نام پژوهشگر: رسول قربانی نصرآبادی
الهام سرداری رسول قربانی نصرآبادی
این مطالعه به منظور بررسی تأثیر برخی از فاکتورهای فیزیکوشیمیایی، هیدرولوژی و محیطی روی فراوانی و پارامترهای پویایی جمعیت سیاه ماهی در نهرهای زرین گل و تیل آباد در سال های 1387و 1388 در استان گلستان انجام گرفت. نتایج نشان داد که در هر دو نهر ماهیان دو ساله دارای بیشترین درصد فراوانی بودند. مدل رشد ون برتالانفی در نهرهای زرین گل و تیل آباد به ترتیب بصورت(264l?=، 22/0=k، 85/0-=t0) و (46/326l?=، 21/0=k،1/1/0-=t0)بود. در نهر زرین گل در سال1387 پارامترهای شوری، هدایت الکتریکی، گل آلوگی، دما، نیترات، اسیدیته و دبی، در سال1388 فسفات و در نهر تیل آباد در سال1387 اسیدیته در پراکنش سیاه ماهی معنی دار بودند. با انجام آزمون تجزیه به مولفه های اصلی نشانی از جدایی جمعیت دو نهر یافت نشد. با در نظر گرفتن وقوع سیل در مرداد1385 بنظر می رسد نهر زرین گل به ثبات رسیده است.
زهرا سلطانی فر سید عباس حسینی
این تحقیق به منظور مطالعه و مقایسه تفاوت های ریختی و سایر ویژگی های آرتمیای گونه بکرزا نظیر درصد تخم گشایی، قطر سیست، ضخامت لایه کوریون و تعداد سیست در کیسه تخمی در مناطق مختلف استان قم جهت کاربرد آن در آبزی پروری صورت گرفت. با شناسایی سه زیستگاه عمده آرتمیا در اطراف استان قم، نمونه برداری از ایستگاه های کوه نمک، برکه های شور اطراف حوض سلطان و انتهای زهکش شرکت آب شیرین در کیلومتر 45 جاده قم- کاشان صورت گرفت. برای نمونه برداری از تیوپ های فالکون با حجم 15 میلی لیتر استفاده گردید که حاوی نمونه ها بعلاوه آب شور محل نمونه برداری بود. از هر ایستگاه مقداری سیست نیز جمع آوری گردید. در آزمایشگاه 50 نمونه آرتمیای ماده بالغ از نمونه های هر ایستگاه انتخاب گردید. ملاک بلوغ مشاهده کیسه تخمی در آرتمیا بود. 7 صفت کمی اصلی در بدن آرتمیای ماده بالغ، بیش ترین و کم ترین قطر 30 عدد سیست قبل از تخم گشایی، طول کل 50 نمونه ناپلی تازه تخم گشایی شده، ضخامت لایه کوریون و همچنین درصد تخم گشایی برای هر ایستگاه اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که به جز عرض شکم، بیشترین و کمترین قطر سیست،طول ناپلیوس، ضخامت کوریون و تعداد سیست در کیسه تخمی، سایر پارامترها بین ایستگاه های مختلف تفاوت هایی را نشان می-دهند. همچنین نتایج نشان داد که آرتمیای حوض سلطان از نظر اندازه از دو ایستگاه دیگر بزرگتر اند و نسبت به نمونه های دو ایستگاه دیگر تمایز بیشتری نشان می دهند و نمونه های جاده کاشان و کوه نمک شباهت بیشتری با یکدیگر دارند. همچنین درصد تخم گشایی نمونه های ایستگاه کوه نمک 20%، حوض سلطان 21% و جاده کاشان 18% محاسبه گردید که این مقادیر هم بسیار نزدیک به هم بوده و اختلاف چندانی نشان نمی دهند.
نظیره فتاحی رحمان پاتیمار
مطالعه ماهی گامبوزیا به علت ارزش بیولوژیکی در کنترل بیماری مالاریا و اثرات منفی آن بر گونه های ماهیان بومی مهم است. هدف از این مطالعه بررسی ترکیب سنی، نسبت جنسی، رشد، هم آوری و رژیم غذایی ماهی گامبوزیا g.holbrooki در استان گلستان بود. نمونه برداری از بهمن ماه سال 90 تا شهریور ماه 91 بصورت ماهانه و با استفاده از تور ساچوک صورت گرفت. جمعا? 8500 نمونه ماهی از 6 حوزه آبی، آب بندان آلاکولی، تالاب آلماگل، آبگیر ساحلی مصب خلیج گرگان، آبراهه زهکش تالاب گمیشان، سدگلستان و سد وشمگیر صید شدند. تعیین سن نمونه ها توسط سرپوش آبششی و فلس ها صورت گرفت. در هر شش جمعیت نسبت ماده ها بیشتر از نرها بود (05/0>p). ماهیان ماده دارای سه گروه سنی +0، +1 و +2 و ماهیان نر دارای دو گروه سنی +0 و +1 بودند. نمونه ها در دامنه طولی 13 تا 59 میلی متر و دامنه وزنی 08/0 تا 83/3 گرم بودند. در تمام جمعیت ها ضریب رشد لحظه ای در سنین پایین، بیشتر بود. الگوی رشد در همه مناطق در جنس نر آلومتریک منفی و در جنس ماده آلومتریک مثبت بود. در همه مناطق شاخص وضعیت جنس نر بیشتر از جنس ماده بود. میانگین هم آوری مطلق در تالاب آلماگل (66) بالاتر و در سد گلستان (28) پایین تر از سایر مناطق برآورد شد. همبستگی معنی داری بین طول و وزن کل با هم آوری مطلق مشاهده شد در حالیکه هم آوری نسبی با طول و وزن بدن ماهی رابطه همبستگی معنی داری نداشت. دامنه قطر تخمک از 1/0 میلی متر تا 6/3 میلی متر متغیر بود. شاخص گنادوسوماتیک در همه مناطق در جنس ماده بزرگتر از جنس نر بود. با توجه به این بررسی زمان زادآوری ماهی گامبوزیا از ماه فروردین تا ماه مرداد است و نوع تخمریزی آن ها بصورت چند مرحله ای است طبق نتایج حاصل از شناسایی اقلام غذایی محتویات روده در بررسی رژیم غذایی گامبوزیا، این ماهی از تنوع غذایی نسبتاً بالایی برخوردار است و از 12 گونه جانوری تغذیه می کند. شاخص گرافیکی کاستلو نشان داد که طعمه های غالب ماهی گامبوزیا در اکثر حوزه های آبی استان گلستان کوپه پودا، شیرونومیده و دیپترا و طعمه اختصاصی را کوپه پودا تشکیل می دهد. این داده ها به منظور مقایسه با نتایج مطالعات دیگر در مناطق جغرافیایی مختلف صورت گرفت. ویژگی های این جمعیت با در نظر گرفتن چرخه زندگی این گونه دارای اهمیت است. نتایج به دست آمده از این مطالعه در برنامه ریزی جهت کنترل ماهی گامبوزیا کمک شایانی خواهد کرد.
فروغ فندرسکی عبدالرسول سلمان ماهینی
دریای خزر در دهه های اخیر تحت تاثیر تغییرات اقلیمی و عوامل مخرب انسانی قرار داشته است. اما، به دلیل عدم وجود منابع اطلاعاتی جامع از مشاهدات محیطی از این بدنه آبی، شناخت علمی کافی از دریای خزر وجود ندارد. در تحقیق حاضر، دریای خزر به ده واحد اکولوژیکی همگن از نظر فیزیکی طبقه بندی شده است. یک فرایند طبقه بندی دو مرحله ای شامل (1) متراکم سازی داده ها با استفاده از روش نقشه های خود سازمان ده (soms) و (2) طبقه بندی نهایی داده ها با استفاده از روش دسته بندی سلسله مراتبی صعودی (hac) برای این منظور مورد استفاده قرار گرفت. مجموعه ای از اطلاعات فیزیکی ماهواره ای فاقد همبستگی خطی، شامل دمای سطح آب (sst)، تغییرات فصلی شوری آب (dsss)، عمق، پوشش یخ سطح آب دریا، کل مواد معلق (tsm) و تغییرات فصلی مواد معلق (dtsm) به الگوریتم طبقه بندی soms معرفی شدند. بر اساس مجموع خطاهای همسایگی و quantization، اندازه نرون 20×20 به عنوان تعداد بهینه نرون برای فرایند آموزش شبکه عصبی برای طبقه بندی دریای خزر انتخاب شد. از آزمون بررسی اعتبار ده لایه برای بررسی تعداد بهینه طبقات استفاده شد. در نتایج حاصل از طبقه بندی، تعداد بیشتر و اندازه کوچک تر طبقات در خزر شمالی شناسایی شد. با توجه به مساحت کم تر این حوضه در مقایسه با قسمت های دیگر دریا، این مساله می تواند نشان دهنده تغییرات مکانی بیشتر شرایط فیزیکی در این قسمت از دریا باشد. در ادامه، شباهت بین نقاط مشاهداتی شش بعدی در هر طبقه فیزیکی و بین طبقات مختلف با استفاده از روش مقیاس بندی چند متغیره غیرمتریک (nmds) در دو بعد مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج این آزمون، تمایز قابل ملاحظه ای بین طبقات خزر شمالی با طبقات خزر میانی و جنوبی مشاهده شد. از طرفی، تفاوت قابل توجهی نیز بین طبقات نیمه شرقی و طبقات نیمه غربی در خزر شمالی و همچنین بین طبقات قسمت های عمیق و طبقات قسمت های کم عمق دریا ملاحظه می شود. به علاوه، طبقات بر اساس هر یک از متغیرهای ورودی فیزیکی مورد بررسی قرار گرفتند و معنی داری شباهت بین هر یک از جفت طبقات از نظر هر یک از این متغیرها، با استفاده از آزمون مقایسات چندگانه dunns مورد ارزیابی قرار گرفت. در ادامه، معنی داری زیستی طبقات فیزیکی ارائه شده با استفاده از اطلاعات متوسط سالانه طولانی مدت کلروفیل آ به دست آمده از تصاویر ماهواره ای (2010-2003) بررسی شد. نتایج آزمون کروسکال والیس روی پراکنش کلروفیل آ در طبقات مختلف نشان داد طبقات فیزیکی تعریف شده در بررسی حاضر، از نظر پراکنش مکانی کلروفیل آ نیز با یکدیگر تفاوت دارند (0.05>p). به طور کلی، غلظت کلروفیل آ در طبقات خزر میانی و جنوبی در تمام ماه های سال به طور قابل توجهی پایین تر از غلظت کلروفیل آ در طبقات خزر شمالی است. همچنین، بررسی تغییرات فصلی کلروفیل آ با استفاده از اطلاعات میانه متوسط طولانی مدت ماهانه (2010-2003) از این رنگدانه در هر طبقه، تفاوت آشکاری را بین طبقات مختلف از نظر زمان آغاز شکوفایی، طول دوره و فراوانی آن نشان می دهد. نتایج این تحقیق دو دوره مشخص را در تغییرات فصلی کلروفیل آ در کل دریای خزر نشان می دهد: یک دوره شکوفایی در تابستان و پاییز و دوره غیر شکوفایی در زمستان و بهار. نتایج همچنین نشان می دهند زمان آغاز شکوفایی و شدت آن در طبقات مختلف متفاوت است. نتایج تحقیق حاضر با فراهم کردن نگاهی کلی از اکوسیستم های عمده در آب های سطحی دریای خزر، می تواند به عنوان ابزاری کمکی مورد استفاده مدیران و سیاست گذاران این بدنه آبی قرار گیرد. محققین می توانند از نتایج این تحقیق برای اهداف مختلفی نظیر، حفاظت محیط زیست، انتخاب مناطق نمونه برداری و مدلسازی اکوسیستمی استفاده کنند.