نام پژوهشگر: حکیمه السادات شریف زاده
ناصر تسلیمیان حکیمه السادات شریف زاده
ایجاد و تقویت نیروی درک و تجرب? ارزشهای والا و نائل شدن به یک زندگی مطلوب فردی و اجتماعی در دانش-آموزان، هدف اساسی هر نظام تعلیم و تربیت می باشد. در این پژوهش روشن گردیده که تربیت موسیقیایی زمینه ای برای دست یافتن به این هدف است. تبیین ماهیت موسیقی و قابلیت به کارگیری آن درتقویت ابعاد عاطفی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان و همچنین تبیین جایگاه تربیت موسیقیایی در فلسف? تعلیم و تربیت و نظام تربیتی، انگیز? شکل گیری این مطالعه بوده است. این پژوهش به بررسی ماهیت موسیقی، بررسی تأثیر موسیقی بر ادراک زیبایی شناسان? انسان، بررسی دلالت-های تربیتی موسیقی و بررسی چگونگی به کارگیری موسیقی درپرورش ابعاد عاطفی، اخلاقی و اجتماعی دانش-آموزان؛ می پردازد. در بررسی ماهیت موسیقی، معنای لغوی و اصطلاحی، محتوا و سرچشم? موسیقی و ارتباط موسیقی با لذّت، پیچیدگی عینی، زبان و بازنمایی، مطرح گردیده است. در بررسی تأثیر موسیقی بر ادارک زیبایی شناسانه انسان، ابتدا، ماهیّت ادراک زیباشناسانه مورد بررسی قرار گرفته و سپس ارتباط تقویت این ادراک با ابعاد عاطفی و اخلاقی انسان مطرح گردیده است. در بررسی دلالت های تربیتی موسیقی، کارکردهای عام و خاص موسیقی در تعلیم و تربیت و رویکردهای سه-گان? اجراء، دریافت و ادراک در تربیت زیبایی شناسی و موسیقیایی مطرح شده است. در بررسی چگونگی به کارگیری موسیقی در پرورش ابعاد عاطفی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان؛ روش هایی عملی برای دست یافتن به اهداف تربیت موسیقیایی با سه رویکرد، دریافت، اجراء و ادراک، مطرح گردیده که برای معلمانی که از حداقل دانش موسیقی برخوردارند نیز قابل استفاده است. روش پژوهش در این بررسی ها توصیفی تحلیلی است که شامل تلخیص داده ها ، تحلیل و بررسی و نتیجه گیری می باشد. بنابر مطالعات و تحلیل های صورت گرفته؛ در این پژوهش روشن شده است که موسیقی دارای دو بعد عینی و ذهنی می باشد و هر یک از سه رویکرد دریافت، اجراء و ادراک موسیقیایی با به کارگیری این دو بعد موجب پرورش ابعاد عاطفی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان می گردد. آنگونه که در متن پژوهش خواهد گذشت، رویکرد دریافت موسیقیایی بعد اجتماعی، رویکرد ادراک موسیقیایی ابعاد عاطفی و اخلاقی و رویکرد اجراء هر سه بعد عاطفی، اخلاقی و اجتماعی را متأثر می سازد. لذا تربیت موسیقیایی زمینه ای است که می تواند موجب رشد موزون شخصیت و رشد و تعالی ابعاد عاطفی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان نظام تعلیم و تربیت گردد.
حسسن آقا یوسفی حکیمه السادات شریف زاده
اخلاق از مسائل مهم در زندگی بشر است. همه فلاسفه و مربیان از گذشته تا به امروز به مسئله اخلاق به عنوان یکی از مسائل اساسی بشر پرداخته اند و هر یک در نظریه های خود به تعبیر و تفسیر اخلاق، رابطه اخلاق با زندگی بشر، وجدان اخلاقی و یا مطلق و نسبی بودن قضایای اخلاقی اشاره کرده اند. در تحقیق حاضر موضوع تربیت اخلاقی از دیدگاه دو متفکر نامدار، مرتضی مطهری و یورگن هابرماس بررسی می شود. در یک دیدگاه نظریه ای از اخلاق تبین شده است که اخلاق را با دین و وجدان درونی انسان ها عجین شده می داند. مطهری به عنوان اندیشمند مسلمان برای اخلاق چنین نظریه ای ارائه کرده است. بر طبق این دیدگاه انسان ها از هویتی برخور دارند که خداوند در درون آنها از روح خود دمیده است و در مفهوم اخلاق نوعی قداست وجود دارد.چنین نظریه ای در باره اخلاق، بعضی دلالت ها را برای تربیت اخلاقی به دنبال دارد که بیشتر تبیین کننده رویکرد اخلاق و تربیت اسلامی با اهداف، اصول و تنظیم محتوای آموزشی اسلامی است. اما با این حال، عدم توجه به اخلاق خادم، عادات فعلی، و مونولوگ بودن بعضی از دیدگاه های وی، از جمله انتقادات وارد بر آراء تربیت اخلاقی مطهری است. در دیدگاه دوم نظریه اخلاق گفتمانی هابرماس فیلسوف معاصر نئومارکسیسم همراه با دلالت های آن در تربیت اخلاقی و چگونگی کاربست این نظریه در تعلیم و تربیت، بررسی می شود. بر خلاف نظریه مطهری، هابرماس اخلاق را فاقد بنیاد دینی و متافیزیک می داند. به نظر هابرماس، اخلاقیات ریشه در شناخت، گفتمان و در نهایت اجماع انسان ها دارد نه در فطرت آنها. از نظر وی دستورات الهی اعمال اخلاقی ما انسان ها را هدایت نمی کند. بلکه آنها بر اساس زیست جهان با استدلال و تفاهم افراد به وجود می آیند. چنین دیدگاهی اهداف و اصول خاصی را جهت کاربست تربیت اخلاقی ارائه می دهد که از جمله تدارک برنامه های درسی متنوع و قابل انعطاف در برنامه ریزی تربیت اخلاقی است. دیدگاه هابرماس از سوی اندیشمندان مختلف به خصوص پست مدرن ها مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. عدم تعریف عدالت، نبود اختیار در انسان و هم رتبه بودن معلم و دانش آموز از جمله انتقادهای وارد بر نظریه اخلاق گفتمانی هابرماس است. از آنجاکه مطهری و هابرماس هر دو از اندیشمندان معاصر محسوب می شوند که، مکاتب سرمایه داری و مارکسیسم را مورد مطالعه و نقد قرارداده اند. و علاوه بر آن دیدگاه های مختلف فرق اسلامی از طریق مطهری و دیدگاه های اندیشمندان نسل اول مکتب فرانکفورت بوسیله هابرماس مورد تجزیه و تحلیل و بازسازی قرار گرفته است، فلذا هر دو شخصیت منتقد به حساب می آیند و در مقوله های مانند عدالت و آزادی و اکتسابی بودن اخلاق مشابهت های وجود دارد. جهت وصول به اهداف تحقیق؛ مبانی فلسفی، اخلاقی، رویکردها، اصول، اهداف، تشابهات و تفاوت دیدگاه های دو اندیشمند فوق در تربیت اخلاقی و چگونگی کار بست این دیدگاه ها در تعلیم و تربیت، به روش پژوش تحلیلی که به طریق کتابخانه ای با استفاده از فیش برداری از اسناد اصلی، مدارک و منابع گردآوری گردیده است، پس از تجزیه و تحلیل، نتیجه گیری به عمل آمده است. تحقیق در پایان با ارائه پیشنهادات و طرح محدودیت های پژوهش به پایان رسیده است.
رقیه ظاهر حکیمه السادات شریف زاده
اخلاق و تربیت اخلاقی یکی از ارکان اساسی فرهنگ بشری را تشکیل می دهد و به همین سبب، آسیب شناسی تربیت اخلاقی در نظام آموزشی یکی از مسائل مهم و حائز اهمیت می باشد. در این پژوهش، مجموعه پدیده هایی که بر روند تربیت اخلاقی در سه بعد شناختی، عاطفی و عملی تاثیر گذار هستند، مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر به بررسی آسیب شناسی تربیت اخلاقی در نظام آموزشی پرداخته است. این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق را معلمان دوره متوسطه شهرستان بابل تشکیل می دهند. برای انتخاب نمونه دربخش کمی تحقیق، از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و برای نمونه گیری در بخش کیفی، از نمونه گیری هدفمند از نوع موارد عادی بهره گرفته شد. جهت جمع آوری اطلاعات از ابزارهای پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است. جهت سنجش اعتبار پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که برابر با 89% برآورد شده است. تجزیه و تحلیل داده ها، در بخش آمار توصیفی، شامل؛ جداول فراوانی، درصد فراوانی و نمودار ستونی و دربخش آمار استنباطی شامل؛ آزمونt یک نمونه ای و ضریب همبستگی بوده است. نتایج تحقیق نشان می-دهد که در سه بعد اصلی تربیت اخلاقی بعد شناختی بالاترین میانگین و بعد عاطفی- احساسی کمترین میانگین را به خود اختصاص داده است، به طور کلی نگرش معلمان در زمینه تربیت اخلاقی در نظام آموزشی مثبت است. همچنین مولفه های پرورش عقلانیت و پرورش دگر خواهی سطح معنی داری آن کمتر از 05/0 بوده است، بدین معنی که نظام آموزشی از دیدگاه معلمان در پرورش عقلانیت و پرورش دگرخواهی عملکرد ضعیفی دارد.
هادی امیری کاربندی حکیمه السادات شریف زاده
این رساله با هدف بررسی ماهیت تجربه دینی از نظر ویلیام آلستون(فیلسوف معاصر آمریکایی) و امکان کاربرد آن در تعلیم و تربیت انجام شد. براین اساس ازنظر آلستون،تجربه دینی نوعی از ادراک است که علاوه بر داشتن ساختار مشترک با تجربه حسی،نقش موثری در موجه ساختن باورها و اعتقادات دینی ایفاء می نماید. لزوم برخورداری از گوهرآگاهی(درونی) بی واسطه به خداوند،وجه متمایز دیدگاه آلستون با سایر فیلسوفان دین محسوب می گردد. لذا از این حیث، برقراری ارتباط و تعامل با خداوند به عنوان هدف آفرینش انسان تلقی شده که با رویکرد اعتماد گرایی سعی در موجه نمودن باورهای صادق می باشد.این تحقیق در صدد پاسخگویی به سئوالاتی اساسی شامل: بررسی مبانی معرفت شناسی وماهیت تجربه دینی ، دلالتها و پیامدهای ناشی از کاربرد آن در تعلیم و تربیت و انتقادهای وارده به دیدگاه آلستون می باشد.به نظر می رسد این تلقی از تجربه دینی حداقل می تواند در سه حوزه اهداف آموزشی، روش یاددهی – یادگیری وپرداختن به هوش معنوی به عنوان روش تربیتی قابل استفاده باشد وهمچنین از حیث ماهیت در زمره تحقیقات نظری و فلسفی قرار دارد و روش پژوهش نیز استنتاجی – تحلیلی است.نظرات و دیدگاههای آلستون و مقالات و کتابهای ترجمه شده در این موضوع به عنوان منابع دست اول و دوم مربوط به جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه به بررسی انتقادات وارده بردیدگاه آلستون از حیث معرفتی و شباهت تجربه دینی و حسی پرداخته شده است. نتیجه حاصل از این بررسی، ارائه یک الگوی پیشنهادی مبتنی بر گزاره- هایی با هدف داشتن ارتباط معنوی با خداوند و با در نظر گرفتن اصل تعالی و کمال متربی و همگانی بودن امکان تجربه می باشد. و لازمه چنین رویکردی، داشتن مربیانی با اوصاف معنوی و ملتزم به روش مباحثه و مشارکت متربی درفرایند تعلیم و تربیت می باشد.
محسن تاتاری حکیمه السادات شریف زاده
نسبی گرایی معرفت شناختی، طی چند سال اخیر به عنوان یک جریان فکری نیرومند در حوزه ی تأملات فلسفی مطرح شده وبه سایر حوزه ها، از جمله تعلیم و تربیت سرایت کرده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی دیدگاه نسبی گرایی معرفت شناختی و دلالت های آن در تعلیم و تربیت می باشد. سوالات پژوهش عبارتند از: 1- معنای نسبی گرایی معرفت شناختی چیست؟ 2- چه نقدهایی بر نسبی گرایی معرفت شناختی وارد است؟ 3- نسبی گرایی معرفت شناختی چه تأثیری بر مبانی تعلیم و تربیت(هدف تربیت، محتوای یادگیری و روش-های تدریس) دارد؟ در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که بر اساس دیدگاه نسبی گرایی معرفت شناختی، هیچ معیار و استاندارد عینی و قابل درک برای عقلانیت و شاخصی برای تعیین صدق و کذب گزاره ها وجود ندارد. نسبی گرایی معرفت شناختی به دلیل متناقض و خودشکن بودن آن مورد نقد است. البته، اگر هم در باب معرفت و شناخت نسبیتی وجود داشته باشد، نسبیت محدود خواهد بود نه مطلق. در فرآیند تعلیم و تربیت هم نسبی گرایی معرفت شناختی در قالب دیدگاه سازنده گرایی مطرح می شود.بر این اساس هدف های آموزش در محیط یادگیری باید بیشترین تأکید را بر پرورش تفکر انتقادی و تفکر عمقی داشته باشند. محتوای کتب درسی نیز باید قابل تغییر وبازنگری باشند. نسبی گرایی معرفت شناختی بر روش های تدریس غیرمستقیم یا دانش آموز محور تأکید می کند. روش هایی که بر اساس آنها فراگیران در محور فعالیت قرار گرفته و منفعل نیستند. به نظر می رسد بر اساس نتایج بدست آمده و به کارگیری آنها در امر تعلیم و تربیت، می توان بریکسری از مشکلات موجود فائق آمد و نتایج تربیتی مطلوبی را انتظار داشت. در نهایت بررسی دیدگاه های مختلف مطلق گرایی و نسبی گرایی و مطالعه ی تطبیقی آنها پیشنهاد گردید.
مهدی قربانیان حکیمه السادات شریف زاده
چکیده هدف این پژوهش بررسی نظریه ی ساختارشکنی دریدا و نقد پیامد های آن در تعلیم و تربیت می باشد. روش انجام این تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. سوالات پژوهش عبارتند از:1-مبانی فلسفی نظریه ساختارشکنی دریدا چه می باشند؟2-چه نقد هایی بر مبانی فلسفی نظریه ساختارشکنی دریدا وارد است؟3-دلالت های تربیتی نظریه ساختارشکنی دریدا چه می باشند؟4-چه نقد هایی بر دلالت های تربیتی نظریه ساختارشکنی دریدا وارد است ؟نتایج تحقیق حاکی از آن است که دیدگاه فلسفی دریدا عمدتاَ بر زبان و گفتمان مبتنی است، به همین جهت دریدا هستی شناسی را محصول گفتمان حاکم بر هر دوره ی تاریخی می داند و وجود حقیقت مطلق را نفی کرده و معتقد است که حقیقت ساختنی است نه کشف کردنی. دریدا در حوزه معرفت شناسی، رسیدن به شناخت قطعی را رد می کند و به نسبی گرایی معرفت شناسی روی آورده است. وی با ردّ تقابل های دوتایی در فلسفه ی غرب، ارزش ها را نسبی و وابسته به متن می داند. از انتقاداتی که به مبانی فلسفی دریدا وارد شده است، می توان به ترویج فرهنگ نیهیلیستی، نقد تکثر گرایی، نقدهای مربوط به حوزه ی فلسفه و ادبیات و سیاست و اخلاق، اشاره کرد. دلالت های تربیتی استنباط شده از دیدگاه دریدا در بخش اهداف تربیتی، تعلیم و تربیت نقادانه ، تعلیم و تربیت چند فرهنگ گرا، آموزش و پرورش جامع، خود کفایی و استقلال، حمایت از محلی شدن آموزش و پرورش و خود ابرازی و خلاقیت می باشد. روش های مورد نظر دریدا در تعلیم و تربیت عبارتند از: ساختارشکنی، روش قرائت مضاعف، روش پرسشگری، گفتمان، روش تفکر انتقادی و روش یادگیری مشارکتی. از انتقادات وارد بر دلالت های تربیتی دریدا می توان به زیر سوال بردن ارزش های اخلاقی، نداشتن ملاک مشخص برای احترام به دیگری، نفی تمام مرزبندی های موجود، نسبیت گرایی افراطی، ارزش یکسان قائل شدن برای معلم و دانش آموز و ترویج نیهیلیسم سازمانی اشاره کرد. واژه های کلیدی: پست- مدرنیسم، پساساختارگرایی، ساختارشکنی، بنیان فکنی، دریدا ، تعلیم و تربیت
حسین علی نژاد حکیمه السادات شریف زاده
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سلامت سازمانی مدارس و رضایت شغلی معلمان مقطع ابتدایی می باشد. روش پژوهش در این تحقیق از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی معلمان مقطع ابتدایی شهرستان بابلسر به تعداد 365 نفر می باشد که در سال تحصیلی 92- 91 مشغول تدریس هستند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 181 نفر به شیوه نمونه گیری طبقه ای تصادفی تعیین گردیدند. برای گرداوری داده ها از دو پرسش نامه سلامت سازمانی ohi و رضایت شغلی استفاده شده است که میزان آلفای کرونباخ آنها به ترتیب 86/0 و94/0 حاصل شده است. داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون واسپیرمن، تحلیل واریانس یک طرفه وتحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین ابعاد سلامت سازمانی و رضایت شغلی معلمان رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد. این تفاوت معنادار بین مدارس دولتی وغیر دولتی از لحاظ ابعاد سلامت سازمانی درشش بعد (یگانگی نهادی، نفوذ مدیر، ملاحظه گری، پشتیبانی منابع، روحیه وتاکید علمی) دیده می شود. بین مولفه های سلامت سازمانی در مدارس شهری و روستایی در ابعاد(یگانگی نهادی، پشتیبانی منابع وتاکید علمی) رابطه معناداری وجود دارد. اما بین ابعاد سلامت سازمانی در مدارس دخترانه وپسرانه این تفاوت معنادار دیده نمی شود. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد که دو بعد سلامت سازمانی یعنی رعایت وملاحظه گری وتاکید علمی پیش بینی کننده های معناداری برای رضایت شغلی هستند. هم چنین بین رضایت شغلی معلمان مدارس دولتی وغیر دولتی تفاوت معناداری وجود داشت. اما بین رضایت شغلی معلمان مدارس شهری و روستایی وجنسیت آنان این تفاوت معنادار مشاهده نشد. علاوه بر این، نتایج حاکی از آن است که بین رضایت شغلی معلمان مدارس دخترانه وپسرانه تفاوت معناداری وجود داشت که آزمون تعقیبی برای مقایسه گروه ها نشان می دهد که معلمان مدارس پسرانه بیشترین میزان رضایت شغلی دارند ومعلمان مدارس مختلط نیز در مقایسه با معلمان مدارس دخترانه از رضایت شغلی بالایی برخوردارند.
حمیده جلالیان راد حکیمه السادات شریف زاده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم دانش آموزان دختر و پسر پایه پنجم مقطع ابتدایی دبستان های شهرستان بابلسر صورت گرفت . این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه می باشد .به همین منظور تعداد 168 نفراز دانش آموزان پسر و دختر مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی به روش غیر تصادفی انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی ساده در گروههای آزمایشی و گواه قرار گرفتند (4 گروه آزمایشی و 4گروه گواه). آزمودنی های گروه آزمایش به مدّت 12جلسه، تحت آموزش روش های تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی که شامل(روش ایفای نقش، روش استفاده از ریتم و موسیقی وروش استفاده از رنگ و شکل تصویر) بود، قرار گرفتند، اما گروه گواه هیچ گونه آموزشی را دریافت نکرد . پس از آن ،در هر دو گروه آزمایش و گواه ،پس آزمون( بلافاصله پس از اتمام دوره آموزشی) و آزمون پیگیری (پس از گذشت 2 ماه) بدون اطّلاع قبلی دانش آموزان به اجرا در آمد. در پایان داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل کواریانس یک راهه نشان دادکه اولاً: روش تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم دانش آموزان گروه آزمایشی تأثیر مطلوبی دارد، ثانیاً: تأثیراین روش بر پیشرفت تحصیلی دو گروه از دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری ندارد. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکررنشان داد که از نظر ماندگاری اثرات آموخته ها، در گروه آزمایشی که از هر سه روش تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی یعنی (ایفای نقش، ریتم و موسیقی ورنگ و شکل و تصویر) جهت آموزش استفاده کردند، ماندگاری بیشتری مشاهده شده است. اما در سه گروه آزمایشی دیگر که از هر یک از روش های تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی به تنهایی استفاده شده این ماندگاری مشاهده نشده است. بر مبنای نتایج این پژوهش می توان به معلّمان مقطع ابتدایی پیشنهاد کرد که به جای استفاده از روش های تدریس سنتی و غیر فعال از روش های تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی جهت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس علوم و همچنین سایر دروس بهره گیرند .
سیما سنگاری حکیمه السادات شریف زاده
این پژوهش به منظور تبیین جایگاه عقل وعاطفه و رابطه ی تعاملی این دو در مسیر تحقق تربیت اسلامی از منظر آیات قرآن، احادیث معصومین (ع) و سیره ی تربیتی ایشان انجام گرفته است.روش تحقیقی که برای این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته ازنوع تحلیلی- استنتاجی می باشد که به روش کتابخانه ای اطلاعا ت جمع آوری و با تحلیل آنها، اهداف پژوهش استنتاج شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که عقل تشخیص دهنده ی حقّ و باطل، خیر و شر و به عبارتی راه از چاه می باشد و انسان با این پیامبر درونی می تواند هدایت یابد. عواطف بیشتر نقش انگیزشی، شور و حرکت را دارند و با تمایل یا انزجار خود نسبت به موضوعی می توانند سبب انجام یا ترک آن و یا حتی نحوه ی انجام آن شوند. اگر عواطف تحت مدیریت و رهبری عقل سلیم درآیند منجر به این می شود که راه یا عملی که با عقل پذیرفته و انتخاب شد ، عواطف نقش محرک و انگیزه برای انجام هرچه بهتر و زیبا تر آن را ایفا کنند. با توجه به اهمیتی که عناصر عاطفه و عقل در مسیر هدایت و تربیت اسلامی دارند، انسان در این راه ناگزیر است از هر دو در جایگاه مناسب آن و به مقدار نیاز از آنها بهره گیرد و وا گذاشتن هریک از آن دو و کم توجهی به آنها نقص بزرگ و جبران ناپذیری را به سیر صعودی کمال انسان که باید او را به تقرب الهی برساند وارد می سازد. در نتیجه باید عقل با فرمانروایی بر سرزمین وجود ، عواطف را در مسیری عقلانی و کمالی به جریان اندازد.
مرضیه قاضی حکیمه السادات شریف زاده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی فلسفه مهدویت و دلالت های تربیتی آن درابعاد اخلاقی و اجتماعی است. از جمله دغدغه های هر نظام تربیتی این است که بتواند با استفاده از اصول و روش های تربیتی پویا، خود را از موقعیت ایستا خارج نماید. بهره برداری از دلالت های تربیتی مهدویت یکی از زمینه های مهم برای رسیدن به این هدف می باشد. روش پژوهش حاضر تحلیلی است که از رویکردهای پژوهش کیفی محسوب می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که در بعد اخلاقی مواردی هم چون: خدا محوری، زهد، اخلاص، و..، و در بعد اجتماعی مواردی چون: امر به معروف و نهی از منکر، ولایتمداری و... در رابطه با تربیت مهدوی،آسیب شناسی تربیت مهدوی، کرسی های آزاد اندیشی و... به عنوان راهکارهایی برای عملی شدن تربیت مهدوی قابل توجه وبررسی می باشند.همچنین در تنظیم اهداف، اصول و روش های تربیت مهدوی، اهداف تربیتی در رابطه فرد با خدا، خویش، طبیعت و جامعه، و اصول تربیتی مانند: اصل توحید، عزت و...، و روش های تربیتی مانند: روش الگویی، محبت و ... با توجه به آیات و روایاتی که درباب ویژگی های امام عصر(عج) ویارانشان می باشد، استخراج و مورد تحلیل و بررسی تربیتی قرار گرفته است.نتایج حاکی از آن است که، تعلیم و تربیت در جامعه منتظر باید بر پایه تفکر مهدوی شکل گیرد یعنی؛ بر اساس آموزه های دینی و باورهای اسلامی باشد. با دقت در آیات و روایات به دست می آید، که قیام حضرت مهدی(عج)، نیاز به یاران و انصاری دارد که با تربیت و پرورش آنها امکان پذیر می شود، پس باید برای تربیت نسل های منتظر، شاخصه های تفکر مهدوی بیان گردند و دلالت های تربیتی مهدویت، مورد استفاده قرار گیرند.
فضیلت تاری حکیمه السادات شریف زاده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی جایگاه فناوری اطلاعات در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، با توجه به مبانی فرهنگ و تمدن اسلامی - ایرانی است. روش پژوهش حاضر تحلیلی است که از رویکرد های پژوهش کیفی محسوب می شود. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که رویکرد های فلسفی مختلفی در باب فلسفه فناوری اطلاعات وجود دارد و برخلاف آن که تصور می شود فناوری ابزاری اطلاعاتی است که با آموختن فن یا شیوه ی بهره-گیری از آن، زمینه های کسب دانش و یادگیری فراهم می شود، اما تأثیر آن بر تعلیم و تربیت، همانند دیگر جنبه ها و رویدادهای تعلیم و تربیت، نیازمند پرسش خردمندانه یا پرسش فلسفی است. در بررسی جایگاه فناوری اطلاعات درسند تحول، نتایج حاکی از آن است که، در قسمت اهداف کلان آموزش و پرورش به طور مشخص اشاره ای به فناوری اطلاعات نشده است. اما در قسمت راهبردهای کلان (که در واقع در راستای همان اهداف کلان حرکت می کند) در بند سوم و هفتم آن به این موضوع پرداخته شده است که با بررسی اصول مربوط به زیر نظام تامین فضا، تجهیزات و فناوری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، مشخص می شود که این سند نگاهی تلفیقی (نگاه آیه ای و ابزاری) به فناوری اطلاعات داشته است. در پایان پژوهش نیز، سه اصل (توجه به آگاهی و آزادی فراگیر، تغییر نقش معلم از متخصص به روشن فکر متخصص و توجه به فناوری اطلاعات با نگاه تقویتی و تکمیلی) به منظور فهم و بهره گیری بهتر از فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران مطرح شد.
رقیه شعبانی سهیلا هاشمی
پژوهش حاضر به تحلیل محتوای کتب درس پیام های آسمان دوره راهنمایی و دین و زندگی دوره متوسطه و بررسی روش تدریس معلمان دینی و عملکرد مربیان پرورشی در رشد دینداری پرداخته است.جهت جمع آوری داده ها از تحلیل محتوا و مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است. روش پژوهش کیفی بوده و جامعه آماری در بخش تحلیل محتوا تمامی کتاب های دوره راهنمایی و متوسطه به تعداد 148 بوده است که از بین آنها 6 کتاب پیام های آسمان دوره راهنمایی و دین و زندگی متوسطه به دلیل مناسب بودن محتوای آنها با دینداری در پژوهش حاضر انتخاب گردید. مولفه های دینداری شامل شناخت دینی، باور دینی، عاطفه دینی و التزام به وظایف دینی بر اساس شاخص های دینداری انتخاب شدند. در بخش مصاحبه نیز جامعه آماری شامل کلیه معلمان دینی و مربیان پرورشی شهرستان بابلسر بوده است که از بین آنها 10معلم دینی و 8 مربی پرورشی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی هدفمند انتخاب شدند. داده های حاصل از تحلیل محتوا به شکل کیفی مورد تحلیل قرار گرفت. داده های حاصل از مصاحبه نیز با استفاده از روش استقرایی برحسب وجوه اشتراک و افتراق مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل محتوا نشان داد که میزان توجه کتاب های پیام های آسمان و دین و زندگی به شاخص های دینداری متفاوت است.در خصوص مقایسه شاخص های دینداری در کتاب های پیام های آسمان و دین و زندگی بیشترین توجه به التزام به وظایف دینی و کمترین توجه به شناخت دینی شده است. یافته های حاصل از مصاحبه ها نیز نشان می دهد که معلمان دینی تمایل کمی برای استفاده از روش های فعال دارند و از روش های سنتی مانند روش تدریس توضیحی استفاده کردند و مربیان پرورشی نیز وظایف و فعالیت هایی که از طرف اداره آموزش و پرورش بر آن ها محول شده بود برای رشد دینداری دانش آموزان استفاده کردند.
حسن روح اللهی اوجاکی مهدی خبازی کناری
این پژوهش با هدف بررسی آرای فلسفی میشل فوکو و دلالتهای تربیتی آن انجام گرفته است . امروزه یکی از حوزه های مورد توجه محققان و پژوهش گران تعلیم و تربیت حوزه اندیشه هاست ؛ که با توجه به اهمیت این حوزه بر دانشمندان فلسفه تعلیم و تربیت است تا به بررسی انتقادی اندیشه های جدید در زمینه آموزش و پرورش بپردازند. در میان اندیشه های معاصر ، اندیشه متفکر شالوده شکن معاصر فرانسوی ، میشل فوکو ، به دلیل بداعت در روش و فتح باب نگاهی جدید و واژگونه به مسائل اجتماعی ، با استقبال چشم گیری در میان متفکران علوم انسانی ایران و غرب شده است.فوکو در باستان شناسی و تبارشناسی خویش وجود حقایق جهانی را انکار می کند و معتقد است حقیقت ها همواره درون بازی های معطوف به حقیقت تکوین می یابند .وی همچنین با تأکید بر وابستگی دانش و قدرت ، تصور دانش بی طرف را توهمی بیش نمی داند . از این رو ، نظر کلی فوکو در باب تعلیم و تربیت آن است که نظام تعلیم و تربیت موجود ، " در توزیع امکانات خویش ، چه از جهت امکانات بهره مند ساز ، چه از جهت امکانات بازدارنده اش ، از خطوطی تبعیت می کند که حدو مرز آنها را فاصله ها ، تضاد ها و مبارزه های اجتماعی تعیین می کند . هر دستگاه تعلیم و تربیتی ، نوعی شیوه سیاسی برای حفظ یا تغییر وجوه تملک گفتار ها ، همراه با دانش ها و قدرت های برخاسته از آنها ست ." با توجه به این مسائل محقق برخود فرض دانست در ضمن بررسی آرائ فلسفی میشل فوکو به بررسی این مسئله بپردازد که چگونه مفاهیم فوکو به نقد نظام آموزشی و تربیتی دوره مدرن منجر می شود؟ آیا فوکو پس از نقد گفتمان دوره مدرن راه حلی ارائه می دهد؟ در این پژوهش به بررسی توصیفی – تحلیلی اندیشه میشل فوکو ، با توجه به چهار پیش فرض پرداختیم. جامعه آماری این پژوهش کتاب ها و مقالات خود فوکو و کتاب هایی است که دیگران در رابطه با او نوشته اند . روش محقق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی می باشد . و از نظر هدف در نوع تحقیقات بنیادی نظری است . جمع آوری اطلاعات در این تحقیق به روش مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است . آنچه با انجام این پژوهش به آن دست یافتیم آن است که اگر از روش دیرینه شناسی و تبارشناسی درپژوهش های تربیتی استفاده شود ، می توان به حل بعضی مسائل تعلیم و تربیت منجر شود.
کفایت قدمی زینب السادات حسینی
تربیت¬پذیری انسان از نظر اسلام و فلاسفه ژرف نگر و کارشناسان تعلیم و تربیت جای تردید ندارد و انکار آن منافی با فطرت و وجدان و نیز برخلاف ضرورت عقل و شرع و در حکم انکار بدیهیات است. بنای عقلای جهان و همه شرایع الهی بر این اصل تاکید می-کند که انسان بر خلاف سایر حیوانات دارای این ویژگی است که شایستگی¬ها و کمالاتی که در او به شکل قوه و استعداد محقق بوده، برای شکوفا شدن و فعلیت یافتن، نیازمند مراقبت و تربیت است. هدف از این پژوهش، استخراج و بررسی اصول تربیتی سوره مبارکه فرقان با بهره¬گیری از آیات این سوره، تفاسیر و کتب تربیتی است، تا ضمن انس بیشتر با کلام الهی، بتوان در امر تربیت از آنها بهره جست و ایده¬ها و راهنمایی¬های راه¬گشایی را در این زمینه کسب نمود. عواملی مانند: قرآن، وراثت، اختیار، محیط خانه و خانواده، محیط آموزشی و محیط اجتماعی در تربیت انسان نقش اساسی دارند. این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی و با رویکرد اسنادی-کتابخانه¬ای تنظیم شده است، به این نتایج دست یافته که بر اساس مستندات موجود در سوره مبارکه فرقان، بیست و پنج اصل تربیتی در این سوره وجود دارد و آیات تربیتی به ویژه راجع به تربیت فرزند و خانواده به روشنی در این سوره ملاحظه می¬شود. مفاهیم بلند و معارف انسان¬ساز این سوره نشانگر تربیت توحید محورانه انسان است و از مهم¬ترین اصول تربیتی این سوره، اصل عبودیت و بندگی خداوند است که پیامبر اکرم ? و «عبادالرحمن»، مصداق بارز این مقام معرفی شده¬اند. از دیگر اصول تربیتی مهم این سوره می¬توان به اصل پذیرش اختیار و آزادی، تعقل، مسئولیت، لزوم عمل برای رشد و کمال اشاره کرد. واژگان کلیدی: تربیت، اصول تربیتی، سوره فرقان، عبادالرحمن.
علی ادبی فیروزجائی حکیمه السادات شریف زاده
از جمله روش¬هایی که امروزه توجه صاحب¬نظران تعلیم و تربیت را به خود جلب نموده روش تدریس همیاری می¬باشد، با در نظر گرفتن اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به منظور بررسی دقیق¬تر تاثیر این روش بر مهارت¬های اجتماعی دانش¬آموزان، طراحی و به شیوه¬ی مطالعه علی- مقایسه¬ای در جامعه دانش¬آموزان دبیرستان¬های شهرستان بابل در سال تحصیلی93-1392 اجرا گردید. نمونه¬ی مورد استفاده در این تحقیق به وسیله جدول مورگان محاسبه شده و 246 نفر را شامل می¬گردد همچنین برای جمع¬آوری داده¬ها از آزمون رشد مهارت¬های اجتماعی و برای تحلیل داده¬ها از روش¬های آمار توصیفی و در بخش استنباطی از آزمونt مستقل به کمک نرم-افزارspss استفاده شد.نتایج این تحقیق نشان می¬دهد که روش تدریس همیاری تاثیر معناداری در رشد مهارت مربوط به احترام و همکاری با دیگران، مسئولیت¬پذیری، دوست¬یابی و همدلی داشته و نسبت به روش¬های سنتی تدریس در رشد مهارت¬های اجتماعی¬ دانش¬آموزان ¬موثر¬تر¬است.
عماد روشن قیاس حکیمه السادات شریف زاده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درس پژوهی بر صلاحیت های حرفه ای معلمان دوره ی ابتدایی ناحیه یک ساری انجام شده است. این پژوهش از نوع توصیفی بوده و با روش علی مقایسه ای انجام شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان دوره ی ابتدایی ناحیه یک ساری به تعداد 650 نفر در سال تحصیلی 93-92 می باشد که از طریق جدول کرجسی و مورگان تعداد 242 نفر انتخاب شدند که با رعایت نسبت ها در دو گروه همتا 121 نفره قرار داده شدند.(گروهی که در درس پژوهی شرکت کردند و گروهی که در درس پژوهی شرکت نکردند.) جمع آوری اطلاعات از طریق مشاهده کلاس درس معلمان و بوسیله چک لیست محقق ساخته مقیاس درجه بندی رفتار در طول چهار ماه صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق نرم افزار spss18 انجام گرفت. نتایج نشان داد رویکرد درس پژوهی عاملی موثر در ارتقا صلاحیت های حرفه ای معلمان ابتدایی ناحیه ساری بوده است و صلاحیت های معلمانی که در درس پژوهی شرکت کردند به طور معناداری بهتر از معلمانی است که در درس پژوهی شرکت نکردند.
علی اصغر قاسمیان گرجی حکیمه السادات شریف زاده
این پژوهش با هدف بررسی تربیت معنوی در نهج البلاغه صورت گرفته است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف بنیادی، از لحاظ ماهیت نظری و از لحاظ روش کیفی می باشد، که به شیوه ی تحلیلی – استنتاجی انجام شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تربیت معنوی از دیدگاه نهج البلاغه با پیروی از دستورات الهی و زدودن باطن ازصفات ناشایست و آراستن آن با صفات نیک، تحقق می یابد و دارای ویژگی های خدامحوری، پرواپیشگی، باطن گرایی، تلاش وکوشش، شهود و فنا می باشد. اهداف تربیت معنوی عبارتند از آخرت گرایی، تقوا و پرهیزکاری، وارستگی و بندگی و شناخت فطرت است.اصول تربیت معنوی در نهج البلاغه مرتبط با اصل توحید، تفکر، کرامت، تواضع گرایی، اعتدال، زهد، ولایت، محبت، احسان و اصل آزادی می باشد. روش های تربیت معنوی در نهج البلاغه در سه حیطه شناختی با روش اعطای بینش، حیطه عاطفی با روش موعظه و اندرز و حیطه رفتاری به روش های الگویی، تربیت عملی و امر بمعروف و نهی از منکر ذکر، دعا، مراقبه و محاسبه، توکل، صبر و بردباری، خوف و رجاء و توبه مورد بحث قرار گرفته است. در مجموع از نظر حضرت علی (ع)، تربیت معنوی تربیتی الهی است که دستیابی به آن مستلزم رعایت تقوای الهی و توجه به مبداء و معاد بوده و نیاز به تعقل و تفکر و سیر در آفاق و انفس و جد و جهد در جهت تصفیه نفس از رذایل و آراستگی به جمیع فضایل را دارد که حاصلش، نورانیت، صفای دل، فلاح و رستگاری و غایت آن تقرب الهی است. کلید واژه: نهج البلاغه، تربیت، معنویت، تربیت معنوی
آوات علی راست حکیمه السادات شریف زاده
چکیده ندارد.
محسن براری حکیمه السادات شریف زاده
چکیده ندارد.