطوبتی اریدیک و زریک صورت گرفت. به این منظور، سه پروفیل در خاک های هر یک از مناطق خاتون آباد و مبارکه در استان اصفهان و مناطق کوهرنگ و شهرکرد در استان چهارمحال وبختیاری (مجموعا 12 پروفیل) حفر گردید و پس از اندازه گیری خصوصیات فیزیکوشیمیایی و شکل های مختلف پتاسیم، نوع کانی های رسی افق های مختلف پروفیل شاهد در هر منطقه، توسط دستگاه اشعه ایکس مطالعه شد. رده بندی پروفیل های شاهد در دو سیستم آمریکایی و جهانی (wrb) انجام شد. در مطالعات کمیت-شدت پتاسیم، نمونه های 5/2 گرمی خاک از تمامی افق های هر یک از پروفیل ها با محلول های دارای نسبت فعالیت پتاسیم متفاوت (ark) به تعادل رسانیده شد و تغییر غلظت پتاسیم در محلول (k?) به عنوان تابعی از نسبت فعالیت پتاسیم اندازه گیری شد. با استفاده از اطلاعات به دست آمده، منحنی های q/i برای هر خاک، رسم و پارامترهای آن تعیین شد. خاک های کوهرنگ و خاتون آباد (اصفهان) در سیستم رده بندی آمریکایی در رده ورتی سول طبقه بندی شدند، اما در سیستم رده بندی wrb به ترتیب، در گروه مرجع کمبی سول و کلسی سول قرار گرفتند. خاک های مبارکه و شهرکرد در سیستم رده بندی آمریکایی به ترتیب، در رده اریدی سول و اینسپتی سول طبقه بندی شدند ولی در سیستم رده بندی wrb هر دو در گروه مرجع کلسی سول قرار می گیرند. به نظر می رسد رد ه بندی آمریکایی برای خاک های مورد مطالعه مناسب تر باشد. بر اساس نتایج حاصل از کانی شناسی، در همه خاک های مورد مطالعه، کانی های ایلیت، اسمکتیت، کلریت، کائولینیت، کوارتز و پالی گورسکیت (به جز خاک کوهرنگ) تشخیص داده شد. بر اساس شواهد موجود، کانی های کوارتز، کلریت، کائولینیت و ایلیت در خاک ها دارای منشأ توارثی می باشند ولی برای اسمکتیت ها هم منشأ توارثی و هم منشأ پدوژنیکی به نظر می رسد. نمودارهای q/i، شکل معمول گزارش شده در منابع را نشان دادند ولی از نظر پارامترهای q/i به جز pbck تفاوت های زیادی بین خاک ها مشاهده نشد. دامنه تغییرات نسبت فعالیت پتاسیم در حال تعادل (ar0) در افق سطحی خاک های کوهرنگ، خاتون آباد، مبارکه و شهرکرد به ترتیب 0078/0- 0044/0، 1053/0- 0195/0، 1067/0- 0278/0 و 0811/0- 0174/0 5/0(mmol/l) بود. دامنه تغییرات پتاسیم به آسانی قابل تبادل (?k) در افق سطحی خاک های کوهرنگ، خاتون آباد، مبارکه و شهرکرد به ترتیب 56/1-724/0، 756/3-233/0، 26/2-728/0 و 05/4-56/0 mmolkg-1 بود. دامنه تغییرات پتاسیم به سختی قابل تبادل (kx) در افق سطحی خاک های کوهرنگ، خاتون آباد، مبارکه و شهرکرد به ترتیب 67/3-59/2، 13/7-79/2، 71/1-57/1 و 25/5-69/3 mmolkg-1 بود. دامنه تغییرات ظرفیت بافری پتاسیم (pbck) در افق سطحی خاک های کوهرنگ، خاتون آباد، مبارکه و شهرکرد به ترتیب 4/201-4/191، 69/35-95/11، 27/26-6/13 و 96/49-97/30 mmol.kg-1/(mmol/l)0.5 بود. پارامترهای نمودارهای کمیت-شدت پتاسیم با عمق تغییر کرد و در مورد pbck و kx با افزایش عمق مقدار آنها افزایش یافت که می تواند ناشی از افزایش درصد رس با افزایش عمق خاک باشد. مطالعات همبستگی بین ویژگی های خاک و پارامترهای q/i پتاسیم نشان داد که بین pbck و ظرفیت تبادل کاتیونی در تمام مناطق به جز شهرکرد ارتباط معنی داری وجود داشت. بین ar0 و پتاسیم تبادلی، بین ?k0 و پتاسیم تبادلی و بین pbck و درصد رس در تمام مناطق ارتباط معنی دار وجود داشت. بین kx و پتاسیم غیرتبادلی در تمام مناطق به جز مبارکه نیز ارتباط معنی دار دیده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که pbck در خاک های ورتی سول اصفهان و چهارمحال وبختیاری تفاوت زیادی داشت. این پارامتر می تواند بر جذب پتاسیم توسط گیاه تأثیر داشته باشد و به عنوان معیاری در تحقیقات حاصلخیزی این خاک ها مد نظر قرار گیرد. پیشنهاد می شود با کاشت گیاه در خاک های ورتی سول اصفهان و چهارمحال وبختیاری اثر pbck بر جذب پتاسیم بررسی شود.
رضا کریمی محمدحسن صالحی
خاک یکی از منابع غیرتجدید شونده و مهم اکوسیستم است که زیربنای حیات روی کره ی زمین را تشکیل می دهد. با توجه به محدودیت های این سرمایه ارزشمند در نقاط مختلف جهان و افزایش فوق العاده نیاز جامعه ی انسانی در بهره برداری از آن جهت تأمین غذا و اسکان، اهمیت بهره برداری مناسب و حفظ و نگهداری از آن بر همگان روشن است. در سال های اخیر تغییر کاربری اراضی مرتعی به کشاورزی و باغ معمول بوده است و هر ساله مساحت زیادی از مراتع کشور به اراضی کشاورزی و باغ تبدیل شده اند. تغییر کاربری اراضی می تواند ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی (و به طور کلی کیفیت خاک) و حتی نوع خاک و کانی های آن را تغییر دهد. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر تغییر کاربری اراضی بر نوع خاک و ویژگی های فیزیکی و شیمیایی آن، کانی شناسی رس و پویایی کربن خاک در منطقه صفاشهر استان فارس صورت گرفت. بدین منظور، چهار کاربری شامل مرتع با پوشش گیاهی ضعیف (مرتع تخریب شده)، مرتعی که به مدت 17 سال به زمین کشاورزی تبدیل شده بود، زمین کشاورزی که به مدت چهار سال به باغ سیب تبدیل شده و نیز باغ سیب قدیمی با قدمت 40 سال، انتخاب شدند. نمونه برداری به صورت کاملاً تصادفی، از هر کاربری از دو عمق (20-0 و 50-20 سانتی متر) و در 5 تکرار انجام شد. اسیدیته تبادلی (ph)، قابلیت هدایت الکتریکی (ec)، بافت و اجزای آن، چگالی ظاهری، رس قابل پراکنش در آب و کربنات کلسیم معادل در توده خاک (bulk soil) و ماده آلی، ماده آلی ویژه یا هم اندازه شن (pom)، کربوهیدرات قابل عصاره گیری با آب داغ و کربن معدنی شده هم در توده خاک و هم در خاکدانه ها اندازه گیری شد. به منظور مطالعه رده بندی و کانی شناسی خاک، در هر کاربری سه پروفیل حفر و تشریح گردید و یک پروفیل به عنوان شاهد در نظر گرفته شد و پس از تجزیه های فیزیکی و شیمیایی مورد نیاز، در دو سیستم آمریکایی و جهانی (wrb) رده بندی گردید. از پروفیل های شاهد در هر کاربری، یک نمونه سطحی و یک نمونه عمقی برای مطالعات کانی شناسی رس انتخاب شد. نتایج نشان داد که تغییر کاربری اراضی تأثیر قابل توجهی بر رده بندی و کانی شناسی خاک نداشته است. با این حال، تغییر کاربری اراضی مرتعی تخریب شده به کشاورزی و باغ جدید باعث افزایش جرم ویژه ظاهری از 12 تا 18 درصد شده بود، در حالی که این ویژگی در باغ قدیمی 7 تا 9 درصد کاهش یافته بود. میانگین وزنی قطر خاکدانه ها، ماده آلی، ماده آلی ویژه، کربوهیدرات و تنفس میکروبی در کاربری های کشاورزی و باغ جدید نسبت به مرتع افزایش یافته بود که این افزایش در بعضی موارد معنی دار بود، در حالی که همه این شاخص ها در کاربری باغ قدیمی به طور معنی دار افزایش یافته بودند. ماده آلی ویژه به عنوان حساس ترین پارامتر به تغییر کاربری شناخته شد. این پارامتر در کاربری های کشاورزی، باغ جدید و قدیمی 71 تا 333 درصد نسبت به اراضی مرتعی افزایش یافته بود. نتایج نشان داد که تغییرات ویژگی های خاک در خاک سطحی (20-0 سانتی متر) نسبت به خاک عمقی (50-20 سانتی متر) بیشتر و محسوس تر بود. نتایج روش آماری pca بیانگر این بود که باغ قدیمی از لحاظ تمام ویژگی های کیفی وضعیت بسیار بهتری نسبت به سایر کاربری ها دارد و این کاربری توانسته است کیفیت خاک را بهبود بخشد. به طور کلی مقدار ماده آلی و اجزای آن شامل ماده آلی ویژه و کربوهیدرات های موجود در خاکدانه ها و کربن معدنی شده خاکدانه ها در اثر تغییر کاربری اراضی مرتعی به سایر کاربری ها افزایش یافته بود. ماده آلی و اجزای آن بیشتر در خاکدانه-های ماکرو انباشته شده بودند و با توجه به این که این خاکدانه ها نسبت به تغییر و دگرگونی در خاک حساس ترند، انتظار می رود عواملی که پایداری یا تخریب این خاکدانه ها را کنترل می کنند، بتوانند ذخایر کربن آلی خاک را نیز کنترل نمایند. مطالعات همبستگی بین پارامترهای اندازه گیری شده نشان داد که ماده آلی با ویژگی های چگالی ظاهری و رس قابل پراکنش در آب همبستگی معنی دار و منفی و با میانگین وزنی قطر خاکدانه ها و تنفس میکروبی خاک همبستگی مثبت و معنی دار دارد که بیانگر نقش بسیار مهم ماده آلی در کیفیت خاک است.
رسول رحیمی آلوقره وحید روحی
اثرات زیانبار شوری را می توان در تمام مراحل رشد و نمو گیاهان اعم از کاهش رشد و باروری تا مرگ گیاه مشاهده نمود. روش های مختلفی برای کاهش اثرات تنش شوری در گیاهان پیشنهاد شده است که از جمله آن ها می توان به انتخاب ارقام مقاوم به شوری، اصلاح خاک و تغذیه با عناصر معدنی مانند کلسیم، پتاسیم و سیلیسیم اشاره نمود. رازیانه با نام علمیfueniculum vulgar mill. یکی از قدیمی ترین گیاهان دارویی است که کلیه اندام های آن دارای اسانس بوده و از آن در صنایع داروسازی برای معالجه دردشکم، نفخ شکم و افزایش شیر مادران استفاده می شود. به منظور بررسی اثر تنش شوری (کلرید سدیم) و تغذیه سیلیکات سدیم روی سه توده گیاه دارویی رازیانه پژوهشی در سال 1388 اجرا گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل با سه فاکتور شوری (کلریدسدیم)، سیلیکون (سیلیکات سدیم ) و 3 توده رازیانه درقالب طرح پایه کاملاً تصادفی در 3 تکرار انجام گرفت. هر تکرار شامل یک گلدان 10 لیتری بود که در آن 3 گیاه پرورش داده شد. تیمارهای مورد آزمایش شامل: کلریدسدیم با غلظت 0، 40 و 80 میلی مولار، سیلیکات سدیم با غلظت های 0، 5/0 و 1 میلی مولار و توده های رازیانه همدانی، میبدی و اصفهانی بود. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت نمک میزان کلروفیل کل، a و b، کاهش یافت و این کاهش در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. اثر سیلیکات سدیم به غیر از کلروفیل a در دیگر انواع کلروفیل اثر معنی دار نداشت. با تغذیه سیلیکات سدیم در شرایط تنش شوری میزان کلروفیل افزایش یافت. سایر اثرات معنی دار نبود. غلظت پتاسیم، کلسیم و منیزیم در شرایط اعمال تنش شوری کاهش، اما غلظت سدیم افزایش یافت و در سطح احتمال 1 درصد اثر معنی داری را نشان داد. با تغذیه سیلیکات سدیم در شرایط تنش شوری میزان جذب سدیم کاهش و دیگر عناصر افزایش یافت. شاخص های رشد نیز با افزایش سطوح شوری کاهش یافتند و در سطح احتمال 1 درصد اختلاف معنی داری را نشان دادند. اثر سیلیکات سدیم در شوری روی شاخص های رشد معنی دار بود، با تغذیه سیلیکون در شرایط تنش شوری شاخص های رشد افزایش یافتند. اثر شوری بر عملکرد و اجزای عملکرد معنی دار بود و باعث کاهش این شاخص ها شد. اثر سیلیکون و توده بر اجزای عملکرد معنی دار نبود. اثر سیلیکات سدیم در شوری روی تعداد دانه در چتر و وزن هزار دانه در سطح احتمال 1 درصد و بر تعداد چتر و وزن خشک بذر در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود، با تغذیه سیلیکات سدیم در شرایط تنش شوری اجزای عملکرد افزایش یافتند. اثر تغذیه سیلیکون بدون تنش شوری در سطح احتمال 1 درصد روی عملکرد معنی دار بود، بیشترین میزان عملکرد در تیمار 1 سیلیکون با 44/38 گرم حاصل شد. بین سه توده مورد مطالعه در سطح احتمال 1 درصد اختلاف معنی داری دیده شد، توده های اصفهان، میبدی و همدان به ترتیب 71/41، 54/32 و 59/27 گرم عملکرد بذر را به خود اختصاص دادند. اثرات متقابل شوری در سیلیکون در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود و با تغذیه سیلیکون در شرایط تنش شوری عملکرد افزایش یافت. تنش شوری عملکرد هر سه توده رازیانه را کاهش داد، توده همدان بیشتر از دو توده دیگر تحت تأثیر سطوح شوری قرار گرفت. اثر تنش شوری روی درصد اسانس سرشاخه گلدار نیز در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود، به طوریکه تنش شوری باعث افزایش میزان اسانس در گیاه رازیانه شد. بیشترین میزان اسانس در تیمار 40 میلی مولار تنش شوری حاصل شد. سایر اثرات معنی دار نبود.
نرگس حسین زاده محمدحسن صالحی
خاک به عنوان جزئـی از طبیعت هم دارای تـغییر پذیری ذاتـی است. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر تراکم نمونه برداری بر دقت تخمین برخی از ویژگی های خاک توسط کریجینگ در دشت شهرکرد انجام شد. بدین منظور، 240 نمونه سطحی خاک (افق a) به فاصله ی 125 متری از یکدیگر برداشت و موقعیت آن ها توسط gps ثبت گردید. نمونه ها پس از هواخشک شدن و کوبیده شدن از الک دو میلی متری عبور داده شدند. سپس، آزمایش های فیزیکی و شیمیایی شامل جرم مخصوص ظاهری، اجزای بافت خاک، درصدحجمی سنگریزه، درصد کربنات کلسیم معادل، درصد ماده ی آلی، ph و قابلیت هدایت الکتریکی مطابق روش های استاندارد انجام شد. تراکم های نمونه-برداری دوم (120 نمونه) و سوم (60 نمونه) به صورت تصادفی از نمونه های اولیه (240 نمونه) انتخاب شد و در عین حال سعی گردید موقعیت و فاصله ی نمونه ها به گونه ای باشد که توزیع یکنواختی از کل منطقه را پوشش دهند. در نهایت، مطالعات آماری و زمین آماری بر روی داده ها صورت گرفت. مقایسه میانگین نشان داد تفاوت معنی داری بین هر یک از ویژگی های مورد مطالعه در تراکم های مختلف نمونه برداری وجود ندارد. بنابراین، اگر هدف از نقشه برداری در منطقه، برآورد میانگینی از این ویژگی های خاک باشد با هزینه و زمان بسیار کمتری می توان نتیجه قابل قبول را به د ست آورد. با کاهش تعداد نمونه ها افزایش و یا کاهش منظمی در ضریب تغییرات (cv)، میانگین خطای تخمین (me) و جذر میانگین مربع خطای محاسبه شده (rmse) برای سه تراکم نمونه برداری مشاهده نشد و مقادیر کم ریشه میانگین مجذور خطا (rmse) بیانگر دقت قابل قبول تخمین ها در تمامی حالات بود. مقایسه ی چشمی نقشه های کریجینگ ویژگی های مختلف خاک بین همـه ی تـراکم های نمونه برداری نشان داد که تمامی ویژگی ها در سه سطح تـراکم نمونه برداری دارای الگوی تقریباً مشابهی هستند. در بررسی هم خوانی کمی نقشه های کریجینگ مربوط به سه تراکم نمونه برداری، برای اغلب ویژگی ها بالاترین میزان هم خوانی بر اساس مقادیر صحت عمومی و شاخص کاپا، بین دو تـراکم نـمونه برداری اول و دوم (به ترتیب با 240 نمونه و 120 نمونه) و کم ترین مـیزان هم-خوانی بین دو تـراکم نمونه برداری اول و سوم (به ترتیب با 240 نمونه و 60 نمونه) مشاهده شد. با این حال، مقادیر شاخص های مذکور در تمام تراکم های نمونه برداری، بالا و بسیار نزدیک به هم بود. بنابراین، می توان گفت هم آمار کلاسیک و هم آمار مکانی بیانگر مشابه بودن میزان تغییرات هر یک از ویژگی های خاک در سه سطح مورد مطالعه هستند و تهیه ی نقشه های اختصاصی و نیمه تفصیلی ویژگی های خاک می تواند جایگزین نقشه های تفصیلی تر شود و در هزینه و زمان صرفه جویی گردد. انجام چنین مطالعاتی در سطح وسیع تر و برای سایر ویژگی های خاک می تواند دیدگاه بهتری از تغییرپذیری خاک ایجاد نماید. کلیدواژه ها: ویژگی های خاک، تراکم نمونه برداری، کریجینگ، صحت عمومی، شاخص کاپا
علی مهدوی فر محمدرضا مصدقی
سیستم¬های خاک¬ورزی بایستی علاوه بر افزایش محصولات کشاورزی، موجب حفظ پایدار خاک و استفاده بهینه از انرژی با بیش¬ترین بازده گردند. رطوبت بهینه خاک برای خاک¬ورزی (optθ) رطوبتی است که اگر خاک¬ورزی در آن انجام شود بیش¬ترین مقدار خاک¬دانه¬های کوچک با کم¬ترین آسیب به ساختمان خاک ایجاد می¬شود. مطابق مدل خردشوندگی مویینه¬ای (ccm) (که اساس آن بر اندازه¬گیری مقاومت کششی خاک در رطوبت¬های مختلف است) در خاک¬های ساختمان¬دار کشاورزی، پیوندهای مویینه¬ای بین¬خاک¬دانه¬ای (مقاومت کششی) در optθ ضعیف (منافذ پر از هوا) می¬باشند که به راحتی شکسته می¬شوند تا خاک¬ورزی با مصرف حداقل انرژی بیش¬ترین نسبت خاک¬دانه¬های خرد و نرم¬شده را ایجاد کند. هم¬چنین در مدل دکستر و برد رطوبت بهینه خاک برای خاک¬ورزی در نقطه عطف (θinfl) منحنی مشخصه رطوبتی خاک (swcc) رخ می¬دهد و این رطوبت بین حدود بالایی و پایینی خاک¬ورزی (θutl و θltl) قرار دارد. خاک¬های ورتی¬سول دارای ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی منحصر به فردی می¬باشند که در مکان و زمان تغییر کرده و با مدیریت درست خاک¬ورزی و زمان ورود ماشین¬های کشاورزی به مزرعه می¬توانند برای کشاورزی مناسب باشند. بنا¬براین هدف از این پژوهش تعیین رطوبت بهینه خاک برای خاک¬ورزی بر اساس مدل خرد¬شوندگی¬ مویینه¬ای، ارائه روابطی بین رطوبت بهینه تعیین¬شده با محدوده¬های رطوبتی مرسوم خاک¬ورزی و ویژگی¬های ذاتی خاک است. هم¬چنین در این پژوهش رطوبت بهینه خاک¬ورزی و دامنه کارایی خاک بر اساس مدل دکستر و برد نیز تعیین گشت. در این پژوهش 35 نمونه دست¬نخورده برای اندازه¬گیری swcc و مقاومت کششی به روش غیرمستقیم (برزیلی) و نمونه¬های دست¬خورده برای اندازه¬گیری ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی از خاک¬های ورتی¬سول دشت زرین شهرستان کوهرنگ واقع در استان چهارمحال و بختیاری در تابستان 91 برداشت شدند. رابطه رگرسیونی بین θopt و ویژگی¬های زودیافت خاک با استفاده از رگرسیون گام به گام و روابط بین θopt و حدود تجربی کارایی خاک با استفاده از رگرسیون ساده خطی استخراج شدند. نتایج نشان داد ccm برآورد رضایت¬بخشی از مکانیک فرایند خردشوندگی در خاک¬های کشاورزی مورد بررسی داشت. افت مقاومت پیوندی مویینه¬ای بین¬خاک¬دانه¬ای مربوط به خالی¬شدن منافذ ساختمانی خاک از آب در یک دامنه رطوبتی محدود به خوبی با این مدل پیش¬بینی شد. از میان ویژگی¬های خاک، مقدار ماده آلی، رس و کربنات کلسیم معادل رابطه مثبت و معنی¬دار (p<0.001) و چگالی ظاهری رابطه منفی و معنی¬داری (p<0.001) با optθ داشتند که استفاده از توابع انتقالی استخراج¬شده بین optθ و ویژگی-های زودیافت خاک در شرایطی که ccm قابلیت اجرا ندارد پیشنهاد می¬گردد. هم¬بستگی قوی و معنی¬داری (p<0.001) بین optθ با برخی از حدود تجربی (رایج) کارایی خاک مشاهده شد. روابط 1:1 بین optθ و رطوبت بحرانی پروکتور (θproctor)، 80% حد خمیری (θpl8/0) و 60% مقدار رطوبت در مکش ماتریک 50 هکتوپاسکال (hpa50θ6/0) (تقریباً 1:1) استخراج شدند که به¬کارگیری این حدود به عنوان رطوبت بهینه خاک برای خاک¬ورزی پیشنهاد می¬گردد. مقادیر θinfl در مدل دکستر و برد به طور معنی¬داری (در سطح آماری 1%) بیش از مقادیر θopt در ccm بود. به علت عدم وجود اختلاف آماری معنی¬دار (در سطح آماری 1%) بین θinfl، رطوبت بهینه کرتسچمر (θkretschmer) و 70% مقدار رطوبت در مکش ماتریک 50 هکتوپاسکال (hpa50θ7/0)، حدود رطوبتی مذکور برای خاک¬ورزی مناسب نمی¬باشند. نتیجتاً استفاده از مدل دکستر و برد برای تعیین رطوبت بهینه خاک برای خاک¬ورزی در خاک¬های ورتی¬سول منطقه مورد مطالعه پیشنهاد نمی¬گردد.
فاطمه نوروزی فرد حسین خادمی
ماده ی مادری از مهم ترین فاکتورهای خاکسازی در مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می گردد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مواد مادری متفاوت بـر روی خصوصیات مرفـولوژیکی، فیزیکی، شیمیـایی، کانی¬شناسی و رده بندی خاک¬ها و همچنین تأثیر نوع ماده ی مادری بر روی مقدار و توزیع برخی از عناصر سنگین در پروفیل خاک های منطقه زاگرس در ایران مرکزی است. بدین منظور، هفت نوع ماده مادری شامل گرانیت، بازالت، سنگ آهک، شیل، میکـاشیست، گنیس و آمفیبـولیت انتخاب گردید و در هر نوع ماده ی مادری، سه موقعیت مختلف برای حفر و تشریح پروفیل در نظر گرفته شد و از افق¬های تمامی پروفیل¬ها و سنگ بستر آنها نمونه-برداری صورت گرفت. سپس، ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و کانی شناسی بر روی پروفیل های شاهد هر یک از مواد مادری مورد مطالعه قرار گرفت. غلظت کل آهن، مس، روی، سرب و نیکل در افق¬های تمامی پروفیل¬ها تعیین و با حدود استاندارد مقایسه شد. نتایج نشان داد خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک، کانی شناسی، رده بندی خاک ها و میزان عناصر سنگین، به میزان قابل ملاحظه ای توسط مواد مادری، تحت تاثیر قرار گرفته است. اغلب خاک ها تنها دارای دو افق a و c بودند و در رده انتی سول طبقه بندی گردیدند و تنها خاک های موجود بر روی شیل و گنیس، به دلیل وجود افق b، در رده اینسپتی سول رده بندی شدند رده بندی خاک بیانگر این است که اکثر پروفیل ها در رده انتی سول و برخی از آنها در رده اینسپتی سول قرار می گیرند. تفاوت در رده بندی خاک ها از سطح تحت گـروه یا فامیل به خوبی مشهـود است که اهمیت رده بندی خاک در سطوح پایین را برای اهداف مدیریتی نشان می دهد. نتایج کانی شناسی بخش رس نشان داد در همه خاک ها و سنگ های بستر آنها کانی های کلریت، کائولینایت، کوارتز و میکا (به جز افق سطحی خاک تشکیل شده بر روی سنگ بازالت و نمونه سنگ شیل) وجود دارد و منشأ آنها در خاک ها توارثی است. منشأ اسمکتایت در خاک های حاصل از گرانیت و بازالت، پدوژنیکی و در خاک حاصل از سنگ آهک، توارثی تشخیص داده شد در حالی که در خاک به وجود آمده از سنگ گنیس، دو منشاء توارثی و پدوژنیکی به نظر می رسد. وجود ورمی کولایت در خاک به وجود آمده از آمفیبولیت ناشی از به ارث رسیدن از ماده مادری و در خاک های تشکیل شده بر روی میکاشیست و شیل به دلیل تشکیل در محیط خاک می باشد. صرف نظر از نوع مواد مادری، میانگین مقدار عناصر سنگین در خاک ها به صورت آهن>روی<مس<نیکل>سرب بود و میزان مس، در خاک¬های آمفیبولیت، بازالت و میکاشیست، بالاتر از حد استاندارد به دست آمد. میزان کل عناصر سنگین در خاک های مورد مطالعه به صورت آمفیبولیت>بازالت> میکاشیست>گرانیت>سنگ آهک>گنیس>شیل بود. مقادیر آهن در خاک، بیشترین ارتباط را با مقادیر موجود در سنگ و ماده مادری نشان داد. برای تعیین منشأ عناصر سنگین، محاسبه فاکتور غنی سازی (ef) و مطالعات ایزوتوپی پیشنهاد می شود. در مناطقی که غلظت مس بالاتر از حد استاندارد است، مطالعه وضعیت این عنصر در آب و بافت های گیاهی و ارتباط آن با بیماری های دام و انسان، توصیه می گردد.
محمدحسن صالحی
چکیده ندارد.
محمدحسن صالحی مصطفی کریمیان اقبال
مطالعه خاکها، خصوصیات و فرآیندهایشان، بعنوان کلیدی در شناخت هر چه بهتر نحوه تشکیل خاک، محسوب می شود. از طرف دیگر، بررسی کیفیت نقشه های خاک، برای مدیریت و استفاده بهتر از اراضی یک امر اجتناب ناپذیر تلقی می گردد.