نام پژوهشگر: سید غلامعلی جلالی

خواص خاک و تنوع زیستی گونه های چوبی زیر اشکوب در جنگل کاری های خالص و آمیخته پهن برگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1388
  مریم گودرزی   سید غلامعلی جلالی

تنوع زیستی (تنوع، یکنواختی، غنا) و خصوصیات فیزیکی- شیمیایی خاک در یک جنگل کاری 13 ساله با گونه های خالص و آمیخته پلت، توسکا، ون و شیردار در منطقه چای باغ شیرگاه (ارتفاع 250 متر از سطح دریا) مطالعه گردید. همچنین در مجاورت این عرصه جنگل کاری، عرصه ای از جنگل طبیعی و نیز عرصه ای فاقد پوشش جنگلی به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. روش تصادفی- سیستماتیک با قطعات نمونه 4×4 متر با فاصله 50 متر از هم جهت ارزیابی تنوع زیستی زادآوری عناصر درختی و درختچه ای انتخاب گردید. در هر توده سه نمونه خاک به صورت تصادفی از لایه سطحی (20-0 سانتی متر) برداشت گردید. در آزمایشگاه پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آ ن ها تعیین شد. نتایج نشان داد که جنگل طبیعی دارای بیشترین مقدار تنوع زیستی و یکنواختی و کمترین آن در توده های خالص پلت و ون مشاهده شد. در حالی که از نظر شاخص غنای گونه ای (منهینیک) بین توده های جنگل کاری شده و جنگل طبیعی تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت. در مجموع میزان تنوع در جنگل طبیعی و سپس در جنگل کاری های آمیخته بیشتر از جنگل کاری های خالص بود. اکثر گونه های جنگل کاری شده موجب کاهش ph و افزایش فسفر، پتاسیم و نیتروژن خاک نسبت به عرصه فاقد پوشش جنگلی شدند. تنها کلسیم در منطقه بدون پوشش جنگلی بیشتر از توده های جنگل کاری شده و جنگل طبیعی بوده است. مقادیر مواد آلی و نیز منیزیم در بین عرصه های مورد مطالعه متفاوت نبود. در مجموع، پوشش گیاهی تأثیر مثبتی بر خواص فیزیکی و شیمیایی خاک سطحی داشته است.

خصوصیات روشنه ها و تاثیر آنها بر تجدیدحیات طبیعی و تنوع زیستی گیاهی در جنگل تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1391
  مریم دهدشتی فر   سید غلامعلی جلالی

چکیده آگاهی از ساختار مکانی روشنه ها در یک جنگل طبیعی مدیریت نشده می تواند در درک بهتر فرآیند های طبیعی مورد استفاده قرار گیرد. روشنه های تاج پوشش در راشستان ها که محل مطمئن تجدید حیات طبیعی به شمار می رود از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند و می توانند یک مرجع برای مدیریت پایدار جنگل باشند. در این مطالعه خصوصیات روشنه ها و بررسی تاثیر آنها بر تجدید حیات و تنوع زیستی گیاهی در پارسل شاهد جنگل تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس بررسی شد. بدین منظور پس از جنگل گردشی و تعیین موقعیت مکانی روشنه های تاج پوشش توسط gps، روشنه ها در چهار گروه کوچک (مساحت کمتر از 100 متر مربع)، متوسط (300-100 مترمربع)، بزرگ (500-300 متر مربع) و خیلی بزرگ (بزرگتر از 500 مربع) برداشت گردید. در هر روشنه پس از ثبت ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت دامنه، تعداد و نوع خشکه دارها، ترکیب پوشش گیاهی و تجدید حیات گونه های چوبی در قطعات نمونه 400 متر مربعی برداشت گردید. برای روشنه-های با مساحت کمتر از 400 متر مربع، نمونه برداری در کل سطح روشنه انجام گردید. در مجاور هر یک از روشنه ها یک قطعه نمونه 400 متر مربعی به عنوان توده شاهد در نظر گرفته شد و در آن علاوه بر ثبت ترکیب پوشش گیاهی و تجدید حیات، برخی از پارامتر های جنگل شناسی از قبیل قطر برابر سینه، قطر تاج پوشش و ارتفاع کل تمام درختان اندازه گیری شد و سپس بر مبنای داده های جنگل شناسی و تحلیل رگرسیون خطی ساده، حجم در هکتار و سطح تاج پوشش درختان ایجاد کننده روشنه برآورد شد. براساس وضعیت ظاهری درخت یا درختان ایجاد کننده روشنه، وضعیت تخریب روشنه ها و شدت پوسیدگی برآورد گردید. نتایج نشان داد با افزایش اندازه روشنه، غنا و تنوع گونه ای گیاهان علفی افزایش معنی داری پیدا می-کند و این در حالی است که برای گونه های چوبی با افزایش اندازه روشنه، فقط غنای گونه ای افزایش معنی-داری را نشان داد. نتایج همچنین نشان داد میزان تجدیدحیات گونه های چوبی و تنوع زیستی گیاهی در محل روشنه ها همواره در سطح بالاتری نسبت به توده ی شاهد مجاور روشنه قرار دارد و خصوصیات فیزیوگرافی تاثیر معنی داری بر تجدید حیات و تنوع زیستی پوشش گیاهی دارد. طبق نتایج به دست آمده بیش ترین و کم-ترین تعداد خشکه دار، بر اساس اندازه روشنه به ترتیب مربوط به گروه خیلی بزرگ و گروه کوچک و بر اساس طبقه بندی شدت پوسیدگی به ترتیب مربوط به درجه 2 و 3 می باشد. فراوانی خشکه دارهای افتاده نسبت به سرپا خیلی بیش تر می باشد و بیش ترین و کم ترین فراوانی خشکه دارهای افتاده به ترتیب مربوط به گونه راش و توسکا و در بخش خشکه دارهای سرپا برعکس، گونه توسکا و راش می باشد و گونه راش دارای بیش ترین تراکم تجدید حیات در مقایسه با سایر گونه ها و در گروه کوچک اندازه روشنه بوده و با افزایش اندازه روشنه کاهش معنی داری دارد. نتایج نشان داد که باد افتادگی به عنوان مهمترین عامل ایجاد روشنه در منطقه مورد مطالعه محسوب می شود و حجم در هکتار، مساحت و قطر تاج پوشش در هکتار درختان ایجاد کننده روشنه به ترتیب 09/25 متر مکعب، 75/154 مترمربع و 44/25 متر در هکتار است لذا حضور خشکه دارها در جنگل تاثیر مهمی بر تجدیدحیات طبیعی و تنوع زیستی جنگل دارد و برای رسیدن به پایداری جنگل باید به نقش این مهم توجه شود. کلمات کلیدی: روشنه تاج پوشش، تجدیدحیات طبیعی، تنوع زیستی گیاهی، خشکه دار، جنگل تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس

ارزیابی روش های برآورد زی توده و ترسیب کربن گونه بلوط ایرانی (quercus brantii lindl.) در جنگل های استان چهارمحال و بختیاری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1392
  یعقوب ایران منش   خسرو ثاقب طالبی

بوم سازگان های جنگلی به عنوان بخش بزرگی از بوم ساگان زمینی، نقش مهمی در چرخه کربن و کاهش غلظت دی اکسیدکربن اتمسفر ایفا می کنند. بنابراین آگاهی از نقش گونه های جنگلی در چرخه کربن و اندازه گیری مقدار زی توده و اندوخته کربن آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. روش های معمول برآورد زی توده، بیشتر براساس روش قطع و توزین بوده که روش هایی وقت گیر، پرهزینه و مخرب محسوب می شوند. این تحقیق با هدف ارزیابی روش های برآورد زی توده و موجودی کربن گونه بلوط ایرانی در جنگل های استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. در این مطالعه چهار روش قطع کامل، نمونه برداری شاخسار تصادفی، عامل بسط زی توده و معادلات آلومتریک مورد بررسی قرار گرفتند. به این منظور در منطقه مورد بررسی، در 30 قطعه نمونه یک هکتاری طراحی شده، پس از آماربرداری از درختان موجود ، تعداد 30 پایه بلوط (16 تک پایه و 14 جست گروه) به طور تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات کمی و کیفی درختان انتخاب شده و آماربرداری شاخسار تصادفی در درختان انتخاب شده، برداشت شد. درختان انتخاب شده، قطع و به 6 قسمت (میوه، برگ، سرشاخه، شاخه فرعی، شاخه اصلی و تنه) تقسیم شدند. وزن تر هر قسمت در عرصه اندازه گیری و سپس نمونه هایی از هر قسمت برای اندازه گیری وزن خشک و مقدار کربن، تهیه و به آزمایشگاه ارسال شد. همچنین سناریوهای مختلف اندازه گیری اندوخته کربن مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج این تحقیق ضمن تعیین متوسط زی توده و اندوخته کربن بلوط ایرانی در دو فرم تک پایه و جست گروه (در طبقه های قطری مختلف و به تفکیک اندام)، وضعیت کربن موجود در خاک و لاش ریزه رویشگاه را نیز مشخص کرد. همچنین در بررسی معادلات آلومتریک، معادلات توانی تک متغیره با متغیر مستقل قطر متوسط تاج، معادلاتی با شاخص های مدل سازی بهتری تولید کرد. این تحقیق کارایی روش نمونه برداری شاخسار تصادفی را در برآورد زی توده روی زمینی گونه بلوط ایرانی به ویژه در مورد جست گروه ها را تأئید کرد. هچنین در روش عامل بسط زی توده، استفاده از متغیرهای ترکیبی در برآورد زی توده، از اریبی و درصد اشتباهات کمتری، به ویژه در مورد بخش های چوبی درخت برخوردار است. در اندازه گیری کربن، تهیه یک نمونه از قسمت های چوبی و خشک کردن نمونه ها به مدت 48 ساعت در دمای ?c90 توصیه می شود. این تحقیق ضمن بررسی دقت و کارایی روش های برآورد زی توده و کربن، مدل های مناسب برآورد در فرم های رویشی گونه بلوط ایرانی را ارائه می دهد.

مطالعه تنوع زیستی گیاهی و ارتباط آن با خصوصیات خاک و توپوگرافی رویشگاه درامتداد گرادیان ارتفاعی در جنگل های حوزه گلندرود
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1392
  سید فرید غفاری دهکردی   سید غلامعلی جلالی

هدف این تحقیق مطالعه فلور، تنوع زیستی و گروه های بوم شناختی جنگل های گلندرود و بررسی ارتباط آن ها با عوامل محیطی (توپوگرافی و عوامل خاکی) بوده است. بدین منظور تعداد 50 قطعه نمونه 400 متر مربعی در طبقات ارتفاعی 100 متری (با تکرار سه قطعه نمونه) که در امتداد یک گرادیان ارتفاعی قرار داشتند پیاده شده، ثبت و اندازه گیری درصد تاج پوشش گونه های گیاهی براساس معیار فراوانی-غلبه، وان- درمال در هر قطعه نمونه انجام شد. از تعداد گونه ها در هر قطعه نمونه به عنوان شاخص های غنا، شاخص یکنواختی و از شاخص های سیمپسون و شانون-وینر و غلبه سیمپسون به عنوان پارامترهای تنوع زیستی استفاده شد. به منظور تعیین گروه های اکولوژیک و گونه های شاخص موجود در آن ها به ترتیب از تحلیل دوطرفه گونه های شاخص (twinspan) و تحلیل ارزش شاخص (iv) استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل گروه های اکولوژیک و بررسی ارتباط آن ها با عوامل محیطی از روش های تحلیل تطبیقی قوس گیری شده (dca) و تحلیل تطبیقی متعارفی (cca) استفاده شد. بررسی فلوریستیکی منطقه مورد مطالعه منجر به شناسایی تعداد 86 گونه گیاهی متعلق به 74 جنس و 47 تیره گیاهی شد. بیشترین فرم رویشی گیاهان متعلق به کریپتوفیت ها و فانروفیت ها بوده و از نظر پراکنش جغرافیایی، بیشترین عناصر رویشی شناسایی شده در منطقه متعلق به کوروتیپ اروپا- سیبر3ی بود. نتایج همچنین نشان داد که با افزایش ارتفاع از سطح دریا میزان غنا و تنوع گونه ای افزایش می یابد. نتایج گروه-های بوم شناختی نیز مشخص کرد که در منطقه چهار گروه بوم شناختی وجود دارد .مکان نمایی گروه های بوم شناختی در امتداد دو محور اول و دوم تحلیل dca و cca نشان داد که قطعات نمونه هر یک از گروه ها حاشیه مخصوص به خود را داشته و از یکدیگر کاملا متمایز می باشند.کاربرد تحلیل رگرسیون (روش گام به گام) مقادیر بردار ویژه دو محور اول dca با مقادیر داده های محیطی و تحلیل همبستگی عوامل محیطی با دو محور اول cca نشان می دهد که متغیرهای ارتفاع از سطح دریا و شیب دامنه، بافت خاک، درصد کربن و درصد ازت به عنوان موثرترین گرادیان های محیطی در تفکیک و تمایز گروه گونه های اکولوژیک منطقه مورد مطالعه محسوب می شوند.

مقایسه روش های مدیریتی (صیانت، مشارکتی، دولتی و تعاونی) درجنگل های زاگرس جنوبی از دیدگاه انطباق با شاخص های توسعه پایدار با الگوریتم saw
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1392
  مهسا نعمتیان   سید غلامعلی جلالی

استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره یکی از ابزارهای متداول در راستای برنامه ریزی و اولویت بندی تصمیم گیری در رابطه با مسائل مختلف مربوط به مدیریت جنگل، است. در پژوهش حاضر روش های مدیریتی در جنگل های زاگرس جنوبی شامل مدیریت های صیانت، مشارکتی، دولتی و تعاونی مقایسه گردیده برای تصمیم گیری چند معیاره از روش های ahp و saw استفاده شد. برای این منظور از نرم افزارexpert choice و cimat استفاده گردید. به منظور انتخاب بهترین روش مدیریتی که به شاخص های توسعه پایدار نزدیک تر باشد معیارهایی که توسط کارشناسان مجرب انتخاب شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. از چهار معیار اکولوژیکی، اقتصادی اجتماعی و خدماتی و سیاست گذاری و ساختار استفاده شد که هر یک دارای معیارهای وابسته به خود بودند. در اصل سیاست گذاری و ساختار معیارهای، استمرار در سرمایه گذاری، برنامه ریزی مدت دار در ارتباط با مدیریت جنگل، هماهنگ بودن ساختارهای سازمان اجرایی وغیره، در اصل اکولوژیکی معیارهای، قرق دام، وجود و میزان زاد آوری، میزان توسعه جنگل به روش های مختلف وغیره، در اصل اقتصادی اجتماعی معیارهای، حس خود مالکی افراد محلی در ارتباط با منابع جنگلی، نقش مردم در گزارش دهی به کارفرمایان جنگل جهت حفاظت وغیره و در اصل خدماتی معیارهای، توزیع مواردی که بتوان الگوی مصرف سوخت در منطقه را تغییر داد، وجود آتش بر یا مواردی که موجب اطفائ حریق شود یا احداث پاسگاه اطفاء حریق وغیره را می توان نام برد. بر اساس نتایج اختلاف معنی داری بین دو روش saw و ahpمشاهده نشد. نتایج تحلیل ها با دو روش نشان داد که مدیریت جنگل به روش جنگلداری چند منظوره صیانت نسبت به سایر روش های مدیریتی مقدم بوده است.

بیوسیستماتیک جنس توسکا در ایران بر اساس نشانگرهای ریختی و مولکولی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1393
  فاطمه شایان مهر   سید غلامعلی جلالی

جنس توسکا در منابع فلوری قدیم ایران مشتمل بر دو گونه می باشد که در قالب دو واریته و یک زیر گونه ثبت شد. اما به تازگی پنج تاکسون جدید به فهرست فلور ایران معرفی گردید. هدف از این تحقیق ارزیابی این پنج تاکسون جدید از نظر صفات ریختی، ریزریختی و مولکولی و مقایسه با فلور قبلی بوده است. برای این منظور، از نمونه های هرباریومی و نمونه های جمع آوری شده مربوط به 25 رویشگاه در جنگل های هیرکانی شمال ایران استفاده شد. بیست و هشت صفت ریخت شناسی از برگ و مخروط ماده متعلق به 140 پایه توسکا و 10 صفت کمی و کیفی از گرده های 84 پایه اندازه گیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. قطعه های ‏nrdna its‏ و cpdna trnh-psba از 20 نمونه متعلق به 8 تاکسون استخراج شد. نتایج آنالیز تشخیص، اهمیت 11 صفت از جمله زاویه نوک برگ، شکل قاعده برگ، شکل دندانه، شدت حضور کرک، حضور کرک در سطح رویی برگ و شکل مخروط در تمایز تاکسون ها از یکدیگر را نشان داد. سه زیرگونه a. glutinosa با استفاده از صفات ریختی به خوبی متمایز گردید. در هشت تاکسون مورد بررسی، هیچ تمایزی از نظر صفات ریختی گرده، روزنه و کرک دیده نشد؛ بر اساس ساختار موم های ای کوتیکولی، 5 گروه مستقل از تاکسون ها دارای ساختاری منحصر به فرد بودند و دو زیر گونه glutinosa و barbata نیز تشکیلات کریستالی متمایزی نداشتند. مدل ارائه شده برای ساختار ثانویه ‏its2‎‏ در مجموعه ‏a. glutinosa‏ متفاوت با ‏a. subcordata‏ بود. تاکسون های توسکای هیرکانی با استفاده از توالی its در دو کلاد مجزا، یکی متشکل از سه زیرگونه ‏a. glutinosa‏ و دیگری متشکل از سایر گونه ها به همراه مجموعه ‏a. ‎subcordata‏ بود که در مقایسه با نمونه های ‏a. orientalis‏ برگرفته از بانک ژن، در کلادی مجزا از ‏نمونه های منتسب به ‏a. orientalis‏ جنگل های هیرکانی قرار گرفتند. این یافته، محتمل بودن عدم حضور گونه ‏مزبور در جنگل های هیرکانی ایران را تقویت می کند. ساختار ثانویه ‏its1‎‏ کلیه تاکسون های هیرکانی مشابه بود. نشانگر کلروپلاستی trnh-psba نیز از قدرت تفکیک کمتری نسبت به its برخوردار بود و کلیه تاکسون های هیرکانی را در یک کلاد قرار داد. مطالعه همزمان دو نشانگر its و trnh-psba نیز نتوانست تاکسون های هیرکانی را در بیش از دو کلاد یاد شده، طبقه بندی نماید. بر این اساس استفاده ‏از دیگر نشانگرهای کلروپلاستی در کنار نشانگرهای هسته ای و مطالعه همزمان آنها با هدف بارکد گذاری این جنس، مبتنی بر توالی dna پیشنهاد می گردد.‏