نام پژوهشگر: سید مهدی سجادیفر
آیدا قلعه بیگی سید مهدی سجادیفر
در سیستم های موجودی کلاسیک همواره فرض بر این بوده است که خرده فروش به محض دریافت کالا اقدام به پرداخت هزینه خرید کالا می نماید. در حالیکه در واقعیت ممکن است تأمین کننده به خرده فروش مدت زمان معینی را به منظور بازپرداخت بدهی ارایه کند. این شیوه معامله که به معامله اعتباری معروف است، به عنوان سیاست تشویقی جهت جذب مشتریان بیشتر از سوی تأمین کنندگان اعمال می شود. نکته قابل توجه این است که خرده فروش می تواند در هر زمان از دوره اعتباری تخصیص یافته اش اقدام به بازپرداخت بدهی خود نماید و هیچ گونه بهره اضافه نپردازد. همانگونه که واضح است اعمال معامله اعتباری هزینه های سیستم موجودی را دستخوش تغییر می کند و روابط کلاسیک در این سیستم ها صادق نیست. بنابراین هزینه های هر سیستم موجودی و سیاست بهینه آنها بایستی مجدداً محاسبه شوند. این پژوهش به بررسی زنجیره تأمین دوسطحی می پردازد که شامل یک تأمین کننده و یک خرده فروش بوده و در آن تأمین کننده از سیاست معامله اعتباری استفاده می نماید. سیاست بهینه موجودی برای هر یک از اعضا زنجیره تعیین و متوسط هزینه های یکپارچه زنجیره تأمین محاسبه شده است. در زنجیره تأمین مورد مطالعه، تأمین کننده و خرده فروش از سیاست موجودی پایه استفاده می کنند. یکی دیگر از ویژگی های متمایزکننده این تحقیق، احتمالی بودن تقاضای ورودی به سیستم است. با توجه به اینکه در واقعیت تقاضای زنجیره تأمین قطعی نبوده، در این پژوهش سعی شده است تا با در نظر گرفتن تقاضای پواسون، مسأله به واقعیت نزدیک تر شود. این تحقیق به ارایه دو مدل اساسی می پردازد که در اولی معامله اعتباری به صورت تک سطحی استفاده می شود و در مدل دوم معامله اعتباری در دو سطح در زنجیره تأمین استفاده می شود. برای هر یک از مدل های ارایه شده، تحلیل نتایج عددی حل مسأله ارایه شده است. نتایج عددی نشان داد که افزایش طول دوره اعتبار سبب کاهش هزینه های زنجیره تأمین می شود اما اثری بر سطوح بهینه موجودی ندارد. همچنین افزایش مدت زمان تحویل کالای خرده فروش سبب افزایش سطوح بهینه موجودی و افزایش هزینه های زنجیره تأمین می شود.
میلاد خواجه نژاد سید مهدی سجادیفر
در این پایان نامه یک مدل مکانیابی- موجودی با توجه به در نظر گرفتن محدودیت ظرفیت و شعاع پوششی بررسی می شود که در آن ظرفیت با توجه به حداکثر موجودی تجمعی در انبارها در هر لحظه از زمان و نه براساس متوسط موجودی سالیانه تعیین می گردد. این مدل از طریق کمینه سازی مجموع هزینه های اسقرار تسهیلات، حمل و نقل، نگهداری موجودی حین کار و ذخیره اطمینان، بطور همزمان محل انبارها، نحوه تخصیص خرده فروشان به انبارها، میزان سفارش، موجودی حین کار و میزان ذخیره اطمینان را تعیین می کند. این مسئله بصورت یک مدل برنامه ریزی عدد صحیح مختلط غیر خطی فرموله شده که در آن تابع هدف نه محدب و نه مقعر است. برای حل این مسئله از روش آزادسازی لاگرانژ استفاده می شود. تاثیر شعاع پوششی به کمک چندین مثال عددی مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد که در نظر گرفتن شعاع پوششی به همراه محدودیت ظرفیت نقش زیادی بر روی تابع هدف مسئله اصلی دارد.
سید مهدی سجادیفر
چکیده در پژوهش حاضر، یک سیستم برداشت کننده-به-قطعات در سطح پایین در نظر گرفته شده است. در این سیستم، با تکیه بر استراتژی برداشت ناحیه ای گسسته، انبارش تصادفی و انبارش طبقه بندی- مبنا براساس شاخص coi و مسیریابی پیمایشی برای نواحی برداشتی در نظر گرفته می شود. ابتدا به ارائه فرمول مسافت دقیق در حالت انبارش تصادفی و مسیریابی پیمایشی و مقایسه آن با حالت تخمینی می پردازیم. در ادبیات برای محاسبه مسافت جمع آوری کننده در چنین سیستمی، تخمین هایی ارائه شده است. در این گزارش، ابتدا رابطه ای برای محاسبه میانگین دقیق مسافت پیموده شده در حالت انبارش تصادفی و مسیر یابی پیمایشی ارائه می شود و سپس نتایج آن با مدل تخمینی موجود در ادبیات مقایسه می گردد.پس از مقایسه نتایج مدل دقیق و تخمین موجود، مشخص گردید تخمین موجود بسیار دقیق به محاسبه مسافت پیموده شده پرداخته است و اختلاف کمی با مدل دقیق دارد. در ادامه، فرمول مسافت دقیق در حالت انبارش طبقه بندی- مبنا بر اساس شاخص coi و مدل تخمینی موجود در ادبیات ارائه می شود. با مقایسه مدل دقیق و مدل تخمینی مشاهده می شود که بین این دو مقدار، اختلاف عددی قابل توجهی وجود دارد اما برای مقادیر بزرگ s، اعتبار تخمین موجود تائید می گردد. از آنجاکه مدل دقیق به دلیل پیچیدگی های ترکیباتی، برای استفاده در شرایطی که تعداد راهروهای انبار زیاد باشد مناسب نیست؛ مدل شبیه سازی جهت محاسبه میانگین مسافت پیموده شده برای تعداد راهروهای بیشتر توسعه داده می شود.در ابتدای کار ،می دانستیم که مدل دقیق دارای پیچیدگی های بسیاری می باشد ،اما هدف این بود که با بدست آوردن آن بتوانیم تخمین دقیق تری نسبت به تخمین موجود بر پایه مدل دقیق ارائه نماییم.در نتیجه به معرفی تخمین دقیق پرداختیم که اگرچه اختلاف زیادی با تخمین موجود در ادبیات ندارد اما با دقت بهتری نسبت به آن،به محاسبه مسافت پیموده شده در انبار می پردازد. واژگان کلیدی: برداشت سفارش، انبارش تصادفی، انبارش طبقه بندی- مبنا، مسیریابی پیمایشی، مسافت پیموده شده
مهدی جوادی سید مهدی سجادیفر
در این پژوهش، زنجیره تامین دو سطحی متشکل از یک فروشنده و دو خرده فروش در افق برنامه ریزی دو دوره ای مورد بررسی قرار گرفته است. فروشنده زنجیره تامین، محصول را در ابتدای دوره اول بین دو خرده فروش توزیع می کند و سپس موقعیت موجودی دو خرده فروش را با انتقال موجودی بین دو خرده فروش بر اساس داده های به روز شده فروش محصول در ابتدای دوره دوم تعدیل می کند. بعلاوه، در صورت نیاز می توان به تقاضای دو خرده فروش با تامین محصول از منبع برون سپاری با هزینه بالاتر پاسخ داد. همچنین مقدار بهینه تولید و تامین محصول از منبع برون سپاری به منظور حداکثر کردن سود مورد انتظار زنجیره تامین تعیین شده است. سپس اثبات شده است که استفاده از منبع برون سپاری نه تنها مقدار محصول تحویل داده شده در ابتدای دوره اول را کاهش می دهد بلکه سود مورد انتظار و سطح خدمت دهی به مشتریان در زنجیره تامین را نسبت به حالتی که برون سپاری وجود ندارد، افزایش می دهد. در انتها، نرخ تغییرات مقادیر سطح خدمت دهی به مشتریان و تحلیل شرایط توجیه پذیر برای برون سپاری ارائه شده است.