نام پژوهشگر: سید ابراهیم میرشاه جعفری
عفت جعفری چالشتری سید ابراهیم میرشاه جعفری
هدف این مطالعه بررسی موانع و مشکلات دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان در فرایند تدوین پایان نامه بر مبنای دیدگاه اعضای هیأت علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود. روش این پژوهش توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از 2302 دانشجوی تحصیلات تکمیلی که در سال 1386 فارغ التحصیل یا مشغول تدوین پایان نامه بودند و 319 عضو هیأت علمی که راهنمایی پایان نامه دانشجویان تحصیلات تکمیلی را به عهده داشتند. نمونه محساسبه شده از دانشجویان تحصیلات تکمیلی شامل 259 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شده بودند. نمونه اعضای هیأت علمی نیز شامل 50 نفر که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته( برای تعیین نظرات دانشجویان تحصیلات تکمیلی) و مصاحبه( برای تعیین نظرات اعضای هیأت علمی ) بود که ضریب پایایی آن به وسیله ضریب آلفای کرونباخ 93/0 محاسبه شد. برا تعیین روایی محتوایی از نقطه نظرات استادان راهنما و مشاور و دیگر متخصصان استفاده گردید. داده ها در سطح آمار توصیفی بوسیله شاخص های فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی بوسیله آزمون تی مستقل، تی همبسته، تی هتلینگ، آزمون مانوا و آزمون شفه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اعضای هیأت علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی موانع را بالاتر از سطح میانگین ارزیابی کردند. در مورد موانع شخصی و فردی و سازمانی – اداری بین نظرات دانشجویان و اعضای هیأت علمی توافق کامل وجود داشت ولی در مورد موانع آموزشی و فرهنگی – اجتماعی این توافق دیده نشد. همچنین نتایج تحلیلی وایانس چند متغیره نشان داد که تفاوت معنی داری بین نظرات دانشجویان مرد و زن وجود نداشت، اما بین نظرات دانشجویان بر حسب مقطع تحصیلی تفاوت معنی داری وجود داشت p< 0.05)).
حسین عاطفت دوست سید ابراهیم میرشاه جعفری
ایجاد فرصت های شغلی برای جمعیت متقاضی اشتغال، به ویژه دانشآموختگان دانشگاهها، معلول عوامل متعدد و یکی از مهم ترین دغدغههای سیاستگذاران و تصمیم گیران کلان کشور است. بخشی از این عوامل را باید در درون دانشگاه جستجو نمود. هدف کلی این پژوهش بررسی عوامل دانشگاهی موثر بر اشتغال دانشآموختگان از دید اعضای هیئت علمی دانشگاه اصفهان و صنعتی اصفهان بوده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش توصیفی پیمایشی استفاده شده است. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. به منظور برآورد روایی پرسش نامه از روایی محتوایی استفاده شده که روایی آن از طریق نظرات استادان راهنما و مشاور و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و به میزان 98/0 برآورد گردیده است. جامعه آماری پژوهش، مشتمل بر660 نفر اعضای هیئت علمی سه گروه فنی مهندسی، علوم پایه و علوم انسانی بوده، که گروه های علوم انسانی و علوم پایه از دانشگاه اصفهان و گروه فنی مهندسی از دانشگاه صنعتی اصفهان انتخاب شده است. برای محاسبه حجم نمونه ابتدا واریانس جامعه پژوهش محاسبه و پس از آن با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران تعداد 132 نفر برآورد شد که به روش نمونهگیری طبقهای نسبتی انتخاب گردیده است. تجزیه تحلیل دادهها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss انجام پذیرفت. در سطح آمار توصیفی از میانگین، درصد و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون های t تک متغیره، tمستقل وتحلیل واریانس یک راهه (anova) استفاده شده است. نتایج یافتهها نشان دادکه از دید اعضای هیئت علمی، توجه دانشگاهها به مقوله کارآفرینی، ارتباط دانشگاهها با بازارکار، محتوا و برنامههای آموزشی متناسب با نیاز بازارکار، کاربست شیوههای نوین و مناسب یاددهی _ یادگیری و شیوههای مناسب ارزشیابی، بیشتر از حد متوسط در اشتغال دانشآموختگان موثر بوده است.
ندا پریشانی سید ابراهیم میرشاه جعفری
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیر آموزش به روش فعال فناورانه (teal) در درس زیست شناسی برپیشرفت تحصیلی، انگیزش نسبت به درس زیست شناسی و انگیزه تحصیلی دانش آموزان در سال تحصیلی 89-1388 بود. روش پژوهش بر اساس ماهیت، نیمه تجربی یا طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. برای دست بابی به هدف پژوهش، ازبین دبیرستان های شهرستان خمینی شهر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی، دو کلاس 27نفره در دو دبیرستان، یکی و عنوان گروه کنترل و دیگری به عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند. وسپس به مدت هجده جلسه آموزشی، گروه آزمایش تحت مداخله روش تدریس فعال فناورانه (teal) قرار گرفتند. در این پژوهش از چهار ابزار استفاده گردید، نخستین ابزار، پیش آزمون و پس آزمون بود که محقق ساخته بود و روایی آن از طریق بررسی توسط ده تن از متخصصان محقق گردید و پایایی آن از طریق آلفا کرونباخ 94/ 0محاسبه شد. دیگری پرسشنامه انگیزش تحصیلی ولرند بود که روایی سازه آن توسط باقری (1379) تایید شده وهمچنین ضریب پایایی به روش همسانی درونی به ترتیب برای انگیزش درونی 78/.، انگیزش بیرونی 73/. و بی انگیزشی 72/. گزارش شده است در این پژوهش نمره کل این پرسشنامه در نظر گرفته شده است. سومین ابزار، پرسشنامه ی انگیزش نسبت به درس زیست شناسی محقق ساخته بود. که پایایی آن از روش اجرای همزمان با پرسشنامه انگیزش تحصیلی ولرند بررسی گردید . ضریب همبستگی پیرسون پرسشنامه 8/. تعیین گردیدو روایی آن نیز توسط چند تن از متخصصین علوم تربیتی تأیید گردید . در این پژوهش تحصیلات پدر، تحصیلات مادر، سن پدر، سن مادر، شغل پدر، تعداد اعضای خانواده ، وضعیت اقتصادی خانواده ، معدل سال قبل، نمره هوش ونمره پیش آزمون درس زیست شناسی به عنوان متغیرهای کمکی در نظر گرفته شدند . جهت کنترل نمرات هوش از ابزار هوش ریون استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان دادکه تأثیر آموزش زیست شناسی به روش فعال فناورانه teal)) بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان (001/0p<) نسبت به روش معمول در آموزش و پرورش متفاوت است و تأثیر روش تدریس فعال فناورانه در بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با توجه به مجذور اتا 74/6 درصد از تغییرات است. همچنین آموزش زیست شناسی به روش فعال فناورانه teal)) برانگیزش نسبت به درس زیست شناسی و انگیزه تحصیلی دانش آموزان (001/0p<) در مقایبسه به روش معمول در آموزش و پرورش تأ ثیر مثبتی داشت که میزان بهبود در انگیزش نسبت به درس زیست شناسی 81/7 و در انگیزه تحصیلی 89/1 درصد از تغییرات بود.
ستار قاسمی تادوانی سید ابراهیم میرشاه جعفری
در تمام فعالیت هایی که انسان محور آن قرار دارد، ارتباط و روابط انسانی از جایگاه مهمی برخوردار است و این موضوع در حوزه-های مختلف به صورت های گوناگون مورد توجه قرار گرفته است. با عنایت به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین الگوی ارتباطی معلم (ارگانیکی و مکانیکی) و میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان از دیدگاه دبیران و دانش آموزان پرداخته است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و برای اجرای آن از روش توصیفی- همبستگی استفاده شد است. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه و دو پرسش نامه محقق ساخته(یکی برای دبیران و یکی برای دانش آموزان) استفاده گردیده است. هر کدام از پرسشنامه های محقق ساخته، شامل پنج مولفه مدیریت کلاس درس، رفتار کلاسی معلم، نوع تدریس معلم، محیط کلاس درس و ارزشیابی کلاسی بوده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه معلمان و دانش آموزان دبیرستانهای شهر اصفهان و نمونه آماری با استفاده از روش کوکران 250 نفر برآورد گردیده که 161 نفر دبیر و 171 نفر دانش آموز از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. جهت تجزیه تحلیل داده ها در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون و اسپیرمن و دورشته-ای، آزمون تحلیل واریانس یک متغیره (آنوا)، آزمون تعقیبی توکی و با استفاده از نرم افزار spss 16 انجام شد نتایج پژوهش نشان داد که از نگاه معلمان بین الگوی ارتباطی مکانیکی و ارگانیکی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستان های شهر اصفهان رابطه ی معنادار وجود دارد و به تبع آن بین نوع مدیریت کلاس، رفتار کلاسی معلم، نوع تدریس معلم، محیط کلاسی و ارزشیابی کلاسی در هر کدام از این دو الگو(مکانیکی و ارگانیکی) و عملکرد تحصیلی دانش آموزان نیز رابطه معنا داری وجود دارد و نتایج مصاحبه نیز با نتایج پرسش نامه در تمامی مولفه ها به جز در مولفه محیط کلاسی همسو می باشد. ولی دانش آموزان معتقدند که بین الگوی ارتباطی مکانیکی و ارگانیکی و عملکرد تحصیلی آنها رابطه ی معنادار وجود ندارد و به تبع آن بین نوع مدیریت کلاس، رفتار کلاسی معلم، نوع تدریس معلم و ارزشیابی کلاسی در هر کدام از این دو الگو (مکانیکی و ارگانیکی) و عملکرد تحصیلی دانش آموزان از نظر دانش آموزان رابطه معنا داری وجود ندارد اما در مولفه محیط کلاسی اینگونه نمی باشد
نورالله نکویی سید ابراهیم میرشاه جعفری
هدف پزوهش حاضر، تعیین میزان رضایتمندی مربیان ودانش آموزان از فعالیت های مراکزآموزش از راه دوردر دوره متوسطه نواحی شهر اصفهان بود. در این راستا به تعیین رضایتمندی ازفضای کالبدی و ساختارفیزیکی، محتوی برنامه های آموزشی مصوب، شیوهای مدیریتی، نحوه استفاده ازابزارها وفن آوری های نوین وشیوه های ارزشیابی مراکزآموزش از راه دور دوره متوسطه نواحی شهر اصفهان پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 5069 نفر دانش آموز و369 نفر ازمربیان مراکزآموزش از راه دوردر دوره متوسطه نواحی شهر اصفهان در سال تحصیلی89-88 بودند. نمونه آماری شامل 166 نفر دانش آموز و117 نفر مربی است که به روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم انتخاب گردیدند. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده واطلاعات مورد نیازاز طریق پرسشنامه محقق ساخته با درجه بندی لیکرت جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روایی صوری و محتوایی این پرسشنامه پس ازاجرای مقدماتی و رفع اشکالات، توسط اساتید محترم راهنما و مشاور، کارشناسان ومتخصصان مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ96/ تعیین گردید که نشان دهنده پایایی مناسب ابزار می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمن های مناسب آماری در سطوح توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که مربیان و دانش آموزان میزان رضایت خود را نسبت به فضای کالبدی و ساختارفیزیکی، محتوی برنامه های آموزشی مصوب، شیوهای مدیریتی، نحوه استفاده ازابزارها وفن آوری های نوین درحد متوسط ونسبت به شیوه های ارزشیابی در حد زیاد اعلام نمودند براساس نتایج آزمونtتک متغیره درسوالات اصلی پژوهش تفاوت مشاهده شده ازنظر آماری در سطح اطمینان 95 درصد معنا دار است. کلیدواژه ها: رضایتمندی، مراکزآموزش از راه، دانش آموزان آموزش از راه ، مربیان آموزش از راه، آموزش و پرورش
سمیه ملایی دستجردی سید ابراهیم میرشاه جعفری
هدف پژوهش حاضر بررسی مشکلات ارزشیابی توصیفی (کیفی) از نظر معلمان و والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 89-1388 بود. روش پژوهش, توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری شامل معلمان و والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی کلیه نواحی شهر اصفهان که تحت پوشش طرح ارزشیابی توصیفی بودند، در سال تحصیلی 89-1388 بود. حجم نمونه معلمان با استفاده از روش خوشه ای چند مرحله ای 152 نفر و والدین با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم 156 نفر محاسبه شد. ابزارهای اندازه گیری شامل مصاحبه نیمه سازمان یافته با 15 نفر از معلمان که به صورت هدفمند نمونه گیری شده بودند و دو پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش نظرات معلمان(50 سوالی) و سنجش نظرات والدین(30 سوالی) بود که ضریب پایایی حاصله برای آن ها به ترتیب 93/0 و 87/0 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماریspss 16 استفاده شد. نتایج نشان داد مشکلات مربوط به مقوله طراحی ارزشیابی توصیفی از نظر معلمان و والدین تا حدودی وجود دارد، مشکلات هنگام اجرا از نظر معلمان در حد زیاد و از نظر والدین تا حدودی وجود دارد و در نهایت مشکلات پس از اجرای ارزشیابی توصیفی از نظر معلمان در حد زیاد و از نظر والدین تا حدودی وجود دارد.
ارمغان درخش سید ابراهیم میرشاه جعفری
هدف از این پژوهش بررسی علل و عوامل خرافه گرایی و شیوه های مواجهه با آن از نظر اعضای هیئت علمی علوم انسانی دانشگاه اصفهان و تهران بوده است. در این پژوهش از روش توصیفی- پیمایشی استفاده گردیده است. جامعه آماری در این تحقیق، کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاههای اصفهان و تهران در شاخه علوم انسانی بود. تعداد این جامعه آماری در کلیه رشته های علوم انسانی در دانشگاه تهران، 601 نفر و در دانشگاه اصفهان ، 315 نفر بوده است. نمونه ی آماری شامل 150 نفر از اعضای هیئت علمی علوم انسانی دانشگاه های مذکور بوده که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شده اند.ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه ی محقق ساخته شامل47 سوال بسته پاسخ که براساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت طراحی گردیده، می باشد. روایی صوری و محتوایی آن پس از بررسی و بیان نظرات توسط اساتید محترم راهنما و مشاور و چند نفراز اساتید متخصص مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ پس از اجرای مقدماتی 885/0 تعیین گردید که نشان دهنده پایایی مناسب ابزار می باشد؛ سپس پرسشنامه ها توسط نمونه ی مورد نظر تکمیل گردید. یافته ها و نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مهم ترین عوامل موثر در توسعه ی خرافه گرایی از دیدگاه پاسخگویان به لحاظ روانی "مواجهه با ناکامی های مکرر در زندگی" و به لحاظ فرهنگی- اجتماعی "جهل انسان نسبت به علل برخی از وقایع و حوادث" می باشد. همچنین مهم ترین شیوه ی مواجهه با خرافه گرایی، "گسترش علم و کمک به آگاهی عمومی" مطرح شده است. در ادامه دیدگاه های نمونه ی مورد نظر با توجه به متغیرهای دموگرافیک( دانشگاه، جنسیت، سن، میزان تحصیلات، سابقه خدمت، رتبه دانشگاهی و دانشکده) مورد تحلیل قرار گرفته است.
معصومه مرادی مصطفی شریف
ارزشیابی یکی از جنبه های مهم جریان آموزش و یادگیری و در برگیرنده فعالیت های گسترده است . هدف آن ارزیابی تلاش ها و نتایج یادگیری دانش آموزان و هدایت جریان یادگیری و عملکرد های آنان است. با عنایت به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین دادن بازخورد ارزشیابی تشخیصی، تکوینی و تراکمی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداخته است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و برای اجرای آن از روش توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی استفاده شده است. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته و میانگین معدل دانش آموزان استفاده گردیده است. روایی پرسش نامه از طریق نظرات استادان راهنما و مشاور و 7 نفر از کارشناسان و متخصصان مورد بازنگری و بررسی قرار گرفت. و پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 93/0 برآورد گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دبیران دبیرستانهای دخترانه استان خوزستان در سال تحصیلی 89-88 بوده است. حجم نمونه آماری این پژوهش با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران 270 نفر برآورد گردیده است. نمونه آماری پژوهش از طریق روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss انجام پذیرفته است. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه مثبت معناداری بین دادن بازخورد ارزشیابی تشخیصی، تکوینی و تراکمی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان وجود دارد. اما رابطه ارزشیابی تشخیصی و تراکمی با پیشرفت تحصیلی بیشتر است. همچنین یافته ها نشان داد که بین سابقه خدمت دبیران با ارزشیابی تشخیصی و تکوینی رابطه منفی وجود دارد . و این بدان معناست که هر چه سابقه خدمت دبیران بالا می رود، کمتر از ارزشیابی تشخیصی و تکوینی استفاده می کنند. نتایج این پژوهش نشان داد که بین سابقه خدمت دبیران با ارزشیابی تراکمی رابطه مثبت وجود دارد
زکیه ابراهیمی سید ابراهیم میرشاه جعفری
چکیده هدف از پژوهش حاضر، تعیین مهم ترین نقاط قوت و ضعف شیوه های ارزشیابی دانشجویان مقطع کارشناسی در دانشگاه اصفهان از دیدگاه دانشجویان و اساتید بود. در این پژوهش به لحاظ ماهیت موضوع و اهداف پژوهش از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان و اعضای هیأت علمی رسمی دانشگاه ?? ) در هفت دانشکده مشغول به خدمت و تحصیل بوده اند و جمعیت آن ها به - اصفهان بود که در سال تحصیلی ( ?? ترتیب ( ???? ) و ( ??? ) نفر بوده است. از این تعداد با استفاده از فرمول حجم نمونه، نمونه آماری برای دو گروه به ترتیب ??? ) و ( ??? ) نفر برآورد شد. ) افراد نمونه مذکور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. پرسشنامه شامل ( ?? ) سوال بسته پاسخ بر مبنای مقیاس درجه بندی ? محاسبه گردید. هم چنین جهت تعیین روایی / لیکرت بود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ?? پرسشنامه از روایی وابسته به محتوا استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش، با استفاده از از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. spss برنامه های نرم افزاری نتایج پژوهش نشان داد: اساتید و دانشجویان به طور مشترک ویژگی های قابل فهم بودن سوال ها، حضور استاد در جلسه امتحان و نظارت بر برگزاری امتحان و توجه به فعالیت کلاسی دانشجویان را از مهم ترین نقاط قوت شیوه های ارزشیابی دانستند و ویژگی های سنجش محفوظات و مطالب جزئی، توجه به ارزشیابی یادگیری های قبلی دانشجویان قبل از شروع دوره و تحت تأثیر قرارگرفتن استاد با مشاهده مشخصات فردی دانشجویان را به عنوان مهم ترین نقاط ضعف شیوه های ارزشیابی بیان کردند. بین دیدگاه های اساتید از نظر مرتبه علمی و سابقه خدمت تفاوت معناداری مشاهده نشد اما در مورد دیدگاه های آن ها هم چنین بین دیدگاه های .(p<=?/ از نظر جنسیت و دانشکده محل خدمت تفاوت معناداری وجود داشت ( ?? دانشجویان از نظر جنسیت، دانشکده محل تحصیل و تعداد سال های تحصیل تفاوت معناداری مشاهده نشد .(p>=?/??)
مریم خادمی سید ابراهیم میرشاه جعفری
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های یادگیری و روش های تدریس ترجیحی دانش آموزان متوسطه شهر اصفهان انجام شد. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ ماهیت موضوع و اهداف آن توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان دختر و پسر مدارس متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-1389 را شامل می شد که جمعیت آن ها 86142 نفر بود و نمونه آماری آن با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای تعداد 79 نفر دانش آموز دختر و 71 نفر دانش آموز پسر برآورد گردید. برای جمع آوری داده های مورد نیاز و اندازه گیری متغیرهای پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد سبک یادگیری رید و پرسشنامه محقق ساخته روش تدریس استفاده شد و اعتبار آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 68/0 و 94/0 محاسبه گردید. هم چنین پرسشنامه ها با در نظر گرفتن نظرات اساتید محترم راهنما و مشاور از روایی محتوایی نیز برخوردار شد. نتایج نشان داد که بین سبک یادگیری انفرادی و گروهی با روشهای تدریس ترجیحی دانش آموزان رابطه معناداری وجود نداشت. اما بین سبک یادگیری پروژه ای و روشهای تدریس ترجیحی دانش آموزان رابطه معناداری برقرار بود. هم چنین اختلاف مشاهده شده بین میانگین دانش آموزان در هر سه سبک یادگیری و روش های تدریس ترجیحی به تفکیک جنس، معنادار نبود. واژه های کلیدی: یادگیری، سبک یادگیری، تدریس، روش تدریس، دانش آموزان متوسطه، شهر اصفهان
کیومرث عزیزملایری سید ابراهیم میرشاه جعفری
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر روشهای تدریس کاوشگری هدایت شده، سنتی و سبکهای یادگیری برمهارتهای تفکر انتقادی دانش آموزان سال دوم دبیرستان بوده است. بدین منظور از بین دانش آموزان سال دوم متوسطه نمونه ای 190 نفری با ترکیبی از روشهای نمونه گیری،تصادفی، چند مرحله ای و خوشه ای در چارچوب هشت کلاس درس انتخاب و در گروهای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پژوهش با استفاده از یک طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. برای گردآوری اطلاعات جمعیت شناختی از یک پرسشنامه محقق ساخته و برای بررسی مهارتهای تفکر از آزمون تفکر انتقادی واتسون – گلاسر(فرم الف) استفاده شد. همچنین به منظور جمع آوری اطلاعات پیرامون سبک های یادگیری از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب استفاده شده است. داده ها ی مرتبط با مهارت های تفکر با استفاده از تحلیل کوواریانس دو عاملی تحلیل شده است. به منظور تحلیل اطلا عات پیرامون تفاوت سبک های یادگیری دو جنس از آزمون خی وتفاوت میانگین مهارت های تفکر بر اساس سبک های یادگیری از آزمون تی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که روش تدریس کاوشگری هدایت شده، برمهارتهای تفکر انتقادی دانش آموزان در خرده مقیاسهای استنباط و استنتاج در سطح کمتراز 05/0تاثیر معنادار داشته است و تأثیر عامل جنسیت نیز بر تفکر انتقادی دانش آموزان در خرده مقیاس های استنتاج و تفسیر معنا دار بوده است. همچنین درخرده مقیاس استنباط، تأثیر عامل جنسیت در تعامل با روش تدریس معنی دار بود. در ارتباط با تاثیر موضوع درس نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان شرکت کننده در کلاس درس فیزیک در مهارت تشخیص فرضیه ها میانگین بالاتری را کسب نمودند. نتایج تحلیل کواریانس این تفاوت را درسطح کمتراز 05/ معنا دار نشان داد. نتایج آزمون خی نشان دادکه تفاوت سبک های یادگیری دو جنس در سطح کمتر از05/ معنادار نیست. همچنین نتایج آزمون تی نشان داد که بین میانگین مهارت های تفکر انتقادی دو جنس بر اساس سبک های یادگیری در سطح کمتر از 05/ تفاوت معنادار وجود ندارد.
سمیه نبوی سید ابراهیم میرشاه جعفری
عصر ما عصر بحران ها و چالش های بنیان افکن است و اگر بشر امروز بخواهد تعادل روانی داشته باشد، مقهور شرایط نشود و در روابط فردی و اجتماعی موفق باشد، باید به اخلاق و تربیت اخلاقی روی آورد. هدف این پژوهش، بررسی موضوع تربیت اخلاقی از منظر ملامحسن فیض کاشانی است. وی اهمیت ویژه ای برای این موضوع قائل بوده و از آن با عنوان طهارت باطن یاد می کند. و بیان می کند که تربیت اخلاقی، فراگیری و شناختن و شناساندن فضایل و رذایل و ایجاد زمینه برای روی آوردن به فضایل و به کار بستن ساز و کارها و شیوه های ایجاد و تثبیت فضایل و نیز زایل ساختن رذایل به منظور دست یابی به سعادت و کمال جاودانه است . تجربه ثابت کرده است که انسان از داشتن فضیلت های اخلاقی احساس رضایت مندی کرده و از صفاتی چون ظلم و تضییع حقوق و کارهای منافی عفت شرمسار است. این قضیه به ما در فهم امکان ذاتی تربیت اخلاقی کمک می کند. بنابر این به حکم عقل، تربیت انسان امری کاملاً طبیعی است در غیر این صورت وجود چنین نیازهایی چه معنایی دارد؟ امروزه با نگاهی گذرا به مراکز تربیتی از جمله مهد کودک ها، مدارس علمی، مراکز باز پروری، ندامت گاه ها و ... می توان به این نتیجه رسید که رشد و تربیت اخلاقی در انسان ها قطعی و غیر قابل انکار است. ناگفته پیداست که در این پژوهش، مجال آن نیست که به تمامی آنچه فیض درباره تربیت اخلاقی آورده، بپردازد، چرا که ساحت تربیت اخلاقی، ساحتی گسترده و زوایای آن متنوع و متکثر است؛ از اینرو، آرای وی در پنج فصل به اختصار بررسی می شود: نخست:کلیات مورد بررسی قرار گرفته از جمله پیشینه تحقیق، اهداف تحقیق سوالها، روش تحقیق، کاربرد نتایج تحقیق دوم: زندگینامه فیض به طورکامل، سوم مبانی تحقیق چهارم : تربیت اخلاقی از نظر فیض کاشانی پنجم : بحث و نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات.
سعید شمس الدینی نژاد محمد جواد لیاقت دار
چکیده هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان موفقیت آموزش و پرورش در تربیت شهروندی دانش آموزان در ابعاد مختلف آن یعنی بعد اجتماعی، بعد فردی، بعد فرهنگی، بعد اقتصادی و بعد سیاسی از دیدگاه دبیران و مدیران مقطع متوسطه شهرکرمان در سال تحصیلی 91-90 و ارائه راهکارهای عملی جهت بهبود این فرایند بوده است. روش این پژوهش از نظر هدف، از نوع پژوهش های کاربردی و از نظر شیوه ی اجرا، روش توصیفی- پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش کلیه دبیران و مدیران مقطع متوسطه شهر کرمان شامل 1980 نفر دبیر و 72 نفر مدیر بوده است. نمونه این پژوهش شامل 53 مدیر و 302 نفر از دبیران شهر کرمان می باشند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد که ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 86/0به دست آمد و روایی محتوایی آن مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss-16 استفاده شد. در سطح آمارتوصیفی از فراوانی، درصد و میانگین و در سطح آمار استنباطی از t تک متغیر، آزمون فریدمن، استفاده گردید. همچنین با استفاده از نرم افزار amos18 به برآورد و آزمون الگو های اندازه گیری (الگوهای عاملی تاییدی) و تحلیل مسیر پرداخته و در انتها یک مدل ساختاری ارائه شد. نتیجه کلی پژوهش بیانگر آن است که از دیدگاه مدیران و دبیران متوسطه، آموزش و پرورش در فرایند تربیت شهروندی دانش آموزان در ابعاد مختلف آن موفق نبوده است. همچنین نتایج نشان می دهد که بین نظرات دبیران و مدیران در خصوص میزان موفقیت ابعاد تربیت شهروندی در آموزش و پرورش، براساس جنسیت، تحصیلات و سنوات خدمتی آنها تفاوت وجود ندارد. نتایج حاصل از معادله ساختاری نیز نشان داد که شاخص های کلی نشان از برازش خوب الگو توسط داده ها دارد و هر پنج بعد تربیت شهروندی با تربیت شهروندی رابطه مثبت و معنی داری دارند که بالاترین ضریب همبستگی مربوط به بعد فرهنگی با 93/0 و پایین ترین ضریب همبستگی مربوط به بعد فرهنگی با 83/0 می باشد. مهمترین و اصلی ترین پیشنهاد این پژوهش آموزش شهروندی و ارتقای سطح آن از طریق گذاشتن دروسی در دوره های ابتدایی، راهنمایی و متوسطه با عنوان " آموزش شهروندی" می-باشد.
سمیه قربانی سید مصطفی شریف
چکیده هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش انضباط مثبت در فرایند یاددهی- یادگیری و راهکارهای تحقق آن از دیدگاه دبیران و مدیران مقطع متوسطه شهر اهواز در سال تحصیلی 91-90 بوده است. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری کلیه دبیران و مدیران مقطع متوسطه شهر اهواز شامل 1999 نفر دبیر و 149 نفر مدیر بوده و نمونه پژوهش شامل 105 مدیر و 321 نفر از دبیران شهر اهواز که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته با 6 مولفه و60 سوال بسته پاسخ استفاده شد. ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 85/0 به دست آمد و روایی محتوایی آن مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss-19 استفاده شد. در سطح آمار توصیفی از فراوانی، درصد و میانگین و در سطح آمار استنباطی از t تک متغیره و آزمون فریدمن، استفاده گردید. همچنین از معادله ساختاری در محیط amos به منظور تعیین ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد که انضباط مثبت در فرایند یاددهی- یادگیری نقش بسیار چشمگیری دارد و رابطه بین انضباط مثبت با هر یک از شش راهکار ارائه شده شامل: خودکنترلی دانش آموزان، مسئولیت پذیری دانش آموزان، انگیزه یادگیری دانش آموزان، تسلط علمی حرفه ای معلمان، تعهد علمی حرفه ای معلمان و انگیزه یاددهی معلمان مثبت است. نتایج حاصل از معادله ساختاری نشان داد بالاترین ضریب همبستگی از نظر دبیران مربوط به راهکار انگیزه یاددهی معلمان با 71/0 و پایین ترین ضریب همبستگی مربوط به تعهد علمی حرفه ای معلمان با 58/0 می باشد. هم چنین بالاترین ضریب همبستگی از نظر مدیران مربوط به انگیزه یاددهی معلمان با 86/0 و پایین ترین ضریب همبستگی مربوط به مسئولیت پذیری دانش آموزان با 20/0 می باشد. هم چنین در نتایج حاصل از رتبه بندی فریدمن راهکار انگیزه یادگیری دانش آموزان رتبه اول از نظر دبیران و راهکار مسئولیت پذیری دانش آموزان رتبه اول را از نظر مدیران در تحقق انضباط مثبت به خود اختصاص دادند. واژگان کلیدی: انضباط مثبت، خودکنترلی دانش آموزان، مسئولیت پذیری دانش آموزان، انگیزه یادگیری دانش آموزان، تعهد علمی حرفه ای معلمان، تسلط علمی حرفه ای معلمان، انگیزه یاددهی معلمان
سپیده بصیری فروشانی محمدرضا نیلی احمدآبادی
هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان همخوانی روشهای تدریس معلمان با طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی شهر اصفهان بود. این پژوهش از لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های کاربردی بوده و برای اجرای آن از روش توصیفی از نوع موردی- جمعی استفاده شده، از زاویه ای دیگر، این پژوهش از نوع پژوهش های ترکیبی (کیفی و کمی) است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مجری طرح ارزشیابی توصیفی کیفی در مدارس ابتدائی شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-1389 بود. از آنجا که پژوهش از نوع کیفی بوده نمونهگیری انجام نشده و گردآوری دادهها تا زمانی ادامه یافته که عناصر اساسی مطالعه به حد اشباع رسیدهاند، لذا 25 نفر برای مشاهده و مصاحبه انتخاب گردیدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، چکلیستهای مشاهده محققساخته و مصاحبه استفاده شد. صحت و قابلیت اعتماد دادههای حاصل از مطالعه کیفی از طریق تبادل نظر با همکاران، چک اعضاء، توصیف کامل زمینه پژوهش و استفاده از مسیرنمای حسابرسی بررسی گردید. همچنین به منظور اطمینان بیشتر پایایی چکلیستهای مشاهده کلاس با استفاده از آلفای کرونباخ نیز تایید شد. جهت تجزیه و تحلیل کمی داده های حاصل از چک لیست مشاهده از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. همچنین جهت تجزیه و تحلیل کیفی، دادهها مورد تفسیر و بررسی قرار گرفته شدند. در تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه نیز از روش مقولهبندی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که روشهای تدریس معلمان؛ به میزان زیاد با طرح ارزشیابی توصیفی همخوانی دارد. هم چنین معلمان پیش نیازهای تغییر طرح ارزشیابی توصیفی و کاربستِ آزمونها (عملکردی، مداد کاغذی)، پوشهیکار (کارنما)، تکالیف درسی، بازخورد توصیفی، خودسنجی و همسالسنجی طرح ارزشیابی توصیفی را در فرآیند یاددهی- یادگیری رعایت نموده اند، اما کاربستِ ثبت مشاهدات (فهرست وارسی، مقیاس درجهبندی رفتار) طرح ارزشیابی توصیفی را در فرآیند یاددهی- یادگیری رعایت ننموده اند.
فرشته عسگری سید ابراهیم میرشاه جعفری
جهانی شدن، فرایندی گریزناپذیر است که پیامدهای آن جوامع را در ابعاد مختلف عمیقاً تحت تأثیر قرار می دهد. تأثیرات این فرایند در حوزه تعلیم و تربیت از موضوعات بحث انگیز عصرحاضر است. یکی از مفهوم هایی که تحت تاثیر پدیده جهانی شدن دستخوش تغییر گردیده است مفهوم شهروندی در جامعه جهانی می باشد و این سوال را برای نظام آموزشی پیش آورده است که در تربیت شهروندان بر چه ابعادی از زندگی باید توجه کرد و تربیت شهروند جهانی مستلزم ایجاد و توسعه چه قابلیت هایی می باشد. تربیت این شهروند چندبعدی، چالشی اساسی است که در سیاست گذاری های آموزشی باید مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش به بررسی نقش برنامه ریزی آموزشی در تربیت شهروند جهانی پرداخته شده است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بوده و جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه ساختاریافته و پرسشنامه ای محقق ساخته صورت گرفته است. که روایی آن براساس نظریه استادان راهنما، کارشناسان و متخصصان صاحبنظر مورد تایید قرار گرفت. پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ (987/0 و 974/0) محاسبه گردید. پرسش نامه به گونه ای طراحی گردید که تربیت شهروند جهانی را در دو وضعیت موجود و مطلوب مورد ارزیابی قرار می دهد. جامعه ی آماری کلیه کارشناسان ادارات آموزش و پرورش، مدیران و دبیران علوم اجتماعی، تربیت بدنی، ادبیات فارسی و زبان انگلیسی دوره متوسطه استان اصفهان است که نمونه ای 367 نفری به روش خوشه ای تصادفی و طبقه ای متناسب با حجم برای بررسی انتخاب شده و پرسشنامه در میان نمونه های تعیین شده در چارچوب آماری مورد نظر، توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه با استفاده از روش مقوله بندی و داده های پرسش نامه در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss انجام پذیرفته است. جهت آزمون فرضیات از آزمون t تک متغیره و تحلیل واریانس و آزمون شفه استفاده گردید. بر اساس نتایج بررسی، و آزمون های t تک متغیره و تحلیل واریانس و میانگین زوجی در شرایط موجود برنامه ریزی آموزشی در تحقق تربیت شهروند جهانی نقش کم و در شرایط مطلوب نقش زیادی می تواند داشته باشد. هم چنین نتایج مصاحبه با نتایج پرسش نامه هم سو بوده است.
افسانه کلباسی احمدرضا نصر اصفهانی
در نظام آموزشی کشور ایران مدارس خاصی برای ارائه برنامه درسی ویژه برای دانش آموزان تیزهوش وجود دارد. اگرچه بسیاری از برنامه های این مدارس دارای راهبردهای آموزشی مناسب می باشند، لیکن به نظر می رسد این برنامه ها مستلزم بازنگری بوده تا با نیازها و تفاوت های فردی دانش آموزان تیزهوش هماهنگ گردد. هدف این پژوهش ارزیابی فرآیند شناسایی دانش آموزان و برنامه های درسی فعلی مدارس استعدادهای درخشان در دوره راهنمایی از حیث اهداف، محتوا، راهبردهای آموزشی، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و صلاحیت های معلمان و در نهایت ارائه یک الگوی مطلوب می باشد. روش پژوهش حاضر ترکیبی از نوع سه سوسازی بوده است. به منظور دستیابی به اهداف تحقیق، نظرات منتخبی از صاحب نظران آموزش تیزهوشان، مدیران، معاونان، مشاوران و معلمان مدارس راهنمایی استعدادهای درخشان استان اصفهان با استفاده از ابزار مصاحبه و سه پرسشنامه محقق ساخته شامل پرسشنامه ارزیابی محتوای کتاب های تکمیلی، پرسشنامه اولویت بندی صلاحیت های مورد نیاز معلمان برای تدریس در مدارس تیزهوشان و پرسشنامه ارزیابی عناصر برنامه درسی تیزهوشان جمع آوری گردید. ضرایب پایایی پرسشنامه ها بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0، 96/0 و 95/0 بود. برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مقوله ای و برای تحلیل داده های کمی از آمار توصیفی و آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. پژوهشگر با استفاده از یافته های حاصل از مصاحبه ها و پرسشنامه ها و ادبیات موجود در حوزه آموزش تیزهوشان به ارائه اصولی برای انتخاب روش های شناسایی، اهداف برنامه درسی، محتوای تکمیلی، روش های یاددهی یادگیری، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و صلاحیت های معلمان در قالب یک الگوی مطلوب پرداخته است. برخی از نتایج پژوهش در حوزه اصول روش های شناسایی عبارتند از: لزوم توافق بر یک تعریف جامع از تیزهوشی، تناسب روش های شناسایی با تعریف تیزهوشی و استفاده از معیارهای چندگانه شناسایی. همچنین برخی از اصول هدف گذاری عبارتند از: تدوین اهداف آموزش تیزهوشان در قالب یک سند مکتوب که پرورش استقلال، ژرف نگری، خلاقیت ، پژوهشگری و روحیه کارآفرینی را در فراگیران تضمین نماید. توجه به سیر ارائه محتوا از دانش بیانی به سوی دانش انطباقی، فرآیندی و مشروط به منظور عمق دهی به محتوا، سازمان دهی تلفیقی و بین رشته ای، مسئله محوری درتدوین محتوا و ارائه کاربردهای محتوا در زندگی و تدارک فعالیت های یادگیری سطح بندی شده بر اساس پیچیدگی آنها متناسب با توانایی های مختلف دانش آموزان برخی از اصول انتخاب و تدوین محتوا می باشند. برخی از اصول انتخاب روش های یاددهی- یادگیری عبارتند از: توجه به ایجاد انگیزه برای مطالعه مستقل و کشف مفاهیم به صورت عمیق، استفاده از آموزش زمینه ای یا تماتیک، فراهم نمودن زمان کافی برای مطالعه آزاد و پژوهش روی موضوعات مورد علاقه، تاکید بر تفکر درسطوح بالا و استدلال، تدریس گروهی معلمان و استفاده از روش های مشارکتی و گروه بندی های انعطاف پذیر دانش آموزان. برخی از اصول ارزشیابی پیشرفت تحصیلی عبارتند از: تناسب شیوه های ارزشیابی با رویکردها و اهداف آموزش تیزهوشان، استفاده از ارزشیابی های چندگانه متناسب با آمادگی، توان و سبک های یادگیری دانش آموزان، انجام ارزشیابی در موقعیت های طبیعی، انعطاف پذیری در زمان برگزاری آزمون های تکوینی و پایانی، استفاده از انواع سوالات مفهومی و واگرا در ارزشیابی به منظور افزایش خلاقیت و استفاده از ارزشیابی های گروهی به منظور ایجاد رقابت سالم. لزوم تدوین معیارهای جذب و گزینش معلمان بر اساس ویژگی های شناختی، شخصیتی و حرفه ای و توجه به نیازسنجی در آموزشهای ضمن خدمت معلمان، ارتقای مهارت های حرفه ای معلمان مبتنی بر یافته های پژوهشی جدید در آموزش تیزهوشان و توجه به سازوکارهای تشویقی و انگیزشی معلمان مدارس استعدادهای درخشان از اصول الگوی مطلوب در حوزه صلاحیت های معلمان می باشند. همچنین در این پژوهش توصیه هایی برای دست اندرکاران برنامه درسی تیزهوشان و پیشنهاداتی برای هدایت تحقیقات آینده ارائه گردیده تا درکی بهتر از برنامه های درسی دوره راهنمایی با توجه به نیازهای همه مخاطبان برنامه درسی فراهم گردد.
محبوبه محمدشفیع سید ابراهیم میرشاه جعفری
چکیده هدف از پژوهش حاضر تعیین قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدید های پیش روی تحقق هدف ها و انتظارهای رشدی آموزش پیش دبستانی در دو شهر اصفهان و نجف آباد بود. در این پژوهش به لحاظ ماهیت موضوع و اهداف پژوهش از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی مدیران و مربیان مراکز پیش دبستانی دو شهر اصفهان و نجف آباد بود که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به خدمت بوده اند. تعداد کل آن ها 1800 نفر بوده است، از این تعداد با استفاده از فرمول حجم نمونه، نمونه آماری 315 نفر برآورد شد. نمونه مذکور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از دو ابزار مصاحبه و پرسش نامه ی محقق ساخته استفاده شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 82/0 محاسبه گردید. همچنین جهت تعیین روایی پرسش نامه از روایی وابسته به محتوا استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش، از نرم افزار spss و آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد اهداف در دوره پیش از دبستان با قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها روبه رو شده است. از نظر مدیران و مربیان هماهنگی میان مدیران و مربیان، و نظارت برعملکرد مربیان توسط مدیران مراکز پیش دبستانی مهم ترین قوت شناخته شد. همچنین مهم ترین نقاط ضعف نارضایتی شغلی مربیان و تعداد زیاد نوآموزان در کلاس ها بوده است. برگزاری دوره های ضمن خدمت و همکاری والدین با مدیران و مربیان مهم ترین فرصت و نا آگاهی مسئولین از ضرورت مقطع پیش دبستانی و حمایت نکردن از آن و همچنین ناکافی بودن اطلاع رسانی نسبت به اهمیت این مقطع مهم ترین تهدید بوده است.