نام پژوهشگر: روح اله بهرامی
محمد گودرزی روح اله بهرامی
چکیده زمانی که روزنامه و روزنامه نگاری در حدود نیمه ی قرن نوزدهم میلادی در ایران پدید آمد، از پیدایش آن در غرب بیش از سه قرن می گذشت. پیدایش روزنامه در ولایات با تأخیر بیشتری همراه بود، این تأخیر در بروجرد و لرستان، طولانی تر هم شد. نخستین روزنامه در بروجرد بیضاء است که در 1327 ه ق منتشر شد ولی انتشار آن چندان ادامه نیافت. به رغم تلاش فعالان سیاسی اجتماعی، تا دوره ی بعد از شهریور 1320 روزنامه ای در بروجرد منتشر نشد. فروپاشی حکومت رضا شاه، هر چند با یورش متفقین به ایران صورت گرفت، فضایی از آزادی بر کشور را حاکم ساخت، که در نتیجه ی آن، احزاب سیاسی متعدد و مطبوعات بی شمار اما مستقل از دولت پدید آمدند. در شهر بروجرد، که فاقد روزنامه ی محلی بود، روزنامه راز توسط دکتر ابوتراب رازانی تأسیس و منتشر شد (1323 – 1326). راز به عنوان یک نشریه ی مسئولیت پذیر در حوزه اخلاق اجتماعی به دنیای مطبوعات گام نهاد و در نیمه ی نخست انتشارش به خوبی در این جهت ایفای نقش نمود. با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، ارتش های بریتانیا و آمریکا خاک ایران را ترک کردند، اما خودداری شوروی از بیرون بردن نیروهایش از ایران، کشور را در کانون چالش های بین المللی گرفتار ساخت. در صحنه ی داخلی، با انتخاب دوباره ی احمد قوام به نخست وزیری در بهمن 1324، رقابت های گروه های سیاسی و مبارزات قلمیِ روزنامه نگاران، به اوج رسید و فضای سیاسی جامعه بسیار احساسی و ملتهب گردید. در چنین فضایی، راز رویکرد روزنامه نگاری خود را به آرامی تغییر داد و شکلیِ سیاسی به خود گرفت. با تأسیس و رشد یکباره ی حزب دموکرات ایران، حزب وابسته به قوام، راز از تابستان 1325 به آن پیوست و به یک نشریه حزبی و شبه ارگان، تبدیل شد. دکتر رازانی نیز مهیا شد تا به پشتوانه ی حزب حاکم، کرسی نمایندگی مردم بروجرد در مجلس پانزدهم را به دست آورد. ایجاد شکاف در تشکیلات محلی حزب دموکرات ایران و عدم حمایت رهبران حزب از رازانی، او را در رسیدن به این هدف ناکام گذاشت. این شکست، راز را به روزنامه ی منتقد دولت قوام تبدیل کرد، موضعی که بر آن چندان پایدار نماند. زیرا دلزدگی سیاسی مدیر راز زمینه را برای تعطیل شدن این روزنامه فراهم ساخت. اما راز آغازگر دوران پر رونق روزنامه نگاری در بروجرد شد و تحت تأثیر آن، تا پیش از مرداد 1332 نزدیک به ده عنوان روزنامه را بروجردی ها بوجود آوردند.
پرستو مظفری روح اله بهرامی
اردلان ها از خاندان های حکومتگر محلی ایرانی بودند که ازنیمه ی دوم قرن هفتم ه.ق تا قرن سیزدهم بر کردستان فعلی و نواحی از پیرامون آن حکم می راندند. خوانین اردلان از دوره ی شاه عباس اول صفوی روابط گسترده تری بادولت مرکزی یافتندو با الهام ازساختارها وتشکیلات سیاسی- اداری، صفویان به طراحی سیستم نوینی در قلمرو خود دست زدند که در رأس آن خان اردلان باعنوان ولقب والی قرارداشت. با تداوم حکمرانی اردلان ها در دوره ی افشاریه و زندیه آنها در مجادلات آقامحمدخان با خاندان زندیه به حمایت از او پرداختند.کینه ی دیرینه از کریم خان بخاطر اقدامش در به آتش کشیدن سنندج و حمایت مکرر او از پاشایان بابان را می توان تنها بخشی از علل این پشتیبانی دانست. در پی تثبیت قدرت قاجارها در عهد فتحعلی شاه وتأیید مشروعیت سیاسی حکومت اردلان ها توسط قاجارها فصل جدیدی در روابط ومناسبات خاندان اردلان با دولت مرکزی قاجار گشوده شد. در دوره ی قاجار والی به عنوان برترین نیروی سیاسی، نظامی، اقتصادی و قضایی کردستان اردلان از سنندج بر قلمرو خود که مشتمل بر یک والی نشین وهیجده بلوک تابعه بود حکم می راند. والیان اردلان علاوه بر کارکردهای مهمی در زمینه های نظامی، اقتصادی، سیاسی برای حکومت قاجار، نظر به اوج گیری اختلافات ایران وعثمانی در این دوره در دفاع از مرزهای غربی نیز نقش مهمی داشتند، بویژه اینکه والیان اردلان دراختلافات قاجارها با دولت عثمانی برسر مسئله ی بابان بازوی اجرایی سیاست های دولتمردان قاجار درولایات شرقی امپراطوری عثمانی بودند. سرانجام با انعقاد قرارداد ارزنهالروم دوم، کاهش اختلافات دولتین وحذف حاکم نشین بابان، ناصرالدین شاه در سال 1284 ه .ق پیرو سیا ست های تمرکزگرایی حکومت قاجار و با بهره گیری از نارضایتی های مردم کردستان از عملکرد ولات اردلان وکارگزاران آنها ونیز اختلافات درونی اعضای این خاندان، با انتصاب فرهاد میرزا معتمدالدوله به حکومت کردستان به حاکمیت دیرینه ی خاندان اردلان بر این منطقه خاتمه بخشید. این پژوهش در تلاش است تا ضمن فرآیند تحقیق روند تحولات سیاسی،مناسبات مرکز و پیرامون،ساختار وتشکیلات سیاسی حکومت بومی اردلان و نقش خاندان های متنفذ همچون،وکیلی،وزیری، شیخ الاسلامی را درسیستم دیوانسالاری ومناسبات این حکومت بومی با دولت مرکزی قاجار، خدمات متقابل وتأثیر کارکردها بر مناسبات اردلان ها با قاجارها را تبیین نماید.همچنین باترسیم وارائه نقشه هایی از حدود وسعت جغرافیایی قلمرو اردلان، تغییرات مکرر آن را در دوره های مختلف زمانی بازگو نماید.
فاطمه بزن بیرانوند روح اله بهرامی
چکیده این پژوهش به بررسی بخشی از جامعه زنان ایرانی که معتقد و یا متمایل به ایدئولوژی چپ بوده پرداخته و تکاپوهای فکری و فرهنگی آنان را از انقلاب مشروطه تا کودتای 28 مرداد 1332 مورد بررسی قرار می دهد.نوشتار حاضر تلاشی است برای پاسخ دادن به این سوالات که ؛ علل و زمینه های گرایش و پیوستن بخشی از جامعه زنان ایرانی به جنبش چپ چه بود؟این گرایش چه تاثیری در فضای سیاسی و اجتماعی جامعه ایران به ویژه در میان زنان به جای گذاشت؟و سر نوشت و فرجام آن چگونه رقم خورد؟ انقلاب مشروطه در ایران فرصتی را پدید آورد تا زنان که تا این زمان یکی از نیروهای نسبتا و به ظاهر خاموش جامعه بودند برای بیان خواسته ها و مطالبات خود به تکاپو بپردازند. فعالیت های آنان و خواسته هایشان در آغاز که متاثر از فضای مشروطیت بود عمومی و غیر جنسیتی بود. اما به مرور و در پرتو آگاهی و تجربیاتی چند و نیز هم فکری وهمراهی برخی از نخبگان فکری و سیاسی این دوره ، شکل مشخص تری به خود گرفت.وقوع انقلاب 1917 روسیه سبب ظهور جریان هایی با رویکرد کمونیستی و سوسیالیستی در جامعه ایران شد و از این رهگذر نیز بخش کوچکی از جامعه زنان ایرانی را از خود متاثر ساخت.فعالیت های آنان در آغاز با وجود حکومت خودکامه ی رضا شاه مجال رشد و خودنمایی نیافت و تنها بعد از شهریور 1320 و در نتیجه وجود آزادی های نسبی این دوره بود که زنان توانستند همانند دیگر احزاب و گروه های سیاسی و اجتماعی به احیا و بازتولید خود در قالب های متفاوت فکری و سیاسی بپردازند. ارزیابی فعالیت های زنان وابسته به این جریان فکری نشان می دهد که هر چند این گروه در برخی زمینه ها مانند گسترش آگاهی های سیاسی و اجتماعی ، حساسیت نسبت به مسائل ملی ، مقابله با سنت های رایج مردسالارانه و نیز ارتباط با سازمان های جهانی به موفقیت هایی دست یافت اما بی توجهی آنان به مسائل زنان طبقات مختلف اجتماعی ، عدم سازماندهی مناسب فعالیت ها ، اختلافات داخلی، پرداختن به مسائل سیاسی به جای مسائل و مشکلات عام زنان جامعه و به ویژه بی توجهی و مقابله با سنت های مذهبی و عرفی جامعه از جمله عواملی بود که آنان را از دستیابی به یک موفقیت پایدار واگذاشت. واژگان کلیدی : سلسله پهلوی، جنبش، چپ، سوسیالیسم،کمونیسم، حزب توده، زنان، تشکیلات دموکراتیک زنان حزب توده
معین قزوینه روح اله بهرامی
چکیده : شهرستان صحنه در حاشیه یکی از کهن راه های باستانی ایران ، در شرق کامبادانا و بغستانه باستانی و در غرب معبد باستانی آناهیتا ، از سکونتگاههای کهن محسوب می شود و بواسطه موقعیت جغرافیایی مناسب ، قرارگرفتن در مسیر شاهراه منتهی به غرب ایران ، داشتن چشمه سارها ، مزارع ، باغات و زمین های حاصلخیز و رودهای پر آب ، جاذبه های دل انگیزی برای سکونت اقوام و طوایف ما قبل آریایی و ایرانی بوده است . کاوشهای باستانشناسی و مردم شناسی از تنوع و گوناگونی حضور اقوام مختلف در این منطقه و سکونت آنان در این حدود خبر می دهد . با تشکیل نخستین سلسله حکومت آریایی ماد ، در قلمرو مادها درآمد. توجه شاهان بزرگ ایران باستانی در دوره های ماد ، هخامنشی ، سلوکیه ، پارتی و ساسانی ، از عظمت باستانی این شهر و نواحی اطراف آن حکایت دارد . قرار گرفتن در بین دو شهر مهم - دین آور و نهاوند - که از مهمترین تخت گاه های غرب کشور بوده و تأثیر مهمی در اقتصاد و سیاست و مذهب عصر باستانی ایران داشته اند ، بر اهمیت این ناحیه در عهد اسلامی نیز افزوده است . هر چند صحنه نتوانسته در ردیف این دو شهر قرار گیرد ، اما بخاطر داشتن موقعیت مناسب ، حاصلخیزی و دل انگیزی خود ، همیشه بخش مهمی از دینور عصر اسلامی محسوب می شده و خراج و مالیات این نواحی جزئی از دینور بشمار می رفته است . اما اندک اندک با افول شهر دینور، صحنه جایگاه مهم خویش را پس از طی تحولات تاریخی تا عصر صفویه باز می یابد و در عصر صفویه شاهد گسترش و برتری جایگاه صحنه نسبت به دینور هستیم و قرار گرفتن بر مسیر راه عتبات عالیات باعث رشد و گسترش این شهر در دوره ی صفویه می گردد و این تحول تا دوره قاجار بدلیل نابسامانی پس از سقوط صفویه متوقف می شود. اما در عهد ناصرالدین شاه و توجه ویژه شاه قاجار و واگذاری خالصجات این شهر به خاندان وزیر دفتر ، سرآغاز تحولی دیگر در شهر جدید صحنه است و با حضور خاندان آشتیانی و انسجام خاندانهای یارسان، شهر جدید صحنه تکوین می یابد. بطوری که از بلدیه، امکانات و تأسیسات رفاهی، بیمارستان و مدرسه برخوردار می شود و علما و شعرایی در آن ظهور می کنند. و اکنون به عنوان یکی از شهرهای مهم کرمانشاه ، نقشی اساسی در عرصه ی تولیدات کشاورزی ، شاخصه های اقتصادی و اجتماعی ایفا می کند. واژه های کلیدی : جغرافیای تاریخی ، صحنه ، غرب کشور، کرمانشاه ، میراث تاریخی ، اهل حق.