نام پژوهشگر: مجید فکری
لیلا صادق کسمایی مجید فکری
واجذبی فاکتور مهمی است که قابلیت دسترسی فلز در خاک را کنترل می کند. هدف تحقیق حاضر مطالعه واجذبی مس و کادمیم تحت تاثیر کود مرغی و کمپوست پسته و سطوح مختلف کود مسی و تعیین تناسب مدل های مختلف سینتیکی جهت توصیف واجذبی مس و کادمیم در خاک های مورد مطالعه بود. دو نمونه خاک آهکی از افق سطحی خاک های استان کرمان انتخاب شدند. سپس مس در سطوح صفر، 3،5 و 10 میلی گرم در کیلو گرم، و مواد آلی به نسبت 300 گرم در کیلو گرم به خاک ها اضافه شدند. نمونه ها به مدت 90 روز خوابانیده شدند. برای مطالعات واجذبی نمونه ها توسط edta برای دوره های5 تا2880 دقیقه شیکر شدند. نتایج نشان داد که واجذبی مس با افزایش سطوح کودی به صورت معنی داری افزایش یافت. واجذبی مس نسبت به خاک شاهد در تیمار کود مرغی افزایش و در تیمار کمپوست پسته کاهش یافت. و برای واجذبی کادمیم کود مرغی و کمپوست پسته واجذبی کادمیم را نسبت به شاهد کاهش دادند، همچنین معادلات تابع توانی و الوویچ ساده شده بهترین معادلات برای توصیف واجذبی مس و کادمیم ازخاک ها بودند.
ماندانا ندیمی محمد هادی فرپور
منطقه مورد مطالعه در جنوب و جنوب شرقی شهرستان کرمان واقع شده است. خاک های مورد بررسی بر روی شش سطح ژئومورفولوژی مخروط افکنه (سطوح پایدار و ناپایدار)، پدیمنت سنگی، پدیمنت پوشیده، اینسلبرگ (inselberg)، دشت و سطوح انتقالی بین دشت و مخروط افکنه مورد بررسی قرار گرفتند. این اراضی دارای رژیم رطوبتی اریدیک و رژیم حرارتی ترمیک بوده و خاک هایی از راسته های اریدی سول و انتی سول در قالب گروه های بزرگ توری اورتنتز ، هپلو کمبیدز ، کلسی آرجیدز ، هپلو کلسیدز ، هپلو جیپسیدز ، هپلو سالیدز وکلسی جیپسیدز شناسایی شد. دو سیستم جامع رده بندی آمریکایی (2006) و wrb (2006) در رده-بندی پروفیل های شماره 3، 9، 10، 11 و 13 با یکدیگر هم خوانی ندارند. با توجه به نتایج فیزیکی و شیمیایی، تجمع املاح محلول در افق های سطحی و زیر-سطحی وتجمع گچ و آهک در افق های زیر سطحی از فرآیند های خاک ساز غالب در منطقه به شمار می آیند. هوازدگی سازند های آهکی منطقه مربوط به دوران های مزوزوییک و سنوزوییک باعث غنی شدن خاک ها از آهک شده است. افق آرجیلیک به تنهایی یا همراه با افق کلسیک نیز در سطوح پایدار مخروط افکنه ها دیده شد. حضور افق آرجیلیک با توجه به شرایط اقلیمی خشک تا نیمه خشک زمان حال، می تواند به فرآیند های قدیمی در شرایط ژئومورفیک پایدار و اقلیم مرطوب تر گذشته مربوط گردد. کانی های پالیگورسکیت، ایلیت، اسمکتیت، کلریت و کائولینیت جزء کانی های رسی غالب در خاک های منطقه می باشند. تنها کانی اسمکتیت در سطوح جدید فن حضور نداشت. با توجه به شرایط اقلیمی منطقه، کانی های کلریت و کائولینیت دارای منشأ توارثی می باشند. منطقه مورد مطالعه در فلات مرکزی ایران واقع شده است. این فلات در دوران مزوزوئیک به عنوان بخشی از دریای متلاطم تتیس محسوب می گردید که در اواخر کرتاسه این دریای متلاطم از اقیانوس جدا شد، به طوری که شکل گرفتن فلات اصلی ایران به دوران سوم به خصوص میوسن نسبت داده می شود. با کم شدن ارتباط دریای میوسن با دریای آزاد و پیشروی خشکی به مدخل دریای میوسن، دریاچه های کم عمق بین کوهی طی دوران سوم توسعه یافتند. این مناطق کم عمق با شوری زیاد محیط مناسبی را از نظر شیمیایی برای تشکیل پالیگورسکیت مهیا نمودند (خادمی و مرموت، 1998). وجود این کانی در منطقه با مطالعات اشعه ایکس و میکروسکوپ الکترونی روبشی اثبات گردید. به نظر می رسد که پالیگورسکیت هم منشأ موروثی داشته باشد (به ارث رسیده از رسوبات ترشیاری منطقه) و هم در خاک های با افق کلسیک به صورت پدوژنیک تشکیل گردیده است. هر دو منشاء توارثی و پدوژنیک برای کانی اسمکتیت در نظر گرفته شد. مطالعات میکرومورفولوژیک افق های تجمع کربنات کلسیم و رس در سطوح پایدار و ناپایدار مخروط افکنه ها، نشان می دهد که پدوفیچر های غالب آهک به صورت پوشش، هایپوکوتینگ و نادول های آهکی کوچک (به مقدار کم) می باشند. همچنین رس در افق های آرجیلیک و کلسیک به صورت پدوفیچر های کوتینگ و هایپوکوتینگ مشاهده شد. مقدار بسیار کم نادول آهک را در مناطق خشک می توان به بارش کمتر، کندی فرآیند انحلال- کریستاله شدن و به تبع آن محدودیت تشکیل نادول ها نسبت داد. هایپو کوتینگ رس در کنار هایپو کوتینگ آهک نیز مشاهده شد که ناشی از انتقال ایلوویال رس در اثر آبشویی در زمان-های مرطوب تر گذشته است. این امر بیان گر این است که فرآیند آهک زدایی لایه فوقانی و حرکت کربنات ها، قبل از تشکیل هایپوکوتینگ رس رخ داده است. حضور نادول های آهن در مقاطع مورد بررسی نیز نشانه آشکاری از پدوژنز بوده و بیان گر وجود شرایط اکسید و احیاء در اقلیم مرطوب تر گذشته در منطقه مورد مطالعه می باشد. نتایج نشان دادند که سطوح ژئومورفولوژی ، زمان و همچنین مواد مادری مهم ترین عوامل خاک ساز منطقه مورد مطالعه می باشند و باعث تغییراتی در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی، کانی شناسی رسی و میکروموفولوژی خاک های منطقه شده اند.
منیره ابویی مجید فکری
آلودگی خاک و آب در اثر آلاینده ها، معضل بسیاری از کشور های دنیاست. خاک از طریق فعالیت های مختلف بشر، آلوده به عناصر سنگین از جمله روی، سرب و کادمیوم می شود. پژوهش حاضر به منظور مطالعه اثر شوری و کود مرغی بر حلالیت کادمیوم خاک و غلظت آن دراندام هوایی و ریشه ذرت انجام شد. برای انجام این پژوهش به 2 کیلوگرم از خاک ، دو سطح کود مرغی(صفر و 3 درصد)، 2 سطح کادمیوم ( صفر و10 میلی گرم در کیلو گرم) و سه سطح شوری (صفر، 2 و 4 دسی زیمنس بر متر از منبع نمک nacl) به نمونه ها اضافه شد. بعد از گذراندن دوره انکوباسیون در هر گلدان 10 بذر ذرت رقم سینگل کراس 704 کشت شد. بعد از 70 روز از رشد، اندام هوایی بر داشت شد، و غلظت کادمیوم و روی تعیین شد. بعد از برداشت، هدایت الکریکی عصاره اشباع، ph و غلظت کاتیون ها و آنیون ها در عصاره اشباع خاک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که شوری، کادمیوم و کود مرغی باعث کاهش وزن خشک اندام هوایی شدند. تیمار شوری سبب افزایش حلالیت کادمیوم و کاهش روی قابل عصاره گیری با edta شد. کاربرد کود مرغی باعث افزایش حلالیت کادمیوم و روی قابل عصاره گیری با edta شد. غلظت کادمیوم در اثر تیمار های شوری، کادمیوم و کود مرغی در اندام هوایی و ریشه ذرت افزایش یافت. کاربرد کود مرغی بر غلظت روی در اندام هوایی و ریشه اثر مثبت ولی تیمارهای شوری و کادمیوم اثر منفی داشتند.
حمیده عبداللهی مجید فکری
با پیشرفت و توسعه صنایع و حمل و نقل آلودگی فلزات سنگین تبدیل به مشکل زیست محیطی شده است. از این رو در طول مسیر جاده کرمان-رفسنجان،10 منطقه با 15 مکان نمونه برداری خاک در فواصل (1، 5، 10، 50 و 100 متری) و عمق های مختلف (15-0 و 30-15 سانتی متری) با دو تکرار در نظر گرفته شد. غلظت های سرب، کادمیوم و کبالت قابل جذب وکل نمونه ها به ترتیب توسط dtpa و روش 3 اسید با دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. نمونه هایی از درختان پسته (برگ) کنار جاده در فواصل مختلف (100، 50 و 5 متری) تهیه شد. همچنین غلظت پتاسیم و فسفر قابل دسترس گیاه و برخی از خصوصیات خاک نیز اندازه گیری شد. نتایج نشان می دهد که میان غلظت فلزات سنگین در درختان پسته و غلظت پتاسیم و فسفر قابل دسترس گیاه در خاک در سطح 5% هم بستگی معنی دار و معکوسی وجود دارد. در مورد 10 منطقه نمونه برداری شده با توجه به شاخص های آلودگی (فاکتور غنی شدن، شاخص قبول و شاخص زمین انباشتگی) منطقه در آستانه آلودگی می باشد.
مرضیه آدیش مجید فکری
در این پایان نامه اثرات کاربرد پتاسیم و نمهای کلسیم و سدیم بر رشد و مقاومت به سرمازدگی نهاهای پسته مورد بررسی قرار گرفت. یازده تیمار مختلف در سه تکرار در محیط شن کشت اعمال شدند. نتایج نشان داد که در سطوح پایین پتاسیم مثلا صفر، 50 و 100 میلیگرم بر لیتر کاهش رشد رویشی و پارامترهای اکو فیزیولوژیک و همچنین کاهش مقاومت به سرمازدگی دیده می شود. این نتایج در سطوح بالای شوری نیز مشاهده گردید. در سطوح بالای پتاسیم و پایین شوری رشد رویشی بیشتر و مقاومت بیشتر به تنش سرما مشاهده شد.
مینا محمدرضاخانی ده عباسی مجید فکری
بهره برداری پایدار از معادن در سال های اخیر مورد توجه جدی قرار گرفته و راهبردهای تازه ای برای برون رفت از بحران های پیش آمده پیشنهاد و اجرا شده است. در همین راستا برای احیاء زیست بوم مناطق معدنی دنیا، قوانین و مقرراتی در نهادها و مجامع بین المللی تصویب شده است. برای احیاء این اراضی، گیاهانی باید مورد استفاده قرار گیرد که توانایی بالایی برای تحمل غلظت بالای فلزات سنگین داشته باشند. گزینش گونه های برتر و کارا از مهمترین مراحل گیاه پالایی است و گونه های بومی از کارایی و اولویت بیشتری برخوردارند. در این تحقیق با تعیین میزان غلظت فلزات سنگین در خاک و گیاه درمنه کوهی رشد یافته بر روی خاک های ارتفاعات لاشکار معدن مس سرچشمه، ارتباط بین خصوصیات مختلف خاک و تجمع آلودگی در گیاه به عنوان راهکاری مناسب برای کاهش آلودگی خاک مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که غلظت برخی فلزات سنگین قابل جذب در خاک سطحی از جمله آهن، مس، سرب و منگنز بیش از خاک زیرسطحی بود و میزان آلودگی در خاک در مقایسه با غلظت نرمال فلزات برای مناطق غیر آلوده بالا بود. نتایج مقایسه میانگین های مقادیر قابل جذب فلزات در گیاه در بین نقاط نمونه برداری نیز نشان داد که ریشه ها عمدتا حاوی مقادیر بالاتری از عناصر کادمیوم، مس، سرب و منگنز نسبت به اندام هوایی می باشند و محاسبه فاکتور انتقال و نیز فاکتور غلظت نشان داد که گیاه درمنه کوهی پتانسیل بالایی در جذب فلزات سنگین از خاک توسط ریشه ها و انتقال آنها به اندام هوایی خود و نیز پاکسازی خاک از آلاینده ها دارد. بنابراین گیاه درمنه کوهی به عنوان یک گیاه مرتعی و بومی، با پراکندگی و تراکم بالا در منطقه و دارا بودن خصوصیات لازم به عنوان سوپر جاذب، جهت گیاه پالایی در منطقه مورد مطالعه و مناطق مشابه توصیه می گردد.
اشرف مظفری غربا مجید فکری
این پژوهش به بررسی تاثیر آهک و ماده آلی بر میزان روی و کادمیوم قابل دسترس خاک در طول زمان خواباندن می پردازد. نمونه های خاک با آهک در سه سطح صفر، 5 و 15 درصد و ماده آلی در سه سطح صفر، 4 درصد کود مرغی و 4 درصد پودر یونجه تیمار شدند و به مدت 6 هفته در شرایط گلخانه نگهداری شدند. سپس با عنصر روی از منبع سولفات در دو سطح صفر و 100 میلی گرم بر کیلوگرم و کادمیوم از منبع نیترات در دو سطح صفر و 10 میلی گرم برکیلوگرم تیمار شدند. سپس در زمان های 1، 3، 7، 14، 28 و56 روز، روی و کادمیوم نمونه ها بوسیله 05/0 مول edta در6 ph= عصاره گیری شدند. نتایج نشان دادند با افزایش زمان خوابانیدن و سطح آهک، مقدار روی و کادمیوم خاک کاهش یافت. کاربرد کود مرغی و پودر یونجه سبب افزایش قابلیت دسترسی این عناصر در خاک شد. همچنین نتایج نشان دادند که اثر تیمارهای زمان، آهک و ماده آلی در غلظت بالاتر عناصر روی و کادمیوم متفاوت است. معنی داری اثرات متقابل متفاوت در مورد عناصر روی و کادمیوم بیانگر این نکته است که علاوه بر خصوصیات خاک، نوع فلز نیز در رفتار آن در خاک تأثیر دارد.
علی رستمی زاده مجید فکری
قابلیت جذب و تحرک کم عناصر کم مصرف یکی از مشکلات عمده در خاک های با ph بالا و آهکی می باشد. به منظور بررسی اثرات ورمی کمپوست، اسید سیتریک و edta در قابلیت جذب عناصر کم مصرف توسط گیاه ذرت پژوهشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح آماری اسپلیت پلات طراحی و انجام شد. تیمارها شامل عناصر کم مصرف (مصرف بهینه و بدون مصرف) به عنوان کرت اصلی و ورمی کمپوست، اسیدسیتریک و edta به عنوان کرت های فرعی می باشد. ورمی کمپوست در سه سطح (صفر، 2 و 4 درصد) قبل از کاشت و اسیدسیتریک و edta در سه غلظت ( صفر، 3 و 6 میلی مول بر کیلوگرم خاک) در هفته های چهارم، ششم و هشتم بعد از کاشت به صورت محلول آماده به گلدان ها اضافه شد. غلظت ها به عنوان کرت های فرعی فرعی در نظر گرفته شد و برداشت ذرت در هفته دوازدهم صورت گرفت. نتایج نشان داد که اسیدسیتریک مقدار آهن در ریشه و مقدار منگنز ریشه و اندام هوایی را به طور معنی داری (در سطح 5 درصد) افزایش داده است. کلات کننده edta باعث افزایش جذب مس و روی در ریشه شد و بر آهن و منگنز تاثیری نداشت. استفاده از ورمی کمپوست موجب افزایش وزن مرطوب و خشک گیاه شد و افزایش معنی دار میزان آهن، روی و مس اندام هوایی گیاه ذرت به همراه داشت.
شهرزاد دانشور داورانی مجید محمودابادی
آلودگی یکی از معضلات زیانباری است که عمدتا در جریان بهره برداری از منابع طبیعی و استفاده از سوخت های فسیلی به محیط زیست وارد می گردد. این تحقیق مساله آلودگی خاک به عناصر مس، روی، سرب و کادمیوم، ناشی از اثر آلایندگی دود خروجی دودکش ها را در اطراف کارخانه ذوب مس خاتون آباد کرمان مورد بررسی قرار می دهد. بدین منظور نمونه برداری از خاک و گیاه کنگر وحشی( gandelia tourneforti) به عنوان گونه غالب منطقه در شش جهت شعاعی،-شمال، شمال شرقی، شمال غربی، شرق، غرب و جنوب در دو عمق صفر تا 5 و 5 تا 20 سانتی متر برای خاک و به طور جداگانه از اندام هوایی و ریشه برای گیاه تا شعاع 5000 متری اطراف معدن صورت گرفت. غلظت کل عناصر سنگین در خاک سطحی بعضی از نقاط نمونه برداری از طریق عصاره گیری با اسید کلریدریک و اسید نیتریک و قرائت با دستگاه جذب اتمی تعیین گردید. سپس با عصاره گیری نمونه ها با edta، غلظت عناصر مورد مطالعه در کلیه نقاط توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. همچنین غلظت عناصر در اندام هوایی و ریشه گیاه کنگر وحشی با عصاره گیری و هضم به روش سوزاندن خشک و قرائت با دستگاه جذب اتمی انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین غلظت کل عناصر اندازه گیری شده در خاک و گیاه نسبت به حدود مجاز آنها بالا است. در بررسی داده ها و نقشه های آلودگی تهیه شده یک روند منطقی مشاهده گردید که بیانگر رابطه بین غلظت عناصر در خاک و گیاه با فاصله از کارخانه است، به گونه ای که تا شعاع 5000 متری را می توان به عنوان منطقه پر خطر از نظر میزان غلظت عناصر سنگین در اطراف کارخانه بیان کرد. یافته های این تحقیق لزوم بررسی بیشتر در این زمینه به ویژه ارائه راهکارهای مهار بحران آلودگی منطقه و انجام اقدامات زیست محیطی در این محدوده را نشان می دهد. کلمات کلیدی: آلودگی خاک، پراکنش مکانی، باد غالب، خاتون آباد، عناصر سنگین
امیر مصلحی مجید فکری
آلودگی خاک ها و محیط های آبی به فلزات سنگین یکی از جدی ترین مشکلات زیست محیطی است که در تمام دنیا در حال گسترش می باشد. خاک ها از طریق فعالیتهای مختلف بشر از جمله معدن کاوی، صنایع ذوب فلزات، استفاده از لجن فاضلاب و کاربرد کود های شیمیایی در زمین های کشاورزی، آلوده به عناصر سنگین میشوند. پژوهش حاضر به منظور مطالعه اثر edta(اتیلن دی آمین تبرا استیک اسید) و کمپوست زباله ی شهری و سطوح مختلف آلودگی سرب و کادمیم بر وزن خشک گیاه،غلظت و مقدار جذب عناصر سرب و کادمیم در گیاه آفتابگردان انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه سطح آلودگی صفر، 50 و100 میلیگرم کادمیم بر کیلوگرم خاک و سه سطح آلودگی صفر، 100 و 200 میلی گرم سرب بر کیلو گرم خاک انجام شد. کلات کننده ها شامل شاهد، edta،کمپوست زباله شهری وکاربرد توأم edta و کمپوست زباله شهری بود. نتایج نشان داد که کلات کننده ی توأم کمپوست و edta موثرترین کلات کننده بر افزایش غلظت و مقدار سرب و کادمیم در اندام های گیاه در مقایسه با سایر کلات کننده ها و شاهد بود. کلات کننده edta باعث افزایش غلظت وکاهش مقدار جذب سرب و کادمیم شد در حالی که کلات کننده ی کمپوست سبب افزایش مقدار جذب سرب و کادمیم نسبت به شاهد شد.
منصور میرزایی ورویی مجید فکری
پتاسیم محلول خاک قابل دسترسترین نوع پتاسیم و حائز اهمیت در تولید محصولات میباشد. شوری خاک و استفاده از آب هایی با کیفیت پایین، از عوامل موثر بر آبشویی و هدررفت عناصر غذایی به ویژه پتاسیم در خاک است، که به تبع آن کاهش حاصلخیزی خاک و همچنین آلودگی محیط زیست را در پی دارد. از این رو، تحقیق حاضر به بررسی میزان آبشویی پتاسیم، تحت تأثیر برخی نمک ها، حجم آبشویی و محلول آبشویی و نیز توزیع عمقی کاتیون های محلول و تبادلی در خاک می پردازد. آزمایش ها به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تیمارهای مورد مطالعه شامل: نمک با 4 سطح (شاهد، کلرید کلسیم، گچ و کلرید سدیم)، محلول آبشویی در سه سطح (آب مقطر، کلرید پتاسیم و سولفات پتاسیم)، حجم آبشویی با سه سطح (25/0، 75/0 و 2 حجم تخلخل) و تیمار عمق (صفر تا 5، 5 تا 10 و 10 تا 20 سانتی متر) در سه تکرار و در شرایط آزمایشگاهی با استفاده از ستون خاک انجام شد. در پایان آزمایش ها، غلظت پتاسیم محلول و تبادلی در عمق های مورد نظر اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بیشترین درصد آبشویی پتاسیم محلول و تبادلی در خاک تیمار شده با کلرید کلسیم مشاهده شد. همچنین کلرید پتاسیم، سولفات پتاسیم و آب مقطر به-ترتیب بیشترین تأثیر را در افزایش آبشویی پتاسیم محلول و تبادلی از خاک داشتند. همچنین نتایج حاکی از آن بود که با افزایش حجم آبشویی، درصد پتاسیم آبشویی شده معنی داری افزایش یافت. یافته های این تحقیق اهمیت پرداختن بیش تر به نقش ترکیب املاح محلول و حجم آبشویی بر میزان آبشویی پتاسیم را در راستای جلوگیری از هدررفت این عنصر مهم برای گیاهان و همچنین آلودگی منابع آب زیرزمینی نشان می دهد.
سمیرا زمانی مجید محمودآبادی
فرسایش بادی یکی از مهمترین جنبه های تخریب اراضی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شود. تغییرات زمانی و مکانی توزیع اندازه ذرات رسوب و مکانیسمهای حمل آنها در فرسایش بادی از اهمیت زیادی برخوردار میباشد. با توجه به دشواریهای اندازه گیری فرسایش در شرایط طبیعی، تحقیق حاضر با هدف بررسی تغییرات زمانی و مکانی شدت فرسایش با تأکید بر انتخابپذیری ذرات و مکانیسمهای حمل رسوب، با استفاده از تونل باد انجام شد. به این منظور، سه نمونه خاک با توزیع اندازه ذرات متفاوت شامل دو نمونه خاک زراعی با حداکثر اندازه ذرات 2 و 10 میلیمتر (c2 و c10) و یک نمونه خاک ماسهای با حداکثر اندازه ذرات 2 میلیمتر (s2) تهیه شد. سپس سرعتهای 2، 9 و 18 متر بر ثانیه در ارتفاع 20 سانتی متر برای مدت زمانهای 1، 5/2، 5، 10 و 20 دقیقه برای خاک c10 و زمانهای 2/0، 5/0، 1، 5/2 و 5 دقیقه برای دو خاک (c2 و s2) هر یک در سه تکرار ایجاد گردید. در پایان هر آزمایش از موقعیتهای ابتدا و انتهای سطح خاک فرسایشیافته و همچنین رسوب تولید شده، نمونهبرداری و توزیع اندازه ذرات آنها تعیین شد. با توجه به روند تغییرات زمانی تولید رسوب، تجزیه و تحلیل نتایج حاصل در دو شرایط ناپایدار و پایدار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که با گذشت زمان در هر سه نمونه خاک مورد مطالعه، شدت فرسایش به صورت غیرخطی کاهش مییابد و به تدریج به یک حالت کم و بیش ثابت میرسد. این یافته اهمیت انتخاب زمان مناسب را در انجام آزمایشهای تونل باد روشن میسازد. همچنین مطالعه تغییرات مکانی خاک فرسایشیافته در نمونههای خاک زراعی، افزایش اندازه ذرات باقیمانده در سطح این خاک را به علت محدودیت عرضه ذرات قابل جداشدن نشان داد. نتایج توزیع اندازه ذرات رسوب حاکی از آن بود که فرایند انتخابپذیری، کلاسهای اندازهای ریز در هر سه سرعت و بهویژه در سرعت 2 متر بر ثانیه، مشاهده شد به طوری که رسوب حاصل از سه نمونه خاک نسبت به اندازه ذرات خاک اولیه اندازه ریزتری پیدا کرد. بررسی مکانیسمهای حمل ذرات نشان داد که در سرعتهای کم به دلیل انتخابپذیری ذرات ریز، تعلیق- جهش مکانیسم غالب حمل ذرات بوده و با افزایش سرعت باد و البته اندازه ذرات، مکانیسم جهش- خزش اهمیت بیشتری پیدا میکند. هر چند در مجموع سهم مکانیزم خزش نسبت به دو مکانیسم دیگر کمتر بود. یافتههای تحقیق حاضر اهمیت در نظر گرفتن زمان رخداد وتغییرات مکانی وقوع آن را به عنوان عوامل مهم، در مطالعات فرسایش بادی نشان داد.
احمد موسوی شهیدی مجید فکری
ذرت ازقدیمی-ترین محصولات کشاورزی است که بشربهاهمیت وخواص آن پی بردهودرتغذیه خودازآن استفاده نموده است.مواد آلی بیشتر در تغذیه گیاهان از عناصر پر مصرف و کم مصرف، اهمیت زیادی دارند. از آنجا که در نواحی خشک و نیمه خشک ایران ، خاک ها معمولاً از نظر ماده آلی فقیر بوده و دارای خصوصیات نامطلوبی می باشند، افزایش سطح ماده آلی در چنین خاک هایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. فسفر بعد از نیتروژن مهم ترین عنصر غذایی مورد نیاز گیاه می باشد. مقدار فسفر در اغلب خاک ها فراتر از نیاز گیاهی است و بخش اعظم آن برای گیاه به صورت غیر قابل جذب می باشد بنابرین جایگذاری فسفر در خاک بسیار نقش بسیار مهمی در قابلیت جذب آن دارد. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر کود مرغی و سطوح جایگذاری فسفر بر جذب فسفر در گیاه ذرت بود. تیمارهای آزمایش شامل کود مرغی در دو سطح 0 و 3 درصد وزنی و کود فسفر در دو سطح 0 و 100 میلی گرم بر کیلو گرم از منبع کودی (kh2po4) و سطوح جایگذاری در 5 سطح (5 ، 10 ، 25 ،50 و 100 درصد وزنی) بود.این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. نتایج نشان دادکه افزایش کودمرغی به تنهایی وباکاربردکودفسفرباعث افزایش فسفرقابل جذب خاک،فسفراندام هوایی،ارتفاع گیاه،وزن تروخشک اندام هوایی،وزن تروخشک ریشه وطول ریشه شد.سطح جایگذاری کودفسفراثرمعنی داری برفسفراندام هوایی، فسفرقابل جذب خاک،-وزن تروخشک اندام هوایی،وزن تروخشک ریشه وطول ریشه،داشت. اثرمتقابل کودمرغی وجایگذاری فسفربرفسفرقابل جذب خاک ووزن تروخشک ریشه وطول ریشه معنی داربود.این تحقیق اهمیت ماده آلی و جایگذاری فسفر را بر میزان فسفر خاک و گیاه ذرت و همچنین تأثیر ماده آلی بر کاهش جذب سطحی فسفر را نشان داد.
محمد صادق مهینی فر مجید فکری
وجود تعادل بین عناصر غذایی در تغذیه گیاه اهمیت بسزایی دارد. تفسیر نتایج معمولاً بر اساس مفاهیم کلاسیک نظیر غلظت عنصر در گیاه، محدوده کفایت، مقادیر استاندارد غلظت، توازن عناصر غذایی و استفاده از روش های مختلف انجام می شود. به منظور ارزیابی تعادل تغذیه ای به روش های dop و cnd و تعیین نرم های استاندارد برای عناصر غذایی در خیار گلخانه ای، در دو کشت متوالی نمونه های برگ از گلخانه استان یزد جمع آوری شد. با استفاده از سامانه cnd و از طریق ریاضی و آماری و کاربرد تابع تجمعی نسبت واریانس عناصر غذایی، تفکیک عملکردی بالا و پایین به دست آمد. سپس بر اساس روش cnd نرم های استاندارد برای عناصر غذاییcu ,fe ,zn , mn, mg, ca k ,p ,n و rd بدست آمد. همچنین محدوده کفایت و بحرانی عناصر برای سامانه cnd برآورد شد. نتایج نشان داد که با استفاده از سامانه cnd به خوبی می توان تعادل تغذیه ای را در خیار گلخانه ای تشخیص و می توان از این نرم ها، شاخص ها و محدوده های کفایت و بحرانی برای پیش بینی رشد، عملکرد و تشخیص اختلالات تغذیه ای خیار گلخانه ای استفاده کرد. همچنین با استفاده از روش انحراف از درصد بهینه (dop)، شاخص dop برای گلخانه های کنترل تعیین شد. نتایج نشان داد این روش نیز همانند سامانه cnd توانایی بسیار خوبی در تعیین وضعیت تعادل عناصر غذایی و نیز ترتیب اولویت بندی بر اساس نیاز غذایی گیاه را دارا می باشد. در نهایت با استفاده از نمودارهای میانگین شاخص cnd و dop برای گلخانه های غیر مرجع مشخص شد که کمبودهای ناشی از k و n باعث کاهش عملکرد در این گلخانه ها شده است.
مجتبی خواجه مجید فکری
امروزه آلودگی محیط زیست از جمله خاک به فلزات سنگین از مسائل مهمی است که جوامع مختلف با آن روبه رو هستند. جذب فلزات سنگین توسط گیاه موجب کاهش کیفیت محصولات کشاورزی می شود. ضمن آنکه آبشویی آنها موجب آلودگی منابع آب های سطحی و زیر زمینی می گردد. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر کاربرد کود مرغی و پودر یونجه بر غلظت قابل دسترس عناصر سنگین روی، کادمیم، مس و آهن با گذشت زمان در خاک انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام گردید. نمونه های خاک با ماده آلی در سه سطح صفر، 3 درصد کود مرغی و 3 درصد پودر یونجه تیمار شدند و به مدت دو ماه در شرایط گلخانه نگهداری شدند. پس از دو ماه انکوباسیون خاک داخل هر گلدان با تیمارهای کودی ذیل تیمار شدند: 1-سولفات روی (10 میلی گرم در کیلوگرم از منبع zn so4.7h2o) 2-سولفات آهن (10 میلی گرم در کیلوگرم از منبع ( feso4 3- سولفات مس (5 میلی گرم در کیلوگرم از منبع 5h2o. cuso4) 4- نیترات کادمیم(5 میلی گرم در کیلوگرم از منبع (cd(no3)2 در زمان های 2، 4، 8 و 12 هفته پس از انکوباسیون میزان روی، کادمیم، مس و آهن نمونه ها بوسیله edta 05/0 مولار عصاره گیری شد و غلظت قابل دسترس آن ها با دستگاه icp اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که افزودن کود مرغی و پودر یونجه سبب افزایش غلظت قابل دسترس روی، کادمیم، مس و آهن نسبت به تیمار شاهد شد و با گذشت زمان غلظت قابل دسترس این عناصر در خاک به طور معنی داری کاهش یافت. اثرات متقابل ماده آلی و زمان نشان داد که وجود کود مرغی و پودر یونجه به خاک اثر کاهشی زمان را تعدیل کرد. یافته های این تحقیق اهمیت به نقش کاربرد کودهای آلی بر غلظت قابل دسترس فلزات سنگین در خاک در راستای گیاه پالایی و جلوگیری از هدررفت این عناصر و آلودگی منابع آب های زیر زمینی را نشان می دهد.
علی کرمی مجید فکری
امروزه نگرانی روز افزونی در ارتباط با هدرروی عناصر غذایی از خاک های کشاورزی به وجود آمده است. هدر روی عناصر غذایی موجب کاهش حاصلخیزی خاک و آلودگی منابع آب های سطحی و زیر زمینی می گردد. این نگرانی در مورد خاکهای با بافت سبک، بیشتر است که علت آن را می توان در ظرفیت پایین این خاک ها در نگهداری عناصر غذایی جستجو نمود. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر کاربرد کود مرغی و کود فسفر (kh2po4) بر میزان آبشویی برخی از کاتیون ها و آنیون ها و توزیع عمقی این عناصر در خاک انجام گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با اعمال تیمارهای کود مرغی در سه سطح (شاهد، 2% و 4%)، کود فسفر در سه سطح (شاهد، 50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم خاک)، آبشویی در سه سطح50 درصد حجم تخلخل ( pv5/0)، 100 درصد حجم تخلخل (pv 1) و200 درصد حجم تخلخل ( pv 2) و تیمار عمق در سه سطح (صفر تا 5، 5 تا 10 و 10 تا 20 سانتی متر) در سه تکرار و در شرایط آزمایشگاهی با استفاده از ستون خاک انجام شد. همچنین برماید به میزان 200 میلی-گرم بر کیلوگرم از منبع برماید پتاسیم پس از انکوباسیون به صورت محلول به ستون ها اضافه گردید. در پایان آزمایش، غلظت کاتیون های سدیم، پتاسیم،کلسیم، منیزیم محلول، آنیون های کلر، بی کربنات، برماید محلول و غلظت فسفر قابل استفاده در عمق های مذکور اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که افزودن کود مرغی و فسفر سبب کاهش آبشویی کاتیون ها و افزایش آبشویی آنیون ها در خاک گردید. افزایش حجم آبشویی سبب آبشویی و انتقال همه پارامترهای اندازه-گیری شده (فسفر قابل استفاده به مقدار جزئی) در خاک گردید، به نحوی که کمترین و بیشترین آبشویی پارامترهای مورد نظر به ترتیب مربوط به 5/0 و 2 برابر حجم منفذی بود. غلظت همه پارامترهای مورد بررسی (به جزء کلسیم و منیزیم) در عمق های پایینی بیشتر از سطح بود. در واقع توزیع عمقی کاتیون های کلسیم و منیزیم محلول روند خاصی نداشتند. یافته های این تحقیق اهمیت پرداختن بیشتر به نقش ترکیب کودهای آلی و شیمیایی و حجم آبشویی بر میزان آبشویی عناصر غذایی از خاک را در راستای جلوگیری از هدررفت این عناصر و آلودگی منابع آب های زیر زمینی نشان می دهد.
فزرانه کوهبنانی مجید فکری
تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر ماده آلی (پودر یونجه ی پوسیده) بر جذب سطحی فلوراید در زئولیت و برخی خاک های کوهبنان انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام گردید. نمونه خاک های مورد آزمایش از مناطق اپوروار، جور، ده ملک و مقیم آباد شهرستان کوهبنان تهیه شد. نمونه های خاک با ماده آلی (پودر یونجه) در دو سطح صفر و 4 درصد مخلوط شد. خاک های تیمار شده به مدت سه ماه در شرایط گلخانه در دمای 5±25 درجه سانتیگراد و در رطوبت ظرفیت زراعی نگهداری شد. در پایان سه ماه نگهداری، خاک های تیمار شده با ماده ی آلی، به نسبت 1:20 با محلول هایی که حاوی 5 تا 300 میلی گرم بر لیتر فلوراید از منبع naf و cacl2.2h2o با غلظت 01/0 مولار بود، به مدت 24 ساعت با استفاده از شیکر مخلوط و بلافاصله پس از آن سانتریفیوژ شد. در نهایت غلظت تعادلی عنصر فلوراید توسط الکترود فلوراید 523wtw اندازه گیری و هم-دماهای جذب سطحی فلوراید تعیین گردید.
سمیه نخعی روکرد مجید فکری
به منظور بررسی روی قابل استفاده در بعضی از خاک های استان کرمان و ارزیابی وضعیت تغذیه ای روی در نهال های پسته، 15 نمونه خاک از شهرستان های سیرجان، بردسیر، کرمان، رفسنجان و زرند (از عمق 30-0) تهیه شد. عصاره گیرهای مورد استفاده برای اندازه گیری روی در این پژوهش edtaو dtpa، sb-dtpaو h2oبودند. همچنین برای اندازه گیری روی کل خاک از hno3 5 نرمال استفاده شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی، به صورت فاکتوریل در 3 تکرار انجام شد. تیمارهای روی در4 سطح صفر، 5 ،10 و30 میلی گرم بر کیلوگرم خاک از منبع سولفات روی به خاک ها اضافه شد. بعد از 150روز، میزان روی در نهال ها تعیین گردید. همچنین مقدار روی در خاک ها با عصاره گیرهای مختلف اندازه گیری شد. نتایج نشان داد، dtpa و sb-dtpa عصاره گیرهای مناسبی برای ارزیابی روی قابل استفاده در نهال های پسته در خاک های آهکی استان کرمان می باشند. سطح بحرانی عنصر روی در خاک با روش کیت و نلسون با عصاره گیرهای sb-dtpa، dtpa و edta به ترتیب 36/2، 7/1 و 8/0 میلی گرم بر کیلوگرم به دست آمد. همچنین بعد از تعیین سطح بحرانی عنصر روی در نهال پسته و خاک های مورد مطالعه با عصاره گیرهای مختلف، کمبود روی در خاک های مورد مطالعه مشخص گردید و نیاز کودی خاک، با توجه به سطح بحرانی به دست آمده توسط dtpa تعیین گردید که به طور متوسط 140-74 کیلوگرم کود سولفات روی در یک هکتار به دست آمد
اسیه رهنما باغسرخ مجید فکری
. در این مطالعه پنج نوع ترکیب یونی مختلف (nacl، cacl2، caso4 ،k2so4 وna2so4) در سطح 10 میلی اکی والان بر کیلوگرم خاک به عنوان منابع شوری مورد استفاده قرار گرفت. این نمک ها به صورت محلول بر روی سطح خاک ها اسپری شد وکاملا مخلوط گردید. بعد از دوره سه ماهه انکوباسیون و نگهداری در شرایط گلخانه، غلظت های مختلف فسفر (10، 20، 40، 80، 160 و 320) میلی گرم در لیتر از منبع kh2po4 به نمونه ها اضافه گردید. از 2h2o .cacl2 01/0 مولار به عنوان محلول ضمیمه استفاده شد تا ویژگی های جذب فسفر در آن تعیین شود. این آزمایش در قالب طرح فاکتوریل کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. جذب فسفر در 6 خاک، بامعادلات لانگمویر دو سطحی ویک سطحی، فرندلیچ و تمکین برازش داده شد.
مجید فکری محمدجعفر ملکوتی
در سه دهه اخیر، قسمت اعظم کودهای شیمیایی که در باغهای پسته استان کرمان مصرف شده اوره و فسفات آمونیوم بوده اند، در حالی که گیاه به عناصر غذایی دیگری هم نیاز دارد. تحقیقات نشان می دهد که در بعضی از باغهای پسته مناطق بیاض و کوهبنان به ترتیب کمبود پتاسیم و بر دیده می شود. بنابراین اثرات ازت و پتاسیم روی غلظت عناصر غذایی برگ درختان باردار و بی بار، عملکرد، کیفیت و ریزش جوانه های خوشه پسته منطقه بیاض و تغذیه برگی بر روی غلظت عناصر غذایی برگ ، تشکیل میوه، عملکرد و کیفیت پسته منطقه کوهبنان بررسی شده است .