نام پژوهشگر: محمد تقی گیلک
مسیح مولانا محمد تقی گیلک
ازآنجایی که هیچ تئوری جامعی در مورد ارزیابی ریسک اعتباری کشورها وجود ندارد و ازطرف دیگر فرایند رتبه دهی ریسک اعتباری توسط موسسات رتبه دهنده کاملا شفاف نیست، لذا هدف اصلی در تحقیق حاضر، یافتن متغیرهای مالی و اقتصادی است که بیشترین تاثیر را بر روی ریسک کشورها دارند و همچنین پاسخ به این سوال که آیا بدون دخالت دادن متغیرها و عوامل سیاسی می توان مدلی بصورت خطی طراحی نمود که بتواند درحد بالایی رتبه بندی ریسک کشورها را پیش بینی کند. بدین منظورپس از بررسی بنیان های مالی و اقتصادی ریسک کشورها 28 متغیرمالی و اقتصادی را که به نظر دارای تاثیر بر رتبه دهی بودند، انتخاب کردیم و سپس با استفاده از روش تحلیل مولفه های مستقل برای رتبه بندی چهار موسسه fitch، s&p، moody’s و institutional investor بین سال های 2001 تا 2006توانستیم از بین این 28 متغیر 9 متغیری را که دارای بیشترین تاثیر بودند بدست آوریم. نهایتا برآورد مدل مستخرج نشان داد که توانایی توضیح دهی بیش از 87% تغییرات ریسک اعتباری کشورها را (با توجه به رتبه های موسسات fitchو s&p) دارا است . همچنین از بررسی نتایج مدل، مشاهده گردید که قابلیت پیش بینی آن در برابر تغییرات عادی و ملایم ریسک، منطقی بوده ولی در مقابل تغییرات شدید و شوک های ناگهانی در ریسک اعتباری کشورها، پیش بینی مدل، ملایم تر می باشد.
محمد مبینی احمد جعفری صمیمی
هدف این تحقیق همانطور که از عنوان آن بر می آید تحلیلی بر الگوهای ادوار تجاری سیاسی می باشد که به این منظور محقق ابتداء بر تفاوت و محل افتراق این الگوها با الگوهای ادوار تجاری مرسوم متمرکز گردید و سپس به توضیح جداگانه ی الگوهای ادوار تجاری سیاسی و انتقادات وارد بر هر یک از این الگوها پرداخت. نگارنده این پایان نامه در طول انجام تحقیق به الگویی که تبیین کننده وجود تورم مثبت در بلند مدت است، دست می یابد. همان طور که در قسمت حقایق سبک شده در صفحه ی 14 در غالب حقایق سبک شده ی شماره6 و 7 آمده است یک تورم مثبت در بلند مدت در اقتصاد کشورهای توسعه یافته مشاهده می شود. نگارنده این پایان نامه با استفاده از این حقیقت سبک شده و سایر حقایق سبک شده در مورد رفتار بلند مدت متغیرها به ارائه ی الگویی به جهت تبیین این تورم مثبت مشاهده شده در بلند مدت می پردازد. در واقع براساس این الگوی ابداعیِ نگارنده ی پایان نامه، این تورم مثبت مشاهده شده در بلند مدت از آنجایی که معلول فرآیند نوآوری و ابتکار است، دامنه ی انتخاب آحاد جامعه را توسعه می دهد و در نتیجه برای جامعه مطلوب خواهد بود. از این رو نگارنده این تورم مثبت مشاهده شده در بلند مدت را تورم مطلوب نامیده است. در واقع برخلاف فریدمن که اندکی تورم منفی را محرک برای رشد تولید و پویایی اقتصاد مطرح می کند، نگارنده این پایان نامه ثابت می کند که شرط پویایی و نوآوری و خلاقیت در اقتصاد وجود یک تورم مثبت می باشد. همچنین نگارنده این پایان نامه به وسیله ی این مفهوم جدید از تورم مطلوب، وجود احزاب مختلف در اقتصاد را تبیین می کند. در واقع بر اساس این الگو، تورم مطلوب، تورم پایدار و تورم غیر شتابنده سه لفظ برای یک حقیقت ( رانت شومپیتری ) هستند. به عبارت دیگر بر اساس این الگو اقتصاد به دو گروه خلاق و غیرخلاق تقسیم می شود که تورم مطلوب پاداش جامعه به ابتکار و خلاقیت گروه خلاق می باشد. یعنی وقتی اقتصاد در طول مسیر روند بلند مدت حرکت می کند همواره یک تورم باثبات و پایداری که تورم مطلوب خوانده می شود، وجود دارد که در نتیجه ی آن سهم بری گروه خلاق و مبتکر را از اقتصاد افزایش و سهم بری گروه غیر خلاق و غیر مبتکر را کاهش می دهد.