نام پژوهشگر: جلیل باباپورخیرالدین
منیژه حاتملوی سعدآبادی جلیل باباپورخیرالدین
پژوهش حاضر به بررسی نقش گرایشهای علیتی و کانون کنترل سلامت درپیش بینی رفتارهای خودمراقبتی بیماران دیابتی نوع iiپرداخته است. در این تحقیق که از نوع همبستگی است، تعدادتعداد 60 نفر ازبین کسانی که به مرکز آموزش دیابت بیمارستان سینا در شهر تبریز مراجعه کرده بودند، برگزیده شدند.از آزمودنیها خواسته شد مقیاس چند وجهی کانون کنترل سلامت، مقیاس گرایشهای علیتی عمومی و مقیاس رفتار خود مراقبتی را تکمیل کنند. برای تحلیل دادههای پژوهش از روشهای آماری توصیفی،ضریب همبستگی، تحلیل رگرسیون و آزمونtمستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین رفتارخودمراقبتی با کانون کنترل درونی سلامت رابطه مثبت معنادار و با کانون کنترل شانس رابطه منفی معنادار وجود دارد. در صورتیکه بین کانون کنترل قدرت دیگران و رفتار خود مراقبتی رابطه ای مشاهده نشد. همچنین نتایج حاکی از آن بود که بین رفتار خود مراقبتی با گرایش علیتی خود مختار رابطه مثبت معنا دار و با گرایش غیر شخصی رابطه منفی معنادار وجود دارد. براساس یافته های این پژوهش، از میان متغیرهای فوق، کانون کنترل درونی سلامت بیشترین سهم را در پیشبینی رفتار خود مراقبتی فرد مبتلا به عهده دارد. هم چنین در این پژوهش از نظر گرایشهای علیتی، کانون کنترل سلامت و رفتارهای خود مراقبتی بین زنان و مردان تفاوتی دیده نشد.
حسین احمدزاده گلی حسین بنی فاطمه
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط عوامل اجتماعی با کیفیت زندگی در بین همسران شهدا شهر تبریز. مواد و روش ها: روش پژوهش در این تحقیق پیمایشی بوده که داده ها و اطلاعات لازم بوسیله پرسشنامه (پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی whoqol - bref، پرسشنامه استخراج شده از تئوری کییز برای سلامت اجتماعی)از 260 نفر از کل 818 نفر از همسران شهدای شهر تبریز که به وسیله جدول مورگان تعیین شده بودند جمع آوری گردید و به روش نمونه گیری تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها: برای تحلیل روابط بین متغیرها از آماره هایی چون همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس، آزمون تی و رگرسیون استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد که رابطه معنادار و همبستگی مثبت و مستقیمی بین سلامت اجتماعی و ابعاد آن با کیفیت زندگی همسران شهدا وجود دارد . همچنین مشخص گردید سلامت اجتماعی و کیفیت زندگی همسران شهدا در سطح متوسط قرار دارد. کیفیت زندگی با وضعیت شغلی، وضعیت درآمد ، سطح تحصیلات و نوع سکونت همسران شهدا ارتباط معناداری را نشان داد.
مهدی رضایی جلیل باباپورخیرالدین
یکی از متغیرهایی که اخیرا توجه پژوهشگران حوزه توانبخشی را به خود جلب نموده است افکار خودکشی در زندانیان می باشد که معمولا به صورت همایند با بی خوابی رخ می دهد (کارلی ، 2011 ). افکار خودکشی به افکار تکرار شونده و راجعه در خصوص بی ارزشی زندگی ، بی ارزشی خود و پایان دادن به زندگی تعریف می شود که با توجه به برنامه دار بودن آن خطرناک فرض می شود (دادستان، 1385). بر طبق تحقیقات صورت گرفته عوامل خطر مرتبط با خودکشی در زندان ها به عوامل بیولوژیک ( کاهش یکی از متابولیت های سروتونین به نام هیدروکسی ایندول استیک اسید)، فرهنگی (مانند عدم تعلق به یک مذهب)، اقتصادی-اجتماعی (مانند فقر) و رشدی ( عدم توانایی در حل تعارضات مرتبط با سن) تقسیم می شوند .این طبقه ها باهم همپوشی دارند و طبقه بندی جدید سه قسم را شامل میشود: عامل ژنتیک، عامل محیط و تعامل این دو باهم (بالازیک ،2005). مدل شناختی که خودکشی را تبیین می کند سه ساخت زیر بنایی دارد: 1) عوامل آسیب پذیر موقعیتی 2) فرایندهای مرتبط با آسیب روانپزشکی 3) فرایندهای شناختی مرتبط با عمل خودکشی. که عوامل آسیب پذیر موقعیتی شامل این متغیرهاست: تکانشگری، نارسایی حل مسئله، سبک حافظه بیش تعمیم ده، سبک شناختی ناسازگار صفت مانند، شخصیت (بک وتیزدل ،2005). مدل فراشناختی افکار خودکشی معطوف به باور فرد در خصوص مفید بودن این افکار (فراشناخت مثبت) و کنترل ناپذیری افکار (فراشناخت منفی) است. عاملی چون یک خاطره یا فکر اتوماتیک منفی موجب فعال شدن نشخوار افکار خودکشی و ناامیدانه می شود (ولز، 1389). مطالعات انجام شده در زمینه فراشناخت نشان میدهد که نشخوار افکار خودکشی با آسیب پذیری به خلق افسرده و سایر نشانه ها، شروع دوران افسردگی و شدید و طولانی شدن آن مرتبط است(دی جونگ میر،2009). یکی از متغیرهایی که همبودی بالایی با نشخوار فکری به صورت عام و با افکار خودکشی به صورت خاص دارد بی خوابی می باشد. بی خوابی یکی از عوامل خطر جدی سلامت روان در زندان محسوب می شود (ترن لاک ،1994. واسور ،2007). بی خوابی در زندانیان مبتلا به بی خوابی یک مشکل زودگذر در سازگاری نیست بلکه مشکل مزمنی است که بیش از 3 هفته به طول می انجامد و مبتلایان به بی خوابی در مقابل غیرمبتلایان، تاریخچه ای از اختلالات پزشکی و روانپزشکی دارند (الگار، 2004). زمانی که ملاکهای dsm-iv -tr را با ملاکهایی که اختصاصا در تحقیقات بالینی مورد استفاده واقع می شود ترکیب کنیم می توانیم بی خوابی را اینطور تعریف کنیم: ابراز نارضایتی از خواب، مشکلاتی در به خواب رفتن یا دوام خواب بدین معنا که مدت زمانی که فرد احتیاج دارد تا به خواب برود(نهفتگی خواب) بیش از 30 دقیقه طول بکشد یا کارامدی خواب کمتر از 85 درصد باشد، اثر منفی بر جسم فرد یا کارکرد اجتماعی اش یا کیفیت زندگی اش داشته باشد(کاپلان و سادوک،2003). عوامل چندی در بیخوابی سهیم اند نظیر: تغییر شغل، سن، تغییرات فصل و عفونت (بیلارد ،2004). بی خوابی با رفتار و اندیشه خودکشی بطور بسیار معنی داری مرتبط است(کارلی ،2011).کسانی که به خودکشی اقدام کرده اند دوره پنهان خواب طولانی تری دارند و کفایت خواب کمتری دارند(سابوتال ،1991). مبتلایان به بی خوابی بطور معناداری نمرات بالایی در مقیاس اندیشه خودکشی بک هم برای اندیشه خودکشی فعال، هم برای نقشه مشخص برای خودکشی و هم برای اقدامات قبلی برای خودکشی کسب کرده اند (چالپا ،2007). بی خوابی با رفتار و اندیشه خودکشی به خاطر عوامل علی و خطری مشترک نظیر گرفتن تشخیص محور یک، داشتن ترومای کودکی، سوء مصرف مواد، انعطاف پذیری کم و عصبانیت مرتبط است(کارلی،2011). در زندانیان با توجه به فشارهای ناشی از محیط نا مساعد زندان و نبود حمایت عاطفی و همچنین نا امیدی بابت روشن نبودن آینده، نشخوارهای فکری به صورت عام و نشخوار فکری مربوط به خودکشی به صورت خاص بیشتر رخ می دهد که زمینه ساز بروز بی خوابی در این افراد می شود. از عوامل دیگری که منجر به بروز اختلال بی خوابی در زندانیان می شود می توان به القای نا امیدی از سوی اطرافیان، طرد از سوی خانواده، برخورد ناشایست با زندانی از طرف مسئولین زندان و محدودیت های مربوط به اجرای حکم اشاره کرد. با اندک تاملی در این عوامل می توان به نقش آنها در بروز نشخوار فکری و متعاقبا افکار خود کشی و بی خوابی پی برد. این گونه نشخوارهای فکری یک سبک پاسخدهی است که با فکر کردن مکرر در مورد ناتوانی در به خواب رفتن و پیامدهای ناشی از نخوابیدن مانند خستگی، بی قراری، مشکلات بین فردی و تحریک پذیری روز بعد مشخص می شود(دی جونگ میر ،2009). تاکنون روش های درمانی متعددی نظیر درمان دارویی، روان درمانی فردی، تحلیلی، شناختی رفتاری و خانواده درمانی برای درمان افکار خودکشی و بی خوابی زندانیان مورد استفاده قرار گرفته است. از این قبیل می توان به درمان چند سیستمی(استنلی و همکاران،2005)، شعر درمانی(استبکوف ،2009)، درمان شناختی-رفتاری برای پیشگیری از خودکشی(استنلی،2009)، درمان فن محور، ارتباط حمایتی (دونالدسون ،2005) و رفتار درمانی دیالیکتیک(احدی،1386) اشاره نمود. در سال های اخیر الگوهای جدیدی همانند رویکرد فراشناختی شکل گرفته اند و تحول بزرگی در درمان این مشکلات ایجاد شده است(بارنهوفر ،2009؛ رووالوفسکی ،2006؛ ولز ،2009). بطور خلاصه درمان فراشناختی بر این اصل استوار است که اختلال روانشناختی به دلیل اثرات سبک تفکر یعنی سندرم شناختی-توجهی بر تجربه های هیجانی و دانش تداوم می یابد. سندرم شناختی-توجهی از راه های خاصی موجب تداوم برداشت منفی فرد از خود و ادراک تهدید می شود. سندرم شناختی توجهی با فعال سازی باورهای فراشناختی منفی و مثبت سروکار دارد وتفکیک سطح فراشناختی از سطح شناختی معمولی بر این امر دلالت دارد که تجربه ی رخدادهای درونی از قبیل افکار ، باورها و هیجانها می تواند به سبک شناختی یا فراشناختی تعلق داشته باشد. این امر طیف وسیعی از امکانات را برای درمان فراهم می سازد. بدین ترتیب که درمان باید بر تغییر باورهای فراشاختی وایجاد شیوه های جایگزین تجربه کردن و مقابله با رخداد های درونی متمرکز شود. نشخوار فکر خصیصه ی اصلی سندرم شناختی-توجهی است که در پاسخ به گفتار منفی و تجربه ی فقدان فعال می شود. سندرم شناختی-توجهی باعث تداوم غمگینی وباورهای منفی شده و به دوره های افسرده ساز منجر می شود(ولز ،1389). نتایج مطالعات نشان می دهد که مداخلاتی چون فراشناخت درمانی که بر تغییر ارتباط بیمار با افکار خودکشی گرا و احساسات ناکارآمد تمرکز می کند به مراتب مفید تر از تلاش برای تغییر محتوای فکر است(تیزدل،2011). با توجه به مطالب فوق این سوال مطرح می شود که آیا درمان فراشناختی بر کاهش اندیشه خودکشی و بیخوابی زندانیان موثر می باشد؟ بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی اثربخشی فراشناخت درمانی بر کاهش اندیشه خودکشی و بیخوابی زندانیان شهر مشهد می باشد
فرهاد غدیری صورمان آبادی حسن صبوری مقدم
پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن ارتباط بین استرسورهای روانی اجتماعی و آسیب پذیری در برابر اعتیاد در بین دانش آموزان انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد و برای پژوهش نمونه ای به حجم تقریباً 483 نفربه روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. در پژوهش حاضر پرسشنامه های ادراک حوادث استرس آور بختیارپور و بنی جمالی و پرسشنامه آسیب پذیری در برابر اعتیاد انیسی اجرا گردید. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه موردتحلیل قرار گرفت.مولفه های آسیب پذیری به اعتیاد عبارتند از افسردگی و درماندگی،اضطراب و ترس،نگرش مثبت به مواد و هیجان خواهی بالا که نتایج تحلیل نشان داد که بین افسردگی و درماندگی با مسائل مرتبط بافقدان،نگرش مثبت به مواد با مسائل مرتبط بافقدان، اضطراب و ترس با مسائل تحصیلی و شغلی، هیجان خواهی بالا با مسائل مرتبط با فقدان،هیجان خواهی بالا با مسائل مربوط به انطباق مجدد و بین متغیر اضطراب و ترس و مسائل مرتبط با انطباق مجدد همبستگی مثبت و متوسطی وجود دارد. واز بین این متغیرها حل رویدادهای ناخوشایند بیشترین توان را در پیش بینی آسیب پذیری در برابر اعتیاد دارا می¬باشد و بعد از این متغیرمسائل مربوط به فقدان نیز به صورت منفی آسیب پذیری در برابر اعتیاد را پیش بینی می¬نماید. نتیجه: تحقیق حاضر نشان داد استرسورهای روانی اجتماعی می توانند در آسیب پذیر کردن نوجوانان به اعتیاد نقش داشته باشند.
کریم عبدالمحمدی حسن صبوری مقدم
جسمانی کردن یک اختلال شبه جسمی می باشد که معاینات پزشکی قادر به توضیح علت آن نمی باشند. پژوهش حاضر با هدف روشن ساختن رابطه بین جسمانی کردن با ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی، تفاوت جسمانی کردن در بین زنان و مردان و نقش ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی در اختلال جسمانی کردن انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد و برای پژوهش نمونه ای به حجم تقریباً 350 نفربه روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. در پژوهش حاضر پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو_20 (tas_20) ، پنج عاملی شخصیت(neopi-r) neo ، و پرسشنامه جسمانی کردن phq-15 اجرا گردید. داده ها با استفاده از آزمون ،t نمونه های مستقل، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان موردتحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل نشان داد که از بین مولفه های پنج عامل شخصیت برونگرایی و وظیفه شناس بودن با جسمانی کردن رابطه منفی معنی داری دارد. همچنین روانرنجوری و ناگویی هیجانی با جسمانی کردن رابطه مثبت معنی داری دارد. همچنین رابطه معنی داری بین جسمانی کردن با پذیرا بودن و سازش پذیری وجود ندارد. همچنین ناگویی هیجانی، وظیفه شناسی، برونگرایی و روانرنجوری توان پیش بینی اختلال جسمانی کردن را دارند علاوه بر این اختلال جسمانی کردن در بین زنان شایعتر از مردان می باشد. نتیجه: تحقیق حاضر نشان داد که افراد با ویژگی های خاص شخصیتی مستعد ابتلا به اختلال جسمانی کردن می باشد علاوه بر آن جنسیت نیز بر میزان و پایداری اختلال جسمانی کردن تاثیر دارد.
سید اسماعیل حسینی جلیل باباپورخیرالدین
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی با گرایش به مواد مخدر با میانجی گری ذهن آگاهی و خودکنترلی در بین دانشجویان پسر دانشگاه تبریز انجام شد.پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی می باشد،که درآن تغییرات متغیر ملاک )گرایش به مواد(بر اساس متغیرهای پیش بین )شخصیت و دلبستگی (با میانجیگری ذهن آگاهی و خودکنترلی مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانشجویان پسر دانشگاه تبریز بود که در سال 94-1393مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش 200 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. سپس از دانشجویان خواسته شد تا پرسشنامه گرایش به مواد میرحسامی، پرسشنامه شخصیت مک کری و کاستا، پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور ، پرسشنامه ذهن آگاهی براون و ریان و پرسشنامه خودکنترلی تانجی را پر کنند. برای تحلیل آماری داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق(amos) استفاده شد. نتایج نشان داد که در رابطه بین سبک های دلبستگی و گرایش به مواد تنها سبک دلبستگی اجتنابی معنی دار است. از بین ویژگی های شخصیت و گرایش به مواد ابعاد توافق گرایی و وجدان گرایی رابطه معنی دار داشتند. رابطه بین خودکنترلی و گرایش به مواد معنی دار و منفی بود. رابطه بین ذهن آگاهی و گرایش به مواد مخدر معنی دار نبود. ذهن آگاهی، خود-کنترلی در رابطه بین شخصیت با گرایش به مواد نقش واسطه ای ندارند و همچنین ذهن آگاهی، خود-کنترلی و شخصیت در رابطه بین سبک های دلبستگی با گرایش به مواد نقش واسطه ای ندارند. نیاز به توجه ویژه و انجام تحقیقات بیشتر جهت شناسایی عوامل مرتبط با گرایش به مواد را در مورد دانشجویان احساس می شود. ضمناٌ باید برنامه هایی جهت جلوگیری از گرایش به مصرف مواد در بین دانشجویان اجرا گردد.
الهام اصغری محمد علی نظری
از آنجایی که امواج مغزی در موقعیت ها و در حین کارکردهای مختلف متفاوت است، این پژوهش به منظور بررسی تاثیر چالش شناختی بر عملکرد امواج مغزی دانشجویان دوره ی کارشناسی دانشگاه تبریز صورت خواهد گرفت. روش پژوهشی در چارچوب تحقیقات آزمایشی و از نوع طرح های درون گروهی (درون آزمودنی) است. جامعه ی آماری شامل دانشجویان دوره ی کارشناسی دانشگاه تبریز است. براساس نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 نفر از آن ها انتخاب می شوند. برای ثبت امواج مغزی قبل و حین چالش شناختی از دستگاه پروکامپ 8 کاناله استفاده خواهد شد. چالش شناختی به صورت، یک بازی کامپیوتری تحت عنوان (react trak soccer) اجرا میشود. این تحقیق با انتخاب چالش شناختی به عنوان متغیر مستقل در صدد تاثیر آن بر الگوی امواج مغزی است.
مهدی ریاحی مدوار جلیل باباپورخیرالدین
چکیده ندارد.