نام پژوهشگر: محمد سعید ایزدی

بازیابی و باززنده سازی لاله زار-کهن خیابان پایتخت-گامی در پویش هویت تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  تینا مختاری   محمد سعید ایزدی

چکیده فارسی بازآفرینی شهری از طریق ارتقاء کیفی فضاها و بافتهای شهری از اواخر دهه نود میلادی به این سو در سیاستهای شهری کشورهای توسعه یافته به ویژه در اروپا و آمریکای شمالی مورد توجه قرار گرفته است .برنامه های بازآفرینی شهر همواره با جامعه شناسی و فرهنگ همراه بوده اند و همواره از ایده های هنری و فرهنگی برای ایجاد تغییرات مدد می گرفته اند.ولی توجه ویژه به نقش فرهنگ در بازآفرینی شهری و پیدایش واژه بازآفرینی مبتنی بر فرهنگ به اواخر دهه 80 باز می گردد. بازآفرینی مبتنی بر فرهنگ، ازدهه 1980 آغازوتاکنون نیز ادامه دارد و موج عظیمی است که پروژه های بازآفرینی شهری را درسراسرجهان تحت تاثیرقرارداده است. توجه به نقش فرهنگ، استفاده ازارزش های تاریخی وفرهنگی به عنوان منابعی برای توسعه و همچنین توجه به گذران اوقات فراغت مردم، مهم ترین وجوه این گرایش هستند. دراین رویکرد ضمن توجه به منافع مالی واقتصادی درپروژه های شهری، مسیر این سرمایه گذاری در راستای ایجاد مراکز فرهنگی و هنری و گذران اوقات فراغت تعیین می شود که ازاین طریق علاوه بربازگشت سرمایه، به دلیل ایجاد جذابیت های خاص برای حضورمردم ، مناطق موردعمل نیز کاملا تحت تاثیرقرار می گیرند. به عبارت دیگرمی توان گفت که در رویکرد بازآفرنی مبتنی بر فرهنگ، مداخلات فرهنگی بیش ازآن که محصول ثانوی رشد اقتصادی باشند، نیروی محرکه آن هستند. هدف نهایی، ترمیم وارتقای کیفیت زندگی شهری ازطریق بهبود وتوسعه ویژگی های منحصربه فرد یک مکان و مردم آن می باشد. انتخاب تهران در این پژوهش به دلیل خصوصیات و اهمیت ویژه این شهر است چرا که اولاً در دوره قاجاریه به پایتختی برگزیده شده و بنابراین مصادیق و ساختار اصلی آن در این دوره شکل گرفته است، عصر قاجاریه اگرچه از زمان ما چندان دور نیست ولی به لحاظ تاریخی پیش از آغاز مدرنیزم و صنعتی شدن قراردارد.و می تواند نمایندگر ساختار سنتی شهر های ایران باشد.دوم اینکه تهران رشد، توسعه و شکوفایی خود را در دوران مدرنیزم شاهد بوده است و همین امر باعث شده که اولین مظاهر این عصر در تمام زمینه ها اعم از معماری، موسیقی، هنرهای تجسمی و نمایشی در این شهر بروز پیدا کند و باعث ایجاد تغییرات کالبدی و ساختاری مهمی بر بستر شهر گردد. . از دیگر سوی تحولات دهه های اخیر در تهران سرعتی بی شائبه داشته و بافتهای تاریخی و واجد ارزش آن را به شدت تحت تاثیر قرار داده است به طوری که امروز کمتر کسی به آنها توجه داشته و از آنها یاد می کند تاحدی که در پی گم شدن هویت و فرهنگ تهران مظاهر کالبدی آن نیز زیر فشار فعالیتهای گوناگون جاری در این شهر گم شده است. لاله زار نخستین خیابان پایتخت است که به پشتوانه باغهای پیرامون، نقش فرهنگی و تفریحی پیدا کرددر دوران ناصری ساخته شد و در عصر مشروطه و پهلوی اول به اوج خود رسیدو در ادامه روند تحولاتش کار کردهایی چون هتل، تماشاخانه، کافه و فروشگاه های لباس در امتداد آن شکل گرفت و پاتوق روشنفکران و اهالی هنر آن روزگار تهران شد و بستری ایجاد کرد تا اولین رویدادها و فعالیتهای پیشرو درزمینه فرهنگ و هنر در آن به وقوع بپیوندد. لاله زار که در 200 سال اخیر شکل گرفته تغییر تصویر سنتی و قدیم به تصویر امروزی درطی 200 سال اخیر در کالبد آن و در مکانیت آن تبلور و تجسم یافته است و بار فرهنگی عظیمی را گرد آورده است. مجموعه عوامل ذکر شده باعث انتخاب لاله زار برای پیاده کردن ایده بازآفرینی مبتنی بر فرهنگ شد. رویکردی که علاوه بر اینکه می تواند باعث تجدید حیات لاله زار گردد باعث بازآفرینی عملکردی و فعالیتی لاله زار نیز شده است و لاله زار را به مجموعه ای فرهنگی، هنری و گذران اوقات فراغت تبدیل می کند و فعالیتها و رودیدادهایی را در بتن آن می نشاند که با هویت، ساختار و چرایی پیدایش لاله زار نیز منطبق است ، و می تواند لاله زار را به عنوتن یک کانون هنری فعال در سطح ملی مطرح کند. کلید واژه ها :بازآفرینی،بازآفرینی مبتنی بر فرهنگ،بافت تاریخی،فضای شهری،لاله زار

تدوین سند هدایت طراحی شهری در بافت تاریخی شهر قزوین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1389
  نفیسه نشاطیان   محمد سعید ایزدی

شهر پدیده ایست تاریخی و به همین سبب نمی تواند ارتباط خود را با گذشته انکار نموده یا بگسلد. بخش چشمگیری از این رابطه در کالبد شهر و به طور خاص در حوزه بافت قدیمی آن تجلی می یابد. بخش دیگر نیز در قالب فرهنگ، روابط اجتماعی، ذهنیت، خاطرات، آداب و باورهای مردم نهفته است. بنابراین تمامی داشته های تاریخی یک شهر اعم از آنچه که تجسم کالبدی دارد و چه آنهائی که بعد محسوس ندارند، همگی ارزشمند و شایسته حفاظت، حراست و احیا می باشند. اگر شهر در این بستر غنی به طور بطئی و آرام توسعه یافته و در طول زمان پیش رود، آنگاه می توان انتظار داشت که این ارزش ها که حامل پیام های ارزنده ای هستند در جهت همگرائی هویت فردی شهروندان و ایجاد یک هویت واحد موثر باشند. اما این فرایند تاریخی در اوائل قرن حاضر و در پی نفوذ اندیشه مدرنیسم و مداخلات کالبدی وسیع در اندام شهر تا حد زیادی دچار انقطاع شده و سپس در سال های بعد بواسطه گستردگی مهاجرت ها، افزایش نرخ شهرنشینی، گسترش های بدون برنامه و ناآگاهی مسئولین به ارزشمندی بافت تا حد زیادی رو به زوال داشته است. در سال های اخیر نیز تهیه طرح های شتاب زده، سیاست گذاری های نامناسب و عدم تحقق برنامه های ساماندهی موجب فرسایش هرچه بیشتر بافت های ارزشمند و در نتیجه گسست آنها از بافت های مطلوب شهری گشته است. به طوری که برخی از این بافت ها از حیطه زندگی فعال و پویای شهری خارج شده و بسیاری دیگر نیز با انواع مشکلات اقتصادی، اجتماعی و کارکردی مواجه گشته اند. امروزه مهمترین مسئله پیش رو در طراحی بافت های قدیمی شناسائی باقیمانده ارزش های کالبدی و غیرکالبدی و پیش-بینی مسیری است که بتوان با حرکت تدریجی در آن این ارزش ها را در گام اول حفظ و حراست و در گام های بعدی تقویت و احیا نمود. در این رساله سعی بر آنست که با این دیدگاه به بافت های تاریخی و به طور ویژه به بافت تاریخی شهر قزوین نگریسته شود و بدین ترتیب این مجموعه را که واجد ارزش های بسیار در ابعاد معنائی و عینی است به یک عرصه جاذب برای تمامی مردم اعم از ساکنین، شهروندان و گردشگران مبدل نمود. پیش بینی می شود که با ایجاد تحرک و به جریان انداختن پتانسیل های گردشگری در بافت، حیات شهری نیز به حدی از پویائی و فعالیت برسد که در آینده خود توان تقویت و توسعه خود را کسب نماید.

چارچوب استراتژیک مدیریت بصری بافت های تاریخی نمونه موردی بافت تاریخی شهر اردبیل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1389
  رضا زیادی دمیرچی یرسی علیا   محمد سعید ایزدی

وجود اغتشاش ها و نابسامانی های فراوان در سیما و منظر شهرهای ایران واقعیتی انکار ناپذیربوده و این پدیده در سال های اخیر به سرعت در حال رشد است. لذا هدف از تحقیق موضوع، بررسی و جمع بندی نظرات مختلف در حوزه منظرشهری برای دستیابی به یک دستور کار؛ تعیین نحوه، میزان و سطح مداخلات منظر شهری در بافت تاریخی؛ کشف نارسائی های بعد رویه ای و محتوایی منظر شهری؛ و تعیین خط مشی های کلان منظر شهری بمنظور ارتقاء کیفیت سیما و منظر بافت تاریخی بوده است. این تحقیق که از نوع تحقیقات کاربردی-توسعه ای است، علاوه بر رویکرد تاریخی – هنری؛ رویکرد تحلیلی را نیز به عنوان تکمیل کننده موضوع به همراه دارد. لذا تمرکز بر روی تحلیل متن ها، بازسازی معنی آن و رابطه بین متن و شکل بوده و بیشتر به تحلیل آرا و اندیشه ها و شفاف سازی مفاهیم پرداخته شده است. تمامی مباحث مطرح شده در این رساله حول این موضوع متمرکز گشته اند که "کدام یک از الگوهای منظر شهری ذکر شده مناسب تر برای بافت های شهری و بویژه بافت های تاریخی می باشد؟ با توجه به اینکه پایه های پذیرفتن یک شهر، بعنوان یک شهر خوب در حوزه منظر، ادراک زیبایی شناسانه خوب از شهر می باشد، کدام یک از جنبه های زیبایی شناسی دارای اهمیت بیشتری است؟" آنچه که در میان دیدگاه ها مشاهده می شود پراکندگی موضوعات در طول دوره های مختلف در مباحث منظر و طراحی شهری است. بحث برروی نحوه عمل و میزان مداخله بطور مطلق، پاسخگو نبوده و نتیجه ای در بر تدارد. لذا توجه ما به فرایند منظر شهری معطوف گشته و طراحی آن بصورت سیاست گذاری در مقیاس کلان صورت پذیرفته است. برای برخورد سیستماتیک با موضوع منظر، ابتدا به تقسیم بندی آن و سپس به بررسی ارتباط مابین اجزا پرداخته ایم. این اجزاء تشکیل شده از نظریات ذکر شده است که جمع بندی و سازمان یافته اند. نتیجه مطالعات سند "چارچوب استراتژیک مدیریت بصری" است که «شیوه های مداخله بصری» و «جانمایی نشانه ها و عناصر خاص» را از نظر میزان انتظام طوری مشخص می نماید که داخل یک ساختار منظم، «هدفی خاص» را برآورده ساخته و «تجربیات متوالی لذت بخش» را به شهروندان عرضه دارد."برنامه نویسی بازی شهر" اصطلاح پیشنهادی رساله برای سطح کلان است. این رساله سعی در تبیین روشی داشته است که با اجرای آن برای شهرها، هر شهروند از زمانی که از خانه خود خارج می شود با مجموعه ی بصری از قبل طراحی و پیش بینی شده ای مواجه شود و ناخودآگاه از طراحی آگاهانه بصورت ناخودآگاه لذت برد. این مجموعه در پیوستگی باهم، "زنجیره مکانی شهر" را ایجاد می نمایند. زنجیره ای از مکان ها و رابط های مکانی، شکل لذت بخش شهر و بافت را بوجود می آورند.

بازآفرینی و تجدید حیات شهری با رویکرد توسعه درونزا در بافتهای تاریخی (نمونه موردی: بافت تاریخی شهر اراک)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1389
  محسن قاسمی   محمد سعید ایزدی

با توجه به اینکه توسعه فیزیکی شهرهای کشورمان و از جمله اراک، عموماً به صورت افقی و در جهت تخریب و دست اندازی به اراضی کشاورزی اطراف شهرها بوده است، لاجرم ارائه الگوی خاصی از توسعه که هدف آن استفاده از ظرفیت های موجود در درون مناطق مرکزی شهرها می باشد، ضرورت مضاعف پیدا می کند. این رویکرد توسعه ای، رویکرد توسعه درونزا یا توسعه درونی شهری می باشد که مبتنی براستفاده از قابلیت ها و پتانسیل هایی همچون سطوح بایر و متروکه شهرها خواهد بود. بافت تاریخی اراک به عنوان آخرین نمونه شهرسازی سنتی در ایران حایز اهمیت می باشد. اما امروزه به علت مشکلات عدیده ای همچون معضل فرسودگی، که در منطقه مرکزی شهر اراک و بافت تاریخی شهر وجود دارد، این بافت ارزشمند شهری، در معرض تهدید قرار گرفته است. این پژوهش در پی آن است که رهیافتهایی را جهت تحقق امر توسعه درونزا در منطقه مرکزی و بافت تاریخی شهر اراک جستجو نماید.

راهنمای طراحی برای باز زنده سازی ناحیه تاریخی مرکز شهر با تاکید بر ابعاد ریخت شناسانه بافت کهن (نمونه مورد مطالعه: ناحیه تاریخی مرکز شهر گرگان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1390
  سارا امینی لاری   محمود قلعه نویی

اغلب نواحی تاریخی مرکز شهرهای ایران، در روند توسعه شهر نشینی مهجور مانده و متناسب با تکنولوژی و نیازهای روز رشد نکرده اند. این توقف و عدم روزآمدی با دیگر قسمت های شهر در ابعاد مختلف موجب فرسودگی و از دست رفتن جذابیت این نواحی برای سکنه اصلی و بومی آن شده است. افت منزلت اجتماعی و اقتصادی، نابسامانی های کارکردی و کالبدی این محدوده ها به همراه افت بسیار شدید کیفیت محیط شهری ، ضرورت ساماندهی این مناطق را دو چندان کرده است. از سوی دیگر با توجه به شکلگیری این بافتها مطابق با اصول و قواعد خاص و سازگار با زمینه اقلیمی – فرهنگی لازم است هرگونه مداخله در آنها با دقت نظر و احترام به این اصول صورت گیرد، تا در دوره پسا مدرن و روند رو به رشد جهانی شدن، با حفظ آنچه محلی بوده و بر ویژگی های خاص مکان تاکید می ورزد به تداوم خاطره و اصالت فرهنگی این مکان ها دامن زند. متاسفانه عمده مداخلات و طرح هایی که برای این نواحی تهیه شده اند، فاقد چنین دقت نظری بوده و سبب شده اند که ساختار فضایی بافت در حال تغییر، تدریجاً ویژگیهای نامطلوب بافت های جدید را در خود منعکس کرده و در چارچوب خصوصیات بافت ارگانیک ، سیمای ناهنجاری را عرضه نمایند . بافت تاریخی گرگان نیز با ویژگی های منحصر بفرد خود از این قاعده مستثنی نبوده و دخالت های صورت گرفته در آن به دلیل عدم انطباق با ابعاد هویتی آن که ناشی از تأکید بر ابعاد کمی توسعه و در نظر نگرفتن ارزشهای فرهنگی- تاریخی این عرصه است سبب تضییع هویت آن شده است. با عنایت به مسائل فوق ، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که چگونه می توان با حفظ شخصیت محلی و احترام به ارزش های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی ناحیه تاریخی به معاصرسازی آن اقدام کرد. به عبارتی می توان اذعان نمود که هدف این رساله از یکسو دستیابی به ابزاری مناسب و جامع برای هدایت و کنترل توسعه و از سوی دیگر ابقاء و پایداری سکونت و احیای عملکردی بافت است. برای این منظور با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به مطالعه متون و تجارب جهانی مرتبط جهت تدوین چارچوبی جامع برای مطالعه هویت و آشنایی با روشهای نظری و عملی در باب باززنده سازی این عرصهها پرداخته شد. ماحصل این بررسی نشان داد بهره گیری از دانش طراحی شهری و بکارگیری اصول و تکنیک های ریخت شناسانه که به طراحان امکان می دهد از الگوهای نهفته در مکان و فرآیندهای تحول آگاه شوند مهمترین ابزاری است که چارچوب دخالت در اینگونه بافت ها را فراهم می کند. بنابراین در ادامه با استفاده از روش میدانی – پیمایشی ناحیه تاریخی مرکز شهرگرگان را با استناد به اصول ریختشناسانه وتکنیک تحلیل کیفی ابعاد سازنده مکان به کمک دانش طراحی شهری مورد واکاوی قرار داده و با استخراج وکشف قواعد نهفته در مکان به ارائه الگوها و راهنمای طراحی جهت ارتقاء کیفیت این عرصه فرهنگی- تاریخی پرداختیم.

نقش طراحی شهری در فرایند بازآفرینی بافتهای تاریخی در چهارچوب سیاست توسعه پایدار اجتماعی (نمونه موردی: محله عود لاجان در بافت تاریخی شهر تهران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  آرزو مومنیان   محمود نصیری انصاری

تغییراتی که برای به بار نشستن آینده پایدار ضروری است, همواره قید و بند فرهنگ اجتماعی هر جامعه می باشد و لازمه آن تغییر و بازبینی الگوها و ارزش های اجتماعی ناهمسان و نیز احیاء باورها , سنتها و الگوهایی است که ریشه در فرهنگ تاریخی یک جامعه داشته و موافق و منطبق با تفکر پایداری می باشد .اقتصاددانان نقش نظام های اجتماعی را در نیل به فرایند پایدار رشد اجتماعی به کمک دو اصل : سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی توضیح می دهند. بافتهای تاریخی و فضاهای شهری موجود در آنها, اساسا برای کاربرد انسانها و زندگی آنها ساخته شده اند. هر چند در روزگار معاصر و تحت تاثیر جریان مدرن تغییرات زیادی در آنها اتفاق افتاده است. یکی از مهمترین بخش هایی که نیاز به بازاندیشی دارند، بافتهای تاریخی و استفاده آنها در زمانهای مختلف می باشند.در این راستا می توان با تاکید بر بعد اجتماعی بعنوان یکی از مولفه های اساسی توسعه پایدار که از اهداف اصلی آن حفظ سرمایه اجتماعی , انسجام اجتماعی, توجه به نیازهای متنوع و متعدد ساکنین در حال و آینده, فراهم آوردن شرایط زندگی سالم, ایجاد عدالت اجتماعی و تعهد و احساس مسئولیت در افراد می باشد را بعنوان راه حلی در برخورد با این بافتها مطرح نمود , چرا که اگر مردم محیطی را متعلق به خود بدانند , در نگهداری آن کوشاتر خواهند بود. حال پرسش کلیدی آن است که : آیا با توجه به رویکردهای موجود در زمینه توسعه پایدار اجتماعی , امکان بازآفرینی محله عودلاجان در بافت تاریخی تهران وجود دارد؟ پژوهش با استفاده از روش مورد پژوهی و راهکارهای ترکیبی به بررسی محله عودلاجان در بافت تاریخی تهران می پردازد، سپس با بهره گیری از تکنیک های توصیفی – تحلیلی, داده های بدست آمده از مصاحبه های تشخیصی را مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. روش گردآوری اطلاعات ترکیبی از روش های کتابخانه ای به همراه مطالعات میدانی است . با مطالعات صورت گرفته در واقع در پی آن هستیم تا ویژگی های یک مکان را برای آنکه مردم ,آن را بعنوان مکان سکونت خود انتخاب و نسبت به آن احساس مسئولیت کنند را یافته و با درس آموزی از آنها در برخورد با بافتهای تاریخی , راه حل مناسب را اتخاذ نماییم , درعین حال از این طریق خواهیم توانست به اجتماعاتی پایدار و در عین حال مسئول برسیم که از سرمایه اجتماعی بالایی برخوردارند و از آن در جهت حل مشکلات جامعه خود می توانند بهره جسته و با مشارکت روز به روز جامعه ای دوست داشتنی تر را خلق نمایند. کلمات کلیدی: پایداری اجتماعی – مشارکت و حضور مردم - بافت تاریخی – عودلاجان

تدوین اصول طراحی مفصل بین بافت شهری و مجموعه قدسی حرم مطهر رضوی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  سارا جلالی   محمد سعید ایزدی

هر پدیده در جهان هستی، جزئی از یک ابر سیستم جهانی است. وقتی سخن از اجزاء به میان می آوریم نظر به پیوند آن با یک کل داریم. در چنین تعریفی شهر نیز مانند هر سیستم طبیعی دیگر نظیر بدن انسان، شامل اجزاء و عناصری است که دارای وحدت بوده و با همپیوندی آن ها، هدف خاصی را دنبال می نماید. به این معنا که هر بنایی به منزله جزئی از یک کل به تدریج و با پیروی از قواعد خاص و در ارتباط با دیگر بناها شکل می گیرد. در این بین مفاصل شهر که می توانند شامل توده و فضا باشند در ایجاد این ارتباط نقشی اساسی دارند و می توانند عاملی منسجم کننده در شهرها باشند. در بررسی شهرهای تاریخی ایران ارتباط و انسجام به شکلی واضح دیده می شود. پیوند روشن شهر و مراکز محلات از طریق گذرهای اصلی نشان دهنده این موضوع است. ساختار شهر ایرانی مبتنی بر وحدت شکلی بوده اما در جریان خیابان کشی های جدید در دهه های اخیر این ترکیب هماهنگ و منسجم از هم گسیخته شدو مفاصل شهری در این میان با بی توجهی فراوان مواجه گشتند. این رساله تلاشی است در جهت یافتن اصولی برای مفصل که به عنوان یکی از اجزاء شهر نقش اساسی در انسجام آن داشته و پیونددهنده دو فضای شهری متفاوت در یک مرز مشخص می باشد. موضع مورد بررسی این پژوهش مفصل ارتباط دهنده حرم مطهر رضوی و بافت اطراف آن است و هدف آن دستیابی به اصولی است تا با آنها بتواند دوباره این پیوند را که همواره در طول زمان تا دوره معاصر وجود داشته بازیابی نماید. برای رسیدن به مولفه های اصلی مورد بررسی و تشکیل چارچوب نظری از نظریات مرتبط با انسجام شهر شامل نظریات کل گرایی، سازمندگرایی، ساختارگرایی، زیبایی شناسی و زمینه گرایی بهره گرفته شده است و برای تحلیل های تاریخی از شیوه تحلیل محتوا جهت خوانش نقشه های قدیمی استفاده شده است. در نهایت نتیجه کار اصولی خواهد بود که با اتکا به مبانی نظری، تحلیل های تاریخی و مطالعات مربوط به پیوند عناصر مذهبی در بافت شهر ایرانی استخراج شده و امید است تا بتواند گسست و انفصال موجود بین حرم مطهر و بافت شهر مشهد را از بین برده و فضایی باشد تا زائرین با حضور در آن جهت تشرف به فضای معنوی حرم قدسی آمادگی روحی و ذهنی لازم را کسب نمایند.

بررسی تاثیر طراحی مجموعه گنجعلیخان بر فرایند توسعه سازمان فضایی شهر کرمان
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  مریم یاراحمدی   محمد سعید ایزدی

دوره صفویه مقطع مهمی در تاریخ ایران می باشد که ایرانیان با آن برای کسب هویت خود به تکاپو پرداختند. این دوره، دوران بلوغ طرح های عظیم طراحی شهری با هدف سازماندهی و هویت بخشی به شهرها است. اما غالب اندیشه ها پیرامون مکاتب شهرسازی این عصر به شهر اصفهان محدود می شود و کمتر التفاتی به تحولات و نوآوری های این مکتب در تجارب خارج از اصفهان وجود داشته است. از اینرو پژوهش حاضر قصد دارد به بررسی استراتژی های طراحی در مجموعه گنجعلیخان کرمان پرداخته تا علاوه بر واکاوی ساختار این فضای شهری، به تاثیر طراحی این مجموعه بر توسعه سازمان فضایی شهر کرمان و هم چنین به تاثیر این شیوه طراحی بر مجموعه های قاجاری بعد خود دست یابد. چهارچوب نظری پژوهش بر رویکردهای شکل شهر منسجم با تاکید بر ساختارگرایی متکی می باشد و پژوهش تاریخی وبه روش تحلیلی هرمونتیک است و با اتکا به بررسی های کتابخانه ای و میدانی انجام شده و پس از استخراج اطلاعات، تحلیل و پالایش یافته ها سوالات پژوهشی مورد بررسی قرار گرفته و جمع بندی ارائه گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد تا قبل از ساخت مجموعه گنجعلیخان و حاکم شدن تفکر شهرسازی صفوی بر شهر کرمان این شهر فاقد هرگونه نظم و انسجامی بود که حاکی از تفکر انسجام بخش باشد. ساخت این مجموعه منجر به شکل گیری ساختاری منسجم برای شهر شد به گونه ای که در ادوار بعدی مجموعه سازی های قاجاری با تاثیر پذیری از این مجموعه سازی و در تکمیل اندیشه صفوی در ایجاد شهر منسجم احداث می گردند و کلیه اجزا در ارتباط با این ساختار در راستای ایجاد یک کل منسجم شکل می گیرند.

تدوین راهبرد بازآفرینی شهری با تأکید بر مفهوم محل? فرهنگی؛ نمونه موردی: بافت درونی شهر همدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده هنر و معماری 1391
  نیره دیاریان   سهند لطفی

چکیده سیر تحول «مرمّت و حفاظت شهری» در دهه های اخیر، مسیر تکاملی ای را پیموده است و از رویکردی تک بعدی و ابتدایی به رویکردهای جامع تر «بازآفرینی شهری» دست یافته است. رویکرد بازآفرینی شهری، ضمن احترام به ارزش های گذشته، به نیازهای امروز نیز توجه می کند به همین دلیل به بازیابی حیات مدنی در بافت های کهن و تاریخی شهرها یاری می رساند. «بازآفرینی فرهنگ- مبنا» که رویکردی امروزی و یکپارچه نگر است، فعالیت ها و رویدادهای فرهنگی را به مثابه عامل تسهیل گر و نیروی محرکه بازآفرینی شهری قرار می دهد. بافت مرکزی شهر همدان به تدریج و پس از خیابان کشی های دوران پهلوی، با مسائل و معضلاتی مواجه شده و پیکره بسیاری از فضاهای شهری و محله های قدیمی ازهم گسیخته است. از سوی دیگر، تصمیمات آنی و اقدامات موضعی در طول سال ها، موجب حادتر شدن این معضلات شده است. پژوهش حاضر تلاشی است در جهت، تدوین راهبرد بازآفرینی شهری متناسب با شرایط شهری بافت درونی شهر همدان. در این راستا فرایند بازآفرینی شهری فرهنگ- مبنا و نیز راهبرد محله فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین در فصل سوم تجارب و نمونه های جهانی مورد مداقه قرار گرفته و یافته های حاصل از این بررسی به ایجاد چهارچوب مفهومی منتج شده است. در نهایت معیارهای کارکرد، فرم و معنا در محدوده مطالعاتی، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (ahp) اولویت بندی شده اند و به منظور برنامه ریزی حلقه مرکزی شهر همدان، راهبردها، سیاست ها و اقداماتی در ابعاد کالبدی و اجتماعی پیشنهاد شده است. در این پژوهش جمع آوری اطلاعات از طریق پیمایش میدانی، مشاهده و نیز روش کتابخانه ای و اسنادی صورت پذیرفته و روش تحقیق آن کیفی و تحلیلی- توصیفی می باشد. واژگان کلیدی: مرمّت و حفاظت شهری، بازآفرینی شهری فرهنگ- مبنا، محله فرهنگی، بافت درونی، شهر همدان

تدوین چارچوب طراحی شهری محله های شهری با رویکرد ایجاد دلبستگی مکانی- نمونه موردی: محله امامزاده یحیی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1391
  سمانه خبیری   محمد رضا پورجعفر

دلبستگی مکانی از دهه 60 و به دنبال طرح مفهوم مکان در مطالعات روانشناسی محیطی مطرح شد و به حوزه های دیگر مطالعاتی چون جغرافیای انسانی، جامعه شناسی، معماری و برنامه ریزی شهری نیز راه یافت. عدم اجماع صاحب نظران در حوزه های مختلف مطالعاتی بر چیستی و چگونگی فرایند شکل گیری دلبستگی مکانی و کاربست مفاهیم نزدیک به آن مانند حس مکان و حس تعلق به جای اصطلاح دلبستگی مکانی بدون توجه به مرزهای موجود میان این تعابیر، دلبستگی مکانی را به مفهومی بی ثبات و لغزنده تبدیل کرده است. هدف از این مقاله بازشناسی مفهوم دلبستگی مکانی به عنوان یکی از سطوح روابط مردم – مکان است. در این پژوهش سعی شده است با مطالعات اسنادی و مرور مستندات مربوط به پژوهش های انجام شده ، به تعریفی مشخص از مفهوم دلبستگی مکانی، اصول و معیارها و فرایند شکل گیری آن، که تمیز آن از سایر مفاهیم مرتبط را ممکن کند، دست یافته شود. شناسایی ابعاد متفاوت دلبستگی مکانی و معیارهای موثر بر هریک از این ابعاد، در قالب مدل مفهومی فرایند دلبستگی مکانی و چارچوبی از مولفه های سازنده آن ارائه شده است. بر اساس مدل مفهومی بدست آمده دلبستگی مکانی به عنوان هسته اولیه شکل گیری حس مکان، فرایندی احساسی، ادراکی و رفتاری است که در تعامل افراد با فضاهایی که بدان معنای ویژه ای بخشیده اند و با ایجاد دو سطح وابستگی مکانی و هویت مکانی شکل می گیرد. این پیوند در چارچوب رفتارهای تمایل به حفظ نزدیکی به مکان، حزن و اندوه ناشی از جدایی و دوری از مکان، حمایت اجتماعی مکان و انتخاب مکان های مشابه قابل بازشناسی است. بر اساس چارچوب پیشنهادی، اصول و معیارهای دلبستگی مکانی در چهار دسته اصلی خودبسندگی، تداوم، تمایز و عزت نفس شناسایی شدند.

نقش باززنده سازی خانه های تاریخی در فرایند بازافرینی بافتهای شهری(نمونه موردی:خانه تاریخی کیانپور در مرکز محله علیقلی آقا - اصفهان
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  مسلم کیانپور   محمد منصور فلامکی

بافت های شهری – تاریخی (مراکز تاریخی) شهرهای قدیمی در طول زمان به تدریج مجموعه ای از واحدهای معماری – شهری مختلف را دارا می گردد و این واحدها ، محیطی را پدید می آورند که نمایانگر روابط متقابل ساکنان در فعالیت های گوناگون آنان طی نسل های متفاوت خواهد بود و این مراکز مسکونی (بناها و بافت های تاریخی) هیچگاه شکل ثابتی نداشته و برحسب تغییر زمان ، تغییر شکل و فرم پذیرفته اند . با پیشرفت روزافزون جامعه صنعتی ، اتکا به منطق و تکنولوژی رواج بیشتری یافته و در پی خود تحولاتی را در مدت زمانی نسبتا کوتاه در فعالیت های انسان بوجود آورده است و به دنبال آن نیازهای جدیدی برای انسان های این جامعه رخ می نماید که کالبد قدیم قادر به پاسخگویی به این نیازهای جدید نمی باشد . لذا به دلیل دگرگونی و تغییر در نیازهای افراد و ساکنین بافت قدیمی و بروز نیازهای جدید که نشات گرفته از شرایط جدید شهرنشینی و زندگی مدرن است ، بناهای تاریخی که برای عملکرد های معین در زمانی که از آن فاصله گرفته ایم بنا شده اند ، دیگر قادر به جوابگویی به نیازهای یاد شده نبوده و بنابراین رفتارهایی که در ارتباط با بناها و بافت های تاریخی صورت می گیرد موجب متروک شدن ، تخریب و در نتیجه از بین رفتن تدریجی و به فراموشی سپردن می انجامد . این موضوع به دلیل شایع بودن و نیز ادامه مداخلات تخریبی در بافت های تاریخی شهرها موضوعی است که حداقل از دو جنبه دارای اهمیت است : یکم ، گذشتن از مرز بی تفاوتی نسبت به آنچه در بافت های تاریخی حادث می شود . دوم ، ظهور اندیشه ای تازه که سوای محتوای شکلی – کالبدی اش ، در جستجوی راهی جدید برای بحرانی است که زاده گذشت زمان در بی تفاوتی است . از لحظه ای که کار مرمت بر روی میز طراح قرار می گیرد ، چالش نحوه مواجه با موضوع در راه نیل به هدفی که نتیجه اش خیرخواهانه بوده و به دنبال پاسخی خلاقانه و علمی برای باز زنده سازی بافت تاریخی است ، آغاز می گردد . در جستجوی راهی برای پاسخ به این مهم ، به پشتوانه و همفکری اساتید گرانقدر راهی اندیشیده شده که بنیان فکری بس عمیق تر در گذشته داشته و به زبان امروزی تر مطرح می گردند و آن نقش مرمت و باز زنده سازی بناهای تاریخی در بازآفرینی بافت های شهری تاریخی می باشد . و اینجاست که زنده کردن و ایجاد فعالیت جدید در کالبد قدیم مطرح می شود و دارای ضوابط و مقرراتی است که حاکی از مشروط بودن مداخله در کالبد قدیم می باشد . با بازگرداندن شرایط زندگی معاصر به بافت تاریخی به نوعی موضوع حفاظت و توسعه شهری در قالب بازآفرینی محلات تاریخی و طراحی برای مرمت و باز زنده سازی و پویایی مجموعه بناها و حفاظت آثار با ارزش بافت کالبدی و بوجود آوردن حداکثر پیوند با شبکه های تاسیساتی و تجهیزاتی اطراف محدوده بخش قدیم و تغییر کاربری های موجود در جهت تقویت موضع اقتصادی و تقلیل عوامل فرساینده بافت کالبدی ، عامل اصلی و محرک توسعه در جهت نیل به بازآفرینی بافت های شهری تاریخی می باشد تا در کل پیوندی بین محیط انسانی و کالبدی بوجود آید . در این زمینه تنها در حوزه تجربه های آکادمیک در دروس دانشگاهی است که می توان این ایده های پیشتاز را به گفتمان گذارد و این فرصتی است که این تجربه را خواهد آزمود . از این رو این رساله در سه بخش کلی ارزیابی ، بازشناخت و تدبیر ارائه می شود . در مبحث ارزیابی به سراغ مبانی نظری رفته و پاره ای از قوانین ، منشورها ، کنوانسیون ها و نظریه های مرتبط با موضوع را جهت تدوین چهارچوب نظری ارائه می نماییم و در این میان نگاهی به تجارب داخلی و خارجی داشته که هر یک با شیوه ای مخصوص به خود با موضوع برخورد نموده تا نحوه های پاسخگویی به موضوع مورد نظر و تاثیرات آن را بیابیم . در مبحث بازشناخت پس از بررسی ویژگی های عمومی و کالبدی شهرهای تاریخی ایران در جهت وجه تعمیم موضوع به بررسی و بازشناخت شهر در زمینه های جغرافیایی – اقلیمی ، تاریخی – فرهنگی – اجتماعی و جمعیتی و سپس به بررسی بافت تاریخی و سیر تحول آن در مقاطع زمانی معین با ارائه نقشه ها و تصاویر به منظور تجزیه و تحلیل وضعیت قدیم و فعلی از لحاظ ویژگی های کالبدی و کاربردی پرداخته ایم . در مبحث آخر پس از بازشناخت نمونه موردی در قالب شاخه های آمیختگی معماری ، طرح مرمت معماری را با نگاهی به وضعیت میان شالوده های شهری به عنوان تاسیسات و تجهیزات شهری و( شبکه های خدماتی – فنی – رفاهی) که در عمل هادی تحرک فضایی و سلطه فزاینده ساکنان بر منطقه وابسته به شهر آنان است به تدبیر برده و ارائه کرده ایم .

طرح بازسازی و نوسازی و بهسازی عودلاجان غربی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده معماری و هنر 1392
  فروغ صادق مال واجرد   پیروز حناچی

تهران تاریخی(طهماسبی) هسته اصلی شهر تهران است که محلات آن عبارتند از : سنگلج ، بازار، عودلاجان، امامزاده یحیی و چاله میدان. بافت تاریخی شهر تهران که در محدوده تهران ناصری تعریف و تعیین شده است ، بیشترین بناهای ارزشمند شهر را در خود جای داده و هویت تاریخی شهر به شمار می آید ، از این رو گذری در محله عودلاجان که از اولین محله های با اصالت تاریخی – فرهنگی شهر تهران است، مورد اهمیت موضوع تحقیق واقع شده است. هدف نه دوباره سازی کالبدی – ساختمانی بناهای شهر بلکه نوسازی جو اجتماعی – فرهنگی آن است که برمبنای ارتباطی نو و برای تنفسی تازه برای حاضران ، شاغلان و ساکنان بافتهای تاریخی می باشد. ایجاد تنوع و مطلوبیت در جریان رفت و آمد و ایجاد مسیرهای پیاده جذاب و روان سازی حرکت در راستای احیای بافت گذر بازارچه عودلاجان و بالابردن سطح کیفی فضای محیطی از اهداف طرح می باشد. نوسازی و بازساری در گذر بازارچه عودلاجان باید با تکیه بر ارزش های اصیل و کهن موجود در بافت و با در نظرگرفتن حفظ خاطره های شهری و تداوم آنها در گذر انجام پذیرند ، در غیر اینصورت مجموعه اقدامات ذکرشده ابزاری خواهند شد، در جهت تبدیل شدن بافت به یک بافت بی هویت و نامانوس با خاطره هایی که روزگاری در این محله اتفاق افتاده اند. بهسازی ، نوسازی و بازسازی در گذر بازارچه عودلاجان شیوه ی اقدام درجاهای مختلف گذر با توجه به مشکلات موجود و پتانسیل های بافت ، باهم متفاوت است،درمواردی از جمله ساماندهی جداره های بازارچه شیوه ی اقدام به صورت بهسازی کالبدی وعملکردی پیش بینی میشود.

طراحی شهری میدان راه آهن تهران در جهت گسترش حیات شهری در ترازهای زیرسطحی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1392
  سولماز ایزدی   محمد سعید ایزدی

همواره زندگی راحت و ایمن رویایی ازلی برای بشریت بوده است. تحقق این رویا، مستلزم وجود فضاهایی مناسب برای سکونت، کار، حمل ونقل و سایر ملاحظات از قبیل مسائل زیست محیطی، دغدغه انرژی و .... می باشد. حال آنکه، فراهم آوردن فضای مناسب برای پاسخگویی به این نیاز، همواره در بسیاری از مناطق جهان به علت کمبود فزاینده زمین شهری دشوارتر می شود. میدان تاریخی راه آهن، معرف دروازه ریلی شهر تهران، در ترکیب با فضای مقابل ایستگاه، به دلیل مسائلی همچون نابسامانی بافت اطراف، کمبود فضای سبز، تداخل پیاده با سواره، وجود موانع فیزیکی ایستا و متحرک در پیاده روها، رعایت نکردن حق تقدم عابر پیاده توسط رانندگان وسایل نقلیه، آموزش ناکافی، ضعف مدیریت آلودگی های بصری، صوتی و زیست محیطی و ... عملکرد خود را به عنوان یک میدان شهری سرزنده و با هویت از دست داده و تنها به عنوان یک گره عبوری ایفای نقش می کند. با در نظر گرفتن مسائل فوق، بهره برداری از فضای زیرزمینی راه حل مناسبی برای مقابله با اینگونه مشکلات می باشد. پیشرفت های اخیر در تکنولوژی های مرتبط با موضوع، توسعه دهندگان شهری را قادر ساخته تا بر موانع معمول در برابر ساخت وسازهای زیرزمینی فائق آمده و با توجه به یکپارچگی توسعه رو سطحی و زیر سطحی، ساخت و سازها را با سرعت چشمگیری به پیش ببرند. در این پژوهش تلاش شده است تا با بهره گیری از توسعه های زیر سطحی در راستای ارتقای کیفیت فضایی میدان راه آهن تهران و محدوده اطراف آن اقدام شده و نقشی موثر در تقویت این کانون شهری با ارزش ایفا گردد. به این منظور ابتدا جهت تدوین چارچوب نظری تحقیق، مفاهیم کلیدی در ارتباط با چگونگی ارتقای کیفیت فضاهای شهری مورد بررسی قرار گرفته اند. پس از آن، با مطالعه نمونه های موردی مشابه موفق داخلی و خارجی، معیار ها و شاخص های طراحی جهت پیاده مدار کردن مجموعه استخراج گردیده است. در ادامه پس از شناخت و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از بررسی اسناد و مدارک، پرسشنامه و برداشت های میدانی، راهبرد ها و راه حل های طراحی در جهت دستیابی به اهداف تحقیق ارائه گردیده است.

بررسی موانع نوسازی در بافت های فرسوده شهری با تاکید بر سیاست تجمیع(نمونه موردی محله های بافت فرسوده شهر تهران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  حمید کشاورز   محمد شیخی

در سال های اخیر، نوسازی بافت های فرسوده شهری چالشی مهم فراروی مدیران، پژوهشگران و برنامه ریزان شهری بوده است؛زیرا نوسازی آنها با موانع و مسائلی روبروست که موجب پیچدگی و کند شدن روند نوسازی این بافت ها می شوند. این پژوهش با هدف ارائه راهکارهایی برای تسهیل و تسریع نوسازی به بررسی این موانع و تبیین چگونگی اثر گذاری آنها بر نوسازی پرداخته است. ایده اصلی پژوهش اینست که موفقیت یا عدم موفقیت نوسازی با رویکرد مشارکتی، به رفتار و تصمیم گیری مالکان بافت های فرسوده بستگی دارد. از اینرو برای درکی بهتر از موانع می بایست به نوسازی از دید آنها پرداخته شود و رفتار عقلایی اصلی-ترین کنشگران دخیل در نوسازی بافت های فرسوده(مردم یا همان مالکان) مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. به منظور تحلیل رفتار عقلایی این دسته از کنشگران نوسازی،رویکرد اقتصاد نهادگرا مورد استفاده قرار گرفت. و با استفاده از دو ابزار پرسشنامه و مشاهده میدانی در دو محله جمهوری و اسکندری منطقه 11 شهر تهران، داده های لازم جهت تحلیل و بررسی فرآیند تصمیم گیری مالکان و مولفه های تاثیر گذار برآن ،فراهم آمد. یافته های پژوهش نشان داد که تردید و تعلل مالکان در تصمیم گیری برای اقدام به نوسازی- بویژه نوسازی تجمیعی- است که موجب کندی و توقف روند نوسازی بافت های فرسوده می شود. و این تردید و تاخیر در تصمیم گیری از نقص اطلاعات از فرآیند،منافع و هزینه های نوسازی، ضعف انگیزه-های اجتماعی برای نوسازی و بی اعتمادی به دولت و شهرداری بعلاوه بی ثباتی شرایط ناشی می-شود؛که بر مبنای چارچوب نظری پژوهش برآمده از نقص و ناکارآمدی چارچوب نهادی موثر بر نوسازی هستند.بنابراین اقدامات و راهکارهای پیشنهادی باید در جهت کارآمدی چارچوب نهادی و کاهش هزینه ها و عدم اطمینان های نوسازی باشد.

باز آفرینی شهری مبتنی بر توسعه خلاق فضاهای عمومی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  مونا آخرتی   محمد سعید ایزدی

چکیده: اقدامات مرمتی صورت گرفته در بافت های کهن شهری در ایران تا به امروز ،تنها به یکی از جریان های توسعه یا حفاظت توجه داشت.این گونه برخورد با هریک از جریان ها،خود معضلات جدیدی را به بافت تحمیل نمود .از این رو ساکنین این بافت ها به دلیل مشکلات موجود،ناگزیر به ترک بافت مبادرت ورزیدند.در چنین شرایطی حیات اجتماعی و زندگی شهری از این گونه بافت ها رخت بر بستند و از این رو بافت کالبدی بیشتر مورد تهدید واقع شد. شهر کاشان از جمله شهرهای کشورمان می باشد،که دارای بافتی تاریخی و واجد ارزش حفاظت و نگهداری است.وجود چندین محله،ابنیه تاریخی و ساختارهای ارزشمندی نظیر مجموعه خانه های تاریخی و قلعه کهن از شاخصه های این بافت ارزشمند محسوب می شود .بسیاری از بافت های قدیمی به دلایلی همچون اتفاقات تاریخی،سکونت رجال و شخصیت ها،خاطره های شهروندان،ارزش های معماری خاص و ... واجد ارزش است.بافت تاریخی کاشان نیز از این امر مستثنی نبوده،بخش هایی از بافت تاریخی کاشان اکنون در وضعیت نه چندان مناسبی قرار دارد هرچند عناصر اصلی شهر همچنان از نظر کالبدی سالم هستند،اما بخش بزرگی از بافت،هم از نظر عملکردی و هم از نظر کالبدی فرسوده است . این نوشتار در پی بررسی رویکرد توسعه خلاق و تبیین نقش بازآفرینی شهری به عنوان راهبردی در راستای توسعه خلاق فضاهای عمومی است.به عبارتی هدف اصلی این پایان نامه آن است که با بهره گیری از رویکرد بازآفرینی شهری،ضمن احترام به ارزش های گذشته،به نیازهای زندگی امروز نیز توجه کند و با استفاده از این رویکرد به بازیابی حیات مدنی در بافت کهن شهری کمک نماید. در این راستا توسعه خلاق به عنوان عامل محرک توسعه در بافت و ابزاری برای دستیابی به اهداف بازآفرینی شهری به کار گرفته می شود. به عبارتی دیگردر بازآفرینی شهری سه هدف عمده قابل تعریف است:1. کالبدی 2.اجتماعی 3.اقتصادی. امروزه یکی از تکنیک های دستیابی به این اهداف،تاکید بر فعالیت هایی است که با تلفیق ابعاد مختلف اقتصاد و فرهنگ در گونه ای از نظم منطقی انسانی تحت عنوان خلاقیت شکل می گیرد . در حقیقت توسعه خلاق به بیان تنوع و تفاوت محلی می پردازد. توسعه خلاق پتانسیل خلاقیت شهر ها را در راه های مختلف به کار می گیرد. برخی شهرها به عنوان مکانی برای خلق «تجربه های فرهنگی»ساکنان و بازدید کنندگان عمل می کنند.این کار از طریق نمایش و عرضه میراث فرهنگی یا از طریق فعالیت های فرهنگی در زمینه هنرهای نمایشی و تجسمی انجام می شود.برخی دیگر مثل بیروت،ادینبورگ و سالزبرگ جشنواره هایی برپا می کنند که به هویت کل شهر شکل می بخشند.برخی نیز به دنبال صنایع رسانه ای و فرهنگی گسترده تر هستند تا شغل و درآمد ایجاد کنند و به عنوان مراکزی برای رشد منطقه ای و شهری عمل کنند.در موارد دیگر،با نگرش به ظرفیت های هنری و فرهنگی شهر،یک نقش ویژه و برتر برای عنصر فرهنگ در شهر قایل می شوند.بافت تاریخی کاشان علاوه بر، برخورداری از ابنیه تاریخی و ارزشمند با تکیه بر فرهنگ غنی و سابقه بالا و درخشان خود در امر صنایع دستی خصوصا در تولید فرش دستبافت ضمن تقویت هویت فرهنگی شهر و ارتقای انسجام اجتماعی آن،می تواند قابلیت های زیستی شهر را ارتقا داده و باعث قرارگیری مجدد آن در سیستم پویای اقتصادی شهر و تعادل بافت اجتماعی،همچنین تبدیل بسیاری از میراث فرهنگی موجود به ثروت و منبع در آمد پایدار ساکنان تبدیل شود که بهبود مستمر بافت در تمامی زمینه ها را به همراه داشته و اشتغال محلی و نظارت اجتماعی ایجاد کرده باشد. در این نوشتار پس از معرفی رویکرد بازآفرینی شهری به بررسی دیدگاه های پیرامون توسعه خلاق و فضاهای عموی پرداخته و با توجه به آن معیارهای توسعه خلاق فضاهای عمومی در بافت های تاریخی استخراج گردیده اند که با کاربست این معیارها در بافت تاریخی کاشان به بازآفرینی یکی از میراث فرهنگی ارزشمند کشورمان پرداخته می شود در نهایت با توجه به مطالعات انجام گرفته در پژوهش به شناخت و تحلیل وضع موجود بافت تاریخی پشت مسجد آقابزرگ کاشان صورت می پذیرد پس از آن، طرح استخوان بندی فضایی جهت ارتباط گره ها و مسیرهای گردشگری و صنایع دستی در مقیاس محله تاریخی پشت مسجد آقابزرگ کاشان پیشنهاد گردیده و با توجه به بررسی های صورت گرفته ،مرکز محله سلطان امیر احمد در ارتباط با استخوان بندی بافت تاریخی به عنوان محدوده اصلی طراحی در نظر گرفته شده است.نکته حائز اهمیت این است که،طراحی بر اساس اصول توسعه خلاق مطرح شده و رعایت سلسله مراتب در استخوان بندی اصلی شهر انجام گرفته است .

طراحی قلمرو عمومی در دستیابی به مکان پایدار نمونه موردی : خیابان صف ( باغ سپهسالار سابق )
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1392
  نگین صمدی کافی   محمد سعید ایزدی

دستیابی به پایداری ،بدون توجه به پتانسیلهای نهادی وانسانی وبهره گیری ازتمامی ظرفیتهای فردی وگروهی،امری غیرقابل اجراست . حضور مردم و تعاملات اجتماعی آنها باعث ارتقاء مفهوم مدنی شهر و ارتقاء کیفیت ، سرزندگی و نشاط آن می باشد . معضل فقدان فضاهای با کیفیت شهری ، یکی از مهمترین چالش های پیش روی نظام مدیریت شهری و در نتیجه ،مساله ای با وسعت و دامنه ی جهانی می باشد . در خصوص ضرورت تحقیق می توان گفت ؛ نگاه به مباحث مطرح در ادبیات شهرسازی سالهای اخیر ،بیانگر توجه متفکرین و نظریه پردازان شهری به مفاهیمی چون مکان ، دلبستگی مکانی ، مشارکت های مردمی و سرمایه اجتماعی نگارش مقالات و کتابهای متعدد در این زمینه است ولی تاکنون در خصوص مفهوم مکان پایدار و تاثیرات مولفه های مذکور نسبت به یکدیگر تحقیق خاصی صورت نگرفته است. در راستای دستیابی به مکان پایدار با ارائه ی راهکارهای مناسب جهت ارتقاء شرایط کیفی عرصه های عمومی , سعی بر آن است که با شناخت مفهوم کیفیت در عرصه ی عمومی , بررسی و مطالعه ی ادبیات مربوطه و تجربیات جهانی و ایرانی , معیارها و شاخص های تاثیر گذار برای رسیدن به محصول اصلی تحقیق یعنی مکان پایدار , شناسایی شود. پیاده راه ها وسیله ای برای تحقق حضور پذیری و پویایی می باشند که توسط مدیریت مطلوب می توان به ارتقاء کیفیت آنها افزود. نیاز به ایجاد پیاده راه ها , جریان بخشی زندگی در آنها و نگهداری آنها در قالب یک سازمان اجرایی برای اداره و مدیریت یکپارچه ضروری به نظر می رسد.نمونه موردی بکار گرفته شده در این پژوهش ، ( خیابان صف؛ باغ سپهسالار سابق ) می باشد . تحقیق مورد نظر از نوع کیفی است و جمع آوری اطلاعات آن به کمک روش ( کتابخانه ای ، محیط مجازی ، مصاحبه و برداشت میدانی ) انجام می شود و نهایتا به کمک روش تحلیلی – تفسیری به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته میشود . نتیجه ی تحقیق بیانگر این اصل می باشد که ارتقاء کیفیت قلمرو عمومی می تواند با در کنار هم قرار گرفتن مولفه هایی چون «مدیریت مطلوب و مکانداری بالا»، «مشارکت های مردمی» , «دلبستگی مکانی »،«سرمایه ی اجتماعی »؛ زمینه ی دستیابی به کل منسجم و بزرگتری به نام «مکان پایدار» را فراهم کند . واژگان کلیدی : قلمروعمومی، مشارکت مردمی، مکان پایدار، دلبستگی مکانی،سرمایه اجتماعی ، مکان داری

ایجاد سرزندگی اجتماعی محله با تجهیز فضای عمومی در چارچوب سیاست توسعه درون زا نمونه موردی: محله بریانک تهران
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1392
  امین ابراهیمی دهکردی   محمد سعید ایزدی

چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده) : سرزندگی در فضاهای شهری به روش های متفاوتی بیان می شود و دست یابی به این کیفیت محیطی همواره از اهداف اصلی طراحی شهری می باشد .با توجه به توسعه شهر ها در بستر قدیمی و توجه به مباحث پایداری شهری ، توسعه درون زا به عنوان سیاستی کارآمد مطرح می گردد، این توسعه هنگامی موفق است که سرزندگی فضای عمومی را به همراه داشته باشد . اهداف اصلی پژوهش عبارتند از : 1-ایجاد سرزندگی اجتماعی محله به وسیله تجهیز فضای عمومی با رویکرد سیاست توسعه درون زا 2-تدوین راهکارهای توسعه درون زا در راستای ارتقا سرزندگی محله؛3-تبین نقش تجهیز فضای عمومی بر سرزندگی حاصل از طراحی درون زا. روش تحقیق به گونه ای کیفی بوده و در آن به توصیف داده ها و تحلیل آنها پرداخته می شود. پس از تحلیل اطلاعات بر روی نقشه، تحلیلی یکپارچه از معیارها بر حسب میزان اهمیت شان در طراحی، صورت گرفت و محدوده ی طراحی مشخص شد. نتیجتا می توان بیان داشت : توسعه ی درون زا هنگامی موفق می باشد که سرزندگی فضای عمومی را به همراه داشته باشد . توسعه درونی در بافت های ناکارآمد و رو به زوال از طریق تقویت زیرساخت ها ، استفاده حداکثری از زمین های متروکه ،ارتقا و تجهیز استخوانبندی و استفاده از محرک های توسعه در محله حاصل می شود

تدوین چارچوب طراحی فضای عمومی به عنوان محرک توسعه بافتهای فرسوده
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  حسین میرلوحی   محمد سعید ایزدی

در پی افول کیفیت زندگی در بافتهای فرسوده، فضاهای عمومیِ اینگونه بافتها نیز دچار تنزل کیفیت کالبدی و عملکردی شده و به نوعی فرسودگی را تجربه می¬کنند. این در حالیست که فضاهای عمومی شهری به واسطه¬ی همه شمول بودن خود جنبه¬های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی را در بر می¬گیرند و قابلیت تاثیر گذاری بر روند نوسازی و بهسازی بافت پیرامون خود را دارا می¬باشند. بر اساس یافته¬های این پژوهش اهمیت تاکید بر فضاهای عمومی در روند بازآفرینی شهری ناشی از آن است که اینگونه فضاها مکان بروز تعاملات اجتماعی و بستر شکلگیری بسیاری از رویدادهای زندگی جمعی ساکنین است. به بیان دیگر می¬توان ارتقای کیفی فضاهای عمومی را یک نوع محرک توسعه برای بافتهای فرسوده شهری به حساب آورد. بر اساس نظر اندیشمندان و صاحبنظران حوزه طراحی شهری می¬توان پنج ویژگی برای فضاهای عمومی محرک برشمرد که عبارتند از: طراحی کالبدی خوب، ایجاد کننده و محرک فعالیتها، جذب کننده کاربران از خارج از محدوده، مشوق مشاغل جدید و سرمایه-گذاری، افزایش ارزش املاک. محله علیقلی آقا در مرکز شهر اصفهان به عنوان نمونه موردی این پژوهش انتخاب گردیده که پس از بررسی وضعیت فضاهای عمومی در این محله سعی شده به طراحی فضاهای عمومیِ اصلی محله با رعایت معیارها و اصول به دست آمده از مبانی نظری و همچنین نمونه¬های موردی بررسی شده پرداخته شود. توجه به این نکته ضروریست که چنانچه در پنج ویژگی ذکر شده آمده است طراحی کالبدیِ صرف نمی¬تواند یک فضای عمومی را به عنوان محرک توسعه مطرح کند بلکه برنامه¬ریزی در بسیاری از جنبه¬های دیگر الزامی است

بازآفرینی شهری با رویکرد گردشگری شهری، نمونه موردی محدوده ورودی بازار بزرگ تبریز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1392
  فاطمه افخمی بنایم   محمد سعید ایزدی

ظهور نظریات توسعه درون زا از اوایل قرن بیستم تاکنون، نیاز به مرمت بافت های فرسوده درونی شهرها و توجه به رشد و گسترش کالبدی را ضروری می سازد. بافت های واجد ارزش، با وجود ارزش های محتوایی از نظر ریخت شناسی بافت و الگوی نوسازی دچار آشفتگی های بصری و عملکردی هستند. برای حل مساله این بافت ها تاکنون رویکردهای متفاوتی اتخاذ گردیده-است، در بازآفرینی شهری برخلاف جریان های پیشین مرمت شهری، که توجه صرف به جنبه های کالبدی می نمود و مانع از تحقق اهداف معاصرسازی می گشت؛ توسعه و تجدید نسل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کارکردی شهر به عنوان نقشی مهم و تفکیک ناپذیر از جریان مرمت شهری مورد بحث قرار می گیرد. یکی از روش های پیاده سازی بازآفرینی شهری، برنامه ریزی گردشگری بافت های فرسوده می باشد. محدوده مورد مطالعه در پژوهش حاضر ورودی بازار قدیمی تبریز(درب گرجیلر) بوده و هدف اصلی، بهبود شرایط محدوده مذکور از طریق بازآفرینی شهری برای ساکنان و ارتقاء آن با برنامه ریزی و اجرای پروژه های محرک توسعه جهت فراهم آوردن بسترهای لازم برای جذب ساکنان و گردشگران می باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است که با تکیه بر مرور ادبیات تحقیق در زمینه های بازآفرینی و گردشگری سعی در تبیین نقش فرهنگ و اقتصاد در تعامل بین آنها برای رسیدن به شهری جذاب از طریق پروژه های محرک توسعه دارد. جهت تدقیق موضوع، راهبردهای مبتنی بر اصل رویکرد بازآفرینی در بافت های تاریخی مبتنی بر رویکرد گردشگری ارائه شده است که با اعمال این راهبردها و سیاست ها به ارتقاء و توسعه زیرساختها و شبکه معابر از طریق تعریف و تقویت مسیر پیاده گردشگری و تجهیز و گسترش فضاهای عمومی و بازآفرینی عرصه های فضای شهری در ورودی بازار قدیمی تبریز(درب گرجیلر) و توسعه و تأمین خدمات شهری از طریق معاصرسازی و یا ایجاد کاربری های جدید و همچنین الگوسازی با استفاده از مفاهیم و الگوهای باارزش موجود در بافت تاریخی- فرهنگی تبریز کمک می کند، که نهایتا اجرای چنین راهبردهایی امکان حضور و مشارکت ساکنان و سرمایه گذاران برای جذب گردشگران را ارتقاء خواهد داد.

طراحی ره باغ حرم مطهر حضرت رضا (ع) با رویکرد کیفیت بخشی به قلمرو عمومی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده معماری و شهرسازی 1393
  مریم مقدسیان   مرتضی میرغلامی

پیاده روی در گذشته به عنوان اصلی ترین الگوی جابه جایی مردم به حساب می آمد که با تسلط اتومبیل ها بر شهر، رفته رفته کم رنگ شد. در چند دهه اخیر در پی تاثیرات منفی این رویکرد، مسئله پیاده مداری به عنوان موضوعی مطرح شد که برای نیل به شهر مطلوب امری ضروری به نظر می رسد. پیاده راه ها پاسخ مناسبی برای حل این معضل اند تا بتوان شهری متعادل و انسان مدار را به وجودآورد و به احیای نقش انسان پیاده پرداخت. زیارت نیز به عنوان یک فرآیند اجتماعی که قدمتی به اندازه فرهنگ دینی دارد، ارتباطی نزدیک با مکان های مذهبی داشته و وسیله ای برای رسیدن به آرامش تلقی می شود. حرم مطهر حضرت رضا(ع) هم به عنوان یکی از مقاصد عمده سفرهای زیارتی در ایران، گرانیگاه امر زیارت در کشور به شمارمی آید و ورود حجم بالای مسافران باعث شده است که نیاز به خدمات رفاهی به زائران در شهر مشهد و به خصوص بافت پیرامونی حرم مطهر دوچندان شود. فضایی مناسب و درخور که واجد کیفیات طراحی شهری باشد. کیفیاتی که متناسب با حال و هوای نظام ارزشی حاکم بر فضای زیارتی است. کیفیاتی همچون سرزندگی، انعطاف پذیری، خوانایی، اختلاط کاربری ، مراودات اجتماعی، حس مکان، مقیاس انسانی، تنوع، پایداری و بسیاری دیگر، که موجبات فراهم نمودن یک فضای شهری زیارتی پیاده محور را فراهم می آورد. اما آنچه در این پژوهش مورد کنکاش قرارمی گیرد، طراحی پیاده راه منتهی به حرم مطهر حضرت رضا(ع) موسوم به ره باغ با رویکرد کیفیت بخشی به قلمروعمومی است. ره باغ رضوان، محدوده ای است که شامل قدیمی ترین محلات شهر مشهد بوده و در محل قدیمی باغ رضوان قرارگرفته است. باغی که دربرگیرنده یکی از مهم ترین گورستان های شهر است و در سال های اخیر به واسطه طرح توسعه حریم حرم حضرت رضا(ع) تخریب شده است. در این مطالعه، از یک طرف به بررسی مفهوم پیاده راه، نکات و ویژگی ها و عناصر کیفیت بخش به آن، پرداخته می شود و از سوی دیگر عملیاتی کردن طراحی فضای شهری مناسب زیارت و طی طریق برای رسیدن به بارگاه رضوی مطرح می شود. برای نیل به این هدف، با بهره گیری از نمونه های مشابه داخلی و خارجی به استخراج و تدقیق نتایج مطلوب آنها پرداخته شده و این نتایج در طراحی مورداستفاده قرارگرفته است. در پایان نیز با جمع بندی مطالب حاصل از گردآوری داده ها، به تحلیل و تدوین بیانیه چشم انداز پرداخته و در ادامه طراحی مفهومی با توجه به اهداف، راهبردها و سیاست ها انجام شده است. در نهایت نیز تدوین چهارچوب طراحی شهری، ارائه ضوابط و معیارها و الگوی طراحی سه بعدی ره باغ رضوان انجام پذیرفته است.

بررسی سیر تحولات کالبدی و گونه شناسی بافت سکونتگاه های غیر رسمی اسلامشهر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  نصیبه قاسمیان بورخیلی   محمد شیخی

اسکان غیررسمی را می توان به فضای خاصی از زندگی اطلاق کرد که در جهات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، کالبدی، حقوقی، سابقه استقرار و نحوه شکل گیری با بخش های مجاور تفاوت اساسی دارد. هدف اصلی این پژوهش گونه شناسی ساخت و بافت و سیر تحول کالبدی سکونتگاه های غیررسمی اسلامشهر است. جهت دستیابی به این هدف ابتدا به شناسایی بافت های موجود در اسلامشهر پرداخته شده است. با توجه به شاخص های تعیین شده جهت گونه شناسی بافت، در شهر اسلامشهر 5 گونه بافت شناسایی شده است که از بین آنها گونه های 1 تا 4 به نوعی بافت غیر رسمی محسوب می شوند و هر یک از آنها ویژگی ها و مشخصات متفاوت و منحصر به فردی دارند. گونه های بافت شناسایی شده حاکی از این امر است که سکونتگاه مورد بررسی از بافت یکپارچه ای برخوردار نمی باشد. با توجه به مجموع مشخصات ساختمانی مطرح شده در هر یک از چهار گونه غیر رسمی می توان گفت با حرکت از گونه 1 به سمت گونه 2 و گونه 4 ، شاهد وضعیت قابل قبول تری از مشخصات و ویژگی های ساختمانی هستیم و بر مطلوبیت آنها افزوده می شود. علاوه بر این گونه 3 نیز که در حال شکل گیری است مشخصات ساختمانی شبیه به گونه 1 را دارد. بررسی وضعیت ساختار فضایی بافت و میزان رعایت سلسله مراتب در بین آنها ، نشان دهنده میزان مطلوبیت وضعیت ساختار فضایی بافت است. وضعیت گونه ها بر اساس وضعیت ساختار فضایی از مطلوب ترین به نا مطلوب ترین عبارتند از : گونه 4، گونه 2، گونه 1 و گونه 3. ساختار فضایی این بافت ها نشان داد که با گذشت زمان ساختار فضایی از انسجام بیشتری برخوردار گردیده است. علاوه بر موارد مطرح شده، وضعیت تراکم، ریزدانگی و سازه نیز در بافت بهبود یافته است. این امر حاکی از تاثیر طرح های توسعه شهری بر بهبود وضعیت کالبدی شهر است. در نهایت باید گفت که بافت گونه 1، 2 و 4 در 5 پهنه از شهر در مجاورت یکدیگر شکل گرفته اند که این امر نمایانگر یک سیر گذار کالبدی در شکل گیری بافت است. در این گذار کالبدی بافت های غیر رسمی از شکل ارگانیک خارج شده و به سمت نوعی نظم حرکت کرده اند.

بهسازی و نوسازی مرکز محله حاجی در همدان
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  سیما مدرسی رفعت   محمد منصور فلامکی

نوسازی و بهسازی شهری اقدام مداومی است که در روند شهرسازی شهرهای تاریخی صورت میگیرد.هدف از اقدام نوسازی و بهسازی ،تجدید حیات سازمان فضایی و کالبدی است. احیای محله های تاریخی شهرها ، هم مستلزم نوسازی بافت کالبدی و هم استفاده اقتصادی فعال یا بهره برداری از بناها و فضاها است.بازآفرینی شهری با هدف ارتقاء مهارت هاو ظرفیت ها شهروندان را در مشارکت و بهره مندی از فرصت ها توانا می سازد، رویکرد بازآفرینی فرهنگ- مبنا که با توجه به نقش فرهنگ، استفاده ازارزش های تاریخی وفرهنگی را منابعی برای توسعه و همچنین توجه به گذران اوقات فراغت مردم بر میگزیند.با استفاده بهینه از ساختارهای موجود، انطباق کالبدی و کارکردی و تبدیل میراث معماری به ظرفی برای پذیرش کارکردهای فرهنگی، هنری و مراودات گردشگری، راه حل اصلی مواجهه با شهر قدیم را فراهم میاورد ،و بخش های تاریخی و مرکزی شهرها، که فعالیت تعریف شده برای آن با کالبد سازگاری یافته اندرا تحت عناوینی چون محله فرهنگی ، کوی هنر ، دهکده شهری ، شهر قدیم نام مینهد

تدوین چارچوب طراحی شهری مرکزتاریخی شهرابرکوه با رویکرد بازآفرینی یکپارچه شهری
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر 1393
  مسلم زارع رییس آبادی   محمد سعید ایزدی

چهارچوب نظری این تحقیق بر مبنای اصول و مبانی فرایند بازآفرینی یکپارچه است اصول و راهکارهای طراحی شهری در این فرایند استخراج و در قالب سند چارچوب طراحی شهری ابرکوه مورد استفاده قرار می گیرد.

تدوین چارچوب طراحی در عرصه واسط بافت تاریخی و بافت پیرامون (نمونه موردی:عرصه حد فاصل بافت تاریخی و بافت میانی شهر قزوین)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1392
  هلیا شاهمیری مقدم عراقی   محمد سعید ایزدی

همواره تمرکز مطالعات طراحی و برنامه ریزی شهری به درون بافت تاریخی بوده و کمتر به بیرون بافت تاریخی پرداخته شده است. به این معنی که گونه شناسی بافت پیرامونِ بافت تاریخی، بازخوانی عرصه های همجوار و نحوه ی تعامل با آن ها، مبادی ورود و خروج به بافت تاریخی، سیاست گذاری برای طراحی در عرصه های واسط بافت تاریخی و از این قبیل غالبا مورد غفلت قرار می گیرند. غالبا بافت تاریخی شهرهای جهان توسط خیابان یا بزرگراه های تحت سلطه ی اتومبیل ها از بافت پیرامون خود جدا گشته اند. مرور تجربیات جهانی، ناموفق بودن تجربه ی بزرگ راه ها یا خبابان های کمربندی در پیرامون بافت تاریخی شهرها را نشان می دهد و تلاش های بسیاری در زمینه تغییر و تبدیل این ضدفضا ها به فضاهای شهری و انسانی صورت گرفته است. یکی از رویکردهای مواجهه با این مسئله استفاده از رویکرد طراحی شهری فضای اشتراکی (shared space)به منظور تقویت نقش اجتماعی فضاهای شهری در قبال کاهش نقش دسترسی ]سواره[ می باشد.

بررسی تطبیقی سرزندگی با تاکید بر کاربری اراضی و امنیت محیطی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  فریبا قربانی خوشنود   محمود جمعه پور

چکیده تا کنون به ویژگی سرزندگی محیط های شهری در مطالعات،تحقیقات و پروژه های طراحی و برنامه ریزی شهری در ایران توجه جدی نشده است و بیشتر عرصه های عمومی که امروز در سطح شهرها دیده می شوند، محیط های کسل کننده و غیر جذابی هستند که هیچ انگیزه ای را در فرد برای ماندن و رفتن ایجاد نمی کند. علاوه بر این در میان متخصصان شهری نیز تعریف مشترکی از ویژگی سرزندگی محیط های شهری و معیارها و عوامل ایجاد کننده آن وجود ندارد. بر این مبنا هدف این رساله ارائه معیارهای سرزندگی فضاهای شهری و همچنین تدقیق این معیارها برای فضاهای شهری همدان است.