نام پژوهشگر: حامد کرمی شبانکاره
سید مهدی میرشمسی حامد کرمی شبانکاره
هدف از مطالعه حاضر انتخاب اووسیت ها و زایگوت های توانا برای تکامل رویانی از طریق بکارگیری تست بریلیانت کرزیل بلو (bcb) است. ابتدا رنگ bcb در محیط dpbs تغییر یافته با 0.4% از bsa در سه غلضت 13، 26 و 39 میکرومول رقیق و برای انجام چهار آزمایش مورد نظر استفاده شد. در آزمایش اول رابطه بین غلضت های مختلف تست bcb و انتخاب اووسیت بررسی و در آزمایش دوم رابطه بین اندازه فولیکول و رشد اووسیت توسط تست bcb ارزیابی شد. در آزمایش های سوم و چهارم نیز توانایی تست bcb برای انتخاب اووسیت ها و زایگوت های توانا برای تکامل رویانی مورد ارزیابی قرار گرفت. بعد ار انجام تست bcb اووسیت ها به دو دسته (bcb+ & bcb-) و زایگوت ها به سه دسته (پر رنگ، متوسط و بی رنگ) بر اساس رنگ موجود در سیتوپلاسم آنها تقسیم شدند. در طی انجام آزمایشات تمامی روندهای کشت رویان شامل: بلوغ (ivm)، لقاح (ivf) و کشت آزمایشگاهی (ivc) طبق پروتوکل های معیار واحدهای ivf انجام شد به این ترتیب که مرحله بلوغ 24 ساعت، لقاح 24 ساعت و کشت 7 روز به طول انجامید. نتایج حاصل از آزمایشات اول و دوم نشان داد، درصد و قطر اووسیت های bcb+ در غلظت های مختلف تست bcb (13، 26 و 39 میکرومول) مشابه بوده و با افزایش اندازه فولیکول درصد اووسیت های bcb+ و قطر اووسیت ها افزایش می یابد. در آزمایش سوم مشخص شد اووسیت های bcb+ توانایی تکاملی بهتری (p<0.05) نسبت به اووسیت های bcb- و گروه کنترل (تست نشده) دارند. در آزمایش چهارم دیده شد زایگوت های دسته سوم (بی رنگ) کیفیت و تکامل رویانی بهتری (p<0.0001) نسبت به سایر گروه های تیماری دارند. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که تست bcb به عنوان یک روش نوین جهت انتخاب اووست ها و زایگوت های گوشفندی با پتانسیل تکاملی بهتر کارایی دارد.
میثم افسری اکبرآبادی حامد کرمی شبانکاره
مطالعه حاضر به منظور بررسی عملکرد تولیدمثلی گاوهای شیری در پی تزریق pgf2? در روز 15 پس از زایش و gnrh در روز 23 پس از تلقیح در تکمیل پروتکل درمانی presynch (2 تزریق pgf2? به فاصله 14 روز، 30 تا 35 روز پس از زایش) و ovsynch (تزریق gnrh، 7 روز بعد تزریق pgf2?، 2 روزبعد تزریق دومین gnrh، سپس 16 تا 20 ساعت بعد تلقیح مصنوعی در زمان ثابت) در طول فصول گرم و سرد، طراحی و اجرا شد. تعداد 313 راس گاو شیری نژاد هلشتاین در 4 گروه مورد بررسی قرار گرفتند: گروه اول (72 n= ، m1)، تزریق pgf2? در روز 15 پس از زایش + presynch-ovsynch + تزریق gnrh در روز 23 پس از تلقیح؛ گروه دوم (41 n= ، m2) تزریق pgf2? در روز 15 پس از زایش + presynch-ovsynch؛ گروه سوم (100 n= ، m3) presynch-ovsynch و گاوهای متعلق به گروه چهارم (100 n= ،control ) بدون درمان پس از مشاهده علائم فحلی، تلقیح شدند. تشخیص آبستنی به روش سونوگرافی بین روزهای 28 تا 35 پس از تلقیح انجام گرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روشهای glm و genmod مربوط به آزمون sas مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که درمان با pgf2? در روز 15 پس از زایش بطور معنی داری باعث کاهش فاصله زایش تا آبستنی و تعداد سرویس به ازای آبستنی (p < 0.01) و بهبود نرخ آبستنی با اولین تلقیح (fscr) (p < 0.1) تنها در آن دسته از گاوهایی که با پروتکل m2 درمان شده بودند، گردید. در حالیکه فاصله زایش تا اولین سرویس تحت تاثیر درمان با pgf2? در روز 15 پس از زایش قرار نگرفت(p > 0.05) . بنابراین درمان با pgf2? در روز 15 پس از زایش دارای تاثیر مثبت بر عملکرد تولید مثلی گاوهای گروه m2 ، بود. در مقابل، تزریق gnrh در روز 23 پس از تلقیح باعث افزایش فاصله زایش تا آبستنی و تعداد سرویس به ازای آبستنی(p < 0.01) و کاهش fscr (p < 0.1)در آن دسته از گاوهایی که با پروتکل m1 در مقایسه با m2 درمان شده بودند، گردید. یافته های این مطالعه نشان داد که تزریق pgf2? در روز 15 پس از زایش می تواند باعث بهبود بیشتر عملکرد پروتکل درمانی presynch-ovsynch شود. بعلاوه تزریق gnrh در روز 23 پس از تلقیح تاثیری بر عملکرد تولیدمثلی گاوهایی که با پروتکل presynch-ovsynch درمان شده بودند، نداشت.
مهدیه آخوندی حامد کرمی شبانکاره
هدف از این مطالعه بررسی اثرات مکمل سازی محیط کشت اولیه رویانی(sofc1) با غلظت های مختلف گلوکز (0، 5/0، 1، 5/1 و 2 میلی مولار) و غلظت 1 از mem (minimal essential medium) ویتامین ها بر کشت آزمایشگاهی اووسیت های گوسفندی بالغ شده و لقاح یافته در آزمایشگاه می باشد. کمپلکس اووسیت-کومولوس در محیط tcm-199 حاوی fcs 10% و هورمون ها در شرایط آزمایشگاهی 5/38 درجه سانتیگراد، هوای اتمسفری مرطوب و 5 درصد گاز دی اکسیدکربن بالغ شدند و در محیط talp با اسپرم های جدا شده با روش swim-up و تیمار شده با هپارین در شرایط آزمایشگاهی مشابه با مرحله بلوغ لقاح یافتند. پس از لقاح، زیگوت ها در محیط sofc1 مکمل شده با mem ویتامین ها و غلظت های مختلف گلوکز کشت شدند. این آزمایش در 6 گروه آزمایشی انجام شد: 2 گروه شاهد؛ محیط کشت پایه1 بدون mem ویتامین ها و گلوکز(شاهد منفی) و محیط کشت پایه1 همراه با غلظت 1x mem ویتامین ها بدون گلوکز (شاهد مثبت) و 4 گروه آزمایشی شامل محیط کشت پایه1 +mm 5/0 گلوکز+ غلظت 1x از mem ویتامین ها، محیط کشت پایه1 + mm1 گلوکز+ غلظت 1x از mem ویتامین ها، محیط کشت پایه1 + mm5/1 گلوکز+ غلظت 1x از mem ویتامین ها و محیط کشت پایه1 +mm 2 گلوکز+ غلظت 1x از mem ویتامین ها برای مدت 48 ساعت و به دنبال آن در محیط کشت پایه 2 (sofc2) برای مدت 6 روز کشت داده شدند. هیچگونه اختلاف معنی داری بین گروههای تیماری در میزان تسهیم مشاهده نشد (p > 0.05). حضور غلظت 1x از mem ویتامین ها و غلظت های بالای گلوکز (5/1 و 2 میلی مولار) در محیط sofc1 بطور معنی داری درصد مورولا و بلاستوسیست را در مقایسه با غلظت های 5/0 و 1 میلی مولار و همچنین کنترل منفی و مثبت افزایش داد (p < 0.05). به نظر می رسد که ویتامین ها از طریق تسهیل در تغییرات ایجاد شده در فعالیت آنزیمهای درگیر در متابولیسم انرژی سبب افزایش مصرف گلوکز و در نتیجه توسعه و تکامل رشد جنینی شده است.
محمد رضا ترغیبی حامد کرمی شبانکاره
این مطالعه به منظور بررسی اثرات استفاده از مکمل کروم (به صورت کروم متیونین) بر عملکرد تولیدی، تولید مثلی و همچپنین برخی متابولیت های خونی گاوهای شیری در اواخر آبستنی و اوایل شیردهی انجام شد. در یک طرح کاملا تصادفی، شصت راس گاو هلشتاین دو و سه شکم زائیده بر اساس وزن بدن (32± 682 کیلوگرم)، شکم زایش، تولید شیردهی دوره قبل و تاریخ پیش بینی شده زایش به دو گروه کاملا مساوی تقسیم شدند. گروه کنترل مکمل کروم را دریافت نکرد اما گروه تیمار به میزان 8 میلی گرم مکمل کروم را به ازای هر راس گاو را بر اساس توصیه های شرکت سازنده از 21 روز قبل تا 21 روز پس از زایش دریافت نمود. استفاده از مکمل کروم تمایل داشت تا تولید شیر را افزایش دهد (p = 0.08) در حالیکه درصد لاکتوز و تولید لاکتوز افزایش معنی داری نشان داد. (p<0.01). استفاده از مکمل کروم منجر به کاهش سطح اسیدهای چرب استریفه نشده در 7 روز قبل و 21 روز پس از از زایش در مقایسه با گروه کنترل شد (p<0.01). غلظت انسولین سرم گاوهایی که مکمل کروم دریافت کرده بودند در دوره قبل و پس از زایش افزایش نشان داد(p<0.05) همچنین غلظت کورتیزول سرم گاوهایی که مکمل کروم دریافت کرده بودند در دوره قبل از زایش کاهش معنی داری نسبت به گروه کنترل نشان داد(p<0.05). استفاده از مکمل کروم تاثیری بر غلظت متابولیت ها در روز زایش نداشت (p>0.05) با این وجود غلظت گلوکز خون در 21 روز پس از زایش افزایش معنی داری نشان داد(p<0.05). استفاده از مکمل کروم منجر به افزایش تعداد نوتروفیل ها و نسبت نوتروفیل به لیمفوسیت در دوره قبل از زایش گردید(p<0.05). بر پایه غلظت پروژسترون سرم گاوها، استفاده از مکمل کروم تمایل داشت تا تعداد روزها تا اولین تخمک گذاری را کاهش دهد (p=0.07). همچنین تعداد روزها تا اولین سرویس(p<0.01) ، تعداد روزها تا اولین فحلی(p<0.05) در گروهی که مکمل کروم دریافت کرده بودند زودتر اتفاق افتاد. اما تعداد روزهای باز، تعداد سرویس به ازای آبستنی و نرخ آبستنی با اولین تلقیح در بین دو گروه تفاوتی نداشت (p>0.05). درصدی از گاوهایی که در 36 روز پس از زایش دارای سیکل تخمدانی بودند در گروهی که مکمل دریافت کرده بودند به طور معنی داری بالاتر بود (p<0.05). همچنین رفتار فحلی نیز در گروهی که مکمل کروم دریافت کرده بودند بالاتر از گروه کنترل بود(p<0.05). کلمات کلیدی: کروم، عملکرد تولیدی و تولیدمثلی، اولین اولاسیون
گلشن عظیمی حامد کرمی شبانکاره
هدف از مطالعه حاضر ارزیابی تاثیر تست بریلیانت کرزیل بلو (bcb) در انتخاب اووسیت های توانا برای تکامل رویانی بر اساس اندازه فولیکول است. تست بریلیانت کرزیل بلو، فعالیت آنزیم گلوکز -6- فسفات دهیدروژناز را تخمین می زند، این آنزیم در اووسیت های در حال رشد سنتز می شود اما دارای فعالیت کمتری در اووسیت های رشد یافته است. فولیکول ها ی تخمدان بر اساس اندازه به سه گروه کوچک (3 > میلی متر )، متوسط (6-3 میلی متر) و بزرگ (6 > میلی متر) تقسیم شدند و سپس اووسیت ها از فولیکول ها استخراج شدند. اووسیت های گروه کنترل بلافاصله در داخل محیط کشت قرار گرفتند و سایر اووسیت ها نیز به مدت 90 دقیقه در معرض رنگ bcb قرار گرفتند و سپس بر اساس رنگ موجود در سیتوپلاسم آنها به دو دسته اووسیت های bcb+ (آبی رنگ) و bcb- (بی رنگ) تقسیم شدند. میزان تسهیم و بلاستوسسیست 8 روز پس از لقاح مورد ارزیابی قرار گرفت. اووسیت های bcb+ و کنترل استحصالی از فولیکول های بزرگ و متوسط دارای میزان تسهیم و بلاستوسیست بالاتری نسبت به اووسیت های bcb- بودند. همچنین درصد بلاستوسیست های حاصله از اووسیت های bcb+ استحصالی از فولیکول های بزرگ و متوسط نسبت به اووسیت های کنترل، بالاتر(p < 0.05) بود. اووسیت های bcb+ استحصالی از فولیکول های بزرگ و متوسط دارای بالاترین(p < 0.05) میزان بلاستوسیت و اووسیت های bcb- استحصالی از فولیکول های کوچک دارای پایین ترین (p < 0.05) میزان بلاستوسیست بودند. همچنین، اووسیت های bcb+ استحصالی از فولیکول های بزرگ و متوسط در مقایسه با اووسیت های bcb+ استحصالی از فولیکول های کوچک از لحاظ تکاملی شایسته تر بودند. می توان چنین نتیجه گیری کرد که هر اووسیت bcb+ ای منجر به تکامل رویانی مناسب نخواهد شد و تست bcb به تنهایی جهت تشخیص اووسیت های شایسته از نظر تکامل رویانی کافی نیست.
روح اله مرادی نژاد حامد کرمی شبانکاره
هدف از این مطالعه بررسی اثر تزریق pgf2? بر میزان وقوع فحلی در گاوهای rcl3 (جسم زرد فعال روی تخمدان راست) و lcl3(جسم زرد فعال روی تخمدان چپ) ، درصد و الگوی وقوع تخمک گذاری ها از تخمدان های چپ و راست، درصد آبستنی، مرگ و میر جنینی و نسبت جنسی در شاخ های چپ و راست رحم در گاوهای شیری است. 1284 راس گاو هلشتاین در فاصله 60-50 روز بعد از زایش مورد معاینه قرار گرفته و بر اساس حضور جسم زرد فعال روی تخمدان های چپ یا راست به دو گروه rcl3و lcl3 دسته بندی شدند. به همه ی گاو ها هورمون pgf2? تزریق و پس از مشاهده فحلی، تلقیح شدند. گاو ها در فاصله 28 روز پس از تلقیح با استفاده از دستگاه اولتراسونوگراف و در فاصله 42 روز پس از تلقیح از طریق توشه رکتال تست آبستنی شدند. همچنین میزان مرگ و میر اولیه جنینی و در انتها در زمان زایش نسبت جنسی (نر/ماده) گوساله ها در هر دو گروه ثبت شد. میزان پاسخ گاو ها به هورمون pgf2? در هر دو گروه rcl3 و lcl3 مورد مقایسه قرار گرفت (به ترتیب، 62% در مقابل 56% ؛p > 0.05) که تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. میزان و الگوی تخمک گذاری در تخمدان های چپ و راست مورد مقایسه قرار گرفت. در هر دو حالت نسبت بالای معنی داری از تخمک گذاریها به تخمدان مقابل انتقال یافت. میزان وقوع آبستنی در تست 28 روزگی در هر دو گروه rcl3 و lcl3 در تخمک گذاری از تخمدان مقابل (به ترتیب، 7/72% در مقابل 2/69%) و همسو (به ترتیب، 6/66% در مقابل 2/64%) مورد مقایسه قرار گرفت که اختلاف معنی داری در هر دو حالت مشاهده نشد (p > 0.05). همچنین بین میزان وقوع آبستنی در شاخ راست و چپ رحم در تست 42 روزگی (به ترتیب، 3/90% در مقابل 5/91% ) و مرگ و میر اولیه جنینی (به ترتیب، 6/9% در مقابل 4/8 % ) اختلاف معنی داری مشاهده نشد (p > 0.05). نسبت جنسی گوساله ها (نر) در شاخ چپ رحم کمتر از شاخ راست رحم بود (به ترتیب، 74/39% در مقابل 76/61%؛ p < 0.05).
نصرالله مرادی کر حامد کرمی شبانکاره
هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات جسم زرد بر غلظت هورمون ها و متابولیت های بیوشیمیایی سه رده مایع فولیکولی و سرم خون در گاوهای شیری می باشد. تخمدان های 30 راس گاو ماده بالغ کشتارگاهی (نژاد هلشتاین) با 7-4 سال سن بعد از کشتار جمع آوری شدند. قبل از کشتار از سیاهرگ وداج هرگاو به میزان 10 میلی لیتر نمونه خون تهیه شد. مرحله سیکل فحلی گاوهای مورد نظر دی استروس تشخیص داده شد. تخمدان های جمع آوری شده بر اساس حضور جسم زرد به دو دسته تخمدان های واجد جسم زرد (cl+) و تخمدان های فاقد جسم زرد (cl-) طبقه بندی شدند. فولیکول های قابل مشاهده روی سطح هر گروه از تخمدان ها با استفاده از یک کولیس دیجیتال اندازه گیری و بر اساس اندازه در 3 گروه کوچک (mm 5-3 )، متوسط (mm 9-6) و بزرگ (mm 20-10) طبقه بندی شدند. سرم خون و مایع فولیکولی جمع آوری شده از این رده های فولیکولی در هر دو گروه تخمدان برای تعیین غلظت هورمون ها (استرادیول-17بتا، پروژسترون، تستوسترون، t3 و t4) و متابولیت های بیوشیمیایی ( گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، پروتئین کل، آلبومین و گلوبولین) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که غلظت هورمون های استروئیدی (استرادیول-17بتا، پروژسترون و تستوسترون) در سه رده مایع فولیکولی در تخمدان های cl+ و cl- در مقایسه با سرم خون به طور معنی داری بالاتر بود (05/0 ?p ). غلظت استرادیول-17بتا، تستوسترون، گلوکز و کلسترول در مایع فولیکولی، فولیکول های با اندازه های یکسان در تخمدان های cl+ و cl- تفاوت معنی داری داشت. بیشترین غلظت هورمون پروژسترون در مایع فولیکولی تخمدان هایcl+ و بیشترین غلظت هورمون های استرادیول-17بتا و تستوسترون در مایع فولیکولی تخمدان هایcl- مشاهده شد. در این مطالعه همچنین تفاوت معنی داری بین غلظت گلوکز، کلسترول و تری گلیسرید در سه رده مایع فولیکولی و سرم خون در تخمدان های cl+ و cl- مشاهده شد (05/0 ? p). در تخمدان هایcl+، غلظت استرادیول-17بتا و در تخمدان های-cl، غلظت استرادیول-17بتا، گلوکز و تری گلیسرید بین سه رده فولیکولی تفاوت معنی داری داشت. بر اساس نتایج مطالعه حاضر، غلظت متابولیت های بیوشیمیایی در مایع فولیکولی در ارتباط با اندازه فولیکول ها و حضور جسم زرد می باشد.
محمد حامد شهسواری حامد کرمی شبانکاره
تخمدان ها از کشتارگاه محلی جمع آوری و بر اساس سمت تخمدان ( چپ یا راست ) و حضور یا عدم حضور جسم زرد ( cl ) دسته بندی شدند . این مطالعه در غالب چهار آزمایش مجزا به شرح ذیل انجام پذیرفت : در آزمایش اول ، شایستگی تکاملی تخمک های گاوی استحصالی از تخمدان های چپ ( l-oocytes ) و راست ( r-oocytes ) مورد بررسی قرار گرفت . برای این منظور ، بعد از دسته بندی تخمدان ها و تخمک ها بر اساس سمت تخمدان ، تخمک ها مستقیما وارد مراحل فرآیند تولید آزمایشگاهی رویان شدند . در آزمایش دوم ، از روش رنگ آمیزی بریلیانت کرزیل بلو (bcb) به عنوان معیار ارزیابی شایستگی تکاملی l-oocytes و r-oocytes استفاده گردید . در این رابطه ، بعد از استحصال تخمک ها ، مجموعه تخمک-کومولوس ها (cocs ) در محلول mdpbs که با 26 میکرومولار رنگ bcb مکمل شده بود به مدت 90 دقیقه مورد انکوباسیون قرار گرفته و سپس به دو دسته تخمک های با سیتوپلاسم آبی رنگ (r- bcb+- oocytes یا l-bcb+- oocytes : تخمک هایی با پتانسیل بالاتر ) و تخمک هایی بدون رنگ آبی سیتوپلاسم (r- bcb--oocytes یا l-bcb--oocytes : تخمک هایی با پتانسیل کمتر ) تقسیم بندی شدند . در آزمایش سوم ، شایستگی تکاملی تخمک های گاوی استحصال شده از تخمدان های واجد جسم زرد (cl+-oocytes) یا بدون جسم زرد (cl--oocytes ) مورد بررسی قرار گرفت . در آزمایش چهارم ، از روش bcb به عنوان معیار ارزیابی شایستگی تکاملی cl+-oocytes و cl--oocytes استفاده گردید . در گروه شاهد (c) ، تخمک ها پس از استحصال بطور مستقیم ( بی آنکه در معرض رنگ bcb قرار گیرند ) وارد فرآیند تولید آزمایشگاهی رویان گردیدند . در آزمایش اول ، درصد تسهیم و نرخ تولید بلاستوسیست حاصل از r-oocytes و c-oocytes از l-oocytes بیشتر بود (p< 0.001) . در آزمایش دوم ، تفاوت معنی داری در نرخ تسهیم و تولید بلاستوسیست در اثر رنگ آمیزی bcb بین تیمارها وجود نداشت (p> 0.05) . هرچند که ، اثر متقابل سمت تخمدان و رنگ آمیزی bcb (r.bcb- oocytes و l.bcb- oocytes ، p< 0.001 ) بر نرخ تسهیم و تولید بلاستوسیست تاثیرگذار بود . در آزمایش سوم ، درصد تسهیم و نرخ تولید بلاستوسیست حاصل از cl--oocytes بیشتر از cl+-oocytes بود . بطور مشابه در آزمایش چهارم نیز ، نتایج نشان داد که cl+-oocytes و cl--oocytes از لحاظ کیفیت ناهمگون می باشند . می توان چنین نتیجه گیری کرد که r-oocytes و cl--oocytes به ترتیب دارای شایستگی تکاملی بیشتری نسبت به l-oocytes و cl+-oocytes می باشند .
کاوه محمدی خانقاه هادی حجاریان
the aim of the present study was to determine the in?uence of presence or absence of corpus luteum (cl) on hormonal and metabolites composition of follicular ?uid (ff) harvested from different sized follicles and its relationship with blood serum concentrations in sanjabi ewes. ovaries and blood samples were collected from 60 clinically healthy adult ewes (sanjabi breed) 1–3 years of age in dioestrous period of the estrus cycle. the ovaries collected per ewe were classi?ed as with corpus luteum (cl+) and without corpus luteum (cl-). follicular ?uid was aspirated from small (1 to 4mm) and large (?4.1 mm) follicles in cl+ and cl- ovaries. follicular ?uid (ff) was aspirated from different sized follicles in cl+ and cl- ovaries. serum and ff samples were analyzed for hormones (estradiol-17?, progesterone and testosterone) and biochemical metabolites (glucose, cholesterol, triglyceride, total protein, albumin and globulin). results showed that the ff concentration of estradiol-17?, progesterone, testosterone and albumin in different sized follicles categories (small and large follicles in cl+ and cl- ovaries) were signi?cantly higher than those in the serum (p<0.05). while the concentrations of glucose, cholesterol, triglyceride and globulin in the serum was significantly higher when compared with the ?uid from different sized follicles categories (small and large follicles in cl+ and cl- ovaries). in the cl+ and cl- ovaries, estradiol-17?, progesterone, glucose and cholesterol concentrations increased significantly as follicle size increased (p<0.05). the ff concentration of testosterone, estradiol-17?, glucose, triglyceride and cholesterol in same follicle size categories in cl+ and cl- ovaries were also signi?cant (p<0.05). note that, concentration of these hormones and metabolites in the cl+ ovaries were lower than that of the cl- ovaries. the ff concentration of progesterone in large follicle size category in cl+ ovaries was signi?cantly higher than that of the cl- ovaries (p<0.05). there was a positive signi?cant correlation between concentration of progesterone in serum and ff from different sized follicles in cl+ ovaries (p<0.01). also, there was a signi?cant positive correlation between concentration of glucose and total protein in serum and ff from different sized follicles in cl- ovaries (p<0.01).in conclusion, the levels of hormones and metabolite composition in the ff interestingly were related to presence or absence of a cl and also to the follicular size.
ویدا کاظمین جاسمی حامد کرمی شبانکاره
این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین اثر سرم و هورمون های مرتبط در سرم بر بلوغ آزمایشگاهی تخمک های گوسفندی و نمو بعدی طراحی گردید. پس از اخذ نمونه های سرم و آندازه گیری غلظت هورمون های گونادوتروپینی( fsh,lh, ecg و hcg?) و استروئیدی( e2 و p4) سرم ها به منظور استفاده در محیط کشت منجمد شدند. در آزمایش اول: محیط پایه با غلظت 10% از هر یک از سرم ها( سرم زن آبستن، سرم زن یائسه، سرم مادیان آبستن و سرم مادیان فحل) مکمل گردید. محیط پایه( کنترل) حاوی: tcm-199 مکمل شده با 0.5 میکروگرم/ میلی لیتر lh، 0.5 میکروگرم/ میلی لیتر fsh، 1 میکروگرم/ میلی لیتر17? estradiol ، 0.23 میلی مول na pyruvate، 50 میکروگرم/ میلی لیتر جنتامایسین سولفات و 0.01% pva بود. نرخ تسهیم جنین های مشتق شده از بلوغ آزمایشگاهی با سرم زن آبستن، سرم زن یائسه، سرم مادیان آبستن و سرم مادیان فحل در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته بود.بیشترین نرخ تشکیل مورولا و بلاستوسیست مربوط به تیمارهای مکنمل شده با سرم زن یائسه و سرم مادیان فحل بود. در آزمایش دوم: محیط پایه در آزمایش های مجزا با هورمون های مرتبط با هر یک از سرم های استفاده شده در آزمایش اول تحت عناوین: hpshs(10.2 mlu/ml fsh، 34.8 mlu/ml lh،353.3 pg/ml estrogen, 142.4 ng/ml progesterone, 1991 iu/l ?hcg (، hmshs (81.8 mlu/ml fsh , 54.5 mlu/ml lh, 8.5 pg/ml estrogen, 0.1 ng/ml progesterone)، hpshs (69.8 mlu/ml fsh, 37.2 mlu/ml lh, 297 pg/ml estrogen, 6.5 ng/ml progesterone, 98 ng/ml ecg) و emshs (45.7 mlu/ml fsh, 68.5 mlu/ml lh, 53.2 pg/ml estrogen, 0.2 ng/ml progesterone) مکمل گردید. نرخ تسهیم جنین های مشتق شده از بلوغ آزمایشگاهی با hpshs hmshs, pmshsو emshs در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته بود. .بیشترین نرخ تشکیل مورولا و بلاستوسیست مربوط به تیمارهای مکنمل شده با hmshs و emshs بود. نتایج حاصل از t-test نشان داد که: اختلاف معناداری در نرخ تسهیم و تشکیل مورولا بین سرم مادیان فحل و هورمون های مرتبط با سرم فوق همچنین نرخ مورولا در بین سرم ها زن یائسه و هورمون های مرتبط با سرم فوق وجود نداشت.در حالیکه اختلافات آماری در نرخ های تسهیم، مورولا و بلاستوسیست بین سرم های زن ابستن و مادیان آبستن با هورمون های مرتبط با سرم های فوق معنادار بودند. اجزاء سرم های فوق الذکر مانند هورمون ها، ویتامین ها، اسیدهای آمینه و..... بسیار متفاوت و گسترده اند. این تفاوت ها ممکن است باعث ایجاد نتایج متغییر در هر یک از مراحل بلوغ، لقاح و کشت آزمایشگاهی تخمک های گوسفندی گردد.
مریم صیدی قمشه حامد کرمی شبانکاره
هدف از مطالعه ی حاضر بررسی اثرات افزودن سرم بند ناف به محیط بلوغ آزمایشگاهی کومولوس-اوسیت های گوسفند بر روند تسهیم و روند بعدی رویان های حاصل از آن در پروسه ی ivm بود.در مجموع، با توجه نتایج آزمایش مشخص گردید که محیط ivm مکمل شده با سرم بند ناف بر بلوغ هسته و سیتوپلاسم تخمک ها سودمند میباشد.بنابراین سرم بند ناف میتواند بعنوان مکمل برای محیط ivm استفاده شود که ممکن است بطور مستقیم بر بازده ivm تاثیر بگذارد.
فرانک آغاز هادی حجاریان
هدف از آزمایش اول بررسی اثر سطوح مختلف سریسین [0 (control), 0.1, 0.5, 1.0, 2.5 %] افزوده شده به محیط , ivm بر cumulus cell expansion، بلوغ هسته و توسعه متوالی جنین، در گوسفندان نژاد سنجابی در فصل تولید مثلی می باشد. از سرگیری میوز به وسیله خارج شدن اولین پولار بادی اندازه گیری و هم چنین درصد رسیدن جنین های دو سلولی به مرحله کلیواژ و بلاستوسیت نیز به عنوان نشانه ای از میزان شایستگی توسعه اولیه جنین برای هر تیمار به صورت جداگانه ثبت شد. براساس نتایج حاصل نرخ high cumulus expansion ، بلوغ هسته ، کلیواژ و بلاستوسیت در تیمار سوم نسبت به کنترل و سایر تیمار ها به طور معنی داری افزایش یافت. در حالی که غلظت های بالای سریسن اثر منفی بر نرخ high cumulus expansion ، بلوغ هسته ، کلیواژ و بلاستوسیت نشان داند. هدف از آزمایش دوم بررسی اثر مکمل سازی محیط کشت (ksom aa) با سطوح مختلف سریسین [0 (control), 0.1, 0.5, 1.0, 2.5 % برنرخ کلیواژ و بلاستوسیت تولیدی از زایگوت های گوسفند می باشد
علی اکبر محمدی حامد کرمی شبانکاره
در این مطالعه اثر افزودن سریسین به محیط بلوغ برون تنی اووسیت های نابالغ موش سوری پس از فرآیندهای انجماد شیشه ای و گرم کردن بررسی شد. اووسیت ها با استفاده از برش روی سطح تخمدان ها استحصال شده و بر اساس حضور یا عدم حضور سلول های کومولوس به دو دسته اووست های با و بدون کومولوس تقسیم شدند. محیط بلوغ برون تنی با استفاده از غلظت های مختلف سریسین (0 ، 1/0، 5/0، 1 و 5/2 درصد) تهیه و اووسیتها به طور تصادفی بین تیمارها تقسیم شدند. پس از طی 16 ساعت کشت در محیط بلوغ برون تنی، اووسیت ها با روش انجماد شیشه ای کرایوتاپ منجمدشده و به مدت یک ماه در ازت مایع نگهداری شدند. اووسیت ها نرمال از لحاظ شکل پس از یخ گشایی به مدت 4 ساعت با اسپرم های اخذ شده از موش های نر در محیط لقاح آزمایشگاهی انکوبه شدند. نرخ زنده مانی اووسیت ها پس از 2 ساعت انکوباسیون در محیط کشت مورد ارزیابی قرار گرفت. زایگوت های احتمالی به مدت 5 روز در محیط ksomaa کشتشدند. نرخ های بلوغ، زنده مانی، تسهیم، مورولا و بلاستوسیست ارزیابی و با استفاده از نرم افزار sas محاسبه گردیدند. نتایج حاصل نشان داد که افزودن 5/0 درصد سریسین در هر دو دسته اووسیت های با و بدون کومولوس باعث افزایش آزاد شدن جسم قطبی و رسیدن به متافاز ii در مقایسه با گروه شاهد و سطوح دیگر می شود (05/0>p). به طور مشابه افزودن 5/0 درصد سریسین باعث افزایش نرخ زنده مانی، تسهیم و بلاستوسیست پس از فرایند انجماد و گرم کردن شد. نرخ خروج رویان از زونا در غلظت 1 درصد سریسین در مقایسه با گروه دیگر بیشتر بود که از نظر آماری بین تیمارها اختلاف معنی داری مشاهده شد. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که استفاده از مکمل سریسین در طول دوره بلوغ در شرایط آزمایشگاهی ممکن است باعث بهبود زنده مانی و شایستگی نموی اووسیت های نابالغ موش سوری پس از فرآیند انجماد شیشه ایی و گرم سازی شود.
ایمان مقیمی نوه حامد کرمی شبانکاره
in the present study, the effect of e-64 at different concentrations (0.5, 1, 5 and 10 µm) added to (1) the ivm medium on oocyte nuclear maturation and developmental competence of ovine oocytes, and (2) to the ivc medium on embryonic development of ovine embryos were investigated.
ویدا کاظمین جاسمی حامد کرمی شبانکاره
چکیده ندارد.
جواد حبیبی زاد حامد کرمی شبانکاره
چکیده ندارد.
زینب خوب بخت حامد کرمی شبانکاره
چکیده ندارد.
سید بهنام سید هاشمی حامد کرمی شبانکاره
هدف از انجام این تحقیق ارزیابی اثر تکرارهای مکرر hcg بر روی ویژگیهای جسم زرد و فولیکولهای موجود بر سطح تخمدان و غلظت پروژسترون میش های سنجابی سوپراووله شده با ecg می باشد. تعداد 40 راس میش سنجابی بوسیله اسفنج آغشته به پروژسترون به مدت 12 روز جهت همزمان سازی فحلی مورد درمان قرار گرفتند . سوپراوولاسیون در این دامها بوسیله ecg، 2روز قبل از خروج اسفنج القاء شد. در روز خروج اسفنج (روز صفر) میش ها بصورت تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند: گروه اول (group i, n=10) در روز صفر 500 واحد hcg بصورت تزریق عضلانی دریافت کردند، گروه دوم (group ii, n=10) در روز های صفر و 1 به ترتیب 500واحد hcg دریافت نمودند، گروه سوم (group iii, n=10) در روزهای صفر،1 و 2 به ترتیب 500 واحد hcg دریافت نمودند درحالیکه میش های گروه کنترل (n=10) هیچگونه درمانی پس از خروج اسفنج بر روی آنها اعمال نشد. خونگیری از میشها در روزهای صفر، 1، 2، 5 و 8 به منظور انداره گیری مقدار پروژسترون سرم انجام گرفت. پس از اندازه گیری پروژسترون در روز 8، میش هایی که کمتر از 1 نانوگرم به ازاء هر میلی لیتر سرم پروژسترون داشتند به عنوان میش های دارای جسم زرد تحلیل رفته قلمداد شدند. در روز 8 ، میش ها کشتار شدند و تخمدان آنها به منظور ارزیابی به آزمایشگاه منتقل شد. در هرمیش تعداد جسم زردهای موجود بر سطح تخمدان شمارش و برحسب شکل ظاهری و قطر آنها به جسم زردهای نرمال و جسم زردهای تحلیل رفته تقسیم بندی شدند. در این مطالعه بر حسب مقدار پروژسترون در روز 8 ، 50% (8/4)، صفر% (8/0)، صفر درصد (9/0) و صفر درصد (5/0) از میش ها به ترتیب در گروههای کنترل، group i، group ii و group iii دارای جسم زرد پسرفته بودند (05/0p <). تعداد کل جسم زرد در group iii در مقایسه با کنترل به طور معنی داری بالاتر بود ( 76/6 ± 6/9 در مقابل 95/1 ± 87/4). تعداد جسم زرد نرمال در گروههایی که هورمون hcg را دریافت کردند در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود. میانگین قطر جسم زرد در group ii و group iii در مقایسه با سایر گروهها به طور معنی داری بالاتر بود (05/0p <) . وزن جسم زرد در group iii افزایش معنی داری (05/0p <) را نسبت به group i و کنترل نشان داد. تفاوت معنی داری در شمار فولیکولهای بزرگ موجود بر سطح تخمدان در روز 8 بین گروههای آزمایشی مشاهده نگردید (05/0p <). اگرچه، قطر فولیکولهای موجود بر سطح تخمدان در روز 8 در گروههای group ii و group iii نسبت به گروه کنترل اختلاف معنی داری را نشان داد (86/3±82/12 و5/5 ±55/12 در مقابل 78/1 ±31/7 05/0p <). هشت روز پس از خروج اسفنج میزان پروژسترون سرم در group iiiنسبت به group i و کنترل به طور معنی داری بالاتر بود (05/0p <). نتایج نشان می دهد که استفاده مکرر از hcg پس از خروج اسفنج از تحلیل جسم زرد جلوگیری کرده و موجب بهبود عملکرد جسم زرد و افزایش غلظت پروژسترون در روز 8 در میشهای سوپراووله شده با ecg شده است.
صاحب فروتنی فر رحمت اله امامی
چکیده ندارد.