نام پژوهشگر: سودابه بساک نژاد
فایزه مروج سودابه بساک نژاد
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزه های مذهبی (مبتنی بر انتظار فرج) بر سلامت روان، شادکامی و امید در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز در نیمسال اول تحصیلی 88-87 بود. نمونه اولیه پژوهش شامل 465 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. سپس 40 نفر از میان 68 نفری که نمره آنها در پرسشنامه سلامت عمومی یک انحراف معیار بالاتر از میانگین و در پرسشنامه شادکامی آکسفورد و مقیاس امید میلر یک انحراف معیار پایین تر از میانگین بود، به روش تصادفی، جهت آزمون فرضیه ها انتخاب شدند. این 40 نفر به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 20 نفر) تقسیم شدند. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد، سپس آموزش آموزه های مذهبی (مبتنی بر انتظار فرج) طی 9 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. در پایان آخرین جلسه مداخله، همزمان از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد و پس از گذشت یک ماه مرحله پیگیری انجام شد. داده های حاصل از پژوهش به روش کوواریانس چند متغیری (mancova) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که آموزه های مذهبی (مبتنی بر انتظار فرج) باعث افزایش سلامت روان، شادکامی و امید گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. پیگیری با فاصله یک ماه، سودمندی آموزش آموزه های مذهبی (مبتنی بر انتظار فرج) را بر سلامت روان، شادکامی و امید نشان داد.
فهیمه پلویی شاپورآبادی سودابه بساک نژاد
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شناختی رفتاری مادران بر کاهش اضطراب کودکان 6-4 سال مهدهای کودک اهواز بود. این بررسی یک مطالعه ی آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه مادران کودکان 6-4 سال مهدهای کودک شهر اهواز بود. روش نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای بود. از بین 168 مهد کودک شهر اهواز، از هر یک از نواحی چهار گانه به صورت تصادفی، 7 مهد کودک و از این مهد کودک ها نیمی از کودکان 6-4 ساله به تصادف انتخاب شدند. پس از اجرا و نمره گذاری پرسشنامه، از بین کودکانی که نمره ی آن ها یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بود، 30 نفر برای شرکت در پژوهش انتخاب و به طور تصادفی، 15 نفر از آن ها در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار داده شدند. مادران کودکان گروه آزمایش مداخله ی آموزش شناختی رفتاری را دریافت کردند. مداخله شامل 10 جلسه بود که به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه برگزار می شد. گروه ها بلافاصله پس از درمان و یک ماه بعد از درمان مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های به دست آمده از طریق آزمون های آماری تحلیل کوواریانس یک متغیری (ancova) و تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مداخله بر کاهش علائم اضطراب کودکان موثر است و تفاوت گروه ها پس از درمان از لحاظ آماری در سطح 05/0 معنی دار بود. نتایج در پیگیری یک ماهه همچنان پایدار بود. بنابراین آموزش شناختی رفتاری والدین درمان مناسبی برای کاهش علائم اضطرابی کودکان 6-4 سال است.
فاطمه امینی سودابه بساک نژاد
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر راهبردهای مقابله ای بر بخشش از طریق عاطفه مثبت و منفی و هم چنین اثر علّی بخشش بر بهزیستی روان شناختی روی یک نمونه 352 نفری دانشجویان دانشگاه شهید چمران می باشد. ارزیابی الگوهای پیشنهادی با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری (sem) بر اساس نرم افزار amos-16 انجام گرفت. تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری نشان دادند که الگوی پیشنهادی اثر بخشش بر بهزیستی روان شتاختی برازنده داده ها می باشد، اما الگوی پیشنهادی پیشایندها برازنده داده ها نمی باشد و نیاز به بهبود دارد. در نتیجه، با حذف مسیرهای غیرمعنی دار و اضافه نمودن چند مسیر جدید، برازش الگوی نهایی پیشایندها با داده ها تأیید گردید. استفاده از آزمون تفاوت مجذور کای نیز روند بهبود الگوی نهایی را مورد تأیید قرار داده است. تحلیل های دیگر نیز نشان دادند که راهبردهای مقابله انطباقی اثر غیر مستقیم معنی داری بر بخشش از طریق عاطفه مثبت دارد. از میان راهبردهای مقابله غیر انطباقی، مقابله هیجانی بر بخشش اثر غیر مستقیم معنی داری از طریق عاطفه منفی داشت، اما مقابله اجتنابی چنین رابطه غیر مستقیم معنی داری با بخشش از طریق عاطفه منفی نداشت. مسیر بخشش به بهزیستی روان شناختی نیز مورد تأیید قرار گرفت.
سحر صیاد یداله زرگر
هدف از پژوهش حاضر بررسی همه گیر شناسی افکار بدشکلی بدنی و اثربخشی درمان شناختی- رفتاری گروهی بر کاهش اختلال بدشکلی بدنی و حساسیت بین فردی دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر اهواز بود. این بررسی یک مطالعه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون، با گروه کنترل بود. نمونه اولیه شامل 800 نفر دانش آموزی بودند که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند به مقیاس اصلاح شده وسواسی جبری یل- براون برای اختلال بدشکلی بدنی و خرده مقیاس حساسیت بین فردی فهرست 90 نشانه ای، پاسخ دادند که از بین آن ها کسانی که نمره بالا در مقیاس اصلاح شده وسواسی- جبری یل- براون برای اختلال بدشکلی بدنی داشتند انتخاب و مورد مصاحبه تشخیصی برای اختلال بدشکلی بدنی قرار گرفتند، سپس 30 نفر از کسانی که تشخیص اختلال بدشکلی گرفتند به طور تصادفی انتخاب شده و در دو گروه( 15 نفره) کنترل و آزمایش تقسیم شدند. سپس درمان شناختی- رفتاری در 12 جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده نرم آفزار spss تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان دادند افکار بدشکلی بدنی در میان دانش آموزان شیوع نسبتاً بالایی دارد، هم چنین درمان شناختی- رفتاری گروهی، درمانی اثر بخش در کاهش اختلال بدشکلی بدنی و حساسیت بین فردی است.
معصومه حاتمی سربرزه سودابه بساک نژاد
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان گروهی شناختی-رفتاری بر کاهش علائم درآمیختگی فکر- عمل، فرونشانی افکار و احساس گناه دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران بود. ابتدا، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 518 دانشجوی دختر مقطع کارشناسی انتخاب شدند و سه مقیاس درآمیختگی فکر-عمل، فرونشانی افکار و احساس گناه را تکمیل نمودند. سپس، 32 آزمودنی که در هر سه مقیاس نمره بالاتر از یک انحراف معیار داشتند، به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت درمان گروهی شناختی-رفتاری قرار گرفت در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که شرکت کنندگان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در هر سه متغیر درآمیختگی فکر-عمل، فرونشانی افکار و احساس گناه نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان دادند. بر اساس یافته های این پژوهش، درمان شناختی-رفتاری موجب کاهش علائم درآمیختگی فکر-عمل، فرونشانی افکار و احساس گناه در جمعیت غیر بالینی می شود.
راضیه سعیدی سودابه بساک نژاد
چکیده: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش متغیرهای تهدید ادارک شده از امتحان، اضطراب شناختی امتحان، سبک بزرگ نمایی تهدید، اسنادهای درماندگی و شکست به عملکرد و ترس از ارزیابی منفی به عنوان متغیرهای پیش بین اضطراب امتحان در دانش آموزان بود. به این منظور نمونه ای به حجم 874 نفر از دانش آموزان پایه سوم دبیرستان های شهر اهواز، به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و به آن ها پرسشنامه اضطراب امتحان ارائه گردید. از نمونه ی اولیه دو گروه جهت آزمون فرضیه های پژوهش انتخاب شدند، که شامل گروه افراد فاقد اضطراب امتحان (105n=) و گروه افراد دارای اضطراب امتحان (105n=) بودند. به این افراد پرسشنامه های تهدید ادارک شده از امتحان، اضطراب شناختی امتحان، سبک بزرگ نمایی تهدید، اسنادهای درماندگی و شکست به عملکرد و ترس از ارزیابی منفی ارائه شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل ممیز استفاده شد و کلیه ی فرضیه های پژوهش تأیید گردید. نتایج تحلیل همزمان نشان داد که به کمک متغیرهای فوق می توان اضطراب امتحان را پیش بینی کرد. تابع حاصل 66% از واریانس تفاوت دو گروه را تبیین می کند و 89% از افراد دو گروه را به درستی به گروه های خود منتسب می کند. نتایج به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
اعظم آقاجانی افجدی سودابه بساک نژاد
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت خواب و کیفیت زندگی دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز دارای کیفیت خواب نامطلوب بود. ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 500 دانشجوی دختر مقطع کارشناسی انتخاب شدند و سه پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسشنامه جمعیت شناختی را تکمیل نمودند. در مرحله دوم از بین 321 نفر که دارای کیفیت خواب نامطلوب بودند 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (آزمایشی و کنترل) گماشته شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت گروه درمانی قرار گرفت در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت معنی داری کیفیت خواب را بهبود بخشیده است اما بر کیفیت زندگی تاثیر نداشته است. این یافته ها نشان می دهد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند برای افراد دارای کیفیت خواب نامطلوب مفید باشد.
مازیار عندلیب سودابه بساک نژاد
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین متغیر های اضطراب اجتماعی، سبک های دلبستگی، باورهای غیر منطقی، هوش هیجانی و ابراز وجود با احساس غربت در دانشجویان دانشگاه شهید چمران می باشد. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهیدچمران اهواز، در سال تحصیلی 90-1389، می باشد. از این جامعه آماری نمونه ای به تعداد 300 نفر با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای برای آزمون فرضیه ها انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های احساس غربت، ترس از ارزیابی منفی، افکار غیرمنطقی خودکار، مقیاس هوش هیجانی، سبک دلبستگی، ابراز وجود و برای تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که: (الف) بین متغیر های اضطراب اجتماعی، سبک های دلبستگی، افکار غیرمنطقی خودکار، مقیاس هوش هیجانی و احساس غربت در دانشجویان دانشگاه شهید چمران رابطه معنی داری وجود دارد اما بین ابراز وجود و احساس غربت رابطه معنی داری وجود ندارد (ب) بین متغیرهای اضطراب اجتماعی، سبک های دلبستگی، تفکر غیر منطقی و هوش هیجانی با احساس غربت در دانشجویان غیر بومی دانشگاه شهید چمران رابطه چندگانه وجود دارد و نتایج نشان می دهدکه 23/0 واریانس احساس غربت توسط اضطراب اجتماعی، سبک های دلبستگی، تفکر غیر منطقی و هوش هیجانی تبیین می شود.
راضیه محمدی بهرام آبادی یداله زرگر
هدف این پژوهش بررسی فرایندهای خانواده، صفات شخصیت والدین و سلامت روان والدین به عنوان پیش بین های مشکلات رفتاری در دانش آموزان پایه دوم دبیرستان شهر یاسوج بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه دوم دبیرستان های شهر یاسوج در سال تحصیلی 89-88 بود. نمونه اولیه پژوهش به حجم 590 نفر به روش خوشه ای مرحله ای از 38 دبیرستان دخترانه و پسرانه شهر یاسوج انتخاب شد. از این میان افرادی که نمره ی آن ها در آزمون مشکلات رفتاری آشنباخ (ysr)، مساوی و بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین بود، به عنوان گروه دارای مشکلات رفتاری (75n=) و افرادی که نمره ی آن ها در این آزمون، مساوی و پایین تر از یک انحراف معیار از میانگین بود، به عنوان گروه بدون مشکلات رفتاری (75n=) انتخاب شدند. این دو گروه پرسشنامه فرایندهای خانواده، فرم ویژه ی فرزندان، و پدر و مادر آن ها پرسشنامه فرم کوتاه شخصیت نئو و سلامت عمومی را تکمیل نمودند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل تمایز مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها بیانگر این بود که ترکیب خطی متغیرهای فرایندهای خانواده، صفات شخصیتی پدر، صفات شخصیتی مادر، سلامت روان پدر و سلامت روان مادر قادر است مشکلات رفتاری را در دانش آموزان پایه دوم دبیرستان شهر یاسوج در سال تحصیلی 89-88 پیش بینی نماید.
مینا محبی منیجه شهنی ییلاق
هدف پژوهش حاضر آزمایش الگوی رابطه علّی پیوند والدینی با خودناتوان سازی و اعتماد به خود با میانجیگری پدیده وانمودگرایی بود. نمونه پژوهش 400 (239 دختر و 161 پسر) دانشجوی دوره های تحصیلات تکمیلی بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل مقیاس پیوند والدینی، مقیاس پدیده وانمودگرایی کلانس، خرده مقیاس خودناتوان سازی، از مقیاس فنون خودابرازی دفاعی و آزمون قیاس رمزگونه بود. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم الگوی پیشنهادی پژوهش، به ترتیب، با استفاده از روش های تحلیل مسیر و بوت استرپ انجام گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان دادند که مراقبت زیاد مادرانه باعث افزایش اعتماد به خود و مراقبت کم و حفاظت افراطی پدرانه باعث وانمودگرایی در دانشجویان می شوند. همچنین، پژوهش حاضر نشان داد که پدیده وانمودگرایی پیشایند مثبت خودناتوان سازی است. نتایج نشان داد مسیر غیرمستقیم مراقبت پایین و حفاظت افراطی پدرانه، با خودناتوان سازی، با میانجیگری پدیده وانمودگرایی، معنی دار است. یک الگوی اصلاحی نیز برای داده ها آزمایش شد و برازنده تر از الگوی اصلی بود.
طاهره نظمی نجمه حمید
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر گروه درمانی تفکیکی بر هم وابستگی و تمایزیافتگی خود زنان دارای همسر معتاد شهرستان اندیمشک بود. طرح این پژوهش از نوع آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون، با گروه گواه و پیگیری است. نمونه اولیه، شامل 56 نفر زن دارای همسر معتاد بودند که از بین مراجعین مراکز ترک اعتیاد شهرستان اندیمشک به روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس انتخاب شدند. تعداد 30 نفر آزمودنی به شیوه تصادفی از بین افرادی که نمره 40 و بالاتر در شاخص هم وابستگی هالیوک (hci) کسب کرده بودند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت گروه درمانی تفکیکی قرار گرفتند اما در این مدت گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل شاخص هم وابستگی هالیوک (hci) و پرسش نامه ی تمایزیافتگی خود (dsi) بوده است، داده های حاصل با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری با کنترل پیش آزمون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل آشکار ساخت که میان دو گروه آزمایش و گواه از لحاظ تمایزیافتگی و هم وابستگی تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0>p). همچنین در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه گواه میانگین هم وابستگی کاهش اما میانگین تمایزیافتگی افزایش یافته بود. نتایج حاصل در دوره پیگیری دوماهه کماکان تداوم داشت.
سحر پاک سودابه بساک نژاد
در پژوهش حاضر تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر غربت زدگی، هوش هیجانی و حساسیت بین فردی دانشجویان دختر مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نوع آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر عبارت است از تمامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز که در سال تحصیلی 90-91، به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه اولیه این پژوهش شامل 264 نفر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های غربت زدگی و هوش هیجانی و خرده مقیاس حساسیت بین فردی scl-90-r پاسخ دادند. سپس 30 نفر از بین کسانی که نمره ی غربت زدگی و حساسیت بین فردیشان بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین و نمره ی هوش هیجانیشان پایین تر از یک انحراف معیار از میانگین بود، انتخاب شده و به دو، گروه آزمایش و گروه کنترل تقسیم شدند. سپس 10 جلسه (60 دقیقه ای) آموزش مهارت های اجتماعی بر روی گروه آزمایش اجرا شد. پس از پایان مداخله از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری (mancova) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی موجب کاهش غربت زدگی و حساسیت بین فردی و افزایش هوش هیجانی گروه آزمایش شده است.
وحید عطایی مغانلو سودابه بساک نژاد
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش بهداشت روانی بلوغ بر پرخاشگری، ترس از تصویر تن و سازگاری دانش آموزان پسر پایه ی دوم دبیرستان های شهر اهواز می باشد. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این مطالعه، از تمام دانش آموزان پسر پایه ی دوم دبیرستان های شهر اهواز در سال تحصیلی 91-1390 تشکیل شده است. از این جامعه ی آماری، نمونه ای به حجم 15 نفر با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای برای گروه آزمایش و 15 نفر نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسش نامه های پرخاشگری باس و پری، نگرانی درباره ی تصویر بدنی و پرسش نامه ی سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینگ و برای تحلیل داده ها، از نرم افزار spss16 و روش تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج تحلیل مانکوا نشان داد که: الف) آموزش بهداشت روانی بلوغ باعث کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر پایه ی دوم دبیرستان می شود. ب) آموزش بهداشت روانی بلوغ باعث کاهش ترس از تصویر تن دانش آموزان پسر پایه ی دوم دبیرستان می شود. ج) آموزش بهداشت روانی بلوغ باعث افزایش سازگاری دانش آموزان پسر پایه ی دوم دبیرستان می شود. د) آموزش بهداشت روانی بلوغ باعث کاهش خرده مقیاس-های پرخاشگری شامل پرخاشگری فیزیکی، کلامی، خشم و خصومت در دانش آموزان پسر پایه ی دوم دبیرستان می شود. و) آموزش بهداشت روانی بلوغ باعث افزایش خرده مقیاس های سازگاری شامل سازگاری عاطفی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان پسر پایه ی دوم دبیرستان می شود.
ملیحه فراهانی سودابه بساک نژاد
در پژوهش حاضر اثربخشی آموزش گروهی مدیریت استرس بر پرخاشگری، فشار روانی والدگری و سلامت روان مادران کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری شهر اهواز مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش مادران تمامی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری شهر اهواز بودند که در سال تحصیلی 1391-1390 در مدارس ویژه ی ناتوانی یادگیری مشغول به تحصیل بودند. ملاک انتخاب کودکان مورد نظر، ابتلا به انواع ناتوانی یادگیری تحصیلی بود. نمونه ی مورد نظر به روش تمام شمار انتخاب شد. نمونه اولیه شامل 52 مادری بود که مقیاس فشار روانی والدگری، سیاهه پرخاشگری اهواز و پرسشنامه سلامت عمومی 28 ماده ای را تکمیل کردند. از بین آنها، 30 مادر که بالاترین نمرات را در حداقل دو متغیر کسب نمودند انتخاب و سپس به طور تصادفی ساده به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. سپس 8 جلسه ی 2 ساعته مداخله ی شناختی- رفتاری مدیریت استرس روی گروه آزمایش اجرا شد. پس از پایان مداخله از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova) و در سطح معنی داری 05/0 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که آموزش گروهی مدیریت استرس موجب کاهش پرخاشگری، فشار روانی والدگری و افزایش سلامت روان مادران گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. این نتایج در دوره ی پیگیری در متغیرهای فشار روانی والدگری و سلامت روان، ادامه یافت اما در متغیر پرخاشگری نتایج پایدار نبود.
بهمن زارع زادگان ایران داودی
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت برمشکلات سلوک کودکان 4 تا 6 سال مهدهای کودک اهواز و تنیدگی مادران آنان بود. طرح پژوهش نیز از نوع تجربی میدانی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این مطالعه، از تمام کودکان دارای مشکلات سلوک و مادران آن ها تشکیل شده بود . برای انتخاب نمونه، ابتدا معلمان تعداد 120 پرسشنامه فرم معلم راتر را برای کودکانی که انتظار می رفت دارای علائم سلوکی هستند، اجرا کردند از این تعداد، به صورت تصادفی نمونه ای به حجم 15 نفر برای گروه آزمایش و 15 نفر نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسش نامه های مشکلات رفتاری راتر (فرم معلم) و شاخص تنیدگی والدینی استفاده شد و برای تحلیل داده ها، از نرم افزار spss16 و روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج تحلیل مانکوا نشان داد که: الف) مشکلات سلوک گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت(001/0>p). ب) تنیدگی والدین گروه آزمایش در مقایسه با گروه (001/0(p<. به علاو این نتایج به مدت 1 ماه در پیگیری ادامه داشتند.
اسماعیل یعقوبی عسگراباد سودابه بساک نژاد
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی فراشناختی بر افسردگی و باورهای وسوسه انگیز معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون (mmt) بود. این پژوهش ، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. از بین 75 معتاد تحت درمان نگهدارنده با متادون مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر مشهد، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. در نهایت به دلیل افت شرکت کنندگان، داده های 25 نفر (13 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) تحلیل شدند. پس از اجرای پیش آزمون که با استفاده از پرسشنامه فرم کوتاه افسردگی بک (bdi-13) و مقیاس باورهای وسوسه انگیز به عمل آمد، گروه آزمایش طی 8 جلسه هفتگی، تحت درمان فراشناختی قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (mancova) استفاده گردید و سطح معناداری برای تایید فرضیه پژوهش05/0 p< در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که درمان فراشناختی در کاهش علایم افسردگی وباورهای وسوسه انگیز در معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون تاثیر معنی داری دارد
علی اردمه سودابه بساک نژاد
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر ولع مصرف و ذهن آگاهی در معتادان تحت درمان داروی نگه دارنده متادون شهر اهواز بود. این پژوهش از دسته پژوهش های نیمه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه ی پژوهش حاضر شامل کلیه ی معتادین تحت درمان با داروی نگهدارنده متادون مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد پارس اهواز می باشد که توسط پزشک مرکز و بر اساس ملاک های تشخیصی dsm-iv، تشخیص اختلال وابستگی به مواد دریافت کرده بودند، که از میان آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه و جهت آزمون فرضیه های پژوهش انتخاب شدند و پرسشنامه های ولع مصرف و ذهن آگاهی را تکمیل نمودند. از میان این30 نفر، به شکل تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل گماشته شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت گروه درمانی قرار گرفت در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که این درمان به صورت معنی داری ولع مصرف را کاهش و ذهن آگاهی را افزایش داده است. این یافته ها نشان می دهد که درمان پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در کاهش ولع مصرف افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مفید باشد.
هادی شاهینی مهناز مهرابی زاده هنرمند
چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر طرح واره درمانی بر نگرانی از تصویر بدن، ادراک خود و کیفیت زندگی دانشجویان پسر دارای نگرانی از تصویر بدن دانشگاه شهید چمران اهواز بود. در این پژوهش برای انتخاب آزمودنی ها از نمونه در دسترس استفاده گردید. بدین صورت که 70 نفر، از طریق فراخوان داوطلب جهت شرکت در پژوهش، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ( آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. همه ی شرکت کنندگان به پرسشنامه ترس از تصویر بدنی، پرسشنامه ادراک خود و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت فرم 26 سوالی پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت طرح واره درمانی گروهی قرار گرفت و سپس در مرحله پس آزمون و پیگیری، هردو گروه به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون آماری مانکوا و آنکوا مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که طرح واره درمانی گروهی به طور معنی داری نگرانی از تصویر بدن، ادراک خود و کیفیت زندگی افراد گروه آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشیده است. این یافته ها نشان می دهد که طرح واره درمانی گروهی می تواند به عنوان یک شیوه روان درمانی انتخابی در کمک به افراد دارای نگرانی از تصویر بدن در کاهش این علائم و همچنین بهبود ادراک خود و کیفیت زندگی این افراد سودمند باشد.
شوبو ویسی نجمه حمید
چکیده در پژوهش حاضر اثربخشی درمان رویکرد چند وجهی اسلامی بر سلامت معنوی و رضایت از زندگی دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز مورد بررسی قرار گرفت. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند. نمونه اولیه 392 نفر بودند که از این میان، 154 نفر که در پرسشنامه سلامت معنوی یک انحراف معیار پایین تر از میانگین بودند انتخاب و به صورت تصادفی ساده 30 نفر را به دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. هر دو گروه به پرسشنامه های سلامت معنوی و رضایت از زندگی پاسخ دادند. سپس 10 جلسه ی 90 دقیقه ای درمان چند وجهی اسلامی اجرا شد. پس از پایان مداخله از هر دو گروه پس ازمون به عمل آمد. داده های حاصل نشان داد که رویکرد چند وجهی منجر به افزایش سلامت معنوی و رضایت از زندگی در مقایسه با گروه گواه شده است.
هانی رحیمی یداله زرگر
بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) یکی از شایع ترین بیماری های میلین زدای سیستم عصبی مرکزی است که عوارض و مشکلات آن، فشار روانی شدیدی در بیماران ایجاد می کند. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش مدیریت استرس بر خستگی مزمن و سبک های مقابله در بیماران مبتلا به ام اس است. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل می باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی بیماران مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس شهر اهواز بود که 100 نفر از آنان به صورت در دسترس انتخاب شده و از میان این نمونه، 32 بیماری که نمره ی مقیاس خستگی کروپ بیشتری داشتند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند (هر گروه 16 نفر). مداخله ی آموزش مدیریت استرس به صورت گروهی، طی 10 جلسه بر روی بیماران گروه آزمایش اجرا شد و در این فاصله، هر دو گروه، درمان های معمول پزشکی را نیز دریافت کردند. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ خستگی و سبک های مقابله ای مسأله مدار، هیجان-مدار و روی آوردن به اجتماع تفاوت معنی داری در سطح آماری 001/0>p وجود دارد، اما در خصوص سبک مقابله ی اجتنابی، این تفاوت معنی دار نبود. بنابراین، آموزش مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری می-تواند موجب کاهش خستگی و تغییر سبک مقابله ای در بیماران مبتلا به ام اس شود.
سلیمه داستان ایران داودی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مدیریت استرس بر غربت زدگی، مشکلات بین فردی و سازگاری خوابگاهی دانش آموزان دختر دبیرستان های شبانه روزی شهر شیراز بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان های شبانه روزی شهر شیراز در سال تحصیلی 93-92، بود که به کل آن ها پرسشنامه های غربت زدگی، مشکلات بین فردی و سازگاری خوابگاهی داده شد، سپس در هر مدرسه افرادی که نمره آنها در یکی از دو آزمون غربت زدگی و مشکلات بین فردی بالاتر از میانگین و در آزمون سازگاری خوابگاهی پایین تر از میانگین بود، مشخص شدند، که 31 نفر در یک مدرسه و 40 نفر در مدرسه دیگر واجد این شرایط بودند. از این تعداد بر حسب بالاتر بودن نمرات غربت زدگی یا مشکلات بین فردی و پایین تر بودن نمره سازگاری، از هر مدرسه 17 نفر انتخاب گردید، سپس به تصادف یکی از مدارس به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. سپس گروه آزمایش تحت 10 جلسه ی 2 ساعت آموزش مدیریت استرس قرار گرفتند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفتند (001/0p< و 50/55f=). نتایج حاصل نشان داد که آموزش مدیریت استرس باعث کاهش غربت زدگی و مشکلات بین فردی و افزایش سازگاری خوابگاهی در دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. نتایج در مرحله پیگیری کماکان ادامه داشت(001/0p< و 16/33f=).
محسن دوستکام مهناز مهرابی زاده هنرمند
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ذهن خوانی از طریق تصویر چشم، سوگیری ادراکی و ناگویی عاطفی در دانشجویان دارای خصیصه شخصیتی پارانویید بود. جامعه آماری، دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره نهاد رهبری مستقر در دانشگاه فردوسی مشهد بودند. طرح پژوهش حاضر از نوع تجربی می باشد. نمونه پژوهش 40 نفر از دانشجویان دارای خصیصه شخصیتی پارانویید بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب و به طور مساوی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس میلون 3، ناگویی عاطفی تورنتو، مقیاس ذهن خوانی از طریق تصویر چشم و تصاویر چهره های مبهم بود. گروه آزمایش 8 جلسه مداخله گروهی دریافت کردند، در حالیکه گروه کنترل هیچگونه مداخله دریافت نکرد. داده ها در سطح p<0/05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج مانوا در پس آزمون نشان داد که بین نمره های پیش آزمون و پس آزمون دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد و نمره های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در سوگیری ادراکی و ناگویی عاطفی کاهش و در توانایی ذهن خوانی افزایش داشت.
مسلم سردارپور سودابه بساک نژاد
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان تحلیل تبادلی بر صمیمیت اجتماعی و راهبردهای مقابله با فشار روانی در دانشجویان پسر غیر بومی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان پسر غیربومی ساکن در خوابگاه های دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 92- 1391 بود. از بین 66 نفر از کسانی که بصورت داوطلبانه جهت شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند، 30 نفر که در مقیاس صمیمیت اجتماعی نمره پایین تر از یک انحراف استاندارد از میانگین کسب کرده بودند به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. این 30 نفر به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش هشت جلسه درمان تحلیل تبادلی دریافت کردند. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون به مقیاس های صمیمیت اجتماعی میلر و راهبردهای مقابله با فشار روانی اندلر و پارکر پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار spss انجام شد. نتایج نشان داد که درمان تحلیل تبادلی باعث افزایش صمیمیت اجتماعی در گروه آزمایش شده است. نتایج همچنین نشان داد که درمان باعث افزایش راهبرد مقابله مسئله مدار و کاهش راهبردهای مقابله هیجان مدار و اجتناب مدار در مقابله با فشار روانی در گروه آزمایش شده است. این یافته ها نشان می دهد که درمان تحلیل تبادلی می تواند به عنوان یک درمان موثر در سطح مراکز مشاوره دانشجویی جهت کمک به دانشجویان برای مقابله موثر با فشارهای روانی، به کار گرفته شود.
فریبا کلانتری سودابه بساک نژاد
هدف پژوهش حاضر، تعیین تاثیر درمان عقلانی- هیجانی رفتاری بر نمایه ی توده ی بدن، باورهای غذایی غیرمنطقی، خودکارامدی وزن، تصویر بدن و پذیرش خود در نوجوانان دختر دارای اضافه وزن بود. از جامعه آماری که نوجوانان دختر 18-14 سال دارای اضافه وزن بودند، 36 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از ارزیابی های اولیه و تشخیص داشتن اضافه وزن به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش، پلاسیبو و لیست انتظار گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه باورهای غذایی غیر منطقی، سبک خودکارآمدی وزن، چک لیست تصویر بدن و پرسشنامه پذیرش خود بود. گروه آزمایش در 12جلسه 90 دقیقه ای، مداخله روان شناختی دریافت کردند. گروه پلاسیبو نیز در 12 جلسه گروهی برای بررسی فرم های پایش شرکت کردند. اما گروه لیست انتظار هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss 20 در سطح ( 05/0(p< تحلیل شد. نتایج مانکوا (76/4=f و 001/0 ≥α) و مقایسه های زوجی بونفرونی در مرحله پس آزمون نشان داد که نمایه ی توده ی بدن گروه آزمایش در مقایسه با لیست انتظار کاهش یافت، اما در مقایسه با گروه پلاسیبو تفاوت معنی داری مشاهده نشد. ولی در مرحله ی پیگیری نمایه ی توده ی بدن گروه آزمایش در مقایسه با لیست انتظار و پلاسیبو تفاوت معنی دار داشت. همچنین نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری به جز متغیر تصویر بدن که بین دو گروه در مرحله ی پیگیری تفاوت معنی دار مشاهده نگردید، میانگین نمره باورهای غذایی غیرمنطقی کاهش و خودکارآمدی وزن و پذیرش خود افزایش معنی داری یافت.
ژیلا بهجت نجمه حمید
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل بر پرخاشگری و عزت نفس دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهر اهواز بود. طرح پژوهش نیز از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این مطالعه، تمام دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهر اهواز در سال تحصیلی 93-1392 بود. برای انتخاب نمونه، ابتدا 300 نفر از دانش آموزان به طورتصادفی انتخاب و به پرسشنامه پرخاشگری و عزت نفس پاسخ دادند و از بین آنها 30 نفر که نمره پرخاشگری انهابالاترازیک انحراف معیارازمیانگین و نمره عزت نفسشان پایین ترازیک انحراف معیارازمیانگین بودند در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسش نامه های پرخاشگری باس و پری و عزت نفس روزنبرگ و برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss و روش تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج تحلیل مانکوا نشان داد که: آموزش تحلیل رفتار متقابل باعث کاهش پرخاشگری در دانش آموزان دختر پایه ی اول متوسطه شد، آموزش تحلیل رفتار متقابل باعث کاهش خرده مقیاس های پرخاشگری شامل پرخاشگری فیزیکی، کلامی و خشم در دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شد ولی بر خرده مقیاس خصومت چون در مرحله پس آزمون تفاوت معنی دار نبود پس اثری نداشت و فرضیه در مورد این متغیر وابسته مورد تایید قرار نگرفت و آموزش تحلیل رفتار متقابل، باعث افزایش عزّت نفس در دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شد.
فریبا نقی ترابی علی مرعشی
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش آموزه های دینی (مبتنی بر دعای مکارم الاخلاق) بر هوش اخلاقی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 93-92 بود.جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 93-1392 می باشند که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین 12 دانشکده دانشگاه شهید چمران اهواز، به طور تصادفی 5 دانشکده انتخاب و از هردانشکده 4 کلاس و از هر کلاس 10نفر و از بین آنها در نهایت 40 نفر به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه 20 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند و از آن ها پیش آزمون(پرسشنامه هوش اخلاقی) به عمل آمد و گروه آزمایش 10 جلسه تحت آموزش آموزه های دینی مبتنی بر دعای مکارم الاخلاق قرار گرفتند. پس از یک هفته از پایان آموزش، از هر دو گروه پس آزمون بعمل آمد. داده های حاصل از این پژوهش به روش تحلیل واریانس بر روی تفاضل نمرات پیش آزمون – پس آزمون با سطح معنی داری 0/05≥ r مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که آموزش آموزه های دینی مبتنی بر دعای مکارم الاخلاق باعث افزایش هوش اخلاقی بر گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
محسن علی پور سودابه بساک نژاد
هدف از این پژوهش رابطه راهبردهای خود ابرازی دفاعی و اظهار وجودی به عنوان متغیرهای پیش بین ابعاد اضطراب اجتماعی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز می باشد. به این منظور نمونه ای به حجم 340 نفردانشجو از دانشگاه شهید چمران اهواز به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خود ابرازی و پرسشنامه ابعاد اضطراب اجتماعی ارائه گردید. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی متعارف استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که از بین راهبردهای خودابرازی دفاعی، خودناتوان سازی، عذر خواهی و سلب مسئولیت و از بین راهبردهای خودابرازی اظهار وجودی، محبوب نمائی و التماس با اضطراب اجتماعی همبستگی مثبت دارند، بنابراین متغیرهای خود ابرازی می تواند اضطراب اجتماعی را پیش بینی کند. نتایج تابع، 29% واریانس مشترک دوگروه متغیر پیش بین و ملاک را نشان می دهد.
یحیی حسین زاده فیروآباد سودابه بساک نژاد
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه اهمال کاری رفتاری، اهمال کاری تصمیم گیری و اجتناب شناختی با مولفه های اضطراب امتحان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود. نمونه این پژوهش شامل 200 نفر از دانشجویان دانشگاه شهیدچمران اهواز بودند که به صورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گرداوری داده ها از مقیاس اهمال کاری عمومی، مقیاس اهمال کاری تصمیم گیری، پرسشنامه اجتناب شناختی و پرسشنامه اضطراب امتحان استفاده شد. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از همبستگی متعارف استفاده شد. یافته ها نشان داد که ترکیب خطی مولفه های اضطراب امتحان به وسیله ترکیب خطی متغیر های پیش بین قابل پیش بینی است. نتایج تحلیل های رگرسیون چندگانه نشان داد که مولفه های اضطراب امتحان به صورت جداگانه توسط متغیرهای پیش بین قابل پیش بینی هستند.
نصرالله معینی سودابه بساک نژاد
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین پردازش های پس رویدادی و اجتناب شناختی با اضطراب اجتماعی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا گردید. نمونه اصلی شامل 400 دانشجوی پسر و دختر کارشناسی دانشگاه شهید چمران هستند که به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. 100 دانشجوی دختر و پسر نیز به منظور بررسی ویژگی های روان سنجی ابزارها مورد استفاده قرار گرفتند. آزمودنی ها در این پژوهش به سه پرسشنامه شامل، پردازش پس رویدادی (pep)، اجتناب شناختی (cpi) و خرده مقیاس اضظراب اجتماعی (se) پاسخ دادند. فرضیه های این پژوهش شامل 3 فرضیه اصلی بود که رابطه ساده و چندگانه متغیرهای پیش بین را با ملاک در کل نمونه و نمونه های دختر و پسر به تفکیک بررسی می کردند. نتایج یافته ها نشان می دهد که پردازش پس رویدادی و اجتناب شناختی و خرده مقیاسهای آن با اضطراب اجتماعی همبستگی مثبت و معنی داری دارند. همچنین، تحلیل رگرسیون چندگانه نشان می دهد که متغیرهای پیش بین به طور معنی داری با اضطراب اجتماعی همبستگی چندگانه دارند. در آزمودنی های پسر، جانشینی فکر، پردازش پس رویدادی و تبدیل تصور به فکر بهترین پیش بینی کننده های اضطراب اجتماعی و در آزمودنی های دختر پردازش پس رویدادی، جانشینی فکر و تبدیل تصور به فکر بهترین پیش بینی کننده های اضطراب اجتماعی بودند.