در این گزارش، یک زنجیره تأمین دوسطحی به صورت یکپارچه مورد بررسی قرار می گیرد. در بیشتر مطالعات قبلی در ادبیات موضوع سیستم های موجودی و زنجیره تأمین فرض شده است که تأمین کننده در هر لحظه برای دریافت سفارش خرده فروش دردسترس می باشد. در این مطالعه این فرض آزاد می شود و زنجیره تأمینی با فرآیند تأمین نامطمئن مورد بررسی قرار می گیرد. طول مدت زمان دردسترس بودن و دردسترس نبودن تأمین کنندگان / تأمین کننده به صورت یک توزیع نمایی در نظر گرفته شده است. خرده فروش و تأمین کنندگان / تأمین کننده از سیاست مرور دائم استفاده می کنند و در حالتی که زنجیره تأمین دارای دوتأمین کننده می باشد، مقدار سفارش خرده فروش به صورت مساوی بین تأمین کنندگان شکسته می شود. در این فوق الذکر دو زمان حمل و نقل وجود دارد، (1) زمان های حمل و نقل بین تأمین کننده نامحدود خارجی و تأمین کننده، (2) زمان حمل و نقل بین تأمین کننده و خرده فروش. هر دوی این زمان های حمل و نقل به صورت ثابت فرض شده اند. در این سیستم زمان انتظاری که خرده فروش تجربه می کند یک متغییر تصادفی نامنفی می باشد که از یک مقدار ثابت حمل و نقل و یک تأخیر تصادفی، که ممکن است در تأمین کننده رخ دهد، تشکیل شده است. تقاضای اضافی در خرده فروش به صورت پس افت انباشته می شود و سفارشات تأخیرافتاده در تأمین کننده به ترتیب ورود برآورده می شوند. برای سیستمی با فرضیات فوق، در حالتی که سیستم از یک تأمین کننده و یا دو تأمین کننده تشکیل شده است تابع هزینه سیستم ارائه شده است. نتایج عددی به دست آمده نشان می دهد که تابع هدف پیشنهادی با خطای قابل چشم پوشی کار می کند و در ضمن نتایج عددی به دست آمده نشان می دهد که علارغم افزایش پیچیدگی محاسباتی، استفاده از تابع هدف پیشنهادی موجب افزایش دقت و بدست آوردن تابع هزینه با خطای کمتر خواهد شد. بعلاوه مقایسه زنجیره تأمین در حالت دودویی با حالت دو تأمین کننده نشان می دهد که استفاده از دو تأمین کننده موجب کاهش هزینه ها می شود.

یکی از مهم ترین فاکتورهای اجرای مدیریت زنجیره تأمین، کنترل اثربخش جریان فیزیکی زنجیره تأمین می باشد که به دلیل اهمیت فراوان این مسئله شرکت ها به دنبال ایجاد روش های کارایی برای بالا بردن رضایت مشتریان و کاهش هزینه ها هستند. در بین روش های مختلف، فرابارانداز به عنوان یک روش کارا برای کاهش موجودی و افزایش سطح پاسخگویی به نیازهای مشتریان درنظر گرفته میشود. مسئله زمان بندی کامیون ها از جمله مسائل این حوزه می باشد که نقش موثری در افزایش کارایی و بالابردن سرعت پاسخگویی مراکز توزیع فرابارانداز دارد. این مسأله به تعیین توالی کامیون های ورودی و خروجی جهت کمینه سازی زمان کل پردازش کامیونها خلاصه می شود. در این تحقیق، به جهت نزدیک تر کردن مسئله زمان بندی کامیون ها به شرایط دنیای واقعی، زمان ورود کامیون ها به مسئله اضافه شده است. یعنی کامیون های ورودی لزوماً در لحظه صفر در سیستم حاضر نیستند و هر یک در یک زمان قطعی به سیستم وارد می شوند. برای سیستم فرابارانداز، یک بارانداز ورودی و یک بارانداز خروجی در نظر گرفته می شود. انبارش موقت با ظرفیت نامحدود امکان پذیر است. کامیونهای ورودی براساس ترتیب ورود پردازش می شوند. معیار سنجش زمان کل پردازش همه کامیونها در نظر گرفته می شود. مسأله تعیین توالی کامیونهای خروجی در ادبیات به عنوان یک مسأله سخت شناخته می شود که برای حل این مسئله یک روش فوق ابتکاری شبیه سازی تبرید ارائه می شود. با حل مسائل نمونه و مقایسه جواب ها در مسائل کوچک با جواب بهینه، کارایی الگوریتم جهت بکارگیری برای مسائل بزرگتر نشان داده می شود. بررسی مسئله زمان بندی کامیون ها با هدف کمینه کردن کل زمان جریان از دیگر بخش های این تحقیق است. همچنین در این تحقیق به عنوان مطالعه موردی به معرفی شرکت پخش البرز، نحوه استقرار سیاست فرابارانداز در آن و نیز مزایای حاصل از آن پرداخته شده است.

برداشت سفارش یکی از مهمترین عملیات انجام شده در انبار است. این عملیات بخش وسیعی از کل فعالیت های برداشت و سهم بزرگی از هزینه های عملیاتی در انبار را در بر می گیرد. در این تحقیق، یک سیستم برداشت کننده به قطعات در سطح پایین که در آن کلیه عملیات برداشت سفارش به صورت دستی صورت می گیرد در نظر گرفته می شود. این سیستم با تکیه بر استراتژی برداشت ناحیه ایی موازی، انبارش طبقه بندی مبنا بر اساس شاخص coi و مسیریابی پیمایشی برای نواحی برداشتی پیشنهاد می شود. ابتدا مدلی برای محاسبه متوسط مسافت پیموده شده برداشت کننده در هر تور برداشت به صورت تابعی از پارمتر شکلی منحنی توزیع انبارشی و اندازه لیست برداشت ارئه می شود. بر اساس ابعاد مختلف برای نواحی برداشت سفارش، سناریوهای متنوعی تشکیل می شود و بر اساس ترکیبات مختلف پارامترهای مدل گزینه هایی ایجاد می شود. با در نظر گرفتن همزمان دو هدف متوازن کردن مسافت پیموده شده در نواحی برداشت و حداقل کردن زمان خروج سفارش، گزینه عملیاتی قابل قبول در هر سناریو شناسایی و گزینه های عملیاتی برتر ارائه می شوند. نتایج حاصله نشان دهنده بهبود قابل ملاحظه ایی برای سیستم پیشنهادی در مقایسه با سیستم با انبارش تصادفی است.

از مسائل چالش برانگیز پیش روی خرده فروشان آنلاین، چگونگی سازماندهی فرآیندهای لجستیکی در حین و بعد از زمانی است که معاملات یا تراکنش ها صورت می پذیرند. یکی از مهمترین عوامل موثر در سرعت بخشیدن به کار برداشت سفارش در انبار این خرده فروشان، توانایی تخمین متوسط مدت زمان انتظار سفارش مشتریان در انبار است. با داشتن این زمان توانایی تصمیم گیری و پاسخ دهی به سفارش مشتریان بهبود می یابد. در سیستم های سنتی یا غیرپویای برداشت سفارش، ابتدا تعداد زیادی خط سفارش در طول روز جمع آوری و پس از توزیع درون دسته ها، جهت برداشت وارد انبار می شوند. این سفارش ها پس از برداشت مرتب شده و بسته بندی می شوند. تشکیل دسته ها زمان بر بوده و با افزایش تعداد سفارش هایی که می بایست در طول روز پردازش شوند و کوتاه شدن طول زمان تحویل، می بایست به دنبال روش های بهتری برای ساماندهی فرآیند برداشت سفارش بود. در سیستم های برداشت سفارش پویا، سفارش ها به صورت آنلاین به انبار رسیده و به محض ورود در لیست برداشت قرار می گیرند. در این مطالعه سیستم برداشت سفارش پویا در قالب یک مدل صف سرکشی مدلسازی شده است. در این مدل سرور یک برداشت کننده و صف ها خطوط سفارش مشتریان هستند. سرور حرکت سیکلی داشته و هر بار تمام راهروهای انبار را برای برداشت خطوط سفارشی که به صورت آنلاین به روز می شوند، طی می کند. سفارش هر مشتری از دو خط سفارش تشکیل شده است که هر دو خط سفارش به صورت همزمان با رسیدن سفارش مشتری به انبار، وارد صف های مربوط به خود می شوند. در این تحقیق با توجه به عدم امکان ارائه روش تحلیلی و تئوریک برای حل مدل صف، از روش شبیه سازی که درستی سنجی و اعتبارسنجی آن مورد بررسی قرار گرفته است، به عنوان یک ابزار تصمیم گیری برای تخمین میانگین مدت زمان انتظار سفارش مشتریان در انبار استفاده شده است. خطوط راهنمایی نیز برای توسعه مدل ریاضی این سیستم در بخش انتهایی آورده شده است.

یکی از جریان های مهم در زنجیره تأمین جریان فیزیکی مواد (موجودی ها) است که حجم عظیم سرمایه درگیر را به خود اختصاص می دهد. جهت کنترل موجودی ارائه مدل های مناسب و کارآمد می تواند مفید واقع شود. در اکثر مدل های موجودی فرض می شود که اقلام برای مدت نامحدود قابل نگهداری است. در حالی که بسیاری از کالاها از این قاعده تبعیت نمی کنند. کالاهای زیادی مانند میوه ها، سبزیجات، گوشت، مواد غذایی، ادکلن، الکل، بنزین، مواد رادیواکتیویته، فیلم های عکاسی و بسیاری دیگر از کالاها موجود ند که با گذشت زمان از نظر کیفی یا کمی دچار زوال خواهند شد. در صورتی که نرخ زوال این گونه اقلام ناچیز باشد، می توان از آن صرف نظر نمود. اما در بسیاری از این کالاها این نرخ قابل چشم پوشی نمی باشد. لذا باید زایل شدن این گونه کالاها در مدل های مربوط به آن لحاظ گردد. از طرف دیگر با توجه به ماهیت مستقل اجزای تشکیل دهنده زنجیره تأمین، اگرچه رویکرد کاملا یکپارچه ممکن است منجر به عملکرد بهینه سیستم شود، اما همواره مطلوب ترین گزینه تمامی اعضای سیستم نیست. بنابراین اعضای مستقل زنجیره تأمین معمولا به دنبال بهینه کردن اهداف خود می باشند نه اهداف سیستم موجود. لذا یکی از نکات کلیدی در مدیریت زنجیره تأمین ایجاد مکانیزم هایی است که بتواند اهداف اعضای مستقل زنجیره تأمین را هم راستا نماید و تصمیمات و فعالیت های آنها را به گونه ای هماهنگ کند که عملکرد سیستم بهینه شود. با توجه به این که در حوزه مدل های موجودی اقلام زوال پذیر مدلی با تقاضای تصادفی، طول مدت تدارک غیرصفر و به کارگیری تأخیر مجاز در پرداخت به عنوان مکانیزم تشویقی جهت همکاری در زنجیره تأمین، مشاهده نشده است و با عنایت به کاربردی بودن این موضوع، در این تحقیق به ارائه مدل موجودی با در نظر گرفتن تأخیر مجاز در پرداخت، تقاضای تصادفی پوآسون و طول مدت تدارک مثبت پرداخته شده است. در مدل مورد نظر خط مشی موجودی پایه اصلاح شده به کار گرفته شد و کمبود به صورت پس افت فرض گردید. با الهام از رویکرد استفاده شده توسط axs?ter (1990) که جهت تحلیل مدل موجودی اقلام غیرزوال پذیر با تقاضای تصادفی پوآسون استفاده شده است، به ایجاد مدل مورد نظر پرداخته شد. به علاوه در این تحقیق تقاضاها به صورت بسته های مجزا در نظر گرفته شد و هزینه غرامت کسر از کالا که در تحقیقات کمی مورد توجه قرار گرفت در ایجاد مدل لحاظ شد. سپس جهت دستیابی به جواب بهینه با استفاده از خواص بهینگی تابع هدف، حد بالایی برای متغیر تصمیم ارائه و الگوریتمی برای یافتن جواب بهینه معرفی گردید. علاوه بر ارائه مثال عددی و تحلیل حساسیت بر روی پارامترهای مدل، نتایج آن با مدل مشابه که برای اقلام غیرزوال پذیر ایجاد شده بود، مقایسه گشت. مقایسات نشان می دهد که زوال پذیری اقلام به شکل قابل توجهی سود را کاهش می دهد. به علاوه نتایج عددی نشان می دهد که جهت همگام کردن خرده فروش، دوره اعتبار باید به اندازه کافی بزرگ باشد یا سیاست های تلفیقی مورد استفاده قرار گیرد.

طراحی بهینه نمودارهای کنترل برای پایش فرآیندهای تولیدی و خدماتی با توجه به دو دیدگاه اقتصادی و آماری انجام می گیرد. بر اساس تحقیقات انجام شده در حوزه پایش فرآیندهای چندمرحله ای، اکثر قریب به اتفاق محققین تنها از دیدگاه بهینه سازی اقتصادی، به طراحی نمودارهای کنترل برای پایش این فرآیندها پرداخته اند و ممکن است که تنها با نیل به اهداف دیدگاه اقتصادی، اهداف جنبه آماری به خطر افتد. در این تحقیق برای پایش فرآیندهای چندمرحله ای یک مدل غیرخطی چندهدفه به منظور بهینه سازی همزمان دیدگاه های آماری و اقتصادی ارائه می شود. بعلاوه خطاهای نوع اول و دوم کل در پایش فرآیند های چندمرحله ای، با استفاده از زنجیره های مارکوف به طور دقیق محاسبه می شود. سپس عملکرد مدل پیشنهادی در شرایط واقعی، با استفاده از یک مطالعه موردی و با کمک روش های الگوریتم ژنتیک و تحلیل پوششی داده ها مورد بررسی قرار می گیرد. مقایسه نتایج حاصل از حل مدل توسط این دو روش و بر اساس داده های مربوط به مطالعه موردی، نشان دهنده بهبود فرآیند تصمیم گیری با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها نسبت به روش ژنتیک است.

در این تحقیق به مدل سازی موجودی اقلام زوال پذیر با واحد پیوسته که در بسته بندی های جداگانه انبار می شوند، پرداخته شده است. در مدل موجودی تعریف شده فرض بر این است که تقاضا به صورت احتمالی و با توزیع پواسون به سیستم وارد می شود، تقاضای هر مشتری برای تنها یک واحد کالا است، کمبود مجاز و به صورت پس افت کامل است و زمان تدارک غیر صفر لحاظ شده است. سیاست سفارش دهی در این سیستم (r,q) توسعه یافته است یعنی زمانیکه سطح موجودی به r رسید یک بسته qتایی که هر یک شامل (1+?) واحد است سفارش داده می شود. در نهایت این مدل با فرض تاخیر مجاز در پرداخت توسعه داده شده است. سپس هزینه های سیستم بر اساس فرضیات مطرح شده تعریف شده اند. در این مدل علاوه بر هزینه های معمول در سیستم های موجودی، هزینه ای تحت عنوان هزینه غرامت کسر از کالا نیز تعریف شده است که در شرایطی که کمتر از یک واحد کالا به مشتری تحویل داده شود منجر به پرداخت آن خواهیم بود. به منظور بهینه سازی مدل، به بررسی تابع هزینه کل سیستم در حالتی که r و ? به طور جداگانه متغیر تصمیم باشد پرداخته شده است و سپس بر اساس خواص بدست آمده از آن ها یک الگوریتم جست و جو برای یافتن جواب بهینه تعریف شده است. با به کارگیری الگوریتم مذکور، مثال عددی ارائه و تحلیل حساسیت بر روی پارامترهای مدل صورت گرفته است و نتایج آن با شرایطی که سیاست سفارش دهی (r,q) کلاسیک باشد مقایسه شده است. این مقایسه بهبود همیشگی را در سیستم با به کارگیری سیاست توسعه یافته نشان می دهد

در این رساله، ‏‏‏‏به بررسی یک سیستم موجودی دو سطحی همراه با عدم قطعیت کمیت در تأمین می پردازیم.‏‏‏ در سیستم حاضر، این امکان وجود دارد که تأمین ‏کننده مقداری بیشتر و یا کمتر از کمیت درخواستی خرده فروش، برای خرده فروش ارسال کند. فرض می شود که توزیع تصادفی مقدار کمیت ارسالی از تأمین کننده/تأمین کنندگان به خرده فروش معلوم باشد. در این مسئله زمان حمل ونقل از منبع بیرونی تا تأمین ‏کننده و از تأمین ‏کننده تا خرده فروش ثابت در نظر گرفته می‏شود و خرده فروش دو تأمین‏ کننده نامطمئن دارد،‏ که مقدار سفارش خرده فروش به میزان مساوی بین دو تأمین‏ کننده شکسته می‏شود. خرده فروش و تأمین‏کنندگان از سیاست مرور موجودی پیوسته استفاده می‏کنند و تقاضایی که خرده فروش با آن مواجه می‏شود پواسون است. سفارشات معوقه در خرده فروش بصورت پس افت درمی آید و بر اساس ترتیب ورود پاسخ داده می شوند. در این پایان نامه ابتدا متوسط هزینه بازای واحد تقاضا در چنین سیستمی تعیین شده،‏ و از آنجا متوسط هزینه در واحد زمان محاسبه می شود. در ادامه فرض می شود که در مورد تأمین‏ کننده دوم حق انتخاب وجود داشته باشد؛ تأمین‏ کننده دوم می‏تواند نامطمئن، یا با پرداخت هزینه واحد کالای بیشتر، مطمئن باشد، سپس شرایطی که انتخاب تأمین‏ کننده دوم مطمئن می‏تواند اقتصادی تر باشد مورد بررسی قرار می گیرد.

در این گزارش یک زنجیره تامین دو سطحی شامل یک تأمین کننده و یک خرده فروش ، تک محصولی در نظر گرفته می شود . تقاضا طبق فرآیند پواسون به خرده فروش وارد می شود . خرده فروش از سیاست مقدار ثابت سفارش استفاده می کند . تقاضای مازاد در خرده فروش به صورت پس افت انباشته می شود .سفارشات به تأخیر افتاده خرده فروش به ترتیب ورود برآورده میشوند . موجودی اولیه تأمین کننده مضرب صحیحی از مقدار ثابت سفارش خرده فروش است . در ادبیات به اشتراک گذاری اطلاعات نحوه سفارش دهی در تأمین کننده به این صورت می باشد که تأمین کننده در هر لحظه از زمان از اطلاعات مربوط به موقعیت موجودی و تقاضا خرده فروش اطلاع دارد به گونه ای که هنگامی که موقعیت موجودی خرده فروش به نقطه سفارش محصول به علاوه مقدار ثابتی به اندازه s رسید تأمین کننده یک سفارش به اندازه سفارش ثابت خرده فروش به منبع نامحدود بیرونی می دهد . در اینجا سیستم موجودی معرفی شده را در شرایطی که تأمین کننده اطلاعات مربوط به موقعیت موجودی خرده فروش را به جز در نقطه سفارش آن همراه با یک تأخیر تصادفی در یافت می کند مورد بررسی قرار داده و تابع دقیق متوسط هزینه کل ارائه می شود .بر اساس یک مطالعه عددی نشان داده می شود که در صورتی که تأخیر تصادفی در تسهیم اطلاعات وجود داشته باشد هزینه های سیستم با افزایش نرخ تقاضا و اندازه سفارش و با کاهش طول مدت تحویل تأمین کننده افزایش پیدا می کند . واژگان کلیدی: سیستم های موجودی چند سطحی - مدیریت زنجیره تأمین - تسهیم اطلاعات - سیستم مرور دائم-تأخیر تصادفی در تسهیم اطلاعات

این تحقیق مدل موجودی کالاهای تخریب شدنی با تقاضای وابسته به سطح موجودی و نرخ بازپرسازی وابسته به نرخ تقاضا با مجاز شمردن کمبود را ارائه می دهد. کالاهای تخریب شدنی کالاهائی هستند که در اثر فشار ناشی از انباشتگی موجودی دچار تخریب می شوند. به دلیل انتگرال هائی که ناشی از معادلات دیفرانسیل غیر خطی است، امکان حل دقیق وجود نداشته و برای حل از روش سیمپسون و روش فرا ابتکاری تبرید شبیه سازی شده استفاده شده است.

از میان عملیات های موجود در انبار، عملیات برداشت و بازیابی سفارشات، پرهزینه ترین عملیات در فرآیندهای انبارداری است. بر اساس نتایج (frazelle, 2002) بیش از 50% از کل هزینه-های انبار متعلق به بخش برداشت سفارشات است و حتی (drury, 1988) و (coyle et al. , 1996) این هزینه ها را به ترتیب بیش از 60% و 65% تخمین زده اند که نشان از اهمیت فوق العاده این بخش دارد. مسئله ی مهم در فروش کالاها به مشتریان نیاز به پاسخگویی سریع به سفارشات و برآورده کردن انتظارات آنها است. در سیستم انبارداری کارخانجات، شرکت های تامین قطعات و خرده-فروشان آنلاین، مشتری سفارش خود را اعلام کرده و با فرض عدم کمبود موجودی، سفارش برداشت، بسته بندی و برای تحویل ارسال می گردد (de koster, 2003). مهمترین فاکتورهایی که بر روی کارایی یک سیستم برداشت سفارش اثر می گذارند شامل جانمایی انبار، استراتژی ذخیره سازی، روش مسیریابی، ناحیه بندی و سیاست دسته بندی سفارشات است (de koster et al. , 2007). تمرکز ما در این پایان نامه بر روی سیاست دسته بندی و مسیریابی سفارشات است به گونه ای که زمان بندی و پاسخگویی به صورت آنلاین و با در اختیار داشتن دو برداشت کننده موازی انجام شود. در انتهای هر بخش حالت کلی تر برای تعداد k برداشت کننده ی مشخص و موازی توسعه داده شده است. با توجه به ضرورت بحث، مجموعه مطالعات صورت گرفته در قالب گزارش حاضر در شش فصل ارائه می گردد. در فصل اول پس از معرفی جایگاه مسئله برداشت سفارش در میان سایر فرآیندهای فیزیکی انبار، تعاریف و تقسیم بندی های موجود در ادبیات مسئله ارائه شده است. سپس اجزای سیستم برداشت سفارش شامل طرح جانمایی، ذخیرش، ناحیه بندی، دسته بندی، انتخاب دسته، زمان بندی و مسیریابی توضیح داده شده اند تا حوزه ی تحقیق قابل شناسایی و تمرکز شود. فصل دوم مروری به نسبت جامع بر ادبیات برداشت دسته ای سفارشات به تفکیک مسائل آفلاین و آنلاین، و یک و چند برداشت کننده صورت گرفته است. سعی شده است که مرور ادبیات به گونه ای جامع و گویا باشد که محققان بعدی از آن نهایت استفاده را ببرند. در فصل سوم مسئله آفلاین برداشت دسته ای سفارشات تعریف و مدل پایه ای بهینه سازی معرفی شده و برای دو و چند برداشت کننده موازی توسعه داده شده است. در فصل چهارم مدل آفلاین ارائه شده به مدلی آنلاین توسعه داده شده و یک الگوریتم ابتکاری برای حل آن معرفی کرده ایم. همچنین برای تأیید صحت الگوریتم آنلاین نرخ رقابتی آن را نسبت به مدل آفلاین محاسبه کرده و ثابت کرده ایم که حداکثر برابر 2 است. در فصل پنجم مسئله آنلاین به کمک برنامه نویسی، شبیه سازی شده و الگوریتم ابتکاری ارائه شده در قالب 80 مسئله نمونه تصادفی و 24 الگوریتم حل متفاوت تست شده است. نتایج عددی شبیه سازی ها ارائه شده و مناسب ترین الگوریتم های دسته بندی، انتخاب دسته و مسیریابی برای مسئله ی مذکور معرفی شده اند. همچنین برای تأیید صحت شبیه سازی با تغییر متغیرهای ورودی مسئله، رفتار خروجی های آن بررسی شده است. فصل ششم مروری است جامع بر نتایج حاصل از تحقیق انجام شده و ارائه ی خطوط راهنما برای انجام مطالعات آتی. در دو بخش پایانی منابع و مآخذ به کار رفته آورده شده است و در بخش پیوست ها نیز کدهای برنامه های شبیه سازی در محیط زبان برنامه نویسی matlab آورده شده است.

دراین پایان نامه یک زنجیره تامین دوسطحی شامل یک تامین کننده و یک خرده فروش، با یک نوع کالای فاسد نشدنی در نظر گرفته شده است. بین تامین کننده و خرده فروش تبادل اطلاعات وجود دارد و سیاست موجودی خرده فروش بر اساس یک سیاست مرور پیوسته (r,q) است. تامین کننده در انبار خود mq موجودی اولیه از این کالا دارد، سیاست سفارش دهی آن بگونه است که هرگاه موقعیت موجودی خرده فروش به r+s (0?s?q) رسید یک سفارش به اندازه ی q به منبع نامحدود بیرونی سفارش می دهد. مشتریها بر اساس یک فرایند پوآسون به خرده فروش می رسند، هر مشتری متقاضی یک واحد است و تقاضاهای برآورده نشده از بین می روند. در این پایان نامه یک مدل تقریبی برای محاسبه امیدریاضی هزینه کل زنجیره تامین ارائه شده و سپس نتایج با شبیه سازی مقایسه می شوند. بر اساس نتایج مربوط به چندین مثال عددی، در بدترین حالت خطای 0.9 درصدی بین هزینه های تقریبی و شبیه سازی مشاهده می شود. نتایج عددی نشان می دهد که در این وضعیت تبادل اطلاعات می تواند تا 60% هزینه کل زنجیره تامین را صرفه جویی کند.

در این مطالعه، به بررسی اثر قرارداد تخفیف فروش نموی بر هماهنگی زنجیره تامینی متشکل از یک تولیدکننده و یک خرده فروش و با فرض زوال پذیری محصول در سطح خرده فروش پرداخته می شود. همچنین، با توجه به تاثیر بسزای تبلیغات و قیمت فروش بر تقاضای بازار، تقاضا نیز تابعی وابسته به این دو عامل در نظر گرفته شده است. سه مدل در این تحقیق مورد بحث و بررسی قرار می گیرند که عبارت است از، (1) مدل متمرکز که مدلی ایده آل با هماهنگی کامل اعضای زنجیره تامین است و به عنوان معیاری برای سنجش هماهنگی در دو مدل دیگر بررسی می شود؛ (2) مدل غیرمتمرکز که در آن هیچ گونه هماهنگی و مشارکتی بین اعضای زنجیره تامین وجود ندارد؛ (3) مدل با قرارداد تخفیف فروش نموی که در آن به بررسی اثر قرارداد مذکور بر هماهنگی زنجیره تامین غیرمتمرکز پرداخته می شود. به منظور محاسبه متغیرها در هر سه مدل، الگوریتم های حلی با توجه به وضعیت توابع هدف نسبت به متغیرها ارائه می شود. در انتها، به منظور مشاهده و مقایسه نتایج هر سه مدل، مثال عددی مطرح شده و تحلیل حساسیتی نیز روی پارامترهای تقاضا و نرخ زوال پذیری صورت می گیرد. نتایج بدست آمده از بررسی مدل ها نشان می دهد که برقراری قرارداد تخفیف فروش نموی بین اعضای زنجیره، سیاست به مراتب بهتری نسبت به سیستم غیرمتمرکز محسوب می شود. علاوه بر این، با تعیین پارامترهای قرارداد به شیوه مناسب، می توان به هماهنگی زنجیره تامین دست یافت.

اختلالات در زنجیره تامین بحث جدیدی در ادبیات زنجیره تامین می باشد و می توانند تاثیرات عمده ای برعملکرد زنجیره تامین شرکت ها داشته باشند. بنابراین برای کاهش خسارت های ایجاد شده و داشتن زنجیره تامین مطمئن نیاز به استراتژی ها، مدل ها و متدولوژی های مناسب و کارآمد احساس می شود. در این رساله به بررسی و تحلیل زنجیره های تأمین دوسطحی با عدم قطعیت در تأمین و جریان تأمین قطع شونده پرداخته ایم. در سیستم حاضر این امکان وجود دارد که تأمین-کنندگان مقادیر متفاوتی را برای خرده فروش ارسال کند. مشتریانی که به سیستم وارد می شوند، دارای تقاضای پواسون هستند و سیاست مرورپیوسته (r,q) برای کنترل موجودی در هر دو سطح خرده فروش و تأمین کننده درنظرگرفته می شود. در این مسئله ممکن است درطول جریان ارسال کالا از تأمین کنندگان به خرده فروش انقطاع هایی با توزیع نمایی رخ دهدکه بصورت احتمالی می-توانند رخ دهند. پس از تحلیل و آنالیز سیستم زنجیره تأمین مذکور هزینه کل سیستم تحت شرایط پیش آمده از مجموع هزینه کمبود و نگهداری در خرده فروش و تأمین کنندگان محاسبه می گردد. هدف تحقیق بدست آوردن یک پیشنهاد بهینه برای انتخاب بهترین حالت تأمین کنندگان در شرایط نابسامان و بحرانی که تأمین کنندگان قادر به پاسخ دهی به نیاز مشتریان نیستند. مهمترین هدف این تحقیق ارایه پیشنهادی مقرون بصرفه بر اساس شرایط نااطمینانی (وجود جریان قطع شونده درتأمین و عدم قطعیت درکمیت) است. همچنین مقایسه ای را انجام خواهیم داد که یکی از تأمین کنندگان را با تأمین کننده مطمئن جایگزین کنیم. در نهایت مقایسه ها بر اساس میزان اطمینان هر تأمین کننده صورت گرفت بطوریکه تأمین کننده ای که مطمئن تر در تأمین و تحویل سفارش به خرده فروش باشد مقدار بیشتری سفارش دریافت خواهد کرد.