نام پژوهشگر: غلامرضا اسدالله فردی
افسانه فرجی غلامرضا اسدالله فردی
حوض های ته نشینی ثانویه که معمولاً در تصفیه خانه های فاضلاب مورد استفاده قرار می گیرند، به فضای زیادی احتیاج دارند و ذرات معلق ریز را به خوبی حذف نمی کنند. این مطالعه به منظور بررسی امکان استفاده از ته نشین کننده لوله ای به عنوان حوض ته نشینی ثانویه در یک تصفیه خانه فاضلاب به شیوه لجن فعال و در مقیاس پایلوت، به انجام رسیده است. همچنین امکان بهبود کارایی ته نشین کننده لوله ای به وسیله کاهش قطر لوله ها از طریق دو مرحله ای کردن عملیات ته نشینی بررسی شد و نتایج حاصل با خروجی تصفیه خانه مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج مطالعات پایلوتی صورت گرفته نشان داد میزان حذف ذرات معلق و کدورت از واحد یک مرحله ای از زمان ماند 20 دقیقه به بعد در لوله ها تغییر قابل توجهی نکرده و می تواند خروجی در محدوده استاندارد محیط زیست ایران برای تخلیه به آبهای سطحی ایجاد کند. میانگین درصد حذف ذرات معلق برای واحد یک مرحله ای در زمان ماند 20 دقیقه در لوله ها %97/6درصد و برای حوض ته نشینی تصفیه خانه با زمان ماند شش تا هشت ساعت، به ترتیب 98/2درصد گزارش شده است. همچنین نتایج نشان داد ته نشینی دو مرحله ای می تواند خروجی با کیفیت بهتر(97.8%) و در زمان ماند کوتاه تر (15 دقیقه) نسبت به واحد یک مرحله ای ایجاد کند. در طول آزمایش ها، تجمع جامدات و گرفتگی ناشی از آن در لوله ها مشاهده نگردید. لذا می توان حداقل قطر را برای واحد یک مرحله ای پنج سانتی متر پیشنهاد نمود.
علی مطلبی دموچالی غلامرضا اسدالله فردی
پسماند های معدنی که طی استخراج معادن و فعالیت های بخش فرآوری مواد معدنی به وجود می آید ، یکی از معضلات مهم زیست محیطی بخش صنعت ومعدن در مقیاس جهانی است و در کشور ایران به دلیل عدم معرفی آن ها و عدم تعیین استاندارد های لازم در مورد نحوه ی دفن و بی خطر نمودن آن ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. لذا لازم است چنین پسماند هایی در مراحل مختلف فرآیند شناسایی شوند ، رفتار آن ها در انتقال آلاینده های زیست محیطی بررسی شود و آلودگی مکان هایی که در معرض ریسک این پسماند ها هستند به خوبی مدیریت گردند. آلودگی فلزات سنگین یکی از شایع ترین معضلات پسماند های معدنی است. پایداری فلزات سنگین به علت عدم تجزیه پذیری بیولوژیکی ، ارزیابی انتقال آن ها در محیط زیست را اجتناب ناپذیر می سازد. در این پایان نامه ی پارامترهای موثر در انتقال فلزات سنگین از کیک فیلتر سرد که یک پسماند معدنی ناشی از فعالیت کارخانه ی لیچینگ روی است ، به منابع آب بررسی شد. بدین منظور انتقال فلزات کادمیم، نیکل و منگنز از ستون پسماند هایی که در اطراف کارخانه دپو می شوند در شرایط مختلف دانه بندی پسماند ها ، دبی محلول ورودی( شبیه سازی شدت بارش های مختلف) و ph محلول ورودی در بازه ی زمانی 30 روز به کمک شبیه سازی با نرم افزار phreeqc بررسی شد. phreeqc یک مدل زمین شیمیایی انتقال یک بعدی همراه با واکنش های شیمیایی ، برای شبیه سازی در محیط های آبی و خاکی است که به وسیله ی مرکز تحقیقات زمین شناسی ایالات متحده (usgs) طراحی شده است. نتایج حاصل از شبیه سازی، با آزمایشات فروشویی ستونی که برای بررسی انتقال فلزات سنگین از پسماند های معدنی کارخانه ی لیچینگ روی زنجان انجام شده بود ، مطابقت داده شد. همانند آن چه در آزمایشگاه به دست آمده بود ، دبی 0.5 سانتی متر مکعب ، ph برابر 5 و دانه بندی مخلوط بحرانی ترین وضعیت در انتقال فلزات سنگین را مشخص می کنند.
مصطفی داودی سید محله غلامرضا اسدالله فردی
صنعت تولید نساجی یکی از صنایع است که با توجه به افزایش جمعیت در کشور ما نیاز به گسترش و توسعه دارد. در کنار توسعه این صنعت یکی از مشکلات مهمی که در این زمینه وجود دارد خطرات ناشی از تخلیه پساب غیر استاندارد به آبهای زیرزمینی و سطحی است که بهداشت عمومی را به مخاطره می اندازه. لذا مطالعه کیفیت فاضلاب خروجی کارخانجات ریسندگی و بررسی عملکرد تصفیه خانه های موجود دارای ضرورت می باشد.در این مطالعه برآنیم تا با برسی کمی و کیفی فاضلاب کارخانه نساجی مازندران راه حل هایی جهت تصفیه پذیری فاضلاب این کارخانه پیدا نموده و فرایند تصفیه مناسب این پساب را ارایه دهیم. سپس تعیین ماده منعقد کننده مناسب جهت تصفیه شیمیایی این فاضلاب بررسی اقتصادی تصفیه پساب بر اساس استفاده از انواع منعقد کننده های مختلف و تعیین درصد حذف رنگ و cod بوسیله ماده منعقد کننده ی انتخابی از اهداف اصلی این مطالعه می باشد. در حال حاضر تخلیه فاضلاب این کارخانه به رودخانه سیاهرود می باشد و مشکلات زیست محیطی بسیاری را برای این اکوسیستم آبی بوجود آورده است. پس از نمونه گیری های منظم و با بررسی های اقتصادی و آزمایش جارتست بین چند ماده منعقد کننده آهک به عنوان ماده ی مناسب تصفیه شیمیایی این فاضلاب پیشنهاد می گردد و در انتها درصد حذف رنگ و cod بوسیله این ماده مشخص گشته و با مطالعات حاضر در این زمینه مقایسه شده است.
امیر حسین صابرمنش محسن میرمحمدی
به دنبال افزایش بیرویه و گستردگی ناهمگون جمعیت در پهنه شهری و افزایش سفرها با اتومبیل شخصی به تبع آن، افزایش آلودگی زیستمحیطی به سبب استفاده از سوختهای فسیلی، متخصصین را برآن داشت تا ایده و الگوی توسعه حمل و نقل محور را به منظور کاهش استفاده از اتومبیل شخصی، افزایش بهرهوری ناوگان حمل و نقل عمومی، تشویق پیادهروی و احیاء مراکز شهری در الگویی فشرده و با کاربری مختلط مطرح نمایند. هدف این پژوهش تأثیر ایجاد سیستم اتوبوس سریعالسیر به عنوان توسعه حمل و نقل محور بر کاهش آلودگی هوا است. بنابراین، پس از بررسی مبانی و رویکردهای توسعه حمل و نقل محور و تأثیر آن بر سفرهای درونشهری، با استفاده از مدل emme/2 و ضرایب انتشار، آلایندههای تولیدی وسایل نقلیه و حجم جابجایی مسافر، سرانه آلاینده تولیدی وسایل نقلیه به حجم مسافر جابجا شده را دو سناریوی قبل از اجرای سیستم اتوبوسهای سریعالسیر و بعد از اجرای آن استخراج و تحلیل شده است. بر این مبنا و روش سنجش میزان انتشار آلایندهها نتایج حاکی از آن است که آلایندههای تولیدی کاهش، حجم مسافر جابجا شده افزایش و زمان سفر کاهش یافته است.
مریم پام غلامرضا اسدالله فردی
اصلاح الکتروکینتیک یک تکنولوژی نوید بخش است که می توان از آن برای پاکسازی خاک های ریزدانه در محل استفاده کرد. در این مطالعه حل عددی فرآیند الکتروکینتیک در خاک مورد توجه قرار گرفته است. مدل عددی برای شبیه سازی انتقال جیوه تحت یک میدان الکتریکی با استفاده از معادله یک بعدی انتقال- انتشار توصیف کننده انتقال آلاینده فرمولبندی شده است. مدل ارائه شده برای نشان دادن تغییر ph و حذف جیوه از خاک رس کائولینیت استفاده می شود. برای حل مدل از روش-های تفاضل محدود استفاده شده است. برنامه کامپیوتری در نرم افزار متلب به دو روش ftcs و crank-nicolson نوشته شده است که طرح crank-nicolson به دلیل دقت بیشتر با نتایج بیشتر منطبق بوده است. برای کالیبراسیون مدل از نتایج آزمایشگاهی استفاده شده است. مدل عددی پیشنهاد شده با نتایج آزمایشگاهی مطابقت خوبی نشان می دهد. حساسیت مدل عددی نسبت به ولتاژ و ضریب تاخیر و مکانیزم پخش بررسی شده است.
محمد عزیزی محمد نخعی
آبخوان های مورد مطالعه در سلسله جبال زاگرس داخلی( یا سنندج- سیرجان) و در 120 کیلومتری شهر سنندج (شمال غربی ایران و مرز عراق) در شهرستان مریوان واقع شده است. دشت مریوان شامل دو قسمت، یکی در شرق شهر مریوان با جهت شرقی-غربی و دیگری با جهت شمالی-جنوبی که دریاچه زریبار را احاطه نموده است و دشت قزلچه سو در شمال دشت مریوان به صورت شرقی- غربی گسترش یافته است که در این دشت رودخانه قزلچه سو با جهت شرقی- غربی جریان داشته و پس از خروج از کشور وارد سد دوکان در کردستان عراق می شود. حوضه آبریز محدوده مورد مطالعه، با متوسط سالیانه بارندگی (970 میلی متر)، دما (2/13 درجه)، تبخیر (5/1732 میلی متر) و جهت باد غالب سمت ( غرب، جنوب غرب و شمال غرب)، در اقلیم بسیار مرطوب و سرد مرطوب قرار می گیرد. نوع آبخوان در دشت های مورد مطالعه غالباً از نوع آزاد می باشد. منحنی هیدروگراف معرف آب زیر زمینی دشت های مورد مطالعه نشان میدهد که مقدار متوسط افت آبخوان در 7 سال گذشته، در دشت های مریوان و قزلچه سو به ترتیب برابر 54/1 و 61/1 متر است. همچنین متوسط افت سالانه در دشت مریوان 0.22 متر و در دشت قزلچه سو 0.23 متر می باشد. نقشه های تراز و جهت جریان آب زیرزمینی دشت های مورد مطالعه، ترسیم شده و نتایج آن ها نشان داد که در دشت مریوان، جهت تغذیه آب زیرزمینی به دشت شامل قسمت های شمالی، شرقی و غربی در محدوده مورد مطالعه است که منطقه تغذیه را مشخص می کند و جهت خروجی که مشخص کننده منطقه تخلیه دشت است قسمت های جنوبی دشت می باشد. جهت جریان آب زیرزمینی در دشت مریوان در بخش شرقی دشت، از شرق به سمت غرب، در بخش جنوبی دشت(جنوب دریاچه زریبار)، از شمال، غرب و شرق به سمت قسمت میانی دشت(رودخانه زریبار) می باشد.در بخش شمالی دریاچه زریبار، از شمال به سمت دریاچه است. در دشت قزلچه سو، ورودی آب زیرزمینی به دشت شامل شمال، شرق و جنوب محدوده است که منطقه تغذیه را مشخص می کند و جهت خروجی که مشخص کننده منطقه تخلیه دشت است قسمت های غربی دشت می باشد. جهت جریان آب زیرزمینی، به طور کلی از شرق به سمت غرب می باشد. دریاچه زریبار با جریان آب زیرزمینی آبخوان، ارتباط تنگاتنگ هیدرولیکی دارد. متوسط تراز آب آبخوان دشت مریوان و سطح آب دریاچه، طی یک دوره ی 5 ساله نشان از همبستگی بین تراز آب دریاچه و سطح آب زیرزمینی اطراف دریاچه دارد و نمایانگر ارتباط تنگاتنگ هیدرولیکی و همبستگی معنی داری (92/0r=) بین دریاچه و دشت می باشد. همچنین همبستگی(رگرسیون) بین کیفیت آب دریاچه و کیفیت آب آبخوان(بررسی آنیون ها و کاتیون های اصلی) پیرامون دریاچه مورد تحلیل قرار گرفت که نتایج آن حاکی از همبستگی معنادار (95/0r=)تا (98/0r=) بین ایستگاه های نمونه برداری در دریاچه با ایستگاه های نمونه برداری در آب زیرزمینی آبخوان (چاه ها و چشمه ها) می باشد. این بررسی ها نشان داد که بیشترین نشت آب از سمت غرب و شمال به سمت دریاچه می باشد. نتایج بررسی کیفی آبخوان ها نشان می دهد که دشت های مورد مطالعه از نظر کیفیت آب بسیار مطلوب و با ارزش است، بطوریکه تغییرات کیفی آب حتی از زون های تبخیری آبخوان اطراف دریاچه زریبار نیز محدودیت هایی برای مصارف کشاورزی به وجود نمی آورد . تغییرات هدایت الکتریکی در آبخوان دشت های مریوان و قزلچه سو برابر 219 تا 783 میکرومهوس بر سانتی متر است. تغییرات یون کلر در دشت های مورد مطالعه برابر 0.11 تا 0.72 میلی اکی والان در لیتر می باشد. کلید واژه ها:دریاچه زریبار،هیدروگراف،پارامترهای هیدروژئولوژیکی و هیدروژئوشیمیایی،نقشه تراز، ارتباط هیدرولیکی
متین مولایی غلامرضا اسدالله فردی
بکارگیری پرتو فرابنفش uv در فرایند پالایش آب و تصفیه فاضلاب روشی شناخته شده برای جایگزینی مواد شیمیایی گندزدا می باشد. پرتو فرابنفش عمل ضد عفونی را به طور موثر و بدون تولید ترکیبات مشکل زای جانبی ناشی از گندزداهای شیمیایی از قبیل کلر انجام می دهد. به نسل جدیدی از راکتورها که در آنها اشعه فرابنفش برای انجام و یا تسریع واکنش ها به کار برده می شود , راکتورهای uv گفته می شود. در این تحقیق مروری بر تاریخچه استفاده از اشعه ماورابنفش به عنوان یک ضد عفونی کننده برتر در تصفیه آب وفاضلاب , فرایند وریاضیات حاکم بر راکتور های uv در حذف میکروارگانیزم ها و نیز نحوه حل عددی معادلات حاکم بر راکتورهای uv در حذف آلودگی داریم. همچنین از نرم افزار fluent برای مدل سازی یک راکتور تصفیه آب حاوی دو لامپ uv استفاده شد. برای بررسی هیدرودینامیک راکتور از مدل k-epsilon,realizable و برای نرخ پخش اشعه روش discrete ordinates مورد استفاده قرار گرفت . در نهایت نتایج کار با یک راکتور تک لامپه که مدل سازی و صحت سنجی نتایج آن پیش تر توسط sozzi انجام گرفته بود مقایسه گشت و مشخص شد میانگین نرخ پخش حجمی تششع برای راکتور تک لامپه و دو لامپه به ترتیب w/m^2 126.4 وw/m^2 121.4 می باشد و با توجه به این که این نرخ در هر دو راکتور تقریبا با هم برابر هستند لذا راندمان حذف میکرو ارگانیزم ها در هر دو راکتور تقریبا با یکدیگر مساوی خواهد بود .
امیر خواجویی محمد دلنواز
پراکنش آلاینده های هوا در واحدهای صنعتی یکی از مواردی است که می تواند مجموعه محیط زیست و زندگی افراد ساکن در مجاورت این گونه واحدها را تحت تاثیر منفی قرار دهد. دی اکسید گوگرد (so2) به عنوان یکی از آلاینده های خطرناک خروجی از مشعل ها ناشی از سوزاندن ترکیبات گازی مختلف بوده و برخلاف دودکش ها، کنترل این آلاینده پس از تولید بسیار مشکل می باشد. از آنجا که به طور کامل جلوگیری از نشر این گونه آلاینده ها امکان پذیر نیست، اقداماتی که به کاهش این انتشار و یا کاهش غلظت این آلاینده ها در محیط های مسکونی منجر شود از اقدامات مهم زیست محیطی است. در این راستا، به منظور پایش وضعیت کیفی هوا، اندازه گیری آلاینده های هوا از جمله مهمترین امور تمام واحدهای صنعتی می باشد. مشکلی که در این زمینه وجود دارد این است که این پایش ها، بُعد تاثیر آلاینده و روند آن ها در آینده را مشخص نمی نمایند. مدل های انتشار آلودگی ابزار مفیدی جهت شناخت رفتار آلاینده پس از خروج از منبع ارائه می دهند. یک مدل کامل، تغییرات غلظت آلودگی را در فضا برای همه منظورهای عملی پیش بینی و اندازه گیری های زیاد و پر هزینه را غیر ضروری می نماید. علاوه بر این با استفاده از این مدل ها می توان وضعیت تاثیرگذاری منابع مختلف بر یکدیگر را ارزیابی کرد و وضعیت تشدید کننده و تقلیل دهنده آنها را دید. در این پروژه شبیه سازی آلاینده ی so2 ناشی از سه مشعل سوزاننده گازهای تفکیک شده به عنوان 3 منبع نقطه ای در مجتمع دریایی نفت و گاز ابوذر انجام گردید تا با استفاده از مدل بتوان میزان انتشار غلظت را در فاصله مختلف از منبع تعیین نمود. so2 به عنوان نوع آلاینده و مشعل های مجتمع دریایی نفت وگاز ابوذر واقع درجزیره خارگ به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب و تخمین غلظت آلاینده در محدوده ی 150 کیلومترمربعی با استفاده از مدل aermod در سکو های بهره برداری اطراف هر مشعل و همچنین سکو های اقماری سرچاهی برآورد گردید. همچنین اطلاعات هواشناسی با نرم افزار rammet view پردازش شده و ارتفاع شعله با توجه به سرعت باد و گرمای خالص آزاد شده در هر مشعل محاسبه گردید. خروجی های نرم افزار شامل گراف های حاوی زون-های اصلی تمرکز آلاینده بود که میزان غلظت آلاینده اکسید گوگرد محاسبه می کند. این غلظت ها با مقادیر استاندارد وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی جهت 8 ساعت کار مداوم در مواجهه با آلاینده اکسید گوگرد مقایسه و پیشنهاد های راهبردی جهت بهبود وضعیت ارائه شد. نتایج نشان داد که در حالات در نظر گرفته شده و با فرض ثابت ماندن داده های فرایندی مانند دبی گاز سوزانده شده و یا درجه حرارت شعله و همچنین مشخصات فیزیکی مشعل، آلاینده متمایل به شمال شرقی منطقه بوده و تا شعاع 5000 متری از منبع تحت تاثیر آلودگی قرار می گیرد. همچنین غلظت so2 در تمامی سکوهای بهره برداری و سرچاهی اطراف مشعل از مقادیر استاندارد تجاوز نموده و شرایط مجتمع در وضعیت خطرناک از نظر کیفیت هوا قرار دارد.
نسترن خدابخشی نیما حیدرزاده
در این تحقیق کیفیت آب زیرزمینی و پتانسیل آسیب پذیری آبخوان سفیددشت واقع در استان چهارمحال و بختیاری به عنوان منطقه ی مورد مطالعه بررسی شده است.. به منظور بررسی کیفیت آب زیرزمینی آبخوان سفید دشت از روش ارزیابی کیفی آب زیرزمینی (gqi) استفاده شد. جهت بررسی آسیب پذیری آبخوان سفید دشت از روش رتبه دهی توصیفی (drastic) استفاده گردید. با توجه به اینکه در محاسبه ی شاخص drastic از منطق بولین استفاده شده است ممکن است در مورد مقادیر نزدیک مرز دسته بندی ها نتایج غلط حاصل گردد. برای افزایش دقت در تعیین آسیب پذیری آبخوان سفید دشت از تلفیق منطق فازی و مدل drastic در محیط gis استفاده گردید اما قبل از آن از توابع همبستگی میان رتبه ها و بازه مقادیر پارامترهای مربوط به شاخص drastic در تعیین آسیب پذیری دشت استفاده شد. طبق نقشه ی ارزیابی کیفی آب زیرزمینی، شاخص gqi آبخوان سفید دشت از 92 تا 95 درصد متغیر است که نشان می دهد آب زیرزمینی آبخوان سفید دشت از کیفیت مطلوبی برخوردار است. روند تغییرات کیفی این آبخوان از سمت شمال به سمت جنوب و جنوب غربی می باشد و بیشترین غلظت یون های اصلی در نواحی جنوب غربی آبخوان مشاهده می گردد. مطابق نقشه ی آسیب پذیری تهیه شده با روشdrastic ، 5/69 درصد از مساحت آبخوان در محدوده ی آسیب پذیری کم قرار گرفته اند و 5/30 درصد از مساحت آن در محدوده ی آسیب پذیری متوسط قرار دارند. طبق نقشه ی drastic تهیه شده، قسمت های جنوبی دشت به دلیل زیاد بودن هدایت هیدرولیکی و کم بودن عمق آب زیرزمینی در محدوده ی آسیب پذیری متوسط قرار گرفته اند و به طور ذاتی آسیب پذیرتر هستند اما نقشه ی ارزیابی کیفی آب زیرزمینی نشان دهنده ی حساسیت بیشتر قسمت های جنوب غربی آبخوان می باشد. با توجه به اینکه جهت آب زیرزمینی از سمت جنوب و جنوب شرقی به سمت جنوب غربی و مرکز دشت می باشد می توان گفت که حرکت آب زیرزمینی در آسیب پذیری دشت بی تأثیر نخواهد بود. مطابق نتایج به دست آمده از کاربرد توابع همبستگی میان رتبه ها و بازه مقادیر پارامترهای مربوط به شاخص drastic در تعیین آسیب پذیری دشت، 8/68 درصد از مساحت آبخوان سفید دشت در محدوده ی آسیب پذیری کم قرار گرفت و 2/31 درصد از مساحت آن، به ویژه در قسمت های جنوبی در محدوده ی آسیب پذیری متوسط قرار گرفتند، اگر چه مقادیر به دست آمده با استفاده از این روش اختلاف چندانی با مقادیر حاصل از روش drastic معمولی ندارد، اما کاربرد این روش می تواند پژوهشگر را از مراجعه به جداول رتبه بندی بی نیاز سازد و دستیابی به نتیجه نهایی را سرعت بخشد. نقشه های نهایی تلفیق روش فازی و drastic نشان می دهد که کاربرد این روش تأثیر چندانی در نتیجه نهایی نخواهد داشت و اختلافی با روش drastic وجود ندارد اما با توجه به اینکه امکان مدل سازی فازی پارامترهای مربوط به شاخص drastic در محیط gis وجود دارد و به طور کلی کاربرد منطق فازی دقت نتایج را به خصوص در مورد مقادیر مرزی افزایش می دهد پیشنهاد می گردد که این روش نیز جهت ارزیابی آسیب پذیری آبخوان ها مد نظر قرار گیرد.
مینا نوری غلامرضا اسدالله فردی
استفاده از فتوراکتورها در تصفیه آب و فاضلاب به طور قابل توجهی در سال های اخیر گسترش یافته است. بنابراین شبیه سازی راکتورهای دارای لامپ ultra violet برای بهینه کردن طراحی امری ضروری در واحدهای تصفیه ی آب مبتنی بر اشعه ی uv به نظر می ر سد. توزیع تشعشع یکی از پارامترهای مهم در شبیه سازی فتوراکتورهاست. یک نمایش از میدان تشعشع داخل راکتور تصفیه آب و یا فاضلاب را می توان با حل معادله انتقال تشعشع به دست آورد. در غالب موارد از روش های حل عددی مثل روش حجم محدود، برای حل آن استفاده می شود. دیگر روش حل این معادله روش مونت کارلو است. روش مونت کارلو یک روش آماری است که مبتنی بر دنبال کردن مسیر فوتون ها در راکتور و تعیین سرنوشت هر کدام از آن ها اعم از جذب شدن توسط ذرات جامد، دیواره راکتور ویا پخش شدن بوسیله محیط واکنش، می باشد. در مطالعه حاضر مقایسه ای بین این دو روش حل معادله انتقال تشعشع صورت گرفته و در نهایت نتیجه این مقایسه با نتایج آزمایشگاهی سنجیده و اعتبار سنجی شد. در این مدل سازی از نرم افزار گمبیت ( gambit 2.4.6) برای ایجاد یک مدل سه بعدی از راکتور استفاده شده و شبیه سازی میدان تشعشع با نرم افزار فلوئنت 5/14(fluent 14.5) صورت گرفته. در انتخاب مدل انتشار لامپ مدل multiple point source summation انتخاب گردیده. برای اطمینان از صحت مدل، نتایج مدل سازی با نتایج آزمایشگاهی موجود مقایسه شد و مقدار ضریب همبستگی r2 برابر با 929/0 به دست آمد. نتایج مدل سازی شدت میدان تشعشع به روش های مختصات گسسته و مونت کارلو نشان می دهد که در غلظت های پایین کاتالیست tio2(dp 25 )، هر دو روش تطابق قابل قبولی با نتایج آزمایشگاهی دارند. نزدیکی مقادیر local volumetric rate of energy absorption به دست آمده از روش do به مقادیر آزمایشگاهی بیشتر از روش mc است. هرچه غلظت بالاتر می رود شاهد اختلاف کمتر نتایج مدل سازی با نتایج آزمایشگاهی هستیم و در غلظت های بالای کاتالیست، مقدار lvrea حاصل از هر دو مدل سازی نزدیک به مقدار آزمایشگاهی است. این روند در روش do ادامه می یابد اما در روش mc پس از رسیدن به غلظتی خاص از کاتالیست، شاهد کاهش و سپس عدم تغییر lvrea هستیم. مقایسه بین نتایج دو مدل سازی و نتایج آزمایشگاهی نشان می دهد که روش do در غلظت های پایین می تواند مقادیر واقعی تری را نمایش دهد؛ حال آن که در روش mc می توانیم انتظار نتایج نزدیک به واقعیت را در غلظت های بالاتر کاتالیست داشته باشیم. هرچه مقدار انتشار داخلی و نسبت پراکندگی برای دیواره فتوراکتور کمتر می شود، توزیع بهتری از تشعشع در داخل راکتور به وجود می آید؛ اگر چه شدت تشعشع تغییر چندانی نخواهد داشت.
بنفشه صفوی غلامرضا اسدالله فردی
سالانه حدود یک میلیون تن سیانید تولید و به محیط زیست وارد می¬گردد. که در حال حاضر یکی از بزرگترین تهدیدها برای کیفیت آب¬های زیرزمینی و سطحی مورد استفاده بشر به شمار می¬آید. با توجه به اهمیت حذف و کاهش سیانید تا حد استاندارد زیست محیطی از فاضلاب و پساب صنایع مختلف می بایست با استفاده از روشی مناسب نسبت به این امر خطیر اقدام نمود. هدف از این مطالعه شبیه-سازی فرایند جذب سطحی سیانید بر نانوذرات دی¬اکسیدتیتانیوم و تعیین عوامل موثر بر میزان جذب سیانید است. شبیه¬سازی فرایند جذب سطحی به کمک نرم افزار visual minteq 3.1 انجام گردید. از فاضلاب مصنوعی با غلظت ???میلی¬گرم بر لیتر سیانید¬پتاسیم و همچنین نانوذرات دی-اکسید¬تیتانیوم شامل شامل ??% فاز آناتاز با قطر ?? نانو¬متر و ??% فاز روتیل با قطر ?? نانو¬متر برای شبیه¬سازی استفاده شد، که مشخصات فاضلاب مصنوعی کاملا منطبق بر داده¬های آزمایشگاهی انجام شده بود. در شبیه¬سازی فرایند جذب سطحی از دو مدل جذب خطی و فروندلیچ و کمپلکس¬های سطحی ظرفیت ثابت (2-pk ccm) و انتشار لایه¬ای (2-pk dlm) استفاده شد. نتایج بررسی نشان داد که سه عامل ph، غلظت نانوذرات دی¬اکسیدتیتانیوم و غلظت اولیه سیانید بر میزان جذب تاثیرگذار است. به¬ طوری¬که با افزایش ph تا ?? میزان جذب افزایش یافت و پس از آن با افزایش ph تا ?? میزان جذب تقریبا ثابت ماند. میزان ph بهینه برابر ?? بدست¬آمد. همچنین با افزایش غلظت نانوذرات دی¬اکسید¬تیتانیوم تا ? گرم بر لیتر میزان جذب افزایش یافت و پس از آن تقریبا تغییر نیافت. همچنین با افزایش غلظت اولیه سیانید در بازه ?? تا ??? میلی¬گرم بر لیتر، میزان جذب سیانید کاهش یافت. ضریب همبستگی نتایج حاصل از شبیه¬سازی با نتایج آزمایشگاهی برابر 9.0 بود. که حاکی از قابل قبول بودن مدل¬سازی می¬باشد. نتایج حاصل از استفاده دو کمپلکس سطحی 2-pk ccm و 2-pk dlm نتایج مشابهی ارائه دادند. همچنین دو مدل جذب فروندلیچ و خطی نتایجی در راستای هم و همسو با نتایج آزمایشگاهی ارائه نمودند.
آزاده پناهنده محسن میرمحمدی
پسماندهای جامد شهری یکی از مهمترین مسائل زیست محیطی برخاسته از رشد سریع جمعیت و صنعتی شدن هستند. در شهر تهران روزانه 7500 تن پسماند شهری تولید می¬شود که پس از پردازش، 4000 تن آن به عنوان ریجکت پسماند باقی می¬ماند. لذا استفاده مجدد از این ریجکت¬ها برای ممانعت از دفن آن¬ها، حفظ منابع و کاهش آلودگی¬های زیست محیطی ضروری است. در این مطالعه امکان فنی، زیست محیطی و اقتصادی استفاده از ریجکت¬های پسماند شهر تهران در کوره¬های سیمان بعنوان سوخت جایگزین مورد مطالعه قرار گرفت. در اولین گام اطلاعات موردنیاز از سازمان مدیریت پسماند شهرداری و کارخانه سیمان تهران گردآوری شد. سپس ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی ریجکت¬های پسماند شهر تهران به کمک تحلیل نهایی و فرمول ارزش حرارتی dulongمحاسبه گردید. همچنین چرخه حیات زیست محیطی (lca) تولید 1kg کلینکر با مصرف سوخت گاز طبیعی به تنهایی و به همراه کمک سوخت¬های مازوت و rdfبا نرم افزار simapro 7.1بررسی و تحلیل حساسیت و شبیه سازی مونت کارلو بر روی نتایج آن¬ انجام شد. در نهایت، هزینه سوخت تولید 1ton کلینکر با مصرف سوخت گاز طبیعی، مازوت و rdf، همچنین هزینه¬های اجتماعی استفاده از rdfدر کوره شماره 8 کارخانه سیمان تهران نیز محاسبه شد. نتیجه بررسی¬ها نشان داد که ریجکت¬های پسماند شهر تهران با فرمول شیمیایی c68h102o31ns0/08دارای 27/42% رطوبت، 23/65% خاکستر و ارزش حرارتی 21-23mj/kgمی¬باشد. ارزش حرارتی و مقدار گوگرد ریجکت¬های پسماند مطابق الزامات یک سوخت جایگزین است اما کاهش مقدار خاکستر، رطوبت و اندازه پسماند با حذف مواد خنثی و تولید rdfاز آن¬ها ضروری است. کارخانه rdfشهر تهران نیز می¬تواند روزانه 3483/804 tons سوخت rdfبا رطوبت 20% و با ارزش حرارتی 19/42 mj/kg تولید کند. ارزیابی چرخه حیات نیز نشان داد که جایگزینی سوخت rdfبا سوخت گاز و مازوت (در صورت کاهش مقدار نیتروژن سوخت rdf) باعث کاهش بارهای زیست محیطی تولید کلینکر می¬شود. همچنین پارامترهای موثر در نتیجه ارزیابی، مقدار انرژی جایگزین شده کوره با سوخت مازوت و rdf، مقدار سوخت گاز و بازده تولید کلینکر است. آنالیز اقتصادی نیز نشان داد که هزینه سوخت rdfبرای تولید 1tonکلینکر کمتر از سوخت مازوت است و جایگزینی 5 تا 30% از ارزش حرارتی کوره شماره 8 با rdfبه جای مازوت سالانه 2/07 تا 12/4 میلیارد ریال صرفه جویی در هزینه سوخت و 122/75 تا 736/5 میلیون ریال صرفه جویی در هزینه دفن پسماند خواهد داشت. عدم مصرف سوخت گاز طبیعی و مازوت برای 5 تا 30% ارزش حرارتی این کوره نیز سالانه 159/34 تا 956/03 میلیارد ریال درآمد برای دولت از صادرات سوخت گاز و مازوت خواهد داشت.
مهران زمانیان غلامرضا اسدالله فردی
رشد سریع شهر نشینی و توسعه بی رویه شهرها معضلات عدیده زیست محیطی برای ساکنین به وجود آورده است. یکی از مهمترین مشکلات زندگی در شهرهای بزرگ در حال حاضر و شهر های کوچک در آینده ای نه چندان دور آلودگی هواست. آلودگی هوا تهدیدی دایمی و جدی برای شهرهای پر جمعیت است و به تاثیرات زیان بار بر سلامت و بهداشت جامعه منجر می شود و خسارت های اقتصادی قابل توجهی به بار می آورد. وجود حجم بالای انواع آلاینده ها در مکان های پرتردد و پرترافیک شهری همواره یکی از مشکلات اساسی زیست محیطی می باشد. پیش بینی اگرچه همواره با خطا همراه است ولی به مدیران و سیستم های هوشمند تصمیم گیر کمک می کنند که در زمان مناسب به رویدادها واکنش مناسب نشان دهند و همواره آمادگی داشته باشند. سری زمانی، مجموعه ی مشاهداتی است که بر حسب زمان و در فواصل مساوی از آن مرتب شده باشند. تحلیل عاملی تکنیکی است که کاهش تعداد زیادی از متغیرهای وابسته به هم را به صورت تعداد کوچکتری از ابعاد پنهان یا مکنون امکان پذیر می سازد. هدف عمده آن رعایت اصل اقتصاد و صرفه جویی از طریق کاربرد کوچکترین مفاهیم تبیین کننده به منظور تبیین بیشینه مقدار واریانس مشترک در ماتریس همبستگی است. در این تحقیق براساس تحلیل عاملی هفت پارامتر کیفی هوا (co،no2 ،no ، nox، o3، pm10 و so2) را در دو گروه تقسیم کرده و سپس به روش های سری زمانی باکس- جنکینز و به کمک نرم افزار آماری spss به پیش بینی و ساخت مدل مقدار آلاینده های مذکور در محله اقدسیه در منطقه 1 تهران پرداخته و در نهایت مدل arima(0,1,1) برای عامل اول که شامل پارامترهایco ، no2، no، nox، o3 و مدل arima(1,0,1) برای عامل دوم که شامل pm10، so2 می باشد، به دست آمد. برای عامل اول خطای معیار 0/168 و مقدار p-value=0.001 و برای عامل دوم خطای معیار 0/44 و مقدار p-value=0.004 و مقدار خطای ریشه میانگین مربعات 0/031 بدست آمد. برای صحت سنجی مدل، نتایج پیش بینی با داده های واقعی، 10 داده پایانی را در ساخت مدل دخالت نداده و این مقادیر را با توجه به مقادیر حاصل شده از مدل و در دو جدول مجزا برای دو عامل 1 و 2 مقایسه کرده که مقدار ضریب همبستگی پیرسون برای مقادیر سری زمانی تبدیل شده و مقادیر پیش بینی شده توسط مدل برای عامل اول برابر با 0/98 و 0/983 برای عامل دوم می باشد که حاکی از همبستگی مثبت قوی بین این مقادیر است. این پیش بینی جهت برنامه ریزی های بلند مدت و کوتاه مدت برای کاهش آلاینده های هوا و شناسایی روزهای ناسالم و خطرناک در منطقه ی موردنظر امکان کاربرد دارد و نیز امکان استفاده در مدیریت کنترل کیفی هوا در شهر تهران و در سطح کلان کشور وجود دارد.
اتابک مصلی غلامرضا اسدالله فردی
رودخانه سفید¬رود یکی از پر آبترین و طولانی ترین رودخانه های کشور است که به علت وجود مراکز متعدد صنعتی و کشاروزی و شهر های بزرگ در حاشیه آن موقعیتی خاص در منطقه شمالی وشمال غربی ایران دارد .مدیریت صحیح بر کیفیت منابع آب سفید رود نیاز به داده های کیفی مناسب با توجه به اهداف استفاده دارد. برای رسیدن به این هدف علاوه بر انتخاب مناسب پارامترهای کیفی آب انتخاب مناسب ایستگاه های پایش کیفی از اهمیت ویژه ای بر خوردار می باشد. چرا که انتخاب نامناسب و یا اضافی ایستگاه ها باعث هدر رفتن منابع مالی وآسیب به مدیریت موثر کیفی رودخانه خواهد زد. در این پژوهش،وضعیت کیفی آب رودخانه سفید رود در محل ایستگاه های نمونه برداری موجود ارزیابی و با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره و الگوریتم ژنتیک محل ایستگاه ها اولویت بندی و و تعداد آن ها با رویکرد مصرف شرب و یا آبیاری بهینه گردید. . ابتدا حوضه رود به چهار بخش تقسیم شده که هر بخش شامل تعدادی ایستگاه بوده و امتیاز هر ایستگاه با استفاده از معیار های کیفی آب و داده های مورد استفاده در این مطالعه که توسط موسسه تحقیقات آب ، از 1384 تا سال 1386 پایش گردیده که شامل نیاز به اکسیژن بیولوژیکی ,نیاز به اکسیژن شیمیایی ,کل جامدات محلول, نیترات, آمونیاک , فسفات , e.c ,کل جامدات معلق, ph , کدورت، و همچنین آنالیز فلزات سنگین بود و وزن های مورد استفاده در این تحقیق که قبلا توسط محققین دیگر محاسبه شده مشخص گردیده است و این ایستگاه¬ها با توجه به امتیازشان به صورت تجمعی اولویت بندی شدند. سپس در مرحله بهینه¬سازی با استفاده از روش بهینه¬سازی الگوریتم ژنتیک توسط تولید کروموزوم ها که هر کروموزوم نمایانگر ایستگاه های باقی مانده بود با تشکیل جمعیت اولیه و قرار دادن آن ها در تابعی با عنوان تابع برازش خروجی حاصل شدند ، این خروجی ها به روش مرتب سازی از بزرگ به کوچک مرتب شده و تعدادی از کروموزوم ها با برازش بیشتر وارد مرحله برش و جهش شدند که منجر به تولید کروموزوم های جدید و در نتیجه جواب های جدیدی گردید . سپس این مراحل تکرار شد تا جایی که یک دسته جواب ثابت حاصل شد. در نتیجه کروموزوم مربوط به بیشترین برازش ایستگاه های بهینه باقی مانده را نشان داد و در نتیجه ایستگاه¬هایی را که می توان حذف کرد مشخص شدند که برای مصرف آبیاری شش ایستگاه و برای مصرف شرب همچنین شش ایستگاه امکان حذف را دارند وکاهش 21 ایستگاه پایش به 15 ایستگاه امکان پذیر بوده که با نتایج بدست آمده با روش بهینه سازی پویا همخوانی داشته و در نتیجه کاهش بودجه سیستم پایش کیفی را می تواند در پی داشته باشد هم چنین با بررسی مکان ایستگاه¬های باقی¬مانده و مهم¬ترین منابع آلودگی در منطقه مورد مطالعه شامل پساب کارخانجات روغن کشی سفیدرود ، روغن کشی گنجه، کشتارگاه منجیل، ریسندگی گنجه ، فاضلاب و زباله شهرهای رودبار ، آستانه و کیاشهر و همچنین پسابهای کشاورزی حاصل از کودها و سموم دفع آفات نباتی توسط کشاورزان منطقه به این نتیجه خواهیم رسید که ایستگاه ها بهتر است که در مجاورت این منابع آلودگی احداث شوند.
پویا طیبی غلامرضا اسدالله فردی
مراکز دفن زباله به عنوان یکی از مهمترین منابع آلوده کننده ی آب های زیر زمینی به شمار می روند. آبی که در اثر بارش باران به توده ی زائدات جامد نفوذ می کند، به همراه آبی که در خود زائدات وجود دارد به علاوه ی زائدات تجزیه شده و توده ی باکتری ها، ترکیبی بسیار خطرناک به نام شیرابه را تشکیل می دهند. شیرابه در سطوح زیرین مرکز دفن تجمع پیدا کرده و به صورت یک توده ی آلوده در خاک گسترش می یابد. ارزیابی ریسک آلودگی آب های زیرزمینی، ممکن است برای یک مرکز دفن پیشنهادی یا برای یک مرکز دفن موجود انجام شود. در مورد اول، هدف، یافتن یک جانمایی مناسب برای مرکز دفن است به طوری که احداث آن کمترین خطر را متوجه محیط زیست کند. در مورد دوم، هدف، یافتن میزان خطر موجود است تا در مورد انجام یا عدم انجام عملیات بهسازی تصمیم گیری شود. هدف نهایی این پایان نامه، پیشنهاد یک چارچوب کلی برای ارزیابی ریسک مراکز دفن زباله است به گونه ای که برآورده کننده هر دو مورد فوق باشد. این چارچوب شامل دو قسمت عمده ی مدل سازی جریان و انتقال محلول و ارزیابی ریسک به روش پیشنهاد شده توسط است. مدل سازی جریان و انتقال به روش اجزاء محدود و با دو رویکرد قطعی و تصادفی به روش مونت کارلو انجام شده و نتایج آن به ترتیب در ارزیابی ریسک نقطه ای و احتمالی استفاده می شوند. تمام مراحل لازم برای ارزیابی ریسک با زبان برنامه نویسی پایتون نوشته شده و در قالب یک نرم افزار تحت وِب ارائه می شود. با انجام یک مطالعه ی موردی برای ارزیابی ریسک یک مرکزدفن پیشنهادی با مساحت که شامل شیرابه ای با غلظت، چگونگی استفاده از نرم افزار با دو رویکرد قطعی و تصادفی نشان داده می شود. به منظور اعتبارسنجی نرم افزار پایان نامه، نتایج به دست آمده از مدل سازی با رویکرد قطعی با نرم افزار شناخته شده ی مقایسه می شوند. در نقطه ای واقع در پایین دست مرکزدفن، در زمان ، مقدار به دست آمده برای غلظت شیرابه در آب های زیرزمینی با استفاده از نرم افزار ، برابر با و با استفاده از نرم افزار پایان نامه برابر با پیش بینی شده است که بیانگر اختلاف در نتایج است. نتایج به دست آمده از مدل سازی جریان وانتقال برای آلاینده ی نیترات، در مدل ارزیابی ریسک مورد استفاده قرارگرفته و احتمال وجود ریسک در این مورد برآورد شده است.
جلیل خالصی محمد دلنواز
گندزدایی با اشعه فرابنفش (uv) یک تکنولوژی نسبتاً نوظهور و سازگار با محیط زیست برای تصفیه آب می باشد که هم می تواند نقش ضدعفونی کننده داشته باشد (وقتی که پرتوهایuv جهت غیرفعالسازی میکروارگانیسم های بیماریزا به کار رود) و هم می تواند به همراه هیدروژن پراکسید به عنوان یک فرآیند اکسیداسیون پیشرفته به کار رود. با توجه به اینکه آب آشامیدنی باید فاقد میکروارگانیسم های بیماریزا بوده و این موضوع نقش بسیار مهمی در سلامت عمومی دارد، لذا ضدعفونی نمودن آب شرب یکی از فرآیندهای مهم تصفیه آب آشامیدنی است. روشهای مختلفی برای این کار وجود دارد که استفاده از اشعه uv به علت نداشتن تولیدات ثانویه در آب و عدم به خطر افتادن سلامت عمومی، مورد استقبال قرار گرفته است. از آنجایی که برای طراحی فتوراکتورهای نیاز به کار پایلوتی و آزمایشگاهی هست و هزینه زیادی به طراحی فتوراکتورهای تصفیه آب اعمال می کند، استفاده از مدل سازی در پیش بینی میزان تشعشع و نحوه پخش آن دارای اهمیت بوده چون میزان و نحوه پخش تشعشع، نقش اساسی در غیرفعال سازی میکروارگانیسم ها دارد. از این رو در این مطالعه، حل معادله تشعشع در فتوراکتور تصفیه آب با چهار لامپ در جهت جریان و عمود برجریان، با سه چیدمان مختلف لامپ ها به روش district ordinate و استفاده از نرم افزار فلوئنت ورژن 6.3.26 انجام گردیده که نتایج پیش بینی شده حاصل از مدل سازی، توافق قابل قبولی را در مقایسه با مقادیر مدلسازی شده مبنا نشان می دهند شایان ذکر است که نتایح این مطالعه در مورد میزان تشعشع در مقایسه با مدل p-1 ، در مرکز راکتور، تطابق خوبی را نشان نداد، که ناشی از منابع محلی گرمایی بوده که باعث نشان دادن تشعشع بیشتر در روش مدل p-1 نسبت به روش do گردیده است، همچنین در خطوط فرض شده نزدیک به لامپ ها سرعت در جهت x و مقادیر انرژی جنبشی آشفتگی تحلیل و با مقادیر مدل سازی شده محققین دیگر مورد مقایسه قرارگرفت که نتیجه این مقایسه نشان داد، مدل k-? rng نسبت به مدل k-? مقادیر سرعت و انرژی جنبشی را بهتر پیش بینی می کنند
الناز شهریاری نیا نیما حیدرزاده
اهمیت رودخانه ها بعنوان یکی از مهمترین منابع آب شیرین در دسترس و همچنین اهمیت حفظ اکوسیستم و تلاش برای حفظ و نگهداری از آن سبب انجام مطالعات بسیاری در زمینه برآورد نیازهای آبی محیط زیستی رودخانه ها گردیده است. در این تحقیق مقدار آب موردنیاز زیست محیطی رودخانه کشکان در دو ایستگاه دوآب ویسیان و برآفتاب واقع در استان لرستان مورد مطالعه قرار گرفت. جهت برآورد جریان زیست محیطی رودخانه کشکان اطلاعات هیدرولوژیکی و همچنین اطلاعات مربوط به ماهیان این رود از شرکت آب منطقه ای استان لرستان، اداره شیلات و منابع کتابخانه ای جمع آوری گردید. پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و همچنین بررسی ماهیان منطقه تعدادی روش مورد بررسی و معرفی قرار گرفت که از بین آنها روشهای هیدرولوژیکی تنانت، تسمن، آرکانزاس، جریان پایه موردنیاز آبزیان، جریان پایه آبزیان maine، اسماخین، جورجیا، hoppe، 7qy، منحنی تداوم جریان و یک روش اکولوژیکی ابداعی جهت برآورد جریان مورد نیاز زیست محیطی رودخانه کشکان مورد استفاده قرار گرفتند. در این بررسیها روش اکولوژیکی بر پایه تعیین میزان حداقل عمق مورد نیاز ماهیان با درنظرگرفتن دوره مشترک تخم ریزی ماهیان و تعیین گونه ماهی حساس با توجه به حداقل جریان مورد نیاز ماهیان موجود در منطقه مشخص گردید. با توجه به این امر، ماهی garra rufa از خانواده cyprinidae بعنوان ماهی شاخص انتخاب گردید، و میزان جریان حداقلی معادل 5.9 و 0.09 مترمکعب در ثانیه در دوره تخم ریزی ماهیان در ایستگاههای دوآب ویسیان و برآفتاب برآورد گردید. پس از بررسی روشهای هیدرولوژیکی و اکولوژیک و برآورد جریان زیست محیطی توسط این روشها، مقدار جریانهای 7q10 و q70 و جریان اکولوژیکی بعنوان جریان حداقلی که رودخانه باید داشته باشد مورد مقایسه قرار گرفتند. از آنجا که مقدار جریانq70 بیشتر از مقادیر جریانهای اکولوژیکی و 7q10 برآورد شده بود، جریان q70 بعنوان حداقل جریان رودخانه درنظر گرفته شد. با توجه به آنکه این جریان مقدار حداقلی است که باید در رودخانه تامین گردد تا اکوسیستم آن در حالت ایمن باشد جهت تعیین مقدار نهایی جریان، کمترین مقدار برآورد شده توسط روشهای مختلف که از مقدار q70 بیشتر بود بعنوان میزان جریان زیست محیطی در نظر گرفته شده و مشخص گردید که بهترین روش برآورد جریان در مسیر اصلی رودخانه، روش اسماخین با مقدار جریانی معادل 9 مترمکعب بر ثانیه و بهترین روش در سرشاخه رودخانه، روش تنانت با میزان جریانی معادل 0.86 مترمکعب بر ثانیه بوده است. پس از بررسی جریان مشخص گردید که مقادیر برآورد شده در ایستگاه دوآب ویسیان برای ماههای تیر تا مهر و در ایستگاه برآفتاب برای ماههای خرداد تا شهریور از مقدار جریان متوسط ماهانه رودخانه بیشتر بوده است، از این رو با توجه به آنکه اکوسیستم یک رودخانه خود را با جریان درازمدت رودخانه وفق داده و جریان طبیعی رودخانه بهترین جریانی است که می تواند در اختیار اکوسیستم رود قرار گیرد، برای ماههایی که جریان زیست محیطی از جریان متوسط درازمدت رودخانه بیشتر برآورد گردیده بود، جریان متوسط ماهانه بعنوان جریان زیست محیطی رودخانه کشکان انتخاب گردیده و بدین صورت مقدار جریان زیست محیطی برآورد شده برای رودخانه کشکان در ماههای ذکر شده اصلاح گردید.
مریم نصری نصرآبادی غلامرضا اسدالله فردی
سپیدرود یکی از پر آب ترین و طولانی ترین رودخانه های کشور است که به علت وجود مراکز متعدد صنعتی و کشاورزی و شهرهای بزرگ در حاشیه ی آن، از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی موقعیتی استراتژیک در منطقه ی شمال و شمال غرب ایران دارد و پایش بهینه ی کیفیت آب آن یک ضرورت ملی است. هدف از این پژوهش، بررسی وضعیت کیفی رود سپیدرود در محل ایستگاه های نمونه برداری موجود، ارزیابی محل و تعداد ایستگاه ها با روی کردهای مختلف، بررسی شاخص های گوناگون، و تصمیم گیری در اولویت بندی ایستگاه ها است. در این پایان نامه، نخست شبکه ی پایش کیفی به روش sanders طراحی شد.سپس ایستگاه های موجود در سیستم به روش تصمیم گیری چند معیاره براساس معیارهای شرب و کشاورزی ارزیابی ودر هر مورد اولویت بندی شد.در ادامه به روش برنامه ریزی پویا شمار مشخصی از ایستگاه ها بر اساس هر دو روی کرد کشاورزی و شرب انتخاب شد.
شیوا همایون اریا نیما حیدرزاده
در سال های اخیر پدیده ی شکوفایی جلبک ها و تغذیه گرایی بعنوان معضل در حال رشد در مخازن و تالاب ها و دریاچه های کشور ما در آمده است؛ از آنجا که تحقیقات نسبتا کمی در این مورد در کشور ما صورت گرفته و روش های ارزیابی این پدیده عموما روش های ریاضی قدیمی هستند، بکار گیری روش شبکه عصبی برای مدل سازی این پدیده می تواند بسیار کارآمد، دقیق و گامی مهم در مدیریت مهندسی آب مخصوصا در منابع و مخازن مهم مانند سد کرج باشد. از آنجاییکه این سد آبرسانی و تامین آب کشاورزی و از مناطق ماهیگیری و رشد ماهی مورد نیاز چند استان اطراف من الجمله پایتخت را برعهده دارد، بررسی در مورد کیفیت آب آن در درجه اهمیت بالا قرار میگیرد. در این تحقیق از دو روش شبکه عصبی استاتیکی چندلایه پرسپترون (mlp ) و شبکه عصبی دینامیکی تاخیر زمانی (tdnn ) برای پیش بینی شکوفایی جلبک در سد کرج استفاده شد و با نتایج روش تحلیل آماری سری زمانی باکس جنکینز مقایسه گردید. برای این موضوع از داده های سال های 1380 تا 1390 شرکت آب منطقه ای تهران در دو ایستگاه بالادست و پایین دست (بیلقان) استفاده شد. برای انتخاب متغیرهای ورودی 7 سناریو به شبکه داده شد و با مقایسه نتایج سناریوها، آن گروه از پارامترها که عملکرد بهتری داشتند بعنوان ورودی انتخاب شدند. بنابراین داده های پارامترهای دما، کدورت، هدایت الکتریکی، اکسیژن محلول، نیترات، آمونیاک و فسفات برای ایستگاه بالادست ؛ و پارامترهای دما، جامدات محلول ، کدورت، هدایت الکتریکی، اکسیژن محلول، نیترات، نیتریت، آمونیاک و فسفات برای ایستگاه پایین دست بعنوان ورودی به شبکه داده شدند. نتایج نمودارهای مقایسه داده های پیش بینی شده با داده های واقعی نشان داد که شبکه عصبی دینامیکی (tdnn) با تاخیر زمانی یک ماهه با تعداد نرون های 15 و 33 به ترتیب برای لایه مخفی اول و دوم در ایستگاه بالادست و تعداد نرون های 15 و 12 به ترتیب برای لایه مخفی اول و دوم در ایستگاه پایین دست بهترین نتیجه را در میانگین اریب خطا (mbe=0.000) دارد. ضریب r2 در این حالت برابر 0.999 و ضریب توافق (ia = 0.999) بدست آمد که نشان از عملکرد مطلوب و مناسب آموزش شبکه می باشد. نتایج خطای میانگین مجذور مربعات (rmse=0.000) نشان از دقت و صحت بسیار بالای شبکه دینامیکی تاخیر زمانی می دهد. پس از شبکه دینامیکی، شبکه mlp با دو لایه مخفی با همان تعداد نرون با r2=0.981 و مقدار e برابر 0.993 برای ایستگاه پایین دست و 0.897= r2 و e=0.887 برای ایستگاه بالادست بهترین نتایج را داشتند. نتایج r2 حاصل از روش سری زمانی باکس جنکینز برای ایستگاه بالادست و پایین دست به ترتیب برابر 0.901 و 0.843 و مقادیر خطای rmse برای ایستگاه های یاد شده در این روش به ترتیب برابر 0.631 و 0.17 بدست آمد. با توجه به آنالیز حساسیت انجام شده، پارامتر نیترات (15.43%) و پس از آن جامدات محلول (tds) و سپس آمونیاک بیشترین تاثیر را بر روی روند تغذیه گرایی بر روی این سد داشتند. علاوه بر این کاهش مقدار نیتریت و فسفات هم بعنوان عوامل محدودکننده بودند. با مقایسه نتایج کلی شبکه ها می توان اظهار داشت که مدل های شبکه عصبی دارای عملکرد بهتری نسبت به روش تحلیل آماری باکس جنکینز هستند. نتایج مدل نشان داد که از شبکه عصبی دینامیکی بکار رفته در این تحقیق می توان بعنوان مدلی دقیق و کارآمد برای پیش بینی روند شکوفایی جلبک و تغذیه گرایی یک ماه آتی در مدیریت کیفی آب های مخازن و اکوسیستم استفاده نمود.
ستاره سعیدنیا غلامرضا اسدالله فردی
تقریبا همه ی کارخانه های طلا پساب هایی حاوی آنتیموان دارند که به محیط زیست وارد می شود و با در معرض انحلال قرار گرفتن آن ها خطر آلودگی وجود دارد. آنتیموان یکی از سمی ترین آلاینده های موجود در آبهای زیرزمینی و پساب های صنعتی و معدنی است که سلامت انسان و سایر موجودات زنده را به خطر می اندازد. با توجه به اهمیت حذف و کاهش آنتیموان تا حد استاندارد زیست محیطی از فاضلاب و پساب صنایع و معادن مختلف می بایست با استفاده از روشی مناسب نسبت به این امر خطیر اقدام نمود. هدف از این مطالعه شبیه¬سازی فرایند جذب سطحی آنتیموان بر روی نانوذرات آهن صفر ظرفیتی پوشش داده شده بر روی کانی های صنعتی (کائولینیت، بنتونیت و پرلیت) و تعیین عوامل موثر بر میزان جذب آنتیموان است. شبیه¬سازی فرایند جذب سطحی به کمک نرم افزار visual minteq 3.1 انجام گردید. از پساب معدنی با غلظت 31/82 میلی¬گرم بر لیتر آنتیموان و همچنین نانوذرات آهن صفر ظرفیتی با قطر 40 تا 100 نانو¬متر و سطح ویژه ی 43/34 متر مربع بر گرم برای شبیه-سازی استفاده شد، که مشخصات پساب معدنی کاملا منطبق بر داده¬های آزمایشگاهی انجام شده بود. در شبیه¬سازی فرایند جذب سطحی از مدل کمپلکس¬ سطحی انتشار لایه¬ای (2-pk dlm) استفاده شد. نتایج بررسی نشان داد که دو عامل ph، غلظت نانوذرات آهن صفر ظرفیتی بر میزان جذب تاثیرگذار است. همچنین داده¬های آزمایشگاهی تنها در بازه¬ی بهینه ph 1 تا 2 و مقدار غلظت جاذب 7/5 تا 12/5 گرم بر لیتر بررسی شد. مطابق با نتایج شبیه سازی، با افزایش ph تا 2 میزان جذب افزایش یافت. همچنین با افزایش غلظت جاذب تا 12/5گرم بر لیتر میزان جذب افزایش پیدا کرد. ظرفیت جذب برای نانو ذرات آهن صفر ظرفیتی پوشش داده شده بر روی کائولینیت، بنتونیت و پرلیت به ترتیب 3/92، 2/46 و 3/1 میلی گرم بر گرم جاذب بدست آمد و بیشترین مقدار شبیه سازی جذب آنتیموان مربوط به کمپوزیت پرلیت می باشد. در تمام موارد میزان ضریب همبستگی و ضریب تطابق بین نتایج آزمایشگاهی و شبیه سازی بیش تر از 0/9 بدست آمد، که حاکی از قابل قبول بودن مدل¬سازی می¬باشد.
معصومه یعقوبی بایعکلایی غلامرضا اسدالله فردی
چکیده ندارد.
فاطمه جقتایی غلامرضا اسدالله فردی
چکیده ندارد.
میثم سلامی غلامرضا اسدالله فردی
چکیده ندارد.
رضا قرایلو غلامرضا اسدالله فردی
چکیده ندارد.
ناهید جوادی فر غلامرضا اسدالله فردی
چکیده ندارد.
علی رضوانی مهموبی غلامرضا اسدالله فردی
چکیده ندارد.
بهروز پیکانی قمی غلامرضا اسدالله فردی
چکیده ندارد.
نازیلا نوری فر غلامرضا اسدالله فردی
چکیده ندارد.
افشین فتح الهی غلامرضا اسدالله فردی
چکیده ندارد.
آیدین تکلیفی غلامرضا اسدالله فردی
چکیده ندارد.