نام پژوهشگر: رسول روشن چسلی

اثر برنامه مداخله صلاحیت دار بازماندگان سرطان- تازه تشخیص داده شده بر نشانه های استرس پس از سانحه و حالت اضطراب والدین کودکان مبتلا به سرطان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی 1391
  شیما شیرافکن   رسول روشن چسلی

چکیده مقدمه: هدف اساسی پژوهش حاضر تعیین اثر برنامه مداخله صلاحیت دار بازماندگان سرطان- تازه تشخیص داده شده (sccip-nd) بر نشانه های استرس پس از سانحه (ptss) و حالت اضطراب والدین کودکان مبتلا به سرطان تازه تشخیص داده شده بوده است. روش: بدین منظور در مرحله اول جهت تعیین روایی و اعتبار اولیه مقیاس اختلال استرس حاد (asds؛ بریانت و همکاران،2000آ) تعداد 60 والد دارای کودک مبتلا به سرطان تازه تشخیص داده شده از بیمارستان فوق تخصصی محک به شیوه در دسترس انتخاب شدند. در مرحله دوم از جامعه آماری مورد نظر، تعداد 28 نفر از والدین (14مادر و 14 پدر) کودکان مبتلا به سرطان تازه تشخیص داده شده، به شیوه در دسترس از همان بیمارستان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (14 والدین) و کنترل (14 والدین) قرار گرفتند. والدین هر دو گروه آزمایش و کنترل به مقیاس اختلال استرس حاد (asds) و پرسشنامه حالت- رگه اضطراب اسپیلبرگر (1983؛ نقل از فتحی آشتیانی،1388) در مرحله پیش آزمون و بعد از 3 هفته هر دو گروه به مقیاس تأثیر رویداد- تجدیدنظرشده (وایس و مارمر، 1997؛ نقل از کریستینسُن و همکاران،2008) و پرسشنامه حالت- رگه اضطراب اسپیلبرگر در مرحله پس آزمون پاسخ دادند. یافته ها: مادران و پدران گروه آزمایش در مقایسه با مادران و پدران گروه کنترل در ptss کاهش معناداری را نشان دادند اما کاهش معناداری را در حالت اضطراب گزارش نکردند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش از اهمیت گسترش مداخلات مبتنی بر شواهد سیستم های خانواده ویژه خانواده های کودکان مبتلا به سرطان تازه تشخیص داده شده حمایت می کند. کلمات کلیدی: برنامه مداخله صلاحیت دار بازماندگان سرطان- تازه تشخیص داده شده (sccip-nd)، نشانه های استرس پس از سانحه، حالت اضطراب

تأثیر تمایزیافتگی خود، ترس از صمیمیت، و اضطراب بر رضایت زناشویی و رضایت جنسی افراد مبتلا به نارساکنش-وری جنسی با توجه به نقش تعدیل کنندگی ارتباط جنسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی 1391
  سعید کیانپور   رسول روشن چسلی

زمینه و هدف: هدف این پژوهش شناسایی میزان تأثیر تمایزیافتگی، اضطراب و ترس از صمیمیت بر رضایت زناشویی و رضایت جنسی با توجه به نقش تعدیل کنندگی رضایت ارتباط جنسی در افراد مبتلا به نارساکنش وری جنسی بوده است. روش و ابزار: طرح این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و مدل سازی معادلات ساختاری بوده است. جامعه ی آماری پژوهش شامل زنان و مردان متأهل شهر تهران بود که در سال 1391 به کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد به منظور مشاوره و درمان نارساکنشی های جنسی مراجعه کرده بودند. از این جامعه تعداد 118 نفر (39 نفر زن و 79 نفر مرد) به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. تحلیل داده های تحقیق بر اساس روش معادلات ساختاری amos انجام شد. نتایج: نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که ارتباط جنسی بالاترین میزان تبیین را برای رضایت جنسی و سپس برای رضایت زناشویی دارد. به همین ترتیب، تمایزیافتگی نیز به طور مستقیم پس از ارتباط جنسی بیشترین میزان تبیین را برای رضایت جنسی و زناشویی دارد. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد ارتباط جنسی و کیفیت آن در مبتلایان به نارساکنش وری های جنسی برای ایجاد رضایت جنسی و رضایت زناشویی نقش مهمی را به عنوان تعدیل کننده در بین متغیرهای تمایزیافتگی، ترس از صمیمیت و اضطراب ایفا می کند. هر چند پژوهشهای آتی در مورد بیماران با تشخیص یک نارساکنشی جنسی، بیشتر می تواند ابعاد تازه ای را نمایان سازد.

مقایس? رضایت جنسی و رضایت زناشویی، نقش جنسیتی، سبکهای دلبستگی و نوروزگرایی در افراد در آستان? طلاق و عادی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی 1391
  نفیسه مهدوی   محمدرضا شعیری

زمینه و هدف: یکی از کارکردهای اصلی ازدواج، تشکیل خانواده است و خانواده همواره به عنوان مهمترین سیستم انسانی مورد توجه قرار گرفته است. حفظ ثبات و آرامش پایدار و شادکامی موجود در روابط زناشویی همواره از مسائل عمده و مطرح در بین زوجین و زوج درمانگران بوده است. بدین خاطر هدف اساسی پژوهش حاضر تعیین تفاوت متغیرهای سبک دلبستگی، نوروزگرایی و نقشهای جنسیتی، رضایت زناشویی و رضایت جنسی در دو گروه عادی و در آستان? طلاق بوده است . روش: به این منظور 302 نفر آزمودنی (182نفر به عنوان نمونه گروه در آستانه طلاق و 120 نفر به عنوان نمونه عادی) انتخاب شده و پرسشنامه های مربوط به متغیرهای تحقیق را تکمیل نمودند. داده ها بر اساس تحلیل واریانس چند گانه مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که در بین دو گروه عادی و در آستانه طلاق،f مربوط به متغیرهای رضایت زناشویی، ارتباط، حل تعارض، تحریف، رضایت جنسی و سبک دلبستگی ناایمن، در مقایسه با مقادیر بحرانی، معنادار می باشد: نتایج حاکی از این بود که رضایت جنسی گروه عادی بیش از گروه در آستانه طلاق است. نیز نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین زنان و مردان در آستانه طلاق و زنان و مردان عادی در متغیرهای نقش جنسیتی (مردانه و زنانه) وجود ندارد. یافته ها نشان داد که دلبستگی نا-ایمن گروه در آستانه طلاق بیش از گروه عادی است. نتایج بیانگر این نکته بود که رضایت زناشویی، ارتباط، حل تعارض، تحریف گروه عادی بیش از گروه در آستانه طلاق است. قابل توجه اینکه هیچیک از این متغیرها در دو گروه مردان و زنان تفاوت معنادار نداشته و تعامل جنسیت با تعلق به گروه در آستانه طلاق و عادی نیز نمایانگر تفاوتی در رضایت زناشویی نبوده است. بحث: برخی از یافته ها همسو با دیگر تحقیقات بوده است. اما برخی دیگر چون نقش جنسیتی و برخی تعاملهای بین متغیرها همسو با یافته های دیگر نبوده است. البته باید توجه کرد که برخی از این متغیر ها میتوانند بنیادی تر از متغیر های دیگر تلقی شوند و بسته به نظریه ها مورد توجه عمیق تر قرار گیرند. از سوی دیگر، توجه به مسایل فرهنگی و نیز پژوهشهای آتی شاید بتوانند برخی از نوسانات به دست آمده را آشکارتر سازند.

تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر کاهش خشم، افزایش توانمندی حل مسئله و افزایش سازگاری دختران فراری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی 1392
  پریسا اسدی دستجردی   رسول روشن چسلی

چکیده هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر کاهش خشم، افزایش توانمندی حل مسئله و افزایش سازگاری دختران فراری است.در این پژوهش از سه پرسشنامه راه های مقابله با استرس برکلی ، پرسشنامه خشم اسپیلبرگر و پرسشنامه سازگاری بل استفاده شده است.برای توصیف داده های جمعیت شناختی از آمار توصیفی و برای آزمون فرضیات پژوهش ازآماراستنباطی استفاده شده است.مطالعه حاضر، از نوع شبه آزمایشی است و دارای پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل می باشد. به همین منظور با استفاده از شیوه نمونه گیری مبتنی بر هدف و به صورت تصادفی،15 نفر از دختران بهزیستی شهرری (دولت آباد) را به عنوان گروه آزمایش و 15 نفر دیگر از مراکز بهزیستی شهرستان تهران (شهید نواب صفوی) و شمیرانات (آصف) به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. نتیجه پژوهش بیانگر تأثیر آموزش مهارت حل مسئله در کاهش خشم و افزایش سازگاری دختران مستقر در بهزیستی می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که بین گروه آزمایش در زیر مقیاس های خشم (احساس خشم، بیان کلامی خشم، بیان فیزیکی خشم، خلق خشمناک، واکنش خشمناک، برون ریزی خشم، درون ریزی خشم، کنترل برون ریزی خشم، کنترل درون ریزی خشم) و زیر مقیاس های سازگاری (سازگاری در خانه، سازگاری بهداشتی، سازگاری اجتماعی، سازگاری عاطفی، سازگاری شغلی یا تحصیلی) با گروه کنترل تفاوت وجود دارد به این معنی که گروه آزمایش در زیر مقیاس ها نمره بالاتر و در کاهش خشم نمره کمتری را به دست آوردند اما در شیوه حل مسئله (توانمندی حل مسئله) تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد.با توجه به نتیجه پژوهش می توان از شیوه آموزش مهارت حل مسئله برای کاهش خشم و افزایش سازگاری دختران استفاده نمود. کلید واژه ها آموزش مهارت حل مسئله، خشم، توانمندی حل مسئله، سازگاری، دختران فراری

مقایسه طرحواره‏های شناختی ناسازگار و باورهای غیر منطقی و مهارت‏های ارتباطی در نوجوانان پرورشگاهی و نوجوانان غیر پرورشگاهی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی 1392
  نیلوفر باصری صالحی   آناهیتا خدابخشی کولایی

هدف این پژوهش مقایسه مولفه‏های طرحواره‏های شناختی ناسازگار، باورهای غیر منطقی و مهارت‏های ارتباطی رادر دو گروه نوجوان پرورشگاهی و نوجوان عادی بود. در این مطالعه علی- مقایسه‏ای 116 نوجوان دختر (56 نفر نوجوان پرورشگاهی و 60 نفر نوجوان عادی) بین سنین 12 تا 18 سال به روش نمونه گیری در دسترس برای نوجوانان عادی و روش نمونه گیری هدفمند برای نوجوانان پرورشگاهی انتخاب شدند و پرسشنامه‏های طرحواره‏های ناسازگار اولیه یانگ فرم کوتاه، پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز و آزمون مهارت‏های ارتباطی کوئین دام نسخه تجدید نظر شده را که از اعتبار و پایایی مناسبی برخوردارند تکمیل کردند. سپس داده‏های به دست آمده با روش های آمار توصیفی ( میانگین انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (manova) و آزمون t مستقل ) مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه در نمره کلی طرحواره‏های ناسازگار اولیه و خرده مقیاس‏های محرومیت هیجانی، رهاشدگی/ بی ثباتی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، انزوای اجتماعی/ بیگانگی، نقص/ شرم، شکست، وابستگی/ بیکفایتی، آسیب پذیری نسبت به خود و اطاعت در سطح 01/0p< تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که میانگین نمرات نوجوانان پرورشگاهی بیشتر از نوجوانان عادی بود. در نمره کلی باورهای غیر منطقی و مهارت‏های ارتباطی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. تنها در خرده مقیاس قاطعیت در مولفه مهارت‏های ارتباطی تفاوت معنادار بود. جهت تفاوت به گونه ای بود که سطح متغیر در نوجوانان پرورشگاهی بیشتر از نوجوانان عادی بود. براساس نتایج به دست آمده فراهم کردن شرایطی مناسب در دوره کودکی جهت ارضای نیازهای اساسی کودکان که ریشه های تحولی طرحواره های ناسازگار هستند از جمله دلبستگی ایمن به خصوص برای کودکان پرورشگاهی که از محیط امن و با ثبات خانواده محرومند، برای رشد بهتر و موفقیت و پیشگیری از مشکلات روانشناختی در کودکان پرورشگاهی پیشنهاد می شود.

اثربخشی برنامه آموزشی والدین کازلوف بر ابراز هیجان و بارروانی ماداران دارای کودک اوتیستیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی 1393
  اسیه عرب ورامین   آناهیتا خدابخشی کولایی

چکیده مقدمه و هدف : با به دنیا آمدن کودک، والدین به تدریج با دنیای واقعی و رخدادهای ناشی از آن آشنا می شوند . تولد هر کودک با نیاز های ویژه مشکلات متعددی را برای والدین به همراه دارد . در سال های اخیر پژوهش های زیادی نقش ابراز هیجان را در عود اختلالات روان پزشکی بررسی کرده اند . همچنین می توان انتظار داشت که مراقبت از یک بیمار مزمن که ممکن است اختلالات رفتاری جدی نیز داشته باشد، باعث فرسودگی مزمن در مراقبان وی گردد، در این راستا هدف ازاین پژوهش تعیین اثر بخشی برنامه آموزش والدین کازلوف بر ابراز هیجان و بار روانی مادران دارای کودک اوتیستیک می باشد. روش : مطالعه حاضر به روش شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون می باشد.30 نفر مادر دارای کودک اوتیستیک ،به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند . سپس گروه آزمایش طی 12جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزشی والدین کازلوف را دریافت کردند .داده ها از طریق مقیاس بار روانی پای و کوپر و پرسشنامه ابراز هیجان به کودک احدی و همکاران جمع آوری ونتایج از طریق روش آماری کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : یافته ها نشان دادند که ؛ ابراز هیجانات مثبت در مادرانی که مداخله آموزشی کازلوف را دریافت کردند، نسبت به گروه کنترل افزایش یافت و همچنین ، در ابراز هیجانات منفی و بار روانی این گروه از مادران در مقایسه با گروه کنترل ، کاهش معناداری مشاهده شد. نتیجه گیری: برنامه آموزشی والدین کازلوف به منظور افزایش هیجانات مثبت و کاهش هیجانات منفی و بار روانی ، در نمونه مادران کودکان اوتیستیک موثر بوده و این امر می تواند به بهبود کیفیت زندگی و رابطه ولی – فرزندی مادران دارای کودک اوتیسم یاری برساند . کلید واژه ها: برنامه آموزشی کازلوف/ ابراز هیجان/ بار روانی/ مادران/ اوتیسم