نام پژوهشگر: نعمتاله رشیدنژادعمران
فیروز رسولی جمادی نعمت اله رشیدنژادعمران
مجموعه دگرگونی گشت، در شمال ایران، در زون ساختاری تالش قرار دارد و بر اثر گسلهای تراستی از زمان تریاس پایانی در سطح زمین ظاهر شده است. این مجموعه از دو واحد فوقانی و تحتانی تشکیل شده که از لحاظ سنگ شناختی و درجه دگرگونی باهم تفاوت دارند. در این مجموعه، توده¬های آذرین مافیک و فلسیک در زمانهای متعددی تزریق شده¬اند. سنگهای گرانیتی این مجموعه شامل لوکوگرانیتهای پرکامبرین و تریاس هستند. توده¬های نفوذی تریاس پایانی، در طی کوهزایی سیمرین پیشین در پهنه برشی راستگرد جایگزین شده¬اند. از نظر سنگ¬نگاری، توده¬های گرانیتی عمدتا از کوارتز، پلاژیوکلاز، ارتوز و همراهی با بیوتیت (کلریتی تا موسکویتی شده) و موسکویت تشکیل شده¬اند. فراوانی مدال این کانیها در توده¬های پرکامبرین و تریاس متفاوت است. برخی از رخنمونهای گرانیتی منسوب به تریاس، از آلبیت غنی هستند. دگرسانی و دگرریختی در این توده¬ها، براساس شدت و ضعف تنشهای تکتونیکی و قرار گیری در پهنه¬های برشی، کم و پیش مشاهده می¬شود. انواع بافت¬های ماگمایی و فابریکهای دگرریختی و دینامیکی در این سنگها مورد بررسی قرار گرفته¬اند. در رده بندی شیمیائی، از آلکالی گرانیت –گرانیت تا گرایشهایی به ترونجمیت- تونالیت را در بردارند. از نظر ماهیت و سری ماگمایی، از نوع کالکوآلکالن، فقیر تا غنی از پتاسیم (سریهای سدیک-پتاسیک) و عمدتا پرآلومین تا بعضا با گرایش متاآلومین، هستند. توده¬های گرانیتی منطقه عمدتا یک محیط تکتونیکی وابسته به کمان ماگمایی را نشان می¬دهند، اما آلبیت گرانیتها یک رژیم درون صفحه¬ای را معرفی می¬کنند. در نمودارهای تغییرات عناصر، دیاگرامهای نوع هارکر، توده¬های غنی از آلبیت از سایر توده¬ها متمایز شده¬اند. گرانیتهای پرکامبرین و تریاس، در مواردی شباهتهایی را نشان می¬دهند. الگوهای عناصر کمیاب و نادر خاکی مربوط به گرانیتهای پرکامبرین و گرانیت گنایس نیز شباهتهای دارند. بنظر می¬رسد، گرانیتهای تریاس، از ذوب سنگهای میکاسه و در اثر آبگیری از موسکویت، در فشارهای پائین شکل گرفته¬اند. منشاء آلبیت گرانیت مشابه پلاژیوگرانیتهای اقیانوسی است، با این تفاوت که این گرانیتها آلودگی پوسته¬ای را تجربه کرده¬اند.
محمود جعفری نعمت اله رشیدنژادعمران
مجموعه دگرگونی گشت در جنوب غربی شهرستان فومن و مشرق ماسوله برونزد دارد. این منطقه، به عنوان بخشی از البرز غربی، در زون گرگان-رشت واقع شده است. سنگهای این مجموعه در طی فاز کوهزایی هرسی نین در رخساره شیست سبز تا آمفیبولیت دگرگون شده اند. مجموعه دگرگونی گشت را به دو بخش فوقانی و تحتانی تقسیم بندی کرده اند، شامل تناوب ستبری از سنگهای رسوبی و آتشفشانی (مافیک- فلسیک) دگرگونه که به پرکامبرین- پالئوزوئیک نسبت داده شده اند. این دو بخش از نظر لیتولوژی، فابریک و درجه دگرگونی، متفاوت هستند. این مجموعه دگرگونه را توده های نفوذی مافیک و اسیدی با سن های مختلف قطع کرده اند. مجموعه دگرگونی گشت از انواع شیستهای پلیتی- پسامیتی و پلیتی - آذرآواری و شیستهای مافیک تا آمفیبولیت و متابازیت تشکیل شده است، که در آنها انواع فابریک های دگرگونی و دینامیکی دیده می شود. مطالعات ژئوشیمیایی نشان دادند که سنگهای دگرگونی تحت مطالعه عمدتاً دوقطبی فلسیک - مافیک با ماهیت کالکوآلکالن، تحولی تا آلکالن هستند. سنگهای فلسیک عمدتاً ماهیت کالکوآلکالن پتاسیم بالا و سنگهای مافیک ماهیت تحولی تا آلکالن و فقیر از پتاسیم دارند. سنگهای مافیک مجموعه دگرگونی گشت اعم از شیست سبز، آمفیبولیت و متابازیتها از نظر منشاء و محیط تکتونیکی شباهت هایی را با محیطهای گسترش میان اقیانوسی و جزایر قوسی نشان می دهند. اما مجموعه شواهد زمین شناسی، سنگ شناختی و ژئوشیمیایی در این پژوهش حاکی از قرابت آنها با یک محیط کششی پشت قوسی است. در شمال غرب گشت، مجموعه افیولیتی شاندرمن رخنمون دارد که حاکی از زایش و ظهور پوسته اقیانوسی در آن محدوده است.
مریم ندری نعمت اله رشیدنژادعمران
توده مورد مطالعه در شرق زنجان، با روند شمال غرب – جنوب شرق، برونزد داشته و از نظر ساختاری در پهنه البرز - آذربایجان و زیرپهنه طارم قرار دارد. برونزدهای سنگی موجود در منطقه شامل نهشته های رسوبی - آذرآواری به سن ائوسن هستند. توده نفوذی مورد مطالعه نهشته های ائوسن را قطع کرده و باعث دگرسانی آنها شده است. امّا به علت عمق کم جایگزینی توده، گسترش و شدت هاله های دگرگونی مجاورتی در سنگ میزبان کم است. توده نفوذی منطقه از نظر ترکیب سنگ شناختی، دامنه ای از مونزوگرانیت، کوارتزمونزونیت، مونزونیت، کوارتزمونزودیوریت و مونزودیوریت دارد و در واقع یک سری مونزونیتی را نشان می دهد. کانیهای اصلی تشکیل دهنده توده، فلدسپات پتاسیم، پلاژیوکلاز، پیروکسن (اوژیت- دیوپسید) و کوارتز هستند. بافت اصلی توده گرانولار، اینترگرانولار، میکروگرانولار تا میکروگرانولار- پورفیریتی است، ولی انواع بافت های موضعی و فرعی شامل گرانوفیری، گرافیکی، مونزونیتی، بازماندی، پرتیتی و پوئی کلیتیک در نمونه های توده حضور دارند. به لحاظ ژئوشیمیایی، ماهیت آن متاآلومین و - type i است و به سری ماگمایی کالک آلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی تعلق دارد. آنکلاوهای موجود در توده نفوذی، از نوع میکروگرانولار فلسیک، با ترکیب مونزونیتی است، که نسبت به سنگ میزبان خود دانه ریزتر و دارای بافت میکروگرانولار- پورفیریتی می باشد. طبق نتایج به دست آمده از مباحث ژئوشیمی و پتروژنز، ماگمای سنگ های منطقه مورد مطالعه، عمدتا از ذوب بخشی گوشته لیتوسفری زیرقاره ای متاسوماتیزه شده در اثر سیالات و یا مذاب های بخشی برخاسته از لبه فرورانش منشا گرفته است. تفریق و تبلور این ماگما، مهمترین فرآیند کنترل کننده تنوع سنگها در سری مونزونیتی بوده است. نمودارهای تکتونیکی نشان دهنده یک کمان ماگمایی حاشیه قاره ای و یک محیط کششی درون کمانی همزمان تا عمدتاً پس از برخورد است. جایگزینی توده نفوذی منطقه پس از برخورد صفحه عربی با ایران مرکزی و به دنبال فاز کششی پیرنه رخ داده است.
مریم هنرمند نعمت اله رشیدنژادعمران
مجموعه گرانیتوئیدی نیاسر، بخشی از پلوتونیسم سنوزوئیک است که در قسمت مرکزی کمربند ماگمایی ارومیه – دختر واقع شده است. توده های مورد مطالعه شامل میکرودیوریت مزوش، سیلهای دیوریتی نشلج، تونالیت مارفیون، کوارتزدیوریت قالهر، تونالیت پودلگ و دیوریت کوه قده می باشند. واحدهای میزبان توده های نفوذی در منطقه، شامل سنگهای آتشفشانی ائوسن میانی تا بالایی، همراه با میان لایه های شیل و مارن هستند. شواهد صحرایی نشان می دهد که توده مزوش، مربوط به قدیمیترین فعالیت پلوتونیسم در منطقه مورد مطالعه است. این توده در زیر واحدهای آتشفشانی – رسوبی ائوسن میانی تا بالایی قرار گرفته و موجب دگرسانی سنگهای اطراف نشده است. سیلهای نشلج و همچنین توده های مارفیون، قالهر، پودلگ و کوه قده به داخل نهشته های ائوسن نفوذ کرده و موجب دگرگونی مجاورتی و دگرسانی در سنگهای میزبان شده اند. واحدهای آتشفشانی-رسوبی ائوسن در نزدیک توده مارفیون متحمل دگرگونی مجاورتی شده و میزبان اسکارن پیروکسن – گارنت با مقادیر کمی کانه زایی (در حد غیر اقتصادی) شده اند. آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک، با خصوصیات مشابه گرانیتوئید میزبان در توده های مارفیون، قالهر و پودلگ حضور دارند. توده میکرودیوریتی مزوش و سیلهای نشلج، از نظر سنگ شناسی و کانی شناسی عمدتاً از کانیهای پلاژیوکلاز و آمفیبول تشکیل شده اند. توده های مارفیون، قالهر، پودلگ و کوه قده نیز از مجموعه کانیهای پلاژیوکلاز، آمفیبول، کوارتز، بیوتیت و فلدسپار پتاسیم تشکیل شده اند که نسبت کانی شناسی مودال آنها بر اساس ترکیب سنگ متفاوت است. بیوتیت تنها در ترمهای اسیدی تر، مانند تونالیت ها، به فراوانی دیده می شود. زیرکن، آپاتیت و اسفن از کانیهای فرعی موجود در مجموعه نفوذی نیاسر هستند که فراوانی آنها در توده های مختلف متفاوت است. مگنتیت کانی اپک غالب در توده های منطقه است. کانیهای ثانویه و محصولات دگرسانی، از جمله سریسیت، کلریت، کلسیت، کانیهای رسی، اپیدوت و هیدروکسید های آهن، کم و بیش در همه سنگها حصور دارند. بافت این سنگها گرانولار تا پورفیریک است. داده های ژئوشیمی سنگ، سن سنجی u-pb زیرکن، شیمی کانیها و نسبتهای ایزوتوپی sr-nd-pb مربوط به توده-های منطقه و آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک، جهت پی بردن به پتروژنز و جایگاه ژئودینامیکی توده ها، مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس داده های ژئوشیمی، مجموعه نفوذی نیاسر، متاآلومین و i-type بوده و ویژگی کالک آلکالن پتاسیم پایین تا متوسط نشان می دهد. کلیه نمونه های مربوط به سنگهای نفوذی دارای مقادیر sio2 از 5/51 تا 9/66 درصد وزنی هستند. نمونه های مورد مطالعه دارای مقادیر نسبتاً بالایی از al2o3 (3/18 - 2/14 درصد وزنی) هستند. غنی شدگی از lree و lile و تهی شدگی از hfse، به همراه آنومالی ضعیف eu (eu/eu*=0.56-1.27)، در نمودارهای بهنجار شده عناصر کمیاب نسبت به گوشته اولیه قابل مشاهده است. سن سنجی u-pb زیرکن سن تبلور ماگما را در توده مزوش 50 میلیون سال و در توده های مارفیون، قالهر و پودلگ 18 میلیون سال نشان می دهد. بر اساس شواهد صحرایی، سیلهای نشلج در زمان ائوسن بالایی- الگوسن آغازین تشکیل و جایگزین شده اند. ارزیابی فشار به روش al در هورنبلند، فشارهای کمتر از 3 کیلوبار را برای توده های منطقه نشان می دهد. دماهای به دست آمده به روش ترمومتری هورنبلند-پلاژیوکلاز از 706 تا 807 درجه سانتیگراد و احتمالاً نشان دهنده مراحل آخر تبلور ماگماها هستند. داده های ایزوتوپی sr-nd برای توده مزوش و سیلهای نشلج شامل isr=0.7060–0.7081 و end(t) = -0.4 to +1.6 همراه با tdm = 1.2–1.3 ga می باشند. نسبتهای ایزوتوپی نیز شامل (206pb/204pb) = 18.57–18.62, (207pb/204pb) = 15.61–15.66 و (208pb/204pb) = 38.65– 38.69هستند. داده های ژئوشیمیایی نشان می-دهند که ماگماهای مربوط به توده مزوش و سیلهای نشلج، از گوشته، در یک محیط فرورانش، منشأ گرفته و متحمل آلودگی پوسته ای شده اند. توده های مارفیون، قالهر، پودلگ و کوه قده ترکیبات یکنواختی از ایزوتوپهای sr و nd نشان می دهند. نسبتهای ایزوتوپی sr-nd در این توده ها شامل isr = 0.7065–0.7072 و nd (t) = -2.3 to -4.2 هستند. مدل سنی nd در این توده ها 0.99 - 1.4 ga است. نسبتهای ایزوتوپی سرب در توده های مارفیون، قالهر، پودلگ و کوه قده شامل(206pb/204pb) = 18.67–18.95, (207pb/204pb) = 15.63–15.75 و (208pb/204pb) = 38.7–39.1هستند. این ویژگیهای ژئوشیمیایی و ایزوتوپی، یک منشأ مختلط (پوسته ای – گوشته ای) را برای توده های مذکور، در یک محیط کششی پس از برخورد تأیید می کند. ذوب گوشته لیتوسفری غنی شده، در زیر قاره، ماگمای مافیک ایجاد می کند. قرار گرفتن این مذابهای مافیک گوشته ای در زیر پوسته قاره ای، نقش مهمی را در پیدایش مذابهای مربوط به توده های مارفیون، قالهر، پودلگ و کوه قده داشته است. بنابراین، افزایش دما که بواسطه قرار گرفتن ماگمای مافیک در زیر پوسته قاره ای ایجاد شده، موجب ذوب بخشی قسمتهای تحتانی و بازیک پوسته قاره ای شده است. براساس اطلاعات صحرایی، پتروگرافی، ژئوشیمی و ایزوتوپی، ماگماهای مروبط به توده های مارفیون، قالهر، پودلگ و کوه قده به واسطه افزایش درجه ذوب بخشی از یک منبع مشابه ایجاد شده اند. مطالعات ژئوشیمی نشان می دهد که ماگماهای مربوط به توده های مذکور در طی واکنشهای آبزدایی آمفیبول در پوسته زیرین ایجاد شده اند.
میترا غفاری نعمت اله رشیدنژادعمران
توده های نفوذی مورد مطالعه در شمال غرب شهرستان سلماس و در محدوده پهنه ماگمایی- دگرگونی سنندج-سیرجان قرار گرفته اند. توده های نفوذی مورد مطالعه با ترکیب مافیک-حدواسط و فلسیک، به داخل مجموعه های دگرگونه تزریق شده اند. در محل همبری و در داخل توده های مافیک-حدواسط با توده های فلسیک منطقه، پدیده های آمیختگی و اختلاط ماگمایی رخ داده است. بر روی توده های مورد نظر مطالعات ژئوترموبارومتری، ژئوشیمیایی و ایزوتوپی sr و nd انجام شده است. مدل سازی بر اساس عناصر نادر خاکی، در گابروهای توده ای نشان می دهد که آنها حاصل ذوب بخشی گوشته منشأ اسپینل لرزولیتی می باشند. همچنین مدل سازی در سنگهای اختلاطی، نشان دهنده تشکیل آنها از اختلاط گرانیتها با دیوریتها می باشند. به لحاظ محیط تکتونیکی، توده های نفوذی منطقه در یک محیط قوسی نفوذ کرده اند.
زینب فیاضی نعمت اله رشیدنژادعمران
توده متاگرانیتوییدی اسفاجرد- قیدو، در زون سنندج- سیرجان و در منطقه موته قرار دارد. در منطقه مورد مطالعه، توده مزبور شامل انواع سنگ های سینوگرانیت، مونزوگرانیت، سینودیوریت و مونزوگابرو است. دایک های مافیک و آپلیتی و رگه های کوارتزی تورمالین دار در این توده ها تزریق شدند، که در جاهایی متامورف هستند. سنگهای دگرگونه میزبان این توده، میکا- گارنت شیستهایی هستند که به طور محلی استارولیت دارند. بافت اصلی سنگهای نفوذی منطقه، دانه ای با کانیهای نیمه شکل دار تا بی شکل است. اما بافتهای فرعی و موضعی متنوع و شامل همرشدیهای پرتیتی، گرافیکی، میرمکیتی و گرانوفیری، و پوئیکلیتیک و کاتاکلاستیک هستند. متاسینو-مونزو گرانیت اسفاجرد – قیدو، به دلیل حضور پلاژیوکلاز و وجود بافت پرتیتی، جزو گرانیتهای ساب سولووس محسوب می شود. بنابراین، ماگمای والد آن یک ماگمای سرشار از آب بوده است. مقایسه ترکیب شیمیایی نمونه های متاگرانیت اسفاجرد – قیدو، با توده های نفوذی اطراف ( سینودیوریت، گابرو) دلالت بر منشاء مشترک و تحولات پتروژنتیکی مشابهی دارد که همه توده ها را تحت تاثیر قرار داده است. تمامی آنها روندهای یکسانی را در نمودارهای هارکر ایجاد کرده و در اسپایدرگرامها, دارای الگوهای عادی سازی شده به کندریت مشابهی هستند. بنابراین، می توان تمامی این گرانیتوئیدها را جزو یک سری ماگمایی واحد در نظر گرفت. روند تغییرات عناصر اصلی و کمیاب در نمونه های مناطق مختلف به گونه ای است که نشان می دهد تبلور تفریقی عامل اصلی تحولات ماگمایی بوده است و نسبتهای پائین ) la/nb(0.4 – 1.16 ، zr/nb (3.5 - 5.4) ، ba/nb( 3 – 10.5) ، th/nb (0.04 – 0.8 ) مبین ماگماتیسم در ارتباط با گوشته می باشد. فراوانی عناصر کمیاب در گرانیتوئیدهای مورد مطالعه بسیار شبیه به فراوانی این عناصر در گرانیتوئیدهای تشکیل شده در مناطق قوس قاره ای است. پر آلومین بودن آن شاید به دلایل ثانوی و کاذب مثل آلودگی با شیست های میزبان غنی از آلومین و رسوبات در مسیر صعود و جایگزینی است و فرآیند متاسوماتیسم و تشکیل میرمکیتی نیز دخالت داشته است. از روی نمودار لومولر و گراوز (1979), محیط تکتونیکی گرانیتوئید ها کمان ماگمایی و یا یک محیطی با فشارش موضعی، بوده است. مقایسه عناصر کمیاب خاکی نمونه های مورد مطالعه با گرانیتوئیدهای مناطق آندی، که در اعماق متفاوت پوسته ای تشکیل شده اند، گویای ضخامت کم پوسته و تشکیل ماگما در اعماق کم بوده است.
محدثه مجنون نعمت اله رشیدنژادعمران
چکیده ندارد.
محسن شیرخانی مجید قادری
چکیده ندارد.