نام پژوهشگر: سیدرضا مهرنیا

بررسی هاله ژئوشیمیایی عناصر فوق کانساری و تحت کانساری معدن سرب و روی تکیه، با هدف پتانسیل یابی فلزات پایه وگرانبها در رخساره های دگرسانی (استان مرکزی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1389
  ستار ترکاشوند   سیدرضا مهرنیا

چکیده : کانسار تکیه در حدود 45 کیلومتری جنوب شهر اراک واقع در کمربند متالوژنیک ملایر – اصفهان قرار دارد. کانه زایی به صورت استراتاباند و محدود به آهک و دولومیت های کرتاسه پیشین است. پاراژنز ماده معدنی ساده و شامل پیریت، اسمیت زونیت، کالامین، سروزیت، باریت و اکسیدهای آهن و کربنات ها است. باطله کانسار شامل کسیت، کوارتز، دولومیت و مواد آلی است. کانه زایی به صورت پراکنده، رگه، رگچه، شکستگی، پرکننده فضای خالی و زون گسلی و عدسی شکل می باشد. دگرسانی های کانسار شامل سیلیسی شدن، دولومیتی شدن، هماتیتی و پیریتی شدن است. شواهد بافتی نشان می دهد که روی و سرب عمدتا جانشین سنگ میزبان کربناته شده اند. ژنز کانسار شامل دو فاز بوده: سین ژنتیک و اپی ژنتیک. کانسار تکیه مشابه کانسارهای تیپ دره می سی پی است. با توجه به پردازش های انجام شده توسط فن آوری gis مناطق امیدبخش کانسار شناسایی شده و به ترتیب اولویت پتانسیل های اکتشافی سرب و روی در موقعیت های سه گانه منسوب به تغییرات زمینه ای، آستانه ای و بی هنجاری بیشینه رده بندی شده اند. همچنین بر اساس نتایج داده های ژئوشیمیایی درون یابی شده یک سامانه گسلی بزرگ با روند شمال غرب – جنوب شرق تشخیص داده شده که یک تمایز ژئوشیمیایی شاخص را در اطراف خود نشان می دهد. بر اساس مشاهدات صحرایی این سیستم گسلی به صورت دسته گسل های موازی از درون لایه های زمین شناسی کانسار تکیه عبور کرده و در کمر بالا حاوی آثار معدنی سرب و در کمر پایین حاوی آنومالی روی می باشد. نقشه های درون یابی شده داده های ژئوشیمیایی نشان می دهد که حفاری برای سرب در غرب، شمال غرب و جنوب کانسار امیدبخش است و حفاری برای روی در جنوب و جنوب غرب کانسار بسیار امیدبخش است. نقشه های درون یابی شده داده های ژئوفیزیکی نشان می دهد که قطبش القایی در غرب کانسار حاوی مقادیر بالایی است که حاکی از ذخایر سولفیدی احتمالی با کانه زایی پراکنده است و همچنین برای مقاومت ویزه، مقادیر پایین در جنوب و غرب کانسار نشان دهنده ذخایر احتمالی فلزی است. بر طبق مشاهدات صحرایی و آزمایشگاهی، در کانسار تکیه گسترش هاله سرب به عنوان عنصر شاخص هاله فوق کانساری سطحی و کم عمق می باشد و به سمت عمق کانسار بسیار نازک و کمیاب می شود، که دلالت بر سطح فرسایشی نسبتا عمیق و موثری می باشد که احتمالا بخش عمده ای از هاله فوق کانساری را شست و شو و حذف نموده است، در حالی که هاله روی به عنوان عنصر شاخص هاله تحت کانساری بسیار گسترده و به سمت اعماق بسیار پرعیار شده و گسترش می یابد، که برای حفاری بسیار امیدبخش می باشد. کلید واژه ها: 1- فن آوریgis 2- مقاومت ویژه 3- قطبش القایی 4- سرب و روی 5- هاله تحت فوق کانساری 6- هاله تحت کانساری .

خصوصیات ژئوشیمیایی و کانه زایی کانسار منگنز سورمق، فارس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1390
  طیبه موسوی   حسن برزگر

بر اساس مطالعات پتروگرافی می توان گفت که جنس سنگ های میزبان از نوع کلسیت و دولومیت است و کانی های اصلی تشکیل دهنده سنگ ها شامل کلسیت، کوارتز، هماتیت، گوتیت و کانی های رسی( از جمله کلریت ، ایلیت ، کائولینیت و مونت موریلونیت) می باشد. بافت های جانشینی در بعضی از نمونه ها دیده می شوند که نشان دهنده حاکم بودن شرایط گرمابی بر منطقه است. دگرسانی های عمده شامل آرژیلیکی، هماتیتی و گوتیتی، کربنات شدن، سیلیسی شدن و به ندرت دگرسانی کلریتی در برخی مقاطع مشاهده می باشد. کانه های اصلی تشکیل دهنده این کانسنگ شامل پیرولوزیت، کریپتوملان و پسیلوملان می باشد. کانی های باطله شامل کلسیت، کوارتز و اکسیدهای آهن است. ماده معدنی هم به صورت دانه های پراکنده و هم به صورت رگه ای ورگچه ای در نمونه های این منطقه دیده می شود. بررسی نمودارهای رده بندی نشان می دهد که ذخایر منگنز سورمق در محدوده ی ذخایر گرمابی قرار می گیرند. در تحلیل نمودارهای عناصراصلی و جزیی مشخص شد که غنی شدگی از عناصر اصلی ca, fe, mn و si و تهی شدگی از mg, ti, k, na و p مشاهده می گردد. همچنین غنی شدگی از عناصر جزیی نیز در بین ba, sr, pb و zn و تهی شدگی در عناصر cr, cu, co و ni دیده می شود.

کاربرد روشهای gis و دورسنجی در پهنه بندی مناطق دگرسانی ناحیه الموت سفلی (با تأکید بر منشأ تغییرات کانه شناختی در گستره لوشان- قزوین)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1390
  ساجده شعبانی سارویی   محمد یزدی

منطقه الموت در ناحیه شمالی ایران و در مسیر جاده لوشان- قزوین قرار دارد. این ناحیه در محدوده زون ساختاری البرز غربی- مرکزی قرار دارد. از لحاظ چینه شناسی سازندهای کرج، قم و فجن مشاهده می گردند. قدیمی ترین واحد سنگی منطقه منسوب به پالئوژن است و رسوبات عهد حاضر گزارش شده اند. این رخنمون ها شامل سنگهای رسوبی آهک، کنگلومرا، سیلت استون، شیل و تبخیری های میوسن بوده و سازند های آتشفشانی اسیدی تا حدواسط متشکل از توف و گدازه آندزیتی ، آگلومرا و تراکی آندزیت است. با توجه به استقرار توده های نفوذی متعدد منسوب به پالئوژن- نئوژن، مناطق وسیعی از رخنمون های دگرسانی شده ایجاد شده است. نتیجه فعالیت های پساماگمایی این منطقه پیدایش کانی های کائولن، آلونیت و سیلیس زایی در سطح وسیع است. بر این اساس، برای مطالعه دگرسانی های گرمابی در منطقه از داده های ماهواره ای سنجنده?etm ?^+ و زمین شناسی و مغناطیسی استفاده شده است. داده های اولیه، پس از اعمال تصحیحات اولیه ، مورد پردازشهای مختلف قرار گرفت . در این تحقیق سعی شد با ایجاد ترکیب های رنگی دگرسانی های موجود در منطقه شناسایی گردد. از یک سو، با استفاده از ترکیب های رنگی 741 و571 به ترتیب واحدهای آذرین و رسی موجود در منطقه شناسایی شد و از سوی دیگر از تکنیک کروستا نیز، دگرسانی های موجود در منطقه شناسایی و برش چگالی مربوطه تهیه گردید که در مطابقت با گسلهای موجود در منطقه و تغییرات مغناطیسی می باشند. همچنین سعی شد به کمک آنومالی های مغناطیسی منطقه، خطواره های مغناطیسی استخراج گردد و از تلفیق آن با گسلهای مستخرج شده از نقشه های زمین شناسی و ماهواره ای، نقشه گسلهای موجود در منطقه با روند شمال غربی- جنوب شرقی بدست آمد. سپس با نمونه برداری از مناطق پر پتانسیل، مشاهده شد که نمونه ها دقیقاً نشانگر بی هنجاری های موجود در منطقه می باشند. ضمناً بر اساس محاسبات آماری، قوی ترین ارتباط زایشی مس در منطقه اکتشافی، با عناصر نیکل و کلر بوده و بیشترین همبستگی روی با کروم می باشد. همچنین با توجه به نمودارهای پتروگرافی، ماگمای تشکیل دهنده سنگهای منطقه دارای ماهیت آلکالن دارد اما گرایش بیشتری به سمت ساب آلکالن داشته و سنگهای منطقه از آندزیت و بازالت و داسیت و بازالت آنذزیتی تشکیل شده است.

پترولوژی سنگ های آذرین ننطقه ی زاجکان(غرب قزوین) و رابطه ی آن با آلتراسیون منطقه
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم پایه 1392
  زهرا بهلولی   مهدی حسینی

منطقه ی مورد مطالعه در غرب قزوین، بخشی از کوه های طارم است که در بین عرض جغرافیایی? 5. 17 ?36 تا ? 23 ?36 و طول جغرافیایی ? 20 ?49 تا? 30 ?49 قرار گرفته است. این منطقه از نظر تقسیم بندی ساختاری ایران در زون البرز- آذربایجان (البرز غربی)، قرار دارد. این محدوده شامل سنگ های آتشفشانی، رسوبی و نفوذی است. ترکیب غالب سنگ های آذرین منطقه شامل آندزیت، آندزیت بازالتی، تراکی آندزیت و تراکی داسیت است که توده های نفوذی با ترکیب کوارتز مونزونیتی، کوارتز مونزو دیوریتی، مونزونیتی و سینیتی با سن الیگوسن در داخل آنها نفوذ کرده و آن ها را با درجات متفاوتی آلتره کرده است. بررسی های پتروژنتیکی نشان دهنده ی سری ماگمایی کالک آلکالن پتاسیم بالا برای سنگ ها ست که در برخی نمونه ها این روند به سمت سری های شوشونیتی نیز پیش می رود. نمودار های هارکر برای هردو دسته از سنگ ها، روند های منفی و مثبت مشابهی را دارند. روند های مشاهد شده در نمودار های تغییرات ، نقش تفریق را در تکامل ماگمایی نشان می دهد . نمودارهای عنکبوتی سنگ های خروجی و درونی نیز تهی شدگی و غنی شدگی های یکسانی را دارند. به عنوان مثال در تمامی نمونه ها تهی شدگی eu را می توان مشاهده نمود که این با حضور پلاژیو کلاز در سنگ ها که با مطالعات پتروگرافیکی نیز مطابقت دارد، سازگار است. با توجه به نمودار های تمایز محیط تکتونیکی می توان چنین نتیجه گرفت که سنگ های آتشفشانی منطقه ی زاجکان در یک قوس آتشفشانی قاره ای که مرتبط با فرورانش است تشکیل شده اند و سنگ های نفوذی در نتیجه ی تصادم قاره ای پس از فرورانش تشکیل شده اند و نیز پتاسیک بودن ماگما ها نیز بیان کننده ی دوری نسبی منطقه از محل فرورانش یا برخورد قاره ای می باشد. بررسی های صحرایی و کانی شناسی وجود بخش های پروپیلیتی، کائولینیتی، آلونیتی و سیلیسی را در نواحی دگرسان شده به اثبات رسانده است که این بخش ها از پایین به بالا زون بندی منظمی را ایجاد کرده اند. داده های حاصل از مطالعات دور سنجی، سیالات درگیر و همچنین وجود شکستگی های فراوان، هیدروترمالی بودن آلتراسیون های منطقه را مشخص کرده است. با توجه به حضور کانی هایی همچون آلونیت ، کائولینیت و سیلیس که در منطقه از فراوانی قابل توجهی برخور دارند و نیز دمای سیالات درگیر (c? 216-190)، می توان نوع آلتراسیون را اپی ترمال تیپ اسید سولفات (hs) در نظر گرفت.

مطالعه ژئومیکروبیولوژی در مناطق دگرسانی کانسار طلای داشکسن قروه با استفاده از تکنیک های gis
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1392
  محمد کرمی   محمد یزدی

ژئومیکروبیولوژی یا میکروب شناسی زمین یا زیست شناسی مولکولی در سیستم های زمین شناسی،بررسی عناصر تمرکز یافته در میکروارگانیسم هایی مثل باکتریها، خزه ها و جلبک ها است. بررسی تغییرات، از قبیل ازدیاد و یا کاهش گروهی آنها و یا حتی بررسی تغییرات بافتی، خونی و آنزیمی با دسترسی به توالی کامل ژنها و ژنوم ها در میکرو ارگانیسم ها و همچنین بررسی متقابل آنها با لیتوسفر است که می توان به نقش آنها در پدیده های محوری نظیر شکل گیری معادن و کانی های مختلف پی برد.انجام مطالعات هدفمند در راستای شناخت میکروارگانیسم های ویژه شده به عنوان ردیاب اکتشافی عناصرتیپومورفیک و تلاش به منظور جداسازی میکروارگانیسمهای جدید، توانا در جذب فلزات، از اهداف مورد توجه در مطالعات ژئومیکروبیولوژی است. ازمهمتریناهدافپرداخته شده در این طرح جداسازی و شناسایی باکتریهای معدن داشکسن(ساری گونی) می باشد،با توجه به افزایش آنومالی طلا درزونهای کانی سازی،تعداد 12 نمونه ازخاک معدن طلای داشکسن جمع آوری گردید.نمونه ها به آزمایشگاه میکروبیولوژی منتقل شد و در آنجابعد از کشت و تکثیر نمونه ها در چندین مرحله و انجام مراحل جداسازی و خالص سازی ،نتایج نشان داد که باکتری های جدا شده باسیل های گرم مثبت هستند. می توان باسیل های میله ای شکل را که از انواع متداول گونه هایی است که درشرایط هوازی ودرحضور منابع پلی ساکاریدی رشد می نماید را به عنوان گونه ی غالب درمقاطع مطالعه شده معرفی کرده و به عنوان گروه غالب سازش یافته با محیط و میزان آنومالیهای طلا معرفی کرد.جمعیت باسیل های گرم مثبت با افزایش درصد طلا درزون های نمونه برداری شده افزایش یافته ودارای یک روند مستقیم با یکدیگر می با شند.