نام پژوهشگر: اسداله تیموری
غلامعلی هلاکو اسداله تیموری
هشت راس گاو شیری شکم اول به منظور بررسی تاثیر دو سطح کربوهیدرات غیر الیافی و دو اندازه ذرات علوفه بر مصرف خوراک، قابلیّت هضم، فعالیّـت جویدن و عملکرد گاوهای شیرده هلشتاین در قالب طرح آزمایشی گردان با دوره عادت دهی 14 روز در 4 دوره 21 روزه به کار گرفته شدند. اندازه گیری و نمونه گیری از مواد خوراکی، جیره ها، باقی مانده خوراک و مدفوع در تیمار های آزمایشی در 7 روز آخر هر دوره و تولید شیر و نمونه گیری از آن در روز 18 تا 20 و اندازه گیری فعالیت جویدن دام به صورت چشمی در روز 19 هر دوره انجام شد. شیردوشی روزانه در سه وعده در ساعات 6، 14 و 22 و تغذیه جیره ها ی آزمایشی به صورت کاملاً مخلوط در سه وعده مساوی در ساعات 7، 15 و 23 انجام و دام ها به آب و نمک در کل دوره دسترسی آزاد داشتند. میانگین ماده خشک مصرفی برای تیمارهای آزمایشی به ترتیب 02/21، 10/21، 22/21و 32/21 کیلوگرم بود. کاهش اندازه ذرات علوفه مصرف ماده ی خشک، ماده آلی، خاکستر، الیاف نامحلول در شوینده خنثی، کربوهیدرات غیرالیافی را افزایش داد. قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، عصاره اتری و الیاف نامحلول در شوینده خنثی تحت تاثیر اثر متقابل کربوهیدرات غیرالیافی و اندازه ذرات قرار گرفتند. کاهش اندازه ذرات اوره ی خون و ازت اوره ای خون را کاهش داد و لیپوپروتئین های با دانسیته پایین تحت تاثیر کربوهیدرات غیرالیافی گرایش به معنی داری داشت. میانگین ph شکمبه-ای به ترتیب66/6، 35/6، 65/6 و30/6 بود که با کاهش اندازه ذرات ph شکمبه کاهش یافت. فعالیت جویدن به ترتیب 25/771، 25/726، 38/784 و 38/739 دقیقه در شبانه روز بود که با اندازه ذرات بلندتر افزایش یافت و با افزایش کربوهیدرات غیرالیافی فعالیت جویدن گرایش به کاهش داشت. گاوهایی که کربوهیدرات غیرالیافی بالاتری دریافت کردند تولید شیر، شیر تصحیح شده برای چربی 5/3 درصد، درصد پروتئین شیر بیشتری تولید کردند، تولید شیر با افزایش اندازه ذرات گرایش به افزایش داشت. تولید شیر تصحیح شده برای 5/3 درصد چربی برای تیمارهای آزمایشی به ترتیب 66/31، 39/30، 85/28 و 20/28 برای تیمار nfc بالاتر و اندازه ذرات بلند، تیمار nfc بالاتر و اندازه ذرات خرد، تیمار، nfc پایین-تر و یونجه بلند و تیمار nfc پایین و یونجه خرد شده بود. درصد پروتئین شیر به ترتیب 13/3، 16/3، 08/3 و 06/3 درصد بود. تیمارهای محتوی کربوهیدرات بالاتر تولید کیلوگرم چربی، پروتئین، لاکتوز و ماده خشک بدون چربی شیر بیشتری داشتند. درصد چربی شیر تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت.
علی اصغر مصطفی لو اسداله تیموری
بررسی اثرات تغذیه کنجاله ی کانولای فرآوری شده بااسید فرمالدئید و اندازه ذرات علوفه یونجه بر مصرف خوراک، قابلیت هضم، فعالیت جویدن وعملکرد گاوهای شیرده هلشتاین چکیده این تحقیق به منظور بررسی تاثیر کنجله کانولای فرآوری شده با اسید فرمالدئید و اندازه ذرات علوفه یونجه بر مصرف خوراک ،قابلیت هضم،فعالیت جویدن وعملکرد گاوهای شیرده هلیشتاین انجام شد. در این آزمایش تعداد 8 راس گاو شیری هلشتاین با میانگین روز های شیر دهی15 ± 75 و وزن زنده 50 ±550 کیلو گرم با توجه به تاریخ آزمایش، تعداد شکم و میزان تولید در قالب طرح چرخشی متوازن با چهارتیمار و چهار دوره 21 روزه شامل 14 روز دوره عادت پذیری و 7 روز دوره نمونه گیری مورد استفاده قرار گرفتند. تیمارها شامل کنجاله کانولای فرآوری نشده بااندازه ذرات بلند، کنجاله کانولای فرآوری نشده بااندازه ذرات کوتاه ، کنجاله کانولای فرآوری شده با3%اسید فرمالدئید و اندازه ذرات بلند، کنجاله کانولای فرآوری شده با3%اسید فرمالدئید و اندازه ذرات کوتاه بودند.تیمارهای آزمایشی در جیره گاوهای شیرده اثر معنی داری بر مصرف ماده خشک روزانه داشتند .تیمار چهار بیشترین مقدار ماده خشک مصرفی را به خود اختصاص داده بود. تولید شیر تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت. در بین ترکیبات شیر، درصد کل مواد جامد بین تیمار 1 با سایر تیمارها اختلاف معنی داری وجود داشت، بطوریئکه تیمار یک پایین ترین مقدار را داشت. درصد چربی شیر تحت تاثیر تیمار قرار نگرفت. قابلیت هضم ماده خشک خوراک تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت، بطوری که کمترین مقدار مربوط به تیمار یک بوده است(05/0p<). زمان نشخوار و کل فعالیت جویدن تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت، بطوری که تیمارهای حاوی یونجه بلند بیشترین زمان را به خود اختصاص داده است.اما زمان مصرف خوراک تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت هرچند تیمار های حاوی یونجه بلند بیشترین زمان را به خود اختصاص داده بودند. کلمات کلیدی : اسید فرمالدئید،اندازه ذرات،کنجاله کانولا، گاو شیرده.
وحیده اقاجانی اسداله تیموری
4رأس گوسفند فیستوله شده نژاد زل با وزن مساوی 2±28 کیلوگرم و با سن دو سال در قالب یک طرح مربع لاتین تکرار شده 4×4 در طی چهار دوره 28روزه (14 روز عادت دهی و 14روز نمونه گیری) به منظور بررسی اثرات متقابل اندازه ذرات علوفه یونجه و مکمل روغن سویا در جیره بر فعالیت جویدن و خصوصیات شکمبه ای و نرخ عبور مورد استفاده قرار گرفتند. در طی انجام پژوهش کلیه دام ها با چهار نوع جیره، حاوی دو سطح روغن سویا (صفر و 4 درصد) و دو اندازه ذرات علوفه یونجه (یونجه بلند و پودر یونجه) و با نسبت علوفه به کنسانتره 40 به 60 و به صورت جیره کاملاً مخلوط در دو وعده مساوی صبح (ساعت 8) و عصر (ساعت 20) تغذیه شدند. شکمبه گوسفندها در 3، 5/7، و 12 ساعت پس از تغذیه کردن به طور دستی تخلیه شدند و محتویات شکمبه ای به داخل دو فاز جامد و مایع جدا شدند. در هر یک از دوره ها، با استفاده از ndf آغشته به کروم علوفه یونجه، نرخ عبور فاز جامد محتویات شکمبه ای تعیین شدند. نتایج نشان داد که زمان مصرف خوراک، زمان نشخوار و کل فعالیت جویدن تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفته و از لحاظ آماری تفاوت معنی داری نداشتند. وزن و حجم محتویات شکمبه گوسفندان تنها در 3 ساعت پس از تغذیه کردن گوسفندان و تنها حجم فاز جامد، با کاهش اندازه ذرات به طور معنی داری کاهش یافت که با افزودن مکمل روغن سویا این کاهش جبران گردید. تیمار حاوی یونجه بلند بدون مکمل روغن کمترین نرخ عبور مواد جامد از شکمبه و بالاترین زمان ماندگاری شکمبه ای را داشت و تفاوت نرخ عبور و زمان ماندگاری شکمبه ای بین 3 تیمار دیگر معنی دار نبود اما با افزودن مکمل روغن و کاهش اندازه ذرات یونجه نرخ عبور و زمان ماندگاری محتویات شکمبه ای افزایش یافت که نتایج به دست آمده احتمال وجود اثر متقابل بین اندازه ذرات علوفه و مکمل سازی روغن سویا را تقویت می کند. به طور مثال انتظار می رفت کاهش اندازه ذرات بتواند ماندگاری مواد جامد و نهایتاً فعالیت جویدن را کاهش دهد اما مکمل سازی روغن سویا سبب جبران اثر اندازه ذرات شده که نهایتاً نتایج مشابهی ایجاد کرده است.
سحر عباسی فرد عبدالصمد کرامت
استفاده از علم مدل سازی در مطالعات تغذیه ای میتواند با کمک آزمایشات انجام شده قبلی فرایندهای رخ داده در داخل بدن موجود را بطور کمی پیش بینی نموده و براساس آن برآوردی از پارمترهای مهم تغذیه ای مانند کارآیی مواد غذایی، رشد، تولید مواد آلاینده ارائه دهد.این تحقیق به منظور طراحی مدلی به منظور پیش بینی دقیق تر رشد و ترکیب شیمیایی بدن ماهی قزل آلای رنگین کمان oncorhynchus mykiss انجام شد. چارچوب اصلی کار برگرفته از مدل رشد تحت عنوان (fgs2)برای پیش بینی رشد ماهی قزل آلا بود که اثرات سطوح غذا و ترکیب های مختلف غذا روی رشد این ماهی بررسی کرد و در زمان خود موفقیت خوبی داشت. مدل رشد (fgs2)می توانست چربی و پروتئین ذخیره شده را با توجه به میزان و ترکیب غذا ودرجه حرارت محیط پیش بینی کند. اما این مدل با توجه به گذر زمان نیاز به پارامتر سازی دوباره دارد . از جمله پارامتر هایی که اصلاح شدند شامل قابلیت هضم پذیری برای پروتئین ،چربی وکربوهیدرات ، متابولیسم روتین ، متابولیسم تغذیه و رابطه بین پروتئین و وزن تر ماهی بودند و منابع دیگری برای محاسبه این مقادیر پیشنهاد شدند . داده های موجود در چند آزمایش برای تست مدل استفاده شدند . نتایج نشان دادند که رابطه بین پروتئین ووزن تر ماهی پیشنهادی نتوانست پیش بینی دقیق تری از مدل (fgs2) داشته باشد اما با تغییر قابلیت هضم پذیری برای پروتئین ،چربی وکربوهیدرات، متابولیسم روتین و متابولیسم تغذیه مدل توانست پیش بینی بهتری از مدل (fgs2) داشته باشد . نتایج پیش بینی توسط مدل(fgs2) به این صورت بود برای پروتئین ذخیره شده 20.9 ?= are میانگین درصد خطا با محدوده ? 19.6- تا ? 86.4 ، برای چربی ذخیره شده ? 29.4are = با محدوده ?12.2- تا ? 117 و برای وزن تر ماهی، ? 21.4 are = با محدوده ? 35.2- تا ? 90.93. درصورتیکه اگر میزان واقعی هضم پذیری در نظر گرفته شوند این مقادیر به این صورت تغییر خواهند کرد برای پروتئین ذخیره شده ? 49.7 are = با محدوده ? 4.8 تا ? 101.5 برای چربی ذخیره شده ? 42.06 are = با محدوده ? 0.1 -تا ? 75.7 و برای وزن تر ماهی ? 44.3 are = با محدوده ? 3.1- تا ? 44.31. این نتایج توسط مدل بعد از تغییر پارامتر ها به این صورت بود برای پروتئین ذخیره شده ? 5.77 are = با محدوده ? 52.5- تا ? 58.2 ، برای چربی ذخیره شده ? 30.06are = با محدوده ? 28.8- تا ? 57.9 و برای وزن تر ماهی ? 6.63are = با محدوده ? 86. -تا ? 62.7 که نتایج بطور محسوسی با درصد خطای پایین تری همراه بود . پیش بینی دقیق تر مدل ساخته شده در این آزمایش در رابطه با میزان رشد و پروتئین ذخیره شده می تواند در نتیجه اصلاح ضرایب هضم پذیری مواد مغذی، محاسبه تلفات گرمایی بر اساس ترکیب شیمیایی جیره و همچنین تغییر ضرایب متابولیسم روتین باشد.
شیما طیبی یداله چاشنی دل
این آزمایش به منظور بررسی ویژگی های تجزیه پذیری شکمبه ای ماده ی خشک و ترکیبات الیافی کاه، ساقه و برگ 11 واریته ی برنج رشد یافته در ایران، شامل آمل، فجر، شفق، شیرودی، خزر، ندا، نعمت، دشت، چمپا، طارم محلی و طارم هاشمی و بررسی اثر دو ترکیب اسید هیدروکسی سینامیک موجود در ساقه و برگ گیاه برنج، شامل اسیدهای فرولیک و پاراکوماریک، بر تجزیه پذیری ماده ی خشک و ترکیبات دیواره ی سلولی آن انجام شد. این دو ترکیب فنولی در دیواره ی سلولی کاه برنج وجود دارند و با پیوندهای استری و اتری به آن متصل می شوند. ابتدا میزان ترکیبات شیمیایی واریته های مختلف شامل ماده-ی خشک، الیاف نامحلول در شوینده های خنثی و اسیدی، لیگنین نامحلول در شوینده ی اسیدی، پروتئین، خاکستر، سیلیس و اسید فرولیک و پاراکوماریک تعیین شد. سپس تفاوت میزان تجزیه پذیری شکمبه ای ماده ی خشک، الیاف نامحلول در شوینده های خنثی تعیین شد. برای تعیین فراسنجه های تجزیه پذیری نیز از سه رأس گوسفند نژاد زل مازندرانی (تقریباً دو ساله با وزن 2 ± 35 کیلوگرم)، مجهز به فیستولای شکمبه ای در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. 3 گرم نمونه از کاه، ساقه و برگ برنج در کیسه های نایلونی (قطر منفذ 5±40 میکرو متر و به ابعاد 14×7) در زمان های0، 1، 3، 6، 12، 24، 36، 48، 72، 96 و 120 ساعت شکمبه گذاری شدند. فراسنجه های تجزیه پذیری ماده خشک در این واریته ها در بخش های سریع التجزیه و نرخ ثابت تجزی پذیری معنی دار بود ولی برای سایر واریته ها معنی دار نبود (05/0 ? p). مقادیر آن به ترتیب برای بخش سریع التجزیه، کند تجزیه، بالقوه قابل تجریه، غیر قابل تجزیه و ثابت نرخ تجزیه پذیری در دامنه ای بین 18/00تا23/66، 26/66تا34/66، 48/33تا54/00، 56/00تا62/00 و 1/34تا3/77 درصد قرار داشت. ولی فراسنجه های تجزیه پذیری الیاف نامحلول در شوینده خنثی اختلاف معنی داری را نشان داد (0001/0 ?p) که مقادیر آن به ترتیب برابر با 7/66تا17/33، 20/33تا49/33، 30/66تا49/33، 49/66تا69/33 و 1/43تا3/97 درصد می باشد. نتایج نشان داد که تنوع زیادی از نظر ترکیبات مختلف شیمیایی در کاه، ساقه و برگ 11 واریته ی برنج مورد بررسی در پژوهش حاضر وجود، و نوع واریته ی برنج اثر معنی داری بر خصوصیات شیمیایی فراسنجه های تجزیه پذیری دارد. بررسی دقیق تر این ارتباط با استفاده از تحلیل های همبستگی و رگرسیون نشان داد که لیگنین نامحلول در شوینده ی اسیدی و سیلیس اثر منفی بر تجزیه پذیری کاه برنج در نشخوارکنندگان دارند.