نام پژوهشگر: محمد حسین رامشت
غلامرضا رفیعی محمد حسین رامشت
با توجه به اینکه تحولات اقلیمی به خصوص تحولات اقلیمی دوران چهارم از نوسانات زیادی برخوردار بوده و همواره چهره زمین را دستخوش تغییر کرده است، شناسایی و ردیابی آثار این تحولات مقوله ای مهم برای ژئومورفولوژیست ها محسوب می شود. یکی از مهم ترین شواهد تغییرات و تحولات اقلیمی دوران چهارم ، وجود باقیمانده هایی از آثار یخچال های این دوره در مناطق مرتفع کوهستانی است. در این رساله ، هدف شناسایی و ردیابی آثار یخچالی ، تعیین محل خط تعادل آب ویخ و بررسی تاثیر این عوامل بر چگونگی پراکندگی سکونتگاههای روستایی در منطقه کوهستانی ومرتفع کهک وبا تمرکز بر حوضه آبریز رود بیدهندمی باشد. به منظور دستیابی به این اهداف ، ابتدا به جمع آوری آمار ایستگاههای سینوپتیک شهرهای اطراف منطقه مورد مطالعه مبادرت شد. برای بازسازی شرایط اقلیمی گذشته ،لازم بود تا شرایط امروزی حاکم بر منطقه مشخص می شد تا از طریق آن به بازسازی وضعیت اقلیمی گذشته می پرداختیم . به این منظور نقشه های بارش ودمای زمان حال منطقه ترسیم شد. سپس باشناسایی سیرکهای یخچالی بر روی نقشه ، خط مرز برف دائمی به روش رایت درارتفاع 2672 متری مشخص گردید وبا شناسایی خط برف دائمی و استفاده از آمارهای بلند مدت بارش ودمای ایستگاههای سینوپتیک شهرهای اطراف ضمن شناسایی آثار یخچالی دوران چهارم ، با روش های معمول ژئومورفولوژی به بازسازی شرایط محیطی در سردترین فاز یخچالی پرداخته شد. ابتدا از طریق میانگین دمای زمان حال ، ارتفاع خط مرز برف دائمی و ارتفاع منطقه مورد مطالعه ، دمای حاکم در دوران تسلط یخچالها مورد محاسبه قرار گرفت ونقشه دمای زمان گذشته ترسیم شد. با دستیابی به دمای گذشته ، امکان بازسازی شرایط رطوبتی منطقه در دوران کواترنر فراهم گردید. با توجه به اصل ثابت بودن رابطه دما وبارش در زمانهای مختلف ، با برقراری ارتباط بین دمای گذشته وبارش زمان حال موفق به دستیابی به بارش گذشته شدیم ونقشه بارش منطقه در دوره های سرد تهیه شد. در این پژوهش رابطه تعادل آب و یخ منطقه نیز مورد بررسی قرار گرفت. باتوجه به پشت به آفتاب بودن منطقه مورد مطالعه وقرار گرفتن آن بر دامنه های شمالی کوهستان ودریافت ناچیز انرژی خورشیدی وبرودت حاکم ناشی از آن ، زبانه های یخی تا حد زیادی به پایین می آمده و تا ارتفاع 1520متری امکان نفوذ می یافته اند واین ارتفاع نقطه آبذوبان منطقه را مشخص می کند. بر این اساس در حوضه مورد مطالعه ، در عصر حاکمیت یخچالها میزان دمای متوسط سالیانه 9 درجه سانتی گراد سردتر از امروز بوده و میزان بارش 1/5برابرزمان حال بوده است . این شرایط زمینه را برای فعالیت یخچال ها فراهم می کرده وبارش قابل توجه منطقه این یخچال ها را تغذیه وبرودت حاکم دوام آنها را تضمین می نموده است. همچنین با توجه به شواهد ژئومورفیک مانند سیرک های یخچالی و دره های یخچالی وجود آثار یخچالی در این حوضه به اثبات رسیده است. نتایج این پژوهش به اثبات آثار یخچالی ، تغییرات اقلیمی گسترده وتفاوت شرایط آب وهوایی گذشته وحال در منطقه منجر شد .
محمد مهدی تقی زاده محمد حسین رامشت
چکیده: کنترل تغییرات و تعادل بخشی به سیستم های محیطی در مقیاس های جهانی، منطقه ای و ناحیه ای از مهمترین اهداف جغرافیای کاربردی محسوب می گردد. ژئومورفولوژی کاربردی نیزبه عنوان یک علم بین رشته ای با موقعیت خود در زیرمجموعه جغرافیای طبیعی و جغرافیا معیار هایی را مورد توجه قرار می دهد که بر اساس آن متعادل ساختن لندفرم ها به عنوان بسترکلیه فعالیت های انسانی از مهمترین اولویت ها بر شمرده می شوند. در شکل یابی و پردازش نهایی سطوح ظاهری زمین، کواترنر علیرغم دوره کوتاه خود سهم عمده ای را در آراستگی بسترهای اخیر بر عهده داشته است. در واقع دوران چهارم زمین شناسی وارث تمامی رخداد هایی است که بر سرنوشت چند میلیارد ساله زمین حادث شده است. عملکرد گسترده یخچال های طبیعی و ظهور انسان به عنوان دو رویداد اساسی از وجوه بارز کواترنر محسوب می گردد. هرچند در بسیاری از مناطق بدلیل تغییرات اقلیمی، یخچالها از جولان خود باز ایستاده اند، لیکن این واقعیت انکار ناپذیری است که آثار و فرمهای باقیمانده ازآنها در بسیاری از موارد پایگاه ها و امکانات بهره برداری انسانی را تحت تاثیر خود قرار داده است. بدینسان در تحقیق حاضر که پایه های تئوریک ان بر مبنای تحلیل سیستم های ارضی به منظور استنباط قابلیت ها و محدودیت های محیطی بنیاد نهاده شده ، روابط انسان با لند فرمهای حاصل از رفتارهای حرکتی یخ و یخچال در منطقه صفاشهر در ضلع شمالی استان فارس با ارتفاع متوسط 2488 متر به چالش کشیده شده است. تحلیل پیشینه اقلیمی این منطقه نشان می دهد که دمای عصر یخ 8 درجه کمتر از 3/10 متوسط سالانه حال حاضر بوده و میزان بارش نیز تا حد دو برابر 318 میلی متر ریزشهای فعلی افزایش داشته است. بنابر این حداقل سطوح بالاتر از 2500 متری آن می توانسته اند متحمل انباشتگی های گسترده یخ و برف در طی زمان های متمادی باشد. شناسایی 94 سیرک کوچک و بزرگ، 5 معبر یخچالی، سطوح بشدت بریده شده مخروط افکنه ها به همراه مستنداتی که از گرانولومتری رسوبات بدست آمده ، از مهمترین مظاهر چنین نوساناتی دراقلیم دیرینه صفاشهر محسوب می گردند. معابر یخچالی در مسیر های حرکتی خود توانسته اند بستر مارنی یک دریاچه فروپاشیده متعلق به مرحله بین یخچالی میندل و گونز را بریده و علیرغم بازدارندگی سطح رسوبی مارنی با مساحت 787 کیلومتر مربع جهت دستیابی به منابع آب، بستر مناسبی را جهت فعالیت های کشاورزی و استقرار سکونت گاه ها فراهم آورند. این معابر در حال حاضر به عنوان بستر بنیادهای بزرگ زراعی و ساختار سکونتگاهی صفاشهر محسوب می شوند. حیات اقتصادی63 درصد از سکونتگاه ها با در برداشتن 42 درصد از جمعیت این حوضه کاملا وابسته به جنس و فرم بسترهایی می باشد که زیر ساخت اولیه آن توسط روندهای سایشی یخ در کواترنر فراهم شده است. آنالیز 22 نمونه آب، 30 نمونه خاک سطحی، تشریح 9 پروفیل خاک به همراه ارزیابی مشخصات فرمها قابلیت های متفاوت سطوح ارضی را از لحاظ بهره برداری مشخص می سازد. مساحی سطوح زراعی صفاشهر در واحد های ارضی قابل بهره برداری نشانگر این نکته اساسی است که ناتعادلی های ناشی از تنوع فرم و جنس بخصوص در سطح معابر یخچالی مجموعه ای از آشفتگی های مناسبات بهره برداری را بدنبال داشته است. شکل رایج این مناسبات شامل پراکندگی شدید قطعات زراعی در 25289 قطعه زراعی در قلمرو مالکیت 3848 زارع، بایر ماندن اراضی قابل کشت، بهره برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی در واحد ارضی دشت آبرفتی و درمجموع تشدید عدم تعادل موجود توسط فعالیت های انسانی است. شرایط فوق به سیستم های اقتصادی- اجتماعی موجود منتقل شده و پیامد هایی همچون مهاجرت و رشد منفی جمعیت در پاره ای از روستاها را بدنبال داشته است. کنترل منابع آب سطحی، تغییر در سیستم های بهره برداری از منابع آب، تسطیح اراضی و تغییرات اساسی در مناسبات مالکیت به همراه بالا بردن سطح دانش فنی جامعه زراعی موجود از مهمترین الزامات توسعه و عمران منطقه ای صفاشهر در جهت تعادل بخشی به مناسبات انسان و محیط می باشد. سطح نامتعادل معابر یخچالی به عنوان نخستین اولویت کنترل تغییرات در جهت تعادل بخشی منطقه ای در نظر گرفته شده است.
محسن دهقانپور فراشاه محمد حسین رامشت
توپوگرافی زمین ناشی از فرایند های درونی و بیرونی است. یخچال های طبیعی به عنوان یکی از فرایند های بیرونی زمین به شمار می روند که نقش مهمی را در ایجاد فرم های نواحی مختلف زمین، ایفا می کنند. در مطالعات یخچالی تا به حال، عامل ترفیع مکانی و یا ارتفاع را به عنوان یک عامل موثر در کاهش دما مد نظر قرار داده اند، ولی از آن جایی که زاویه تابش خورشید خود می تواند در میزان انرژی رسیده به زمین اثر گذارد، در نتیجه با ماندگاری بیشتر برف می تواند موضوعات قابل توجهی را در مطالعات ژئومورفولوژیکی مطرح نماید. مقدار انرژی دریافتی از خورشید یکی از عواملی است که بر ارتفاع خط تعادل آب ویخ اثر می گذارد، که خود به عوامل متعددی از جمله زاویه تابش، عرض جغرافیایی، مقدار وجهت شیب دامنه ها و... بستگی دارد. برای برآورد مقدار انرژی دریافتی در سطوح شیبدار دامنه ها در این رساله کوشیده ایم ابتدا با استفاده از زاویی تابش خورشید و روابط فیزیکی، میانگین انرژی دریافتی روزانه را بر حسب کیلو وات ساعت بر متر مربع در سطوح ارضی، با هر مقدار شیب و در هر جهت جغرافیایی محاسبه کرده و با استفاده از روابط برآوردی بین متوسط دمای ماهانه با متوسط انرژی ماهانه، انرزی براوردی در سطوح مختلف را به دما تبدیل کنیم. در مرحله بعد با توجه به انطباق میانگین همدمای صفر در جه سانتیگراد با ارتفاع برفمرز دائمی و همدمای پنج درجه با ارتفاع خط تعادل آب ویخ و مقایسه خطوط همدمای مورد نظر در سطوح ارضی که شیب یکسان ولی جهت جغرافیایی مخالف هم دارند، تفاوت ارتفاع خط تعادل آب ویخ را در سطوح ارضی مختلف برآورد خواهیم کرد. از بررسی به عمل آمده می توان چنین گفت: 1- در دامنه های نسار هر چه جهت شیب زمین به سمت شمال متمایل تر باشد، برف مرز دائمی در ارتفاع پایین تری قرار می گیرد. این موضوع درست عکس دامنه هایی است که به سمت جنوب، چه جنوبشرقی و چه جنوبغربی هستند. در این صورت هرچه شیب زمین بیشتر باشد و یا هر چه جهت شیب، تمایل بیشتری به سمت جنوب داشته باشد، برف مرز دائمی در ارتفاع بالاتری قرار خواهد گرفت. 2- بیشترین تأثیر جهت شیب زمین بر ارتفاع خط تعادل آب ویخ در دامنه هایی دیده می شود که امتداد کوهستانی آنها غربی- شرقی باشد. 3- امتداد شمالی- جنوبی ناهمواری ها، هیچ اثری بر ارتفاع خط تعادل آب ویخ ندارد.
علیرضا عرب عامری محمد حسین رامشت
دانش رسوب شناسی ازجمله روش های متداول درتحلیل محیط های رسوبی و تحلیل وقایع محیط شناسی چون تغییرات اقلیمی و آب و هوائی است. تحلیل نمونه های رسوبی در مقاطع زمین شناسی و یا مطالعه آن ها دربستر دریاچه ها سبب شده که دریچه جدیدی از تحلیل رخدادهای اقلیمی ومحیطی برای محققان باز شود و از اینرو تحلیل منشأ رسوبات بویژه رسوبات عهد چهارم میتواند اطلاعات نسبتا دقیقی از وقایع دوران چهارم در اختیار پژوهشگران درحوزه های باستان شناسی، جغرافیای دیرینه و... قراردهد . اهمیت این موضوع بعضاً درپاره ای از موارد بحدی است که از رسوبی میتوان به عنوان شاهد اقلیمی یاد کرد . لس ها از جمله نهشته هائی قلمداد میشوند که همواره برای ژئومرفولوژیست ها و اقلیم شناسان بویژه مطالعات اقلیم دیرینه به عنوان یک شاهد در تحلیل تغییرات اقلیمی بشمار آمده اند. این رسوبات عمدتاً نهشته های عصر کواترنر می باشند، که به دلایل مختلف از جمله قابلیت کشاورزی آنها، از دیرباز مورد توجه پژوهشگران مختلف قرار داشته است . لکه های رسوبی زرد دربیاضه که در حاشیه کویر مرکزی ایران قرارگرفته است موضوع بحث انگیز گزارش دوتن از محققان خاک شناس و ژئومرفولوژیستی است که یکی در یازدهمین کنفرانس بین المللی علوم خاک ایران منشأ آنها را لس قلمداد نموده ودیگری مدعی است این رسوبات متعلق به یک دریاچه قدیمی است که دراثر سرریز نمودن ، در آن پارگی ایجاد و آب آن تخلیه شده است و آنچه امروز به عنوان لکه های زرد رنگ در بیاضه دیده میشود منشأ دریاچه ای داشته و روستای بیاضه برروی همین رسوبات بنا گردیده است . لسی قلمداد شدن این رسوبات آنهم در این حوزه که درحال حاضر به عنوان یکی از خشک و گرم ترین مناطق ایران یاد میشود از نظر تاریخ طبیعی منطقه حائز اهمیت فراوان است، لذا طرحی در دانشگاه آزاد اسلامی میبد تعریف گردید که با مطالعه دقیق نسبت به نتایج مطالعات ارائه شده بتوان بصورت قطعی نظرداد . نتایج حاصل از این تحقیق که با چند روش رسوب شناسی ازجمله گرانولومتری، مورفوسکوپی وتحلیل نسبت دانه ها و عملیات برداشت توپوگرافی و تحلیل آن صورت گرفت ، نشان میدهد که این رسوبات علی رغم داشتن ظاهری نزدیک به خصوصیات لس ها ، در محیط های رسوبی کم انرژی چون آبگیر ها و دریاچه ها ی کوچک ترسیم شده و منشا یخچالی ندارند .
مهدی امینی محمد حسین رامشت
هدف اصلی این پایان نامه تفکیک اراضی حوضه آبریز میدان گل و تعیین قابلیت ها و محدودیت های هر یک از آن ها می باشد. اراضی، بر اساس فرم زمین به واحدهای دشت، دشت سر، مخروط افکنه، پلایا، تپه ماهور و دشت سر تفکیک شده و ویژگی های هر یک از آن ها شرح داده شده است. سپس با توجه به ویژگی های اساسی هر یک از واحدها، توان ها و محدودیت هایی که در بهره برداری و استفاده از آن ها باید مورد توجه قرار گیرد تشریح شده است. از جمله مسائلی که در این پایان نامه مورد توجه قرار گرفته است انجام تحلیل هایی از وضعیت حرارتی، بارش، انرژی، زمان، مواد مادری، گسل ها، آب های زیرزمینی و تبخیر و تعرق حوضه بوده و سعی شده است این تحلیل ها در رابطه با تاثیراتی که هر یک از آن ها در قالب سیستم های ژئومورفیک بر شکلزایی منطقه می گذارند، باشد. به منظور تفکیک اراضی و انجام تحلیل ها، از نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی منطقه با مقیاس های گوناگون استفاده شده است و دیگر نقشه های مورد نیاز را با استفاده از نرم افزارهای مختلف از جمله surfer، didger، arc gis، global mapper و photoshop ترسیم کرده ایم. همچنین آمار و داده های لازم را از سازمان ها و ادارات مربوطه اخذ کرده ایم. برای اثبات فرضیات تحقیق، علاوه بر استفاده از نتایج تحلیل ها، اقدام به بررسی های میدانی و مشاهده شواهد تایید کننده فرضیات نموده و عکس های مورد نیاز را تهیه کرده ایم. نتیجه ای که از اثبات فرضیات تحقیق به دست آمده این است که اولا در حوضه مورد مطالعه طی دو دوره مرطوب گذشته، دو سطح دریاچه ای متفاوت وجود داشته که دریاچه بزرگتر مربوط به دوره مرطوب تر و دریاچه کوچک تر مربوط به دوره با رطوبت کمتر است. شواهد مربوط به دوره مرطوب تر تراس های یافت شده در منطقه هستند و شواهد دریاچه کوچکتر، آبراهه های دوشاخه ای هستند که در نقشه های توپوگرافی تشخیص داده شده اند. ثانیا با توجه به اینکه حوضه در عرض های پایین جغرافیایی واقع شده، در دوره های سرد و مرطوب گذشته، فعالیت های یخسازی دائمی که بتواند رودهای دائمی ایجاد کند، انجام نمی شده است. نبود رودخانه دائمی باعث کم آب شدن دریاچه در فصول گرم می شده و همین امر مانع از شکل گیری مدنیتی گسترده در اطراف دریاچه می شده است. اما آثار و شواهدی مربوط به مدنیتی کوچک و ساده در اطراف سواحل دومین سطح دریاچه ای گذشته وجود دارد که نشان از یک نوع مدنیت هورنشینی(مدنیت مبتنی بر مرداب ها) دارد که اصطلاحا چغاسیویک نامیده می شود.
طیبه کیانی محمد حسین رامشت
دانش ژئومرفولوژی به شناخت اشکال ناهمواری، بررسی عوامل و فرایند های درونی وبیرونی تغییر شکل عوارض زمین می پردازد. حفظ منابع طبیعی، توسعه وعمران نواحی وموفقیت برنامه ریزی در همه بخشهایی که با اشکال سطحی زمین در ارتباط هستند، تنها با شناخت دقیق لندفرم های سطحی وبررسی تاریخ تحول وتکامل آنها میسر است. کواترنر علیرغم بازه زمانی کوتاه خود نسبت به تاریخ تحول وشکل گیری زمین، بیشترین تأثیر را بر شکل یابی نهایی چهره ومنابع حیاتی ونهایتاً سطوحی که مورد بهره برداری انسان قرار می گیرد داشته است. تحلیل نهایی این سطوح ومنابع کاملا ًوابسته به شناسایی عوارض ژنتیک زمین و مهمتر از همه تغییرات شگرف اقلیمی است که در این دوران به وقوع پیوسته است. در حوضه ماهیدشت وجود اشکال وعوارض با شرایط متنوع ومتضاد در کنار یکدیگر، تغییر شرایط اقلیمی تأثیر گذار در ایجاد اشکال سطحی در طول تکامل آنها را نشان می دهد. هدف از این پژوهش بازشناسی ساختار ماهیدشت ونحوه تحول آن در کواترنر وتحلیل وتبیین تغییرات سیستم های ارضی ماهیدشت وتأثیر آن در فرم های برجای مانده می باشد. از آ نجا که شکل گیری و تکامل بسیاری از لندفرم ها و عوارض ژئومورفولوژی تحت تأثیر زمین ساخت و چگونگی شکل گیری اسکلت اولیه ساختمان زمین است با بررسی وتبیین تاریخ تکامل حوضه می توان تأثیر آن را در ایجاد اشکال ژئومورفولوژی مشخص کرد. بررسی های انجام گرفته نشان می دهدکه منطقه مورد مطالعه بستر دریاچه کهن ماهیدشت بوده که در جریان یک سرریز ذخیره آبی آن به سمت شمال شرق تخلیه گردیده است و افتراق و الگوی چینشی کانونهای جمعیتی در این دشت متاثر از ایجاد این تحول می باشد.
پروین زارعی محمد حسین رامشت
یکی از محورهای توسعه ی شهری، لحاظ نمودن عوامل محیطی است که عدم توجه به آنها منجر به مشکلات عدیده ای می شود که رفع آن به سادگی امکان پذ یر نمی باشد. عمده ترین هدف در این رساله، ارائه و تعیین مکان مناسب جهت گسترش آتی شهر قروه در استان کردستان با استفاده از شاخص های اصلی توان محیطی با تاکید بر پارامترهای ژئومرفیک منطقه است. بدین منظور از روش تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس جهت اولویت بندی سیستمهای ژئومورفیک منطقه استفاده شده است. طی این فرآیند پس از تفکیک واحدهای ژئومورفیک منطقه، با استفاده از شاخص های اصلی توانهای محیطی در قالب 8 شاخص به نامهای شیب، وضعیت آبدهی، مخاطرات محیطی، دسترسی به جاده، تراکم روستا، تیپ ناهمواری، تراکم آبراهه، معیارهای زیبا شناسی شهر به اولویت بندی آنها جهت انتخاب واحد مناسب توسعه ی شهری پرداخته شد. نتایج نشان داد که منطقه ی)1 (bدارای بالاترین(801/0)و منطقه ی(a) دارای پایین ترین اولویت(131/0)، جهت توسعه ی آتی شهر با توجه به مقدار عددی شاخصهای بدست آمده از مدل می باشند. نسبت شاخص عددی منطقه ی (1b) در حدود دو برابر منطقه (a) می باشد و این مقدار بیانگر فاصله معنی دار در تعیین اولویت توسعه آتی شهر می باشدکه برای مدیران تصمیم گیر در شهر حائز اهمیت است. ضمن اینکه از مدل تاپسیس می توان جهت اولویت بندی و مکانیابی مناطق استفاده نمود.
زهرا داداش زاده محمد حسین رامشت
کنترل تغییرات و تعادل بخشی به سیستم های محیطی در مقیاس های جهانی، منطقه ای و ناحیه ای از مهمترین اهداف جغرافیای کاربردی است. اساس تحلیل های ژئومورفولوژی کارکردی بر مبنای دیدگاه سیستمی صورت می گیرد. ژئومورفولوژی سیستمی به شناسایی فرم و فرآیندهای ژئومورفیک و روابط بین آنها استوار است. در این پژوهش سعی بر آن است که هیدروژئومورفولوژی دیرینه اردبیل بررسی و دریاچه قدیمی آن بازشناسی شود. و نیز ساختار و نحوه تحول این دریاچه در کواترنر و همچنین ارتباط آن با سیر تحول کانون های مدنی موجود در این دشت از دیدگاه سیستمی بررسی شود. با توجه به تغییر ساختار اداری اردبیل از شهرستان به استان بدیهی است که نرخ توسعه در این ناحیه به شدت افزایش داشته است. لذا مطالعات مبنائی در این منطقه می تواند در تصمیم گیری مدیران و برنامه ریزان منطقه تأثیر فراوان داشته باشد. بدون تردید هر چشم انداز محیطی دارای یک الگو و فرایندی از مکانیسم ها را شامل می شود که شناخت شناسی این عوامل می تواند در تبیین و شناسائی هویت تاریخ طبیعی و پایداری محیطی و آمایش دشت اردبیل نقش اساسی و عمده ای را ایفا نماید. از جمله نکات برجسته در تبیین فرایندهای محیطی بازخوانی تاریخ طبیعی مناطق است. زیرا آنچه به عنوان یک واحد بزرگ طبیعی امروزه صحنه برنامه ریزی ماست، دارای تاریخی است که بیانگر فرایندهای بوجودآورنده آن خواهد بود. شهر فعلی اردبیل بقایای دریاچه ای بوسعت حدود 400 کیلومترمربع است که بیشتر تحت تاثیر اقلیم و تحولات ارضی منطقه حیات خود را از دست داده ولی همواره هویت زمین بوم شناختی خود را بروز می دهد و این هویت است که ظرفیت توسعه پذیری، منابع آبی، الگو ها و ساختار فیزیکی کالبد شهر و ساختار شبکه های خدماتی شهری را تبلور می بخشد و بدیهی است هرگونه برنامه ریزی بدون چنین ملاحظاتی عقیم و مشکل آفرین خواهد بود. در این پژوهش با اتکا به عملیات صحرایی و برداشت های زمینی سعی بر آن است تا رابطه بین منابع آبی جوی و سطحی و سفره های آب زیرزمینی دشت اردبیل را براساس یک نظریه تاریخی تبیین نماید و برای دست یابی به چنین هدفی روش های مختلفی را بکار برده است مانند ارزیابی سطوح ارضی با استفاده از سیستم های رقومی و روش کوک(cooke)، برآورد حجم منابع آبی موجود و میزان ذخیره سازی فصلی آب با استفاده از رابطه بیلان آبی. نتایج نشان می دهد که شهر اردبیل بستر دریاچه ای طبیعی است که بواسطه یک رخداد تکتونیکی در اواخر دوره کواترنری در آن پارگی ایجاد و آب آن از بخش شمال غربی تخلیه شده است. این منطقه در گذشته بسیار نزدیک، جولانگاه سیستم های یخ آبی خاصی بوده که تغذیه کننده اصلی آب دریاچه اردبیل محسوب می شده است. وجود یک پدیده فرسایش قهقرائی در منطقه شرقی دشت هویت و موجودیت این دشت را شدیداً متاثر ساخته و چنانچه سرعت فرسایش قهقرائی افزایش یابد بدون تردید وقوع یک اسارت رودخانه ای در دامنه شرقی حتمی خواهد بود که وقوع چنین رخدادی شبکه فعلی زهکش ها و سیستم آبی این دشت را بطورکلی دگرگون خواهد ساخت.
ناهید متولی زاده نایینی محمد حسین رامشت
بررسی آب های زیرزمینی از جمله کارها و پروژه های بنیادین طرح ریزی و برنامه نویسی توسعه در هر منطقه می باشد. کشور ایران به دلیل قرارگیری در منطقه بیابانی همواره با کمبود منابع آب سطحی مواجه بوده است. ایرانیان باستان راهکار مواجه با چنین مشکلاتی را در استفاده از منابع آب زیرزمینی جست و جو نموده اند و راهکارهایی همچون کاریز و چاه را ابداع نمودند. بررسی و تحلیل آب های زیرزمینی در ایران و خصوصاً منطقه مورد مطالعه که منطقه خشک تا نیمه خشک می باشد از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. هدف از این پژوهش بررسی امکان تأثیرگذاری گنبد نمکی قم واقع در 20 کیلومتری شمال غربی شهر قم بر روی آب های زیرزمینی می باشد. اطلاع از تأثیر گذاری این گنبد نمکی،می تواند برنامه ریزان منطقه ای و شهری را در طرح های برنامه ریزی کمک شایانی نماید. برای آزمودن فرضیه تأثیر گذاری این گنبد نمکی بر آب های زیر زمینی منطقه شهری قم از اطلاعات چاههای آب که در منطقه حفر شده استفاده گردید. همچنین از اطلاعات دبی،شوری، سطح ایستابی و برخی از پارامترهای آنالیز شیمیایی آب ، اطلاعات ایستگاههای هوشناسی و هیدرومتری برای تکمیل مباحث اقلیمی و هیدرولوژی سطحی استفاده شد. به منظور تحلیل زمین شناسی و ژئومورفولوژی از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی با مقیاس 1:50000 و 1:100000 استفاده گردید. برای آزمودن فرضیات و دسترسی به نتایج مطلوب از سه نوع تحلیل استفاده گردید. ابتدا با بررسی وضعیت اقلیمی منطقه این نتیجه حاصل گردید که دمای بسیار بالا در بیشتر اوقات سال به همراه بارش بسیار نازل و اتفاقی در کنار شرایط تبخیر بالا در طول سال شرایط ایجاد پدیده آبشویی املاح و رسوبات و زه آب های شور از گنبد نمکی را رد نمود. بررسی های مورفولوژیک از منطقه نشان دهنده وجود یک تیغه توپوگرافیک بین گنبد نمکی قم و شهر قم از تأثیر املاح و زه آب های شور به رسوبات آبرفتی مخروط افکنه قم جلوگیری می نماید. علاوه بر تیغه توپوگرافیک مذکور جهت زهکشی سطحی و زیر سطحی از خط الرأس همین تیغه معکوس شده و خلاف جهت یکدیگر حرکت می نماید و در نتیجه از انتشار رسوبات شور گنبد به مخروط افکنه قم جلوگیری می نماید. بررسی های ساختاری زمین شناسی در منطقه به کمک مقاطع زمین شناسی و رسوبی حکایت از قرارگیری گنبد نمکی قم در یک سیستم تاقدیسی فرسوده بوده که جهت شکستگی تاق و نحوه قرارگیری آن آب های ورودی و سطحی را به سمت خارج از منطقه هدایت نموده و از انتقال و اختلاط رسوبات نمکی و شور گنبد به منطقه قم جلوگیری می نماید.
محمد شریفی محمد حسین رامشت
چکیده سیستمهای ژئومورفیک دارای ویژگیهای منحصر به فرد به لحاظ ساختار-عملکرد و بنابراین ماهیتی اند. بدین روی، با وجود یکسانی در ورودی، سیستمهایمختلفواکنشهایکاملاًمتفاوتیبراساسساختارداخلیشاننشانمیدهند. ادراک هویت مکان، که در رابطه با تجربه های پدیدارشناختی و تاریخمند موجود انسانی در این سیستمها و مبتنی بر عوارض و عناصر موجود در آنها شکل می گیرد؛ الگوهایی را در رابطه با زیست-مکان انسان متبلور نموده و پایداری و کیفیت بالای زیست محیطی کانون های سکونت گاهی را بدین ترتیب سبب می شوند. بر این اساس، شهر به مثابه یک سیستم زمانی پایدار تلقی می گردد که فرم، محدوده، حریم، استخوانبندی، منطقه بندی و به طور کلی هویت خود را از سیستم ژئومورفیک زمینه یا زیر بنای خود به دست آورده باشد. قبل از مدرنیته و هژمونی استانداردهای فراروایی، الگوهای سکونت گاهی تحت تأثیر الگوهای سیستمهای ژئومورفیک قرار داشته و این دو دارای اینهمانی نسبتاً کاملی با هم بودند. اما در دوران جدید رویکرد ذهنیت گرایانه غلبه نموده و محیط زیست تنها ماده خامی برای ساخت ایده آلها و مدینه فاضله تلقی می گردد. سیستمژئومورفیکزمینهکلانشهرتهران،سیستمگلاسیو-فلوویالیاستکهدرکواترنرتحتتأثیرآبویخشکلنهاییبهخودگرفتهاست. در این سیستم عناصر و عوارض ژئومورفیک در ارتباط با هم و به مثابه یک کلیت وجود دارند که عناصر و فضاههای مختلف شهری را مانند مناطق مسکونی و فضاههای باز به شکل یک یک سیستم با کلیت و وحدانیت منسجم آشکار می سازند. با این وجود، درساخت و توسعه شهر تهران به این سیستم و ویژگیهای مکانی و همچنین الگوهای آن اهمیتی داده نشده و میزان سازگاری سیستم شهر و سیستم ژئومورفیک زمینه، پایین و بنابراین کیفیت محیط زیست شهری نازل و همچنین ریسک مخاطرات محیطی به شکل روزافزونی در حال افزایش است. ساختار سیستم ژئومورفیک بر اثر توسعه شهری گسیخته شده و عملکرد آن نیز با افزایش پسخوراند مثبت در حالت ناتعادلی قرار گرفته است. ساخت شهر تهران بیشتر از مسائل اقتصادی و سیاسی متأثر بوده و طرحهای توسعه شهری، در قالب طرحهای جامع و تفصیلی، بیشتر از مدلهای استاندارد شهرسازی بدون توجه به ویژگیهای محیطی تبعیت نموده است. بی هویتی، بی کیفیتی و ناپایداری محیط زیست شهر تهران پیامد چنین توسعه شهری است. واژگان کلیدی: محیط زیست، ژئومورفولوژی شهری، سیستم ژئومورفیک، شهر تهران، هویت مکان
مرضیه درویش محمدی محمد حسین رامشت
در این رساله به بررسی تاثیر توپوکلیما بر روی وارونگی هوای شهر اصفهان در 7 روز وارونگی هوا (9، 13، 14، 15، 16، 18، 20 آذر ) با استفاده از داده های رادیوسوند و ایستگاههای زمینی در آذر 1389 در مقیاس روزانه پرداخته شد . سپس با استفاده از نرم افزار وکسلر به ساخت نقشه های دمایی و فشاری تا ارتفاع 2000 متری مبادرت گردید . نقشه هایی که دارای بیشترین آنومالی دمایی بودند ، بر روی ایستگاه مورچه خورت و شهرضا و نقشه هایی که دارای بیشترین آنومالی فشاری بودند ، بر روی ایستگاه ورزنه و میمه تشکیل گردید . نتایج تحقیق نشان داد هسته هایی که آنومالی قابل توجهی را نشان می دهد بر روی شهر اصفهان تشکیل نشده بلکه در حومه آن تشکیل می شود . مرکز و هسته اصلی این سلول ها در نقشه های دمایی هم ارتفاع نیستند و فقط در دو ارتفاع 1980 و 2000 متر در نقشه های فشاری هم ارتفاع هستند . بنابراین بر روی شهر اصفهان سلول های بسته حرارتی و یا فشاری قابل تاملی تشکیل نمی شود و برای ایجاد کریدور های تبادلی باید خارج از شهر اصفهان کار شود . همچنین با مقایسه داده های بدست آمده از فضای توپوگرافیک و فضای حجمی اتمسفریک می توان نتیجه گرفت که ارتفاعات محلی تاثیر بیشتری در میزان تغییرات دمایی محیط داشته و کمتر بر میزان فشار تاثیر می گذارد.
معصومه هاشمی محمد حسین رامشت
کویر به عنوان یکی از چشم اندازهای ژئومورفیک استان یزد به صورت اثرگذاری نقش خود را در الگوی توسعه ی منطقه ای برجای می گذارد .به دلیل تعدد این واحد چشم اندازی در پهنه ی استان یزد از جمله مناطق سیاهکوه، ابرکوه، درانجیر، مروست، ساغند و ... نیاز به بازبینی جدی در زمینه دیدگاه آمایشی این مناطق می نماید. در این رساله با به کارگیری دو روش مدل سازی فرمی و روش افتراق در فضای نیچ با بکارگیری متد لوند طبقه بندی کویر های استان یزد انجام پذیرفت .در طبقه بندی فرمی با استناد به شاخص های فرم شناسی و واحدهای فرمی سه گروه فرمی مختلف تشخیص داده شد . برای مستند نمودن این افتراق ها به صورت رقومی از مدل لوند در فضای نیچ به نحو موثری بهره برداری گردید. در پایان محاسبات مربوط به مدل لوند، سه گروه متفاوت و مجزا به گونه ای که اعداد بدست آمده دلالت بر افتراق آنها می نماید، تمیز داده شد. گرچه در گروه اول مدل لوند تشابه و همسانی طبقه بندی با روش فرمی کاملا منطبق نشان داد ولی دو گروه بعدی بعضا در مواردی با وجود افتراق در گروه بندی آنها، دارای تشابهات ملموسی نیز می باشد. دریافت و شناسایی افتراق این چشم اندازها تاثیرات مهمی در نحوه تصمیمات آمایشی مناطق مورد پژوهش دارد. در پایان عنوان می گردد کاربرد واژه اصطلاحی کویر نمی تواند الگوی آمایشی همسانی را برای این مناطق پیشنهاد نماید؛ و به طور کلی می توان گفت هر واحد چشم انداز یک جذابیت خاص یک کاربری ویژه و به عبارت دیگر یک راهبرد آمایشی خاص تعریف می کند. لذا در آمایش اراضی و کویرهای استان یزد نمی توان یک مدل آمایشی را برای همه سطوح و کویرها پیاده نمود.
فرهاد باباجمالی محمود محمدی
چکیده مکان یکی ازعناصر اصلی هویت ساکنان آن است.انسان با شناخت مکان می تواند به بخشی از هویت خود نایل شود. یکی از علل سرگردانی انسان امروز نپرداختن به مفهوم مکان وبهرمند نشدن از هویت مکانی است. در واقع مکان جایی است که ما ادراکی عمیق از هستی و بودن خود بدست می آوریم. این مفهوم ارتباط ناگسستنی با لایه های دیگر وجود انسان دارد. بطوریکه می تواند فعالیتهای مشترک با دیگر همنوعان، درارتباط باطبیعت و یا درکنج محیط مصنوع او تظاهرکند، و بدین صورت انسان با لایه های دیگر وجود خود که به نوعی در عالم خارج هم وجود دارند ، آشنا شود . شناخت انسان از محیط پیرامون بخشی از خویشتن خویش است . انسان تصاویر متفاوتی از مکان در ذهن دارد و احساسات او از افتراقهای مکانی می تواند بر روی ادراکات او از محیط و شکل گیری تصویر ذهنی وی از مکان تاثیر گذار باشد . همین تصاویر ذهنی است که به مکان هویت می بخشد. دلبستگی بشر و چگونگی یافتن هویت بشری در مناظر ومکانها یکی از عمیق ترین نیازهای انسان برای احساس هویت و تعلق به مکان است. هویت با مفاهیمی چون زمان ، مکان ، فضا و فرهنگ معنا می یابد و نقش برجسته آن در ادوار و مکانهای مختلف گاه بر عنصر فرهنگ و زمانی بر عنصر مکان و.... تأکید می ورزد.به همین خاطر و بدون تردید این مفهوم در شکل گیری هویت شهرهای ایران نقشی انکار ناپذیر دارد.در ارزش و نقش مکان همین بس که از یازده عنصر موثر در ایجاد فضا و مفهوم آن ، هشت عنصر جزء خصیصه های مکانی قلمداد می شود . بنابر این می توان تا حدودی به اهمیت خصیصه های مکانی در شکل گیری هویت شهرها از یکسو و فرم ،وسعت والگوهای گوناگون زندگی این جوامع از طرفی دیگر واقف شد.این بدان معنا نیست که عناصر دیگر نقش کم رنگ تری در احراز هویت مدنی جوامع انسانی دارند . اما از منظر علم جغرافیا ، هویت مکانی از جمله عناصری است که نقش برجسته ای در این زمینه ایفا می کند. به گونه ای که تنوع اشکال زندگی درایران ، در ابعاد مختلف درقالب هویت مکانی معنایی خاص می یابد. به طور مثال ساختارهای سکونتگاهی وتفاوتهای شکلی آنها در مدنیت های یکجانشین مانند شهرها و روستاها برآیندی از هویت مکانی آنهاست. این سکونتگاهها در جوامع مدنی روان به خاطر کم رنگ شدن هویت مکانی، متفاوت از دو جامعه یاد شده تظاهر می کند و هویت سببی جایگزین مکان می گردد و البته حسن تأثیرگذاری شرایط مکانی متفاوت ، در بسیاری از ویژگی های مدنی دیگراز جمله هنر این مدنیتها نیز بخوبی منعکس و متجلی است. موضوعی که در این رساله طرح شده است معطوف به بنیان های ژئومرفولوژی وطرح آن در حوزه باستانشناسی،علوم اجتماعی و هنر(فرش دستباف) است و بدین خاط ریک موضوع میان رشته ای در حوزه علوم محیطی است که یک سر درعلوم صرف طبیعی و یک سر درعلوم انسانی و فرهنگی دارد.بدون تردید این مطالعات میتواند درتبیین تحولات فرهنگی وتاریخی از یکسو ودرک پایداری های فرهنگی جوامع بشری از سوی دیگربه ما یاری دهد.آنچه که تحلیل مولفه های ژئومرفیک، ازدیدگاه باستانشناسی و علوم اجتماعی بدست میدهد حکایت ازآن دارد که پراکندگی کانون های جمعیتی ایران چه در طیف شهری و چه در طیف سکونتگاههای روستائی وعشایری از قوانین خاصی پیروی کرده و این مولفه ها در مقیاسی کلان نقش کلیدی در شکل گیری وتفاوت الگوهای مدنی و زندگی ومعیشت در ایران داشته است. واژگان کلیدی: ایران مرکزی،مولفه های ژئومورفیک، هویت مکانی،مدنیت، هنر فرش دستباف،
لیلا گلی مختاری محمد حسین رامشت
تحقیق حاضر با ماهیت بنیادی تلاش می کند مفهوم آلومتری را به عنوان شاخصی کار آمد به منظور استفاده در ارزیابی های ژئومورفیک معرفی نماید. مفهوم آلومتری سال هاست که توسط زیست شناسان مورد استفاده قرار می گیرد. این مفهوم در زیست شناسی به مطالعه میزان نسبی تغییر در دو جزء از یک سیستم اطلاق میشود و این نسبت همواره کسری ثابتی از میزان رشد نسبی کل آن سیستم است و مقدار آن توسط یک تابع نمایی بیان می شود. با توجه به علاقه روز افزون ژئومورفولوژیست ها به قرار دادن فرم و فرایندهای ژئومورفیک در یک چهارچوب تئوری، تحلیل آلومتریک می تواند گزینه مناسبی برای این منظور باشد. بحث جدید ژئوآلومتری از نظر معرفت شناسی و تولید دانش اهمیت خاص دارد و نتایج حاصل از این مطالعه می تواند منجر به ابداع روشهای جدید در ارزیابی سیستمهای ژئومورفیک در مقیاسهای مناسب و بررسی عملکرد آنها در گذشته و حال شود. این رساله حاصل یک تحلیل مفهومی از متون آلومتری و متکی به یک آزمون تجربی است. همچنین به منظور بررسی موضوعات وسیعتری از مقیاس گذاری آلومتریک در حوضه های آبریز به عنوان واحدهای مطالعاتی در ژئومورفولوژی، درک ارتباط بین مساحت حوضه و طول رودخانه اصلی در 40 حوضه ایران (در چهارچوب قانون هک), تمرکز اصلی بخشی از این مطالعه بوده است و نتایج حاصله نشان می دهد: ژئوآلومتری در مجموعه های ژئومورفیک مانند حوضه های آبریز می تواند تعریف کننده حالت های مختلف شاخص در آن سیستم ها نظیر حالت تعادل و یا معرف مفاهیمی چون آستانه و .. باشد و هر عاملی که سبب دور شدن حوضه از حالت تعادل شود در ابتدا با اثرگذاری بر روابط آلومتریک, آن ها را دچار اختلال کرده و پس از بر هم خوردن این نسبتها و روابط, حوضه از حالت تعادل خارج می شود. همچنین, معادلات آلومتریک می توانند به عنوان یکی از ابزارهای مهم در پیش بینی وضعیت تحول حوضه های آبریز و عوارض ژئومورفیک مورد استفاده قرار گیرند. مدلهای آلومتریک از جمله ترفندهای موثر در حذف داده های طبیعی و بیان واقعیت ها با نسبتهای رقومی هستند که می توانند به خوبی تغییرات زمانی را نشان دهد. ژئوآلومتری روشی برای توصیف ارتباط متقابل بین متغیرها است و دیدی فراتر از نظریه عمومی سیستم ها ارائه می دهد. این رساله, علاوه بر بررسی و مقایسه روابط تناسبی در حوضه های آزمایشی و حوضه های طبیعی, چهارچوبهای مفهومی و معنایی جدیدی را برای تحلیل شرایط حوضه های آبریز معرفی نموده است.
سمیه سادات شاه زیدی مسعود معیری
چکیده : در ژئومرفولوژی مباحث بنیادین متعددی از دیدگاه نظری مطرح است. از جمله این مباحث میتوان به مقیاس اشاره کرد . در ژئومرفولوژی مباحث، زمان ، فضا و مقیاس سه مفهوم بنیادین محسوب می شود که همدیگر را پوشش می دهند . مقیاس به دلیل پیچیدگی مطالعات کمتری بر روی آن انجام شده است. لذا این پژوهش در صدد بررسی و بیان مفاهیمی است که در مورد مقیاس به کارگرفته شده است . ژئومرفولوژی به شناخت فرم اراضی و فرآیندی که آن را به وجودمی آورد می پردازد. با توجه به این که ایجاد ناهمواری ها و تحول اشکال ژئومرفیک در یک فرآیند زمانی طولانی شکل می گیرد لذا هرگز یک راصد ژئومرفولوژی قادر به ارزیابی یک پدیده در طول صدها سال نخواهد بود بنابراین همواره ژئومرفولوژیست ها کوشیده اند مسئله بعد زمانی را در تحول ناهمواری ها به نحوی حل و برای این مشکل فائق آیند. یکی از شیوه های متداول برای کوتاه نمودن طول زمان استفاده از مدل های کوچک است . سوال بنیادی که در مدل های کوچک شده از نظر زمانی و مکانی مطرح می شود آن است که آیا تغییر در مقیاس سبب تغییر در الگوی تحول و فرآیندهای ژئومرفیک خواهد شد و میزان این تأثیرات به حد و گونه ای است که بتواند نتایج به دست آمده در یک مدل کوچک شده با آن چه در طبیعت رخ می دهد را مقایسه کرد . با توجه به این که تغییر مقیاس چه از نظر ابعاد زمانی و چه از نظر ابعاد مکانی می تواند تغییرات غیر قابل اغمازی را در پاره ای از عوامل موثر در ژئومرفولوژی به وجود آورد. آزمون این مطلب که مراحل تکوین و یا به تعبیری ارگودیسیته تحول در تغییرات چشم اندازها هم تابع چنین اصلی است ، ضروری گردید. در این پژوهش سعی بر آن بوده است که تکوین دشت سرها ( مدل کینگ ) به صورت یک مدل کوچک شده زمانی در معرض تجربه آزمایشگاهی قرارگیرد.آن چه از این آزمون به دست آمد نشان میدهد که اگرچه تغییر مقیاس بسیاری از پارامترهای ژئومرفیک مانند مقیاس ویژه ، فرامقیاسی ، توپولوژی ، نوع مطالعه و متدولوژی تحقیق و ... را تحت تأثیر قرار میدهد ولیکن تغییر در مقیاس الگوریتم تحول و مراحل تغییر را تحت تأثیر قرار نداده و این فرآیند یک فرآیند فرا مقیاسی است. ? از نتایج مهم دیگری که از این آزمون به دست آمد نقش تحرک پوسته ای بالارو در تحقق نظریه کینگ است. نظر به این که کینگ رخ دادن تحول یک ناهمواری و تبدیل آن به یک گلاسی را منوط به شرایط خاصی از جمله عدم تحرک پوسته ای و حاکمیت یک فاز شدید مطول فرسایشی قلمداد کرده بود، در این آزمون مشخص گشت که تحقق نظریه کینگ منوط به وجود تکتونیک جنبا با اندازه و نرخ خاصی امکان پذیر است و لذا در صورتی که این عامل از معادله حذف گردد هرگز آن چه را کینگ بیان داشته بود رخ نمی دهد . واژه های کلیدی: مقیاس ، تکتونیک جنبا ، سیکل فرسایشی ، گلاسی، مدل .
علی دهقانی محمد حسین رامشت
چکیده آهن ازجمله ریزمغذی هایی است که کمبود آن در سطح وسیعی از جهان به خصوص در کشورهای درحال توسعه مشاهده می شود. اگر چه کم خونی علل مختلفی دارد ولی قریب 50 درصد از کم خونی ها ناشی از، کمبود آهن است. شدیدترین پیامد تخلیه آهن بدن کم خونی ناشی از کمبود آهن می باشد که هنوز هم به عنوان شایع ترین کمبود تغذیه ای در دنیا مطرح است. افزایش نیاز و عدم تأمین آن، دریافت ناکافی، نارسایی در جذب و انتقال آهن، دفع فیزیولوژیکی از طریق عادت ماهیانه و خونریزی حاد و مزمن، عفونت انگلی نسبت به کرم های قلاب دار، عفونت های حاد و مزمن نظیر مالاریا، سل و ایدز، سایر کمبودهای تغذیه ای نظیر کمبود ویتامین آ، ب 12، اسید فولیک، ریبوفلاوین و مس، استفاده از داروها و ابتلا به برخی سرطان ها از علل این نوع کم خونی هستند. کمبود آهن در دانش آموزان می تواند منجر به تأخیر رشد جسمی، اختلال در تکامل مغزی، کاهش بهره هوشی، کاهش قدرت یادگیری و افت تحصیلی شود. همچنین مقاومت بدن در برابر عفونت ها کاهش یافته و فرد مبتلا به کمبود آهن بیشتر به بیماری مبتلا شده و دوره ی بیماری در او طولانی تر است. این رساله حاصل کاری تحقیقی در استان فارس است که با استفاده از گزارشات و منابع آماری مربوط به اداره کل آموزش و پرورش استان فارس، واحد بهداشت مدارس معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شیراز و سازمان جهاد کشاورزی استان فارس انجام شده است؛ و قصد دارد با برقراری ارتباطی معنی دار بین شاخص ابتلا به بیماری کم خونی در دانش آموزان و کمبود عنصر آهن و مس محیطی در خاک های زراعی، نسبت به تأثیر این کمبود در بروز بیماری مبادرت نماید. به منظور پیشبرد روند تحقیق، شاخص ابتلا به بیماری کم خونی در استان فارس به تفکیک شهرستان های استان، با استفاده از نرم افزار اکسل مشخص شد، و با استفاده از نرم افزار جی آی اس نقشه های توزیع فضایی و پهنه بندی بیماری کم خونی تهیه شد، سپس نقشه های کمبود مس و آهن محیطی زمین های زراعی استان فارس با روش های زمین آماری و تکنیک کریچینگ تهیه شد و در نهایت به بررسی و تجزیه و تحلیل اطلاعات، با توجه به نقشه های تهیه شده و نتیجه گیری پرداخته شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که: شیوع کم خونی در بین دانش آموزان مدارس استان فارس متفاوت می باشد که با توجه به گستردگی این استان در طول و عرض جغرافیایی و تفاوت های تغذیه ای، فرهنگی، اقتصادی و جغرافیایی قابل توجیه می باشد. ترسیم نقشه های توزیع فضایی بیماری کم خونی و نقشه های کمبود آهن و مس محیطی در زمین های زراعی نشان می دهد که اگر چه عوامل متعددی در بروز کم خونی موثر می باشد، اما میزان آهن و مس در خاک های زراعی که موجب انتقال آن به چرخه غذایی گیاه، حیوان و انسان می شود با بروز بیماری کم خونی و کم خونی فقر آهن در ارتباط می باشد. پراکندگی شدت بیماری با کمبود آهن و مس محیطی در ارتباط بود.
سمانه تقوی محمد حسین رامشت
پزشکی از راه دور به استفاده از تکنولولوژی اطلاعات از قبیل کامپیوتر و سیستم مخابراتی گفته می شود تا مراقبت های پزشکی و بهداشتی را برای فواصل دور جغرافیایی ارائه کند. ایران از جمله کشورهای در حال توسعه ای است که با توجه به ویژگی های خاص سرزمینی ازقبیل شبکه حمل ونقل ضعیف، حادثه خیز به لحاظ بلایای طبیعی و انسانی، توزیع نامتعادل مراکز تخصصی پزشکی، داشتن نقاط محروم زیاد، جزایر مسکونی، کوهستانی و کویری بودن باعث شده است که تمام مناطق به صورت یکسان دسترسی به مراکز درمانی تخصصی نداشته باشند. و از طرفی ایجاد مراکز درمانی تخصصی در تمام مناطق هزینه بر بوده و مقرون به صرفه نمی باشد با به کارگیری پزشکی از راه دور در مناطق مختلف به ویژه مناطق محروم و دورافتاده می توان از این تکنولوژی برای رفع این مشکل استفاده نمود.توزیع متعادل این مراکز و تعیین مکان مناسب باعث می شود که همه اقشار جامعه به آن دسترسی داشته باشند و بتوانند از امکانات و خدمات این مراکز بهره مند شوند. این رساله با استفاده از منابع آماری مربوط به سازمان آمار، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، دانشگاه های علوم پزشکی کشور، سازمان راهداری و حمل ونقل جاده ای، انجام شده است.در این تحقیق براساس سه عامل( مکانی، مخابراتی و بیمارستانی) به بهینه سازی مراکز پزشکی از راه دور پرداخته ایم برای این منظور شاخص های ویژگی های سرزمینی ایران، زیر ساخت های مخابراتی و بیمارستان های تخصصی بررسی شده اند و سپس با روش تاپسیس اولویت بندی شده اند و در نهایت به تجزیه و تحلیل پرداخته ایم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که: با توجه به ویژگی های سرزمینی ایران به کارگیری پزشکی از راه دور در ایران جزء ملزومات به شمار می رود و الگوی مکانی برای مناطق مختلف جهت استقرار مکان های بهینه پزشکی از راه دور متفاوت می باشد.
افسانه بارانی پور محمد حسین رامشت
تولید گردوغبار میشود ریز گردها یکی از پدیده های اقلیمی خاص مناطق خشک ونیمه خشک است. بیابانهای خاورمیانه به عنوان یکی از بزرگترین مراکز تولید گردوغبار درجهان شناخته شده اند. کشور ایران به دلیل مجاورت با این بیابانها همواره تحت تأثیر گردوغبار های تولید شده این مناطق بوده است. بروز پدیده گردوغبار بربخشهای مختلف اقتصادی ، اجتماعی ، زیست محیطی و سلامت افراد جامعه اثر منفی دارد.اما در 10سال گذشته ایران وبخصوص استان های خوزستان وبوشهر با فرکانس بالای وقوع گردو غبار مواجه بوده اند.که به نظر می رسد که بااین فراوانی بروز گردوغبار علاوه برمنشأ خارجی ، منشأ داخلی نیزدرتولید گردوغبار درجنوب ایران نقش دارد. در این پژوهش ، سهم جلگه های ساحلی جنوب ایران در تولید ریز گردهای اقلیمی معین شده و همچنین با تعیین افتراق ریز گردهای جنوب ایران منشأداخلی وخارجی ریزگردها مشخص شده است.این مطالعه به دو روش آزمایشگاهی و تحلیلی انجام شده که روش آزمایشگاهی بر روی ذرات گردو غبار و روش تحلیلی برروی آمار هواشناسی صورت گرفته است. براساس داده های هواشناسی، برخی روزهای دارای گردوغباری در همه ایستگاههای مورد مطالعه رویت نشده است و فقط یک یا دو ایستگاه حاوی ریزگرد بوده است و این نشان می دهد که این ذرات منشأ داخلی دارند . باتوجه به نتایج تحلیل ها داده های هواشناسی سهم قابل توجهی از روزهای گردو غباری جنوب ایران یعنی 58درصد رخداد گردو غبار منشأ داخلی داشته است. آزمایشات انجام شده برروی رسوبات گردو غباری ایستگاههای نمونه دراین رساله حاکی از این است که نمونه های مختلف برداشت شده از نظر جنس و رنگ و اندازه ذرات متفاوت بوده و همه نمونه ها نمی توانند منشأ خارجی داشته باشند.زیرا برخی از نمونه ها ی گردوغبار از نظر اندازه دارای قطر بیش از 63میکرون بوده و باد نمی تواند ذراتی با این بزرگی را از دور دست به این منطقه حمل کند . بنابراین منشأ تولید این ذرات در نزدیکی ایستگاه های مورد مطالعه بوده ومنشأ محلی دارند.و همچنین درمرحله بعد نقش فعالیت های عمرانی واحداث جاده ها درجلوگیری از خیس خوردگی سواحل درزمان جزرومد دریا مشخص شد و مساحت سواحلی که به علت احداث جاده ها از روند طبیعی خیس خوردگی محروم می مانند بیش از 8هزار کیلومتر مربع محاسبه شد. این سواحل دارای رسوبات بسیار ریز ومستعد تولید گردوغبار هستند و با احتساب تپه های ماسه ای خوزستان نزدیک به 9هزارکیلومتر مربع از جلگه های ساحلی جنوب منشا تولید گردوغبار می باشند. کلیدواژه: جلگه های ساحلی، منشأ داخلی، ریز گردها، احداث جاده ها ، جزرومد
اسماعیل پاریزی علیرضا تقیان
وجود آثار یخچالی به عنوان یکی از مواریث اقلیمی کواترنر در سرزمین ایران نشان دهنده حاکم بودن یخچال ها در بخش های مختلفی از ایران در گذشته محسوب می شود. لذا با توجه به این آثار و شواهد می توان شرایط اقلیمی گذشته را بازسازی نمود. هدف از این پژوهش شناسایی شواهد یخچال های کواترنر پایانی در حوضه تنگوئیه سیرجان می باشد. نقشه های توپوگرافی، تصاویر ماهواره ای و داده های اقلیمی ابزار و داده های مورد استفاده در این پژوهش می باشند. همچنین جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار های arc gis، surfer و global mapperاستفاده شده است. شناسایی شواهد یخچال های کواترنر مشتمل بر 4 دسته از شواهد بود که عبارتند از: شاخص هـای مـورفیک، شواهد اقلیمی، شواهد ژئومورفولوژیکی و شاخص های آزمایشگاهی. با استفاده از شاخص های مـورفیک (فرم خطوط منحنی میزان بر روی نقشه های توپوگرافی) و تصاویر ماهواره ای، نواحی تحت سلطه پهنه های یخی و آثار 251 سیرک یخچالی شناسایی شد. شواهد اقلیمی نشان دهنده این است که حوضه تنگوئیه نه تنها در کواترنر حدود 9 درجه نسبت به زمان فعلی سردتر بوده بلکه بارش آن نیز نسبت به زمان حال تقریبا دوبرابر بیشتر بوده است. از طرفی سیرک های یخچالی، دره های یخچالی و یخرفت ها به عنوان مشخص ترین شواهد ژئومورفولوژیکی یخچال ها در حوضه مورد مطالعه شناسایی شدند. در نهایت شاخص های آزمایشگاهی (گرانولومتری ) به عنوان تکمیل کننده شواهد یخچال ها، وجود رسوبات یخچالی را در حوضه تنگوئیه به اثبات رسانید. همچنین با استفاده از روش رایت خط مرز برف دائمی در دوران حاکمیت یخچال ها در حوضه تنگوئیه در ارتفاع 2719 متری و به روش ارتفاع کف سیرک پورتر در ارتفاع 2714 متری تخمین زده شد.