نام پژوهشگر: نادر تقی پور
زهرا سلیمانی مارشک نادر تقی پور
در این مطالعه پتروگرافی، ژئوشیمی و محیط رسوبی نهشته های زغال سنگی منطقه اولنگ با سن تریاس بالایی تا ژوراسیک زیرین در شمال شرق ایران مورد بررسی قرار گرفته است. هرکدام از گروه های ماسرالی ویترینیت، اینرتینیت و لیپتینیت به ترتیب دارای متوسط 4/0 ،9/8 ،3/82 درصد حجمی هستند. ماسرال های گروه ویترینیت شامل کالوتلینیت، کالودترینیت و کورپوژلینیت هستند. سمی فوزینیت و فوزینیت فراوانترین ماسرال های گروه ماسرالی اینرتینیت هستند. از گروه ماسرالی لیپتینیت ماسرالهای اسپورنیت، کوتینیت و رزینیت در اغلب لایه های زغال سنگی منطقه اولنگ حضور دارند. این زغال سنگ ها غنی از ویتریت هستند. بازده خاکستر لایه های زغال سنگی منطقه اولنگ از 21/1 تا 81/30 درصد وزنی تغییر می کند. آنالیز پراش اشعه ایکس (xrd) بر روی نمونه زغال سنگ ها و خاکستر آن ها و همچنین نتایج sem-edx نشان دهنده حضور کانی های کائولینیت، کوارتز، سیدریت، پیریت، بیوتیت، کلریت و ایلیت در لایه های زغال سنگی معادن اولنگ می باشد. شاخص ژله ای شدن (gi) و شاخص حفظ شدگی بافت (tpi) نشان می دهند که لایه های زغال سنگی منطقه اولنگ منشاء دریاچه ای دارند. این زغال سنگ ها در بخش پایینی دشت دلتایی نزدیک به دریاچه های آب شیرین نهشته شده اند. شاخص آب زیرزمینی دلالت بر آن دارد که این لایه ها در mire های تحت شرایط هیدرولوژیکی rheotrophic تکامل یافته اند. مقادیر شاخص گیاهی (vi) نیز غلبه گیاهان آبزی و علفی را در تشکیل این زغال سنگ ها نشان می دهد. عناصر اصلی و فرعی لایه های زغال سنگی منطقه اولنگ بر اساس ضرایب همبستگی شان با بازده خاکستر در چهار گروه (rb, k, cs, si)a ، (al)b ، (tl, ca, nb, ta,v)c و (cr, hf, sn, zr, th, zn, ti, ba, w, mg, na, p, sr, co, cu, mo, ni, u, fe, ca)d جای می-گیرند. دو گروه اول به واسطه داشتن ضرایب همبستگی مثبت با بازده خاکستر دارای قرابت غیرآلی هستند. عناصر گروه های c و d رابطه منفی یا ضعیفی با بازده خاکستر دارند. بر اساس آنالیز همبستگی، آنالیز خوشه ای و ویژگی های توزیع عناصر نادر خاکی دو شکل رخدادی مجزا برای این عناصر می توان در نظر گرفت: 1) همراهی این عناصر با کانی های فسفاته ای چون مونازیت یا مواد آلی فسفاته. 2) همراهی با گروه ماسرالی ویترینیت. زغال سنگ های منطقه اولنگ از نظر عناصر zn, mn و p بسیار غنی تر از متوسط خاکستر زغال سنگ های جهان هستند.
حکیمه محمدی لقب نادر تقی پور
کانسار مس پورفیری سارا (پرکام) در استان کرمان و در 35 کیلومتری شمال شهربابک قرار دارد. سنگ های آتشفشانی ائوسن میزبان این کانسار می باشد. مطالعات پتروگرافی نشان دهنده این است که توده های نفوذی کانسار سارا اصولاً از سنگ های دیوریت و کوارتزدیوریت با بافت پورفیری و همچنین تعدادی دایک تأخیری با روند عمومی شمال غربی ـ جنوب شرقی تشکیل شده است. چهار نوع از برش های ماگماتیک ـ هیدروترمال در این کانسار قابل شناسایی است. هاله های دگرسانی در کانسار سارا شامل پتاسیک، پتاسیک- فیلیک، بیوتیتیک، فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک می باشند. کانی زایی در این کانسار ضعیف بوده و عیار میانگین مس و مولیبدن به ترتیب %0/16 و 12ppm می باشد که به صورت انتشاری و استوک ورک و رگه ای می باشد. کمترین عیار مس در زون فروشست ـ اکسیدی (%0/12) و بیشترین عیار مس (% 0/4) و مولیبدن (25/83ppm 83/25) متعلق به زون غنی شده سولفیدی ثانویه می باشد. کانسار سارا دارای عیار میانگین 121، 6 و 9ppb به ترتیب برای طلا، پلاتین و پالادیوم می باشد. توده های نفوذی از نظر ژئوشیمیایی دارای ترکیب دیوریت تا مونزونیت و سنگ های آتشفشانی ترکیب آندزیت تا تراکی آندزیت با ماهیت کالک ـ آلکالن غنی از پتاسیم و متاآلومین با روندی به سمت پرآلومین می باشند. ژئوشیمی این سنگ ها حاکی از غنی شدگی در lile و lree و تهی شدگی hfse و hree می باشد. غنی شدگی نمونه ها از lile و تهی شدگی از hfse بیان گر ماگماتیسم کالک ـ آلکالن نوع i مربوط به کمان های آتشفشانی حاشیه قاره ای است که توسط فرآیند فرورانش ایجاد شده است. تشکیل سنگ های نفوذی کانسار سارا با ماگماتیسم ناشی از فرورانش پوسته اقیانوسی نئوتتیس به زیر صفحه ایران مرکزی همخوانی دارد، به طوری که توده های نفوذی کانسار سارا در کمان حاشیه قاره ای جایگزین شده است. مطالعات سیالات درگیر 8 گروه از سیالات درگیر را در کانسار سارا نشان می دهد: غنی از مایع ساده، غنی از مایع حاوی کانی اپک، سیال درگیر تک فاز گازی، غنی از گاز، غنی از گاز حاوی کانی اپک، شور ساده، شور حاوی کانی اپک و چند فازی. نتایج دماسنجی سیالات درگیر نشان می دهد، سیالاتی که در دمای حدود c°500 و فشار 600bar به دام می افتند، اولین سیالات تشکیل دهنده کانسار سارا می باشند. عمق جایگزینی کانسار سارا حداکثر حدود 2/3km می باشد. شوری و دمای هموژن شدن سیالات درگیر نشان دهنده این است که کانی زایی در کانسار مس پورفیری سارا در ارتباط با اختلاط سیالات ماگمایی و جوی صورت گرفته است.
کاوه محمدی نادر تقی پور
برای تعیین مرز دونین- کربونیفر برش های لب نسار و تویه رودبار در شمال دامغان از بخش های فوقانی سازند خوش ییلاق و قاعده سازند مبارک نمونه برداری شد. بر اساس عناصر کنودونتی سه زون زیستی (یکی مربوط به دونین و مابقی مربوط به کربونیفر) به نام های isosticha- u. crenulata ,costatus zone zone, sandbergi- l. crenulata zone مطابق با زون بندی جهانی معرفی شد. در برش های مورد مطالعه مرز لیتولوژیکی دونین- کربنیفر پیوسته بوده است و به وسیله مجموعه عناصر کنودونتی شاخص تفکیک شده اند. محیط رسوبی تشکیل فسیل ها و رسوبات برگیرنده در گذر دونین- کربونیفر دریای نیمه بسته تا باز با شرایط احیایی بوده است. توالی رخساره ای در محدوده مورد مطالعه مربوط به رمپ با انتهای شیب دار است. شیل های سیاه همراه مواد آلی که در محیط احیایی ته نشین شده است که در نتیجه افزایش سطح آب دریا و رخداد غرقابی در گذر دونین- کربونیفر بوده که با رخداد هنگنبرگ انطباق کامل نشان می دهد. در این شیل ها مقدار عناصر نادر خاکی سبک بیشتر از سنگین است و تأییدی بر منشأ قاره ای آنها دارد. در مرز دونین- کربونیفر در برش های لب نسار و تویه رودبار نوساناتی در سطح آب دریا رخ داده است. در گذر دونین- کربونیفر برش لب نسار تغییرات مقدار sr با تغییرات سطح آب رابطه عکس دارد. منگنز و استرانسیم تحت تأثیر تغییر سطح آب قرار می گیرند که خود بر مقادیر دیگر عناصری همچون آهن، آلومینیوم، تیتان، منیزیم، کلسیم، سدیم، پتاسیم و ... تأثیر گذاشته است. با توجه به مقدار استرانسیم و منگنز در گذر دونین- کربونیفر برش لب نسار کانی شناسی اولیه کربنات کلسیم کم منیزیم برای پوسته براکیوپودی و رسوبات در بر گیرنده آنها تعیین شده است. تغییرات عناصر راهنما همچون al, ca, mg, mn, fe, sr گویای شرایط محیط رسوب گذاری کربناته می باشند و تغییرات به دلیل تأثیرات ph, eh و آب و هوا و ... می-باشد. مقدار متوسط سدیم در گذر دونین- کربونیفر در برش لب نسار نشانگر شوری متوسط است. تغییرات مقادیر عنصری در پوسته ی براکیوپودها و رسوبات در بر گیرنده فسیل ها در گذر دونین- کربونیفر در شمال دامغان دارای روند مشابهی هستند که حاکی از برجا بودن فسیل های براکیوپود در این منطقه است. شواهد پتروگرافی، ژئوشیمی و ایزوتوپ اکسیژن و کربن نشان می دهد که گذر دونین- کربونیفر شمال دامغان در یک محیط نیمه- حاره ای نهشته شده است. با استفاده از ایزوتوپ اکسیژن در پوسته براکیوپودها درجه حرارت دمای آب در زمان رسوبگذاری این گذر حدود 18/25 درجه سانتیگراد می باشد.
مریم حاجی بهرامی نادر تقی پور
کانسار آهن همیرد در 74 کیلومتری شمال شرق سمنان و در ناحیه جام واقع شده است. این ناحیه در شمال زون ایران مرکزی قرار گرفته است. رخنمون های سنگی محدوده مورد مطالعه متشکل از مجموعه سنگ های آتشفشانی و پیروکلاستیکی با سن ائوسن میانی می باشد که ترکیب سنگ ها آندزیت تا آندزیت بازالت و توف می باشد. این مجموعه تحت تاثیر تزریق توده های نفوذی نیمه عمیق با ترکیب مونزونیت تا مونزودیوریت قطع شده اند. کانه زایی آهن در محل تماس توده با این سنگها رخ داده است. حضور گسترده هماتیت همراه با مقادیر فرعی مگنتیت، گوئتیت، لیمونیت، پیریت، باریت و کلسیت از مشخصات مهم کانی زایی در کانسار آهن همیرد است. کانی زائی به شکل رگه ای و عدسی هایی با ترکیب هماتیت و مقدار کمتر مگنتیت می باشد. ماگمای تشکیل دهنده این توده ساب ولکانیکی از نوع کالک آلکالن و غنی از پتاسیم است و دارای ماهیت متاآلومین متعلق به گرانیتوئیدهای نوع i قوس های آتشفشانی می باشد. غنی شدگی عناصر lil نسبت به عناصر hfs و آنومالی منفی nb و ti و قرار گرفتن آنها در محدوده vag نشان می دهد که توده نفوذی ساب ولکانیک همیرد در یک محیط تکتوماگمایی قوس آتشفشانی مرتبط با فرورانش تشکیل شده است. مطالعات حرارت سنجی انجام شده نمونه کوارتزی و باریتی (دو فازی غنی از مایع) محدوده دمایی یکنواخت شدگی به ترتیب برابر ?c 9/407 -4/162 و?c 3/298-7/98 و محدوده شوری 5/ 0تا 5/22 و 53/0 تا 26/20 درصد وزنی معادل nacl را نشان می دهد. دمای یکنواخت شدگی میانبار های سیال سه فازی دارای فاز هالیت در نمونه کوارتزی، 6/175 تا 6/501 ?c و شوری 4/31 تا 5/50 درصد وزنی معادل nacl می باشد. مقدار ?34s کانی پیریت بین ‰ 2/2 تا ‰ 4/7 می باشد. مقادیر ?34s و ?18o کانی باریت به ترتیب دارای محدوده بین ‰6/13 تا ‰2/20 و ‰ 2/10 تا ‰ 1/12 می باشد. مقدار ایزوتوپ های کربن و اکسیژن کانی کلسیت به ترتیب بین ‰4/3- تا ‰5/4- و ‰7/17 تا ‰1/19 است. شوری و دمای همگن شدن حاصل از مطالعات دماسنجی میانبارهای سیال و مطالعات ایزوتوپ پایدار(s,o,c) کانسار آهن همیرد، اختلاطی از سیالات ماگمایی و سیالات جوی را به عنوان منشأ محلولهای کانسارساز بیان کرده است. بر اساس بررسی های انجام شده می توان پیشنهاد کرد که احتمالا کانی سازی در کانسار همیرد در رده کانسارهای اسکارن قرار دارد.
مهدیه اسدی زیدآبادی نادر تقی پور
معدن سنگ آهن گل گهر در 55 کیلومتری جنوب غرب سیرجان، در زون زمین ساختی سنندج- سیرجان واقع شده است. سنگ های همبر آن شامل واحدهای دگرگونی کمپلکس گل گهر متشکل از آمفیبولیت، میکاشیست، مرمر و گرافیت شیست به سن پالئوزوئیک می باشند. کانی اکسیدی اصلی این معدن مگنتیت بوده و علاوه بر آن کانیهای اکسیدی فرعی مانند هماتیت، مارتیت، گوتیت، روتیل، تیتانومگنتیت و ایلمنیت در این معدن وجود دارند. کانیهای ایلمنیت، روتیل و تیتانومگنتیت به صورت صفحات اکسلوشن در متن مگنتیت یافت می شوند. با انجام آنالیز ftir بر روی مگنتیت خالص طیف جذب بدست آمده برای کانیهای مگنتیت و ایلمنیت به ترتیب در محدوده تقریبی 43/570 و 05/461 نانومتر می-باشد. آنالیز میکروپروب کانی مگنتیت نشان می دهد که 100-97 % نمونه ها از مجموع feo+fe2o3 تشکیل شده و کانی ایلمنیت حاوی 52-49 درصد tio2 و 46-43 درصد feo می باشد. در کانی مگنتیت با افزایش محتوی tio2 اکسیدهای cr, fe و v کاهش می یابد. در کانی ایلمنیت با افزایش tio2 اکسیدهای mn و v افزایش یافته و با کاهش مقدار tio2محتوی cr2o3 و feo افزایش می یابد. در کانی ایلمنیت مقدار وانادیوم و تیتانیوم به طور همزمان افزایش می یابد. محتوی عناصر فرعی نیکل، مس، روی، کروم، کبالت، تیتان و وانادیوم در مقایسه با انواع کانسارهای آهن ماگمایی، متاسوماتیک و آتشفشانی-رسوبی، مشابه با کانسارهای آهن آتشفشانی-رسوبی می باشد. ضریب همبستگی بین عناصر با ارزش و روابط ژئوشیمیایی نشان دهنده وجود دو منشأ سیالات گرمابی و خرده های کلاستیک فلسیک و مافیک وارد شده به حوضه تشکیل کانسار می باشند. غلظت عناصرcr, zn, y zr, rb, sr, ba mn, و اکسیدهای اصلی در معدن گل گهر شبیه به پراکندگی این عناصر در کانسارهای آهن نواری تیپ راپیتان می باشد. الگوی توزیع عناصر نادر خاکی در معدن شماره (1) شبیه به پراکندگی این عناصر در کانسارهای آهن نواری راپیتان بوده و آنومالی منفی eu و ceمربوط به فرآیند اکسایش در کانسار می باشد.
منوچهر دلفاردی نادر تقی پور
چکیده بررسی منشاء گوگرد کانی های سولفیدی در معادن شماره 1،2،3 کانسار سنگ آهن گل گهر سیرجان توسط منوچهر دلفاردی ناحیه معدنی گل گهر در جنوب غربی شهرستان سیرجان با طول جغرافیایی ´24 °55 - ´10 °55 عرض جغرافیایی ´7°29 -´3 °29 در زون ساختاری سنندج – سیرجان قرار گرفته است. مجموعه دگرگونی کمپلکس گل گهر قدیمی ترین واحد سنگی منطقه می باشد و کانسار سنگ آهن گل گهر درون این مجموعه دگرگونی قرار دارد. عمده کانی های سولفیدی در کانسار گل گهر پیریت، پیروتیت و کالکوپیریت می باشند. کانی پیریت به مقدار زیاد در کانسنگ به ویژه زون مگنتیت تحتانی تشکیل شده است. مگنتیت مهمترین کانی اقتصادی معدن گل گهر است و مهمترین بافت کانسنگ در این کانسار بافت دانه ای مگنتیت و نواری کانی های اکسیدی سولفیدی و جانشینی و تبلور پیریت است. کانی پیریت در چندین مرحله تشکیل شده است که عبارتند از: پیریت های نسل اول در پاراژنز با مگنتیت و به صورت ادخال درون مگنتیت، پیریت با بافت رگه ای منقطع، پیریت با بافت رگه ای ممتد، پیریت خوش شکل تبلور مجدد یافته درون عدسی های کوارتزی و پیریت با بافت کاتاکلاستیکی قابل مشاهده است. پیروتیت و کالکوپیریت به مقدار کمتر از پیریت در کانسنگ تشکیل شده-اند. تأثیر فرایند هوازدگی باعث مارتیتی شدن دانه های مگنتیت و تبدیل پیریت به اکسید های ثانویه آهن شده است. کانی پیروتیت با گرفتن اکسیژن از حاشیه ها تبدیل به نوعی بافت همرشد مگنتیت – پیریت شده است که بافتی دانه ریز می باشد. کانی پیروتیت به علت خاصیت مغناطیسی و به علت تشکیل بافت دانه ریز مگنتیت – پیریت از عوامل اصلی ورود گوگرد به کنسانتره می باشد. بافت های مختلف کانی های سولفیدی نشان دهنده چهار نوع قفل شدگی در بین کانی های سولفیدی و کانی اصلی مگنتیت می با شد که عبارتند قفل شدگی ساده، قفل شدگی پراکنده، قفل شدگی رگه ای و قفل شدگی مرکزی. مطالعه ترکیب ایزوتوپی گوگرد در سیما های مختلف پیریت تشکیل شده در درون کانسار گل گهر بیان کننده منشأ سولفات های دریایی مرز پرکامبرین – کامبرین می باشد که با سن پیشنهادی گل گهر هم خوانی دارد. آنالیز الکترون میکروپروب کانی های سولفیدی و تعیین نسبت کبالت به نیکل در کانی های سولفیدی نشان دهنده محیط تشکیل رسوبی تا ولکانوژنیک این کانی ها می باشد. بر اساس شواهد ساختی، بافتی و نتایج حاصل از آنالیزهای ایزوتوپی گوگرد و الکترون میکروپروب بر روی کانی های سولفیدی، مدل ژنزی کانسار گل گهر آتشفشانی – رسوبی معرفی می شود.
سمیه اسماعیل نژاد نادر تقی پور
کانسار آهن نوکه در 12 کیلومتری شمال شرق سمنان، در بخش جنوبی البرز مرکزی واقع شده است. رخنمون های سنگی محدوده مورد مطالعه متشکل از مجموعه سنگ های آتش فشانی و پیروکلاستیکی است که ترکیب سنگ ها آندزیت تا آندزیت بازالت می باشد. این مجموعه تحت تاثیر تزریق توده های نفوذی با ترکیب گرانودیوریت و مونزونیت قطع شده اند. توده گرانیتوئیدی نوکه به داخل سنگ های ولکانوپیروکلاستیک نفوذ کرده و در محل تماس کانه زایی آهن رخ داده است. کانه های اصلی کانسار به طور عمده به صورت مگنتیت، هماتیت، پیریت و کالکوپیریت می باشند. مطالعه میانبارهای سیال بر روی کانی های کوارتز و کلسیت صورت گرفته است. محدوده دمایی همگن شدگی و شوری میانبارهای سیال دو فازی غنی از مایع در کانی کوارتز به ترتیب، c? 200-100 nacl?wt20– 10 می-باشد. محدوده دمای یکنواخت شدگی نهایی و شوری میانبارهای سیال دو فازی غنی از گاز در کانی کوارتز به ترتیب c?500-350 و معادل nacl?wt30-10می باشد. همچنین دمای یکنواخت شدگی و شوری میانبارهای سیال دو فازی غنی از مایع در کلسیت های همزاد با مگنتیت و پیریت به ترتیب شامل c?150-50 و معادل nacl?wt20-10 و در کلسیت های همزاد با گارنت c?100-50 و nacl?wt30– 20 می باشد. مقادیر ?18o و ?13c کانی کلسیت و ?34s کانی پیریت در کانسار آهن نوکه اندازه گیری شده است. دامنه داده های ?13c و?18o کلسیت بر اساس استاندارد (pdb) به ترتیب از ‰9/1- تا ‰1/0و ‰4/19- تا ‰9/14- متغییر است. مقادیر داده های ?34s گوگرد کانی پیریت گستردگی زیادی ندارند (‰9/3 تا ‰4/5) که نشان دهنده خاستگاه یکنواخت گوگرد است و نزدیک به مقادیر ماگمایی است. نتایج ایزوتوپ های پایدار کربن و اکسیژن کانی کلسیت در کانسار آهن نوکه گویای نقش محلول های گرمابی با منشاء ماگمایی در تشکیل این کانسار می باشد که مطالعات دماسنجی میانبارهای سیال نیز تایید کننده اختلاط سیالات ماگمایی و سیالات جوی می باشد.
محسن زادصالح نادر تقی پور
چکیده بررسی هاله های دگرسانی کمربند ماگمایی ترود با استفاده از تصاویر ماهواره ای aster وetm+ به منظور اکتشاف مواد معدنی به وسیله محسن زادصالح کمربند ترود- چاه شیرین، ناحیه ولکانیک- پلوتونیک وسیعی است، که در بخش شرقی و جنوب شرق استان سمنان و در مرز دو زون ایران مرکزی و البرز جای می گیرد. دگرسانی ها و شناسایی آنها، کلید اکتشافی کاربردی برای آشکارسازی بسیاری از کانسارها و نواحی امید بخش معدنی می باشند. به کمک مطالعات سنجش از دور، دگرسانی ها و ارتباط آنها با گسل های منطقه مورد مطالعه شناسایی شدند. در این پایان نامه از تصاویر سنجنده etm+ با توان تفکیک مکانی 30 متر در محدوده مرئی و مادون قرمز کوتاه و سنجنده استر با توان تفکیک مکانی 15 متر در محدوده مرئی و مادون قرمز نزدیک و 30 متر در محدوده مادون قرمز کوتاه و 90 متر در محدوده مادون قرمز حرارتی، جهت مطالعات سنجش از دور استفاده گردید. بعد از تصحیحات هندسی و جوی جهت آشکار سازی دگرسانی ها، روش های پردازش شامل: ترکیب باندی، نسبت باندی، آنالیز مولفه اصلی و روش نقشه برداری زاویه طیفی به کمک نرم افزارenvi ver. 4.2، انجام گردید. ترکیب باندی 468rgb: سنجنده استر به منظور شناسایی مقدماتی نواحی دگرسانی آرژیلیک و ترکیب باندی 321rgb: همین سنجنده برای بارزسازی دقیق نواحی پوشیده از پوشش گیاهی انتخاب گردید. آنالیز مولفه اصلی و انتخابی روی داده های تصاویر هر دو سنجنده اعمال گردید. pca انتخابی روی باند های 1345سنجنده etm+ به منظور شناسایی اکسیدهای آهن اعمال گردید. همچنین pca استاندارد روی باندهای مادون قرمز کوتاه سنجنده استر به منظور شناسایی کانی های رسی اعمال گردید. روش نقشه برداری زاویه طیفی (sam) برای آشکارسازی کانی های شاخص دگرسانی ها (آرژیلیک- فیلیک-پروپیلیتیک) مورد استفاده قرار گرفته و کانی های مسکویت، ایلیت، مونتموریلونیت، کائولینیت، کلریت، اپیدوت و کانی های گوتیت، هماتیت و ژاروسیت به عنوان شاخص های این دگرسانی ها به کمک تکنیک sam بررسی شدند. جهت استخراج خطواره ها، بر روی تصویر باند یک سنجنده استر، فیلتر مناسب اعمال گردید و ارتباط گسلها و خطواره ها با دگرسانی ها بررسی شد. فراوانی خطواره ها در شرق منطقه مطالعاتی با افزایش میزان دگرسانی ها ارتباط مستقیم دارد و ارتباط تنگاتنگی بین دگرسانی آرژیلیک پیشرفته و اکسید های آهن و کانه زایی طلا، مس و آهن در این ناحیه وجود دارد.
طاهره ربانی نادر تقی پور
نهشته های زغالسنگی ناحیه زغالدار قشلاق به منظور مطالعات پتروگرافی معدنی، پتروگرافی آلی، محیط رسوبی دیرینه و ژئوشیمی مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس مطالعات پتروگرافی، حضور کانی های رسی، پیریت، کالکوپیریت، سیدریت و کوارتز را تأیید می نمایند. حضور کانی های کائولینیت، کوارتز، سیدریت، دولومیت، کلسیت، پیریت، مونت موریلونیت و بیوتیت توسط طیف های xrd به اثبات رسید. مطالعات ft-ir بیانگر حضور گروه های ساختاری – ترکیبی نظیر: s–s، si–o، c–s،al–oh ، ch3،oh ، c = c، co2، ch آلفاتیک، chآروماتیک، کائولینیت، کوارتز و کانی های کربناته می باشد. طبق مطالعات raman باند گرافیتی (g) دارای شدت قوی بوده و پیک های مشاهده ای در نمونه ها پهن شدگی چندانی را نشان نمی دهند. بررسی پتروگرافی آلی زغالسنگ های قشلاق بیانگر حضور هر سه گروه ماسرالی می باشد. گروه ویترینیت با تمرکزی در محدودهvol% 2/87 – 2/66 شامل ماسرال های کالودترینیت، کالوتلینیت و کورپوژلینیت، گروه اینرتینیت vol%)3/23 – 9/4) شامل ماسرال های فوزینیت، سمی فوزینیت، ماکرینیت، اسکرتینیت، فانگینیت، اینرتودترینیت و میکرینیت و گروه لیپتینیتvol%) 5/3 – 0) شامل ماسرال های اسپورنیت، کوتینیت، رزینیت و لیپتودترینیت می باشد. بازده خاکستر محاسبه شده برای زغالسنگ های مورد مطالعه از 6 تا 26 درصد وزنی تغییر می کند. مقدار مواد معدنی این زغالسنگ ها نیز در محدوده بین 5 تا 9/24 درصد حجمی متغیر می باشد. شاخص آب زیرزمینی (gwi) پیشنهاد کننده شرایط هیدرولوژیکی ombrotrophic برای لایه-های زغالسنگی ناحیه زغالدار قشلاق می باشد. شاخص پوشش گیاهی (vi) این زغالسنگ ها نیز کمتر از 3 می باشد. اطلاعات پتروگرافی آلی و معدنی به همراه دیاگرام رخساره ای شواهدی را پیرامون شرایط بی هوازی تا کم اکسیژن، آلکالن و تغییرات سطح ایستابی به همراه مجاورت نسبی به سوی محیط های دریایی بیان می-دارند. اطلاعات ژئوشیمی بیانگر میزان بالای عناصر al، s و fe نسبت به سایر عناصر اصلی در لایه های زغالسنگی ناحیه قشلاق می باشد. اغلب عناصر فرعی موجود در نمونه های مورد مطالعه نسبت به کلارک زغالسنگ های جهان و زغالسنگ های چین غنی شدگی نشان می دهند. عناصر فرعی مانند ba، co، cr، cu، ni، pb، se، v، as و sb با پتانسیل محیطی خطرناک در خاکستر زغالسنگ های قشلاق نسبت به کلارک زغالسنگ های جهان دارای غنی شدگی می باشند. مقدار متوسط مجموع عناصر نادر خاکی (?ree) خاکستر این زغالسنگ ها ppm 05/54 می باشد و این عناصر دارای دو شیوه رخداد یکی همراه با کانی های فسفاته با منشا آلی و دیگری همراه با گروه ماسرالی لیپتینیت می باشند. الگوی توزیع عناصر نادر خاکی نرمالیزه شده نسبت به کندریت ها به همراه اطلاعات حاصل از پارامترهای ژئوشیمیایی بیانگر غنی شدگی عناصر نادر خاکی سبک نسبت به عناصر نادر خاکی سنگین می باشند.
پروانه خدابنده لو نادر تقی پور
فیروزه (turquoise) یک آلومینوفسفات آبدار مس با فرمول cual6(po4)4(oh)8.5h2o است (frost, 2006). نام تورکویز (turquoise) که به معنای سنگ ترکی است، از این جهت بر روی این کانی ارزشمند ایرانی نهاده شد که در زمان های باستان به منظور صادرات فیروزه به سایر کشورهای دور و نزدیک، پس از استخراج رگه های این سنگ از معادن برای تراش، آن را ابتدا به کشور عثمانی (ترکیه حاضر) فرستاده و سپس قسمت عمده آن از طریق جاده ابریشم به کشورهای مختلف صادر می شد. از این رو اروپائیان که برای نخستین بار این سنگ را در عثمانی مشاهده کردند، نام آن را سنگ ترکی نهادند. با توجه به شرایط بسیار سخت تشکیل فیروزه، تنها منبع شناخته شده این سنگ گرانبها تا زمان های طولانی معدن فیروزه نیشابور بود که برخی از انواع آن از کیفیتی استثنایی برخوردار بودند. جهت درک اهمیت جواهرات خصوصا فیروزه در روزگار گذشته تنها اشاره به این نکته که بخش قابل توجهی از فیروزه ها و لاجوردهایی که به طور گسترده در مقبره ها و تابوت فراعنه مصر به کار رفته از ایران در آن زمان صادر شده است، کافی به نظر می رسد. این کا نی که روزگاری نمادی از ایران به شمار می رفت بر اساس نوع، درصد ترکیبات و محل تشکیل، رنگ هایی دارد که در طیف وسیعی از آبی کم رنگ تا آبی پر رنگ و سبز روشن و در مواردی سبز تیره نمودار می شود (خواجه بیدختی، 1388). به طور کلی امروزه سنگ فیروزه با رنگ آبی آسمانی، جلای چینی و سختی بالا جذاب تر و مرغوب تر به شمار می رود. با این وجود می توان گفت که در کشورهای اروپایی رنگ سبز فیروزه و در ایران، آمریکا و اکثر کشورهای آسیایی رنگ آبی آسمانی آن دارای محبوبیت بیشتری است (خواجه بیدختی، 1388). با توجه به اینکه در ساختمان فیروزه مقادیری آب وجود دارد، در صورتی که فیروزه در جای گرم و خشک نگهداری شود، به تدریج آب خود را از دست داده و رنگ آن کمرنگ خواهد شد. از این رو سنگ های فیروزه نیشابور به سبب داشتن رنگ عالی، سختی بالا و وجود مقادیر کم آب در ساختمان فیروزه، از کیفیتی خاص برخوردارند. از دیگر کشورهای صادرکننده فیروزه به جز ایران می توان به کشورهای آمریکا، مصر و ترکستان اشاره کرد. فیروزه های آمریکایی که امروزه قسمت اعظم بازار فیروزه دنیا حتی ایران را در دست گرفته است، در مقایسه با انواع ایرانی فیروزه به لحاظ رنگ، جلا و سختی از کیفیت پایین تری برخوردارند و نوع با کیفیت فیروزه نیشابور همچنان صدر نشین بازار فیروزه دنیا محسوب می شود، هر چند که به سختی می توان قطعه ای از آن را حتی به بهای پرداخت مبالغ هنگفت به دست آورد (خواجه بیدختی، 1388). کانی های شبه فیروزه از جمله مواد طبیعی اند که گاهی به جای فیروزه استفاده می شوند. فسیل دندان یا استخوان که آدونتولیت یا فیروزه استخوانی نامیده می شود. آدونتولیت از جمله کانی های است که به مقدار فراوان در جنوب فرانسه استخراج می شود. "وبستر،"جواهر شناس آمریکایی از آدونتولیت به عنوان یک شبه فیروزه جذاب نام برده است. هاولیت نیز یک شبه فیروزه است که قابلیت رنگ پذیری بالایی دارد و گاهی این کانی را به جای فیروزه عرضه می کنند حتی بعضی اوقات هاولیت طبیعی را به عنوان فیروزه سیفد به فروش می رسانند (reiche, 2000). برای ارزیابی کامل تبلور عاج یا شبه فیروزه توسط فاکتور شکافت بر اساس جدایی بین دو مولفه ارتعاشی یکسان فیروزه در طیف سنجی ir اندازه گیری کریستال های شبه فیروزه متداول است (reiche, 2000). به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که آدونتولیت رفتار حرارتی باستانی عاج فسیلی در حرارت های بالایc550 تحت شرایط اکسیداسیون اندازه و شکل بلورها، عاج، دندان و استخوان بدون رفتار حرارتی مشاهده نمی شود. انحلال و تبلور مجدد در دمای پایین در خاک منجر به بلورهایی با اندازه و شکل متفاوت می شود مثل بلورهای میله ای شکل است (reiche, 2000). تشخیص منشاء نهایی رنگ در آدونتولیت ممکن است با تجزیه و تحلیل وضعیت بار الکتریکی عناصر فرعی تعیین می شود (dardenne, 1998). با توجه به مطالعات بورکینز (1989) و کلارک (1996)، عنصر ce ضمن شرایط اکسایشی اغلب رفتاری متفاوت از دیگر ree ها نشان می دهد و ممکن است در افق های اولیه باقی بماند. بدین معنی است که ce تحت شرایط اسیدی نمی تواند تشکیل کمپلکس جدید بدهد و در نتیجه یا در همان کمپلکس قبلی می ماند و یا اینکه پس از شستشو در هیچ کمپلکس جدیدی وارد نمی شود. بنابراین میزان آن در محصولات محیط اسیدی کاهش آشکار نشان می دهد. کاهش عنصر ce درکانی فیروزه به نسبت هاله های دگرسان را می توان به حاکم بودن شرایط هوازدگی در زمان تشکیل فیروزه نسبت داد. از طرفی افزایش کادمیوم را به تجزیه آپاتیت ماگمایی و تشکیل آلومینوسیلیکات ثانویه که جاذب عناصر خاکی نادر سنگین اند مرتبط دانست (brookins, 1989).
محمد محبیان هادی شفاهی مقدم
بررسی کانی زایی مس و طلا در مناطق جوزبن و کلاته میرعلی (جنوب شرق دامغان) با تکیه بر مطالعات کانی شناسی، ژئوشیمیایی و پتروژنز
شمس الدین پناهی کمارسفلی نادر تقی پور
معدن شماره 3 گل گهر در 60 کیلومتری جنوب غرب سیرجان (استان کرمان) بزرگترین ذخیره در بین معادن گل گهر است. کانی اصلی در این معدن منیتیت و مقادیر کمتری هماتیت است. نتایج آنالیز داده های معدن 3 گل گهر نشان دهنده میانگین عیار آهن برابر 92/53 در صد، مقدار گوگرد 61/1در صد، فسفر آن 11/0 در صد و اکسید آهن برابر 22 در صد می باشد که نشان دهنده منیتیت غنی از گوگرد در این معدن می باشد. نمودارهای q- q، لگاریتمی و هیستوگرام متغییر های fe, s, p, feo نشان می دهد که جامعه همه آنها یک مدی می باشد. تحلیل های آماری در معدن 3 گل گهر با استفاده از نرم افزار spss نشان می دهد که پس از شناسایی و حذف مقادیر خارج از ردیف توزیع کلیه متغیر ها توزیع نرمال می باشد. اما متغییر های فسفر و گوگرد دارای توزیع لاگ نرمال می باشد که برای تبدیل آن به حالت نرمال داده ها در پایه عدد e لگاریتم گرفته شد و به نرمال تبدیل گردید. هیج گونه همبستگی قوی بین عناصر fe, s, p در این کانسار دیده نمی شود و با رسم نمودار روند تغییرات عیار در سه جهت x,y,z هیچ روندی در سه جهت موجود برای عناصر fe, p, s, feo مشاهده نگردید. پس از آماده سازی اطلاعات ورودی و پردازش داده اطلاعات، مقاطع زمین شناسی( تعداد 13 مقطع شمالی جنوبی و 10 مقطع شرقی غربی از معدن در فواصل 50 متری از هم) رسم گردید و سپس پلان های زمین شناسی از مقاطع تهیه شده و در پایان بلوک بندی مدل (دارای 118ستون، 100 ردیف و 45 تراز). سرانجام مدل سازی سه بعدی با نرم افزار gemcom تهیه شد که بر اساس مدل سازی، توده معدنی 3 گل گهر یک توده عدسی شکل تخت با امتداد شمالی- جنوبی بوده که لایه ماده معدنی از سمت شمال به سمت جنوب به عمق رفته و در انتهای جنوبی، در اثر عوامل تکتونیکی (گسلش) به سمت بالا تغییر جهت داده است. بر اساس آخرین وضعیت اکتشافی و توپوگرافی، کل ذخیره زمین شناسی آن 605 میلیون تن تخمین زده شد. سپس ذخیره تخمین زده شده معدن با دستور العمل های jorc تقسیم بندی گردید و در معدن شماره 3 گل گهر بر اساس داده ها و روش های نمونه برداری، نتایج اکتشاف، تخمین و گزارش منابع و ذخایر معدنی، مقدار 465 میلیون تن از ماده معدنی در رده منابع معدنی اندازه گیری شده (measured mineral resources) و140 میلیون تن آن در رده منابع معدنی شناسایی شده (indicated mineral resources) برآورد گردید.
لیدا نوری مهدی هنرمند
کمربند ترود – چاه شیرین در شرق استان سمنان، جنوب و جنوب شرق دامغان و جنوب غرب شاهرود واقع شده است که غالبا" از سنگ های آتشفشانی و بعضا" از توده های نفوذی تشکیل شده است. از آنجاییکه شناسایی دگرسانی ها نقش مهمی در اکتشاف بسیاری از کانسارها و نواحی امیدبخش معدنی دارند، در مطالعات دورسنجی مورد توجه ویژه ای قرار گرفته اند. معمولا" براساس نوع هدف از تصاویر مختلفی استفاده می شود. تصاویر استر در بخش مادون قرمز کوتاه با طول موجی در حدود 65/1 تا 43/2 میکرومتر دارای توانایی بالایی در شناسایی نواحی دگرسانی گرمابی می باشند. بنابراین در این پایان نامه از تصاویر استر (تراز b1)، جهت شناسایی این نواحی استفاده شده است. در این مطالعه به منظور شناسایی دگرسانی ها از روش های مختلفی شامل: ترکیب رنگی کاذب، نسبت باندی، آنالیز مولفه های اصلی انتخابی، کاهش خطای حداقل، نقشه برداری زاویه طیفی (با استفاده از طیف های کتابخانه طیفی usgs)، روش پالایش تطبیقی تنظیم شده آمیخته (با استفاده از طیف های استخراجی از تصاویر منطقه) و روش نقشه برداری زاویه طیفی (با استفاده از طیف های بدست آمده از برداشت های میدانی منطقه )، استفاده گردید. هم پوشانی نواحی دگرسانی آشکارشده توسط روش های طبقه بندی با اندیس ها و معادن منطقه، کارآمد بودن این روش ها در امر شناسایی دگرسانی-های منطقه مطالعاتی را نشان می دهد. از طرفی صحت سنجی نتایج بدست آمده از پردازش تصاویر بوسیله روش های تهیه مقطع نازک، پراش اشعه x، طیف سنجی نمونه ها و محاسبات کمی نظیر دقت کلی و ضریب کاپا مورد بررسی قرار گرفتند که بیشترین دقت با مقدار دقت کلی 43/87 و مقدار ضریب کاپای برابر با 807/0 مربوط به روش نقشه برداری زاویه طیفی با استفاده از طیف سنجی نمونه ها می باشد
سارا ملایی مهدی هنرمند
منطقه مورد بررسی بخش¬هایی از کمربند آتش فشانی-رسوبی، دهج-ساردئویه است که نیمه شمالی نقشه 100000/1 بافت را در بر¬گرفته¬است. به وسیله مطالعات سنجش از دور دگرسانی¬های منطقه مورد بررسی قرار گرفتند. در این پایان نامه از تصویر سنجنده استر با توان تفکیک مکانی 15 متر در محدوده مرئی و مادون قرمز نزدیک و 30 متر در محدوده مادون قرمز کوتاه و 90 متر در محدوده مادون قرمز حرارتی، جهت مطالعات سنجش از دور استفاده گردید. ابتدا پیش پردازش روی تصویر ماهواره¬ای استر انجام شد به منظور آشکارسازی دگرسانی¬ها. سپس پردازش¬های لازم که شامل نسبت باندی، ترکیب باندی، آنالیز مولفه¬های اصلی و روش نقشه¬بردار زاویه طیفی به کمک نرم افزارenvi. نسخه 4.2 انجام شد. از آنجایی که بیشتر کانی¬های شاخص دگرسانی فیلیک در محدوده باند5 مادون قرمز کوتاه سنجنده استر دارای بیشترین بازتاب و در محدوده باند 6 دارای جذب هستند، هم¬چنین کانی¬های شاخص دگرسانی آرژیلیک در باند 4 ، دارای بیشترین بازتاب و در باند 5 دارای بازتابش اندک می¬باشند و کانی¬هایی مثل کلریت و اپیدوت، که کانی¬های شاخص زون پروپلیتیک هستند دارای انعکاس بالا در باند 4 و دارای جذب بالا در باند 8 هستند، نسبت باندی 6/5، 8/4 و 5/4 rgb: و ترکیب باندی 468 rgb: به منظور شناسایی نواحی دگرسانی آرژیلیک، فیلیک و پروپلیتیک انتخاب گردید. همچنین برای مشخص کردن و جدا نمودن مناطق پوشیده از پوشش گیاهی از ترکیب باندی 321 rgb: استفاده شد. آنالیز مولفه اصلی (pca) روی باندهای مادون قرمز سنجنده استر به منظور شناسایی دگرسانی آرژیلیک، فیلیک و پروپلیتیک اعمال گردید و pc2, pc4, -pc3. انتخاب شدند ، همچنین pca انتخابی روی باندهای 234 سنجنده استر به منظور شناسایی اکسیدهای آهن اعمال گردید، به دلیل اینکه اکسید¬های آهن در باند 4 بازتاب و در باند 2 و3 جذب نشان می-دهد مولفه اصلی دوم برای بارزسازی آن¬ها انتخاب شد. روش نقشه بردار زاویه طیفی(sam) برای آشکار¬سازی کانی¬های شاخص دگرسانی¬های (آرژیلیک، فیلیک و پروپلیتیک) مورد استفاده قرار گرفت و کانی¬های کائولینیت، مسکویت، کلسیت، اپیدوت، کلریت به عنوان شاخص¬های این دگرسانی¬ها به کمک تکنیک sam استفاده شدند.
نادر تقی پور فرید مر
معدن مس جیان در 180 کیلومتری شمال شرق شیراز و در زون سنندج - سیرجان واقع شده است. این کمپلکس به سن دونین فوقانی- کربونیفر زیرین شامل سنگهای آواری - آهکی، آتشفشانی، دگرگونی و عدسی های کوارتزی است. شیست ها و عدسی های کوارتزی کمپلکس سوریان، سنگ میزبان کانه زایی در معدن مس جیان هستند. شیست های سولفیدی شامل نازک لایه های غنی و فقیر از سولفید می باشد. پیریت کانی اصلی سولفیدی شیست ها است که در جهت برگوارگی این سنگها دیده می شود. در نازک لایه های غنی از سولفید، بلورهای پیریت بافت تنش آوارزی (کاتاکلستیک) از خود بروز داده و با زاویه 120 در کنار هم قرار گرفته، و بافت الحاق سه گانه که نشاندهنده رشد همزمان با دگرگونی است، را تشکیل می دهند. عدسی های کوارتز نیز در درون شیست ها قرار داشته و از برگوارکی این سنگها تبعیت می کنند. پیریت و کالکوپیریت کانیهای اصلی سولفیدی هستند. پیریت عدسی های کوارتزی نیز بافت تنش آوری دارد و در اثر بازبلورش، بلورهای پیریت با زاویه 120 در کنار هم قرار گرفته و بافت الحاق سه گانه را تشکیل داده اند. کالکوپیریت یک کانی نرم و انعطاف پذیر است به همین دلیل شکستگیهای داخل پیریت را پر کرده و یا بصورت سایه فشاری در اطراف بلورهای پیریت دیده می شود.با توجه به اینکه میزان کانی کوارتز شیست ها بیش از 50% و میزان کانیهای میکا بیش از 25% است این سنگها احتمالا از دگرگونی سنگهای غیرآذرین بوجود آمده اند. با مطالعه عناصر نادر خاکی هنجاریده در شیست های معدن مس جیان، و با توجه به شباهت الگوی پراکندگی این عناصر با الگوی پراکندگی عناصر نادر خاکی هنجاریده 26 نمونه شیل بعد از آرکئن استرالیا، به نظر می رسد که این شسیت ها از دگرگونی شیل ها بوجود آمده اند. مطالعه پتروگرافی شیست های سولفیدی نشان می دهد که پیریت های داخل شیست ها بوسیله برگوارگی احاطه شده و سایه فشاری کوارتز در اطراف آنها وجود دارد. این مطالب موید حضور کانی پیریت پیش از رخداد دگرگونی است. در زمین دماسنجی میانبارهای سیال عدسی های کوارتزی سولفیدی، با توجه به نمودار یکنواخت شدگی میانبارهای سیال در کانسال مس جیان می توان استنباط نمود که دمای محلولهای پدیدآورنده عدسی های کوارتزی و کانه های درون آنها حداقل بین 250 - 300 سانتیگراد داشته اند. بافتهای تنش آواری و بافت الحاق سه گانه در پیریت های شیست های سولفیدی و عدسی های کوارتزی سولفیدی، بافت سایه فشاری کالکوپیریت و پرشدن شکستگیهای پیریت بوسیله کالکوپیریت در عدسی های کوارتزی همه نشاندهنده تاثیر تحرک مجدد در محلیطهای دگرگونی ناحیه ای هستند. در کل می توان گفت که معدن مس جیان از دگرگونی یک شیل کانه دار بوجود آمده و کانه های درون شیل نیز تحت تاثیر همین دگرگونی، در جهت برگوارگی شیست ها و داخل عدسی های کوارتزمی جای گرفته اند.