نام پژوهشگر: مسلم اکبری نیا
مهرداد زرافشار مسلم اکبری نیا
جنس داغداغان (celtis) از راسته urticales و متعلق به خانواده ulmaceae- celtidaceaeمی باشد که از دیدگاه اکولوژیکی دارای ارزش فراوانی بوده و درسلسله جبال البرز و زاگرس پراکنش دارد. از گونه های داغداغان علاوه بر تولید چوب صنعتی، برای حفاظت آب و خاک، جنگلداری شهری و جذب حیات وحش نیز استفاده می شود. وجود شباهت های مورفولوژیکی زیاد و عدم مطالعه جامع صفات، سبب بروز ابهاماتی در رده بندی این جنس گردیده است . تحقیق حاضر با مطالعه تعداد نمونه هرباریومی بیشتر و دقیق تر در هرباریوم مرکزی ایران( tari)، چهار گونه نامبرده شده از جنس داغداغان (celtis australis l., c. caucasica willd, c. glabrata stev ex planch, c. tournefortii lam) در فلور مربوط به خانواده نارون را مورد مطالعه بیوسیستماتیک قرار داده است. در این راستا صفات ماکرو و میکرو مورفولوژیکی برگ و میوه به انضمام مطالعه دانه گرده مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور مطالعه صفات برگ و میوه از استریومیکروسکوپ و میکروسکوپ الکترونی (sem) استفاده شد. ارزیابی دانه گرده طبق روش استولیز و مشاهده با میکروسکوپ نوری و همچنین میکروسکوپ الکترونی انجام شد. نتایج حاکی از آن است که صفات ماکرو و میکرو مورفولوژیکی آندوکارپ میوه به همراه صفت حضور و عدم حضور کرک در سطح رویین و زیرین برگ بهترین صفات تشخیصی در این جنس هستند ولی جدایی دو گونه c. caucasica و c. tournefortii در فلور نارون را تایید نمی کند. در مطالعه دانه گرده دو نوع دانه گرده شناسایی شد. به طور کلی نتایج تحقیق حاضر کلید شناسایی ارائه شده در فلور نارون را بطور کامل مورد بازنگری قرار داده است و دو گونه c. caucasica و c. tournefortii به عنوان مترادف معرفی می گردد.
محمد رضا اکبریان کلاکی مسلم اکبری نیا
چکیده تحقیق حاضر به منظور بررسی میزان تنوع فنوتیپی، شناخت نیاز های اکولوژیک و عوامل موثر بر تغییرات تنوع زیستی در توده های انجیلی، در راستای اتخاذ تدابیر مدیریتی مناسب و اصولی، به منظور جهت حمایت و حفاظت از رویشگاه های در حال تخریب این گونه ارزشمند در جنگل های هیرکانی شرقی صورت گرفته است. جهت بررسی تنوع فنوتیپی گونه انجیلی بر اساس صفات مورفولوژیک برگ، سه جمعیت از این گونه در ارتفاع 182متر از سطح دریا (پاسند 1)، 340 (پاسند 2)،540 (پاسند 3) در طول یک شیب ارتفاعی واقع در منطقه بهشهر شناسایی گردید و در نیمه اول مهر ماه از 10- 5 پایه در هر جمعیت تعدادی برگ از قسمت بیرونی و میانه تاج جمع آوری شد. نتایج آنالیز واریانس نشان داد که زاویه قاعده، شکل نوک برگ، شکل قاعده برگ و عرض پهنک در 1/0 طول آن در بین جمعیت های مختلف تفاوت معنی داری را با یکدیگر نشان دادند. تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد که حداکثر عرض پهنک، طول دمبرگ، شکل برگ، شکل قاعده برگ و زاویه قاعده بیشترین نقش را در گروه بندی ایفا کردند. نتایج آنالیز خوشه ای نشان داد که پایه های سه جمعیت در 4 گروه جای گرفتند. نتایج حاکی از وجود تنوع زیاد مورفولوژیک بین پایه ها در سطح جمعیت پاسند 1 بوده است طوری که پایه شماره دو و یک از جمعیت پاسند 1 با دارا بودن شرایط رویشگاهی مشابه، بیشترین واریانس را از یکدیگر نشان دادند. همچنین، از بین صفات مورد مطالعه پارامتر های زاویه قاعده، تعداد رگبرگ و شکل قاعده برگ کمترین تاثیر پذیری (پلاستیسیتی) را نسبت به تغییرات شرایط محیطی از خود نشان دادند. این در حالی است که شکل نوک برگ و طول دمبرگ بیشترین تاثیر پذیری را از شرایط محیطی از خود نشان دادند. جهت شناخت نیازهای اکولوژیک و تغییرات تنوع زیستی توده انجیلی، چهار ترانسکت ارتفاعی واقع در استان مازندران (ساری و بهشهر) و گلستان (کردکوی و گرگان) انتخاب شد. بعد از تعیین تصادفی سه توده انجیلی در هر ترانسکت ارتفاعی، اقدام به پیاده کردن چهار قطعه نمونه به ابعاد 20 ×20 متر، در هر توده شد و مشخصه های قطر برابر سینه، ارتفاع، درصد تاج پوشش، تعداد گونه انجیلی و سایر گونه ها (درختی و علفی) ثبت گردید. پایین ترین و بالاترین حد ارتفاعی حضور گونه انجیلی به ترتیب در ارتفاع 100 و 1042 متر از سطح دریا مشاهده شد. در تمام مناطق تحت مطالعه تعداد در هکتار گونه انجیلی در ارتفاعات پایین بند (400- 0 متر ارتفاع از سطح دریا) بیشتر از ارتفاعات میان بند ( 800 – 400 متر) بود و بیشترین تعداد انجیلی در کلاسه شیب 40-30 درصد دیده شد. از بین گونه های درختی، گونه های ممرز، راش و پلت و از بین گونه های علفی گونه های، پامچال، بنفشه و ملف و گونه درختچه ای کوله خاس بیشترین حضور را به همراه گونه انجیلی نشان دادند. اگر چه میزان رشد ارتفاعی گونه انجیلی در مناطق و ارتفاعات مختلف با یکدیگر اختلاف معنی داری را نشان نداد اما میانگین قطری و تراکم آن در مناطق و ارتفاعات مختلف با یکدیگر متفاوت بودند. همچنین ارتفاع متوسط توده و میزان تاج پوشش تحت تاثیر شیب رویشگاه قرار داشت طوری که در کلاسه شیب دوم (50- 25) درصد نسبت به کلاسه شیب اول (25- 0) درصد از مقدار بیشتری برخوردار بودند. شاخص تنوع شانون و سیمپسون در طبقه ارتفاعی دوم (800-400 متر) دارای میزان بیشتری در مقایسه با طبقه ارتفاعی اول (400-0 متر) بودند. به منظور تعیین ارتباط بین خواص فیزیکو- شیمیایی خاک با پارامترهای رویشی انجیلی، در هر قطعه نمونه (20 ×20 متر )، پنج نمونه خاک به صورت خوشه ای یکی در مرکز پلات (قطعه نمونه ی 4×4 متری) و چهار نمونه دیگر در گوشه های پلات در عمق 30 سانتی متر برداشت گردید. بین میانگین قطر توده انجیلی با میزان نیتروژن، آهک، کربن و ماده آلی همبستگی مثبت و با ph ، هدایت الکتریکی، منیزیم و کلسیم همبستگی منفی وجود داشت. همچنین با افزایش فسفر خاک از تراکم و میزان تاج پوشش آن کاسته شد. میزان تنوع شانون در توده هایی که از درصد سیلت و رس بالاتری برخوردار بودند بیشتر و در توده هایی که دارای ph و کلسیم بالاتری برخوردار بودند کمتر بود. همچنین توده هایی که میزان ماده آلی بیشتری داشتند از میزان تنوع شانون بیشتری برخوردار بودند. کلمات کلیدی: انجیلی، تنوع جمعیتی، تنوع شانون- وینر، نیازهای اکولوژیک ، پلاستیسیتی، تجزیه به مولفه های اصلی،
ندا سخاوتی مسلم اکبری نیا
چکیده به منظور مطالعه اوت اکولوژی گونه محلب در استان کرمانشاه، ابتدا رویشگاه های گونه مورد نظر در سطح استان شناسایی شد سپس با توجه به محدود بودن سطح رویشگاه ها اقدام به آمار برداری صد در صد در سطح سه رویشگاه دالاهو، گلال و دشه به ترتیب با مساحت های 6/3، 1/2 و 1/5 هکتار گردید و فاکتور های کمی و کیفی گونه محلب نظیر ارتفاع درخت، قطر برابر سینه، درصد تاج پوشش، شادابی، اثرات تخریب طبیعی و مصنوعی روی درختان، سلامت آنها، تنه واحد و چند تنه بودن، تقارن تاج پوشش، شادابی و دیگر فاکتور های کیفی مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی عناصر خاکی، پروفیل خاک حفر شد و پارامتر هایk, ca,mg, p, om, p, c, n, c/n مورد آنالیز قرار گرفت. جهت بررسی زاد آوری و تنوع زیستی نیز از پلات های دایره-ای 100 متر مربعی استفاده شد و تنوع زیستی با استفاده از شاخص های شانون- وینر و سیمپسون تعیین شد. نتایج آزمون تجزیه واریانس نشان داد از نظر ارتفاع کل، قطر برابر سینه، درصد تاج پوشش، غنای گونه ای و تنوع، بین سه رویشگاه اختلاف معنی داری وجود دارد. همچنین در شیب های مختلف، قطر برابر سینه و ارتفاع درختان با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند. در طبقات مختلف ارتفاع از سطح دریا نیز پارامتر های قطر برابر سینه و درصد تاج پوشش درختان، دارای تفاوت معنی داری بودند. قطور ترین و مرتفع ترین درختان در شیب های بالا و در مناطقی با زهکشی بالا و درصد بالای سنگلاخی قرار داشتند. نتایج بررسی تنوع نیز نشان داد بین رویشگاه ها تفاوت معنی داری وجود دارد و رویشگاه های دالاهو و گلال، بیشترین میزان تنوع شانون- وینر و سیمپسون را دارا بودند. بیشترین میزان زاد آوری دانه زاد در مناطقی با خاک مرطوب صورت گرفته بود. محلب نسبت به آهک موجود در خاک تمایل نشان می دهد. تحت تاثیر تیمار های مختلف جوانه زنی، بیشترین درصد جوانه زنی، در تیمار 5 ماه استراتیفه سرد و مرطوب (با میانگین جوانه زنی 5/61 درصد) صورت گرفت و در مورد تیمار اسید جیبرلیک، بیشترین درصد جوانه زنی در اسید جیبرلیک با غلظت 1000 ppm (با میانگین جوانه زنی 27 درصد) صورت گرفت.
حجت اله امیدی مسلم اکبری نیا
this research was conducted in two protect and destroy region in the middle zagros, in illam province. in order to identification of ecological species group and evaluate density of regeneration, effect of many factors such as protection, vegetation, physiographic factors, physical and chemical properties of soil in study locations were studied. to achieve these purpose number of 54 plots using randomize systemically design (rsd) was giving. the plot size was 30*30 m2. in each plot, all site gradiant characteristics, plant species and their canopy cover were recorded. ecological species group regulation, determined relashionship between mixture species and gradient characteristics, and site classification, were carried out by applying two-way indicator species analysis (twinspan), detrended correspondence analysis (dca) and cononical correspondence analysis (cca) methods respectively. the results showed that number of 5 ecosystem units (3 unit in protect area and 2 unit in destroy area) in study are was identified. also results of cca method indicated that, the most importance environmental characteristices in separate species were include; ph, percent of c/n, mg, n, p, percent sand, clay, slope organic matter, litter mass, cover stone abundance and diversity indicators such as sanoon-vinner and sympsoon, species richness indicator such as, menhing, spices evenness indicator such as sheldon and pilo respectively. results from detection analysis reveal that, sample plots were correctly classified (87 percent). analysis of vegetation showed that, the protected area has been high diversity, so as number of 6 tree species, number of 3 shrub speces and number of 96 herbaceous species was identified, which was belonge to 87 sex and 31 families. while in degrade area number of 3 tree species and number of 94 shrub species was identified which was belonging to 77 herbaceous sex and 25 families. as well as the density of regeneration in both tree and shrub in protected area was greater than destroied area.
نیلوفر حق دوست مسلم اکبری نیا
گرمایش جهانی یکی از مهم ترین معضلات زیست محیطی قرن حاضر می باشد؛ و در اثر افزایش غلظت گازهای گلخانه ای در اتمسفر به وجود آمده است. از طرفی ایران نیز به عنوان یک کشور در حال توسعه، از طرق مستقیم و غیرمستقیم در افزایش دی اکسید کربن اتمسفری سهیم است. تا کنون یکی از بهترین راهکارهای ارائه شده برای رفع معضل گرمایش جهانی، ترسیب دی اکسید کربن در اکوسیستم های جنگلی می باشد. جنگل های هیرکانی یکی از مهم ترین و با ارزش ترین اکوسیستم های کشور می باشند که می توانند نقش موثری در ترسیب کربن ایفا کنند. از این رو این تحقیق به منظور برآورد و مقایسه مقدار ترسیب کربن تودههای دست کاشت و طبیعی دخالت شده این جنگل ها، در قطعه 34 سری 12 حوزه آبخیز 51 جنگل های شمال کشور واقع در منطقه چمستان انجام گرفت. برای این منظور چهار توده، شامل یک توده طبیعی دخالت شده (بلوط- آزاد) و سه توده دست کاشت (شامل: پلت، توسکا ییلاقی و زربین) انتخاب گردید. در هر توده به صورت تصادفی سیستماتیک 4 پلات تو در تو پیاده، و نمونه های خاک (در سه عمق 15-0، 30-15 و 50-30 سانتیمتری)، لاشبرگ و برخی پارامترهای کمی درختان برداشت گردید. در نمونه های خاک کربن آلی به علاوه 10 فاکتور فیزیکی و شیمیایی دیگر، و در نمونه های لاشبرگ نیز مقدار کربن آلی اندازه گیری گردید. بیوماس درختان نیز با استفاده از معادلات آلومتریک برآورد گردید. مقدار ترسیب کربن کل، در توده طبیعی دخالت شده 21/480 تن درهکتار و در توده های دست کاشت پلت، توسکا ییلاقی و زربین به ترتیب 98/278، 77/258 و 1/205 تن در هکتار برآورد گردید که نتایج بیانگر بالاتر بودن ترسیب کربن توده طبیعی در مقایسه با توده های دست کاشت بودند. در بین توده های دست کاشت، پلت و زربین منجر به افزایش و توسکا ییلاقی باعث کاهش ترسیب کربن خاک در مقایسه با توده طبیعی شده بودند؛ بیوماس توده طبیعی دخالت شده نیز به صورت معنی داری بالاتر از توده های دست کاشت برآورد شد. در مجموع از بین اجزاء مختلف توده (بیوماس درختان، خاک و لاشبرگ) بیشترین سهم از ترسیب کربن را بیوماس به خود اختصاص داده بود. نتایج این تحقیق موید تأثیر بسزای توده های طبیعی دخالت شده منطقه مورد مطالعه در کاهش غلظت co2 اتمسفری می باشد. از این رو علاوه بر افزایش جنگلکاری با گونه های مناسب؛ مدیریت این توده ها (طبیعی و دست کاشت) در راستای حفظ و افزایش پتانسیل ترسیب کربن نیز، گامی موثر در راستای تعدیل بحران گرمایش جهانی خواهد بود.
حبیب زارع مسلم اکبری نیا
در ارزیابی اکوسیستم های جنگلی، به اهمیت خزه ها به عنوان عناصر اصلی توالی، کمتر توجه شده است. هدف این تحقیق، شناسایی ترکیب فلورستیک، کورولوژی و بررسی تغییرات تنوع گونه ای خزه های اپی فیت، درختان مختلف و در نهایت تیپ های جنگلی غالب درجنگل های نوشهر است. نمونه برداری از خزه ها، در امتداد ترانسکت شمالی – جنوبی، و به صورت مجزا در3 طبقه ارتفاعی که به ترتیب تیپ های انجیلی-ممرز ، راش– ممرز و اوری – لور غالب بودند، از سطح تنه درختان و در قاب هایی به ابعاد 30 x40 سانتی متر و به صورت درصد پوشش برداشت شد، تعداد 100 قاب نمونه از درختان غالب هر تیپ و در مجموع تعداد 300 نمونه برداشت گردید. مرحله دشوار شناسایی خزه ها بر اساس مطالعات میکروسکوپی سلولی و منابع فلوری و هرباریومی، در موزه تاریخ طبیعی استکهلم انجام شد، نتایج مطالعات فلورستیک، شناسایی 91 گونه خزه از48 جنس و21 تیره بود، تیره های brachytheciaceae ، mniaceae ، hypnaceae، thuidaceae، pottiaceae و grimmiaceae ، از مهمترین تیره های خزه ای جنگل های نوشهر هستند، این تعداد بیش از یک چهارم کل خزه های ایران، 90% خزه های گیلان و 67% گلستان و 37% استان مازندران را در بر گرفته است. تعداد 18 گونه نیز به عنوان گونه های جدید به فلور ایران اضافه شد. گروه خزه های با شکل های رویشی پوست درختی- صخره نشین- خاک نشین با 6/28 % ، خزه های پوست درختی- صخره نشین با 4/25 % طیف زیستی غالب، از نظر تحلیل کورولوژیک، غلبه فیتوکوریون های خزه ای با دامنه پراکنش وسیع، آرکتیک- بوره آل- معتدله-ساب مریدیونال- مریدیونال با 29% طیف کورولوژیک، در واقع بیان کننده ویژگی های اکولوژیک غیر همگن در زیستگاه های جنگلی هیرکانی است. معرفی گونه منحصر به فرد forstroemia remotifolia، با نامگذاری جدید و به عنوان عنصر رلیکت با منشاء اگزین – هیرکانی، اهمیت و کمتر شناخته بودن جغرافیای گیاهی جنگل های هیرکانی را در جهان نشان می دهد و به همراه تعدادی دیگر از گونه های جدید، فضای خالی انتشار جهانی مسیر شرق و غرب پراکنش جغرافیای را پر نمودند. در رابطه با نتایج تنوع و تغییرات آن در بین درختان و تیپ های جنگلی، در تمامی شاخص های عددی تنوع، نتایج آزمون دانکن، با توجه به تفاوت معنی دار میانگین بین درختان نشان از بالا تر بودن تنوع درخت انجیلی در تیپ انجیلی – ممرز(1)، پلت در تیپ راش – ممرز(2) و اوری در تیپ اوری – لور (3)، و نیز پایننتر بودن میانگین خرمندی، در تیپ (1)، شیردار در تیپ (2) و لور در تیپ (3) بود. تحلیل ریرفکشن در تخمین تعداد گونه های مورد انتظار، بالاتر بودن منحنی تیپ راش – ممرز در مقایسه با سایر تیپ ها و در تخمین غنای گونه ای جک نایف(jackknife)، این مقدار در تیپ راش – ممرز به مقدار 8/81 بالا تر از سایر تیپ ها بر آورد شد. در رابطه با تحلیل شاخص های پارامتری تنوع، همانند شاخص های عددی، بالاتر بودن منحنی تیپ راش – ممرز در تحلیل های رتبه- وفور(rank-abundance)، نیمرخ های تنوع(diversity ordering) و پایین تر بودن آن در تحلیل k-dominance، نمایانگر متنوع بودن این تیپ در مقایسه با تیپ های انجیلی – ممرز و اوری – لور است. همچنین در پیروی مدل های توزیع فراوانی عناصر خزه ای، پیروی 75% از درختان غالب و نیز تیپ های مورد بررسی از منحنی عصای شکسته (broken- stick) بیانگر توزیع متعادل عناصر با فراوانی متوسط درجنگل های منطقه است. با استفاده از تحلیل iv، گونه های شاخص تیپ ها تعیین وسپس تحلیل dca ، در تفکیک مکانی و توزیع درختان براساس تفاوت فلورستیک خزه ای و ویژگی های اکولوژیک رویشگاهها (ارتباط گونه – محیط) به میزان زیادی این تفاوت ها را به نمایش گذاشت. نتایج این تحقیق، می تواند به عنوان کلید ورود به اکوسیستم ها وارزیابی رویشگاههای جنگلی بر پایه تفاوت بین تنوع گونه ای و درجه حساسیت یا به عبارتی پایداری اکولوژیک تیپ های جنگلی بر اساس مدل های حاصل شده از تغییرات و توزیع وفور گونه ای توصیف، مدلسازی و مدیریت نمود.
ملیحه فضلی مسلم اکبری نیا
این تحقیق به منظور تعیین عناصر تغذیه ای نیام و بذر، نفوذپذیری نیام ، جوانه زنی بذر و تنوع ژنتیکی لیلکی gleditschia caspica desf. انجام شد. رویشگاه این گونه به نام های برنجستانک (قائم شهر در ارتفاع 113 متر)، شیرگاه (ارتفاع 230 متر)و جاجن (بابل در ارتفاع 530 متر) در استان مازندران شناسایی شد و از هر رویشگاه، 5 پایه مادری سالم شناسایی و از هر یک مقدار کافی نیام جمع آوری گردید. عناصر تغذیه ای نیام و بذر لیلکی در سه رنگ نیام (مشکی، قهوه ای تیره و روشن) و بذرهای آن در رویشگاه برنجستانک و جاجن تعیین گردید. بین تمام عناصر تغذیه ای نیام و بذر (به استثنای خاکستر و سدیم) اختلاف معنی دار وجود داشت. در بذر میزان پروتئین، چربی، فسفر و منیزیم بیشتر ولی مقدار دیواره سلولی عاری از همی سلولز (adf)، فیبر خام، کلسیم و پتاسیم کمتر از نیام بود. مقدار پروتئین خام (51/10 درصد)، خاکستر (28/8 درصد) و پتاسیم (16/1866 میلی گرم در 100 گرم) در نیام مشکی برنجستانک، عناصر معدنی مانند کلسیم، منیزیم و سدیم (830،17/84 و 17/14 میلی گرم در 100 گرم) در نیام مشکی رویشگاه جاجن و درصد adf و فیبر خام در نیام مشکی هر دو رویشگاه بیشترین مقدار را داشت. مقدار چربی در نیام مشکی در هر دو رویشگاه دارای کمترین مقدار بود. مقدار خاکستر، adf، فیبر خام و منیزیم در بذرهای مختلف با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشت. نتایج اولیه نشان داد که بذرها از داخل نیام قادر به جوانه زنی هستند اما به علت پوسته سخت و نفوذناپذیر بذر از جوانه زنی غیر یکنواخت و پایینی برخوردار است. بدین منظور اثر تیمارهای مختلف آب گرم 70 و 100 درجه سانتی گراد (مدت 5، 10، 15 و 20 دقیقه)، گرمای خشک °c60 ، °c80 و °c100 (مدت زمان 5، 15، 30، 60 دقیقه) و اسیدسولفوریک با دو غلظت %70 و %98 ( مدت 5، 20، 40 و 60 دقیقه) بر روی جوانه زنی بذرهای رویشگاه برنجستانک و جاجن بررسی شد. در هر دو رویشگاه خراش دهی با اسید سولفوریک 98% به مدت 20 و 40 دقیقه موثرترین تیمار برای افزایش جوانه-زنی بذر لیلکی بوده است. برای بررسی ویژگی های ریخت شناسی، نه صفت میوه بررسی شد. الکترفورز پروتئین های ذخیره ای بذر بر روی ژل پلی آکریل آمید (page) انجام شد. بررسی های ریخت شناسی میوه و الکتروفورز پروتئین های ذخیره ای بذر سه رویشگاه را از هم تفکیک نکرد.
فرشته باصری مسلم اکبری نیا
این مطالعه با هدف بررسی ترکیب و تنوع زیستی گیاهی بانک بذر خاک در دو توده شمشاد و فاقد شمشاد هیرکانی (buxus hyrcana pojark.) و مقایسه آن با ترکیب پوشش گیاهی رو زمینی در ذخیره گاه شمشاد سی سنگان انجام شد. مطالعه پوشش گیاهی رو زمینی به روش براون- بلانکه و مطالعه بانک بذر خاک به روش کشت گلخانه ای صورت گرفت. برای این منظور 37 قطعه نمونه 400 متر مربعی به صورت سیستماتیک با ابعاد شناور 200 و 400 متری با تاکید بر اصل توده معرف، در سطح منطقه پیاده شد. در هر قطعه نمونه فهرست کلیه گونه های گیاهی به تفکیک فرم رویشی ثبت گردید. نمونه برداری از بانک بذر خاک در داخل هر قطعه نمونه در دو فصل با استفاده از یک قاب فلزی به ابعاد 20×20 سانتی متر تا عمق 5 سانتی متر در 4 تکرار به صورت تصادفی انجام شد. به طور کلی بر اساس داده های پوشش گیاهی و ترکیب بانک بذر خاک تعداد 92 گونه گیاهی شناسایی گردید که 25 گونه به طور مشترک در ترکیب گیاهی بانک بذر و پوشش گیاهی رو زمینی حضور داشته، 41 گونه فقط بر اساس مطالعه بانک بذر خاک (خرداد و آبان) و 26 گونه فقط بر اساس مطالعه پوشش گیاهی رو زمینی مشاهده گردید. اندازه بانک بذر در این تحقیق برای بانک بذر موقتی (آبان ماه) دامنه ای از 3/181 تا 2219 بذر در متر مربع و برای بانک بذر دایمی (خرداد ماه) بین 8/93 تا 3/ 1506 بذر در متر مربع بود. این دامنه تغییرات بیانگر تاثیر تیپ پوشش گیاهی (شمشادی و غیر شمشادی) بر تراکم بانک بذر خاک است. بعلاوه بالاتر بودن تراکم در آبان به علت بذر افشانی سالیانه پوشش گیاهی رو زمینی در ترکیب بانک بذر خاک می باشد. گونه های انجیر (ficus carica l.)، شب خسب (albizia julibrissin durazz)، سرخس پنجه ای (pteris cretica l.)، سرخس ماده (athyrium filix-femina (l.) roth)، توت (morus alba l.)، veronica officinalis l.، تمشک (rubus hycanus juz) به ترتیب با تراکم بذر 8/152، 9/84، 3/61، 38، 7/17، 4/16و 7/13 در متر مربع بالاترین اندازه بانک بذر خاک دایمی منطقه را به خود اختصاص می دهند. تحلیل dca نشان داد که بین ترکیب گیاهی بانک بذر خاک و پوشش گیاهی رو زمینی اختلاف زیادی وجود دارد. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که مطالعه بانک بذر خاک با معرفی تعداد 41 گونه که در ترکیب گیاهی رو زمینی حضور نداشتند نقش به سزایی در معرفی دقیق ظرفیت تنوع زیستی گیاهی منطقه ایفا می کند و همچنین ترکیب گیاهی بانک بذر خاک عمدتا از گونه های پیشاهنگ جنگلی بوده و گونه های تیپیک پوشش گیاهی رو زمینی در بانک بذر خاک منطقه حضور نمی یابند. در نتیجه بازیابی و احیای ترکیب پوشش گیاهی رو زمینی فقط با تکیه بر بانک بذر خاک امکان پذیر نمی باشد
تکتم مومنی مقدم خسرو ثاقب طالبی
برای درک بهتر بوم سازگان های جنگلی و مدیریت بهینه این عرصه ها و نیز برای بررسی روند پویایی این بوم سازگان ها لازم است، ساختار جنگل و نظم و ترتیب اجزای آن به صورت کمی مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش ارزیابی مولفه های ساختاری در سطح توده و درطول گرادیانهای عوامل فیزیوگرافیک صورت گرفت. بدین منظور منطقه مورد مطالعه از نظر چهار فاکتور شیب ، جهت دامنه ، ارتفاع از سطح دریا و شکل زمین مونه بندی و تعداد23 واحد همگن از نظر عوامل چهار گانه فوق شناسائی شد. سپس در هر واحد همگن سه قطعه نمونه دایره ای شکل به مساحت 1000 مترمربع پیاده و در آن بررسی های کمی و کیفی در مورد کلیه پایه ها صورت گرفت. علاوه بر این در مرکز این قطعه نمونه ها یک میکروپلات 1مترمربعی برداشت و مطالعات تنوع زیستی گونه های گیاهی در آن انجام شد. در ادامه تعداد 10 قطعه نمونه مربع شکل به ابعاد متر 110 * متر 110در واحدهای همگن پیاده شد. تمام درختان و درختچه های واقع در قطعه نمونه شناسائی شده و نقشه موقعیت آن نسبت به یک نقطه مبنا ترسیم و مختصات آن در سیستم u.t.m ثبت شد. سپس یک قطعه نمونه فرعی2200 مترمربعی در داخل این قطعه نمونه پیاده و علاوه بر پارامترهای فوق ارتفاع کل و ارتفاع تاج کلیه پایه ها اندازه گیری شد. درهر واحد, در هر قطعه نمونه 1000 متر مربعی، 5 نمونه از خاک سطحی برداشت و پس از ترکیب شدن با یکدیگر به عنوان نمونه خاک آن واحد, به آزمایشگاه منتقل شد. نتایج نشان داد که ارتفاع از سطح دریا بر تعداد در هکتار، رویه زمینی قطعه نمونه، ضریب قدکشیدگی، سطح تاج پوشش، زادآوری و درصد درختان با شادابی متوسط و درصد درختان دارای تنه واحد تأثیر دارد. شیب بر میانگین قطر برابر سینه، رویه زمینی در قطعه نمونه، میانگین قطر تاج، میانگین ارتفاع، درصد درختان با شادابی متوسط، درصد درختان آفت زده و درصد درختان دارای تنه مقطوعه درختان ارس تأثیرگذار است. جهت جغرافیایی بر میانگین قطر برابر سینه، ارتفاع، ضریب قدکشیدگی، میانگین قطر تاج، درصد تاج پوشش، درصد درختان شاداب، درصد درختان با شادابی متوسط و درصد درختان آفت زده موثر است. شکل زمین با ارتفاع کل، ضریب قدکشیدگی، میانگین قطر تاج و درصد درختان شاداب و درصد درختان آفت زده ارتباط معنی داری دارد. بر اساس نتایج آزمون pcaمی توان گفت که فسفر، رس،ph و لای دارای بیشترین تأثیر و درصد رطوبت اشباع کمترین تأثیر را بر حضور ارس دارد. نتایج مطالعه الگوی پراکنش مکانی پایه ها نشان داد جهت جغرافیایی بر الگوی پراکنش پایه ها موثر است. درصد آهک، بافت خاک یعنی (درصد رس، درصد شن، درصد سیلت)، ماده آلی، پتاسیم، کلسیم و ec دارای بیشترین تأثیر بر نوع الگوی پراکنش درختان می باشند. نتایج تجزیه و تحلیلcca نشان داد محور اول با ارتفاع از سطح دریا، شیب، درصد آهک، میزان ماده آلی، میزان کربن، پتاسیم و کلسیم و محور دوم با ارتفاع از سطح دریا، درصد آهک ،میزان فسفر، پتاسیم وکلسیم دارد. مقایسه شاخص های تنوع زیستی در گروه های مختلف نشان داد که شاخص غنای گونه ای و تنوع در بین گروه های دارای تفاوت معنی دار است.
مژده میرکی مسلم اکبری نیا
یکی از مهم ترین عوامل تهدید کننده جنگل های زاگرس در حال حاضر، آتش سوزی های عمدی و غیرعمدی است که در چند سال اخیر منجر به تخریب بخش وسیعی از این منابع شده است. بنابراین مطالعه و ارائه تدابیر مدیریتی می تواند نقش کنترل کننده ای را برای مقابله با این بحران ایفا کند. مطالعه حاضر به منظور شناسایی، ارایه و ارزیابی مهم ترین راهکارهای مدیریتی با استفاده از ترکیب مدل swot-ahp در مهار آتش سوزی با تکیه بر شناسایی مهمترین عوامل موثر در بروز بحران آتش سوزی در بخشی از جنگل های زاگرش شمالی (جنگل های منطقه مریوان) تدوین شد. با توجه به متفاوت بودن استراتژی های مدیریتی در مهار آتش سوزی، این راهکارها به دو دسته مدیریت بحران و مدیریت خطر تفکیک شد. معیارهای اشتغال زایی و درآمد با وزن نهایی 106/0و دسترسی به هنگام با وزن نهایی 069/0، کارایی با وزن نهایی 068/0، به عنوان مهم ترین معیارهای تاًثیر گذار بر راهکارهای مدیریت بحران و معیارهای جلوگیری از گسترش آتش در جنگل با وزن نهایی 123/0، سرعت عمل با وزن نهایی 120/0، امکان ایجاد اشتغال با وزن نهایی 118/0، به عنوان مهم ترین راهکارهای مدیریت خطردر منطقه تمیز داده شد. در اولویت بندی گزینه های استراتژیک نیز همکاری با دهیاری روستاها در مناطق بروز بحران آتش سوزی با وزن نهایی 413/0 در راهکارهای مدیریت بحران و احداث آتش بر با تراکم کافی قبل از وقوع بحران با وزن نهایی 595/0 در راهکارهای مدیریت خطر بیشترین وزن را به خود اختصاص دادند. به منظور شناسایی عوامل مهم بروز بحران در این جنگل ها، میزان بارندگی بهاره و خشکی در فصل تابستان و میزان پوشش علفی با توجه به تعداد دام در منطقه مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد در سال هایی با میزان بارش بهاره فراوان (ترسالی) امکان وقوع آتش سوزی به دلیل رشد پوشش علفی کف جنگل نسبت به سال های دیگر دارای بیشترین سطح و فراوانی بوده است. ارتباط تعداد دام با سطح آتش-سوزی در 6 سال اخیر به صورت تابع نمایی بوده و ضریب تبیین آن 24% بوده است.
سیویر شهناز میاندوآب محمد متینی زاده
چکیده جهت بررسی تنوع ژنتیکی درون و بین جمعیتی گونه گلابی وحشی pyrus boisseriana با استفاده از نشانگر های مورفولوژیکی و ایزوآنزیمی سه جمعیت طبیعی ازجنگل های جوزک-درکش در یک گرادیان ارتفاعی واقع در خراسان شمالی انتخاب و نمونه های برگ و بذر برداشت شد. پس از عصاره-گیری از نمونه های برگ و بذر، بررسی کمی با استفاده از دستگاه اسپکتوفتومترuvو بررسی کیفی آن با استفاده از ژل الکتروفورز (page) انجام شد.جمعیت سوم تنوع درون و بین جمعیتی بیشتری در فعالیت کمی و کیفی نشان داد.از میان صفات مورفولوژیکی صفات ابعاد میوه، ابعاد روزنه، مساحت و محیط برگ، حداکثر پهنای برگ و طول برگ در ایجاد واریانس بیشترین اهمیت را داشته اند و کمترین میزان پلاستیسیتی را به خود اختصاص داده اند اینصفات بعنوان صفات پیشنهادی جهت بررسی گونه گلابی معرفی می شود.جمعیت اول تنوع درون و بین جمعیتی بیشتری در صفات مورفولوژیکی به خود اختصاص داد. نشانگر ایزوآنزیمی و نشانگرمورفولوژیکی برگ در بررسی تنوع کارا بوده و قادر به تفکیک جمعیتهای متفاوت از لحاظ ژنتیکی می باشند. در فاز مطالعات ریخت شناسی با استفاده از میکروسکوپ الکترونی(sem)در طول گرادیان ارتفاعی نتایج نشان دهنده رابطه مستقیم بین دما و تراکم روزنه ورابطه معکوس بین ارتفاع از سطح دریا و ابعاد روزنه می باشد.با توجه به نتایج به دست آمدهاحتمال گونه ها و زیذگونه های دیکری وجود دارد لذا پیشنهاد می شود مطالعات جامع در خصوص شناسایی گونه ها و زیر گونه های محتمل جنس گلابی با نمونه برداری جامع از کلیه رویشگاه های این جنس در ایران بهخصوص درمنطقه جوزک-درکش استان خراسان شمالی با استفاده از صفات کیفیبرگ ومیوه و همچنین مارکر های مولکولیصورت می-گیرد. واژه های کلیدی:گلابی وحشی، تنوع ژنتیکی، صفات مورفولوژیکی، تنوع ایزوآنزیمی،الکتروفورز
بهاره سلاحورزی مسلم اکبری نیا
جمع آوری، تصفیه و استفاده از پساب درآبیاری فضای سبز یکی از سودمندترین راه های به کارگیری حداکثر منابع آبی، حفظ محیط زیست و تامین حاصلخیزی خاک می باشد. البته وجود فلزهای سنگین در پساب ممکن است استفاده از این را محدود گرداند. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثر آبیاری با پساب تصفیه خانه شرق تهران بر ویژگی های شیمیایی خاک و زنده مانی، رشد اندامها و تجمع عناصر معدنی در نهال های چنار است. به این منظور پس از تعیین دقیق مشخصات جغرافیایی و توپوگرافی منطقه نهال ها ی چنار در سه ردیف 60 تایی در قطعه زمینی جنب تصفیه خانه کاشته شدند و از فروردین ماه 1386 تا مهر ماه 1387 پس از اندازه گیری ابعاد اولیه آنها تحت آبیاری با تیمارهای پساب، آب خام (آب ورودی به تصفیه خانه از رودخانه جاجرود) و مخلوط 50% پساب و50% آب خام قرار گرفتند. هریک از این ردیف های 60 تایی شامل 3 تکرار 20 تایی بودند. پارامتر های زنده مانی و رشد نهال ها به صورت دوره ای هر دو ماه یکبار تا پایان فصل رویش با انتخاب سه نمونه تصادفی از هر یک از تیمارها اندازه گیری شدند. در آزمایشگاه نیز مقدار عناصری مانند فسفر، نیتروژن، پتاسیم، سدیم، منیزیم، کلسیم، آهن، مس، روی، منگنز، نیکل، سرب و کروم در اندامهای ریشه، ساقه و برگ نهال ها در پایان فصل رویش نهالها اندازه گیری گردیدند. ازخاک تحت پوشش این نهال ها نیز برای اندازه گیری مقدار کل عناصر مذکور هر دو ماه یک بار از هر تکرار یک نمونه به صورت تصادفی سیستماتیک از عمق 0-15 سانتیمتری نمونه برداری شد. در این مطالعه استفاده از پساب تصفیه خانه شرق تهران، افزایش معنی دار عناصر تغذیه ای (n، p، k) و فلزات سنگین (fe، mn، cu، zn، ni، pb، cr) خاک تحت آبیاری با پساب و در برخی موارد خاک تحت آبیاری با مخلوط پساب و آب خام را نسبت به خاک تحت آبیاری با آب خام به همراه داشت. این افزایش غلظت عناصر به ویژه در دوره دوم و سوم برداشت خاک ها مشاهده شد. آبیاری با پساب همچنین افزایش غلظت عناصر سنگین (fe و mn) را در ریشه، ساقه و برگ نهال های چنار و افزایش غلظت عناصر سنگین (cu و zn) را فقط در برگ نهال ها به همراه داشت. زنده مانی رشد و تولید بیوماس نهال های چنار آبیاری شده با پساب و مخلوط پساب وآب خام در مقایسه با نهال های چنار آبیاری شده با آب خام اختلاف معنی دار آماری نداشت. کلمات کلیدی: آبیاری، آلودگی خاک، پساب تصفیه خانه آب، جنگل کاری، چنار، فلزات سنگین، نهال
محسن الهی ابراهیم محمدی گل تپه
همزیستی میکوریزایی یکی از مهمترین روابط همزیستی موجود در خاک می باشد. همزیستی میکوریزایی بین بیش از 85 درصد گیاهان آوندی با قارچ های میکوریزی موجود در خاک و متعلق به سه رده ascomycota، basidiomycota و glomeromycota بوجود می آید. شناسایی قارچ های میکوریزی همزیست با ارژن در ذخیره گاه جنگلی تنگ خشک سمیرم، بررسی فراوانی اسپورها و کلنیزاسیون در دو فصل بهار و پاییز (سال 1391) و اندازه گیری فسفر قابل جذب در خاک و گیاه ارژن از اهداف تحقیق حاضر بود. به منظور رسیدن به اهداف تحقیق در طی دو فصل بهار و پاییز در قسمت سایه انداز درختچه ارژن و با توجه به عمق موثر ریشه دوانی، از دو عمق 30-0 و 80-30 سانتی متری، نمونه خاک به همراه ریشه برداشت شد. نمونه ها با هم ترکیب شدند و برای هر عمق یک نمونه ترکیبی در نظر گرفته شد. در مجموع 9 گونه قارچ میکوریز آربسکولار شناسایی شده از دو جنس glomus و gigaspora عبارتند از: gigaspora gigantea، glomus aggregatum، glomus caledonium، glomus clarum، glomus drummondii، glomus fasiculatum، glomus geosporum، glomus macrocarpum و glomus trimurales. در بین گونه ها بیشترین فراوانی مربوط به گونه glomus geosporum با میانگین تعداد اسپور 296 عدد در 100 گرم خاک (میانگین بهار و پاییز) و کمترین فراوانی مربوط به گونه gigaspora gigantean با میانگین تعداد اسپور 167 عدد در 100 گرم خاک (میانگین بهار و پاییز) می باشد. فروانی اسپور قارچ ها در فصل پاییز (259 اسپور در 100 گرم خاک) نسبت به بهار (194 اسپور در 100 گرم خاک) بیشتر می باشد ولی درصد کلنیزاسیون میکوریزی بیشتر، مربوط به فصل بهار (30 درصد) نسبت به فصل پاییز (21 درصد) بود. درصد کلنیزاسیون میکوریزی با فسفر قابل جذب عمق 30-0 سانتی متر همبستگی ضعیف و با مقدار فسفر اندازه گیری شده برگ همبستگی منفی دارد. در مجموع با توجه به اثرات مفیدی که قارچ های میکوریزی آربسکولار دارند، می توان آن را به عنوان یک راهکار برای بهبود خاک و نهال کاری مناطق تخریب یافته زاگرس پیشنهاد داد. به عبارت دیگر در مناطقی که امکان آبیاری وجود ندارد، همزیست کردن نهال با قارچ های میکوریز آربسکولار می تواند به افزایش موفقیت در استقرار و رقابت آنها با دیگر گونه ها کمک کند.
مهرداد زرافشار حسین عسکری
تحقیق حاضر در دو فاز جداگانه طرح ریزی شد بطوری که در فاز نخست ژرم پلاسم تلکا (pyrus boisseriana buhse.) از سه جمعیت ارتفاعی در یک اکوسیستم جنگلی جمع آوری و در یک آزمایش گلخانه ایی پتانسیل مقاومت آنها به خشکی بر اساس پارامترهای رشد، فیزیولوژی و بیوشیمیایی آزمایش و مورد مقایسه قرار گرفت. در فاز دوم سعی شد با بهره گیری از خصوصیات منحصر به فرد نانوذرات سیلیکون و دی اکسید تیتانیوم در جهت تعدیل اثرات مخرب خشکی بر نهال های گلابی وحشی تحت خشکی استفاده شود. در فاز اول، نهال های تولید شده از سه جمعیت از ارتفاع 1000، 1300 و 1600 متر از سطح دریا با اعمال قطع آبیاری تحت تیمار خشکی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اگرچه پارامترهای فتوسنتز در هر سه جمعیت با افزایش شدت خشکی کاهش یافته و بعد از آبیاری مجدد بازیابی می شود ولی عملکرد جمعیت 1000 بهتر بود. عدم کاهش معنی دار در زی توده ریشه، ساقه و برگ در جمعیت 1000 ثبت نشد. ارزیابی پتانسیل آبی روند مشابهی را در هر سه جمعیت نشان داد. در هر سه جمعیت محتوی نسبی رطوبت برگ و میزان نشت الکترولیت تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفته ولی بعد از آبیاری مجدد به میزان قابل توجهی بازیابی شد. افزایش میزان کارتنوئید و پرولین یکی از ساز و کارهای این گونه برای مقابله با خشکی است. عدم تغییر معنی دار در میزان مالون دی آلدئید، پراکسید هیدروژن و کربوهیدرات های محلول حاکی از آن است که تنش اکسیدانیو در طول 18 روز مدیریت شده است. بنظر می رسد که جمعیت 1000 به واسطه عملکرد نسبی بهتر از لحاظ فعالیت-های فتوسنتزی و عدم کاهش زی توده گیاه نسبت به جمعیت های دیگر در پاسخ به خشکی عملکرد بهتری داشته است. فاز دوم تیمارهای کوددهی شامل غلظت های 0، 10، 100، 500 و 1000 میلی گرم در لیتر و تیمارهای اسپری کردن شامل غلظت های 0، 20، 40، 80 و 100 ppm از هر دو نانوذره بر نهال ها اعمال و تنش قطع آبیاری اعمال شد. نتایج حاکی از آن است که اسپری نانوذرات تیتانیوم تاثیرات بهبودی بهتری بر عملکرد فتوسنتز نهال ها تحت تنش خشکی دارد. نتایج آزمون دانکن حاکی از آن است که کمترین مقدار پتانسیل آبی متعلق به نهال های شاهد است که هیچ گونه نانوذراتی بر آنها اعمال نشده در حالی که با اعمال نانوذرات پتانسیل آبی نهال های تحت تنش خشکی بطور معنی داری بهبود یافته است. تاثیر نانوذرات سیلیکون بر مقدار محتوی نسبی رطوبت چشمگیرتر بود. در تمامی تیمارهای اعمال شده از نانوذرات میزان نشت الکترولیت بطور معنی داری کاهش یافت. بارزترین تاثیر تیمارهای نانوذرات در سطح تخصیص زی توده، در زی توده ریشه مشاهده شد. بیشترین میزان پرولین به واسطه تیمار کوددهی نانوتیتانیوم 500 میلی گرم در لیتر ایجاد شد. اعمال تیمارهای نانوذرات بر نهال های تحت خشکی موجب تغییر در آنزیم های پراکسیداز و کاتالاز شد. جذب برخی عناصر مورد نیاز نهال ها با اعمال نانوذرات تسهیل یافت. از دیدگاه مقایسه نانوذرات سیلیکون و تیتانیوم، می توان اذعان داشت که نانوذرات تیتانیوم به لحاظ بهبود عملکرد فتوسنتز نهال های گلابی وحشی و تقویت سیستم آنتی اکسیدانتی نسبت به نانوذرات سیلیکون بهتر عمل کرده است.
فاطمه غیبی مسلم اکبری نیا
امروزه مطالعه جنگل¬کاری¬های سوزنی¬برگ و پهن¬برگ به لحاظ تنوع پوشش گیاهی زیرآشکوب به منظور بررسی چگونگی روند توالی ، بازسازی اکولوژیک و حفظ تنوع¬زیستی امری ضروری می¬باشد و همچنین پوشش-های گیاهی مختلف اعم از درختی و علفی به طور مشخص اثر متفاوتی بر خاک های زیر کشت خود دارند و بررسی مشخصه¬های فیزیکو شیمیایی خاک نیز حیاتی است. به همین منظور این مطالعه در منطقه جنگل¬کاری شهرستان سلمانشهر با هدف مقایسه شاخص¬های تنوع¬زیستی و خصوصیات خاک در چهار توده ، توسکا ییلاقی (alnus subcordata c. a. mey) ، پلت (acer velutinum boiss) ، سکویا یا سرخ¬چوب (sequoia sempervirens endl) و توده آمیخته (پلت و سکویا) انجام شد. در هر یک از قطعات جنگل¬کاری از روش تصادفی- سیستماتیک استفاده و تعداد 10 قطعه¬نمونه مربعی شکل با ابعاد 20×20 متر برداشت شد. زادآوری و پوشش علفی نیز در میکرو قطعه¬نمونه¬های 1×1 متر در چهارگوشه و یکی در مرکز پلات ثبت شد. قطر و ارتفاع درختان با کالیپر و دستگاه ارتفاع¬سنج vertex اندازه¬گیری شدند و نمونه¬های خاک در هر توده از 5 قطعه نمونه و به صورت ترکیبی ، به وسیله اوگر از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی¬متری برداشت شد. زی¬توده و فراوانی کرم خاکی نیز در تمام قطعات و بصورت ترکیبی از دو عمق مورد نظر برداشت شد . نتایج نشان داد که برای پوشش کف شاخص¬های ¬تنوع¬گونه¬ای سیمپسون و شانون- وینر و شاخص¬های غنای¬گونه¬ای منهنیک و مارگالف اختلاف معنی¬داری را نشان دادند و نیز شاخص یکنواختی کامارگو هم اختلاف معنی¬دار داشت اما شاخص یکنواختی اسمیت- ویلسون از نظر آماری معنی¬دار نبود و شاخص¬های تنوع و غنای گونه¬ای در توده سکویا بیشترین مقدار را داشتند همچنین شاخص¬های یکنواختی نیز در توده پلت بیشترین درصد را دارا بودند. تنوع-زیستی زادآوری گونه¬های چوبی نیز برای شاخص¬های تنوع ، غنا و یکنواختی در توده توسکا بیشترین مقدار را دارا بودند . طبق نتایج بدست آمده در بین مشخصه¬های فیزیکی خاک درصد رطوبت و سیلت خاک تفاوت آماری معنی¬داری را نشان داد ولی وزن مخصوص ظاهری و درصد رس و شن اختلاف معنی¬داری نداشتند. همچنین مشخصه¬های شیمیایی خاک شامل ph ،کربن، نیتروژن، کلسیم، منیزیم، پتاسیم، فسفر، نسبت کربن-به¬نیتروژن، ترسیب¬کربن و ترسیب نیتروژن تفاوت آماری معنی¬داری را نشان دادند. زی¬توده و فراوانی کرم خاکی اختلاف معنی داری را در بین توده های مورد مطالعه نشان نداد.
معصومه سلیمانی رحیم آبادی یحیی کوچ
جنگل¬ها یکی از ارزشمندترین اکوسیستم¬های خشکی اند، و تامین کننده¬ی بسیاری از نیاز¬های انسان از گذشته تا امروز بوده اند.با این وجود سرعت تخریب این منابع طبیعی بیش تر از احیا و توسعه آن است. این امر لزوم جنگلکاری در اراضی تخریب شده را نشان می دهد. در این راستا شناخت ویژگی¬های هر گونه با توجه به شرایط رویشگاه و کمک به بهبود شرایط اراضی تخریب شده ضروری است. به این ترتیب پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش جنگلکاری بر تغییرات ویژگی های خاک و همچنین مقایسه تغییرات ایجاد شده در خاک توده¬های جنگلکاری با اراضی شاهد صورت گرفت. به این ترتیب 3 توده¬ی جنگل کاری شده¬ با گونه¬های صنوبر دلتوئیدس، توسکای ییلاقی، دارتالاب و اراضی رها شده (شاهد) در مرکز بذر جنگلی خزر واقع در کلوده ی آمل انتخاب شد، به منظور بررسی مشخصه های رویشی توده ها و نمونه برداری از خاک، 8 قطعه نمونه ی 20*20 متر مربعی در هر یک از توده های مورد نظر و اراضی رها شده از دو عمق 0-15 و 15-30 برداشت شد. سپس نمونه ها برای اندازه گیری پایداری خاکدانه، مواد آلی ذره¬ای و برخی مشخصه-های فیزیکوشیمیایی خاک به آزمایشگاه منتقل شدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که توده¬های مورد نظر به لحاظ پایداری خاکدانه و همچنین میزان نیتروژن ذره¬ای دارای اختلاف معنی¬دار می باشند بیشترین و کمترین میزان پایداری به ترتیب مربوط به توده¬های دارتالاب و توسکا می باشد. همچنین توده های دارتالاب و اراضی شاهد نیز به ترتیب بیشترین و کمترین میزان نیتروژن ذره ای را به خود اختصاص داده¬اند،در حالی که به لحاظ کربن ذره¬ای اختلاف معنی¬داری بین توده¬ها مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان دهنده¬ی وجود اختلاف معنی¬دار میان توده¬ها از نظر میزان سیلت، وزن مخصوص ظاهری، رطوبت، اسیدیته، کربن آلی، نیتروژن کل، پتاسیم و منیزیم قابل جذب می باشد. در خصوص سایر پارامتر های فیزیکوشیمیایی اندازه گیری شده (رس، شن و کلسیم قابل جذب) اختلاف معنی¬داری در توده و عمق مشاهده نشد. در مجموع نتایج این بررسی موید اثر مثبت جنگلکاری بر خصوصیات خاک، میزان مواد مغذی و در نهایت کیفیت آن می باشد. چرا که توده¬های جنگلکاری شده به لحاظ تمامی عناصر تغذیه¬ای خاک، میزان مواد آلی ذره¬ای (pom)، پایداری خاک دانهو همچنین ذخیره کربن درخاک به نسبت اراضی شاهد موفق تر عمل نموده اند.
محمد رضایی پور مسلم اکبری نیا
چکیده ندارد.
رقیه ذوالفقاری مسلم اکبری نیا
اکوسیستم جنگل های زاگرس از گسترده ترین اکوسیستمهای جنگلی در حال تخریب در ایران می باشد که از لحاظ حفاظت آب و خاک و مسایل اقتصادی و اجتماعی اهمیت بالایی دارد. بنابراین احیاء و غنی سازی این جنگلها با گونه بلوط که مهمترین گونه چوبی تشکیل دهنده آن است ضروری می باشد. اما جنگلهای زاگرس به علت داشتن اقلیم مدیترانه ای، دارای فصل خشک طولانی در طی دوره رویش گیاهی و پراکنش نامنظم بارندگی در طول سال هستند و در نتیجه مقدار آب در دسترس این جنگلها به عنوان یک فاکتور محدود کننده اولیه در تجدید حیات گونه ها به ویژه بلوط، محسوب می شود. بنابراین شناسایی درختان مادری که بذور آنها نهال هایی تولید نمایند که عملکرد و زنده مانی بالایی در این شرایط رویشی داشته باشند از اهمیت خاصی برخوردار است که می تواند موفقیت احیاء این اکوسیستم را تضمین نماید. همچنین برای مدیریت و حفاظت بهتر اکوسیستم جنگل مطالعه تنوع ژنتیکی موجود در پایه ها و نیز ترکیب این تنوع ژنتیکی ضروری است. به این منظور برگ 52 درخت مادری و بذر 33 درخت مادری گونه بلوط ایرانی (quercus brantii) از دو جهت شمالی و جنوبی و چهار طبقه ارتفاعی (پایین 700-1200 متر، میانی 1200-1700 متر، بالا 1700-2200 متر و خیلی بالا2200-2700 متر) جنگل های استان کهگیلویه و بویراحمد جمع آوری گردید و مطالعات مورفولوژیک بر روی برگ و بذر درختان مادری انجام شد. سپس در اسفند بذور 18 درخت مادری در گلدان های حاوی خاک جنگلی در قالب یک طرح کامل تصادفی کاشته شدند و نهالها تا خرداد به طور کامل آبیاری شدند. نهالهای با ارتفاع و شادابی یکسان از هر پایه مادری از خرداد تا اواسط مرداد تحت چهار تیمار 100 ، 75 ، 50 و 25 درصد ظرفیت مزرعه ای آبیاری شدند. جوانه زنی بذور و پارامترهای رویشی و بیوشیمیایی و عناصر برگ نهالهای تحت تیمارهای مختلف اندازه گیری شدند. پارامترهای مختلف از این نهالها به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. همچنین نهالهای مقاوم و حساس به تنش کمبود آب با استفاده از پارامترهای رویشی اندازه گیری شده در مرداد و تجزیه تابع تشخیص شناسایی شدند. این پارامترهای رویشی شامل وزن تر و خشک ریشه، ساقه، برگ و وزن تر و خشک کل نهالها بودند. پارامترهای بیوشیمیایی نهالها مانند آنزیمهای پراکسیداز، کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و آمیلاز و نیز کربوهیدراتهای محلول (گلوکز، رامنوز و مانوز)، لیگنین و پراکسیداسیون لیپیدهای غشاء نیز با استفاده از روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شدند. غلظت عناصر کلسیم، پتاسیم و منیزیم موجود در برگ نهالها با استفاده از روش جذب اتمی و غلظت فسفر به روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شدند. همچنین به منظور بررسی تنوع ژنتیکی درون و بین جوامع ارتفاعی و یافتن ارتباط بین تنوع ژنتیکی درختان مادری با مقاومت به تنش کمبود آب نهالهای آنها، ژنوم کامل استخراج شده از برگهای 52 درخت مادری با استفاده از دو نشانگر aflp و ssr مورد ارزیابی قرار گرفتند. 9 ترکیب آغازگر pst و mse برای نشانگر aflp و 5 جفت آغازگر برای نشانگر ssr استفاده گردید. نتایج نشان داد که درختان مادری با تعداد رگبرگ سمت چپ بیشتر اما طول وپهنای دندانه برگ و فاصله بین رگبرگ میانی تا رأس دندانه و فاصله بین رگبرگ میانی تا سینوس زاویه دندانه کوچکتر، می توانند نهالهایی تولید نمایند که به تنش کمبود آب مقاوم تر باشند. اما ارتباطی بین صفات مورفولوژیک و جوانه زنی بذور با مقاومت به تنش کمبود آب نهالها یافت نشد. همچنین نتایج نشان داد که پس از اعمال تنش کمبود آب 25? ظرفیت مزرعه ای بر روی نهالها هیچ نهالی تا اواسط مرداد زنده باقی نماند. همچنین تنش کمبود آب سبب کاهش درصد زنده مانی نهالهای بلوط ایرانی شد. یک کاهش تدریجی رشد برای پارامترهای رویشی مثل وزن تر کل از تیمار تنش آبی کم تا زیاد مشاهده شد. نهالهای حاصل از درختان طبقات ارتفاعی پایین و به خصوص طبقه ارتفاعی میانی عملکرد بالاتری نسبت به نهالهای حاصل از درختان مادری طبقه ارتفاعی بالا در تنش کمبود آب 50? ظرفیت مزرعه ای داشتند. تمام پارامترهای بیوشیمیایی و عناصر مختلف موجود در برگ نهالهای تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند، تنها میزان کربوهیدراتهای محلول و فسفر به صورت تدریجی با افزایش تنش کمبود آب افزایش یافت. همچنین نهالهای حاصل از درختان طبقه ارتفاعی میانی کمترین میزان کربوهیدراتهای محلول را در تیمار تنش کمبود آب 75? ظرفیت مزرعه ای نسبت به نهالهای درختان مادری ارتفاعات دیگر داشتند.نهالهای مقاومتر به خشکی نیز دارای فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیداتیو بالاتری نسبت به نهالهای حساس به تنش خشکی بودند. تنوع ژنتیکی، درصد اللهای پلی مرفیک، تعداد الل موثر و جریان ژن با استفاده از 9 ترکیب آغازگری نشانگر aflp به ترتیب 2/0، 77/86، 32/1 و 94/6 به دست آمد. میانگین هتروزیگوتی مشاهده شده با استفاده از 5 جفت آغازگر ssr کمتر از هتروزیگوتی مورد انتظار در گونه بلوط ایرانی بود. همچنین نهالهای حساس به تنش کمبود آب با استفاده از نشانگر ssr انحراف از قانون هاردی واینبرگ داشتند. درختان طبقه ارتفاعی میانی نیز دارای نقص هتروزیگوتی کمتری نسبت به درختان دیگر بودند. همچنین الل با اندازه 215 جفت باز از آغازگر 36 نشانگر ssr با فراوانی بالایی تنها در درختانی که نهالهای مقاوم تولید می کردند، وجود داشت. تفاوت ژنتیکی بین جوامع مختلف ارتفاعی (fst) با استفاده از دو نشانگر aflp و ssr بسیار اندک بود و تنها آغازگر 64 از نشانگر aflp توانست تفاوت ژنتیکی بین جوامع مختلف ارتفاعی را به طور معنی دار نشان دهد.
زهره پوراعتدال مسلم اکبری نیا
به منظور بررسی تاثیر کرم خاکی در رشد نهال گونه های جنگلی از طرح کاملا تصادفی متعادل تحت آزمایش فاکتوریل 2 فاکتوره استفاده گردید. در این بررسی از 5 نوع خاک (خاک جنگلی بدون کرم خاکی و بدون سایر موجودات ، خاک جنگلی بدون کرم خاکی و دارای سایر موجودات ، خاک جنگل دارای کرم خاکی و بدون سایر موجودات ، خاک گلخانه ای بدون کرم خاکی و بدون سایر موجودات و خاک گلخانه ای دارای کرم خاکی و دارای سایر موجودات) و 3 گونه جنگلی (افراپلت ، شیردار و توسکا ییلاقی) که بر اساس آزمایش فاکتوریل 3x515 تیمار را تشکیل می دادند و هر تیمار شامل 35 تکرار بود استفاده شد. در این بررسی دو پارامتر، یکی قطر محل یقه نهال که با رنگ مشخص شده بود و دیگری ارتفاع نهال از محل یقه تا جوانه انتهائی در طی دوره رویش مورد اندازه گیری قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله بوسیله نرم افزار spss نشان میدهد که بین تیمارها در سطح اعتماد 95 درصد اختلاف معنی داری وجود دارد و نهال های هر 3 گونه در خاک جنگلی دارای کرم خاکی و بدون سایر موجودات بیشترین رشد قطری و ارتفاعی را نشان دادند. در حالیکه در خاکهای بدون کرم خاکی و بدن سایر موجودات کمترین رشد را داشته اند. و رد بین گونه ها، شیردار بیشترین رشد و توسکا کمترین رشد را نشان داند.
الیاس رمضانی کاکرودی مسلم اکبری نیا
به منظور شناسایی برخی از ویژگی های اکولوژیک گونه شیردار (acer cappadocicum glod) در جنگل های غرب مازندران 9 منطقه (رویشگاه) انتخاب گردید. در هر منطقه قطعه نمونه ای به مساحت 250m انتخاب و ویژگی های اکولوژیک مهم آن از قبیل: خاک ، اقلیم و گیاهان همراه، و نیز وضعیت کمی و میفی و زادآوری درختان شیردار، بررسی شد. از مطالعه خاک ، 5 رده خاک (سیستم رده یندی آمریکایی) به شرح زیر به دست آمد: mollisol, entisol, inceptisol, alfisol و uitisol تجزیه و تحلیل ویژگی های فیزیکی شیمیایی این خاک ها نشان داد که: درختان شیردار دامنه وسیعی از ph (8.17-4.3) و آهک فعال (62-0 درصد) را تحمل می کنند، خاک بیشتر این رویشگاه ها دارای بافت رسی یا لوم رسی بود، از بین عناصر ضروری، mg در هیچ رویشگاهی کمبود نداشته، ولی p, k, ca و n در برخی از پروفیل های خاک از حد معمول کمتر بودند. سنگ مادر به طور عمده از سنگ های آهکی و یا ماسه تشکیل شده بود. مطالعه گیاهان همراه بیانگر حضور برخی از گیاهان در همه رده های خاکی فوق بوده که از این گروه می توان mercurilis perennis, galium odoratum و euphorbia amygdaloides را نام برد. در حالیکه گیاهانی نظیر brachypodium sylvaticum و stellaria holostea تنها در یک رده خاک مشاهده شدند. طیق بررسی اقلیمی: میانگین بارندکی سالانه (p): 1100-1342، میانگین درجه حرارت سالیانه (t): 14.6c میانگین حداکثر درجه حرارت گرمترین ماه سال: 15.5-23.8c، میانگین حداقل درجه حرارت سردترین ماه سال: -2.9-5.4c، ضریب خشکی دومارتون (i): 82.3-44.7، ضریب باران حرارت آمبرژه: 260.9-207.8، و تعداد روزهای حشک (روش باکنول و گولن): 30-0 روز در سال به دست آمد. مطالعه وضعیت کمی و کیفی و زادآوری درختان شیردار نشان داد که: (1) بیشترین تعداد درختان شیردار در خاک رده mollisol، اقلیم خبلی مرطوب با زمستان خشک (روش آمبرژه)، یا خیلی مرطوب نوع ب با p معادل 1342 (روش دومارتون)، دامنه غربی، شیب 25-0 درصد، و تاج پوشش 50-30 درصد، (2) بالاترین میزان رویه زمینی در خاک رده entisol، اقلیم خیلی مرطوب با زمستان حد واسط نیمه سرد و خنک ، یا خیلی مرطوب نوع ب با p معادل 1238، دامنه شمال غربی، شیب 50-25 درصد، و تاج پوشش 50-30 درصد، (3) مرغوبترین درجه کیفی در خاک رده های inceptisol و alfisol، اقلیم خیلی مرطوب با زمستان های نیمه سرد تا معتدل7 و یا خیلی مرطوب نوه ب با p بیش لز 1100، دامنه های شمال و جنوب غربی، شیب 50-25 درصد، و تاج پوشش 75-50 درصد، (4) فراوانترین تعداد زادآوری در خاک رده ultisol، اقلیم خیلی مرطوب با زمستان خنک ، و یا خیلی مرطوب نوع ب با p برابر 1238، دامنه شمالی، شیب 75-50 درصد، و تاج پوشش 50-30 درصد دیده می شوند. در کلیه رویشگاه ه ا، تعداد زادآوری های بلندتر از 1.30 متر و نیز درختان طیقات قطری پایین، دچار کمبود شدید بودند که از دلایل آن، کم بودن قدرت و رقابت شیردار با سایر پهن برگان، جرای دام، فعالیت بارندکی (آللوپاتی) درختان شیردار، نیاز به نور بیشتر در مراحل جوانی و تخریب رویشگاه به وسبله انسان، تشخیص داده شد. در این تحقیق، 5 تیپ مختلف شامل تیپ های: ممرز - شیردار (فراوانترین تیپ)، ممرز - شیردار - راش ، ممرز - شیردار- بلت ، شیردار و ممرز - راش ، مشاهده شد.