نام پژوهشگر: نصرالله حکمت
فرید فتحی نصرالله حکمت
ابن عربی قائل به وحدت وجود است؛ یعنی کل عالم هستی در اصل حقیقتی واحد است و آن حقیقت واحد وجود حق تعالی است. این حقیقت در مرتبه ذات خود مطلقا ناشناختنی و پنهان است اما دوست دارد شناخته بشود و در عالم تجلی می کند و کل عالم هستی نتیج? تجلی خداست. بواسط? این تجلی تکثرات عالم بوجود می آید و مراتب عالم شکل می گیرد اما تمامی موجودات عالم علی رغم تنوعات و تکثراتشان در ذات خود واجد حقیقتی واحد هستند. مهمترین دغدغ? یک عارف وحدت وجودی تبیین این کثرات بر مبنای وحدت ذاتی در آنهاست. اما چنین تبیینی مستلزم گونه ای شناخت از عالم است که با عقل و حس بواسط? محدودیتشان قابل حصول نیست. پس شناخت وحدت وجود به ساحتی دیگر منتقل می شود که آن ساحت خیال است. قوه ای که در وجود چنان چنین شناختی را رقم می زند قوه خیال و موضوع شناخت آن کل عالم هستی است که از نظر ابن عربی کل عالم سرزمین خیال منفصل یا سرزمین حقیقت است. کل جریان تنزل حقیقت و شناخت آن توسط انسان – که از نظر ابن عربی «کون جامع» است- یک دایره کامل مشتمل بر دو قوس نزول و عروج را رقم می زند و انسان در انتهای نیمدایر? قوس نزول قرار می گیرد که باید حرکت استکمالی خود را به سمت خداوند آغاز کند و این حرکت، تاریخِ انسان را رقم می زند. اما قوس عروج یعنی قوس سلوک معرفتی انسان مشتمل بر دوایر متعدد دیگر و هر یک از این دوایر متضمن تنزلات و معارج جزئی است که نماینده دورانهای تاریخی است و علم الاسماء تاریخی این جا مطرح می شود؛ در هر دوره تاریخی اسمی ظهور میکند و پیامبری مظهر آن اسم می شود و تمام احکام تاریخی آن دوران بر اساس این ظهور رقم می خورد تا دوباره پیامبر دیگری ظهور کند و این سیر ادامه دارد تا تاریخ به ظهور خاتم النبیین و دوران پس از او یعنی آخرالزمان می رسد. از نظر ابن عربی حقیقت محمدیه مشتمل بر تمام حقایق اسماء الهی است و وجود پیامبر خاتم (ص) تجلی ذات حق تعالی است. پس همه اسماء الهی و خصوصیات و تاریخ آنها به طور یکجا در وجود پیامبر خاتم و دوران تاریخی او جمع شده است. از این رو هنر متناسب با روح این دوران نیز هنری است که تمام خصوصیات هنرهای دیگر را داشته باشد تا بتواند انسانِ این دوران را به تعالی برساند. از نظر ابن عربی انسان در دوره آخرالزمان باید صورتهایی خلق کند در غایتِ تجرد خیال و مجردترین هنر، هنر کلمه و کلام است که به نوعی متضمن تمام انواع دیگر هنرها و پاسخ گوی نیازهای معرفتی انسان در دوران آخرالزمان است.
رضا مدنی دورباش فاطمه اکبری
چکیده: شیخ شهاب الدین سهروردی ملقّب به «شیخ اشراق» از حکمای بزرگ ایرانی – اسلامی در قرن 6 هجری قمری، با بنیادن نهادن حکمت اشراق تأثیری شگرف و عمیق در حوزه های مختلف فلسفی، عرفانی و هنریِ دوران بعد از خود بجای گذاشت. سهروردی در افق معنوی حکمت نوری ایرانی سیر می کند و ماهیّت ذوقی حکمت اشراق مقتضی گذر از استدلال به شهود است. علمی که بنیانِ هنر اشراقی را تشکیل می دهد، جز از طریق شهود به دست نمی آید و تحقق این شهود در قلّه ی معرفت شناسی اشراقی، آنگاه میسّر است که سالک یا هنرمند اشراقی با فهم «منطق پرواز» به بازآفرینی معراج در نفس خویش نائل آید و به سرچشمه ی حقیقیِ حُسن و زیبایی که همان ساحت نورالانوار است باریابد؛ از این رو میان هنر و حکمت از منظر اشراقی پیوندی وثیق برقرار است، زیرا هر دو از یک سرچشمه ی واحد الهی الهام می پذیرند. حکمت و هنر اشراقی هر دو به زبان «رمز» بیان می گردند. بر همین مبنا علم «تأویل» نیز در فهم و تبیین زبان رمزی حکمت و هنر اشراقی از جایگاه حائز اهمیتی برخوردار است. در آراء اشراقی سهروردی، «حُسن» حقیقتی نورانی و مینوی است که با حفظ هویّت ملکوتی خویش، قدم در قوس نزول نهاده و در عالم مُلک نیز متجلّی گشته است و زیبایی های محسوس و این جهانی نشانه و آیتی است از زیبایی های معقول و آن جهانی. لذا سالک یا هنرمند حقیقی از منظر اشراقی در پیِ آنست که بتواند با کسب معرفت راستینِ اشراقی، جلوه ای از زیبایی های عالم معنا را در قالب آثار هنری در این جهان مادی و محسوس، متجلّی کند. تأثیر و نمود بصری آراء اشراقی سهروردی را در هنر دوران بعد از وی می توان مورد بررسی و تحلیل قرار داد. با تحلیل نگارگری دوره ی تیموری به عنوان دورانی شاخص و حائز اهمیت در هنر نگارگری ایرانی به این نتیجه می رسیم که نگارگران این دوره در سایه ی همنشینی با بزرگان عرفان و تصوف و آشنایی با معارف عرفانی و اشراقی، از آموزه ها و آراء اشراقی و عرفانی سهروردی، تأثیری شگرف پذیرفته اند. به گونه ای که نمود بصری آراء سهروردی در نگارگری دوره ی تیموری در مباحثی چون «نور و رنگ»، «فضا» و «مضامینِ» آثار خلق شده در این دوران، کاملاً مشهود است. کلمات کلیدی: حکمت اشراق، منطق پرواز، حُسن، رمز، تأویل، نگارگری، دوره ی تیموری.
عبدالله صلواتی نصرالله حکمت
چکیده ندارد.
محمد پندآموز نصرالله حکمت
چکیده ندارد.
پویان چراغی نصرالله حکمت
چکیده ندارد.
فهیمه ثری نصرالله حکمت
چکیده ندارد.
بهروز رضوی نژاد نصرالله حکمت
این رساله که در چهار فصل تدارک دیده شده، در فصل اول آن، ضمن گذری کوتاه به زندگی و احوال شیخ اشراق و برشمردن کتب و آثار وی، به منابع افکارش در حکمت ایران باستان، یونان، حکمت مشاء عرفان اسلامی و قرآن مجید و احادیث اسلامی اشاده شده و سپس مرتب حکمت و طبقات حکما را از دیدگاه ایشان تشریح کرده ایم. در فصل دوم بر آن شدیم تا مقصود سهروردی را از (حکمه الاشراق) بررسی نمائیم و بدین لحاظ ضمن بررسی واژه اشراق و شرق و غرب مجازی در این مکتب ، به نقش ابن سینا در آماده ساختن ظهور فلسفه اشراقی و نقش سهروردی بعنوان احیاء کننده آن پرداخته ایم و سیر حکمت حقیقی و جاودانی را از هرمس تا سهروردی که خود را وارث آن می داند مورد بحث قرار داده ایم. در فصل سوم، با بررسی پیشینه بحث عالم مثال، آن را از لحاظ قوس نزولی مورد مداقه و تحقیق قرار داده و پس از ذکر احوال نفوس انسانی پس از مفارقت از بدن، راه یافتگان به مراتب بالاتر آن، و ذکر احوال آنان را لحاظ نموده، جایگاه هر یک از کاملان، متوسطان و اشقیاء را مشخص کرده ایم.
علی اصغر لامعی رامندی نصرالله حکمت
چکیده ندارد.