نام پژوهشگر: عبدالمحمد عابدیان کناری
ابراهیم ستوده عبدالمحمد عابدیان کناری
این مطالعه به منظور بررسی تاثیرات فسفاتیدیل کولین جیره بر عملکرد رشد، بقاء، فعالیت آنزیم های گوارشی و ترکیب اسید چرب آلوین ماهی آزاد دریای خزر (salmo trutta caspius) انجام گرفت. ماهی های با میانگین وزن اولیه 12/. ± 0/8 گرم با چهار جیره (سه تکرار) دارای انرژی و پروتئین یکسان و حاوی مقادیر مختلف فسفاتیدیل کولین سویا(ptcho) : صفر (0ptcho )، 2 (2ptcho )، 4 (4ptcho ) و 6 (6ptcho ) درصد به مدت 5 هفته غذادهی شدند. این مطالعه نشان داد گنجانیدن ptcho در جیره این ماهی تا سطح 4 درصد باعث افزایش رشد می گردد، اما تاثیر معنی داری بر میزان بقاء ندارد (05/0<p). فعالیت ویژه آنزیم لیپاز در جیره های حاوی ptcho بطور معنی داری بالاتر بود (0/05>p). فعالیت ویژه آنزیم های آمیلاز و پروتئاز تحت تاثیر مقادیر مختلف ptcho قرار نگرفتند. تیمارهای 4 و 6 درصد ptcho در مقایسه با تیمارهای 0 و 2 درصد ptcho دارای مقادیر بالاتر فعالیت آنزیم فسفولیپاز a2 بودند. همچنین نتایج ما نشان داد میزان چربی کل و کبد بطور مثبت تحت تاثیر ptcho قرار می گیرند. ترکیب اسیدهای چرب جیره تحت تاثیر ptcho قرار گرفت و ترکیب اسیدهای چرب قطبی (pl) و خنثی (nl) بدن آلوین ها نیز تحت تاثیر جیره های مورد استفاده قرار گرفت. اگر چه این تغییرات درچربی های قطبی قابل ملاحظه بود. بیشترین مقادیر اسیدهای چرب 18:2n-6، 20:4n-6 و مجموع اسیدهای چرب امگا 6 در ماهی های تغذیه شده با جیره های حاوی ptcho مشاهده شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد آلوین ماهی آزاد دریای خزر به میزان متوسطی از ptcho در جیره نیاز دارد (حداقل 4 درصد جیره).
جمشید امیری مقدم عبدالمحمد عابدیان کناری
این آزمایش به منظور مطالعه اثرات سطح و منبع چربی جیره بر ترکیب اسیدهای چرب بدن و سازگاری به آب دریای خزر در ماهی آزاد دریای خزر انجام گرفت. روغن ماهی تن و مخلوطی از روغن های کلزا و سویا (با نسبت 85 به 15) برای تهیه چهار جیره متفاوت در سطح چربی (lf: 10% و hf: 20%) و ترکیب اسیدهای چرب، استفاده شد. جیره ها lffo، lfvo، hffo و hfvo بر مبنای سطح چربی (lf: چربی پایین؛ hf: چربی بالا) و منبع چربی (fo: روغن ماهی؛ vo: روغن گیاهی) طرح شدند. جیره ها به مدت 60 روز به ماهیان پار آزاد دریای خزر (میانگین وزن: 10 گرم) در دمای 11 درجه سانتی گراد خورانده شدند. ماهیان تغذیه شده با جیره ی lffo به طور معنی داری نسبت به ماهیان تغذیه شده سایر جیره ها افزایش وزن کمتری داشتند (p<0/05) . ترکیب اسیدهای چرب بافت بدن شبیه به جیره ای که آنها خورده بودند، بود، اما ترکیب اسید چرب بدن نشان داد که ماهی آزاد دریای خزر، همانند سایر آزاد ماهیان، به خوبی قادر به طویل سازی و غیراشباع سازی اسیدهای چرب c18pufa به اسیدهای چرب c20 و c22 pufa می باشد. توانایی سازگاری به آب دریا به وسیله ی مکان یابی آنزیم na+k+-atpase آبشش (تعداد و مساحت سلول های کلراید) و سنجش کلراید ، سدیم ، پتاسیم و منیزیم سرم و هورمون های متابولیکی نظیر کورتیزول ، gh و igf-i قبل و پنج روز پس از انتقال به آب دریا سنجیده شد. پنج روز پس از انتقال به آب دریا، ماهیان تغذیه شده جیره ی hfvo یا hffo اختلاف معنی داری در الکترولیت های سرم به جز در مورد منیزیم که در تمامی تیمارها پس از انتقال به آب دریا افزایش یافته بود، نشان دادند. اما در ماهیان تغذیه شده با جیره ی lffo غلظت منیزیم، سدیم و پتاسیم پس از انتقال به آب دریا به شکل معنی داری افزایش یافتند ( p<0/05). حضور آنزیم na+k+-atpase و تعداد سلول های اکلراید در ماهیان تغذیه شده با جیره ی lffo نسبت به ماهیان تغذیه شده با سایر جیره ها به شکل معنی داری کمتر بود ( p<0/05). در انتهای دوره ی تغذیه اختلاف معنی داری در سطح gh و igf-iسرم بین تیمارها وجود نداشت ( p<0/05). اما کورتیزول تنها در جیره ی hfvo بعد از انتقال به آب دریا به شکل معنی داری افزایش یافت ( p<0/05). این آزمایش شواهدی مبنی بر افزایش سازگاری ماهی پار آزاد دریای خزر به آب دریای خزر با گنجاندن سطح بالا از چربی جیره و جایگزینی کامل روغن ماهی با مخلوط روغن های گیاهی فراهم آورد.
منصور طرفی موزان زاده عبدالمحمد عابدیان کناری
این تحقیق جهت بررسی اثرات سطح چربی جیره غذایی (lf-low fat-10%, hf- high fat-20%) و منابع چربی (fo-fish oil, vo-vegetable oil) بر پارامتر های رشد، هماتولوژی، بیوشیمیایی و ایمنی بچه ماهیان انگشت قد ماهی آزاد دریای خزر (salmo trutta caspius) به مدت 60 روز انجام گرفت. روغن ماهی تون یا مخلوط روغن های سویا و کلزا با نسبت 15 به 85 جهت طراحی 4 نوع تیمار شاملlffo ،hffo lfvo و hfvo طبق سطوح و منابع چربی به جیره های غذایی اضافه شدند. ماهیانی که با جیره غذایی lffo تغذیه شده بودند پایین ترین شاخص های رشد را نسبت به ماهیانی که با سایر جیره ها تغذیه شده بودند، داشتند (05/0 p<). ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی سطح بالای چربی hf به طور معنی داری دارای چربی لاشه بالاتری نسبت به ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی سطح پایین چربی lf بودند (05/0 p<). میزان اسید های چرب لینولئیک، لینولنیک، pufa، mufa، n-6 pufa و اولئیک اسید در ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی مخلوط روغن های گیاهی بالاتر از ماهیان تغذیه شده با تیمار های تغذیه شده با تیمار های حاوی روغن ماهی بوده، در حالی که میزان sfa، epa، dha، n-3 pufa و نسبت n-3/n-6 با جایگزینی کامل روغن ماهی با مخلوط روغن های گیاهی در این تیمار ها کاهش یافته است. هیچ گونه اختلاف معنی داری در پارامتر های هماتولوژی در بین تیمار ها مشاهده نشد (05/0 p>). فعالیت لیزوزیم در ماهیان تغذیه شده با جیره hfvo نسبت به ماهیان تغذیه شده با سایر جیره ها بالاتر بود (05/0 p<) اما تفاوت معنی داری در میزان ach50 در بین تیمار ها مشاهده نشد (05/0 p>). مقادیر کمپلمان های c3 و c4 در ماهیان تغذیه شده با جیره hfvo نسبت به ماهیان تغذیه شده با سایر جیره ها کمتر بود (05/0 p<). مقادیر گلوکز، کلسترول، تری گلیسیرید، vldl و hdl در ماهیان تغذیه شده با جیره lffo نسبت به ماهیان تغذیه شده با سایر جیره ها پایین تر بود (05/0 p<). میزان alt در ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی سطح بالای چربی hf به طور معنی داری بالاتر از ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی سطح پایین چربی lf بود (05/0 p<). مطالعه حاظر نشان می دهد که جایگزینی کامل روغن ماهی با مخلوط روغن های گیاهی در جیره غذایی این گونه با موفقیت و بدون اثر منفی بر رشد و سلامت ماهی می تواند صورت گیرد.
علی طاهری عبدالمحمد عابدیان کناری
در تحقیق حاضر تاثیر پروتئین هیدرولیز شده بر رشد، بقا، آنزیمهای پروتئولیتیک، بار باکتریایی، مقاومت به باکتری آئروموناس سالمونیسیدا و ترکیب اسیدهای آمینه بدن آلوین های قزل آلای رنگین کمان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا جهت تولید پروتئین هیدرولیز شده ماهی ساردین پهلو طلایی (sardinella gibbosa) و ضایعات کشتارگاهی طیور از آنزیم آلکالاز و روش پاسخ سطحی استفاده شد. شرایط بهینه نسبت آنزیم به سوبسترا، زمان و دما برای پروتئین هیدرولیز شده ساردین پهلو طلایی عبارت بود از 05/0 واحد آنسون بر گرم , 66/85 دقیقه و c?62/45 که تحت آن درجه هیدرولیزاسیون و بازیافت نیتروژن 14/35 و 31/87 % بدست آمد. برای ضایعات کشتارگاه طیور این شرایط بهینه به ترتیب عبارت بود از 05/0 واحد آنسون بر گرم پروتئین، 63/85 دقیقه و c?53/45 که درجه هیدرولیزاسیون و بازیافت نیتروژن 14/26 % و 38/81 %به دست آمد. شش جیره غذایی با دو نوع پروتئین هیدرولیز شده ساردین پهلو طلایی و ضایعات کشتارگاهی طیور در سطوح10%، 25% و 50% جایگزینی پروتئین هیدرولیز شده با پودرماهی جیره تولید گردید. آلوین های ماهی قزل آلای رنگین کمان به مدت 30 روز با جیره های مذکور تغذیه شدند. وزن نهایی، نرخ کارایی پروتئین، ارزش تولیدی پروتئین و بقا در آلوین های تغذیه شده با جیره های ساردین 25% و ضایعات کشتارگاهی طیور 10% بهتر بود و با جیره شاهد اختلاف معنی داری را نشان داد. جیره های حاوی 50% پروتئین هیدرولیز شده از هر دو منبع کمترین رشد و بقا را نشان دادند (05/0>p). بار باکتریایی روده در تیمارهای 25% و50% بالاتر از تیمارهای10% و شاهد بود (05/0>p) و بیشترین میزان لاکتوباسیلوس در جیره ساردین 25% و ضایعات کشتارگاهی طیور 50% دیده شد (05/0>p). مطالعه آنزیمی پپسین نشان داد که با افزایش میزان پروتئین هیدرولیز شده فعالیت ویژه این آنزیم کاهش میابد. در مورد تریپسین نیز مشخص گردید که ترشح این آنزیم با افزایش سطح پروتئین هیدرولیز شده تغییر می کند و کمترین میزان فعالیت ویژه در تیمارهای 50% دیده می شود. نسبت آنزیم های نوار مسواکی به آنزیم های سیتوسولیک روده نشان از بلوغ سریعتر انتروسیت های روده در سادین 25% و 10% و ضایعات کشتارگاهی 10% داشت. در رویارویی با باکتری آئروموناس سالمونی سیدا بیشترین سطح نسبی مقاومت در ساردین 25% و ضایعات کشتارگاهی10% و 25% دیده شد. با افزایش میزان پروتئین هیدرولیز شده جیره میزان اسیدهای آمینه آزاد در جیره و ترکیب بدن آلوین ها افزایش معنی داری پیدا نمود. ترکیب اسیدهای آمینه غیر ضروری بدن آلوین ها نیز همبستگی مثبتی با نسبت چربی به پروتئین کل بدن این آلوین ها نشان داد. در نتیجه گیری نهایی می توان گفت که افزایش سطح پروتئین های هیدرولیز شده در جیره غذایی آلوین های ماهی قزل آلای رنگین کمان تا یک سطح بهینه می تواند باعث بهبود رشد و بقا، بلوغ زودتر روده و افزایش مقاومت به باکتری در این ماهی گردد اما کاربرد بیش از حد آن باعث اشباع شدن انتقال دهندگان اسیدهای آمینه و دی پپتیدها در روده آلوین ها شده و در نتیجه منجر به عدم تعادل ترکیب اسیدهای آمینه در بدن آلوین ها می گردد.
جعفر کریم زاده عبدالصمد کرامت
افزایش چربی غذا به منظور رسیدن به حداکثر رشد و تولید کمتر مواد آلاینده می تواند با افزایش میزان اکسیداسیون از کارآیی تولید بکاهد. وجود سلنیوم در غذا به عنوان عنصر کاهنده اکسیداسیون می تواند باعث بهبود عملکرد طبیعی ماهی شود. از این رو هدف اصلی این آزمایش تعیین نیاز سلنیوم ماهی قزل آلای رنگین کمان در غذای حاوی سطوح بالای چربی می باشد. در این تحقیق شش غذای آزمایشی با استفاده از دو سطح چربی (15% و 30%) و سه سطح سلنیوم (0.1، 0.15 و mg kg-10.2) در چهار چوب طرح آنالیز واریانس دو طرفه در قالب فاکتوریل (2×3) ساخته شد. بچه ماهیان قزل آلا با وزن متوسط اولیه 6.99 گرم و به تعداد 25 عدد در 18 تانک 300 لیتری در شش گروه سه تایی برای هفت هفته با جیره های ساخته شده تغذیه شدند. نتایج حاصله نشان داد افزایش چربی از 15 به 30 درصد نتوانست اثری معنی دار بر وزن نهایی و نرخ رشد ویژه بگذارد ولی باعث کاهش معنی دار میزان غذای مصرفی شده است ((p<0.01. افزایش سلنیوم جیره اگرچه بر وزن نهایی اثر نداشته، ولی باعث بهبود سرعت رشد ویژه شده است((p<0.01. معنی دار بودن اثر متقابل بین میزان چربی و سلنیوم جیره نشان دهنده اثرات مثبت سلنیوم بر وزن نهایی، ضریب تبدیل و سرعت رشد ویژه در جیره حاوی 30% چربی می باشد. افزایش سلنیوم افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز را به دنبال داشته است ( (p<0.01 ولی اکسیداسیون با افزایش چربی افزایش و با افزایش سلنیوم کاهش می یابد (.(p<0.01 نتایج همچنین نشان داد که افزایش سلنیوم هنگامی که چربی جیره بالا است سبب افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز و کاهش اکسیداسیون بافت می گردد در صورتی که در جیره های با چربی پایین تاثیری در فعالیت آن ها نخواهد گذاشت ((p<0.01. وجود سلنیوم در جیره موجب افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز در عضلات ماهی شده که به دنبال آن کاهش اکسیداسیون بافت و نهایتا کاهش استرس ناشی از اکسیداسیون چربی را به دنبال خواهد داشت که به نوبه خود می تواند سبب بهبود فرآیند رشد شود. از این رو با توجه به کار انجام شده mg kg-1 15/0 سلنیوم در سطوح بالای چربی پیشنهاد می شود. کلمات کلیدی: سلنیوم، چربی، اکسیداسیون، قزل آلای رنگین کمان، اسید چرب، رشد
سیده صدیقه بابایی عبدالمحمد عابدیان کناری
هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات رشد، فعالیت آنزیم های گوارشی (پپسین، تریپسین، کیموتریپسین، آلفا آمیلاز، لیپاز، فسفاتاز قلیایی و n-آمینوپپتیداز) و ترکیب اسیدهای چرب تاسماهی ایرانی از زمان تفریخ تا 40 روز بعد از آن می باشد. لارو تاسماهی ایرانی از تکثیر مصنوعی یک مولد ماده (33/26 کیلوگرم) و یک مولد نر (19 کیلوگرم) بدست آمد. تغذیه لاروها بعد از جذب کیسه زرده طبق شرایط کارگاه، تا روز سیزدهم با ناپلی آرتمیا و سپس تا انتهای دوره با دافنی انجام شد. دمای آب در دوره ی پرورش 18– 17 درجه سانتیگراد، اکسیژن mg/l 7- 5/5 و ph حدود 8 بود. نمونه برداری از لارو ها بصورت تصادفی در روزهای 1 (روز تفریخ)، 5، 9 (جذب کیسه زرده)، 14، 19، 24، 29، 34 و40 انجام گرفت. نتایج حاصل از رشد نشان داد، رابطه بین طول کل- وزن بدن و طول کل- عرض دهان صعودی می باشد، همچنین رشد وزنی تا روزهای 14-19 به طور آهسته انجام شده و بعد از آن روند افزایشی می باشد. فعالیت آنزیمی بر اساس فعالیت اختصاصی (u/mg protein) محاسبه شد. نتایج حاصل از فعالیت آنزیم های گوارشی نشان داد که فعالیت پروتئاز های قلیایی (تریپسین و کیموتریپسین) قبل از شروع تغذیه فعال بالا بود اما با شروع تغذیه فعالیت پپسین افزایش یافت. فعالیت آمیلاز نیز با شروع تغذیه افزایش یافت و لیپاز نیز روند صعودی را تا انتهای آزمایش نشان داد. فعالیت فسفاتاز قلیایی تا روز 19 روند صعودی را نشان داد، درحالیکه فعالیت آمینوپپتیداز در انتهای دوره کاهش یافت. این نتایج نشاندهنده اهمیت پروتئازهای قلیایی در مراحل اولیه زندگی می باشد که با افزایش سن، گوارش مشابه با افراد بالغ می شود. نتایج پروفیل اسیدهای چرب نشان می دهد که اسید های چرب اشباع در طول دوره پرورش افزایش یافته در مقابل اسیدهای چرب تک غیر اشباع کاهش می یابد که این کاهش نشاندهنده مصرف آنها در تولید انرژی است. نسبت اسیدهای چرب سریn-3/n-6 نیز تا انتهای دوره کاهش یافت. نتایج نشان می دهد لارو تاسماهی ایرانی قابلیت سنتز اسیدهای چرب غیر اشباع با زنجیره بلند از اسیدهای چرب لینولئیک و لینولنیک در زمان پرورش در آب شیرین را دارد.
محمودرضا اویسی پور عبدالمحمد عابدیان کناری
تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر سطوح مختلف پروتئین هیدرولیز شده روی پارامترهای رشد، بازماندگی، ترکیب شیمیایی بدن، ترکیب اسید آمینه، فلور میکروبی و سیستم آنزیمی روده لاروهای تاسماهی ایرانی، در دو زمان شروع تغذیه مصنوعی (weaning) 15 و 20 روز، انجام شد. به همین منظور، شرایط تولید پروتئین هیدرولیز شده (فعالیت آنزیمی، زمان و دما) از امعاء و احشاء ماهی تون زرد باله، با انتخاب درجه هیدرولیز به عنوان پاسخ، با استفاده از روش سطح پاسخ، تعیین شد (فعالیت آنزیمی au/kg protein 22/70، زمان 25/90 دقیقه، و دمای 4/60 درجه سانتی گراد). سپس چهار جیره غذایی ایزوانرژتیک و ایزونیتروژنیک، که حاوی مقادیر مختلف پروتئین هیدرولیز شده بودند (صفر، 10، 25، 50 درصد) برای مدت 30 روز برای تغذیه لاروهای تاسماهی ایرانی، در دو زمان شروع تغذیه مصنوعی 15 و 20 روز، در قالب 8 تیمار آزمایشی (3 تکرار) استفاده شدند. نتایج آزمایش نشان داد که زمان شروع تغذیه مصنوعی و میزان پروتئین هیدرولیز شده جیره غذایی دارای تاثیر معنی داری روی وزن نهایی، نرخ کارایی پروتئین، فاکتور وضعیت، ارزش تولید پروتئین و ضریب رشد ویژه بود (05/0>p). به طوری که بیشترین میزان فاکتورهای فوق، در تیمارهای 10 و 25 درصد و زمان شروع تغذیه مصنوعی 20 روز مشاهده شد. در صورتی که در مورد بازماندگی، میزان پروتئین هیدرولیز شده فاقد تاثیر معنی دار بود (05/0<p) در حالی که بازماندگی بیشتری در زمان شروع تغذیه مصنوعی 20 روز مشاهده شد (05/0>p). بیشترین میزان پروتئین و چربی، در تیمارهای 10 و 25 درصد مشاهده شد (05/0>p) و زمان شروع تغذیه مصنوعی، روی ترکیب شیمیایی، بدون اثر بود (05/0<p). نتایج فعالیت آنزیم های گوارشی نشان داد که پپسین فقط تحت تاثیر زمان شروع تغذیه مصنوعی است. از طرف دیگر، بیشترین میزان تریپسین در تیمارهای 10 و 25 درصد و کمترین میزان آن در تیمار 50 درصد مشاهده شد (05/0>p). نتایج نشان می دهد که زمان شروع تغذیه با غذای فرموله شده و میزان پروتئین هیدرولیز شده دارای تاثیر معنی داری روی نسبت آنزیم آمینوپپتیداز-ان به لوسین آلانین و نسبت آلکالین فسفاتاز به لوسین آلانین هستند (05/0>p). به طوری که این نسبت در روز 30 آزمایش در بیشترین میزان خود قرار دارد. از طرف دیگر در روز 15 آزمایش، بیشترین میزان نسبت آمینوپپتیداز-ان به لوسین آلانین در تیمار 10 و 25 درصد دیده می شود (05/0>p). زمان شروع تغذیه با غذای فرموله شده و نیز میزان پروتئین هیدرولیز شده، دارای تاثیر معنی داری روی مقدار باکتری های اسید لاکتیک دستگاه گوارش بودند (05/0>p). به طوری که لاروهای تغذیه شده با غذای فاقد پروتئین هیدرولیز شده و غذای 50 درصد، به ترتیب دارای کمترین و بیشترین میزان باکتری های اسید لاکتیکی در دستگاه گوارشی بودند. نتایج نشان داد که میزان پروتئین هیدرولیز شده جیره غذایی و زمان شروع تغذیه با غذای فرموله شده، اثر معنی داری روی مقاومت به آلودگی باکتریایی ندارد (05/0<p). در صورتی که، بیشترین میزان بازماندگی، در گروه تغذیه شده با غذای زنده مشاهده شد.
امین اوجی فرد سید جعفر سیف آبادی
تاثیر جایگزینی پودر ماهی (fm) با کنسانتره پروتئین برنج (rpc)، بر عملکرد رشد و کیفیت عضله میگوی وانامی (08/0 99/6 گرم, litopenaeus vannamei) در طی نگهداری در سردخانه بررسی شد. میگوها با جیره های آزمایشی هم ازت (6/36%) در پنج سطح جایگزینی صفر، 25، 50، 75 و 100% پودر ماهی با کنسانتره پروتئین برنج، تا حد اشباع به مدت 60 روز تغذیه شد. میگوهای تغذیه شده با تیمارهای صفر، 25 و 50% جایگزینی دارای افزایش وزن، ضریب رشد ویژه و ضریب تبدیل غذایی یکسانی بودند، درحالی که همه این پارامتر ها با افزایش سطوح جایگزینی تا سطح 75 و 100%، کاهش معنی داری یافت. بقا در تمامی تیمارها مشابه و بالاتر از 95% بود (05/0<p). بطور کلی روند کاهشی (به جزء برای ماده خشک) در قابلیت هضم ظاهری پروتئین، لیپید، انرژی خام و اسیدهای آمینه، با افزایش سطح کنسانتره پروتئین برنج مشاهده شد. قابلیت هضم اسیدهای چرب میگوهای تغذیه شده با تیمارهای پودر ماهی و50% rpc، بطور معنی داری بیشتر از تیمارهای 25، 75 و 100% بود. آنالیز تقریبی ماهیچه دمی اختلاف معنی داری را بین تیمارهای مختلف نشان نداد. اسیدهای آمینه ضروری و غیر ضروری ماهیچه دمی میگوی تغذیه شده با تیمارهای 25، 50 و 75% بطور معنی داری بیشتر از تیمارهای شاهد و 100% بود. نتایج نگهداری عضله میگو در سردخانه بر طول مدت نگهداری و کیفیت آن نشان داد که منبع پروتئین گیاهی تاثیر معنی داری بر آنالیز تقریبی عضله، پارامترهای شیمیایی و فساد ندارد، اما بطور معنی داری سبب تغییر پروفیل اسیدهای چرب و اسیدهای آمینه میگو طی نگهداری در سردخانه می شود. افزایش طول دوره نگهداری سبب کاهش رطوبت (81/74 به 86/70%)، whc ( 59/97 به 26/90%) و افزایش میزان آب چک (16 به 26%) شد، درحالی که ph قلیایی گردید (از حدود 88/6 به 75/7 رسید). بعلاوه، tba و tvb-n به ترتیب از حدود 079/0 به 190/0 میلی گرم مالون دی آلدئید بر کیلوگرم و 72/15 و 63/24 میلی گرم نیتروژن بر 100 گرم نمونه میگو رسید. تغییری در پروفیل اسیدهای-آمینه تیمارهای 25، 75 و 100% طی دوره نگهداری مشاهده نشد و تنها پودر ماهی و تیمار50% بطور معنی-داری کاهش یافت. بطور کلی، میزان sfa و mufa در تیمارهای rpc افزایش یافت درحالی که در تیمار پودر ماهی طی دوره نگهداری تغییری نکرد. همچنین میزان pufa میگوی تغذی شده با تیمارهای پودر ماهی، 25 و 50% rpc، افزایشی نیافت ولی با افزایش سطوح جایگزینی با rpc تا 75 و 100%، بطور معنی داری کاهش پیدا کرد. از نظر آنالیز حسی، تغییرات معنی داری در ویژگی های بافت و ظاهر کلی میگو مشاهده شد ولی این محصول حتی بعد از 180 روز نگهداری در دمای 18- درجه سانتیگراد کاملاً سالم و از نظر حسی قابل قبول بود. نتایج این تحقیق بطور واضح نشان داد که rpc بدون داشتن تاثیر منفی می تواند تا سطح 50% جایگزین پودر ماهی شود. استفاده بیشتر از پروتئین های گیاهی با قیمت کمتر، سبب پایین آمدن حجم استفاده از پودر ماهی و کاهش قیمت تمام شده جیره تجاری میگو می گردد.
حمید محمدی آذرم عبدالمحمد عابدیان کناری
چکیده فارسی فسفولیپید به عنوان عاملی جهت بهبود بلوغ انتروسیت های روده، کمک به ساخت کیلومیکرون ها، تامین کولین، فسفر، انرژی، اسیدهای چرب ضروری و پیش ساز ایکوزانوئیدها منجر به افزایش رشد و مقاومت به استرس های محیطی در ماهیان می شود. از این رو در این آزمایش تاثیر سطوح مختلف لسیتین سویا و تخم مرغ در دو نوع جیره آزمایشی با منابع پروتئینی مختلف، شامل پودر ماهی و جایگزینی پودر ماهی با کازئین بر رشد، زنده مانی، فعالیت آنزیم های گوارشی و برخی فاکتورهای فیزیولوژیک و همچنین مقاومت به استرس کمبود اکسیژن در آلوین ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) مورد بررسی قرار گرفت. 14 جیره غذایی حاوی مقادیر صفر (به عنوان شاهد)، 2 درصد، 4 درصد و 6 درصد لسیتین سویا و تخم مرغ به جای روغن سویا با انرژی و پروتئین یکسان برای 14 تیمار آزمایشی ساخته شد. آلوین های قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 08/4 ± 120 میلی گرم به صورت تصادفی در تانک های 90 لیتری (تکرار) قرار داده شدند. میزان غذادهی به مقدار 6 وعده در روز در حد سیری برای هر تیمار با 3 تکرار به مدت 40 روز انجام شد. در مقادیر مختلف لسیتین سویا و تخم مرغ به کار رفته در هر دو نوع جیره آزمایشی، آلوین های تغذیه شده با جیره های غذایی حاوی 2 درصد لسیتین تخم مرغ به ازای هر کیلو گرم غذای خشک، رشد بیشتری را نسبت به شاهد نشان دادند (05/0 p < ). استفاده از 2 درصد لسیتین تخم مرغ منجر به افزایش معنادار فعالیت آنزیم های پانکراتیک ( آمیلاز، لیپاز، فسفولیپاز 2 a) و نوار مسواکی (آلکالین فسفاتاز، آمینو پپتیداز)، میزان ترشح کوله سیستوکینین، لیپوپروتئین ها و همچنین فعالیت کمتر آنزیم سیتوزولی لوسین آلانین پپتیداز در آلوین ماهیان تغذیه شده با هر دو نوع جیره آزمایشی در مقایسه با شاهد شد (05/0 p < ). بعلاوه استفاده از 2 درصد لسیتین تخم مرغ منجر به افزایش معنی دار نسبت آنزیم های نوار مسواکی به سیتوزولی در دستگاه گوارشی آلوین ها در مقایسه با شاهد شد ( 05/0 p < ). همچنین مقدار 4 درصد لسیتین سویا اثرات مثبتی بر رشد آلوین ها داشته و منجر به افزایش معنا دار فعالیت آنزیم های پانکراسی، نوار مسواکی، میزان ترشح کوله سیستوکنین، لیپوپروتئین ها و نسبت آنزیم های نوار مسواکی به سیتوزولی در آلوین ماهیان تغذیه شده با هر دو نوع جیره آزمایشی پودر ماهی و جایگزینی پودر ماهی با کازئین شد ( 05/0 p < ). آزمایش فوق تقابلی را بین نوع منبع پروتئینی و نیاز به فسفولیپید نشان نداد بطوریکه مقدار نیاز آلوین ها در هر دو نوع جیره آزمایشی شامل پودر ماهی و همچنین جیره جایگزینی پودر ماهی با کازئین 2 درصد لسیتین تخم مرغ یا 4 درصد لسیتین سویا تعیین شد. میزان زنده زمانی آلوین های تغذیه شده با 6 درصد لسیتین تخم مرغ به کار رفته در جیره های جایگزینی پودر ماهی با کازئین در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود (05/0 p <). از طرفی آلوین های تغذیه شده با لسیتین تخم مرغ در جیره های جایگزینی پودر ماهی با کازئین بیشترین زنده مانی را در مقابله با تنش کمبود اکسیژن نسبت به شاهد نشان دادند (05/0 p <). بنابراین نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از 2 درصد لسیتین تخم مرغ یا 4 درصد لسیتین سویا از طریق بهبود برخی فاکتورهای بیوشیمیایی منجر به افزایش رشد در آلوین قزل آلای رنگین کمان می شود.
نصراله احمدی فرد عبدالمحمد عابدیان کناری
در تحقیق حاضر اثر ایزوله پروتئینی هیدرولیزی و غیر هیدرولیزی سبوس برنج بر رشد، آنزیم های گوارشی، ترکیب اسیدهای آمینه و اسید های چرب بدن آلوین ماهی قزل آلای رنگین کمان ( onchorynchous mykiss ) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا سبوس برنج تهیه و چربی گیری شد. سپس ایزوله پروتئینی سبوس برنج با استفاده از روش قلیایی تولید شد. فراورده تولید شده با استفاده از آنزیم آلکالاز با نسبت 5/1 درصد در 2 زمان 30 و 120 دقیقه در دمای 60 درجه سانتی گراد هیدرولیز گردید. آنالیز تقریبی ایزوله پروتئینی سبوس برنج (rbpc) و هیدرولیزات در 2 زمان 30 (rbpc-30) و 120 (rbph-120) دقیقه نشان داد که این فراورده ها به ترتیب حاوی 75، 70 و 73 درصد پروتئین می باشد. پروفیل اسیدهای آمینه فراورده ها نیز مطالعه شد و نشان داد که عمده اسیدهای آمینه ضروری در هر 3 فراوده در دامنه مورد نیاز آلوین ماهی قزل آلای رنگین کمان وجود دارد. اگر چه میزان لیزین آنها در مقایسه با پودر ماهی کمتر بود. حضور احتمالی ممانعت کننده های پروتئازی در ایزوله پروتئینی سبوس برنج با استفاده از ژل الکترفورز sds-page مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که این فراورده می تواند اثر ممانعت کننده های پروتئازی را نشان دهد. بررسی خصوصیات کاربردی ایزوله پروتئینی هیدرولیز شده و غیر هیدرولیزی سبوس برنج نشان داد که هیدرولیز اثر مثبت و معنی داری (p<0.05) بر میزان حلالیت فراورده های هیدرولیز شده دارد. ایزوله پروتئینی هیدرولیز نشده کمترین حلالیت را در ph 4-5 داشت اما ایزوله پروتئینی هیدرولیز شده در ph های اسیدی حلالیت بالاتری را نسبت به ایزوله پروتئینی هیدرولیز نشده نشان دادند. دیگر خصوصیات کاربردی پروتئین فرآورده ها از جمله قدرت تشکیل و پایداری کف، قدرت تشکیل و پایداری امولوسیون و توانایی جذب و نگهداری آب و روغن مورد بررسی قرار گرفت. توانایی نگهداری آب و توانایی جذب روغن ایزوله پروتئینی سبوس برنج بیشتر از هیدرولیزات بود. شاخص فعالیت امولسی فایری به طور معنی داری با افزایش درجه هیدرولیزاسیون کاهش ولی برعکس میزان پایداری امولسیون افزایش یافت. همچنین ظرقیت تشکیل کف در هیدرولیزات بالاتر از ایزوله پروتئینی بدون هیدرولیز سبوس برنج بوده و برعکس میزان پایداری کف با افزایش زمان در ایزوله پروتئینی بدون هیدرولیز سبوس برنج بیشتر از هیدرولیزات بود. پس از تولید ایزوله و هیدرولیزات مربوطه 9 جیره غذایی با 3 نوع فراورده (ایزوله پروتئینی سبوس برنج و هیدرولیزات در 2 زمان 30 و 120) در سطوح 10، 25 و 35 درصد جایگزینی با پودر ماهی تولید گردید. یک جیره غذایی بدون ایزوله به عنوان شاهد برای مقایسه به کار رفت. آلوین ماهیان قزل آلای رنگین کمان به مدت 30 روز از شروع تغذیه فعال با جیره های مذکور تغذیه شدند. وزن نهایی و درصد افزایش وزن در آلوینهای تعذیه شده با جیره های هیدرولیزات 120 دقیقه در سطوح 10 و 25 درصد به طور معنی داری بهتر از شاهد بود و جیره 35درصد تفاوت معنی داری را با تیمار شاهد نشان ندادند. جیره های حاوی ایزوله پروتئینی سبوس برنج بدون هیدرولیز در سطح 35 درصد جایگرینی به طور معنی داری کمترین رشد و بقاء را نشان دادند(p<0.05). مطالعه آنزیمهای معده (پپسین) و پانکراس (تریپسین و کیموتریپسین) نشان داد که استفاده از جیره های ایزوله پروتئینی سبوس برنج هیدرولیزی و غیر هیدرولیزی تاثیر معنی داری بر فعالیت این آنزیم ها ندارد (p>0.05) اگر چه تغییرات مختصری در فعالیت آنها در بین تیمارهای مختلف مشاهده شد. در مورد آنزیم های نوار مسواکی روده (آمینوپپتیداز و آلکالین فسفاتاز) مشخص گردید که جیره های حاوی سطوح بالای ایزوله پروتئینی سبوس برنج هیدرولیزی و غیر هیدرولیزی میزان ترشح آنزیمی کمتری را دارند. در بررسی ترکیب اسیدهای آمینه درجیرهای تهیه شده از ایزوله پروتئینی سبوس برنج هیدرولیزی و غیر هیدرولیزی مشخص گردید که میزان اسیدهای آمینه گلایسن از اسیدهای آمبنه غیر ضروری در تیمارهای 25 درصد جایگزینیrbph30 ، و 10 و 25 درصد جایگزینی rbph120 و rbph120 نسبت به تیمار شاهد افزایش جزئی را نشان داد. همچنین اسید آمینه هیستدین در تمام تیمارهای جایگزین نسبت به تیمار شاهد اندکی کاهش نشان داد. همچنین در ماهیان تغذیه شده میزان اسید آمینه آلانین از اسیدهای آمینه غیر ضروری در تیمار 35 درصد جایگزینی با rbpc کمتر از شاهد بود. همچنین مقدار اسید آمینه گلایسین در سطوح بالای جایگزینی با rbpc و rbph-30 بیشتر از بقیه تیمارها بود. هیستدین از اسیدهای آمینه ضروری در سطوح بالای جایگزینی اندکی نسبت به گروه شاهد کاهش نشان دادند. اسید آمبنه لیزین در تیمار rbpc-35 نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری کاهش نشان داد. در بررسی ترکیب اسید های چرب در جیره های غذایی و لاشه ماهیان با افزایش جایگزینی یک روند افزایشی در میزان pufa و n-6 و یک روند کاهشی در میزان n-3 مشاهده شد. میزان hufa نیز با افزایش جایگزینی روند کاهشی داشت ولی با این حال میزان آن در ماهیان تغذیه شده از پروتئین های هیدرولیز شده 2 ساعته بیشتر از بقیه تیمارها بود. بر اساس نتایج بدست آمده از رشد و ترکیب بدنی تیمار جایگزینی کنسانتره پروتئینی سبوس برنج تا سطح 25% و کنسانتره پرئتئینی هیدرولیز شده 2 ساعته تا سطح 35% برای آلوین ماهی قزل آلای رنگین کمان مناسب می باشد.
امیر لطفی زاده عبدالمحمد عابدیان کناری
رشد، ترکیب اسیدآمینه و فعالیت آنزیم های گوارشی نظیر، تریپسین، کیموتریپسین، لیپاز، آلفا-آمیلاز، آلکالین فسفاتاز، لوسین-آمینوپپتیدازn، پپسین و لوسین-آلانین پپتیداز در طول تکامل انتوژنیک لارو میگوی پاسفید (litopenaeus vannamei boone, 1931) مورد بررسی قرار گرفت. جهت انجام مطالعات، لارو میگو از مرحله pzi تا plxv در شرایط کارگاهی نگهداری و از مراحل pzi,ii,iii، mi,iii، و pli,v,x,xv نمونه برداری انجام شد. وزن خشک در همه مراحل نسبت به مرحله پیشین افزایش معناداری را دارد (05/0> p). نرخ رشد ویژه وزنی و طولی به ترتیب 2/24 و 6/9 (درصد/روز) بدست آمد. جهت ارائه اطلاعات پایه ای از ترکیب بیوشیمیایی لاروهای درحال رشد مطالعه پروفیل اسیدآمینه لارو انجام شد. بیشترین آمینواسیدهای ضروری (eaa) و غیرضروری (neaa) بدن لارو میگوی پاسفید به ترتیب عبارتنداز، لوسین، لایزین، ترئونین و گلوتامیک اسید، آسپارتیک اسید، آلانین و سرین. در نسبت آمینواسیدهای ضروری آرژنین و ترئونین به کل آمینواسیدهای ضروری در طول دوره تکوین یک روند افزایشی مشاهده گردید (05/0> p)، اما این نسبت برای فنیل آلانین و متیونین روند کاهشی را نشان داد (05/0> p). در تغییرات ایزولوسین، لوسین، لایزین و والین نسبت به کل اسیدآمینه های ضروری اختلاف معناداری دیده نشد (05/0< p). جهت مطالعه فعالیت آنزیم های گوارشی از هموژن سازی کل نمونه استفاده گردید. برای اکثر آنزیم ها بیشترین میزان فعالیت آنزیمی در اواخر مرحله pz و اوایل m زمانی که موجود فیتوپلانکتون خوار و در گذر به مرحله زئوپلانکتون خواری است، مشاهده شد. این افزایش می تواند به دلیل مقدار پائین و ساختمان پیچیده تر پروتئین گیاهی، کوتاه بودن زمان عبور غذا از لوله گوارشی و نهایتا میزان نیاز بالای پروتئینی لارو جهت حفظ نسبت کربن به نیتروژن بافت باشد. با ورود به مرحله متامورفوز فعالیت آنزیمی افت می یابد که علت آن می تواند در کاهش متابولیسم لارو بوده باشد. اگرچه برای آنزیم آلفا_آمیلاز میزان فعالیت آنزیمی ازمرحله pli افزایش یافت (05/0> p)، اما برای سایر آنزیم ها نظیر لیپاز، آلکالین فسفاتاز، لوسین-آمینوپپتیدازn، پپسین و لوسین-آلانین پپتیداز میزان فعالیت در همان سطح پائین باقی ماند (05/0< p). روند فعالیت آنزیم های گوارشی در طی مراحل انتوژنی لارو میگو پاسفید نشان می دهد لارو در مرحله pziii و mi دارای بیشترین فعالیت آنزیمی بوده است. این موضوع بیانگر این است که در این مراحل لارو نیاز آنزیمی بالایی دارد و پس از آن امکان استفاده از غذا آسانتر می گردد. واژگان کلیدی: litopenaeus vannamei ، مراحل تکوین، آنزیم های گوارشی، ترکیب اسیدآمینه
مریم خواجوی عبدالمحمد عابدیان کناری
چکیده به منظور بررسی عملکرد ویتامین ث در جیره ی غذایی بچه ماهیان نورس آزاد دریای خزر، 5 جیره ی غذایی حاوی سطوح مختلف ویتامین ث (صفر، 50، 250، 750 و 1500 میلی گرم ویتامین به ازای هر کیلوگرم غذا) در سه تکرار و به مدت 6 هفته به بچه ماهیان خورانده شد. در ابتدا بچه ماهیان با شروع تغذیه فعال به مدت یک هفته با غذای پایه فاقد ویتامین ث تغذیه شدند. سپس تعداد 70 بچه ماهی با میانگین وزن اولیه 100 میلی گرم به تانک های پرورش90 لیتری معرفی گردیدند. پس از گذشت 6 هفته پرورش، نتایج حاصل از سنجش شاخص های رشد، زنده مانی و همچنین زنده مانی پس از اعمال استرس در معرض هوا قرار دادن، اختلاف معنی داری در بین تیمارها نشان داد (05/0>p). پایین ترین و بالاترین درصد زنده مانی به ترتیب در گروه شاهد و گروه تغذیه شده با سطح mg/kg 750 مشاهده گردید. در بررسی ترکیب بدن به استثنای چربی اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد (05/0 < p). آنزیم های گوارشی مورد بررسی در این تحقیق از جمله پپسین، تریپسین، کیموتریپسین، آمیلاز و آلکالین فسفاتاز اختلاف معنی داری در بین تیمارهای حاوی ویتامین ث و گروه شاهد نشان دادند (05/0>p). با این وجود، فعالیت آنزیم لیپاز اختلاف معنی داری در بین تیمارها نشان نداد (05/0 < p) به استثنا آنزیم آلکالین فسفاتاز که بالاترین میزان فعالیت آن در سطح mg/kg 1500 مشاهده شد، بالاترین میزان فعالیت سایر آنزیم های گوارشی در گروه تغذیه شده با سطح mg/kg 750 مشاهده گردید و پائین ترین میزان آنزیم های گوارشی مربوط به تیمار شاهد بود. سنجش آنزیم های آنتی اکسیدانی sod و کاتالاز قبل و بعد از استرس نشان داد که آنزیم sod فاقد اختلاف معنی داری بین تیمارها قبل از استرس بود (05/0 < p). اما پس از استرس دارای اختلاف معنی دار بود (05/0>p). آنزیم cat در هر دو زمان قبل و بعد از استرس اختلاف معنی دار نشان داد (05/0>p). بالاترین میزان فعالیت هر دو آنزیم sod و cat در تیمار شاهد و پائین ترین میزان فعالیت گروه تغذیه شده با سطح mg/kg 1500 مشاهده شد. همچنین بررسی ترکیب اسیدهای چرب بدن نشان داد استفاده از سطوح مختلف ویتامین ث در جیره به استثنا pufa اختلاف معنی داری را در بین تیمارها ایجاد نکرده است (05/0 <p ). گرچه میزان sfa، pufa، epa، dha، 3-n و 6-n از تیمار شاهد به تیمار mg/kg 1500 افزایش داشته است. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان داد که بچه ماهی آزاد دریای خزر جهت حفظ سلامت و بهبود رشد و عملکرد فیزیولوژیک خود در شرایط معمول نیازمند mg/kg 250 ویتامین ث و در شرایط استرس زا نیازمند mg/kg 1500 ویتامین ث در جیره ی غذایی است.
مینا توانا محمدرضا کلباسی
آرتمیا موجودی فیلترکننده است که بدون انتخاب، هر نوع ماده ای را از یک تا 50 میکرون به بدن خود جذب می نماید. این تحقیق به منظور بررسی رفتار آرتمیا در مقابل نانوذرات نقره کلوییدی (با پیش فرض سمیت) و نانوذرات دی اکسید تیتانیوم (با پیش فرض عدم سمیت) انجام پذیرفت . در این خصوص تاثیر نانومواد مذکور بر میزان تفریخ سیست های آرتمیا فرانسیسکانا و درصد بازماندگی ناپلی آن ها و هم چنین میزان جذب و رهایش نانومواد در بدن ناپلی ها در شوریهای متفاوت مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از نانوذرات نقره کلوییدی (4000 میلی گرم در لیتر) در غلظت های 1/0، 1، 10، 32 و 100 میلی گرم در لیتر و از نانوذرات پودری دی اکسیدتیتانیوم بعد از 5 دقیقه حمام سونیکیشن و 10 دقیقه پروب سونیکیشن( 300 میلی گرم در لیتر ) در غلظت های 10، 32 و 100 میلی گرم در لیتر استفاده گردید. میزان تفریخ سیست ها بعد از 24 ساعت و درصد بازماندگی ناپلی ها در شوری های 35، 70، 105 و 140 گرم در لیتر هر 6 ساعت یک بار در مدت زمان 96 ساعت مورد ارزیابی قرار گرفت. تیمار بهینه برای نانوذرات نقره و دی اکسیدتیتانیوم در شوری 35 گرم در لیتر به ترتیب در غلظت های 32 و 100 میلی گرم در لیتر و مدت زمان 12 و 48 ساعت انتخاب گردید. جهت سنجش میزان جذب نانومواد ابتدا ناپلی ها در معرض تیمارهای بهینه قرار گرفته و سپس خشک شدند. همچنین به منظوربررسی میزان رهایش نانومواد جذب شده در ناپلی ها، پس از قرار دادن آنها در تیمارهای بهینه، به آب شیرین منتقل گردیده و در فواصل زمانی 5، 15، 30، 60 و 120 دقیقه از آب شیرین نمونه برداری صورت گرفت. سنجش جذب و رهایش نانومواد به ترتیب از نمونه های ناپلی ها و آب توسط دستگاه جذب اتمی کوره دار انجام گرفت. پراکندگی، انباشتگی و تجزیه نانوذرات در شوری های 35، 70، 105 و 140 گرم در لیتر توسط دستگاه اسپکتروفوتومتری در زمان های 2، 6، 24، 48، 72 و 96 ساعت مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که نانوذرات نقره باعث کاهش معنی دار درصد هچ و درصد بازماندگی ناپلی-ها نسبت به گروه شاهد (در سطح 95 درصد)، شده اند(p<0.05). با این که نانوذرات دی اکسیدتیتانیوم باعث کاهش معنی دار درصد هچ سیست ها نسبت به گروه شاهد(در سطح 95 درصد) شدند(p<0.05)، اما در بررسی اثر آن بر روی ناپلی ها با توجه به مقدار lc50 بعد از 72 ساعت ( 968/105میلی گرم در لیتر) و مطابق با استاندارد طبقه بندی شیمیایی اکوتاکسیک برای ارگانیسم های آبزی (usepa،ghs و ...) جزو نانوذرات غیرسمی طبقه بندی گردید. در خصوص نانوذرات نقره با توجه به مقدار lc50 بعد از 48 ساعت (46/6 میلی گرم در لیتر) و بر اساس استاندارد مذکور جزو نانوذرات با سمیت متوسط طبقه بندی شد. هم چنین نانوذرات نقره باعث کاهش معنی دار درصد هچ سیست ها و نیز کاهش معنی دار بازماندگی ناپلی ها نسبت به نانوذرات دی اکسیدتیتانیوم (در سطح 95 درصد) شدند(p<0.05). افزایش شوری در حالت کلی اثر معنی داری بر کاهش سمیت نانوذرات نقره بر درصد بازماندگی ناپلی ها ایجاد ننمود. در محیط آب شور در کم تر از مدت زمان 2 ساعت قسمتی از نانوذرات نقره و دی-اکسیدتیتانیوم ته نشین شده و از دسترس ناپلی ها خارج شدند و درصد باقیمانده نانوذرات که در ستون آب موجود بوده اند، تجزیه شده و احتمالا توسط آرتمیا بلعیده شدند. جمعبندی این تحقیق موید آن است که در صورت حضور نانومواد سمی و غیر سمی در زیستگاههای آرتمیا با شوریهای متفاوت، این مواد توسط این موجود جذب گردیده و می تواند به مصرف کنندگان بعدی که از آرتمیا تغذیه می کنند منتقل گردد.
مهدی نادری کوشک عبدالمحمد عابدیان کناری
در این تحقیق جهت بهبود رشد و مقاومت لارو تاسماهی ایرانی (acipenser persicus) از آرتمیای غنی شده با روغن ماهی و سویا همراه با ویتامین e استفاده شد. پنج تیمار مختلف غذائی شامل دو تیمار غنی شده با روغن ماهی مخلوط با 15 یا 30 درصد ویتامین e، دو تیمار غنی شده با روغن سویا مخلوط با 15 یا 30 درصد ویتامین e و آرتمیای غنی نشده (گروه شاهد) به مدت 17 روز استفاده شدند. تغذیه لاروهای تاسماهی ایرانی در روز دهم پس از تفریخ شروع شد. لاروها در 5 روز ابتدایی آزمایش با آرتمیای غنی نشده تغذیه و سپس با تیمارهای غذایی مورد اشاره تغذیه شدند. نتایج نشان داد که لاروهای تغذیه شده با آرتمیای غنی شده با روغن ها و ویتامین e در مقایسه با تیمار شاهد از نظر رشد و بازماندگی اختلاف معناداری نداشت ولی افزایش میزان ویتامین e از 15 به 30 ? رشد و مقاومت به استرس شوری را در لاروها بهبود بخشید. لاروهای تغذیه شده با آرتمیای غنی شده از روغن سویا و ویتامین e (s15 و s30) بیشترین میزان ویتامین e بدن را نشان دادند. بیشترین میزان hufa و نسبت n-3/n-6 در لاروهای تغذیه شده با روغن ماهی و ویتامین e (f15 و f30) مشاهده شد. فعالیت اختصاصی آنزیم لیپاز در لاروهای تغذیه شده با آرتمیای غنی-شده نسبت به گروه شاهد افزایش معناداری را نشان داد. بنابراین مشخص گردید که تاسماهی ایرانی توانایی استفاده از چربی ها را در مرحله لاروی دارد. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی در تیمار شاهد و لاروهای تغذیه شده با آرتمیای غنی شده از روغن ماهی و ویتامین e (f15 و f30) بالاتر بود. بیشترین مقدار تیوباربیتوریک اسید نیز در تیمار شاهد که با آرتمیای غنی نشده تغذیه شده بودند، مشاهده گردید. در نتیجه در غنی سازی آرتمیا روغن ماهی می تواند به طور کامل با روغن سویا جایگزین شود. همچنین اضافه کردن ویتامین e به روغن های ماهی و سویا جهت غنی سازی آرتمیا می تواند اکسیداسیون روغن ها را کاهش دهد و برای سلامتی و کیفیت لارو مفید باشد.
محمد رضا قوسی مبارکی عبدالمحمد عابدیان کناری
در این تحقیق، به منظور بررسی اثر منابع چربی جیره غذایی مولدین بر کیفیت تخم و لارو ماهی گورامی مروارید (trichogaster leeri)، تعداد 150 قطعه ماهی با میانگین وزنی 67/0±17/3 گرم، به مدت 10 هفته با جیره های مختلف حاوی روغن های ماهی و سویا تغذیه شدند. 3 جیره غذایی ایزولیپیدیک و ایزونیتروژنیک حاوی 8% روغن افزوده شده، تهیه شدند. جیره غذایی حاوی 100% روغن ماهی کیلکا به عنوان تیمار اول (ko)، جیره غذایی حاوی 50% روغن ماهی و 50% روغن سویا به عنوان تیمار دوم (mo) و جیره حاوی 100% روغن سویا به عنوان تیمار سوم (so) در نظر گرفته شد. ماهیان روزی 3وعده (در حد اشباع) با جیره های مذکور تغذیه شدند. در پایان دوره تغذیه هیچ تفاوت معنی داری از نظر فاکتورهای اصلی رشد در هیچ یک از تیمارها مشاهده نشد (05/0p>). پس از ظهور علایم بلوغ جنسیتی، خونگیری و عملیات تکثیر و تخمریزی انجام پذیرفت. میزان هورمون 17بتا-استرادیول پلاسما در تیمار ko نسبت به دو تیمار دیگر افزایش داشته و مقدار آن از نظر آماری با تیمار so دارای تفاوت معنی دار و با تیمار mo فاقد تفاوت معنی دار بوده است. بررسی ترکیب اسیدچرب جیره، عضله و تخمدان مشخص کرد که ترکیب اسید چرب عضله و تخمدان در هر تیمار، از جیره مورد استفاده تبعیت می کند. میزان شاخص گنادی در تیمار ko نسبت به دو تیمار دیگر بیشتر و دارای تفاوت معنی دار بوده است (05/0p<). از نظر هماوری مطلق و هماوری نسبی (به ازای هر گرم وزن بدن مولد ماده) در هیچ یک از تیمارها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). مدت زمان لازم از روز شروع دوره تغذیه تا روز تخمریزی، در تیمار ko کمتر از دو تیمار دیگر بوده و این مقدار، با تیمار mo فاقد تفاومت معنی دار (05/0p>) ولی با تیمار so دارای اختلاف معنی دار بوده است (05/0p<). هیچ اختلاف معنی داری از نظر درصد تفریخ تخم در هیچ یک از تیمارها مشاهده نشد (05/0p>). اما بیشترین قطر تخم (mm) در تخم مولدین تغذیه شده با جیره حاوی 100% روغن سویا محاسبه گردید و میزان آن با دو تیمار دیگر اختلاف معنی دار داشت (05/0p<). در ارزیابی کیفیت لارو مشخص گردید که، درصد بازماندگی لارو در روز سوم پس از تفریخ (3 dph) در هیچ یک از تیمارهای آزمایش اختلاف معنی داری نداشت (05/0p>). با این وجود، با استفاده از روغن ماهی به عنوان تنها منبع چربی جیره مولدین (سطح 100%) میزان مقاومت لارو نسبت به استرس گرسنگی (شاخص sai) افزایش یافته و مقدار آن نسبت به تیمار so و mo دارای تفاوت معنی دار بوده است (05/0p>). طول کل بدن لارو نیز در تیمار ko بیشتر از سایر تیمارها بوده و این افزایش نسبت به سایر تیمارها دارای تفاوت معنی داری بوده است (05/0p<). به طور کلی نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از روغن ماهی کیلکا در سطح 100% به عنوان منبع چربی جیره، بهترین بازده را در تولید لارو باکیفیت در ماهی گورامی مروارید داشته است.
ابراهیم ستوده عبدالمحمد عابدیان کناری
در این آزمایش اثر ترکیبی مقادیر مختلف اسیدهای چرب ضروری امگا 3 hufa (dha, c22:6n-3 و epa, c20:5n-3) و آلفا-توکوفرول جیره بر رشد، ترکیب اسیدهای چرب، پارامترهای هماتولوژی، ایمنی غیراختصاصی، وضعیت آنتی¬اکسیدانی و ساختار دستگاه گوارش بچه ماهی نورس آزاد دریای خزر (salmo trutta caspius) بررسی شد. شش جیره حاوی سه نسبت مختلف اسیدهای چرب امگا 3dha به epa به ترتیب 1 به 5/0 (پایین)، 2 به 1 (متوسط) و 4 به 2 (بالا) در 100 گرم جیره و هر یک از این مقادیر با یکی از سطوح 300 (پایین) و 1000 (بالا) میلیگرم ویتامین e (آلفا-توکوفرول استات) در کیلوگرم جیره تهیه و به ترتیب ll، lh، ml، mh،hl و ¬-hh نامگذاری شد. بچه ماهیان نورس با میانگین وزن اولیه 25 ± 600 (میلی¬گرم) بطور تصادفی در تانک¬های پرورشی تقسیم شدند و به مدت 10 هفته با هر یک از جیره¬ها تغذیه شدند. نتایج نشان داد نرخ رشد ویژه و میانگین وزن نهایی به طور معنی¬داری در تیمار mh نسبت به سایر تیمارها بالاتر است (p<0.05). ترکیب اسیدهای چرب قطبی و خنثی بدن بچه ماهیان ارتباط مستقیمی با ترکیب جیره داشت. پارامترهای بیوشیمی خونی، به ویژه چربی-ها و لیپوپروتئین¬های پلاسما به میزان بیشتری تحت تاثیر اسیدهای چرب امگا 3 hufaجیره قرار گرفتند و ویتامین e و اثر متقابل ویتامین e و اسیدهای چرب تاثیر کمتری داشتند. در همه تیمارهای امگا 3 hufa افزایش ویتامین e موجب افزایش معنی¬دار فعالیت کمپلمان (ach50) گردید (p<0.05). در بچه ماهیان تغذیه شده با سطح متوسط و بالای امگا 3 hufa فعالیت لایزوزیم پلاسمای بیشتری داشتند و تیمار ml بالاترین فعالیت لایزوزیم را نشان داد. علاوه بر این میزان پروستاگلاندین e2 در سطوح متوسط و بالای اسیدهای چرب کاهش یافت و اثر ویتامین e و امگا 3 hufa تاثیر معنی¬داری نشان نداد. تفاوت¬های مشاهده شده در فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدانی (کاتالاز، سوپراکسیداز دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و گلوتاتیون-s-ترنسفراز) تیمارهای مختلف معنی¬دار و در تیمارهای با سطح بالای امگا 3 hufa بالاتر بود. در تیمارهای ml و hl محصولات ثانویه اکسیداسیون به طور معنی¬داری بالاتر بود (p<0.05). مشاهدات میکروسکوپی ساختار کبد و روده ابتدایی بچه ماهیان هیچگونه شواهدی در خصوص بروز آسیب¬ها و یا تغیرات بافتی معنی¬داری نشان نداد. 7 روز پس از انتقال بچه ماهیان به آب شور تغیرات چندانی در غلظت الکترولیت¬ها و کورتیزول ایجاد نشد، با این حال گلوکز پلاسما در سطح پایین اسیدهای چرب epa و dha قبل و بعد از استرس تفاوت معنی¬داری نشان داد. بطور کلی نتایج این بررسی نشان داد هنگامیکه سطح مناسبی از ?-توکوفرول در جیره وجود داشته باشد، افزایش امگا 3 hufa می-تواند عملکرد رشد و پاسخ ایمنی غیر اختصاصی بچه ماهی آزاد خزر را بهبود دهد.
معصومه عموزاد خلیلی عبدالمحمد عابدیان کناری
امروزه بهره¬برداری از جلبک ها در ابعاد صنعتی، کشاورزی، دارویی و غذایی ابعاد بسیار گسترده¬ای یافته و تکنولوژی مدرن برای تولید و بهره¬برداری از جلبک¬ها در کشور¬های صنعتی و پیشرفته جهان مورد استفاده قرار می¬گیرد. در این مطالعه ضمن بررسی روش¬هایتولید خمیر جلبکی نانوکلروپسیساکولاتا (nannochloropsis oculata)، اثرات ویتامین¬¬هایc و e(فرم آلفا-توکوفرول)در افزایش ماندگاری طی 8 هفته نگهداری در دمای یخچال (c? 4) و همچنین اثر رسوب¬گذاری، با استفاده از کیتوزان 5/0% و ph¬های مختلفمورد بررسی قرار گرفت. برای تولید خمیر جلبکی ابتدا جلبک مورد نظر در شرایط کشت استاندارد (محیط کشت کانوی، میزان نور 2000 - 1000 لوکس، دما c? 1 ± 24 و 6/8 -5/7 =ph و شوری ppt 24 - 20 و با هوادهی)تولید شده و سپس در مرحله رشد لگاریتمی با استفاده از سانتریفیوژ (rpm 12000) تهیه شدند. مقدار تراکم خمیر جلبکی با استفاده از این روش 1010 × 8/1 سلول در میلی¬لیتر به دست آمد. میزان زنده¬مانی سلول¬ها در ابتدای کاربا استفاده از رنگ evans blue بدست آمد. سپس به نمونه¬های خمیر جلبکی مقادیر مختلفویتامین c به (میزان w/w1/0%)، ویتامین e(به میزان w/w1/0%) و مخلوط دو ویتامین به نسبت مساوی (به میزان w/w1/0%)اضافه گردید و در یخچال به مدت 2 ماه نگهداری شدند. در طول مدت نگهداریآزمایش¬های میکروبی (بار باکتریایی کل، باکتری¬های سرما¬دوست و باکتری¬های دریایی کل)، آزمایش¬های شیمیایی (اندازه¬گیری تیوباربیتوریک اسید، مجموع بازهای نیتروژنی فرار و ph) و تعیین درصد زنده¬مانی هر هفته یک بار و همچنین پروفیل اسید چرب و آنالیز تقریبی در ابتدا، میانه و انتهای دوره نگهداری صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که درصد زنده¬مانی در هر دو تیمار ویتامین c و e در انتهای دوره نسبت به گروه کنترل بیشتر بود که حاکی از اثر مثبت نگهدارنده¬ها دارد. در مجموع بار باکتریایی در گروه نگهدارنده¬ها کمتر از گروه شاهد بود. مقادیر باز¬های نیتروژنی فرار و ph در گروه حاوی ویتامین c کمتر از گروه شاهد بود. تیمار حاوی ویتامین e موثرترین تیمار برای کاهش میزان تیوباربیتوریک اسید بود. میزان زنده¬مانی در طی دوره بالا و مواد افزودنی به عنوان نگهدارنده مناسب این فرآورده عمل نمودند. . نتایج حاصلاثر رسوب-گذاری نشان داد که در ph¬های بالا (قلیایی)، سرعت رسوب جلبک نسبت به تیمارهای با ph کمتر (اسیدی) بیشتر بوده است. همچنین بالاترین میزان کارایی برداشت و درصد زنده¬مانی به ترتیب درph¬های 10 و 8گزارش شده است.در مجموع نتایج این تحقیق نشان از تولید خوب خمیر جلبکی با استفاده از روش سانتریفیوژ بود.
محمد اسماعیلی عبدالمحمد عابدیان کناری
اثر جایگزینی پودر ماهی با پودر گوشت و استخوان با یا بدون پودر سیر، بر عملکرد رشد، هضم پذیری، فعالیت آنزیم¬های گوارشی، اسید چرب عضله، فاکتورهای بیوشیمیایی پلاسما و ترکیب بدن قزل¬آلای رنگین¬کمان (onchorynchus mykiss) با میانگین وزنی 26/0±8 گرم بررسی شد. ماهیان با جیره¬های آزمایشی هم پروتئین (48%) و هم انرژی (kj/gr8/22) در چهار سطح جایگزینی صفر، 25، 45 و 65 درصد پودر ماهی با پودر گوشت و استخوان، با یا بدون 3 درصد پودر سیر به مدت 60 روز تا حد اشباع تغذیه شدند. ماهیان تغذیه¬شده با تمامی این سطوح جایگزینی و همراه با پودر سیر، رشد، ضریب تبدیل غذایی و مصرف غذا یکسانی با تیمار شاهد بدون سیر داشتند. میزان بقا در تیمار 65 درصد بدون سیر به طور معنی-داری کمتر از دیگر تیمارها و کارایی پروتئین و چربی در تیمارهای با سیر به طور معنی¬داری بیشتر از تیمارهای بدون سیر بود. به طور کلی قابلیت هضم¬پذیری پروتئین، چربی، انرژی و وزن خشک در تیمارهای با سیر بیشتر از تیمارهای بدون سیر بدست آمد. هم چنین هضم¬پذیری چربی، انرژی و وزن خشک با افزایش جایگزینی پودر گوشت و استخوان در تیمارهای بدون سیر روند کاهشی نشان داد. هضم¬پذیری کربوهیدرات (86/69%)، وزن خشک (45/73%) و انرژی (35/80%) در تیمار شاهد حاوی سیر بیشتر از دیگر تیمارها بود. نتایج ترکیب بدن نشان داد که میزان پروتئین و رطوبت بدن در تیمارهای 65 درصد کمتر از دیگر تیمارها بود و با افزایش جایگزینی، پروتئین و رطوبت کاهش و چربی بدن افزایش یافت. میزان کلسترول پلاسما در تیمارهای بدون سیر با افزایش جایگزینی افزایش یافت و تیمار 65 درصد بدون سیر بیشترین میزان کلسترول ( mg/dl08/518( را در بین کلیه تیمارها داشت ولی در تیمارهای با سیر افزایش میزان کلسترول و کاهش پروتئین، با افزایش جایگزینی مشاهده نشد. علاوه بر این بیشترین میزان پروتئین کل (g/dl 42/3( و آلبومین g/dl)93/1 ( در تیمار 45 درصد حاوی سیر مشاهده شد. میزان mufa با افزایش جایگزینی پودر ماهی با پودر گوشت و استخوان افزایش و میزان امگا 3 کاهش یافت. هم چنین همبستگی میزان اسید چرب جیره و عضله برای امگا 3، dha وepa در تیمارهای با سیر بیشتر از تیمارهای بدون سیر بود. نتایج فعالیت آنزیم¬های گوارشی در این تحقیق نشان داد که کیموتریپسین، تریپسین، آمیلاز، آلکالین فسفاتاز، پپسین، لیپاز و لوسین آمینو پپتیداز به جز تیمار شاهد در مورد آنزیم آلکالین فسفاتاز و تیمار 25 درصد در خصوص آنزیم آمیلاز در تیمارهای با سیر بالاتر از تیمارهای بدون سیر بود. هم چنین تیمار 65 درصد بدون سیر کمترین فعالیت آنزیم¬های گوارشی تریپسین، پپسین، آمیلاز، لیپاز و آلکالین فسفاتاز را در مقایسه با دیگر تیمارها داشت. نتایج این مطالعه نشان داد تیمار 65 درصد بدون سیر کمترین رشد را در این مطالعه داشت که این کاهش رشد با کاهش فاکتورهای هضم¬پذیری پروتئین، چربی، انرژی، ماده آلی، وزن خشک، پروتئین پلاسما، امگا 3 جیره و عضله، pufa جیره و عضله، تریپپسین، پپسین، آمیلاز، لیپاز و آلکالین فسفاتاز و افزایش فاکتورهای کلسترول پلاسما و hsi همراه بود. استفاده از 65 درصد پودر گوشت و استخوان همراه با مکمل سیر می تواند سبب استفاده میزان کمتری از پودر ماهی در جیره قزل آلای رنگین کمان شود.
تقی تازیکی عبدالمحمد عابدیان کناری
کمبود منابع پودر ماهی، قیمت بالای این فرآورده و افزایش تولید آبزیان در جهان موجب گشته تا محققین به فکر جایگزینی اقلام غذایی دیگر به جای آن باشند. این تحقیق نیز با همین رویکرد از پودر گوشت و استخوان به جای پودر ماهی همراه با مکمل پودر سیر به منظور کاهش اثرات سوء احتمالی پودر گوشت و استخوان در غذای بچه میگوی پاسفید¬غربی استفاده نموده است. برای این منظور شش جیره غذایی با پروتئین( 35درصد) و انرژی ( kj/g 17) یکسان استفاده شد. پودر گوشت و استخوان به میزان صفر، 25 و 50 درصد جایگزین پودر ماهی شد و هر یک از آنها همراه با پودر سیر (3 درصد) یا بدون آن ساخته شدند. جیره¬های آزمایشی سه بار در روز به میزان اشباع برای مدت 60 روز به بچه میگوهای وانامی (میانگین وزن اولیه 5 گرم) خورانده شدند. بالاترین درصد افزایش وزن بدست آمده (3/50± 62/85) در تیمار 25 درصد با سیر مشاهده شد. میزان بقا در تیمارهای حاوی سیر نسبت به تیمارهای بدون سیر بالاتر و معنی¬دار بود ((p<0/05. برای تمام تیمارها هیچ گونه تفاوت معنی¬داری در پروتئین بدن بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد ولی با افزایش سطح جایگزینی میزان چربی و خاکستر افزایش پیدا کرد. مقدار کل اسید آمینه بین تیمارها تفاوت معنی¬داری نداشتند. میزان کل اسید آمینه ضروری در تیمار 25 درصد بدون سیر بیشتر از سایر تیمارها بود (p<0/05). همچنین نسبت آمینو¬اسید ضروری به غیر ضروری، یک افزایش معنی¬داری در تیمار 25 درصد در مقایسه با سایر تیمارهای مورد مطالعه داشت ((p<0/05. با افزایش میزان جایگزینی پودر گوشت و استخوان مقدار اسیدهای چرب ضروری n-3 کاهش و اسید چرب¬های n-6 افزایش یافت (p<0/05). نسبت n-3 به n-6 با افزایش سطح جایگزینی کاهش معنی-داری نشان داد (p<0/05). مقدار epa و dha و مجموع آن¬ها با افزایش سطح جایگزینی کاهش معنی¬داری پیدا کرد. بالاترین مقدارpufa در تیمار صفر درصد با سیر (0/04±36/50) و کمترین میزان در تیمار 50 درصد با و بدون سیر مشاهده شد. به¬طور کلی نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که استفاده از پودر گوشت و استخوان به همراه پودر سیر تا سطح 25 درصد در جیره بچه میگوی وانامی موجب رشد و بقای مناسب می¬گردد. البته کاهش اسیدهای چرب ضروری بدن به خصوص گروه¬های n-3 با افزایش جایگزینی مسئله قابل توجه¬ای است که می¬بایست به آن توجه گردد¬. کلمات کلیدی: پودر گوشت و استخوان، پودر سیر، پروفیل اسید¬آمینه، رشد، لیتوپنئوس وانامی، اسید چرب، آنالیز تقریبی
محمدباقر خوش هوا عبدالمحمد عابدیان کناری
در این تحقیق اثر سطوح مختلف پودر سویا به¬جای پودر ماهی به همراه اسید سیتریک بر عملکرد رشد، و ترکیب بدن ماهی قزل آلای رنگین کمان(oncorhynchus mykiss) بررسی شد. بدین منظور از ماهیانی با میانگین وزنی32/0±84/7 گرم استفاده شد. پرورش ماهیان در مخازن 100 لیتری به مدت 60 روز انجام گرفت. آزمایش در قالب طرح فاکتوریل (3×3) شامل سه سطح آرد سویا (صفر،35 و 75 %) و سه سطح اسید سیتریک (صفر، 1 و2 %) طراحی شد. هر یک از تیمارها دارای سه تکرار بودند. مجموعاً 27 عدد مخزن مورد استفاده قرار گرفت مخازن به صورت طرح کاملاً تصادفی توزیع شدند. در طول دوره، رژیم نوری 12 ساعت روشنایی انجام گرفت و غذادهی 3 بار در روز در حد سیری انجام شد. نتایج نشان داد که جایگزینی پودر ماهی تا سطح 35 درصد توسط پودر سویا تأثیر معنی داری بر شاخص های رشد نداشت (05/0p ?). همچنین اسید سیتریک باعث بهبود شاخص های رشد و تغذیه ای و افزایش قابلیت هضم ظاهری پروتئین، فسفر و انرژی شده است. ازنظر ترکیب بدن بین تیمارها جز میزان خاکستر اختلاف معنی داری وجود نداشت. پروفیل اسید چرب عضله نشان داد با افزایش سطح جایگزینی میزان چربی سریn6 افزایش و n3 کاهش می یابد. میزان گلوکز خون با افزایش سطح جایگزینی کاهش معنی داری داشت. با توجه به نتایج حاصل سطح جایگزینی 35درصد سویا به همراه استفاده از سطح 2 درصد اسید سیتریک توصیه می شود.
صفورا طاطاری عبدالمحمد عابدیان کناری
در تحقیق حاضر ماندگاری خمیر جلبکی کلرلا ولگاریس (chlorella vulgaris) با و بدون افزودن میزان w/w1/0% ویتامین e و اسیدسیتریک (به مقداری کهph را تا حدود ۵/۴-۴ کاهش دهد) و ترکیب آنها به مدت 8 هفته در یخچال (دمای c °4) مورد بررسی قرارگرفت. کشت جلبک کلرلا در شرایط استاندارد (محیط کشت زایندر (z-8±n) میزان نور 350 ± 3500 لوکس، دما c°۱ ±۲۵ و ۵/۷-۲/۷ =ph و در آب شیرین همراه با هوادهی) انجام شد. برداشت جلبک در فاز لگاریتمی انجام گرفت و با استفاده از سانتریفیوژ (rpm 12000) خمیر جلبکی تولید گردید. مقدار تراکم خمیر جلبکی حدود 109 × 2/2 سلول در میلی¬لیتر به دست آمد. نتایج نشان داد درصد زنده¬مانی در ابتدای دوره در تمام تیمارها 100% و در انتهای دوره نگهداری تیمارهای ویتامین e و ¬اسیدسیتریک به ترتیب (2/74±28/71 %) و (1/07±27/48 %) با اختلاف معنی¬داری بالاتر از تیمار شاهد و ترکیبی بودند. بارباکتریایی در تیمارهای اسیدسیتریک و ترکیبی با اختلاف معنی¬داری کمتر از دو تیمار دیگر بود (05/0›p). نتایج آنالیز تقریبی نشان داد کمترین میزان رطوبت مربوط به تیمار اسیدسیتریک (0/42±83/08 %) بود، میزان پروتئین در تیمارهای اسیدسیتریک و ترکیبی با اختلاف معنی¬داری بیشتر از دو تیمار دیگر بود. تیمار ویتامین e دارای بیشترین میزان چربی در انتهای دوره نگهداری بود. بیشترین میزان خاکستر مربوط به تیمار شاهد بود. میزان ph در تیمارهای اسیدسیتریک و ترکیبی به طور معنی¬داری کمتر از دو تیمار دیگر بود. مقدار بازهای نیتروژنی فرار و اسیدهای چرب آزاد در تیمارهای اسیدسیتریک و ترکیبی دارای میزان کمتری نسبت به تیمار شاهد و ویتامین e بود. مقدار تیوباربیتوریک اسید در تیمار ویتامین e و ترکیبی کمتر از دو تیمار دیگر بود. نتایج آنالیز پروفایل اسیدچرب روند کاهشی در میزان اسیدهای چرب اشباع، تک غیر اشباع و چندغیر اشباع نشان داد بطوریکه که میزان کاهش در اسیدهای چرب اشباع در تیمار شاهد بیشتر از سایر تیمارها بود. بیشترین میزان در اسیدهای چرب تک غیراشباع در انتهای دوره نگهداری در تیمار ویتامین e مشاهده شد. میزان اسیدهای چرب چندغیراشباع در انتهای دوره در تیمار ترکیبی کمتر از تیمار شاهد و ویتامین e بود اما در عین حال اختلاف معنی-داری با تیمار اسیدسیتریک نداشت شایان ذکر است که میزان اسیدهای چرب چندغیراشباع در تیمارهای ترکیبی و ¬اسیدسیتریک در هفته چهارم بالاتر از تیمارهای شاهد و ویتامین e بود. با توجه به نتایج حاصل در این تحقیق ویتامین e و اسیدسیتریک توانست موجب حفظ کیفیت خمیر جلبکی تا 5-4 هفته گردد اما با گذشت زمان و افزایش فساد در خمیر جلبکی از میزان خاصیت ویتامین e و اسیدسیتریک کاسته شد.
حمزه علی متانی بورخیلی عبدالمحمد عابدیان کناری
در تحقیق حاضر تأثیر افزودن مکمل اسیدلاکتیک با سطوح (0، 1 و 2) درصد به همراه جایگزینی پودر ماهی با پودر سویا در سطوح (0، 35 و 70 درصد وزن خشک جیره) در جیره فیل ماهیان (huso huso) نوجوان(gr10±700) مورد مطالعه قرار گرفت. برای این منظور 9 جیره از مواد اولیه در دسترس با سطح پروتئین و انرژی یکسان ساخته و به مدت 60 روز به فیل ماهیان تحت آزمایش در سه نوبت غذایی به صورت اشباع خورانده شد.
مهرزاد اسدی عبدالمحمد عابدیان کناری
مطالعه حاضر به منظور اثر محدودیت پروتئینی در دوره های زمانی مختلف بر رشد، ترکیب بدن و ایمنی غیراختصاصی ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) به مدت 8 هفته طراحی و اجرا گردید.
حلیمه اعتمادی مسعود رضایی
چکیده ندارد.
امین اوجی فرد عبدالمحمد عابدیان کناری
چکیده ندارد.
صفربی بی کم عبدالمحمد عابدیان کناری
در این تحقیق اثر ضایعات کارخانه پودر ماهی (stickwater) به عنوان محیط کشت بر تولید پروتئین تک یاخته با استفاده از باکتری lactobacillus acidophilus, قارچ aspergillus niger و جلبک .chlorella sp بررسی شد. مقادیر متفاوتی از جایگزینی استیک واتر به جای محیط کشت استاندارد (در باکتری و قارچ 30, 40, 50, 60 و 100% و در جلبک 20, 40, 60, 80 و 100%) استفاده شد. از روش batch culture برای تولید میکروارگانیسم ها در مقیاس آزمایشگاهی استفاده گردید. بیوماس و cod در باکتری و قارچ هر 12 ساعت یک بار و پارامتر od نیز در باکتری هر 12 ساعت یک بار سنجش شد. میزان od و بیوماس در جلبک هر 24 ساعت یک بار اندازه گیری شد. کلروفیل a در زمان حداکثر رشد و نیز سرعت دو برابر شدن و نرخ رشد ویژه تعیین گردید. میزان rna در تیمار شاهد و تیمار های60 و 100جایگزینی (باکتری و قارچ) و 20% جایگزینی (جلبک) در پیک رشد انجام شد. همچنین در زمان حداکثر رشد ترکیب اسید های آمینه نمونه های باکتری و قارچ نیز در تیمار شاهد و تیمار 60 و 100% جایگزینی مورد مقایسه قرار گرفت. میزان بیوماس در باکتری در تیمار شاهد, 60 و 100% استیک واتر به ترتیب 3/16, 5/13 و 5/12 گرم در لیتر به دست آمد. میزان od در باکتری در تیمار شاهد, 60 و 100% استیک واتر به ترتیب 3/14, 5/15 و 5/14 بود. میزان کاهش cod در باکتری در تیمار شاهد, 60 و 100% استیک واتر به ترتیب 33270, 54470 و 53330 میلی گرم در لیتر به دست آمد. میزان بیوماس در قارچ در تیمار شاهد, 60 و 100% استیک واتر به ترتیب 6/31, 7/22 و 7/28 گرم در لیتر، میزان کاهش cod در تیمار شاهد, 60 و 100% استیک واتربه ترتیب 47800, 54400 و 55200 میلی گرم در لیتر به دست آمد. میزان بیوماس بر حسب گرم در لیتر در جلبک در تیمار شاهد و 20% استیک واتر به ترتیب 1/31 و 1/25 به دست آمد. میزان od در جلبک در تیمار شاهد و 20% استیک واتر به ترتیب 1/36 و 1/31 بود. میزان کلروفیل a در جلبک در دو تیمار ذکر شده به ترتیب1/65 و 1/59 میکروگرم در لیتر به دست آمد. نرخ رشد ویژه در جلبک در تیمارهای ذکر شده به ترتیب 0/90 و 0/87 بود. سرعت دو برابر شدن در جلبک در تیمار شاهد و 20% استیک واتر به ترتیب 0/76 و 0/77 روز بود. میزان rna در تیمار شاهد, 60 و 100% استیک واتر در باکتری به ترتیب 15/27, 15/15 و 015/4% ،rna در قارچ در تیمار های شاهد, 60 و 100% استیک واتر به ترتیب 9/36, 9/22 و 9/09% و در جلبک در تیمار شاهد و 20% استیک واتر به ترتیب 5/17 و 5/06% بود. در هر دو باکتری و قارچ بیشترین و کمترین مقدار اسیدآمینه در تیمار شاهد, 60 و 100% استیک واتر به ترتیب اسیدگلوتامیک و متیونین بود. میزان متیونین در باکتری نسبت به پودر ماهی و رفرانس fao تفاوت چندانی نداشت. میزان متیونین در قارچ از رفرانس fao کمی کمتر بود. مطابق نتایج حاصله در این تحقیق جایگزینی 60 و 100% استیک واتر برای تولید باکتری و قارچ مناسب می باشد. برای تولید جلبک حداکثر 20% استیک واتر قابل جایگزینی است.