در تحقیق حاضر، نگارنده بر آنست تا با ارائه یک مدل علی فرآیند گذر تصویر از یک سیستم سنتی به یک سیستم اطلاعاتی مبتنی بر فناوری اطلاعات را بهدر آورد. این فرآیند را ابتدا با ارائه وضعیت اقدامات نمونه ای انجام شده در سازمانهای مختلف در حوزه کسب و کار و مطالعه موردی مورد نظر، نظیر اداره کل امور کارکنان پست بانک ایران آغاز می نماید. اداره کل امور کارکنان در پست بانک ماموریت انجام کلیه امور مربوط به پرسنل و نیروی انسانی پست بانک را بعهده دارد. تحقیق با سه سئوال اصلی که منتج از مبانی نظری تحقیق است آغاز میشود و در پاسخ به سه سئوال مذکور، چهارده جواب که فرضیه های تحقیق میباشند ارائه می شود. در مطالعه موردی حاضر برای حصول اطمینان از صدق یا عدم صدق فرضیه ها اقدام به انجام آزمونهای آماری متناسب با نوع پژوهش می گردد. از آنجاییکه تعداد پاسخ دهندگان در اداره کل امور کار کنان مشخص می باشد از روش سرشماری و همه پرسی با ارائه پرسشنامه ای که خبرگان دانشگاهی و صنعت اعتبار و درستی آنرا صحه گذارده اند انجام می گردد. مدل ارائه شده ماهیتا از نوع مدلهای فزایندگی و علی با واسطهای تعدیلگر تاثیر گذار است و قصد بر آنست تا با اجرای یک فرآیند پژوهشی و روش علمی بررسی میدانی بحرانها و چالشهای پیش روی فرآیندگذار از یک وضعیت سنتی به یک سیستم اطلاعاتی جدید مبتنی بر فناوری اطلاعات تعیین و شناسایی شوند. نتایج این تحقیق حاکی از آنستکه بحرانی ترین و پر چالش ترین مولفه های موجود در اداره کل امور کارکنان پست بانک ایران در فرآیند گذار ازسیستم سنتی به سیستم جدید اطلاعاتی مبتنی بر فناوری اطلاعات به ترتیب عبارتند از عوامل انسانی ، سخت افزار ، نرم افزار و عامل آموزش. در بخش پیشنهادات ، توصیه گردیده است مدیریت اداره کل امور کارکنان بهتر است توجه ویژه ای به این عوامل نسبت به سایر مولفه ها به منظور تسریع و تسهیل در امر جایگزینی سیستم جدید مبتنی بر فناوری اطلاعات بجای سیستم قدیمی داشته باشد.

هدف این تحقیق ارزیابی میزان آمادگی سازمان برای پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت خودروسازی سایپا می باشد. برای این منظور سه بعد آمادگی فرهنگی، آمادگی فناوری اطلاعات و آمادگی توانمندی مدیر عالی دانش مورد بررسی و سنجش قرار گرفته است. ابزار بکار رفته برای گردآوری داده ها، پرسشنامه های محقق ساخته ای بوده که بر اساس مطالعه مبانی نظری تنظیم شده است. مقیاس اندازه گیری براساس طیف 5 گزینه ای لیکرت تعیین شده است. روایی محتوایی و صوری پرسشنامه های اولیه با استفاده از نظرات خبرگان مورد تأیید قرار گرفته و سپس اقدام به گردآوری داده ها شده است. جامعه آماری تحقیق عبارت است از مدیران و کارشناسان شرکت مذکور. حجم جامعه آماری تحقیق (n=640 )نفر و حجم نمونه (n=240) نفر تخمین زده شده و نمونه گیری به روش غیرتصادفی هدفمند انجام گرفته است. پس از گردآوری داده ها، روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به کمک نرم افزار spss19 بررسی شده و در نهایت سئوالاتی از پرسشنامه که در تحلیل عاملی مناسب تشخیص داده شدند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پایایی پرسشنامه برای سئوالات(آمادگی فرهنگی(0.80)،آمادگی فناوری(0.98) و آمادگی مدیرعالی دانش(0.85) بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که آمادگی بعد فرهنگی سازمان و بعد فناوری اطلاعات در سطح مطلوبی قرار دارد و بعد توانمندی مدیرعالی دانش در سطح پایین است.

با افزایش روز افزون داده های تولید شده در مقیاس بی سابقه توسط سیستم های مبتنی بر اینترنت، داده های بزرگ موجب پدید آمدن یک حوزه پژوهشی ابداعی جدید، تحت عنوان " علم داده های بزرگ " شده اند. هسته اصلی علم داده های بزرگ، استخراج دانش از داده ها به عنوان زیر بنایی برای سرویس های هوشمند و سیستم های تصمیم گیری است. هدف این تحقیق ارایه چارچوب حاکمیت جهت داده های بزرگ بعنوان توانمندساز مدیریت جریان دانش است. روش تحقیق از نوع کیفی بوده و ارائه مدل پارادا?م? بر اساس روش نظر?ه داده بنیان صورت پذیرفته است. همچنین برای انجام تحقیق، تعداد 30 مصاحبه عمیق با مدیران و کارشناسان بانک مرکزی صورت پذیرفته که پس از تحلیل هر مصاحبه، با مشخص شدن نقاط مبهم یا ضعف الگو و مقوله ها، نفر بعدی با توجه به تخصص مورد نیاز برای رفع و اصلاح نقاط ابهام یا ضعف، انتخاب گردیده است. نتیجه حاصل از مطالعه موردی در بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، پیدایش 52 مقوله فرعی را نشان می دهد که این مقوله ها در قالب 15 مقوله اصلی دسته بندی گردیده و در نهایت پس از کسب تایید خبرگان، در شش دسته ی مقوله های علّی، محوری، راهبردی، محیطی ، واسطه ای و پیامدی قرار گرفتند . انتظار می رود توجه به ابعاد ارائه شده، موجب دستیابی به حاکمیت داده های بزرگ شده و پیرو آن، تسهیل جریان دانش را به همراه داشته باشد .

در این رساله ، مدل جدیدی برای برنامه ریزی استراتژیک سیستمهای اطلاعاتی تحت عنوان ‏‎hisspm‎‏ ارائه می گردد. در این مدل، ترکیبی از نقاط قوت روش عوامل حیاتی موفقیت ‏‎csf‎‏، تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی ‏‎ahp‎‏ و الگوریتم ژنتیک‏‎ga‎‏ برای شناسایی و تعیین اولویت سیستمهای اطلاعاتی مورد نیاز استفاده می شود. این مدل امکان در نظر گرفتن عوامل کمی و کیفی و همچنین وزن (یا اهمیت) عوامل از دیدگاه تصمیم گیران را فراهم می سازد و توانایی حل مسائل دارای فضای جستجوی نسبتا وسیع را دارا می باشد. مدل پیشنهادی را می توان به راحتی با تغییراتی در تابع برازندگی جز الگوریتم ژنتیک آن در هر سازمان بکار برد.