نام پژوهشگر: محمد فولادگر

معناشناسی امامت در نهج البلاغه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده معارف قرآنی اصفهان غیر دولتی و غیر انتفاعی 1389
  حبیبه نقی   نصرالله شاملی

معنی شناسی عبارت از تحقیق و مطالعه ی تحلیلی درباره کلمات کلیدی زبان است تا جهان بینی آن از ارتباط درونی ، انسجام و ارتباط میدان های معنی شناختی کلمات کلیدی استخراج شود. از آنجاکه بحث علمی معنی شناسی امامت در نهج البلاغه علی رغم شروح بسیار بر آن انجام نشده ؛ در حقیقت تفهیم وتفهّم نهج البلاغه کامل صورت نگرفته است. لذا دراین رساله بر اساس روش علمی معنی شناسی سعی شده است واژه ی امامت در وضع اوّلیه ، فرهنگ جاهلیت ، فرهنگ قرآن وسپس نهج البلاغه- که حاوی فرهنگ اسلام و دوران خلافت خلفای سه گانه و امام علی (ع)است- بررسی گرددو وجوه آن واژه نیز درهرکدام ازموارد فوق ، حوزه های معنایی و تقابلات معنایی امامت و جنبه های گوناگون آن توجه شود و برای مطالعات بعدی نهج البلاغه راهکاری جدیدو رهنمودی تازه ارائه دهد وفرصت بهره برداری ازاین گنجینه الهی را فراهم آورد. در این تحقیق،پس از بحثی در باره کلیات تحقیق و اصطلاحات علم معنی شناسی ابتدا به.بررسی تطوردلالی واژه ی امامت دردو سطح معناشناختی جاهلی وقرآنی ، باتوجه به جهان بینی خاص هردوره .پرداخته شده است.سپس سطح سوم معنی شناختی پس ازقرآن یعنی نهج االبلاغه. بررسی شده و مصادیق و مفاهیم این واژه تحلیل شده است .بررسی حوزه های معنایی این واژه و مترادفات آن در نهج البلاغه ،علاوه براین که هماهنگی معنایی واژه رادرقرآن ونهج ا لبلاغه به اثبات می رساند بیانگر این حقیقت است که هم عوامل درون کلامی ازقبیل بافت وسیاق وبلاغت و...وهم عوامل برون کلامی ازقبیل فرهنگ وجامعه ومسائل سیاسی و...درمعنای واژه دخالت داشته است و اکنون تطورمعنایی آن ،پس ازقرآن در زمینه های اصول اعتقادات،اخلاقیات واحکام مشهود است..درلسان نهج البلاغه واژه امامت دارای شمول معنایی ،ازقبیل امامت اعتقادی،اجتماعی، سیاسی ،اقتصادی ،فرهنگی ،نظامی و...است که سیرارتقاء معنایی این واژه را ازبعد مادی به ابعاد والای الهی آن به اثبات می رساند. در ضمن همانند قرآن کریم از باب تقابل معنایی بر امامان باطل نیز دلالت دارد.

مقایسه شخصیت حضرت عیسی مسیح (ع) در کتب عهد جدید و قران کریم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده معارف قرآنی اصفهان غیر دولتی و غیر انتفاعی 1389
  علی بالنده   تقی اجیه

با مقایسه شخصیت عیسی مسیح(ع) در عهد جدید و قرآن کریم نکات و اختلافات فراوانی بدست می آید که از جمله آنها: 1- مریم (س) در عهد جدید جایگاه برجسته ای جزاینکه فرزندی موعود را به دنیا آورده است، ندارد و در عقد شخصی به نام یوسف بوده است.امّا در قرآن کریم، مریم جایگاه ویژه ای دارد و از جمله اینکه، خداوند مریم را برگزید، پاک ساخته و برتمام زنان عالم برتری داده است. 2- عهد جدید؛ مسیح را با نامهایی چون پسر خدا و خداوند ذکر می کند که قرآن کریم به شدت آن را رد می نماید. 3 – بعضی از معجزاتی که در عهد جدید به عیسی مسیح (ع) نسبت داده شده است؛ مانند تبدیل آب به شراب و خشک کردن درخت سبز با سیمای ملکوتی و قرآنی عیسی (ع) در تضاد است. 4 - تناقضات آشکاری در عهد جدید وجود دارد ؛ تناقض در نسب نامه عیسی (ع) تا..... که اگر کتابی که منسوب به وحی است، دارای تناقض باشد فاقد اعتبار خواهد بود. 5-رفتارهای غیر اخلاقی؛ ظالمانه و خلاف عقل در عهد جدید به عیسی (ع) نسبت داده شده است؛ مانند رفتار نادرست با مادرش و شاگردانش و....... که مورد تایید قرآن نیست. 6 – از نظر عهد جدید عیسی (ع) دستگیر و مصلوب شد و بعد از سه روز زنده شد و به آسمان صعود کرد. اما از نظر قرآن کریم ؛ عیسی (ع) دستگیر و مصلوب نشد؛ بلکه به قدرت الهی امر بردشمنان عیسی (ع) مشتبه شد و خداوند عیسی (ع) را به سوی آسمان بالا برد.

اخلاق سیاسی در قرآن و روایات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده معارف قرآنی اصفهان غیر دولتی و غیر انتفاعی 1390
  عباس شریفی   حسنعلی بختیار نصرابادی

بررسی و مطالعه در مورد صفات و ویژگیهای اخلاقی سیاست مداران از منظر قرآن و روایات هدف مورد نظر این پژوهش توصیفی است. بدین منظور ضمن بیان کلیاتی پیرامون برخی از محورهای اساسی اخلاق سیاسی از جمله ارائه مفهوم صحیح و دقیق از اخلاق، سیاست، اخلاق سیاسی، انواع رویکردها به سیاست، نظرات پیرامون ارتباط اخلاق و سیاست ودیدگاه بزرگان دین در این زمینه، و همچنین با بهره گیری از آیات و روایات و رجوع به سیره عملی پیامبر(ص) و حضرت علی (ع) در طول دوران حکومتشان و به خصوص استفاده از سخنان گهربار حضرت در نامه 53 نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر، اصول و ارزش های بنیادین و بایسته ها و نبایسته های اخلاق سیاسی در دو بعد فردی و اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار داده شده است که نتایج حاصل از آن بدین ترتیب می باشد: الف) اصول و ارزش های بنیادین اخلاق سیاسی :منظور از اصول در این پژوهش آن دسته از فضایل اخلاقی است که نسبت به سایر فضایل اخلاقی در اولویت قرار داشته و به عنوان اصل و ریشه برای بوجود آمدن سایر فضایل به حساب می آید. این اصول عبارتند از : ایمان، تقوا و تزکیه و تهذیب نفس، عدالت، حفظ وحدت، خیر خواهی، شرح صدر. ب)بایسته های اخلاق سیاسی در بعد فردی عبارت است از: عبادت و شکرگذاری، توکل، عزت نفس، حسن خلق، ساده زیستی، امید و آرزو، انتقادپذیری، رازداری و... و در بعد اجتماعی شامل تولی و تبری، امر بمعروف و نهی از منکر، حضور در صحنه، احترام به قانون، رفق و مدارا، بینش سیاسی، تعظیم شعایر اسلامی، آزادگی و استقلال فکری و... می باشد. ج)نبایسته های اخلاق سیاسی در بعد فردی عبارتند از : جاه طلبی، تکبر، خود رأیی، نفاق، عجب و خود پسندی، بخل، تنگ نظری و.... و در بعد اجتماعی می توان بد زبانی در مسایل سیاسی، منت نهادن، غدر، اجبار و تحکم، جدایی از مردم، شایعه پراکنی، انظلام و استرحام و....را نام برد.