نام پژوهشگر: لیدا مقدم بنایم

بررسی ارتباط غلظت crp سرم مادر در اوایل حاملگی و پیامدهای مادری و جنینی بارداری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1388
  بیتا محمدی   لیدا مقدم بنایم

هدف: این مطالعه با هدف تعیین رابطه ی crp نیمه اول بارداری با وقوع پره اکلامپسی، زایمان زودرس، پارگی زودرس کیسه آب و وزن کم زمان تولد انجام شده است. روش مطالعه: در این مطالعه کوهورت آینده نگر سطح سرمی crp در400 خانم باردار با سن بارداری زیر 20 هفته اندازه گیری شد و تا زمان زایمان مادران پیگیری شدند. داده ها در قالب روش های آماری توصیفی و تحلیلی (رگرسیون لجستیک و تحلیل منحنی roc)، توصیف و تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: در مورد پره اکلامپسی با در نظر گرفتن متغیر های سن مادر (کمتر از 19 و بیشتر از 35 سال)، حاملگی اول، مصرف مکمل کلسیم در بارداری و شاخص توده بدنی (bmi) ، رابطه ی معناداری بین سطح crp و پره اکلامپسی خفیف (001/0p < ، 35/1or= و 52/1 -20/1%95ci=) و شدید (001/0p < ، 85/1 or= و 25/2-52/1 (95% ci= مشاهده شد. از میان متغیر های فوق، تنها متغیر مصرف کلسیم، رابطه ی معناداری با وقوع پره اکلامپسی شدید داشت و وقوع آن را کاهش می داد (05/0p <). بنابراین تحلیل منحنی roc به تفکیک دو رده ی این متغیر انجام شد. بر این اساس، سطح موثر crp در پره اکلامپسی خفیف با استفاده از تحلیل منحنی roc با حساسیت 94% و ویژگی 81%، برابر mg/l 95/4 و سطح موثر crp در پره اکلامپسی شدید با حساسیت 96%و ویژگی71%، mg/l05/4 بدست آمد. همچنین سطح موثر crp در پره اکلامپسی شدید در افرادی که کلسیم مصرف می کردند، با حساسیت 67% و ویژگی 98% برابر mg/l 8/8 و در افرادی که کلسیم مصرف نمی کردند با حساسیت94% و ویژگی 61% برابر mg/l5/3 بدست آمد. در مورد زایمان زودرس با در نظر گرفتن متغیر های سن بالای 35 سال، اشتغال مادر، سابقه ی زایمان زودرس، سابقه ی سقط، حاملگی اول، وضعیت اجتماعی- اقتصادی پایین و وجود فرد سیگاری در نزدیکان، رابطه ی معنی داری بین سطح crp و زایمان زودرس یافت شد (001/0p <، 24/1 or=و 38/1-11/1(%95 ci=. همچنین با در نظر گرفتن متغیر های وضعیت اجتماعی- اقتصادی پایین، سابقه ی پارگی زودرس کیسه ی آب، اشتغال مادر، گلبول های سفید بیش از 12 هزار در میلی لیتر، رابطه ی معنی داری بین سطح crp و پارگی زودرس کیسه ی آب یافت شد ( 001/0 p < ، 23/1 or=و37/1-11/1(%95 ci= . سطح موثر crp (نقطه برش) در زایمان زودرس و پارگی زودرس کیسه ی آب با استفاده از تحلیل منحنی roc با حساسیت 81% و ویژگی64%، برابر mg/l45/3 به دست آمد. در مورد کم وزنی زمان تولد با در نظر گرفتن متغیر های وضعیت اجتماعی- اقتصادی پایین، سابقه زایمان با وزن کم نوزاد، سابقه سقط، تعداد حاملگی، حاملگی اول، سطحcrp ، رابطه ی معنی داری بین سطح crp و کم وزنی زمان تولد مشاهده شد (001/0 p< ، 31/1 or= و 59/1-08/1%95 ci=). سطح موثرcrp برای کم وزنی زمان تولد با استفاده از تحلیل منحنیroc با حساسیت 5/87% و ویژگی 74%، برابر mg/l 75/4 بدست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده به نظر می رسد می توان با استفاده از مارکر التهابی crp، مادرانی را که بیشتر در معرض خطر وقوع پره اکلامپسی، زایمان زودرس، پارگی زودرس کیسه آب و زایمان با وزن کم نوزاد می باشند شناسایی نمود و تحت مراقبت دقیق تر قرار داد و crp یک مارکر بسیار کمک کننده در پیش بینی پیامدهای نامطلوب بارداری می باشد؛ البته برای اثبات این رابطه نیاز به مطالعات وسیع تری می باشد.

بررسی سطح سرمی روی، مس، منیزیم و آهن مادر و بند ناف و ارتباط آن با پیامد بارداری و شاخص های آنتروپومتریک نوزاد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1388
  الهه صدیقی لویه   لیدا مقدم بنایم

زمینه و هدف: با توجه به شواهد مبنی بر تاثیر عناصر کمیاب بر پیامد بارداری لازم دانستیم تا ارتباط این عناصر را در خون مادر و نیز بندناف با هم و با پیامد بارداری و شاخص های اندازه گیری نوزاد بسنجیم. روش بررسی: این مطالعه مقطعی- تحلیلی است که بر روی 370 مادر باردار که در بخش زایمان بیمارستان مریم و ولی عصر(عج) و اکبر آبادی زایمان نمودند و نوزادان آن ها انجام گردید و غلظت سرمی روی، مس، منیزیم خون مادر و بند ناف با دستگاه جذب اتمی و آهن توسط کیت با دستگاه اتوآنالایزر مورد ارزیابی قرار گرفت. سطوح عناصر به دو گروه کمبود و عدم کمبود عنصر تقسیم شدند و اطلاعات جمع آوری شده به وسیله پرسشنامه با کمک نرم افزار آماریspss 13 وارد کامپیوتر گشته و با استفاده از تست های آماری توصیفی و تحلیلی( آزمون مربع کای و رگرسیون لجستیک) انجام شد. نتیجه گیری: کمبود مس مادری در ایجاد فشارخون بارداری موثر است و زایمان زودرس و وزن کم هنگام تولد نوزاد، در مادران با کمبود منیزیم بندناف بیشتر دیده می شود. با توجه به نتایج فعلی، می توان در نظر داشت که اگرمطالعاتی با تعداد نمونه بیشتر و در محیط نمونه گیری متفاوت انجام گیرد، ممکن است نتایج متفاوتی دریافت شود.با توجه به اهمیت این عناصر در رشد و تکامل جنین و نیز سلامتی مادر، بهتر است مطالعات دقیق تری در مورد اثرات این عناصر بر یکدیگر در مادر و جنین و نیز اثر آن ها بر پیامد مادری و نوزادی انجام شود تا با کشف و پیشگیری از عواقب کمبود این عناصر، گامی در جهت کاهش مرگ و میر مادری و جنینی برداشته شود.

بررسی اثر سولفات روی بر کیفیت زندگی مبتلایان به سندرم پیش ازقاعدگی با استفاده ازپرسشنامه غربالگری علائم قبل از قاعدگی(psst) وکیفیت زندگی sf-12
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  شیوا سیه بازی   لیدا مقدم بنایم

چکیده زمینه: سندرم پیش از قاعدگی یکی از شایع ترین اختلالات سنین باروری است. این اختلال بر فعالیتهای فرد در خانواده و اجتماع تأثیر میگذارد و با توجه به مشکلات ناشی از آن مداخلات درمانی اهمیت خاص خود را پیدا می کنند. هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر مصرف سولفات روی بر کیفیت زندگی مبتلایان به سندرم پیش از قاعدگی بوده است. روش کار:این پژوهش در دو مرحله انجام شد. مرحله اول برای تعیین فراوانی و شناخت افراد مبتلا به pms متوسط تا شدید و مرحله دوم کارآزمایی بود که به روش دو سوکور انجام گردید. به این ترتیب که در مرحله اول دانشجویان دختر ساکن خوابگاههای دانشگاه تربیت مدرس و تهران به روش تصادفی وارد مطالعه شده، 530 نفر پرسشنامه psst (premenstrual symptomes screening tool) را تکمیل نمودند (روان سنجی پرسشنامه psst برای اولین بار در ایران در این مطالعه انجام شد) و مبتلایان به pms تشخیص داده شدند و در مرحله دوم از بین 275 نفر مبتلا به pms متوسط تا شدید،?42نفر واجد شرکت در کارآزمایی بودند که در نهایت با رضایت کتبی وارد مداخله گردیدند و به دو گروه مساوی مداخله و کنترل تقسیم شدند که در نهایت اطلاعات ?30 نفر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. دانشجویان در سه دوره قاعدگی سولفات روی و دارونما دریافت کرده و در پایان هر دوره شدت علایم تجربه شده را در فرم psst ثبت می نمودند، ضمن اینکه پرسشنامه sf-12 نیز توسط آنان تکمیل میشد. پرسشنامه sf-12 فرم خلاصه پرسشنامه کیفیت زندگی sf-36 میباشد که (در ایران استاندارد سازی آن انجام شده است) در دو بعد جسمی و روانی خلاصه میگردد. نتایج: در این پژوهش فراوانی pms متوسط تا شدید 9/5? % بر آورد شد. بین دیسمنوره (00?/0>p)، سطح تحصیلات(0?9/0=(p، و ضعیت تاهل(0?9/0=p)، انجام ورزش به طور حرفه ای(003/0=p) و طول مدت خونریزی(04/0=p) و ابتلا به pms ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد. یافته های پژوهش حاضر در بخش مداخله بیانگر آنست که سولفات روی در مقایسه با دارونما در کاهش شدت pms و اکثر علائم واقع در پرسشنامه psst موثرتر می باشد. علاوه بر اینکه در نمره بعد روانی پرسشنامه sf-12 نیز افزایش معنی داری نسبت به دارونما مشاهده گردید(04?/0=p). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش برتری سولفات روی را نسبت به دارونما در کاهش شدت pms، علائم و افزایش نمره کیفیت زندگی در بعد روانی را تأیید نمود. به همین دلیل میتوان استفاده از آن را برای کاهش علائم این اختلال خصوصاً نوع شدید آن پیشنهاد نمود.

بررسی سطح خونی سرب، کادمیوم و سلنیوم مادر و نوزاد و ارتباط آنها با یکدیگر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1388
  ویدا نژاد چهرازی   لیدا مقدم بنایم

زمینه و هدف: هدف از این پژوهش تعیین سطح خونی سرب، کادمیوم و سلنیوم مادر و نوزاد و ارتباط آنها با یکدیگر می باشد. روش بررسی: نمونه ها به شیوه آسان مطالعه از نوع مقطعی توصیفی و تحلیلی بوده و از بین خانمهای باردار مراجعه کننده به بیمارستان لولاگر انتخاب شدند. نمونه خون مادر طی زایمان و نمونه خون بندناف نیز بلافاصله پس از زایمان گرفته شد. پرسشنامه از طریق مصاحبه و اطلاعات موجود در پرونده برای هر فرد تکمیل گردید. نمونه ها توسط دستگاه اسپکترومتری جذب اتمی کوره ای گرافیتی آنالیز شده و ارتباط عناصر با یکدیگر و در خون مادر و بندناف نوزاد با استفاده از تستهای آماری t- test independent، رگرسیون لجستیک و correlation pearson در نرم افزار spss 15 مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه میانگین سن مادران باردار 45/4 ± 20/27 سال ، شاخص توده بدن kg/m2 70/24و تعداد بارداری 76/0±72/1 بود. متوسط سرب در خون مادر (µg/dl90/0 ± 64/2)، و خون نوزاد (g/dlµ31/1 ± 68/2)، متوسط کادمیوم در خون مادر (µg/dl17/0 ± 27/0)، و خون نوزاد (g/dlµ 16/0 ± 25/0)، متوسط سلنیوم در خون مادر (µg/dl41/8 ± 49/23) و خون نوزاد (g/dlµ 96/8 ± 06/25) بدست آمد. اختلاف سطح بین سلنیوم مادر و نوزاد معنی دار (04/0p=) و میزان آن در نوزاد سطح بالاتری نسبت به مادر قرار داشت. سطوح سرب و کادمیوم مادران و نوزادان تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند. در این مطالعه سرب مادر ارتباط مستقیم و معنی داری با سرب بندناف (426/0,r= 000/0p=) و ارتباط معکوس و معنی داری با کادمیوم مادر (232/0,r= 020/0p=)، کادمیوم نوزاد (254/0,r=- 011/0p=)، سلنیوم مادر (259/0 ,r=- 009/0 (p=و سلنیوم نوزاد (249/0,r=- 012/0p=) داشت. سرب نوزاد ارتباط معکوس و معنا داری با سلنیوم مادر(236/0,r=- 018/0p=) و سلنیوم نوزاد( 190/0,r=- 059/0p=) داشت. کادمیوم مادر ارتباط مستقیم و معنی داری با کادمیوم نوزاد (775/0,r= 000/0p=) و کادمیوم نوزاد نیز ارتباط مستقیم و معنی داری با سلنیوم مادر (242/0,r=- 043/0p=) و ارتباط معکوس و معنی داری با سرب مادر (232/0,r=- 001/0p=) داشت.کادمیوم نوزاد ارتباط معکوس و معنی داری با سرب مادر(254/0,r=- 011/0p=) و ارتباط مستقیم و معنی داری بین سلنیوم مادر و نوزاد (582/0r= 000/0p=) وجود داشت. در بررسی تأثیر عوامل مختلف بر روی سطوح سرب، کادمیوم و سلنیوم مادر، سطوح سلنیوم و کادمیوم بر روی سرب، سطوح سرب و سلنیوم بر روی کادمیوم و سطوح سرب و کادمیوم ، سیگاری بودن و مصرف مولتی ویتامین بر روی سطح سلنیوم مادری، موثر ارزیابی گردید. نتیجه گیری: در مطالعه حاضر با توجه به نتایج بدست آمده به نظر می رسد که میزان سرب در خون بندناف ارتباط مستقیم با خون مادر دارد. در این مطالعه میزان کادمیوم خون بندناف نسبت مستقیم با کادمیوم خون مادر داشت، همچنین غلظت کادمیوم در خون بندناف کمتر از خون مادر مشاهده گردید، بنابراین گرچه سرب و کادمیوم هر دو از جفت عبور می کنند ولی به نظر می رسد جفت سد بهتری برای کادمیوم نسبت به سرب باشد. ارتباط مستقیمی بین سلنیوم مادر و بندناف مشاهده گردید و غلظت سلنیوم در خون بندناف بیش از خون مادر می باشد. این یافته نشان می دهد که جفت بطور فعال سلنیوم را از خون مادر به سمت جنین انتقال می دهد. پیشنهاد میشود مطالعات وسیعتری در این زمینه در نمونه های متفاوتی از مادران و نوزادان انجام شود.

بررسی اثر مصرف امگا-3 بر کیفیت زندگی مبتلایان به سندرم پیش از قاعدگی با استفاده از پرسشنامه غربالگری علایم قبل از قاعدگی (psst) وکیفیت زندگیsf-12
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  فاطمه زهرا حریری   لیدا مقدم بنایم

مقدمه:سندرم پیش از قاعدگی(pms: premenstrual syndrome) مجموعه ای از علایم جسمی و روانی است که در طی فاز لوتئال رخ می دهد و در حدود 80-90%زنان با شدت های مختلف به آن دچار می شوند. با توجه به اینکه علت اصلی آن نامشخص بوده و از سوی دیگر جمعیت زیادی از زنان به آن مبتلا هستند و به عنوان یک اختلال مزمن می تواند روی کیفیت زندگی افراد تأثیر بگذارد، درمان آن از اهمیت ویژه ای برخورداراست. هدف:هدف از انجام این پژوهش تعیین اثر امگا-3 بر کیفیت زندگی مبتلایان به سندرم پیش از قاعدگی بوده است. روش کار: این تحقیق طی دو مرحله، مرحله اول روان سنجی پرسشنامه غربالگری علایم قبل از قاعدگیpsst(premenstrual symptoms screening tool)و تعیین فراوانی pms متوسط تا شدید و مرحله دوم کارآزمایی بالنی کنترل شده دوسوکور صورت گرفت. ابتدا پرسشنامه اطلاعات عمومی و پرسشنامه روانسنجی شده psstدر بین دانشجویان ساکن خوابگاههای دانشگاه تربیت مدرس و تهران به شکل حضوری توزیع شد و 959 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. 121 دانشجوی واجد شرایط پس از توضیحات کامل و اخذرضایت کتبی وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. طول درمان 4 سیکل قاعدگی بود. در هر دوره قاعدگی پرسشنامه psst و sf-12 تکمیل می شد. در نهایت 90نفر مطالعه را به پایان رساندند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونهای آماری انجام گردید. نتایج:فراوانی pms متوسط تا شدید 4/45% بدست آمد. بین دیسمنوره(0001/0p<)، سن (008/0p=) و ابتلا به pms ارتباط معنی دار مستقیم و بین طول سیکل قاعدگی (003/0=p)و ابتلابه pms ارتباط معنی دار معکوس مشاهده شد. یافته های این مطالعه نشان داد که در تمام علایم مورد بررسی بجز بیخوابی، کاهش علاقه به فعالیت منزل و پرخوری بین قبل و بعد از درمان در هر دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری وجود داشت(05/0>p)که بعد از درمان علایم کاهش پیداکردند. شدت pms در هر دو گروه امگا-3 و دارونما کاهش معنی داری داشت (0001/0>p)اما بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. امگا-3 در مقایسه با دارونما عصبانیت/ زودرنجی، پرخوابی و کاهش علاقه به فعالیت اجتماعی را به طور موثری بهبود بخشید(05/0>p). نمره کیفیت زندگی در بعد روانی پرسشنامه sf-12 در هر دو گروه امگا-3 و دارونما افزایش یافته بود (0001/0>p) اما بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری:یافته های این پژوهش برتری امگا-3 به دارونما را در موردکاهش عصبانیت، پرخوابی و کاهش علاقه به فعالیت اجتماعی نشان داده است. همچنین امگا-3 و دارونما به یک میزان در بهبود بعد روانی کیفیت زندگی موثر بودند. مطالعات بیشتر در مورد بررسی اثر امگا-3 بر روی کیفیت زندگی افراد مبتلا به pms مورد نیاز می باشد. کلمات کلیدی:سندرم پیش از قاعدگی، مکمل امگا-3، کیفیت زندگی

بررسی عوارض خونریزی دهنده در دوران بارداری و پس از زایمان در خانم های مبتلا به نقایص انعقادی .
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  فاطمه اختصاری   لیدا مقدم بنایم

اختلالات انعقادی گروهی از بیماری ها می باشند که توانایی بدن برای کنترل انعقاد خون کاهش یافته و یا از بین می رود. از جمله بیماری های انعقادی بررسی شده در این پژوهش می توان به هموفیلی،حاملین هموفیلی، فون ویلبراند، نقص فاکتور 5، نقص فاکتور 10، 11، 13 ، هیپوفیبرینوژنمی، سندرم گلانزمن و سندرم برنارد سویلر اشاره کرد. اگرچه میزان فاکتورهای انعقادی در زنان باردار افزایش می یابد، باز هم زنان مبتلا به نقایص انعقادی در معرض خطر خونریزی های حجیم می باشند. عوارضی که در بارداری و زایمان زنان مبتلا به اختلالات انعقادی گزارش شده است به شرح زیر می باشد: - دکولمان جفت - خونریزی داخل جمجمه ای مادر - خونریزی بعد از زایمان - خونریزی ابتدای بارداری - سقط خودبخودی و راجعه - ترومبوسیتوپنی ایزوایمیون جنینی - خونریزی پس از ختنه و سفال هماتوم نوزاد علاوه بر خطرات خونریزی در مادر، برای نوزاد نیز ممکن است مشکلاتی ظاهر شود. از جمله ابتلا به نقص انعقادی مادرزادی و خونریزی، مواجهه با داروهای استفاده شده از جمله دسموپرسین و ایجاد هیپوناترمی و غیره. شیوع و چگونگی بروز این عوارض در خانمهای مبتلا به نقایص انعقادی در این طرح بررسی می شود. و با گروه زنان سالم فاقد نقص انعقادی مقایسه می شود. در پرسشنامه عوارضی همچون خونریزی های سه ماهه اول و دوم و سوم که منجر به سقط یا زایمان زودرس می شوند بررسی شده و نیز خونریزی های حین و بعد از زایمان سوال می شود. و با گروه شاهد مقایسه می شود. از آنجایی که بارداری و زایمان زمانی بحرانی برای زنانی است که اختلالات انعقادی دارند، و می تواند مادران و نوزادان مبتلا را با انواع چالش های هموستاتیک مواجه کند .برای ماما یا مراقبت کننده ی سلامتی مادر لازم است که با عوارضی که ممکن است برای مادر مبتلا به اختلال انعقادی و نوزادش پیش بیاید آشنایی کامل داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی وقوع این عوارض در دوره ی بارداری و پس از زایمان خانم هایی است که مبتلا به یکی از اختلالات انعقادی موجود می باشند.

بررسی وضعیت تغذیه مادزان باردار و سطح روی و آهن سرم در نیمه اول بارداری و ارتباط آن با وقوع خونریزی زودرس بعد از زایمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  سمیه سلطانمرادی   لیدا مقدم بنایم

زمینه و هدف : بررسی ارتباط بین سطح سرمی عناصر و وضعیت تغذیه با خونریزی زودرس بعد از زایمان و نیز ارتباط سطح سرمی عناصر با وضعیت تغذیه مادران باردار می باشد . روش بررسی : در یک مطالعه طولی آینده نگر که بر روی 538 مادر باردار 35- 18 ساله در سن بارداری 20 – 14 که به درمانگاههای پره ناتال بیمارستانهای آموزشی کل سطح شهر تهران مراجعه و رضایت نامه کتبی ، پرسشنامه بسامد خوراک و نمونه خون از آنها گرفته می شد و تا زمان زایمان پیگیری می شدند، انجام شد.. پرسشنامه تغذیه با نرم افزار n4 آنالیز و در نهایت تمامی اطلاعات به نرم افزار spss 16 وارد و تجزیه تحلیل آماری انجام شد . یافته ها : میانگین سطح سرمی و کمبود روی و آهن در مادران تحت مطالعه به ترتیب : µ?/dl2/39 ± 8/76 ، µ?/dl 1/65 ± 8/107 ، %6/29 و 8%/15 بوده است . تغذیه مطلوب به عنوان دریافت روزانه 4 متغیر تغذیه ای ( روی ، آهن ، پروتئین و ریبوفلاوین ) بالای 75 درصد rda و انرژی بالای کل rda در نظر گرفته شد . در حدود 6/10 درصد از مادران تغذیه مطلوب داشتند . متوسط دریافت روزانه روی وآهن به ترتیب عبارت بودند از 3/7 ± 5/9 ، 7/12 ± 16 میلی گرم . کمبود دریافت روزانه روی و آهن به ترتیب % 7/48 و %2/81 بوده است . در آزمون correlation spearman بین سطح سرمی روی و آهن و دریافت تغذیه ای روی و آهن ارتباط مستقیم دیده شد . در آزمون mann – whitney u بین سطح سرمی روی و آهن با خونریزی زودرس بعد از زایمان و وضعیت تغذیه ارتباط معنادار دیده نشد. در آزمون مربع کای بین کمبود روی و آهن با خونریزی زودرس بعد از زایمان و نیز بین وضعیت تغذیه با خونریزی زودرس بعد از زایمان ارتباط معناداری دیده نشد. در آزمون correlation spearman بین دریافت روزانه چربیها و ویتامینهای e و k و b12 با سطح سرمی روی ارتباط مستقیم و با ویتامین b12 ارتباط معکوس نشان داده شد . در آزمون mann – whitney u بین خونریزی زودرس و دریافت روزانه ویتامینهای e ، k و b12 ارتباط معنادار دیده شد . نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد بین سابقه خونریزی بعد از زایمان و اختلالات جفتی در هنگام معاینه جفت ارتباط مستقیمو بین ویتامین b12 با خونریزی زودرس بعد از زایمان ارتباط معکوس دیده شد . نتیجه گیری :کمبود دریافت روزانه برخی از ریزمغذیها با خونریزی زودرس بعد از زایمان ارتباط داشتند .. با توجه به اهمیت خونریزی بعد از زایمان و عوارض ناشی از آن و همچنین تآثیر تغذیه بر سلامت مادر و جنین ، بهتر است مطالعات وسیعتر و دقیق تری در مورد تآثیر سطح سرمی عناصر و تغذیه بارداری بر خونریزی بعد از زایمان انجام شود تا با بهره گیری از طب پیشگیری گامی در جهت کاهش مرگ و میر مادری برداشته شود .

بررسی وضعیت تغذیه ای مادران باردار(با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک(ffq)) و نسبت کلسیم به کراتینین ادرار در هفته 24-28 بارداری و ارتباط آن با وقوع اختلالات هایپرتانسیو حاملگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  مریم بابایی   لیدا مقدم بنایم

اختلالات فشارخون بارداری یکی از مشکلات پیچید? حاملگی است که با خونریزی و عفونت یک تریاد خطرناک را تشکیل می دهند. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت تغذیه ای مادران باردار و نسبت کلسیم به کراتینین ادرار در هفته 24-28 بارداری و ارتباط آن با وقوع اختلالات هایپرتانسیو حاملگی است. روش کار: این مطالعه به صورت طولی آینده نگر در سال 1389 بر روی 538 زن باردار 18-35 ساله با سن بارداری کمتر یا مساوی 20 هفته مراجعه کننده به درمانگاه های پره ناتال بیمارستان های سطح شهر تهران انجام گرفت و نمونه گیری به صورت نمونه گیری چند مرحله ای بود. جهت انجام این مطالعه یک پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه بسامد خوراک تکمیل شد. یک نمونه ادرار تصادفی درهفته 24-28 بارداری از مادران گرفته شد و نسبت کلسیم به کراتینین ادرار محاسبه شد. مادران باردار از زمان ورود به مطالعه تا زمان زایمان تحت مراقبت و پیگیری قرار گرفتند. اختلالات هایپرتانسیو در دو گروه تقسیم بندی شدند. در صورت وجود فشارخون 140 بر 90 میلی متر جیوه تشخیص فشارخون حاملگی گذاشته شد و در صورت افزوده شدن پروتئین اوری مادر باردار در گروه پره اکلامپسی قرار گرفت. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون های ,k2 ,mann-whitney spearman correlation ، رگرسیون لجستیک انجام شد. نتایج: در این مطالعه 14 نفر (6/2 %) از مادران باردار مبتلا به اختلالات هایپرتانسیو بارداری شدند. 8/15% از مادران در گروه تغذیه مطلوب قرار داشتند. بین وضعیت تغذیه ای مطلوب و اختلالات هایپرتانسیو بارداری ارتباط معناداری دیده نشد. بین نسبت کلسیم به کراتینین ادرار با اختلالات هایپرتانسیو بارداری ارتباط معناداری دیده نشد. برای بررسی برخی از متغیرهای موثر بر اختلالات هایپرتانسیو از آزمون رگرسیون لجستیک استفاده شد که بین bmi قبل از بارداری و سن مادر با اختلالات هایپرتانسیو بارداری با ارتباط معناداری 0.05?p دیده شده است. بحث: در این مطالعه بین نسبت کلسیم به کراتینین ادرار و وضعیت تغذیه ای مادران باردار با وقوع اختلالات هایپرتانسیو بارداری ارتباط معناداری دیده نشده است که می تواند به دلیل حجم نمونه پایین و بروز کم اختلالات هایپرتانسیو (6/2%) باشد. انجام مطالعات وسیع تر در این زمینه با حجم نمونه بالاتر و در مناطق وسیع تر توصیه می شود و با توجه به اینکه بیش از 80% مادران شرکت کننده در این مطالعه تغذیه نامطلوب دارند لزوم توجه بیشتر به تغذیه مادران در نیمه اول بارداری و آموزش بیشتر دراین زمینه به مادران را می طلبد.

بررسی ارتباط بین سطح سرب خون و وضعیت تغذیه مادران باردار با وزن کم نوزاد در بدو تولد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  نرگس علیان مقدم   لیدا مقدم بنایم

چکیده زمینه و هدف: وزن کم هنگام تولد (lbw ) low birth weight به وزن بدو تولد نوزاد کمتر از 2500 گرم گفته می شود. تولد نوزادان کم وزن عامل اصلی مرگ و میر دوران نوزادی محسوب می شود و با شناسایی عوامل موثر بر آن و رفع آنها می توان به کاهش موارد کم وزنی زمان تولد کمک کرد. بنابراین هدف ما در این پژوهش بررسی ارتباط بین سطح سرب خون و وضعیت تغذیه مادران باردار با وزن کم نوزاد در بدو تولد می باشد. روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه طولی (آینده نگر) می باشد که بر روی1033 مادر باردار20-14هفته مراجعه کننده به درمانگاههای پره ناتال شهر تهران که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند طی مدت اردیبهشت 89 تا خرداد 90 انجام گرفته است. در بدو ورود در مطالعه نمونه خون وریدی مادران جهت اندازه گیری سرب خون اخذ گردید و پرسشنامه دموگرافیک و بسامد خوراک(ffq) توسط پژوهشگر آموزش دیده به روش مصاحبه تکمیل گردید کلیه مادران وارد شده در مطالعه تا زمان زایمان مورد مراقبت های روتین بارداری قرار گرفته و پس از زایمان، وزن بدو تولد نوزاد از کارت تولد استخراج و ثبت گردید. داده های تغذیه ای بر اساس مقیاس rda مورد بررسی قرار گرفتند. اندازه گیری سرب خون مادر به روش اسپکترومتری جذب اتمی انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار n4 و spss16 و از آزمون های آماری همبستگی اسپیرمن، مجذور کای، من ویتنی ، رگرسیون لجستیک استفاده شد. یافته ها: میزان وقوع تولد نوزاد با وزن کم در پژوهش حاضر 59 نوزاد ( 7/5% ) محاسبه شد. جهت بررسی ارتباط میان وضعیت تغذیه مادران باردار و سطح سرب خون مادر از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد که ارتباط دریافت تغذیه ای روزانه ویتامین ث، ریبوفلاوین ، کلسیم و روی با سطح سرب خون مادران باردار معکوس و معنادار بود (05/0>p). همچنین در بررسی ارتباط میان سطح سرب خون مادران و شاخصهای آنتروپومتریک نوزادان و نمرات آپگار دقایق اول و پنجم بعد از تولد از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد که ارتباط میان سرب خون مادر و نمره آپگار دقیقه پنجم معکوس و معنادار بود ( 002/0=p، 09/0-=r). جهت بررسی ارتباط وزن نوزادان در بدو تولد و مصرف مکملها در بارداری آزمون من ویتنی انجام شد و مشاهده گردید که بین مصرف مکمل اسیدفولیک دربارداری و وزن نوزادان در بدو تولد ارتباط آماری معناداری وجود دارد درحالیکه این ارتباط با هیچکدام از مکملهای دیگر معنادار نشد.جهت بررسی ارتباط میان سرب خون مادر همراه با عوامل بالقوه موثر بر وزن کم نوزادان در بدو تولد از آزمون رگرسیون لجستیک استفاده شد که طبق نتایج بدست آمده ، دریافت تغذیه ای روزانه ریبوفلاوین، سن بارداری در هنگام زایمان و وزن مادر قبل از بارداری ارتباط معکوس و معناداری با وزن کم نوزادان در بدو تولد دارند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که ارتباطی میان سطح سرب خون مادران باردار و وزن کم هنگام تولد نوزادان وجود ندارد ولی دریافت تغذیه ای روزانه ویتامین ث، ریبوفلاوین ، کلسیم و روی توسط مادر باعث کاهش سطح سرب خون مادر در بارداری می شود . همچنین نتیجه گرفتیم که میان دریافت تغذیه ای روزانه ریبوفلاوین ، مصرف مکمل اسیدفولیک در بارداری ، سن بارداری هنگام زایمان و وزن قبل از بارداری مادر با کم وزنی نوزادان در بدو تولد ارتباط معکوس و معناداری وجود دارد. کلمات کلیدی : کم وزنی نوزاد، سرب خون مادر ، وضعیت تغذیه، بارداری

بررسی ارتباط وضعیت تغذیه و سطح سرب خون مادران باردار با وقوع پره اکلامپسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  سیده سمیرا مخلصی   لیدا مقدم بنایم

پره اکلامپسی همراه با خونریزی و عفونت یکی از سه علت اصلی مرگ زنان باردار در سراسر دنیا محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت تغذیه ای مادران باردار و سطح سرب خون در هفته20-14 بارداری و ارتباط آن با وقوع پره اکلامپسی است. روش کار: این مطالعه به صورت طولی آینده نگر در سال های 1389-1390 بر روی 1033 زن باردار 18-35 ساله با سن بارداری کمتر یا مساوی 20 هفته مراجعه کننده به درمانگاه های پره ناتال بیمارستان های سطح شهر تهران انجام گرفت. در بدو ورود در مطالعه نمونه خون وریدی مادران جهت اندازه گیری سرب خون اخذ گردید و پرسشنامه دموگرافیک و بسامد خوراک(ffq) توسط پژوهشگر آموزش دیده به روش مصاحبه تکمیل گردید.مادران باردار از زمان ورود به مطالعه تا زمان زایمان تحت مراقبت و پیگیری قرار گرفتند. در صورت وجود فشارخون 140 بر 90 میلی متر جیوه و پروتئین اوری پس از هفته 20 بارداری تشخیص پره اکلامپسی برای مادر داده می شد.آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون هایk2 ,mann-whitney, spearman correlation ، رگرسیون لجستیک انجام شد. یافته ها: در این مطالعه 20 نفر (9/1 %) از مادران باردار مبتلا به پره اکلامپسی شدند. بین وضعیت تغذیه ای مطلوب و پره اکلامپسی ارتباط معناداری دیده نشد اما بین میزان دریافت روزانه پتاسیم و روی با وقوع پره اکلامپسی ارتباط معنادار و معکوس دیده شد. بین سطح سرب خون با پره اکلامپسی ارتباط معنادار و مستقیم دیده شد. در آزمون رگرسیون لجستیک بین مصرف سیگار در نزدیکان ،سطح سرب خون و سابقه پره اکلامپسی ارتباط مستقیم و معنادارو بین سطح روی سرم و پره اکلامپسی ارتباط معکوس و معناداردیده شده است(5 0/0?p). نتیجه گیری: کمبود دریافت روزانه روی و پتاسیم و افزایش سطح سرب خون با پره اکلامپسی ارتباط داشتند کلمات کلیدی: وضعیت تغذیه، پره اکلامپسی، سطح سرب خون

بررسی ارتباط وضعیت تغذیه و سطح آهن و روی سرم در ابتدای سه ماهه دوم بارداری با دیابت بارداری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  کلثوم صفری   لیدا مقدم بنایم

زمینه و هدف: بررسی ارتباط بین سطح سرمی عناصر و وضعیت تغذیه با دیابت بارداری و نیز ارتباط سطح سرمی عناصر با وضعیت تغذیه مادران باردار می باشد . روش بررسی: این مطالعه به صورت طولی، بر روی 1033 مادر باردار با سن بارداری کم تر یا مساوی 20 هفته و بارداری تک قلو، مراجعه کننده به درمانگاه های پره ناتال بیمارستان های دانشگاهی تهران، در سال 1390 انجام شد. در هفته 14_20 بارداری نمونه گیری از خون جهت اندازه گیری سطح آهن و روی سرم انجام شد. از کلیه مادران باردار در هفته 24 تا 28 بارداری تست غربالگری دیابت بارداری (gct) با مصرف 50 گرم گلوکز خوراکی انجام شد، در صورت اختلال در نتیجه تست، تست تحمل گلوکز 3 ساعته ((gtt انجام می شد و در صورت اختلال در این تست، تشخیص دیابت بارداری مطرح می شد. یافته ها: در این مطالعه72نفر (7 %) از مادران تحت مطالعه مبتلا به دیابت بارداری شدند. میانگین سطح سرمی روی 95/73 ± 6/116 میکروگرم بر دسی لیتر و سطح سرمی آهن44 /46± 57/83 میکروگرم بر دسی لیتر بوده است. تغذیه مطلوب به عنوان دریافت روزانه 4 متغیر تغذیه ای ( ویتامینa، کلسیم، پروتئین و ریبوفلاوین ) بالای80 درصد rda انرژی بالای کل rda و ددریافت روزانه ی روی و آهن بالای50 درصد rda در نظر گرفته شد. در حدود 8/11 درصد از مادران تغذیه مطلوب داشتند. متوسط دریافت روزانه آهن و روی به ترتیب عبارت بودند از 14/34 ± 16/97، 4/25 ± 8/99 میلی گرم. کمبود دریافت روزانه روی و آهن به ترتیب % 1/49 و %3/18 بوده است. در آزمون correlation spearman بین سطح سرمی روی و آهن و دریافت تغذیه ای روی و آهن ارتباط مستقیم دیده شد. در آزمون mann – whitney u بین سطح سرمی آهن با دیابت بارداری ارتباط معنادار دیده شد ولی بین سطح سرمی روی ودیابت بارداری همچنین بین سطح سرمی آهن و روی با تغذیه ی مطلوب ارتباط معنی دار دیده نشد. در آزمون spearman correlationبین دریافت روزانه ریزمغذیها و درشت مغذیها با سطح سرمی عناصر ارتباط معناداری وجود نداشت. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد سطح آهن سرم، دریافت غذایی ویتامینc و وزن قبل از بارداری ارتباط مستقیم با دیابت بارداری دارند، به این صورت که دریافت بالای ویتامینc، سطح آهن بالای سرم و وزن بالای قبل از بارداری باعث افزایش خطر ابتلا به دیابت بارداری می شوند. تحصیلات ارتباط معکوس با ابتلا به دیابت بارداری داشت، به این صورت که در مادران با تحصیلات کمتر، خطر ابتلا به دیابت بارداری افزایش می یابد. نتیجه گیری:در این مطالعه سطوح بالای سرمی آهن در نیمه ی اول بارداری ، ارتباط معنی داری با وقوع دیابت بارداری داشت، با توجه به اهمیت دیابت بارداری و عوارض ناشی از آن و همچنین تآثیر تغذیه بر سلامت مادر و جنین، بهتر است مطالعات وسیعتر و دقیق تری در مورد تآثیر سطح سرمی عناصر و تغذیه بارداری بر دیابت بارداری انجام شود .

بررسی تأثیر جایگذاری iud بر گونه های قارچی کاندیدا در ترشحات سرویکوواژینال و ارتباط آن با عفونت علامتدار کاندیدیازیس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1391
  راحله مرادی   شهلا رودبارمحمدی

مقدمه: ولوواژینیت کاندیدایی یکی از شایع ترین عفونت های تناسلی است که تشخیص گونه های مختلف آن برای طرح درمانِ مناسب مهم می باشد. iud از جمله روش های موثر و طولانی اثرِ پیشگیری از بارداری است که می تواند با کاندیدیازیس واژینال در ارتباط باشد. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر جایگذاری iud بر گونه های کاندیدا در ترشحات سرویکوواژینال صورت گرفت. روش کار: در این مطالعه مراجعین به مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران، در فاصله آبان 1390 تا شهریور1391 دعوت به همکاری شدند. از 95 زن متقاضی گذاشتن iudtcu380a که در معاینه واژینال دارای علائم عفونت واژینال نبوده و در 2 هفته اخیر سابقه مصرف دارو های آنتی بیوتیکی یا ضد قارچی نداشتند، قبل و سه ماه بعد از جایگذاری iud ، سواب سرویکوواژینال تهیه شد. ابتدا نمونه ها در محیط سابورو دکستروز آگار و پس از آن در محیط افتراقی کروم آگار کشت داده شد. در نهایت برای شناساییِ قطعی گونه های کاندیدا، روش مولکولی pcr-rflp اجرا شد و نوع مخمر با توجه به الگوی الکتروفورزی و مقایسه با مارکر تشخیص داده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss16 استفاده شد. 05/0 > p-value معنی دار در نظر گرفته شد. نتایج: بروز کاندیدیازیس، بر اساس نتایج کشتِ مثبت ترشحات واژینال، پس از جایگذاری iud افزایش یافت (25% در برابر 6/11%، 007/0p=). قبل و پس از جایگذاری iud، گونه های آلبیکنس، گلابراتا و ترکیب آن دو به ترتیب بیشترین فراوانی را داشتند. شیوع کاندیدا آلبیکنس و کاندیدا گلابراتا افزایش و ترکیب آن دو کاهش یافت؛ ولی هیچ کدام از نظر آماری معنادار نبود. نتیجه گیری: افزایش 4 برابری در شیوع ولوواژینیت کاندیدایی، پس از جایگذاری iud، طراحی مطالعات وسیع تری را برای ارزیابی عارضه های ناشی از آن پیشنهاد می کند؛ ولی استفاده از iud را نیز رد نمی کند. افزایش شیوع گونه توأم آلبیکنس و گلابراتا که به داروهای ضدقارچی مقاوم است، قابل توجه است.

بررسی رابطه بین تغییرات میزان سطح سرمی عناصر مس و روی و تاثیر آن بر کاندیدیاز واژینال قبل و سه ماه پس از جایگذاری iud
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1391
  سمیه ایمانی ممشی   لیدا مقدم بنایم

زمینه و هدف: مطالعه حاضر به منظور تعیین ارتباط بین تغییرات میزان سطح سرمی عناصر مس و روی و تاثیر آن بر کاندیدیاز واژینال قبل و سه ماه پس از جایگذاری iud انجام شده است. روش بررسی: این مطالعه طولی (آینده نگر) بر 101 زن واجد شرایط جایگذاری iud مراجعه کننده به درمانگاههای منتخب طرح انجام گردید. پس از کسب رضایت کتبی ، سطح سرمی روی و مس و نمونه واژینال جهت بررسی از نظر وجود کاندیدیاز واژینال قبل و سه ماه بعد از جایگذاری iud مورد ارزیابی قرار گرفت و مراحل آزمایشگاهی لازم انجام شد. اطلاعات جمع آوری شده و با استفاده از تست های آماری توصیفی و تحلیلی (آزمون مربع کای، آزمون t- test، مک نمار و رگرسیون لجستیک و خطی) انجام شد. یافته ها: میانگین سن زنان مورد مطالعه 18/6 ± 84/27 سال بود. میانگین میزان سرمی روی قبل از جایگذاری (mg/dl 134/17 ± 12/94) و بعد از جایگذاری (mg/dl 485/15 ± 59/107) بوده است ومیانگین میزان سرمی مس قبل از جایگذاری (mg/dl (54/39)±47/159) و بعد از جایگذاری (mg/dl (99/30)±2/169) بوده است که افزایش هر دو از نظر آماری معنی دار بودند]روی (046/0p=) و مس (001/0p=)[. در9/9% از زنان قبل از جایگذاری iud ودر 8/18% از زنان بعد از جایگذاری iud کشت ترشحات از نظر کاندیدا مثبت بوده است که این افزایش از نظر آماری معنی دار نبوده است (078/0 p=). اما در شمارش کلونی های کاندیدا این اختلاف معنادار بوده است (324/100 ± 47/13 در مقابل 286/1035 ± 95/144) (001/0>p) ولی در موارد کشت مثبت کاندیدا، تعداد موارد علامتدار بالینی، قبل و بعد از جایگذاری iud برابر بود. .نتیجه گیری: در این مطالعه افزایش معنی دار میزان مس و روی سرم بعد از جایگذاری iud مشاهده شد و بین تغییرات روی و شمارش کلونی های کاندیدا قبل از جایگذار یiud رابطه معنا داری از نظر آماری مشاهده نشد ولی سه ماه پس از جایگذاری iud مشاهده شد که کاهش روی با افزایش میزان کلونی های قارچی ارتباط معناداری دارند (008/0p=) (263/0- r=).