نام پژوهشگر: رضا بشیرزاده
فاطمه عابدینی رضا بشیرزاده
در حال حاضر بسیاری از سازمان ها، تلاش می کنند. تا از طریق نیل به مزایای منحصر به فرد، نسبت به سایر رقبا به موقعیتی ممتاز دست یابند و به حضور در بازار ادامه دهند. از سوی دیگر مشتریان و مصرف کنندگان، همواره در جستجوی عرضه کنندگانی هستند که کالا یا خدماتی به مراتب بهتر ارائه می کنند. در این راستا اندازه گیری رضایت مشتری از جمله اقداماتی محسوب می شود که نشانگر جهت گیری سازمان به سمت کیفیت می باشد. هدف از این تحقیق تهیه مدل ارزیابی رضایت مشتری با استفاده از مدل کارت امتیازی متوازن است. در تحقیق حاضر با استفاده از معیارهایی که از ادبیات موضوع گرفته شده است و خواسته های منظر مشتری در کارت امتیازی متوازن، مدل جدیدی جهت سنجش رضایت مشتری در بازارهای سازمانی ارائه شده است. بر اساس نتایج حاصله هر یک از معیارهای مطرح شده با وزن متفاوت در رضایتمندی کل تاثیر دارند.
پژمان رمضانی رسول شفایی
زنجیره های تأمین متشکل از اعضای مختلفی شامل تأمین کنندگان، تولیدکنندگان، توزیع کنندگان و مشتریان می باشند. با رشد مفاهیم مربوط به زنجیره ها ی تأمین، نظیر جهانی سازی، رشد و توسعه ی تکنولوژی اطلاعات و زنجیره های تأمین یکپارچه، ساختارها و توابع سنتی در مدیریت زنجیره ی تأمین تغییر یافته است. همچنین با افزایش در تبادل اطلاعات و تغییرات در مشخصه های تقاضای مشتریان، رقابت بین شرکت ها افزیش پیدا کرده است. از این رو، سطح یکپارچگی بین اعضای زنجیره ی تأمین می تواند به طور مستقیم با موفقیت کل زنجیره در ارتباط باشد. در این میان سیستم های توزیع و حمل و نقل نقش مهمی را در ایجاد یک شبکه ی زنجیره ی تأمین یکپارچه ایفا می کنند. از مهم ترین اهداف این سیستم ها، بهبود سطح خدمت رسانی به مشتریان و کاهش هزینه های زنجیره ی تأمین می باشد. توسعه ی گسترده در تکنولوژی و تنوع در محصولات تولیدی، موجب شده است که تولیدکنندگان تعداد و ظرفیت مراکز توزیع خود را به طور پیوسته افزایش دهند. این افزایش در ظرفیت و تعداد مراکز توزیع می تواند منجر به خدمت رسانی نامناسب به مشتریان و افزایش در هزینه های زنجیره ی تأمین گردد. بدین دلیل، برنامه ریزی برای بهره برداری از این مراکز توزیع باید به گونه ای باشد که هزینه های اضافی به سیستم تحمیل نگردد و سرویس-دهی به مشتریان به گونه ای مطلوب انجام گیرد. از این رو، برنامه ریزی تخصیص مشتریان در شبکه ی توزیع باید به شکلی انجام گیرد که بار اضافی کاری به برخی از مراکز توزیع تحمیل نگردد و به همین اندازه در دیگر مراکز توزیع سطح بهره-برداری از تسهیلات موجود پایین نباشد. یکی از رویکردهای موجود برای تحقق چنین هدفی، تخصیص متوازن مشتریان به مراکز توزیع می باشد. تخصیص متوازن مشتریان به مراکز توزیع یک راه مناسب و کارا برای بهره برداری از شبکه ی زنجیره ی تأمین می باشد و این رویکرد می تواند در مدیریت بهتر تقاضای مشتریان و رضایت آنها موثر باشد. هدف از تحقیق حاضر، توسعه ی چارچوبی جامع به منظور تخصیص مشتریان به مراکز توزیع و با قابلیت انطباق با شرایط موجود در مسائل دنیای واقعی می باشد. پارامترهای تأثیرگذار مانند محصولات چندگانه، کانال های حمل و نقلی مختلف در مدلسازی شبکه ی توزیع در نظر گرفته می-شود. همین طور مسئله به شکل چندهدفه، با معیارهای بهینه سازی زمان انتقال و هزینه ی انتقال مورد بررسی قرار می گیرد. در این تحقیق، رویکردهای فراابتکاری برای حل مسئله توسعه پیدا کرده اند. کارایی الگوریتم های توسعه داده شده با استفاده از یک سری مسائل آزمایشی با یکدیگر مقایسه و رویکرد با عملکرد بهتر ارائه شده است.
امین پروانه رضا بشیرزاده
شناسایی هویت مطمئن یک اصل اساسی برای شروع یک تراکنش تجاری می باشد. استفاده از بیومتریک ها می تواند باعث بالارفتن امنیت، سرعت و سادگی سیستم های شناسایی هویت شود. صدا به عنوان یک بیومتریک با دقت نسبتا بالا، سادگی استفاده و پیاده سازی بالا، هزینه کم و پذیرش بالای کاربر، یک گزینه مناسب برای این منظور می باشد که تا کنون به شکل گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از مشکلات سیستم های شناسایی گوینده معمول، سرعت کم این سیستم ها در زمان شناسایی می باشد که با افزایش تعداد گوینده ها به صورت خطی کاهش می یابد. علت این امر این است که در این سیستم ها یک مقایسه ی 1:n بین گوینده ی ناشناس و گویندگان ثبت شده در سیستم صورت می پذیرد. استفاده از خوشه بندی برای قرار دادن گوینده های شبیه به هم در یک خوشه و چند مرحله ای شدن شناسایی (ابتدا شناسایی نزدیکترین خوشه در یک یا چند مرحله و سپس شناسایی نزدیکترین گوینده قرار گرفته در آن خوشه) یکی از مهمترین کارهایی است که در این زمینه صورت گرفته است. در این تحقیق یک سیستم شناسایی گوینده طراحی شده است و نتایج آن در حالت معمول با کارهای مشابه تطابق داده شده است. پس از آن برای بهبود سرعت سیستم از روش خوشه بندی سلسله مراتبی تجمعی پایین به بالا به شکلی جدید استفاده شده است. در این روش برای ساختن یک گوینده مجازی به عنوان نماینده یک خوشه، از داده های همه ی گویندگان عضو آن استفاده می شود. 5 الگوریتم متفاوت بر اساس روش خوشه بندی پیشنهادی طراحی و مورد استفاده قرار گرفته اند. تفاوت اصلی این الگوریتم ها در نحوه محاسبه ی فاصله ی بین دو خوشه و نیز در نحوه ی ایجاد ساختار سلسله مراتبی (نحوه ی انتخاب خوشه ها برای ترکیب) می-باشد. نتایج این تحقیق، با توجه به طراحی در شرایط مشابه، با نتایج الگوریتم k-means، که از کاراترین الگوریتم های مورد استفاده در این زمینه تاکنون به شمار می رود، مقایسه شده است که نشان دهنده ی بهبود دقت در سرعت یکسان می باشد.
محمد مهدی رحیمی رضا بشیرزاده
روند رو به رشد سازمان ها و افزایش رقابت در بین شرکت ها، باعث شد که سازمان ها از it برای توسعه روابط و انعطاف پذیری خود استفاده کنند. مهمترین ابزار it در بخش یکپارچه سازی سیستم ها و فعالیت های سازمانی، سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی یا erp می باشد. پیاده سازی موفق سیستم های erp باعث ایجاد تغییرات سازمانی و استفاده از فناوری های جدید در سازمان می گردد. ارزیابی و سنجش هر پروژه پس از پیاده سازی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در کنار منظر مالی که از اولویت بالایی در ارزیابی پروژه ها برخوردار است، جنبه های دیگری وجود دارد که این منظر را تکمیل کرده و ارزیابی را جامع و کامل می نماید. روش کارت امتیازی متوازن یک ابزار ارزیابی عملکرد با رویکرد استراتژیک می باشد که شاخص های عملکرد را در چهار بعد مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری دسته بندی کرده و به ارزیابی عملکرد در این چهار بعد می پردازد. در این مطالعه با استفاده از مدل های ارائه شده جهت موفقیت سیستم ها اطلاعاتی و با استفاده از روش کارت امتیازی متوازن، چارچوبی جهت ارزیابی سیستم های erp ارائه شده است. در این چارچوب مطالعاتی، شاخص هایی جهت ارزیابی سیستم های erp از مقالات مختلف جمع آوری شده که با استفاده از نظرات خبرگان، میزان اهمیت هر شاخص محاسبه و چارچوب جامع و کاملی جهت ارزیابی سیستم های erp به روش کارت امتیازی متوازن ارائه شده است.
محمد فضایلی رضا بشیرزاده
برنامه زمانبندی و توالی عملیات در مسائل برنامهریزی تولید یکی از عوامل کلیدی در موفقیت سازمان های تولیدی می باشد که باعث جلوگیری از انباشت سرمایه، تقلیل ضایعات، کاهش و یا حذف بیکاری ماشینآلات و استفاده بهتر از آن ها و پاسخگوئی به موقع به سفارشهای مشتریان میشود. فرض روش های استاندارد برنامه ریزی و زمان بندی آن است که اجرای برنامه در یک شرایط قطعی و معین اتفاق می افتد. یکی از متداول ترین فرضیات در مسائل زمان بندی، در دسترس بودن ماشین آلات در طول دوره برنامه ریزی می باشد. این فرض در عمل صحیح نیست و ماشین آلات ممکن است به دلایلی همچون خرابی یا نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه در برخی از فواصل زمانی در دسترس نباشند. در این تحقیق، مساله برنامه ریزی جریان کارگاهی در مواجهه با عدم قطعیت در خرابی ماشین آلات بررسی شده است. خرابی ماشین آلات باعث قطع شدن کارهای در حال پردازش، به تعویق افتادن برنامه زمان بندی و در نتیجه تاخیر در زمان تکمیل کارها و متناظرا زمان تحویل محصولات می شود. در چنین شرایطی بررسی استواری روش های حل به جای بهینه سازی از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. معیار ارزیابی این مساله، بتا -استواری دامنه عملیات جهت ارزیابی عملکرد روش های حل بررسی شده در شرایط نامعین می باشد. فرض این تحقیق بر آن است که ماشین آلات با گذشت زمان فرسوده شده و از شرایط ایده آل دور می شوند، در نتیجه احتمال خرابی ماشین آلات با افزایش کارکرد آن ها افزایش می یابد. در صورت خرابی ماشین آلات با انجام تعمیرات به شرایط اولیه باز میگردند. کارها بر روی ماشین آلات قابل ازسرگیری هستند و در صورت قطع یک کار با وقوع خرابی پس از تعمیر ماشین می توان ادامه کار را انجام داد. در این تحقیق یک روش فرا ابتکاری ترکیبی الگوریتم ژنتیک و شبیه سازی تبرید برای حل مسئله مذکور ارائه شده و عملکرد آن با شش روش موجود در ادبیات مقایسه شده است. نتیجه بررسی ها نشان دهنده استواری بالاتر روش ارائه شده نسبت به سایر روش ها می باشد.
یاسر قربانی رضا بشیرزاده
آنچه امروزه در سازمان های مختلفمهم و ضروری به نظر می رسد، مبحث کارایی است که موجب رشد سریع واحدها و کاهش هزینه های آن ها می شود. اندازه گیری کارایی به دلیل اهمیت آن در ارزیابی عملکرد یک شرکت یا سازمان، همواره مورد توجه محققین بوده است. در این تحقیق به ارزیابی عملکرد واحدهای تصمیم ساز با استفاده از تلفیق روش های کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی داده ها تحت شرایط عدم قطعیت خواهیم پرداخت. معیارهای مورد استفاده در مدل با توجه به ساختار bscانتخاب می شوند؛ به عبارت دیگر مدل bscبه منظور انتخاب ورودی ها و خروجی های مدل بکار گرفته می شود. سپس معیارهای تعیین شده در قالب یک مدل dea شبکه ای قرار گرفته و از آن برای اندازه گیری کارایی واحدهای تصمیم ساز استفاده می شود. لازم به ذکر است برای تعیین ورودی ها و خروجی های مدل dea شبکه ای، از روابط علت و معلولی بین مناظر مدل bsc و نیز پارامترهای مستقل مناظر bscاستفاده می شود. نحوه استفاده از این مدل برای یک مسأله واقعی ارزیابی عملکرد که بررسی کارایی نمایندگی های مجاز فروش و خدمات پس از فروش شرکت سایپا می باشد، ارائه شده و نتایج بدست آمده نشان دهنده امکان پذیری و کارایی مدل پیشنهادی می باشد. در انتها با ارائه مثال دیگری، مقایسه ای بین مدل پیشنهادی و مدل ccrصورت می پذیرد.
سعید طسوجی حسن پور رضا بشیرزاده
امروزه با توجه به تغییرات تعداد و نوع تقاضای مشتریان، استفاده از رویکرد های قدیمی مانند تولید کارگاهی یا سیستم خط تولید در همه موارد نمی تواند پاسخگو باشد و باید از سیستم های نوینی که انعطافپذیری بیشتری دارند استفاده شود. سیستم های تولیدی سلولی یکی از این رویکرد های نوین میباشند که دارای ویژه گیهای خاصی برای جوابگویی به تقاضای مشتریان است. در این رساله در مورد ازمانبندی سیستم های تولیدی سلولی مجازی صحبت به عمل میآید که در آنها برای سلولها ماهیت فیزیکی درنظر نمیگیرند. در این پایاننامه از تکنیکهای فراابتکاری الگوریتم ژنتیک و الگوریتم تبریدشبیهسازی شده برای حل مساله زمانبندی سلولهای تولیدی مجازی با در نظرگرفتن تابع هدف کمینه سازی مجموع موزون جریمهی دیرکرد و مجموع مسافت سفر استفاده شده است. مسئله به دو دسته ابعاد بزرگ و ابعادکوچک تقسیم شده است. با توجه به نیاز زمانهای بسیار طولانی برای حل دقیق مسایل بزرگ، جوابهای بدست آمده از الگوریتمهای پیشنهادی با یکدیگر در محدودیت زمانی 3600 ثانیه مقایسه خواهند شد. نتایج محاسباتی بیانگر این مطلب هستند که هردوی الگوریتمهای ژنتیک و تبرید شبیهسازی شده بخوبی عمل میکنند ولی در کل بخصوص در مسایل با ابعاد بزرگتر الگوریتم تبریدشبیه سازی شده عملکرد بهتری دارد.
ابوالفضل آدرسی رضا بشیرزاده
بنگاههای تولیدی مختلف مکررا از الگوریتم های زمان بندی برای کمک به دیدن نیازها و احتیاجات مشتری در طول زمان، و برای کاهش هزینه های عملیاتی خود، استفاده می کنند. اکثر مسائل زمانبندی که در ادبیات موضوعی بیان شده اند تحت این فرض عمل می کنند که ماشین آلات تولیدی همواره جهت تولید در دسترس می باشند. در حالیکه در اکثر صنایع موجود در دنیای واقعی، یک ماشین به دلایل مختلفی از جمله از کارافتادگی های احتمالی ماشین آلات، انجام برنامه های مربوط به برنامه نگهداری و تعمیرات و مواردی از این قبیل می تواند همواره در دسترس نباشد. در این پایان نامه، مسئله زمانبندی گروهی جریان کارگاهی دو مرحله ای انعطاف پذیر بدون وقفه با در نظرگرفتن محدودیت زمان های آماده سازی وابسته به توالی گروه ها و همچنین از کار افتادگی احتمالی ماشین آلات مورد مطالعه قرار گرفته است. در این پایان نامه برای حل مسئله مذکور دو الگوریتم فراابتکاری ژنتیک و شبیه سازی تبرید پیشنهاد شده اند. به منظور بررسی عملکرد الگوریتم های پیشنهادی برای حل مسئله مورد نظر، مسائل موجود در این پایان نامه به دو دسته مسائل کوچک و بزرگ تقسیم بندی شده اند که با استفاده از الگوریتم های پیشنهادی برای هریک از مسائل پیشنهادی حداکثر زمان تکمیل کارها و همچنین زمان حل مورد نیاز برای حل مسائل محاسبه شده اند. با مقایسه نتایج به دست آمده از حل مسائل مورد نظر، مشاهده می شود که الگوریتم شبیه سازی تبرید در هر دو دسته مسائل کوچک و بزرگ جوابهای بهتری را از نظر حداکثر زمان تکمیل کارها ارائه می نماید. ولی با توجه به این که زمان حل مورد نیاز برای مسائل بزرگ با استفاده از الگوریتم شبیه سازی تبرید خیلی بزرگتر از زمان حل مورد نیاز برای حل با استفاده از الگوریتم ژنتیک می باشد، بنابراین برای حل مسائل با اندازه بزرگ الگوریتم ژنتیک پیشنهاد می گردد.
علی گرد رضا بشیرزاده
زنجیره تامین در یک شرکت، شبکه ای از تسهیلات و گزینه های توزیع است که شامل سه دسته اساسی برنامه ریزی بلندمدت، برنامه ریزی میان مدت و برنامه ریزی کوتاه مدت می باشد. استراتژی برنامه ریزی بلندمدت، ساختار زنجیره تامین را تعیین می کند، برنامه ریزی میان مدت، به تصمیم هایی مانند تخصیص اهداف تولید به تسهیلات و برآورده سازی تقاضا مربوط می شود، سرانجام برنامه ریزی کوتاه مدت، به صورت هفتگی یا روزانه به منظور مشخص کردن تخصیص کارها به واحدها و توالی کارها در هر واحد اجرا می شود. در سطح تولید از برنامه ریزی میان مدت به عنوان برنامه ریزی تولید و از برنامه ریزی کوتاه مدت به عنوان زمان بندی یاد می شود. به دست آوردن جواب های بهینه در هر سطح از برنامه ریزی، دلیلی بر بهینه بودن مساله اصلی نمی باشد، زیرا وابستگی بین سطوح مختلف برنامه-ریزی در نظر گرفته نمی شود. برای به دست آوردن جواب های بهینه سراسری باید وابستگی های متقابل بین توابع مختلف برنامه ریزی در نظر گرفته شود، به عبارت دیگر مسائل برنامه ریزی می بایست یکپارچه شوند. در این پایان نامه به یکپارچه سازی برنامه ریزی تولید و زمان بندی جریان کارگاهی پرداخته می شود و تلاش بر این بوده که مسائل تا حد بسیار زیادی به دنیای واقعی نزدیک باشد، لذا سه مدل ریاضی برای سه حالت خاص مساله ارائه شده است، حالت اول مساله را به صورتی مدل می کند که کمبود و تغییر سرعت تولید مجاز نباشد، حالت دوم مساله را به صورتی مدل می کند کمبود مجاز ولی تغییر سرعت تولید مجاز نباشد و حالت سوم مساله را به صورتی مدل می کند کمبود و تغییر سرعت تولید هر دو مجاز باشند. مدل با استفاده از نرم افزار لینگو و همچنین راه حل فرا ابتکاری مبتنی بر الگوریتم جستجوی ممنوعه حل می شود و بمنظور ارزیابی کارایی روش حل، الگوریتم جستجوی ممنوعه پیشنهادی، بر روی تعدادی از مسائل نمونه اجرا می گردد و جواب های مسائل مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند و در نهایت بمنظور توسعه و روشن شدن مسیر تحقیق مورد بررسی، پیشنهادات آتی مطرح می گردد.
نادره شهنام راد رضا بشیرزاده
طی بررسی انجام شده، تا کنون شبکه های گرت جهت محاسبات زمان انجام پروژه ها در شرایط احتمالی استفاده می شده است. در این رساله، پروژه های تحقیقاتی به سبب ماهیت احتمالی در زمان، هزینه و رخداد فعالیت های پروژه توسط شبکه های گرت مدل شده اند. همچنین جهت پیاده سازی روش مدیریت ارزش در این شبکه ها از روش شبیه سازی جهت حل آن استفاده شده است. از آنجا که هزینه فعالیت ها در شرایط واقعی به زمان انجام آن وابسته می باشد، هزینه هر فعالیت به زمان انجام آن فعالیت وابسته در نظر گرفته شده است. سپس جهت تحت کنترل درآوردن و ارزیابی هزینه نهایی پروژه در هر روز بررسی از نمودارهای کنترل انفرادی استفاده شده است.
کورش حالت رضا بشیرزاده
یکی از مسائل بسیار مهم در طراحی و اجرای یک سیستم تولید سلولی، مسأله زمان بندی عملیات است. دستیابی به اهداف طراحی سیستم تولیدی در صورتی امکان پذیر می شود که برنامه ریزی تولید و زمان بندی عملیات نیز مطابق با این اهداف صورت پذیرند. هدف اصلی ما در این تحقیق، ارائه یک رویکرد یکپارچه در زمان بندی عملیات سیستم های تولیدی با در نظر گرفتن مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر زمان بندی می باشد. عواملی شامل وجود قطعات استثنایی، زمان های انتقال قطعات بین سلول ها و زمان های آماده سازی خانواده ها در نظر گرفته شده اند. تابع هدف کمینه کردن حداکثر مدت زمان تکمیل کارها و یا همان دامنه عملیات می باشد که این امر موجب افزایش بهره وری تولید می شود. یک قالب ریاضی برای مدلسازی ارائه و حل شده است و همچنین الگوریتم ژنتیک برای حل مسأله استفاده گردیده و اثربخشی و کارایی روش های حل توسط مثال های مختلف ارزیابی شده اند.
مریم محمدی رضا بشیرزاده
قابلیت های نظریه آشوب و شبکه عصبی، به کارگیری این دو مدل را در بازارهای مالی به خصوص بازار نفت مورد توجه خاص قرار داده است. در این تحقیق مقادیر قیمت هفتگی نفت خام سنگین ایران در طی ژانویه 1997تا می 2013 مورد بررسی قرار گرفته است. در نظریه آشوب ابتدا با استفاده از روش بزرگترین نمای لیاپونف، آزمونbds و نمای هارست امکان وجود آشوب در سری زمانی قیمت هفتگی نفت خام سنگین ایران بررسی و پس از تخمین پارامترهای لازم جهت بازسازی فضای حالت، قیمت هفتگی به کمک روش پیش بینی موضعی تخمین زده شده است. برای بازسازی فضای حالت، به دو پارامتر تاخیر زمانی و بعد محاط نیاز می باشد و بدین منظور از تابع میانگین اطلاعات متقابل والگوریتم نزدیکترین همسایه های کاذب استفاده شده و مقدار نمای لیاپونف حاصله، حاکی از وجود رفتار آشوبناک در سری زمانی تحت بررسی است. در نهایت از پیش بینی موضعی جهت تخمین قیمت هفتگی استفاده گردید که نتایج حاکی از دقت قابل قبول این نظریه در امر پیش بینی می باشد. همچنین از شبکه عصبی، جهت مدل سازی قیمت هفتگی نفت خام استفاده و بهترین الگو انتخاب گردید. ضرایب همبستگی بدست آمده برابر با 0.955 با روش پیش بینی موضعی و 0.988 با روش شبکه عصبی حاکی از دقت خوب و تقریبا مشابهی از هردو روش در پیش بینی قیمت هفتگی است. بنابراین هردو روش مطابق نتایج بدست آمده می توانند جهت مدل سازی و فرآیند پیش بینی قیمت هفتگی نفت خام مورد استفاده قرار گیرند. کلید واژه: پیش بینی موضعی، سیستم های غیرخطی، شبکه عصبی، قیمت نفت خام سنگین ایران، نظریه آشوب
مصطفی طرسکی رضا بشیرزاده
اگرچه مدت زیادی نیست که بازاریابی و برندسازی وارد حوزه فعالیت شرکت های تجاری شده است، ولی به خوبی توانسته است نظر مدیران و صاحب نظران مربوطه را جلب نماید. تحقیقات زیادی برای بررسی آنها انجام شده است. از مباحث جدید بازاریابی تجاری، برندسازی تجاری است که اکنون اهمیت زیادی پیدا کرده است. برندسازی یک فعالیت بلند مدت است و نیاز به برنامه ریزی و صرف وقت و هزینه های زیادی دارد. از موارد مهمی که باید در این زمینه، مد نظر قرار گیرد، تاثیری است که برنامه بازاریابی و فعالیت ها و تصمیمات کوتاه مدت بر برند محصول و شرکت به جای می گذارد. مهم ترین تاثیر برنامه بازاریابی بر برند، ناشی از فعالیت های ترویجی شرکت است. در مورد تاثیر گذاری فعالیت های ترویجی بر برند، بطور کلی، تبلیغات بر بخش احساسی و غیر ملموس برند تاثیر بیشتری دارد، در حالی که شرکت در نمایشگاه های تجاری بر ابعاد منطقی و ملموس آن، مانند قضاوت مشتری در مورد برند و تداعیات ذهنی او در مورد عملکرد برند، بیشتر تاثیر گذارند. از این مطلب می توان چنین نتیجه گرفت که هرچه مشتری های سازمانی یک شرکت فعال در محیط تجاری، بزرگ تر و دارای ساختار پیچیده تری باشند، شرکت در نمایشگاه های تجاری از تبلیغات موثرتر خواهد بود. در مقابل، هر چه مشتریان کوچک تر و با اتکاء بیشتر بر فرد/افراد باشد، تبلیغات می تواند موثرتر باشد. البته ذکر این نکته لازم است که این موارد بصورت نسبی است و هر دو این فعالیت ها در بلند مدت برای تاثیر بر همه ابعاد برندسازی و ارزش ویژه برند مهم هستند.
معصومه شعبانزاده رضا بشیرزاده
حجم روز افزون داده ها در دنیای امروز، خصوصا در جریان تجارت الکترونیک بشر را بر آن داشته که به فکر کشف دانش مفید از این داده ها برآید و به دنبال مسیری درست برای پاکسازی و کشف الگو ها و روابط منطقی در میان این داده ها باشد. تجارت الکترونیک و تلفیق آن با ابزارهای داده کاوی، انقلابی عظیم در بهره گیری از داده های فراوان در دسترس به وجود آورده است. در این تجارت، استفاده ازعلوم مکمل داده کاوی و مدیریت ارتباط با مشتری برای کشف روند توسعه کسب و کار و تصمیم گیری درست در شناخت درست مشتری، چگونگی مدیریت صحیح ارتباط با مشتری و افزایش درآمد، امری عاقلانه است. هدف از این تحقیق توجه به مسئله کاربرد داده کاوی در تحلیل داده های فروش الکترونیکی به منظور بهبود مدیریت ارتباط با مشتری می باشد. در این راستا، با استفاده از علوم مذکور و با جمع آوری داده های فروش الکترونیک یک شرکت عسل دارویی ایرانی، تحلیلی کارا به منظور شناخت اثر بخش ترین محصولات از دید بهترین گروه مشتریان صورت پذیرفته است. با ارائه ی مدل و روند کاری جدید در این پایان نامه به تشخیص و تحلیل خوشه های متفاوت مشتریان با استفاده از روش های الگوریتم k-means، شاخص دیویس، مفاهیم rfm و روش clv پرداخته شده است. باتحلیل دقیق بهترین گروه مشتریان و بدست آوری اطلاعات جامع تر از این گروه، شناخت کاملی از نیازمندی ها ی مشتریان و صاحبان شرکت بدست آمده و بر اساس نتایج این تحلیل، راهکاری متناسب با نیازمندی های مطرح شده به شرکت ارائه گردیده است. در انتها ی مسیر با استفاده از نتایج بدست آمده از روند کاری مدل ارائه شده و تحلیل صورت گرفته، کاتالوگی جدید، متناسب با اهداف مورد نیاز مشتریان و صاحبان شرکت، ارائه داده شده است.
مهشید سپهری کهریزی رضا بشیرزاده
رایانش ابری یکی از جدیدترین تکنولوژی های روز دنیا بر پایه اینترنت است که به عنوان نسل بعدی فناوری اطلاعات شناخته شده و توانایی خوبی برای بهبود و کاهش هزینه ها ارائه می دهد. رایانش ابری راهکارهایی برای ارائه خدمات به شیوه هایی مشابه با صنایع همگانی (آب، برق، تلفن و...) پیشنهاد می کند. این بدان معنی است که دسترسی به منابع فناوری اطلاعات در زمان تقاضا و بر اساس میزان تقاضای کاربر به گونه ای انعطاف پذیر و مقیاس پذیر از راه اینترنت به کاربر تحویل داده می شود. همانطور که کاربر تنها هزینه برق یا آب مصرفی خود را می پردازد، در صورت استفاده از رایانش ابری نیز کاربر تنها هزینه خدمات رایانشی مورد استفاده خود را پرداخت خواهد کرد.در این تحقیق سعی شده است مفاهیم کلی رایانش ابری از قبیل مزایا، معایب، و ... ذکر شود و همچنین از دیدگاه اقتصادی مورد بحث قرار گیرد.
مریم مهربان رضا بشیرزاده
امروزه سازمان ها بیش از هر زمان دیگری با محیط متغیر و غیرقابل پیش بینی مواجه هستند، به گونه ای که نیاز دارند برای حفظ جایگاه خود و بقا، با این تحولات سریع همراه شوند. برای این منظور، راهکارهای مختلفی توسط محققین حوزه مدیریت پیشنهاد شده که یکی از آنها ایجاد سازمان چابک است. هدف از این پژوهش، ارزیابی سطح چابکی یک سازمان دولتی با رویکرد کارت امتیازی متوازن، و ارائه پیشنهاداتی جهت بهبود سطح چابکی این سازمان است.