نام پژوهشگر: علیرضا باقری
علیرضا باقری نسرین ارشدی
بررسی تأثیرات تطابق ادراک شده شخص – شغل، شخص - سازمان و شخص-گروه بر انگیزش شغلی، عملکرد شغلی و نگرش های شغلی (خشنودی شغلی، تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی) در یک شرکت صنعتی علیرضا باقری- دکتر عبدالزهرا نعامی- دکتر نسرین ارشدی- دکتر عبدالکاظم نیسی چکیده هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیرات تطابق ادراک شده شخص– شغل، شخص- سازمان و شخص- گروه بر انگیزش شغلی، عملکرد شغلی و نگرش های شغلی (خشنودی شغلی، تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی) می باشد. این پژوهش الگویی از روابط بین این متغیرها را ارائه می دهد. نمونه این پژوهش شامل 300 نفر از کارکنان صف و ستادی یک سازمان صنعتی 2000 نفری می باشد. تحلیلهای آماری مورد استفاده در این پژوهش شامل تحلیلهای مقدماتی مختلف (میانگین، انحراف معیار و همبستگی های مرتبه صفر پیرسون) و تحلیلهای پیچیده تر برای ارزیابی برازندگی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (sem) می باشد. تمامی تحلیلها با استفاده از نرم افزارهای spss ویراست 17 و amos ویراست 16 انجام گرفتند. نتایج نشان دادند که روابط معنی داری بین تمامی متغیرهای پژوهش وجود دارد، غیر از رابطه بین تطابق ادراک شده شخص– گروه و انگیزش شغلی که معنی دار نبود. پژوهش حاضر الگویی از روابط بین این متغیرها که دارای شاخص های برازشی مناسبی می باشد را ارائه می دهد. واژه های کلیدی: تطابق شخص- شغل، تطابق شخص – سازمان، تطابق شخص-گروه، انگیزش شغلی، عملکرد شغلی، نگرش های شغلی. مقدمه : لوین (1938، به نقل از کریستف، زیمرمن و جانسون ، 2005) بیان می کند که رفتار، تابعی از تعامل فرد و محیط است. روانشناسان تعامل گرای اولیه بر دیدگاه لوین و این موضوع که رفتار و نگرش های افراد، توسط فرد و محیط، مشترکا ً تعیین می شوند، تأکید داشته اند. در پژوهش حاضر نیز بر اساس همین اصل، ادراک تطابق شخص با محیطش به عنوان پیش بین اصلی عملکرد شغلی ، انگیزش شغلی و نگرش های شغلی (خشنودی شغلی ، تعهد سازمانی ، دلبستگی شغلی ) مورد بررسی قرار می گیرد. تطابق شخص– محیط مطرح می کند که برای هر فرد، محیط و شرایط محیطی ویژه ای وجود دارد که با ویژگی های فردی شخص بیشترین سازگاری را دارد. چنین شرایطی منجر به بهبود نگرش ها و عملکرد شغلی، کاهش استرس شغل و رفتارهای کناره گیرانه خواهد شد (کریستف و دیگران، 2005). تطابق شخص- محیط به میزان تطابق و هماهنگی بین افراد و برخی جنبه های محیط کاری آنها اشاره دارد (واگل و فلدمن، 2009). تطابق ادراک شده شخص– محیط یک سازه چند سطحی است که از چهار نوع تطابق ادراک شده، تشکیل شده است. این چهار نوع تطابق ادراک شده به شرح ذیل می باشند که هرنوع آن، شامل تطابق ادراک شده بین فرد و سطح خاصی از محیط می باشد : تطابق ادراک شده شخص– شغل (p – j) : این نوع تطابق ادراک شده به رابطه بین فرد و شغلی خاص مربوط می شود (ورکوئر ، 2002). تطابق ادراک شده شخص– سازمان (p – o) : در این نوع تطابق ادراک شده، ویژگی هایی از فرد با ویژگی هایی از سازمان هماهنگ و مطابق است (کریستف، 1996). تطابق ادراک شده شخص– گروه (p – g) : به همخوانی ادراک شده بین فرد و گروه کاری اش، سرپرستان و رهبران آن اشاره دارد (ورکوئر، 2002). تطابق ادراک شده شخص– حرفه (p – v) : تطابق و همخوانی ادراک شده بین فرد و ویژگی های حرفه ی او را شامل می شود (کریستف، 1996). دراین پژوهش سه نوع اصلی و مهمتر تطابق شخص- محیط که شامل تطابق شخص ـ شغل ، شخص ـ سازمان و شخص - گروه می باشند و در پیشینه های مرتبط با موضوع تحقیق بیشتر به کار رفته اند، مورد بررسی قرار می گیرند. پژوهش های بسیاری به بررسی اثر هریک از این سه نوع تطابق ادراک شده بر پیامدهای شغلی کارکنان مانند خشنودی شغلی، تعهد سازمانی، دلبستگی شغلی، عملکرد شغلی عینی و ذهنی، ترک شغل و قصد ترک شغل پرداخته اند (کالدول و اوریلی ، 1990 ؛ اوریلی، چتمن و کالدول، 1991 ؛ فریکو و بیر ، 1992 ؛ ساکس و اشفورد ، 1997 ؛ ادواردز ، 1996 ؛ کریستف، 1996 ؛ توربان و کئون ، 1993 ؛ کیبل و جاج ، 1996 ؛ ادکینز، راسل و وربل ، 1994 ؛ آمبروز، آرنود و اشمینک ، 2008 ؛ بورچرز ، 2006 ؛ هافمن و وهر ، 2006 ؛ واگل و فلدمن، 2009 ؛ مورویتز ، 2009). نظریه تطابق شخص- محیط بر اینکه پیامدهای مثبت زمانی روی می دهند که تطابق بین فرد و محیط وجود داشته باشد، دلالت دارد (اسکروگینز، 2008). تام (1971) دریافت کارکنان موقعیت هایی را که شبیه به خود ادراک می کنند نسبت به سایر موقعیت ها ترجیح می دهند. کارکنان سازمان هایی را برای کار انتخاب می کنند و در آنها بیشتر باقی می مانند که آنها را شبیه تر به خود ادراک کنند . اشنایدر (2007) اظهار می دارد افراد باید جذب سازمانی شوند که آن را مشابه خود ادراک می کنند. کریستف (1996) بیان می کند اگر کارکنان در محیط هایی کار کنند که آنها را شبیه به خود ادراک می کنند، بهبود نگرش ها، افزایش عملکرد شغلی، کاهش استرس شغلی، کاهش رفتارهای کناره گیرانه و نابارور را تجربه می کنند. آرجریس (1957) ادعا می کند که رفتار سازمانی کارکنان از تعامل بین فرد و سازمان ناشی می شود. عدم تطابق و ناسازگاری زیاد بین فرد و محیط شغلی می تواند افراد را بی انگیزه و منزوی نماید (به نقل از کریستف، 1996). یکی از دلایلی که این سه نوع تطابق را به موضوعی ارزنده جهت پژوهش های حیطه روانشناسی صنعتی و سازمانی تبدیل کرده، این است که این تطابق ها می تواند نقش و اثر بسزایی بر پیامدهای رفتاری نظیر عملکرد شغلی، رفتار مدنی سازمانی، ترک شغل و ... داشته باشد. وربل و گیلیلند (1999) معتقدند که بررسی انواع تطابق برای سازمان ها از اهمیت و ضرورت ویژه ای برخوردار است، زیرا این متغیرها می توانند پیش بین قوی برای حیطه وسیعی از پیامدهای نگرشی، انگیزشی و رفتاری باشند و در فرایندهای قبل و بعد از استخدام و تصمیمات گزینشی تأثیرات انکار ناپذیری دارند و سازمان ها از طریق آنها می توانند به طور بالقوه به سطوح بالاتری از اثربخشی سازمانی دست یابند. وربل و گیلیلند (1999) ادعا کرده اند که توسعه پیامدهای تطابق شخص– محیط بسیار مهم است و باید ملاک هایی در این حیطه برای سنجش روابط بین این متغیرها ایجاد شود. برای مثال آنها پیامدهای انواع تطابق را به طور واضح شرح داده اند : تطابق شخص– سازمان برای پیامدهای نگرشی مانند خشنودی شغلی، تعهد سازمانی و ... پیش بین بهتری است. در صورتی که تطابق شخص– شغل رابطه نزدیکی با عملکرد شغلی واقعی دارد. مطالعات قبلی تطابق شخص– شغل و تطابق شخص– سازمان از این تفکر حمایت می کنند (اوریلی و دیگران، 1991). یکی از نکات حائز اهمیت در پژوهش حاضر که ضرورت انجام آنرا بیش از پیش آشکار می کند، در نظر گرفتن تفاوت های فردی، ادراک کارکنان از فرهنگ و جو گروهی و سازمانی و انواع تطابق ادراک شده توسط کارکنان است. نکته حائز اهمیت دیگر این است که براساس اطلاعات ما، تاکنون پژوهشی درزمینه انواع تطابق، در کشور صورت نگرفته است. اغلب پژوهش های پیشین در زمینه تطابق، روابط بین یک نوع تطابق و پیامدهای معدود سازمانی و یا رفتاری را مدنظر قرار داده اند. هرچند پژوهشگران اخیراً به دنبال پژوهش یکپارچه تری بوده اند که انواع تطابق را در یک مطالعه مورد بررسی و تحقیق قرار دهد (ادواردز و شیپ ، 2007 ؛ مورویتز، 2009). نتایج پژوهش حاضر نشان دادند که روابط معنی داری بین تمامی متغیرهای پژوهش وجود دارد، غیر از رابطه بین تطابق ادراک شده شخص– گروه و انگیزش شغلی که معنی دار نبود. گرچه تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری برازش متوسطی را برای الگوی پیشنهادی نشان دادند، بهبود الگو باعث شد تا شاخص های برازندگی بسیار خوبی برای الگوی نهایی حاصل شود. برای این بهبود، مسیر مستقیم تطابق ادراک شده شخص- گروه به انگیزش شغلی (عدم تأیید فرضیه 11) حذف شد و مسیر مستقیم جدید از انگیزش شغلی به عملکرد شغلی حاصل گردید. همچنین دو مسیر غیرمستقیم (که برای آنها فرضیه ای ارائه نشده بود) تطابق ادراک شده شخص- شغل و شخص- سازمان به عملکرد شغلی و از طریق تأثیر بر انگیزش شغلی مورد تأیید قرار گرفت
ایرج رسولان علیرضا باقری
حوزه بررسی سازه های بتنی فرض میشود که بتن یک ماده همگن است در صورتیکه در اصل بتن شامل اجزا مختلفی مانند خمیر سیمان، سنگدانه شن ،ماسه، و هوا میباشد که وجود این اجزا در تعیین رفتار بتن حائز اهمیت است لذا برای بیان اثرات ساختار بتن بر روی رفتار درشت بینی آن نیاز به استفاده از مدل در مقیاس ریز بینی خواهیم داشت. در مدلهای اولیه، بتن بصورت دو فاز شامل سنگدانه و خمیر سیمان در نظر گرفته می شد اما تحقیقات امروزه نشان میدهد که بتن باید بصورت کمپوزیت سه فازه در مقیاس ریز بینی در نظر گرفت، یعنی فاز سوم، ناحیه انتقالی بین سنگدانه و خمیر سیمان را نیز مد نظر قرار داد. هدف این پایان بررسی مسئله شکست مصالح بتنی در اثر بارهای استاتیکی است، که در آن ساختار داخلی بتن در مقیاس ریز در نظر گرفته و یک ماده سه فازه مشتمل بر ذرات سنگدانه ها، ماتریس و ناحیه انتقالی بین ماتریس و سنگدانه ها (itz) بعنوان ساختار داخلی بتن مدلسازی می شود. برای این منظور از تلفیق تئوری چند صفحه ای و همچنین مکانیک شکست پیوسته استفاده می شود. انتخاب نوع سنگدانه ها، اندازه و توزیع آنها خواص بتن را تحت تاثیر قرار میدهد. با توجه به توزیع تصادفی سنگدانه ها و تنوع اندازه آنها در بتن ، مدلسازی رفتار بتن بر اساس اجزاء ساختاری آن در مقیاس ریزبینی مشکل است برای این منظور باید فرضیات ساده کننده ای را بکار ببریم. لذا با داشتن یک طرح اختلاط مشخص توام با منحنی دانه بندی با توزیع و تنوع اندازه سنگدانه ای معین ، روش ساده ای برای جایگزینی سنگدانه های واقعی با سنگدانه کروی معادل با قطر موثر ، بهمراه ضرایب مربوطه بیان میشود. یعنی میتوان در یک نمونه بتنی، بجای روشهای پیچیده هندسی و مبتنی بر احتمالات و یا روشهای تصویر برداری با استفاده از روشی ساده ، قطر موثر را تعیین و سپس با آن قطر دو نوع چینش مرزی با حداکثر و حداقل حجم سنگ دانه ها را بعنوان یک المان پایه قابل تکرار استخراج نمود، در نتیجه یک المان ساده شده را خواهیم داشت که میتوان از آن در مدلسازی رفتاری نمونه های بتنی در حالت ریز مقیاس و سه فازی استفاده نمود. برای این منظور ابتداء یک هندسه مناسب از چینش و موقعیت سنگ دانه ها در بتن بیان شده و هندسه و خواص هر یک از اجزاء بتن تعریف می شود. آنگاه روابط ساختاری مناسب برای هر کدام از فازهای سه گانه در نظر گرفته می شود. برای مدل سازی هر ذره ای نیاز به خواص مخصوص به خود برای توصیف رفتار المان ها در مقیاس میکرو مانند مدول ارتجاعی ، ضریب پواسون ، انرژی ، مقاومت کششی و فشاری فازها می باشد آنگاه با استفاده از برنامه توسعه یافته المان معادل را بدست آورده و سپس از آن المان در تحلیل نمونه های بتنی استفاده میشود .نتایج نشان میدهد که میتوان بطور ساده با داشتن منحنی دانه بندی و بدست آوردن المان معادل، سازه های بتنی را مدلسازی نمود .هماهنگی مدل با نتایج آزمایشگاهی موید مطلب فوق می باشد.
گلناز عرب علیرضا باقری
فعالیت های صنعتی همواره توام با مشکلاتی برای جوامع انسانی و محیط زیست بوده است. امروزه بازیافت پسماندهای صنعتی بدلیل حفظ منابع و ممانعت از انتشار آلاینده ها در محیط زیست مورد توجه متخصصان قرار گرفته است. از این میان مدیریت ضایعاتی همچون سرباره کارخانجات ذوب آهن، به دلیل گستردگی فعالیت صنایع مربوطه و بالا بودن میزان دورریزها، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در تحقیق حاضر سه روش عمده بازیافت سرباره شامل جایگزینی آن با کلینکر و سیمان در صنعت تولید سیمان و نیز استفاده بعنوان سنگدانه در تولید بتن از نقطه نظر میزان مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای مورد ارزیابی قرار گرفته و در نهایت نتایج حاصله با حالت مبنا یعنی تولید بتن با مصالح متعارف و بدون استفاده از سرباره، مقایسه گردیدند. روش مورد استفاده در این تحقیق در انجام ارزیابی زیست محیطی بازیافت سرباره، روش ارزیابی چرخه عمر lca) ( بوده است. در ارزیابی های مبتنی بر lca ، تمام چرخه عمر یک محصول از مرحله استخراج مواد خام اولیه تا مراحل تولید، استفاده و در نهایت دور ریز آن مد نظر بوده و آثار سوء بالقوه متناسب با این مراحل، بصورت کمی بیان می گردد. از طرفی تعیین میزان انتشار گازها در کارخانجات سیمان از طریق فرمولهای تجربی (روش ipcc ) و اندازه گیری مستقیم گازهای خروجی از دودکش بوده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که با افزودن سرباره تولیدی به خط تولید کارخانجات سیمان می توان شاهد بیشترین شاخص کاهش به میزان 28/128 در مصرف انرژی الکتریکی، 43/299 در مصرف انرژی حرارتی و 57/291 در پتانسیل گرمایش جهانی بود که نسبت به دو روش دیگر دارای میزان کاهش بیشتری می باشد. از طرفی با مقایسه نتایج آزمایشات گاز خروجی از کارخانجات سیمان، می توان اظهار داشت که روش ipcc جایگزینی مناسب برای روش آنالیز مستقیم از دودکش این کارخانجات می باشد. بدین ترتیب با دانستن انواع ترکیبات وکمیت کربنات های مصرفی در تولید کلینکر می توان میزان انتشار را از طریق محاسبات ipcc تعیین نمود. با توجه به آنالیز گاز دودکش، ضرایب انتشاری برای هر یک از گازها ( 838= co246/0= coو 17/2= nox) محاسبه شده و با ضرایب گزارش شده توسط epa u.s. مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که انتشارات کارخانه موردنظر در مقایسه با ضرایب epa .u.s برای هر سه گاز در سطح قابل قبولی قرار دارد. کلمات کلیدی: سرباره کارخانجات تولید آهن، بازیافت، کلینکر، سیمان، سنگدانه، ارزیابی چرخه عمر
هادی علیزاده علیرضا باقری
طی چند دهه اخیر مطالعات گسترده ای روی بتن های حاوی سیمان دو جزئی مبتنی بر خاکستر بادی و یا دوده سیلیسی انجام شده که نشانگر مزایایی نظیر بهبود عملکرد دوام این نوع بتن ها بوده است. در عین حال هر کدام از این بتن های حاوی سیمان دو جزئی دارای کاستی هایی می باشد؛ که بطور مثال می توان در بتن های حاوی خاکستر بادی به روند کند کسب مقاومت اولیه و نیز در بتن های حاوی دوده سیلیسی به کاهش کارآیی و افزایش نیاز آبی، اشاره نمود. برای رفع این نقایص اخیراً استفاده توأم این دو ماده افزودنی در بتن مورد توجه محققین قرار گرفته است. در این تحقیق تأثیر افزودن توأم خاکستر بادی وارداتی نوع f و دوده سیلیسی تولید داخل کشور با تأثیر افزودن این دو ماده بطور جداگانه، روی روند کسب مقاومت و عملکرد دوام بتن مقایسه شده است. بتن های دو جزئی شامل خاکستر بادی در مقادیر 15 و 30 درصد و دوده سیلیسی در مقادیر 5/2، 5، 5/7 و 10 درصد جایگزین سیمان و بتن های سه جزئی نیز شامل خاکستر بادی در مقادیر 15 و 30 درصد همراه با مقادیر 5/2، 5 و 5/7 درصد دوده سیلیسی بوده اند. نسبت آب به مواد سیمانی (w/cm) کلیه مخلوط ها ثابت و برابر 38/0 بوده و عیار مواد سیمانی kg/m3 420 و میزان اسلامپ رده s3 (mm100-150) برای کلیه مخلوط ها ثابت در نظر گرفته شده است. آزمایش های انجام شده شامل تعیین روند کسب مقاومت فشاری، مقاومت خمشی، عمق نفوذ آب تحت فشار، آزمایش تسریع شده نفوذ یون کلر (rcpt)، آزمایش تسریع شده انتقال یون کلر در بتن (rcmt)، جذب آب حجمی و مقاومت ویژه الکتریکی بوده اند. نتایج حاصله نشانگر اینست که مخلوط شاهد (بدون پوزولان) در مقایسه با مخلوط های دو جزئی و سه جزئی عملکرد بسیار ضعیف تری به لحاظ دوام داشته است. کاربرد خاکستر بادی باعث بهبود نسبتاً محدودی در خواص دوام شده است. همچنین استفاده از خاکستر بادی خصوصاً در 30 درصد مصرف افت بسیار قابل توجه در مقاومت بتن در سنین مختلف را به دنبال داشته است. با استفاده توأم از خاکستر بادی به همراه دوده سیلیسی مشکلات افت مقاومت بتن حاوی خاکستر بادی تا حد زیادی جبران شده، در عین حال ارتقاء بسیار قابل توجه در خواص دوام حاصل شده است. بتن های دو جزئی حاوی دوده سیلیسی خصوصاً در مقادیر مصرف 5 درصد و بالاتر عملکرد بسیار مناسبی به لحاظ خواص مکانیکی و دوام داشته اند. بتن های سه جزئی در مقایسه با بتن های دو جزئی حاوی مقادیر متناظر دوده سیلیسی مزیت نسبتاً محدودی به لحاظ خواص دوام ایجاد کرده اند و به نظر می رسد مزیت اصلی آنها، کاهش نیاز آبی و مشکلات اجرایی، کاهش مصرف سیمان از طریق جایگزینی آن با خاکستر بادی و منافع زیست محیطی و کاهش مصرف انرژی ناشی از آن باشد.
محمد علی سیفی مریان علیرضا باقری
چکیده در حال حاضر استفاده همزمان از دو ماده مکمل سیمانی در بتن بصورت مخلوط سه جزئی جهت بهبود خواص بتن های توانمند نظیر کارآیی، روند کسب مقاومت یا دوام مورد توجه محققین قرار گرفته است. در این تحقیق تأثیر استفاده از مواد مکمل سیمانی خاکستربادی ریز، خاکستربادی معمولی نوع f و سرباره کوره آهنگدازی بصورت دو جزئی و سه جزئی بر خواص مقاومتی و دوام بتن با استفاده از آزمایش های تعیین مقاومت فشاری و مقاومت الکتریکی در سنین 7، 28، 90 و 180 روزه، آزمایش تعیین مقاومت خمشی، آزمایش تعیین مقدار نفوذ آب تحت فشار در سن 28 روز، آزمایش تسریع شده انتقال یون کلر ( rcmt) و آزمایش تسریع نفوذ یون کلر (rcpt) در سنین 28، 90 و 180 روزه بررسی شده است. مخلوط های بتن دو جزئی شامل، خاکستربادی ریز در مقادیر %7.5 و %15، خاکستربادی معمولی در مقادیر %15 و %30 و سرباره کوره آهنگدازی در مقادیر %15، %30 و % 50 جایگزینی سیمان بوده است. بتن های سه جزئی نیز با هدف بررسی تاثیر افزودن خاکستربادی بسیار ریز در مقادیر 7.5 و 15 درصد مواد سیمانی به مخلوط های دو جزئی اخیرالذکر به لحاظ دستیابی به خواص بهبود یافته مورد مطالعه قرار گرفته اند. مقدار مواد سیمانی برابر 420 کیلوگرم، نسبت آب به مواد سیمانی 38/0 و مقدار کارآیی برابر رده s3 استاندارد ایران برای همه مخلوطها ثابت در نظر گرفته شد. استفاده از 7.5 و 15 درصد خاکستربادی ریز در بتن های حاوی مقادیر کم خاکستربادی معمولی (15 درصد) باعث افت نسبتا کمی در روند کسب مقاومت آنها شده لیکن دوام دراز مدت آنها را بهبود می بخشد. استفاده از 7.5 یا 15 درصد خاکستربادی ریز در بتن های حاوی مقدار زیاد خاکستربادی معمولی (30 درصد) باعث افت روند کسب مقاومت در تمام سنین شده و همچنین مزیتی به لحاظ دوام دراز مدت ایجاد نمی کند. برای بتن های حاوی مقادیر مختلف سرباره کوره آهنگدازی استفاده از خاکستربادی ریز در 7.5 درصد باعث بهبود دوام دراز مدت می گردد. با افزایش مصرف خاکستربادی ریز به 15 درصد بهبود در دوام بیشتر می شود. ضمنا کاربرد خاکستربادی ریز جز در مواردی که مقدار سرباره موجود در بتن کم بوده (حدود 15 درصد) باعث افت مقاومت در تمام سنین می شود. واژه های کلیدی: مواد مکمل سیمانی، بتن سه جزئی، مقاومت الکتریکی، آزمایش rcmt
محمد جواد صانعی علیرضا باقری
استفاده همزمان از دو نوع پوزولان در بتن های مبتنی بر سیمان سه جزئی با هدف بهینه سازی اثرات مجزای پوزولانهای مختلف جهت بهبود روند کسب مقاومت و دوام و درعین حال کاهش هزینه ها و یا مشکلات اجرایی مورد توجه محققین در سطح جهان می باشد. در کشور ما علیرغم وجود منابع غنی پوزولانهای طبیعی پومیس و تراس، کاربرد آنها در بتن به علت روند کند کسب مقاومت محدود بوده است. از سوی دیگر دوده سیلیسی علیرغم مقادیر نسبتا محدود تولید شده در کشور و هزینه زیاد آن و مشکلات اجرایی نظیر افزایش نیاز آبی مخلوط، به صورت گسترده در تولید بتن های توانمند مورد استفاده قرار می گیرد. لذا در این تحقیق امکان استفاده ترکیبی از پوزولانهای طبیعی کشور شامل پومیس و تراس با دوده سیلیسی تولید داخل جهت دستیابی به بتنی که علاوه بر داشتن خصوصیات مناسب از نظر دوام، دارای روند مناسب کسب مقاومت نیز باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. مخلوطهای مورد مطالعه شامل مقدار مواد سیمانی 420 کیلوگرم بر متر مکعب و نسبت آب به مواد سیمانی 38/0 و32/0 بوده اند. پومیس و تراس در مقادیر 15 و 30 درصد مواد سیمانی و دوده سیلیسی در مقادیر 5/2، 5، 5/7 و 10 درصد به صورت مجزا و ترکیبی، در ساخت مخلوط های بتن بکار گرفته شدند. عملکرد مخلوط ها به لحاظ خواص مکانیکی و دوام با انجام آزمایشهای مختلف شامل نفوذ یون کلر با روش تسریع شده(rcpt) ،آزمایش تسریع شده انتقال یون کلر(rcmt)، تعیین عمق نفوذ آب، تعیین مقدار جذب آب حجمی، مقاومت الکتریکی ، مقاومت فشاری و مقاومت خمشی در سنین مختلف تا سن 180 روز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که با استفاده توام از پوزولان های طبیعی موجود در کشور به همراه دوده سیلیسی (سیمان سه جزئی) می توان کاستی های بتن های حاوی پوزولان های طبیعی به تنهایی را جبران نمود و درعین حال به بهبود قابل توجه خواص نسبت به مخلوط کنترل ( بدون پوزولان ) دست یافت. همچنین نتایج نشانگر این بوده اند که خواص مقاومتی و دوام حاصل از مخلوط های سه جزئی مزیت قابل توجهی نسبت به مخلوط های دو جزئی حاوی مقادیر برابر دوده سیلیسی ندارند، لیکن استفاده از مخلوط های سه جزئی امکان کاهش مصرف سیمان و جایگزینی آن با مقادیر قابل توجه پوزولان و منافع اقتصادی و زیست محیطی ناشی از آن را فراهم می آورد.
آرزو سرخیلی بهمن قربانی واقعی
امروزه کاربرد گسترده سیستم های ماهواره ای در زمینه های مختلف تحقیقاتی ، تجاری ، نظامی و غیره ، در دنیا به چشم می خورند. به همین ترتیب نیز حجم کارها و عملیاتی که باید توسط ماهواره ها صورت بگیرد بیشتر و بیشتر می شود. هدف از این پروژه بررسی، تحلیل و طراحی سیستم زمانبندی عملیات در ماهواره های leo می باشد که با توجه به حجم بالای کارهای محول شده به هر ماهواره برای انجام ماموریت و نیز وجود محدویت های زیاد، مسئله زمان بندی آنها بسیار پیچیده تر از مسئله زمانبندی job-shop می باشد. مسئله زمانبندی در ماهواره عبارتند از تعیین زمان اجرای هر یک از فعالیت ها از جمله مشاهدات ماهواره ای و اختصاص منابع لازم به آنها براساس محدودیت های موجود. یک فاکتور مهم در تصمیم گیری برای تعیین اینکه چه مشاهداتی در چه زمانی انجام شود ،زمانی است که مشاهدات ممکن باشند. و لازمه آن برآورد موقعیت هندسی مشاهدات و محاسبه مسیر مداری ماهواره است که مطالعه و بررسی هندسه مداری این کار را تکمیل می کند. بنابراین، ابتدا با مدلسازی حرکت ماهواره، الگوریتم پیش بینی زمان مشاهدات ماهواره که بخش مهمی از برنامه ریزی و زمانبندی فعالیت های ماهواره است بررسی می شود. سپس با بیان مسئله زمانبندی فعالیت های ماهواره و تاکید بر پیچیدگی آن نسبت به مسئله های معمول زمانبندی کار، آن را با یک مسئله رنگ آمیزی گراف مدل کرده و یک الگوریتم جستجوی ممنوع با ذکر روشی جهت تعیین راه حل همسایگی برای آن پیشنهاد می شود. نتایج حاصل از پیاده سازی آن نشان می دهد که این الگوریتم یک زمانبندی نزدیک به بهینه برای حل مسئله و با زمان اجرای قابل قبول ایجاد می کند.
محمد محدی معلمی علیرضا باقری
چکیده استفاده از مواد مکمل سیمانی جهت بهبود دوام بتن در حال افزایش می باشد. اخیرا توسط برخی از محققین استفاده از دو ماده مکمل سیمانی به همراه سیمان که با نام مخلوط های سه جزئی شناخته می شوند بمنظور دستیابی به بتن های توانمند با روند مطلوب توسعه خواص دوام پیشنهاد شده است . سرباره کوره آهن گدازی یکی از ضایعات تولید آهن خام است که می تواند به عنوان ماده مکمل سیمانی در تولید سیمان آمیخته به کار رود. علارغم حجم زیاد سرباره کوره آهنگدازی تولید شده در کشور ، واکنش زایی این سرباره نسبتا ً کم بوده و لذا مصرف آن در تولید سیمان آمیخته محدود می باشد . لذا بررسی روش های بهبود عملکرد سرباره تولید داخل کشور در بتن از نیازهای مهم تحقیقاتی کشور می باشد . در این تحقیق تاثیر استفاده توأم از مقادیر 15 ، 30 و 50 درصد سرباره به همراه 2.5 ، 5 و 7.5 درصد دوده سیلیسی ، بر روی دوام بتن های توانمند به صورت سه جزئی بررسی شده است. همچنین عملکرد این مخلوط های سه جزئی با عملکرد مخلوطهای دوجزئی حاوی هریک از این مواد مکمل سیمانی به صورت مجزا مقایسه شده است. آزمایش های انجام شده شامل مقاومت فشاری و خمشی ، مقاومت الکتریکی ، آزمایش تسریع شده نفوذ یون کلر rcpt ، آزمایش تسریع شده انتقال یون کلر rcmt ، جذب حجمی و عمق نفوذ آب تحت فشار بوده اند . نتایج نشان می دهد استفاده از سرباره باعث افت مقاومت نسبت به بتن کنترل شده که با افزایش مقدار مصرف سرباره این افت بیشتر شده است . استفاده از دوده سیلیسی باعث بهبود قابل توجهی در روند کسب مقاومت بتن های حاوی مقادیر کم تا متوسط سرباره شده است . لیکن در مقادیر زیاد مصرف سرباره ، استفاده از دوده سیلیسی عملکرد موثری در ارتقاع خواص مقاومتی مخلوط ها نداشته است . دوام بتن های دو جزئی حاوی سرباره در سن 28 روز قدری کمتر از بتن کنترل بوده است لیکن در سنین بالاتر نسبت به بتن کنترل دوام بهتری دارند . با افزودن دوده سیلیسی به بتن های حاوی سرباره ، دوام آنها بهبود قابل توجهی می یابد به نحوی که در سن 28 روز نیز نسبت به بتن کنترل عملکرد بهتری دارند .
علیرضا باقری محمد اینانلو
به منظور تعیین بهترین رابطه میان بارش، رواناب و ضریب رواناب با ویژگیهای جغرافیایی و توپوگرافی در حوضه آبریز نیشابور در دوره های زمانی روزانه، رخداد، ماهانه، فصلی و سالانه متغیرهای توپوگرافی و جغرافیایی شامل ارتفاع، عرض جغرافیایی، طول جغرافیایی، فاصله تا رشته کوه بینالود، ارتفاع متوسط، شیب و دیگر متغیرهای توپوگرافیک و فیزیوگرافی حوضه مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس سه دسته رابطه رگرسیونی بر داده های بارش و سه دسته رابطه رگرسیونی بر داده های رواناب و سه دسته رابطه رگرسیونی بر داده های ضریب رواناب برازش یافت در دسته اول از مهمترین عامل موثر بر آن پدیده اقلیمی که در مطالعات بدست آمده بود استفاده گردید. (به عنوان مثال رابطه بارش با ارتفاع)، در دسته دوم چند عامل مهم موثر بر آن پدیده در نظر گرفته شد (به عنوان مثال رابطه بارش، ارتفاع، طول جغرافیایی و عرض جغرافیایی ) دردسته سوم رابطه عامل اقلیمی مورد نظر با تمام عوامل جغرافیایی و توپوگرافی و فیزیوگرافی محاسبه شده با رگرسیون گام به گام تهیه گردید. برای هر کدام از دسته ها از مدلهای رگرسیون خطی، لگاریتمی، توانی و نمایی استفاده گردید. در مقیاس روزانه و رخداد بارش نتایج بدست آمده هیچ گرادیانی را نشان نمی دهد و نمی توان برای این بازه زمانی نتایج قابل قبولی گزارش نمود. در سایر زمانهای انتخابی رگرسیونهای توسعه یافته با استفاده از روش گام به گام نتایج مناسبی را به همراه دارد خصوصا در کاربرد مدل ریاضی خطی، در رگرسیونهای مربوط به رواناب بهترین نتایج مربوط به ماههای کم باران و فصول بهار و پاییز می باشد در سایر ماهها و سال نتایج مطلوبی مشاهده نگردید. در تخمین ضریب رواناب روابط بسیار مناسبی برای تخمین ضریب رواناب در حوضه های آبریز بالادست ایستگاههای آب سنجی گزارش گردید و نتایج حاصل شده برای فصول و کل سال نیز روابط مطلوبی می باشد نتایج مطالعه نشان می دهد که استفاده از روابط دسته اول ضعیف ترین نتایج را به همراه دارد ، روابط دسته دوم باعث افزایش چشمگیر نتایج می گردند اما در مقایسه با دسته سوم نتایج ضعیف تری را نشان می دهند. روابط دسته سوم در تمام ماهها، فصل ها و مقیاس سالانه بهترین روابط را به دنبال دارد.به استثناء روابط رواناب که برای این دسته در اکثر موارد رابطه ای تولید نشده است.
علیرضا باقری شیرزاد طایفی
در هنگام بحث از مسائل اجتماعی و جامعه شناختی، یکی از مهم ترین مباحثی که با آن سر و کار داریم، بحث فرهنگ است و یکی از مهم ترین بخش های فرهنگ که شناخت آن ما را با ابعاد مختلفی از یک جامعه آشنا می کند، فرهنگ عامّه یا فولکلور است. بیشتر نویسندگان بزرگ ما مانند صادق هدایت، صادق چوبک، هوشنگ گلشیری، جلال آل احمد و سیمین دانشور، یکی بزرگترین نویسندگان زن معاصر، به خوبی اهمّیّت فولکلور را درک کرده اند و نمودهای آن را در آثار خود منعکس کرده اند که در مورد استفاده برخی از این نویسندگان از فرهنگ عامّه تحقیقاتی نیز صورت گرفته است. از آنجا که سیمین دانشور یک نویسنده مردمی است و توجه خاصّی به فولکلور یا همان فرهنگ مردم دارد، در این رساله، سعی بر این بوده است تا بعد از به دست دادن تعریف جامع و کاملی از مفاهیم فرهنگ و فرهنگ عامّه و شاخصه های آن و استخراج این شاخصه ها از آثار داستانی سیمین دانشور، به شیوه توصیفی- تحلیلی، کمیت و کیفیت استفاده ایشان از فرهنگ عامّه مورد بررسی قرار گیرد. برای این کار، ابتدا به شکلی مختصر، زندگی نامه این نویسنده مرور شد و سپس در یک فصل ادبیات عامیانه و در فصلی دیگر که از سه بخش تشکیل شده است، رسوم و سنّت ها، باورها و خرافات و سایر نمودهای فرهنگ عامّه مورد بررسی قرار گرفت و در پایان مشخّص شد که این نویسنده از بیشتر عناصر فرهنگ عامّه در آثار خود استفاده کرده است و از آن ها در راه جذّاب تر و پرمخاطب کردن آثار خود بهره گرفته است و علاوه بر آن از این راه به به حفظ سنّت های نیک و کهن ایرانی نیز کمک شایانی کرده است. همچنین با نشان دادن خرافات و باورهای ناکارآمد و مخرّب به مردم از طریق داستان هایش سعی در آگاه کردن آنان داشته است. تحقیقاتی از این قبیل می تواند در راه شناخت اندیشه های نویسندگان پیشرو و به تبع آن رشد و بهبود اوضاع فرهنگی کشور بسیار مثمر ثمر باشد.
سید حسام مدنی طیبه پرهیزکار
عملکرد موفق دوده سیلیسی در بهبود قابل توجه خواص مکانیکی و دوام بتن باعث شده تا استفاده از مواد نانوسیلیسی در محصولات پایه سیمانی مورد توجه جدی محققین چه در سطح جهان و چه در داخل کشور قرار گیرد. خلوص نزدیک به 100 درصد مواد نانوسیلیسی در مقایسه با خلوص حدود 90 درصد دوده سیلیسی و همچنین سطح ویژه بالاتر این مواد که محدوده ای از 50 تا قریب به 1000 مترمربع برگرم را در بر میگیرد در مقایسه با سطح ویژه 20 مترمربع برگرم دوده سیلیسی سبب شده است تا عملکرد بسیار موثری از این ماده در ارتقاء خواص بتن مورد انتظار باشد. لیکن نتایج گزارش شده متنوع و در مواردی متناقض بوده و از عملکرد بسیار موثر تا عملکردهای پایین تر از دوده سیلیسی را شامل میشود. شایان توجه است که بر خلاف دوده سیلیسی که محصول جانبی صنایع تولید فروسیلیسیم میباشد، نانوسیلیس ها با روش های مختلف و با خواص متفاوت قابل تولید هستند و بنظر میرسد بخشی از تفاوت های گزارش شده توسط محققین در خصوص عملکرد نانوسیلیس ها در بتن ناشی از تفاوت در سطح ویژه و نوع این مواد باشد. با توجه به اینکه اثر تغییرات در خواص نانوسیلیس ها در عملکرد آنها در مواد پایه سیمانی قبلا به صورت منسجم موردبررسی قرار نگرفته بود تحقیق حاضر با هدف مشخص کردن تاثیر تغییرات در سطح ویژه دو نوع عمده از نانوسیلیس ها شامل نانوسیلیس های پایروژنیک و سل های نانوسیلیس روی عملکرد آنها در محصولات پایه سیمانی در مقایسه آنها با دوده سیلیسی انجام پذیرفت. نانوسیلیس های مورد مطالعه شامل نانوسیلیس های پایروژنیک aerosil 90، aerosil 200 و aerosil 300 با سطوح ویژه 90، 200 و 300 مترمربع برگرم و سل های نانوسیلیس شامل levasil100/45، levasil200/30 و levasil300/30 با سطوح ویژه 100، 200 و 300 مترمربع بر گرم بوده اند. مطالعات میکروسکوپی و بررسی های توزیع ابعادی نشانگر آن میباشند که نانوسیلیس های پایروژنیک در حالت کلوخه ای بوده و پخش موثر آنها در محیط های آبی با دشواری های بسیار همراه است. لیکن سل های نانوسیلیس دارای پخش مناسب به صورت ذرات مجزا و غیر کلوخه در محیط آبی میباشند. نتایج آزمایش های ترموگراویمتری روی خمیره های آهکی و سیمانی نشانگر سرعت واکنش پوزولانی بسیار سریع تر نانوسیلیس ها در مقایسه با دوده سیلیسی میباشد که با افزایش سطح ویژه سرعت واکنش آنها بیشتر میشود. ضمنا سرعت واکنش پوزولانی نانوسیلیس های پایروژنیک قدری بالاتر از سل های نانوسیلیس مشاهده گردید. همچنین نتایج نشانگر این هستند که نانوسیلیس ها اثر تسریع کنندگی بر هیدراسیون سیمان در سنین اولیه دارند اما با گذشت زمان سبب کاهش درجه هیدراسیون سیمان در مقایسه با نمونه های کنترل میگردند. برای سنجش تاثیر نانوسیلیس ها بر دوام و مقاومت مواد پایه سیمانی، آزمایش های مقاومت فشاری، مقاومت خمشی، نفوذ یون کلرید و جذب آب انجام پذیرفت. بر اساس نتایج حاصله هرچند نانوسیلیس های ریزتر دارای نرخ واکنش پوزولانی بیشتر در سنین اولیه نسبت به انواع درشت تر هستند، لیکن نانوسیلیس های درشت تر دارای عملکرد بهتر در بهبود شاخصه های دوام همچون محدود کردن نفوذ یون کلر میباشند. جالب است که دوده سیلیسی که به مراتب سرعت واکنش پوزولانی کندتری نسبت به نانوسیلیس ها دارد در سن 28 روز بهتر از نانوسیلیس های ریز عمل نموده و رفتار مشابهی با نانوسیلیس های درشت داشته و در سن 90 روز حتی از نانوسیلیس های درشت نیز پیشی گرفته است، همچنین مشاهده گردید که نانوسیلیس ها اثر تسریع کنندگی بر روند کسب مقاومت مخلوط های سیمانی دارند، هرچند در سن 28 روز از مقدار ارتقاء اولیه در مقاومت بصورت قابل توجه کاسته میشود. در سن 90 روز عملکرد اغلب نانوسیلیس ها ضعیف تر از دوده سیلیسی میباشد. لذا بنظر میرسد که تنها مزیت نانوسیلیس ها نسبت به دوده سیلیسی عملکرد سریع تر آنها در ارتقاء خواص بتن در سنین اولیه باشد.
علیرضا باقری رضا قربانی
نظر به اهمیت حفظ تنوع گونه ای این آزمایش طی دو بخش به اجرا در آمد. در بخش اول تنوع گونه ای در شدت های مختلف چرا در پارک ملی گلستان و نواحی اطراف، واقع در شمال شرقی ایران بررسی شد. به این منظور از زیستگاه های دست نخورده، رها شده، تحت چرای فصلی و تحت چرای شدید، با استفاده از ویتاکر پلات اصلاح شده در 4 مقیاس مکانی 1، 10، 100 و 1000 متر مربعی، نمونه برداری انجام شد. نتایج نشان داد با افزایش شدت چرا بر اهمیت تروفیت ها افزوده و از اهمیت همی کریپتوفیت ها و فانروفیت ها و همچنین از میزان غنای گونه ای و درصد پوشش تاجی کاسته شد. میانگین غنای گونه ای زیستگاه های مورد مطالعه در هر چهار مقیاس نمونه برداری تفاوت معنی داری با یکدیگر نشان دادند. توزیع فراوانی گونه ها در زیستگاه های بکر، رها شده و چرای فصلی از یک مدل لوگ نرمال و در زیستگاه تحت چرای شدید از مدل سری های لگاریتمی تبعیت می کرد. علاوه بر این زیستگاه های مختلف از نظر ترکیب تیره ها و گونه های گیاهی با یکدیگر متفاوت بودند. در بخش دوم برای ارزیابی تاثیر تغییر اقلیم بر توزیع آینده برخی گونه ها، نمونه برداری از ارتفاع حدود 450 تا 2200 متر از سطح دریا در قسمت های مرکزی پارک ملی گلستان انجام شد. پس از آن متغیرهای دما، بارندگی، تبخیر، تشعشع خورشیدی، شیب، سیما، توپوگرافی، انحنا و سایه تپه به عنوان متغیرهای ورودی محاسبه شده و در یک مدل توزیع گونه ای بر اساس داده های مربوط به زمان حال و سه سناریوی تغییر اقلیم مربوط به دهه 2080 به کار رفتند. نتایج یک کاهش توزیع مکانی در گونه acantholimon raddeanum ، افزایش توزیع مکانی avena sterilis،cirsium arvense،echinops ritro و stachys subaphylla و عدم تاثیر پذیری در مورد گونه galium aparine را پیش بینی کردند. نتایج نشان داد که با توجه به افزایش احتمالی زیستگاه های مناسب گونه های c. arvense، a. sterilis، e. ritro و s. subaphylla، خطر تبدیل شدن این گونه ها به علف های هرز محیطی در منطقه وجود دارد که این امر ممکن است باعث کاهش تنوع گونه ای منطقه شود.
علی اکبر چهرقانی علیرضا باقری
امروزه موتورهای جستجوی وب به همه کاربران به طور یکسان سرویس می دهند، بدون اینکه علایق خاص هر کاربر را در نظر بگیرند. از طرفی تعداد زیاد نتایج دریافتی باعث سردرگمی کاربر در یافتن نتایج مورد نظرش می شود و برای پیدا کردن نتیجه مورد نظرش باید زمان زیادی صرف کند. برای مقابله با این مشکل، شخصی سازی جستجو مطرح شده است که یکی از راههای بهبود جستجو با در نظر گرفتن علایق کاربر می باشد. یکی از مشخصات کلیدی شخصی سازی موفق جستجو ساختن مدلی از کاربر است که به روز باشد و به صورت دقیق علایق کاربر را نشان بدهد. ما در این پایان نامه قصد داریم برای ساخت مدل کاربر از مفاهیم مورد علاقه کاربر استفاده کنیم. برای این کار از مولفه نگاشتی استفاده می کنیم که وظیفه آن نگاشت جستجوهای کاربر به دسته های odp(open directory project) است. ما از داده های موجود در odp که توسط انسان ایجاد شده است برای رده بندی نتایج جستجو بر حسب علاقه مندی های کاربر استفاده می کنیم. odp بزرگترین وب دایرکتوری موجود است که پوشش خوبی از مفاهیم ارایه می کند. دستاورد اصلی ما این است که مکانیسمی برای بهبود جستجو ارایه می کنیم که در آن مدل کاربر به صورت اتوماتیک ساخته می شود و نتایج رسیده از موتور جستجو طبق علایق کاربر رده بندی شده و برای او نمایش داده می شود. معماری ارایه شده بر اساس رویکرد مولفه گرا است که شامل مولفه های طبقه بند متن، ثبت و پیش پردازش جستجوهای کاربر، نگاشت جستجوهای کاربر به مفاهیم و رده بندی مجدد نتایج است. دستاورد دیگر ما ارایه طبقه بند متن است که مستندات جدید را در دسته های odp طبقه بندی می کند. نتایج آزمایشات نشان می دهند که روش پیشنهادی ما برای شخصی سازی جستجوی وب موثر و کارا می باشد.
علیرضا باقری علی شهزادی
در مخابرات بی سیم، طیف فرکانسی یک منبع حیاتی است و با افزایش روز افزون شبکه های بی سیم و تعداد کاربران، بیش از پیش اشغال می شود. با در نظر گرفتن چنین محدودیتی در پهنای باند موجود، پاسخ به نیاز به ظرفیت های بالاتر برای ارسال داده به چالش کشیده می شود. بنابراین نیازمند ابداع فناوری های جدیدی هستیم که روش های جدیدتر و کارآمدتری را برای استفاده از طیف فرکانسی ارائه می کنند. رادیو شناختگر به دنبال پاسخ به مساله ترافیک طیفی به وجود آمد و ایده ی استفاده ی فرصت طلبانه از طیف را مطرح کرد. مبنای طرح این رادیو، حسگری طیف به منظور یافتن حفره های فرکانسی و تخصیص آن ها به کاربران به صورت پویا است. بر این اساس، اولین وظیفه ی رادیو شناختگر، حسگری طیفی برای تشخیص وضعیت ترافیک طیف است. آشکارساز انرژی که آن را پریودگرام یا رادیومتر نیز می نامند، معمول ترین روش حسگری طیفی است که پیچیدگی محاسباتی و پیاده سازی بسیار پائینی دارد. به علاوه آشکار ساز انرژی نیاز به هیچگونه اطلاعاتی از سیگنال کاربر اولیه ندارد و به همین دلیل در حسگری طیفی برای سیستم های رادیو شناختگر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. مساله کاربر اولیه مخفی از دید کاربران ثانویه (گره های پنهان شده) که ممکن است به دلیل پدیده محو شوندگی شدید و یا سایه افکنی در زمان حسگری رخ دهد و به طور ناخود آگاه با بکارگیری طیف مربوطه توسط کاربر برای گیرنده های اولیه تداخل ایجاد کند را می توان با بکارگرفتن روش های مشارکتی در حسگری طیفی حل کرد. در این پایان نامه، ضمن معرفی انواع روش های حسگری طیفی و چالش های پیش رو آن، عملکرد آشکارساز انرژی بروی انواع کانال های فیدینگ از جمله کانال های فیدینگ ناکاگامی، رایس و کاپا-مو مورد آنالیز واقع می شود. پس از آن با بکارگیری انواع روش های مشارکتی که عمدتاً به دو دسته حسگری طیفی مشارکتی با ترکیب سخت و ترکیب نرم تقسیم می شوند، به بهبود چشمگیر عملکرد آشکارساز انرژی می پردازیم. در پایان با ارائه الگوریتمی که براساس یادگیری از اطلاعات ارسالی به واحد تصمیم گیری است، روشی نوین در امر حسگری مشارکتی را مورد تحقیق قرار می دهیم. صحت روابط تحلیلی ارائه شده توسط نتایج عددی و شبیه سازی ها مورد تائید قرار می گیرند.
محمد بطحایی علیرضا باقری
اگرچه عملکرد سازه های تقویت شده با frp تحت بارگذاری استاتیکی، به صورت گسترده مورد بررسی قرار گرفته است اما رفتار خستگی تا به امروز به نسبت، کمتر شناخته شده است. هدف این پایان نامه پیش بینی دقیق و جامع عمر خستگی تیرهای بتن آرمه تقویت شده با frp است؛ در این راستا از منطق فازی برای ارائه مدلی دقیق با احتساب پارامترهای تأثیرگذار به منظور پیش بینی عمر خستگی استفاده شده است و در نهایت یک رابطه ساده و در عین حال کارآمد برای پیش بینی عمر خستگی تیرهای بتن آرمه تقویت شده با frp با استفاده از منطق فازی ارائه می شود. به منظور مدل سازی از نتایج 113 تیر بتن آرمه تقویت شده با frp تحت بار خستگی بهره گرفته شده است. همچنین الگوریتم ژنتیک به منظور بهینه کردن روابط رایج در پیش بینی عمر خستگی به کار رفته است. البته باید توجه داشت تاکنون منطق فازی و الگوریتم ژنتیک برای ارائه مدل عمر خستگی تیرهای بتن آرمه تقویت شده با frp مورد استفاده قرار نگرفته است. در گسترش مدل فازی عمر خستگی اثر چسبندگی بین بتن و frp بر روی عمر خستگی تیرهای تقویت شده با frp علاوه بر پارامتر محدوده تنش فولاد مقطع، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و نتایج حاصل از مدل فازی پیشنهادی و الگوریتم ژنتیک با مدل های موجود و نتایج آزمایشگاهی مقایسه شده اند که بر عملکرد مناسب مدل های پیشنهادی صحه می گذارد.
مژده هاشمی نمین علیرضا باقری
آشنایی با چهارچوبه تفکر و فضای فکری افراد به ویژه اندیشمندان کمک شایانی به درک آثار و اندیشه های آنان می کند. جهان بینی هر فرد در حقیقت همان چهارچوبه و ساختار فکری فرد می باشد که نوع نگرش و بینش فرد نسبت به همه مفاهیم موجود در جهان، اعم از مادی و غیر مادی را در بردارد. در این پایان نامه سعی بر آن داریم که به منظور تسهیل انتقال تفکر و اندیشه های افراد مدلی برای آموزش عملی جهان بینی ارائه دهیم. به این منظور طرح یک بازی ویدئویی پیشنهاد شده است تا از رهگذر آن بتوان مفاهیم مطرح در جهان بینی فرد صاحب جهان بینی را به تصویر کشید. سپس صحنه هایی تصویری بر اساس مفاهیم مطروحه در جهان بینی طراحی می شود تا کاربر در قالب این صحنه ها به صورت عملی با این مفاهیم به تعامل بپردازد و آن ها را فرا بگیرد. بازی ویدئویی پیشنهادی سه بُعدی و دارای امکان برقراری تعامل با کاربر می باشد و از مزیت های تربیتی و پرورشی بسیاری برخوردار است. همچنین یک مدل آنتولوژی برای مدل کردن و نگهداری مفاهیم جهان بینی به منظور استفاده در بازی ارائه شده است.
محمد مهدی بصیری علیرضا باقری
میلگردهای frp به عنوان یک جایگزین بسیار مناسب برای میلگرد فولادیدر تیرهای بتنی به خصوص در مواردی که خوردگی و دوام مطرح است، به حسابمی آیند. رفتار مکانیکیfrpبه عنوان یک ماده غیر ایزوتروپ تفاوت زیادی با فولاد دارد به گونه ای کهطراحی اعضایfrp-rc را نسبت به بتن آرمه معمولی متفاوت می سازد. هدف این پایان نامه توسعهیک روش جایگزین دقیق و قابل اطمینان با استفاده از منطق فازی به منظور پیش بینی مقاومت برشی تیرهای بتنی مسلح با میلگرد frp(تیرهای frp-rc) است.قواعد طراحی برشی موجود برای تیرهای frp-rcیا به شدت محافظه کارانه اند و یا غیرایمن. چرا که تمامی روش های موجود از فرضیه جمع سهم مقاومت برشی بتن با سهم مقاومت برشی خاموت پیروی می کنند، از این رو اندرکنش بین مکانیزم های مقاومت برشی را نادیده می گیرند. از سوی دیگر در روابط طراحی برشی دستورالعمل های اخیر طراحی تیرهای frp-rcفرض بر این است که روابط تجربی طراحی برشی تیرهای بتنیمسلح با فولاد با در نظر گرفتن اصلاحاتی ساده برای تیرهای frp-rcنیز قابل استفاده اند. با این حال هرکدام رویکرد متفاوتی برای اصلاح این معادلات در نظر گرفته اند. با توجه به تفاوت زیاد ویژگی های مصالح frp در مقایسه با فولاد چنین فرضی نیاز به تأیید و بررسی دارد. از آنجا کهسیستم استنتاج فازی نیاز به فرضیات اولیه ندارد یک روش جایگزین مناسب به منظور طراحی برشی تیرهای frp-rc به حساب می آید.در این تحقیقبه کمک مجموعه وسیعی از داده های آزمایشگاهی شامل 246تیر frp-rcبه ساخت و ارزیابی مدل فازی پرداختهشده و با توجه به عملکرد بسیار رضایت بخش این مدلنسبت به سایر روش های موجود،فرضیات این روش ها نیز با استفاده از مدل فازیبررسی شده اند.همچنین با بررسی ویژه ای روی دو حالت غالب شکست برشی تیرهای frp-rc(شکست برشی کششی و شکست برشی فشاری) به کمک مدل فازی، اصلاحاتی برای روابط برشی سایر دستورالعمل ها پیشنهاد گردیده است.بدین ترتیب که برای لحاظ کردن تأثیرات سختی میلگرد عرضی frpیکی از ضرایب ?(e_fv?e_s )6/0 یا (e_fv?e_s )6/0 به منظور استفاده در روابط محاسبه حداکثر ظرفیت برشی خاموت و حد کرنش %4/0 برای خاموت cfrp با سختی بالا و %25/0برای خاموت gfrp و afrp با سختی پایین به منظور محاسبه مقاومت طراحی خاموت frpدر نظر گرفته شده است.
علیرضا باقری غلامرضا هنرآسا
در این پژوهش ابتدا حالت های همدوس استاندارد را به عنوان مجموعه ی مهمی از حالت های کوانتومی معرفی کرده و ویژگی آن ها را مورد مطالعه قرار داده ایم. سپس صورت بندی کلی حالت های همدوس غیرخطی که در اپتیک کوانتومی از اهمیت به سزایی برخوردارند مورد مطالعه قرار داده ایم. در ادامه حالت های همدوس فوتون-افزوده و همچنین حالت های همدوس فوتون-کاهیده را معرفی کرده و برخی ویژگی های غیرکلاسیکی آن ها را بررسی کرده ایم. حالت های همدوس غیرخطی فوتون-افزوده ی تغییر شکل یافته ی نوع و نوع را با های مثبت و منفی معرفی کرده و بسط صریح این حالت ها در فضای حالت های عددی به دست آوردیم. در ادامه به بررسی پرتوشکاف پرداختیم و ساختار ریاضی آن را مورد مطالعه قرار داده ایم. هدف اصلی این پژوهش به دست آوردن میزان درهم تنیدگی حالت های همدوس غیرخطی فوتون-افزوده پس از عبور از پرتوشکاف است. در این راستا حالت های همدوس غیرخطی فوتون-افزوده ی تغییر شکل یافته ی نوع را به همراه حالت خلا از پرتوشکاف عبور داده ایم و حالت خروجی را به دست آوردیم و با استفاده از آنتروپی خطی میزان درهم تنیدگی این حالت ها را محاسبه کردیم. در ادامه نمودار آنتروپی خطی بر حسب برای توابع مختلف غیر خطی مانند پتانسیل پوشل-تلر، حالت های پنسون-سولومون و ... را رسم کرده و به تحلیل آن ها پرداختیم.
محسن ممبینی علیرضا باقری
استفاده از دیوارهای آب بند بتن پلاستیک از روشهای موثر در آب بندی پی سدهای احداث شده بر بستر آبرفتی نفوذپذیر می باشد. داشتن قابلیت شکل پذیری زیاد، مقاومت کافی جهت تحمل بارهای وارده و نفوذپذیری کم از الزامات این نوع بتن ها می باشند که برای هر پروژه بسته به شرایط خاص ساختگاه و سد مقادیر مجاز برای هر یک از خواص فوق تعییین می گردند. مبانی تکنولوژی بتن نشانگر رابطه معکوس بین شکل پذیری و مقاومت بوده و لذا در مواردی که مقاومت نسبتا قابل توجه و در عین حال شکل پذیری زیاد از بتن پلاستیک مد نظر باشد. دستیابی همزمان به این خواص با مشکل روبرو خواهد بود. در این تحقیق این فرضیه که علاوه بر شکل پذیری فاز دوغاب بنتونیت و سیمان، حجم نسبی این فاز در مخلوط نیز می تواند روی خواص شکل پذیری بتن پلاستیک موثر باشد، توسط مطالعه گسترده آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله نشانگر این است که افزایش حجم فاز دوغاب سیمان و بنتونیت روشی موثر در افزایش شکل پذیری مخلوطهای بتن پلاستیک با حفظ مقاومت می باشد. بر اساس اندازه گیری ضرایب نفوذپذیری مخلوطهای مورد مطالعه، تأثیر منفی افزایش حجم دوغاب سیمان و بنتونیت در نفوذپذیری مخلوطها جزئی ارزیابی شد
سینا نصیری علی صدرممتازی
پوسته برنج بعنوان یک پسماند کشاورزی است. اخیرا یکی از راهکارهای مطرح شده برای بازیافت پوسته برنج، استفاده از خاکستر آن به عنوان یک ماده پوزولانی در صنعت بتن می باشد. میزان ناخالصی های همراه با سیلیس در خاکستر پوسته برنج معمولی قابل توجه می باشد. حذف این ناخالصی ها با استفاده از فرآیند اسید شویی و کنترل مشخصه های سوزاندن علاوه بر افزایش میزان سیلیس در خاکستر پوسته برنج موجب افزایش قابل ملاحظه سطح ویژه این ماده شده، بنحوی که قابل مقایسه با برخی از انواع نانو سیلیس می باشد. در این تحقیق تاثیر اسید شویی، نحوه سوزاندن، زمان و دمای سوزاندن بر عملکرد پوزولانی خاکستر پوسته برنج بررسی شده است. فرآیند اصلاح پوسته برنج با اسید به دو روش اسید شویی به مدت 24 ساعت در دمای محیط و همچنین اسید شویی به مدت 1 ساعت در دمای 100 درجه سانتیگراد در محلول های 01/0 و 1 نرمال هیدروکلریک اسید انجام شده است. از کوره استاتیکی کوچک بدون دمنده هوا برای سوزاندن پوسته¬ی برنج استفاده شده است. دما و زمان سوزاندن به ترتیب شامل دماهای 600، 700 و 800 درجه سانتیگراد و زمان های 20 دقیقه، 1، 3 و 8 ساعت بوده است. همچنین تاثیر نحوه سوزاندن پوسته ها در دمای 700 درجه سانتیگراد و به مدت 3 ساعت به دو روش سوزاندن آهسته و سریع بررسی شده است. بر روی خاکستر پوسته برنج تولید شده آزمایش های تعیین درصد وزنی خاکستر، تعیین افت رطوبتی، تعیین افت سرخ شدن و تعیین تغییرات هدایت الکتریکی محلول اشباع آهک-پوزولان (ec) انجام و با نتایج دوده سیلیسی و نانو سیلیس مقایسه شده است. ریزساختار خاکسترهای پوسته برنج تولیدی نیز با استفاده از تصاویر sem بررسی شده است. همچنین عملکرد پوزولانی خاکسترهای تولیدی در دمای 700 درجه سانتیگراد به مدت 3 ساعت به دو روش سوزاندن آهسته و ناگهان، در ملات سیمان بررسی شده است. ملات های حاوی 5، 10 و 15 درصد وزنی سیمان خاکستر تولیدی، ساخته شده و مقاومت فشاری آنها در سنین 3، 7، 14 و 28 و 91روز بررسی و با ملات کنترل و دوده سیلیسی مقایسه شده است. نتایج نشانگر آن است که فعالیت پوزولانی خاکستر های تولید شده از پوسته برنج اصلاح شده با هیدروکلریک اسید دارای حساسیت کمتری نسبت به نحوه سوزاندن و دمای سوزاندن می باشد. نتایج بدست آمده در آزمایش ec نشانگر آن است که میزان واکنش پذیری با آهک برای خاکسترهای پوسته برنج اصلاح شده با اسید به میزان قابل ملاحظه ای بیشتر از خاکستر پوسته برنج معمولی می باشد. خاکستر پوسته برنج معمولی دارای میزان افت هدایت الکتریکی مشابه دوده سیلیسی و خاکستر پوسته برنج اصلاح شده با اسید دارای میزان افت هدایت الکتریکی مشابه نانوسیلیس می باشد. نتایج بدست آمده از آزمایش مقاومت فشاری نشانگر آن است که مقاومت فشاری ملات حاوی خاکستر پوسته برنج معمولی کمتر از دوده سیلیسی می باشد. اصلاح پوسته برنج در اثر فرآیند اسید شویی موجب بهبود قابل ملاحظه عملکرد مقاومتی ملات های حاوی خاکستر پوسته برنج- با درصد جایگزینی برابر- شده و در برخی موارد دارای مقاومت فشاری مشابه با ملات حاوی دوده سیلیسی می باشد.
علیرضا باقری حمیدرضا شاهوردی
چکیده ندارد.