نام پژوهشگر: نادر نورا
خدیجه مهدوی عبدالرضا بهره مند
حضور پوشش گیاهی در بستر آبراهه ها به عنوان یک عامل کلیدی در سیستم جریان آب و رسوب و ژئومورفولوژی آنها محسوب می شود. هدف از این تحقیق تخمین واقعی از مقاومت جریان در آبراهه های طبیعی البته با تاکید خاص بر پوشش گیاهی می باشد که می تواند در بسیاری از پروژه های مهندسی مفید باشد. به این منظور مطالعه ای در 2 آبراهه طبیعی در مراتع استپی آق قلا در استان گلستان انجام گرفت. بررسی ها بر روی پوشش های بوته ای غیر مستغرق در دو تراکم پوشش( 60/79% و 17/12% ) انجام شد. آزمایشات در بازه ای از دو آبراهه طبیعی به طول 30 متر و در دو شرایط با پوشش و بدون پوشش(پاک تراشی از سطح بستر) به طور مجزا انجام گرفت. این آزمایشات شامل تعیین درصد پوشش گیاهی، درصد شیب، سرعت جریان آب در آبراهه ها، شعاع هیدرولیک مقاطع و دبی خروجی از تانکر می باشد. در نهایت مقادیر حاصله از مجموع 20 آزمون صورت گرفته در دو آبراهه مورد بررسی، جهت تعیین مقدار ضریب زبری مانینگ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا میزان تاثیر حضور پوشش در بستر هر یک از آبراهه ها بر ضریب n مانینگ مشخص گردد. همچنین میزان انطباق مقادیر حاصله از این مطالعه با مقادیر مندرج در جدول چو و مقادیر حاصل از روش کاون و استریکلر مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از آزمون tstudent مقادیر میانگین ضریب مانینگ هر یک از شرایط با و بدون پوشش در آبراهه ها جهت نشان دادن معنی دار بودن اختلاف بین میانگین ها با یکدیگر مقایسه شدند. با استفاده از نرم افزار hec-ras 3-1-3 نمودارهای مقاطع عرضی، پروفیل سطح آب و نمودار های سه بعدی جریان برای هر یک از تکرارها ترسیم شد. نتایج حاصله از این تحقیق بیانگر آن می باشد که میزان ضریب زبری مانینگ در آبراهه با حضور پوشش گیاهی افزایش می یابد.
رضا رونما نادر نورا
با هدف ارزیابی اثرات پخش سیلاب بر تغذیه مصنوعی سفره آب زیر زمینی دشت اهرم و با توجه به اینکه مدل عددی یکی از ابزارهای دقیق جهت تجزیه و تحلیل تغییرات مصنوعی آبهای زیر زمینی می باشد، پس از بررسی مدلهای مختلف، مدل عددی سه بعدی modflow انتخاب و در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است. منطقه مورد مطالعه، دشت اهرم با مساحت34/127 کیلومتر مربع از حوضه آبخیز اهرم در استان بوشهر می باشد. عرصه پخش سیلاب کوثر 3 در سمت شرق و شمال شرق این دشت قرار دارد. مساحت این عرصه 1200 هکتار است. در این تحقیق عملکرد عرصه پخش مذکور در تغذیه مصنوعی سفره آب زیرزمینی دشت اهرم با استفاده از داده های هیدرولوژی، هیدروژئولوژی، بررسی های میدانی، نقشه های ژئوفیزیک، زمین شناسی و توپوگرافی و با استفاده از نرم افزارهایexcel, arcgis, processing modflow مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این مطالعه با واسنجی مدل بر اساس قدیمی ترین اطلاعات، ارزیابی منابع آب زیرزمینی طی 15 دوره زمانی (نیمه دوم سال 80 لغایت 88) در دو حالت ماندگار و غیر ماندگار مورد بررسی قرار گرفته است، سپس نوع دیگری از شبیه سازی بدون تغذیه مصنوعی با هدف مقایسه آن با وضعیت با تغذیه مصنوعی انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان دهنده اثرات نسبی پخش سیلاب بر تغذیه مصنوعی در دشت اهرم است، ولی این اثرات با سوء مدیریت و برداشت های بی رویه و خارج از ظرفیت آبخوان تا حد زیادی کمرنگ شده است. بیلان آبی دشت مذکور طی 7 سال شبیه سازی غیر ماندگار همچنان منفی باقی مانده است و حتی به صفر هم نرسیده است.
فاطمه یعقوبی عبدالرضا بهره مند
چکیده مدلسازی فرآیند بارش- رواناب در حوزه آبخیز از نقطه نظر، مدیریت منابع آب، مهندسی رودخانه، سازه های کنترل سیل و ذخیره سیلاب اهمیت ویژه ای دارد. در این راستا مدل های بسیاری جهت شبیه سازی فرآیندهای حوزه آبخیز وجود دارد که مدل های توزیعی از جمله آنها می باشند. wetspa یک مدل هیدرولوژیکی- توزیعی بر پایه gis می باشد که در مقیاس حوزه عمل کرده و برای پیش بینی سیلاب و مدیریت حوزه آبخیز توسعه یافته است. آبخیز چهل چای با مساحتی 9/254 کیلومترمربع در شرق استان گلستان واقع شده است. کوهستانی بودن منطقه، تغییر کاربری شدید، استفاده بیش از حد از زمین و شرایط اقلیمی حاکم در منطقه مورد مطالعه در سالهای اخیر سبب وقوع سیلاب های مخرب در منطقه شده است. توجه به شرایط مذکور و خسارت های جانی و مالی وارده، اهمیت شناخت وضعیت هیدرولوژیکی منطقه را نشان می دهد. با توجه به اینکه مدل wetspa قابلیت شبیه سازی رواناب در تمام شبکه سلولی را دارد، هدف اصلی این تحقیق شبیه سازی جریان روزانه رودخانه آبخیز چهل چای و بررسی کارایی این مدل جهت پیش بینی هیدروگراف جریان می باشد. نقشه های رقومی توپوگرافی، کاربری و خاک سه نقشه اصلی مدل بوده که در قالب gis و با پیکسل سایز90 ×90 متر به مدل وارد شدند. مدل از لایه های توپوگرافی، کاربری و خاک و همچنین آمار هواشناسی روزانه برای پیش بینی هیدروگراف های سیل و توزیع مکانی پارامترهای هیدرولوژیکی حوزه استفاده می نماید. مدل فیزیکی بوده و قادر است فرایندهای هیدرولوژیکی بارش، ذوب برف، ذخیره برگابی، ذخیره چالابی، رواناب سطحی، نفوذپذیری، تبخیر وتعرق، نفوذ عمقی، جریان زیر سطحی، جریان آب زیر زمینی را به طور پیوسته در زمان و مکان شبیه سازی نموده و تعادل آب و انرژی را در هر سلول رستری برقرار نماید. مدل برای محاسبه رواناب از روش استدلالی اصلاح شده و برای تخمین رواناب ناشی از ذوب برف از روش ضریب روز-درجه استفاده می نماید. جریان زیرسطحی برمبنای قانون دارسی و معادله موج سینماتیکی محاسبه می گردد. درحالیکه جریان آب زیرزمینی با استفاده از روش مخزن خطی و در مقیاس زیر حوزه های کوچک در رابطه با ذخیره آب زیرزمینی و ضریب افت آب زیرزمینی تعیین می گردد. رواناب در طول مسیر خود با استفاده از روش معادلات موج پخشی روندیابی می گردد که وابسته به شیب، سرعت جریان و خصوصیات مسیر جریان بوده و قادر است دبی جریان را در هر نقطهای از پایین دست که جریان به هم میپیوندد، پیشبینی نماید. نتایج شبیه سازی حاکی از تطابق خوب بین هیدروگراف های محاسبه شده و مشاهده ای بودند و مدل قادر است هیدروگراف های روزانه را با دقت خوب و با ضریب ناش- ساتکلیف 50 تا 57 درصد پیش بینی نماید. همچنین نتایج شبیه سازی بیانگر این است که مدل پارامترهای هیدرولوژیکی توزیعی و بیلان آبی را به خوبی برآورد نموده، و برای برآورد دبی جریان روزانه کاربرد دارد.
مهناز زارع خورمیزی نادر نورا
فرسایش خاک به عنوان یک مشکل جدی زیست محیطی شناخته شده است که ظرفیت نگهداری آب را به علت ایجاد رواناب و کاهش ماده آلی خاک کم می کند و همچنین باعث کاهش حاصلخیزی خاک و افزایش رسوب در آب می شود. از آنجایی که تغییر شیب و خصوصیات خاک تأثیر قابل توجهی بر تولید رواناب و فرسایش خاک می گذارد، بررسی تغییرات رواناب و فرسایش خاک در خاکها و شیب های مختلف امری ضروری می باشد. لذا این پژوهش به منظور بررسی اثر شیب و خصوصیات خاک بر رواناب و فرسایش در حوزه آبخیز چهلچای استان گلستان صورت گرفته است. بدین منظور بر اساس نقشه واحد اراضی منطقه، سه واحد اراضی در مناطق زراعی در نظر گرفته شد. در هر سه واحد اراضی سه طبقه شیب 10-0، 30-10 و بیشتر از 30 درصد تعیین شد. سپس در هر طبقه شیب چهار پلات 10*10 متر انتخاب گردید و در هر پلات به طور تصادفی مبادرت به اندازهگیری میزان رواناب و فرسایش خاک در 4 تکرار به وسیله شبیهساز باران با شدت ثابت 120 میلیمتر بر ساعت و مدت زمان 15 دقیقه گردید و همزمان نمونهبرداری خاک در داخل هر پلات انجام شد. نتایج نشان داد که بین حجم رواناب و شیب همبستگی کمی وجود دارد و در سطح 05/0 معنیدار نمیباشد ولی بین فرسایش و شیب در سطح 01/0 همبستگی مثبت و معنیداری برقرار میباشد. طبق نتایج ماتریس همبستگی درصد شن ریز، آهک و سیلت دارای همبستگی مثبت و معنیدار با رواناب میباشند. همچنین درصد رطوبت دارای همبستگی مثبت و مقاومت خاک سطحی دارای همبستگی منفی و معنیدار با فرسایش میباشد. نتایج حاصل از بررسی فرسایشپذیری نیز نشان داد که مقاومت خاک سطحی، درصد آهک، ازت، ماده آلی، رس و شن درشت همبستگی منفی و درصد سیلت همبستگی مثبت و معنیدار با فرسایشپذیری را دارا میباشد. به طور کلی حجم رواناب و غلظت رسوب در شیب بیشتر از 30 درصد نسبت به شیب 0-10 درصد به ترتیب 8 و 100 درصد افزایش داشته است و با افزایش شیب مقاومت ذرات خاک کاهش و فرسایش خاک افزایش داشته است.
سمیه قاسمی نادر نورا
ایران یکی از کشورهایی است که با کمبود جدی آب مواجه می باشد. ذخیره سازی آب محدود به فعالیتهای دولتی نیست و نیازمند پشتیبانی از طرف تک تک خانوارها است. استفاده از مخازن جمع آوری آب باران به منظور ذخیره آب برای مصارف مختلف پیشنهاد می شود. این تحقیق به منظور تعیین ارتباط احتمالی بین ظرفیت ذخیره و نرخ کمبود و همچنین طراحی حجم بهینه ذخیره آب و تحلیل اقتصادی آن در سیستم جمع آوری آب باران انجام شده است. به این منظور یک مدل شبیه ساز برای شبیه سازی ارتباط بین بارش ورودی و آب خروجی در سیستم جمع آوری آب باران مورداستفاده و بارندگی روزانه شهرستان آق قلا به عنوان ورودی به مدل مورداستفاده قرار گرفت. در این ارتباط راندمان اقتصادی استفاده مخازن ذخیره مورد ارزیابی قرار گرفت. تحلیل اقتصادی اجرای سیستم جمع آوری آب باران به عنوان جایگزین آب لوله کشی با سه قیمت کنونی، بدون یارانه دولتی و آزاد مقایسه می گردند. نتایج نشان می دهد که منحنیهایی با ارتباط پیوسته بین ظرفیت ذخیره و کمبود، تحت احتمال اطمینان ذخیره های متفاوت، حجم مخزن ذخیره را با سطوح مختلف احتمال پیش بینی می کند. برای اماکن مسکونی با مساحتها و افراد خانوار متفاوت و کارخانجات و مدارس و بیمارستان، اندازه مخزن ذخیره آب بر اساس نرخ کمبود پیشنهاد شد. بیشترین تعداد خانوار در ساختمانهایی با زیربنای 150-100 مترمربع با یک مخزن 7 یا 10مترمکعب قادر به تامین 18 درصد از کل مصارف و 41 درصد از مصارف غیربهداشتی میباشند. همچنین نتیجه گیری شد که با در نظر گرفتن قیمت آزاد آب، اجرای سیستم جمع آوری آب خانگی در شهرستان آق قلا توجیه اقتصادی دارد.
مهناز سراجی نادر نورا
چکیده بارندگی یکی از متغیرهای اقلیمی است که بهعنوان محرک چرخ? هیدرولوژی، از اهمیت زیادی برخوردار است. اصولاً در مطالعات برآورد پیشبینی سیلاب در حوزههای متوسط و بزرگ و یا مطالعات شهری، علاوه بر تغییرات زمانی بارندگی، نیاز به بررسی تغییرات مکانی آن نیز میباشد. در اکثر مسائل هواشناسی، هیدرولوژیکی، کشاورزی، آبیاری و مطالعات منابعآب، در دسترسبودن آمار و اطلاعات بارندگی، درجهحرارت و تبخیروتعرق پتانسیل از اهمیت ویژهای برخورداراست. طی چند ده? اخیر، مبنای علم زمینآمار بهخوبی گسترشیافته و تواناییهای این شاخه از آمار، در بررسی و پیشبینی متغیرهای مکانی، مشخصشدهاست. در این تحقیق، چند روش میانیابی شامل کریجینگ، روش ضریب وزنی معکوس فاصله با توانهای 1 و2 و نیز روش چندضلعی تیسن، برای برآورد توزیع مکانی پارامترهای اقلیمی استان خراسان رضوی مورد توجه قرارگرفت. هدف اصلی این تحقیق، تعیین الگوی توزیع زمانی بارندگی و نیز مقایس? روشهای تحلیل مکانی در برآورد پارامترهای بارندگی، درجهحرارت و تبخیروتعرق پتانسیل در یک حوز? بزرگ مقیاس و پیشنهاد مناسبترین روش میباشد. در ادامه، روش اعتبارسنجی حذفی بهمنظور ارزیابی عملکرد و مقایس? روشهای میانیابی مورد استفاده قرارگرفت. نتایج این تحقیق نشانمیدهد که الگوی توزیع زمانی بارش، در ایستگاههای مختلف استان خراسان رضوی، بدون درنظرگرفتن تداومها، تقریباً یکسان است و بیشترین شدت بارندگی در کلیه ایستگاههای استان، در نیم? اول بارندگی و در چارکهای اول و دوم اتفاقمیافتد. طبق نتایج حاصل از این تحقیق، پس از مقایسه روشهای میانیابی، روش کریجینگ به دلیل دارا بودن rmse وmae پایینتر، دقیقترین بوده و بهعنوان مناسبترین روش جهت تهیه نقشههای توزیع مکانی پارامترهای اقلیمی استان خراسان رضوی انتخاب گردید.
رضا پورعلی واحد بردی شیخ
مدیریت صحیح منابع آب مهمترین روشی است که می توان از طریق آن آثار منفی و رو به فزونی کم-آبی را کاهش داد. از این بین کنترل و مدیریت سیلاب بروی اراضی کم شیب گام بسیار مهمی است که علاوه بر تغذیه سفره های آب زیرزمینی، بر خصوصیات خاک های منطقه پخش نیز تاثیر بسزایی می گذارد. سازه سنتی سوما که در بین ترکمن های ساکن شمال ایران رواج دارد در زمین هایی با مساحت بین 1000 تا 10000 متر مربع ساخته می شود. این سازه ها پشته های خاکی نگهدارنده ی آب است که در عرض دره های پخ ساخته می شود. در این تحقیق جهت ارزیابی عملکرد سازه سوما، در حوضه آبخیز تروتی 10سازه سوما با شرایط یکسان از نظر قدمت انتخاب و در محدوده هر یک از آنها 3 پروفیل و در خارج هر یک از این سازه ها نیز 1 پروفیل به عنوان شاهد به عمق یک متر حفر گردید. سپس از افق های 30-0، 60-30 و 90-60 سانتی متر جهت انجام آزمایشات فیزیکی و شیمیایی نمونه خاک تهیه گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد خصوصیات شیمیایی خاک از جمله، پتاسیم(ppm)، فسفر(ppm)، درصد آهک، اسیدیته، هدایت الکتریکی (ds.m-1)، درصد کربن آلی، درصد ماده آلی و درصد نیتروژن در هر سه عمق به طور معنی داری در محل های نمونه-برداری بین عرصه تیمار (داخل بند) و عرصه شاهد (خارج بند) تفاوت داشتند. درصد رس در عمق 30–0 سانتی متر تفاوت معنی داری بین عرصه های تیمار و شاهد داشت. ولی درصد ماسه و سیلت تفاوت معنی داری در هیچ یک از عمق های نمونه برداری نشان نداد. استحصال سیلاب توسط سازه های سنتی سوما بر بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک موثر می باشد. البته این تاثیر بر خصوصیات شیمیایی بیشتر از خصوصیات فیزیکی بوده است. اظهار نظرهای ساکنان منطقه حاکی از این است که استفاده و بهره برداری از سازه سنتی سوما باعث 10 برابر شدن میزان عملکرد محصول شده است. استحصال سیلاب در سازه سوما هم از جهت زراعت سیلابی و هم از جهت تغذیه سفره-های آب زیرزمینی و نیز به جهت ایجاد اشتغال، جلوگیری از مهاجرت روستائیان به شهرها و پیشگیری از سیل مناسب می باشد.
سجاد نظریان نادر نورا
چکیده آب همیشه به عنوان یکی از عوامل مهم توسعه یک منطقه به شمار میرود. ایران به دلیل کم بودن ریزش های جوی و نامناسب بودن پراکنش زمانی و مکانی آن و با توجه به اینکه جز مناطق خشک و نیمه خشک، و دارای منابع آبی کمی می باشد. استحصال آب باران در نزدیکی محل بارش می تواند آب مورد نیاز هر مجموعه را بدون اتکا به سیستم های متمرکز آب رسانی همان مجموعه و اطراف آن تامین نمود. در این تحقیق، ارزیابی پتانسیل جمع آوری آب های سطحی در آبخیز آق امام واقع در شرق استان گلستان با مساحت 8730 هکتار، بعنوان یک منطقه نیمه خشک مورد ارزیابی قرار گرفت. تکنیک جمع آوری آب های سطحی حوضه علاوه بر کاهش خسارت سیل ، سبب بهره برداری بهینه از منابع آبی موجود در آبخیز آق امام می باشد. با وجود نیمه خشک بودن و وجود باران های سیل آسا و همچنین وجود برخی سیستم های جمع آوری آب باران مثل پشت بام و بند خاکی در این حوضه، ارزیابی جمع آوری آب های سطحی در این حوضه ضروری می باشد. هدف از انجام این تحقیق، ایجاد چارچوبی جهت مکان یابی عرصه های دارای توان استحصال آب است. به منظور مکان یابی مناطق مناسب برای جمع آوری آب باران ابتدا منطقه مورد مطالعه به دو منطقه توسعه یافته و توسعه نیافته تقسیم شده است. برای محاسبه میزان تولید رواناب در هر زیر حوضه از روش شماره منحنی استفاده گردید. در مرحله بعد اولویت بندی مناطق دارای پتانسیل جمع آوری آب های سطحی در هر زیرحوضه صورت گرفت. جهت ارزیابی اقتصادی از روش منفعت به هزینه استفاده شده است. بطور کلی نتایج نشان داد زیرحوضه هایی از نظر اقتصادی دارای شرایط مناسب تری برای استحصال آب هستند، که از نظر آب قابل جمع آوری دارای مقادیر بیشتر بوده و هزینه استقرار کمتری داشته باشند.
ابوالفضل کمانگری محمدرضا محبوبی
لازمه تحقق مدیریت مشارکتی در حوضه آبخیز سهیم نمودن جوامع آبخیزنشین در کلیه سطوح از تصمیم گیری و سیاست گذاری تا طراحی، اجرا و بهره برداری و حفاظت منابع طبیعی است. عدم مشارکت در یکی از سطوح مشارکت همه جانبه و پایدار در دیگر سطوح را متاثر کرده و موفقیت این رهیافت را با مشکل مواجه خواهد ساخت. تحقیق حاضر به منظور شناسایی فرصت ها و تنگناهای سازمانی و اجتماعی مدیریت مشارکتی به منظور تدوین استراتژی مناسب برای مدیریت مشارکتی و همچنین به منظور افزایش مشارکت مردم با هدف جلوگیری از تغییرات کاربری اراضی و بدنبال آن حل مشکلات سیل و فرسایش خاک در آبخیز زیارت گرگان انجام گرفت. پرسشنامه برای دو گروه ساکنین و کارشناسان ابزار جمع آوری اطلاعات این تحقیق بود که روایی آن توسط متخصصان علوم منابع طبیعی مورد بررسی قرار گرفته و اصلاحات لازم اعمال گردید. همچنین ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای ساکنین و کارشناسان به ترتیب 86 و 88 بدست آمد. این تحقیق از نوع توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مردان بالای 20 سال (750=n) ساکن روستا که از این تعداد 232 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و در نهایت 200 پرسشنامه کامل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (200= n). همچنین در قسمت کارشناسان 50 پرسشنامه تکمیل گردید. پتانسیل باغداری با هدف حفاظت و هماهنگی و همکاری نهادهای متولی محلی به ترتیب مهترین فرصت اجتماعی از دیدگاه ساکنین و کارشناسان تعیین گردید. بکارگیری نیروهای محلی و بانفوذ در اجرای طرح ها و وجود تسهیلات مالی مانند وام کم بهره و یارانه به ترتیب مهترین فرصت های سازمانی از منظر کارشناسان و ساکنین تعیین شدند. مهاجرت معکوس و به دنبال آن تنش و انحراف های اجتماعی و نفوذ فرهنگ غیر بومی مهمترین تنگنای اجتماعی از دیدگاه کارشناسان و به حساب نیاوردن نیازهای مردم مهمترین تنگنای اجتماعی از دیدگاه ساکنین تعیین شدند. عدم هماهنگی لازم بین سازمان های مرتبط در اجرای طرح های مدیریتی در حوزه آبخیز و نداشتن حس مسئولیت در حفاظت و نگهداری از منابع طبیعی از سوی مسئولان عالیرتبه به ترتیب مهمترین تنگناهای سازمانی از دیدگاه کارشناسان و ساکنین تعیین گردید. نتایج حاصل از آزمون اسپیرمن نشان می دهد بین متغیر سواد و نگرش نسبت به مشارکت رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین متغیرهای سن و سواد با اکثر عوامل مربوط به فرصت های اجتماعی و سازمانی و تنگناهای سازمانی و اجتماعی رابطه معنی داری وجود ندارد. نتایج حاصله از آزمون مان ویتنی نشان داد هم از نظر عملکرد سازمان های مرتبط در اداره صحیح آبخیز زیارت وهم از نظر تنگناهای سازمانی و اجتماعی مدیریت مشارکتی بین دیدگاه های کارشناسان و بهره برداران تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین از نظر میزان شناخت منافع و علایق مشترک برای نیل به مدیریت مشارکتی، مهمترین فرصت های سازمانی و اجتماعی مدیریت مشارکتی و نیز وجود تضاد بین علایق مردم و اهداف سازمانی واحدهای اداری موجود در منطقه بین دو گروه تفاوت معنی-داری وجود ندارد. یافته های این تحقیق می تواند در تدوین و اعمال سیاست ها و برنامه های مدیریتی آبخیز زیارت در راستای مدیریت مشارکتی آن مورد استفاده مدیران و کارشناسان محلی قرار گیرد.
آمنه سبحانی حمیدرضا عسگری
تشدید شرایط بیابانی به روندی اطلاق میشود که سبب کاهش تولید بیولوژیکی اکوسیستمها و تخریب شرایط (وضعیت) محیطی را باعث میگردد. در کشورهای در حال توسعه که رشد زیاد جمعیت، تعادل بین تولید محصولات کشاورزی و نیاز غذایی را دچار اختلال می کند، پدیده بیابان زایی از شدت بالایی برخوردار است؛ لذا مدیریت و مقابله با این پدیده بسیار حائز اهمیت می باشد. در این مطالعه جهت ارزیابی خطر بیابان زایی در حوضه چهل چای استان گلستان از مدل esas (environmentally sensitive areas) استفاده گردید. برای اجرای این مدل و ترسیم نقشه بیابان زایی منطقه مورد مطالعه، پنج معیار (اقلیم، فرسایش آبی، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت) با توجه به شرایط منطقه به عنوان معیارهای کلیدی بیابان زایی در نظر گرفته شد؛ و سپس به کمک جداول طبقه بندی شدت بیابان زایی، کلاس بیابان زایی هر یک از واحدها و در نتیجه کل منطقه تعیین گردید و نقشه فعلی بیابان زایی منطقه به دست آمد. پس از تهیه نقشه خطر بیابان زایی، جهت بهینه سازی مدیریت زمین در منطقه مورد مطالعه، سناریو سازی مدیریتی و ارزیابی توان اکولوژیکی تدوین گردید. سپس این سناریوها با فرض ثابت بودن سایر شاخص ها، جایگزین شاخص شدت استفاده از زمین (کاربری اراضی) گردید. ارزیابی توزیع فراوانی کلاسهای خطر بیابان زایی وضعیت فعلی نشان میدهد که در حال حاضر متوسط وزنی ارزش کمی برای کل منطقه مورد مطالعه بر اساس پنج معیار مورد بررسی 32/1 = ds تعیین گردیده است که با مقایسه این مقدار با جدول esas، کلاس شدت بیابانزایی برای کل منطقه شکننده نوع (ب) و طبق طبقه بندی رایج در ایران متوسط برآورد می گردد. با بررسی نقشه های سناریوها مشخص گردید که می توان با انجام اقدامات آمایش سرزمین و مدیریت پوشش گیاهی، خطر بیابان زایی در حوضه آبخیز چهل چای را کنترل و مدیریت نمود. بطوری که در حالت سناریوهای مدیریت پوشش گیاهی و مدل توان اکولوژیکی درصد فراوانی مساحت کلاس های وضعیت بحرانی (مجموع الف، ب و ج) به ترتیب 84/18 و 27/14 درصد کاهش می یابد.
امید رحیم زاده اوغاز عبدالرضا بهره مند
سیل یکی از پدیده هایی است که همه ساله می تواند زیان های جانی و مالی فراوانی را به بار آورد. یکی از اقدامات اولیه در پروژه های مدیریت سیلاب، تحلیل هیدرولیک جریان در رودخانه های سیلابی به کمک مدل ها می باشد. که علاوه بر صرفه جویی در زمان و هزینه، حل توزیع سرعت جریان در عرض رودخانه و تنش برشی و نیز محاسبات انتقال رسوب با دقت مناسبی قابل انجام است. هدف اصلی این تحقیق مقایسه اختلاف پهنه سیلاب ایجاد شده به وسیله دو مدل هیدرولیکی یک بعدی hec-ras و دو بعدی lisflood-fp در بازه تقریباً 10 کیلومتری از دشت سیلابی رودخانه گرگانرود می باشد. بدین منظور هر دو مدل ذکر شده در شرایط کاملا یکسان در یک بازه مشخص و با دبی ثابت اجرا شدند، که دبی مورد نظر مربوط به رویداد سیل 90 متر مکعب بر ثانیه در تاریخ 25 اسفند 1390 می باشد. برای این منظور پس از آماده کردن فایل های ورودی دو مدل هیدرولیکی یک بعدی hec-ras و دو بعدی lisflood-fp، هردو مدل در شرایط یکسان اجرا شده است. بعد از اجرای دو مدل خروجی دو مدل توسط شاخص f (برازش) با تصویر مشاهده ای موجود از همان سیل 90 متر مکعبی در همان تاریخ مشخص، مقایسه شدند و بعد از واسنجی دو مدل با استفاده از ضریب زبری کانال و دشت سیلابی، بهترین f به دست آمده از دو مدل برای hec-ras برابر 0.67 و برای lisflood-fp برابر 0.69 بود. در این مطالعه همچنین از شاخص کاپا نیز استفاده شد که نتایج این شاخص نیز کارایی خوب دو مدل را در شبیه سازی نشان داد. اعتبار سنجی دو مدل نیز با استفاده از رویداد سیل 10 خرداد 1393 انجام شد که نتایج آن نشان داد مدل lisflood-fp با داشتن مقادیر اصطکاک بهینه یکسان برای دو رویداد سیلاب، وقتی که نسبت به داده های ماهواره ای واسنجی می شود مدل بهتری می باشد. و در نهایت این مطالعه نشان داد هر دو مدل قادر به پیش بینی خوبی از گسترش سیلاب می باشند اما عملکرد مدل دو بعدی نسبت به مدل یک بعدی در شبیه سازی هیدرولیکی جریان تا حدودی بهتر بود. البته با توجه به این تحقیق و تحقیقات گذشته، باید در مورد نتایج به دست آمده با احتیاط بحث شود و کاربرد مدل در بازه های دیگر ممکن است رفتار مختلفی را نشان دهد.
داود اخضری نادر نورا
چکیده ندارد.
علی نیک عهد قصیرایی نادر نورا
چکیده ندارد.