نام پژوهشگر: چنگیز رحیمی

رابطه سبک های مقابله ای، خوش بینی، عاطفه ی مثبت و حمایت اجتماعی و شدت علائم اختلال استرس پس از سانحه با رشد پس از سانحه در افراد مبتلا به hiv مثبت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  سید جواد سید محمودی

در روانشناسی تحقیقات زیادی در مورد تأثیر منفی حوادث و سوانح ناگوار انجام شده، و تشخیص اختلال استرس پس از سانحه به منظور صورت بندی این اثرات سوء گذاشته می شود. اما این اختلال تنها یک بخشی از واکنش افراد به مشکلات سخت زندگی را توجیه می کند، و تحقیقات جدید نشان می دهند که ممکن است این حوادث باعث تسهیل در ایجاد تغییرات مثبت در زندگی انسان می شود. در منابع از تغییرات مثبت تحت عنوان رشد پس از سانحه یاد می شود. یکی از موضوعات مورد توجه در این حوزه تعیین عوامل تسهیل کننده رشد پس از سانحه است. هدف این تحقیق بررسی نقش سبک های مقابله ای، خوش بینی، عاطفه ی مثبت و حمایت اجتماعی و شدت علائم اختلال استرس پس از سانحه در افزایش رشد پس از سانحه در افراد مبتلا به hiv مثبت در طول یک دوره 6 ماهه بود. برای این منظور نمونه ای به حجم 80 نفر از کسانی که آزمایشات hiv آنها مثبت بود مورد آزمون گیری قرار گرفتند و تمام پرسشنامه های مربوط را تکمیل کردند. سپس به منظور تعیین تغییرات رشد پس از سانحه در طی زمان، 6 ماه بعد از آزمون گیری اول، مجدداً پرسشنامه رشد پس از سانحه توسط همان افراد تکمیل شد. برای تجزیه تحلیل داده ها علاوه بر آمارهای توصیفی از آزمون t وابسته و تحلیل رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج نشان داد که رشد پس از سانحه به طور معناداری در طی زمان افزایش پیدا می کند و در این افزایش، حمایت اجتماعی، سبک های مقابله ای مسأله مدار و عاطفه مثبت نقش مهمی دارند. این نتایج تلویحاتی در مورد کار بالینی با افراد مواجه شده با ضربه روانی مخصوصاً افراد مبتلا به hiv دارد که بر اساس آن درمانگران باید از امکان وقوع رشد آگاه باشند و به افزایش آن کمک کنند.

مقایسه اثر بخشی زوج درمانی گروهی کوتاه مدت با رویکرد تلفیقی و درمان سنتی بر نگهداری پاکی و سازگاری زناشویی در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  فاطمه دریانورد   نوراله محمدی

این پژوهش به منظور مقایسه اثر بخشی زوج درمانی گروهی کوتاه مدت با رویکرد تلفیقی و درمان سنتی بر نگهداری پاکی و سازگاری زناشویی در بیماران مبتلا به سو مصرف مواد، طرح ریزی و اجرا شده است. در این راستا برنامه زوج درمانی گروهی کوتاه مدت با رویکرد تلفیقی بر اساس مدل های، یکپارچه نگر زوج درمانی، زوج درمانی کوتاه مدت، زوج درمانی رفتاری، رویکرد فرانظریه ای درمان سو مصرف مواد و با توجه به شرایط فرهنگی زوج های مبتلا به سو مصرف مواد در ایران طراحی و تدوین گردید. به منظور مقایسه اثر بخشی این برنامه درمانی با درمان های سنتی که به طور معمول در مراکز ترک اعتیاد، تجویز و اجرا می شوند، از بین کلیه مردان مبتلا به سو مصرف مواد و همسران غیر معتاد آن ها که برای ترک اعتیاد به کلینیک های ترک اعتیاد شهر شیراز مراجعه می کردند، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، یک نمونه شامل 75 زوج انتخاب شده و در سه گروه دارو درمانی + زوج درمانی، دارو درمانی + درمان های سنتی و دارو درمانیِ صِرف جایگزین شدند. اعضای گروه دارو درمانی+ زوج درمانی، طی 8 جلسه دو ساعته، در برنامه زوج درمانی گروهی (برای بیماران و همسرانشان به صورت جداگانه)، شرکت کردند. اعضای گروه دارو درمانی + درمان سنتی نیز همان درمان های روان شناختی معمول را که از طرف کلینیک های ترک اعتیاد تجویز می شد، سپری کردند. اعضای گروه دارو درمانی هیچ گونه مداخله روان شناختی دریافت نکردند. آزمودنی های سه گروه در سه موقعیت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (2 ماه پس از درمان) به وسیله مصاحبه، تست آزمایشگاهی تشخیص سریع، مقیاس سازگاری زناشویی، مقیاس پیش بینی بازگشت، پرسش نامه ghq و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس تکرار سنجش دو عاملی مختلط(3×3)، آزمون تعقیبی بونفرونی و مقایسه های جفتی استفاده شد. نتایج نشان داد که زوج درمانی گروهی کوتاه مدت با رویکرد تلفیقی درمقایسه با درمان های سنتی و دارو درمانیِ صِرف در افزایش نگهداری پاکی، افزایش سازگاری زناشویی (در بیماران و همسران آن ها)، کاهش میزان وسوسه و احتمال مصرف و افزایش سلامت عمومی بیماران و همسران آن ها، اثربخش تر است.

هنجاریابی آزمون بندر- گشتالت ii در کودکان 4 تا 11 ساله شهر شیراز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1389
  افروز بهرامیان   حبیب هادیانفرد

هدف پژوهش حاضر، هنجاریابی آزمون بینایی- حرکتی بندر گشتالت ii برای کودکان مدارس ابتدایی شیراز بوده است. در این هنجاریابی 473 دختر و 427 پسر 4 تا 11 ساله از 8 مدرسه واقع در نواحی چهارگانه ی آموزش و پرورش شیراز شرکت داشتند. برای بررسی پایایی آزمون از روش های بازآزمایی و تنصیف استفاده شد. ضریب پایایی حاصل از بازآزمایی آزمون در مرحله نسخه برداری برابر با 94/0 و در مرحله یادآوری 76/0 بود. میانگین کلی ضریب پایایی تنصیف برای تمام رده های سنی برابر با 80/0 محاسبه شد. به منظور احراز روایی آزمون از 4 روش استفاده شد: مقایسه ی آزمون بندر گشتالت ii و آزمون بندر گشتالت (سیستم نمره گذاری کوپیتز)، مقایسه با آزمون خط زنی، بررسی نحوه عملکرد کودکان مبتلا به adhd و ld در آزمون بندر گشتالت ii. در این راستا برای دو روش اول از ضرایب همبستگی و برای دو روش دوم از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج حاصل از سنجش روایی آزمون نشانگر روایی بالای آزمون بندر گشتالت ii برای استفاده در ایران بوده و بیانگر این نکته است که در این فرهنگ نیز از این آزمون می توان به عنوان ابزار سنجشی و تشخیصی مناسبی استفاده کرد. یکی از نتایج این هنجاریابی آن بود که برخلاف گفته ی کوپیتز (1963)، عوامل فرهنگی و اجتماعی می تواند روی نحوه ی کارکرد کودکان در آزمون بندر گشتالت ii اثر بگذارد. بدین معنی که کودکان متعلق به گروه های فرهنگی و اجتماعی بالاتر، نسبت به گروه های فرهنگی و اجتماعی پایین تر، در آزمون بندر گشتالت ii کارکرد بهتری از خود نشان می دهند. در این هنجاریابی عملکرد آزمودنی های دختر به طور معنی داری بهتر از عملکرد آزمودنی های پسر بود.

مقایسه سوگیری ادراکی چهره های مبهم در افراد دارای گرایش به اختلال شخصیت پارانوئید، اجتنابی و افسرده با افراد بهنجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  فرخنده دنیوی زاده   چنگیز رحیمی

هدف مطالعه حاضر مقایسه افراد دارای گرایش به اختلال شخصیت پارانوئید، اجتنابی و افسرده با افراد بهنجار در میزان درک و تفسیر سوگیرانه چهره های مبهم در طی یک تحقیق علّی- مقایسه ای می باشد. بدین منظور 500 نفر از بین دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. سپس با استفاده از مقیاس میلون 3، سه گروه 20نفره که دارای 5/1 نمره انحراف معیار بالاتر از نرم در هر سه اختلال شخصیت پارانوئید، اجتنابی و افسرده بودند به همراه یک گروه گواه 20 نفره که آنها هم 5/1 انحراف معیار نمره کمتری در اختلالات ذکر شده از سه گروه دیگر دریافت کرده بودند وارد تحقیق شدند. از شرکت کنندگان هر 4 گروه خواسته شد که به تعبیر و تفسیر هیجان 10 تصویر (چهره) مبهم شده اقدام نمایند. سپس فراوانی پاسخ منفی در تفسیر چهره های مبهم برای هر فرد محاسبه شد و میانگین 4 گروه با تحلیل واریانس یکطرفه با یکدیگر مقایسه شد. نتایج نشان داد که بین افراد بهنجار و افراد دارای اختلال شخصیت پارانوئید، اجتنابی و افسرده از نظر سوگیری ادراکی چهره های مبهم تفاوت معناداری(p<0/001) وجود دارد. همچنین یافته های حاصل از آزمونt مستقل بیانگر این است که دختران و پسران در تفسیر چهره های مبهم تفاوت معنا داری با یکدیگر ندارند. در نهایت نتایج با توجه به نظریه های مهم روان شناسی و پژوهش های پیشین مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند.

تاثیر عملکردهای عصب روانشناختی بر ابعاد کیفیت زندگی در جانبازان با تشخیص ptsd ناشی از جنگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  حمید رضا رفیعی   چنگیز رحیمی

چندین مطالعه بر روی سربازان جنگی مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در کشور های مختلف، اختلال در برخی از عملکردهای عصب روانشناختی در آنها را گزارش می دهند. گروهی دیگر از مطالعات کاهش مقادیر مربوط به کیفیت زندگی در این بیماران را نشان می دهند، ولی تاکنون به بررسی تاثیر این نقایص عصب روانشناختی بر روی کیفیت زندگی توجه نشده است. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی تاثیر عملکردهای عصب روانشناختی بر ابعاد کیفیت زندگی در جانبازان با تشخیص ptsd ناشی از جنگ می پردازد. خرده آزمون فراخنای ارقام از مقیاس هوشی وکسلر جهت سنجش توجه، خرده آزمون های تداعی زوج های کلامی 1 و 2 و همچنین تداعی زوج های بینایی 1 و 2 از مقیاس تجدید نظر شده حافظه وکسلر در جهت سنجش حافظه کلامی و بینایی، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین برای ارزیابی کارکردهای اجرایی و همچنین پرسشنامه سنجش کیفیت زندگی sf-36 در جهت ارزیابی کیفیت زندگی در این بیماران به کار گرفته شدند. گروه نمونه شامل 47 نفر از جانبازان با تشخیص ptsd ناشی از جنگ بودند که با گروهی 50 نفره از افراد بهنجار همتاسازی و مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که جانبازان مبتلا به ptsd در تمامی ابعاد کیفیت زندگی و عملکردهای عصب روانشناختی بجز حافظه کلامی فوری و تاخیری میانگینی کمتر از گروه بهنجار نشان دادند. همچنین عملکردهای عصب روانشناختی بر روی ابعاد کیفیت زندگی تاثیر گذار بوده اند.

بررسی ویژگی های روانسنجی آزمون ترسیم داستان (das ) در کودکان افسرده و بهنجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  رومینا اشتری   فرهاد خرمایی

این پژوهش به بررسی ویژگی های روانسنجی آزمون ترسیم داستان در کودکان افسرده و بهنجار پرداخته است. شرکت کنندگان این پژوهش شامل 60 دانش آموز ( 34 دختر، 26 پسر) در پایه چهارم و پنجم بودند که دو گروه افسرده ( 30 نفر) و بهنجار ( 30 نفر) را تشکیل دادند و سپس هر گروه به وسیله آزمون ترسیم داستان سیلور ( 2005) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت دو گروه افسرده و بهنجار با استفاده از تحلیل واریانس دوطرفه در تصویر خود و محتوای هیجانی معنادار بود. گروه بهنجار به طور معنی داری تصویر خود و محتوای هیجانی قوی تری را نسبت به گروه افسرده ارائه دادند. تفاوت دختر و پسر در مقیاس تصویر خود معنادار نبود اما تفاوت این دو جنس در محتوای هیجانی معنادار بود به طوری که دختران محتوای هیجانی قوی تری را نسبت به پسران به دست آوردند. دختران بهنجار بالاترین و پسران افسرده ضعیف ترین محتوای هیجانی را ارائه دادند. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود و محتوای هیجانی در دو گروه معنادار بود و کودکان افسرده بیشترین فراوانی را در زمینه منفی و کودکان بهنجار بیشترین فراوانی را در زمینه مثبت در هر دو مقیاس کسب کردند. روایی همگرای das از طریق همبستگی با آزمون افسردگی dsrs برای تصویر خود و محتوای هیجانی به ترتیب 67/0 - و 74/0- به دست آمد. پایایی آزمون das نیز از طریق روش بازآزمایی برای تصویر خود و محتوای هیجانی به ترتیب 82/0 و 90/0 ، و از طریق محاسبه ضریب توافق ارزیابان برای تصویر خود و محتوای هیجانی به ترتیب 68/0 و 82/0 به دست آمد. نتایج این پژوهش مبین پایایی و روایی آزمون ترسیم داستان سیلور در گروه کودکان افسرده و بهنجار بود.

بررسی همه گیر شناسی اختلالات روانی در سوء مصرف کنندگان مواد مخدر در شهر هرات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  حسین جعفری   نورالله محمدی

هدف این تحقیق بررسی شیوع اختلالات روانی و متغیر های جمعیت شناختی و متغیر های مربوط به مواد در بین سوء مصرف کنندگان مواد مخدر بود. تحقیق از نوع توصیفی و پیمایشی بود که جمعیت نمونه آن را سوء مصرف کنندگان پذیرش شده در مراکز ترک اعتیاد شهر هرات تشکیل داده و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از بین 160 نفر افراد شرکت کننده در این تحقیق 133 نفر مرد و 27 نفر زن با میانگین سنی 53/27 و انحراف معیار 24/8 بودند. برای ارزیابی نشانه های روانی از فهرست 90 سوالی نشانه ها و نیز پرسشنامه مصاحبه ساختار یافته بر اساس dsm-iv-tr استفاده شد. شیوع اختلالات روانی در کل جمعیت سوء مصرف کنندگان56.2 درصد بود. شایع ترین زیر مقیاس ها در آزمودنی ها حساسیت بین فردی (4/79%)، افسردگی (78.8%) و وسواس فکری عملی (8/68%) بودند. شایع ترین ماده مورد سوء مصرف هروئین بود. میانگین نمرات زیر مقیاس های فهرست 90 سوالی در زیرگروه های متغیر های جنسیت، تأهل، تحصیلات، درآمد و نوع شغل، دفعات ترک و عود و شیوه مصرف تفاوت معناداری را نشان دادند. بین دو گروه افراد سوء مصرف کننده دارای اختلال روانی همبود و فاقد اختلال روانی همبود به لحاظ متغیر های جنسیت، سطح درآمد، نوع شغل، مدت مصرف مواد و شیوه مصرف مواد تفاوت معنی داری مشاهده شد. بر اساس نتایج این تحقیق شیوع اختلالات همبود در سوء مصرف کنندگان مواد در افغانستان بالا است و توصیه می شود در درمان سوء مصرف کنندگان مواد، به تشخیص و درمان اختلالات روانی توجه ویژه ای شود.

مقایسه سبک های مقابله و باورهای شناختی در افراد مبتلا به درد مزمن و افراد بدون درد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  زرین حبیبیان   نوراله محمدی

پژوهش حاضر به منظور مقایسه راهکارهای مقابله ای و باورهای شناختی در افراد مبتلا به درد مزمن و افراد بدون درد انجام گرفت. بدین منظور تعداد 40 نفر، که به مدت 6 ماه در ناحیه کمر و پا، درد داشتند به روش نمونه گیری درد دسترس از بین افراد مراجعه کننده به درمانگاه تخصصی درد شهر شیراز انتخاب شدند و 20 نفر از افرادی که در طی 6 ماه اخیر هیچ دردی را تجربه نکرده بودند به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. داده های استخراج شده از پرسشنامه های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحلیل ها نشان داد بین افراد مبتلا به درد مزمن و افراد بدون درد از نظر باورهای شناختی تفاوت معنی داری وجود دارد و افراد مبتلا به درد مزمن باورهای منفی تری نسبت به درد خود دارند. افرادی که درد شدید را گزارش کردند نسبت به افراد با درد ضعیف از راهکارهای مقابله ای ناسازگارانه، بیشتر استفاده کردند.

پیش بینی خطر خودکشی در دانشجویان بر مبنای جنسیت، وضعیت تأهل، راهبردهای مقابله ای، جهت گیری مذهبی و میزان افسردگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  یاسمن عماد   حبیب هادیان فرد

هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش جنسیت، وضعیت تأهل، راهبردهای مقابله ای، جهت گیری مذهبی و میزان افسردگی در پیش بینی میزان گرایش به خودکشی بود، لذا پژوهش از نوع همبستگی و بر حسب نوع استفاده از نتایج، کاربردی است. نمونه مورد مطالعه شامل 260 نفر (175 پسر و 85 دختر؛ 213 مجرد و 72 متأهل) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 91- 1390 می باشد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و با پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای کارور و شیرر (فرم کوتاه)، جهت گیری مذهبی آلپورت (فرم کوتاه)، افسردگی بک- 2 (bdi-ii) و مقیاس انگاره پردازی خودکشی بک (bssi) مورد اندازه- گیری قرار گرفتند. داده های بدست آمده از مقیاس های مذکور با استفاده از روش آماری رگرسیون به شیوه گام به گام و آزمون تی مستقل به کمک نرم افزار spss 20 تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که جنسیت مذکر و تأهل از عوامل خطرساز خودکشی به شمار می روند. از طرفی دیگر، میزان افسردگی، جهت گیری مذهبی درونی و سبک مقابله ناکارآمد (به ویژه راهبردهای مقابله ای انکار، خودسرزنشگری و عدم درگیری رفتاری) می توانند خطر خودکشی را به شکل معناداری پیش بینی کنند. یافته ها نشان می دهند که سبک مقابله ناکارآمد، قوی ترین پیش بین خطر خودکشی به شمار می رود؛ لذا شایسته است روانشناسان در مواجهه با مراجعینی که در معرض خطر خودکشی قرار دارند، توجه بیشتری را به آموزش شیوه های مقابله و روش های حل مسئله مبذول کنند.

پیش بینی رفتارهای پرخطر در زمینه رانندگی،خشونت فیزیکی و قانون شکنی، مصرف مواد، رفتار جنسی و تغذیه و تحرک براساس علائم اختلال شخصیت مرزی و شیوه های فرزندپروری در دانشجویان شهر شیراز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  لیلا احمدی جم   حبیب هادیان فرد

چکیده : مقدمه: پژوهشگران در دو دهه ی اخیر سعی کرده اند که چگونگی آغاز و تداوم مصرف مواد و دیگر رفتارهای پرخطر را توضیح دهند. عوامل متعددی بر این رفتارها تأثیر دارند .به دلیل اشتراک پاره ای از خصوصیات شخصیتی در عاملین رفتارهای پرخطر و مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی و همچنین نقش موثر شیوه های فرزندپروری در شکل گیری رفتارهای پرخطر، پژوهش حاضر بر آن شد با هدف تدوین برنامه های مداخله ای در جهت کاهش رفتارهای پرخطر در سطح جامعه کنونی و همچنین با توجه به پژوهش های اندکی که در این زمینه انجام شده است،به بررسی این موضوع بپردازد. روش کار: مطالعه بصورت مقطعی بر روی 460 دانشجوی دختر و پسر رشته های فنی-حرفه ای در 5 مرکز اموزش عالی روزانه دولتی، شبانه دولتی،آزاد اسلامی، غیرانتفاعی و علمی-کاربردی شهر شیراز در نیمسال اول تحصیلی1391-1390 انجام پذیرفت. نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای بود که از مقاطع کاردانی و کارشناسی ناپیوسته رشته های مختلف دانشگاههای فوق انجام شد. اطلاعات از اجرای همزمان سه پرسشنامه مقیاس شخصیت مرزی، شیوه های فرزندپروری بامریند و سنجش رفتارهای پرخطر جمع آوری گردید.ضمن اینکه در پرسشنامه دوم از آزمودنی ها خواسته شد شیوه تربیتی والدینشان را گزلرش کنند. داده ها بااستفاده از رگرسیون چند گانه به روش گام به گام و نرم افزار آماری spss 16 تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که سه علائم اختلال شخصیت مرزی (ناامیدی، تکانشگری و علامت تجزیه ای/ پارانوئیدی وابسته به استرس) و جنسیت، نمره کل رفتارهای پرخطر و خرده مقیاسهای رانندگی پرخطر، پرخاشگری فیزیکی و قانون شکنی، مصرف مواد و تغذیه و تحرک پرخطر را در دانشجویان پیش بینی می کنند(0001/0p<) درحالیکه خرده مقیاس رفتار جنسی پرخطر را در دانشجویان پیش بینی نمی کنند(05/0p<). همچنین شیوه های فرزندپروری و جنسیت، نمره کل رفتارهای پرخطر و خرده مقیاسهای رانندگی پرخطر، پرخاشگری فیزیکی و قانون شکنی، مصرف مواد و تغذیه و تحرک پرخطر را در دانشجویان پیش بینی می کنند(0001/0p<) و رفتار جنسی پرخطر را در دانشجویان پیش بینی نمی کنند(05/0p<). اما سهم پیش بینی متغیرهای پیش بین در هر مدل، متفاوت است. بحث و نتیجه گیری: علائم اختلال شخصیت مرزی تمام حیطه های رفتار پرخطر، به جزء رفتار جنسی پرخطر را در دانشجویان هردو جنس پیش بینی می کنند بنابراین می توانند به عنوان یک عامل مهم در ایجاد و تداوم رفتارهای پرخطر در دانشجویان هردو جنس نقش داشته باشند لذا شایسته است که در مطالعات اسیب شناسی و برنامه های پیشگیری و درمان رفتارهای پرخطر لحاظ شوند.از طرفی شیوه های فرزندپروری نیز تمام حیطه های رفتار پرخطر، به جزء رفتار جنسی پرخطر را در دانشجویان هردو جنس پیش بینی می کنند.این نتایج که در اغلب موارد منطبق با مطالعات پیشین است، اهمیت و نقش شیوه های فرزندپروری والدین، در شکل گیری یا عدم شکل گیری رفتارهای پرخطر را با توجه به عامل جنسیت بیان می دارد. نتایج بدست آمده در این حیطه می تواند قابل توجه برنامه ریزان و پژوهشگران نظام خانواده و علوم تربیتی باشد. واژه های کلیدی: رفتارهای پرخطر، رانندگی پرخطر ، خشونت فیزیکی و قانون شکنی ، مصرف مواد، رفتار جنسی پرخطر ، تغذیه و تحرک پرخطر ، علائم اختلال شخصیت مرزی ، شیوه های فرزندپروی ،جنسیت، دانشجویان.

تشخیص افتراقی بیماران اسکیزوفرن حاد، اسکیزوفرن مزمن، افسرده اساسی، آسیب دیده مغزی و گروه بهنجار با استفاده از آزمون بندرگشتالت-ii
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  فروغ السادات بزرگپور   چنگیز رحیمی

پژوهش حاضر در قالب یک مدل علی-مقایسه ای قدرت تشخیص افتراقی آزمون بندر گشتالت ii را مورد بررسی قرار داد. همچنین روایی و پایایی آزمون بندر گشتالت ii مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان پژوهش شامل 170 نفر ( در قالب 4 گروه 30 نفری از بیماران اسکیزوفرن حاد،افسرده اساسی، آسیب مغزی و افراد بهنجار و یک گروه 50 نفری از بیماران اسکیزوفرن مزمن) از بیماران بستری در بیمارستان شهر اهواز و همچنین کارکنان همان بیمارستان بودند، که به روش در دسترس انتخاب شدند. در این روش متغیر وابسته نمرات کسب شده آزمودنیها درآزمون بندرگشتالت iiو متغیر مستقل گروه آزمودنیها (بیماران اسکیزوفرن حاد، اسکیزوفرن مزمن، افسرده اساسی و آسیب دیده مغزی و افراد بهنجار) در نظر گرفته شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آزمون بندر گشتالت ii و برای بررسی روایی از آزمون خط زنی فرم فارسی ( هادیان فرد، 1386) استفاده گردید. گروه بیماران از لحاظ سن، جنس و تحصیلات با گروه بهنجار همتا سازی شدند. پایایی آزمون بندر گشتالت ii به روش آلفای کرونباخ و روایی آن از طریق همبستگی آن با آزمون خط زنی فرم فارسی احراز گردید. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول آزمون بود. متغیرهای مورد نظر با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و روش کاروسکال والیس، مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آزمون بندر گشتالت ii توانایی جداسازی گروههای بیمار از افراد بهنجار را دارد، اما در تمایز بین گروههای بیمار با یکدیگر دارای قدرت تشخیصی ضعیف می باشد. به علاوه از بین چهار خرده مقیاس این آزمون خرده مقیاس های یاد آوری و حرکتی در جداسازی گروهها عملکرد بالایی دارند و ضعیف ترین خرده مقیاس، مقیاس نسخه برداری می باشد. همچنین نتایج حاصل از یافته های ضمنی نشان داد که کارتهای شماره 8،10،12،14،16 از بهترین کارتها در جداسازی گروههای بیمار از افراد بهنجار بوده و کارتهای شماره 5 و 6 ضعیف ترین کارت بودند.

بررسی رابطه بین استرس های اجتماعی ، راهبردهای مقابله ای و درگیری عاطفی والدین بر افسردگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  سکینه بیگم عدنانی   نواله محمدی

هدف از پژوهش حاضر بررسی استرس اجتماعی ، درگیر شدن عاطفی والدین و راهبرد های مقابله ای در رابطه با افسردگی نوجوانی است. برای این منظور با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای ، نمونه ای از دانش آموزان مقطع دبیرستان سال تحصیلی 91-90 در شهر شیراز انتخاب شد. برای بررسی استرس نوجوانی از پرسشنامه استرس نوجوانی asq (بیرن ، داون پورت و مازانوو ، 2007 ) ، برای بررسی درگیر شدن عاطفی والدین از مقیاس درگیری عاطفی خانواده و انتقاد feics (شیلدز ، هارپ ، مک دانیل ، کمپل ، 1992)، برای بررسی راهبرد های مقابله ای از پرسشنامه روش های رویارویی wocq (فلک من و لازاروس ، 1988) و بررسی افسردگی نوجوانی از مقیاس خودسنجی افسردگی dsrs (برلسون ، 1981) استفاده شد. روش های مورد استفاده رگرسیون چندگانه همزمان و آزمون تی برای مقایسه گروه های دختران وپسران بود. نتایج نشان داد که از ابعاد استرس نوجوانی ، استرس درخانه ، حضور در مدرسه و ارتباط رمانتیک افسردگی نوجوانی را به طور مثبت و معنی دار پیش بینی می کنند و واکنش معلم به طور منفی و معنی دار افسردگی نوجوانی را پیش بینی می کند. استرس در خانه از بین ابعاد استرس نوجوانی قوی ترین پیش بینی کننده افسردگی نوجوانی است. از بین کل ابعاد متغیر های پیش بین بعد شدت درگیری عاطفی ، ارتباط رمانتیک ، درک انتقاد ، جنسیت ، مسئله مدار ، هیجان مدار واسترس در خانه افسردگی را به میزان معنی دار پیش بینی می کنند. که قدرت پیش بینی کننده گی به همان ترتیبی است که آورده شده است. البته بعد شدت درگیری عاطفی ، درک انتقاد و هیجان مدار به طور منفی و معنی دار افسردگی نوجوانی را پیش بینی می کند.

بررسی توانایی آزمون های شناختی حساس به قشر پیشانی در تشخیص افتراقی اختلالات روانپزشکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  زهرا رسایی   چنگیز رحیمی

مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی توانایی آزمون های شناختی حساس به قشر پیشانی در تشخیص افتراقی اختلالات اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی و وسواسی- اجباری و گروه بهنجار می باشد. روش: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای می باشد. بدین منظور با روش نمونه گیری دسترس، 27 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی، 28 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی، 29 بیمار مبتلا به وسواسی- اجباری و 29 فرد بهنجار انتخاب و براساس متغیرهای سن، جنسیت، سطح تحصیلات و وضعیت تاهل همتا شدند و عملکرد شناختی آزمودنی ها به وسیله آزمون استروپ، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و آزمون عملکرد مداوم مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی و وسواسی- اجباری در مقایسه با افراد بهنجار در تمامی متغیرهای آزمون ویسکانسین (خطای درجاماندگی، طبقه بندی و خطای کل) و آزمون استروپ (تعداد خطا، تعداد پاسخ های درست، تعداد عدم پاسخ، زمان صرف شده در کوشش ناهمخوان و نمره تداخل) عملکرد ضعیف تری داشتند (0001/0) و همچنین بیماران اسکیزوفرنی در سه مولفه آزمون عملکرد مداوم (خطای حذف، نمره کل پاسخ های درست و زمان واکنش در برابر پاسخ های درست)، بیماران افسرده در سه مولفه (خطای ارائه پاسخ، خطای حذف و زمان واکنش در برابر پاسخ های درست) و همچنین بیماران وسواسی- اجباری در مولفه های خطای حذف و نمره کل پاسخ های درست و زمان واکنش در برابر پاسخ های درست در مقایسه با افراد بهنجار، به طور معناداری ضعیف تر عمل کرده اند. و هیچ یک از آزمون ها نتوانستند بین گروه های بالینی تفاوت معنادار نشان دهند. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین، آزمون استروپ و آزمون عملکرد مداوم قادر به تفکیک بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی و وسواسی- اجباری از افراد بهنجار بود. در آزمون های مختلف تفاوت بین گروهای بیمار معنادار نبود.

رابطه ی حمایت اجتماعی، افسردگی و اضطراب با مشکلات حافظه در بیماران مبتلا به hiv / ایدز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  ملیحه شیبانی   نوراله محمدی

مطالعات متعددی موید این مطلب است که شکایت های ذهنی گزارش شده در بیماران hiv/ ایدز در مورد حافظه ی آن ها، تا حدود زیادی متأثر از عواملی به جز آسیب عصبی- روانشناختی عمده در این بیماران است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی حمایت اجتماعی، افسردگی، اضطراب و اعتیاد به مواد مخدر با مشکلات حافظه در بیماران hiv/ ایدز بود. این پژوهش با طرح همبستگی اجرا شد. بدین منظور 220 نفر از بیماران hiv/ ایدز و 50 نفر از همراهان آن ها (از مرکز مشاوره بیماری های رفتاری شهر شیراز)، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و پرسشنامه ارزیابی بیماران از کارکرد خود، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (dass-21)، پرسشنامه کیفیت روابط پیرس و همکاران و آزمون یادگیری شنوایی- کلامی ری را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره بین گروه بیمار و گروه سالم و همچنین روش همبستگی و رگرسیون چندگانه گام به گام در گروه بیمار، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها حاکی از آن است که بین افراد hiv مثبت و افراد سالم و همین طور بین افراد مبتلا به ایدز و افراد سالم از لحاظ شکایت های ذهنی حافظه و کارکرد واقعی حافظه تفاوت معنادار وجود داشت. از سوی دیگر در گروه بیمار، متغیرهای اضطراب، اعتیاد به مواد مخدر، افسردگی و حمایت اجتماعی توانستند 43 درصد از واریانس شکایت های ذهنی حافظه را پیش بینی کنند. هم چنین متغیرهای اعتیاد به مواد مخدر و افسردگی ، قادر به پیش بینی 6 درصد از واریانس کارکرد واقعی حافظه بودند. نتیجه کلی پژوهش این است که بیماران hiv / ایدز صرف نظر از مرحله بیماری، شکایت های ذهنی بیشتر و کارکرد حافظه ضعیف تری را گزارش می کنند. هم چنین قسمت عمده ای از شکایت های ذهنی حافظه در بیماران hiv / ایدز توسط عوامل روانشناختی از جمله اضطراب، افسردگی، حمایت اجتماعی و اعتیاد به مواد مخدر پیش بینی می شود.

مقایسه مولفه های معنویت و مولفه های صبر در معتادین مصرف کننده تریاک، مت آمفتامین و افراد بهنجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  ملیحه ربانی   فرهاد خرمایی

این پژوهش با هدف مقایسه مولفه های معنویت و صبر در معتادین مصرف کننده تریاک، مت آمفتامین و افراد بهنجار انجام شد. طرح این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه ی آماری این پژوهش معتادین مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد دولتی و خصوصی که از اردیبهشت تا آبان 91 به مراکز مراجعه نموده بوده اند. نمونه مورد مطالعه شامل 50 نفر مصرف کننده تریاک، 50 نفر مصرف کننده مت آمفتامین و 50 نفر افراد بهنجار بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش؛ پرسشنامه سنجش معنویت هال و ادواردز و پرسشنامه صبر بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبیlsd مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میان معتادین مصرف کننده تریاک، مت آمفتامین و افراد بهنجار از نظر مولفه های معنویت و مولفه های صبر تفاوت معناداری وجود دارد. از میان مولفه های معنویت؛ در پذیرش واقعی میانگین نمرات افراد بهنجار بالاتر از دو گروه مصرف کننده تریاک و مت آمفتامین بود و در مولفه ی مدیریت برداشت افراد بهنجار نمرات بالاتری نسبت به مصرف کنندگان مت آمفتامین کسب کردند و میانگین نمرات افراد مصرف کننده تریاک بالاتر از مصرف کنندگان مت آمفتامین بود و بین نمرات افراد بهنجار و مصرف کننده تریاک تفاوت معنا داری دیده نشد. در واقع افراد مصرف کننده مت آمفتامین نمرات کمتری نسبت به دو گروه دیگر کسب کردند. در مولفه های صبر؛ شکیبایی، رضایت و استقامت میانگین نمرات نشان دهنده این بود که افراد بهنجار نمراتی بالاتر از گروه مصرف کننده تریاک و مصرف کننده مت آمفتامین کسب کرده اند و در مولفه درنگ با توجه به میانگین نمرات، افراد بهنجار نمراتی بالاتر از گروه مصرف کننده مت آمفتامین کسب کردند و میانگین نمرات بین مصرف کنندگان تریاک، شیشه و افراد بهنجار و مصرف کنندگان تریاک معنادار نبود. کلمات کلیدی:معنویت ، صبر، تریاک، مت آمفتامین.

اثر نگرانی و باورهای فراشناختی بر واکنش فیزیولوژیکی و عاطفی به محرک هیجانی در بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  فاطمه بیتا   نوراله محمدی

هدف این پژوهش بررسی اثر نگرانی و باورهای فراشناختی بر واکنش های فیزیووژیکی و عاطفی به محرک های هیجان منفی بود. در این پژوهش 41 شرکت کننده دارای اختلال اضطراب فراگیر و 39 شرکت کننده کنترل به طور تصادفی در موقعیت نگرانی و آرامش قبل از مواجهه با فیلم های فراخوان ترس و غم قرار گرفتند. این افراد از طریق روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و با پرسشنامه فراشناخت، عاطفه مثبت و منفی و دستگاه پالس اکسیمتری مورد ارزیابی قرار گرفتند. عاطفه منفی هر یک از آن ها به دنبال هر القا و مواجهه بررسی شد. همین طور میزان ضربان قلب نیز در طول این زمان ها اندازه گیری شد. نهایتا داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس ترکیبی با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نگرانی قبلی (در مقایسه با آرامش) منجر به کاهش ضربان قلب و عاطفه منفی در پاسخ به فیلم ترسناک شد. همین طور نگرانی قبلی منجر به کاهش پاسخ عاطفه منفی در پاسخ به فیلم غمگین شد. هم چنین نشان داده شد که باورهای فراشناختی مثبت در تعامل با نوع القا و دو گروه نرمال و اضطراب فراگیر بر ضربان قلب در پاسخ به فیلم ترسناک تأثیر داشته است. افراد نرمال دارای باورهای فراشناختی مثبت در موقعیت نگرانی کاهش بیشتر در ضربان قلب در پاسخ به فیلم ترسناک را نشان دادند. بنابراین پیشنهاد می شود که نگرانی اجتناب از پردازش هیجان منفی را از طریق بازداری از تقابل هیجان منفی تسهیل می کند. این در حالی است که باورهای فراشناختی مثبت نیز به اجتناب از موقعیت ترس یا تهدید کمک می کند.

پیش بینی افکار خودکشی در دانشجویان بر مبنای مولفه های صبر و تنظیم هیجانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  شیوا حق جو   فرهاد خرمایی

هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مولفه های صبر و مشکلات در تنظیم هیجانی در پیش بینی افکار خودکشی در میان دانشجویان بود. در این راستا، تعداد 400 دانشجو (155پسر و 245 دختر) با استفاده از روش نمونه-گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای از تمامی دانشکده های دانشگاه شیراز انتخاب شدند و بوسیله مقیاس افکار خودکشی بک (bssi)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانات (ders) و پرسشنامه صبر مورد سنجش قرار گرفتند. داده های پژوهش بوسیله روش تحلیل رگرسیون چند گانه به روش همزمان با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد از میان مولفه های صبر، دو مولفه رضایت و شکیبایی و از میان مولفه های دشواری در تنظیم هیجانات، دو مولفه عدم وضوح هیجانی و دسترسی محدود به راهبردها به طور معناداری اقکار خودکشی را پیش بینی کردند. یافته ها نشان می دهد رضایت از مولفه های صبر و عدم وضوح هیجانات از دشواری تنظیم هیجانات قویترین پیش بینی کننده افکار خودکشی می باشد. بطور کلی پیشنهاد می گردد در مورد افرادی که در معرض خطر خودکشی قرار دارند، به نقش محافظت کننده صبر و تنظیم هیجانات و آموزش هایی در این زمینه، توجه بیشتری شود. واژگان کلیدی: افکار خودکشی، صبر، تنظیم هیجانات، رگرسیون همزمان

بررسی اثر بخشی درمان ترکیبی معنوی-شناختی-رفتاری گروهی در درمان افسردگی غیر بالینی جوانان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  کیمیا خدابخشی   نوراله محمدی

چکیده: افسردگی یک بیماری شایع روانی است. در دهه اخیر به منظور درمان افسردگی از رویکرد درمانی یکپارچه معنوی- شناختی- رفتاری استفاده می شود. بر این اساس توجه به رویکردهای اسلامی در چارچوب معنوی- شناختی- رفتاری برای درمان اختلالات روانی به ویژه افسردگی از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است. در این پژوهش از طرح تحقیقی شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد.84 نفر از بانوان ساکن محله سهل آباد شیراز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در ده جلسه دو ساعته درمان شرکت کردند. شرکت کنندگان در این پژوهش به مقیاس های افسردگی بک نسخه دوم (1974)، اضطراب بک (1990)، احساس گناه کوگلر و جونز (1992)، احساس تنهایی پلوپوزیان و همکاران (2004)، حرمت خود روزنبرگ (1989)، ظرفیت معنوی خدابخشی و همکاران (1392) و سلامت معنوی پلوپزیان و الیسون (2000) قبل و بعد از دریافت درمان پاسخ دادند و نهایتاً داده ها با روش آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج داده ها نشان داد که، درمان ترکیبی معنوی- شناختی- رفتاری با رویکرد عرفان اسلامی در کاهش مشکلات هیجانی مانند افسردگی، اضطراب، احساس گناه و احساس تنهایی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری موثر بوده است. یافته دوم حاکی از اثربخشی این درمان در افزایش حرمت خود بود. نهایتاً آخرین یافته نشان داد که ظرفیت معنوی و سلامت معنوی مراجعان بعد از شرکت در این درمان به طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است(001/0=p). نتیجه این که در این تحقیق نشان داده شد، درمان ترکیبی معنوی- شناختی- رفتاری مبتنی بر رویکرد عرفان اسلامی توانسته است تا حد معناداری مشکلات هیجانی(افسردگی، اضطراب، احساس گناه و احساس تنهایی) را کاهش دهد و در افزایش حرمت خود، ظرفیت معنوی و سلامت معنوی موثر باشد.

تأثیر روش آموزشی نوروفیدبک بر تقویت توجه پایدار، حافظه فعال، زمان واکنش عصبی، توانایی حل مسئله و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  امیر جهانیان نجف ابادی   محبوبه فولادچنگ

هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش آموزشی نوروفیدبک بر تقویت توجه پایدار، حافظه فعال، زمان واکنش عصبی، توانایی حل مسئله و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان ابتدایی پایه های اول تا ششم نواحی پنج گانه آموزش و پرورش شهر اصفهان بود. به منظور انتخاب نمونه ابتدا دو دبستان (دخترانه و پسرانه) به روش تصادفی انتخاب و سپس از بین دانش آموزان این دو دبستان، تعداد 40 نفر از دانش آموزان به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. دانش آموزان گروه آزمایش به مدت 30 جلسه نیم ساعته در طول 10 هفته تحت آموزش با نوروفیدبک قرار گرفته اما دانش آموزان گروه کنترل جز آموزش معمول مدرسه تحت هیچ آموزش دیگری نبودند. گروه آزمایش بدین صورت تحت آموزش بودند که در 15 جلسه اول باند بتا (20-14 هرتز) به عنوان باند افزایشی و (13-1 و 30-21 هرتز) به عنوان باند کاهشی در نقطه ی c3 در نیمکره چپ و در 15 جلسه ی دوم باند بتای پایین (15-12) یا smr در نقطه ی c4 در نیمکره راست به عنوان باند افزایشی مورد تغییر قرار گرفتند. ابزار پژوهش عبارت از آزمون عملکرد پیوسته (هادیانفر و همکاران، 1379)، خرده آزمون حافظه فعال وکسلر چهار (وکسلر، 2003)، آزمون برج لندن (شالیس، 1982) و مقیاس عملکرد تحصیلی (دوپال وهمکاران، 1991) بود. نتایج تحلیل کواریانس حاکی از تأثیر معنی دار آموزش نوروفیدبک بر نمرات توجه پایدار در قسمت اعداد و تصاویر (004/0 >p)، حافظه فعال (003/0>p) و زمان واکنش عصبی در قسمت اعداد و تصاویر (005/0>p) بود اما بین دو گروه از نظر نمرات حل مسئله و زمان طراحی آن تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0 <p). همچنین در نمرات زمان اجرای حل مسئله تفاوت معناداری به نفع گروه آزمایش مشاهده شد (001/0>p). تأثیر نوروفیدبک بر ابعاد عملکرد تحصیلی مانند موفقیت تحصیلی، کنترل تکانه و تولید تحصیلی نیز معنادار بود (001/0>p). پژوهش حاضر نشان داد که آموزش نوروفیدبک یعنی خودتنظیمی تدریجی امواج بتا و سرکوب سایر امواج در نواحی تمپوراپاریتال چپ و راست در نقاط (c3 و c4) موجب تغییر مطلوب نمرات دانش آموزان در متغیرهای توجه پایدار، حافظه فعال، زمان واکنش عصبی و خرده مقیاس های عملکرد تحصیلی و کاهش زمان طراحی و زمان اجرای حل مسئله می شود. واژگان کلیدی: نوروفیدبک، حل مسئله، عملکرد تحصیلی، حافظه فعال، توجه پایدار، زمان واکنش عصبی، دانش آموزان

پیش بینی افسردگی و اضطراب بر اساس تحریف های شناختی در ‏دانشجویان ایرانی مقیم دبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  فرشته جوزی تهرانی   چنگیز رحیمی

زمینه و هدف : تحریف های شناختی در بروز بسیاری از اختلالات همچون افسردگی، اضطراب و بسیاری از ‏مشکلات هیجانی دیگر، نقش دارند. با توجه به شیوع بالای افسردگی و اضطراب و نقش آن در زندگی افراد به ‏خصوص دانشجویان، این مساله که کدام یک از مولفه های تحریف شناختی به طور مشترک افسردگی و اضطراب را ‏پیش بینی می کند، حایز اهمیت است و اینکه آیا جنسیت قادر است افسردگی و اضطراب را پیش بینی کند؟ ‏هدف این تحقیق پیش بینی افسردگی و اضطراب بر اساس تحریف های شناختی در دانشجویان ایرانی مقیم دبی ‏است. ‏ روش : بدین منظور 101 نفر از دانشجویان (50 دختر و 51 پسر) ایرانی مقیم دبی که درحال حاضر در دانشگاه ‏های ایرانی مشغول به تحصیل? هستند، در محل دانشگاه ها به روش در دسترس انتخاب شدند. برای این تحقیق از ‏سه پرسشنامه استانداردشده افسردگی بک ‏ii‏ ، اضطراب بک و تحریف های شناختی استفاده شد و برای تجزیه ‏تحلیل طرح مذکور از ماتریس همبستگی(پیرسون) و روش آماری رگرسیون گام به گام استفاده شده است.‏‎??????‎ یافته ها : نتایج تحلیل رگرسیون به منظور پیش بینی افسردگی و اضطراب توسط مولفه های تحریف های ‏شناختی بر اساس نقش تعدیل کننده جنسیت نشان می دهد که جنسیت به تنهایی قادر به پیش بینی افسردگی ‏و اضطراب نیست اما تحریف های شناختی ( تفکر همه یا هیچ ) به طور منفی افسردگی را پیش بینی می کند. ‏همچنین تحریف های شناختی(مولفه های تعمیم مبالغه آمیز و تفکر همه یا هیچ)به طور منفی اضطراب را پیش ‏بینی کرد . نمره کل تحریف های شناختی نیز به طور منفی افسردگی را پیش بینی کرد . از دیگر یافته های این ‏پژوهش می توان به رابطه مثبت و معنی داری بین اضطراب و افسردگی اشاره کرد.‏ نتیجه گیری : به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که بین اضطراب و افسردگی با تحریف های شناختی رابطه ‏منفی و معنا دار وجود دارد. نتایج برخی تحقیقات داخلی و خارجی نیز نشان می دهند که تحریف های شناختی در ‏دوگروه بیمار مضطرب وافسرده، بیش ازگروه بهنجاراست و بین دوگروه بیمارنیز، افسرده ها بیش ازمضطرب ها، ‏تحریف های شناختی نشان می دهند که با نتایج تحقیق مذکور همسویی دارند .‏ ‏

بررسی‎ ‎سبک های‎ ‎هویت‎ ‎و نشانه های‎ ‎آسیب‎شناختی‎ ‎در دانش ‎آموزان نوجوان مقیم‎ ‎دبی‎ ‎با الگوی مصرف‎کننده‎ تنباکو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  مژگان ذکایی   چنگیز رحیمی

نوجوانی از مهم¬ترین مراحل رشد و تکامل انسان است که ویژگی¬های رشدی آن می¬تواند زمینه ساز بروز انواع اختلالات رفتاری، بزهکاری، سوء مصرف مواد و بیماری¬های روانی باشد. شکل گیری هویت و نشانگان آسیب شناختی از موضوعاتی است که از نظر روانشناسان همواره مورد توجه بوده است، به خصوص که نوجوانی زمینه شکل گیری هویت بوده و می تواند به نوعی با برخی بزهکاریها در نوجوانان از جمله؛ مصرف تنباکو در ارتباط باشد. با توجه به این¬که به نظر می¬رسد، بین سبک هویت و نشانگان آسیب شناختی با گرایش نوجوانان به مصرف تنباکو ارتباطی وجود دارد، پژوهش حاضر به رابطه الگوی مصرف تنباکو با نشانگان آسیب روانی و هویت دانش آموزان می پردازد. در یک مطالعه علی مقایسه¬ای با جامعه آماری شامل دانش آموزان ایرانی پسر مقطع دبیرستان، مقیم کشور امارات در سال تحصیلی (91-92) که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند در دو گروه مصرف کننندگان تنباکو و گروه عادی) غیر مصرف کننده) که هر گروه شامل 50 نفر بودند، قرار گرفتند. برای جمع¬آوری داده¬ها از دو پرسشنامه؛ مقیاس سبک هویت برزونسکی (isi-6g)و پرسشنامه نشانگان آسیب شناختی ( scl-90) استفاده شد. همچنین داده¬ها به روش آزمون تحلیل واریانس چند متغیره یا مانوا تحلیل شدند. این نتایج نشان داد که از بین نمرات سبک¬های هویت(هویت اطلاعاتی، هویت هنجاری، هویت سردرگم / اجتنابی) تنها در سبک هویت هنجاری در دو گروه مصرف کننده و غیر مصرف کننده تنباکوتفاوت معناداری وجود دارد (7/88=f و 0/006=p) و از بین نمرات مؤلفه هایscl90 (شکایات جسمانی، وسواس واجبار، حساسیت درروابط، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، افکارپارانوییدی، روان¬پریشی،gsi) در نمرات مؤلفه های شکایات جسمانی (4/59=f و 0/034=p)، اضطراب (8/69=f و 0/004=p)،پرخاشگری (12/83=f و 0/0001=p)،شاخصgsi (08/5=f و 0/02=p)در دو گروه مصرف کننده و غیر مصرف کننده تنباکو تفاوت معناداری وجود داشت. با توجه به آنچه که در این پژوهش بدست آمد، می¬توان نتیجه گرفت که به طور میانگین نوجوانانی که مصرف کننده تنباکو نیستند، سبک هویت هنجاری بالاتری نسبت به نوجوانان مصرف کننده تنباکو دارند و از طرفی شکایت جسمانی، وسواس اجبار، اضطراب، پرخاشگری و شاخص gsi کمتری نسبت به نوجوانان مصرف کننده تنباکو دارند.

پیش بینی درد براساس ابعاد سرشت و منش، ویژگی های شخصیتی، اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به درد مزمن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  سیده مرضیه فرید قصرالدشتی   چنگیز رحیمی

چکیده پیش بینی درد براساس ابعاد سرشت و منش، ویژگی های شخصیتی، اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به درد مزمن به وسیله مرضیه فرید احتمالا درد، عمومی ترین فشار روانی است که با آن مواجه می شویم و یکی از شایع ترین شکایتها در بین بیماران است. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی درد براساس ابعاد سرشت و منش، ویژگی های شخصیتی، اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. در این راستا، 230 بیمار مبتلا به درد مزمن با استفاده از روش نمونه گیری، در دسترس از بین افراد مبتلا در کلینیک های درد سطح شیراز انتخاب شدند. پرسشنامه کوتاه درد (bpi)، پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر (tci)، پرسشنامه 60 سوالی نئو، مقیاس افسردگی بک (ii)، مقیاس اضطراب بک، ابزارهای پژوهش حاضر را تشکیل می دادند. داده های پژوهش از روش های تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که مولفه های اضطراب، آسیب پرهیزی، خود-فرآروی قادر به پیش بینی شدت درد هستند و تحصیلات، شدت درد را به طور منفی پیش بینی می کند. هم چنین اضطراب، آسیب پرهیزی، وابسته-پاداش، خود-فرآروی قادر به پیش بینی تداخل درد در کارهای روزانه بود. اما برون گرایی تداخل درد در کارهای روزانه را به طور منفی پیش بینی کرد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان می دهد که ویژگی های خلقی و شخصیتی بر شدت درد و نگه داشتن درد تأثیر دارد. کلید واژگان: درد مزمن، ابعاد سرشت و منش، ویژگی های شخصیتی، اضطراب، افسردگی

ارزیابی اثربخشی روان درمانگری بین فردی بر کاهش مشکلات ارتباطی از طریق تغییر سازه الکسیتیمیا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  نجمه فتح   پرویز آزادفلاح

با توجه به اهمیت تنظیم و تبادل عواطف در تعیین میزان و کیفیت روابط بین فردی، شناسایی و بهبود این دسته از عوامل زمینه ساز، گامی مهم در کاهش مشکلات بین فردی است. مفهوم الکسیتیمیا به عنوان سازه¬ای که شناسایی، ابراز و خودگردانی هیجانی را در بر می گیرد، در این پژوهش به عنوان متغیر زیربنایی در تبیین مشکلات بین فردی محسوب می شود. از این¬رو انتظار داریم مداخله¬ای که بتواند الکسیتیمیا و ویژگی های مرتبط با آن را به عنوان یکی از عوامل اساسی زمینه ساز مشکلات بین فردی کاهش دهد، منجر به کاهش مشکلات بین فردی نیز شود. پژوهش حاضر بر آن است که با بهره¬گیری از یک روش درمانگری کوتاه مدت (روان درمانگری بین فردی) که به لحاظ ساختار و نظریه با الکسیتیمیا قرابت دارد، از طریق هدف قرار دادن الکسیتیمیا، به وارسی تغییرات در مشکلات بین فردی بپردازد. در این پژوهش، پس از غربال گری اولیه یک گروه 384 نفری از جامعه دانشجویان دختر دانشگاه شیراز و بر اساس توزیع نمرات آزمودنی ها در پرسشنامه مشکلات بین فردی-32 سوالی (iip)، 30 نفر از افرادی که حداقل یک انحراف استاندارد از میانگین بالاتر بودند، انتخاب و به طور تصادفی، 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه در مرحله پیش آزمون، مقیاس الکسیتیمیا تورنتو-20 سوالی (tas) را نیز تکمیل کردند. گروه آزمایش، طی 12 جلسه یک ساعته، برنامه روان درمانگری بین فردی را تجربه کرده و گروه کنترل، مداخله¬ای دریافت نکردند. سپس در مرحله پس آزمون، طی دو مرحله بلافاصله بعد از اتمام مداخله و در مرحله پیگیری 3 ماهه، دو گروه از طریق مقیاس tas و همچنینiip با یکدیگر مقایسه شدند. براساس نتایج به دست آمده، روان درمانگری بین فردی (ipt) توانست منجر به کاهش نمره کلی الکسیتیما بلافاصله پس از مداخله و سه ماه بعد از آن شود. بر این اساس، فرضیه اول پژوهش تأیید شد. همچنین، ipt حاکی از کاهش نمرات افراد در مولفه های الکسیتیمیا در مراحل پس آزمون (در هر سه مولفه) و پیگیری (غیر از مولفه تفکر معطوف به بیرون) می باشد. نتایج حاکی از کاهش نمره کلی مشکلات بین فردی توسط ipt پس از مداخله و سه ماه بعد از آن و در نتیجه تأیید فرضیه دوم پژوهش می باشد. همچنین، نتایج نشان دهنده کاهش نمره افراد در کلیه مولفه های iip (غیر از عامل گشودگی) پس از مداخله و سه ماه بعد از آن است. در کل، نتایج حاکی از کاهش مشکلات ارتباطی از طریق کاهش نمره الکسیتیمیا توسط ipt می باشد. بنابراین، روان درمانگری توانست با ایجاد تغییراتی در جهت تنظیم هیجان ها همراه با شناسایی، تمایز و توصیف هر چه بیشتر احساسات تجربه شده توسط افراد در موقعیت های بین فردی، منجر به بهبود ویژگی های الکسیتیمیک و در نهایت کاهش مشکلات بین فردی شود.

تاثیر آموزش نوروفیدبک بر توانایی های محاسباتی و ادراک دیداری دانش آموزان ابتدایی با اختلالات یادگیری ریاضی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  فرزانه بهزادی   چنگیز رحیمی

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش نوروفیدبک بر توانایی محاسباتی و ادراک دیداری دانش آموزان مبتلا به اختلالات ریاضی در شهر کرج اجرا شده است. از آنجایی که این پژوهش، مطالعه ای شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمون و گروه گواه می باشد، به همین منظور نمونه ای با حجم 20 نفر به صورت در دسترس از بین دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری در سنین 10، 11 و 12 سال انتخاب شدند و در دو گروه 10 نفره که یکی تحت آموزش نوروفیدبک و دیگری گواه بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند.پرسشنامه دموگرافیک- اجتماعی، خرده آزمون های (محاسبه عددی و حافظه عددی) مقیاس هوش وکسلر کودکان (r-wisc) و آزمون ادراک دیداری فراستیک در مورد آنها اجرا شد و از طریق تحلیل کو واریانس ancova و تحلیل واریانس چند متغیری manova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این آزمون ها برای کلیه دانش آموزان به صورت پیش آزمون و پس آزمون و به فاصله 10 هفته اجرا شد.یافته ها نشان می دهند که آموزش نوروفیدبک بر افزایش توانایی محاسباتی (محاسبه عددی با اندازه اثر 49/0، حافظه عددی با اندازه اثر 62/0) و ادراک دیداری با اندازه اثر 81/0 و با 01/0 خطا تاثیر داشته است بدین معنا که باعث افزایش میزان توانایی های محاسباتی و ادراک دیداری و همچنین سرکوب امواج تتا در دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است، اما در افزایش موج بتا، تأثیر معنا دار نداشته است. آزمون تحلیل واریانس چند متغیری در پس آزمون نشان داد که توانایی محاسباتی (محاسبه عددی و حافظه عددی) با 05/0 خطا در دانش آموزان گروه آزمایش بیشتر است. در کل می توان نتیجه گرفت که از آموزش نوروفیدبک می توان به عنوان یک راهبرد آموزشی در درمان اختلال ریاضی استفاده کرد.

مقاسه سبک های مقابله ای و کمال گرایی مثبت و منفی در افراد مبتلا به کرونر قلبی و افراد سالم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  اسماعیل معدنچی   چنگیز رحیمی

پژوهش حاضر به منظور مقایسه راهکارهای مقابله ای و کمال گرایی مثبت و منفی در افراد مبتلا به کرونر قلبی و افراد سالم انجام گرفت. بدین منظور تعداد 60 نفر، که به مدت 6 ماه دچار درد و فشار در قفسه سینه داشتند به روش نمونه گیری درد دسترس از بین افراد مراجعه کننده به درمانگاه تخصصی قلب شهر یزد انتخاب شدند و 60 نفر از افرادی که در طی 6 ماه اخیر هیچ مشکل قلبی را تجربه نکرده بودند به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. داده های استخراج شده از پرسشنامه های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحلیل ها نشان داد بین افراد مبتلا به کرونر قلبی و افراد سالم از نظر کمال گرایی مثبت و منفی و راهیردهای مقابله ای تفاوت معنی داری وجود دارد و افراد مبتلا به کرونر قلبی در مقیاس کمال گرایی منفی نمره بالاتری نسبت به افراد سالم بدست آوردند. افرادی که بیماری کرونر را گزارش کردند نسبت به افراد سالم از راهکارهای مقابله ای ناسازگارانه، بیشتر استفاده کردند.

بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و هیپنوتیزم درمانی شناختی- رفتاری بر فوبی اجتماعی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  شیرین رهگذر   نوراله محمدی

پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و هیپنوتیزم درمانی شناختی-رفتاری بر فوبی اجتماعی پرداخته است. نمونه مورد بررسی شامل 45 نفر از افراد مبتلا به فوبی اجتماعی است که با استفاده از نمونه گیری در دسترس و براساس پرسش نامه و مصاحبه بالینی انتخاب شده و به 3 گروه 15 نفره شامل گروه های کنترل، پیش آزمون و پس آزمون تقسیم گردیدند. با استفاده از روش پژوهشی آزمایشی، این سه گروه در فوبی اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی و عزت نفس قبل و بعد از درمان های شناختی-رفتاری و هیپنوتیزم شناختی- رفتاری مورد بررسی قرار گرفتند. داده های پژوهش مورد تجزیه و تحلیل توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد متغیر ها) و استنباطی ( تحلیل کوواریانس یک راهه) قرار گرفتند و نتایج نشان داد که هر دو گروه مداخله از لحاظ نمرات فوبی اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی و عزت نفس تفاوت معناداری با گروه کنترل داشتند، همچنین درمان هیپنوتیزم شناختی- رفتاری نسبت به درمان شناختی- رفتاری در کاهش نمرات فوبی اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی و عزت نفس اثربخشی بیشتری داشته است. نتیجه نهایی این که روش درمانی هیپنوتیزم شناختی-رفتاری در درمان فوبی اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی و افزایش عزت نفس نسبت به روش درمانی شناختی-رفتاری و گروه کنترل تاثیر بیشتری در بهبود بیماران داشت.

پیش بینی سازگاری نوجوانان براساس طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  مریم بهروز   نوراله محمدی

هدف از پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری نوجوانان بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان هست. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه ی آماری دانش آموزان مقطع دبیرستان بودند. بدین منظور 300دانش آموز دختر و پسر مقطع دبیرستان به روش نمونه گیری خوشه ای در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری دانش آموزان سینها و سینگ (1991)، پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ فرم کوتاه 75 سوالی و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از رگرسیون چندگانه، به روش گام به گام با نرم افزار spss استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که از میان طرح واره های ناسازگار اولیه، نقص/شرم، وابستگی، معیارهای سرسختی، بازداری هیجانی و خویشتن داری و از میان راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، دیدگاه دگری و تمرکز مجدد به برنامه ریزی به طور معناداری، سازگاری دانش آموزان را پیش بینی کردند. نتیجه آن که: با افزایش طرحواره های ناسازگار اولیه سازگاری نوجوانان کمتربود و نوجوانانی که از راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان استفاده کردند سازگاری بیشتری نسبت به نوجوانانی که از راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان استفاده کردند نشان داده اند.با توجه به این یافته ها: نقش طرح واره های ناسازگار اولیه و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در سازگاری نوجوانان باید توجه ویژه ای از سوی نهادهای مرتبط، آموزش و پرورش و درمانگران شناختی در جهت پیشگیری از ناسازگاری صورت گیرد.

پیش بینی اختلالات شخصیت مرزی و ضداجتماعی براساس ناگویی خلقی و شیوه فرزندپروری والدین در زندانیان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  زهرا ایزدی   چنگیز رحیمی

هدف پژوهش حاضر پیش بینی اختلالات شخصیت مرزی و ضداجتماعی بر اساس شیوه فرزندپروری والدین و ناگویی¬خلقی بود. نمونه این پژوهش شامل 150 نفر از زندانیان شهر شیراز بود که به روش نمونه در دسترس انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه چند محوری میلون3، پرسشنامه شیوه¬های فرزندپروری باومریند و پرسشنامه ناگویی¬خلقی تورنتو بود. در این پژوهش از روش آماری spss استفاده شده و تحلیل داده¬ها از طریق رگرسیون چند متغیره و رگرسیون ساده بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که شیوه¬های فرزندپروری و ناگویی خلقی توانسته اند پیش¬بین کننده خوبی برای اختلال شخصیت مرزی و ضداجتماعی باشند. نتایج پژوهش : حاکی از آن است که عوامل تربیتی و عاطفی، بخصوص ساختار خانوادگی و چگونگی ارتباط اعضای خانواده به ویژه والد-فرزندی و ناگویی خلقی نقش مهمی در سازگاری روانی-اجتماعی و اختلالات شخصیت افراد داشتند.

پیش بینی علایم سندرم پیش از قاعدگی بر اساس پنج عامل بزرگ شخصیت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  مرضیه دهقان فارسی   عبدالعزیز افلاک سیر

هدف از پژوهش حاضر پیش بینی علایم سندرم پیش از قاعدگی بر اساس پنج عامل بزرگ شخصیت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان می باشد. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه ی آماری کلیه دانشجویان دختر دانشگاه شیراز بودند. بدین منظور ???دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تشخیص سندرم پیش از قاعدگی، پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون چندگانه، به روش گام به گام با نرم افزار spss استفاده شد و نتایج حاکی از آن بود که از میان پنج عامل بزرگ شخصیت، روان رنجوری و از میان راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، سرزنش دیگران، پذیرش و تمرکز مجدد به برنامه ریزی به طور معناداری،علایم سندرم پیش از قاعدگی را پیش بینی کردند.

پیش بینی سازگاری زناشویی توسط رضایت جنسی و باورهای ارتباطی ناکارآمد زوجین در معتادین تحت درمان با متادون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  سهیلا شایی آرانی   سید محمدرضا تقوی

هدف از این پژوهش بررسی اثر پیش بینی کننده باورهای ارتباطی ناکارآمد و رضایت جنسی بر سازگاری زناشویی در افراد تحت درمان با متادون، اثر پیش بینی کننده مدت زمان مصرف و مدت زمان درمان با متادون بر باورهای ارتباطی ناکارآمد، رضایت جنسی و سازگاری زناشویی، و همچنین مقایسه گروه درمان نشده با افراد دارای حداقل 6 ماه درمان نگهدارنده در متغیرهای فوق بود. جامعه آماری شامل معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شیراز و همسران آن ها در سال 1392 بود که از میان آن ها افراد نمونه، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. 74 معتاد مراجعه کننده به این مراکز به اتفاق همسرانشان در مطالعه شرکت کردند. روش جمع-آوری داده ها، از طریق پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپنیر، رضایت جنسی لارسون و باورهای ارتباطی ناکارآمد بود. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 21 و آزمون t و رگرسیون انجام شد. میانگین سنی معتادان دریافت کننده متادون 45 سال بود. میانگین مدت مصرف مواد و مدت درمان آن ها به ترتیب 17 و 2 سال بود. کمترین و بیشترین میزان مدت تأهل افراد به ترتیب 3 و 38 سال بود. یافته ها حاکی از این بود که مدت زمان مصرف مواد، سازگاری زناشویی را به صورت منفی پیش بینی می کند؛ مدت زمان درمان اعتیاد فرد باورهای ارتباطی ناکارآمد همسر فرد را به صورت منفی پیش بینی می کند؛ باورهای ارتباطی ناکارآمد همسر فرد، در گروه سوءمصرف کننده مواد (متقاضی ترک) بیشتر از افراد دارای درمان نگهدارنده می باشد؛ نقش باورهای ارتباطی ناکارآمد در پیش بینی رضایت زناشویی فرد منفی است؛ همچنین نقش رضایت جنسی فرد در پیش بینی رضایت زناشویی همسر مثبت و نقش باورهای ارتباطی ناکارآمد فرد در پیش بینی رضایت زناشویی همسر منفی است. کیفیت زندگی زناشویی در معتادان ضعف های بسیاری دارد که اکثر آن ها در اثر باورهای غلط همسران و همچنین عدم رضایت کافی از رابطه جنسی می باشد. بنابراین برگزاری کلاس-های بلندمدت در زمینه آموزش شیوه های ارتباطی در همسران و نیز به کارگیری روش های ویژه برای اصلاح خطاهای شناختی ضرورت پیدا می کند. همچنین کیفیت روابط جنسی و عوامل تأثیر گزار بر آن در معتادان با افراد عادی متفاوت است که نیازمند بررسی دقیق تر در این زمینه می باشد.

پیش بینی اضطراب بر اساس مولفه های ذهن آگاهی و طرحواره های هیجانی در بیماران سرطانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  هلیا اشپری   چنگیز رحیمی

مقدمه: پژوهش حاضر به منظور پیش بینی اضطراب بر اساس مولفه های ذهن آگاهی و طرحواره های هیجانی در بیماران سرطانی انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع همبستگی بود. بدین منظور با روش نمونه گیری هدف مند، تعداد 119 بیمار سرطانی از مراکز شیمی درمانی شهر شیراز انتخاب شدند، که شامل (72 زن و 47 مرد) بودند و تمامی آنان تحت شیمی درمانی قرار داشتند. پرسش نامه ی اضطراب بک (bai)، پرسش نامه ی پنج مولفه ای ذهن آگاهی (ffmq) و مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی (less)، ابزار های پژوهش حاضر را تشکیل داده بودند. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چند گانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد که دو مولفه ی ذهن آگاهی (عمل توأم با آگاهی و عدم واکنش) و دو طرحواره ی هیجانی (قابل کنترل بودن و سرزنش) به صورت منفی و دو طرحواره ی هیجانی دیگر (بی حسی هیجانی و نشخوار ذهنی) به صورت مثبت، اضطراب در بیماران سرطانی را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که مولفه های ذهن آگاهی و طرحواره های هیجانی، قادر به پیش بینی اضطراب بیماران سرطانی می باشند.

پیش بینی تعارضات زناشویی بر مبنای سبک های حل مسأله و هوش هیجانی در زنان متقاضی طلاق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  شهلا دهقانی   نوراله محمدی

چکیده پیش بینی تعارضات زناشویی بر مبنای سبک های حل مسأله و هوش هیجانی در زنان متقاضی طلاق به کوشش شهلا دهقانی مدت هاست عدم استحکام و انسجام روابط خانوادگی، بروز و ظهور انواع مشکلات و اختلافات بین زن و شوهر که ارکان اصلی خانواده هستند و متعاقباً بالارفتن غیرمعقول و نابهنجار آمار طلاق، مایه نگرانی همگان است. پژوهش حاضر به منظور بررسی پیش بینی تعارضات زناشویی بر مبنای سبک های حل مسأله و هوش هیجانی انجام شده است. نمونه مورد بررسی 110 نفر از زنان متقاضی طلاق با میانگین سنی تقریبی 32 سال در دادگاه خانواده شیراز بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. شرکت کنندگان، پرسشنامه تعارضات زناشویی (ثنایی و براتی، 1375)، پرسشنامه سبک های حل مسأله (کسیدی ولانگ، 1996) و مقیاس هوش هیجانی (شات و همکاران، 1998) را تکمیل نمودند. نتایج به دست آمده نشان داد که از بین ابعاد مقیاس سبک های حل مسأله، فقط سبک اعتماد در حل مسأله و سبک اجتنابی به ترتیب پیش بینی کننده منفی و مثبت و معنادار تعارضات زناشویی بودند. همچنین نتایج بیانگر آن است که هوش هیجانی به طور منفی و معناداری تعارضات زناشویی و خرده مقیاس های آن را پیش بینی می کند. کلید واژه ها: تعارضات زناشویی؛ سبک های حل مسأله؛ هوش هیجانی

پیش بینی اضطراب بر اساس طرحواره های ناسازگار و رفتارهای مقابله ای کودکان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  بهناز میرعرب   چنگیز رحیمی

چکیده هدف پژوهش حاضر، پیش بینی اضطراب کودکان بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای مقابله ای کودکان بود. جامعه آماری پژوهش کودکان سنین 13-9 سال ثبت نام شده در کمپ تابستانی شهر دبی شامل 400 نفر از ملیت های مختلف (ایرانی، عرب، اروپایی) اعم از دختران و پسران بودند. از بین این افراد نمونه پژوهش شامل 150 کودک به صورت تصادفی انتخاب شدند. از این 150 نفر، 50 نفر ایرانی، 50 نفر اروپایی و 50 نفر عرب بودند. آزمودنی ها پرسشنامه های اضطراب کودکان، طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای مقابله ای را تکمیل نمودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام با نرم افزار spss استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که طرحواره های آسیب پذیری، تنهایی، خودتحول نیافته، سلطه پذیری، نقص، شکست و بی اعتمادی/ بدرفتاری تأثیر معناداری بر اضطراب کودکان دارند. اما تأثیر طرحواره های معیارهای سرسختانه، ایثار، استحقاق بزرگ منشی و خویشتن داری معنادار نبود. هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد کنارآمدن با مشکل و کنارآمدن ویرانگر تأثیر معناداری بر علایم اضطرابی کودکان دارند. اما تأثیر انحراف از مشکل بر علایم اضطرابی معنادار نیست. در مجموع نتایج نشان داد که طرحواره های ناسازگار و رفتارهای مقابله ای قادر به پیش بینی اضطراب کودکان هستند. واژگان کلیدی: طرحواره های ناسازگار، رفتارهای مقابله ای، اضطراب.

بررسی اثربخشی درمان با رویکرد هستی شناسی اسلامی بر درد معنوی در دانشجویان با مشکلات افسردگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1394
  فهیمه محمد پور   نوراله محمدی

بررسی اثربخشی درمان با رویکرد هستی شناسی اسلامی بر درد معنوی در دانشجویان با مشکلات افسردگی هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی گروه درمانی با رویکرد هستی شناسی اسلامی بر میزان درد معنوی در دانشجویان با مشکلات افسردگی بوده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی سال تحصیلی 93-94 در دانشگاه فنی-حرفه ای بودند. به منظور انجام پژوهش، تعداد 30 نفر از دانشجویان دختر برای شرکت در این برنامه در نظرگرفته شدند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15=n) و کنترل (15=n) جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس افسردگی بک ویراست دوم (1968) و مقیاس محقق ساخته درد معنوی بود. داده ها توسط نرم افزار spss و با استفاده از آزمون کوواریانس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان داد که درمان با رویکرد هستی شناسی اسلامی به طور معناداری (001/0p<) بر کاهش افسردگی و درد معنوی در دانشجویان موثربود.

مقایسه ویژگی های شخصیتی و تفکر ناکارآمد در افراد معتاد به مواد مخدر (تریاک و هروئین) و افراد بهنجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1386
  سعیده عزیزمحمدی   چنگیز رحیمی

چکیده ندارد.

بررسی هوش هیجانی و کارکردهای شناختی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مثبت، منفی، افسردگی و افراد نرمال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1386
  راضیه هاشمی   چنگیز رحیمی

چکیده ندارد.

مقایسه ویژگی های شخصیتی و نگرش های ناکارآمد اقدام کنندگان به خودکشی، افراد افسرده (بدون سابقه اقدام به خودکشی) و افراد بهنجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  مینا بن راضی غابشی   چنگیز رحیمی

چکیده ندارد.

مقایسه انسجام فضایی - زمانی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی با بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد بهنجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1387
  سپیده مکارم   چنگیز رحیمی

علائم و نشانه های بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی نشان می دهد که آنها در رفتار و اندیشه خود پیوستگی و انسجام ندارند و رفتارهای عجیب و غریب نشان می دهند. این ویژگی ادراکی یا رفتاری در تحقیقات مختلفی به طور ضمنی مطرح و مورد تأیید قرار گرفته است. اما مکانیزم ادراکی که بتواند ویژگی فوق را تبیین کند هنوز مورد مناقشه است. انسجام فضایی- زمانی یکی از حوزه های ادراک می باشد که به معنای ادغام بازنمایی های مختلف از یک محرک در یکدیگر و درک محرک به صورت یک کل واحد می باشد، تا کنون در اختلال اسکیزوفرنیا مورد بررسی قرار نگرفته است، در حالی که می توان به طور ضمنی در نظریات بعضی از محققان (مانند همزلی، 1994) اشاراتی به آن یافت. در این تحقیق فرض شده است که نقص بیماران مبتلا به اسکیروفرنیا در زمینه انسجام فضایی-زمانی می تواند به عنوان مکانیزم اثر گذار در بروز نابهنجاری ادراکی یا شناختی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا باشد. بدین منظور 50 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا، 30 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی و 34 فرد بهنجار با آزمایه مکان یابی خانه خالی مورد آزمایش قرار گرفتند. میانگین سنی آزمودنی ها برابر 2/34 سال و میانگین دوز داروی مصرفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا برابر 7/54 میلی گرم بود. داده های تحقیق با توجه به دو متغیر درستی پاسخ و زمان واکنش مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در متغیر درستی پاسخ، بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا ضعیف ترین عملکرد را داشته اند که قابل استناد به داروهای ضد روان پریشی نیست. عملکرد ضعیف بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا با توجه به دیدگاه شناختی همزلی (1994) و تحقیقات اخیر در خصوص نقایص عصب شناختی در اختلال اسکیزوفرنیا قابل تبیین می باشد. هم چنین، الگوی عملکرد بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا (در این متغیر) در این آزمایه نیز با دو گروه دیگر تفاوت داشت که نشان از کندی این دسته از بیماران در انتقال اطلاعات بینایی به مراحل پردازشی می باشد. در متغیر زمان واکنش، تفاوت معنی داری بین دو گروه بیمار یافت نشد که این یافته با توجه به کندی موجود در پردازش اطلاعات در هر دو اختلال قابل تبیین می باشد.

مقایسه ویژگی های شخصیتی و نگرش های ناکارآمداقدام کنندگان به خودکشی، افراد افسرده (بدون سابقه اقدام به خودکشی) و افراد بهنجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  مینا بن راضی غابشی   چنگیز رحیمی

هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های شخصیتی و نگرش های ناکارآمد اقدام کنندگان به خودکشی، افراد افسرده (بدون سابقه اقدام به خودکشی) و افراد بهنجار بود. برای این منظور 36 نفر از بیماران اقدام کننده به خودکشی (21 زن، 15 مرد)، 40 نفر از بیماران افسرده بدون سابقه اقدام به خودکشی (26 زن، 14 مرد) و 45 نفر از افراد سالم (26 زن، 19 مرد) پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت و مقیاس نگرش های ناکارآمد را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و روش همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله در ارتباط با فرضیه اول نشان داد که میانگین گروه اقدام کننده به خودکشی در خرده مقیاس روان رنجورخویی از همه گروه ها بالاتر و در خرده مقیاس های وظیفه مداری و گشودگی در تجربه از همه پایین تر بودند. میانگین گروه بهنجار نیز در تمام خرده مقیاس ها (وظیفه مداری، گشودگی در تجربه، برون گرایی) به جز خرده مقیاس روان رنجورخویی بالاتر از دو گروه دیگر بود. در ارتباط با فرضیه دوم یافته ها خاطر نشان ساخت که میانگین خرده مقیاس های مطلق گرایی، تأیید اجتماعی و آسیب پذیری در گروه اقدام کننده به خودکشی از همه بالاتر و در گروه بهنجار از همه پایین تر بودند. تفاوت میانگین این خرده مقیاس در دو گروه افسرده و بهنجار از لحاظ آماری معنادار نبود. نتایج به دست آمده در ارتباط با سوال پژوهشی نیز نشان داد که سه خرده مقیاس پرسشنامه نگرش های ناکارآمد با خرده مقیاس روان رنجور خویی در پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت، دارای همبستگی مثبت و با خرده مقیاس های وظیفه مداری، گشودگی در تجربه و برون گرایی دارای همبستگی منفی بود.یافته های فوق با توجه به نظریه های دوبرستین، الیس، اسلید، اوونز و بلات مورد بحث قرار گرفتند.