نام پژوهشگر: ایوب کاویانی

بررسی انتشار موج lg در شمال و شمالغرب ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان - دانشکده علوم زمین 1387
  محمد جواد فلاحی   ایوب کاویانی

با استفاده از داده های مربوط به نُه ایستگاه باندپهن پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و هشت ایستگاه کوتاه دوره شبکه ی لرزه نگاری آذربایجان شرقی وابسته به موسسه ی ژئوفیزیک دانشگاه تهران، دامنه های فاز lg نسبت به pcoda مربوط به 700 زمین لرزه ی ناحیه ای واقع در پوسته برای مطالعه ی ساختار پوسته ی ناحیه ی شمال غرب ایران و نواحی اطراف آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. این بانک داده ی بزرگ را که شامل 2300 لرزه نگاشت ناحیه ای است به منظور تعیین محل ساختارهای مسدودکننده ی فاز lg یا زون هایی که در آن ها انتشار این فاز نامناسب یا مناسب می باشند مورد استفاده قرار داده ایم. با پوشش بسیار خوب این پرتوهای متقاطع، می توانیم طرح مناسبی از ناهمگنی های پوسته در این مناطق را بدست آوریم. برای این کار ابتدا کل منطقه ی مورد مطالعه را شبکه بندی کرده و سپس برای هر زوج چشمه- ایستگاه، lg را ردیابی می کنیم و به هر خانه ی این شبکه مقدار میانگین نسبت دامنه ی lg/pcoda را برای همه ی پرتوهای گذرنده از یک خانه ی خاص نسبت می دهیم. نقشه ی بدست آمده می تواند ساختارهای کوچکی را که lg را مسدود کرده و اغلب در روش های تحلیل مسیر پرتوها نمایان نمی شوند، به تصویر بکشد. اهمیت دانستن محل این ساختارها در انجام توموگرافی q است که قبل از انجام توموگرافی باید مدّ نظر قرار گیرند. در نقشه های به دست آمده عدم انتشار فاز lg در شرق آناتولی مشاهده می شود که ممکن است نتیجه ی تغییر ناگهانی ضخامت پوسته در شرق ترکیه یا ناشی از میرایی ذاتی در پوسته حاصل از ذوب بخشی باشد. در پرتوهای گذرنده از نواحی پایدار درون قاره ای همچون ایران مرکزی فاز lg به وضوح مشاهده می شود. انتشار ضعیف lg در حوضه ی خزر جنوبی مشاهده می شود و در ناحیه ی کوچکی از آن این فاز بلوکه می شود. همچنین مشاهدات ما نشان می دهد که انتشار lg در سایر نواحی شمال غرب ایران ضعیف و نامناسب است.

مطالعه ساختار پوسته شمال شرق ایران به روش تحلیل توابع گیرنده p
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان - دانشکده علوم پایه 1388
  سمیرا مقصودی   ایوب کاویانی

شمال شرقی ایران منطقه کپه داغ است که به علت لرزه خیزی بالا در ایران پس از زاگرس و البرز بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. بر خلاف سایر بخش های سیستم آلپ-هیمالیا که در آن ها تکتونیک فعال در مناطقی به پهنای چند صد کیلومتر گسترش یافته، در مرزهای همگرای موجود در ایران از جمله کپه داغ تمام همگرایی در نواحی کوچکی تجمع یافته است و در نتیجه این نواحی می تواند به عنوان آزمایشگاهی برای مطالعه مرزهای قاره ای مورد استفاده قرار بگیرند. در تحقیق حاضر، ساختار پوسته در منطقه شمال شرق ایران و در زیر 8 ایستگاه باند پهن شبکه خراسان مورد مطالعه قرار گرفت. تعداد 238 رخداد دورلرزه ای که در این ایستگاه ها ثبت شده بود، انتخاب و مورد استفاده قرار گرفت. مطالعه ما شامل (1) تحلیل توابع گیرنده به منظور بدست آوردن ضخامت پوسته و تعیین نسبت vp/vs در پوسته زیرین و (2) وارون سازی همزمان با منحنی های پاشندگی سرعت گروه امواج ریلی بدست آمده از یک مطالعه توموگرافی برای تعیین تغییرات سرعت موج برشی با عمق در منطقه می باشد. بر اساس نتایج بدست آمده از روش ژو و کاناموری عمق موهو در این منطقه از 35 تا 52 کیلومتر تغییر می کند. بر این اساس مقدار vp/vs از 1/68 تا 1/91 متغیر می باشد که مقدار قابل قبول آن در زیر ایستگاه سبزوار و بجنورد (1/8) است. این مقدار بالای vp/vs وجود ترکیبات مافیکی را در ساختار پوسته این ایستگاه ها، در مجاورت سیاه کوه، تأیید می کند. به منظور افزایش قابلیت اطمینان در مطالعه ساختار موهو در این منطقه، آنالیز وارون سازی همزمان توابع گیرنده و منحنی پاشندگی سرعت گروه امواج ریلی در زیر هر ایستگاه انجام شد. بر اساس این نتایج، عمق موهو در ایستگاه های مجاور صفحه ایران مرکزی (کاخک و بیرجند) 42-44 کیلومتر، در ناحیه کپه داغ و بینالود به ترتیب در ایستگاه های بجنورد، سبزوار، مشهد- چهارچشمه- نجفی، 46 تا 48 کیلومتر و 50 تا 52 کیلومتر برآورد شده است. در ایستگاه مراوه تپه عمق موهو در حدود 45 تا 50 کیلومتر است که به نظر می رسد این ایستگاه بر روی زونی قرار دارد که از پوسته کم ضخامت در شرق دریای خزر به پوسته ضخیم در ناحیه کپه داغ تغییر می کند. از طرفی دیگر با مقایسه نتایج بدست آمده برای ضخامت پوسته در شمال شرق با نتایج حاصل از مطالعات دیگر ساختار پوسته در منطقه البرز و زاگرس می توان نتیجه گرفت که عمق موهو در ایالت های تکتونیکی ایران تغییر زیادی ندارد. نتایج بدست آمده در این مطالعه هیچگونه شواهدی مبنی بر چنان ضخیم شدگی پوسته ای در انتقال از کپه داغ به ایران مرکزی مانند زاگرس نشان نمی دهند. با توجه به این نتایج، به نظر می رسد که پدیده روراندگی پوسته ای مشاهده شده در برخورد بین صفحه زاگرس و ایران مرکزی، در برخورد صفحه ای ایران مرکزی و توران دیده نمی شود.

مطالعه ساختار پوسته و لایه بندیهای جبه بالایی در زیر منطقه برخورد قاره ای زاگرس با استفاده از توابع گیرنده امواج حجمی p
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان - دانشکده علوم زمین 1388
  مجتبی راکی   ایوب کاویانی

کمربند کوهزایی زاگرس که در حاشیه شمالی صفحه عربستان قرار گرفته، یکی از جوانترین کمربندهای کوهزایی قاره ای جهان است. این کمربند کوهزایی از برخورد دو صفحه عربستان و بلوک ایران مرکزی ایجاد شده است. دراین مطالعه، از داده های به دست آمده از ?? ایستگاه موقت زلزله شناسی که در سال ???? به مدت شش ماه(از می تا نوامبر) در ناحیه زاگرس شمالی(از نزدیکی خرم آباد تا نزدیکی تهران)، در پروفایلی به طول ??? ~ کیلومتر نصب شده اند، استفاده شده است. ما از داده های به دست آمده برای مطالعه ساختار پوسته و گوشته فوقانی در زیر کمربند برخوردی زاگرس به کمک روش تحلیل توابع گیرنده امواج حجمی p بهره گرفته ایم. با توجه به کیفیت بسیار خوب داده های مورد استفاده و قابل مشاهده بودن فازهای تکراری، ما از الگوریتم برانبارش معرفی شده توسط ژو و کاناموری( ???? ) برای به دست آوردن نسبت vp/vs استفاده کرده ایم. میانگین این نسبت در زیر ناحیه زاگرس چین خورده ساده و ناحیه دگرگونی سنندج?سیرجان به ترتیب 1.8 و 1.79 و برای ناحیه آتشفشانی ارومیه-دختر به همراه بخش هایی از ایران مرکزی 1.87 محاسبه شده است. آرایش خطی ایستگاهها به ما این امکان را داد که با استفاده از تکنیک مهاجرت به عمق، تصویری پیوسته ازهندسه موهو را در زیر پروفایل به دست آوریم. میانگین عمقی که در این مطالعه در زیر ناحیه زاگرس چین خورده ساده بهدست آمده،45.5 کیلومتر است. در زیر ناحیه دگرگونی سنندج?سیرجان به تدریج بر ضخامت پوسته افزوده می شود که بیشترین عمق به دست آمده، 59.5 کیلومتر در فاصله ??? کیلومتری از شمال شرق گسل راندگی اصلی زاگرس است. ما این ضخیم شدگی را مرتبط با راندگی پوستهایران مرکزی به روی پوسته عربستان در طول گسل راندگی اصلی زاگرس می دانیم. این گسل به صورت ناحیه ای سرعت پائین در مقاطع عمقی مهاجرت به عمق توابع گیرنده امواج دورلرز p مشاهده شده است. موهو در زیر ناحیه زاگرس چین خورده دارای شیبی برابر ° ? به سمت شمال شرق است که این شیب تا حدود ° ? در زیر زون سنندج?سیرجان میرسد. میانگین ضخامت پوسته در زیر زون آتشفشانی ارومیه?دختر به زیر بلوک کاسته میشود و در زیر ایران مرکزی به 44 کیلومتر می رسد. از تکنیک مهاجرت به عمق توابع گیرنده نیز در مطالعه هندسه ناپیوستگی های موجود در زون انتقالی جبه بالایی استفاده شد. در گوشتهی فوقانی و در زون انتقالی، تغییر عمق هایی در ناپیوستگی های ??? و ??? و ??? کیلومتر مشاهده شده است. ما برخی از این تغییر عمقها در این ناپیوستگیها را در این ناحیه، در ارتباط با وجود باقیمانده ورقه اقیانوسی فرورانده شده که پس از جدایش از صفحه عربستان در این موقعیت قرار گرفته است، می دانیم. بیشترین تغییر عمق ناپیوستگی ??? کیلومتر از مدل جهانی iasb91، در 15 کیلومتری شمال شرق گسل راندگی اصلی زاگرس است که ?? کیلومتر کاهش عمق داشته و این معادل کاهش دمایی 455 درجه سانتی گراد است. از ??? تا ??? کیلومتری شمال شرق گسل راندگی اصلی زاگرس، ناپیوستگی ??? افزایش عمق 10 کیلومتری، معادل 180 درجه سانتی گراد افزایش دما را نشان می دهد. ناپیوستگی ??? کیلومتر نیز در فاصله 390 تا 450 کیلومتری از شمال شرق گسل راندگی اصلی زاگرس به عمق 690 کیلومتر جا به جا شده است. این تغییر عمق نیز نشان از کاهش دمایی 429 درجه سانتی گراد در این نواحی است. در قسمت هایی، ناپیوستگی ??? کیلومتر، در عمق ??? کیلومتر مشاهده می شود. شیب به دست آمده برای ورقه در زون انتقالی، ° 31 ~ نسبت به خط افق به دست آمده است.

مطالعه ساختار سرعتی گوشته بالایی در منطقه شمال شرق ایران با استفاده از تحلیل امواج ریلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان - دانشکده علوم زمین 1389
  محمد طالبی   ایوب کاویانی

گستره ی مورد مطالعه، منطقه ی شمال خاوری ایران است که پهنه ی کپه داغ و قسمت شمال خاوری خرد قاره ی ایران مرکزی را شامل می شود. این منطقه، بخشی از کمربند کوهزایی آلپ-هیمالیا می باشد که در قسمت شمالی آن، برخورد قاره ای بین ایران و اوراسیا ثبت شده است. بررسی های ساختار لرزه ای انجام شده در این گستره، بیشتر به بررسی ساختار پوسته محدود شده اند. لذا اطلاعات ناچیزی در مورد گوشته ی بالایی منطقه وجود دارد. در این پایان نامه که از نخستین مطالعات انجام شده روی گوشته ی بالایی شمال خاور ایران است، ما با استفاده از آنالیز امواج ریلی به بررسی ساختار سرعت برشی در گوشته ی بالایی این منطقه پرداخته ایم و برای اولین بار ضخامت سنگ کره را با دقت مناسب (در بازه ی خطای 10 ± کیلومتر) تخمین زده ایم. در مطالعه ی خود، از دورلرزهای ثبت شده در هشت ایستگاه دائمی باند پهنِ شبکه ی لرزه نگاری خراسان (از سال 2002 تا سال 2008) و یک ایستگاه دائمی باند پهنِ شبکه ی ملی لرزه نگاری ایران (از سال 2004 تا سال 2008) استفاده کرده ایم. تمامی دورلرزهای بکار برده شده، دارای بزرگای بیش از 5/5 ریشتر و فاصله ی رومرکزی بین 30 تا 160 درجه بوده اند. البته، داده های ما پوشش مناسبی را برای پهنه ی کپه داغ نداشتند، لذا ما نیز بررسی نتایج خود را تا حاشیه ی جنوبی این پهنه محدود کرده ایم. تحلیل داده ها، شامل اندازه گیری سرعت گروه به روش تک ایستگاهه، اندازه گیری سرعت فاز به روش دو ایستگاهه، برگردان منحنی های پاشش سرعت فاز و ارزیابی نتایج بوده است. بدین منظور، از کدهای نوشته شده در محیط matlab (بسط یافته توسط کاویانی، 2004) و بسته ی نرم افزاری هرمان و آمون (2002) استفاده شده است. نتایج ما، وجود یک منطقه ی پر سرعت از عمق 45 کیلومتری (مرز موهو) تا 10±95 کیلومتری را برای شمال خاوری ایران مرکزی نشان می دهد که در زیر آن، منطقه ای کم سرعت تا عمق 15±165 کیلومتری گسترده شده است. ما عمق 10±95 کیلومتری را به عنوان مرز بین سنگ کره و سست کره تلقی کرده ایم. در مجموع، نتایج ما حاکی از وجود سنگ کره ی نازک و گوشته ی بالایی نسبتاً کم سرعت در این منطقه است که این موضوع، توسط مطالعات مستقل دیگر (زمین شناسی) نیز تأیید می شود. همچنین، این نتایج نشان می دهد که ساختار سرعتی گوشته ی بالایی در شمال خاور خرد قاره ی ایران مرکزی مشابه با باختر این خرد قاره است. و نیز حاکی از آن است که ساختار سرعتی سنگ کره در شمال خاوری ایران با آنچه برای زاگرس در نظر گرفته می شود، تفاوت دارد.

مطالعه ساختار لیتوسفر قاره ای در منطقه تصادمی شمال شرق ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله - پژوهشکده زلزله شناسی 1390
  سیدخلیل متقی   محمد تاتار

حرکت رو به شمال صفحه عربی نسبت به صفحه اوراسیا باعث ایجاد تغییر شکل در قسمت های مختلف ایران از جمله زاگرس، البرز، کپه داغ و نواحی برشی شرق ایران شده است. این تغییر شکل ها به صورت کوهزایی و گسلش در ناحیه برخوردی شمال شرق ایران رشته کوه های کپه داغ و بینالود و سیستم گسلی بخردان- قوچان را به عنوان عوارض مهم قابل مشاهده در سطح زمین ایجاد کرده است. اثرات این برخورد قاره ای در پوسته و گوشته بالایی ناحیه شمال شرق ایران تاکنون مورد مطالعه قرار نگرفته و شناخته نشده است. عدم انجام مطالعه ساختارهای عمیق در این ناحیه باعث شده تا رژیم تکتونیکی این منطقه همچنان نامعلوم باقی بماند. برای مثال مشخص نیست که فرورانش یا زیرراندگی قاره ای در این ناحیه به سمت شمال است یا به سمت جنوب. مکان ناحیه بخیه در گوشته بالایی کجاست؟ و یا هندسه پوسته و ارتباط آن با توپوگرافی سطحی چگونه است؟ برای پاسخ به چنین سوالاتی، 19 ایستگاه باندپهن از محدوده شهر یزد واقع در ایران مرکزی تا محدوده شهر سرخس در منتهی الیه شمال شرقی ایران و در مجاورت مرز ترکمنستان و در قسمت ایرانی صفحه توران نصب شد و به مدت 19 ماه، از مرداد 85 تا بهمن 86، به داده برداری پیوسته مشغول گردید. روش های انتخابی در این رساله برای مطالعه پوسته و گوشته بالایی، توموگرافی امواج p دورلرز، محاسبه توابع گیرنده، برگردان همزمان توابع گیرنده با منحنی های پاشش امواج سطحی و مدل سازی مستقیم داده های گرانشی است. نتیجه این مجموعه مطالعات نشان می دهد که رشته کوه های مهم شمال شرق ایران، یعنی رشته کوه های کپه داغ و بینالود، فاقد ریشه هستند و ضخیم شدگی پوسته، مشاهده شده در جنوب رشته کوه بینالود، در جایی واقع شده که توپوگرافی مرتفعی در مقایسه با نواحی اطراف وجود ندارد و در نتیجه ناشی از اثرات ایزوستازی نیست. به علاوه، وجود یک لیتوسفر ضخیم تر در زیر مناطق کپه داغ و بینالود در مقایسه با ایران مرکزی (به دست آمده از برگردان همزمان تابع گیرنده و منحنی پاشش) و مشاهده یک آنومالی پرسرعت در زیر بینالود (بدست آمده از توموگرام محاسبه شده به روش توموگرافی دورلرز) وجود زیرراندگی صفحه توران به زیر ایران مرکزی را محتمل می سازد. محل ناحیه بخیه در گوشته بالایی در زیر دره اترک، دره واقع در بین رشته-کوه های کپه داغ و بینالود، قرار گرفته که منطبق با ناحیه بخیه مشاهده شده در سطح زمین توسط مطالعات زمین شناسی است. وجود یک پوسته بسیار نازک با ضخامت حدود 35 کیلومتر در زیر ناحیه طبس و یک آنومالی بسیار کم سرعت و کم چگال در گوشته بالایی ایران مرکزی نیز از نتایج جالب توجه دیگری است که از مدل های به دست آمده در این رساله قابل مشاهده است. تاکنون در هیچ نقطه ای از صفحه ایران پوسته ای به این نازکی مشاهده نشده است.

مطالعه ساختار لیتوسفر قاره ای در منطقه تصادمی شمال شرق ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله - دانشکده علوم 1390
  خلیل متقی   محمد تاتار

حرکت رو به شمال صفحه عربی نسبت به صفحه اوراسیا باعث ایجاد تغییر شکل در قسمت های مختلف ایران از جمله زاگرس، البرز، کپه داغ و نواحی برشی شرق ایران شده است. این تغییر شکل ها به صورت کوهزایی و گسلش در ناحیه برخوردی شمال شرق ایران رشته کوه های کپه داغ و بینالود و سیستم گسلی بخردان قوچان را به عنوان عوارض مهم قابل مشاهده در سطح زمین ایجاد کرده است. اثرات این برخورد قاره ای در پوسته و گوشته بالایی ناحیه شمال شرق ایران تاکنون مورد مطالعه قرار نگرفته و شناخته نشده است. عدم انجام مطالعه ساختارهای عمیق در این ناحیه باعث شده تا رژیم تکتونیکی این منطقه همچنان نامعلوم باقی بماند. برای مثال مشخص نیست که فرورانش یا زیرراندگی قاره ای در این ناحیه به سمت شمال است یا به سمت جنوب. مکان ناحیه بخیه در گوشته بالایی کجاست؟ و یا هندسه پوسته و ارتباط آن با توپوگرافی سطحی چگونه است؟ برای پاسخ به چنین سوالاتی، 19 ایستگاه باندپهن از محدوده شهر یزد واقع در ایران مرکزی تا محدوده شهر سرخس در منتهی الیه شمال شرقی ایران و در مجاورت مرز ترکمنستان و در قسمت ایرانی صفحه توران نصب شد و به مدت 19 ماه، از مرداد 85 تا بهمن 86، به داده برداری پیوسته مشغول گردید. روش های انتخابی در این رساله برای مطالعه پوسته و گوشته بالایی، توموگرافی امواج p دورلرز، محاسبه توابع گیرنده، برگردان همزمان توابع گیرنده با منحنی های پاشش امواج سطحی و مدل سازی مستقیم داده های گرانشی است. نتیجه این مجموعه مطالعات نشان می دهد که رشته کوه-های مهم شمال شرق ایران، یعنی رشته کوه های کپه داغ و بینالود، فاقد ریشه هستند و ضخیم شدگی پوسته، مشاهده شده در جنوب رشته کوه بینالود، در جایی واقع شده که توپوگرافی مرتفعی در مقایسه با نواحی اطراف وجود ندارد و در نتیجه ناشی از اثرات ایزوستازی نیست. به علاوه، وجود یک لیتوسفر ضخیم تر در زیر مناطق کپه داغ و بینالود در مقایسه با ایران مرکزی (به دست آمده از برگردان همزمان تابع گیرنده و منحنی پاشش) و مشاهده یک آنومالی پرسرعت در زیر بینالود (بدست آمده از توموگرام محاسبه شده به روش توموگرافی دورلرز) وجود زیرراندگی صفحه توران به زیر ایران مرکزی را محتمل می سازد. محل ناحیه بخیه در گوشته بالایی در زیر دره اترک، دره واقع در بین رشته کوه های کپه داغ و بینالود، قرار گرفته که منطبق با ناحیه بخیه مشاهده شده در سطح زمین توسط مطالعات زمین شناسی است. وجود یک پوسته بسیار نازک با ضخامت حدود 35 کیلومتر در زیر ناحیه طبس و یک آنومالی بسیار کم سرعت و کم چگال در گوشته بالایی ایران مرکزی نیز از نتایج جالب توجه دیگری است که از مدل های به دست آمده در این رساله قابل مشاهده است. تاکنون در هیچ نقطه ای از صفحه ایران پوسته ای به این نازکی مشاهده نشده است.

بررسی لزره خیزی و ساختار یک بعدی پوسته در منطقه تبریز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان - دانشکده علوم زمین 1387
  سمیرا حسینی   ایوب کاویانی

چکیده ندارد.

بررسی لرزه خیزی و ساختار یک بعدی پوسته در منطفه تبریز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان - دانشکده علوم زمین 1387
  سمیرا حسینی   ایوب کاویانی

منطقه تبریز در ناحیه تکتونیکی شمال غرب ایران قرار دارد. این منطقه از نظر لرزه خیزی فعال است. اما اطلاعات کافی و دقیقی در مورد لرزه خیزی و ساختار پوسته در این منطقه وجود ندارد. ما در این مطالعه به بررسی لرزه خیزی و ساختار پوسته در این منطقه می پردازیم. برای این منظور از زمین لرزه های محلی ثبت شده در شبکه ی لرزه نگاری کوتاه دوره دائمی تبریز متعلق به موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران و دو ایستگاه لرزه نگاری باندپهن دائمی متعلق به پژوهشگاه بین المللی زلزله و مهندسی زلزله استفاده شد. تعداد زمین لرزه های ثبت شده از سال 1996 تا 2006، 728 زمین لرزه ی محلی با بزرگای بزرگ تر از 2 بود که از بین آن ها 361 رویداد با گاف آزیموتی کم تر از 180 درجه و باقیمانده زمان رسید کم تر از 0/1 ثانیه بعد از مکان یابی دوباره انتخاب شدند. سپس زمان رسیدهای این زمین لرزه ها در ایستگاه های مختلف برای پیدا کردن مدل یک بعدی وارون سازی شد. با توجه به یکتا نبودن جواب فرآیند وارون سازی چندین مدل اولیه برای وارون سازی استفاده شد. در نهایت مدل هایی که هم خوانی خوبی با یکدیگر دارند، انتخاب شدند. همچنین چندین آزمایش استاندارد برای اطمینان از این که مدل ها با داده های مشاهده شده تطابق دارند، انجام شد. بهترین مدل نهایی یک مدل 5 لایه تا عمق 35 کیلومتری است. از آن جا که از زمین لرزه های محلی در یک شبکه با گسترش محدود استفاده گردید، مدل ها در اعماق بیشتر از 35 کیلومتر معتبر نیستند. مدل یک بعدی بدست آمده برای سرعت امواج p و s از میانگین جهانی برای مناطق کوهزایی کم تر است، زیرا منطقه ی مورد مطالعه یک ناحیه کوهزایی فعال است. همچنین به منظور بررسی هندسه گسل های فعال، پخش رویدادها در عمق را نیز مورد بررسی قرار دادیم. این بررسی نشان می دهد که قسمت عمده ی گسل های فعال یک شیب نزدیک به قائم دارند و بیشتر زمین لرزه ها در عمق های 10 تا 25 کیلومتری(در پوسته ی بلورین) رخ می دهند.

بررسی ناهمسانگردی لرزه ای شرق و شمال شرق ایران با استفاده از جدایش امواج برشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1388
  فرگل شکرایی   ایوب کاویانی

در این کار جدایش امواج برشی در زیر ناحیه شمال شرقی ایران مربوط به فازهای sks و skks 43 زلزله شاخص که در فواصل بین 145-90 درجه ای 7 ایستگاه باند پهن مرکز زمین لرزه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد ثبت شده اند را مورد بررسی قرار داده ایم. جهت گیری محور حرکت سریع امواج برشی و نیز تاخیر زمان رسید بین مولفه های سریع و کند حرکت پارامترهایی هستند که به وسیله انها آنیزوتروپی لرزه ای بخش بالایی جبه واقع در قاعده لیتوسفر را می توان بررسی نمود.تاخیر زمانی در ایستگاه های مختلف بین 0.5 تا 1.5s متغیر بوده و به طور متوسط s1 بدست آمده است. بیشترین مقدار تاخیر زمانی مربوط به ایستگاه قوچان با1.5s می باشد. جدایش مشاهده شده را می توان به کرنش حاصل از جهت گیری خطی اولیوین های موجود در گوشته فوقانی نسبت داد. مطالعات انجام شده نشان می دهد که جهت محور حرکت سریع موج در اغلب ایستگاهها تقریبا موازی محور ne-sw است. نتایج حاصل از این تحقیق انطباق خوبی بین حرکت مطلق صفحه و تنش موجود در پوسته شرق و شمال شرق ایران با آنیزوتروپی لرزه ای این مناطق نشان می دهد و پیشنهاد می نماید که آنیزوتروپی تعیین شده از نوع آنیزوتروپی باقی مانده نبوده و می تواند ناشی از تکتونیک فعال منطقه باشد.