نام پژوهشگر: مهدی صیدی
زینب اسماعیل زاده مهدی صیدی
جهت بررسی اثر انواع خاک پوش و پرده های سایه انداز روی خصوصیات کمی و کیفی گوجه فرنگی، آزمایشی در سال زراعی 88-87 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ایلام به صورت آزمایش کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام پذیرفت. کرت های اصلی به چهار نوع سطح سایه دهی (صفر، 40، 55 و 60 درصد) و کرت های فرعی به چهار نوع خاک پوش (پلی اتیلن شفاف، پلی اتیلن تیره، کاه و کلش و شاهد) اختصاص یافت. میوه-های برداشت شده در مرحله نیمه صورتی رسیده، از نظر وزن، طول، قطر و وجود پوسیدگی گلگاه و ترک خوردگی ارزیابی شدند. همچنین در مرحله رسیدگی درصد اسیدیته و مواد جامد محلول بررسی شد. تعداد شاخه های اصلی و فرعی و تعداد کل شاخه ها نیز در پایان آزمایش شمرده شدند. مطابق با نتایج، حداکثر عملکرد میوه بازار پسند، عملکرد کل، میانگین وزن میوه وحداقل میوه ترک خورده با استفاده از خاک پوش تیره و سایه دهی60 درصد به دست آمد. با استفاده از خاک پوش شفاف و سایه انداز 60 درصد تعداد میوه گلگاه پوسیده به حداقل رسیدند. خاک پوش تیره و پرده ی ساران 55 درصد، عملکرد میوه های گلگاه پوسیده و خاک پوش تیره همراه با سایه انداز 40 درصد، عملکرد میوه های ترک خورده را به حداقل رساند. بیشترین طول میوه تحت خاک پوش تیره و سایه دهی 60 و 55 درصد و بیشترین قطر میوه تحت خاک پوش شاهد و سایه دهی 60 درصد اندازه گیری شد. تحت سایه دهی 60 و 55 درصد، ضخامت دیواره تخمدان حداکثر شد. تحت خاک پوش شاهد و سایه دهی شاهد، اسیدیته میوه حداکثر بود. مواد جامد محلول تحت تیمار سایه انداز شاهد به حداکثر رسید. تحت سایه دهی 60 درصد و خاک پوش شاهد بیشترین تعداد شاخه فرعی و تعداد کل شاخه ها به دست آمد. تحت سایه دهی 60 درصد و خاک پوش شفاف، بیشترین تعداد شاخه اصلی شمرده شد. بیشترین تعداد میوه بازارپسند و تعداد کل میوه تحت خاک پوش تیره حاصل گردید. تیمارها تأثیر چندانی بر روی زودرسی میوه نگذاشتند. بین عملکرد میوه بازارپسند و عملکرد کل، طول میوه، نسبت طول به قطر و تعداد شاخه اصلی و میانگین وزن میوه همبستگی مثبت مشاهده شد. همچنین بین تعداد میوه بازارپسند و تعداد کل میوه، طول میوه، عملکرد میوه بازارپسند، عملکرد کل، تعداد شاخه اصلی، تعداد کل شاخه، میانگین وزن میوه و مواد جامد محلول همبستگی مثبت وجود داشت. بین تعداد کل میوه و عملکرد میوه بازارپسند، مواد جامد محلول، عملکرد کل، عملکرد میوه پوسیده گلگاه، طول میوه و نسبت طول به قطر و همچنین بین عملکرد کل و تعداد میوه بازارپسند، تعداد کل میوه و عملکرد میوه بازارپسند نیز همبستگی مثبت وجود داشت. بین عملکرد میوه بازارپسند و اسیدیته میوه و عملکرد میوه های ترک خورده و همچنین بین میانگین وزن میوه و مواد جامد محلول، عملکرد میوه های ترک خورده، عملکرد میوه های پوسیده گلگاه، اسیدیته میوه نیز همبستگی منفی وجود داشت.
هیثم صفری نیا مهدی صیدی
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف سوپرجاذب a200 و دور آبیاری بر خصوصیات کمی و کیفی گوجه فرنگی، آزمایشی در سال 90-89 در محل گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. سوپرجاذب در پنج سطح(صفر، 2/0، 3/0، 4/0 و 5/0 درصد وزنی) و دور آبیاری با چهار سطح(5، 7، 9 و 11 روز) اعمال شد. میوه ها در مرحله رسیده سفت برداشت و از نظر طول، قطر و نسبت طول به قطر میوه(شاخص شکل میوه)، عمر پس از برداشت، مواد جامد محلول، ضخامت دیواره تخمدان و تعداد میوه دارای پوسیدگی گلگاه بررسی شدند.در طول آزمایش تعداد گل در گل آذین، تعداد روز برای ظهور اولین گل و تشکیل اولین میوه از زمان نشاء، تعداد روز برای برداشت اولین میوه، محتوای نسبی آب بافت، محتوای پرولین، محتوای مالون دی آلدهاید و محتوای کلروفیل و در پایان آزمایش عملکرد کل و بازار پسند، تعداد کل و بازار پسند میوه در هر بوته، وزن تر و خشک بوته مورد ارزیابی قرار گرفتند. مطابق نتایج، بیش ترین عملکرد بازار پسند با ترکیب تیماری 4/0 درصد وزنی سوپرجاذب و دور آبیاری پنج روز به دست آمد. با این ترکیب بالاترین راندمان آبیاری یعنی 12 کیلوگرم میوه به ازاء یک متر مکعب آب مصرفی ثبت گردید. کوتاه ترین زمان برداشت اولین میوه و ظهور اولین گل از زمان نشاء با ترکیب تیماری 5/0 درصد وزنی سوپرجاذب و دور آبیاری هفت روز به دست آمد. حداقل تعداد روز برای تشکیل اولین میوه نتیجه اثر متقابل سوپرجاذب 5/0 درصد وزنی و دور آبیاری نه روز مشاهده شد. کم ترین محتوای پرولین و مالون دی-آلدهاید(به عنوان شاخصی از شدت تنش) به ترتیب با تیمار ترکیبی 4/0 درصد وزنی سوپرجاذب و دور آبیاری پنج روز و 5/0 درصد وزنی سوپرجاذب و دور آبیاری پنج روز به دست آمد. با استفاده از بالاترین سطح سوپرجاذب آزمایش(5/0 درصد وزنی) حداکثر عملکرد کل و حداقل میوه دارای پوسیدگی گلگاه حاصل گردید. درحالیکه با تیمار عدم کاربرد سوپرجاذب(صفر درصد وزنی) کم ترین عملکرد کل و بیش ترین تعداد میوه دارای پوسیدگی گلگاه مشاهده شد. حداقل مواد جامد محلول و عمر پس از برداشت میوه و نیز حداکثر محتوای نسبی آب بافت با سوپرجاذب به نسبت وزنی 5/0 درصد وزنی ثبت شد. هم چنین با تیمار 4/0 درصد وزنی سوپرجاذب بیش ترین وزن تر و خشک بوته، تعداد میوه بازار پسند، ضخامت دیواره تخمدان و محتوای کلروفیل a به دست آمد.
مریم محمدزرین آبادی مهدی صیدی
در سال های اخیر گرایش عمومی جوامع به طب سنتی و استفاده از داروهای گیاهی به علت بروز اثرات زیان بار داروهای شیمیایی بر سلامت انسان، همچنین نیاز مبرم به مواد موثره گیاهان دارویی در صنایع غذایی، دارویی و بهداشتی، سبب شده که این گیاهان بیش از پیش از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار باشند. مرزه بختیاری (satureja bachtiarica) از خانواده نعناعیان و یکی از گونه های بومی ایران است. در این پژوهش تنوع فیتوشیمیایی، خواص آنتی اکسیدانی، درصد و کیفیت اسانس و عوامل اکولوژیک موثر بر اسانس مرزه بختیاری در نه رویشگاه طبیعی آن در استان های ایلام و کرمانشاه و همچنین یک نمونه گلخانه ای مورد مطالعه قرارگرفت. بالاترین و پایین ترین میزان بازده اسانس حاصل از تقطیر با آب، به ترتیب مربوط به مناطق شلم با ارتفاع 1849 متر و نمونه گلخانه با ارتفاع 1300 متر بود. نتایج آنالیز اسانس نمونه ها توسط دستگاه های کروماتوگرافی گازی (gc) و کروماتوگرفی گازی متصل به طیف سنج جرمی (gc-ms) نشان داد که عمده ترین ترکیبات موجود در آنها شامل: تیمول (30/87-28/39 درصد)، پاراسیمن (63/30-15/0 درصد)، گاماترپینن (71/14-04/2 درصد) و کارواکرول (41/8-0 درصد) می باشد. در تجزیه به مولفه های اصلی ترکیبات شیمیایی اسانس ده جمعیت مرزه بختیاری از بین 27 متغییر ارزیابی شده هفت مولفه استخراج شد که جمعا حدود 2/96 درصد از واریانس کل را توجیه می کردند. تجزیه کلاستر جمعیت ها بر اساس ترکیبات شیمیایی اسانس با استفاده از الگوریتم ward، آنها را در سه کلاستر اصلی قرار داد. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که تاثیر جمعیت بر میزان فنل کل، درصد فعالیت آنتی اکسیدانی و بازده اسانس، در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. نتایج همبستگی نشان داد که میان میزان ترکیب تیمول با ترکیبات کارواکرول، گاماترپینن و پاراسیمن همبستگی منفی وجود داشت. و نیز میان پاراسیمن با گاماترپینن همبستگی مثبت بود. همچنین آنالیز خاک و مطالعات اکولوژیک بیانگر وجود همبستگی مثبت میان میزان کارواکرول با ph خاک و ارتفاع از سطح دریا بود. در بین ده جمعیت مورد بررسی بالاترین و پایین ترین میزان فنل کل به ترتیب 91/0±5/292 (قلارنگ) و 08/1±04/194 (گردکان) میلی گرم پیروکتکول در میلی لیتر اسانس بود. در بین جمعیت های مورد مطالعه میزان فعالیت آنتی اکسیدانی بین 45/0±8/73 (بدره) تا 9/0±1/59 (گلخانه) درصد بود. همچنین در بین نمونه ها بالاترین و پایین ترین میزان ic50 به ترتیب 67/0 و 40/0 میلی گرم بر میلی لیتر بود که در مقایسه با آنتی اکسیدان صناعی bht (mg/ml11/0=ic50) رادیکال زدایی بالایی داشت.
خاور موحدی مهدی صیدی
گیاه دارویی مرزه بختیاری با نام علمی satureja bachtiarica bunge یک گیاه دارویی چندساله و متعلق به خانواده lamiaceae می باشد. بررسی تنوع ژنتیکی موجود در ژرم پلاسم گیاهان پیش نیاز هر برنامه اصلاحی یا حفاظتی گیاهان است. لذا این تحقیق به منظور بررسی تنوع ژنتیکی بین و درون هشت توده وحشی شامل 57 گیاه مرزه بختیاری طی سال های 89 و 90 در گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام انجام شد. روابط ژنتیکی این نمونه ها با استفاده از 15 آغازگر issr و 11 آغازگر rapd مطالعه گردید. dna ژنومی نمونه های برگی نگهداری شده در 80- درجه سانتی گراد به روش ctab استخراج گردید. کمیت dna استخراج شده با اسپکتروفوتومتر و ژل آگاروز 8/0 درصد تعیین شد. برای مشاهده قطعات تکثیر شده از ژل آگاروز 5/1 درصد استفاده شد. سپس امتیازدهی باندهای تکثیر شده به صورت حضور باند (یک) و عدم حضور باند (صفر) انجام شد. ماتریس تشابه دایس و جاکارد با استفاده از نرم افزارهای (darwin (ver 5.0، mega 3.1 محاسبه و داده های حاصل با استفاده از نرم افزار genalex (ver 6.4) تجزیه واریانس مولکولی شدند. نتایج نشان داد که تکثیر dna ژنومی با استفاده از آغازگرهای rapd، 84 باند تولید کرد که 81 باند (4/96%)، با میانگین 36/7 باند چندشکل در هر آغازگر، چندشکلی نشان دادند. تعداد قطعات تکثیر شده با آغازگر rapd دامنه ای از 4 تا 14 باند داشت که اندازه قطعات تکثیر یافته 180 تا 1700 جفت باز بود. همچنین، با استفاده از نشانگر rapd به ترتیب بیشترین و کمترین درصد باندهای چندشکل در جمعیت سمیرم (38/77 درصد) و جمعیت فارسان (48/40 درصد) مشاهده گردید. جمعیت سمیرم بالاترین شاخص تنوع ژنی نا اریب (259/0) و بالاترین میزان شاخص شانون (38/0) را نیز به خود اختصاص داد. در حالی که کم ترین میزان شاخص تنوع ژنی نا اریب (172/0) برای جمعیت اقلید و کم ترین میزان شاخص شانون (245/0) برای جمعیت فارسان به ثبت رسید. از طرفی، پانزده آغازگر issr بکار رفته، 136 باند تولید کردند که 134 باند (52/98%) از آن ها چندشکلی نشان دادند. تعداد باندهای تکثیر شده از 6 تا 12 باند متغیر بود که قطعات تکثیر شده اندازه ای در حدود 100 تا 1900 جفت باز داشتند. در سیستم نشانگری issr مشخص شد که بالاترین درصد باندهای چندشکل در جمعیت سمیرم با میزان 18/66 درصد وجود داشت. جمعیت فارسان نیز با میزان 62/31 درصد باندهای چندشکل کمترین میزان چندشکلی را نشان داد. برطبق نتایج این نشانگر جمعیت شهرکرد دارای بالاترین شاخص تنوع ژنی نااریب (211/0) و بالاترین میزان شاخص شانون (301/0) بود. جمعیت فارسان و یزد نیز دارای کمترین میزان شاخص تنوع ژنی نااریب (175/0) بودند، اما پایین ترین میزان شاخص شانون (191/0) به جمعیت فارسان اختصاص داشت. آنالیز واریانس مولکولی نشان داد که سطح بیشتری از تنوع به درون جمعیت ها (63 درصد) تعلق داشت، در حالی که تنها 37% تنوع در بین جمعیت ها مشاهده گردید. آنالیز خوشه ای هشت جمعیت را به شش گروه شامل جمعیت های اقلید و سپیدان؛ جمعیت سمیرم؛ جمعیت های فارسان و یزد؛ جمعیت سی سخت؛ جمعیت شهرکرد؛ و در نهایت جمعیت ایلام تقسیم نمود. نتایج این تحقیق نشان داد که هر دو نشانگر rapd و issr برای ارزیابی میزان تنوع ژنتیکی در گیاه دارویی مرزه بختیاری سودمند هستند.
فردین قنبری محمد سیاری
در این مطالعه اثر 5-آمینولوولونیک اسید(ala)، پیش ماده کلیدی در بیوسنتز پورفیرین ها از جمله کلروفیل و یک ماده تنظیم کننده رشد گیاهی جدید، بر رشد و برخی پاسخ های فیزیولوژیکی گیاه گشنیز (coriandrum sativum l.) تحت تنش خشکی مورد مطالعه قرار گرفته است. آزمایش به صورت فاکتوریل3×4 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و سطوح تنش خشکی و کاربرد ala به عنوان فاکتور های اصلی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام اجرا گردید. تیمار های مورد بررسی در این تحقیق شامل 3 سطح تنش خشکی شامل شرایط بدون تنش( رطوبت خاک در حد ظرفیت مزرعه)، تنش ملایم(رطوبت خاک در حد 60 درصد ظرفیت مزرعه) و تنش شدید( رطوبت خاک در حد 30 درصد ظرفیت مزرعه) و 4 غلظت ala شامل 0، 25/0، 5/0 و 1 میلی مولار بودند. نتایج حاصل از تجزیه آماری نشان داد تنش خشکی و نیز کاربرد ala اثر معنی داری بر پارامتر های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه شامل ارتفاع گیاه، وزن تر، وزن خشک، سطح برگ، محتوای نسبی آب برگ، بازده مصرف آب، میزان پرولین، کلروفیل، مالون دی آلدهید، فعالیت آنتی اکسیدانی و... دارد. تنش خشکی سبب ایجاد اثرات منفی بر رشد و عملکرد گیاه شد. در شرایط تنش خشکی کاهش پارامتـر های رشدی، کلروفیل، محتوای نسبی آب و افزایش مالون دی آلدئید، بازده مصرف آب، پرولین و فعالیت آنتی اکسیدانی مشاهده شد. کاربرد ala سبب کاهش آثار تنش بر رشد و عملکرد گیاه شد به طوری که این ترکیب به طور معنی داری سبب افزایش پارامتر های رشدی، محتوای نسبی آب، بازده مصرف آب، محتوای پرولین و کلروفیل و همچنین فعالیت آنتی اکسیدانی شد و نیز سبب کاهش تجمع مالون دی آلدئید گردید. در این تحقیق تیمار ala با افزایش فعالیت آنتی اکسیدانی، افزایش کلروفیل و همچنین افزایش تجمع پرولین سبب کاهش آثار تنش بر گیاه گشنیز شد.
زهرا خزایی محمد سیاری
در این مطالعه اثر 5- آمینو لوولونیک اسید (ala)، پیش ماده کلیدی در بیوسنتز پورفیرین ها از جمله کلروفیل و یک ماده تنظیم کننده رشد گیاهی جدید، بر رشد و برخی پاسخ های فیزیولوژیکی گیاه فلفل(capsicum annuum l.)تحت تنش خشکی مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل 3*4 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و سطوح تنش خشکی و کاربرد 5- آمینو لوولونیک اسید به عنوان عامل های اصلی در گلخانه دانشکده کشاورزی ایلام اجرا گردید. تیمارهای مورد بررسی در این تحقیق شامل 3 سطح تنش خشکی شامل شرایط بدون تنش( رطوبت خاک در حد ظرفیت مزرعه)، تنش ملایم(رطوبت خاک در حد 60 درصد ظرفیت مزرعه) و تنش شدید(رطوبت خاک در حد 30 درصد ظرفیت مزرعه) و 4 غلظت ala شامل 0، 25/0، 5/0 و 1 میلی مولار بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد تنش خشکی و نیز کاربرد ala اثر معنی داری بر پارامترهای مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاه شامل ارتفاع ، وزن تر، وزن خشک، سطح برگ، محتوای آب نسبی، تعداد گل، تعداد میوه، تعداد جوانه جانبی، طول و قطر میوه، محتوای پرولین، کلروفیل، مالون دی آلدئید، فعالیت آنتی اکسیدانی و... داشت. تنش خشکی سبب ایجاد اثرات منفی بر رشد و عملکرد گیاه شد. در شرایط تنش خشکی کاهش پارامترهای رشدی و محتوای نسبی آب و افزایش مالون دی آلدئید، پرولین ، فعالیت آنتی اکسیدانی و نشت یونی مشاهده شد. کاربرد ala سبب کاهش آثار تنش بر رشد و عملکرد گیاه شد به طوری که به طور معنی داری سبب افزایش پارامترهای رشدی، محتوای نسبی آب، محتوای پرولین و کلروفیل، نشت یونی و همچنبن فعالیت های آنتی اکسیدانی و نیز سبب کاهش تجمع مالون دی آلدئید گردید. در این تحقیق تیمار ala با افزایش فعالیت آنتی اکسیدانی، افزایش کلروفیل و هم چنین افزایش تجمع پرولین و نشت یونی سبب کاهش آثار تنش بر گیاه فلفل شد. واژه های کلیدی: تنش خشکی،ala ، پرولین، فعالیت آنتی اکسیدانی، مالون دی آلدئید، فلفل
علی کرمی محمد جواد زارع
تلاش های بسیاری جهت مقابله با تنش شوری انجام گرفته است. سودمندی های ریزسازواره ها مانند باکتری های محرک رشد گیاهان و قارچ ها بر گیاه بخصوص تحت تنش های محیطی مانند شوری اثبات گردیده است. 4،2-d علف کش، اما داری ویژه گی های مانند هورمون اکسین است. سطح های پایین از غلظت این علف کش به مانند هورمون عمل می کند. دو آزمایش جهت ارزیابی قابلیت باکتری جنس azospirillum (آزوسپیریلوم) و نیز قارچ piriformospora indiaca (پیریفورمواسپورا ایندیکا) در کاهش تنش شوری طراحی شد. آزمایش ها تحت شرایط گلخانه انجام شدند. از گیاهان یونجه و گشنیز جهت بررسی توانمندی این ریزسازواره های دورن زی ریشه جهت تقلیل اثرات شوری استفاده گردید. در یکی از آزمایش ها اثر قارچ پیریفورمواسپورا ایندیکا و 4،2-d بر گیاه گشنیز رشد داده شده تحت شوری بررسی گردید. طرح آزمایشی فاکتوریل با بلوک های کامل تصادفی، تشکیل شده از سه تیمار اعمال و عدم اعمال شوری، کاربرد و عدم کاربرد 4،2- d و تلقیح و عدم تلقیح با قارچ پیریفورمواسپورا ایندیکا بود. در آزمایشی دیگر توان سویه های مختلف آزوسپیریلوم، قارچ و نیز کاربرد هورمون 4،2- d بر رشد یونجه تحت تنش شوری مورد بررسی قرار گرفت. طرح آزمایشی فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با چهار تیمار شامل سطوح شوری مختلف (سه سطح)، تلقیح و عدم تلقیح با پیریفورمواسپورا ایندیکا و تیمار و عدم تیمار با آزوسپیریلوم بود. قارچ رشد و جذب عناصر گیاهان تیمار و تیمار نشده با هورمون4،2- d را افزایش داد. گیاهان تلقیح شده با قارچ از غلظت کمتر عناصر بازدارنده مانند سدیم و کلر برخوردار بودند. تلقیح به تنهای با قارچ و باکتری و نیز تلقیح دوگانه آنها منجر به رشد مطلوب تر گیاه یونجه تحت هر دوشرایط شوری و غیر شور گردید. 4،2- d نیز اثر مشابهی تحت چنین شرایطی بر گیاه داشت. گیاهان تیمار شده با این هورمون تحت هر دو شرایط شوری و غیر شوری از وزن تازه و خشک بالاتری برخوردار بودند. هر دو ریزسازواره (قارچ و باکتری) و نیز 4،2- d موجب محدودیت جذب عناصر سدیم و کلر به گیاهان گردیدند. نتیجه کلی نشان داد کاربرد این دو ریزسازواره و نیز کاربرد سطوح پایین 4،2- d می تواند جهت کاهش اثرات سوء شوری راه کار مطمئنی باشد
حیران قمری محمّد سیاری
مرزه سهندی (satureja sahandica bornm.) از گیاهان خانواده ی نعناعیان و یکی از گیاهان بومی ایران است که در شمال غرب و غرب کشور پراکندگی دارد. در تحقیق حاضر خصوصیات فیتوشیمیایی اسانس مرزه سهندی در زمان های مختلف برداشت از رویشگاه پاکل و یک نمونه ی کشت شده درگلخانه دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، بخش هوایی گیاهان در پایان هر ماه طی ماه های فروردین تا شهریور ماه 1390 برداشت گردید. همچنین یک نمونه از این گیاه در مرحله ی گلدهی کامل (شهریور) از گلخانه جهت مقایسه ی درصد و ترکیبات اسانس آن با نمونه های وحشی برداشت شد. اسانس گیری از تمام نمونه ها به روش تقطیر با آب و با کمک دستگاه کلونجر صورت گرفت. تجزیه واریانس داده های مربوط به درصد اسانس، فعالیت آنتی اکسیدانی و محتوی فنل کل اسانس این نمونه ها نشان داد که زمان برداشت از طبیعت بر صفات مورد مطالعه تأثیر معنی داری در سطح احتمال یک درصد داشت. مقایسه میانگین درصد اسانس نمونه های وحشی نشان داد که بیشترین و کمترین درصد اسانس به ترتیب مربوط به اردیبهشت (42/0 درصد) و شهریور (19/0 درصد) بود. مقایسه میانگین فعالیت آنتی اکسیـــــــــــدانی نمونه های وحشی نشان داد که بیشترین و کمترین درصد به ترتیب مربوط به شهریور (06/61 درصد) و مرداد (53/49 درصد) بود. مقایسه میانگین محتوی فنل کل نمونه های وحشی نشان داد که بیشترین و کمترین مقدار مربوط به شهریور (06/30 میلی گرم اسیدگالیک بر میلی لیتر اسانس) و خرداد (41/14 میلی گرم اسیدگالیک بر میلی لیتر اسانس) بود. تجزیه فیتوشیمیایی با کروماتوگرافی گازی کوپل شده با طیف سنج جرمی (gc/ms) 75 ترکیب مختلف را جداسازی کرد. تجزیه واریانس اجزای تشکیل دهنده ی اسانس نشان داد که بین زمان های مختلف برداشت اختلاف معنی داری در سطح احتمال یک درصد وجود داشت. بورنئول در تمامی مراحل مختلف برداشت ترکیب اصلی اسانس بود. پس از بورنئول، بالاترین درصد به ترتیب مربوط به کامفور، بورنیل استات، 4- ترپینئول، لینالول، آلفا- ترپینئول، کارواکرول و کامفن بودند. نتایج همبستگی درصد اسانس با شرایط محیطی نشان داد که بین درصد اسانس و بارندگی، درصد اسانس و رطوبت همبستگی مثبت؛ بین درصد اسانس و دمای محیط، درصد اسانس و ساعات آفتابی همبستگی منفی وجود داشت. نتایج همبستگی مهم ترین اجزای تشکیل دهنده ی اسانس مرزه سهندی نشان داد که بین ترکیب بورنئول و بورنیل استات، آلفا- ترپینئول و کارواکرول، کامفور و آلفا- ترپینئول، کامفور و لینالول همبستگی منفی؛ بین ترکیب کامفور و 4- ترپینئول، 4- ترپینئول و کارواکرول، لینالول و آلفا- ترپینئول همبستگی مثبت وجود داشت.
زهرا مهدی شاهیوند مهدی صیدی
مرزه بختیاری (bunge satureja bachtiarika) گیاهی دارویی متعلق به خانواده نعناعیان می باشد. به منظور بررسی دور آبیاری و فواصل کاشت بر روی بازده و کیفیت اسانس و عملکرد این گیاه، این تحقیق طی دو سال زراعی 89-90 و90-91 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام با اجرای یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 2 تکرار انجام شد. سطح اول شامل تیمار های آبیاری که شامل آبیاری هر روز، یک روز، چهار روز و شش روز و سطح دوم شامل فواصل کاشت 15×15 ، 15× 20 ، 20× 20 ، 20× 25 سانتی متر بودند. صفات مورد مطالعه وزن تر وخشک در هربوته، وزن تر و خشک در هکتار، ارتفاع بوته، بازدهی اسانس در هر بوته و در هکتار، خواص آنتی اکسیدانی، میزان فنل و ترکیب فیتوشیمیایی اسانس بودند. نتایج تجزیه واریانس حاصله نشان داد که سطوح آبیاری و فاصله کاشت تاثیر معنی داری در سطح یک درصد بر وزن تر وخشک،آنتی اکسیدان، محتوای فنل و بازدهی اسانس داشتند. اثرات متقابل دور آبیاری و فاصله کاشت تاثیر معنی داری در سطح یک درصد بر روی صفات داشت. مقایسه میانگین ها نشان داد که بیشترین وزن تر و خشک در تیمار آبیاری هر روز و فاصله کاشت 15× 15 سانتی متر فاصله بوته بدست آمد و بیشترین میزان تولید اسانس در فواصل آبیاری 4 روز یکبار وفاصله کاشت 20× 20 سانتی متر فاصله بوته بدست آمد. بازدهی اسانس در تیمار های مختلف 30/ تا0 87/0 درصد متغیر بود. عمده ترین ترکیب اسانس این گیاه تیمول بودکه بیش ترین مقدار آن (15/85 درصد) در ترکیب تیماری آبیاری چهار روز و فاصله کاشت 20×20 سانتی متر ثبت گردید. پس از تیمول، به ترتیب گاماترپیــنن، ترانس کاریوفیــلن، لینـــالول و پی سیـــمن عمده ترین ترکیبات اسانس این گیاه بودند. نتایج همبستگی بین صفات مختلف نشان داد که بین محتوی تیمول و درصد ترکیبات گاماترپینن، پی سیمن، کاریوفیلن و لینالول همبستگی منفی وجود داشت. اما بین محتوی ترانس کاریوفیلن و لینالول یک همبستگی مثبت مشاهده گردید. بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی (49/78 درصد) و محتوی فنل (77/132 میلی گرم گالیک اسید در میلی لیتر اسانس) که هر دو در ترکیب تیماری چهار روز آبیاری و فاصله کاشت 20×20 بدست آمد.
وحید صیادی علی اشرف مهرابی
بابونه (matricaria chemmomilla l.) از قدیمی ترین گیاهان دارویی شناخته شده توسط انسان است. تاکنون 120 ترکیب شیمیایی از اسانس بابونه شناسایی شده است. در حال حاضر تکثیر این گیاه از طریق بذر انجام می شود ولی به دلیل پایین بودن محتوای مواد موثره آن، تولید آن کم بازده و پرهزینه است. جمع آوری گیاهان وحشی در طبیعت نیز از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست و زمان و نیروی انسانی زیادی را نیاز دارد، لذا مطالعه روی سیستم های کشت بافت آن ضروری به نظر می رسد تا از این طریق بتوان اولاً جمعیت زیادی را در کمترین زمان ممکن تکثیر کرد و ثانیاً با کشت سوسپانسیون سلولی به تولید و استخراج متابولیت های آن اقدام نمود. در مطالعه حاضر به بررسی تاثیر محرک های شیمیایی و تنظیم کننده های رشد بر رشد سلولی در کشت سوسپانسیون سلولی گیاه دارویی بابونه آلمانی پرداخته شد. در آزمایش کالوس زایی به منظور بررسی تأثیر نفتالین استیک اسید و کینتین بر روی کالوس زایی ، فاکتور ها عبارت بودند از : نفتالین استیک اسید در چهار سطح (0 ، 1 ، 2 ، 4 میلی گرم در لیتر) کینتین در چهار سطح (0 ، 5/0 ، 1 ، 2 میلی گرم در لیتر)، ریز نمونه در سه سطح شامل ساقه، جوانه جانبی و برگ بود. نتایج نشان داد محیط کشت موراشیک و اسکوگ حاوی 1 میلی گرم در لیتر نفتالین استیک اسید و 1 میلی گرم در لیتر کینتین از نظر مدت زمان القاء کالوس ، حجم کالوس و درصد کالزایی به عنوان محیط کشت برتر شناخته شد. نهایتاً این محیط کشت برای استفاده در ادامه کار و استقرار کشت های سوسپانسیون سلولی انتخاب شد. برای بررسی تأثیر محرک های متیل جاسمونات، سالیسیلیک اسید و مخمر بر پارامتر های رشد سلولی، سه آزمایش جداگانه به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار (0 ، 4 ، 8 ، 20 ، 40 میلیگرم در لیتر) و 4 زمان نمونه برداری در سه تکرار انجام شد. بر اساس نتایج، غلظت بالای متیل جاسمونات باعث افزایش وزن تر و خشک سلول و همچنین افزایش تعداد سلول شد و غلظت های پایین سالیسیلیک اسید باعث افزایش وزن تر سلولی شده و نیز غلظت بالاتر از 8 میلی گرم در لیتر سالیسیلیک اسید باعث کاهش در وزن تر و پایین آمدن وزن خشک سلولی و کاهش شدید تعداد سلول گردید. تیمار 4 میلی گرم در لیتر مخمر بیشترین تأثیر را بر روی وزن تر و خشک سلولی و تعداد سلول در بین سایر تیمار ها به خود اختصاص داد به طوری که موثرترین تیمار از نظر تأثیر بر روی صفت وزن تر سلول در کشت سوسپانسیون سلولی بابونه بود. بر اساس نتایج آزمایش ها می توان نتیجه گرفت کشت سوسپانسیون سلولی گیاه بابونه آلمانی بسیار مستعد تحریک با محرک ها می باشد.
بهار حسنی مهدی صیدی
کمآبی از مهمترین تنشهای غیر زیستی است که تولید محصولات کشاورزی را به شدت کاهش میدهد. از آنجاییکه پیوند بر روی پایههای مقاوم به خشکی یک راهکار موثر برای مقابله با شرایط تنش کمآبی میباشد، تحقیقی به منظور بررسی اثرات پیوند بر روی دو پایه مقاوم به تنش خشکی solanum lycopersicum 07l381)) و ( (s. lycopersicum cv. edkawi la2711 بر رشد و عملکرد گوجه فرنگی تحت رژیمهای مختلف آبیاری در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام طی سال زراعی 91-1392 اجرا گردید. برای اینکار از یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی استفاده شد. فاکتور اصلی شامل سه سطح پیوند شامل (پیوند شده روی پایه 07l381 و پایه la2711و شاهد غیر پیوندی) و فاکتور فرعی شامل چهار سطح آبیاری با فواصل دو، چهار، شش، و هشت روزه بودند. هر تیمار شامل سه تکرار و هر تکرار شامل سه مشاهده بود. میوهها در مرحله رسیده سفت برداشت شده و تیمارها از نظر تعداد روز تا ظهور اولین گل، تعداد روز از کاشت بذور تا اولین برداشت محصول، طول میوه، قطر میوه، شاخص شکل میوه، وزن میوه، عملکرد کل، تعداد میوه دارای پوسیدگی گلگاه، عمر پس از برداشت، محتوی آب نسبی بافت، میزان محتوی مواد جامد میوه، میزان نشت یونی، میزان کلروفیل a،کلروفیل b و کلروفیل کل، محتوای مالوندیآلدئید و محتوی پرولین بررسی شدند. نتایج حاصل از تجزیه آماری نشان دادندکه پیوند در شرایط تنش کم آبی سبب افزایش عملکرد (افزایش تعداد میوه های هر بوته و افزایش اندازه هر میوه)، افزایش طول میوه، افزایش قطر میوه، افزایش کلروفیل a، bو کل شد. همچنین، پیوند سبب تسریع در گلدهی و میوهدهی، کاهش محتوی پرولین، کاهش محتوی مالوندیآلدئید، کاهش نشت یونی و کاهش تعداد میوه پوسیده گلگاه شد.
زینب توزیده مهدی صیدی
آنتی اکسیدان ها جمع آوری کننده رادیکال آزاد هستند و در گیاهان و بدن بر علیه شرایط استرس زا تولید می شوند رادیکال های آزاد غشای سلول ها را پر اکسیده می کنند و باعث سرطان زایی می شوند هر اندازه محتوی فنل گیاهان بیشتر باشد خواص آنتی اکسیدانی آن ها و ضد سرطانیشان بیشتر است. از جمله پلی فنل های بررسی شده در این پایان نامه فنل، فلاونوئید کل، اورتو دی فنل و ترکیبات مختلف فنلی بودند.
سعداله اکبری محمد سیاری
گیاهان بومی مناطق گرمسیری از قبیل کدوئیان نسبت به سرما حساس هستند و از آن آسیب می¬بینند. در این مطالعه امکان افزایش مقاومت به تنش سرمازدگی نشاء¬های خیار با کاربرد کاتکین و مواد تنظیم کننده رشد گیاهی ارزیابی شده است. در آزمایش اول تیمار کاتکین با سه روش کاربرد بذری، کاربرد خاکی و اسپری برگی در چهار غلظت 0، 1، 2 و 4 میلی¬مولار اعمال شد. پس از انجام تیمار¬ها نشاءها در معرض سرمازدگی (5 ساعت دمای 3 درجه سانتی¬گراد) به مدت 5 روز قرار گرفتند. آزمایش دوم طرح آزمایشی بلوک¬های کاملاً تصادفی با هفت تیمار شامل شاهد، کاتکین و اسید اگزالیک بذری و برگی و متیل جاسمونات، متیل سالیسیلات و اسید سالیسیلیک برگی در چهار تکرار بود. پس از انجام تیمار¬¬ها نشاءها در معرض سرمازدگی (5 ساعت دمای 3 درجه سانتی¬گراد) به مدت 7 روز قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کاربرد کاتکین سبب بهبود پارامتر¬های رشد و افزایش مقاومت به دمای پایین در نشاء¬ها شده است که به وسیله شاخص سرمازدگی، نشت الکترولیت¬ها و میزان مالون دی آلدهید نشان داده شد. بالاترین تحمل تنش در کاربرد بذری و کاربرد برگی و در غلظت¬های 1 و 4 میلی¬مولار مشاهده شد. در آزمایش دوم کاربرد کاتکین، اسید اگزالیک و اسید سالیسیلیک سبب بهبود پارامتر¬های رشدی و افزایش مقاومت به دمای پایین در نشاء¬ها شدند. کاربرد کاتکین و اسید اگزالیک بذری نسبت به کاربرد برگی در تحریک مقاومت به تنش سرمایی نشاء¬ها موثر¬تر بود. بر اساس نتایج حاصل از این آزمایش می¬توان نتیجه گرفت که کاربرد کاتکین، اسید اگزالیک و اسید سالیسیلیک می¬تواند به طور موثری سبب حفاظت از نشاء¬های خیار در مقابل سرمازدگی در مراحل اولیه رشد شوند.
سجاد فتاحی محمد جواد زارع
شوری باعث کاهش عملکرد اکثر محصولات کشاورزی به خصوص سبزیجات به علت حساسیت بالا به شوری می شود. از جمله این سبزیجات پیاز خوراکی و کاهو هستند که به ترتیب در ردیف سبزیجات نیمه حساس و حساس به شوری طبقه بندی شده اند. امروزه بسیاری از باکتری های غیر همزیست به عنوان کودهای زیستی مورد استفاده قرار می گیرد. این باکتری ها در ارتباط با سطح ریشه در بسیاری از گیاهان دیده می شوند. گروه دیگر از میکروب های همزیست گیاهان، قارچ های میکوریز هستند. همزیستی میکوریزی بین ریشه گیاهان و قارچ های خاک، شکل می گیرد. این قارچ ها با تولید ریسه هایی که دارای طول بیشتر و قطر کمتر نسبت به ریشه گیاه است امکان دسترسی به منابع، در سطوحی که ریشه قادر به نفوذ در آن نمی باشد را فراهم می آورد. این تحقیق به دنبال بررسی میزان تأثیر کاربرد باکتری spp. azospirillum، و قارچ piriformospora indica و کاربرد توأم هر دو میکروارگانیزم بر پاسخ های مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه پیاز خوراکی و کاهو در شرایط تنش شوری می باشد.