نام پژوهشگر: جمال جوانمردی
علی علیزاده سعید عشقی
امروزه پرورش نشاء به عنوان صنعتی اشتغال زا، پردرآمد و کاربردی در تمام جهان مطرح است. امروزه بیشتر تولیدکنندگان سبزی و صیفی در سراسر دنیا، به جای اینکه خود اقدام به پرورش نشاء مورد نیاز خود نمایند، نشاء خود را از موسسات خاص پرورش نشاء تهیه می کنند که مهمترین علت های تهیه نشاء از چنین موسساتی عبارتند از نیاز به سازه های پرورش جداگانه برای تولید نشاء، نیاز نشاء به پرورش تحت شرایط محیطی خاص، نیاز به محیط کشت و ظروف کشت مخصوص، تیمارهای خاص نشاء و نیاز به تجربه ویژه در زمینه پرورش نشاء. در کشاورزی ارگانیک از مصرف کودهای شیمیایی، آفتکش ها و تنظیم کننده های رشد غیر طبیعی استفاده نمی شود. برای تولید یک محصول ارگانیک افزون بر دیگر مشخصات، محیط های کشت، بذرها، نشاها و کودهای ارگانیک باید مورد استفاده قرار گیرد. به منظور بررسی ویژگی های شیمیایی، فیزیکی، تغذیه ای و اقتصادی محیط کشت هایی ارگانیک با ترکیب مواد مناسب و در دسترس، اثر محیط کشت های مذکور بر رفتار جوانه زنی بذور گوجه فرنگی و خیار، اثر محیط کشت های مذکور بر ویژگی های رشد و نموی نشاهای گوجه فرنگی و خیار، مقایسه هزینه های محیط کشت نشاء گوجه فرنگی و خیار به صورت ارگانیک و غیر ارگانیک و در نهایت انتخاب و معرفی یک یا چند محیط کشت بهینه جهت پرورش نشاء ارگانیک گوجه فرنگی و خیار، در آزمایش اول 11 تیمار و در آزمایش دوم 5 تیمار مورد بررسی قرار گرفتند. در آزمایش اول از پیت ماس و پرلیت به عنوان محیط کشت شاهد و ترکیب های مختلفی از الیاف خرما، پرلیت، ریشه شیرین بیان، ورمی کمپوست و کود ارگانیک استفاده شد. در آزمایش دوم نیز شاهد مانند آزمایش اول بود و ترکیب های مختلفی از الیاف نارگیل، پرلیت، کمپوست ریشه شیرین بیان، ورمی کمپوست و کود ارگانیک مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که در خیار اثر تیمارها در تمامی ویژگی های اندازه گیری شده شامل درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، ارتفاع، قطر، تعداد برگ، سطح برگ، وزن تر اندام هوایی، وزن خشک اندام هوایی، غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم برگ معنی دار بود. در گوجه فرنگی نیز اثر تیمارها در تمامی ویژگی های ذکر شده بجز درصد جوانه زنی معنی دار بود. بر اساس نتایج و همچنین مقایسه سطوح نیتروژن، فسفر و پتاسیم برگهای تیمارها با سطوح بهینه، در هر دو گیاه در آزمایش اول محیط کشت a7 ]الیاف خرما (60%) + پرلیت (20%) + ورمیکمپوست (20%) + کود ارگانیک] و در آزمایش دوم محیط کشت b3 [کوکوپیت (60%) + پرلیت (20%) + ورمیکمپوست (20%) + کود ارگانیک ] بهینه ترین محیط کشت ها بودند.
محمدرضا رضایی جمال جوانمردی
چکیده اثر خاک پوش های پلی اتیلنی رنگی بر ویژگی های کمّی و کیفی فلفل دلمه ای سبز (capsicum frutescence var. grossum) به وسیله ی : محمد رضا رضایی مطالعه ی مزرعه ای برای تعیین اثر شش خاک پوش پلی اتیلنی رنگی (سفید، مشکی، قرمز، آبی، نقره ای و شفاف) و خاک بدون پوشش بر صفات کمّی و کیفی گیاه و میوه ی فلفل دلمه ای (capsicum frutescence var. grossum) همچنین دمای خاک و جلوگیری از علف هرز صورت گرفت. طرح آزمایشی در قالب بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار ترتیب داده شد. نتایج نشان داد، خاک پوش پلی اتیلنی سفید بالاترین میزان عملکرد زودرس و کل میوه به ترتیب با 89/2 و 27/22 تن در هکتار را داشت. عملکرد زودرس در خاک پوش های پلی اتیلنی نقره ای، قرمز، مشکی، آبی، خاک بدون پوشش و پلاستیک شفاف به ترتیب 62/1، 13/1، 11/1، 88/0، 76/0 و 31/0 تن در هکتار و عملکرد کل در خاک پوش های قرمز، نقره ای، خاک بدون پوشش، مشکی، آبی و شفاف به ترتیب 03/16، 93/14، 51/13، 47/13، 97/8 و 93/4 تن در هکتار بودند. در تعداد میوه، وزن تر و خشک برگ، سطح برگ، قطر ساقه، ارتفاع گیاه، دمای خاک و جلوگیری از علف هرز در بین خاک پوش های رنگ های مختلف اختلاف معنی داری وجود داشت. در وزن تر و خشک میوه، حجم و چگالی میوه، طول و عرض میوه، اسیدیته کل و ویتامین ث، میزان مواد جامد محلول میوه، کلروفیل برگ، میزان سدیم و پتاسیم برگ، در خاک پوش های رنگی مختلف استفاده شده اختلاف معنی داری وجود نداشت. در بین همه خاک پوش های پلی اتیلنی رنگی استفاده شده، خاک پوش سفید برای افزایش عملکرد زودرس و کل فلفل دلمه ای پیشنهاد داده می شود.
مریم معظمی گودرزی جمال جوانمردی
تغذیه ی سبزی ها در مرحله ی نشایی عاملی مهم در استقرار و عملکرد آن است. میزان نیتروژن و فسفر موجود در بافت ساقه بر بقای نشاء و رشد آن پس از انتقال به مزرعه و پتانسیل تولید محصول تاثیرگذار است. به همین منظور در این پژوهش تاثیر تیمار های تغذیه ای بر ویژگی ها و عملکرد نشا های دو رقم گوجه فرنگی ‘kingston’ و ‘early urbana’ بررسی گردید. نشا ها تحت 6 تیمار تغذیه ای (کود کامل n-p-k, 20-20-20) قرار گرفتند. تیمار ها شامل: تیمار a1:ppm 500 در هر آبیاری، تیمارa2: ppm 1000 در هر دو آبیاری، تیمار a3: ppm 2000 در هر چهار آبیاری، تیمارa4: ppm 500 دو هفته پس از جوانه زنی، تیمار a5: ppm 500 دو هفته قبل از انتقال نشاء و تیمار a6: ppm 250 در هر آبیاری (شاهد) بودند. در هر دو رقم فاکتور های اندازه گیری شده قبل از انتقال نشاء شامل ارتفاع و قطر شاخساره، وزن تر، وزن خشک، درصد ماده خشک شاخساره، تعداد برگ، سطح برگ، میزان کلروفیل و پرولین برگ، مقاومت به سرما و میزان عناصر برگ در تیمار a1 بیشتر از سایر تیمار ها بود. در فاکتور های اندازه گیری شده پس از انتقال نشاء شامل تعداد روز تا تشکیل اولین گل و اولین میوه، تیمار های a2 و a3 تعداد روز کمتری را به خود اختصاص دادند (زودرسی). وزن تر، وزن خشک، درصد ماده خشک میوه، عملکرد اول، دوم و عملکرد کل در تیمارa1 بیشتر از سایر تیمار ها بود. تیمار های a1 ، a2 و a3، بیشترین درصد گیرایی را در مزرعه داشتند.
زهره کرمی منصور زیبایی
رشد روزافزون جمعیت،کاهش منابع آبی و زمین های قابل کشت به دلیل توسعه مناطق شهری، ضرورت استفاده کارا تر از منابع موجود را ایجاب می کند. در این زمینه، تکنولوژی تولید گلخانه ای، کارایی و بهره وری منابع در بخش کشاورزی را بهبود می بخشد. بنابراین، این یکی از مهم ترین روش های تأمین امنیت غذایی در کشورهای در حال توسعه است. با توجه به این شرایط، روش تحلیل فراگیر داده ها برای بررسی کارایی واحدهای تولید خیار گلخانه ای مورد استفاده قرار گرفت. همچنین، به دلیل مصرف بالای انرژی در تولیدات گلخانه ای، الگوی مصرف انرژی و ارتباط بین انرژی و عملکرد نیز با استفاده از شاخص های انرژی و مدل-های اقتصاد سنجی ارزیابی شد. به دلیل اینکه تولیدات گلخانه ای در استان فارس به طور عمده بر روی این محصول متمرکز شده است، محصول خیار، برای این مطالعه انتخاب شد. نمونه ای مشتمل بر 100 تولید کننده، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، برای مصاحبه انتخاب گردید. نتایج نشان داد که میانگین کارایی های فنی، تخصیصی و اقتصادی، تحت بازده ثابت و متغیر نسبت به مقیاس به ترتیب 50/0، 60/0، 30/0 و 97/0، 80/0 و 78/0 می باشند. در نتیجه، امکان افزایش سطح تولید کل یا سود خیار گلخانه ای با استفاده از همین میزان نهاده و یا کاهش سطح نهاده ها در سطح فعلی تولید از طریق پر کردن شکاف بین بهترین تولید کننده و سایر تولید کنندگان وجود دارد. علاوه بر این، کل انرژی نهاده، نسبت انرژی ستاده-نهاده، بهره-وری انرژی، انرژی خالص و ویژه به ترتیب 181047 مگاژول بر هکتار، 40/0، 50/0 کیلوگرم بر مگاژول،75840- مگاژول بر هکتار و 2 مگاژول بر کیلوگرم محاسبه شد. ارزیابی مدل اقتصاد سنجی نشان داد که نهاده های نیروی کار و آب آبیاری اثر معنی-داری بر عملکرد خیار گلخانه ای داشته اند. در نهایت، مشخص شد که تأثیر تکنولوژی تولید گلخانه ای در بهره وری آب بسیار قابل ملاحظه است.
الهام قربانی جمال جوانمردی
امروزه به دلیل ملاحظات زیست محیطی و تمایل فزاینده به کشاورزی پایدار، استفاده از کودهای بیولوژیک از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. اثرات چای ورمی کمپوست (سطوح 1:5 و1:10) و چای کود مرغی (سطوح 1:5، 1:10 و 1:20)، بر ویژگی های کمّی و کیفی دو رقم گوجه فرنگی (solanum lycopersicum l.) هوای آزاد کل جی و ریوگراند در کشت ارگانیک و رایج بررسی شد. چای کودهای ارگانیک به صورت هفتگی به روش محلول پاشی برگی یا خاک مصرف، به تنهایی و یا در ترکیب با کود شیمیایی مورد استفاده قرار گرفتند. پژوهش در دو مرحله نشایی و پس از انتقال به مزرعه انجام شد. نتایج نشان داد که در اکثر موارد ترکیب چای کودهای ارگانیک با کودهای شیمیایی باعث بهبود کیفیت نشاء و اجزای عملکرد میوه نسبت به کاربرد کود ارگانیک به تنهایی یا کود شیمیایی به تنهایی گردید. کاربرد خاک مصرف چای کودهای آلی منجر به بهبود قابل توجه در ویژگی های کیفی گیاهان و میوه ها نسبت به روش محلول پاشی شد. اکثر ویژگی های مورد ارزیابی در دو رقم تفاوت معنی داری با هم نداشتند. از غلظت های مختلف چای کود آلی، چای کود مرغی با سطح 1:10 به همراه کود شیمیایی به صورت خاک مصرف برای تولید نشاء و میوه های با کیفیت بالا در گوجه فرنگی توصیه می شود.
مرجان ساعی نعیمی سید حسین نعمتی
در سال های اخیر گیاه پپینو (solanum muricatum) به عنوان سبزی میوه ای جدید در دنیا معرفی شده و لذا مطالعات کمی بر روی آن انجام شده است. در این مطالعه دو آزمایش گلدانی در طی سال های 90-1389در گلخانه اجرا شد. در سال اول امکان همزیستی پپینو (رقم کانسئولا) با 4 گونه متفاوت قارچ میکوریز آربوسکولارشامل گلوموس اتونیکاتوم، گلوموس اینتررادیسز، گلوموس موسه ای و گلوموس ورسیفورم ارزیابی شد. بیشترین میزان همزیستی در این گیاه (بین 40 تا 50 درصد) در گلوموس ورسیفورم و گلوموس اتونیکاتوم مشاهده شد. در سال دوم مطالعه اثرات کود زیستی ورمی کمپوست و قارچ میکوریز آربوسکولار بر روی صفات رویشی و زایشی پپینو مورد بررسی قرار گرفت. فاکتورهای آزمایشی شامل بستر (دارای ورمی کمپوست و بدون ورمی کمپوست) و تلقیح ریشه ها با قارچ میکوریز آربوسکولار (گلوموس ورسیفورم، گلوموس اتونیکاتوم و شاهد) با 6 تکرار (هر تکرار شامل3 گیاه) بودند. کاربرد ورمی کمپوست میزان کلنیزاسیون ریشه را بهبود داده و طول ساقه، تعداد برگ ها، انشعابات و گل ها، همچنین تعداد، طول، قطر و وزن میوه را افزایش داده است ولی سرعت تشکیل گل، سرعت تشکیل میوه، میزان ویتامین ث و اسیدیته قابل تیتراسیون و درصد ماده خشک میوه کاهش یافته است. گلوموس ورسیفورم میزان ویتامین ث، اسیدیته قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول و درصد ماده خشک میوه را افزایش داده است، در حالی که گلوموس اتونیکاتوم میزان کلنیزاسیون ریشه، سرعت تشکیل میوه و وزن میوه را افزایش داده است. اثرات متقابل تلقیح میکوریز آربوسکولار و ورمی کمپوست بر میزان ویتامین ث، اسیدیته کل، مواد جامد محلول، درصد ماده خشک میوه و کلنیزاسیون ریشه معنی دار بود.
عذرا حسن شاهیان جمال جوانمردی
به دلیل ملاحظات زیست محیطی و تمایل فزاینده به کشاورزی پایدار، استفاده از کودهای بیولوژیک از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. اثرات چای کود گوسفندی (سطوح 1:5 و1:10) و چای کود گاوی (سطح 1:10)، بر ویژگی های کمّی و کیفی پپینو (solanummuricatum) در سیستم کشت ارگانیک بررسی شد. چای کودهای ارگانیک به صورت هفتگی به روش خاک مصرف، به تنهایی و یا در ترکیب با 50 میلی لیتر اسید هیومیک 6/8 درصد به مدت 10 هفته مورد استفاده قرار گرفتند. در اکثر موارد ترکیب چای کودهای ارگانیک با اسید هیومیک باعث بهبود رشد و کیفیت میوه شامل ویتامین ث، ترکیبات فنولیک، مواد جامد محلول و اسیدیته کل نسبت به کاربرد کود ارگانیک به تنهایی یا اسید هیومیک به تنهایی گردید. چای کود گوسفندی 1:5 به همراه اسید هیومیک به صورت خاک مصرف در اغلب موارد بیشترین اثر را بر رشد ، نمو و اجزای عملکرد مثل درصد تشکیل میوه نسبت به آنهایی که با چای کود گاوی تیمار شده بودند داشت.
حسن ستار جمال جوانمردی
هدف از این آزمایش بررسی اثرات قارچ های میکوریز آربوسکولار روی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه گوجه فرنگی بود. برای این منظور از چهار گونه قارچ میکوریز با نام های glomusintraradices (gin)، glomusmosseae(gm)، glomusversiforme(gv) و glomusetunicatum (get) به عنوان تیمار و دو رقم گوجه فرنگی مزرعه ای با نام های کلجی و ارلی اوربانا استفاده شد. این آزمایش در دوره پرورش نشاء به صورت آزمون فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در 6 تکرار و در دوره پس از انتقال به صورت آزمون فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 6 تکرار و 3 بوته در هر تکرار انجام شد. نتایج حاصل از این آزمایش در دوره نشایی نشان داد که دو گونه gin و get باعث بهبود خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک نشاها شدند ( افزایش سطح برگ نشاء، افزایش قطر ساقه نشاء، کاهش ارتفاع نشاء و ...). پس از انتقال نشاها به مزرعه نیز در اکثر موارد نتایج نشان دادند که دو گونه gin و get بیشترین اثرات مثبت را روی فاکتورهای اندازه گیری شده داشتند ( افزایش ویتامین ث آب میوه، افزایش فعالیت انتی اکسیدانی، افزایش میزان مواد فنولی میوه، زودرسی میوه، افزایش عملکرد سری اول و ...). به طور کلی با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق می توان گفت بهترین گونه های میکوریز برای تلقیح با رقم های کلجی و ارلی اوربانا گونه های gin و get می باشند.
روزبه زنگویی نژاد حسین غدیری
یکی از عوامل موثر بر تولید بهتر و بیشتر محصولات کشاورزی کنترل علف های هرز است. از جمله محصولات کشاورزی بسیار با اهمیتی که تولید آن تحت تاثیر علف های هرز قرار می گیرد، محصول گوجه فرنگی می باشد. گوجه فرنگی به شدت در ابتدای فصل رشد تحت تاثیر رقابت با علف های هرز قرار می گیرد و همین آسیب اولیه می تواند تاثیر به سزایی بر عملکرد و اجزای عملکرد گوجه فرنگی داشته باشد. در مزارع تولید گوجه فرنگی در حال حاضر به طور گسترده از انواع علف کش های پیش کاشت، پس کاشت و پس رویشی جهت مهار علف های هرز استفاده میشود،که البته این استفاده گسترده از علف کش ها منجر به ایجاد مشکلاتی در ارتباط با محیط زیست، ایجاد علف های هرز مقاوم به علف کش ها و همچنین بروز جراحتی در بوته های گوجه فرنگی شده است. به همین دلایل استفاده از مالچ های ارگانیک غیرزنده و غیرارگانیک می تواند روش مناسبی جهت کنترل علف های هرز، بدون ایجاد اثرات منفی ذکر شده باشد. به منظور مقایسه اثرات شش نمونه مالچ شامل مالچ پلاستیک شفاف، پلاستیک مشکی، کاه و کلش گندم، خاک اره،کوکوپیت و پیت ماس با علفکش متریبوزین بر روی کنترل علف های هرز، عملکرد و اجزای عملکرد گوجه فرنگی رقم "ch" آزمایشی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با نه تیمار در سه تکرار در قطعه ای از زمین های ایستگاه زراعی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در سال 1391 صورت پذیرفت. در این آزمایش ازکرت های بدون مالچ شامل کرت های بدون کنترل علف هرز و بدون علف هرز به عنوان کرت های شاهد استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که مالچ های غیر ارگانیک پلاستیک مشکی و شفاف هم از لحاظ تاثیر مثبت بر عملکرد و اجزای عملکرد گوجه فرنگی و هم از نظر اثرات سرکوب کنندگی علف های هرز به مراتب نسبت به مالچ های ارگانیک غیرزنده موثرتر بودند. اما نکته ای که پژوهش حاضر آن را دنبال می کرد، مقایسه اثر انواع مالچ های غیر زنده (ارگانیک و غیر ارگانیک)وکنترل شیمیایی بر مهار علف های هرز، عملکرد و اجزای عملکرد گوجه فرنگی بود. بر اساس نتایج بدست آمده عملکرد گوجه فرنگی در تیمار مالچ پلاستیک مشکی و پلاستیک شفاف به ترتیب 93/20kg/m2 و 31/8kg/m2 و در کرت های تحت تیمار علف کش متریبوزین 06/6 kg/m2 بود که دو تیمار مالچ ذکر شده در سطح آماری5% با استفاده از آزمون توکی با تیمار علف کش دارای اختلاف معنی دار بودند. در زمینه مهار علف های هرز نیز تراکم علف های هرز در کرت های تیمار شده با علف کش متریبوزین و مالچ پلاستیک شفاف و مشکی به ترتیب 33/8، 66/7 و 17 بود که در سطح آماری5% با استفاده از آزمون توکی دارای اختلاف معنی دار بودند که در این مورد مالچ پلاستیک شفاف بهترین کارایی را نسبت به تیمار علف کش بروز داد و مالچ پلاستیک مشکی نیز کنترل ضعیف تری نسبت به تیمار علف کش بر علف های هرز نشان دادند. نتایج حاصل شده نشان دادند که از نظر توان کنترل علف های هرز و تاثیر مثبت بر عملکرد و اجزای عملکرد گوجه فرنگی مالچ های غیرارگانیک مشکی و شفاف در بسیاری از موارد کارآیی بهتری را نسبت به علف کش متریبوزین بروز دادند و در مواردی نیز این تیمارها کارآیی در سطح علف کش متریبوزین و در موارد اندکی نیز ضعیف تر عمل کردند. بنابراین به نظر می رسد که کاربرد مالچ های غیرارگانیک می تواند منجر به عملکرد بالاتر و با کیفیت مطلوب تر، در محصول گوجه فرنگی شود.
مریم عالی پور محمدجمال سحرخیز
این پژوهش به منظور بررسی محتوا و ترکیبات اسانس گیاه دارویی رزماری (rosmarinus officinalis l.) در مراحل مختلف رشد فنولوژیک و تعیین پتانسیل آللوپاتیک اسانس، عصاره-آبی و مخلوط با خاک این گیاه در آزمایشگاه و گلخانه بر جوانه زنی، رشد و نمو دو گیاه باغی و شاخص با نام های شاهی (lepidium sativum) و تربچه (rhaphanus sativus) و دو علف هرز تاج خروس (amaranthus retroflexus) و کاهووحشی (lactuca serriola)، انجام شد. طرح آماری مورد استفاده در آزمایشگاه، آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار و در گلخانه، طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار بود. مراحل رشد فنولوژیک گیاه جهت ارزیابی محتوا و ترکیبات اسانس شامل مرحله گلدهی، تشکیل میوه و رسیدن میوه بودند. نتایج نشان داد که مرحله رسیدن میوه بهترین مرحله برداشت گیاه رزماری برای دستیابی به بالاترین بازده اسانس (15/1 درصد) بود و ترکیب آلفاپینن با دامنه تغییرات %27-25، ترکیب اصلی اسانس، در تمام مراحل رشد و نمو رزماری شناخته شد. در این پژوهش برای اولین بار اسانس گیاه رزماری به منظور فرمولاسیون و دستیابی به یک علف کش طبیعی، با کارایی انکپسوله %99/99 با موفقیت انکپسوله شد. نتایج آزمایشات آللوپاتیک نشان داد که اسانس رزماری در مرحله تشکیل میوه و عصاره آبی در مرحله گلدهی دارای بیشترین اثر بازدارندگی بر جوانه زنی و رشد اولیه گیاهان مورد تیمار بودند. همچنین نتایج نشان دادند، با افزایش غلظت اسانس و عصاره آبی در آزمایشگاه و اسانس انکپسوله شده، عصاره آبی و مخلوط با خاک در گلخانه، تمامی صفات اندازه گیری شده در هر چهار گیاه تربچه، شاهی، تاج خروس و کاهووحشی کاهش یافتند.
محمد مرادیانی جمال جوانمردی
هدف از انجام این آزمایش بررسی ویژگی های نشاء و تعیین بهترین نوع نشای تولیدی برای بدست آوردن بیشترین استقرار و عملکرد در گوجه فرنگی بود. در مرحله ی اول آزمایش، تاثیر دو نوع محیط کشت و سه روش تولید نشاء بر فاکتورهای کیفی نشاء بررسی شدند. دو نوع محیط کشت شامل: 1) پیت:پرلیت به نسبت 40:60 (حجمی/ حجمی) و 2) 3/1 کمپوست بعلاوه 3/2 خاک مزرعه بود. سه روش تولید نشاء شامل نشای توپی تجاری و تولید نشای ریشه عریان به دو صورت کاشت بذر به صورت دستپاش و استفاده از نشاگر بود. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار و هر تکرار شامل 6 بوته انجام شد. دانهال ها پس از 8 هفته به مزرعه منتقل شدند و همزمان کاشت مستقیم بذر نیز در مزرعه انجام شد. در مورد ویژگی های قبل از انتقال نشاء بیشترین تعداد برگ، سطح برگ، طول ساقه و ریشه، وزن تر و خشک ریشه، وزن تر ساقه و کم ترین تعداد روز از زمان کشت بذر تا مرحله 6 برگی در تیمار نشای ریشه عریان به صورت کاشت دست پاش بذر در بستر پیت و پرلیت مشاهده شد. بیشتر داده های ثبت شده برای اجزای عملکرد و فاکتورهای موثر بر کیفیت میوه به جز درصد تشکیل میوه در خوشه اول، تعداد میوه، تعداد گره از خوشه اول تا خوشه دوم، تعداد گل در خوشه دوم، میانگین وزن هر میوه، ویتامین ث و درصد مواد جامد محلول تفاوت معنی داری با هم داشتند. در اغلب موارد مربوط به ویژگی های پس از انتقال نشاها به مزرعه، نشاهای تولید شده به صورت کاشت دستپاش بذر در بستر پیت و پرلیت بیشترین اثر را بر پارامترهای اندازه گیری شده داشتند. بیشترین درصد ماده خشک میوه، میزان قند و سفتی میوه در تیمار کشت مستقیم بذر در مزرعه مشاهده شد. بیشترین عملکرد و زودرسی در تیمار نشاهای تولید شده به صورت کاشت دستپاش بذر در بستر پیت و پرلیت به دست آمد، در حالی که بیشترین استقرار دانهال ها مربوط به تیمارهای نشای توپی در هر دو بستر کاشت بود
حسین زل آلواتان محمد جمال سحرخیز
به منظور مطالعه تأثیر غلظت های مختلف هیومیک اسید و سالیسیلیک اسید بر ویژگی-های مورفولوژیک، فیزیولوژیک و فیتوشیمیایی گیاه دارویی سرخارگل آزمایشی به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوک کامل تصادفی با 18 تیمار و سه تکرار در مزرعه پژوهشی بخش علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در سال های 1391 و 1392 انجام شد. تیمارها شامل هیومیک اسید در شش سطح h1 (شاهد)، h2 (60 پی پی ام)، h3 (120 پی پی ام)، h4 (180 پی پی ام)، h5 (240 پی پی ام) و h6 (300 پی پی ام) و سالیسیلیک اسید در سه سطح s1 (شاهد)، s2 (150 پی پی ام) و s3 (300 پی پی ام) بودند. نتایج آزمایش نشان داد که برهمکنش هیومیک اسید و سالیسیلیک اسید بر ارتفاع بوته، وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه، تعداد گل، تعداد ساقه جانبی و سطح برگ، میزان کلروفیل، قند، نشاسته، فسفر، فنول وسرعت فتوسنتز در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. بیشترین وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه در هر دو سال آزمایش از تیمارهای h5s3 و h6s2 بدست آمد. اثر متقابل هیومیک اسید و سالیسیلیک اسید بر میزان فعالیت آنتی اکسیدانی معنی دار نبود اما هر دو عامل به تنهایی به طور معنی داری میزان فعالیت آنتی اکسیدانی را نسبت به شاهد افزایش دادند به این صورت که تیمار h5 (240 پی پی ام هیومیک اسید) و تیمار s2 (150 پی پی ام سالیسیلیک اسید) با مقدار (1/88 درصد) و (2/88 درصد) بیشترین میزان فعالیت آنتی اکسیدانی را داشتند.?
علی برهانی سبزوار جمال جوانمردی
اسیدهای آمینه به عنوان تحریک کننده های زیستی بر فرایندهای فیزیولوژیکی گیاه اثرگذار هستند. این پژوهش به منظور بررسی اثرهای یک کود تجاری حاوی اسیدهای آمینه (amino acids plus ®) بر نشاء، کیفیت میوه و عملکرد گوجه فرنگی رقم ریوگرند انجام گرفت. در بخش اول این آزمایش، اثرهای محلول پاشی برگی (fa) با کود اسیدآمینه در چهار سطح صفر، 500، 1000، 1500 میلی گرم در لیتر بر کیفیت نشاء مورد بررسی قرار گرفت. نتایج افزایش قابل توجهی در سطح برگ، طول ساقه و ریشه، وزن تر و خشک ریشه و شاخساره، میزان سبزینه (کل، a و b) نشان داد. در بخش دوم این آزمایش، میزان عملکرد، اجزای عملکرد و کیفیت میوه گیاهان رشد کرده در تیمارهای 1) تیمار شاهد شامل عدم دریافت کود اسیدآمینه به همراه کاربرد خاکی کود اوره (350 کیلوگرم در هکتار)، 2) اسپری برگی کود اسیدآمینه در سه سطح 500 و 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر به همراه کاربرد خاکی کود اوره (350 کیلوگرم در هکتار)، 3) اسپری برگی و خاک مصرف کود اسیدهای آمینه با غلظت 1000 میلی گرم در لیتر به همراه کاربرد خاکی کود اوره (175 کیلوگرم در هکتار) و 4) استفاده از نشاهای تولیدشده در بخش اول پژوهش به همراه کاربرد خاکی کود اوره (350 کیلوگرم در هکتار) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تفاوت معنی داری در همه صفات به جز درصد استقرار نشاء، تعداد روز تا تشکیل اولین خوشه گل، تعداد گل در خوشه اول، درصد تشکیل میوه، میانگین قطر میوه، اسیدیته میوه و درجه سفتی میوه را نشان داد. بیش ترین تعداد گل، درصد تشکیل میوه در خوشه دوم، عملکرد سری اول، دوم و کل، درصد ماده ی خشک، مواد جامد محلول، میزان ویتامین ث، میزان مواد فنولی کل، خاصیت آنتی اکسیدانی در تیمارهای اسپری برگی 1000 و 2000 به همراه کاربرد خاکی کود اوره (350 کیلوگرم در هکتار) و کاربرد خاکی 1000 میلی گرم در لیتر کود اسیدآمینه به همراه کاربرد خاکی کود اوره (175 کیلوگرم در هکتار) به دست آمد.
لیلا صحرانورد دستنایی مجید راحمی
تهیه نشاء مرحله مهمی در تولید سبزیجات به شمار میآید. دمای پایین یک عامل استرسزای مهم نشاها در مزرعه، طی حمل و نقل یا انبارهای سرد است. خسارت سرمازدگی به عنوان اصلیترین پیامد در محصولات گرمسیری و نیمهگرمسیری مطرح شده است. نشاهای فلفل دلمهای رقم کالیفرنیاواندر در 7 هفتگی به وسیله پلیآمینهای، اسپرمیدین (0، 2، 3 و 4 میلیگرم در لیتر) و پوتریسین (0، 2، 3 و 4 میلیگرم در لیتر) محلولپاشی برگی شدند. بعد از گذشت یک هفته، نشاهای تیمار شده در انکوباتور با دمای °c 5/12 به مدت،0، 24 و 48 ساعت نگهداری و به مدت 4 و 7 روز در انبار سرد با دمای 2 درجهسانتیگراد نگهداری شدند. افزایش زمان مقاومسازی و غلظت پلیآمینها سبب افزایش درصد زندهمانی، پرولین، غلظت قند و نشاسته، وزن خشک شاخساره و استقرار نشاء و کاهش وزن تر شاخساره، نشت یونی و نشت پتاسیم میشود.
حوا دزفولی جمال جوانمردی
امروزه تقاضا برای محصولات ارگانیک در دنیا در حال افزایش است، زیرا مصرف کننده ها معتقدند که این محصولات سالم تر و برای محیط زیست ایمن ترند. در این پژوهش بذور گوجه فرنگی رقم ریوگراند به مدت 6 هفته در سینی های کشت پرورش داده شدند و سپس به مزرعه انتقال داده شدند و عملیات داشت برای سیستم های مختلف تغذیه ای رایج، سالم، ارگانیک و کودزیستی تا انتهای آزمایش اعمال شد. میوه ها در مرحله قرمز برای اندازه گیری صفات کیفی برداشت شدند. تعدادی از میوه ها نیز در مرحله ی شکست رنگ برای بررسی صفات انبارداری و مقاومت میوه به سرمازدگی برداشت شدند. نتایج، عملکرد برابر و مقاومت بالاتری را برای کشت های ارگانیک و کود زیستی نشان داد. میوه های حاصل از کشت ارگانیک و سالم دارای محتوای بالاتری از ترکیبات فنولیک بودند. میوه های حاصل از کشت ارگانیک کم ترین میزان تجمع نیترات را داشته و تفاوت معنی داری با سایر سیستم های تغذیه ای داشتند. میوه های حاصل از کشت رایج در طی دوره ی نگهداری در انبار دارای درصد کاهش وزن بیش تر و رسیدن زودتری در بین سیستم های تغذیه ای اعمال شده نشان دادند، در حالی که تیمارهای ارگانیک و سالم، کم ترین درصد تغییر رنگ را پس از اعمال تیمار سرمایی داشتند. سیستم های مختلف تغذیه ای تاثیر معنی داری بر شاخص سرمازدگی نداشتند گرچه میوه های حاصل از سیستم رایج و کود زیستی کم ترین میزان درصد نشت یونی را داشتند.
محمد آقارضائی سید حمید احمدی
کم آبیاری بخشی منطقه ریشه (prd) نوع توسعه یافته کم آبیاری معمولی (di) است که بطور یک در میان در هر بار آبیاری قسمتی از ریشه آبیاری شده و قسمت دیگر در معرض خشکی قرار می گیرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر کم آبیاری ایستا و پویا بر عملکرد و اجزای عملکرد سیب زمینی، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در دو سال زراعی 91-1390 و 92-1391انجام شد. آزمایش در سال اول زراعی در قالب طرح کاملا تصادفی و در سال دوم زراعی در قالب طرح کرت های یک بار خورده شده و با 3 تکرار انجام شد. در سال اول زراعی، فاکتورهای آزمایش عبارت بودند از ارقام سیب زمینی آگریا و راموس و روش آبیاری در قالب پنج تیمار شامل: fi تیمارآبیاری کامل تمام نیاز گیاه با راندمان70%، sdi تیمار کم آبیاری با 75%آبیاری کامل در کل دوره رشد، ddi1 تیمار کم آبیاری به صورت 90% آبیاری کامل درمرحله اول دوره رشد -75% آبیاری کامل درمرحله دوم دوره رشد و50% آبیاری کامل درمرحله سوم دوره رشد، sprd تیمارکم آبیاری با 75% آبیاری کامل در کل دوره رشد که در آن جویچه ها هفتگی به صورت یک در میان آبیاری می شدند و dprd1 تیمار کم آبیاری به صورت 90% آبیاری کامل درمرحله اول دوره رشد -75% آبیاری کامل درمرحله دوم دوره رشد و50% آبیاری کامل درمرحله سوم دوره رشد. در سال دوم زراعی، با توجه به نتایج بدست آمده از سال اول فاکتورهای آزمایش عبارت بودند از ارقام سیب زمینی آگریا و سانته و روش آبیاری در قالب هفت تیمار که علاوه بر تیمار های سال اول دو تیمار ddi2 تیمار کم آبیاری به صورت 75% آبیاری کامل درمرحله اول دوره رشد -90% آبیاری کامل درمرحله دوم دوره رشد و50% آبیاری کامل درمرحله سوم دوره رشد و تیمار کم آبیاری dprd2 به صورت 75% آبیاری کامل درمرحله اول دوره رشد -90% آبیاری کامل درمرحله دوم دوره رشد و50% آبیاری کامل درمرحله سوم دوره رشد به تیمار های آبیاری سال اول اضافه شدند. نتایج برای هر دو سال زراعی نشان داد بین وزن تر غده، وزن خشک غده، بهره وری آب و شاخص برداشت تحت تیمار های مختلف آبیاری تفاوت معنی داری وجود دارد. تیمار fi بیشترن وزن تر (35 و 30 مگا گرم بر هکتار) و وزن خشک غده (9 و 6 مگا گرم بر هکتار) را در هر دو سال زراعی تولید کرد. همچنین نتایج نشان داد تیمار ddi1 با تولید 5 کیلو گرم بر هکتار نسبت به تیمار fi به ترتیب 30 و 9 درصد بهره وری مصرف آب را در سال اول و دوم زراعی افزایش داد. بین ارقام در تولید عملکرد غده تفاوت معنی داری از لحاظ آماری وجو نداشت. هرچند رقم اگریا نسبت به رقم راموس و سانته به ترتیب 7 و 4 درصد عملکرد بیشتری داشت. نتایج نشان داد تراکم طولی (rld) و چگالی وزنی ریشه (rwd) تحت تیمار های مختلف آبیاری و ارقام معنی دار بوده و تیمار کم آبیاری sprd و رقم آگریا حداکثر تراکم طولی و چگالی وزنی ریشه را تولید کردند.
محمد حسین سلیمی علی اصغر قائمی
آزمایشی در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با سه سطح شوری با هدایت الکتریکی (s1) 5/0،(s2) 2،(s3) 4 دسی زیمنس بر متر به عنوان تیمار های اصلی و بستر های کشت خاک(m1)، پرلیت(m2)، پرلیت:کوکوپیت (60-40)(m3) و پرلیت:کوکوپیت (40-60) (m4)به عنوان تیمار های فرعی با چهار تکرار صورت گرفت. شاخص های رشد از جمله ارتفاع بوته، متوسط وزن میوه، وزن خشک بوته، سفتی میوه، تعداد میوه، عملکرد کل، ec وph عصاره میوه، کل مواد جامد محلول میوه (tss)، ویتامین ث میوه و همچنین بهره وری آب ثبت و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد با افزایش شوری، عملکرد کل، میانگین وزن میوه، وزن خشک بوته، ارتفاع بوته، و ph عصاره میوه به طور معنی داری کاهش یافت. اما ec عصاره میوه ، کل مواد جامدمحلول میوه و ویتامین ث میوه به طورمعنی دار افزایش یافت. طبق نتایج بدست آمده در کل عملکرد با افزایش شوری در تمام بسترها کاهش یافت اما در بسترهای ترکیبی روند منظم نبود. بیشترین عملکرد مربوط به تیمار s1m1 با میانگین عملکرد کل 774/0 کیلوگرم در بوته و کمترین میزان مربوط به تیمار s3m2 با میانگین عملکرد کل 104/0 کیلوگرم در بوته بود. همچنین بیشترین میزان بهره وری آب مربوط به تیمار s1m4 با میانگین 2/8 کیلوگرم بر مترمکعب و کمترین میزان مربوط به تیمار s2m3 بامیانگین 6/1کیلوگرم بر متر مکعب مشاهده شد. نتایج نشان داد در شرایط آب شور بهترین بستر کشت، بسترخاک و دو بستر ترکیبی پرلیت:کوکوپیت(40-60) و پرلیت:کوکوپیت(60-40) به ترتیب در درجه دوم و سوم اهمیت برای کشت گوجه گیلاسی توصیه می شود.
فرزاد رسولی جمال جوانمردی
چکیده ندارد.
نوشین موحد سعید عشقی
امروزه کشت گلخانه ای توت فرنگی به صورت هیدروپونیک، به شدت رو به افزایش است، با این وجود برای تولید آن، مشکلاتی همانند عملکرد و کیفیت پایین محصول و تشکیل میوه های نا مناسب و همچنین حساس بودن به شرایط نا مساعد محیطی، بر سر راه تولید کنندگان وجود دارد. بنابراین این پژوهش به صورت آزمایش گلدانی در گلخانه هیدروپونیک صدرا، با هدف افزایش کمیت و کیفیت میوه توت فرنگی، بهبود نمو میوه و ریخت زایی آن و تولید میوه هایی با ویژگی بازار پسندی بالا، با استفاده از محلول پاشی برگی با ترکیبات پلی آمین (پوتریسین واسپرمیدین) انجام گرفت. در این آزمایش محلول پاشی روی دو رقم توت فرنگی’ پاروس‘ و ’سلوا‘، با استفاده از دو نوع پلی آمین اسپرمیدین و پوتریسین هر کدام در چهار غلظت (0- 0/5 – 1 و1/5 میلی مولار)، با چهار تکرار و در هر تکرار سه گلدان، انجام گرفت. محلول پاشی پلی آمین ها در دو نوبت صورت گرفت. مرتبه اول، پس از استقرارگیاهان (زمانی که چهار- پنج برگ بزرگ و کاملا توسعه یافته داشتند) و مرتبه دوم در زمان شروع گلدهی و تشکیل میوه انجام شد. براساس نتایج حاصل، در مورد برخی صفات واکنش های متفاوت، و گاهی متضاد، بین دو رقم توت فرنگی و دو پلی آمین مورد استفاده در آزمایش به وجود آمد. برای مثال، طبق نتایج حاصل از تجزیه آماری، در هر دو رقم، با افزایش غلظت اسپرمیدین، میزان کلروفیل برگ به صورت معنی داری افزایش پیدا کرد، در حالی که اثر پوتریسین بر میزان کلروفیل برگ در رقم پاروس به صورت معنی داری باعث کاهش کلروفیل برگ شده و در رقم سلوا، نسبت به نمونه شاهد، تفاوت معنی داری حاصل نشد. افزایش غلظت اسپرمیدین در رقم سلوا، تفاوت معنی داری در طول دمبرگ ایجاد نکرد. اما استفاده از پوتریسین، باعث افزایش معنی داری در طول دمبرگ همین رقم گردید. با افزایش غلظت هر دو پلی آمین در هر دو رقم، روندی افزایشی در سطح برگ، وزن تر و خشک ریشه و شاخساره، غلظت نیتروژن و پروتئین شاخساره و اسیدیته کل میوه، مشاهده گردید. محلول پاشی توت فرنگی با پلی آمین ها موجب افزایش تعداد فندقه گردید که منجر به افزایش قطر و وزن میوه اول و دوم شد. همچنین بر اثر تیمارگیاه با پلی آمین ها، تعداد گل آذین در بوته، تعداد گل در هر گل آذین و عملکرد تک بوته نیز افزایش یافت. اما در هر دو رقم، درصد تشکیل میوه، کاهش معنی داری پیدا کرد. در رقم سلوا، غلظت 1/5 میلی مولار از هر دو نوع پلی آمین، باعث افزایش معنی دار طول ساقه گل دهنده شد. اما در رقم پاروس، نتایج متضادی از کاربرد پلی آمین ها ایجاد گردید. با کاربرد هر دو پلی آمین، میزان مواد جامد محلول و نسبت قند به اسید، ویتامین ث، تعداد ساقه رونده و میزان کلی آنتوسیانین روندی کاهشی را طی کرد. غلظت 0/5 اسپرمیدین باعث افزایش سطح کلی پلی فنول ها در سلوا شد، در حالی که غلظت 1/5 و 1 اسپرمیدین و پوتریسین در همین رقم، باعث کاهش میزان پلی فنول ها گردید. بنابراین استفاده از پلی آمین ها می تواند در بهبود گلدهی و تشکیل میوه، افزایش عملکرد محصول و ویژگی های کیفی میوه توت فرنگی، مؤثر باشد.