نام پژوهشگر: علیرضا حیدرزادگان
فاطمه صنعتی زاده یحیی کاظمی
هدف از مطالعه ی حاضر بررسی رابطه خویشتن داری با خلاقیت و سبک های رهبری مدیران آموزشی است. در این تحقیق سعی بر این است که مشاهده شود آیا سبک رهبری مدیران آموزشی می تواند میزان خویشتن داری و خلاقیت آن ها را پیش بینی کند. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مدیران آموزشی سازمان آموزش و پرورش شهر کرمان تشکیل می دهند که از بین آنها 47 مدیر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند.برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرشسنامه های خویشتن داری (نیک منش،1386)، سبک های رهبری (مقیمی، 1381) و پرسشنامه ی محقق ساخته ی خلاقیت بوده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین خویشتن داری و خلاقیت مدیران آموزشی رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بین خویشتن داری و سبک دستوری، بین خویشتن-داری و سبک تشویقی-مشارکتی و بین خویشتن داری و سبک مشارکتی رابطه ی معکوس و معنی داری مشاهده شد. همچنین بین خویشتن داری و سبک تفویضی مدیران آموزشی رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. علاوه بر این نتایج به دست آمده نشان دادند که سبک دستوری پیش بینی کننده ی خویشتن داری می-باشد به این معنی که افرادی که از سبک دستوری استفاده می کنند خویشتن داری کمتری دارند. همچنین سبک تفویضی پیش بینی-کننده ی خلاقیت مدیران آموزشی می باشد. واژه های کلیدی: خویشتن داری، خلاقیت، سبک های رهبری دستوری، تشویقی-مشارکتی، مشارکتی و تفویضی. ?
محبوبه شمس الدینی علیرضا حیدرزادگان
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه مهارت های سازمانی مدیریت زمان با استرس شغلی مدیران آموزشی است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران سازمان آموزش و پرورش و ناحیه (1) و (2) شهر زاهدان می باشند. تعداد نمونه با تعداد جامعه برابر بود که برابر با 67 نفر بودند. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه مهارت های سازمانی مدیریت زمان و پرسشنامه استرس شغلی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج بدست آمده، نشان می دهد که بین مهارت های سازمانی مدیریت زمان و استرس شغلی مدیران آموزشی رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. یعنی با افزایش مهارت های سازمانی مدیریت زمان، استرس شغلی مدیران آموزشی کاهش می یابد. همچنین بین هدف گذاری به عنوان مهارت سازمانی مدیریت زمان با استرس شغلی مدیران آموزشی، بین برنامه ریزی به عنوان مهارت سازمانی مدیریت زمان با استرس شغلی مدیران آموزشی، و بین مدیریت جلسات به عنوان مهارت سازمانی مدیریت زمان با استرس شغلی مدیران آموزشی رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. اما بین اولویت بندی اهداف و فعالیت ها با استرس شغلی، تفویض اختیار با استرس شغلی، و مدیریت ارتباطات با استرس شغلی مدیران آموزشی رابطه معنی داری وجود ندارد. به علاوه تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مدیریت جلسات و برنامه ریزی عملیاتی به عنوان مهارت های سازمانی مدیریت زمان بیشترین تغییرات مربوط به استرس شغلی را پیش بینی می کنند.
مریم پزشک علیرضا حیدرزادگان
هدف از مطالعه حاضر بررسی کاربست کارکردهای مدیریت بر اساس الگوی مدیریتی مکانیکی و ارگانیکی در مدیریت دانشگاه سیستان و بلوچستان و رابطه آن با تغییر در سازمان می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران گروه های آموزشی، معاونت های آموزشی و روسای دانشکده ها تشکیل می دهند روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. تعداد جامعه با تعداد نمونه برابر بود. برای جمع آوری اطلاعات، از دو پرسشنامه کارکردهای مدیریت و پرسشنامه تغییر استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از میانگین، آزمون t همبسته، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که الگوی مدیریتی دانشگاه، مکانیکی است و بین الگوی مدیریتی مکانیکی با تغییر در سازمان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. به علاوه تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که کارگزینی به عنوان یکی از کارکردهای مدیریت در الگوی مکانیکی، بیشترین تغییرات مربوط به متغیر تغییر را پیش بینی می کند.
ابوالفضل خسروپور علیرضا حیدرزادگان
چکیده این پژوهش به بررسی میزان به کارگیری روش و اصول مدیریت کیفیت از سوی مدیران مدارس مقطع متوسطه شهر زاهدان و ارتباط آن با کارآیی مدیران می پردازد. هدف اصلی این پژوهش این است که مشخص نماید تا چه میزان این اصول و روش در مدارس توسط مدیران به کار می رود و این که تا چه میزان بین به-کارگیری این اصول از سوی مدیران و کارآیی مدیران ارتباط وجود دارد. به منظور پاسخگویی به سوالات تحقیق از طریق نمونه گیری، پرسشنامه بین 78 مدیر تقسیم شد و مدیران به دو گروه بالا و پایین، تقسیم شدند. همچنین جهت تعیین ارتباط بین به کارگیری این اصول توسط مدیران و ارتباط آن با کارآیی، در هر مدرسه تعداد 3 دبیر انتخاب و پرسشنامه کارآیی توسط دبیران تکمیل گردید. در بخش پایایی پرسشنامه ها، ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده برای پرسشنامه مدیریت کیفیت 81/0و پرسشنامه کارایی مدیران 72/0 تعیین گردید. بر اساس اطلاعات بدست آمده مشخص گردید که بیشتر مدیران از اصول و روش مدیریت کیفیت اطلاع دارند. نتایج آزمون تی تک متغیره نشان داد که مدیران مدارس اصول مدیریت کیفیت جامع به-کار می برند. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که بین میزان کارآیی مدیرانی که اصول کیفیت را به کار می برند و مدیرانی که این اصول را به کار نبرده اند، تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج آماری حاصل از آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین میزان به کارگیری اصول مدیریت کیفیت و کارآیی مدیران مدارس همبستگی 859/0 وجود دارد.
مزگان صیاد ملا شاهی حسین قاسمپور
این تحقیق با هدف بررسی میزان تحقق اهداف ارزشیابی توصیفی در آموزش زبان فارسی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهر زاهدان انجام شده است. کلید واژه: ارزشیابی توصیفی- زبان فارسی- مهارت خواندن و نوشتن جامعه مورد مطالعه عبارتند از: 180 دانش آموز پایه سوم ابتدایی که 90 نفر از این دانش آموزان مشمول طرح ارزشیابی توصیفی بوده اند و 90 نفر نیز دانش آموزان غیر مشمول که به تصاویر به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند به منظور گردآوری اطلاعات، از آزمون های محقق ساخته در دو مرحله و 4 آزمون در دروس بخوانیم، بنویسیم، املا، انشاء، استفاده شده است در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصفی شامل میانگین درصد، نمودار و … و نیز آمار استنباطی شامل آزمون t و با بهره گیری از نرم افزار spss و پردازش داده هها توسط رایانه استفاده شده است که این نتایج حاصل گردید. 1- بر اساس فرضیه اول پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مشمول طرح ارزشیابی توصیفی در درس بخوانیم بیشتر از دانش آموزان غیر مشمول است. 2- بر اساس فرضیه دوم پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مشمول طرح ارزشیابی توصیفی در درس بنویسیم بیشتر از دانش آموزان غیر مشمول است. 3- بر اساس فرضیه سوم پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مشمول طرح ارزشیابی توصیفی در درس املا و انشا بیشتر از دانش آموزان غیر مشمول است.
محمد محمودوند علیرضا حیدرزادگان
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فراموشی سازمانی با تغییرات سازمانی در دانشگاه سیستان و بلوچستان انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده که جامعه آماری آن شامل کلیه مدیران گروه های آموزشی و غیر آموزشی دانشگاه سیستان و بلوچستان به تعداد 89 نفر می باشد. از آنجا که روش نمونه گیری از نوع سرشماری بوده کل جامعه آماری( 89 نفر ) مورد بررسی قرار گرفت. ابزار پژوهش دو پرسشنامه شامل پرسشنامه 14 سوالی فراموشی محقق ساخته 5 گزینه ای طیف لیکرت برگرفته از ادبیات تحقیق( هولان و فیلیپس2004) و پرسشنامه 12 سوالی تغییر 5 گزینه ای طیف لیکرت اقتباس از پایان نامه پزشک(1389) با اندکی تغییرات می باشد. روایی پرسشنامه ها از نوع محتوایی و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برآورد شده است. برای تحلیل آماری داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون t تک گروهی، آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل، آزمون تحلیل وارایانس یک طرفه، و رگرسیون استفاده شده است. نتایج آزمونt تک گروهی نشان داد که کلیه مدیران مورد بررسی دانشگاه سیستان و بلوچستان دارای میانگین تغییرات سازمانی بالاتر از حد متوسط می باشند. همچنین در بین مولفه های تغییر، مولفه های ساختار و تکنولوژی دارای میانگین بالاتر از حد متوسط می باشند ولی مولفه های مکان و دانش افراد دارای میانگین پایین تر از حد متوسط می باشند و نیز کلیه مدیران دانشگاه در اعمال تغییرات سازمانی دارای فراموشی سازمانی هدفمند بالاتر از حد متوسط می باشند. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین فراموشی سازمانی و ابعاد آن با تغییرات سازمانی و مولفه های آن رابطه معنادار و مثبت می باشد به جز مولفه مکان(محل کار) که دارای رابطه معناداری نمی باشد. همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان داد فراموشی سازمانی بیشترین پیش بینی را از تغییرات سازمانی داشته است و نیز فراموشی سازمانی در بین مولفه های تغییر بیشترین میزان پیش بینی را به ترتیب از دانش افراد، ساختار سازمانی، تکنولوژی و مکان داشته است. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بین فراموشی سازمانی مدیران مرد و زن و تغییرات سازمانی مدیران مرد و زن تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر مدیران مرد نسبت به مدیران زن، هم تغییرات سازمانی بیشتری را انجام می دهند و هم این که مدیران مرد نسبت به مدیران زن دارای فراموشی سازمانی هدفمندتری در اعمال تغییرات می باشند. و نیز نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین فراموشی سازمانی بر حسب تحصیلات و سابقه مدیریت و همچنین بین تغییرات سازمانی بر حسب تحصیلات و سابقه مدیریت تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
حسنیه ناصری علیرضا حیدرزادگان
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه بین سبک های رهبری( تحول آفرین، تبادلی و عدم مداخله گر) مدیران با رفتار شهروندی سازمانی است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان زاهدان می باشند. تعداد نمونه برابر با 330 نفر بودند .برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه "چند عاملی رهبری" و "رفتار شهروندی سازمانی" استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. تحلیل اطلاعات با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون حاکی از این است که رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین و رفتار شهروندی سازمانی معنادار است. بعلاوه تمامی مولفه های رهبری تحول آفرین با رفتار شهروندی سازمانی رابطه معناداری دارند. همچنین تحلیل رگرسیون گام به گام بیانگر این است که از میان مولفه های رهبری تحول آفرین، انگیزش الهام بخش بیشترین تأثیر را در رفتار شهروندی سازمانی دارد. نتایج همچنین نشان می دهد بین سبک رهبری تبادلی با رفتار شهروندی سازمانی رابطه معناداری وجود ندارد. اما بین سبک رهبری عدم مداخله گر با رفتار شهروندی سازمانی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. به علاوه تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد سبک رهبری عدم مداخله گر و تحول آفرین بیشترین تأثیر را در رفتار شهروندی سازمانی دارند.
مجتبی سویزی علیرضا حیدرزادگان
هدف این پژوهش، ارزشیابی برنامه درسی هنر دوره ابتدایی و ارائه مدل تلفیقی در برنامه درسی هنر بوده است. تحقیق حاضر از نوع تحقیق های کاربردی محسوب می شود که در آن از روش توصیفی- پیمایشی برای آزمون سوالات استفاده شد. جامعه ی آماری مورد مطالعه شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی و دانش آموزان پایه پنجم مدارس ابتدایی شهرستان زاهدان می باشد که با استفاده از جدول مورگان 325 نفر از معلمان و370 نفر از دانش آموزان از طریق نمونه گیری طبقه ای تصادفی از 37مدرسه ابتدایی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که داده ها پس از جمع آوری با استفاده از آمار توصیفی(فراوانی ، درصد، نمودار و میانگین) و آمار استنباطی (آزمون هایx^2، tتک گروهی، t مستقل، و تحلیل واریانس یک طرفه) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از پژوهش عبارتنداز: 1- مطلوبیت دروندادهای(معلم و دانش آموز) برنامه درسی هنر از حد متوسط بالاتر است. 2- معلمان دوره ابتدایی برای طراحی آموزشی درس هنر، از طراحی آموزشی تلفیقی نسبت به طراحی آموزشی تک رشته ای بیشتر استفاده می کنند. 3- معلمان دوره ابتدایی برای آموزش درس هنر، از آموزش کودک محور نسبت به آموزش معلم محور بیشتر استفاده می کنند. 4- دانش آموزان به اهداف حوزه نگرش در درس هنر، دست یافته اند. 5- دانش آموزان به اهداف حوزه دانش در درس هنر، دست یافته اند. 6- دانش آموزان به اهداف حوزه مهارت در درس هنر، تا حدودی دست یافته اند. همچنین با استفاده از نتایج این تحقیق و تحقیقات قبلی در زمینه برنامه درسی هنر، یک مدل تلفیقی برای استفاده بیشتر از ظرفیت-های درس هنر در دوره ابتدایی ارائه شد.
شراره محمدی علیرضا حیدرزادگان
تحقیق حاضر با هدف ارزشیابی دوره های پودمانی دانشگاه جامع علمی کاربردی بر اساس نیازسنجی بازار کار انجام گرفت. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان و مدرسان مراکز علمی کاربردی شهر زاهدان در سال تحصیلی 1391-1390 که از میان آنها 315 نفر از دانشجویان و 50 نفر از مدرسان به روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها دو پرسشنامه طراحی گردید، که روایی آن ها از نوع محتوایی و پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0 ، 69/0 برآورد گردید. برای تحلیل آماری داده ها از فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، و برای سنجش متغیرهای تحقیق از آزمونt گروهی، t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است.
جواد جوادیان علیقلی روشن
تحقیق حاضر با هدف مقایسه خود پنداره ،افسردگی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان محروم از پدر و عادی با توجه به نقش های حمایت اجتماعی و جنسیت در گروه محروم انجام گرفته است.این تحقیق از نوع توصیفی و به روش علی –مقایسه ای انجام شد.جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان خاش که طی 5 سال اخیر پدر خود را از دست داده اند بود که تعداد آنان 149 بوده و از میان آنان 80 نفر(40 دختر و 40 پسر ) به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.در مرحله اول به منظور مقایسه دو گروه محروم و عادی 80 نفر(شامل 40 دختر و 40 پسر )از میان دانش آموزان عادی که با پدر و مادر خود زندگی می کردند انتخاب شدند.در این تحقیق از پرسشنامه های افسردگی ماریا کواس،خود پنداره پی یر هریس،هوش ریون ،حمایت اجتماعی فلمینگ و فرم جمع آوری اطلاعات اجتماعی- اقتصادی و معدل استفاده شد.این پرسشنامه ها دارای روایی محتوایی و پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 76/0 ، 81 /0 ، 49/0 و78 /0 برآورد گردید.از میانگین ،انحراف معیار و فراوانی در قسمت آمار توصیفی و از تحلیل کواریانس چند متغیره در قسمت آمار استنباطی استفاده شد.نتایج نشان داد که در متغیرهای افسردگی و عملکرد تحصیلی بین دانش آموزان محروم از پدر و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد ولی در متغیر خودپنداره تفاوتی دیده نشد همچنین بین دو گروه محروم از پدر با حمایت اجتماعی بالا و گروه محروم از پدر با حمایت اجتماعی پایین در متغیرهای افسردگی ،خودپنداره و عملکرد تحصیلی تفاوت معنی داری وجود داشت.همچنین بین دو گروه دختر محروم و پسر محروم تفاوت معنی داری در متغیرهای افسردگی ،خودپنداره و عملکرد تحصیلی دیده نشد.ضمناً در این تحقیق متغیرهای سطح اقتصادی- اجتماعی و هوش به عنوان متغیرهای کنترل حضور داشتند.
علی ضرورتی علیرضا حیدرزادگان
چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین مهارت های مدیران با انگیزه شغلی دبیران ازدیدگاه دبیران مدارس راهنمایی شهر زاهدان بوده است. روش انجام این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش 1283 نفر از دبیران مرد و زن مدارس راهنمایی زاهدان می باشند که بر اساس جدول مورگان تعداد 300 نفر به صورت تصادفی - طبقه ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مهارت های سه گانه مدیریت، مهارت مدیران مدارس سنجیده و پرسشنامه انگیزش شغلی هرزبرگ برای توصیف انگیزش شغلی دبیران به کار گرفته شد. ضریب آلفای کرنباخ پرسشنامه مهارت های سه گانه مدیران 82/0 و برای پرسشنامه انگیزش شغلی نیز 82/0 بدست آمد. داده های بدست آمده با استفاده از شاخص های آماری نظیر میانگین، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان دادکه: رابطه مثبت و معناداری بین مهارت های (فنی، انسانی و ادراکی) مدیران با انگیزش شغلی دبیران مدارس راهنمایی شهر زاهدان وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که از بین مهارت های مدیران، مهارت فنی بیشترین پیش بینی را در افزایش انگیزش دبیران دارد. در مهارت سه گانه مدیران با توجه به جنسیت دبیران تفاوت معناداری مشاهده شد. در مهارت سه گانه مدیران با توجه به میزان تحصیلات و سابقه کاری دبیران تفاوت معناداری مشاهده نشد. در انگیزش شغلی دبیران زن و مرد تفاوت معناداری مشاهده شد ولی در انگیزش شغلی دبیران با توجه به میزان تحصیلات و سابقه کاری تفاوت معناداری مشاهده نشد. واژه های کلیدی: مهارت فنی، مهارت انسانی ، مهارت ادراکی و انگیزش شغلی
محمد حسن صندوقداران علیرضا حیدرزادگان
چکیده: عنوان: کژیها و کاستیهای کارایی درونی نظام آموزشی مناطق عشایری استان سیستان و بلوچستان:ارائه راهکار برای بهبود فرصتهای آموزشی تحقیق حاضر با هدف شناخت کاستیهای کارایی درونی وضع موجود دوره های آموزشی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه مناطق عشایری استان سیستان و بلوچستان صورت گرفته است. این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده وجامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان عشایردرمقاطع آموزشی سه گانه در سال تحصیلی 90-89 مناطق وشهرستانهای استان بوده و نمونه برابر کل جامعه آماری درنظرگرفته شده است. اطلاعات موردنیازبا استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای و همچنین از طریق آمار نامه های موجود بطور مستندجمع آوری گردید.سپس بااستفاده از روشهای آمارتوصیفی مرتبط باکژیهاوکاستیهای بین مناطق ازجمله محاسبه نسبتها،درصدها،شاخص انتخاب، ضریب جینی ورسم منحنی لورنز ،اطلاعات بدست آمده مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت.نتایج ویافته های تحقیق نشان دادکه فرصتهای آموزشی دانش آموزان مقاطع مختلف در هیچکدام از مناطق عشایری به نسبت مساوی و بارتبه یکسان توزیع نشده است.در مقطع ابتدایی میزان پوشش تحصیلی واقعی دانش آموزان دختر(84) ازپسر ان (97)کمتر بوده است. همچنین در مقطع راهنمایی میزان پوشش تحصیلی واقعی دانش آموزان دختر(3.74) ازپسران(5.62)کمتر بوده و در مقطع متوسطه میزان پوشش تحصیلی واقعی دانش آموزان دختر(5.6) و پسران(19) بوده است. میزان نرخ گذر تحصیلی ازابتدایی به راهنمایی(6.6) واز راهنمایی به متوسطه (34)براورد شده است.ضریب بهرهبرداری ازفضاهای آموزشی دردوره ابتدایی(1.6)،دوره راهنمایی(1.04)ودردوره متوسطه(1)بوده است.نرخ تراکم دانش آموزی دانش آموزان دردوره های ابتدایی(12.9)،راهنمایی(6.6)ومتوسطه (13.2)بوده است. همچنین توزیع معلمین وفضاهای آموزشی در مناطق مختلف عشایری به صورت نابرابر بوده است.نسبت دانش آموز به معلم درمناطق عشایری استان(17) براورد شده است. واژه های کلیدی:کژی هاوکاستیها،عشایر،فرصتهای آموزشی
خدارحم بولاغ ولی مهدی نژاد
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی انتظارات دانشجویان ازبرنامه های آموزشی ورابطه آن بانیازهای بازارکاردرآموزشکده های فنی وحرفه ای بوده است . روش انجام این پژوهش توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش 1970 نفر از دانشجویان دختر و پسر آموزشکده های فنی وحرفه ای استان سیستان وبلوچستان می باشند که بر اساس جدول مورگان تعداد 320 نفراز دانشجویان از طریق روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. از پرسشنامه محقق ساخته انتظار دانشجویان از برنامه های آموزشی به کار گرفته شد.ضریب پایایی پرسشنامه 86/0 بدست آمد. داده های بدست آمده با استفاده از شاخص های آماری نظیر t تک متغیره، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه وتوکی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از پژوهش عبارتند از: دانشجویان برنامه های آموزشی در آموزشکده های فنی وحرفه ای استان سیستان وبلوچستان را در ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری در تحصیلات عالی؛ مقاصد شغلی ، انتخاب برنامه های دانشجویان، درعقاید دانشجویان در مورد بازار کار فارغ التحصیلان و در ادراک دانشجویان از انتظارات کار فرمایان آینده موثر می دانند یافته ها نیز خاطر نشان می کنند که: در انتظارات دانشجویان در مورد تاثیر برنامه های آموزشی آموزشکده های فنی وحرفه ای استان سیستان و بلوچستان در ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری در تحصیلات عالی؛ مقاصد شغلی، انتخاب برنامه های دانشجویان با توجه به جنسیت آن ها تفاوت معنادار مشاهده نشد ولی با توجه به رشته تحصیلی دانشجویان در انتظاراتشان تفاوت وجود دارد.در انتظارات دانشجویان در مورد تاثیر برنامه های آموزشی آموزشکده های فنی وحرفه ای استان سیستان و بلوچستان درعقاید دانشجویان در مورد بازار کار فارغ التحصیلان با توجه به جنسیت آن ها تفاوت معنادار مشاهده نشد ولی با توجه به رشته تحصیلی دانشجویان در انتظاراتشان تفاوت وجود دارد. در انتظارات دانشجویان در مورد تاثیر برنامه های آموزشی آموزشکده های فنی و حرفه ای استان سیستان و بلوچستان در ادراک دانشجویان از انتظارات کارفرمایان آینده با توجه به جنسیت آن ها تفاوت معنادار مشاهده نشد ولی با توجه به رشته تحصیلی دانشجویان در انتظاراتشان تفاوت وجود دارد. واژه های کلیدی: برنامه آموزشی، آموزش فنی و حرفه ای و انگیزه.
صغری سرگزی رضا بلاغت
چکیده هدف پژوهش حاضر سنجش عدالت سازمانی و رابطه آن با رضایت شغلی و سلامت روان کارکنان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان بوده است. روش انجام این پژوهش همبستگی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش 4849 نفر از کارکنان مرد و زن دانشگاه علوم پزشکی زاهدان می باشند که بر اساس جدول مورگان تعداد 357 نفراز کارکنان مرد و زن از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه وضعیت عدالت سازمانی هوف و مورمن (1993) عدالت سازمانی سنجیده شد و پرسشنامه رضایت شغلی سوسان (2003) و سلامت روانی گلدبرگ برای توصیف رضایت شغلی و سلامت روان کارکنان به کار گرفته شد. جهت تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرنباخ استفاده شد که بر این اساس میزان پایایی پرسشنامه های عدالت سازمانی 92/. و رضایت شغلی 87/. و سلامت روانی 81/0 بدست آمد. داده های بدست آمده با استفاده از شاخص های آماری توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از پژوهش عبارتند از: رابطه مثبت و معناداری بین عدالت سازمانی و رضایت شغلی و سلامت روان کارکنان مشاهده شد و عدالت مراوده ای بیشترین پیش بینی را از رضایت شغلی و سلامت روان کارکنان داشته است. همچنین بین رضایت شغلی و سلامت روان نیز رابطه معناداری مشاهده شد و در عدالت سازمانی و رضایت شغلی و سلامت روان کارکنان زن و مرد تفاوت معناداری مشاهده نشد و با توجه به سطح تحصیلات آن ها تفاوت معناداری مشاهده شد.
مریم کیخا علیرضا حیدرزادگان
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی تأثیر تدریس با رویکرد نقشه ی مفهومی با روش تدریس مرسوم و رایج بر پیشرفت تحصیلی، ماندگاری مطالب و کاهش کج فهمی درس علوم دانش آموزان پایه ی پنجم ناحیه 1 زاهدان می باشد. روش انجام این پژوهش نیمه تجربی است. برای اجرای پژوهش چهار کلاس انتخاب شد، دو کلاس به عنوان گروه گواه(یک کلاس پسر و یک کلاس دختر) و دو کلاس به عنوان گروه آزمایش(یک کلاس پسر و یک کلاس دختر) و یک پیش آزمون جهت یکسان کردن گروه های آزمایش و گواه به عمل آمد. تدریس در طول20جلسه در دو کلاس گروه آزمایش، با رویکرد نقشه ی مفهومی و در دو کلاس گروه گواه، با روش مرسوم و رایج اجرا شد. در نهایت نمرات آزمون پیشرفت تحصیلی، آزمون های ماندگاری مطالب و آزمون سنجش کج فهمی هر دو گروه با هم مقایسه و داده ها با آزمون تحلیل واریانس عاملی و تحلیل واریانس مخلوط درون- بین گروهی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که تدریس با رویکرد نقشه ی مفهومی بر افزایش پیشرفت تحصیلی و ماندگاری مطالب و هم چنین کاهش کج فهمی دانش آموزان موثرتر از روش مرسوم و رایج است. به علاوه نتایج حاکی از آن است که بین گروه دختر و پسر از نظر پیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد و تأثیر رویکرد نقشه ی مفهومی بر پیشرفت تحصیلی دختران بیش تر از پسران بود، ولی در میزان ماندگاری مطالب و کاهش کج فهمی، بین گروه دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد.
مریم کوچک زایی علیرضا حیدرزادگان
هدف پژوهش حاضر امکان سنجی استقرار مهندسی مجدد از نظر وضعیت زیرساخت های لازم در اداره کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – پیمایشی بوده و جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان ستادی اداره کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان در سال 1392-1391 به تعداد 299 نفر می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و تجزیه و تحلیل براساس 169 پرسشنامه انجام گرفت. ابزار پژوهش 4 پرسشنامه شامل پرسشنامه فرهنگ سازمانی و پرسشنامه مقاومت منابع انسانی در برابر تغییر براساس پرسشنامه عبدالوند و همکاران( 2008 ) با اعمال تغییرات و اضافه کردن تعدادی سوال، پرسشنامه ساختار سازمانی فرانک ( 2006 ) و پرسشنامه محقق ساخته فناوری اطلاعات می باشد که روایی پرسشنامه با استفاده از دیدگاه تعدادی از اساتید مورد ارزیابی قرار گرفت و پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای فرهنگ سازمانی 96/0 ، فناوری اطلاعات 96/ 0 ، مقاومت منایع انسانی در برابر تغییر 76/ 0 و ساختار سازمانی 83/ 0 برآورد گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از میانگین، انحراف معیار، آزمون tتک گروهی و آزمون تحلیل واریانس فریدمن استفاده گردید. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که استقرار مهندسی مجدد در اداره کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان از لحاظ ابعاد فرهنگ سازمانی، فناوری اطلاعات، مقاومت منابع انسانی در برابر تغییر و ساختار سازمانی در سطح متوسط و ضعیفی است. همچنین براساس یافته ها، بعد فرهنگ سازمانی دارای بالاترین رتبه و بعد مقاومت منابع انسانی در برابر تغییر دارای پایین ترین رتبه می باشد.
حسن سوادکوهی ماهفروجکی ولی مهدی نژاد
چکیده مطالعات و پژوهش های انجام شده در ارتباط با علل موفقیت بسیاری از شرکتها در صحنه رقابت نشان دهنده این نکته می باشد که فرهنگ سازمانی یکی از مهمترین عوامل موفقیت این سازمانها در ایجاد مدیریت کیفیت جامع است. با توجه به این تحقیقات، تحقیق حاضر با هدف تاثیر فرهنگ سازمانی بر مدیریت کیفیت جامع مورد مطالعه مرکز آموزش فنی و حرفه ای جویبار انجام شد. در این تحقیق با استفاده از مدل کمرن و فریمن مولفه های مختلف فرهنگ سازمانی احصا شد و سپس این ابعاد با مدیریت کیفیت جامع در پرسشنامه محقق ساخته ای که روایی صوری آن توسط اساتید و پایایی آن به میزان (?=74/0) مشخص شد به پرسش گزارده شد. جامعه آماری کلیه مدرسین ، کارشناسان ادره ی کل آموزش فنی و حرفه ای استان وهمینطور اعضای هیات علمی دانشگاهها ی استان مازندران بوده که در امر نظام آموزش مهارتی دارای نظر و مقاله به تعداد 160نفر بوده اند. نمونه آماری به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب و حجم جامعه آماری توسط جدول کرجسی و مورگان به میزان 110 نفر تعیین شد . جهت بررسی فرضیه ها و سوالات پژوهش و طبقه بندی پردازش و تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری spss و لیزرل استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش نیز روش های آمار توصیفی و استنباطی ، شامل آزمون t یک متغیره یک دنباله، همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی استفاده شد یافته های پژوهش نشان از آن است که، فرهنگ سازمانی نقش ارزشمندی در مدیریت کیفیت جامع دارد و نیز بیشترین و تاثیر گذار ترین ضریب در میان متغیر های فرهنگ ، فرهنگ مبتنی بر خانواده است که از مشخصات آن انجام کار گروهی، مشارکت و کار تیمی و با سبک رهبری استاد شاگردی می باشد. واژگان کلیدی: آموزش فنی و حرفه ای، فرهنگ سازمانی، مدیریت کیفیت فراگیر
زینب علی دادی علیرضا حیدرزادگان
چکیده: تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر فشار روانی و سبک های مقابله با آن برعملکرد کارکنان آموزش و پرورش شهر زاهدان انجام شده است.روش تحقیق در این پژوهش علی-مقایسه ای است و جامعه ی آماری شامل کلیه ی کارکنان آموزش و پرورش نواحی یک و دو شهرستان زاهدان در سال 91-92 می باشد که از میان آن ها 136 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای - تصادفی انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسش نامه استرس ادراک شده، سبک های مقابله ای و عملکرد کارکنان استفاده گردید که با استفاده ازنظر متخصصان روایی صوری پرسشنامه ها تایید شد و پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 72/0، 89/0، 92/0 برآورد گردید. برای تحلیل آماری داده ها از فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد و برای سنجش متغیر های تحقیق از آزمون تحلیل واریانس، رگرسیون گام به گام و t مستقل استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که : . فشار روانی اثر معنی داری بر عملکرد دارد. اما بین عملکرد زنان و مردان تفاوت معنا داری مشاهده نشد و تعامل جنس و فشار بر عملکرد کارکنان اثر معنی داری نداشت. . استفاده از سبک های مقابله اثر معنی داری برعملکرد کارکنان دارد. اما جنسیت، تعامل جنس و سبک ها بر عملکرد کارکنان اثر معنی داری ندارد. . ادراک مثبت از استرس و سبک مقابله ای مساله مدار بهترین پیش بینی را برای عملکرد کارکنان داشته است و سبک مورد استفاده بیشتر کارکنان سبک مقابله ای مسأله مدار می باشد. . همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین عملکرد کارکنان سازمان از نظر جنسیت و تحصیلات وجود ندارد.
علی شهرکی علیرضا حیدرزادگان
با گسترده شدن فناوری اطلاعات و نفوذ آن به ابعاد گوناگون جوامع بشری، ابزارها و روش های یاددهی- یادگیری نیز دچار تحول شده اند. اجرای نظام یاددهی- یادگیری الکترونیکی مستلزم بررسی پیش نیازها و امکان سنجی برای اجرای این نظام آموزشی می باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر امکان سنجی اجرای نظام یاددهی- یادگیری الکترونیکی در مدارس متوسطه شهرستان زابل از دیدگاه دانش آموزان بوده است. میزان آمادگی دانش آموزان برای شرکت در دوره های یاددهی- یادگیری الکترونیکی در چهار مولفه دسترسی به تکنولوژی، مهارت ها و ارتباطات برخط، انگیزش و توانایی یادگیری از طریق رسانه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. تحقیق حاضر از نوع تحقیق توصیفی- پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه شهرستان زابل در سال تحصیلی 92-91 می باشد. نمونه این پژوهش شامل 358 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته با اقتباس از پرسشنامه واتکینز و ترینر(2004) می باشد. برای تحلیل داده ها، از آمار توصیفی فراوانی و درصد و از آمار استنباطی شامل t تک گروهی، t گروه های مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان زابل برای شرکت در دوره های یاددهی- یادگیری الکترونیکی از آمادگی نسبی برخوردار بودند. همچنین بین میزان آمادگی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی آنها رابطه ی معناداری وجود دارد. اما نتایج تحقیق براساس متغیر های تعدیل کننده نشان داد که بین جنسیت و مقطع تحصیلی دانش آموزان از نظر آمادگی برای شرکت در دوره های یاددهی- یادگیری الکترونیکی تفاوت معناداری وجود ندارد.
مرضیه شاکر علیقلی روشن
پژوهش حاضر، در جهت روشن ساختن بررسی عوامل درون و برون سازمانی در جذب و نگهداری معلمان مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه انجام شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی می-باشد. جامعه¬ی آماری این پژوهش شامل کلیه¬ی معلمان مدارس مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه دخترانه دولتی شهر بوشهر در سال تحصیلی 92-91 به تعداد 1280، نفر می¬باشد. برای نمونه¬گیری، 153 معلم از مقطع ابتدایی، 76 معلم از مقطع راهنمایی و 66 معلم از مقطع متوسطه، جمعاً 295، نفر می¬باشد با روش نمونه¬گیری طبقه¬ای- تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه¬ی محقق ساخته¬ی مدیریت و برنامه¬ریزی استراتژیک که شامل 39 سؤال می¬باشد، استفاده شده است، که روایی آن از نوع محتوایی و پایایی آن¬ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 92/0 برآورد گردید. برای توصیف داده¬ها از فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد استفاده شده است، و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون¬های آماری فریدمن، t تک گروهی، تحلیل واریانس یک طرفه و توکی استفاده شده است. یافته¬های پژوهش نشان داد که به طور کلی عوامل قوت و فرصت، باعث افزایش جذب و نگهداری معلمان می¬شود. همچنین عوامل ضعف و تهدید باعث کاهش جذب و نگهداری معلمان می¬شود. همچنین یافته¬های پژوهش نشان داد که عوامل قوت و فرصت در جذب و نگهداری معلمان بر حسب تحصیلات و مقطع تحصیلی یکسان است و تفاوت معنادار نمی¬باشد، ولی عوامل ضعف و تهدید در جذب و نگهداری معلمان بر حسب تحصیلات و مقطع تحصیلی یکسان نمی¬باشد و تفاوت معنادار می¬باشد.
زبیده بختیاری علیرضا حیدرزادگان
هدف از پژوهش بررسی رابطه ی بین سبک های تفکر و سبک های انضباطی با رفتار اخلاقی در مدیران مدارس ابتدایی ناحیه یک شهر زاهدان می باشد. روش انجام این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه مدیران مدارس ابتدایی شهر زاهدان (95n=) نفر می باشد که بصورت نمونه گیری تصادفی 79 نفر آنها انتخاب شدند. در این پژوهش، ابزار گرد آوری داده ها، سه پرسشنامه ی سبک های تفکر استرنبرگ-واگنر با ضریب آلفای کرونباخ 898/0 و پرسشنامه سبک های انضباطی اقتباس شده از سعیدی نژاد با ضریب آلفای91 /0 و پرسشنامه رفتار اخلاقی لوزیر با ضریب آلفای 72/0می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها متناسب با سئوال های پژوهش از روش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمونt تک متغیره، آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون گام به گام و رگرسیون هم زمان) استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان دادند که سبک غالب مدیران جامعه مورد بررسی، سبک تفکر برون گرا می باشد. در بین سبک های انضباطی، سبک انضباطی مشارکتی بالاترین میانگین را به خود اختصاص داد. همچنین یافته ها نشان دادند که، بین سبک های تفکر و رفتار اخلاقی (به استثنای سبک جزئی نگر) رابطه معناداری وجود ندارد و همچنین بین سبک های انضباطی با رفتار اخلاقی (به استثنای سبک انضباطی تعاملی) رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از رگرسیون هم زمان نشان دادند که هیچ کدام از متغیرهای سبک تفکر و سبک انضباطی نتوانستند از رفتار اخلاقی پیش بینی داشته باشند. همچنین نتایج رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که بیشترین پیش بینی از رفتار اخلاقی را سبک جزئی نگر از سبک های تفکر داشته است و بیشترین پیش بینی از رفتار اخلاقی را سبک مشارکتی از سبک های انضباطی داشته است.
لال بخش جدگال علیرضا حیدرزادگان
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین خودشناسی با عزت نفس و عملکرد مدیران و معاونین مدارس منطقه دشتیاری انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است و جامعه آماری شامل کلیه مدیران و معاونین مدارس منطقه دشتیاری در سال تحصیلی 93- 1392 به تعداد 415 نفر بوده است. که با استفاده از جدول مورگان تعداد 270 نفر به روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه خودشناسی شامل 51 سوال و پرسشنامه عزت نفس 57 سوالی و پرسشنامه عملکرد 25 سوالی استفاده شد. پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 93/0، 96 /0 و 87/0 برآورد گردید. برای تحلیل داده ها از جداول فراوانی، میانگین، انحراف معیار، همچنین از آزمون t تک گروهی، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه برای سنجش متغیرهای تحقیق استفاده شده است یافته ها نشان داد که بین دو متغیر خودشناسی و عزت نفس رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین از بین ابعاد خودشناسی، بین مولفه توانایی ها به تنهایی با عملکرد مدیران و معاونین رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد همچنین در بررسی میزان پیش بینی ابعاد خودشناسی با عزت نفس، ارزشمندی بیشترین پیش بینی را از عزت نفس داشته است. و بعد توانایی ها بیشترین پیش بینی را از عملکرد مدیران و معاونین داشته است. در ارتباط با مدرک تحصیلی و سابقه مدیران و معاونین فقط در متغیر عملکرد تفاوت معناداری وجود داشت. اما میزان خودشناسی و عزت نفس با توجه به مدرک تحصیلی و سابقه یکسان می باشد.
رشید شفیعی علیرضا حیدرزادگان
چکیده تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش پیش دبستانی بر یادگیری مهارتهای شناختی ، عاطفی و روانی حرکتی دانش آموزان دوره ابتدایی منطقه دشتیاری بخش مرکزی انجام گرفت. روش تحقیق در این پژوهش پس رویدادی (علی ـ مقایسهای) بوده و جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی به تعداد 20296 نفر می باشد که شامل 10563پسر و 9733 دختر می باشد که از این تعداد 550 نفر دوره پیش دبستانی را گذرانده اند که شامل 289پسر و 261 دختر می باشد که در سال تحصیلی 93-92 در منطقه دشتیاری مشغول به تحصیل می باشند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شد که با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه 450 نفر انتخاب شدند که جمعاً 450 نسخه پرسشنامه بین معلمان مدارس ابتدایی منطقه دشتیاری توزیع گردید و تجزیه و تحلیل براساس450 پرسشنامه انجام گردید. در این پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته 62 سؤالی استفاده شد که برای تعیین روایی، پرسشنامه به همراه اهداف در اختیار 5 نفر از اساتید رشته مدیریت و علوم تربیتی قرار داده شد تا میزان ارتباط هر سوال با اهداف مورد نظر را بر اساس یک طیف متشکل از گزینه های کاملاً نا مناسب، نامناسب، تا حدی مناسب، مناسب و کاملاً مناسب اعلام دارند، که به هر کدام از این گزینه ها به ترتیب ارزش عددی(1،2،3،4،5) داده شد و پایایی آن¬ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 90/0 برآورد گردید. برای تحلیل آماری داده¬ها از تحلیل واریانس یک¬ طرفه استفاده شده است یافته¬های پژوهش حاکی از آن است که تجربه آموزشهای پیش از دبستان در افزایش مهارتهای شناختی، عاطفی و روانی –حرکتی تاثیر بیشتری دارد. همچنین در زمینه میزان مهارت¬های شناختی، عاطفی و روانی-حرکتی دانش آموزان با توجه به تحصیلات والدین تفاوت معناداری وجود ندارد، همچنین در زمینه میزان مهارت¬های شناختی، عاطفی و روانی-حرکتی دانش آموزان با توجه به وضعیت اقتصادی والدین در سطح 95 درصد تفاوت معناداری وجود ندارد. کلمات کلیدی: آموزش پیش دبستانی، مهارتهای شناختی ، عاطفی و روانی-حرکتی.
زینت بامری ولی مهدی نژاد
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه اضطراب امتحان، باورهای معرفت شناختی و حل مسئله در بین دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان شهر زاهدان انجام گرفت. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است و جامعه آماری شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان شهر زاهدان در سال تحصیلی 92- 1393 به تعداد 19750 نفر می¬باشند. . ابزار پژوهش پرسشنامه می-باشد. که روایی آن توسط استاد راهنما و اساتید محترم گروه تایید شد و پایایی آن¬ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 852/0 برآورد گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری داده¬ها از ضریب همبستگی پیرسیون و آزمون t تک نمونه ی وt مستقل و تحلیل واریانس یک¬ طرفه استفاده شده است یافته¬های پژوهش حاکی از آن است که دانشجویان در ارتباط با اضطراب امتحان پایین از حد متوسط هستند و از لحاظ باورهای معرفت شناسی( بعد ساده بودن دانش، قطعی بودن دانش، تواتایی ذاتی داشتن و بعد توانایی وقوف بر همه چیز) در سطح بالایی هستند ولی (بعد توانایی یادگیری سریع) در سطح پایینی هستند و به طور کلی در حوزه باورهای معرفت شناختی در وضعیت مطلوبی قرار دارند. از لحاظ حل مسئله (در روشن شدن مسئله، تولید ایده ها، توسعه راه حلها و اجرای برنامه ها) در سطح بالایی هستند و به طور کلی در حوزه ی حل مسئله دانشجویان در وضعیت مطلوبی قرار دارند. همچنین بین اضطراب امتحان، باورهای معرفت شناختی رابطه معناداری وجود دارد. ولی بین اضطراب امتحان و حل مسئله رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین بین متغیرهای اضطراب امتحان، باورهای معرفت شناختی و حل مسئله بر حسب ویژگی های جمعیت شناختی جنسیت، رشته تحصیلی و مقطع تحصیلی تفاوت معنادار در بین دانشجویان وجود ندارد. ولی بر حسب سن فقط در متغیر حل مسئله تفاوت معنادار بود.
ابوالفضل خسروپور علیرضا حیدرزادگان
چکیده این پژوهش به بررسی میزان به کارگیری روش و اصول مدیریت کیفیت از سوی مدیران مدارس مقطع متوسطه شهر زاهدان و ارتباط آن با کارآیی مدیران می پردازد. هدف اصلی این پژوهش این است که مشخص نماید تا چه میزان این اصول و روش در مدارس توسط مدیران به کار می رود و این که تا چه میزان بین به-کارگیری این اصول از سوی مدیران و کارآیی مدیران ارتباط وجود دارد. به منظور پاسخگویی به سوالات تحقیق از طریق نمونه گیری، پرسشنامه بین 78 مدیر تقسیم شد و مدیران به دو گروه بالا و پایین، تقسیم شدند. همچنین جهت تعیین ارتباط بین به کارگیری این اصول توسط مدیران و ارتباط آن با کارآیی، در هر مدرسه تعداد 3 دبیر انتخاب و پرسشنامه کارآیی توسط دبیران تکمیل گردید. در بخش پایایی پرسشنامه ها، ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده برای پرسشنامه مدیریت کیفیت 81/0و پرسشنامه کارایی مدیران 72/0 تعیین گردید. بر اساس اطلاعات بدست آمده مشخص گردید که بیشتر مدیران از اصول و روش مدیریت کیفیت اطلاع دارند. نتایج آزمون تی تک متغیره نشان داد که مدیران مدارس اصول مدیریت کیفیت جامع به-کار می برند. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که بین میزان کارآیی مدیرانی که اصول کیفیت را به کار می برند و مدیرانی که این اصول را به کار نبرده اند، تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج آماری حاصل از آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین میزان به کارگیری اصول مدیریت کیفیت و کارآیی مدیران مدارس همبستگی 859/0 وجود دارد.
ناهید سماعی علیرضا حیدرزادگان
هدف پژوهش حاضر مقایسه یادگیری ریاضی دانش آموزان کمیته امداد و عادی با توجه به طبقه بندی شناختی، عاطفی و روانی – حرکتی بلوم می باشد. روش تحقیق در این پژوهش پیمایشی بوده و جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان عادی و تحت پوشش کمیته امداد مقطع ششم ابتدایی شهرستان ایرانشهر که با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب و تجزیه و تحلیل براساس 132 پرسشنامه انجام گرفت. ابزار پژوهش شامل یک آزمون و دو پرسشنامه می باشد که یه منظور سنجش میزان یادگیری دانش آموزان در حوزه شناختی، یک آزمون محقق ساخته براساس جدول مشخصات هدف- محتوا، برای درس ریاضی پایه ششم ابتدایی تهیه و تنظیم گردید. همچنین 2 پرسشنامه محقق ساخته جهت سنجش میزان یادگیری دانش آموزان در دو حوزه عاطفی و روانی – حرکتی طراحی گردید که روایی پرسشنامه ها با استفاده از دیدگاه تعدادی از اساتید مورد ارزیابی قرار گرفت و پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای حوزه عاطفی 98/0 و حوزه روانی – حرکتی 71/0 برآورد گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس دو طرفه استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین یادگیری دانش آموزان دختر و پسر عادی و کمیته امداد در حوزه شناختی تفاوت معناداری وجود دارد و دختران دارای میانگین بالاتری نسبت به پسران هستند. همچنین بین میانگین دو گروه دانش آموزان عادی و کمیته امداد تفاوت معناداری وجود دارد و گروه دانش آموزان عادی دارای میانگین بالاتری نسبت به گروه کمیته امداد هستند. در حوزه عاطفی نیز نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین یادگیری دانش آموزان دختر و پسر عادی و کمیته امداد بود و دختران دارای میانگین بالاتری نسبت به پسران بودند. همچنین بین میانگین دو گروه دانش آموزان عادی و کمیته امداد تفاوت معناداری وجود دارد و گروه دانش آموزان عادی دارای میانگین بالاتری نسبت به گروه کمیته امداد هستند. ولی در حوزه روانی – حرکتی بین دانش آموزان دختر و پسر عادی و کمیته امداد تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
علیرضا حیدرزادگان جعفر جهانی
چکیده ندارد.