نام پژوهشگر: افسانه توسلی
فریده بخشی افسانه توسلی
بر طبق عرف جامعه زنان مدیران داخلی خانه هستند و وقتی زن در یک خانواده به اعتیاد مواد مخدر روی می آورد ارکان خانواده بسیار آسیب پذیر می شود، در چنین خانواده ای فرزندان بخصوص دختران دچار انحراف و پیامدهای جبران ناپذیری خواهند شد که ناشی از الگوپذیری از مادر و همچنین نقصان روابط عاطفی متعارف بین آنان خواهد بود. هدف از این پژوهش، دست یابی به آسیب هایی است که اعتیاد زنان بر روی افراد خانواده خود می گذارد. در این پژوهش از ترکیبی از نظریات برای تبیین آسیب های اجتماعی استفاده شده است نظریاتی چون نظریه فمینیسم مارکسیست، نظریه برچسب زنی، نظریه کنترل اجتماعی، ادوین ساترلند و دورکیم و دین استفاده شده است. در این بررسی، روش پژوهش پیمایش است و داده ها با پرسش نامه و مصاحبه گردآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان معتاد متأهل مراجعه کننده به «کمپ بانوان تولد دوباره» طی مدت 7 ماه می باشد که با استفاده از فرمول کوکران 196 نفر از آنان انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل واریانس، ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، گاما ،کرامرز،اتا و رگرسیون چندمتغیره به کار رفت تا تأثیر مجموعه متغیرهای مستقل (معتاد بودن همسر، پایگاه اجتماعی – اقتصادی، اعتقادات مذهبی و مشارکت در فعالیت های مذهبی، چگونگی گذران اوقات فراغت، روابط نابسامان در خانواده اولیه، نوع اعتیاد، مدت زمان مصرف مواد مخدر) بر متغیرهای وابسته (آسیب های اعتیاد زنان شامل عدم کنترل بر خود و اعضای خانواده، افت تحصیلی فرزندان، بزهکاری اعضای خانواده، فرار دختران از خانه، روابط نابسامان در خانواده ثانویه) بررسی شود. یافته ها نشان می دهد روابط نابسامان در خانواده اولیه، پایگاه اجتماعی– اقتصادی، چگونگی گذران اوقات فراغت، معتاد بودن همسر، نوع اعتیاد و مدت زمان مصرف از عوامل تأثیرگذار بر آسیب های اعتیاد زنان است.
پرستو سرمدی محبوبه پاک نیا
در این پایان نامه گفتمان رسمی در مورد زنان و گفتمان حاکم بر نشریات و تشکل های غیر دولتی زنان، در دوره زمانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. برای این بررس ی از روش تحلیل گفتمان فرکلاف استفاده شده است، به همین منظور، دوره زمانی مذکور به پنج دوره تق سیم شد ه و در هر دوره اقدامات دولت و مصوبات مجلس در مورد زنان مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین نشریات و تشکل های غیر دولتی زنان در هر دوره بررسی شده و گفتمان رسمی و گفتمان نشریات و تشکل ه ای غی ر دولتی زنان با یکدیگر مقایسه شده اند. ای ن دوره ه ا عبارتن د از: 1- دوره اول ، گفتما ن آی ت الله خمین ی 3- دوره سو م گفتما ن ،(1360- -2 دوره دوم گفتمان دول ت آی ت الله خامن ه ای ( 1368 ،(1357-1360) -5 ،(1376- 4- دوره چهارم گفتمان دولت محمد خات می ( 1384 ،(1368- دولت هاشمی رفسنجانی ( 1376 1384 ). این بررسی نشان می دهد ک ه در دوره ه ای - دوره پنجم گفتمان دولت محمود احمدی نژاد ( 1388 اول، دوم و پنجم، گفتمان رسمی با گفتمان نشریات و تشکل های غیر دولتی زنان متفاوت است ، ام ا در دو دوره سوم و چهارم این دو گفتمان با یکدیگر مشابه هستند
نرگس طاهری افسانه توسلی
اختلافات زناشویی از پدیده های رایج در زندگی انسانهاست و هر زن و مردی در طول زندگی مشترک خود درجاتی از اختلافات و تعارضات زناشویی را تجربه میکند. گاه این اختلافات به طرق مختلف حل میشود و کار به مصالحه کشیده میشود ولی گاهی نیز شدت اختلافات به حدی میرسد که منجر به جدایی زوجین میشود. مسائل مالی از جمله مواردی است که اهمیت بسزایی در روابط خانوادگی، ثبات و تضعیف خانوادگی برجای گذاشته است. از آنجایی تحقیقی بطور مستقل در رابطه با اختلافات اقتصادی زندگی زناشویی صورت نگرفته است لذا در این پژوهش به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر اختلافات اقتصادی زندگی زناشویی زنان شاغل و خانه دار پرداخته شده است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه اماری این پژوهش زنان شاغل و خانه دار سه منطقه شمال و جنوب و مرکز شهر تهران را در برمیگیرد. حجم نمونه 284 نفر میباشد. نمونه گیری بصورت تصادفی انجام شده است. و ابزار مورد استفاده پرسش نامه محقق ساخته می باشد که با استفاده از انرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان داد که اختلافات اقتصادی زندگی زناشویی در میان زنان شاغل بیشتر از زنان غیرشاغل می باشد. یافته های تبیینی حاکی از آن است که بین تقسیم کار در خانواده و اختلافات اقتصادی زندگی زناشویی در میان دو گروه زنان شاغل و غیرشاغل رابطه معناداری وجود دارد، به گونه ای که با افزایش تقسیم کار در خانواده از میزان اختلافات اقتصادی زندگی زناشویی کاسته میشود. همچنین یافته ها نشان داد که بین نگرش نسبت به اشتغال زن و عرف مذهبی و هزینه ها با اختلافات اقتصادی زندگی زناشویی زنان شاغل رابطه وجود دارد. در رابطه با حمایت خانوادگی و درآمد، با افزایش میزان حمایت خانوادگی و افزایش درآمد در میان هر دو گروه از زنان شاغل و غیرشاغل، میزان اختلافات اقتصادی زندگی زناشویی کاهش می یابد. همچنین یافته ها گویای آن است که در میان زنان غیرشاغل، رابطه معناداری بین مدت زمان ازدواج و تعداد فرزندان و اختلافات اقتصادی زندگی زناشویی وجود دارد.
زهرا برین افسانه توسلی
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر سرمایه فرهنگی و عادت واره بر طلاق عاطفی بوده است. در پژوهش حاضر، از روش پیمایشی از نوع تبیینی استفاده شده است. ابزار اندازه-گیری پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری این پژوهش زنان متأهل 25تا 70سال می باشند که به مراکز مشاوره در منطقه سه تهران مراجعه کرده بودند. با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده، حجم نمونه برابر با 230 نفر به عنوان پاسخگویان تحقیق انتخاب شدند. متغیر وابسته ی تحقیق میزان طلاق عاطفی بوده که سعی شد اثرات متغیرهای مستقل (انواع سرمایه فرهنگی و عادت واره) بر آن مورد سنجش قرار گیرد. همچنین برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آمار توصیفی و جداول مربوطه و نمودارهای آن و برای آزمون فرضیات نیز از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون استقلال، رگرسیون و آزمون تحلیل واریانس استفاده کرده ایم. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که درصد بالایی از اعضای نمونه با سطح بالایی از طلاق عاطفی مواجه می باشند. وجود تأثیر عادت واره ها بر طلاق عاطفی مورد تأیید قرار گرفته است که در بین مولفه های عادت واره بالاترین تأثیر بر طلاق عاطفی را مولفه ارتباطات اجتماعی داشته است. اما طبق یافته های پژوهش تأثیر انواع سرمایه های فرهنگی(تجسم یافته، عینیت یافته، نهادینه شده) بر طلاق عاطفی معنادار نمی باشد.
هاجر گلی افسانه توسلی
دین از جمله مهم ترین مفاهیم و از کارکردی ترین مقولات در جامعه بشری است. باتوسعه ی نهادهای مدرن در جوامع در حال توسعه نه تنها نسبت نهاد دین با دیگرنهادهای اجتماعی دستخوش تحول می شود، بلکه مجموعه ی آگاهی های همراه با نهادهای مدرن سطح و شیوه ی دینداری افراد را تغییر می دهد، در این پژوهش دینداری دانشجویان به عنوان یکی از مهم ترین حاملان آگاهی مدرن با توجه به جنسیت آن ها مورد بررسی قرارگرفته است. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر نظریه های معرفت شناسانه ی دورکیم، وبر و پیتربرگر؛ جامعه شناس معاصری که اندیشه ی این متفکران را امتداد داده است، و نظریه های یادگیری، نقش، گارکردگرائی و فمینیست ها در حوزه ی جنسیت می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه تهران در سال تحصیلی 90-91 می باشد. که 24849 نفرهستند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 276 نفر تعیین شده است که با توجه به اهمیت جنسیت در این پژوهش تعداد دانشجویان با نسبت 138 نفر زن و 138 مشخص شده است. رشته ی علوم انسانی با 152 نفر، رشته ی فنی و مهندسی با 89 نفر و رشته ی علوم پایه با 35 نفر کل نمونه ی ما را تشکیل می-دهند. تعداد دانشجویان در مقاطع مختلف به این شکل است: 168 نفر در مقطع کارشناسی و 73 نفر کارشناسی ارشد و 35 نفردر مقطع دکترا. یافته های پژوهش حاکی از این است که میزان دینداری دانشجویان در حد متوسط رو به بالاست. با در نظر گرفتن جنسیت مقطع تحصیلی دانشجویان تأثیری در میزان دینداری آن ها نداشت. اما در صورت کنترل متغیر جنسیت با بالا رفتن میزان تحصیلات دینداری دانشجویان کاهش می یابد. میزان دینداری دانشجویان دختر از همتایان پسر خود بالاتر است. در رشته های تحصیلی مختلف هم میزان دینداری زنان از مردان بالاتر است. جنسیت عاملی تأثیر گذار در تمام ابعاد دینداری می باشد.
زهره حبیب زاده افسانه توسلی
هدف این پژوهش بررسی میزان تفاوت رفتاری هریک از پدر و مادر، با فرزندان دختر و پسر و شناسایی عوامل موثر بر رفتار متفاوت والدین با هریک از فرزندان دختر و پسر می باشد. این تحقیق با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و با انتخاب نمونه ای بالغ بر 554نفر (277مادر و 277پدر) از مادران و پدران دارای فرزند 5-1سال مهدکودک های شهر تهران و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انجام شده است. برای آزمون فرضیه از آزمون t-test، همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که رفتار والدین با فرزندان، براساس جنس آنها متفاوت است. بین نگرش جنسیتی مادران و رفتار آنها رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین بین ارزش فرزند از نظر اقتصادی و رفتار پدر و ارزش فرزند از نظر اجتماعی و رفتار مادر رابطه معنی دار وجود دارد. بین تحصیلات پدر و مادر، درآمد خانواده، منطقه محل سکونت، اوقات فراغت مادر و پدر، تعداد فرزند موجود والدین، تعداد فرزند دختر خانواده با رفتار والدین رابطه معنی دار وجود دارد. علاوه بر این بین در آمد پدر، شغل پدر، تعداد و ترکیب جنسیتی مطلوب فرزند از نظر پدر، و ترتیب تولد مطلوب فرزندان از نظر پدر و رفتار پدر رابطه معنی دار وجود دارد. در حالی که بین متغیرهای زمینه ای(سن و مدت زمان ازدواج)، ترتیب تولد و ترکیب جنسیتی موجود فرزندان رابطه معنی دار وجود ندارد.
مهناز قبادی خدیجه سفیری
مصرف گرایی یکی از مهمترین مسائل در جامعه شهری مدرن است. دراین پژوهش به بررسی میزان مصرف گرایی در زمینه مصرف لوازم آرایش و عوامل موثّر بر آن پرداخته شد که در حقیقت یکی از نمودهای بارز مصرف گرایی زنانه می باشد. با توجه به رشد روزافزون مصرف لوازم آرایش و ظاهرگرایی زنان، معضل یاد شده هرچه بیشتر به عنوان مسئله اجتماعی مطرح خواهد شد. یافته ها همچنین نشان می دهد که مصرف لوازم آرایش فراسنی شده و به سمت فرا تآهلی، فرا طبقه ای، فرا تحصیلی پیش می رود. متغیرهای تاهل، درآمد خانواده و منطقه مسکونی تاثیر مثبت ضعیفی بر مصرف گرایی زنان در زمینه مصرف لوازم آرایش دارد؛ و تنها متغیر تحصیلات اثر منفی ضعیف بر مصرف لوازم آرایش نشان می دهد. تاثیر منفی تحصیلات بر مصرف گرایی را می توان با اشتغالات ذهنی و اجتماعی ایجاد شده برای زنان تحصیل کرده، کاهش اوقات فراغت آنان و کسب اعتبار اجتماعی از طریق تحصیلات؛ مرتبط دانست. بررسی موقعیتهایی که پاسخگویان در آن مکان ها خود را مجبور به مصرف لوازم آرایش می دانند، نشان داد که زنان در "منزل" کمتر از هر مکانی احساس نیاز به آرایش می کنند. با توجه به تفاوت میانگین نمره رفتار رقابتی، معلوم شد که بیشترین نمره رفتار رقابتی مربوط به زنانی است که در " دانشگـــاه و محـــل کار " بیشتر احــساس نیاز به آرایش می کنند و کمترین نمره رفتار رقابتی مربوط زنانی است که در " منزل " احساس نیاز به آرایش می کنند.همچنین میزان مصرف گرایی با میزان مصرف رسانه ای رابطه مثبت دارد. میزان اوقات فراغت زنان تاثیر مستقیم بر مصرف گرایی نداشته و تنها از طریق رفتار رقابتی بر مصرف لوازم آرایش تاثیر غیر مستقیم دارد. میزان درآمد در اختیار زنان نیز تاثیری در کاهش یا افزایش مصرف لوازم آرایش ندارد. نتایج تحلیل چند متغیره پس از انجام آزمون هم خطی نشان داد که 54% از تغییرات متغیر وابسته مصرف گرایی توسط متغیرهای بررسی شده در پژوهش توضیح داده می شود. نتایج تحلیل مسیر نیز ضمن تایید مدل فرضی اولیه نشان می دهد که بیشترین اثر مستقیم بر مصرف لوازم آرایش مربوط به متغیرهای رفتار رقابتی(به میزان 0.48 )، و فردگرایی (به میزان 0.66)است، در اینجا باید خاطر نشان کرد که چون متغیر فردگرایی علاوه بر اثر مستقیم از طریق تاثیرگذاری بر رفتار رقابتی نیز بر مصرف لوازم آرایش اثر غیر مستقیم دارد، در مجموع بیشترین اثر کل را بر مصـــرف گرایی زنــان نشان می دهد. برای تحلیل مصرف گرایی از نظریات جامعه شناسی وبلن، زیمل، مرتن و بودریار استفاده شده است، روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایش بوده است. تکنیک گردآوری اطلاعات نیز از طریق پرسشنامه خودساخته ای که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته، انجام شده است. نتایج این تحقیق از یک نمونه 384 نفری، به صورت نمونه گیری خوشه ای، تصادفی، و ازطریق فرمول کوکران از جامعه آماری 2198121 نفری زنان 48- 18 ساله شهر تهران که به مراکز خرید مراجعه کرده بودند، به دست آمده است. تحلیل داده ها نیز از طریق تحلیل رگرسیون دو متغیره، رگرسیون چند متغیره و آنالیز واریانس متناسب با فرضیات تحقیق انجام گرفت.
مهدیه حیدری اعظم راودراد
موضوع پژوهش کیفی حاضر، تحلیل انتقادی گفتمان مسلط بر بازنمایی رسانه ای زنان است. هدف اصلی «تحلیل بازنمایی های ارائه شده در چارچوب گفتمان هویتی تلفیقی (شرایط سنتی و جدید) از مجلات تصویری خانوادگی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران» است تا دریابیم زنان با چه جایگاهی در آن ها بازنمایی می شوند. بدین منظور پس از گونه شناسی گفتمان های هویتی رایج در برنامه های فوق و شناخت گفتمان غالب و سیر تطور آن در هردوره تا به امروز، بر مبنای مطالعات و پژوهش های انجام شده در این زمینه، با استفاده از مبانی نظری ومنتقدانه فمینیستی در مورد بازنمایی زنان در متون رسانه ای، نظریات گفتمانی و بازنمایی به تحلیل انتقادی گفتمان مجله تصویری «خانه فیروزه ای» از منظر رهیافت فرکلاف پرداختیم. با توجه به یافته های اسنادی در حوزه بازنمایی هویتی و جایگاه زنان از سوی تلویزیون ایران، شاهد نوعی همولوژی و تسلط بلامنازع گفتمان سنتی، ایدئولوژیک و مردسالارانه از گذشته تا کنون هستیم. برنامه مورد نظر نیز علی رغم آن که به نظر می رسید مدعی گفتمانی تلفیقی در بازنمایی جایگاه هویتی زنان باشد، اما درنهایت جایگاه زنان در چارچوب گفتمان سنتی، ولی با شیوه ای جدید، بازنمایی و بازتولید می-گردد. شیوه ای که در آن ابتدا با به چالش کشیدن ذهن زن درمورد واقعیت اجتماعی اش در عصر جدید، او را گرفتار در تنش های ناشی از شرایط جدید بازنمایی نموده و سپس با شیوه تلفیقی و تقابلی، راه برون رفت از شرایط فعلی را بازگشت به جایگاه زن در چارچوب گفتمان سنتی و مردسالارانه معرفی می کند. با پذیرش بحران در شرایط متحول امروز و عدم امکان اجتناب از نفوذ تحولات در حوزه زنان، لذا بازبینی و مدیریت هدفمند مناسبات و الگوهای بازنمایی شده در حوزه زنان با رویکردی واقع بینانه و غیر ایدئولوژیک از سوی رسانه ضروری به نظر می رسد.
مریم استادی افسانه توسلی
جنسیت و مدیریت بدن از جمله موضوعاتی هستند که بیشتر تحت تاثیر مسائل اجتماعی و فرهنگی قرار دارند. اگر جنسیت و مدیریت بدن در ارتباط با همدیگر مورد بحث قرار گیرند، شاید بتوان گفت که امروزه مهمترین مسئله فرهنگی به حساب می آیند. به این خاطر، جامعه شناسی بدن که ازشاخه های جامعه شناسی می باشد امروزه اهمیت مضاعفی پیدا کرده است. در این پژوهش ارتباط بین جنسیت و مدیریت بدن مورد بحث قرار گرفته و در این زمینه برای تبیین مساله از نظریه های جامعه شناسانی همچون گیدنز، فوکو، بوردیو و غیره استفاده شده است. این پژوهش در پی بررسی اثرات متفاوت متغیرهای مستقل بر مدیریت بدن زنان و مردان است. افراد نمونه به تعداد 260 نفر از میان مراجعه کنندگان به کلینیک های زیبایی و افراد عضو باشگاه های ورزشی در شهر تبریز انتخاب شدند. نتایج پژوهش با استفاده از آماره های توصیفی و استنباطی نشان می دهد که میانگین مدیریت بدن برای زنان برابر با 01/3 و برای مردان برابر با 9/2 است. اما این تفاوت معنادار نیست. همچنین بین متغیرهای سن، درآمد فرد، نگرش به بدن ایده آل، احساس در معرض دید بودن، مد و مدیریت بدن زنان و مردان تفاوت معنی داری وجود دارد. اما بین متغیرهای bmi، وضعیت تاهل، تحصیلات، وضعیت اشتغال، درآمد خانواده، انتظارات اجتماعی، موفقیت در عرصه عمومی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
فرزانه خطیری افسانه توسلی
یکی از علایق رشتهی جامعه شناسی، بررسی ساختار قدرت در خانواده است،که معمولاً با توجه به تقسیم کار بین همسران و مشارکت آن ها در تصمیمگیری انجام می شود.هدف اصلی پژوهش حاضر،تحلیل جنسیتی عوامل موثر بر ساختار قدرت در خانواده است.نمونهی این پژوهش 250 نفر از زنان و مردان متأهل شاغل شرکت ملی گاز ایران می باشد. پژوهش به شیوهی پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است.چارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش شامل نظریههای تفکیک نقش پارسونز، منابع در دسترس رد من، لایهبندی جنسیتی بلوم برگ، فمنیست لیبرال و مبادله می باشد که نشان می دهد ساختار قدرت از منابع ارزشمند همسران، مبادلهی این منابع بین همسران و جامعه پذیری جنسیتی (باور به تفکیک نقش جنسیتی) تأثیر میپذیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد ساختار قدرت درخانواده های کارکنان شرکت ملی گاز ایران به نفع زنان است. از میان متغیر های مورد مطالعه، بین متغیرهای درآمد، مشارکت زنان در تأمین مخارج خانواده،جامعه پذیری جنسیتی، سن ازدواج با ساختار قدرت رابطهی معناداری وجود دارد و این در حالی است که بین متغیرهای تحصیلات، منزلت شغلی،درآمد ناشی از منابع غیر از اشتغال، مایملک شخصی و حساب پس انداز، طول مدت ازدواج و بعد خانوار با ساختار قدرت در خانواده رابطهی معناداری یافت نشد.
اعظم محترم افسانه توسلی
وجود رابطه جنسی مطلوب به نحوی که بتواند موجب تأمین رضایت طرفین شود، نقش بسیار مهم و اساسی در موفقیت و پایداری کانون خانواده دارد. با شناخت چگونگی عملکرد جنسی و مولفه های آن می توان به رضایت جنسی و در نهایت به رضایت زناشویی که در سازگاری همسران نقش مهمی دارد رسید. هدف از انجام این پژوهش بررسی بررسی رابطه عملکرد جنسی بر رضایتمندی زناشویی است. روش پژوهش، پیمایشی بوده و با استفاده از ابزار پرسشنامه، گردآوری اطلاعات صورت گرفته است. جامعه آماری شامل مردان و زنان متأهل 20 تا 50 ساله از مناطق 1و2شهرستان بیرجند می باشد. حجم نمونه 215 نفر (86 مرد و 129 زن) می باشد. روش نمونه گیری نیز خوشه ای تصادفی بود. اطلاعات عملکرد جنسی به وسیله پرسشنامه چند وجهی مسائل جنسی (msq) و اطلاعات مربوط به رضایتمندی زناشویی از طریق پرسشنامه انریچ جمع آور شد. تحلیل آماری داده ها نیز با نرم افزار spss و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون بود. داده های پژوهش حاکی از روابط معنادار و مثبت بین عملکرد جنسی و رضایتمندی از زندگی زناشویی است. همبستگی مثبتی بین عملکرد جنسی با کلیه مولفه های رضایتمندی زناشویی ( رضایت از زندگی، حل تعارض، رابطه جنسی و ارتباط بین همسران) وجود دارد. نتایج نشان داد بین متغیرهای زمینه ای و عملکرد جنسی رابطه معناداری وجود ندارد.
آزاده آزادی افسانه توسلی
چکیده: خانواده در طول تاریخ تحت تأثیر تحولات گوناگون اقتصادی و اجتماعی دگرگون شده است. این دگرگونی منجر به بروز تعارض در روابط متقابل اعضای خانواده شده است. اگر مسائل ناشی از تعارضات خانواده در جامعه شدت یابد استحکام خانواده را به خطر می اندازد و این امر تهدیدی برای استحکام جامعه و نظام اجتماعی به شمار می رود. لذا یک جامعه مستحکم باید خانواده های مستحکم داشته باشد. حضور گسترده زنان در عرصه اجتماعی، بویزه دنیای کار، در دهه های اخیر رشد چشمگیری داشته و این امر روی سیستم خانواده تأثیرات مثبت و منفی شگرفی داشته است. همچنین موقعیت اجتماعی زنان حاصل از تحصیلات، اشتغال و درآمد آنها می تواند شاخص مهمی در تعیین کیفیت پیوندهای خانوادگی و موثر بر میزان تعارضات خانوادگی باشد. بنابراین میان پیامدهای اشتغال زنان و تعارضات خانوادگی می تواند رابطه وجود داشته باشد. هدف اساسی از پژوهش حاضر شناخت رابطه بین پیامدهای اشتغال زنان و تعارضات خانوادگی است. به منظور آزمون فرضیات تحقیق نمونه ای متشکل از 196 نفر از زنان شاغل متأهل دارای فرزند شعب سازمان تأمین اجتماعی با استفاده از نمونه گیری طبقه بندی و از طریق ابزار پرسشنامه محقق ساخته مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیات از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان دادند جامعه آماری به طور متوسط با تعارضات خانوادگی مواجه هستند و نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد؛ بین پیامدهای اشتغال زنان به عنوان متغیر مستقل و تعارضات خانوادگی به عنوان متغیر وابسته رابطه معنادار در جهت معکوس وجود دارد. همچنین در پیامدهای اشتغال زنان بین عزت نفس و مشارکت زن و مرد در امور خانه و تعارضات خانوادگی رابطه معنادار در جهت معکوس وجود دارد. بین خستگی زنان ناشی از چند نقش و افزایش در آمد زنان با تعارضات خانوادگی رابطه معناداری وجود نداشت، بین متغیرهای رقابت با همسر، روابط اجتماعی ، کاهش زمان مفید، استقلال اقتصادی، مشارکت زنان در تصمیم گیری با تعارضات خانوادگی، رابطه معنادار در جهت مستقیم وجود دارد. کلید واژه ها: پیامدهای اشتغال زنان، تعارضات خانوادگی، مشارکت زوجین، عزت نفس، زمان مفید، رقابت با همسر، درآمد
اعظم باغستانی خدیجه سفیری
هدف پژوهش حاضر، بررسی احساس تبعیض جنسیتی بین اساتید زن و مرد هیات علمی سه دانشگاه فنی مهندسی شهر تهران (صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر، فنی تهران) می باشد. نمونه آماری، 210 نفر وروش تحقیق پیمایشی است. برای تدوین چارچوب نظری و استخراج عوامل موثر بر احساس تبعیض جنسیتی و تدوین مدل، از نظریه های تصورات قالبی تفاوتها، تعارض نقشها، کمبودها، ریزش، انگیزه پیشرفت و ترس از موفقیت کمک گرفته شد. در این مدل "احساس تبعیض جنسیتی" به عنوان متغیر وابسته با مولفه های نابرابری در جذب هیات علمی، نابرابری در استفاده از خدمات علمی، تحقیقاتی، رفاهی دانشگاهی، نابرابری در احراز سمت های مدیریتی و نابرابری درارتقای مرتبه علمی سنجیده و نحوه مدیریت مسئولین دانشگاه (سقف شیشه ای، کلیشه های جنسیتی مسئولین، قوانین و مقررات دانشگاه)، کلیشه های جنسیتی فرد، ارتباطات سازمانی انگیزه پیشرفت و ترس از موفقیت فرد به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شد. نتایج نشان می دهد که فقط در رابطه با احراز سمت های مدیریتی تبعیض جنسیتی وجود دارد. و تاثیر پنج متغیر، سقف شیشه ای، کلیشه های جنسیتی فرد، انگیزه پیشرفت، ترس از موفقیت فرد وکلیشه های جنسیتی مسئولین بر احساس تبعیض جنسیتی معنی دار است.
اشرف ظفری دیزجی افسانه توسلی
گر چه سقط جنین در جهان، در بین زنان زیاد رخ می دهد ولی مطالعات اندکی ، از تجربه زیسته زنان در این مورد صورت گرفته است. در ایران نیز به دنبال تحولات اجتماعی و اقتصادی عصر حاضر، سقط جنین ارادی و پنهانی افزایش یافته است. هدف از این تحقیق ، بررسی تجربه زیسته زنان در سقط جنین ارادی و روشن نمودن زوایای پنهان و ناگفته تجارب آنان می باشد. همچنین درک و تصور زنان از این پدیده و شناخت عمیق علل و عوامل موثر در زمینه خانواده و جامعه و حالات و احساسات درونی زنان بررسی شده و در ضمن شناخت راهکارها و استراتژی های زنان در مواجهه با این پدیده و پیامدهای حاصله از آن مطالعه شده است. این مطالعه به روش کیفی، با نمونه گیری هدفمند وگلوله برفی و در دسترس، با مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته ، با یازده زن در سنین باروری (21 -39 ساله)، ساکن تهران که حداقل یک بار تجربه سقط جنین داشته و حاضر به همکاری شده اند صورت گرفته است. در این تحقیق دریافتیم که : زنان ازسقط جنین به عنوان روشی جهت حل مشکل فرزند ناخواسته و رهایی و آسایش خود و خانواده خویش با هرتوجیهی استفاده نموده، و در این فرایند، جهت کسب تأیید و توجیه خویش، رضایت و حمایت همسر خویش را به هر نحو جلب نموده و تا آنجا که ممکن است این مسئله را از اطرافیان مخالف ، پنهان می سازند، و پذیرای کلیه پیامدهای آن می باشند و این پیامدها در اکثر زنان مثبت تلقی می شوند. نتایج این مطالعه به طور وضوح "خودمحوری زنان" را در این گروه نشان داده، همچنین بیشترین علل و عوامل موثر بر پدیده سقط جنین، حول محور"علل وشرایط مادری " بوده و می توان گفت زنان در عصر حاضر در پی "تحقق حداکثری انتظارات" مدرن خویش در خانواده و جامعه بوده که متعاقب "تغییرجهانی تفکر و بینش" در زنان و مادران و تضعیف ارزش های سنتی جامعه، ایجاد شده است.
لیلا صالح آبادی افسانه توسلی
چکیده : هدف : هدف اصلی پژوهش حاضر ، بررسی عوامل اجتماعی موثر بر روابط فرازناشویی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره مناطق (شرق ،غرب، مرکز ، شمال،جنوب،) شهر تهران است. روش: بدین منظور تعداد( 138 مرد و 112 زن ) متأهل که به دلیل داشتن روابط فرازناشویی به یکی از مراکز مشاوره فوق مراجعه کردند?انتخاب گردیدند. پژوهش به شیوه ی پیمایش و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است و پرسشنامه در سنجش نرم افزاری با آلفا کرونباخ 7/0 مورد تایید قرارگرفت.چارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش شامل نظریه های ارضاء نیاز "دریگوتاس وراسبالت "، نظریه گسترش خود "آرون وآرون" ، "نورمن وآرون" ، نظریه نقص یا کمبودکه مبتنی بر دونظریه ارضاء نیاز و گسترش خود ?، نظریه سرمایه گذاری راسبالت ، نظریه کنترل اجتماعی تراویس هیرشی می باشد که نشان میدهدروابط فرازناشویی از عوامل اجتماعی و متغیرهای زمینه ای تأثیر پذیر می باشد. نتایج : یافته های پژوهش نشان می دهد که بین رضایت زناشویی و تمایل به روابط فرازناشویی رابطه معنی دارو خطی منفی نسبتا خوبی وجود دارد. یعنی با افزایش رضایت زناشویی، روابط فرازناشویی کاهش می یابد.درحالیکه. بین رسانه و روابط فرازناشویی رابطه معنادار وخطی مثبت نسبتا خوبی وجوددارد. یعنی با افزایش استفاده از رسانه ، روابط فرازناشویی هم زیاد می شود. بین دین و تمایل به روابط فرازناشویی رابطه معنادار وخطی منفی وجود دارد. به عبارتی با کاهش میزان دینداری فرد، روابط فرازناشویی افزایش می یابد . با بررسی متغیرهای زمینه ای ، همچنین بین زنان ومردان ، از لحاظ تمایل به روابط فرازناشویی تفاوت معناداری پیدا نشد.ونیزمیان نوع شغل وتحصیلات از نظر تمایل به روابط خارج از زناشویی ،رابطه معناداری یافت نشد. درصورتی که میان میزان مصرف الکل ، ارتباط با دوستان ومیزان ارتباط با نفرسوم با تمایل به روابط فرازناشویی رابطه خطی مثبت ومعناداری وجود دارد. به طور کلی هر چه مصرف الکل و ارتباط صمیمانه با نفرسوم وارتباط با دوستان زیاد شود، تمایل به این روابط نیز افزایش پیدا می کند. بحث و نتیجه گیری : این تحقیق می تواندبرای پیشگیری ،فهم علل زیر بنایی، ودرمان روابط فرازناشویی کارآیی داشته باشد. کلیدواِژه ها :روابط فرازناشویی ، رضایت زناشویی ،رسانه ،دین ،جنسیت ،تحصیلات
فاطمه امامی افسانه توسلی
این پایاننامه به « بررسی ابعاد سیطرهی جنسیت بر زندگی تبدیلخواهان جنسی» میپردازد. برای این منظور، دوازده نفر از تبدیلخواهان (شش نفر ftm و شش نفرmtf) مورد مصاحبهی عمیق ساختاریافته قرار گرفتند. نتایج با روش زمینهای و از طریق جداول کدگذاری دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتههای این تحقیق شامل شانزده تم اصلی و 196 تم فرعی میباشد. عبارتهای معناییِ تمهای اصلی بهدست-آمده بر اساس 16 جدول کدگذاری اولیه شامل موضوعات زیر بوده است: دوران کودکی، تجاوز، تجربهی عاشقی، واکنش خانواده، شغل، دوران تحصیل، تجربهی رابطهی جنسی، هزینهی عمل، خودکشی، انگ، واکنش اجتماعی، رابطه با ترنس گروه مقابل، نیروی انتظامی، نحوهی آشنایی با پدیدهی ترنسکشوال، هویت دوگانه و ازدواج. سپس به مقایسهی نتایج دو گروه از تبدیل-خواهان مبتنی بر سیطرهی جنسیت پرداخته است. یافته-های تحقیق بر اساس نظریهی داغ ننگ گافمن، ساخت اجتماعی واقعیت برگر و لاکمن، جنسیت و قدرت فوکو، و میدان بوردیو مورد تحلیل قرار گرفته و نهایتا شش مرحله در ساختار زندگی روزمره تبدیل خواهان صورتبندی گردید. تولد تا دوران پیش از مدرسه، دوران مدرسه تا پیش از بلوغ، بلوغ تا مواجهه با پدیدهی ترنسبودگیِ خود، پس از مواجهه تا عمل تغییر جنسیت، فرآیند تغییر جنسیت و دورهی آخر بازهی زمانی پس از تطبیق جنسیت است. همچنین نتایج تحقیق، وجود «رجحان مردانگی» در تجربهی تبدیلخواهان را نشان میدهد.
سیده آتنا میرمحمدحسین اوشانی مهرانگیز شعاع کاظمی
پژوهش حاضر با هدف تبیین آموزه های دینی والدین در رشد اخلاقی کودکان دبستانی ؛ و با روش توصیفی-مقطعی از نوع همبستگی انجام شد.نتایج نشان داد که بین دینداری والدین و رشد اخلاقی کودکان رابطه معناداری وجود دارد؛ و مراحل رشد اخلاقی کودکان 7 تا 12 سال با الگوی ارائه شده از جانب کلبرگ مطابقت دارد و به موازت بالا رفتن سن، سطح استدلال اخلاقی آنان نیز رشد می یابد؛ و بین تربیت دینی والدین و رشد اخلاقی کودکان دبستانی رابطه معنادار وجود دارد؛ و همچنین نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنادار در نیرومندی همبستگی بین دینداری والدین و رشد اخلاقی دانش آموزان برای دختران و پسران وجود دارد.
رضوان مختاران افسانه توسلی
موضوع مورد بررسی در این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی موثر بر ترس از قربانی شدن در میان زنان 18 تا 25 ساله شهر اهواز . روش این پژوهش از نوع پیمایش است . جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه زنان 18 تا 25 ساله میباشد که در سال 1392 در شهر اهواز زندگی کرده اند .واحد تحلیل در این پژوهش هر یک از زنان 18 تا 25 سال ساکن شهر اهواز است . حجم نمونه تحقیق با استفاده از فرمول بر آورد حجم نمونه کوکران تعداد 230 نفر تعیین شده است ،روش های نمونه گیری در این پژوهش روش خوشه ای چند مرحله ای و نمونه گیری تصادفی ساده بوده است.