نام پژوهشگر: عیسی ابراهیمی
راضیه تنگستانی عیسی ابراهیمی
در این تحقیق اثر اسانس سیر به عنوان یک ماده محرک سیستم ایمنی، بر شاخص های هماتولوژی و ایمنی سلولی، رشد و ترکیب شیمیایی بدن در فیل ماهیان جوان پرورشی مورد بررسی قرار گرفت. تیمار های آزمایش بر اساس شش جیره غذایی ( یک جیره فاقد اسانس و آنتی بیوتیک اکسی تترا سایکلین به عنوان شاهد، یک جیره حاوی آنتی بیوتیک اکسی تتراسایکلین (mg/kg30) و چهار جیره با مقادیر مختلف اسانس سیر (g/kg 05/0، 1/0، 15/0، 2/0) در سه تکرار برای هر تیمار سازماندهی شد. بچه فیل ماهیان پرورشی با متوسط وزن 2±24 گرم به مدت 56 روز با جیره های آماده شده تغذیه شدند. در انتهای دوره آزمایش، شاخص های خونی، رشد، تغذیه و آنالیز لاشه اندازه گیری شد. تعداد کل اریتروسیت ها، میزان هماتوکریت و هموگلوبین، زمان انعقاد خون، اندیس های خونی میانگین حجم گلبول های قرمز، میانگین هموگلوبین در هر گلبول قرمز و میانگین غلظت هموگلوبین در هر گلبول قرمز، در تیمارهای مختلف آزمایش تغییرات معنی داری نشان نداد. تعداد لنفوسیت ها در تیمارهای g/kg05/0، g/kg10/0 و g/kg15/0 اسانس سیر، به طور معنی داری (05/0p<) بیشتر از تیمارهای شاهد و آنتی بیوتیک بود. تعداد نوتروفیل ها و ائوزینوفیل ها در تیمارهای حاوی اسانس سیر کاهش معنی داری نسبت به تیمار شاهد نشان داد(05/0p<). بالاترین میزان افزایش وزن نهایی، افزایش وزن بدن، نرخ کارایی پروتئین، نرخ تولید پروتئین و پایین ترین میزان ضریب تبدیل غذایی در سطح g/kg15/0 اسانس سیر مشاهده شد. ترکیب شیمیایی بدن در بین تیمار های مختلف تفاوت معنی داری نشان نداد به استثنای میزان چربی که در تیمارهای g/kg 15/0 و 20/0 اسانس سیر افزایش معنی داری نسبت به سایر تیمارها نشان داد. به طور کلی نتایج نشان داد که افزودن اسانس سیر به جیره غذایی باعث بهبود برخی شاخص های هماتولوژیک و ایمنی یاخته ای، رشد و تغذیه در فیل ماهیان جوان پرورشی در مقایسه با جیره شاهد و جیره حاوی آنتی بیوتیک شده و می تواند جایگزین مناسبی برای آنتی بیوتیک اکسی تتراسایکلین در جیره غذایی فیل ماهیان جوان پرورشی باشد.
کورش یزدان پناه عیسی ابراهیمی
چکیده یکی از مهمترین منابع تامین کننده پروتئین مورداستفاده در جیره غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان آرد ماهی است ولی به دلیل کاهش تولید و به تبع گرانی این محصول، و همچنین وجود نگرانی جدی در آینده برای تهیه آن، جایگزینی آرد ماهی بوسیله منابع پروتئینی گیاهی برای کاهش هزینه های تولید ضروری است. یکی از منابع پروتئینی گیاهی، کنجاله کلزا می باشد لذا در این تحقیق به منظور جایگزینی آرد ماهی با کنجاله کلزا، ماهیان قزل آلای رنگین کمان با متوسط وزن اولیه 34/2±2/15 گرم به مدت 8 هفته با پنج جیره آزمایشی دارای سطوح مختلف کنجاله کلزا شامل صفر، 12، 24 ، 36 و48 در صد که به ترتیب جایگزین مقادیر صفر، 25، 50 ، 75 و100 در صد آرد ماهی جیره غذای شاهد شد، تغذیه شدند. این تحقیق در قالب طرح کاملا تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. در پایان دوره آزمایش، شاخص های رشد (وزن نهایی، افزایش وزن، میزان غذای مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، نسبت بازده پروتئین و ضریب رشد ویژه)، ترکیب لاشه (شامل پروتئین، چربی، رطوبت و خاکستر) و همچنین میزان آمونیاک دفعی (nh3) ماهی ها اندازه گیری شد. نتایج حاصل نشان داد که جایگزینی آرد ماهی بوسیله کنجاله کلزا (تا سطح 75 در صد) تاثیر منفی بر عملکرد رشد ماهی ها نداشت (p>0/05). ولی جایگزینی بالاتر از 75 در صد کاهش رشد ماهیان را بهمراه داشت. ترکیب لاشه ماهی ها متاثر از ترکیب جیره ها بود. همچنین مشخص شد که جایگزینی آرد ماهی بوسیله کنجاله کلزا با عث کاهش آمونیاک دفعی توسط ماهیان می شود. در مجموع نتایج حاصل نشان داد که کنجاله کلزا پتانسیل لازم برای جایگزینی تا 75 در صد آرد ماهی در جیره غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان را دارا می باشد بدون اینکه تاثیر منفی بر عملکرد رشد ماهیان داشته باشد و از آنجا که کنجاله کلزا منبع پروتئینی گیاهی ارزان قیمت می باشد می تواند جایگزین خوبی برای آرد ماهی بوده و تا اندازه ای بخشی از هزینه های تولید را که مربوط به غذای ماهی است کاهش دهد. واژگان کلیدی: قزل آلای رنگین کمان،کنجاله کلزا، آرد ماهی، شاخص های رشد، آمونیاک دفعی
محمد جواد مراتب عیسی ابراهیمی
به دلیل محدودیت آب و به ویژه بحران کمبود آب در طی سال های اخیر، آبزی پروری نوین از روش سنتی پرورش در سازگان های باز به سمت تولید محصولات با کیفیت و تراکم بالا در سازگان های مدار بسته گرایش یافته است. به همین منظور تاکنون حدود 60 سازگان مدار بسته پرورش قزل آلا در کشور راه اندازی شده است که به دلیل نبود توان مدیریتی، ضعف طراحی و مشکلات اقتصادی بسیاری از این سیستم ها غیر فعال هستند. در تحقیق حاضر سعی بر آن شد یک سازگان مدار بسته پرورش ماهی با حداقل هزینه های ممکن ساخته و کارایی این سازگان بررسی گردد. اجزا سیستم شامل سه مخزن گرد 3/0 متر مکعبی جهت نگهداری ماهی، فیلتر فیزیکی درام، فیلتر زیستی غرقابی و مخزن ضدعفونی بود. نرخ روزانه تعویض آب برابر 3-5% کل حجم آب سیستم بود. فعال سازی فیلتر زیستی از طریق معرفی باکتری های شوره زا (از دو منبع متفاوت) و به کمک آمونیاک تولیدی توسط ماهیان انجام شد. در طول دوره فعال سازی فیلتر زیستی، عملکرد آن نیز مورد بررسی قرار گرفت. شرایط محیطی شامل دما، ph، اکسیژن محلول، سختی، قلیائیت، جریان آب و بار هیدرولیکی سیستم، در محدوده بهینه برای رشد و فعالیت باکتری های شوره زا نگهداری شد. پارامتر های کیفی آب ورودی و خروجی فیلتر زیستی شامل: دما، ph، آمونیوم و نیتریت روزانه مورد ارزیابی قرار گرفت. طی دوره فعال سازی فیلتر مقادیر آمونیوم و نیتریت افزایش یافته تا به نقطه بیشینه خود رسیده، سپس کاهش یافت و در محدوده معینی ثابت گردید. بیشینه غلظت آمونیوم ( mg/l86/2) در روز 9 و بیشینه غلظت نیتریت ( mg/l7/0) در روز 29 روز مشاهده گردید. فعال سازی کامل فیلتر زیستی در روز 31 آزمایش به وقوع پیوست. پس از فعال سازی فیلتر زیستی، نتایج بدست آمده طی یک دوره 16 روزه بررسی کارایی سیستم، نشان دهنده کاهش معنی دار آمونیوم و نیتریت بعد از خروج از فیلتر زیستی بود (01/0> p) به گونه ای که میزان این دو پارامتر در طی دوره آزمایش، پایین تر از حد مجاز برای ماهیان قرار داشت. کارایی حذف آمونیوم توسط فیلتر زیستی در محدوده 12 تا 52% بدست آمد که حاکی از کارایی بالای سیستم حاضر در حذف ترکیبات نیتروژنی است. در مجموع با توجه به نتایج بدست آمده و عملکرد ماهیان در سیستم (ضریب فربهی 52/1) و هزینه پایین ساخت این سیستم، نه تنها می توان آن را برای تولید متراکم ماهی توصیه نمود بلکه می توان از آن در کاهش بار آلودگی ورودی به سازگان های آبی دریافت کننده پساب واحدهای آبزی پروری استفاده نمود.
مهران یعقوبی عیسی ابراهیمی
جهت دست یابی به راندمان بالاتر تولید در هچری ها، نیاز است در اختیار ماهی ها، غذای مناسبی در زمان حساس لاروی و انگشت قدی قرار گیرد. برای این امر دو موضوع اساسی وجود دارد. اول: تهیه یک غذای زنده که متناسب با اندازه لاروها در مراحل اولیه رشد باشد و دوم اینکه این ارگانیزم غذایی به گونه ای باشد که باعث افزایش رشد و بازماندگی در لاروها شود. در این میان ناپلی آرتمیا یکی از گزینه های بسیار مناسب در تغذیه ی دوران لاروی ماهیان و بویژه ماهیان زینتی آب شیرین است. اما این موجود از اسیدهای چرب ضروری به ویژه hufa n-3 فقیر بوده و به تنهایی نمی تواند نیاز های غذایی لارو ماهی ها و میگوهای دریایی را برای رشد فراهم سازد. برای برطرف کردن این کمبود سال هاست از روش غنی سازی ناپلی آرتمیا قبل از مصرف استفاده می شود. این مطالعه جهت بررسی اثر استفاده از ناپلیوس آرتمیا غنی سازی شده با اسیدهای چرب غیر اشباع بلند زنجیره (hufa) بر بازماندگی، رشد و مقاومت در برابر استرس دما و ph در نوزادهای فرشته ماهی (peterophylum scalare) انجام شد. لارو ماهیان با وزن متوسط 86/0 میلی گرم به مدت 20 روز با سه جیره غذایی شامل ناپلیوس آرتمیا تازه هچ شده، ناپلیوس آرتمیا غنی شده با hufa و غذای تجاری بیومار پودر شده تغذیه شدند. تناوب غذادهی 4 بار در روز و در ساعت های (8،12،16،20) انجام شد. بازماندگی و پارامترهای رشد لاروها در دو بازه زمانی 20 روزه مورد بررسی و آنالیز قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که میزان بازماندگی لارو های تغذیه شده با ناپلیوس آرتمیا غنی شده در طی 20 روز اول آزمایش (% 66/90) نسبت به لارو های تغذیه شده با ناپلیوس آرتمیای غنی نشده (%66/83) و لاروهای تغذیه شده با غذای تجاری بیومار(%0) در حد معنی داری (05/0p<) بالاتر بود. این درحالی است که تمامی لاروهای تغذیه شده با غذای تجاری (بیومار) در طی 3 روز اول پرورش تلف شدند. لاروهای تغذیه شده با ناپلی آرتمیای غنی شده در تمامی پارامترهای مورد ارزیابی(شامل میانگین وزن نهایی، ضریب رشد ویژه، میانگین طول نهایی، درصد افزایش وزن بدن و میانگین ارتفاع نهایی بدن) بطور معنی داری (05/0p<) برتر از لاروهای تغذیه شده با ناپلی آرتمیا غنی نشده بود. لاروهای باقی مانده پس از طی مراحل فوق، تحت استرس شوک دمایی(دماهای 22 و 34 درجه سانتی گراد) و شوک ph (ph=5.5, 6.5 در سطح پایین و ph=8.5, 9.5 در سطح بالا) قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از شوک ph نشان دهنده برتری لاروهای تغذیه شده با آرتمیای غنی شده بودند، به نحوی که بازماندگی آنها به طور معنی داری(05/0p<) بیشتر بود. نتایج بدست آمده از 20 روز دوم آزمایش نشان داد بچه ماهیانی که در زمان لاروی با ناپلی آرتمیای غنی شده تغذیه شدند در پارامترهای مورد ارزیابی(شامل میانگین وزن نهایی، میزان افزایش وزن، ضریب رشد ویژه، درصد افزایش وزن بدن و میانگین ارتفاع نهایی بدن) نسبت به بچه ماهیانی که در زمان لاروی با ناپلی آرتمیا غنی نشده تغذیه شدند بطور معنی داری (05/0p<) برتر بودند. اما پارامترهای طول نهایی و بازماندگی بچه ماهیان در پایان 20 روز دوم پرورش در بین دو تیمار تفاوت آماری معنی داری را نشان نداد. نتایج حاصل ازآزمون مقاومت (زنده مانی) نسبت به تنش ph نیز در مرحله دوم آزمایش تفاوت آماری معنی داری را بین بچه ماهیان در هر دو تیمار (بچه ماهیانی که در زمان لاروی با آرتمیا غنی نشده تغذیه شدند و بچه ماهیانی که در زمان لاروی با ناپلی آرتمیای غنی شده تغذیه شدند) نشان نداد. نتایج حاصل از اثر استرس دما در هر دو مرحله آزمایش هیچ تفاوت معنی داری بین تیمارهای مورد آزمایش نشان نداد. در مجموع نتایج این مطالعه نشان داد لاروهای تغذیه شده با ناپلیوس آرتمیا غنی شده با hufa بازماندگی، رشد و مقاومت بیشتری در برابر استرس های محیطی نسبت به سایر تیمارها (ناپلیوس آرتمیا و غذای تجاری بیومار) از خود نشان می دهند.
پژمان فتحی چقاسیاهی عیسی ابراهیمی
مطالعات بیولوژیک و اکولوژیک منابع آب از موضوعات مهم در تحقیقات و بررسی های علمی محسوب می شود. در این راستا شناسایی هر اکوسیستم، موجودات زنده و فاکتورهای زیست محیطی حاکم بر آن، گام نخست این تحقیقات علمی است. ارزیابی وضعیت کیفی آب ها از طریق پایش های دائم، پایه و اساس برنامه ریزی جهت کنترل و کاهش آلودگی محسوب می شود. از آنجایی که جوامع زیستی نسبت به کیفیت آب حساس بوده و تحت تأثیر عوامل آلاینده قرار می گیرند، می توانند منعکس کننده کیفیت آب در اکوسیستم های آبی باشند. استفاده از بی مهرگان کفزی به عنوان شاخص زیستی از پر کاربردترین روش های ارزیابی کیفیت آب است. تالاب چغاخور در موقعیت اقلیمی خاص (فلات مرکزی ایران) در استان چهار محال و بختیاری واقع شده و با توجه به قرار گرفتن در لیست تالاب های بین المللی در کنوانسیون رامسر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با وجود اهمیت اقتصادی- اجتماعی این تالاب برای ساکنان منطقه و اهمیت اکولوژیک آن به خصوص برای زمستان گذرانی پرندگان مهاجر، تا کنون هیچ برنامه جامعی برای بررسی کیفیت آب و شاخص های زیستی آن در جهت ارزیابی سلامت و اعمال مدیریت مناسب صورت نگرفته است. بر این اساس در تحقیق حاضر تلاش گردید تا کیفیت آب تالاب چغاخور به کمک تعدادی از شاخص های زیستی مورد ارزیابی قرار گیرد. به منظور محاسبه شاخص های کیفی (wqi، bmwp، aspt، (hbi و شاخص های غنا و تنوع بزرگ بی مهرگان کفزی، در سطح تالاب تعداد 10 ایستگاه، به طوریکه تمام سطح تالاب را تحت پوشش قرار دهد، انتخاب و نمونه برداری از آب (جهت آنالیز فاکتور های فیزیکوشیمیایی) و رسوبات بستر تالاب (جهت شناسایی موجودات کفزی) از اردیبهشت تا اسفند ماه سال 1389 با تناوب 45 روز یک بار صورت گرفت. شاخص wqi با استفاده از یازده پارامتر کیفی آب، شامل نیترات، نیتریت، قلیائیت، سختی، کدورت، هدایت الکتریکی، اکسیژن محلول، آمونیوم، tds، ph و bod5 اندازه گیری شد. نتایج حاصل از محاسبه شاخص wqi نشان داد که این تالاب از نظر وضعیت کیفی آب، شرایط مناسبی نداشته و کیفیت آب تالاب در طی دوره مطالعه در دو طبقه کیفی خیلی فقیر و نامناسب قرار داشت که برای مصارف انسانی از جمله شرب مناسب نبود. به همین ترتیب شاخص bmwp کیفیت آب تالاب را در دو طبقه متوسط و بد و شاخص aspt آب تالاب را در دوطبقه کیفی آلودگی متوسط و شدید ارزیابی کرد. همچنین شاخص hbi کیفیت آب تالاب را در دو طبقه نسبتاً فقیر (آلودگی قابل توجه) و فقیر (آلودگی اساسی) و شاخص تنوع شانون، آب تالاب را در طبقه کیفی با آلودگی متوسط قرار داد. بدین ترتیب تمامی شاخص های محاسبه شده برای ارزیابی کیفیت آب تالاب چغاخور ضمن تأیید یکدیگر، کیفیت آب تالاب را متوسط تا بد ارزیابی کردند. هرچند که به نظر می رسد پایش زیستی و کیفی تالاب حداقل در یک دوره دو ساله می تواند نتایج بسیار دقیق تری در رابطه با تغییرات کیفی آب تالاب به دست دهد. با توجه به نتایج حاصل می توان گفت که این شاخص ها برای ارزیابی کیفیت آب تالاب چغاخور مناسب بوده و می توانند به عنوان معیاری برای ارزیابی کیفیت آب تالاب به کار گرفته شوند. بعلاوه، این شاخص ها و به خصوص شاخص wqi می توانند پس از سازگاری با شرایط آب و هوایی کشور، در خصوص سایر تالاب ها مورد استفاده واقع شوند.
لیلا دقیقی امیدوار فرهادیان
استفاده از غذاهای زنده برای تولید انبوه لارو ماهیان یکی از مهمترین فعالیت ها در صنعت آبزی پروری است. در پرورش گونه های مختلف ماهیان، تولید انبوه لارو یک مشکل عمده به حساب می آید. به منظور تولید لاروهایی با میزان رشد بالا، بازماندگی مناسب و همچنین مقاومت در برابر شرایط استرس زا، غذاهای زنده اهمیت بسیاری دارند. ماهی ها در تمام طول زندگی شان هم در طبیعت و هم در سیستم های آبزی پروری وابسته به بی مهرگان کوچک از جمله زئوپلانکتون ها و کف زیان جانوری هستند. بنابراین تولید کافی، با کیفیت و کم هزینه ارگانیسم های زنده غذایی، برای افزایش بقاء و رشد مراحل اولیه لاروی ماهی و میگو در صنعت آبزی پروری ضروری به نظر می رسد. اگرچه غذاهای مصنوعی به عنوان غذای آغازین، استفاده ی گسترده ای در آبزی پروری دارند اما زئوپلانکتون ها به ویژه روتیفر ها، آنتن منشعب ها و پاروپایان اهمیت زیادتری در آغاز پرورش لارو دارند. روتیفرها به عنوان کوچکترین متازو شناخته شده و از غذاهای زنده هم در پرورش لارو ماهیان آب شور و هم آب شیرین محسوب می شوند. آن ها به دلیل تنوع گونه ای زیاد، دسترسی آسان، اندازه کوچک و مناسب، حرکت نسبتاً آرام، تولید مثل سریع، ارزش غذایی مناسب و قابلیت هضم ریزجلبک ها در تغذیه لارو آبزیان پرورشی اهمیت بالایی دارند. در بین روتیفرها که مهمترین اجتماعات زئوپلانکتونی هستند، گونه dilatata euchlanis (از خانواده euchlanidae) در تمام جهان پراکنش دارد. این گونه در آبهای شیرین یوتروفیک زندگی می نماید. عموماً گونه e. dilatata دارای طولی در حدود 204 میکرون و عرض 158 میکرون می باشد. این تحقیق با هدف بررسی e. dilatata برای استفاده به عنوان غذای زنده در پرورش لارو آبزیان انجام شد. بدین منظور سه آزمایش طراحی شد. آزمایش اول، تأثیر جیره های غذایی مختلف (10 تیمار غذایی شامل جلبکscenedesmus quadricauda، chlorella vulgaris، مخمر (saccharomyces cerevisiae)، پودر یونجه(medicago spp.)، کود گاوی، کود مرغی، مخلوط کود گاوی+ کود مرغی، مخلوط جلبک کلرلا+مخمر، مخلوط جلبک سندسموس+مخمر و مخلوط جلبک کلرلا+سندسموس+مخمر) بر تولید و رشد گونه e. dilatata در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه تکرارتحقیق شد. در آزمایش دوم، تأثیر غلظت های مختلف دو جلبک کلرلا و سندسموس بر میزان تولید و رشد e. dilatata (6 تیمار غذایی شامل جلبک کلرلا و سندسموس در سطح زیاد 106×10 سلول در میلی لیتر ، متوسط 106×1 سلول در میلی لیتر و کم 106×1/0 سلول در میلی لیتر) بررسی گردید و آزمایش سوم، کشت انبوه e. dilatata (در دو حجم 10 لیتر و 25 لیتر) با دو ریز جلبک c. vulgaris وs. quadricauda انجام گردید. در هر سه آزمایش تراکم جمعیت، میزان رشد ویژه و مدت زمان دو برابر شدن جمعیت به طور مجزا محاسبه شد. نتایج نشان داد که بالاترین تراکم (160 فرد در میلی-لیتر) با جلبک c. vulgaris و به دنبال آن با کود مرغی و جلبک سندسموس به دست آمد. e. dilatata تغذیه شده با مخمر و کلرلا بیشترین (153 میکرون) و کمترین طول لوریکا (108 میکرون) را داشتند. از سوی دیگر، نتایج نشان داد که نوع و غلظت جلبک تاثیر معنی داری را بر روی جمعیت e. dilatata داشت (05/0 >p). بالاترین میزان تراکم (391 فرد در میلی-لیتر)، بیشترین میزان رشد ویژه (48/0 در روز) و کوتاهترین زمان دو برابر شدن جمعیت (44/1 روز) در تغذیه با جلبک کلرلا در سطح زیاد به دست آمد. پرورش انبوه این گونه نشان داد که تراکم جمعیت بین 56/3 و 5/285 فرد در میلی لیتر بسته به نوع جیره و حجم کشت متفاوت است. در مجموع، بر اساس میزان تولید و رشد ویژه e. dilatata می تواند به عنوان غذای زنده مناسب در آبزی پروری استفاده شود.
فاطمه قدرتی عیسی ابراهیمی
مطالعات زیست شناختی و بوم شناختی منابع آب از موضوعات مهم در پژوهش های علمی است. در این راستا شناخت ویژگی ها، موجودات زنده و مشخصه های زیست محیطی حاکم بر هر اکوسیستم، گام نخست این تحقیقات محسوب می شود. ارزیابی وضعیت کیفی آب ها از طریق پایش دائم آن ها، پایه و اساس برنامه ریزی برای کنترل و کاهش آلودگی محسوب می شود. استفاده از بی-مهرگان کفزی به عنوان شاخص زیستی از پرکاربردترین روش های ارزیابی کیفیت آب است زیرا این جوامع نسبت به آلودگی حساسیت نشان می دهند و می توانند منعکس کننده کیفیت آب در اکوسیستم های آبی باشند. رودخانه تجن یکی از رودخانه های حوضه جنوبی دریای خزر است که از کوه های هزارجریب و پشت کوه رشته کوه البرز سرچشمه گرفته و پس از طی مسافتی حدود 120 کیلومتر به دریای خزر می ریزد. حوضه آبریز این رودخانه در حدود 2000 کیلومتر مربع وسعت دارد. در این تحقیق، به منظور محاسبه شاخص های کیفی nsfwqi, hbi، bmwp و aspt و شاخص های غنا و تنوع درشت بی مهرگان کفزی، در مسیر رودخانه تجن از قبل از ورود به شهر ساری تا ماه فروز محله تعداد 4 ایستگاه انتخاب شد. نمونه برداری از اردیبهشت 1390 تا فروردین 1391 به صورت ماهانه، توسط نمونه بردار سوربر (cm34×cm34) از بستر رودخانه صورت گرفت. نمونه برداری از آب نیز برای تعیین پارامتر های دما، ph، ec، کدورت، bod5، cod، tds، اکسیژن محلول، درصد اشباعیت، نیترات، فسفات و کلیفرم مدفوعی به صورت فصلی انجام شد. در مجموع 9 خانواده متعلق به 7 راسته و 3 رده از بزرگ بی مهرگان کفزی شناسایی شد، که در میان آن ها حشرات آبزی بیشترین تنوع و فراوانی را داشتند. نتایج حاصل از بررسی رودخانه تجن بر اساس شاخص nsfwqi نشان داد که این رودخانه از نظر وضعیت کیفی آب، شرایط چندان مطلوبی ندارد. داده های حاصل از محاسبه این شاخص در طی دوره مطالعه، رودخانه را در طبقه کیفی فقیر قرار داد. شاخص bmwp نیز رودخانه تجن را از نظر کیفی در دو طبقه متوسط و فقیر قرار داد. همچنین با استفاده از شاخص تنوع شانون این رودخانه در طبقه آلودگی متوسط قرار گرفت و براساس شاخص aspt رودخانه در دو طبقه مشکوک به آلودگی و آلودگی متوسط ارزیابی شد. شاخص hfbi هم این رودخانه را در طبقه کیفی نسبتاً ضعیف و ضعیف قرار داد. در این تحقیق در کنار توافق کلی بین شاخص ها در ارزیابی کیفی آب رودخانه تجن، محدودیت هایی در استفاده از شاخص های زیستی در تفسیر روند تغییرات زمانی کیفیت آب مشخص شد که علت آن ها را می توان در عواملی همچون تغییرات بستر رودخانه در طی دوره مطالعه، مدت زمان کم دوره مطالعه با توجه به دوره زندگی و مدت زمان حضور درشت بی مهرگان کفزی در بستر رودخانه، عدم سازگاری دقیق شاخص ها با شرایط ایران به دلیل نبود مطالعات بنیادی در این زمینه نسبت داد.
بهزاد حمیدی منفرد امیدوار فرهادیان
چکیده دریاچه ها، اکوسیستم های آبی پویا و پایداری هستند که به لحاظ اکولوژیکی و اقتصادی بسیار با اهمیت می باشند. پلانکتون ها گروه های بسیار مهمی از موجودات زنده اکوسیستم های آبی هستند، آنها اساس شبکه غذایی در هرم غذایی پلاژیک محسوب می شوند. یکی از مهمترین مطالعات اکولوژیکی بررسی تغییرات زمانی و مکانی پلانکتون ها در دریاچه ها است. در این مطالعه ساختار جامعه پلانکتونی دریاچه سد زاینده رود، واقع در استان اصفهان تاکید تاکید شده و ترکیب گونه ای، فراوانی و تنوع جوامع فیتوپلانکتونی و زئوپلانکتونی آن همراه با برخی ازخصوصیات کیفی آب بررسی شده است. نمونه-برداری از آب و پلانکتون ها از 9 ایستگاه معین در فصول بهار و تابستان سال 1390 (با تناوب 45 روز یکبار) انجام شد. نمونه-برداری از فیتوپلانکتون ها با برداشت نمونه آب از لایه سطحی آب (< cm30) به کمک بطری نانسن و زئوپلانکتون ها با استفاده از تورپلانکتون گیری (چشمه 50 میکرون) با تورکشی عمودی انجام گرفت. اندازه گیری ها دامنه اکسیژن محلول، دما، هدایت الکتریکی، ph، نیترات، فسفات و عمق رویت سکشی دیسک را به ترتیب در محدوده 2/11-1/7 میلی گرم در لیتر، 8/24-6 درجه سانتی گراد، 361-241 میکروموس بر سانتی متر، 53/8– 77/7، 31/2-36/1 میلی گرم در لیتر، را 39- 4/1 میکرو گرم در لیتر و 5/8-1/0 متر نشان داد. جامعه فیتوپلانکتون ها شامل bacillariophyceae، chlorophyceae، cyanophyceae، euglenophyceae، dinophyceae، cryptophyceae و chrysophyceae که به ترتیب در محدوه تراکمی 5/604-4/160، 9/185-4/41، 1/9-1/2، 7/17-8/0، 1/98-3/0، 4/27-0 و 3/23-0 سلول در میلی لیتر بودند. فیتوپلانکتون های غالب در دوره مطالعه مربوط به جنس های cyclotella ،stephanodiscus ، fragilaria،chlorella و carteria بود. جامعه زئوپلانکتون ها شامل rotifera، cladocera، copepoda، ostracoda و nematoda به ترتیب در محدوه تراکمی475-2، 214-112، 495-13، 10-0 و 4-0 فرد در متر مکعب بود. بیشترین فراوانی زئوپلانکتون ها مربوط به copepoda و کمترین آن مربوط به nematoda بود. شاخص های تنوع زیستی سیمپسون، شانون-وینر و مارگالف برای فیتوپلانکتون ها به ترتیب 67/0، 19/2 و 68/2 در اردیبهشت، 54/0، 95/1 و 97/1 در خرداد، 81/0، 22/3 و 1/3 در مرداد و 67/0، 8/2 و 97/3 در شهریور بدست آمد. شاخص های تنوع زیستی سیمپسون، شانون-وینر و مارگالف برای زئوپلانکتون ها به ترتیب 83/0، 91/2 و 44/2 در اردیبهشت، 61/0، 84/1 و 85/1 در خرداد، 73/0، 37/2 و 14/2 در مرداد، 73/0، 28/2 و 43/1 در شهریور برآورد شد. فراوانی فیتوپلانکتون ها همبستگی معنی داری را در سطوح مختلف با درصد اشباعیت اکسیژن (03/0 = p ، 36/0 r =)، نیترات (001/0 = p ، 51/0- = r)، فسفات (01/0 = p ، 40/0- r =) و هدایت الکتریکی (01/0 = p ، 5/0- r =) نشان داد. بر اساس آنالیز مولفه های اصلی (pca)، مهمترین فاکتورهایی که می تواند ساختار جوامع پلانکتونی در دریاچه سد زاینده رود را بیان کند به ترتیب، ph، عمق سکشی، دما، میزان نیترات و فسفات بود. بر اساس یافته های ساختار جوامع پلانکتونی در این پژوهش رهاسازی لارو ماهیان در تراکم بالا به علت پایین بودن سطوح تولیدات پلانکتونی توصیه نمی شود. علاوه بر این، بر اساس کیفیت آب و جامعه فیتوپلانکتونی، آب این دریاچه به عنوان یک منبع آبی سالم طبقه بندی شد که آن را برای مصارف انسانی قابل استفاده می نماید. کلمات کلیدی: فیتوپلانکتون، زئوپلانکتون، فراوانی، تنوع زیستی، سد زاینده رود، دریاچه، اصفهان
نرگس رجایی عیسی ابراهیمی
چکیده منابع آبی بخصوص آب های شیرین اهمیت بسیار بالایی در توسعه زیر ساخت های هر کشور دارند. با توسعه کشاورزی و افزایش استفاده از کود های شیمیایی و افزایش ورود فاضلاب ها به اکوسیستم های آبی، بررسی وضعیت تروفی واحتمال وقوع یوتریفیکاسیون در اکوسیستم های آبی کشور ضروری به نظر می رسد.. وقوع یوتریفیکاسیون سبب کاهش کیفیت آب و بروز مکرر شکوفایی جلبکی می شود. این پدیده تاثیر تعیین کننده ای بر تنوع زیستی اکوسیستم های آبی دارد. دریاچه سد زاینده رود به دلیل قرار گرفتن در منطقه مرکزی ایران و تامین آب شرب جمعیت کثیری از ساکنان منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت تروفی و روند تغییرات آن در طی دو فصل پاییز و زمستان در دریاچه سد زاینده رود بود. نمونه برداری از مهر تا اسفند 1390 در 4مرحله به فاصله زمانی 45 روز یکبار در 2 فصل انجام شد. به منظور بررسی وضعیت تروفی دریاچه سد زاینده رود پارامتر های فیزیکوشیمیایی شامل: (دما، اکسیژن محلول، عمق رویت سکشی دیسک، ph، فسفر کل(tp)، نیتروژن کل (tn)، cod، bod، ec، tds، tss) و همچنین میزان کلروفیلa اندازه گیری شد. . برای تعیین وضعیت تروفی از طبقه بندی ارائه شده توسط oced برای دریاچه ها در سال 1992 و شاخص tsi استفاده شد. بدین منظور 9 ایستگاه نمونه برداری در سه منطقه، منطقه اول (دهانه ورودی رودخانه به دریاچه)، منطقه دوم ( مجاور دهکده تفرجی چادگان) و منطقه سوم (نزدیک به تاج سد) انتخاب شد. نتایج حاصل تفاوت معنی داری را بین پارامتر های کیفی آب در مناطق نمونه برداری نشان نداد (05/0<p). دلایل اصلی عدم مشاهده تفاوت معنی دار در پارامتر های اندازه گیری شده بین مناطق مختلف نمونه برداری احتمالاٌرقیق شدن مواد آلی و گل آلودگی وارد شده به دریاچه، گردش آب وهمگن شدن آن در اثر وزش شدید باد تشخیص داده شد. با توجه به ضریب همبستگی مثبت بالا بین فسفر کل و کلروفیلa ، فسفر به عنوان عامل محدود کننده ی تولید در این اکوسیستم می باشد. نتایج حاصل از این تحقیق شاخص tsi دریاچه سد زاینده رود را در طی فصول پاییز و زمستان برپایه پارامتر های عمق رویت سکشی دیسک، میزان کلروفیلa، فسفر کل ومیانگین این پارامتر ها در وضعیت الیگوتروف قرار داد به همین ترتیب شاخص oced دریاچه سد زاینده رود را بر اساس کلروفیلa وفسفر کل جزء اکوسیستم های آبی الیگوتروف و بر پایه عمق رویت سکشی دیسک جزء دریاچه های مزوتروف طبقه بندی کرد. . به طور کلی با توجه به نتایج به دست آمده دریاچه سد زاینده رود جزء دریاچه های الیگوتروف قرار می گیرد
محمد موحدی نسب عیسی ابراهیمی
چکیده اکوسیستم های آبی، سیستم های پویا و پایداری هستند که به لحاظ تنوع زیستی و جغرافیایی از اهمیت بالایی برخوردار می باشند. مخازن سدها، سامانه های اکولوژیکی پیچیده و پویایی هستند که با فعالیت های بشری تعامل زیادی دارند. آنها نه تنها منابع تامین کننده آب هستند، بلکه زیستگاه های متنوعی با چرخه های متوسط هیدرولوژیکی را برای گیاهان و جانوران فراهم می کنند که به زیبایی چشم انداز منطقه و توسعه بسیاری از فرصت های تفرجی منتهی می گردند.با توجه به اینکه یوتریفیکاسیون سبب از بین رفتن و ناپایداری گیاهان طبیعی و اجتماعات جانوری می شود، بنابراین برای حفظ پایداری این اکوسیستم های آبی باید روند تروفی دریاچه شناخته شود. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت تروفی و روند تغییرات آن در فصول بهار و تابستان دردریاچه سد زاینده رود بود. در این مطالعه نمونه برداری از اردیبهشت تا شهریور 1390 در 4 مرحله به فاصله زمانی هر 45 روز یکبار در 2 فصل انجام شد. پارامترهای فیزیکوشیمیایی آب (دما، اکسیژن محلول، ph، هدایت الکتریکی، عمق روئیت سکشی دیسک و میزان مواد مغذی) و همچنین میزان کلروفیل a اندازه گیری شد. برای تعیین وضعیت تروفی از طبقه بندی ارائه شده توسط oecd برای دریاچه ها و شاخص tsi استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که فصل نمونه برداری تاثیر معنی-داری بر پارامترهای کیفی آب دارد(05/0>.(p از سوی دیگر بر طبق نتایج آزمون آنالیز واریانس یک طرفه، تغییرات مکانی به جز پارامترهای دما( فقط در اردیبهشت ماه) و عمق رویت صفحه سکشی دیسک بر سایر پارامترهای کیفی آب تاثیر معنی داری نشان نداد)05/0< .(pنتایج نشان داد که عنصر فسفر به عنوان عامل محدود کننده ی تولید در این اکوسیستم مطرح می باشد. بنابراین چرخه ی فسفر و تغییرات آن در این اکوسیستم نقش مهمی در میزان تولیدات اولیه ایفا می کند. مقدار فسفر از ماه های فصل بهار به طرف ماه های تابستان روند کاهشی نشان داد. کاهش مواد مغذی در تابستان ناشی از کاهش ورودی آب و مصرف آن توسط جلبکها می باشد. در مجموع دریاچه سد زاینده رود بر اساس کلروفیل a در وضعیت الیگوتروف، براساس فسفر کل در وضعیت مزوتروف، بر اساس عمق رویت صفحه سکشی دیسک در وضعیت مزوتروف و در نهایت براساس شاخص وضعیت تولید کل در وضعیت الیگوتروف مایل به مزوتروف قرار گرفت. کلمات کلیدی: دریاچه سد زاینده رود، یوتریفیکاسیون، شاخص tsi ، oecd، الیگوتروف، مزوتروف، وضعیت تروفی
مجتبی بیاتی رحمان پاتیمار
از جمله مهمترین جوامع حیاتی رودخانه و نهر ها، بزرگ بی مهرگان کفزی هستند. این موجودات قادرند تغییرات کیفیت آب را نشان دهند. هدف این مطالعه تعیین میزان و اثر پساب مزرعه تکثیر و پرورش قزل آلا بر فراوانی و تنوع جوامع بزرگ بی مهرگان کفزی با استفاده از تجزیه و تحلیل های بیولوژیک است. این مطالعه بر روی رودخانه ماربر در شهرستان سمیرم در جنوب غربی استان اصفهان صورت گرفت. طول مسیر نمونه برداری حدوداً 5 کیلومتر و 3 واحد پرورش ماهی در مسیر نمونه برداری دایر است. 5 ایستگاه جهت نمونه برداری انتخاب شد. اولین ایستگاه قبل از کارگاه پرورش ماهی اول دومین ایستگاه بعد از کارگاه پرورش ماهی اول و سومین ایستگاه قبل از کارگاه پرورش ماهی دوم و چهارمین ایستگاه بعد از کارگاه پرورش ماهی سوم می باشد. و در نهایت پنجمین ایستگاه 2000 متر بعد از کارگاه ها انتخاب شد. نمونه برداری درفصل تابستان، ماهیانه یک بار و با استفاده از سوربر سمپلر ( cm5/30 × cm5/30) صورت گرفت. در هر ایستگاه نمونه برداری سه نقطه (کناره ها و وسط رودخانه) انتخاب شد. نمونه های صید شده بوسیله فرمالین 4 درصد تثبیت و به آزمایشگاه منتقل شدند. در آزمایشگاه موجودات جمع آوری شده با الک با قطر چشمه500 میکرون جداسازی و شناسایی تا پائین ترین رده ممکن (خانواده و جنس) صورت گرفت. برای شناسایی موجودات از لوپ و کلید های شناسایی معتبراستفاده شد. در این مطالعه از شاخص های بیولوژیک متعددی از جمله شاخص های: تراکم، تعیین زی توده، تشابه، تنوع شانون- وینر، ept/chironomidae، غنای مارگالف، هیلسنهوف، شاخص bmwp و شاخص aspt استفاده شد. در مجموع نمونه برداری 10236 عدد بنتوز شناسایی شدند. بیشترین فراوانی به ترتیب راسته دوبالان، یکروزه ها، بال موداران و راسته بهاره ها بودند. در ایستگاه های بعد از خروجی مزارع، کاهش و یا حذف بعضی از خانواده ها چشمگیر بود. بیشترین میزان زی توده تر-مربوط به مرداد ماه است. شاخص ept/chir در ایستگاه های 1 و 5 در طول نمونه برداری با سایر ایستگاه ها تفاوت معنی داری داشت (05/0p <). که ناشی از عدم آلودگی در این ایستگاه است. شاخص شانون در ایستگاه های 1و5 بیشتر از سایر ایستگاه ها بود و در ایستگاه های 2، 3 و 4 نشان دهنده آلودگی بود. شاخص مارگالف در ایستگاه های 1و5 نشان دهنده سلامت بالاتری نسبت به ایستگاه های بعد از کارگاه پرورش ماهی بود. شاخص هیلسنهوف در چهار طبقه کیفی عالی، خیلی خوب، خوب و مناسب قرار گرفتند. نمودار این شاخص نشان می دهد بین ایستگاه های 1 و 5 با سایر ایستگاه ها تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p <). بر-اساس نتایج بدست آمده از شاخصaspt، بین ایستگاه های 1 و 5 با سایر ایستگاه ها تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p <). همچنین بین ایستگاه 3 و ایستگاه های 2 و 4 نیز تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p <). با توجه به نمودار در ایستگاه های 2 و 4 رودخانه دارای آلودگی بوده است. براساس شاخصaspt و مقایسه آن با جدول در ایستگاه ها آب مشکوک به آلودگی، آب با آلودگی شدید و آب با احتمال آلودگی متوسط ارزیابی شد.
مهسا محمودی خوش دره گی عیسی ابراهیمی
تالاب ها یکی از اکوسیستم های پرتولید هستند. آنها هم از نظر اکولوژیکی و هم از نظر اقتصادی اهمیت دارند بطوریکه به عنوان مکانهای تخم ریزی، تغذیه ای ولاروی بسیاری از موجودات آبزی مانند ماهی به کار می روند. زیوپلانکتون ها گروه بسیار مهمی از موجودات زنده بوده که پایه زنجیره غذایی را در اکوسیستم های آبی تشکیل می دهند و انرژی را از جلبک های میکروسکوپی به سطوح بالای غذایی انتقال می دهند. زیوپلانکتون ها به عنوان مصرف کنندگان اولیه به علت اندازه کوچک، طبیعت پلانکتونی، سرعت بالای تولیدمثل، پروفیل ارزشمند اسیدهای آمینه و اسیدهای چرب، هضم بهتر و سرعت رشد بالا غذای مناسبی برای لاروهای آبزیانی همچون ماهی محسوب می شوند. بنابراین این موجودات در آبزی پروری به عنوان غذای زنده و همچنین به عنوان شاخص های اکولوژیکی برای کنترل اکوسیستم های آبی با اهمیت می باشند. اگرچه در مورد ترکیب اسیدهای آمینه گروههای مختلف زیوپلانکتون ها از مناطق جغرافیایی مجزا گزارشات زیادی وجود دارداما اطلاعات در مورد ترکیب اسیدهای آمینه زیوپلانکتون های مخلوط از اکوسیستم های آبی ایران محدود است. هدف از این مطالعه ، شناسایی گونه های زیوپلانکتونی، تعیین بیوماس و تراکم زیوپلانکتون ها، اندازه گیری ترکیب اسیدهای آمینه زیوپلانکتون های آب شیرین در تالاب حنا (عرض جغرافیایی = ?13°31 شمالی، طول جغرافیایی= ?46°51 جنوبی و ارتفاع= 2300 متر) در طی 4 فصل بود. نمونه برداری به صورت فصلی در اواسط هر فصل برای یک دوره یک ساله از تابستان 1386 تا بهار 1387 انجام شد. نمونه های زیوپلانکتونی بوسیله تورکشی عمودی با استفاده از تور پلانکتون گیری ( 140 میکرون، و قطر 25 سانتیمتر) از سه منطقه در تالاب حنا جمع آوری شدند. برای اندازه گیری اسیدهای آمینه نمونه های زیوپلانکتونی ابتدا مورد انجماد خشک قرار گرفتند و سپس در دستگاه کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالاقرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در بیوماس نمونه های زیوپلانکتونی بین 3 منطقه وجود ندارد (p>0.05)، بالاترین تراکم در منطقه 3 (mg/m19/82) و کمترین آن در منطقه 2 (mg/m3 9/56 ) مشاهده شد. بیشترین تراکم آنتن منشعب ها در فصل بهار (62/46 فرد در لیتر) بوده و شامل چهارگونه، daphnia longispina،d. dubia و d. pulex و moina macrocopa هستند. گونه های پاروپایان شناسایی شده همه متعلق به سیکلوپوییدها بودند، که حداکثر تراکم در پاییز (ind./ l 38/80) مشاهده شد. فراوانی آنتن منشعب ها و پاروپایان در زیوپلانکتون های مخلوط متفاوت بود، بیشترین فراوانی آنتن منشعب ها در بهار (37/74% درجمعیت ) مشاهده شد، در حالیکه بالاترین فراوانی پاروپایان در تابستان (72.52% درجمعیت) بود. محتوای پروتیین در زیوپلانکتون ها در بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب 31/58%، 25/54%، 6/55% و 9/53% بود. کل اسیدهای آمینه ضروری در بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب برابر 67/28%، 98/30، 63/31% و 45/34% بود در حالیکه مقدار کل اسیدهای آمینه غیرضروری در نمونه های زیوپلانکتونی در بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب برابر 32/71%، 02/69%، 36/63% و 02/67% بود. در بین اسیدهای آمینه ضروری، آرژنین(7/10-1/4%)، تریونین (7-9/4%)، تیروزین(4-3/3%) و متیونین(4-6/1%) دارای مقادیر بالاتری بودند در مقایسه با دیگر اسیدهای آمینه ضروری که در این مطالعه تعیین شدند. از سوی دیگر، اسیدگلوتامیک (4/21-3/18%) ، آلانین (9/16-7/12%) و اسیدآسپارتیک (13-2/11%) بالاترین مقادیر را در مقایسه با دیگر اسیدهای آمینه غیرضروری در نمونه های زیوپلانکتونی داشتند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که زیوپلانکتون های تالاب حنا می توانند غذای زنده مناسبی جهت پرورش لارو ماهی کپور و قزل آلای رنگین کمان باشند زیرا آنها می توانند نیازهای غذایی این ماهیان را تأمین کنند.
امید بیرقدار کشکولی عیسی ابراهیمی
بره موم (چسب زنبور) ترکیبی از موم و رزین جمع آوری شده توسط زنبور عسل از غنچه گیاهان، برگ و تراوشات گیاهی است. ترکیب شیمیایی نمونه های مختلف آن شامل بیش از 300 ماده است که مهمترین آنها فلاونوییدها می باشند. ویژگی هایی نظیر خواص ضد میکروبی، تنظیم عملکرد سیستم ایمنی، ضد سرطانی، آنتی اکسیدانی، ضد التهابی و آنتی هپاتوتوکسیکی برای بره موم و مشتقات آن گزارش گردیده است. به علت اهمیت ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) در آبزی پروری ایران از یکسو و ناشناخته بودن خصوصیات بیولوژیک و ارزش بره موم در ایران از سوی دیگر، در تحقیق حاضر تأثیرسطوح مختلف عصاره الکلی بره موم بر پارامترهای رشد (وزن نهایی، ضریب رشد ویژه، شاخص وضعیت، درصد افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذا، شاخص کبدی، وزن نسبی لاشه، پروتیین تولید شده و بازده مصرف پروتیین)، ترکیب شیمیایی لاشه (رطوبت، پروتیین و چربی)، شاخص های سلامت (فاکتورهای خونی hb و hct و پارامترهای بیوشیمیایی سرم شامل got، gpt، alp، ldh، tp، alb، glb، alb : glb، chol، tg، hdl و ldl) و سیستم ایمنی (تست nbt) ماهی قزل آلا، مورد ارزیابی قرار گرفت.آزمایش به مدت 8 هفته با پنج تیمار شامل عصاره الکلی بره موم (بره موم با اتانول با نسبت 1 به 9 وزنی/وزنی) در سطوح صفر (شاهد)، 5/0، 5/1، 5/4 و 9 گرم (بر اساس وزن بره موم جامد) بر کیلوگرم جیره و چهار تکرار (در هر تکرار 12 عدد ماهی با میانگین وزنی 14 گرم) انجام شد. نتایج حاصل تفاوت معنی-داری را در شاخص های رشد در بین تیمارهای مختلف نشان نداد (05/0 p >)، در حالی که هم زمان با افزایش سطح عصاره ی بره موم در تیمارهای غذایی میزان hb و hct خون ماهیان مورد آزمایش افزایش یافت و این شاخص ها در ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی 5/4 و 9 گرم عصاره ی بره موم به صورت معنی داری بالاتر از گروه شاهد بود (05/0 p <). در بین پارامترهای بیوشیمیایی تنها نسبت alb : glb در ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی 5/1 گرم عصاره ی بره موم به صورت معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (05/0 p <). نتایج حاصل از (تست nbt) اختلاف معنی داری را در بین تیمارهای مختلف نشان داد (05/0 p <) به طوری که، با افزایش سطح بره موم در جیره شاخص اندازه گیری شده در تست nbt (تعداد نوتروفیل های +) روند افزایشی را نشان داد، هم چنین تعداد نوتروفیل های (+) در تیمار چهار به صورت معنی داری بیشتر از سایر تیمارها بود. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از عصاره ی الکلی بره موم در جیره در سطوح مذکور بر عملکرد رشد وسلامت ماهیان قزل آلای رنگین کمان مورد آزمایش تأثیر نداشت، هم چنین استفاده از این ماده سبب تحریک سیستم ایمنی می گردد.
فریبا شفیعی حسن آبادی عیسی ابراهیمی
یکی از مسائل بسیار مهمی که صنعت آبزی پروری با آن روبرو است، شیوع و گسترش بیماری در سیستم های پرورشی است. به همین منظور جهت تحریک رشد و تقویت سیستم ایمنی، مواد شیمیایی مختلف از جمله: آنزیم ها، آنتی بیوتیک ها و یا مواد استخراجی طبیعی به جیره غذایی افزوده می شوند. از آنجا که استفاده از محصولات شیمیایی و آنتی بیوتیک ها ممکن است عوارض جانبی نامطلوبی داشته باشند، پرورش دهندگان تمایل به استفاده از مواد افزودنی طبیعی که منجر به تقویت سیستم ایمنی و رشد مناسب شود، دارند. درتحقیق حاضر تأثیر عصاره الکلی پوست انار (granatum punica) بر برخی فاکتورهای خونی (rbc،hb ، hct، mcv، mch، mchc،wbc، tp،cho ، glu،ldl ، hdl، glb، tg، got، gpt، alb، alk، ldh)، فعالیت لیزوزیم، ترکیب لاشه و شاخص های رشد ماهی کپور معمولی (cyprinus carpio) انگشت قد مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تعداد 165 قطعه ماهی کپور معمولی با میانگین وزنی (8/1± 7/11 گرم) به صورت تصادفی در 5 تیمار و هریک با سه تکرار تقسیم گردید. تیمارهای غذایی شامل غلظت های متفاوت از عصاره الکلی پوست انار(صفر (شاهد)، 50، 150، 300 و 600 میلی گرم بر کیلوگرم غذا) به مدت 75 روز بود. در انتهای دوره آزمایش از ماهی ها خونگیری و زیست سنجی به عمل آمد. آنالیز ترکیب شیمیایی بدن ماهیان در هیچ یک از سطوح عصاره پوست انار با تیمار شاهد تفاوت معنی داری نشان نداد. میزان شاخص ضریب رشد ویژه در تیمار های 300 و 600 میلی گرم، درصد افزایش وزن بدن در تیمار 300 و میانگین وزن نهایی در تمام تیمارهای حاوی عصاره پوست انار نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری بیشتر بود (05/0p<). نتایج تحقیق حاضر افزایش معنی داری را در برخی از پارامترهای هماتولوژیک مانند: hb،hct و rbc در تیمارهای300 و600 میلی گرم نشان داد (05/0p<). بالاترین مقادیر این پارامترها در تیمار600 میلی گرم ثبت گردید. در حالی که دیگر شاخص های هماتولوژی شاملmcv، mch، mchc،wbc و تعداد لنفوسیت ها (lym)، مونوسیت ها (mon)، نوتروفیل ها (neu) نسبت به گروه شاهد تفاوت معنی داری نشان نداد. دربین تمام فاکتور های بیوشیمیایی بررسی شده، میزان پروتئین کل در تیمار های150، 300 و 600 میلی گرم تفاوت معنی داری را با سایر تیمار ها نشان داد (05/0>p) و بالاترین مقدار پروتئین کل در تیمار 150 میلی گرم بدست آمد. فعالیت لیزوزیمی در تمام تیمارهای حاوی عصاره پوست انار افزایش معنی داری را نسبت به تیمار شاهد نشان داد (05/0>p). در مجموع نتایج تحقیق حاضر نشان داد که سطوح 300 و600 میلی گرم عصاره الکلی پوست انار بر کیلوگرم غذا باعث بهبود پارامتر های رشد، هماتولوژیک و فعالیت لیزوزیمی ماهیان مورد آزمایش نسبت به تیمار شاهد شد. اما به جز پروتئین کل، در سایر فاکتور های بیوشیمیایی تغییر معنی داری ایجاد نکرد. بنابراین سطوح 300 و600 میلی گرم عصاره الکلی پوست انار بر کیلوگرم غذا برای بهبود پارامترهای رشد و تقویت سیستم ایمنی بچه ماهیان کپور انگشت قد در جیره غذایی توصیه می شود.
عیسی ابراهیمی حسین بیات
منحنی نگهداشت آب خاک رابطه بین مکش و مقدار آب خاک را نشان می¬دهد. اندازه¬گیری این منحنی بسیار زمان بر و هزینه بر است، بنابراین محققین با استفاده از روش¬های مختلف این منحنی را بدست می¬آورند. از جمله این روش¬ها استفاده از توابع انتقالی و مدل¬های تحلیلی است. منحنی تراکم رابطه بین نسبت پوکی و لگاریتم تنش را نشان می¬دهد. این منحنی در مباحث مربوط به مهندسی و کشاورزی دارای اهمیت فراوانی است. منحنی تراکم در زمان کوتاه و با هزینه کم بهدست میآید. از این رو بر اساس شباهتی که بین این دو منحنی وجود دارد می¬توان با استفاده از منحنی تراکم، منحنی نگهداشت آب در خاک را تخمین زد. این تحقیق در دو بخش انجام شد، بخش اول مربوط به 75 نمونه جمع آوری شده از استان گیلان است و بخش دوم مربوط به پنج استان کرمانشاه، مازندران، آذربایجان شرقی و غربی و همدان است که 150 نمونه جمعا از این استان-ها جمع آوری شد. آزمایش¬های پایه به همراه اندازه¬گیری منحنی نگهداشت آب خاک و منحنی تراکم انجام شدند. در بخش اول مطالعه استان گیلان ابتدا قابلیت برازش سیزده مدل منحنی نگهداشت آب خاک مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از سه سطح تخمین¬گر به روش¬های شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون سیزده مدل تخمین و مورد مقایسه قرار گرفتند. به طور کلی مدل¬های دو نمایی بر خلاف انتظار دارای نتایج مناسبی نبودند و مدل معروف ونگنوختن دارای دقتی متوسط نسبت به سایر مدل¬های مورد مطالعه بود. در بخش دوم مطالعه پنج استان نامبرده با استفاده از شش سطح تخمین¬گر برگرفته از مشخصات منحنی تراکم اقدام به تخمین سه مدل ونگنوختن، گاردنر و دکستر شد. به طور کلی در بین این شش سطح، سطح دوم که دارای تخمین¬گرهای تنش پیش تراکمی، شاخص تراکم و شاخص تورم به همراه ورودیهای مدل اول بوده است نسبت به دیگر سطوح دارای نتایج بهتری در تخمین منحنی نگهداشت آب خاک بود. علت این تخمین مناسب را می¬توان به همبستگی متغیرهای ورودی با پارامترهای مدل¬ها و فیزیکی بودن پارامترهای تخمین¬گر و همچنین ارتباط فیزیکی که بین تخمین¬گرها با پارامترهای سه مدل نامبرده شده بود نسبت داد. همچینین در مقایسه بین سطوح ششم و پنجم که روش آماده سازی تخمین¬گرهای یکسانی دارند مشاهده می¬شود که سطح ششم در غالب موارد دارای نتایج مناسبتری بوده است. به طور کلی مدل گاردنر در مقایسه با مدل¬های ونگنوختن و دکستر دارای نتایج بهتری بود و با افزایش پارامترهای تخمین¬گر به سطح اول آماره بهبود نسبی به مقدار بیشتری نسبت به دو مدل نامبرده شده افزایش یافت. یعنی مدل گاردنر در مقایسه با مدل¬های ونگنوختن و دکستر دارای قابلیت تخمین بالاتری بود. در مدل ونگنوختن افزودن تخمین¬گر¬های حاصل از منحنی تراکم تاثیر معنی¬داری بر روی افزایش دقت این مدل نداشت. در نهایت بایستی بیان کرد که استفاده از منحنی تراکم جهت تخمین منحنی نگهداشت آب در خاک بسیار مفید بوده است، شاید دلیل افزایش دقت در تخمین تشابه ظاهری و مفهوم مکانیکی نسبتا مشابهی است که بین این دو منحنی وجود دارد.
مهسا برهانی نصرااله محبوبی صوفیانی
در این مطالعه رشد و ویژگی¬های تولیدمثلی 868 قطعه ماهی turcinoemacheilus bahaii، یک گونه جدید از خانواده لوچ-ماهیان (nemacheilidae) در رودخانه زاینده¬رود با نمونه¬برداری ماهیانه از بهمن ماه 1391 تا دی ماه 1392 مورد بررسی قرار گرفت. نمونه¬برداری در منطقه چشمه دیمه و خرسونک به وسیله تور پره (اندازه چشمه تورmm1) صورت گرفت. در هر دو منطقه گروه سنی ماهیان ماده بین +1 تا +5 و برای نر +1 تا +4 متغیر بود. ماهیان نر و ماده به ترتیب در گروه¬های سنی +1 و +3 بیشترین فراوانی را نشان دادند. نسبت جنسی ماهیان صید شده در منطقه چشمه دیمه و خرسونک به ترتیب برابر 5/0: 1 و 6/0: 1 (نر به ماده) بدست¬آمد. بیشترین شاخص وضعیت برای هر دو جنس در فروردین ماه مشاهده شد.کمینه، بیشینه و میانگین(±انحراف¬معیار) هم¬آوری مطلق به ترتیب در منطقه چشمه دیمه 284، 620 و 14/94±13/414 و در منطقه خرسونک 95، 751 و 67/123±75/365 بدست¬آمد. مشاهده شاخص گنادی(gsi)، قطر تخمک، بررسی¬های بافت¬شناسی و توزیع ماهیانه فراوانی مراحل مختلف رسیدگی، فصل تولیدمثل این گونه در بهار(ماه¬های فروردین و اردیبهشت) تخمین زده شد. نتایج همچنین گویای آن است که t. bahaii گونه¬ای با استراتژی تخمدان غیرهمزمان و تخم¬ریزی تدریجی در طول یک دوره طولانی می¬باشد. رشد طولی برای هر دو جنس با معادله رشد برتالانفی بیان گردید. پارامترهای رشد برتالانفی برای ماهی¬های ماده در چشمه دیمه 33/98=l?، 19/0= k، 95/1-=t0 و در خرسونک 51/103=l?، 18/0= k، 9/1-=t0 و برای ماهی های نر در چشمه دیمه 28/76=l?، 23/0= k، 87/2-= t0 و در خرسونک 81/72=l?، 27/0= k، 52/2-=t0 بدست¬آمد. الگوی رشد هر دو منطقه و برای هر دو جنس به شکل آلومتریک منفی بدست آمد. شاخص عملکرد رشد در هر دو منطقه بیانگر رشد سریعتر ماده¬ها نسبت به نرها است.
عاطفه ملک زاده عیسی ابراهیمی
دریاچه¬ها و مخازن همواره به عنوان منابع مهم تامین آب آشامیدنی و کشاورزی مورد توجه جوامع انسانی قرار گرفته¬اند. لذا استفاده بهینه از این منابع آبی نیازمند بکارگیری روشهای مناسب جهت پایش و تعیین کیفیت آن¬ها است. پدیده یوتریفیکاسیون که نتیجه آلودگی اکوسیستم¬های آبی است، سبب کاهش کیفیت آب و بروز مکرر شکوفایی جلبکی می¬شود. این پدیده تاثیر تعیین کننده¬ای بر تنوع زیستی اکوسیستم¬های آبی دارد. دریاچه سد زاینده¬رود در منطقه مرکزی ایران قرار گرفته و به عنوان مهمترین منبع تأمین آب شرب جمعیت کثیری از ساکنان منطقه محسوب می¬شود. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت تروفی و روند تغییرات این دریاچه در سال 1392 بود. نمونه¬برداری از فروردین تا اسفند 1392 در 7مرحله با فاصله زمانی 45 روز یکبار بصورت فصلی انجام شد. در فصل زمستان به علت یخ بستن سطح دریاچه نمونه برداری در یک مرحله انجام شد. به منظور بررسی وضعیت تروفی دریاچه سد زاینده رود پارامتر¬های فیزیکوشیمیایی آب شامل: (دما، اکسیژن محلول، عمق رویت سکشی¬دیسک، ph، فسفر کل(tp)، نیتروژن کل (tn)، cod، bod5، ec، tds، tss) و همچنین میزان کلروفیلa اندازه¬گیری شد. بدین منظور 5 ایستگاه¬ نمونه¬برداری در پنج نقطه از سطح دریاچه انتخاب شد. نتایج حاصل از بررسی پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب حاکی از وجود تفاوت معنی دار (05/0>p) بین پارامتر¬های کیفی آب در مناطق نمونه برداری بود. در این تحقیق فسفر به عنوان عامل محدود کننده¬ی تولید شناخته شد. برای تعیین وضعیت تروفی دریاچه از طبقه بندی ارائه شده توسط oecd در سال 1992 و شاخص tsi استفاده شد. در مجموع نتایج حاصل از این تحقیق موقعیت تروفی دریاچه سد زاینده¬رود را بر اساس هر دو معیار فوق با توجه به پارامترهای عمق رویت سکشی دیسک و فسفر کل و همچنین بر اساس کلروفیل a به ترتیب در وضعیت مزوتروف و الیگوتروف ارزیابی شد. به طور کلی با توجه به نتایج به دست آمده دریاچه سد زاینده¬رود جزء دریاچه-های مزوتروف قرار می¬گیرد.
مژگان زارع شهرکی امیدوار فرهادیان
دریاچه¬ها اکوسیستم¬های آبی پویا و پایداری هستند که به لحاظ اکولوژیک و اقتصادی بسیار با اهمیت می¬باشند. فرایندهای طبیعی و فعالیت¬های انسانی بر ویژگی¬های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی محیط¬های آبی اثر گذاشته و مشکلاتی را در کیفیت آب آن¬ها ایجاد می¬کند. بطور کلی بیشتر مطالعات روی کیفیت آب¬ها معمولاً با استفاده از روش-های فیزیکی، شیمیایی انجام شده است. این روش¬ها کیفیت آب را در زمان نمونه¬برداری نشان می¬دهد و نمی¬تواند کیفیت آب را در طی گذشت زمان پیش¬بینی کند، در حالی که ارزیابی زیستی روش سودمندی برای حفاظت و تنوع زیستی اکوسیستم¬های آبی است. در این مطالعه، فیتوپلانکتون، زئوپلانکتون و کفزیان به عنوان موجودات شاخص زیستی برای ارزیابی کیفیت آب دریاچه سد زاینده¬رود استفاده شد. نمونه¬برداری¬ها از 4 ایستگاه متفاوت و در طی بهار، تابستان، پاییز و زمستان سال 1392 (با تناوب 45 روز) انجام شد. جهت اندازه¬گیری کیفیت آب و جامعه فیتوپلانکتونی یک لیتر نمونه آب بوسیله بطری نمونه¬برداری نانسن از اعماق 5/0، 5 متری و نزدیک بستر از هر ایستگاه جمع¬آوری شد. جامعه زئوپلانکتون، بوسیله تور پلانکتون¬گیری با چشمه 50 میکرون با تورکشی عمودی نمونه¬برداری گردید. نمونه¬های کفزیان در هر ایستگاه با استفاده از نمونه بردار اکمن (20 سانتی¬متر˟20 سانتی¬متر) جمع¬آوری شد. نتایج نشان داد که دامنه دما، ph ، هدایت الکتریکی، اکسیژن محلول ، نیترات، نیتریت و فسفات به ترتیب 5/21-7 درجه سانتی¬گراد، 33/8-95/7، 8/358-6/221 میکروموس بر سانتی¬متر، 15-35/5، 87/1-79/0، 54/0-006/0، 16/0-009/0 میلی¬گرم در لیتر است. جامعه فیتوپلانکتونی شامل bacillariophyceae، chlorophyceae، cyanophyceae، euglenophyceae، dinophyceae و chrysophyceae بود که بترتیب در دامنه تراکم 157222-7211، 56770-5962، 10437-0، 8291-0، 14583-0و 11333-0 سلول در لیتر قرار داشت. جامعه زئوپلانکتونی شامل آنتن¬منشعب¬ها، روتیفرها و پاروپایان بود که بترتیب در محدوده تراکمی 155-13، 141-21 و 93-11 فرد در متر مکعب برآورد شد. جامعه کفزیان شامل خانواده chironomideae، naididea و tubificidea با تراکم 312-18، 64-10 و 1553-314 فرد در متر مربع بود. شاخص¬های تنوع زیستی شانون-وینر، سیمپسون و مارگالف برای ناحیه سطحی به-ترتیب در محدوده 86/1-42/1، 78/0-61/0 و 35/1-65/0، برای ناحیه میانی بترتیب در محدوده 93/1-47/1، 77/0-64/0 و 24/1-92/0 و برای ناحیه عمقی بترتیب در محدوده 84/1-55/1، 78/0-65/0 و 23/1-72/0 بدست آمد. بطور کلی براساس یافته-های این تحقیق در خصوص کیفیت آب و جامعه پلانکتونی و بخصوص حضور جنس¬هایی مانند cyclotella و dynobrion ( شاخص دریاچه الیگوتروف) و همچنین عدم حضور microcystis بعنوان شاخص مهم دریاچه¬های یوتروف می¬توان نتیجه¬گیری نمود که آب دریاچه سد زاینده¬رود در طبقه آب¬های سالم قرار دارد. کلمات کلیدی: کیفیت آب، پلانکتون، کفزیان، شاخص زیستی، تنوع زیستی
مسیب عالی پور یزدان کیوانی
ماهی قزل¬آلای رنگین¬کمان (oncorhynchus mykiss) یک گونه غیربومی در آب های داخلی ایران است که اطلاعات کمی درباره آن در آب¬های ایران وجود دارد. در این مطالعه، برخی ویژگی¬های زیستی این ماهی با جمع آوری 355 نمونه ازرودخانه بهشت¬آباد استان چهارمحال وبختیاری، با استفاده از تور گوشگیر و پرتابی، از فروردین تا اسفند 1392 به صورت ماهیانه مورد بررسی قرار گرفت. دامنه طول کل ماده¬ها 1/17 تا 2/40 (sd54/4±05/26) سانتی¬متر و دامنه طول کل برای ماهیان نر 5/15 تا 3/40 (93/5±9/24) سانتی¬متر بود. از مجموع 355 معده¬ مورد بررسی، 39 معده خالی بود (98/10%) که شاخص تهی بودن دستگاه گوارش در فصول مختلف سال اختلاف معنی¬داری نداشت. بیشترین معده¬های خالی در بهار و کمترین آن در پاییز مشاهده شد. قزل¬آلای رنگین-کمان، 45 آرایه غذایی متعلق به 10 گروه مختلف را مورد مصرف قرار داد. گروه¬های شناسایی شده شامل حلقویان (کم¬تاران و زالوها)، کرم¬های پهن (تیره¬گران)، بندپایان (سخت پوستان، حشرات و عنکبوتیان)، نرم¬تنان (دوکفه¬ای¬ها، شکم¬پایان)، مرجان¬ها (مرجانیان) و ماهیان استخوانی بود. گونه های متعلق به hirudinea، crustacea، insecta، gastropoda، teleostei و lamellibranchiata در تمام فصول سال در معده این ماهی مشاهده شد. گونه های متعلق بهcrustacea، insecta، gastropoda و teleostei در تمامی ماه¬های سال توسط این گونه مصرف شده بود. ترکیب جیره غذایی بین دو جنس نر و ماده تفاوت مشخصی را نشان نداد و گروه¬های غذایی پرمصرف توسط هر دو جنس مشابه بود، ولی با اندازه ماهی تفاوت معنی¬داری را نشان داد. میانگین اندازه طعمه با افزایش طول ماهی افزایش یافت. در مجموع ماهی قزل¬آلای رنگین¬کمان دامنه وسیعی از مواد غذایی جانوری را مصرف می¬کند و بنابراین، یک گونه گوشتخوار در زنجیره غذایی به شمار می¬رود. سن ماهیان نر بالغ بین +1 تا +4 سال و ماده¬ها بین +2 تا +5 سال تخمین زده شد. بیشترین فراوانی برای جنس نر و ماده به ترتیب در سنین +1 و +2 بود. نسبت جنسی 1 نر: 3/1 ماده بود. بر اساس مشاهدات ماکروسکوپی گنادها، پنج مرحله رسیدگی جنسی شامل: نابالغ، در حال رسیدگی، قادر به تخم¬ریزی، بازگشت و احیا مشاهده شد. شاخص گنادوسوماتیک نشان داد که تولید مثل این ماهی در مهر تا بهمن رخ می¬دهد و حداکثر این شاخص برای نر در شهریور و دی (5/5) و برای ماده در آبان و دی (1/9 و 5/8) بدست آمد. دامنه قطر تخمک در طول سال بین 125/0 تا 5/3 میلی¬متر محاسبه شد. هم¬آوری مطلق بین 681 و3890 (174±1859) تخمک بدست آمد. هم¬آوری نسبی بین 1900 و 9000 (360±4600) تخمک به ازای هر کیلوگرم وزن بدن بدست آمد. رابطه طول-وزن در جنس ماده بصورت (944/0=2r)087/3l054/0=w و در جنس نر به صورت (96/0=2r)063/3l0094/0=w بود. این رابطه نشان داد که برای هر دو جنس الگوی رشد از نوع ایزومتریک است. معادله رشد وان¬برتالانفی برای جنس نر بصورت [(85/1-t)1582/0-e-1]04/52=lt و برای جنس ماده [(461/2-t)105/0-e-1]393/66=lt محاسبه شد. شاخص عملکرد رشد برای نر 06/6 و برای ماده 14/6 بدست آمد که نشان دهنده رشد سریع تر ماده¬ها نسبت به نرها بود.
رضوان حاتمی نصراله محبوبی صوفیانی
آبزی پروری ازجمله فعالیت¬های تولیدی است که امروزه با افزایش تقاضای جهانی برای تولیدات آبزی پروری مورد توجه سرمایه گذاران قرار گرفته است، اگرچه توسعه کنترل نشده آن مانند هر فعالیت تولیدی دیگری بر محیط زیست تأثیر خواهد داشت. گسترش آبزی پروری و لزوم توسعه همگام آن با معیارهای زیست محیطی نیاز به مطالعه آثار نامطلوب احتمالی آبزی پروری را آشکار می¬سازد. بررسی ویژگی¬های کمی و کیفی منابع آبی دریافت¬کننده پساب از ارکان توسعه پایدار و اعمال مدیریت صحیح در زمینه شیلات است. رودخانه زاینده رود نیز از منابع آبی دریافت کننده پساب چندین کارگاه پرورش ماهی می باشد، برای ارزیابی اثر اکولوژیکی ناشی از پساب مزارع پرورش ماهی روی جوامع زیستی و کیفیت آب رودخانه زاینده¬رود سه مزرعه مستقر در حاشیه رودخانه زاینده رود در محل دیمه، حجت آباد و نکوآباد تکاب به ترتیب با ظرفیت تولید 250، 25و70 تن انتخاب گردید. برای آنالیزهای فیزیکوشیمیایی و بررسی وضعیت کفزیان ، نمونه برداری از آب و ماکروبنتوزهای رودخانه زاینده رود در سه نوبت پاییز، زمستان و بهار انجام گرفت. ایستگاه¬های نمونه برداری در محل ورودی وخروجی مزارع و چند ایستگاه در رودخانه شامل بالادست مزرعه، 50-100 متر پایین دست و یک کیلومتر پایین¬دست ورود پساب به رودخانه انتخاب شدند. نمونه¬های آب برای تعیین پارامترهای دما، اکسیژن محلول، ph، cod، bod5، tss، tds ، آمونیوم، نیترات و فسفات آنالیز شدند. شاخص¬های زیستی محاسبه شده برای جوامع درشت¬بی¬مهرگان¬کفزی شامل غنای تاکسونی، غنای ept، فراوانیept، تراکم، فراوانی تاکسون¬های مقاوم به آلودگی و شاخص¬های تنوع سیمپسون و شانون بودند. همچنین برای برای ارزیابی اثر پساب مزارع بر کیفیت آب، شاخص کیفی آب (nsfwqim) نیز محاسبه گردید. نتایج نشان داد که در بیشتر مواقع غلظت فاکتورهای اندازه¬گیری شده شامل cod، bod5، tss، tds ، آمونیوم، نیترات و فسفات در پساب مزارع پرورش ماهی نسبت به ورودی افزایش معنی¬داری (05/0p<) داشته است. غلظت اکسیژن محلول وph پساب مزارع نیز در مقایسه با ورودی کاهش معنی¬داری(05/0p<) را نشان داد. کاهش شاخص کیفی آب nsfwqimنیز در محل خروجی پساب، بیانگر کاهش کیفیت آب در محل خروجی مزارع می¬باشد. نتایج همچنین حاکی از افزایش بار آلاینده¬ها با شدت فعالیت¬های مدیریتی کارگاه بود، البته در بیشتر موارد غلظت آلاینده¬ها در حد مجاز پساب برای ورود به آب¬های سطحی قرار داشتند. به طور کلی مقادیر اندازه¬گیری شده در پساب خروجی کارگاه¬ دیمه به طور معنی¬داری (05/0p<) بیشتر از پساب سایر مزارع بود که نشان می¬داد با افزایش مقدار بیومس ماهیان، غلظت آلاینده¬ها نیز در پساب بیشتر می¬گردد. کاهش تاکسون¬های حساس به آلودگی و افزایش فراوانی و تعداد تاکسون¬های مقاوم به آلودگی در محل پساب مزارع نسبت به ورودی نیز نتایج آنالیزهای فیزیکوشیمیایی آب را تأیید نمود. نتایج آنالیزهای فیزیکوشیمیایی آب بیانگر تأثیر اندک پساب بر کیفیت آب رودخانه بود که به نظر می¬رسد به علت قدرت خودپالایی و ظرفیت رقیق¬سازی رودخانه باشد. هرچند تأثیر پساب بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی آب رودخانه ناچیز بود، نتایج مطالعه حاضر نشان داد جوامع بی¬مهرگان کفزی رودخانه تحت تأثیر پساب مزارع قرار گرفته¬است و در مواقعی که دبی آب رودخانه کمتر بود، تأثیر نامطلوب پساب بر جوامع کفزیان مشخص¬تر می¬گشت. وضعیت کیفی آب و جوامع زیستی رودخانه در ایستگاه یک کیلومتر پایین¬دست بهبود ¬یافت، ولی به ویژه در مورد ایستگاه¬های پایین¬دست مزارع با تولید زیاد به نظر می¬رسد مسافت بیشتری نیاز است که تأثیر پساب مزرعه توسط رقیق¬سازی رودخانه و توان خودپالایی آن کاملاً از بین برود. با توجه به این¬که مقدار بیومس مزارع و ظرفیت رقیق¬سازی رودخانه از موثرترین عوامل در تعیین میزان آلایندگی یک مزرعه پرورش ماهی می¬باشند، بهتر است هنگام احداث مزارع به این فاکتورها توجه نمود و همگام با حفاظت از محیط زیست، آبزی¬پروری را توسعه داد.
مریم خوش اخلاق احسان کامرانی
تاثیر پساب مزارع پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان بر فاکتورهای فیزیکو شیمیایی و جوامع کفزی رودخانه ماربر سمیرم مورد بررسی قرار گرفت و نشان دهنده اثرات آلودکی مزارع بر رودخانه بود.