نام پژوهشگر: حسن دادخواه تهرانی
شهلا دایر حسن دادخواه تهرانی
زبان عربی از جمله زبان های زنده و پویایی است که به دلیل نزدیک بودن سرزمین های اعراب با دیگر اقوام، از زبان های دیگر تأثیر پذیرفته است که زبان فارسی نیز از آن جمله است. موقعیت جغرافیایی و نیز حکومت های مقتدر ایران باستان و نفوذ این دولت ها در سرزمین های پیرامون و نیز روابط تجاری و بازرگانی از جمله عوامل موثر این امر هستند. روشن ترین انگیزه وام گیری، برآوردن نیاز ها و پر کردن جاهای خالی در دستگاه زبان است. تجارب تازه و اشیاء تازه با خود واژه های تازه ای وارد زبان می کنند. این اشیاء و تجارب خواه از طریق آنچه مردم شناسان «نشت فرهنگی» می گویند وارد یک زبان شده باشد و خواه از طریق رفتن جامعه وام گیرنده به سوی آنها، یعنی از طریق مسافرت و مهاجرت و تحصیل دانش باشد. نتیجه یکسان است. هدف این تحقیق یافتن واژگان فارسی در شعر و نثر عربی تا پایان دوره ی اموی (132 هجری) و بررسی سیر تطور این واژگان است. با توجه به روابط تنگاتنگ و تأثیرات متقابل فرهنگ ایرانی و عربی، یافتن این واژگان مشترک، تأکیدی بر مشترکات این دو ملت است. در این نوشته، با مراجعه به کتب و مراجع موجود، واژگان فارسی را یافته و دگرگونی های ایجاد شده در آنها شرح داده شده است. در گام نخست نگاهی گذرا به تاریخ روابط دو ملت در دوره های مختلف انداخته، سپس سیر تحول و دگرگونی واژگان در زبان عربی به اختصار شرح داده می شود. لازم به ذکر است که برخی از واژگان مورد پژوهش، به دلیل عدم وجود منابع کافی، برای ذکر شاهد، کنار گذاشته شده اند. همچنین در مواردی که واژه ای در قرآن ذکر شده است از ارجاع آن به دوره ی جاهلیت خودداری گردیده و به ذکر منبع قرآنی آن اکتفا شده است. از سوی دیگر در مواردی که واژه ای در عصر اموی یافته شده، که ریشه ی آن به دوره ی قبل از اموی باز می گردد، ولی شواهد متقن و مستندی از منابع اولیه آن یافت نشده است، ذکر و شرح آن واژه در بخش اموی آمده است. دگرگونی ها و تغییرات ایجاد شده در کلمات بسیار جالب توجه بود. گاه این دگرگونی ها قابل ردیابی و شناسایی بود، و گاه یافتن اصل واژه به دلیل دگرگونی آن، سخت دشوار می شد. تا آنجا که واژه را به زبان های مختلف و ریشه های متفاوت نسبت داده اند. اما در اینجا تکیه بر آن بود که تنها واژگانی که فارسی بودن آنها قطعی است، مطرح گردند و از ذکر واژگان مشکوک، چشم پوشی شود.
علی رضا ملک میرزایی غلامرضا کریمی فرد
عصر عبّاسی دوره ای خاص در تاریخ و فرهنگ عرب می باشد که گستردگی دایره ی حکومت، آشنایی با ملّت های گوناگون و تأثیر پذیری از فرهنگ و تمدّن آنها، بارزترین ویژگی این عصر می باشد. در این میان، ایرانیان بدلیل پیشینه ی کهن فرهنگی و شایستگی هایی که از خویش نشان دادند، از میان دیگر قومیت ها، نقش موثرتری ایفا کردند. بخشی از این انتقال فرهنگی توسط وزیران، دبیران، نویسندگان و مردم عادّی و بخشی دیگر توسط شاعران ایرانی تباری که در این دوره زیسته اند، صورت گرفته است. این حرکت فرهنگی که از دوره ی عبّاسی نخست(132-232 هـ.ق) با شاعرانی چون ابونواس، بشّاربن برد و دیگران آغاز شده بود، در دوره ی عباسی دوّم با شور و شوق بیشتری ادامه یافت. فراوانی شاعران ایرانی تبار، افزایش اشعار عربی و میل به تازی گویی، مویّد این مطلب است. ایرانیان توانستند در فرهنگ عربی به خوبی نفوذ کرده و با زبان خودشان خواسته ی خویش، یعنی فرهنگ ایران باستان را گسترش دهند. در این پژوهش نگارنده بر آن است که نخست علل گرایش ایرانیان به زبان و ادب عربی، و جایگاه آن در نزد حکومت های ایرانی همدوره ی عبّاسیان را نشان دهد. سپس به معرّفی فرهنگ ایرانی پرداخته و بازتاب آن را در زندگی اجتماعی و سیاسی عبّاسیان به تصویر کشد. در بخش بعدی، کوشش خویش را صرف یافتن شاعرانی که بار این انتقال فرهنگی را بر دوش داشته اند، کرده و جنبه هایی از فرهنگ ایرانی که بوسیله ی این شاعران ایرانی تبار، از راه سرودن اشعار عربی به فرهنگ و ادب عربی راه یافته، شرح دهد.
آمنه خزاعل حسن دادخواه تهرانی
میان فرهنگ و زبان عربی و فارسی مشترکات فراوانی وجود دارد که از جمله می توان به مفاهیم موجود در امثال و حکم برابر میان این دو زبان اشاره نمود. در این پژوهش کوشش بر آن است تا افزون بر آشنایی با مثل، حکمت؛ به عنوان یک نوع ادبی، کاربرد، چگونگی پیدایش و تدوین آن ها در زبان و ادبیات عربی و فارسی، امثال و حکم برابر میان این دو زبان شناسانده گردد و برای هر دو مثل یا حکمت برابر، نظایری در آیات قرآنی، احادیث دینی و سروده های هر دو زبان آورده شود و کاربرد و زمینه تاریخی یا داستانی هر یک با توجه به منابع تاریخی بیان گردد. در فصل پایانی کوشش شده است با آوردن تحلیلی چندجانبه بر امثال و حکم عربی و فارسی جنبه معنایی و لفظی آن ها که دربردارنده ملاحظات جامعه شناختی، فرهنگ شناسی و سنت کاوی است، برای خوانندگان روشن تر گردد.
زکیه عبادی حسن دادخواه تهرانی
بررسی دیدگاه های انتقادی چهره های برجسته در نقد ادبی، تأثیر بسزایی در نشان دادن افق جریان نقد ادبی و عوامل موثر بر این جریان دارد. مصطفی صادق الرافعی از آن دسته نویسندگان و منتقدانی است که صفحات درخشانی از تاریخ ادبیات و نقد ادبی دوره معاصر را به خود اختصاص داده و نقش بارزی در جنبش ادبی و فکری آغاز این دوره داشته است. در این تحقیق که روش آن بر مبنای جستجوی کتابخانه ای بوده، کوشش شده است با بررسی دیدگاه های انتقادی این منتقد در زمینه ادبیات و مفاهیم ادبی، جایگاه وی در نقد ادبی معاصر عرب نشان داده شود. او در زمینه نقد ادبی، اگرچه در ردیف منتقدان متجددی که شیوه های انتقادی غرب را در ادبیات عربی وارد کردند، قرار نمی گیرد؛ اما به نوبه خود صاحب دیدگاه های تازه و گاه حیرت انگیزی است که نمی توان از آنها به سادگی گذشت. دیدگاه هایی که برآمده از افق پهناور نگاه او و بر دانش وسیعش از میراث اصیل و غنی گذشته استوار است. شاید بتوان گفت: شیوه و اسلوبی که او در ادبیات و بیان دیدگاه های انتقادی خود در پیش گرفته است، در نوع خود بی نظیر و ویژه خود اوست؛ شیوه و اسلوبی که با حفظ تمامی معیارها و اصول زبان و ادبیات، سرشار از نوآوری و ابتکار است. در بررسی دیدگاه های انتقادی وی در زمینه شعر و موضوعات مربوط به آن، تأثیر نظریات قدیم عرب و آراء فلاسفه یونانی به ویژه افلاطون به خوبی دیده می شود؛ با این وجود همراهی او با روح تجدد عصر نیز غیر قابل انکار است. زیرا برخی دیدگاه های او بسیار نو و تازه هستند و حتی به اندیشه مکتب های جدید اروپایی نزدیک اند.
کلثوم غلامی حسن دادخواه تهرانی
گسترش دامن? سرزمین های اسلامی و شکوفایی اوضاع اقتصادی و فرهنگی مسلمانان در سده های 3-8ھ. موجب شد که سفر و به دنبال آن سفرنامه نویسی افزایش یابد. سفرنامه ها به جهت دربرداشتن اطلاعاتی چون آداب و رسوم و سنت ها، رخدادهای تاریخی، باورهای سیاستمداران، روابط سیاسی و اقتصادی دولت ها در میان انواع ادبی، جایگاهی ممتاز دارند. از سوی دیگر کیفیت بالای وصف، میزان دقت و اسلوب داستانی ساده و روان در برخی سفرنامه ها موجب شد تا این گونه نوشته ها به عنوان یک فن ادبی مستقل با عنوان ادبیات سفرنامه ای مطرح شود و جزئی از ادبیات داستانی به شمار رود. سفرنامه های ناصرخسرو (قرن 5ھ) و ابن بطوطه (قرن 8ھ)، از جمل? بهترین این گونه آثار در ادبیات قدیم فارسی و عربی محسوب می شوند. در سفرنام? ناصرخسرو مسائل جغرافیایی و توصیف ظاهری و فیزیکی کالبد شهرها و مکان های ویژه بیش از دیگر امور، نمود دارد. نثر آن نیز ساده و روان است و از تکلف و تصنع به دور است و در عین کوتاه نویسی، امور جزیی هم توصیف شده است. سفرنام? ابن بطوطه نیز آیینه ای از آداب و آیین ها، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سرزمین های گوناگون، به ویژه سرزمین های اسلامی است. او تصویر زنده ای از مردمان سرزمین های اسلامی در زمانی عرضه می کند که این سرزمین ها یورش مغول را از سر گذرانده اند. از این رو این کتاب یکی از باارزش ترین منابع تاریخی آن عصر به شمار می رود. توصیفات وی نیز در قالب نثر مرسل و محاوره گونه بیان شده است. بهره گیری از اصطلاحات مختلف اداری، بازرگانی، زراعی و... و بکار گیری واژه های فارسی، هندی، ترکی و...و استفاده از لغات عامیانه از خصوصیات سبک وی محسوب می شود. این ویژگی ها، سفرنامه های ناصرخسرو و ابن بطوطه را در زمر? بهترین سفرنامه های ادبیات فارسی و عربی جای داده است. پژوهش حاضر به تحلیل و بررسی تطبیقی این دو اثر پرداخته است.
نادیا همیلی حسن دادخواه تهرانی
گسترش اندیشه ضد استعماری در ادبیات معاصر عربی، از زمانی آغاز شد که نخبگان عرب، مردم را از اهداف شوم استعمار، آگاه و آنان را به پایداری در برابر اشغالگران دعوت کردند. از سوی دیگر فشار، سخت گیری و ستمی که دولت های استعمارگر بر ملت عرب روا می داشتند، زمینه را برای تقویت روح " پایداری سیاسی" در مردم آماده ساخت و در این راستا، شاعران نیز با نزدیک کردن زبان شعری خود به زبان و نیازهای جامعه، به سرودن شعر پایداری روی آوردند. درون مایه های سروده های این شاعران را می توان در موضوعاتی مانند موارد زیر به خوبی دید: 1- اعتراض به وجود بیگانگان در کشور 2- محکوم کردن حاکمان محلی، روسای جمهور، وزیران 3- محکوم کردن پیمان نامه های استعماری و انتخابات فرمایشی 4- هشدار به حاکمان وسیاستمداران و ... . این پایان نامه پس از گذری بر وضع سیاسی کشورهای عربی در آستانه عصر جدید، ضمن شناساندن برجسته ترین شــاعران سیاسی عرب در دوره نوین، به ترجمه شعر، بـررسی و تحلیل مضـامین "پایداری سیاسی" در سروده های آنان می پردازد. میزان برخورداری شعر معاصر عربی، از درون مایه های پایداری به اندازه ای محسوس و گسترده است که می تواند گویای پایبندی شاعران به آرمان های مردم و جامعه خویش باشد.آرمان هایی که در این روزها، شاهد تحقق گام به گام آن می باشیم.
مدینه شمسی گوشکی محمود شکیب انصاری
قرآن کریم، یگانه معجزه جاوید اسلام و چراغ پرفروغ هدایت مسلمانان است. زبان قرآن، عربی است و برای فارسی زبانان، ترجمه آن به زبان مادری، ضروری به نظر می آید. زیرا گسترش مفاهیم قرآنی در جامعه، وابسته به ارائه ترجمه های سلیس و روان از قرآن است، لذا نقد و آسیب شناسی این ترجمه ها امری ضروری به نظر می رسد. از آنجایی که هر مترجم براساس برداشت و فهم خود از آیات قرآن کریم ، ترجمه ای ارائه می دهد که با دیگری در اختلاف است؛ بنابراین وجود برخی اشکالات و معایب در این ترجمه ها امری پذیرفتنی است. اشتباهات صرفی و نحوی، عدم یکسان سازی در ترجمه آیات، عبارات و ترکیبات مشابه قرآنی، حذف و اضافه های فراوان، عدم رعایت دستور زبان فارسی و معادل یابی اشتباه از جمله اشکالات این ترجمه هاست .پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه تطبیقی ترجمه سه تن از مترجمان مشهور قرآن (ترجمه تفسیر طبری، الهی قمشه ای و ابوالقاسم امامی) پرداخته که در سه فصل مورد بررسی قرار گرفته است. فصل اول به کلیاتی پیرامون ترجمه می پردازد، درفصل دوم، شرایط، شیوه ها و پیش نیازهای ترجمه قرآن کریم بیان می شود و فصل سوم به بررسی تطبیقی ترجمه های مورد نظر می پردازد.
بهروز رحمتی محمود شکیب انصاری
هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل نمایشنامه های منظوم شوقی (قمبیز، مصرع کلیوباترا، عنتره و مجنون لیلی) ، از نظر عناصر داستانی آن ها و دریافتن سبک، محتوا و پیام موجود در آن ها با روشی اسنادی می باشد. هنر نمایشی، تقلیداز کنش های انسانی است، که به تصویر صحنه ای از زندگی می پردازد و در هنگام اجرا، گروهی از حوادث، اتفاقات و کشمکش های داخلی و خارجی را به همراه دارد. نمایشنامه، در قرن نوزدهم از کشورهای غربی وارد سرزمین های عربی شد و در قرن بیستم به شکوفایی رسید. احمد شوقی، از پیشگامان نمایشنامه ی شعری در جهان عرب است، او شش نمایشنامه ی منظوم دارد که جز یکی از آن ها که «کمدی» است، همگی «تراژدی» می باشند. از لحاظ شکل ظاهر، آنچه که در این نمایشنامه ها بیشتر به چشم می خورد،وجه غنایی بودن آن هاست، به گونه ای که گروهی معتقدند که او نمایشنامه ی شعری نسروده، بلکه شعر نمایشی سروده است. از نظر محتوا، شوقی در این نمایشنامه ها، هم عشق فردی و هم عشق به وطن را به تصویر کشیده است، اما آنچه که بیشتر در این نمایشنامه ها به چشم می خورد، وطن دوستی است، که هدف شوقی از آن، برانگیختن حس وطن دوستی در میان اعراب است. او خواسته است که مردمان سرزمینش را _در دوره ای که می زیسته_ علیه استعمار بشوراند، تا خویش را از آن آزاد سازند.
مهدی باپیروند حسن دادخواه تهرانی
نقد ادبی یکی از شاخه های مهم علوم ادبی است که درادبیات سنّتی، بیشتر جنبه ذوقی داشته است. با ورود به دوره معاصر و ایجاد دگرگونی در عرصه ادبیات، معیارهای نقد ادبی دگرگون و توسط اندیشمندان غرب پایه گذاری می شود در ادب فارسی و عربی نیز به پیروی از غرب، نقد ادبی نوین پی ریزی شد. در این پایان نامه با بررسی زمینه ها و بسترهای پیدایش نقد ادبی نوین در هر دو ادب فارسی و عربی، به شناساندن شخصیت های پیشگام و برتر در نقد ادبی و بیان دیدگاه های آنان پرداخته شده است و اشتراکات و تفاوت های این دو ادب، تأثیر گذاری این دو بر همدیگر و میزان تأثیرپذیری هر یک از نقد ادبی مغرب زمینی در زمینه نقد ادبی مورد واکاوی قرار گرفته شده است. در پایان به این نتیجه رسیدیم که این دو ادب، از یکدیگر تأثیر نپذیرفته اند و هر دو از یک آبشخور، یعنی غرب، پایه های نقد ادبی نوین خود را برگرفته اند. در این میان میزان پیروی از غرب در میان ادیبان و منتقدان عرب بیشتر بوده است.
علی خضری محمود شکیب انصاری
کلیله و دمنه اثری ادبی- تمثیلی است به زبان حیوانات که اصل آن به زبان سانسکریت- زبان هند باستان- نوشته شده است. جهان بینی حاکم بر این کتاب مبتنی بر خردورزی، دوراندیشی، دادپیشگی و چاره اندیشی است. این کتاب در قرن دوّم هجری به قلم عبدالله بن مقفّع ادیب فرزانه ی ایرانی، با هدف اصلاح اوضاع اجتماعی و سیاسی عصر خود، از زبان پهلوی به زبان عربی ترجمه گردید. وی در ترجمه ی خود، بی آنکه در ورطه تکلّف و صنعت پردازی بدیعی گرفتار آید، با عباراتی زیبا و بیانی شیوا، از عهده ی این کار برآمد و تحسین همگان را برانگیخت. پس از آن ادبیات عربی، سبک تازه ای از فنون ادبی را تجربه کرد و ادیبان و نویسندگان در آثاری که به پیروی از آن به رشته تحریر درآوردند شیوه ی هنری آن را سرمشق قرار دادند. درباره ی کلیله و دمنه در قلمرو زبان و ادبیات فارسی و عربی پژوهش های مفید و ارزشمندی انجام شده است. در این تحقیق نیز کوشش شده است تا با تکیه بر فن سبک شناسی، در کنار بررسی زبان و میزان بهره برداری از جلوه های بیانی و بدیعی، مهم ترین عناصر فکری- معنوی و ساختار داستان ها در ترجمه ی ابن مقفّع مورد بررسی قرار گیرد.
ناصر تابع جابری حسن دادخواه تهرانی
الملخّص : لقد غلبت النزعه السیاسیه علی شعر بعض الشعراء المعاصرین حتّی عرفوا بالشعراء السیاسیین . مظفّر النوّاب - الشاعر العراقی المعاصر - هو أحد هولاء . ترعرع النوّاب فی عائله عراقیّه شیعیه عریقه و وجیهه ، ورث منها الأدب و الموسیقی و النزعه السیاسیه المعارضه ضد الظلم و الاستعمار ، إضافه الی التأثرات الشیعیّه بطابعها الثوروی التی تتمحور حول علیّ (ع) و تضحیات الحسین (ع) . و قد شارک منذ سن المراهقه و شبابه فی الأحداث و المظاهرات السیاسیّه ضد الاستعمار البریطانی فی العراق . دفاعه عن الفقراء و المظلومین و تطلّعه الی مجتمع تسوده العداله و اللاطبقیّه أدّی إلی إنتماءه الی الحزب الشیوعی الّذی کانت شعاراته تقترب من أهداف النوّاب آنذاک . فجاء شعره متناسقا مع إنتماءاته و تطلّعاته نحو العداله و الحریّه و نبذ الظلم و الفساد . تعرّض النوّاب إلی السجن و التعذیب عدّه مرّات فاضطر إلی الخروج من العراق و الإغتراب فی البلاد المختلفه . أنشد النواب شعره بالعامیّه و الفصحی لکنّه مال الی الفصحی خصوصا بعد إحتلال اسرائیل لفلسطین و هزیمه العرب أمامه ، فانطبع شعره بالطابع الثوری و أدب المقاومه و قد وصف بشاعر فلسطین . یوجّه النوّاب هجاء و نقدا حادّا و شنیعا - غالبیه الأحیان - الی القاده و الحکومات العربیه خصوصا دول الخلیج لتواکلهم و تقاعسهم أمام قضیه فلسطین و الأوضاع السیئه فی البلاد العربیّه مما أدّی إلی منع شعره فی هذه البلاد . لکن شعره مفعم بالإشاده بالثوار و الفدائیین و الشهداء و الدعوه الی انتهاج اسلوبهم فی المقاومه المسلّحه داخل الوطن العربی من أجل الحریّه و العداله ، و کذلک دحر الإحتلال و مواجهه الاستعمار .
عفیفه موحدیان عطار محمود آبدانان مهدیزاده
در این پژوهش، سیمای مادر در شعر عربی و فارسی معاصر در سه بخش مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل نخست، ابتدا سیمای مادر را به عنوان زن در جامعه بشری، اسلام، ادبیات سنتی و ادبیات معاصر عربی و فارسی نشان داده و نمونه هایی از اشعار برجسته هر دو زبان را آورده و به بیان دیدگاه های مورد نظر پرداخته شده است. آن گاه تغییر نگرش ها به زن را از زمان های کهن که بیشتر نگرش هایی منفی بوده تا زمان حاضر که صحبت از آزادی زنان و احقاق حق آنان به میان آمده، مورد بررسی قرار داده شده است. فصل دوم این تحقیق، به سیمای مادر در شعر معاصر عربی اختصاص یافته و در آن اشعاری با موضوعات مختلف (از قبیل عشق و محبت مادری، پوشش، آموزش و پرورش و در نهایت رثای مادر) با ذکر توضیحات مربوط به آن آورده شده است. در پایان، فصل سوم را با عنوان سیمای مادر در شعر معاصر فارسی با اشعاری با همان مضامین به کار رفته در فصل دوم به رشته تحریر درآورده ایم. سرانجام به این نتیجه رسیده ایم که در اثر تعامل ها و ارتباط های این دو زبان و ملت با یکدیگر، اشتراک ها و تشا به های فرهنگی و اعتقادی زیادی در میان آن ها پدیدار گشته است. همچنین شایان ذکر است که جنسیت شاعران (زن و مرد بودن آنان) بر دیدگاه و نوع نگرششان در این موضوع تأثیرگذار بوده و شاعران زن، بااحساس تر و باعاطفه تر از شاعران مرد، در این موضوع سروده اند.
ولی بهاروند غلامرضا کریمی فرد
سخن همیشه بر پای? قواعد معمولی و شناخته شد? زبان بیان نمی شود. گاه قواعد زبان فرو می ریزد تا سخن نظم دیگرییابد و بهتر و موثرتر در جان مخاطب نشیند. تلاش برای شکافتن سقف عادتها و ایجاد افقهای تازه در زبان را «عدول» یا «هنجارگریزی» می گویند. به عبارت دیگر، انحراف از قواعد حاکم بر زبان هنجار و عدم مطابقت و هماهنگی با زبان متعارف، «عدول» نام دارد. گفتنی است که اگر گریز از هنجار، عالمانه و زیبا رخ دهد، به شکوفایی، بالندگی و پویایی زبان منجرمی شود. در مقابل، چنانچه هنجارگریزی به پیچیدگی سخن و معنا منجر شود، نه تنها ارزش هنری ندارد، بلکه خواننده را نیز از خود می راند و مای? دلزدگی او می گردد. یک ساختار کلامی به یکی از گونه های دستوری یا هنری یا نادرست نمود پیدا می کند. در ساختار هنری یا بلاغی، زبان از معیار متعارف خود فراتر می رود و به شکل فراهنجار جلوه گر می شود. روشن است که زبان در همین سطح هنری است که می تواند توجّه مخاطب را به خود جلب کند و او را تحت تأثیر قرار دهد. گفتنی است که در ساختار هنری که عرص? خودنمایی عدول است،سبک کلام برجسته می شود و سخن از یکدستی و یکپارچگی رها می گردد.ترسیم نزدیک یک رویداد، تأکید بر وقوع حتمی یک عمل، کوتاه گویی، ایجاد انسجام و تعادل در کلام، کاربردی نبودن وزن قیاسی، گسترش قلمرو معنا و غیره از مهمترین انگیزه های زیباشناختی فراهنجاری است. زیبایی عدول و فراهنجاری را می توان در متون عربی به روشنی مشاهده کرد. در این گونه از متون، این شیوه از سبک بیانی به گون? بس شگرفی به کار گرفته شذه است. گفتنی است که در این نوع از فراهنجاری ها،انگیز? معنایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است،هرچند جنب? لفظی نیز در پدیداری آن بی تأثیر نیست. در این پژوهش، تأثیر عدول و فراهنجاری بر ساختار و بافت کلام مورد تحلیل واقع شده است. همچنین، تأثیر این شیوه از سبک بیانی بر قلمرو معنا مورد بررسی قرار گرفته است.
بهرام نظرپور حسن دادخواه تهرانی
در نیمه دوم قرن نوزدهم، تحولات ژرفی در مفاهیم و ساختار زبانی نثر فارسی و عربی پدید آمد. عواملی چند از جمله اعزام دانشجو به غرب، ترجمه ی آثار نویسندگان غربی، صنعت چاپ، ظهور و شکوفایی مطبوعات و تأسیس مدارس بر اساس الگوهای نوین در دگرگونی شیوه ی نویسندگی معاصر نقش بسزایی داشتند. به دنبال کوشش نویسندگان پیشگام هر دو زبان، شاخه های نثر نوین از قبیل نمایشنامه نویسی، نقد ادبی، داستان نویسی و مقاله نویسی پاگرفت. از نظر مفهوم، نثر سالهای پایانی قرن نوزدهم و دهه های آغازین قرن بیستم به میان مردم آمد و ادباء بر آن شدند که عموم مردم را از مسائل پیرامون خود آگاه و آنان را با حقوق خود آشنا کنند. دفاع از حقوق فرودستان، ستیز با ستم، انتقاد از اوضاع نامناسب، مبارزه با استکبار خارجی و خود کامگی داخلی و مبارزه با خرافات از مفاهیم و مضامین بسیاری از نوشته های فارسی و عربی معاصر بود. از نظر ساختار زبانی، نثر رفته رفته از پیچیدگی و عبارت پردازی فاصله گرفت و نویسندگان برای اثر بخشی افکارشان در میان عموم مردم، از زبان ساده و بی پیرایه بهره بردند.
لیلا سلامات حسن دادخواه تهرانی
انعکاس طبیعت در شعر تغزلی شاعران عرب، بازتاب عواطف و احساسات قومی از بشر است که شاعر، سخنور آنهاست. تحلیل اشعار تغزلی عرب، نشان می دهد که جوامع عربی در طول حیات تاریخی خود، چه می اندیشیده اند و خیال ورزی های آنان، ریشه در کدام بیم و امیدها داشته است؟ پاسخ به پرسش هایی از این دست، از برای شناخت دنیای قوم عرب، بسیار اهمیت دارد. استفاده از پدیده های طبیعی و نمونه های حسّی آن از برای تبیین مفاهیم و افکار و نیز گزارش عواطف و احساسات انسانی، به صورت پیوسته در غزل عربی دیده می شود. طبیعت مجموعه ای از زیبایی های دیداری، شنیداری و بویایی هاست که دستمای? بیان زیبایی های عشق، قامت و روی و موی و چشم و دیدار محبوب قرار می گیرد شاعر عرب، در غزل و تغزل خویش، از این دستمایه به گونه ای رنگارنگ و گونه گون استفاده ها برده است. عناصر زیبایی طبیعت چون ماه و خورشید، گلهای رنگین و خوش عطر و بوی و رنگهای دلاویز، در غزل عربی، آینه هایی زلال از برای تجلای محبوب، عشق، رنجهای فراق و آرزوهای وصال انسان سخنور عرب هستند. و هدف این پژوهش استخراج عناصر طبیعت و زیبایی که در تغزلات شاعر عرب به محبوب زیبارو آمده است می باشد.
الهام بابلی بهمه حسن دادخواه تهرانی
در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی، نوعی نیاز معنوی، فردی و اجتماعی دست به دست هم داد و مکتب رمانتیسم را بوجود آورد. اساس این مکتب، بر تخیل فردی و خلاقیت بر اساس تخیل بود و در واقع عکس العملی بود در برابر مکتب کلاسیسم. این مکتب ادبی نوظهور به سرعت توانست ادبیّات ملل دیگر جهان را هم تحت تأثیر قرار دهد. مشرق زمین به ویژه کشورهای عربی نیز در پی گسترش ارتباطات با غرب، میزبان این مکتب فکری – ادبی جدید شدند و به دنبال آن، شاعران و نویسندگان بزرگی که در اندیشه ی نوآوری بودند؛ به این مکتب نوپا گرویدند. خلیل مطران و عباس محمود العقاد، دو شاعر معاصر عرب از جمله شاعرانی بودند که کوشش داشتند اندیشه های رمانتیکی را در ادبیّات سرزمین خویش بارور سازند. آثار این دو شاعر به حق آیینه ی تمام نمای لطیف ترین مضامین و مفاهیم رمانتیکی است. این پژوهش ادبی به بازتاب رمانتیسم ادبی در سروده های معاصر عربی با تأکید بر شعر خلیل مطران و عباس محمود العقاد اختصاص دارد و در این پژوهش مکتب رمانتیسم غربی و ویژگی های آن بررسی و به تحلیل و ارزیابی آن ویژگی ها در سروده های عربی به ویژه در شعر مطران و عقاد پرداخته شده است.به کلّی یافته های پژوهش حاضر، بیانگر نقش برجسته ی این دو شاعر در جنبش رمانتیسم در جامعه ی عرب می باشد.
محمد زمانی اصل غلامرضا کریمی فرد
فعالیّت و جایگاه علمی موالی «ایرانی نژاد» از جمله موضوعاتی است که نویسندگان فراوانی در مورد آن به نوشتن پرداخته اند. ایران یکی از کشورهایی بود که به دست مسلمانان افتاد. و تحت تاثیر این فتوحات ایرانیان زیادی در دو دوره اموی و عباسی از راه ولاء به فرهنگ عربی وارد شدند و توانستند به علت های گوناگون از لحاظ علمی از ملل فاتح پیشی بگیرند. موالی ایرانی با توجه به تمدن، پیشینه فرهنگی و علمی خود توانستند به خوبی در فرهنگ عربی جایی برای خود پیدا نموده و دست به فعالیت های ادبی و علمی فراوان آن هم به زبان تازی کرده، و از عناصر تکمیلی ادبیات عربی به شمار آیند.
فریده شافعی نیا حسن دادخواه تهرانی
ادبی بودن قرآن کریم یکی از موارد اعجاز آن بشمار می رود. قرآن کریم، در اصالت ادبی و اعجاز بیانی اش در اوج قلّه است و نص محکمی است که مفسران و دانشمندان مسلمان در این زمینه علومی را پایه ریزی کرده اند و با استفاده از آن علوم به فهم هر چه بهتر قرآن و تأثیر آن بر رفتار انسان ها می پردازند. از سوی دیگر، قرآن کریم، برای پرورش انسان در ابعاد مختلف، و برای هدفی مشخّص که همان کمال انسان است، نازل شده است. کتابی است که تمام نیازهای بشریّت در آن نهفته است و قوانین زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی را در بر دارد. رهنمودهای قرآن کریم در هر یک از این موضوعات بی مانند است. در این پژوهش که شامل پنج فصل می باشد و هر فصل دارای مقدّمه ای است، که در فصل اول، رفتارشناسی را از دیدگاه روانشناسی و نظریه رفتارگرایان را مورد بررسی قرار داده است. فصل دوم، مختصری از کاربرد صنایع ادبی در قرآن و بررسی نمونه آیاتی که منجر به تغییر رفتار در زندگی انسان می شود، انجام گرفته است. و این که ویژگی ادبی قرآن چه تأثیری بر تغییر رفتار در انسان دارد. در فصلهای سوم و چهارم و پنجم، آیات قرآن پیرامون زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی به صورت موضوعی(موضوعات اخلاقی –تربیتی) مورد بررسی ادبی، از جمله: لغت، صرف و نحو و بلاغت، و تأثیر ادبی این آیات در رفتار انسان قرار گرفته است.
نصرت آرمان فر حسن دادخواه تهرانی
شیخ بهاء الدین محمد بن حسین عبدالصمد حارثی عاملی معروف به شیخ بهائی از دانشمندان شیعه و برجسته قرن یازدهم هجری است. ایشان بدون شک از چهره های نادر دوران و دانا مردانی بود که در تمام فنون از جمله: فقه، ریاضی، هیئت شناسی، معماری، مهندسی، لغت، نحو و بسیاری دیگر از دانش ها صاحب رأی بود. او در حدود هشتادوهشت کتاب و رساله در علوم مختلف نوشته است. مشهورترین کتاب ادبی وی کشکول نام داردکه شامل اشعار، حکایات، و پندو اندرزهای شیرین می باشد. او در محضر استادان و دانشمندان بزرگ زمان خود کسب فیض نمود و شاگردان مشهوری همچون ملاصدرای شیرازی، ملا محمدتقی مجلسی،... را پرورش داد.او همچون عالمان شاعر در وادی ادب قدم نهاده است و لیکن در جامعه ی کنونی ما شیخ بهائی به عنوان یک عالم دینی شناخته شده است بنابراین در این پژوهش:به شرح زندگی و آثار شیخ بهائی، بررسی خورده گیری ها بر عملکرد سیاسی وی ، کتاب شناسی توصیفی آثار ادبی ایشان ، بررسی سبک ادبی و اشعار، ویژگی های ممتاز ادبی و اندیشه های فرهنگی ایشان پرداخته می شود.
سید باسم آرسته غلامرضا کریمی فرد
محمدرضا شفیعی کدکنی و عبدالوهاب البیاتی دوتن از شاعران پرآوازه ی ادبیات معاصر فارسی و عربی و از پرچمداران مکتب ادبی رمانتیسم هستند. این دوشاعرکه موقعیت سیاسی و اجتماعی جامعه ی وقت خود را به خوبی درک کرده و شرایط تقریباً یکسانی را پشت سرگذاشته اند، مضامین مشترکی را در سروده های خویش رقم زده، به یادآوری خاطرات گذشته ی خویش پرداخته و فضایی سرشار از دلتنگی و اندوه موسوم به نوستالژی را به تصویر کشیده اند. نوستالژی یا دلتنگی برای گذشته، حالتی روحی- روانی است که به صورت غیرارادی و ناخودآگاه، در فرد ظاهر شده و به یک اندیشه تبدیل می شود. در عرصه ی ادبیات، این حالت برای شاعر یا نویسنده ای رخ می دهد که به دنبال انگیزه های فردی یا اوضاع سیاسی- اجتماعی جامعه ی خود، به نوعی احساس تنفر و دلزدگی از اکنون دچار شده و اندیشه و آرزوی بازگشت به گذشته و خاطرات شیرین اش را در سر می پروراند. در این پژوهش، نگارنده برآن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر سروده های دو شاعر، چگونگی نمود مضامین مشترک در اشعار ایشان را مورد ارزیابی قرار دهد.
صدیقه شجاعی حسن دادخواه تهرانی
کلید واژه ها :عصر عباسی اول،شاعران شیعه،شعر شیعی،صنوبری، اهل بیت (ع) چکیده در طول چهارده سده ای که از اسلام می گذرد شاعران زیادی با زبان ماندگار شعر در مدح و رثای اهل بیت(ع)، بالأخص در رابطه با حماسه عاشورای حسینی و مظلومیت های اهل بیت(ع)و مسئله غدیر به سرودن شعر پرداخته و به نشر فضائل و مناقب ائمه معصومین(ع)در قالب شعر،جامه عمل پوشانده اند. شاعران دوستدار اهل بیت(ع) از همان قرون ابتدایی اسلام و در دوران سیاه استبداد اموی و عباسی همواره حاکمان غاصب را به شدت نکوهیده و به افشاگری آن ها پرداخته و همواره اهل بیت(ع)را که رهبران راستین خویش می دانستند؛ستایش می کردند و با مدح و ستایش پیامبر اکرم(ص)و صدیقه طاهره(س)و حضرت علی(ع)و اولاد معصومین او و با بیان خوبی ها و فضیلت های آن بزرگواران،دشمنانشان را تحقیر نموده و حقانیت و برتری آنان را به اثبات می رساندند و با بیانی رسا درقالب اشعاری لطیف،به ترویج مکتب پاک تشیع پرداخته اند.یکی از این شاعران صنوبری است که شاعری شیعه مذهب و دوستدار اهل بیت (ع) بوده است.او قصایدی از اشعار خود را به اهل بیت (ع) اختصاص داده است.وی در این اشعار به مدح و رثای اهل بیت(ع) پرداخته و دشمنان را مورد نفرین و سرزنش خود قرار داده است. در این رساله سعی بر این است تا پس از بررسی دوران شاعراز جهت سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و تفحصی در مورد وضعیت شیعه در این دوران و برخورد خلفای عباسی با شیعیان به خصوص شاعران شیعه،و اشاره اجمالی به شعر شیعی و همچنین زندگی نامه شاعرو بیان مضامین وی ،به اشعاری که این شاعر به اهل بیت(ع)اختصاص داده است پرداخته شود ،و در آخر نیز اسلوب شعری این شاعر مورد بررسی قرار گیرد.
ناصر نوری زاده غلامرضا کریمی فرد
زبان فارسی و عربی از دیرباز با یکدیگر ارتباط و تاثیر متقابل داشته اند . پس از اسلام ، در پی هم آمیختگی اندیشه و دانش اقوام گوناگون ، فرهنگی پربار در جغرافیای سیاسی و اجتماعی اسلام پدید آمد . از سوی دیگر، سیراب شدن این فرهنگ و تمدن از آبشخور پربار قرآن و حدیث، بیش از پیش بر ارزشمندی آن افزود . پس از گسترش سرزمین های اسلامی در ایران، اثرگذاری و اثر پذیری دو زبان و فرهنگ عربی و فارسی از یکدیگر فزونی یافت . به گونه ای که بسیاری از مضامین شاعران و ادیبان هر کدام از این دو زبان را می توان در آثار ادیبان دیگری یافت . این پژوهش بر آن است تا به بررسی تطبیقی یک نمونه از این تاثیر پذیری که همان همسانی دیدگاه متنبی و ناصرخسرو ، دو شاعر بزرگ ادب عربی و فارسی در زمینه ی حکمت است ، بپردازد . چرا که نام و آوازه ی متنبی، و نیز حکمت والای او ، سبب شده بود تا مضامین شعری و اندیشه های این شاعر بزرگ ، در آثار شاعران فارسی زبان همچون ناصرخسرو راه یابد . این دو شاعر نامدار پیرامون دنیا،زندگی و مرگ ،دانش و خرد ودیگر زمینه ها اشعاری زیبا و حکمت آمیز سروده اند . هر دو به دیده ی بدبینی و نکوهش به دنیا و روزگار می نگرند . زندگی شرافتمندانه را می پسندند و به مرگ با عزت می اندیشند. زیراکه هیچ کس را از مرگ گریزی نیست. آدمی باید همواره در پی دانش و خرد باشدو از بی خردان دوری کند. اما افسوس که فرومایگان بر مردم فرمان می رانند و مردم همچون ستوران در خواب غفلتند. با این همه باید توجه داشت که همسانی و همگونی دیدگاه شاعری چون ناصر خسرو با اندیشه های متنبی ،تنهااز راه تقلید نیست. زیرا که بهره مندی ادیبان مسلمان از منابعی یکسان چون قرآن، حدیث ، فرهنگ زمان خویش ورنج ها و سختی های روزگار سبب شده بود تا بسیاری از اندیشه های آنان به هم نزدیک باشد.
الهام بروایه خیریه عچرش
ترجمه متون عربی فصیح ازجمله شعرهای أحمدشوقی نقش بسیارشایانی درفراگیری آن ودرک معانی وشناخت درون مایه ها و تحلیل و پردازش باورها و جهان بینی و در نتیجه شناسائی این شاعر پر آوازه دارد، این پژوهش باتکیه بر این داده ها وبهره وری از لغت¬نامه¬ها و مراجعه به منابع گوناگون تلاشی است در راستای درک مقاصد شاعر، یافتن معادل فارسی واژه هاو عبارات، گزینش نزدیکترین و مناسبترین واژه¬های فارسی معادل و پرداختن به تبیین مقاصد شعری شاعر پس از ترجمه در قالب نثر فارسی معاصرتوام با شرح و توضیح است. نبود واژه های معادل در زبان فارسی و نیز نبود منابع لازم وگستردگی تخیل شاعردر بکارگیری واژه¬ها وپرداختن به رخدادهای تاریخی وموضوعات مختلف واستفاده از صنایع ادبی گوناگون ازسختیهای این پژوهش بشمار می ایند. این تحقیق دربرگیرنده مقدمه کوتاه، زندگی نامه مختصر شاعر و شرح و ترجمه ابیات دوازده قصیده ازجلد اول شوقیات است.که در آغاز ترجمه هرقصیده مقدمه¬ای درخصوص ویژگی¬های قصیده نگاشته شده و در طی ترجمه ابیات به اقتضای ضرورت و متناسب با آن به شرح و توضیح واژه ها یا فرازهای که بنظر می¬رسد دشوار باشند نیز پرداخته می¬شود.
افروز حسینی حسن دادخواه تهرانی
حسن بن هانی، مشهور به ابونواس، ایرانی تبار، متجدد و یکی از برجسته ترین شاعران و متکلمان دوره ی عباسی اوّل می باشد، که درباره ی وی کتاب ها و مقاله های زیادی نوشته شده است. وی در سال 145 هجری، در یکی از بلاد خوزستان متولّد شد. پدرش به کار بافندگی مشغول بود و برای امر چوپانی به اهواز آمد و با مادرش جلبان (گل بانو) که اصالتاً اهوازی بود، ازدواج کرد و ثمره ازدواج آنها شخصی به نام ابونواس شد. چنانکه بر می آید این پدر و مادر از مردمی گمنام بودند و زندگی در بینوایی می گذرانیدند. وی دیوان بزرگی دارد که حاوی موضوعاتی چون غزل، مدح، هجا، رثا، خمریات و طردیات می باشد ودر اغراض مختلف شعری زمان خویش شعر سروده است. ولی مهارتش بیشتر در زمینه خمریات و طردیات (وصف صحنه های شکار) می باشد و بیشتر حجم دیوانش را اشعار خمری تشکیل می دهد. بی شک، وی یکی از شاعران برجسته در مکتب مادی شعر خمری به شمار می رود.
حمید رضا پیرمرادیان حسن دادخواه تهرانی
مقامات بدیع الزمان همدانی و حریری، بدون تردید از گرانبهاترین گوهرهایِ گنجینه ادبیات عربی به شمار می آیند که به عنوان نمونه های بی نظیری از هنر نویسندگی به شیوه متکلف و مصنوع جایگاه ویژه ای را نزد بزرگان ادب، به خود اختصاص داده اند. سعی نویسندگان مقامات بر این بوده است تا علاوه بر اینکه هنر نویسندگی خود را به رخ رقیبان بکشند، با پرداختن به برخی پدیده های چون دریوزگی، طفیلی گری و حیله گری، برخی از مفاسد اجتماعی و سیاسی را نیز به هم عصران خود گوشزد نمایند. نگارنده این سطور کوشش نموده است تا با بهره گیری از منابع و مآخذ کهن و نوین در این زمینه، ابتدا از مقامه و مقامه نویسی در قرن چهارم و پنجم یاد کرده و سپس به بررسی تطبیقی مقامات همدانی و حریری – از جنبه ادبیات داستانی، آرایه های ادبی،دایره واژگان و ساختار دستوری – در حد یک پایان نامه کارشناسی ارشد - ،بپردازد. شایان ذکر است که هر یک از فصول ،با برداشتها و انتقادهای شخصی نگارنده ،دربردارنده مطالب و مباحث جدیدی در این خصوص می باشد.
فاطمه سعدونی حسن دادخواه تهرانی
کار شرق شناسان با ا هداف و انگیزه های گوناکونی مانند انگیزه سیاسی، اقتصادی، دینی و علمی آغاز گردید. از سوی دیگر دیدگاههای صاحب نظران نیز درباره تأثیر پژوهشهای شرق شناسان بر شرق، گوناگون بوده است. آنچه که در این پایان نامه مورد بحث قرار گرفته است، بررسی فعالیتهای علمی دو قرن اخیر شرق شناسان در حوزه ادبیات عربی است که ضمن آن مروری بر زندگینامه وآثار دهها نفراز نام آوران شرق شناس ازمهمترین مراکز شرق شناسی غربی ،حاصل کار آنها در چند بحث مجزا مانند شرق شناسان وادبیات قدیم عربی،شرق شناسان وپژوهشهای آنان در ادبیات معاصر عربی وشرق شناسان ومطالعات آنان در زمینه قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفته است.در یک اظهار نظر کلی می توان گفت مطالعات وپژوهشهای شرق شناسان مانند هر فعالیت علمی دیگر دارای ابعاد منفی ومثبت است که در بُعد منفی سبب ایجاد برخی گرایشهای غرض ورزانه ودیدگاههای شک برانگیز نسبت به آثار ومنابع اصلی ادبیات عربی مانند اشعار عصر جاهلی وحتی قرآن کریم گردید که پایه این دیدگاههای تردید آمیز ابتدا در آثار وکتابهای شرق شناسان مطرح گردید سپس به افکار واندیشه های نویسندگان واندیشمندان معاصر عرب راه یافت بطوری که این تأثیر به روشنی در آثار برخی از این نویسندگان آمده است . ازسویی دیگر چون طرح این دیدگاهها منحصراً ازجانب تعداد انگشت شماری از شرق شناسان صورت گرفت وبعضاً هم ازسوی خود شرق شناسان مورد نقد وکنکاش قرار گرفت، طبعاً نمی توان این اثرات منفی را برمطالعات ارزشمند وگرانبهای همه آنان تعمیم داد، زیرا در این میان شرق شناسان فراوانی بودند که با علاقه وعشق به فراگیری فرهنگ شرقی –اسلامی سالهای مدیدی از عمر گرانبهای خود را وقف خدمت به احیای آثار خطی این فرهنگ نمودند و در این راستا هزاران نسخه خطی ارزشمند عربی راتحقیق ،تصحیح،ترجمه ومنتشر نمودند ضمن آنکه خود،کتابهای فراوانی در زمینه های گوناگون ادبیات عربی تألیف کردند وبا این فعالیتها از نابودی شمار زیادی از آثار خطی عربی جلو گیری کردند وبا نوشتن کتابهای نقد وشرح پیرامون این آثار انگیزه های تحرک وپویایی بیشتر فکری وعلمی در میان نویسندگان عرب ایجاد کردند، بطوری که کتابهایی که در نقد وبررسی آثار شرق شناسان نوشته شد به شکوفائی ورشد ادبیات عربی کمک فراوانی نمود. در حقیقت نتایج این مطالعات ونقدهای علمی فراوانی که بر آنها نوشته شد نشان دادکه آثارِمثبتِ پژوهشهای شرق شناسان در زمینه ادبیات عربی بویژه در دو قرن اخیر بسیار بیش از ابعاد واثرات منفی است.