نام پژوهشگر: حمید محمود آبادی
منصور بارزمان حمید محمود آبادی
با آغاز قرن بیست و یکم، به دلیل تغییرات ایجاد شده دراقتصاد، سرمایه مورد نیاز شرکت ها نیز افزایش یافته است. در این میان داشتن مدل بهینه ساختار سرمایه، یکی از بزرگترین دغدغه های فکری مدیران مالی است. مدل بهینه ساختار سرمایه،مدلی است که در آن هزینه مالی کمترین میزان و بازده دارایی ها و بازده حقوق صاحبان سهام بیشترین میزان باشد. هدف اصلی این پژوهش،یافتن ساختار سرمایه بهینه برای هر یک از صنایع موجود در بورس اوراق بهادار و کل بازار بورس اوراق بهادار تهران است. برای رسیدن به این هدف، یک دوره 13 ساله (1387-1375) در نظر گرفته شد. جامعه آماری، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بود. سرانجام 127 شرکت واجد شرایط در این مطالعه در قالب 13 صنعت انتخاب شدند. در پایان این پژوهش در کل صنایع نیز بررسی شد. متغیر های مستقل پژوهش، نسبت کل بدهی به کل دارایی، نسبت کل بدهی به حقوق صاحبان سهام و متغیر های وابسته هزینه سرمایه،بازده حقوق صاحبان سهام و بازده دارایی ها در نظر گرفته شد. برای انجام پژوهش دو مدل مختلف شبکه عصبی و یک مدل رگرسیون برای مقایسه استفاده شد.یکی از نتایج پژوهش نشان می دهد که می توان با استفاده از مدل دوم شبکه عصبی ، ساختار سرمایه بهینه را برای هریک از صنایع بورس اوراق بهادار تعیین کرد. در این مدل، مدیر با مشخص کردن هزینه سرمایه، بازده حقوق صاحبان سهام و بازده دارایی مورد نظر خود مدل بهینه ساختار سرمایه را می یابد. نتیجه دیگر این پژوهش بیانگر وابستگی مدل بهینه ساختار سرمایه به نوع صنعت است. درضمن مشخص شد که برای کل بازار بورس اوراق بهادار نمی توان مدل بهینه ساختار سرمایه معرفی کرد.
سیما آزادی مهدی حسینی ازان اخاری
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر کارایی مدیریت سرمایه در گردش شرکت¬های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این راستا، تاثیر سازوکارهای حاکمیت شرکتی (شامل مالکیت نهادی، مالکیت مدیریتی، مالکیت خانوادگی، تمرکز مالکیت، درصد اعضای غیرموظف هیات مدیره و استقلال رییس هیات مدیره از مدیرعامل) بر کارایی مدیریت سرمایه در گردش (شامل دوره بازپرداخت بدهی، دوره وصول مطالبات، دوره تبدیل موجودی و چرخه تبدیل وجه نقد) بررسی شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 98 شرکت در دوره زمانی 1386 الی 1390 می¬باشد. به-منظور بررسی تاثیر هر یک از سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر کارایی مدیریت سرمایه در گردش تاثیر متغیرهای رشد فروش، اندازه شرکت و عملکرد نیز کنترل شده است. یافته¬های حاصل از تجزیه و تحلیل آماری حاکی از آن است که مالکیت نهادی تاثیر منفی و معناداری بر دوره وصول مطالبات، دوره تبدیل موجودی و چرخه تبدیل وجه نقد شرکت¬ها و تاثیر مثبت و معناداری بر دوره پرداخت حساب¬های پرداختنی شرکت¬ها دارد. همچنین، درصد مالکیت مدیریتی، تاثیر مثبت و معناداری بر دوره پرداخت حساب¬های پرداختنی و تاثیر منفی و معناداری بر دوره وصول مطالبات، دوره تبدیل موجودی و چرخه تبدیل وجه نقد شرکت¬ها دارد. همچنین، درصد مالکیت خانوادگی و استقلال رئیس هیات مدیره و مدیر عامل، هیچ تاثیری بر مدیریت سرمایه در گردش ندارد. افزون براین، تمرکز مالکیت تاثیر مثبت و معناداری بر شاخص های مدیریت سرمایه در گردش دارد و درصد اعضای غیرموظف هیات مدیره به ترتیب، تاثیر مثبت و معنادار و منفی و معنادار بر دوره پرداخت حساب¬های پرداختنی و چرخه تبدیل وجه نقد شرکت¬ها دارد
اکبر شریفی حمید محمود آبادی
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین رقابت در بازار محصولات، ساختار مالکیت، ریسک مالی و حق الزحمه ی حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. به همین منظور، از شاخص های هرفیندال- هیرشمن، لرنر، لرنر تعدیل شده و کیوتوبین به عنوان معیارهای رقابت در بازار محصول، مالکیت نهادی، مالکیت شرکتی، مالکیت مدیریتی و تمرکز مالکیت به عنوان معیارهای ساختار مالکیت، نسبت بدهی، نسبت جاری، کل دارایی ها و نسبت بدهی بلندمدت به حقوق صاحبان به عنوان ریسک مالی در نظر گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 105 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که در بازه زمانی 1382 تا 1391 مورد بررسی قرار گرفته است. از تحلیل های آماری رگرسیون خطی چند متغیره برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده آن است که بین متغیرهای شاخص هرفیندال-هیرشمن، شاخص لرنر، شاخص لرنر تعدیل شده، شاخص کیوتوبین، مالکیت نهادی، مالکیت شرکتی، مالکیت مدیریتی، نسبت بدهی، کل دارایی ها و نسبت بدهی بلندمدت به حقوق صاحبان با لگاریتم طبیعی هزینه حسابرسی رابطه معناداری وجود داشته، اما رابطه آماری معنی داری بین تمرکز مالکیت، نسبت جاری و حق الزحمه ی حسابرسی مشاهده نشد.