نام پژوهشگر: فرهاد خداداد کاشی

بررسی تاثیر قاچاق منسوجات بر روی بهره وری در صنعت نساجی ایران (86-1375)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1389
  هانیه فیروزجنگ   فرهاد خداداد کاشی

با توجه به قدمت درخشان صنایع نساجی و پوشاک در ایران، امروزه این صنایع دچار چنان رکودی شده اند که به عنوان بحران زده ترین صنایع کشور در دهه اخیر به شمار می روند. مشکلات این صنعت از موارد اقتصادی خارج گشته و در برخی موارد تبدیل به مشکلات امنیتی، اجتماعی و فرهنگی شده است. بررسی وضع فعلی این صنایع حاکی است صنایع نساجی و پوشاک با مشکلات اساسی نظیر؛ نیروی کار مازاد؛ کمبود سرمایه و وجود ماشین آلات فرسوده؛ عدم کارایی راهبردهای تجاری؛ گسترش قاچاق پارچه و پوشاک؛ کاهش بهره وری عوامل تولید و عدم رقابت پذیری محصولات این صنایع با کالاهای مشابه خارجی در بازارهای داخلی و خارجی در کشور مواجه است. با توجه به اهمیت و سهم بخش نساجی در ارزش افزوده و نیروی کار شاغل در صنعت، موضوع رشد بهره وری در این صنایع باید به طور جدی تری مورد توجه قرار گیرد تا با شناسایی عوامل موثر بر آن، شرایط و زمینه مناسب برای ارتقاء بهره وری در این صنایع فراهم گردد. یکی از عواملی که بر رشد بهره وری کل عوامل و بهره وری عوامل تولید در این صنایع تأثیر گذار است، میزان حجم قاچاق کالا در صنایع نساجی و پوشاک است. در این تحقیق ابتدا مطالعاتی که در زمینه قاچاق و بهره وری در ایران و خارج از ایران انجام گرفته بیان می شود. سپس روند بهره وری جزئی و نهایی عوامل تولید در صنایع بافندگی و پوشاک در دوره زمانی 86-1375 بررسی می گردد. با استفاده از روش های اختلاف عرضه قانونی و مصرف و اختلاف آمار تجاری، حجم قاچاق پارچه و پوشاک در ایران طی سال های 86-1375 برآورد شده است. در نهایت با استفاده از روش ardl به آزمون اثر قاچاق بر رشد بهره وری در صنایع بافندگی و پوشاک پرداخته و نتیجه گیری می شود که متغیر قاچاق اثر منفی و معنی داری بر رشد بهره وری و سطح بهره وری در این صنایع دارد.

ارزیابی افزایش قیمت مواد غذایی بر رفاه خانوارهای شهری در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1391
  زهرا صحبتی   علی اکبر خسروی نژاد

در این پژوهش به بررسی و ارزیابی اثرات رفاهی ناشی از افزایش قیمت مواد غذایی مورد مطالعه(نان، گوشت قرمز، گوشت سفید، لبنیات و تخم مرغ) در میان دهک‏های مختلف هزینه‏ای خانوارهای شهری ایران در قالب سیستم تقاضای تقریباٌ ایده‏آل و با استفاده از معیار «تغییر جبرانی» و در دوره زمانی 1389-‏1375 با استفاده از داده‏های تلفیقی پرداخته شد. در این مطالعه، علاوه بر اثرات افزایش قیمت مواد غذایی مذکور، اثرات افزایش قیمت سایر کالاها نیز در نظر گرفته شد، نتایج تحقیق حاکی از آن است که کاهش رفاهی ناشی از افزایش قیمت مواد غذایی مذکور در میان دهک‏های مختلف هزینه‏ای متفاوت است و همچنین کاهش رفاهی ناشی از افزایش قیمت مواد غذایی در سه دهک پایین هزینه‏ای بیشتر از چهار دهک میانی و سه دهک بالا است و همچنین کاهش رفاهی ناشی از افزایش قیمت مواد غذایی در چهار دهک میانی بزرگتر از سه دهک بالا می‏باشد. همچنین به دلیل اهمیت نان در سبد مصرفی خانوارها، نان به طور جداگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، و در نهایت مشخص گردید که کاهش رفاهی ناشی از افزایش قیمت نان در دهک‏های مختلف متفاوت است و همچنین کاهش رفاهی ناشی از افزایش قیمت نان در سه دهک‏ پایین هزینه‏ای بیشتر از سه دهک بالا می‏باشد. کلمات کلیدی: سیستم تقاضای تقریباٌ ایده‏ آل (aids)، تغییر جبرانی(cv)، قیمت مواد‏غذایی، رفاه خانوار‏های شهری