نام پژوهشگر: محمد علی حسینپور فیضی

مطالعه اثرات مهار رشدی و ضد سرطانی برخی از نوکلئوتیدهای پورینی (atp) بر رده سلولی سرطان خون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1388
  امیرحسین احمدی   محمد علی حسینپور فیضی

لوسمی سرطانی است که از سلول های مغز استخوان شروع شده و اثر آن در خون تجلی می یابد. انواع مختلفی از سرطان خون گزارش شده است که در این میان می توان به لوسمی میلوئید حاد (aml) و لوسمی میلوئید مزمن (cml) اشاره کرد. در دهه های گذشته اکثر روش های درمان سرطان خون شامل شیمی درمانی و پرتو درمانی بوده است. با این حال شیمی درمانی با مشکلاتی همراه است که از آن جمله می توان به اثرات جانبی ترکیبات شیمیایی اشاره کرد. مقاومت به دارو مشکل بالقوه ی دیگر است. این موارد لزوم ارائه ی ترکیبات دارویی جدید که اثرات جانبی کمتر و پتانسیل تومور کشی بیشتری داشته باشند را برای درمان سرطان توجیه می کند. در این میان استفاده از مولکول آدنوزین 5- تری فسفات ((atp می تواند راه گشا باشد. atp علاوه بر اینکه یک مولکول پر انرژی در متابولیسم سلولی به شمار می آید، به صورت خارج سلولی می تواند نقش یک مولکول پیام رسان قوی را نیز ایفا کند. این مولکول می تواند بر سلول های مختلف اثرات متفاوتی چون آپاپتوز، تمایز و تکثیر اعمال کند. تاکنون اثرات ضد سرطانی atp بر سلول های سرطانی مختلف به اثبات رسیده است. در مطالعه ی حاضر اثر atp بر رشد، مرگ و چرخه ی سلولی رده های سلولی k562 به عنوان مدلی برای cml و kg1 به عنوان مدلی برای aml مورد مطالعه قرار گرفته است. به این منظور رده ی سلولی k562 و kg1 انسانی پس از کشت، تحت تاثیر atp در غلظت و زمان های مختلف قرار گرفت. اثرات مهار رشدی و سمیت آن به ترتیب با استفاده از آزمون های تریپان بلو و mtt بررسی شد. اثر atp بر چرخه سلولی با استفاده از فلوسایتومتری بررسی شد. مرگ سلولی به شیوه ی آپوپتوز با استفاده از میکروسکوپ فلورسنت و آزمون قطعه قطعه شدن dna مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه اثر atp بر تغییر بیان ژن های p21 و survivin که به ترتیب مرتبط با چرخه ی سلولی و آپوپتوز می باشند با استفاده از تکنیک rt-pcr نیمه کمی مورد بررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری student-t-test و نرم افزار excel 2003 مورد ارزیابی قرار گرفت و داده های با ارزش p<0.05 معنادار در نظر گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که: 1) atp سبب مهار رشد و توقف چرخه ی سلولی در فاز s می شود و تغییری در بیان ژن p21 ایجاد نمی کند. 2) atp باعث القاء آپوپتوز در هر دو رده ی سلولی می شود. 3) atp سبب کاهش بیان ژن survivin و واریانت پیرایشی ضد آپوپتوز sur-3b آن در سلول k562 می شود. 4) مکانیسم عمل atp در سلول k562 وابسته به آدنوزین و القاء قحطی پیریمیدینی می باشد. 5) مکانیسم عمل atp در سلول kg1 مستقل از آدنوزین و وابسته به گیرنده ی سطح سلولی p2x7 می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعه ی حاضر از آنجایی که روش های درمانی کنونی cml و aml که بیشتر آنها مبتنی بر شیمی درمانی است تاکنون چندان موثر واقع نشده اند و مقاومت دارویی را نیز به همراه دارند، atp با توجه به خاصیت مهارکنندگی و سمیت برای سلول های k562 و kg1 به عنوان مدلی برای cml و aml ، می تواند در استراتژی های درمانی این لوسمی به صورت یک دارو و یا در ترکیب با داروهای دیگر مد نظر قرار گیرد.

بررسی پلی مورفیسم پروموتر ژن (snp309) mdm2 در مبتلایان سرطان پستان در شمالغرب کشور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1389
  صغری تقی زاده   محمد علی حسینپور فیضی

mdm2 آنکوژنی می باشد که پروتئین کد شده توسط آن یک فسفو پروتئین است که با عملکرد یوبی کوئیتین لیگازی باعث ممانعت از فعالیت p53 و پیش برندگی تخریب آن می باشد. p53 یک مهار کننده سرطان می باشد که فعالیت آن در بسیاری از سرطان های انسانی به علت جهش در خود ژن p53 یا انحرافاتی در بیان پروتئین های عمل کننده در مسیر p53 از قبیل mdm2 ممکن است از بین رفته یا به شدت تضعیف گردد. اخیرا یک جانشینی t به g در پروموتر ژن mdm2 (snp309)، شناسایی شده و ارتباط آن با بیان افزایش یافته mdm2 نشان داده شده است و مشخص گردیده که این بیان افزایش یافته با بروز در سنین پایین چندین تومور از جمله سرطان سینه همراه است. از این رو شاید بتوان آن را به عنوان یک مارکر استعداد ابتلا به سرطان پستان در نظر گرفت. ما در این پژوهش تاثیر این پلی مرفیسم (mdm2, snp309) بر کارسینومای پستان را بررسی نموده ایم. این مطالعه با بررسی 112 نمونه سرطانی و 100 نمونه کنترل در استان آذربایجان شرقی انجام شد. ژنوتیپ های مختلف جایگاه 309 ژن mdm2، با استفاده ازpcr-rflp ، pcr-sscp و sequencing تعیین شد. در گروه کنترل توزیع ژنوتیپی این پلی مورفیسم ژن mdm2 برای ژنوتیپ های t/t، gt و gg، به ترتیب 28% ، 40% و32% بود. توزیع ژنوتیپی این پلی مورفیسم در گروه سرطانی 25.9% برای ژنوتیپ t/t، 36.6% برای t/g و 37.5% برای g/g بود. تفاوت معنا دار آماری بین توزیع این پلی مورفیسم ژن mdm2 در گروه کنترل و سرطانی دیده نشد. (p value=0.71>0.05). پژوهش حاضر نشان می دهد که پلی مورفیسم پروموتر ژن mdm2 در جایگاه 309 به تنهایی همراهی قابل استنادی با ابتلا به سرطان پستان در جمعیت شمالغرب کشور ندارد، ولی برای تعیین نقش دقیق این پلی مورفیسم و پلی مورفیسم های دیگر در ژنهای مرتبط با این ژن(akt و p53)، در رشد سرطان پستان مطالعات بیشتری لازم است.

بررسی جهش در اگزون های 8-5 ژن سرکوبگر تومورp53 در مبتلایان سرطان پستان
thesis دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده علوم پایه 1389
  حوریه خانی   محمد علی حسینپور فیضی

در این مطالعه ، تغییرات دومین مرکزی ژن p53 در نمونه های توموری منطقه آذربایحان شرقی با استفاده از روش pcr-sscp و تعیین توالی بررسی گردید. نتایج حاصل از بررسی ژن p53 در این مطالعه، فراوانی 64/17 درصدی جهش ها را نشان می دهد. فراوانی جهش های ژن p53 در تومورهای پستان وابسته به اندار? تومور و مرحل? بیماری می باشد. نتایج نشان می دهد که جهش های ژن p53 در اگزونهای 8-5 دربیماران سرطان پستان بطور نامساوی توزیع شده اند. در صد بالایی از جهش ها در اگزون شش و کمترین تعداد جهش ها در اگزون پنج شناسایی شدند. اکثرجهش ها ی شناسایی شده در این مطالعه (89 درصد) از نوع جهش های نقطه ای ناجور معنی (missense) می باشند. از دیگر نتایج این مطالعه می توان به بالا بودن فراوانی جهش در اگزون شش و شناسایی نشدن جهش از نوع دخول ( insertion ) در اگزونهای مورد بررسی اشاره کرد. جهش های نقطه ای شناسایی شده در مناطق حفظ شده حاکی از تغییر ساختار و عملکرد پروتیین p53 و تبدیل ژن p53 از شکل سرکوبگری توموری به شکل اونکوژن است. همچنین تفاوت در الگوی جهشی و فراوانی آنها می تواند نشان دهند? درگیری ژنهای مختلف دیگر درمسیر سرطانزایی باشد و یافته ها سوالات جدیدی را برای تداوم پژوهشی پیش روی قرار می دهد.

مطالعه تنوع ژنتیکی درون و بین جمعیتی glycyrrhiza glabra l.با استفاده از آغازگر rapd
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1390
  معصومه موسی زاده نهر   محمد علی حسینپور فیضی

آگاهی از میزان تنوع ژنتیکی یک گونه گیاهی و عوامل موثر بر آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. یک گونه بدون داشتن تنوع ژنتیکی مناسب قادر نخواهد بود در برابر تغییرات محیطی زنده بماند. گونه ها با جمعیت های دارای تنوع ژنتیکی کم در معرض انقراض هستند و لذا بقا و دوام یک گونه گیاهی در طبیعت به تنوع ژنتیکی جمعیت های آن گونه بستگی دارد. بررسی تنوع ژنتیکی جمعیت های یک گونه اطلاعات مفیدی برای حفاظت بیولوژیکی آنها فراهم می کند (qian, 2001). ارزیابی الگوی تنوع ژنتیکی برای فهم فرایند های مختلف در طول تاریخ تحول گونه ها مثل رانش ژنتیکی، جریان ژنی، جهش و گزینش مهم است. تنوع ژنتیکی هر جمعیت گیاهی به عوامل مختلفی نظیر سیستم گرده افشانی بستگی دارد که میزان آن از گونه ای به گونه دیگر متفاوت است. سیستم تولیدمثلی و نوع گرده افشانی گونه های گیاهی اساس تنوع ژنتیکی جمعیت ها را تشکیل می دهند به طوری که در گونه های گیاهی خودگرده افشان تنوع ژنتیکی درون جمعیتی نسبت به تنوع بین جمعیتی پایین است در حالی که این تنوع در گونه های دگرگرده افشان در درون جمعیت ها نسبت به تنوع بین جمعیتی بالا است. تنوع ژنتیکی پدیده مهم و طبیعی است که تفاوت ها را در گیاهان ایجاد می کند و به گونه های خودرو یا وحشی اجازه می دهد در برابر شرایط نامساعد محیطی مقابله کنند. مسئله مهم این است که تنوع ژنتیکی گیاهان سریعا در حال کاهش است بنابراین شناسایی الگوهای ژنتیکی منجر به حفظ بهتر منابع طبیعی و نوسازی آن می شود (henry, 1997). امروزه از روش های متنوعی برای مطالعه میزان تغییرات ژنتیکی در سطح جمعیت و افراد گونه های گیاهی به کار گرفته می شود که می توان به روش های آنزیمی، rflp، ssr، aflp، rapd اشاره کرد (رمک معصومی، 1364). بر طبق مطالعات کنونی نشانگر های مولکولی مقدار بالایی از اختلاف ژنتیکی میان جمعیت ها را نسبت به روش های آنزیمی نشان می دهند و دارای توانایی و دقت بالایی در ارزیابی تنوع ژنتیکی می باشند (chatourou, 2001). rapds یکی از این تکنیک هاست که علی رغم محدودیت هایی نظیر تکرارپذیری، حساسیت نسبت به شرایط واکنش و یکسان بودن الگوهای تولید شده به وسیله افراد هموزیگوت و هتروزیگوت، به دلیل اینکه متد ساده، سریع و ارزانی است در تهیه نقشه های ژنتیکی، بررسی تنوع ژنتیکی، تشخیص و گزینش ارقام، ارتباط میان ژنوتیپ ها و تولید نقشه فیلوژنتیکی استفاده می شود (cecilia bessega, 2008). گونه شیرین بیان با نام علمی glycyrrhiza glabra l (fabaceae) است که عدد کروموزومی این گیاه 16=n2 می باشد. شیرین بیان گیاهی علفی، چندساله و از جمله گیاهان دارویی خودروست که کمتر مورد کشت و کار قرار می گیرد. معمولا این گیاه در مزارع کشت به گل نمی نشیند و تکثیر شیرین بیان از طریق تقسیم ریزوم و ریشه و کاشت بذر در زمین های سیلیسی و رستی حاصلخیز یا شنی و یا در خاک رس نزدیک جریان رودخانه و یا جایی که آب به اندازه کافی در دسترس باشد صورت می گیرد (parrveen a & quaiser m, 1998). واریته های مختلف آن در نواحی مختلفی از مدیترانه، جنوب شرق اروپا و نواحی معتدل آسیا و در اکثر نقاط ایران رویش دارند. از جمله بخش های مورد استفاده گیاه ریشه و عصاره استخراج شده از آن می باشد که دارای مزه شیرین و مصرف دارویی است. ریزوم و ریشه شیرین بیان حاوی گلوکز، ساکارز، آسپارژین، رزین و... است ولی ماده اصلی آن گلیسیریزین یا اسید گلیسیریزیک می باشد که دارای طعم شیرین است. اسید گلیسیریزیک و انوگزولون از ریشه شیرین بیان استخراج می شوند. شیرین بیان در درمان بسیاری از بیماری ها کاربرد دارد و این گیاه جز گیاهان دارویی شناخته شده است (قهرمان، 1377). اطلاعاتی در مورد تنوع ژنتیکی گونه شیرین بیان و عوامل موثر بر آن، بالاخص سیستم گرده افشانی و تاثیر آن بر مقدار و نحوه توزیع تنوع ژنتیکی در درون و بین جمعیت های شیرین بیان در جهت حفظ و نگهداری از این گونه ارزشمند در دست نمی باشد و تا کنون هیچ گونه تحقیق و بررسی در مورد تنوع ژنتیکی شیرین بیان با استفاده از نشانگر مولکولی rapd صورت نگرفته است، بنابراین در این پروژه تنوع ژنتیکی درون و بین جمعیتی گونه (glycyrrhiza glabra)، در چهار جمعیت مختلف از نواحی شمال غرب کشور با استفاده از نشانگر rapds و با پنج آغازگر مورد مطالعه قرار گرفت

اثرات مهار ژن نوکلئوستمین بر روی رشد و مرگ رده سلولی nb4به عنوان مدل آزمایشگاهی لوسمی پرومیلوسیتیک حاد انسانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1390
  نازیلا مقترن بناب   محمد علی حسینپور فیضی

زمینه و هدف: لوسمی پرومیلوسیتیکی حاد(apl) نوعی بیماری خونی بدخیم می باشد که در اثر تکثیر بی رویه و عدم تمایز سلول های بنیادی خون ساز ایجاد می شود. از راهکارهای اخیر در درمان لوسمی شناسایی مسیرهای سیگنالی درگیر در سلول های بنیادی سرطان خون می باشد. نوکلئوستمین (ns) نقش عمده ای در کنترل رشد و خودنوزایی سلول های بنیادی و سرطانی دارد. در اینجا، اثرات خاموشی ژن ns بر روی رشد، تمایز و مرگ رده سلولی nb4 به عنوان مدل apl برای اولین بار بررسی شده است. روش بررسی: سلول های nb4 در حضورغلظت nm200 از ns-sirna کشت داده شدند. سطوح بیان ژن ns توسط rt-pcr بررسی گردید. به منظور بررسی مهار رشد و مرگ سلولی به ترتیب آزمون دفع رنگ تریپان بلوو میکروسکوپ فلورسنت به کار گرفته شد. تمایز ازنظر ریخت شناسی و بیولوژیکی به ترتیب با استفاده از رنگ آمیزی رایت-گیمسا و فعالیت فاگوسیتیکی ذرات لاتکس بررسی شد. یافته ها: ns دارای بیان بالایی در سلول های nb4 می باشد. 48 ساعت پس از تیمار، سطح mrna - ns در مقایسه با سلول های کنترل به میزان 1/36% کاهش یافت. 72-12 ساعت پس از تیمار رشد سلول ها به میزان 1/35% کاهش یافت و همراه با آن ویژگی های تمایز نظیر کاهش نسبت هسته به سیتوپلاسم و هضم ذرات لاتکس مشاهده شد که تمایز به سمت رده مونوسیت -ماکروفاژی را تائید کردند. نتیجه گیری: با توجه به اثرات مهار رشدی و تمایزی مهار ns در سلول هایnb4 ، ns می تواند به عنوان یک هدف جدید در درمان بیماران apl پیشنهاد شود.

سنتز کمپلکس فلزی با کرستین و بررسی تغییرات بیوشیمایی و میانکنش آن با dna
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1391
  فاطمه خواجوند فیروز   غلام رضا دهقان

in recent years many researchers have been focused on interaction of small molecules with dna. dna is generally the primary intracellular of anticancer drugs, so the interaction between small molecules and dna can cause dna damage in cancer cells, blocking the division of cancer cells and resulting in cell death. the flavonoids are a large group of polyphenolic natural products that are widely distributed in higher plants. quercetin (q:3, 3, 4, 5, 7-pentahydroxyflavone) is a strong hydroxyl-antioxidant and a major dietary flavonoid most common present in nature. it is generally found in many common foods including apple, tea, onion, nuts cauliflower and cabbage. the biological activities of q are influenced by the presence of metal ions. hydroxy and oxo groups present in q structure have the ability to form complexes with various metal cations to form stable compounds. in this work, complex of a with bi(iii) and sn(ii) ion have been synthesized and characterized using spectroscopic methods. then, the antioxidant activities of the compound was evaluated using 1,1-diphenyl-2-picrylhydrazyl (dpph) radical scavenging method, ferric reducing activity (frap) and abts assay. also the interaction of q-bi(iii) complex and q-sn(ii) complex with ct-dna has been investigated using uv-vis spectra, impedance spectroscopy , fluorescence, and spectroscopy. the three dpph, frap and abts assays show that the antioxidant power of complex is low than q. since the antioxidant activity of flavonoid depends on the number and positions of oh groups in the flavonoid structure, the results express oh position in q structure replaced by bi(iii) ion and therefore the ability of hydrogen donating of complexes is low as compared to the free q. the data of impedance spectroscopy is show the interaction between of complexes and dna.the hyperchromicity of the absorption spectra q–sn(ii) complex were observed in the presence of dna and the binding constantans (kb) was 5× 105. the fluorescence intensity of q–sn(ii) complex was decresed with the addition of dna and binding constantans dna to complex was obtained 8×105 that is the the range of uv data. the relative viscosity of dna increased with the addition of q–sn(ii) complex. hyperchromism of the absorption spectra q-bi (iii) complex were observed in the presence of dna, and the fluorescence intensity of q-bi (iii) complex was enhanced with the addition of dna. the relative viscosity of dna increased with the addition of q-bi (iii) complex. the binding constant of q-bi(iii) was obtained 105. the data has shown that the binding of both complexes to dna, through non-intercalative mode and out-side binding mechanism and interaction of both complexes with dna through phosphate group is present in the dna structure.

بررسی پلی مورفیسم کدون 72 اگزون 4 ژن p53 در مبتلایان به سرطان تیروئید در شمالغرب کشور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1391
  رقیه توفیق   محمد علی حسینپور فیضی

سرطان یک گروه از بیماریهای بزرگ و نامتجانس است که سلولها رشد کنترل نشده ای را با تهاجم و تخریب بافتهای اطراف و غالباً متاستاز که در آن سلول های توموری از طریق سیستم لنفاوی و جریان خون به دیگر نقاط بدن پخش می شود ، نشان می دهد . این سه ویژگی تومورهای بدخیم، آنها را از تومورهای خوش خیم متمایز می سازد . سرطان شامل بیش از 200 بیماری مختلف می باشد که در مجموع حدود یک چهارم مرگ و میر را در کشورهای صنعتی غرب به خود اختصاص می دهد . بروز و مرگ و میر اکثر سرطان ها با افزایش سن افزایش می یابندسرطانها را بر اساس شباهت بین انواع سلولها و تومور تقسیم بندی می کنند که فرض می شود منشا تومور از آن است. اینها شامل : کارسینوما ؛ سرطانهایی که از سلولهای اپی تلیال منشا گرفته اند ، این گروه شامل بسیاری از سرطانهای شناخته شده است و شایع ترین نوع سرطان محسوب می شوند . این سرطان از نظر میزان مرگ و میر و بروز آن حائز اهمیت است . از جمله آنها می توان سرطان ریه ، سرطان روده بزرگ ، سرطان سینه ، سرطان پروستات و سرطان تیروئید را نام برد که از سلولهای اپی تلیوم فولیکولار غده تیروئید منشا می گیرد . سارکوما ؛ سرطان از بافتهای همبند منشا می گیرد (مثلاً استخوان ، چربی ، غضروف و . . .) لیمفوما و لوکمیا ؛ سرطان از سلولهای سازنده خونی منشا می گیرند . تومورهای سلولهای زایا ؛ سرطان از سلولهای pluripotent موجود در بافت تخمدان یا بیضه منشا می گیرند . تعداد زیادی از سلولهای بدن در طول زندگی رفتار و عمل طبیعی دارند . با توجه به فراوانی جهش ها ، انتظار اشتباهاتی در هر ژن می رود که میلیون ها بار در طی زندگی اتفاق می افتد، و لذا مکانیسم های تنظیم سلولی باید واجد روندهای تصحیح کننده موثر باشند .در گذشته ، سرطان را ناشی از نقص در سیستم ایمنی، عفونت ویروسی، به هم خوردن تنظیم تمایز سلولها، موتاسیون در ژن ها و غیره می دانستند . به دلیل نبود شواهد کافی در تایید یا رد این نظرات انتظار نمی رفت که به خوبی بتوانیم سرطان را بشناسیم . پیشرفتهایی که به خصوص در دهه اخیر بر روی مکانیزمهای ملکولی سرطان صورت گرفته ، بینش جدیدی از این بیماری به دست داده است و به طور خلاصه می توانیم بگوییم که سرطان ، یک بیماری ژنتیکی است . گرچه سرطان ، بیماری بسیار پیچیده ای است و عوامل محیطی و غیر ژنتیکی نیز در بسیاری از مراحل آن نقش مهمی بازی می کنند، اما بیش ترین کمک در فهم سرطان ، حاصل پیشرفت های مطالعات بیولوژی ملکولی است . این مطالعات نشان داده که اگر ژن های خاصی ، موتاسیون پیدا کنند ، به تولید سرطان منجر می شوند .یک موتاسیون برای پیشرفت سرطان کافی نیست ، بلکه تجمع موتاسیون های سوماتیک که بعداً اتفاق می افتند، در پیشرفت بیماری، نقش مهمی بازی می کنند . مطالعات آماری نشان می دهند که سنین مختلف مرگ و میر در سرطان های انسانی ، می تواند عاملی برای پیش بینی تعداد موتاسیون هایی باشند که برای ایجاد یک نوع سرطان لازم است . موتاسیون های سوماتیکی که بعداً اتفاق می افتند – بیش تر در اثر به هم خوردن تنظیم فعالیتهای همانند سازی dna و یا در اثر آسیب به dna از طریق موتانزاهای محیطی ایجاد می شوند . طی مراحل تدریجی ایجاد موتاسیون ها ، سلولهای حاوی موتاسیون های بیش تر ، سریع تر تکثیر کرده و جایی برای تکثیر سلولهایی که موتاسیونهای کمتری دارند ، نمی گذارند .تغییرات نئوپلازی ، به موتاسیون یا بیان غیر طبیعی چندین ژن (که در رشد و تمایز سلول نقش دارند) نیازمند است . نتایج آزمایش های جدید بیانگر آن هستند که برای پیشرفت تومور به مرحله تهاجمی ، ممکن است شش تا هشت موتاسیون لازم باشد . موتاسیون در ژنهای مهم می تواند توسط عوامل محیطی مانند مواد سرطان زا ، تابش ها و یا در اثر واکنش های داخل سلول ، مانند واکنش های دپیوریناسیون و دآمیناسیون ، آسیب به رادیکال های آزاد اکسیژن و اشتباهات آنزیم پلی مراز ایجاد شود . در ابتدای فرآیند ترانسفورماسیون نئوپلازی ، واقعه ای اتفاق می افتد که باعث افزایش وقوع موتاسیون خودبخودی در سلولها شده و بدین ترتیب ، تومورزایی را امکان پذیر می سازد . سلولهایی که این واقعه در آنها اتفاق افتاده است ، در مقایسه با سلولهای طبیعی ، موتاسیون های بیش تری در خود جمع می کنند . بنابراین احتمال ایجاد موتاسیون در ژن های مهم بیش تر می شود . در واقع سرعت ایجاد موتاسیون در سلولهای سرطانی به مراتب بیش تر از این سرعت در سلولهای طبیعی است و در بعضی موارد ، این افزایش تا 100 برابر گزارش شده است .علاوه بر جهش ، عامل دیگر بروز سرطان، پلی مورفیسم های ژنتیکی می باشد . پلی مورفیسم اشاره به وجود تفاوت آللی در یک جایگاه ژنی دارد. این پلی مورفیسم ها عامل تفاوت افراد در داشتن صفات منحصر به فرد می باشد ، و عامل استعداد افراد به بیماری ، فراوانی سرطان در یک جمعیت ، سن بروز سرطان در یک فرد یا پاسخ به درمان سرطان ها و همچنین بر همکنش با جهش های شناخته شده مستعد کننده بیماری می باشند.مینطور پلی مورفیسم، نشان دهنده چگونگی پیشرفت بیماری ، پاسخ به پاتوژن ها ، مواد شیمیایی ، داروها ، واکسن ها و دیگر عوامل می باشد و به ما در درک مفهوم پزشکی شخصی کمک بسزایی می کند .بسیاری از دانش ما در زمینه مکانیسم های تنظیمی سلول طبیعی و نحوه ی ایجاد سلول سرطانی از مطالعه بر روی سلولهای کشت شده بدست آمده است . در سال 1952، های – فیلیک مشاهده کرد که سلولهای پیکری طبیعی انسان در محیط های کشت ، ظرفیت تقسیم محدودی داشته و در مرحله ای به پیری روی می آورند . این نقطه را m1 می گویند.در ادامه این مرحله ، درست زمانی که تصور می شود که سلولها از بین رفته اند ، تعدادی ناگهان رشد کرده و از مرحله بحرانی عبور می کنند و تکثیر می شوند . عواملی مختلفی مانند بیان انکوژن های ویروسی یا بلوکه شدن ژن های سرکوب گر تومور ، از جمله مهمترین آنها ، p53 ، باعث بوجود آمدن سلولهای نامیرای سرطانی می شود که با تلقیح به جانور آزمایشگاهی ، ایجاد تومور می کند.سرطان تیروئید, thyroid cancer ,جزء یک درصد سرطان های بدخیم می باشد که نود درصد سرطان های آندوکرینی را به خود اختصاص می دهد. بر طبق جدیدترین آمار منتشر شده در سال 2009 ، شیوع سرطان تیروئید 200/37 مورد در سال با میزان مرگ و میر تنها 29/0 درصد گزارش شده است. اگر چه میزان مرگ و میر مربوط به سرطان تیروئید نسبت به سایر سرطانها کم است که به دلیل پیشرفت در روشهای تشخیص آزمایشگاهی است، اما تعداد موارد تشخیصی یافت شده در طی دهه گذشته افزایش چشمگیری نشان داده است . سرطان تیروئید اکنون ششمین سرطان معمول در زنان و دومین سرطان معمول در زنان زیر 40 سال می باشد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، میزان شیوع این سرطان بنا بر شرایط جغرافیایی، محیطی و نژادی متغیر می باشد. قابل ذکر است که شیوع سرطان تیروئید در ایسلند و هاوایی دو برابر کشورهای اروپای شمالی، کانادا و ایالات متحده می باشد. این سرطان میان اقوام مختلف ساکن در هاوایی، مردان چینی و زنان فیلیپینی رایج تر است .تقریباً 95-90 درصد تومورهای تیروئید ، خوش خیم هستند و از سلولهای فولیکولی تیروئید منشا می گیرند . حدود 5-1 درصد سرطانهای تیروئید بدخیم هستند. سرطان تیروئید یک بیماری هتروژن است . چندین نوع سرطان تیروئید وجود دارد که رایج ترین آنها کارسینوم پاپیلاری و کارسینوم فولیکولی هستند. این دو نوع توسط برخی از پزشکان تحت عنوان سرطانهای تیروئید متمایز طبقه بندی شده اند . سایر بدخیمی ها که کمیاب تر ازبقیه هستند عبارتند از : کارسینوم مدیولاری (mtc) ، کارسینوم سلول هرتل ، غده ی سرطانی آناپلاستیک (تحت عنوان سرطان تیروئید نامتمایز یافته طبقه بندی می شود ) . سرطان پاپیلاری تیروئید شایع ترین نوع سرطان تیروئید می باشد و بیشتر در خانمها و کودکان دیده می شود. این سرطان دیرمتاستاز می دهد و نسبت به دیگر انواع سرطان تیروئید کمتر بدخیم است . سرطان فولیکولار تیروئید که 20 تا 30 درصد انواع سرطان تیروئید را تشکیل می دهد، خطر متاستاز و عود بیشتری دارد . در سرطان مدولاری سلولهای غیر تیروئیدی موجود در غده تیروئید (سلولهای c ) دچار تغییرات بدخیمی می شوند و در بعضی از خانواده ها تمایل خانوادگی (به لحاظ ژنتیکی) برای ابتلا به این نوع سرطان وجود دارد . حدود 20 درصد سرطانهای مدولاری تیروئید از به ارث بردن ژن های موتانت ایجاد می شود . سرطان آناپلاستیک تیروئید بدخیم ترین نوع سرطان در غده تیروئید است . خوشبختانه این سرطان نادر است ،اما به سرعت متاستاز می دهد و به درمان با یدرادیواکتیو پاسخ نمی دهد .موتاسیون های ژن های درگیر در مسیر سیگنا لینگ pi3k/akt , mapk مهمترین مسیرهای درگیر در تومورزایی تیروئید می باشند . سرطان تیروئید با تغییرات ژنتیکی مانند جهش در ژنهای سرطانزا (انکوژن ها) وژن های سرکوبگر تومور همراه است و چندین فاکتور ژنتیکی که ارتباط با سرطان تیروئید را نشان داده اند عبارتند از؛ rb,p21 , braf , ret , p53 می باشند . ژن p53 برای اولین بار در سال 1979 توسط دو دانشمند به نام های لان و کرافورد کشف شد .ژن p53 به عنوان مهمترین ژن سرکوبگر تومور از فرضیه دو ضربه ای نادسون پیروی می کند .این ژن بر روی بازوی کوتاه از کروموزوم 17 قرار دارد (p13.1 17) ، دارای 11 اگزون ، به طول 20 کیلو باز می باشد.پروتئین p53 دارای 393 آمینواسید و 7 دومین است که عبارتند از : 1. دومین فعال کننده رونویس n ترمینال (tad) یا دومین فعال کنندگی 1 (ad1) که فعال کننده فاکتوهای رونویسی می باشند . (کدون های 1-42) 2. دومین فعال کنندگی2 (ad2) که برای فعالیت اپوپتوتیکی ضروری است . (کدون های 43-63) 3. دومین غنی از پرولین که برای فعالیت اپوپتوتیکی p53 ضروری است (کدون های 64-92) 4. ناحیه مرکزی متصل شونده به مرکز dna ، که شامل یک اتم zinc در وسط و چندین آمینواسید آرژنین می باشند (کدون های 100-300) . این ناحیه یک پروموتور دارای موتیف مورد توافق را که از دو قطعه 10 جفت بازی تشکیل شده است و توسط 13-0 جفت باز از هم جدا می شوند را شناسایی می کند . این ناحیه در طی تکامل شدیداً حفاظت شده می باشد . همچنین این ناحیه همولوگ ترین ناحیه بین خانواده های p53 از جمله p63 و p73 می باشد. بیشترین موتاسیون های p53 در این ناحیه اتفاق می افتد. 5. ناحیه دارای سیگنال جای یابی هسته ای (کدون های 316-325) 6. دومین هموالیگومریزاسیون (od) که از کدون های (307-355) است. تترامریزاسیون برای عملکرد p53 بسیار ضروری می باشد . 7. ناحیه تنظیم کننده منفی c – ترمینال (کدون های 356-393) .این پروتئین به عنوان یک پروتئین هسته ای دارای هر دو سیگنال جایابی هسته ای و خارج کننده از هسته می باشد که آنرا به پروتئین شاتل تبدیل کرده است . در پاسخ به سیگنالهای استرس مانند هیپوکسی (کمبود اکسیژن) ، تشعشع ، داروهای شیمی درمانی ، حذف نوکلئوتیدی, فعال شدن انکوژن ها ، به هم خوردن نظم میکروتوبول ها و یا عوامل آسیب زننده به dna p53, فعال می شود . علاوه بر فعال شدن ، تجزیه وابسته به یوبی کوئیتین p53 بلوکه می شود . در نتیجه ی افزایش رونویسی ژن های وابسته به p53 ، مرگ برنامه ریزی شده سلولی یا توقف چرخه سلولی روی می دهد . عملکرد p53 در محافظت از تومورزایی است و حقیقتاً موتاسیونهای p53 درهمه انواع سرطان ها یافت می شود. ژن p53 دارای 9 ایزوفرم می باشد ]24 [، که این ایزوفرم ها حاصل استفاده از چندین پروموتور و فرایند پیرایش متناوب این ژن ، همچنین استفاده از جایگاههای شروع ترجمه داخلی می باشد . جهش در ژن p53 ، شایع ترین رویداد در سرطان های انسانی می باشد .بیش از 90% جهش های این ژن در اگزون 9-5 رخ می دهد که این اگزون ها کد کننده دومین متصل شونده به dna می باشد.بیشتر جهش های ژن p53 از نوع بد معنی و تغییر قاب خواندن می باشد ، به طوری که 97% از جهش های بد معنی در توالی کد کننده دومین مرکزی رخ می دهد.معمولترین تغییر ژنتیکی در سرطان تیروئید آنا پلاستیک ، موتاسیون در p53 می باشد، به طوری که در 70 درصد از موارد سرطان تیروئید آناپلاستیک دیده می شود . این موتاسیونها مانع از عملکرد سرکوب گری توموری p53 می شود . موتاسیون p53 به عنوان آخرین رخداد در تومور زایی تیروئید مطرح می باشد، چون که در سرطان تیروئید متمایز یافته (پاپیلاری و فولیکولار) دیده نمی شود . بنابراین غیر فعال شدن p53 یک رخداد اساسی در تمایز زدایی سلولهای سرطانی تیروئید است . موتاسیون های معمول p53 در سرطان تیروئید شامل موتاسیون های نقطه ای ، حذف و درج شدگی است. علاوه بر جهش، پلی مورفیسم های p53 به عنوان عامل خطر ساز برای ایجاد سرطان در نظر گرفته شده است . پلی مورفیسم ژنتیکی p53 ممکن است تعیین کننده حساسیت افراد در سرطانهایی مانند سینه ، کلورکتال ، ریه و نازوفارنژیال باشد . البته در مطالعات دیگری این ارتباط یافت نشد که به دلیل تفاوت های نژادی جمعیت های مورد مطالعه است .تغییرات نژادی و جغرافیایی در عملکرد پلی مورفیسم ژن tp53 دخیل است . حداقل 37 پلی مورفیسم در این ژن کشف شده است .اگر چه پلی مورفیسم های p53 در هر دو مناطق کد کننده و غیر کد کننده دیده شده است، اما تنها دو پلی مورفیسم توالی امینو اسیدی p53 را تغییر می دهد . یکی از آنها تغییر پرولین به سرین در کدون 47 و دیگری تغییر پرولین به آرژنین در کدون 72 است . پلی مورفیسم کدون 72 در منطقه غنی از پرولین قرار دارد که این جابجایی منجر به تغییر ساختاری دومین اتصالی می شود .بنابراین سه ژنوتیپ هموزیگوت آرژنین (arg/arg) ، هتروزیگوت (arg/pro) و یا هموزیگوت پرولین (pro/pro) در جمعیت دیده می شود. مطالعات صورت گرفته در ایران روی پلی مورفیسم کدون 72 ژن p53 با سرطان سینه در اصفهان و در شمال ایران هیچ ارتباط معنی داری را بین این پلی مورفیسم و سرطان سینه نشان ندارد . بویرا و همکاران در سال 2003 ارتباط معنی داری بین ژنوتیپ arg/arg در کدون 72 ژن p53 و سرطان سینه در بیماران ترک گزارش کردند. مطالعات در بدن موجود زنده (invivo ) نشان می دهد که استعداد تغییر شکل وابسته به پاپیلوما ویروس انسانی (hpv) ، در هموزیگوت های آرژنین, 7 برابر هتروزیگوت های arg/pro می باشد ، زیرا انکوپروتئین e6 در hpv بیشتر تمایل دارد که پروتئین p53 دارای آلل arg/arg را غیر فعال کند تا پروتئین دارای آلل پرولین را .در سال 2005 جین و همکاران در جمعیت هند گزارش کردند که ژنوتیپ arg/pro در کدون 72 ژن p53 نسبت به ژنوتیپ arg/arg ، مرتبط با پیشرفت زودرس سرطان ریه می باشد.مطالعه دیگری در جمعیت هند در سال 2005 توسط دو دانشمند بنامهای بهتا کاریا و سنگوتپا روی سرطان سرویکال وابسته به hpv نشان داد که ارتباط معنی داری بین هموزیگوت پرولین در موقعیت کدون 72 ژن p53 با این سرطان وجود دارد .کوشیگ و همکاران در سال 2005 ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم کدون 72 (arg/arg) ژن p53 و خط ابتلا به نئوپلازی اینترا اپی تلیال کشف کردند.همینطور ارتباط معنی داری بین واریانت آرژنین دار p53 با سرطانهایی مثل معده (shen و همکاران در سال 2004) ، سرطان تخمدان (پگورارو و همکاران در سال 2002) ، ازوفاگوس (کاواگوشی و همکاران در سال 2006) ، سرطان پوست (دوکی و همکاران در سال 200) ، باستیان و همکاران در سال 2001) مثانه (سولیتزین و همکاران در سال 2002) ، پروستات (هنر و همکاران در سال 2001) یافت شد . چندین مطالعه دیگر هم ارتباط معنی داری بین واریانت پرولین را با سرطانهایی مثل نازوفارنکس (تای سای و همکاران در سال 2002) پروستات (سوزوکی و همکاران در سال 2003) ، پوست ( چن و همکاران در سال 2003) و ریه (وانگ و همکاران در سال 1999) دیده شد. در سال 2004 گرانجا و همکاران ارتباط معنی داری را مابین واریانت pro/pro و حساسیت ابتلا به سرطان تیروئید را نشان دادند .بولتز و همکاران در سال 2002 نشان دادند که هموزیگوتی پرولین در کدون 72 از ژن p53 میتواند یک فاکتور ریسک برای پیشرفت کارسینوهای تیروئیدی نامتمایز یافته باشد .در سال 2007 ، آرال و همکارانش در ترکیه ارتباط معنی داری ما بین هموزیگوتی پرولین در کدون 72 و پیشرفت سرطان تیروئید را در بیماران ترک نشان دادند . در سال 2010 ارتباط پلی مورفیسم کدون 72 ژن p53 با سرطان تیروئید نشان داد که ژنوتیپ هتروزیگوت arg/pro ، حدود 6/3 برابر در مقایسه با دیگر ژنوتیپ ها ریسک بدخیمی ندول های تیروئیدی را افزایش می دهد. فراوانی ژنوتیپ pro/pro تفاوتی را بین دو گروه بیمار و کنترل نشان نداد.نکته مهم این است که سرطان تیروئید یک بیماری هتروژن می باشد و به سرطان تیروئید تمایز یافته (dtc) ، نامتمایز یافته (dtc) و سرطان مدولاری تقسیم می شود . نبود معیارهای مورفولوژیکی ، روشهای دقیق و اختلاف نظر پاتولوژیست ها در تشخیص ، تفکیک ندول های توموری و غیر توموری تیروئیدی را با مشکل مواجه ساخته است .امروزه تلاش های گسترده ای برای شناسایی مارکرهای توموری که بتواند ماهیت متنوع ندول های تیروئید را پیش بینی کند و امکان تشخیص زودهنگام و طبقه بندی مناسب بیماران برای انتخاب درمان مناسب و موثر را فراهم سازد ، در حال انجام است . یک مارکر ایده آل باید سریع و انجام آن از نظر تکنیکی و تفسیری ساده بوده و نیز دقت و حساسیت بالایی داشته و مختص بافت توموری باشد. از جمله مارکرهای ملکولی که در تومورهای سرطانی تیروئید مورد بررسی قرار گرفته اند می توان به braf ، met ، ret ، v6ccd44 ، cd57 اشاره کرد . هیچکدام از این مارکرها نتوانسته اند به عنوان یک مارکر تشخیص با پیش آگهی مفید واقع شوند . با توجه به پیش آگهی ضعیف در مورد تومورهای مهاجم و پیشرونده در افراد با سنین بالا ، چندین مارکر ملکولی نیز در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته اند . مطالعات بعدی نشان می دهد که ژن p53 می تواند به عنوان مارکر پیش آگهی دهنده برای انواع بدخیم تومورهای تیروئید باشد.مطالعات اپیدمیولوژیک در مورد فاکتورهای خطر این بیماری در ایران انجام نگرفته است . با توجه به افزایش بروز این بیماری و اینکه تفاوت نژادی و موقعیت جغرافیایی نقش مهمی را در خطر ابتلا به سرطان تیروئید داردو با توجه به مطالعه ی انجام شده توسط آرال و همکاران که ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم pro/pro با سرطان تیروئید در بیماران ترک پیدا کردندو همینطور مطالعه انجام گرفته در برزیل در سال 2010 مبنی بر ارتباط پلی مورفیسم arg/pro با افزایش ریسک ابتلا به سرطان تیروئید بدخیم و همچنین به علت عدم بررسی ارتباط بین این پلی مورفیسم با خطر ابتلا به سرطان تیروئید در استان آذربایجان شرقی ما برآن شدیم، در این تحقیق به مطالعه ی پلی مورفیسم کدون 72 ژن p53 به عنوان مارکر احتمالی جهت استعداد ابتلا به سرطان تیروئید ، باسیستم تکثیر متزلزل جهش ها (arms) ، بپردازیم . در این تحقیق با استفاده از این تکنیک سه گروه هموزیگوت (arg/arg) ، (pro/pro) و هتروزیگوت (arg/pro) بر روی ژل آگارز جداسازی شدند .. همچنین اگزون 4 از لحاظ تایید نتایج و موتاسیون احتمالی توسط تکنیک بررسی تغییرات ساختاری تک رشته ای (sscp) مورد بررسی قرار گرفت . سپس از هر گروه چند نمونه ، به منظور تایید نتایج و احتمال وجود موتاسیون با استفاده از تکنیک توالی یابی بررسی شدند .

بررسی اثرات مهار رشد و کشندگی مشتقاتی از خانواده ی کرومن (chromenes) بر روی رده ی سلولی k562 لوسمی میلوئید انسان (cml)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1391
  شمس الله پژمان   محمد علی حسینپور فیضی

لوسمی نوع خاصی از سرطان است که باعث تکثیر غیرکنترل شده سلول های خونی غیرطبیعی می شود. لوسمی به این دلیل که تشکیل تومور یا توده های جامد نمی کند متفاوت از اکثر سرطان هاست. لوسمی می تواند بر اساس نوع سلول های خونی که تحت تأثیر قرار می گیرند و همچنین براساس شدت و سرعت پیشرفت بیماری (حاد و مزمن بودن) به چهار نوع اصلی تقسیم بندی شود. در این میان می توان به لوسمی میلوئید مزمن (cml) که از شناخته ترین اشکال لوسمی است اشاره کرد. در دهه های گذشته اکثر روش های درمان لوسمی شامل شیمی درمانی و پرتو درمانی بوده است. با این وجود شیمی درمانی با مشکلاتی از جمله اثرات جانبی ترکیبات شیمیایی و مقاومت به دارو همراه است. بر این اساس ترکیبات جدید برای یافتن عواملی که دارای اثرات جانبی کمتر و پتانسیل تومورکشی بیشتری باشند مورد بررسی قرار می گیرند. در این میان می توان به استفاده از مشتقات خانواده ی کرومن اشاره کرد. کرومن ها ترکیباتی هستند که در آنها حلقه بنزن با یک حلقه پیران جوش خورده است. کرومن به عنوان یک داربست فلزی ممتاز، اغلب به عنوان یک ترکیب ساختاری مهم در ترکیبات طبیعی و فعال بیولوژیکی حضور دارد. به طوری که در سالهای اخیر کرومن های عامل دار نقش روز افزونی در زمینه شیمی دارویی و سنتزی ایفا می کنند. مشتقات کرومنی می توانند بر سلول های مختلف اثراتی از جمله آپاپتوز، تمایز و مهار رشد اعمال کنند. تاکنون اثرات ضد سرطانی کرومن ها بر سلول های سرطانی مختلف به اثبات رسیده است. در مطالعه حاضر اثر برخی از مشتقات پیرانوکرومنی بر رشد، زیستایی، آپاپتوز و تمایز رده ی سلولی k562 به عنوان مدلی برای cml مورد مطالعه قرار گرفته است. به این منظور رده ی سلولی k562 انسانی پس از کشت، تحت تأثیر ترکیبات پیرانوکرومنی (4-pc، 4-nc، 4-cnc و 4-hc) در غلظت و زمان های مختلف قرار گرفت. از آزمون دفع رنگ تریپان بلو برای بررسی اثرات مهار رشدی و زیستایی این ترکیبات استفاده شد. برای بررسی سلول‎ های تمایز یافته از رنگ آمیزی رایت-گیمسا و آزمون بلع ذرات لاتکس استفاده شد. مرگ سلولی به شیوه آپاپتوز با استفاده از میکروسکوپ فلورسنت و آزمون قطعه قطعه شدن dna مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل از مطالعات حاضر نشان داد که: 1) مشتقات پیرانوکرومنی مورد نظر سبب مهار رشد وابسته به غلظت و زمان در سلول های k562 می شوند، 2) این مشتقات پیرانوکرومنی باعث کاهش زیستایی و القاء آپاپتوز (پس از 48 ساعت) بصورت وابسته به غلظت و زمان می شوند، 3) ترکیبات پیرانوکرومنی همچنین باعث القاء تمایز مونوسیت- ماکروفاژی در رده ی سلولی k562 می گردد، 4) این ترکیبات دارای فعالیت ضد توموری ضعیف تا متوسط بوده و ic50 آنها از 240 تا 60 میکرومولار می باشد و در بین آنها 2-آمینو-4-(4-نیتروفنیل)-5-اگزو-4h،5h-پیرانو-[c-2,3]-کرومن-3-کربونیتریل[4-nc] بالاترین فعالیت را نشان داد. 5) مطالعه ساختار- فعالیت نشان داد ترکیبات دارای استخلاف (بطور ویژه گروه الکترون کشنده) روی حلقه بنزن و حلالیت بیشتر اثر مهار رشدی بیشتری اعمال می کنند. با توجه به اثرات مهار رشد، القاء تمایز و آپاپتوز توسط مشتقات پیرانوکرومنی در رده ی سلولی k562، این ترکیبات را می توان به عنوان عوامل جدید و موثر برای مطالعات بیشتر در درمان لوسمی پیشنهاد کرد.

مطالعه بیان دو واریانت جدید p63 د (d4tap63 و deltanp73l) به عنوان مارکر ملکولی در سرطان پستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم پایه 1391
  مریم مرادی نسب   محمد علی حسینپور فیضی

پروتئین سرکوب کننده ی تومورp53 غالبا در سرطانهای انسانی تغییر یافته است . در حال حاضر، p53 به عنوان یکی از مهم ترین پروتئین های سرکوبگر تومور شناخته شده است و تحقیقات زیادی بر تجدید ساخت عملکرد p53 به منظور درمان موثر بیماران مبتلا به سرطان متمرکز شده است. p63 به عنوان یک عضو خانواده ی p53 نقشی کلیدی در رشد و نمو جنین، حفظ سلول های بنیادی اپی تلیال، و تمایز ایفا می کند و در زیست شناسی سرطان، نشان داده شده است که p63 در تمام جنبه های تومورزایی و پیشرفت سرطان نقش دارد. 63p به صورت ایزوفرم های چندگانه بیان میشود و به طور کلی در دو دسته ی ایزوفرم های ta (transactivating) و ndelta (-terminal truncated n) طبقه بندی می شود. ایزوفرم هایtap63 قادرند عملکردهای مشابه p53 را در سلول القاء کنند درحالی که ایزوفرمهای deltanp63 به عنوان ایزوفرم های غالب منفی، عملکرد ایزوفرم های ta را خنثی می کنند. بنابراین، p63 توانایی تنظیم تعدادی از ژن ها با نقش های متنوع را دارد و دارای اثر تنظیمی متضاد با بیان مقادیر مختلف از ایزوفرم های tap63 و ?np63 است. بنابراین، تغییر غیر طبیعی در بیان این ایزوفرم ها به احتمال زیاد نقش مهمی در تومور زایی بازی می کند. در عین حال در دهه ی گذشته علاوه بر ایزوفرمهای ذکر شده دو ایزوفرم n ترمینالی دیگر نیز برای p63 گزارش شده اند که فاقد اگزون شمارهی چهار میباشند و عبارتند از:d4tap63 و deltanp73l. سرطان پستان، شایع ترین سرطان عضوی و دومین عامل پیشروی مرگ های ناشی از سرطان در زنان می باشد . تلاش دانشمندان برای رده بندی مولکولی سرطان پستان منجر به نتایج مختلفی شده که هیچ یک دربرگیرنده تمامی انواع تومورهای این بافت نمی باشند. بدلیل شیوع روز افزون تومورهای پستان در سال های اخیر و کمبود مارکر های مولکولی مناسب جهت تشخیص سریع و پیش آگهی آنها، تلاش های گسترده ای در راستای شناسایی مارکرهای مولکولی اختصاصی که بتواند غده های توموری را از انواع غیرتوموری متمایز سازد، آغاز شده است. در این تحقیق صلاحیت بیان واریانت های d4tap63 و deltanp73l را به عنوان مارکر مولکولی در تشخیص و درمان تومورهای پستان مورد ارزیابی قرار گرفته است. در مجموع 42 نمونه ی توموری و 28 نمونه ی نرمال مربوط به حاشیه ی تومور با استفاده از تکنیک rt-nested pcr مورد مطالعه قرار گرفتند، و ژن ?2m بعنوان کنترل داخلی بکار رفت. با استفاده از نرم افزار spss و تست آماری one-way anova و t-test، نتایج بدست آمده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. در مجموع نتایج حاصل از ارزیابی واریانت های d4tap63 و deltanp73l به عنوان مارکر مولکولی در تومورهای پستان نشان داد که: 1- واریانت های d4tap63 و deltanp73l را نمی توان به عنوان تومور مارکر در سرطان پستان در نظر گرفت زیرا همواره در تمامی نمونه هایی که واریانت های طویل مربوط به آنها یعنی tap63 و deltanp63 بیان می شوند، اعم از نمونه های سالم و توموری خوش خیم و بدخیم، بطور همزمان بیان می شوند و الگوی بیانی مشابه با واریانت های طویل مربوط به خود را نشان می دهند. 2- احتمالا واریانت های d4tap63 و deltanp73l ضمن بیان همزمان با واریانت های ta و deltanp63 در تقویت فعالیت آنها در سلول های سالم و توموری پستان نقش دارند .

مطالعه سیستماتیکی واریته های سنجد با استفاده از ناحیه ژنومی its
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1393
  طاهره شهبازی   هوشنگ نصرتی

گونه¬یangustifoli elaeagnus از تیره¬ی elaeagnaceae، در سراسر نیمه¬ی شمالی توزیع شده و شامل چندین گونه است. در این مطالعه، توالی نوکلئوتیدی nrdna its، بین چهار واریته e. angustifolia var senjed-ghandi ،eangustifolia var. mamali، var. haji-ghandi e. angustifoliaوe. angustifolia var. darehvar مورد بررسی قرار گرفت.dna از بذرها استخراج و با پروفایل pcr و پرایمر its1 توالی یابی شدند که نولید باند شارپ کردند. هم¬چنین فواصل ژنتیکی با روش p-distance محاسبه شد موقعیت تاکسونومیکی و روابط فیلوژنتیکی با استفاده از روش¬ها¬¬¬¬ی (ml)maximum likelihood، maximum parsimony (mp) neighbor-joining(ng)، تجزیه و تحلیل شد. حداقل فاصله ژنتیکی بین نمونه¬های e. angustifolia var. mamali و e. angustifolia var. darehvar به مقدار 000/0 و حداکثر فاصله ژنتیکی بین گونه¬ها¬¬یe. angustifolia var. haji-ghandi و hippophae tibetana به مقدار 450/0 بود. براساس نتایج حاصل از دندروگرام مبتنی بر mp، واریتهhaji-ghandi از سایر واریته¬ها جدا شده است و واریته¬های darehvarو mamali در یک خوشه و واریتهsenjed-ghandi نیز در یک خوشه جداگانه قرار گرفته است. این نتایج نشان می¬دهد که نشانگر its به عنوان روشی مفید جهت شناسایی موقعیت تاکسونومیکی واریته¬ها می-باشد.

مطالعه تغییرات بیان mir-373 و mir-520c در آدنوکارسینومای معده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1392
  آرش عظیم زاده اسفنجانی   محمد علی حسینپور فیضی

سرطان معده معمول ترین سرطان دستگاه گوارش و چهارمین سرطان شایع دنیا بوده بعد از سرطان ریه دومین سرطان کشنده در جهان بشمار میرود. micrornaها rna های کوچک دو رشته ای بطول 18 تا 24 نوکلئوتید هستند که در امر تنظیم بعد از رونویسی در یوکاریوتها نقش داشته از طریق مکمل شدن با mrna هدف در 3utr باعث برش در آن و تجزیه mrna میگردند. تغییر در سطوح mirna در شرایط مختلف پاتولوژیکی بویژه سرطان مشاهده شده است. نقش انکوژنی micrornaهای mir-373 و mir-520cدررده سلولهای سرطان سینه، مهاجرت سلولهای fibrosarcoma و نیز تومور لایه زاینده بیضه مشخص شده است. در این مطالعه هدف بررسی نقش احتمالی این micrornaها در ایجاد آدنوکارسینومای معده از طریق سنجش و مقایسه میزان بیان آنها در تومور آدنوکارسینومای معده و بافت سالم حاشیه تومور می باشد که توانایی micrrnaهای mir-373 و mir-520c را به عنوان مارکرهای تشخیصی در آدنوکارسینومای معده را بررسی خواهد کرد. همچنین تعیین قابلیت این mirnaها به عنوان اهداف تحقیقات درمانی در درمان سرطان معده از نتایج دیگر این مطالعه خواهد بود.نتایج کمی بدست آمده از بررسی بیان mir-520c توسط نرم افزارهای rest و spss حاکی از عدم تغییر معنی دار آن در آدنوکارسینومای معده بود

بررسی محافظت کبدی عصاره گیاه گلپر بر سمیت ایجاد شده توسط داروی سیکلوفسفامید در موش صحرایی نر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1393
  سوسن رستم پور   غلامرضا دهقان

کبد بزرگ ترین ارگان داخلی بدن می باشد، که حدود 3-5 درصد توده بدن را تشکیل می دهد. وزن کبد در یک فرد بالغ، تقریبا kg 2/1 تا 5/1 است. این عضو در زیر دیافراگم، در ربع فوقانی راست شکم واقع شده است و توسط دنده ها حفاظت می گردد و با اتصالات رباطی در جای خود نگه داشته است. عملکردهای اصلی کبد شامل : متابولیسم، سم زدایی کربوهیدرات، پروتئین و چربی ها، ترشح صفرا و ذخیره ویتامین ها می باشند. بنابر این حفاظت و سلامت کبد یک فاکتور حیاتی برای سلامت کلی بدن است.لات.سمیت کبدی بر آسیب های کبدی مشتق شده از داروها و مواد شیمیایی دلالت دارد. عوامل دارویی مشخص وقتی در دوزهای بالا استعمال می شوند و گاهی اوقات حتی در دوزهای مورد نیاز برای درمان نیز ممکن است به ارگان صدمه بزنند. متابولیسم زنوبیوتیک ها (مواد خارجی که وارد بدن می شوند ) بطور کلی به دو فاز متابولیسمی i و ii تقسیم بندی می شود ، فاز i متابولیسمی به وسیله یک ابر خانواده آنزیمی سیتوکروم p450 انجام می شود. فاز ii متابولیسمی شامل فرآیندهایی مثل افزوده شدن گروه-های استیل، متبل، سولفور و یا گلوکورونیک اسید بر روی متابولیت های دارویی است. سمیت کبدی بر اساس پارامترهای بیولوژیکی افزایش آلکالین فسفاتاز (alp)، آسپارتات آمینوترانسفراز (ast)، آلانین آمینوترانسفراز (alt) و گاما گلوتامیل ترانسفراز ) ggt) یا بر اساس غیر طبیعی شدن بالینی( التهاب کبدی( می باشد. التهاب بالینی می تواند سیتوزولی یا کلستاتیک باشد. از اینرو، اندازه گیری سطوح آنزیم های ,alp ast وalt دارای اهمیت کلینیکی و توکسیکولوژیکی است. زیرا تغییر در میزان فعالیت این آنزیم ها نشان دهنده آسیب بافت ناشی از سموم و یا بیماری است پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر حفاظتی احتمالی گلپر در برابر سمیت کبدی ناشی از سیکلوفسفامید (cp) در رت انجام گرفت، در این پژوهش 30 سر موش صحرایی نر از نژاد آلبینو با وزن 200-180 گرم مورد استفاده قرار گرفت. حیوانات به طور تصادفی به پنج گروه شش تایی شامل: گروه i (کنترل) گروه ii (فقط سیکلوفسفامید دریافت می کند) و گروه های iii، iv و v(دریافت دوزهای مختلف عصاره گلپر به همراه cp)، به منظور القاء سمیت کبدی در گروه ii، iii، iv و v، cp به صورت تک دوز (05/0 میلی گرم/کیلوگرم) و به صورت داخل صفاقی تزریق شد، و عصاره متانول (5/0، 1 و2 میلی گرم/کیلوگرم) و به صورت گاواژ هر 24 ساعت یک بار و به مدت 21 روز اعمال گردید. نتایج بیوشیمیایی نشان داد که تزریق cp باعث ایجاد آسیب کبدی نسبت به گروه شاهد شده و افزایش قابل توجهی در آنزیم های مارکر سرمی مثل آسپارتات و آلانین ترانسفراز(alt,ast) و آلکالین فسفاتاز(alp) در گروه تیمار شده با cp در مقایسه با گروه شاهد (p< 0/05) گردید. با این حال، گروه هایی که عصاره h.persicumرا به همراه cp دریافت کرده بودند، پارامترهای آسیب کبدی به شکل قابل توجهی بهبود یافته بود. در نتیجه، یافته های ما نشان داد که عصاره متانولی از h.persicumاثر حفاظتی روی سمیت کبدی در موش صحرایی دارد.